رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مدیران و طلاب جامعه الزهرا(س): حوزه علمیه باید به روز و پاسخگوی مسائل جدید باشد
رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر چهارشنبه در دیدار جمعی از مدیران، اساتید و طلاب جامعه الزهرا(س)، این مجموعه اثرگذار را از پدیده های بی نظیر برآمده از انقلاب اسلامی و موجب افزایش سطح معلومات دینی و اثرگذاری زنان دانستند و با اشاره به ضرورت تحول و روزآمدی حوزه های علمیه همپای تحولات جامعه، گفتند: حوزه های علمیه باید برای مسائل مهم جامعه از جمله مسائل اقتصادی، حکمرانی و خانواده نظر داشته باشد.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در این دیدار، تشکیل جامعه الزهرا(س) را مرهون ابتکار امام بزرگوار خواندند و گفتند: نفس تشکیل مجموعه ای با ماموریت ارتقای معرفت و آگاهی دینی جمع زیادی از زنان و دختران کشور، بسیار ارزشمند است چرا که تا قبل از آن، زنان در تاریخ کشور از چنین امکانی برخوردار نبوده اند.
هرچه بتوانید دانشجویان بیشتری جذب کنید و معلومات دینی آنها را بالاتر ببرید، کاری ارزشمند است
ایشان با اشاره به صدمات فراوان ناشی از گسترش فرهنگ غربی به جامعه زنان در دوره رضاخانی از جمله عوارض ناشی از سطح پایین معلومات دینی زنان و نبود مجموعه مختص ارتقای معرفت دینی آنان، افزودند: امروز جامعه الزهرا(س) متکفل این ماموریت مهم است بنابراین هرچه بتوانید دانشجویان بیشتری جذب کنید و معلومات دینی آنها را بالاتر ببرید، کاری ارزشمند است.
لازمه حرکت به سمت تمدن اسلامی گسترش معارف اصیل دینی در میان عموم مردم
رهبر انقلاب، لازمه حرکت به سمت تمدن اسلامی را گسترش معارف اصیل دینی در میان عموم مردم خواندند و با توجه به این ضرورت، گفتند: تبلیغ و تبیین معارف اسلامی و احیای دین، ماموریت مهم دیگر جامعه الزهرا(س) است که باید برای اثرگذاری تربیتی و پیشبرد معنوی زنان که نیمی از جامعه هستند، هدفگذاری و برنامه ریزی انجام شود.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای تحول را امری طبیعی و قهری در عالم خواندند و گفتند: چنانچه زمام تحول به دست افراد عاقل و متدین باشد جامعه و بشریت اعتلا پیدا می کند اما بدون آن، تحول رو به گمراهی و انحطاط می رود همچنان که امروز در جوامع غربی، منکرات عقلی به معروف تبدیل شده است.
با توجه به در حال تحول بودن جامعه، حوزه علمیه هم باید برای انجام صحیح وظایف خود روزآمد شود
ایشان حوزه های علمیه را نیز همچون سایر مجموعه ها نیازمند تحول دانستند و افزودند: حوزه علمیه برای مردم و تبلیغ و پیشبرد دین و ایجاد حاکمیت دینی است که با توجه به در حال تحول بودن جامعه، حوزه علمیه هم باید برای انجام صحیح وظایف خود روزآمد شود.
مخالفت با تحول حوزه علمیه مخالفت با پیشرفت دین در کشور است
رهبر انقلاب، به روزرسانی کتاب ها و شیوه های درسی در حوزه های علمیه و ورود به مسائل مورد نیاز جامعه از جمله مسائل پولی و مالی، حکمرانی، خانواده و مسائل جدید همچون رمز ارزها را از جمله الزامات تحول در حوزه علمیه خواندند و افزودند: مخالفت با تحول حوزه علمیه، مخالفت با پیشرفت دین در کشور است البته کسانی باید تحول را ایجاد کنند که صلاحیت آن را داشته باشند. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، با اشاره به لزوم حضور زنان دارای سطح بالای معارف دینی در رسانه ها و اجتماعات بین المللی و نقش جامعه الزهرا(س) در این خصوص، افزودند: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان فاضل پرشماری در جامعه حضور دارند که باید برای بیان مسائل مرتبط با زن و خانواده در رسانه ها آماده شوند و همچنین باید بتوانند در مجامع بزرگ جهانی و اسلامی با استناد به آیات و روایات و نهج البلاغه، مطالب عالی دینی را بیان کنند که این کار هم در پیشرفت و شناساندن کشور در دنیا و هم در ایجاد امت اسلامی تاثیرگذار خواهد بود.
بانوی برخوردار از اخلاق اسلامی و تهذیب نفس می تواند نسل آینده را متحول و تربیت کند
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، برنامه ریزی برای تهذیب و پیشرفت روحی و معنوی زنان در جامعه الزهرا(س) را در کنار آموزش های علمی ضروری دانستند و گفتند: بانوی برخوردار از اخلاق اسلامی و تهذیب نفس می تواند نسل آینده را متحول و تربیت کند.
در ابتدای این دیدار، خانم برقعی مدیر جامعه الزهرا(س) گزارشی از فعالیت ها و برنامه های این مجموعه بیان کرد.
ضرورت روزآمدی حوزههای علمیه برای پاسخ به مسائل روز جامعه
لزوم تحول در حوزههای علمیه حوزه علمیه باید بهروز و پاسخگوی مسایل جدید باشد
دیدار جمعی از مدیران، اساتید و طلاب جامعهالزهرا با مقام معظم رهبری
مخالفت با تحول حوزه، مخالفت با پیشرفت دین است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر انقلاب: شهید نصرالله و شهدای مقاومت به اسلام عزت دادند و به جبهه مقاومت، قدرت
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نمایندگان مجلس خبرگان رهبری فرمودند: شهید نصرالله و شهدای مقاومت به اسلام عزت و به جبهه مقاومت، توانایی و قدرت مضاعف دادند.
جوان آنلاین: از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری امروز (پنجشنبه، ۱۷ آبان ماه) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
به گزارش ایرنا، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار فرمودند: مجاهدتهایی که امروز با قوت و قدرت در لبنان و غزه و فلسطین تداوم دارد، قطعاً پیروزی جبهه حق و جبهه مقاومت را به دنبال خواهد داشت.
ایشان ادامه دادند: این روزها مصادف است با اربعین شهادت مجاهد بزرگ و خستگیناپذیر زمان ما مرحوم آقای آسید حسن نصراللّه (رضوان اللّه علیه و رفع اللّه قدره و عظّم اللّه اجره). یاد ایشان، یاد شهید هنیه، شهید صفیالدین، شهید یحیی السنوار، شهید نیلفروشان و دیگر شهدای مقاومت را گرامی میداریم.
رهبر معظم انقلاب بیانداشتند: همچنین، یاد شهدای این مجلس، شهید رئیسی (رضوان اللّه علیه) و شهید آل هاشم (رضوان اللّه علیه) را هم گرامی میداریم و درجات عالیهی الهی را برای همه این شهدای بزرگوار مسألت میکنیم.
ایشان فرمودند: مرحوم آقای نصراللّه و دیگر این شهدای عزیز این روزها، اینها به اسلام عزت دادند حقاً و انصافاً. به جبههی مقاومت هم عزت دادند و توانایی و قدرت مضاعف دادند.
ایشان حزبالله را یادگار ماندگار شهید نصرالله خواندند و افزودند: حزبالله به برکت شجاعت، درایت، صبر و توکل عجیب سید مقاومت، رشد فوقالعادهای یافت بهگونهای که دشمن مجهز به انواع سلاحهای مادی و تبلیغاتی نتوانست و به فضل الهی نخواهد توانست بر این پدیده شگرف غلبه کند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دستهای خونآلودِ آشکار آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی در جنایات غزه و لبنان، نتیجه استمرار مجاهدتهای قدرتمندانه در لبنان و غزه و فلسطین را پیروزی جبهه حق و مقاومت دانستند و گفتند: یک دلیل برای چشمانداز پیروزمندانه حرکت مقاومت، وعده تردیدناپذیر الهی است که بعد از اذن جهاد به کسانیکه به آنها ظلم شده تأکید میکند اگر خدا را یاری کنید، تحقق نصرت پروردگار، قطعی است.
ایشان تجربه چند دهه گذشته پیروزیهای مقاومت در برابر متجاوزان صهیونیستی را دلیل آشکار دیگری بر تحقق پیروزی نهایی جبهه حق خواندند و گفتند: در طول نزدیک به ۴۰ سال گذشته، حزبالله، رژیم صهیونیستی را در مراحل مختلف از شهرهای بیروت، صیدا و صور و در نهایت بهکلی از جنوب لبنان وادار به عقبنشینی و شهرها و روستاها و بلندیهای این کشور را از وجود نحس آن رژیم تخلیه کرد.
رهبر انقلاب قدرت شگفتانگیز حزبالله در عقب راندن و شکست دادن «دشمن مسلح به انواع سلاحهای نظامی، سیاسی تبلیغاتی و اقتصادی و همچنین متکی به حمایتهای فاسقان بزرگ جهان مانند رؤسای جمهور آمریکا» را نشاندهنده افزایش گام به گام تواناییهای حزبالله و تبدیل شدن از یک جمع کوچکِ مجاهد در راه خدا به تشکیلاتی عظیم دانستند و گفتند: عین این تجربه پیروزمندانه، درباره مقاومت فلسطین نیز وجود دارد و آنها نیز از سال ۱۳۸۸ تا به امروز ۹ بار با رژیم صهیونیستی درگیر شدهاند که هر ۹ بار هم بر این رژیم غلبه کردهاند.
ایشان، پیروز کنونی نبرد با اشغالگران صهیونیست را مقاومت فلسطین دانستند و افزودند: هدف صهیونیستها از این جنگ، ریشهکنی حماس بود اما آنها با وجود قتل عام دهها هزار انسان و به شهادت رساندن رهبران مقاومت و حماس و نمایش چهرهای زشت، منفور، منزوی و محکوم از خود در دنیا، نتوانستند به این هدف دست پیدا کنند و حماس همچنان در حال مبارزه است که این به معنای شکست رژیم صهیونیستی است.
حضرت آیتالله خامنهای حزبالله را قوی و در حال استمرار مبارزه قدرتمند بارژیم صهیونی دانستند و گفتند: در لبنان و در جاهای دیگر هم عدهای به گمان ضعیف شدن حزبالله زبان به طعنه علیه این تشکیلات مجاهد باز کردهاند در حالیکه اشتباه میکنند و دچار توهم هستند؛ زیرا با وجود فقدان شخصیتهای بزرگی همچون سیدحسن نصرالله و سید صفیالدین، تشکیلات حزبالله با روحیه معنوی بالا و مجاهدان در میدان، در حال مبارزهای قوی است و دشمن نتوانسته و نخواهد توانست بر آن فائق آید.
ایشان خاطرنشان کردند: دنیا و منطقه روزی را خواهد دید که رژیم صهیونیستی به طور واضح از این مجاهدین شکست میخورد که امیدواریم همه شما آن روز را مشاهده کنید.
رهبر انقلاب همچنین یاد نمایندگان فقید دوره ششم مجلس خبرگان رهبری، شهیدان رئیسی و آلهاشم را گرامی داشتند.
در ابتدای این دیدار آیتالله موحدی کرمانی رئیس مجلس خبرگان رهبری نکاتی را درباره ضرورت تلاش صاحبنظران و رسانهها در باب تبیین مفاهیم انقلاب و مقوله ولایت فقیه بیان کرد.
آیتالله حسینی بوشهری نائب رئیس مجلس خبرگان نیز ضمن اشاره به مفاد بیانیه پایانی اجلاس، گزارشی از دومین اجلاسیه دوره ششم این مجلس و محورهای نطق پیش از دستور ۱۶ نفر از اعضای خبرگان در موضوعات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و همچنین موضوعات مربوط به حوزههای انتخابیه اشاره کرد.
رهبر انقلاب یمن: ارتش اسرائیل در نبرد با مقاومت شکست خورده است
رهبر انقلاب یمن گفت که ارتش رژیم صهیونیستی در رویارویی نظامی با رزمندگان مقاومت ناکام مانده و به همین دلیل اقدام به هدف قرار دادن غیرنظامیان با هدف کوچاندن اجباری آنها کرده است.
امام خامنه ای: شهید نصرالله به اسلام عزت داد
دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر معظم انقلاب
تصاویر/ دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب
دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر معظم انقلاب
فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری
دیدار اعضای مجلس خبرگان با رهبر انقلاب
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اعضای مجلس خبرگان، این مجلس را مرتبطترینِ نهادها با انقلاب خواندند و با اشاره به برخی انگیزهها و فعالیتها برای متوقف کردن انقلاب و به عقب بازگرداندن حرکت ملت، گفتند: عمده مسئولیت رهبری حفظ جهتگیری کشور به سمت اهداف انقلاب است؛ بنابراین، مجلس خبرگان که نقش منحصربهفردی در تعیین رهبری دارد، اهمیت بیبدیلی مییابد.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به بالندگی، پویایی و ادامه مقابله قدرتمندانه حزبالله و حماس، تأکید کردند: براساس وعدههای تردیدناپذیر یاری خداوند و برمبنای تجربیات مقابله پیروز حزبالله و حماس در دهههای گذشته، حوادث اخیر قطعاٌ پیروزی جبهه حق و مقاومت را به دنبال خواهد داشت.
در این دیدار که در پایان اجلاسیه دوم دوره ششم خبرگان انجام شد، رهبر انقلاب با اشاره به جایگاه مجلس خبرگان در قانون اسلامی و نظام، این مجلس را از لحاظ مفهوم ارتباط با انقلاب اسلامی، از انقلابیترینِ نهادها برشمردند و گفتند: علت استفاده از این تعبیر، نقش خبرگان در گزینش رهبری است.
حضرت آیتالله خامنهای هدف اصلی انقلاب را «محقق کردن توحید» به معنای وسیع اجرای دین اسلام در کشور و در زندگی مردم خواندند و افزودند: رهبری مامور است جهتگیری حرکت کشور و نظام به سمت این هدف اساسی را حفظ کند.
ایشان با اشاره به برخی انگیزهها برای مانعتراشی در تحقق جامعه توحیدی در کشور، گفتند: میخواهند حرکت انقلاب و نظام را در این مسیر متوقف کنند و اگر توانستند با بازگشت به عقب، وضع ارتجاعی گذشته را ولو در ظاهر و لباس نو، تکرار کنند.
رهبر انقلاب با اشاره به انحراف انقلابهای بزرگی مانند انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب شوروی در یکی دو دهه بعد، افزودند: خطر بازگشت به عقب برای همه حرکتهای بزرگ مردمی وجود دارد.
ایشان با استناد به هشدارها و تذکرات متعدد قرآن کریم درباره بازگشت به عقب به عنوان یک خطر بسیار مهم، افزودند: پروردگار در قرآن مجید تهدید میکند که اگر از کفار اطاعت کردید، دچار عقبگرد و ارتجاع میشوید و یا اینکه کفار شما را بعد از ایمان، دوباره به کفر برمیگردانند.
حضرت آیتالله خامنهای، جلوگیری از انحراف و عقبگرد در هر نظامی را نیازمند یک عامل مهم دانستند و افزودند: در نظام اسلامی این مأموریت بسیار بزرگ بر عهده رهبری و مسئولیت انتخاب این عامل تعیینکننده نیز بر دوش مجلس خبرگان است.
ایشان در تبیین اهمیت این مجلس افزودند: وجود مجلس خبرگان نشان میدهد در حرکت مستمر نظام به سمت اهداف، هیچ وقفهای ایجاد نمیشود؛ چرا که در صورت نیاز، خبرگان بیدرنگ رهبر بعدی را مشخص میکنند و این تسلسل، با قدرت و قوت و توانایی کامل وجود خواهد داشت.
رهبر انقلاب وابسته نبودن نظام به اشخاص را یکی از حقایق نهفته در روندِ بیدرنگ انتخاب رهبری دانستند و گفتند: این جابجاییها نشان میهد که اگرچه اشخاصی مأموریتهایی دارند که باید انجام شود اما نظام وابسته به انها نیست و میتواند راه خود را بدون این اشخاص هم ادامه بدهد.
ایشان در همین زمینه به هشدار خداوند در سوره آل عمران به مسلمانان اشاره کردند و گفتند: خداوند در سال سوم هجرت که هنوز نظام اسلامی قوام نیافته، مسلمانان را ملامت میکند که اگر پیامبر اعظم(ص) -یعنی اصلیترین شخص نظام هستی- فوت کند یا کشته شود، شما به عقب بازمیگردید؟
حضرت آیتالله خامنهای نکات بیان شده درباره اهمیت جایگاه خبرگان را، نشاندهنده ضرورتِ نهایت دقت و توجه خبرگان در گزینش رهبری خواندند و افزودند: باید کمال دقت را در تشخیص شرایظ ذکرشده در قانون اساسی برای رهبر بکار برد تا همه شرایط از جمله اعتقاد قلبی راسخ به مسیر و هدف انقلاب و آمادگی برای حرکت مستمر و بدون خستگی در این راه، در او تشخیص داده شود و شایسته مسئولیت باشد.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به تقارن این ایام با اربعین شهادت مجاهد بزرگ و خستگیناپذیر زمان، شهید سیدحسن نصرالله، یاد او و دیگر فرماندهان و بزرگان مقاومت از جمله شهیدان هنیه، صفیالدین، سنوار و نیلفروشان را گرامی داشتند و گفتند: این شهیدان به اسلام و جبهه مقاومت، عزت و قدرت مضاعف دادند.
ایشان حزبالله را یادگار ماندگار شهید نصرالله خواندند و افزودند: حزبالله به برکت شجاعت، درایت، صبر و توکل عجیب سید مقاومت، رشد فوقالعادهای یافت بهگونهای که دشمن مجهز به انواع سلاحهای مادی و تبلیغاتی نتوانست و به فضل الهی نخواهد توانست بر این پدیده شگرف غلبه کند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دستهای خونآلودِ آشکار آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی در جنایات غزه و لبنان، نتیجه استمرار مجاهدتهای قدرتمندانه در لبنان و غزه و فلسطین را پیروزی جبهه حق و مقاومت دانستند و گفتند: یک دلیل برای چشمانداز پیروزمندانه حرکت مقاومت، وعده تردیدناپذیر الهی است که بعد از اذن جهاد به کسانیکه به آنها ظلم شده تأکید میکند اگر خدا را یاری کنید، تحقق نصرت پروردگار، قطعی است.
ایشان تجربه چند دهه گذشته پیروزیهای مقاومت در برابر متجاوزان صهیونیستی را دلیل آشکار دیگری بر تحقق پیروزی نهایی جبهه حق خواندند و گفتند: در طول نزدیک به ۴۰ سال گذشته، حزبالله، رژیم صهیونیستی را در مراحل مختلف از شهرهای بیروت، صیدا و صور و در نهایت بهکلی از جنوب لبنان وادار به عقبنشینی و شهرها و روستاها و بلندیهای این کشور را از وجود نحس آن رژیم تخلیه کرد.
رهبر انقلاب قدرت شگفتانگیز حزبالله در عقب راندن و شکست دادن «دشمن مسلح به انواع سلاحهای نظامی، سیاسی تبلیغاتی و اقتصادی و همچنین متکی به حمایتهای فاسقان بزرگ جهان مانند رؤسای جمهور آمریکا» را نشاندهنده افزایش گام به گام تواناییهای حزبالله و تبدیل شدن از یک جمع کوچکِ مجاهد در راه خدا به تشکیلاتی عظیم دانستند و گفتند: عین این تجربه پیروزمندانه، درباره مقاومت فلسطین نیز وجود دارد و آنها نیز از سال ۱۳۸۸ تا به امروز ۹ بار با رژیم صهیونیستی درگیر شدهاند که هر ۹ بار هم بر این رژیم غلبه کردهاند.
ایشان، پیروز کنونی نبرد با اشغالگران صهیونیست را مقاومت فلسطین دانستند و افزودند: هدف صهیونیستها از این جنگ، ریشهکنی حماس بود اما آنها با وجود قتل عام دهها هزار انسان و به شهادت رساندن رهبران مقاومت و حماس و نمایش چهرهای زشت، منفور، منزوی و محکوم از خود در دنیا، نتوانستند به این هدف دست پیدا کنند و حماس همچنان در حال مبارزه است که این به معنای شکست رژیم صهیونیستی است.
حضرت آیتالله خامنهای حزبالله را قوی و در حال استمرار مبارزه قدرتمند بارژیم صهیونی دانستند و گفتند: در لبنان و در جاهای دیگر هم عدهای به گمان ضعیف شدن حزبالله زبان به طعنه علیه این تشکیلات مجاهد باز کردهاند در حالیکه اشتباه میکنند و دچار توهم هستند؛ زیرا با وجود فقدان شخصیتهای بزرگی همچون سیدحسن نصرالله و سید صفیالدین، تشکیلات حزبالله با روحیه معنوی بالا و مجاهدان در میدان، در حال مبارزهای قوی است و دشمن نتوانسته و نخواهد توانست بر آن فائق آید.
ایشان خاطرنشان کردند: دنیا و منطقه روزی را خواهد دید که رژیم صهیونیستی به طور واضح از این مجاهدین شکست میخورد که امیدواریم همه شما آن روز را مشاهده کنید.
رهبر انقلاب همچنین یاد نمایندگان فقید دوره ششم مجلس خبرگان رهبری، شهیدان رئیسی و آلهاشم را گرامی داشتند.
در ابتدای این دیدار آیتالله موحدی کرمانی رئیس مجلس خبرگان رهبری نکاتی را درباره ضرورت تلاش صاحبنظران و رسانهها در باب تبیین مفاهیم انقلاب و مقوله ولایت فقیه بیان کرد.
آیتالله حسینی بوشهری نائب رئیس مجلس خبرگان نیز ضمن اشاره به مفاد بیانیه پایانی اجلاس، گزارشی از دومین اجلاسیه دوره ششم این مجلس و محورهای نطق پیش از دستور ۱۶ نفر از اعضای خبرگان در موضوعات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و همچنین موضوعات مربوط به حوزههای انتخابیه اشاره کرد. آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
این روزها مصادف است با اربعین شهادت مجاهد بزرگ و خستگیناپذیر زمان ما مرحوم آقای آسید حسن نصرالله رضوان الله علیه و رفع الله قدره و عظّم الله اجره. یاد ایشان، یاد شهید هنیه، شهید صفیالدین، شهید یحیی السنوار، شهید نیلفروشان و دیگر شهدای مقاومت را گرامی میداریم.
همچنین، یاد شهدای این مجلس، شهید رئیسی رضوان الله علیه و شهید آل هاشم رضوان الله علیه را هم گرامی میداریم. درجات عالیهی الهی را برای همه این شهدای بزرگوار مسألت میکنیم.
مرحوم آقای نصرالله و دیگر این شهدای عزیز این روزها، اینها به اسلام عزت دادند حقاً و انصافاً. به جبههی مقاومت هم عزت دادند و توانایی و قدرت مضاعف دادند. سیّد عزیز ما خب به مقامات عالیهی شهدا عروج کرد و او خود به آنچه که آرزوی آن را داشت رسید، لکن یک یادگار ماندگاری هم در اینجا گذاشت و آن حزبالله است.
حزبالله به برکت شجاعت سیّد و درایت سیّد و صبر و توکل عجیبی که او داشت، رشد کرد، رشد فوقالعادهای کرد و حقیقتاً تبدیل شد به یک تشکیلاتی که دشمن مجهز مسلح به انواع سلاحهای مادی و بیانی و تبلیغی و رسانهای و غیره نتوانسته بر او فائق بیاید و انشاءالله نخواهد توانست فائق بیاید. حزبالله در طول این سالهای متمادی و نزدیک به ۴۰ سال، یک بار رژیم صهیونیستی را از بیروت وادار به عقبنشینی کرد، یک بار از صیدا وادار به عقبنشینی کرد، یکبار از شهر صور وادار به عقبنشینی کرد، یک بار هم به کلی جنوب لبنان را و شهرها و روستاها و بلندیهای لبنان را از وجود نحس رژیم صهیونیستی تخلیه کرده؛ یعنی این توانایی به مرور همینطور افزایش پیدا کرده.
حزبالله از یک جمع کوچک مجاهد فیسبیلالله تبدیل شدند به یک تشکیلات عظیمی که یک چنین قدرتی دارد، یک چنین توانایی دارد که میتواند در نوبتهای مختلف این دشمنی را که مسلح به سلاح نظامی، تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی است، مستظهر به ورود فسّاق و فجّار بزرگ دنیا مثل همین رؤسای جمهور آمریکا و امثال اینهاست، توانسته این دشمن را به عقبنشینی وادار کند و آن را شکست بدهد. این تجربهی ماست، دیدیم.
عین همین تجربه در مورد مقاومت فلسطین اتفاق افتاده است. آنها هم از سال ۱۳۸۸ تا امروز ۹ بار با رژیم صهیونیستی درگیری داشتند. در همهی این ۹ بار اینها غلبه پیدا کردند. امروز هم مقاومت فلسطین غلبه پیدا کرده بر رژیم صهیونیستی بر خلاف آنچه که در ظاهر امر انسان سطحی مشاهده میکند.
چون که او مقصودش این بود حماس را ریشهکن کند و نتوانسته بکند. این همه انسان را قتلعام کرده، چهرهی زشت خودش را به همهی دنیا نشان داده، خباثت خودش را به همه ثابت کرده، خودش را محکوم کرده، خودش را منزوی کرده. به خیال خود رهبران مقاومت را رهبران حماس را به شهادت رسانده، به خیال اینکه حماس تمام شد. درعینحال حماس دارد هم چنان میجنگد. هم چنان دارد مبارزه میکند. این معنایش شکست رژیم صهیونیستی است.
درباره حزبالله هم همین جور است. حزبالله قوی است. حالا یک عدّهای در خود لبنان و جاهای دیگر، به گمان اینکه حزبالله ضعیف شده، زبان به قَدْح کارهای حزبالله باز کردند. اشتباه میکنند، اینها دچار توهماند، حزبالله قوی است، دارد مبارزه میکند.
بله، شخصیت برجسته و مهمی مثل جناب سیّد حسن نصرالله یا جناب سیّد هاشم صفیالدین و امثال اینها در بین آنها نیستند؛ اما تشکیلات با مردان خودش با قدرت معنوی خودش با روحیهی خودش بحمدالله حضور دارد و دشمن نتوانسته بر این تشکیلات فائق بیاید و انشاءالله نخواهد توانست و انشاءالله دنیا و منطقه روزی را خواهد دید که به طور واضح رژیم صهیونیستی از دست این مجاهدین فی سبیلالله شکست بخورد انشاءالله. امروز هم مقاومت فلسطین غلبه پیدا کرده بر رژیم صهیونیستی بر خلاف آنچه که در ظاهر امر انسان سطحی مشاهده میکند.
چون که او مقصودش این بود حماس را ریشهکن کند و نتوانسته بکند. این همه انسان را قتلعام کرده، چهرهی زشت خودش را به همهی دنیا نشان داده، خباثت خودش را به همه ثابت کرده، خودش را محکوم کرده، خودش را منزوی کرده. به خیال خود رهبران مقاومت را رهبران حماس را به شهادت رسانده، به خیال اینکه حماس تمام شد. درعینحال حماس دارد هم چنان میجنگد. هم چنان دارد مبارزه میکند. این معنایش شکست رژیم صهیونیستی است. یک عدّهای در خود لبنان و جاهای دیگر، به گمان اینکه حزبالله ضعیف شده، زبان به قَدْح کارهای حزبالله باز کردند. اشتباه میکنند، اینها دچار توهماند، حزبالله قوی است، دارد مبارزه میکند.
بله، شخصیت برجسته و مهمی مثل جناب سیّد حسن نصرالله یا جناب سیّد هاشم صفیالدین و امثال اینها در بین آنها نیستند؛ اما تشکیلات با مردان خودش با قدرت معنوی خودش با روحیهی خودش بحمدالله حضور دارد و دشمن نتوانسته بر این تشکیلات فائق بیاید و انشاءالله نخواهد توانست و انشاءالله دنیا و منطقه روزی را خواهد دید که به طور واضح رژیم صهیونیستی از دست این مجاهدین فی سبیلالله شکست بخورد انشاءالله.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
به مناسبت ۱۳ آبان و روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
من قبل از آنکه وارد صحبت بشوم، اشاره میکنم به مطالبی که این جوانان عزیز به عنوان پیشنهاد، به عنوان نظر در زمینهی مقابلهی با استکبار ذکر کردند. این را من عرض بکنم، همه بدانند، جوانهای عزیزمان بدانند که ما در مقابلهی با استکبار همهی آنچه باید و شاید برای آمادگی ملّت ایران انجام بگیرد، چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ تسلیحات، چه از لحاظ کارهای سیاسی، هر آنچه لازم باشد حتماً انجام میدهیم و الان هم بحمدالله مسئولین مشغول انجام این کارها هستند. مطمئنّاً حرکت کلّی ملّت ایران و مسئولین کشور در جهت مقابلهی با استکبار جهانی و دستگاه جنایتکار حاکم بر نظم جهانیِ امروز، قطعاً و انصافاً هیچگونه کوتاهی نخواهند کرد؛ این را مطمئن باشید. بحث، بحث صرفاً انتقام نیست؛ بحث یک حرکت منطقی است، بحث مقابلهی منطبق با دین و اخلاق و شرع و قوانین بینالمللی است و ملّت ایران و مسئولین کشور در این جهت هیچگونه تعلّلی و کوتاهیای نخواهند کرد؛ این را مطمئن باشید.
جلسهی جوانان به طور طبیعی جلسهی نورانیای است. دلهای جوان آلودگیهای کمتری دارند، نورانیّت بیشتری دارند. دریغ است که در این جمع انبوه شما جوانان عزیز، من یک نصیحت معنوی به شما عرض نکنم. توصیهی من توصیهی به «ذکر» و «شکر» است. راهی که ما میرویم راه کوتاهی نیست، راه آسانی هم نیست؛ راهی است که عمدهی مسئولیّت پیمایش این راه هم به عهدهی شما جوانها است. دنیای فردا مال شما است، کشورِ فردا مال شما است، نظمِ جهانی فردا به دست شما است؛ کارتان سنگین است. در این راه، همّت لازم است، معرفت لازم است، تلاش لازم است امّا بیش از همه، پشتوانهی معنوی لازم است؛ آن پشتوانهی معنوی را من امروز خلاصه میکنم در این دو جمله: «ذکر» و «شکر».
ذکر یعنی یاد خدا؛ از یاد خدا غافل نشوید. با مناجات و دعا و تلاوت قرآن فاصله پیدا نکنید. توصیهی همیشگی من این است که با قرآن مأنوس بشوید، معرفت قرآنی را فرابگیرید؛ این به شما کمک میکند در این راه بزرگ. شکر یعنی نعمت خدا را بشناسید و آن را فراموش نکنید. امروز شما نعمتهای بزرگی را از خدا دریافت کردهاید؛ نعمت وجود یک نظام و تشکیلاتی که همّتش مبارزهی با ظلم، با استکبار، با زورگویی و با جنایت باندهای بینالمللی است؛ این بزرگترین نعمت است، و نعمتهای زیاد دیگری هم هست. در دعاهای متعدّدی این جمله هست که «لا تَجعَلنی نَاسیاً لِذِکرِکَ فیما اَولَیتَنی وَ لا غَافِلاً لِاِحسانِکَ فیما اَعطَیتَنی»؛(۲) از احسان الهی غفلت نکنیم؛ از نعمت الهی و تفضّلات الهی غفلت نکنیم. همین بیداری شما، همین آمادگی شما، همین روحیهی شما، همین احساس تواناییای که در شما وجود دارد که احساس میکنید میتوانید حرکت کنید، میتوانید پیش بروید، میتوانید با قدرتهای مادّی پوشالی دنیا پنجه بیفکنید، این نعمت بزرگ خدا است؛ این نعمت را از دست ندهید. نعمت را بشناسید و نعمت را در جای خودش بکار ببرید؛ این میشود شکر. یادتان باشد به کمک خدای متعال، با همراهی خدای متعال، با هدایت خدای متعال و بندگان خالص و صالح پروردگار میتوانیم این راه را طی کنیم. پیامبر اکرم، اهلبیت مکرّمش، شهدای این راه، شهیدانی که در مقابل چشم ما به شهادت رسیدند، [مانند] شهید نصرالله، شهید هنیّه، شهید سلیمانی، شهید سِنوار و از این قبیل شهدای عزیزمان، از روح اینها کمک بخواهیم، استمداد کنیم، راه را پیش برویم. این جملهی اوّل و نکتهی اوّل ما.
این مناسبت، مناسبت بسیار مهمّی است؛ جا دارد که برای حفظ این مناسبت همهی تلاشهای فکری و عملی انجام بگیرد. اینکه در جمهوری اسلامی یک روز را به عنوان روز «مبارزهی با استکبار» معیّن کردهاند، برای این است که ملّت ایران از این تجربهی تاریخی غفلت نکند؛ وَالّا مبارزهی با استکبار که مال یک روز نیست؛ یک امر دائمی است. شما باید مبارزهی با استکبار را، مبارزهی با نشانههای ظلم و تعدّی را، [مبارزهی] با نظم ظالمانهی جهانی را متن زندگی خودتان قرار بدهید و بدانید؛ بنابراین روز خاصّی برای مبارزه وجود ندارد، امّا این روز را ما معیّن کردیم. این برای آن است که حافظهی تاریخی ملّت ایران مورد غفلت قرار نگیرد و فراموش نکنیم.
دستهایی در کارند برای اینکه حرکت شجاعانهی آگاهانهی ملّت ایران را در مقابلهی با آمریکای جهانخوار و عواملش در منطقه، اوّل مورد تردید قرار بدهند، بعد هم انکار کنند؛ ما نباید بگذاریم. حافظهی تاریخی ملّت ایران این را رد میکند. مسئلهی لانهی جاسوسی نمیتواند مورد سؤال و تردید قرار بگیرد؛ یک عدّهای این تردید را در بین افکار عمومی مردم، بخصوص جوانها پخش میکنند که «دانشجویان ما چرا رفتند سفارت یک کشور را گرفتند؟ این یک کاری بود برخلاف مقرّرات بینالمللی.»؛ این حرف را دارند پخش میکنند. حقیقتی که عمداً آن را پنهان میکنند، این است که سفارت آمریکا در اوّل انقلاب و تا وقتی که به وسیلهی دانشجویان ما تسخیر شد، صرفاً یک محل تحرّک دیپلماتیک، بلکه محلّ تحرّک اطّلاعاتیِ صرف نبود؛ خب بله، همهی سفارتهای دنیا اخبار آشکار و پنهان کشوری را که در آنجا هستند، به مراکز خودشان منتقل میکنند؛ مسئله این نبود؛ مسئله این بود که سفارت آمریکا ستاد برنامهریزی برای تحریک داخلی علیه انقلاب و نابود کردن انقلاب و حتّی تهدید جان مبارک امام بزرگوار بود. جوانهای ما اوّل به این نکته توجّه نداشتند و به دلیل دیگری وارد سفارت شدند، امّا وقتی رفتند آنجا و اسناد سفارت را به دست آوردند، [اینها را] دیدند.
اینکه من تأکید میکنم که جوانها کتابها را بخوانند، اسناد را، مدارک را ببینند و از حقایق مطّلع بشوند، به خاطر این است. سفارت آمریکا از ساعات اوّل انقلاب، از روزهای اوّل انقلاب، مرکز شبکهسازی و توطئه علیه انقلاب بود. البتّه اوّل گیج شدند، اوّل نفهمیدند چه اتّفاقی دارد میافتد، امّا به مجرّد اینکه از گیجی خارج شدند، شروع کردند به برنامهریزی برای کودتا، برای تحریک ــ تحریک قومیّتها، تحریک عناصر گوناگون ــ برای ایجاد اختلاف، جمع کردن تفالههای ساواکِ دورانِ رژیم پهلوی برای مبارزهی با انقلاب. سفارت، سفارت نبود؛ مرکزی بود برای مبارزهی با انقلاب، مبارزهی با ملّت ایران، برای شکست دادن حرکت عظیمی که ملّت ایران با انقلاب خودش انجام داده بود؛ لذاست که این حادثه، یک حادثهی برجسته است، یک حادثهی تاریخی است، یک حادثهی فراموشنشدنی است، و یک نقطهی عطف است در تاریخ ما. گیرم آن کسانی که یک روزی این کار را کردند، امروز خودشان هم مردّد شده باشند ــ کمااینکه بعضیهایشان هم ممکن است مردّد شده باشند ــ امّا واقع قضیّه این است که این کار، کارِ بزرگی بود، کارِ لازمی بود؛ برای همین هم امام بزرگوار با آن دید نافذ خود این کار را تأیید کرد، حرکت دانشجوها را تأیید کرد؛ این کار، کارِ لازمی بود.
مبارزهی ملّت ایران با استکبار آمریکایی ناشی از چیست؟ این یک سؤال است. جوابِ روشن و واضح و مستند این است که ناشی از سلطهگریِ ظالمانهی وقیحانهی دولتِ آمریکا بر ملّت عزیز ما و کشور ایران عزیز ما بود؛ مقابله به خاطر این بوده. سعیِ تاریخنویسانِ منحرفکنندهی حقایق این است که بگویند اختلاف بین ایران و آمریکا از روز سیزدهم آبان ۵۸ شروع شد؛ این دروغ است. آمریکاییها از اوّل انقلاب و از پیش از انقلاب و از سالها قبل از انقلاب با ملّت ایران درافتادند و هر چه توانستند علیه ملّت ایران تلاش کردند؛ حدّاقل از بیستوهشتم مرداد. حالا قبل از بیستوهشتم مرداد سال ۳۲ هم حضور آمریکاییها و تلاش آمریکاییها داستان مفصّلی است، لکن آنچه جلوی چشم همه وجود داشته است، بیستوهشتم مرداد است. یک حکومت ملّی مردمی در ایران بر سر کار بود، آمریکاییها آمدند با خیانت به حُسن اعتماد آن دولتی که سادهلوحانه به آمریکا اعتماد کرده بود وارد میدان شدند، آن دولت را سرنگون کردند، حکومت ظالمانهی شاه را به وجود آوردند. ملّت ایران سالهای متمادی لمس کرد دشمنی آمریکا را؛ بیستوهشتم مرداد را ملّت ایران لمس کرد. شما جوانهای عزیز بروید ماجراهای سال ۳۲ را، نهضت ملّی را، حضور آمریکا را در کتابها بخوانید. آن کسانی که اهل تحقیقند، اهل نوشتنند، تحقیق کنند، بنویسند. اینها نقاط عطف ملّت ما است، نقاط عطف تاریخ ما است. آمریکاییها در ایران کودتا کردند، در دههی ۳۰ ساواک را به وجود آوردند؛ مرکز شکنجه و فشار بر مبارزان و بر آزادیخواهان. چقدر جوان، چقدر انسان مؤمن، چقدر انسان آزادیخواه در شکنجههای عوامل و کارگزاران جنایتکار ساواکِ شاه ــ مرکز اطّلاعاتی شاه ــ یا مُردند یا ناقصالعضو شدند یا شکنجه شدند! اینها را ملّت ایران از نزدیک دیده. ساواک را چه کسی درست کرد؟ ساواک را عوامل آمریکایی درست کردند؛ شیوههای شکنجه را آنها یاد دادند. دهها هزار مستشار را آوردند داخل ایران که هم مفتخوری کنند، هم دخالت کنند در امور ارتش و اطّلاعات و دولت و همهچیز، هم جاسوسی کنند، هم نفوذ کنند، هم فرهنگ ملّت را تغییر بدهند و سلطهی آمریکا را روزبهروز بر کشور زیاد کنند.
رژیم پهلوی خبیث با کمک آمریکا یکی از عوامل ریشهدارشدن رژیم صهیونیستی غاصب بود. آن روزی که همهی این منطقه ــ تقریباً اغلب دولتهای این منطقه ــ با رژیم صهیونیستی قطع رابطه کرده بودند، رژیم شاه به رژیم صهیونیستی نفت میداد، امکانات میداد، پشتیبانی میکرد؛ این خیانت، فراموششدنی نیست. امروز هم متأسّفانه همین کار را بعضیها میکنند؛ امروز هم رژیم صهیونیستی فجیعترین جنایات را در منطقه دارد انجام میدهد، یک عدّهای به جای اینکه مخالفت کنند، به جای اینکه بِایستند، به جای اینکه از ملّتها حمایت کنند ــ از ملّت فلسطین، از ملّت لبنان ــ به دشمن خبیثِ ظالمِ خونخوار دارند کمک میکنند؛ کمک اقتصادی میکنند، حتّی بعضی کمک نظامی هم میکنند! [کمککننده] مال منطقه است؛ حالا آمریکا که به جای خود. مسئله، مسئلهی مقابلهی با ظلم بینالمللی است. برای ملّت ایران با الهام از تعالیم اسلامی، مقابلهی با ظلم یک فریضه است، مقابلهی با استکبار یک فریضه است. استکبار یعنی سلطهی اقتصادی و نظامی و فرهنگی همهجانبه و تحقیر ملّتها. ملّت ایران را تحقیر کردند، سالها تحقیر کردند؛ لذا مبارزهی ملّت ایران با استکبار بوده است و بعد از این هم حتماً خواهد بود.
یک نکتهی اساسی در این زمینه عبارت است از توفیق ملّت ایران و پیشرفت این کار. بعضیها تردید ایجاد میکنند: «آیا ممکن است با دستگاه مدرنِ پیشرفتهی مسلّطِ قویای مثل سیستم آمریکا و حکومت آمریکا مقابله کرد؟ میشود با آنها مبارزه کرد؟»؛ بله، ملّت ایران مبارزه کرد، و من به شما عرض میکنم ملّت ایران تا امروز قطعاً موفّق شده. امروز ملّت ایران در مقابل آمریکا ــ این دشمن بزرگ، این قدرت چشمگیری که با هیبت، با تشر میتوانست ملّتها را بترساند و عقب بنشاند ــ توانسته این قدرت را تضعیف کند. امروز کار به جایی رسیده که انجمنهای علمی دانشجویان در داخل خود آمریکا بیانیّه میدهند علیه تمدّن غربی، علیه تمدّن آمریکایی، علیه تلاش آمریکا؛ این، اتّفاق افتاده. در بیانیّهای که تعداد زیادی از انجمنهای علمی دانشجویان آمریکا منتشر کردند، خودشان میگویند: این ما هستیم، ما غربیها هستیم که داریم علیه تمدّن غرب و فرهنگ غرب فریاد میکشیم و به نفع کشورها و ملّتهای مظلوم وارد میدان شدهایم؛ این را در بیانیّهشان آوردند؛ مال همین چند ماه قبل است. و روزبهروز این شدّت پیدا خواهد کرد. قطعاً ملّت ایران و ملّتهای مظلوم و جبههی مقاومت پیشرفت خواهد کرد.
البتّه امروز فجایعی که دارد در منطقه انجام میگیرد فجایع عظیمی است؛ آنچه در شبانهروز، در لبنان اتّفاق میافتد، آنچه در غزّه اتّفاق میافتد، ۵۰ هزار شهید در ظرف یک سال که اکثر اینها هم زنان و کودکان هستند، این چیز کمی است؟ آمریکاییها با ادّعای حقوق بشر، بیشرمانه از این جنایتها دارند پشتیبانی میکنند؛ نهفقط پشتیبانی، [بلکه] در این جنایتها شرکت میکنند. سلاح، سلاحِ آمریکایی است، نقشه، نقشهی آمریکایی است، تلاش بینالمللی آمریکایی است؛ آمریکاییها با کمال وقاحت میگویند: «ما از رژیمصهیونیستی حمایت میکنیم، پشتیبانی میکنیم»؛ این را صریح میگویند.
این مبارزه، یک مبارزهی عقلانی، خردمندانه و منطبق با منطق است. افراد کوتهبین و کوتهنظر ــ نمیگویم خائن، متّهم نمیکنم به تعمّد و خیانت؛ حدّاقلّش این است که کوتهبین هستند ــ سعی نکنند حرکت ملّت ایران در مقابل استکبار را یک حرکت غیر منطقی جلوه بدهند؛ نخیر، حرکتی منطقی و درست و منطبق با منطق صحیح عُقلایی و انسانی و بینالمللی است. برای همین هم هست که در افکار عمومی ملّتهای دنیا، ملّت ایران عزیز است. بله، دستگاههای خبری و رسانهای دشمنان، [دستگاههای تبلیغی] سلطه، سعی میکنند خلاف این را نشان بدهند امّا واقع قضیّه این است. وقتی شما [عملیّات] وعدهی صادق را انجام میدهید، در خیابانهای کشورهایی که با شما فاصله هم دارند، مردم شادی میکنند؛ معنای این چیست؟ معنایش این است که حرکت ملّت ایران، حرکتی است که مورد قبول منطق بینالمللی، منطق انسانی و البتّه منطق اسلامی و قرآنی است. این حرکت باید ادامه پیدا کند منتها ادامهی این حرکت باید با نقشهی صحیحی انجام بگیرد.
شما جوانهای عزیز، دانشآموز، دانشجو، دختر و پسر، در سرتاسر کشور در این زمینه میتوانید نقش ایفا کنید؛ فکرها را تقویت کنید، دانشها را پیش ببرید؛ بدون علم، بدون تفکّر، بدون نقشهی راه نمیشود کار درست انجام داد. ما در بخشهای مختلف احتیاج به پیشرفت علمی داریم، احتیاج به پیشرفت فنّاوری داریم.
البتّه کسانی که با امکانات موجود تلاش کامل خودشان را دارند انجام میدهند مشغول کارند و در مقابلهی با دشمن کوتاه نمیآیند و هیچ حرکت دشمن را هم بیپاسخ نمیگذارند؛ این را مطمئن باشید. اینجور نیست که حرکت دشمن از طرف کسانی که به عنوان نمایندهی ملّت ایران در مقابلهی با دشمن دارند تلاش میکنند فراموش بشود؛ نه، فراموش نخواهد شد. دشمنان ــ چه رژیم صهیونیستی، چه ایالات متّحدهی آمریکا ــ در مقابل آنچه نسبت به ایران و ملّت ایران و نسبت به جبههی مقاومت انجام میدهند، قطعاً پاسخ دندانشکنی را دریافت خواهند کرد.
امروز حقوق بشر آمریکایی که در بوقهای گوناگونی دمیده میشود، دیگر کسی را فریب نمیدهد. این وضعی که امروز در لبنان هست، این وضعی که در غزّه هست، این وضعی که در فلسطین هست، این جنایتی که عوامل رژیم صهیونیستی در این منطقه با کمک آمریکا، با دخالت آمریکا، با شرکت آمریکا دارند انجام میدهند، این دیگر اجازه نداده که حقوق بشرِ ادّعائیِ غلطِ بیمعنیِ آمریکایی مورد تصدیق و تأیید کسی در دنیا قرار بگیرد. حقوق بشر دیگر معنایی ندارد. آن کسانی که با این جنایتها مدّعی حقوق بشرند انسانهای بزرگی، چهرههای نورانیای مثل سیّدحسن نصرالله را، مثل هنیّه را، مثل سلیمانی را، مثل بقیّهی شهدای بزرگ را تروریست میخوانند و مینامند در حالی که باند تروریستی، خودشان هستند، باند جنایتکار خودشان هستند؛ این را امروز دنیا دارد میفهمد و بحمدالله دانستهاند، فهمیدهاند.
آنچه باید اتّفاق بیفتد، عبارت است از حرکت عمومی ملّتها در این راه. جوانهای ما با همتایان خودشان در کشورهای دیگر تماس داشته باشند؛ دانشآموزان ما با دانشآموزان کشورهای اسلامی در منطقه، دانشجویان ما با دانشجویان کشورهای اسلامی، کشورهای منطقه و حتّی فراتر از منطقه تماس داشته باشید. امروز امکانات تماس کم نیست؛ میتوانید ارتباط برقرار کنید؛ حقایق را برای آنها روشن کنید؛ آنچه را وظیفهی همهی جوانان دنیا است، همهی جوانان کشورها است، به آنها یادآوری کنید تا یک حرکت عمومی و عظیمی در دنیا علیه استکبار به وجود بیاید، و به وجود خواهد آمد و به توفیق الهی ملّت ایران و این حرکتِ عمومیِ اسلامی و انسانیِ جبههی مقاومت، جایگاه خودش را در دنیا پیدا خواهد کرد و قطعاً دشمن را شکست خواهد داد.
امروز برای من روز خیلی خوبی بود. این دیدار، دیدار بسیار شیرینی است، و امیدواریم انشاءالله خداوند همهی شماها را محفوظ بدارد و تأییدتان کند و برای همهی شما دعا میکنم؛ امیدواریم انشاءالله خدای متعال توفیقاتش را بر شماها نازل کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله
(۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از دانشجویان و دانشآموزان مطالبی بیان کردند.
(۲ اقبالالاعمال، ج ۱، ص ۱۸۸
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره شهدای استان فارس
[دریافت PDF]
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّدو علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. خیلی متشکّرم از این بیانات کوتاه و موجز آقای امامجمعهی محترم و این نوشتهی بسیار زیبا و کامل این سردار محترم.
یکی از امتیازات تمدّنی کشور عزیز ما که همیشه باید مورد توجّه قرار بگیرد، این است که توانسته دین را و حماسه را و هنر را با هم تلفیق کند. در بسیاری از نقاط دنیا، دین راه خودش را جدا میرود ــ اگر باشد ــ هنر کار خودش را میکند، حماسه هم آنجایی که وجود داشته باشد، برای خودش است. تلفیق این سه عنصر در ایران اسلامی یک پدیدهی جذّاب و جالبی است که مال امروز و دیروز هم نیست، از اصل اسلام گرفته شده. خود قرآن، هم «وَ الَّذینَ آمَنوا اَشَدُّ حُبًّا لِلَّه»(۲) دارد، «یُحِبُّهُم وَ یُحِبّونَه»(۳) دارد، هم «فَلیُقاتِل فی سَبیلِ اللَه»(۴) تا آخر دارد: اَلَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَهِ وَ الَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوت،(۵) هم «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار»(۶) دارد، هم «رُحَماءُ بَینَهُم»(۷) دارد؛ یعنی خود قرآن تلفیقی است از دین و آئین الهی، و حماسههای بزرگ، و هنر؛ خود قرآن یک اثر هنری است، یک اثر بسیار والا است، علاوه بر اینکه در قرآن به محبّت و عشق و مانند اینها هم اشاره شده و برای مخاطبان تصویر شده. این در تاریخ ما وجود دارد.
اگر حمل بر مبالغه نشود، من عرض میکنم شاید بهترین نقطهای از کشور ما که این سه عنصرِ تلفیقشده و ترکیبشده در آن بوضوح مشاهده میشود، فارس و شیراز است؛ حقّاً و انصافاً حرف درستی صادر شده، اگر این را کسی بگوید یا ما بگوییم. شیراز جایی است که این سه عنصر، درهمتنیده خودشان را نشان میدهند. از دوران جناب احمدبنموسیٰ (سلام الله علیه) و بقیّهی امامزادههای شهیدی که در آن استان و در آن شهر هستند، تا دورانهای بعد، تا امروز و تا این شهیده کرباسی(۸) که چند روز قبل از این به شهادت رسید، این سه عنصر در همهی این دوران با همدیگر همراهند و شریکند.
معروفترین و محبوبترین شاعر کشور، یعنی حافظ شیرازی، حافظ قرآن است که «قرآن ز بر بخواند با چارده روایت».(۹) این شاعر غزلسرای شیرینسخن و رِند، قرآن را با چهارده روایت، با چهارده اختلاف قرائت حفظ بوده. در این اختلاف قرائتهایی که میخوانند، ما کمتر قاریای دیدهایم که مسلّط باشد به قرائت هفت قاریِ معروف تاریخ که هر کدام دو راوی دارند که میشود چهارده روایت. بعد هم میگوید: «هر چه دارم همه از دولت قرآن دارم»؛(۱۰) یعنی شعرش هم مال قرآن است، هنرش هم مال قرآن است، معرفتش هم مال قرآن است، عرفانش هم مال قرآن است، رِندیاش هم مال قرآن است؛ همهچیز را از قرآن دارد. تلفیق از این زیباتر که دین و هنر اینجور با هم مخلوط بشوند و تلفیق بشوند؟ همچنین در کنار اینها حماسه است. از خود جناب احمدبنموسیٰ شما بگیرید تا عبّاسِ دوران(۱۱) تا شهدای نامآور، [مثل] شهید مرتضیٰ جاویدی، شهید شیرعلی سلطانی و حالا [هم] همین خانم معصومه کرباسی و بقیّهی شهدای بزرگ استان که بعضی از آنها را سردار عزیزمان(۱۲) اسم آوردند، و پانزده هزار شهید، پانزده هزار الگو، پانزده هزار نمونه از شهدا در میدانهای مختلف.
اوّلین جنگ مسلّحانهی با استعمار اروپایی را امامقلیخان، حاکم فارس انجام داده که توانست پرتغالیها را از هرمز بیرون کند. اوّلین جنگ نرم را در تاریخ کشورمان میرزای شیرازی انجام داده؛ تحریم تنباکو جنگ نرم بود؛ بزرگترین جنگ، آن هم اینجور جنگی که توانست بساط تسلّط اقتصادی انگلیس بر کشور را جمع کند. گاندی هم در هند این کار را کرد، [امّا] سی سال بعد از میرزای شیرازی؛ یعنی ابتکار این جنگ نرمِ بینظیر، مال میرزای شیرازی است. قویترین مقاومت عراقیها در مقابل تسلّط دولت انگلیس بر عراق را میرزا محمّدتقی شیرازی فرماندهی کرد. اوّلین سکّهی حکومت اسلامی را مرحوم سیّدعبدالحسین لاری در شیراز و در جهرم و لار ضرب کرد؛ سکّه زد، حکومت اسلامی را تشکیل داد. البتّه پایدار نماند و ایشان نتوانست ادامه بدهد، امّا اقدام کرد، شروع کرد. اینها افتخارات بزرگی است. اگر به زمان خود ما برگردیم، عالِمِ عارفِ سالکی مثل شهید دستغیب را مشاهده میکنیم که واقعاً شهید دستغیب، هم مظهر معنویّت و روحانیّت بود، هم مظهر اخلاق بود، هم مظهر جهاد بود. سال ۴۱ و ۴۲ که این مبارزه تازه شروع شده بود و ماها قم بودیم، آن روز نوارهای مرحوم دستغیب را از شیراز میآوردند قم و ما میشنفتیم. مرحوم حاج شیخ بهاءالدّین محلّاتی و بقیّهی علمای شیراز جلسه تشکیل داده بودند و سخنگوی این مجموعه مرحوم دستغیب بود که به نظرم ظاهراً در مسجد جامع شیراز اجتماع میکردند و سخنرانی میکرد و مانند اینها. و این ادامه داشت تا وقتی که شهید شد. یعنی همهجور شهیدی [دارد]؛ در همهی میدانها شهدایی از این سرزمین، از این منطقه خودشان را نشان دادند و برجسته کردند؛ اینها شناسنامهی شیراز است، شناسنامهی فارس است.
غلط کردند آن کسانی که خیال کردند میتوانند با چیزی مثل جشن سخیف هنر شیراز، شیراز را از حرم اهلبیت بودن و مرکز دین و ایمان بودن برگردانند به یک نقطهی فسادگاه؛ اشتباه کردند؛ به معنای واقعی کلمه غلط کردند! ملّای بزرگ شیراز یعنی ملّاصدرا (رضوان الله علیه) که به نظر ما جزو چهرههای برجستهی فلسفهی دنیا است، در معدود شعرهایی که از ایشان باقی مانده، این بیت [را گفته]:
در معرکهی دو کَون، فتح از عشق است
هر چند سپاه او شهیدند همه(۱۳)
این مال یک ملّای فیلسوف است. یعنی این روحیه، این ترکیب زیبای دین و هنر و حماسه همینطور ادامه دارد. مرحوم دستغیب هم اهل معرفت و اهل شعر و اهل معنا و این چیزها بود؛ ما از نزدیک اینها را میدانستیم. و دیگران هم همینجور؛ اینها خیلی مهم است.
کنگرهی شما این را باید نشان بدهد به کشور، این را باید ماندگار کند در کشور؛ باید نشان بدهید که برای یک ملّت متمدّن، دارای معرفت، پیشرو، آنچه مهم است، این است که دیندار باشد و حماسهساز باشد و هنرمند باشد؛ این سه با هم. هنر در خدمت دین، دین همراه با حماسه، حماسه در جهت پیشرفت ملّت؛ اینها است که مهم است. از کنگرهی شما این باید دربیاید، این باید نشان داده بشود. حالا شما این را با کتاب تأمین میکنید، با شعر تأمین میکنید، با سرود یا مثلاً نمایش تأمین میکنید، بالاخره این باید از آب دربیاید؛ باید این را نشان بدهید؛ این، آن چیزی است که ملّت ما به آن احتیاج دارد. امروز هم مثل همان زمانِ آن غلطکردههای دوران پهلوی، هستند کسانی که میخواهند هنر را از معنویّت جدا کنند، هنر را از حماسه جدا کنند، اینها را در جهتهای گاهی متناقض یکدیگر پیش ببرند؛ امروز هم کسانی از تفالهها و پسماندههای آن تشکیلات هستند در میان کشور عزیز ما و این چهاردیواری باارزش ما. باید این [سه جهت] را تأمین کنید.
یکی از توصیههای مؤکّد من که اینجا یادداشت کردهام این است: تأثیر کنگره را رصد کنید. چون شما میخواهید اثر بگذارید دیگر؛ خیلی خب، رصد کنید ببینید مثلاً در رأس یک سال، این کنگرهای که شما باید اینهمه زحمت و تلاش به وجود آوردید، روی افکار عمومی، روی رفتار جوانان شما چه تأثیری گذاشته؛ چه تعداد از جوانهای شما تدیّنشان، مسجد رفتنشان، مجاهدت فکریشان، فکر کردنشان، کتاب خواندنشان، در جهت درست نگاه کردن و حرکت کردنشان پیشرفت کرده؛ این را رصد کنید. راهش را پیدا کنید؛ میتوانید؛ البتّه کار آسانی نیست. این رصد کردنها به معنای جاسوسی و مچگیری و مانند این حرفها تلقّی نباید بشود؛ به آن جهتها و به آن راهها نباید برود؛ باید نگاه درست و تشخیص درست حاکم باشد.
میل به خدمت از آثار این کنگره است. باید ببینید میل به خدمت چقدر در جوان پیدا شده؛ خدمت فکری، خدمت جهادی، حضور در عرصههای خدمت: اردوهای جهادی، بسیج سازندگی، کاروانهایی که به مراکز جنگی میروند و آثار تلاشهای سرداران عزیز ما را و مبارزان و بسیجیان دوران دفاع مقدّس را میبینند؛ [ببینید] میل به اینها چقدر پیشرفت کرده. اگر دیدید پیشرفتی حاصل نشده، برگردید به کار خودتان و ببینید که مشکل کجا است؛ چرا نتوانسته اثر بگذارد؟ اگر دیدید پیشرفتی حاصل شده، نگاه کنید ببینید آن عامل پیشرفت چیست؛ آن را تقویت کنید. آن چیزی که توانسته این جوان را به پیش براند و حرکت بدهد چیست؟
جوانهای ما امروز احتیاج دارند به شناخت گذشتهی پُرافتخار کشور، بخصوص گذشتهی همین چند ده سال مربوط به انقلاب. ما در روایتها ضعیفیم؛ مثلاً آیا جوانهای ما ابعاد قضیّهی تصرّف لانهی جاسوسی را درست میشناسند و میدانند؟ [آیا] درست قضیّهی شروع جنگ هشتساله را میدانند؟ اگر کسی به ذهنش بیاید که خب چرا هشت سال جنگ کردیم که اینهمه جوان از دست بروند، جوابش را بلدند؟ میدانند چه اتّفاقی افتاد که اینجوری شد؟ اینها باید روایت بشود؛ روایت درست باید بشود. البتّه خوشبختانه من میبینم کارهای خوبی دارد انجام میگیرد؛ بعضی از کتابها، بعضی از نوشتهها، بعضی از کارها را تا جایی که فرصت هست، من مشاهده میکنم. خب، این راجع به این مسائل.
ما امروز در گیرودار یک مسئلهی اساسی و مهم در منطقه هستیم؛ همین مسائل مربوط به منطقهی غرب آسیا، مسائل لبنان، مسائل غزّه، مسائل کرانهی باختری، اینها قضایای تاریخساز است؛ هر کدام از این حوادث میتواند منشأ یک جریان و یک حرکت تاریخی به یک سمتی بشود. اگر امثال شهید سنوار(۱۴) پیدا نمیشدند که تا لحظهی آخر بجنگند، سرنوشت منطقه یک جور بود، حالا که پیدا شدند، یک جور دیگر است؛ اگر بزرگانی مثل شهید سیّدحسن نصرالله پیدا نمیشدند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری و ازخودگذشتگی را با هم مخلوط کنند و به میدان بیاورند، حرکت یک جور بود، حالا که پیدا شدند، حرکت یک جور دیگر است؛ اینها خیلی مهم است.
در این چیزی که تا امروز واقع شده، یک شکست بزرگی به وجود آمده؛ نه فقط برای رژیم صهیونیستی، [بلکه] برای تمدّن غرب، برای فرهنگ غرب، برای ادّعاهای غرب؛ اینها یک شکست بزرگی خوردند. رژیم صهیونیستی شکست خورد، به خاطر اینکه فکر میکرد میتواند بهآسانی گروههای مبارز را، مقاومت را منحل کند، نابود کند، امروز میبیند که پنجاه و چند هزار انسان بیدفاع و غیر نظامی را به شهادت رسانده، چند نفر از سران برجستهی مقاومت را به شهادت رسانده امّا در جبههی مقاومت آب از آب تکان نخورده؛ جبههی مقاومت با همان قدرت، با همان عزم امروز دارد مبارزه میکند. این شکست نیست؟ این بزرگترین شکست است دیگر. اینهمه خرج کردند، اینهمه تلاش کردند، آمریکا با همهی توانش به کمکشان آمد، خیلی از اروپاییها همینجور، اینهمه هم جنایت کردند، اینهمه چهرهشان در دنیا سیاه و زشت و منفور شد که حتّی در خیابانهای آمریکا علیه اینها راهپیمایی کردند، در دانشگاههای آمریکا علیه اینها راهپیمایی کردند، در عین حال گروههای مقاومت همچنان هستند؛ حماس هست، جهاد هست، حزبالله هست، مردم و جوانهای مبارز کرانهی باختری هستند، بقیّهی جاهای دیگر هم که مشغول مبارزهاند که هستند. این شکست بزرگی است؛ این بزرگترین شکست است.
امّا فقط این نیست؛ از این شکست بزرگتر، شکست «فرهنگ غرب» است؛ غربیها نشان دادند که در این چندین سال یا چند قرن، که دم از حقوق انسان و حقوق بشر و مانند اینها میزنند، یکسره دروغ گفتند؛ [این جنگ] این را نشان داد، این را ثابت کرد؛ یعنی ده هزار کودک کشته شدند، شوخی است؟ کودک، مظهر معصومیّت است، مظهر لطافت است، نقطهی اساسیای است که عواطف انسان را برمیانگیزد؛ ده هزار [نفر] از این موجوداتِ معصوم را اسرائیل با بمب دو تُنی، با انواع و اقسام سلاح از بین برد، غربیها خم به ابرو نیاوردند. سیاستمداران غربی رسوا شدند، سیاست غرب رسوا شد، شکست خوردند؛ این شکست بزرگی است. دیگر کسی از «تمدّن غرب» حرف نزند! تمدّن غرب این است. این تمدّن غرب است که برایش اهمّیّت ندارد که پول را از مردم خودش با انواع و اقسام [راهها] بگیرد و بفرستد برای اینکه بچّههای کوچک و فرزندان معصوم کشته بشوند، خانوادهها نابود بشوند، ده هزار بچّه شهید بشوند، چندین هزار بچّه یتیم بشوند؛ این فرهنگ غرب است. دیگر حالا اگر کسی راجع به فرهنگ غرب اعتراض کرد، بیاعتباری آن را تصریح کرد، کسی نباید ملامتش بکند که آقا، شما [اینجور نگویید]؛ نه، فرهنگ غرب این است، تمدّن غرب این است، محصولِ این است. این بزرگترین شکستی است که برای غرب پیش آمد.
پشت رژیم صهیونیستی را یک جبههی شرارت پُر کرده؛ یک جبههی شرارت به پشتیبانی از رژیم صهیونیستی صفآرایی کرده، آن وقت جبههی مقاومت، در مقابل آن جبههی شرارت است. این جبههی مقاومت در مقابل آن جبههی شرارت ایستاده، و به توفیق الهی پیروزی هم مال جبههی مقاومت است.
والسّلام علیکم و رحمة الله
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین لطفالله دژکام (امامجمعهی شیراز و رئیس شورای سیاستگذاری کنگره) و سرتیپ یدالله بوعلی (فرمانده سپاه فجر استان فارس و دبیرکلّ کنگره) مطالبی بیان کردند.
(۲ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۶۵؛ «... ولی کسانی که ایمان آوردهاند، به خدا محبّت بیشتری دارند. ...»
(۳ سورهی مائده، بخشی از آیهی ۵۴؛ «... آنان را دوست میدارد و آنان [نیز] او را دوست دارند. ...»
(۴ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۴؛ «پس، باید در راه خدا بجنگند ...»
(۵ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۶؛ «کسانی که ایمان آوردهاند، در راه خدا کارزار میکنند و کسانی که کافر شدهاند، در راه طاغوت میجنگند ...»
(۶ سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹؛ «... بر کافران، سختگیرند ...»
(۷ سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹؛ «... با همدیگر مهربانند ...»
(۸ خانم معصومه کرباسی و همسرش آقای رضا عواضه (اهل لبنان)، بیستوهشتم مهرماه در حملهی پهپادی و شلیک موشک به خودروی آنها توسّط رژیم صهیونیستی در لبنان به شهادت رسیدند.
(۹ اشاره به غزل حافظ: «عشقت رسد به فریاد، ار خود به سان حافظ / قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت»
(۱۰ حافظ. غزلیّات؛ «صبحخیزی و سلامت طلبی چون حافظ / هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم»
(۱۱ شهید عبّاس دوران (از خلبانان نیروی هوایی ارتش) که در مأموریت حمله به بغداد به شهادت رسید.
(۱۲ فرمانده سپاه فجر استان فارس
(۱۳ رضاقلی خان هدایت، تذکرهی ریاضالعارفین، روضهی دوّم در ذکر فضلا و محقّقین حکما، بخش ۵۶، صدر شیرازی
(۱۴ شهید یحییٰ سنوار (رئیس دفتر سیاسی حماس) در بیستوششم مهر ۱۴۰۳ به دست سربازان رژیم صهیونیستی در غزه به شهادت رسید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
گفتاری از معاون دفتر مقام معظم رهبری
تسخیر لانه جاسوسی با حمایت امام(ره) به انقلاب دوم تبدیل شد
آئین انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» روز چهارشنبه ۹ آبان ۱۴۰۳ در مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد. در این نشست، جمعی از کارشناسان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران و فعالان حادثه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ در این آئین حضور داشتند.
آقای مهندس حسین محمدی معاون دفتر مقام معظم رهبری در این مراسم با بیان خاطراتی از تسخیر لانه جاسوسی به روایت شنیده نشدهای از پیام امام خمینی رحمهالله به دانشجویان انقلابی تسخیرکننده لانه جاسوسی آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ اشاره کرد. رسانه KHAMENEI.IR متن سخنان ایشان را منتشر میکند.
از باب شکر نعمت بزرگ کار عظیم تألیف کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» و این جلسه، نکتهای به ذهنم رسید که بگویم. ببینید، در قرآن آمده است: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ». این جلسه رونمایی از تقریظ حضرت آیتالله خامنهای از این کتاب، مصداقی از شکرگزاری است. رهبر انقلاب میفرمایند شکر چهار رکن دارد. اولین رکن شناخت خود نعمت است؛ یعنی نعمت بزرگ تولید این کتاب را باید بشناسیم. آنچه آقایان در توصیفاتشان گفتند، کافی نیست. به نظر من، این نعمت خیلی بزرگتر از آن چیزی است که در اینجا توصیف شد. اگر این کتاب نبود، این تقریظ با این مختصات نبود، حضرت آقا یک کلمه زیادهگویی ندارند.
این نعمت [تولید این کتاب] یک بُعدش این است که به ما کمک بزرگی میکند در جهت پیشبرد استراتژی اصولی نظام. استراتژی ما چیست؟ استراتژی ما بازدارندگی فعال است؛ یعنی نه ما میخواهیم به سمت جنگ برویم و نه میخواهیم به سمت تسلیم در مقابل آمریکا برویم. میخواهیم استراتژی بازدارندگی فعال داشته باشیم.
[دریافت فیلم]
استراتژی بازدارندگی فعال اولین مؤلفهاش این است که بتواند سرمایه اجتماعی را حفظ و تقویت کند و این کار شما گام بسیار مؤثری است در این جهت. ببینید، سرمایه اجتماعی خیلی کُلی گفته میشود. بحث امید، نشاط، اعتماد، رضایت، مشارکت و احساس امنیت، اینها مؤلفههای سرمایه اجتماعی هستند. لذا کار شما به نظرم باید ابعاد و عظمتش بیشتر شناخته شود و تأثیری که میتواند داشته باشد. پس من میخواهم بگویم در شناخت این نعمت که اولین رُکن شکر است، باید بیش از اینها بحث شود، مداقّه شود و ارزشگذاری شود.
نکته دوم اینکه حضرت آقا میفرمایند رکن دوم شکر این است که این نعمت را از جانب خدا بدانیم. چون مصیبت انسان این است که نعمت را از جانب خودش بداند و نتیجه آن توقف است. چرا؟ چون «الحرکة خروج الشئ من القوّة الی الفعل» حرکت، شش ویژگی دارد: مبدأ، مقصد، مسیر، محرک، متحرک و زمانبندی. اگر ما نقطهای که هستیم را با آن نقطهای که باید باشیم یکی ببینیم، یعنی همان عجب، یعنی توقف. لذا اگر این نعمت را از جانب خدا بدانیم، این منافاتی ندارد که از کسانی که زحمت کشیدهاند، تشکر کنیم. ولی حقیقتاً بدانیم که این توفیق الهی بوده و این مایه برکت میشود.
سومین رکن شکر که ایشان میگویند، بحث شکر زبانی و قلبی است. هر دو لازم است؛ هم قلباً ما شاکر باشیم که خودش آثار دارد و هم زباناً. این زبان هم فقط بیان امثال بنده نیست که اینجا در جمع محدود باشد. نه، خوب بالاترینش همین زبان حضرت آقا بوده که اینجا تقدیر کرده و قدر بدانیم.
اما رکن چهارم شکر در واقع شکر عملی است. این از همه مهمتر است. یعنی ما باید ببینیم در عمل از این تجربه، از این اثر و از این پدیدهای که در این مقطع از تاریخ انقلاب ما نصیب انقلاب شده، وظایف همه ما چیست. همه ما، یعنی از رسانهها تا رسانه ملی و همه فرهیختگان و تاریخنگاران، باید نسبت به این نعمت بزرگ وظیفهمان را درست بشناسیم و در جهت اینکه پاسخ بگوییم به آن وظیفه، عمل کنیم به آن وظیفه، واقعاً همه برویم نقشآفرینی کنیم.
بالاخره دشمن در گذشته از همه تکنیکها استفاده کرد؛ هم از تکنیک بایکوت، تحریف، شایعه و هم دروغهای بزرگ. از همه روشها بهره برد تا آن حادثهای که رخ داد را واقعاً به مسیر اهداف خودش تعریف کند و پیش ببرد. اگر میخواهیم مقابله جدی داشته باشیم و آن را به ریل درست بیاوریم، باید کارهای زیادی از این به بعد انجام دهیم. به نظر من، در بحث لانه جاسوسی انتشار این اثر، میتواند نقطه عطفی باشد. این نقطه عطف میتواند به ما کمک کند تا تحولی که نیاز داریم در این عرصه رقم بزنیم. این نیاز انقلاب است.
یک خاطره بگویم و بحثم را جمع کنم. روز اولی که آنجا تسخیر شد، ما همه دل نگران نظر حضرت امام بودیم. با امام هماهنگ نشده بود و ساعت یک ربع به یک بود. من امیرکبیری هستم؛ دانشگاه پلیتکنیک آن موقع. ایشان [آقای سیفاللهی] دانشگاه شریف بودند، درست هم میگویند، مبدأ کار برای دانشگاه شریف بود. حدود ساعت یک ربع به یک، آقای محسن میردامادی را دیدم که محور بچههای پلیتکنیک بود در شورای مرکزی. گفتم محسن! چی شد بالاخره؟ گفت اتفاقاً همین الان حاج سید احمد آقا تماس گرفت و گفت که امام از ما سؤال کردند که اینهایی که اینجا را تسخیر کردند چه تیپی هستند؟ ما به ایشان اطمینان دادیم که اینها در خط انقلاب هستند. امام وقتی مطمئن شدند، این پیغام را دادند و گفتند: «سریع به اینها بگویید که خوب جایی را گرفتید، محکم نگه دارید.»
ببینید، در واقع ما تصمیمی که داشتیم چه بود؟ تصمیم ما یک برنامه حداکثر سه روزه بود که آنجا برویم، آنجا را تسخیر کنیم، اسناد را جمعآوری کنیم و ببریم بیرون. همان شب کلی اسناد خارج شد. اول، اعتراض به راه دادن شاه بکنیم و بگوییم اموال باید برگردد. مطالبه امام که «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» را مطرح بکنیم. این بود برنامه دو، سه روزه.
خوب، این برنامه دو، سه روزه را امام تبدیل کرد به انقلاب دوم که انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود. این را باید بدانیم و به خودمان نسبت ندهیم. امام این کار بزرگ را کرد. یادم هست آیتالله موسوی خوئینیها یک جلسهای گذاشتند و دیدند بعضیها دچار عجب شدهاند. ایشان در جمع بچههای لانه جاسوسی گفت صداقت دو بعد دارد؛ یکی اینکه انسان خودش دروغ نگوید و یکی دیگر اینکه اگر دید نسبت به او تصور خلاف واقع هست، آن را اصلاح کند. ما انقلاب دوم نکردیم؛ ما یک حرکتی کردیم و این را امام تبدیل کرد به انقلابی بزرگتر از انقلاب اول.
اگر نبود حمایت امام و اگر نبود آن تدبیر رهبری، این اتفاق به این شکل نمیشد. خواستم بگویم که این نکته را هم ما توجه کنیم. همان موقع یکی از نگرانیهای ما چه بود؟ این بود که دولت موقت ممکن است سقوط کند. بله،(۱) نگرانی اصلی این بود که نمیدانستیم امام با ما چه کار میکند. واقعاً ما دغدغه داشتیم. سید احمد آقا یک بار آمدند لانه و تعریف کردند، گفتند این آقای بازرگان هر دفعه هر مطالبهای – در دوران دولت موقت - از آقا داشت، یک استعفا نامه در جیبش داشت. میآمد و میگفت: ببر به امام بده یا این خواسته را امام اجابت میکند یا اگر اجابت نکند، من استعفا میدهم. استعفایم آماده است. سید احمد آقا گفت: این استعفا نامه را این دفعه در مورد قضیه لانه جاسوسی داد به من. من هم طبق روال بردم خدمت امام دادم. امام فرمودند که استعفا پذیرفته شد. این را به بازرگان گفتم و تا بهش گفتم، اصلاً رنگش پرید و منفعل شد. خیلی عصبانی شد که چطور امام پذیرفتند. ولی خوب برای امام، مسئله اینقدر حیاتی بود. یعنی یک فرصت و موقعیتی پیش آمده بود که امام آن کار بزرگتر از انقلاب اول را رهبری کند که همان بُعد استعمارستیزی بود.
(۱ آقای رضا سیف اللهی: یک نگرانی این بود که دولت موقت دستور دستگیری ما را صادر میکند و نگرانی دوم هم همین بود که دولت سقوط میکند. نگرانی اصل هم این بود که نمیدانستیم امام چه کار میکند.
تسخیر لانه جاسوسی با حمایت امام(ره) به انقلاب دوم تبدیل شد
- کرسیهای استعمار شناسی راه بیاندازیم
- مظلومیت ملت ایران در نگارش تاریخ محسوس است
- باختگرایی در برابر روایت فتح
- تاریخ تسخیر لانه جاسوسی، منطقه محروم تاریخنگاری است
- فاصله گرفتن از تاریخنگاری شعاری در ایستگاه خیابان روزولت
- وقتی کاریکاتوریستها راوی میشوند
- «کتابی تراز اول در جنگ روایتها»
- تسخیرکنندگان لانه، نگران تکرار ۲۸مرداد بودند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره ملی شهدای کرمانشاه
[دریافت PDF]
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. و خیلی متشکّرم از بیانات امام جمعهی محترم و فرمانده محترم سپاه با این متنی که خواندند که هم زیبا بود، هم پُرمغز و پُرمطلب بود؛ خیلی ممنون.
کرمانشاه یکی از نقاط برجستهی کشور ما است. منهای فعّالیّت در انقلاب و در جنگ و مانند اینها، اساساً کرمانشاه محلّ اجتماع مذاهب مختلف، قومیّتهای مختلف و زندگی آرام و نجیبانهی با یکدیگر است؛ این وضع کرمانشاه است. و همهی این مجموعه در همهی بخشهای این استان، همین محدودهی طبیعی استان ــ حالا از لحاظ جغرافیایی اسمش را چه بگذاریم، آن مهم نیست ــ مرزداران صادق و صمیمی کشور در آن ناحیه و در آن منطقه بودند. این یک تعریف اجمالی از کرمانشاه است.
بنده هم هر چه به حافظهی خودم مراجعه میکنم و هر چه از کرمانشاه اطّلاع دارم، مایهی خرسندی و خشنودی هر کسی است که از اینها اطّلاع پیدا میکند. بنده کرمانشاه را هم در دوران جنگ دیدم، هم قبل از شروع جنگ آمدم کرمانشاه و آنجا حرکت مردم را [دیدم]. روز بیستودوّم بهمنی من در کرمانشاه بودم. در دوران جنگ، شهرهای مختلف کرمانشاه را ــ خود کرمانشاه و گیلانغرب و اسلامآباد غرب و پاوه و بقیّهی جاها را ــ [دیدم.] این آقای ملّا قادر(۲) آن وقت یک ماموستای جوانی بودند در پاوه؛ و مرحوم آقای اشرفی اصفهانی،(۳) شهید بزرگوار که واقعاً امثال ایشان حقّاً و انصافاً مایهی افتخار است؛ مرحوم اشرفی، پیرمرد، لکن مبارز و با عزم. [همینطور] مردم کرمانشاه که به همان تعبیر رایج خودشان واقعاً «پهلوان» و آمادهی دفاع و سینهسپرکرده. بحمدالله خاطرات ما از کرمانشاه، همه خاطرات برجسته و شیرینی است.
در دوران دفاع مقدّس و قبل از دفاع مقدّس، از اوّل انقلاب که درگیریها در آن منطقهی غرب کشور شروع شد، کرمانشاه خطّ مقدّم بود؛ یعنی اوّلین گروهی که برای مقابلهی با تجزیهطلبان خائن در منطقهی کردستان رفتند و حرکت کردند، از کرمانشاه رفتند. اوّلین گروه، بچّهها و جوانهای کرمانشاه بودند که بوقت، بهنگام فهمیدند که قضیّه چیست. ما آن وقت میدیدیم؛ حوادثی را که در آنجا میگذشت، در تهران عدّهای بودند اصلاً نمیفهمیدند معنای این حادثه چیست؛ به عنوان یک حرکت معمولیِ مردمی به آن نگاه میکردند؛ دستهای پشت قضیّه را و حوادث سنگینی را که این قضیّه برای کشور ممکن بود به وجود بیاورد نمیدیدند. جوانهای مبارز کرمانشاه دیدند این را؛ همان اوّل کار یک جمعی شدند و راه افتادند رفتند برای مواجهه و مقابله. در دورهی جنگ هم همینجور؛ در آن بمبارانهای عجیب که در همان اوایل سال ۶۰، بعضی از شهرهای کرمانشاه خلوت شده بود ــ بنده میرفتم آنجا خلوت بود؛ بعضی از شهرها اینجور بود که اصلاً در کوچه و خیابان آدم کسی را نمیدید ــ لکن مردم ایستادگی کردند، از رزمندگانی که از سایر نقاط به اینجا رفته بودند بخوبی پذیرایی کردند، با آنها همکاری کردند، مجموعهی نظامی تشکیل دادند، شهدائی هم تقدیم کردند که سردار، اسم این شهدای عزیز را آوردند؛ البتّه بعضیهایشان را که شهدای برجستهای بودند ایشان اسم آوردند.
خب؛ حالا ما هستیم و میراث این شهدا؛ ما هستیم و یاد این شهدا. ما امروز چه استفادهای [و چه کاری] از این حرکتِ عظیمِ جوانهای مؤمن و مخلص میتوانیم برای کشور و برای اسلام انجام بدهیم؟ این مهم است. این جوانها یک روز سینه سپر کردند و اجازه ندادند که دشمن تجاوز کند به این خاک؛ در آن بیابانها، در آن کوههای سر به فلک کشیده، در آن شرایط سخت ایستادگی کردند. من یادم نمیرود، از این کنارهی جادّه میگذشتیم، کوههای «برآفتاب» طرف دست راست ما بود، انسان چشمش که میافتاد به این کوهها و میدانستیم که مراکز اصلی دشمن بالای این کوهها است دل انسان فشرده میشد که این جاهای حسّاس در اختیار دشمن کشور است. خب در آن شرایط، این جوانها ایستادگی کردند ــ هم جوانهای کرمانشاه و هم از سایر جاهایی که به کرمانشاه رفتند و به جبهههای کرمانشاه پیوستند ــ یک عدّهای شهید شدند، یک عدّهای جانباز شدند. قریب ده هزار نفر از خود این استانِ شما به شهادت رسیدند؛ دو سه برابر این، جانباز شدند. خب اینها کار خودشان را آن وقت انجام دادند؛ حالا چه؟ حالا آیا کشور از وجود این جوانانی که اگرچه جسمشان نیست امّا حقیقتشان حضور دارد بینیاز است یا نه، الان هم احتیاج دارد؟
من میگویم الان احتیاج کشور به این جوانها کمتر از روز جنگ نیست. امروز ما [به اینها] احتیاج داریم؛ چرا؟ برای خاطر اینکه جنگ دشمن آن روز یک جنگ سختافزاریِ نمایان و آشکار بود، امروز یک جنگ ترکیبی است؛ هم جنبهی سختافزاری در آن هست، هم جنبهی نرمافزاری در آن هست؛ هم جنگ جسمانی است، هم جنگ روانی است. امروز دشمن اینجوری وارد میشود. هم جنگ با سلاح آتشین و مانند این حرفها است ــ آن وقتی که لازم بدانند ــ هم جنگ با سلاح فرهنگ است. امروز وضع کشور ما اینجوری است. ما قوی هستیم؛ ما امروز نسبت به آن روز صد برابر قویتر شدیم؛ در این تردید نکنید. ما امروز بحمدالله و به توفیق الهی از همهجهت قابل مقایسهی با آن روز نیستیم. آن روز دشمن به تهران ــ مرکز کشور ــ موشک میزد، ما حدّاکثر میتوانستیم با توپ مثلاً ۱۵۵، مِن باب مثال بصره را بزنیم، که البتّه نمیزدیم ــ چون جمعیّت بود، مردم بودند، نمیزدیم ــ امروز اینجوری نیست؛ امروز میبینید دیگر، وضع جور دیگر است. قویتر شدهایم امّا توطئههای دشمن پیچیدهتر شده؛ این مهم است. امروز صِرف اینکه ما در میدان جنگ نظامی حاضر باشیم و کار کنیم و تلاش کنیم و موشک بسازیم، کافی نیست. بله، ما در این زمینهها پیشرفتهای خوبی کردهایم، امّا این کافی نیست؛ ما باید روی دلهایمان، روی روحهایمان، روی زبانهایمان، روی جهتگیریهایمان کار کنیم.
خب، در مجموعهی «مایی» که میگویم باید کار کنیم ــ «ما باید کار کنیم» ــ «ما» کیست؟ در این مجموعهی «ما» که همهی ملّت را شامل میشود، چه کسی از همه مؤثّرتر است؟ جوانها؛ جوانها مؤثّرترند. آن روز هم جوانها رفتند سینه سپر کردند. آیا جوان امروز آنچه را شما راجع به شهدا میدانید، از بن دندان میداند؟ این مهم است. یعنی آیا جوان امروز ما و نسل آیندهی ما به عمق این ارزش و اهمّیّتی که آن روز حضور شهید در میدان جنگ داشت و کاری که او کرد، امروز واقف است یا نه؟ آیا آن اخلاص را، آن گذشت را، آن اخلاق اسلامی را، آن رفتارهای منطبق با شریعت را که جوانهای ما آن روز در میدان جنگ داشتند، جوان امروز درست شناخته، دانسته، میداند یا نه؟ به این سؤالها شما باید جواب بدهید. این کنگرهها باید به این سؤالها جواب بدهد و اگر خلأیی هست، آن خلأ را پُر کند.
جوانهای آن روز ما در واقع از قالب بشری، کأنّه خارج شده بودند. در جنگهای دنیا نگاه کنید ــ هم فیلمها را ببینید، هم داستانها را ببینید و بخوانید؛ دربارهی جنگهای مختلف دنیا هزاران فیلم و داستان نوشته شده ــ رزمنده در میدان جنگ یک موجود لاابالی است، یک موجود بیقید است؛ یک موجودی است که اگر دستش برسد، برای نفْس خودش هر غلطی را که بتواند انجام میدهد؛ به دشمن هم که دست پیدا کرد و آن شهر را فتح کرد، برایش غارت کردن و نابود کردن یک کار عادّی است؛ رزمندگان در دنیا اینجوری هستند. این را مقایسه کنید با رزمندهی ما که اگر چنانچه در یک محلّی در محاصره گرفتار شد و غذا و نان و مانند اینها به او نرسید، و یک مغازهای آنجا هست که داخل آن بیسکویت هست و این بیسکویت را از روی اضطرار میخورْد، هم از ولیّفقیه اجازه میگیرد، هم روی کاغذ به آن دکّاندار مینویسد که من بیسکویت را خوردم. اینها چیزهایی است که داستان نیست؛ اینها را ما دیدهایم، بنده دیدهام این را، مشاهده کردهام، اطّلاع دارم. جوانهای ما در سوسنگرد مدّتی در محاصره بودند، هیچ چیزی به آنها نمیرسید؛ اینها گرسنه بودند، داخل مغازهها پُر بود از غذا و امکانات و کنسرو و از این چیزها؛ نمیخوردند؛ میگفتند باید امام اجازه بدهد. ما از اهواز تکرار، تکرار، اصرار که بخورید، بردارید؛ نمیخوردند! معنای این چیست؟ این تقوا، این پرهیز، این ورع، این اخلاص، این صمیمیّت را کجا شما پیدا میکنید؟ این را جوان امروز ما باید بداند؛ این را باید نشان بدهید. این را باید برجسته کنید و نشان بدهید: مقایسهی بین جوانِ رزمندهی ما و نوع رزمندههای دنیا در زمینهی معنویّات، در زمینهی نیّت، در زمینهی نوع عمل و مانند اینها. این حرفهایی که ما بارها گفتهایم و شنیدهایم و تکرار شده که فداکاری میکند برای همرزمش؛ اینها اتّفاق افتاده. آن که تشنه است، آب نمیآشامد برای اینکه رفیقش تشنه نماند و با تشنگی شهید میشود، از دنیا میرود؛ اینها مهم است.
کارهایی که انجام دادهاید که فیالجمله و کوتاه و پُرمغز سردار(۴) شمردند، کارهای بسیار خوبی است، اینها همه خوب است؛ منتها این کارها برای چیست؟ برای اثرگذاری است دیگر. بروید سراغ خروجی این کارها؛ ببینید کتاب شما را چند نفر خواندند، چند نفر استفاده کردند، چند نفر یادداشت برداشتند، چند نفر نقاط برجستهی آن شهیدی را که شما در آن کتاب معرّفی کردید در دفترچهشان یادداشت کردهاند برای اینکه از آن استفاده کنند؛ بروید سراغ اینها و روی اینها کار کنید، روی اینها تکیه کنید. مخاطب کارهای شما جوانهایند؛ باید این مجموعهی کارهایی که انجام میدهید روی جوانها اثر بگذارد. البتّه این کارها ارزشمند است؛ اگر این کارهای شکلی نباشد، معنا و محتوایی وجود ندارد دیگر؛ مثل وجود خود ماها که اگر جسممان نباشد و قوّت نداشته باشد، کار روحی هم انجام نمیگیرد؛ باید انجام بگیرد. با پا باید به مسجد رفت، با دست باید به دیگری کمک کرد؛ بنابراین جسمِ این کارها خوب است امّا مراقب روح این کارها هم باشید. روحش «اثرگذاری» است؛ باید بتواند خروجی درستی را در عرصهی چشمانداز شما انشاءالله به وجود بیاورد.
به هر حال ما از شماها برای تلاشتان، برای کار خوبی که انجام میدهید، برای زحمتی که میکشید متشکّریم؛ انشاءالله خداوند از شماها قبول کند، و مردم کرمانشاه را انشاءالله روزّبهروز موفّقتر کند. این وحدتی که کرمانشاهیها دارند، خیلیاش به برکت علمای بزرگوار است؛ همین آقای علما، آقایان عزیزی که آنجا زحمت کشیدند، کار کردند، تلاش کردند؛ اینها خیلی ارزش دارد و توانسته بحمدالله این فضای خوب را به وجود بیاورد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار حجّتالاسلام حبیبالله غفوری (امام جمعهی کرمانشاه) و سرتیپ بهمن ریحانی (فرمانده سپاه حضرت نبیّ اکرم استان کرمانشاه) گزارشی ارائه کردند.
(۲ ماموستا ملّا قادر قادری (امام جمعهی پاوه)
(۳ آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی (امام جمعه و نمایندهی حضرت امام در استان کرمانشاه)
(۴ فرمانده سپاه حضرت نبیّ اکرم استان کرمانشاه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
روایتی از دیدار خانواده شهیدان معصومه کرباسی و رضا عواضه با رهبر انقلاب
معصومه؛ دوست علم وجهاد و شهادت، مثل ام یاسر!
ظهر چهارشنبه دوم آبانماه، خانوادهی شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. شنبه ۲۸ مهرماه بود که در حمله هوایی رژیم صهیونی به بیروت، دکتر رضا عواضه و همسر ایرانی او، معصومه کرباسی به شهادت رسیدند. از این زوج شهید پنج فرزند به یادگار مانده است. آنچه میخوانید متن کامل روایت این دیدار است که رسانه «ریحانه» KHAMENEI.IR آن را منتشر میکند.
فائضه غفار حدادی
عکسی از شهید سیّدعبّاس موسوی و همسرش امّیاسر روی میز کار من است که خیلی دوستش دارم؛ لای بوتهها ایستادهاند، دستشان در دستِ هم است، به افق دوری نگاه میکنند و خندهی قشنگی روی لب هر دویشان دیده میشود. زیرش نوشته: «امّیاسر رفیقة العلم و الجهاد و الشّهادة.» عکس را از پیرمرد خادمی گرفتهام که دو سال پیش، درِ مزارِ سیّدعبّاس را در روستای نبیشیث بعلبک برایمان باز کرد، بعد هم توضیح داد که سیّدعباس چطور خانهی کوچکی را که در این روستا داشت، حوزهی علمیّه کرد و توانست نیروهایی تربیت کند که هستهی اصلی حزبالله لبنان را تشکیل بدهند؛ نیروهایی که فقط یکیشان سیّدحسن نصرالله بود. ماشینِ صدمهدیدهی سیّدعبّاس را توی حیاط آرامگاه، داخل محفظهای شیشهای حفظ کرده بودند. امّیاسر بخش خواهران حوزهی علمیّه را اداره میکرد و آن روز، همراه همسر و فرزند چهارسالهاش سوار ماشین بودند؛ روزی که اسرائیل دیگر نتوانسته بود حضور سیّدعبّاس در لبنان را تحمّل کند و با بالگرد، ماشینش را گلولهباران کرد.
چند روز پیش که فیلم حملهی پهپادها به ماشین معصومه کرباسی و رضا عواضه را دیدم، دوباره انگار نحوهی شهادت سیّدعبّاس برایم زنده شد. لابد عواضه خیلی برای اسرائیل هزینه درست کرده بود که پهپادهایشان را فرستادهاند تا درون جادّهها بگردند و پیدایش کنند. ولی دوست داشتم بدانم آیا زیرِ تصویرِ دوتاییِ آنها هم میشود نوشت «معصومة رفیقة العلم و الجهاد و الشّهادة؟» شاید به خاطر همین سؤالی که در ذهنم آمده بود، خدا طوری رقم زد که به دیدار خانوادهی این شهدا با حضرت آقا دعوت شوم و فرصتی باشد که از نزدیک، جواب سؤالم را پیگیری کنم.
هنوز به اذان ظهر مانده. خودم را در صف نماز جا میدهم. همین نیم ساعت پیش فهمیدم که چنین دیداری هست و باید خودم را سریع میرساندم. تا تاکسی به خیابان جمهوری برسد و بپیچد سمت کشوردوست، من چرخی در فضای مجازی زدهام و عکس بچّههای این دو شهید را دیدهام. برای همین است که در یک نگاه، زهرا را میشناسم؛ پیراهن و شال سیاه دارد و عینک سفیدی صورتش را دوستداشتنیتر کرده است. صدایش میکنم و با هم گپ میزنیم؛ خلاصهاش اینکه کلاس چهارم است و در بیروت مدرسه میرفته و مدرسههای لبنان هم مثل مدرسههای ایرانند و هشت سال از خواهرش فاطمه بزرگتر است و قرار است امشب بروند مشهد و فاطمه تا حالا مشهد را ندیده و خودش خیلی ایران را دوست دارد و انگار یکی از کتابهای من را توی خانهشان در بیروت دارند، ولی جنگ است و نمیتواند برود خانهشان، امّا من میتوانم بروم شیراز و مهمان خانوادهی مادربزرگش شوم و این حرفها.
زهرا کاغذ و خودکارم را میگیرد که برای آقا نامه بنویسد، من هم با خواهر شهید معصومه مشغول صحبت میشوم؛ میگوید «معصومه و آقارضا، توی دانشگاه شیراز، هر دو مهندسی کامپیوتر میخواندند. بعد از ازدواجشان رفتند لبنان. سعی میکرد هر سال بیاید ایران و هر بار یک ماهی پیش ما میماند. آخرین بار وقتی فاطمه را باردار بود آمد. بعدش هرچه میگفتیم بیا، بهانه میآورد. جنگ غزّه که شروع شد، ما نگرانشان بودیم. خیلی گفتیم شما بیایید پیش ما، آبها که از آسیاب افتاد برمیگردید؛ گوش نمیکرد. آقارضا کار داشت و او دوست نداشت آقارضا را تنها بگذارد. بعد از شروع جنگ لبنان هم که خیلی اصرار کردیم نمانَد، گفت خون من که رنگینتر از خون اینها نیست.» خواهرش، در تمام مدّتی که این حرفها را میزند، لبخند بر لب دارد؛ انگار که معصومه هنوز زنده است و هنوز هم دارد بدقلقی میکند و به حرفشان گوش نمیکند!
میروم سراغ مادر معصومه و احساس میکنم با مادر یکی از شهدای دفاع مقدّس همکلام شدهام؛ همان لحن و همان جملهها: «دختر من عاقبتبهخیر شد. خدا اَزَمون قبول کنه. انشاءالله بتونیم راهشونو ادامه بدیم.» زهرا نامهاش را میآورد پیش مادربزرگ پدریاش؛ او را «تاتا» صدا میکند و با او عربی حرف میزند. از این یکی مامانبزرگش میپرسم «بچّهها هر دو زبان را بلدند؟» میگوید «هم فارسی، هم عربیِ فصیح، هم عربیِ لبنانی و هم انگلیسی را بلدند.» در ذهنم معصومه را تصوّر میکنم و با او حرف میزنم: «دمت گرم دختر! فقط من میفهمم چه انرژیای میبره تا آدم چهارپنجتا بچّه رو قانع کنه که چهارپنجتا زبان یاد بگیرن و حتماً بدون زحمت و برنامهریزیِ تو نمیشده.» از زهرا میپرسم «خونه فارسی حرف میزنید؟» جوابش مثبت است. بعد میگوید «امّا بیرون از خانه فارسی ممنوع است.» با خودم میگویم لابد برای اینکه شاخک جاسوسها حسّاس نشود. زندگی در شرایط حسّاس چقدر سخت است!
امروز گیر دادهام به زبان؛ چون از خواهر معصومه هم میپرسم «مادربزرگ لبنانی بچّهها فارسی بلد است؟» میخواهم بروم پیشش و سرسلامتی بدهم، ولی نمیدانم به چه زبانی حرف بزنم. «بله، خیلی خوب بلده؛ اصلاً استاد فارسی دانشگاهه، با اینکه پزشکی خونده و میتونه طبابت هم بکنه.» قیافهی تاتا خیلی شبیه لبنانیها است؛ شاید به خاطر اینکه لبنانی است! منظورم این است که از آن قیافههای خاص دوستداشتنی لبنان است. میگوید «ما متأثّریم، ولی درعینحال افتخار میکنیم. خدا از ما قبول کند.» میپرسم «فکر میکردید پسرتون شهید بشه؟» اشک توی چشمهایش حلقه میزند؛ هنوز عادت نکرده به جملهای که دو کلمهی «شهادت» و «پسرتان» توی آن بیفاصله نشسته باشند! میگوید «بله، همیشه احتمال میدادم؛ امّا معصومه را هیچ وقت فکر نمیکردم. ولی معصومه و رضا عاشقِ هم بودند؛ همه جا با هم میرفتند؛ حقّش هم این بود که با هم شهید شوند. هر دو خیلی فعّالیّت میکردند و خیلی هم مردم را دوست داشتند؛ توی فیلمی که درآمده هم مشخّص است. پهپاد که میآید، رضا از ماشین پیاده میشود میرود معصومه را هم پیاده میکند و میزنند به دشت و خاکها، چون نمیخواهند مردمِ توی جادّه طوریشان بشود. تازه توی منطقهی مسیحینشین هم بودند.» میخواهم با خواهر شهید رضا هم حرف بزنم، امّا زبان مشترک نداریم؛ میگویم «زهرا! میشه به من عربی یاد بدی؟» سرگرم نوشتن نامهاش است و جوابم را نمیدهد.
آقا میآیند و صفها بعد از یک تکانش، بازسازی میشوند. صبح اگر به من میگفتند نماز ظهر را پشت سر آقا میخوانی، باورم نمیشد؛ لابد صبحِ شنبه هم اگر به معصومه میگفتند قبل از غروب شهید شدهای، باورش نمیشد. به جز ما، اعضای کنگرهی شهدای استان فارس هم هستند.
بعد از نماز، ما را به اتاق کناری هدایت میکنند و آقا برای اعضای کنگره سخنرانی میکنند. فرصت خوبی است که همراهان شهید را بشناسم. مادر و پدر معصومه پیشِ هم مینشینند. پدرش بازنشستهی جهاد سازندگی است؛ شغلش را از دامادشان میپرسم که درگیر بچّهی یکسالهشان ریحانه است. مهدی و مهتدی و محمّد پیشِ هم مینشینند؛ سه پسر معصومه که بهترتیب، هفده و چهارده و هشت ساله هستند. فاطمهی سهساله هم یک جا بند نمیشود و برای خودش میچرخد. زهرا نظرات همه را به نامهاش اضافه میکند. خالهاش گفته اسم من و بچّههایم را هم بنویس که آقا دعایمان کند. حوصلهی فاطمه سر رفته؛ صدایش میکنم و توی کاغذم «چشمچشم دو ابرو» میکشم برایش! خوشش آمده؛ او هم امتحان میکند. شاهکار هنریاش را میبرد و به تکتکِ آنها که توی اتاق نشستهاند نشان میدهد؛ تکتکشان از شاهکارش تعریف میکنند و خیلیها بغلش میکنند و میبوسندش. تماشای این دختر سهساله برایم شبیه روضه است.
سخنرانی آقا در حال تمام شدن است. یکی از مسئولان اجرایی برنامه، میآید و از مهدی میپرسد آیا آمادگی دارد که در حضور خانواده درباره شهادت پدر و مادرش با آقا صحبت کند؟ و مهدی، بااشتیاق، سر تکان میدهد و آن مسئول که میرود، مشتش را از خوشحالی رو به برادرهایش بالا میآورد؛ مثل بازیکنی که گل پیروزی را در دقیقهی نود چسبانده باشد به طاق دروازه.
چند دقیقه بعد، حضرت آقا تشریففرما میشوند. اوّلین نفری که خودش را توی بغلشان میاندازد پدر معصومه است؛ آقا هم استقبال میکنند و تنگ در آغوشش میکشند. میگوید: «آقا! دخترم هدیهای بود که خدا داده بود و حالا هم گرفته ازم؛ الحمدلله که به شهادت بوده! راضیام به رضای خدا.»
آقا یکییکی بچّههای معصومه و رضا را تفقّد میکنند و سرشان را میبوسند؛ فاطمه را بیشتر. به مادر معصومه که میرسند، سرسلامتی میدهند. مادر از خوابی که دو ماه پیش دیده میگوید که توی خوابش، آقا به او انگشتر میدهند و او میگوید «نه آقا! من چفیهتان را میخواهم که به نوهام مهدی بدهم.» آقا چفیهی روی دوششان را میدهند به مهدی و یک انگشتر هم میدهند به مادر؛ درست شبیه خوابش!
[دریافت فیلم]
مهدی چفیه را گرفته و خوشحال است؛ شروع میکند به حرف زدن: « من مهدی هستم، پسر شهید رضا عواضه و شهید معصومه کرباسی. الحمدلله، شکر خدا، غیر از تربیت و ارشاد کردن به راه مقاومت و راه ولایت، به هیچ راه دیگری ما را ارشاد نکردند. واقعاً علاقهی خیلی خاصّی به همدیگر داشتند؛ حتّی در لحظهی شهادتشان هم دستشان در دست یکدیگر بود.»
آقا میگویند «بله، شنیدم.»
همین کافی بود که مهدی با بغض بگوید: «خیلی لحظهی بزرگی بود.» بغض نمیگذارد چند لحظهای حرف بزند، ولی قویتر از آن است که چنین لحظههایی را از دست بدهد؛ ادامه میدهد: «در روز شهادتشان که در منطقهی جونیه در لبنان، یک پهپاد اسرائیلی شناسایی و دنبالشان کرده بود، چهار موشک به ماشین آنها شلّیک شد که دوتای آن اصابت نکرد؛ سوّمی که به ماشین اصابت کرد، پدر و مادرم ماشین را کنار جادّه متوقّف کردند و با همدیگر از ماشین بیرون رفتند و درحالیکه دستشان در دستِ هم بود، موشک چهارم آنها را به شهادت رساند؛ الحمدلله، الحمدلله.»
مفاهیم عمیقی را که بعدش میگوید، شاید خیلی از همسنّوسالهایش نتوانند درک کنند: «لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفساً اِلّا وُسعَها؛ اگر ما در اندازهی این مسئولیّت و این امتحان نبودیم، قطعاً خدا اینطوری ما را امتحان نمیکرد.»
آقا هم جوابش را اینطور میدهند: «خدا انشاءالله حفظتان کند. طاقتش را دارید الحمدلله. خدا فهمید که وسع شما به اندازهای هست که بتوانید تحمّل کنید، لذا [شما را] وارد کرد به این [امتحان]. امّا ثواب خدا بالاتر از این حرفها است. انشاءالله ثواب الهی شامل حال شما و مادر باشد.»
مهدی باید آخرین حرفش را بزند که فکر کنم مهمترینِ آن هم هست؛ میگوید «در لبنان، رزمندهها و مقاومت واقعاً دعای شما را میخواهند؛ دعای همهی مؤمنین و مسلمین را.» جواب آقا هم که مشخّص است: «دعا میکنیم؛ دائماً دعایشان میکنیم.»
نوبت مادر آقارضا میرسد؛ آقا به ایشان سرسلامتی میدهند و سراغ پدر شهید را میگیرند؛ مادرش به فارسی میگوید «ایشون جرّاح قلب هستند و توی این شرایط جنگ، در لبنان به حضورشون خیلی نیاز بود و نیومدند.» حرف دیگری نمیزند، ولی من از دلش خبر دارم؛ قبل از نماز، وقتی ازش پرسیدم تا حالا آقا را از نزدیک دیدهاید یا نه، گفت: «یکی از آرزوهایم بوده ولی بیشتر از من، رضا و معصومه دوست داشتند ایشان را ببینند. الان میگویم کاش خودشان اینجا بودند.» مکثی میکند و میگوید: «البته هستند!»... من هم تأیید میکنم؛ اگر نبودند که این بچّهها در نبودِ پدر و مادر، اینقدر سنجیده و مؤدّب رفتار نمیکردند.
[دریافت فیلم]
نوبت نامهی زهرا شده. آقا نامه را میگیرند و بلند میخوانند. زهرا خطّ عربیفارسیِ مخصوصِ خودش را نوشته و من که میخواستم نامه را بخوانم، بعضی جاهایش برایم خوانا نبود؛ ولی آقا کاملاً روان و راحت میخوانند. زهرا خواستههای همه را در نامهاش آورده.
«انگشتر هم میخواهید؛ آره؟ یک قرآن کریم هم میخواهند، یک جانماز هم میخواهند.»
«در جانماز، مُهر و تسبیح باشد.»
«چَشم! یک دفتر و قلم و چادر هم میخواهند.»
«برای خالهی زهرا و بچّههایش، ریّان و ریحانه، میخواهم دعا کنید؛ برای خانوادهام. و از شما چفیه میخواهم. زهرای عواضه. برای پدر شهید و مادر شهیدم دعا کنید.»
«چَشم! خداوند انشاءالله که همهی شما را محفوظ بدارد. آقای مقدّم! اینهایی که این زهراخانم خواسته، همهاش را بهشان بدهید. هم سجّادهی من را بگیرید، هم انگشتر و قرآن و جانماز و همه را؛ جانماز هم باید یک مُهر و تسبیح در آن باشد.»
دارم به این نتیجه میرسم که دخترِشهیدها حق دارند آقا را بابای خودشان بدانند. دبیرستانی که بودم، یک دوست فرزند شهید داشتم؛ همیشه با همین جمله که «عوضش حضرت آقا بابای منه» باعث میشد به او حسودی کنم.
کمکم وقتِ رفتن شده. آقا یک انگشتر به مادر رضا و یک انگشتر هم به پدر معصومه میدهند و با چند دعا خداحافظی میکنند و میروند تا از نمایشگاه کتابی که دستاندرکاران کنگرهی شهدای استان فارس در آن سمتِ اتاق چیدهاند بازدید کنند. دوربینها میآیند و از مهدی و مادر رضا و پدر معصومه مصاحبه میگیرند. پدر معصومه به دوربین زل میزند و میگوید: «ما مرد جنگیم، ما مرد صبریم، ما مرد مقاومتیم.» این جملهها میتواند برای ما شعار باشد، امّا از کسی که موهایش را در راه جهاد سفید کرده کاملاً پذیرفته است. حالا معصومه برایم نزدیک شده؛ میتوانم بپذیرم که در دامان چنین خانوادهای و در کنار چنان خانوادهای میتواند زنی پرورش پیدا کند که بشود زیر عکسی که کنار همسرش ایستاده و رو به دوربین میخندد نوشت: «معصومة رفیقة العلم و الجهاد و الشّهادة.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیام رهبر انقلاب اسلامی درپی شهادت سید مجاهد رشید و فداکار جناب «سیدهاشم صفیالدین» رضواناللهعلیه
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به جوانان عزیز جبهه مقاومت با تجلیل از شخصیت جناب «سیّدهاشم صفیالدین» رضواناللهعلیه رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان تأکید کردند: امروز هم حزبالله قویترین مدافع لبنان و مستحکمترین سپر در برابر طمعورزی رژیم صهیونی است که از دیرباز تجزیهی لبنان را هدف گرفته بوده است.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جوانان عزیز جبههی مقاومت
سید مجاهد رشید و فداکار، جناب سیدهاشم صفیالدین رضواناللهعلیه به صف شهیدان مقاومت پیوست و ستارهی درخشان دیگری، آسمان جهاد در راه قدس شریف را مزین کرد. او از برجستهترین شخصیتهای بزرگ حزبالله و یار و همراه همیشگی جناب سید حسن نصرالله بود. حزبالله با تدبیر و شجاعت رهبرانی چون او بود که باز هم توانست لبنان را از خطر تجزیه و فروپاشی مصون دارد و تهدید رژیم غاصب را که ارتش شقی و ظالم آن، گاه تا بیروت را لگد مال میکرد خنثی سازد. شهامت و فداکاری او و دیگر فرماندهان و مجاهدان محور نصرالله بود که خطر غصب و اشغال جنوب لیطانی و صور و دیگر شهرهای آن ناحیه و انضمام آن به فلسطین مغصوب و اشغال شده را از سر لبنان رفع کرد و جان و مال و آبروی ارزشمند حزبالله را در راه حفظ تمامیت ارضی آن کشور به میدان آورد، و رژیم صهیونی متجاوز و جنایتکار را ناکام گذاشت.
امروز رهبرانی چون نصرالله و صفیالدین به ظاهر در این نشئه حضور ندارند ولی روح و رهبری آنان در میدان حاضر است و از لبنان و مردم بیدفاع آن دفاع میکند. امروز هم حزبالله قویترین مدافع لبنان و مستحکمترین سپر در برابر طمع ورزی رژیم صهیونی است که از دیرباز تجزیهی لبنان را هدف گرفته بوده است. دشمن کوشش میکند نقش فداکارانهی حزبالله برای لبنان را انکار کند. دلسوزان لبنان نگذارند این سخن باطل از حنجرهی آنان شنیده شود.
حزبالله زنده و روینده است و نقش تاریخی خود را ایفاء میکند. جمهوری اسلامی نیز مانند همیشه به مجاهدان قدس و مقاومت کنندگان در برابر اشغالگری باند جنایتکار غاصب فلسطین کمک خواهد کرد باذن الله.
اینجانب شهادت سید عزیزمان جناب صفیالدین را به خانوادهی گرامی و بستگان و همرزمانش در همهی جبههی مقاومت تبریک و تسلیت عرض میکنم.
و السلام علی عبادالله الصالحین
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۸/۳
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سخننگاشت | پیام درپی شهادت جناب «سیدهاشم صفیالدین»
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به جوانان عزیز جبهه مقاومت با تجلیل از شخصیت جناب «سیّدهاشم صفیالدین» رضواناللهعلیه رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان تأکید کردند: امروز هم حزبالله قویترین مدافع لبنان و مستحکمترین سپر در برابر طمعورزی رژیم صهیونی است که از دیرباز تجزیهی لبنان را هدف گرفته بوده است.
رسانه KHAMENEI.IR در این مجموعه سخننگاشت مروری بر پیام رهبر انقلاب داشته است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی شهادت مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار»
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به ملتهای مسلمان و جوانان غیور منطقه با تجلیل از مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار» تأکید کردند: جبهه مقاومت همانگونه که قبلاً با شهادت برجستگان خود از پیشروی باز نماند، با شهادت سنوار هم کمترین توقفی نخواهد داشت باذنالله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ملّتهای مسلمان! جوانان غیور منطقه!
مجاهد قهرمان، فرمانده یحیی السّنوار، به یاران شهیدش پیوست.
او چهرهی درخشان مقاومت و مجاهدت بود؛ با عزم پولادین در برابر دشمن ظالم و متجاوز ایستاد؛ با تدبیر و شجاعت به او سیلی زد؛ ضربهی جبرانناپذیر هفتم اکتبر را در تاریخ این منطقه به یادگار گذاشت؛ و آنگاه با عزّت و سربلندی به معراج شهیدان پرواز کرد..
کسی چون او که عمری را به مبارزه با دشمن غاصب و ظالم گذرانده است، سرانجامی جز شهادت شایستهی او نیست. فقدان او برای جبههی مقاومت البتّه دردناک است، ولی این جبهه با شهادت برجستگانی چون شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، رنتیسی و اسماعیل هنیّه از پیشروی باز نماند، و با شهادت سنوار هم کمترین توقّفی نخواهد داشت؛ باذن الله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند.
ما چون همیشه، در کنار مجاهدان و مبارزان بااخلاص خواهیم ماند؛ بتوفیق من الله و عونه.
اینجانب شهادت برادرمان یحیی السّنوار را به خاندانش، به همرزمانش، و به همهی دلبستگان جهاد فیسبیلالله تبریک، و فقدانش را تسلیت میگویم.
والسّلام علی عباد الله الصّالحین
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۷/۲۸
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
کاش لبنانیها جمعه نصر را ببینند
مهدی مولائی
از زیر طاق مصلی
از یکی دوتا از دوستان شنیدهام که نمازجمعه این هفته را قرار است آقا اقامه کنند. میگویند هنوز مطمئن نیستیم و صرفاً یک خبر است بین هزاران و صدهزاران خبر راست و دروغ این روزهای رسانه. ژست دانای کل و اهل رسانه بودن میگیرم و گوشه لب کج میکنم که شما هم سادهاید ها. چقدر دیگر باید بگذرد و چندتا شایعه دیگر باید بشنوید که قدرت تشخیص راست از دروغ را پیدا کنید؟ در این وضعیت خطیر و تهدیدهای مستقیم دشمن جنایتکار که نشان داده هیچ خط قرمز و تعهدی به قواعد بینالمللی ندارد شما خبر حضور علنی آقا در مصلی را باور میکنید؟! شایعه، بازوهای رسانهای دشمن است. خودشان شایعه میکنند که جمعه وقتی خبری از حضور آقا نشد، بگویند رهبر ایران از خوف تهدیدهای ما به نمازجمعه نیامد و مانور روانی بدهند!
انصافاً از نظر رسانهای فرضیه خوب و پختهای مطرح کردم که نشان از درایت و تیزبینی ام دارد! شانه بالا میاندازند که «چی بگیم!» ظهر فردا کانال رسمی خامنهای دات آی آر در ایتا تیتر میزند که «رهبر انقلاب اسلامی به نمازجمعه میآیند»؛ به یکباره سطل آب سردی روی فرق سرم خالی میشود. نامنویسی برای اعزام
ساعت نه صبح نشده که از یکی از درهای پشتی مصلی وارد میشویم؛ صدای مبهم و دور شعارهای جمعیت، خبر از کثرت نمازگزارها میدهد؛ و البته خبر از سحرخیزی و شوق مردم برای دیدار آقا و جاگیری در ردیفهای جلوتر و نزدیکتر به جایگاه خطیب جمعه.
هماهنگیها که انجام میشود کارت شناساییای که نشان از رسانهای بودنم دارد را به گردن میآویزم و از درب مقابل جایگاه که به صفهای نخست مسئولین باز میشود، وارد صحن میشوم. سیاهیِ صفوف جمعیت میخکوبم میکند. تا چشم کار میکند نمازگزار نشسته.
صحن مرکزی مصلی چندساعت مانده به شروع مراسم گوشتاگوش پر شده. زیر ایوان، روی پلهها، اطراف حوضچهها. همهجا را سیاهپوشان شعاردهنده، قرق کردهاند. یک روحانی که شال سبز به شانه انداخته با صدای بلند - خیلی بلند - مدام از جمعیت شعار میگیرد. «اینهمه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده!»
گیتهای ورودی صحن اصلی از حالا بسته شده و ظرفیت تکمیل شده. در مراسمهای مشابه قبلی - حتی نماز عید فطر چند ماه قبل که در مصلی اقامه شد - معمولاً صحن اصلی و پلههای مصلی از این ساعت پر نمیشدند.
به نظرم انبوهی جمعیت کمسابقه است. اولین حباب سؤال توی ذهنم گرد میشود. اینها واقعاً میدانند در چه وضعیتی و به کجا آمدهاند؟ خبرها را خواندهاند؟ کسی بهشان نگفته که امروز مصلای تهران ممکن است یکی از پرتهدیدترین موقعیتهای منطقه باشد؟ اصلاً اینهمه جمعیت با فراخوانی که فقط یکونیم روز قبل اعلام شده، چطور خودشان را از همهجا به مصلی رساندهاند؟
برای پیداکردن پاسخ راه میافتم به سمت صفهای پشت نردهها. در حین حرکت برای اینکه رزق خوبی، نصیب چشم و گوشم شود و سوژههای مناسبی ببینند و بشنوند به عادت، دست روی گوشم میگذارم و ذکری زیر لب زمزمه میکنم. یکی از انتظامات مشکوک میشود که «آقا تو گوشتون ایرپاد دارید؟» دست برمیدارم و گوشم را نشانش میدهم که «نه دارم واسه گوشم آیتالکرسی میخونم.» با لبخند سری به تعجب تکان میدهد.
بین صفها قدم میزنم و مردمک میگردانم برای صید سوژهای. خیلی زود بین صفهای اطرافم چو میافتد که آن مردی که بین صفها قدم میزند و گاهی چیزکی روی کاغذش مینویسد دارد اسم مینویسد برای اعزام به لبنان کمکم «پیسپیس»ها برای صدا کردنم شروع میشود. برادر لطفاً اسم ما را هم بنویس. آموزش نظامی هم دیدهایم.
این را یکی از آن چند جوانی که لباس بسیجی پوشیدهاند و سربند بستهاند و منظم بهردیف نشستهاند، میگوید. نه تأیید میکنم، نه انکار. نزدیکشان که میشوم عموماً حوالی بیستسالهاند. خیلی جدی و پرحرارت، بدون تعارف، بدون لکنت و بدون لرزش خواهش میکنند که به لبنان اعزام شوند؛ به اصرار. میگویند خانه هم نمیرویم اصلاً از همینجا ما را مستقیم اعزام کنید. «من دورههای هلالاحمر هم دیدهام»، «من رانندهام. مکانیکی هم ازم برمیاد»، «من دانشجوی پزشکیام. میتونم به مجروحها کمک کنم.» مکرر توی حرف هم میپرند. سبقت میگیرند برای کارآمدتر نشاندادن خودشان. یکیشان به شور و عصبانیت، با رگ متورم پیشانی میگوید از وقتی که سیدحسن را ناجوانمردانه و بیهوا زدهاند، دل توی دلش نیست که برود و عملیات شهادتطلبانه انجام دهد. رفقایش با «دمتگرم» تشویقش میکنند. میگویم نمازجمعه امروز هم یکپا عملیات شهادتطلبانه است خب؛ و دور میشوم.
متحیر میشوم از شجاعت و جسارت جوانهایی که نهتنها ریسک واقعی و ملموس حضور در صفهای نخستین جمعیت را پذیرفتهاند؛ بلکه خیلی جدی و درحالیکه تصور میکنند من مسئول نامنویسی هستم درخواست اعزام فوری به جبهه را دارند. جواب سؤالهایم را میگیرم.
مثلاینکه اینها واقعاً میدانند در چه شرایطی و کجا ایستادهاند. حال و هوای روزهای دفاع مقدس بین جوانهای امروز هم زنده است. یاد فرمایش رهبر انقلاب میافتم که «جوانهای انقلابی امروز، از جوانهای انقلابی اول انقلاب بهترند؛ معرفتشان بیشتر است، عمقشان بیشتر است، بصیرتشان بیشتر است.» به آقا بگو روی بچههای جبهه حساب کند!
«اسم خوبها و بدها رو مینویسی جوون؟» پیرمرد خوشخنده شوخیاش گرفته. دوستانش میخندند. یک پایش را جمع کرده و پای دیگرش را مقابلش دراز کرده. چفیه فلسطینی بر دوش دارد و پینه محو و مؤمنانهای بر پیشانی. فرض را میگذارم روی جانباز بودنش و به پایش اشاره میکنم و میگویم «شما ماشاءالله جزو خیلی خوبهایید.» پاچه شلوارش را فوری بالا میدهد و جورابش را پایینتر میآورد و جراحتهای ساق پایش را میگذارد جلوی چشمم. مور مورم میشود.
«این پا رو تو جنگ دادم.» آستین دست چپش را بالا میدهد و رد طویل بخیه را که تا نزدیک آرنج رفته نشانم میدهد «این یادگاری منافقینه.» دست روی پهلویش میگذارد که «اینجا هم یه یادگاری از ساواک دارم» و زخم روی ابرویش را نشان میدهد که «این ترکش هم قبل از انقلاب خواهرم تو خونه از پیشونیام درآورد.»
برایش آرزوی سلامتی میکنم و میگویم ماشاالله از همه اشرار کلکسیون جمعکردهاید. نمکی میخندد که دعا کنید زخم آخرم هم از اسرائیل باشد. رفیقهایش به شوخی «انشااااءالله» کشیدهای میگویند. همگی جانباز دفاع مقدساند و رفاقتی از شمال کشور خودشان را رساندهاند برای نماز. بعضیهایشان ویلچرنشیناند و بعضی روی زمین نشستهاند. میگویند «سلام ما را به آقا برسان و بگو روی بچههای جبهه و جنگ حساب کن؛ ما باز هم آمادهایم.» خم میشوم و جای زخم ترکش پیشانی را میبوسم و رد میشوم. گاهی غیبتها هم حماسی میشود!
ساعت حوالی ۱۰:۳۰ مراسم شکل رسمی به خودش گرفته. قاریها یکی پس از دیگری میآیند و آیاتی را قرائت میکنند و حضار با نوای «الله» تشویقشان میکنند.
به جایگاه مسئولین میروم و سرک میکشم به کنجکاوی. کمکم همه میرسند و مسئول انتظامات محترمانه جای مناسبی را به مسئولان پیشنهاد میکند. بهرسم همهی مراسمات معمول ترحیم، آقای کتوشلوار پوشی حزبهای قرآن را بین صفوف جایگاه مقامات توزیع میکند و همه مشغول قرائت میشوند.
در آستانه درب ورودی عدهای از مسئولین و فرماندهان نظامی مثل سردار فدوی و سردار وحیدی و دیگران بهردیف ایستادهاند برای خوشامدگویی و تعزیت به میهمانان و مقامات.
چشمی میچرخانم به جستجو. از سران قوا تا مسئولین و وزرای دولت سابق؛ از میهمانان جبهه مقاومت تا فرماندهان نظامی همه آمدهاند. عامدانه چشمم به دنبال سردار حاجیزاده است که بعد از عملیات موشکی اخیر حضور یا عدم حضورش میتواند منشأ تحلیلهای مختلفی باشد. در نماز عید فطر هم لبخند سردار در واکنش به فرمایشات رهبر انقلاب بازتاب رسانهای گستردهای در رسانهها پیدا کرده بود. ظاهراً نیامده. سردار باقری هم بین فرماندهان نظامی حضور ندارند. حدس میزنم که علت غیبت این دو فرمانده کلیدی آمادهباش کامل سیستم دفاعی و پدافندی برای حفظ امنیت و آرامش مردم در مراسم امروز و مقابله با اقدامات احتمالی رژیم باشد.
یک چهرهی آشنا بین عوامل برنامه میبینم. تا آقا مهدی رسولی پشت میکروفون جاگیر شود و شعرش را شروع کند نزیک چهرهی آشنا میشوم و میپرسم تو امروز آقای حاجیزاده و آقای باقری رو دیدی؟ لبخند میزند که «اگه همه اینجا باشند پس کی امنیت تهران رو تأمین کنه» حدسم درست بوده. نیروهای نظامی و امنیتی با آمادگی و اعتمادبهنفس کامل در حفظ امنیت چنین اجتماع بزرگی مشغول هستند و بخش شیرین ماجرا اعتماد حدأکثری ملت به نیروهای مسلح است که با خیال راحت و بدون نگرانی از امنیت مراسم دست خانواده را گرفتهاند و در مراسم حاضر شدهاند.
صدای روضهخوانی حاجمهدی از فکر خارجم میکند. «بارون اومده، سیّد از میدون غرق خون اومده.» بغض توی گلوها جمع میشود. «حاج قاسم برات مهمون اومده.» شانهها به آرامی میلرزد. قطرات گرم اشک روی عکسهای سیّدحسن که بعضی کنار دستشان دارند چکه میکند. صدای هقهق جمعیت بلند میشود. بعضیها عکس و مقوای شعارنوشتهشان را مقابل صورتشان میگیرند و پشت عکس، اشک میریزند.
جلسه که گرمتر میشود جمعیت تشنهی شعار «حیدر حیدر» است و گاه چندنفری شعارهای پراکندهای میدهند. نوحهخوان اما هنوز شعرش را تمام نکرده. شعر که تمام میشود حاجمهدی حالا شعار حیدر حیدر میدهد. بالاخره بغض جمعیت، شعار میشود، فریاد میشود و میپیچد زیر طاق بزرگ مصلی.
پرچمهای زرد حزبالله بین جمعیت میچرخد، عکسهای بلندشدهی سیّدحسن بین پرچمها لبخند میزند. مشتها بالا میآیند. صدای مهیب انبوه جمعیت بین طاق و گنبد میپیچد و موی را بر تن آدم سیخ میکند. حیدر حیدر...حیدر حیدر... سیدعلی از سبزوار خودش را رسانده بود
نیمساعتی تا اذان مانده؛ قاری بعدی مشغول قرائت آیاتی از سوره آلعمران است که مرتبط با جهاد و شهادت است. کنار سیّدعلی، نوجوان کلاس هفتمی و ریزاندام سبزواری نشستهام. پرچم فلسطین را مثل شنل ابرقهرمانهای فیلمها روی شانه انداخته و زیر گلویش گره زده.
میگوید دیروز یک اتوبوس شبانه از سبزوار حرکت کرده به سمت تهران برای شرکت در نمازجمعه؛ من اما وقتی باخبر شدم که اتوبوس رفته بوده. غصهام شد. به اصرار زیاد، بالاخره پدرم یک آژانس گرفت و به جاده زدیم به تعقیب اتوبوس -باز مثل ابرقهرمان فیلمها- بالاخره در چهل کیلومتری سبزوار به اتوبوس رسیدم و موفق شدم که سوار شوم.
از صبح زود پشت درهای مصلاییم. مشغول گوشکردن به صحبتهای این نوجوانم که ناگهان جمعیت از جا بلند میشود و شعار «ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده» همهجا را پر میکند. آقا از آن در کشویی وارد شدند. برخلاف رویه معمول که دم اذان وارد میشدند، حالا نیمساعتی زودتر تشریف آوردهاند. آرام و با طمأنینهی بسیار.
این هم رجز اول؛ با توجه به شرایط امنیتی اگر آقا طبق رویهی سابقشان نزدیک اذان هم وارد میشدند کسی خرده نمیگرفت، حالا اما نیمساعت زودتر زیر آسمان باز تهران و در مقابل انبوه جمعیت وارد مصلی میشوند و مینشینند به قرآن خواندن.
در شرایطی که مقامات و شهروندان آن رژیم منحوس در پناهگاههای زیرزمینیاند، اینجا جمعیت میلیونی ایرانی، کنار بلندپایهترین مقامات در ساعت و مکان مشخص، دور هم جمع شدهاند و مراسم زنده پخش میشود. ایرانی بودن چقدر حماسی و اسطورهای است.
آقای مطیعی چند دقیقهای است که مشغول شعرخوانی است و جمعیت حالا حسابی به اشک و شعار همراهیاش میکند. «چه سخت است در اوج غوغای صفین علی را عزادار عمار دیدن.» مرد کناریام که لباس چوقای سفید بختیاری پوشیده برمیگردد و به بغلدستیاش میگوید «کاش امروز آقا گریه نکنن.»
روضه که سمت حضرت عباس میرود آقا قرائت قرآن را تمام کرده و دست روی صورت میگذارند به گریه. «دریا تو دستاته برادر. ممنون دستاتم علمدار» مرد بختیاری بیاختیار بلند بلند گریه میکند و شانهاش بالا و پایین میشود.
رفتوآمدهای مسئولان برنامه به جایگاه خطیب و تکانخوردنهای مکرر آن پردهی کرمیرنگ نوید نزدیکی اذان و شروع خطبهها را میدهد. شعر میثم مطیعی تمامشده و نشده صلای اذان از مأذنههای بلند و مرمرین مصلی بلند میشود. جمعیت آرام میگیرد. سالخوردهترها سجادههای شخصی را باز میکنند. الله اکبر... الله اکبر... نه تعلل نه شتابزدگی! یواش یواش
آقا خطبهی اول را شروع کردهاند و مشغول توضیح و تشریح بعضی آیات قرآنند که قاری محترم قرائت کردهاند. درباره ولایت و همبستگی مؤمنین با یکدیگر. «اُولئِکَ سَیَرحَمُهُمُ الله؛ اگر شما مسلمانان با یکدیگر پیوند و ارتباط و همکاری و همدلی داشته باشید، رحمت خداوند شامل حال شما میشود.»
آقا دست بر سلاح و با نگاه به صفوف انتهایی صحن مرکزی در حال خطبه خواندن هستند. یک ور مغزم بیاختیار نگران امنیت مراسم است و چشمم بالکنها و ایوانهای اطراف صحن را میجورد. یک ور مغزم از این همه شجاعت و صلابت ایشان در انتخاب چنین روز و مکانی برای سخنرانی عمومی و خطبه و نمازجمعه متحیر است و به تدبیر ایشان اعتماد کامل کرده.
یاد یک جمله قدیمی در ایام دفاع مقدس از ایشان میافتم. «شنیدم دستگاه تبلیغاتی مزدور رژیم بعث پیغام داده است و سخن پراکنده است که چرا آنها که میگویند خودشان به میدان نمیآیند و شنیدم اسم مرا آورده است. ما میدان آمدنمان مانند میدان آمدن خائن و کافری چون صدام نیست. ما بهسوی میدان جنگ پرواز میکنیم... .»
آقا به عملیات وعدهی صادق ۲ اشاره میکنند و میفرمایند که این تازه «کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایتهای حیرتآور آن رژیم بود.» حالا جمعیت، تقریباً پس از همهی جملات آقا شوق تکبیر گفتن دارد. «جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیّت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل میکنیم، نه شتابزده میشویم.»
جمعیت باز روی پنجه میرود به تکبیر انداختن زیر طاق بزرگ مصلی. زیر لب زمزمه میکنم: نه تعلل میکنیم نه شتابزده میشویم و یاد آن جمله اخیر سیدحسن نصرالله میافتم که «ما شجاعانه و عاقلانه و با قدرت عمل خواهیم کرد نه احساسی... یواش یواش.» او چقدر ولایتمدار و فهیم بود که سلوک جهادی نبردش هم عیناً منطبق با نگاه رهبر انقلاب بود پیش از آنی که اصلاً آقا این جمله را به زبان آورده باشند.
آقا خطبهی دوم نماز را باز برخلاف رویهی سابقشان که فقط بخشی از خطبه را به عربی قرائت میفرمودند به تمامه عربی میخوانند. به لهجه و ادبیات فصیحی که باز بیاختیار ما را به یاد سخنرانیهای سیّد میاندازد؛ یک خطبه نسبتاً طولانی و جامع.
در خطبه عربی درباره سیّد از عبارت «أخی وعزیزی ومَبعَثُ افتِخاری» استفاده میکنند و جمعیت غصهدار و متألم سر به تأیید تکان میدهد. آقا میگویند سید، زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان بود و مایه دلگرمی مبارزان و حقطلبان. خطبهی دوم در کنار تمام راهگشاییها برای ملتهای لبنان و فلسطین، سراسر مدح سیدمقاومت است. چه سعادتی آقای نصرالله... چه سعادتی. و این هم یک رجز دیگر!
آقا در میان شعارهای پرشور و محکم «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست» خطبهها را تمام کرده و از جایگاه خطیب پایین میآیند برای اقامه نماز. خیلی زود صفها منظم و شانهبهشانه هم تشکیل میشود. بیوضوها فوراً با بطریهای آب معدنی تجدید وضو میکنند.
آقا تکبیرةالاحرام میگویند. الله اکبر. و صدای خاطرهانگیز مکبر همیشگی پشت بلندگو میرود. «اقامه نمازجمعه به امامت ولیامر مسلمین جهان.» آقا «ولاالضالین» سوره حمد را که میکشند، تلاوت سوره جمعه را آغاز میکنند. میشد که با قرائت سوره کوتاهتری نماز را مختصرتر و سریعتر تمام کرد. اما همچنان پایبند به رعایت مستحبات جمعه هستند و ابایی از طولانیتر شدن حضورشان نداردند.
قنوت را آرامتر زمزمه میکنند. گوش تیز میکنم به کنجکاوی. احتمالاً عبارت «اللهم انصر الاسلام و المسلمین و اخذل الکفار و المنافقین وارحم شهدائنا...» را قرائت کردند. نماز که تمام میشود، جماعت زود سرپا میشود برای تماشای خروج رهبر انقلاب و بدرقهی ایشان با شعارهایش.
باز هم اما برخلاف رویهی سابق که معمولا آقا نمازجمعه را اقامه میکردند و نماز عصر به امامت شخص دیگری اقامه میشد، اینبار قصد دارند که نماز عصر را هم خودشان اقامه کنند. دقایقی بعد تکبیرةالاحرام نماز عصر را هم میگویند. چند دقیقه بعد که نماز عصر تمام میشود جلوتر میروم به تماشا. در اوج آرامش و بیعجله هنوز سر سجاده نشستهاند.
دست روی مهر تربتشان میکشند و صورت و بدنشان را متبرک میکنند و زیر لب به زمزمه ذکری. بعد هم که از جا برمیخیزند با طمأنینه برمیگردند به احوالپرسی و صحبت با حضار. گویی که میخواهند بفهمانند من زودتر از همیشه آمدم؛ طولانیتر از همیشه خطبه خواندم؛ هر دو نماز را خودم اقامه کردم و دیرتر از همیشه رفتم. این هم رجز آخر.
جمعیت رفته رفته در حال ترک مصلی است. جمعیتی که تنه میزند به اجتماعات میلیونی مردم شجاع یمن. کاش لبنانیها این جمعیت انبوه را دیده باشند یا ببینند. مردمی که بدون هراس از تهدیدها، دور هم جمع شدند تا شهادت پرچمدار مقاومت را تعزیت بگویند و پشت سر رهبر مقاومت، نماز خیبرشکن بخوانند.
ردیف جلو که خلوتتر میشود میروم به نقطهای که سجادهی آقا پهن بود و دقیقاً در همان جایگاه میایستم به دو رکعت نماز شکر برای آرامش و امنیت کشورم و برای به نمایش درآمدن این عظمت و شجاعت امام و امت... الله اکبر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نگاهی به مشروعیّت مبارزه با رژیم صهیونیستی از منظر اسلام، قانون اساسی و حقوق بینالملل
مشروعیّت مقاومت؛ از احکام اسلامی تا قوانین جهانی
رهبر معظّم انقلاب اسلامی، در خطبههای نماز جمعهی تاریخی سیزدهم مهرماه که با حضور میلیونی مردم در تهران برگزار شد، دربارهی مبنای منطقی و قانونی مواجههی محور مقاومت و اجزای آن با رژیم غاصب و تروریست صهیونیستی فرمودند: «احکام دفاعی اسلام تکلیف ما را معلوم کرده است؛ هم احکام دفاعی اسلام، هم قانون اساسی خودمان، هم قوانین بینالمللی؛ همین قوانینی که ما در نگاشتن آن قوانین تأثیری نداشتیم، امّا حتّی در همان قوانین هم این مطلبی که عرض میکنم جزو مسلّمات است و آن، این است که هر ملّتی حق دارد از خاک خود، از خانهی خود، از کشور خود، از منافع خود در مقابل متجاوز دفاع کند؛ معنای این حرف این است. معنای این حرف این است که ملّت فلسطین حق دارد در مقابل دشمنی که خاک او را تصرّف کرده، خانهی او را اشغال کرده، مزرعهی او را ویران کرده، زندگی او را تباه کرده بِایستد؛ ملّت فلسطین حق دارد. این یک منطق مستحکمی است که امروز قوانین جهانی هم آن را تأیید میکند.»
در این گزارش، حقّ دفاع و مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی، از سه منظر احکام اسلامی، قانون اساسی کشور و قوانین بینالمللی، بهاختصار بررسی میشود. بر همهی مسلمانان فرض است
اسلام احکام مفصّلی در بحث جنگ و دفاع دارد. یکی از سرفصلها در این مورد ــ که به نظر میرسد منطبق با وضعیّت و شرایط رویارویی با رژیم صهیونیستی است ــ «جهاد دفاعی» است که به عنوان دفاع و جلوگیری از تجاوز دشمن انجام گیرد، و این در زمانی است که دشمن به سرزمینهای مسلمانان و مرزوبوم آنها هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا نظامی یا فرهنگی یا اقتصادی بر آنان داشته باشد.
طبق دیدگاه مشهور میان فقها، «جهاد دفاعی» تنها بر مسلمانانی واجب نیست که مورد هجوم دشمنند، بلکه همهی مسلمانان وظیفه دارند از مسلمانانی که در سرزمینهای اسلامی مورد تجاوز قرار گرفتهاند دفاع کنند و مادامی که به مقدار نیاز به دفاع برنخاسته باشند، تکلیف از هیچ کس ساقط نمیشود. این دیدگاههای فقهی نیز مبتنی بر آموزههای قرآنی، از جمله آیات ۱۹۰ و ۱۹۱ سورهی بقره، آیهی ۲۱۶ سورهی بقره، آیهی ۱۲۳ سورهی توبه، آیات ۳۹ و ۴۰ سورهی حج و آیهی ۶۰ سورهی انفال است.
در همین زمینه، رهبر انقلاب در پیام اخیرشان تأکید کردند «بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بِایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث، آن را یاری کنند.» ۱۴۰۳/۷/۷
چند روز پیش از این پیام نیز، در بیاناتی کمک به فلسطین در برابر غاصبان را واجب دانسته بودند؛ «حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند؛ مسجدالاقصیٰ را برگردانند.» ۱۴۰۳/۷/۴ قانون اساسی چه میگوید؟
دفاع جمهوری اسلامی ایران از مبارزهی مشروع و انسانی مردم مظلوم فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی، مبانی قانونی مبتنی بر قانون اساسی کشور نیز دارد. بند شانزدهم اصل سوّم قانون اساسی عنوان میکند که «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهّد برادرانه نسبت به همهی مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان» باید باشد. همچنین، اصل یکصدوپنجاهودوّم قانون اساسی بر «دفاع از حقوق همهی مسلمانان» تأکید میکند. اصل یکصدوپنجاهوچهارم نیز تأکید دارد که «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کلّ جامعهی بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حقّ همهی مردم جهان میشناسد. بنابراین، در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملّتهای دیگر، از مبارزهی حقطلبانهی مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.»
نکتهی دیگری که در اینجا قابل توجّه است اینکه رژیم صهیونیستی صرفاً به مردم مظلوم فلسطین تعدّی نمیکند، بلکه دشمنی و عداوت این رژیم با ایران و ایرانیان نیز پروندهای سیاه و مفصّل است؛ از ترور دانشمندان و شخصیّتهای مختلف کشور گرفته تا خرابکاری و حمایت و تسلیح معاندان و هر گونه شرارت دیگری که تا کنون میتوانسته علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد. از این رو، مقابله با این رژیم جعلی و جنایتکار صرفاً حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان نیست، بلکه قبل از هر چیز دفاع مستقیم از ایران و مردم و منافع آن است. مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و حقوق بینالملل
رژیم صهیونیستی و حامیانش سعی دارند مقاومت فلسطینی را تروریسم و حمایت از آن را نیز حمایت از تروریسم جلوه دهند! امپراتوری رسانهای غرب و برخی از مجامع وابستهی جهانی، از جملهی ابزارهای آنها برای پیشبرد سیاست خود در این زمینه هستند. امّا واقعیّت آن است که فلسطینیها از حقّ مقاومت ــ از جمله مقاومت مسلّحانه ــ برخوردارند و قوانین بینالمللی که اغلب توسّط کشورهای غربی حامی این رژیم هم تنظیم و تدوین شده، بر این حقّ قانونی و مشروع صحّه میگذارد. بر اساس همین قوانین بینالمللی، حمایت از چنین مردمی که تحت اشغال و ستم هستند نیز مشروع قلمداد شده است.
مطابق با حقوق بشردوستانهی بینالمللی، از طریق تصویب پروتکل الحاقی شمارهی یک به کنوانسیونهای ژنو مصوّب سال ۱۹۴۹، جنگهای آزادیبخش ملّی به عنوان یک حقّ محفوظ و ضروری برای مردم تحت اشغال، در همه جا بهصراحت پذیرفته شده است. در سال ۱۹۷۴ میلادی، قطعنامهی ۳۳۱۴ سازمان ملل متّحد «هر گونه اشغال نظامی، هرچند موقّت» را ممنوع دانست؛ در این قطعنامه، بر حقّ تعیین سرنوشت، استقلال و آزادی مردمی که بهزور از این حقوق محروم شدهاند، بهصراحت تأکید شده و مبارزهی نظامی و درخواست و دریافت کمک برای رسیدن به حقوق خود، مشروع و قانونی دانسته شده است. البتّه در دنیایی که بهراحتی جای جلّاد و شهید را عوض میکنند، از نظر غرب، گروههای مبارز فلسطینی که برای آزادی سرزمین مادری تحت اشغال صهیونیستها مقاومت میکنند تروریست هستند و کشوری مثل ایران نیز که از آنها حمایت میکند متّهم به حمایت از تروریسم است، امّا اهدای هزاران تُن بمب به رژیم جنایتکار اسرائیل برای کشتار ۴۲ هزار فلسطینی در یک سال اخیر، نمودی از دنیای آزاد و متمدّن است!
هشت سال بعد و در اواخر سال ۱۹۸۲ میلادی، درحالیکه رژیم صهیونیستی سعی زیادی داشت تا عبارت «حقّ مبارزهی مسلّحانه» را حذف یا حدّاقل به نوعی تحریف کند، بار دیگر در قطعنامهی ۳۷.۴۳ مجمع عمومی سازمان ملل، هر گونه شکوشبهه در این زمینه رد شده و بر مشروعیّت مبارزه برای استقلال، تمامیّت ارضی، وحدت ملّی و رهایی از سلطهی استعماری و اشغال خارجی با همه ابزارهای موجود، از جمله مبارزهی مسلّحانه، تأکید شد. در بند ۲۱ این قطعنامه، «فعّالیّتهای توسعهطلبانهی اسرائیل در خاورمیانه و بمباران مستمرّ غیرنظامیان فلسطینی که مانعی جدّی در راه تحقّق خودمختاری و استقلال مردم فلسطین است»، بهشدّت محکوم شده است.
مجموع این نکات بیانگر این موضوع است که مقاومت مسلّحانه علیه رژیم صهیونیستی و حمایت از این مقاومت نهتنها منافاتی با قوانین بینالمللی ندارد، بلکه صراحتاً مورد تأیید و حمایت این قوانین مورد اجماع جهانی نیز هست. از همین رو، هر انسان آزاده و منصفی در جهان تأیید میکند که «هر ضربه به رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت است.» ۱۴۰۳/۷/۱۳
مشروعیّت مقاومت؛ از احکام اسلامی تا قوانین جهانی
- این مردم خیبرشکن
- خادمالرضای حقیقی شهید نصرالله است
- راه نصرالله؛ خطّ حزبالله
- سعیدِ خمینی، عبداللهِ سیدقائد
- «ساخت امت اسلامی»؛ وظیفهی ما برای تحقّق این درس نبوی چیست؟
- ورزش قوی باید در اولویتهای برنامه توسعه باشد
- «مجیدبربری» با «پاییز آمد»
- دفاع مقدّس ملّت ایران سرمشق مقاومت امّت اسلامی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
خطبههای نماز جمعه تهران
درپی شهادت مظلومانه پرچمدار مقاومت و آزادی قدس و فلسطین، حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله و در آستانه اولین سالگرد حماسه طوفانالاقصی(۱) خطبه اول
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علیٰ سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علیٰ آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. اللهمّ انّی احمدک و استعینک و استغفرک و اتوکّل علیک. و السّلام علیٰ ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله تعالیٰ: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَامُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّکوةَ وَ یُطیعونَ اللهَ وَ رَسولَهُ اُولئِکَ سَیَرحَمُهُمُ اللهُ اِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکیمٌ.(۲)
همهی برادران و خواهران عزیز را و خودم را دعوت میکنم و توصیه میکنم به رعایت تقوای الهی. در گفتارمان، در کردارمان مراقب باشیم از حدود الهی خارج نشویم؛ معنای تقوا این است.
در این آیهای که تلاوت کردم، مسئلهی مهمّ پیوستگی مؤمنین با یکدیگر مطرح شده است که در تعبیرات قرآنی به این پیوند و این پیوستگی گفته میشود «ولایت»؛ ولایت مؤمنین با یکدیگر. این مطلب در چند آیهی از قرآن آمده است. در این آیه نتیجهی این ولایت و همبستگی را رحمت الهی معرفی میکند: اُولئِکَ سَیَرحَمُهُمُ الله؛ یعنی اگر شما مسلمانان با یکدیگر پیوند و ارتباط و همکاری و همدلی داشته باشید، رحمت خداوند شامل حال شما میشود. بعد میفرماید: اِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکیمٌ؛ آیهی شریفه را با ذکر عزّت الهی و حکمت الهی پایان میدهد؛ شاید از این جهت که رحمت الهی در این مورد متناسب است با عزّت پروردگار و حکمت پروردگار؛ چون رحمت خداوند، انواع فضائل نازلهی از سوی پروردگار بر بندگان را شامل میشود؛ همهی نعمتها، همهی لطفها، همهی حوادث زندگی رحمت الهی است؛ لکن در این آیهی شریفه، این رحمت متناسب است با «عزّت» و «حکمت». عزّت الهی یعنی سیطرهی قدرت پروردگار بر همهی عالم وجود؛ حکمت الهی یعنی استحکام و استواری همهی قوانین آفرینش. شاید در این آیه خواستهاند ما را به این معنا توجّه بدهند که اگر مسلمانها با یکدیگر اتّحاد و اتّفاق داشته باشند، عزّت الهی و حکمت الهی پشت سر اینها است؛ میتوانند از قدرت بیپایان الهی استفاده کنند، میتوانند از مقتضای سنّتهای پروردگار و قوانین الهی استفاده کنند.
خب، این ولایت یعنی چه؟ یعنی پیوند و همبستگی مسلمانان با یکدیگر؛ این شد سیاست قرآنی برای مسلمانها. سیاست قرآن برای مسلمانها این است که ملّتهای مسلمان، گروههای مسلمان، با یکدیگر همبستگی داشته باشند و کأنّه وعده میدهد که اگر شما ملّتهای مسلمان این همبستگی را با هم داشته باشید، این، موجب آن است که عزّت خداوند پشت سر شما است؛ یعنی بر همهی موانع غلبه پیدا میکنید، بر همهی دشمنان پیروز میشوید؛ حکمت الهی پشتیبان شما است؛ یعنی همهی قوانین آفرینش در جهت پیشرفت شما به کار خواهد افتاد؛ این، منطق قرآن و سیاست قرآن است.
نقطهی مقابل این سیاست، سیاست دشمنان اسلام است؛ یعنی مستکبران و متجاوزان عالم. سیاست آنها «تفرقه بینداز و حکومت کن» است؛ مبنای کار آنها تفرقهافکنی است. این سیاست تفرقهافکنی را در کشورهای اسلامی با انواع ترفندها تا امروز اجرا کردهاند، هنوز هم دستبردار نیستند و موجب میشوند که دلهای ملّتهای اسلامی نسبت به هم مکدّر بشود؛ امّا امروز ملّتها بیدار شدهاند. امروز روزی است که امّت اسلامی میتواند بر این ترفند دشمنان اسلام و مسلمین فائق بیاید.
من عرض میکنم دشمن ملّت ایران همان دشمن ملّت فلسطین است، همان دشمن ملّت لبنان است، همان دشمن ملّت عراق است، همان دشمن ملّت مصر است، دشمن ملّت سوریه است، دشمن ملّت یمن است؛ دشمن یکی است، شیوههای دشمن در کشورهای مختلف، مختلف است. یک جا با جنگ روانی، یک جا با فشار اقتصادی، یک جا با بمبهای دوتُنی، یک جا با سلاح، یک جا با لبخند، دارند دشمنان ما این سیاست را پیش میبرند، امّا اتاق فرمان یک جا است، از یک جا دستور میگیرند، از یک جا فرمان حملهی به جمعیّتهای مسلمان و ملّتهای مسلمان را دریافت میکنند. اگر این سیاست در یک کشور، موفّق شد، یعنی موجب سیطرهی بر یک کشور شد، وقتی خاطرشان از یک کشور آسوده شد، به سراغ کشور دیگر میروند. ملّتها نباید بگذارند.
هر ملّتی اگر میخواهد مبتلای به محاصرهی فلجکنندهی دشمن نشود، باید از اوّل چشم را باز کند، بیدار باشد؛ وقتی دید دشمن سراغ یک ملّت دیگر رفت، خود را با آن ملّت مظلوم و زیر ستم شریک بداند، به او کمک کند، با او همکاری کند تا دشمن آنجا موفّق نشود. اگر دشمن آنجا موفّق بشود میآید سراغ این نقطهی بعدی. ما مسلمانها سالهای متمادی از این حقیقت غفلت کردهایم، نتایجش را هم دیدهایم؛ امروز دیگر نباید غفلت کنیم؛ باید حواسمان جمع باشد. ما باید کمربند دفاع را، کمربند استقلالطلبی را، [کمربند] عزّت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزّه و لبنان، در همهی کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی محکم ببندیم. این مطلب اوّل که امروز من خواستم عرض کنم.
امروز بیشتر صحبت من با برادران لبنانی و فلسطینی است که دچار مشکلند که در خطبهی بعد اینها را به آنها عرض خواهم کرد. مطلب دوّم این است که احکام دفاعی اسلام تکلیف ما را معلوم کرده است؛ هم احکام دفاعی اسلام، هم قانون اساسی خودمان، هم قوانین بینالمللی؛ همین قوانینی که ما در نگاشتن آن قوانین تأثیری نداشتیم، امّا حتّی در همان قوانین هم این مطلبی که عرض میکنم جزو مسلّمات است و آن، این است که هر ملّتی حق دارد از خاک خود، از خانهی خود، از کشور خود، از منافع خود در مقابل متجاوز دفاع کند؛ معنای این حرف این است. معنای این حرف این است که ملّت فلسطین حق دارد در مقابل دشمنی که خاک او را تصرّف کرده، خانهی او را اشغال کرده، مزرعهی او را ویران کرده، زندگی او را تباه کرده بِایستد؛ ملّت فلسطین حق دارد. این یک منطق مستحکمی است که امروز قوانین جهانی هم آن را تأیید میکند.
فلسطین مال کیست؟ ملّت فلسطین چه کسانی هستند؟ این اشغالگران از کجا آمدهاند؟ ملّت فلسطین حق دارد در مقابل آنها بِایستد؛ هیچ محکمهای، هیچ مرکزی، هیچ سازمان بینالمللیای حق ندارد به ملّت فلسطین اعتراض کند که چرا در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی سینه سپر کردید؛ حق ندارند. آن کسانی هم که به ملّت فلسطین کمک میکنند، وظیفهی خودشان را انجام میدهند؛ هیچ کسی بر اساس هیچ قانون بینالمللی حق ندارد به ملّت لبنان، به حزبالله لبنان اعتراض کند که چرا شما از غزّه، از قیام مردم فلسطین حمایت کردید؛ وظیفهی آنها است، باید میکردند. این دیگر، هم حکم اسلامی است، هم قانون عقلی است، هم منطق بینالمللی و جهانی است. فلسطینیها از خاک خودشان دارند دفاع میکنند؛ دفاع آنها مشروع است، کمک به آنها هم مشروع است.
بنابراین همهی این حملات و طوفانالاقصیٰ که در سال گذشته تقریباً همین ایّام انجام گرفت،(۳) یک حرکت درستِ منطقیِ قانونیِ بینالمللی بود و حق با فلسطینیها بود. دفاع جانانهی لبنانیها از مردم فلسطین هم مشمول همین حکم است؛ آن هم قانونی، معقول، منطقی و مشروع است و کسی حق ندارد از آنها انتقاد کند که چرا شما در این دفاع وارد شدید. کار درخشان نیروهای مسلّح ما در دو سه شب قبل هم یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود.(۴) کاری که نیروهای مسلّح ما کردند، کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایتهای حیرتآور آن رژیم بود؛ رژیم خونآشام، رژیم گرگصفت و سگ هار آمریکا در منطقه. جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیّت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل میکنیم، نه شتابزده میشویم؛ تعلّل نمیکنیم، کوتاهی نمیکنیم، دچار شتابزدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیمگیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.
در خطبهی دوّم، به مسائل لبنان پرداخته خواهد شد و مخاطب آن خطبه برادران عرب ما در کشورهای منطقه هستند؛ لذا خطبه را به عربی ایراد خواهم کرد.
بِسمِ اللَهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ. وَ العَصرِ * اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.(۵)
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته خطبهی دوّم (عربی)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین احمده و استعینه و استغفره و اتوکّل علیه و اصلّی و اسلّم على حبیبه الرّسول الاعظم سیّدنا محمّدٍ المصطفى و آله الطّاهرین سیّما علیٍّ امیرالمؤمنین و حبیبته الزّهراء المرضیّة و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة و علیّبنالحسین زینالعابدین و محمّدبنعلیّ الباقر و جعفربنمحمّدٍ الصّادق و موسىبنجعفرٍ الکاظم و علیّبنموسى الرّضا و محمّدبنعلیٍّ الجواد و علیّبنمحمّدٍ الهادی و الحسنبنعلیّ الزّکیّ العسکریّ و الحجّةبنالحسن القائم المهدیّ صلوات الله علیهم اجمعین و اسلّم على صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین و على حماة المستضعفین و ولاة المؤمنین.
ارتأیتُ أن یکونَ تَکریمُ أخی وعزیزی ومَبعَثُ افتِخاری والشّخصیّةُ المحبوبةُ فی العالمِ الإسلامی، واللسانُ البلیغُ لشعوبِ المنطقة، ودُرّةُ لُبنانَ السّاطِعَةُ، سَماحَةُ السیّد حَسن نصرالله، رضوان الله تعالى علیه، فی صلاةِ جُمعةِ طَهران، وسأتطرّقُ أیضًا لبعضِ النّقاط.
هذا الخطابُ موجّهٌ للأمّةِ الإسلامیّةِ جَمعاء، إلّا أنّهُ موجّهٌ بشکلٍ خَاصٍّ إلى الشّعبَینِ العَزیزَین اللُبنانیّ والفلسطینی. نحنُ جمیعًا مصابونَ ومَکلومونَ بِشهادة السیّدِ العزیز، إنّهُ لفِقدانٌ کبیر، ولقد أفجعَنا بکلِّ معنى الکلمة. غیرَ أنَّ عزاءَنا لا یَعنی الاکتئابَ والیأسَ والاضطراب، بل هو من سِنخ عزائِنا على سیّدِ الشهداءِ الحسین بن علیّ علیه السلام؛ یبعثُ الحیاة، ویُلهمُ الدّروس، ویوقدُ العزائم، ویضخّ الآمال.
لقد غادرَنا السیّد حسن نصرالله بجسده، لکنَّ شخصیّتَهُ الحقیقیّةَ؛ رُوحَهُ، ونَهجَهُ، وصوتَهُ الصّادحَ، سَتبقى حاضرةً فینا أبدًا. لقد کان الرایةَ الرفیعةَ للمقاومةَ فی وجه الشیاطین الجائرینَ والناهبین، وکان اللسانَ البلیغَ للمظلومینَ والمدافعَ الشّجاعَ عنهم، کما کانَ للمناضلینَ على طریقِ الحقّ سندًا ومشجّعًا، لقَد تخطّى نطاقُ شعبیّته وتأثیرُهُ حدودَ لبنانَ وإیرانَ والبلدانَ العربیّة، وستُعزّزُ شهادَتُه الآن مدى هذا التأثیر.
إنّ أهمّ رسائلِهِ قولًا وعملًا، فی حیاتِهِ الدنیویّة، لکم یا شعبَ لبنانَ الوفیّ، کانت ألّا یساورَکُم یأسٌ واضطرابٌ بغیابِ شخصیّاتٍ بارزَةٍ مثلِ الإمام موسى الصدر والسیّد عبّاس الموسوی، وألّا یصیبَکُم تردیدٌ فی مسیرةِ نضالِکُم. ضاعِفوا مَساعیَکُم وقُدُراتِکُم، وعزّزوا تَلاحُمَکُم، وقاوموا العدوَّ المُعتَدی وأفشِلوهُ بتَرسیخِ إیمانِکُم وتوکّلِکُم.
أعزّائی، یا شعبَ لبنانَ الوفی، یا شبابَ حزبِ الله وحرکة أمل المُفعَمَ بالحماسَة! یا أبنائی، هذا أیضًا طلبُ سیّدنا الشهید الیوم من شعبه وجبهة المقاومة والأمّة الإسلامیّة جَمعاء.
العدوّ الخبیثُ الجبانُ، إذ عجزَ عن توجیه ضربة مؤثّرة للبنیة المتماسکة لحزب الله أو حماس أو الجهاد الإسلامی وغیرها من الحرکات المجاهدة فی سبیل الله، عَمَدَ إلى التظاهر بالنّصرِ من خلال الاغتیالات والتدمیر والقصف وقتل المدنیّینَ وحرق قلوبهم.
لکن ما هی النتیجة؟ ما نجمَ عن هذا السلوک هو تراکمُ الغضب وتصاعدُ دوافعِ المقاومةِ، وظهورُ المزیدِ من الرجالِ والقادةِ والمضحّین، وتضییقُ الخناق على الذئب الدّموی، وبالتالی، إزالةُ الکیان الملطّخ بالعارِ من ساحةِ الوجود، إن شاء الله.
أیّها الأعزّة، القلوبُ المفجوعةُ تستلهمُ السکینةَ بذکر الله وطلب النّصرة منه. الدّمارُ سیُعوَّض، وصَبرُکم وثباتُکم سیُثمر عزّةً وکرامةً.
لقد کانَ السیّدُ العزیزُ طوالَ ثلاثینَ عامًا على رأسِ کِفاح شاقّ، وارتقى بحزب الله خطوةً بخطوة: «کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطاَهُ فَآَزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ یُعجِبُ الزُّرّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّارَ وَعَدَ اللَهُ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَ اَجرًا عَظیمًا».(۶)
بتدبیرِ السیّد نما حزب الله مرحلةً بمرحلة، بصبرٍ وبنحو منطقیّ وطبیعی، وأبرزَ آثارَهُ الوجودیّةَ أمامَ أعدائهِ فی المراحلِ المختلفةِ عَبرَ دَحرِ العدوِّ الصَّهیونی «تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها».(۷)
حزب الله هو حقًّا شجرةٌ طیّبة، حزب الله وقائدُهُ الشهیدُ البطلُ هو عصارةُ فضائلِ لبنانَ فی تاریخِهِ وهُویَّتِه.
نحن الإیرانیّون قَد عرفنا منذُ زمنٍ بعیدٍ لبنانَ وفَضائِلَه، فقد أغدقَ عُلماءُ لبنانیّونَ من فیض علمهم على إیران فی العَهدین السّربِداری والصّفوِیّ خلال القرنِ الثامنِ والعاشرِ والحادی عَشرَ للهجرة، ومِنهُم محمّدُ بنِ مکّیٍّ العاملیُّ الشهید، وعلیُّ بنُ عَبدِالعَالِ الکَرکی، وزینُ الدینِ العامِلِیُّ الشهید، والحسینُ بنُ عبدِالصّمَدِ العَامِلِی، وابنُه بَهاءُ الدّینِ المَعروفُ بالشَّیخِ البَهائِیّ وغَیرُهُم مِن رِجالِ الدّینِ والعِلم.
أداءُ الدّینِ للُبنانَ الجَریحِ المُدمَى هو واجبُنا وواجبُ المسلمینَ جمیعًا. حزب الله والسیّدُ الشهیدُ بدفاعهِم عن غَزّةَ، وجهادهم من أجل المسجدِ الأقصى، وإنزالهِم الضربةَ بالکیانِ الغاصبِ والظالم، قد خَطوا خطوةً فی سبیل خدمة مصیریّة للمَنطِقَةِ بأکملِها، والعالم الإسلامی کلّه. إنّ ترکیزَ أمریکا وأذرُعِها على حِفظِ أَمنِ الکِیانِ الغاصبِ لیسَ سوى غطاءٍ لسیاستِهم المُتبدّدة القاضیةِ بتحویلِ الکِیانِ إلى أداةٍ للاستحواذِ على جمیعِ المواردِ الطبیعیّةِ لهذهِ المنطقة واستثمارِها فی الصّراعاتِ العالمیّةِ الکُبرى. هدفُ هؤلاءِ تحویلُ هذا الکِیانِ إلى بوابةٍ لتصدیرِ الطاقةِ من المَنطِقَة إلى بلاد الغرب، واستیراد البضائعِ والتقانةِ من الغرب إلى المنطقة. وهذا یعنی ضمانَ وجودِ المغتصبِ وجعلِ المنطقة بأجمعها تابعةً له.
والسلوکُ السفّاحُ والوقحُ لهذا الکیانِ تجاهَ المناضلینَ ناجمٌ عن الطّمعِ بتحقیقِ هذا الهدف.
هذا الواقعُ یبیّنُ لنا أن کلَّ ضربةٍ یُنزِلُها أیّ شخصٍ وأیّةُ مجموعةٍ بهذا الکیان، إنّما هی خدمةٌ للمَنطِقَة بأجمعها، بل لکلِّ الإنسانیّة.
لا ریبَ فی أنّ أحلام الصهاینة والأمریکیّین هذه إنّما هی محضُ أوهامٍ مستحیلة. فالکیانُ لیس إلّا تلکَ الشجرةَ الخبیثةَ التی «اُجتُثَّت مِن فَوقِ الاَرض»، وقد صدَقَ قولُهُ تعالى «ما لَها مِن قَرارٍ».(۸)
هذا الکیانُ الخبیث، بلا جذور، ومزیّفٌ ومتزعزع، وقد أبقى نفسه قائمًا بصعوبةٍ عبرَ ضخّ أمریکا الدعم له، ولن یُکتبَ له البقاءُ بإذن الله تعالى. والدلیلُ الواضحُ على ذلکَ أنّه أنفق ملیارات الدولارات فی غزّةَ ولبنانَ منذُ عام، وأُغدِقَت علیهِ المساعداتُ المختلفةُ من أمریکا وعددٍ من الدولِ الغربیة، وقد مُنیَ بالهزیمة فی مواجهة بِضعة آلاف من المکافحینَ والمجاهدین فی سبیل الله المحاصرینَ الممنوعینَ من أیّ مساعدةٍ خارجیّة، وکانَ إنجازَهُمُ الوحیدُ قصفَ البیوتِ والمدارسِ والمستشفیاتِ ومراکزَ تجمّعِ المدنیّین.
والیوم فإنّ العِصابَةَ الصهیونیّة المجرمة أنفُسَهُم قد توصّلوا أیضًا إلى هذه النتیجةِ وهی أنّهم لن یحقّقوا النّصرَ أبدًا على حماس وحزب الله.
یا أهلنا المقاومینَ فی لبنانَ وفلسطین! أیها المناضلونَ الشّجعان! أیها الشعبُ الصبورُ الوفی! هذهِ الشّهادات، وهذهِ الدّماءُ المَسفوکة، لا تُزعزعُ عَزیمَتَکُم، بل تَزیدُکُم ثباتًا. فی إیرانَ الإسلامیّة، خلالَ ثلاثةِ أشهرٍ من صَیف ۱۹۸۱، جرى اغتیالُ العشراتِ من شخصیّاتِنا البارزةِ والممیّزةِ، ومِنهُم شخصیّةٌ عَظیمَةٌ مثلُ السیّد محمد بهشتی، ورَئیسُ جُمهوریّةٍ مثلُ رجائی، ورئیسُ وزراءٍ مثلُ باهنر، واغتیلَ علماءٌ مثلُ آیة الله مدنی وقدوسی وهاشمی نجاد وأمثالهم، وکان کلُّ واحدٍ منهم من أعمدَة الثورة على المُستَوى المحلّی أو الوطنیّ، ولم یَکُن فقدانُهُم هیّنًا، لکنَّ مسیرةَ الثّورة لم تتوقف ولم تتراجع، بل تسارَعَت.
والیوم، فإنّ المقاومةَ فی المنطقة لن تتراجعَ بشهادة رجالِها، والنّصرُ سیکونُ حلیفَ المقاومة. المقاومةُ فی غزّةَ حیّرتِ العالم، وأعزّت الإسلام. لقد تلقّى الإسلامُ فی غزّةَ بصدره کلَّ أنواع الخُبث والشرّ. وما مِن إنسانٍ لا یُحَیّی هذا الصّمود، ولا یَلعنُ عَدُوَّها السفّاحَ والدّمَوِیّ.
لقد أوصلَ طوفانُ الأقصى وعامٌ من المقاومةِ فی غزّةَ ولُبنان، هذا الکیانَ الغاصِبَ إلى أن یکونَ هاجسَهُ الأهمَّ حفظ وُجودِه، وهو الهاجسُ نفسُهُ الذی کانَ یُسَاورُ هذا الکیانَ فی السنوات الأولى لوِلادَته المَشؤومة، وهذا یعنی أنّ جهادَ رجالِ فلسطین ولبنان قَد أعاد الکیانَ الصهیونیَّ سَبعینَ سنةً إلى الوراء.
العاملُ الأساسیُّ للحروبِ وانعدامِ الأمن والتخلّفِ فی هذهِ المنطقة هوَ وجودُ الکیانِ الصَّهیونیِّ وحضورُ الدُّولِ التی تدّعی أنها تَسعى إلى إحلالِ الأمنِ والسّلامِ فی المنطقة. فالمشکلةُ الأساسُ فی المنطقة هیَ تَدَخّل الأجانبِ فیها. دولُ المنطقة قادِرةٌ على إحلالِ الأمنِ والسلامِ فیها. وتحقیقُ هذا الهدف العظیم والمُنقذ للشّعوب یَستَلزِمُ بَذلَ جُهود شُعوبِها وحُکوماتِها.
وإنّ اللهَ مع السّائرینَ على هذا الدّرب، «وَاِنَّ اللَهَ عَلىٰ نَصرِهِم لَقَدیر».(۹)
سلامُ الله على القائد الشهید نصرِالله، وعلى البَطَل الشهید هَنِیَّة، وعلى القائد المُفتَخَر الفَریق قاسم سُلَیمانی.(۱۰)
بِسمِ اللَهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ * اِذا جاءَ نَصرُ اللَهِ وَ الفَتحُ * وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فی دینِ اللهِ اَفواجاً * فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّهُ کانَ تَوّاباً.(۱۱)
(۱ خطبههای این نماز در مصلّای تهران ایراد گردید.
(۲ سورهی توبه، آیهی ۷۱
(۳ گروههای مقاومت فلسطینی در روز شنبه پانزدهم مهرماه ۱۴۰۲ عملیّات گستردهای را با عنوان «طوفانالاقصیٰ» آغاز کردند که در ساعات ابتدایی آن، تعداد زیادی از صهیونیستها کشته و زخمی و اسیر شدند.
(۴ اشاره به عملیّات وعدهی صادق ۲ در دهم مهرماه که در پاسخ به شهادت شهید اسماعیل هنیّه و سیّدحسن نصرالله و شهید سرلشکر عباس نیلفروشان و نیز حملات وحشیانه به غزّه و منطقهی ضاحیهی بیروت، با دهها موشک، اهداف امنیّتی و نظامی رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی مورد حمله قرار گرفت.
(۵ سورهی عصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. سوگند به عصرِ [غلبهی حق بر باطل] که واقعاً انسان دستخوشِ زیان است، مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کردهاند.»
(۶ سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹
(۷ سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی ۲۵
(۸ سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی ۲۶
(۹ سورهی حج، بخشی از آیهی ۳۹
(۱۰ لازم دانستم تکریم از برادرم و عزیزم و مایهی فخرم، چهرهی محبوب دنیای اسلام، و زبان گویای ملّتهای منطقه، گوهر درخشان لبنان، جناب سیّدحسن نصرالله (رضوان الله علیه) در نماز جمعهی تهران باشد، و تذکّراتی هم به عرض همه برسانم.
مخاطب این خطبه همهی دنیای اسلام است، ولی ملّت عزیز لبنان و فلسطین مخاطب ویژه است. ما همه در شهادت سیّد عزیز، مصیبتزده و عزاداریم. این، فقدان بزرگی است و جدّاً ما را عزادار کرد. البتّه عزاداری ما به معنی افسردگی و پریشانی و نومیدی نیست؛ از جنس عزاداری برای سیّدالشهدا حسینبنعلی (علیهما السّلام) است؛ زندهکننده، و درسدهنده، و انگیزهبخش، و امیدآفرین است.
سیّدحسن نصرالله جسمش از میان ما رفته ولی شخصیّت حقیقی او، روح او، راه او، و صدای رسای او همچنان در میان ما هست و خواهد بود. او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان بود؛ مایهی دلگرمی و جرئت مبارزان و حقطلبان بود. گسترهی محبوبیّت و تأثیرگذاری او از لبنان و ایران و کشورهای عربی فراتر رفته بود؛ و اکنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد.
مهمترین پیام گفتاری و عملی او در حیات دنیاییاش برای شما ملّت وفادار لبنان این بود که با از دست دادن شخصیّتهای برجستهای چون امام موسیٰ صدر و سیّدعباس موسوی و دیگران، ناامید و پریشان نشوید؛ در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرّض با تقویت ایمان و توکّل مقاومت کنید و او را ناکام بگذارید.
عزیزان من! ملّت باوفای لبنان! جوانان پُرشور حزبالله و امل! فرزندان من! امروز هم خواستهی سیّد شهید ما از ملّتش، و از جبههی مقاومت، و از همهی امّت اسلامی همین است.
دشمن پلید و زبون چون نمیتواند به تشکیلات مستحکم حزبالله یا حماس یا جهاد اسلامی و دیگر سازمانهای مجاهد فیسبیلالله صدمهی جدّی بزند، ترور و تخریب و بمباران و کشتار غیر نظامیان و داغدار کردن غیر مسلّحین را نشانهی پیروزی خود قلمداد میکند. نتیجه چیست؟ محصول این رفتار، تراکم خشم و افزایش انگیزهی مردم و سر برآوردن مردان و سرداران و رهبران و از جانگذشتگان بیشتر، و تنگتر شدن حلقهی محاصرهی گرگ خونآشام، و سرانجام، حذف وجود ننگین او از صحنهی وجود است.
عزیزان! دلهای داغدار با یاد خدا و طلب نصرت از او آرامش مییابد؛ ویرانیها ترمیم میشود، و صبر و استقامت شما عزّت و کرامت به بار میآورد.
سیّد عزیز، سی سال در رأس مبارزهای دشوار قرار داشت؛ حزبالله را قدم به قدم بالا آورد: «چون کشتهاى که جوانهی خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بِایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد. خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است.»
با تدبیر سیّد، حزبالله مرحله به مرحله و صبورانه و منطقی و طبیعی رشد کرد و آثار وجودی خود را در مقاطع گوناگون در عقب نشاندن رژیم صهیونی، به رخ دشمنانش کشید: «میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد».
حزبالله حقّاً «شجرهی طیّبه» است. حزبالله و رهبر قهرمان و شهید آن، عصارهی فضائل تاریخی و هویّتی لبنانند.
ما ایرانیها از زمانی دور با لبنان و امتیازهایش آشناییم؛ کسانی چون شهید محمّد بن مکّی عاملی، و علیّ بن عبدالعال کَرَکی، و شهید زینالدّین عاملی، و حسین بن عبدالصّمد عاملی، و پسرش محمّد بهاءالدّین، معروف به شیخ بهائی و غیر آنها از مردان علم و دین، ایران را در دولتهای سربداران و صفوی در قرنهای هشتم و دهم و یازدهم هجری از برکات دانش سرشار خود بهرهمند کردهاند.
اداء دِین به لبنان مجروح و خونین، وظیفهی ما و وظیفهی همهی مسلمانها است. حزبالله و سیّد شهید با دفاع از غزّه و جهاد برای مسجدالاقصیٰ و ضربه به رژیم غاصب و ظالم، در راه خدمتی حیاتی به همهی منطقه و همهی دنیای اسلام گام برداشتند. تکیهی آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیّت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همهی منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیریهای بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازهی صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فنّاوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیّت رژیم غاصب و وابستگی کلّ منطقه به آن. رفتار سفّاکانه و بیمحابای رژیم با مبارزان، ناشی از طمع به چنین وضعی است. این واقعیّت به ما تفهیم میکند که هر ضربه به رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت است.
یقیناً این رؤیای صهیونی و آمریکایی، خیالی باطل و ناشدنی است. رژیم، همان شجرهی خبیثهی کندهشده از روى زمین است که به گفتهی صدق الهی قرارى ندارد. این رژیم خبیث، بیریشه و مصنوعی و ناپایدار است و صرفاً با تزریق حمایتهای آمریکا خود را بِزحمت بر سر پا نگه داشته است؛ و این هم دیری نخواهد پایید؛ باذن الله.
دلیل واضح این ادّعا آن است که اکنون یک سال است که دشمن با هزینهکرد چندین میلیارد دلار در غزّه و لبنان و با کمک همهجانبهی آمریکا و چند دولت غربی دیگر در رویارویی با چند هزار مرد مبارز و مجاهد فیسبیلالله که محصور و ممنوع از هر گونه کمک از خارجند، شکست خورده و تنها هنرشان بمباران خانهها و مدرسهها و بیمارستانها و مراکز جمعیّتی غیر مسلّحین بوده است! امروز بتدریج خود باند جنایتکار صهیونیست هم به این نتیجه رسیدهاند که بر حماس و حزبالله هرگز پیروز نخواهند شد.
مردم مقاوم لبنان و فلسطین! مبارزان شجاع و مردم صبور و قدرشناس! این شهادتها، این خونهای بر زمینریخته، نهضت شما را سست نمیکند، [بلکه] استوارتر میکند. در ایران اسلامی در حدود سه ماه تابستانِ یک سال (سال ۱۳۶۰ هجری شمسی) چند ده شخصیّت برجسته و ممتاز ما ترور شدند که یکی از آنها شخصیّت بزرگی مثل سیّدمحمّد بهشتی بود، یکی رئیسجمهوری مثل رجائی و نخستوزیری مثل باهنر بود، علمائی از قبیل آیتالله مدنی و قدّوسی و هاشمینژاد و امثال اینها بودند. اینها هر کدام در سطح ملّی یا محلّی از ستونهای انقلاب به شمار میآمدند و فقدانشان چیز آسانی نبود؛ ولی انقلاب متوقّف نشد، عقبنشینی نکرد، بلکه سرعت گرفت.
امروز هم مقاومت در منطقه با این شهادتها عقب نخواهد نشست؛ مقاومت پیروز خواهد شد. مقاومت در غزّه چشم دنیا را خیره کرد؛ به اسلام عزّت بخشید. در غزّه، اسلام در برابر همهی شرارت و پلیدی سینه سپر کرده است. هیچ انسان آزادهای نیست که بر این ایستادگی درود، و بر دشمن سفّاک و خونآشامش لعنت نفرستد.
طوفان اقصیٰ و مقاومت یکسالهی غزّه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی رساندند که مهمترین دغدغهاش، حفظ موجودیّت خود است؛ یعنی همان دغدغهای که این رژیم در سالهای اوّل ولادت نحسش داشت. این بدین معنی است که مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را هفتاد سال به عقب برگرداند.
عامل عمدهی جنگ و ناامنی و عقبماندگی در این منطقه، «وجود رژیم صهیونیستی» و حضور دولتهایی است که ادّعا میکنند به دنبال فضای صلح و آرامش در منطقهاند. مشکل عمدهی منطقه، «دخالت بیگانگان» است. دولتهای این منطقه قادرند صلح و سلامت را در آن مستقر کنند. برای این هدف بزرگ و نجاتبخش، تلاش و مبارزهی «ملّتها» و «دولتها» لازم است. در این راه، خدا همراه رهروان است؛ و البتّه خدا بر پیروزى آنان سخت توانا است.
سلام خدا بر رهبر شهید نصرالله، و بر قهرمان شهید هنیّه، و بر فرمانده پُرافتخار سپهبد قاسم سلیمانی.
(۱۱ سورهی نصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. چون یارىِ خدا و پیروزى فرا رَسَد، و ببینى که مردم دستهدسته در دین خدا درآیند، پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش خواه، که وى همواره توبهپذیر است.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی؛
مراسم بزرگداشت پرچمدار مقاومت شهید سیدحسن نصرالله در مصلای امام خمینی تهران
مراسم بزرگداشت مجاهد فی سبیلالله و سیّد عزیز امت اسلامی، شهید حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله و همراهان ایشان ازجمله سردار شهید نیلفروشان از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی روز جمعه ۱۳ مهرماه از ساعت ۱۰:۳۰ صبح در مصلای امام خمینی (ره) برگزار میشود.
این مراسم تا پیش از آغاز خطبههای نماز جمعه ادامه خواهد داشت و سپس، نماز جمعه به امامت رهبر معظم انقلاب اقامه میشود.
اقامه نماز جمعه تهران به امامت رهبر انقلاب به همراه مراسم بزرگداشت پرچمدار مقاومت شهید سیدحسن نصرالله در مصلای امام خمینی تهران
مراسم بزرگداشت مجاهد فی سبیلالله و سیّد عزیز امت اسلامی، شهید حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله و همراهان ایشان ازجمله سردار شهید نیلفروشان از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی روز جمعه ۱۳ مهرماه از ساعت ۱۰:۳۰ صبح در مصلای امام خمینی (ره) برگزار میشود.
در ادامه این مراسم و درپی شهادت مظلومانه پرچمدار مقاومت و آزادی قدس و فلسطین، حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله و در آستانه اولین سالگرد حماسه طوفانالاقصی توسط رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین، نماز جمعه این هفته تهران روز جمعه ۱۳ مهرماه به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی در مصلای امام خمینی (ره) اقامه میشود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، نصرالله
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت
[دریافت PDF]
به مناسبت هفته دفاع مقدس(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. مطالب خوبی را برادران و خواهران مطرح کردند که بعضی مربوط میشود به همین مجموعهی مربوط به خاطرات جنگ و مسائل دفاع مقدّس که آن حضرات دنبال کنند؛ بعضی هم مربوط به دستگاههای دولتی است و برادران دفتر ما هم دنبال کنند که این چیزهایی که گفته شد، مورد بررسی قرار بگیرد و آنچه عملی و مفید است انشاءالله تحقّق پیدا کند.
اینکه بالخصوص پیشکسوتان در هفتهی دفاع مقدّس مورد توجّه قرار میگیرند، به خاطر ارزش پیشکسوتی و پیشگامی در حوادث مهم است: سابِقوا اِلیٰ مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم؛(۲) سبقت گرفتن و گام نهادن در راههای نرفته یک ارزش است. البتّه هفتهی دفاع مقدّس متعلّق به همهی رزمندگان و مجاهدان و شهدا و خانوادههای آنها و مانند اینها است، لکن پیشکسوتان و کسانی که زودتر و سریعتر و جدّیتر وارد میدان شدند، یک ارزش مضاعفی دارند. پیشکسوت چه فرمانده باشد، چه رزمندهی عادّی باشد، چه پزشک باشد، چه امدادگر باشد، چه جهادگر باشد، چه پشتیبانیکننده باشد، همهی اینها مشمول این تمجید و احترام ویژه هستند؛ انواع و اقسام این پیشکسوتها را ما در دوران اوّل دفاع مقدّس دیدهایم و نقشآفرینی آنها را هم مشاهده کردهایم.
مطلبی که خوب است امروز ما برای موضوع دفاع مقدّس برای مخاطب مطرح کنیم، عمدتاً دو مسئله است؛ البتّه یک مسئلهی سوّمی هم هست که من نمیرسم امروز دربارهی آن صحبت کنم. یکی از آن دو موضوع اساسی «چرایی» جنگ هشتساله است. نسل جوان ما که دوران جنگ را و دوران انقلاب را درک نکردهاند، بدانند که اصلاً چرا جمهوری اسلامی وارد یک نبردی شد که هشت سال طول کشید؛ هشت سال زمان کوتاهی نیست [که در آن] همهی ارکان کشور و امکانات کشور در خدمت دفاع از کشور قرار میگیرد. علّت ورود ما در جنگ چه بود؟ این را بدانیم. من امروز چند کلمه دربارهی این صحبت میکنم.
موضوع دوّمی که باید مورد توجّه قرار بگیرد برای مخاطبِ امروز، گزارشگونهای از جنگ است؛ گزارش جنگ. من امروز دربارهی گزارش هم چند کلمهای عرض میکنم. البتّه در حالی که ما داریم صحبت میکنیم، شما عزیزانی که در این جلسه تشریف دارید و جمعیّت انبوه زیادی که از راه دور دارند میشنوند این حرفها را، مخاطب سخنان فعلاً شما هستید، لکن مخاطب این سخنان فقط هم شما نیستید، [بلکه] نسل جوان، نسل جوان آینده، فرزندان شما، همه دربارهی این موضوعات بایستی فکر کنند، کار کنند، درس بگیرند. این دو موضوعی است که من دربارهاش چند کلمهای عرض خواهم کرد. یک موضوع سوّم مهمّی هم وجود دارد که من امروز نمیرسم دربارهی آن صحبت کنم و آن، عواید و نتایجی است که بر این دفاع مقدّس مترتّب شد. خوشبختانه این حضراتی که اینجا صحبت کردند، بعضیهایشان یک اشارهای به این موضوع کردند.
امّا مسئلهی چرایی: «چرا این جنگ آغاز شد؟». من عرض میکنم انگیزهی حملهی به مرزهای ایران انقلابی مخصوص صدّام و حزب بعث نبود. شاید بتوان گفت که انگیزهی سردمداران نظم جهانیِ آن روز از صدّام برای حملهی به مرزهای ایران بسیار بیشتر، و حدّاقل به اندازهی او بود. یعنی آن روز دو قدرت بزرگ در دنیا بودند و هر کدام دنبالههایی داشتند؛ آن دو قدرت، آمریکا بود و شوروی سابق؛ دنبالهی هر کدام هم یک مجموعههایی ــ دولتهایی، نظامهای سیاسیای ــ بودند؛ تقریباً همهی اینها در این قضیّه انگیزه داشتند. جمهوری اسلامی، ایران اسلامی برای اینها یک عنصر غیر قابل تحمّل بود؛ چرا؟ سؤال این است: چرا ایران اسلامی غیر قابل تحمّل بود؟ ما که آن روز علیه کسی اقدامی نکرده بودیم. حالا امروز به ما میگویند شما به فلان جا موشک دادید، به فلان جا پهپاد دادید، [امّا] آن روز که این حرفها نبود؛ [پس] علّت دشمنی چه بود؟ این، آن نکتهی اصلی است. علّت این بود که در این نقطهی حسّاس دنیا یک انقلاب مردمی بینظیر به وجود آمده بود و تفکّر نوینی را برای ادارهی جهان ارائه کرده بود؛ نظم حاکم آن روز بر جهان، این تفکّر نوین را نمیتوانست تحمّل کند؛ مسئله این بود. آن روز جهان، جهان سلطه بود؛ البتّه امروز هم هست لکن آن روز سخنی، فریادی، موضع صریحی در مقابل این نظم باطل و نابودکنندهی فضیلتها وجود نداشت؛ نظم جهان، نظم سلطه بود.
«نظام سلطه» یعنی چه؟ یعنی دنیا به دو بخش تقسیم میشود: بعضی کشورها سلطهگرند، بعضی کشورها سلطهپذیرند؛ شقّ سوّمی ندارد. جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی، نظام اسلامی یک فریاد صریح علیه این نظم بود: «یعنی چه؟ چرا باید سلطهگری وجود داشته باشد؟ چرا باید فلان کشور، صرفاً به این دلیل که مثلاً دارای فلان تجهیزات پیشرفتهی نظامی است، حق داشته باشد نظر خود را، فرهنگ خود را، خواستهی خود را بر مجموعهای از کشورها تحمیل کند؟ چرا؟». جمهوری اسلامی سخن جدیدی در قبال این نظم باطل بود و زورگویان عالم، سلطهگران عالم، این را تحمّل نمیکردند؛ میدانستند که این حرف، این فکر، خاصیّتش توسعه یافتن در دنیا است ــ درست فهمیده بودند ــ و توسعه یافت؛ این فکر در دنیا توسعه یافت و ملّتها را جذب کرد که بعد، من یک کلمه دربارهی جاذبههای این حرکت هم عرض خواهم کرد.
همهی اینها ــ چه آمریکا، چه شوروی، چه کشورهای ناتو که دنبالهرو آمریکا بودند، چه کشورهای پیمان ورشو که دنبالهرو شوروی بودند ــ منتظر یک فرصت بودند، صدّام آن فرصت را برای اینها فراهم کرد؛ آدم جاهطلب، قدرتطلب، طمّاع، پُررو، وقیح، ظالم، بیملاحظه، دم دست ایران، پشت مرزهای ایران؛ این را تحریک کردند و به کشورمان حمله کرد. امروز بعضیها از داخلِ خودمان جمهوری اسلامی را ملامت میکنند که «جمهوری اسلامی با دنیا بد است، با دنیا قهر است»؛ این خلاف واقع است؛ چنین چیزی نیست. اگر منظور این است که ما با دنیا کار سیاسی، کار اقتصادی، تعامل یا رفتوآمد نداریم، خب واضح است که این خلاف واقع است؛ ما امروز با مجموعههایی کار میکنیم، رفتوآمد داریم، تعامل داریم، تجارت داریم که بیش از نیمی از مردم دنیا، در این مجموعهها و در این کشورها زندگی میکنند. این هوچیبازیهایی که گاهی از بعضیها مشاهده میشود که «با همه قهریم، با همه بدیم»، نه، با همه قهر نیستیم، بد نیستیم؛ اگر مراد این است، درست نیست. اگر مقصود این است که ما با نظم سیاسی نظام سلطه مخالفیم، بله، این درست است.
امروز هم مثل همان اوّل انقلاب، ما با نظام سلطه مخالفیم، با تسلّط آمریکا مخالفیم. امروز دیگر شوروی وجود ندارد، امّا آمریکا در رأس کشورهای غربی و یکّهتازند؛ میبینیم نتایج کارهایشان را: جنگهایی که راه میافتد، ظلمهایی که میشود، تبعیضهایی که صورت میگیرد، ملّتهایی که زیر فشار قرار میگیرند؛ ما با اینها مخالفیم، صریحاً هم مخالفت خودمان را ابراز میکنیم. این وضعیّتی است که آن روز وجود داشت، امروز هم وجود دارد؛ [امّا] آن روز انگیزهی حملهی به مرزهای ایران شد، و امروز به برکت ایستادگی ملّت ایران، به برکت حضور قدرتمندانهی ملّت ایران در صحنههای مختلف، آن جرئت را دیگر ندارند که به مرزها حمله کنند، و جور دیگری مشغول موذیگری و مشغول دشمنی کردن و عنادند.
البتّه اینکه من گفتم کسی در مقابل آن نظم ایستادگی نمیکرد، قبل از جمهوری اسلامی سالهایی بود که جنبش عدم تعهّد بود، ما هم اوّلِ انقلاب وارد این جنبش شدیم، تا الان هم این جنبش هست؛ منتها همان کشورهایی که در جنبش عدم تعهّد عضو بودند ــ حدود صد و خردهای کشور ــ سران بسیاری از آنها زیر نفوذ همین ابرقدرتها بودند! بعضی زیر نفوذ آمریکا، بعضی زیر نفوذ شوروی؛ بعضی زیر نفوذ بودند، بعضی از ترسشان اطاعت میکردند؛ از وحشیگری این قدرتهای بزرگ میترسیدند. در یکی از اجلاسهای عدم تعهّد، بعد که بنده آنجا سخنرانی کرده بودم، رئیسجمهور یک منطقهای در دنیا به من گفت همه از آمریکا میترسند، جز شما؛ بعد، سرش را آورد نزدیک و گفت من هم میترسم از آمریکا! میترسیدند؛ بنابراین آن صدایی که با صراحت در قبال نظم غلط جهانی بلند شد، صدای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بود؛ مرکزش هم ایران اسلامی بود که با آن مخالف بودند؛ آن روز هم مخالف بودند، امروز هم مخالفند؛ مسئله این است؛ این را ما باید از بن دندان درک کنیم؛ بعضی این را درک نمیکنند. مسئله، مسئلهی انرژی هستهای و حقوق بشر و حقوق زن و این حرفها نیست؛ اینها بهانه است. مسئله، مسئلهی آوردن سخنی نو در قبال نظم باطلِ فاسدِ تبعیضآمیزِ جهانی است که امروز بر دنیا حاکم است؛ مسئله این است؛ با این دعوا دارند، با این مخالفند. و این مخالفت برطرف نمیشود تا وقتی که جمهوری اسلامی و ملّت ایران حرف زور آنها را قبول کنند، که قبول هم نخواهند کرد.
گفتم «جاذبههای جمهوری اسلامی»؛ این تأثیر زیادی داشت؛ یعنی اینها را به وحشت میانداخت. دو جور جاذبه در جمهوری اسلامی بود و هست و باید این دو جور جاذبه حفظ بشود؛ [چون] ملّتها را به خودش جذب میکند: یک جاذبهی سیاسی، یک جاذبهی معنوی. جاذبهی سیاسی عبارت بود از همین ایستادگی در مقابل نظم غلط جهانی؛ این جاذبهی سیاسی دارد. ملّتها برعکس قدرتها، برعکس دولتها، دلشان به این جاذبهی سیاسی گرایش دارد؛ اینکه احساس میکنند در دنیا یک نظامی وجود دارد که با این نظم غلط جهانی، با این زورگوییها و دخالتهای قدرتها مخالف است، دل اینها را جذب میکند. شما میبینید، رؤسای جمهور ما به هر کشوری از کشورهای اسلامی که مسافرت کردند، ملّتها از اینها استقبال کردند، به اینها توجّه نشان دادند، اظهار ارادت کردند؛ [این] به خاطر همین است. در این زمینه حرف زیاد است. این جاذبهی سیاسی.
جاذبهی معنوی هم همین توجّه به ایمان الهی، ایمان دینی در نظام اسلامی است؛ این جاذبه دارد، این خیلی جاذبه دارد. در این دنیای مادّی، جوانها در همین کشورهای بهاصطلاح پیشرفته و متمدّن، احساس پوچی میکنند. این را امروز دانشمندان و متفکّران خود آنها هم دارند بیان میکنند؛ احساس پوچی میکنند، احساس بیفایدگی میکنند، روزبهروز خودکشیها زیادتر میشود. ایمان دینی به آنها احساس پناه میدهد، دل آنها را گرم میکند؛ خاصیّت احساس دینی این است. این هم در جمهوری اسلامی یک جاذبه است.
بنابراین علّت پدید آمدن این حملهی نظامی، تهاجم نظامی به کشور ما، به مرزهای ما که به دفاع مقدّس هشتساله انجامید، اینها است؛ مخالف بودند. جاذبههای جمهوری اسلامی اینها را میترسانْد، سخن نوِ جمهوری اسلامی اینها را برمیآشفت، این بود که این حمله را انجام دادند؛ هشت سال کشور را مشغول کردند. این، آن مطلب اوّل. البتّه این [مطلب،] جای حرف، زیاد دارد؛ جا دارد کسانی که اهل فکرند، اهل قلمند، در این زمینه بگویند، بنویسند، کار کنند، تبیین کنند.
و امّا مطلب دوّم: گزارش حادثهی جنگ. دو گزارش وجود دارد؛ دو جور گزارش از جنگ میشود داد: یک گزارش، که بنده از آن تعبیر میکنم به توصیف، «گزارش توصیفی»، یک جور گزارش است که گزارشِ شکلیِ جنگ است: جنگ چه جوری آغاز شد، چه جوری ادامه پیدا کرد، به کجا منتهی شد، وضعیّت دو طرف چگونه بود؛ این یک جور گزارش است؛ گزارش توصیفی. یک جور گزارش دیگری هست که آن به نظر من مهمتر است: گزارش تبیینی است؛ باطن جنگ را، باطن جبهه را، روح جبهه را برای ما روشن میکند و بیان میکند. جوانِ امروز احتیاج به اطّلاع در هر دو زمینه دارد که باید کار بشود. من همینطور اشاره میکنم و فقط سرفصلها را میگویم؛ باید روی اینها کار بشود، تلاش بشود؛ البتّه بحمدالله کارهای خوبی هم شده، باید ادامه پیدا کند.
امّا قضیّهی گزارش توصیفی جنگ این است: یک ارتش مهاجمی وجود داشت که به مرزهای ما هجوم آورد؛ یک طرف، طرف مهاجم بود با تجهیزات کامل، و برنامهی از پیش فراهمشده. آن که میخواهد حمله کند به مرزهای ما، از پیش مینشیند برنامهریزی میکند دیگر؛ برخلاف ما که مورد حمله قرار میگیریم، غافلگیر میشویم؛ هیچ برنامهای نداریم؛ آن هم اوّل انقلاب. او با برنامه وارد میدان میشود؛ تجهیزاتش کامل است، سازماندهیاش منظّم است، برنامهاش از پیش آمادهشده است، پشتیبانیهایش به طور مستمر وجود دارد، سازمان مهندسی قوی دارد، ارتباطات مستحکمی دارد، سلاحهای روز دارد؛ آن روز بهترین تانکها، بهترین هواپیماها را همین ارتش صدّام در اختیار داشتند. پول بیحساب، پول بیحساب! رقمهای میلیاردی در اختیارشان بود؛ همینهایی که میدانید و میشناسید، میدادند. آمریکا، شوروی، اروپا همراهی کامل میکردند، پشتیبانی میکردند، هر چه لازم داشت میدادند؛ سلاحهایی که فرسوده میشد عوض میکردند. دولت فرانسه بهترین هواپیماهای خودش را، جنگندههای خودش را در اختیار صدّام گذاشت. دولت آلمان موادّ شیمیایی مورد نیاز صدّام را در اختیارش گذاشت. دولت آمریکا به طور مستمر اطّلاعرسانیهای میدان جنگ را در اختیارش میگذاشت. دولتهای همسایه هم که پول و امکانات در اختیارش میگذاشتند. این حاشیهی خلیج فارس یک مسیری بود که به طور دائم کامیونها و تریلیهای حامل سلاح و تجهیزات و امکانات میرفتند عراق. یک طرف اینجوری بود؛ طرف مهاجم وضعش اینجوری بود. من در یک گزارشی خواندم که تعداد هواپیماهای جنگندهی صدّام بعد از جنگ بیشتر بود از تعداد هواپیماهایش در اوّل جنگ! با اینکه اینهمه هواپیمای او ساقط شده بود امّا تعداد هواپیمایش بعد از جنگ بیشتر بود؛ یعنی همینطور مرتّب و پشت سر هم به او کمک شده بود و داده بودند. این، طرف مهاجم.
طرف مورد تهاجم، یعنی ما، درست نقطهی مقابل؛ تجهیزاتمان ناقص، دستمان خالی، تجهیزاتمان بیجایگزین. اوّلِ جنگ تعدادی از تانکهای لشکر ۹۲ را که مقابل دشمن بود، آمدند غارت کردند بردند تصرّف کردند، هیچ چیز جایش نیامد. بنده رفتم اهواز، یک تیپّ لشکر ۹۲ حدود پانزده شانزده تانک داشت، [در حالی که از لحاظ] سازمانی باید بیش از پنجاه تانک داشته باشد! اینجوری بود، چیزی جایگزین نمیشد؛ هر چه از دست میدادیم رفته بود، تمام شده بود! سازمانهای رزمیمان دستخورده بود. سازمان ارتش از زیر بار جنگ آمده بود بیرون؛ خیلی از فرماندهان عالی ارتش تسلّط به داشتههای ارتش نداشتند. مرحوم شهید فلّاحی، مرحوم ظهیرنژاد ــ که اینها رؤسای ارتش بودند ــ از خیلی از چیزهایی که در ارتش بود اطّلاع نداشتند؛ علّتش هم این بود که اینها قبل از انقلاب منطقهی مدیریّتشان یک منطقهی خیلی محدودی بود؛ حالا شده بودند در رأس این ارتش. سپاه هنوز سازماندهی درستی نگرفته بود. اوّل جنگ سپاه سازمان تیپّی نداشت؛ گردانهای دویست سیصد نفره تشکیل میشد با یک شکل محدودی، با امکانات محدودی. اینها گاهی اوقات حتّی سلاح انفرادی هم نداشتند؛ دیده بودیم ما یک جاهایی که سلاح انفرادی هم به قدر کافی نداشتند! این طرفِ مورد تهاجم اینجوری بود.
خب، نتیجه باید چه میشد؟ طبق موازین عادّی و قواعد عادّیِ مادّی باید نتیجه این میشد که آن طرف مقابل، همانطور که پیشبینی کرده بود، ظرف یک هفته، حدّاکثر چند هفته، از خوزستان عبور میکرد و وارد قلب کشور میشد و میآمد طرف تهران؛ [امّا] اینجوری نشد. همین نیروی کمتوان، از بعد از حدود یک سال از شروع جنگ، فتوحات و درخششهای خودش را نشان داد؛ پیدرپی ضربات مهلک بر آن ارتش مجهّز و پولدار و برخوردار از همهی پشتیبانیها وارد کرد؛ آخرش هم بعد از هشت سال، آن ارتش را با سرافکندگی از مرزها بیرون کرد. این، توصیف جنگ در طول هشت سال؛ خلاصهاش این است. حالا [اینکه] عامل اصلی در این پیشرفت و در این پیروزی چه بود، اینها دیگر حرفهایی است که در اختیار شماها هست و میدانید؛ ایمان، مجاهدت و عواملی مانند اینها.
امّا آن گزارش بعدی که گزارش تبیینی است، به نظر من مهمتر است. در گزارش تبیینی، ما میگوییم این جنگ فقط برای دفاع از خاک وطن نبود. البتّه دفاع از وطن یک ارزش است ــ در این تردیدی نیست ــ امّا مسئلهی این جنگ از این حرفها بالاتر بود؛ دفاع از اسلام بود، عمل کردن به دستور قرآن بود. این جنگ در مسیری قرار داشت که به آن مسیر، در تعبیرات دینی و ادبیّات دینی، گفته میشود «جهاد فی سبیل الله»؛ دفاع مقدّس، جهاد فیسبیلالله بود. دفاع مقدّس، انقلاب را زنده نگه داشت، اسلام را زنده نگه داشت، ملّت ایران را عزیز کرد، روح معنوی را در کشور ترویج کرد، جوهر واقعی انسانی و ایمانی را در جوانها زنده کرد؛ جوانهایی که رفتند در میدان جنگ، از یک آدم معمولی تبدیل شدند به یک ولیّ الهی؛ مردانی که با یک نگاه ساده و معمولی به مسائل دینی وارد میدان جنگ شدند، مثل یک عارف الهی و معنوی از میدان جنگ بیرون آمدند. امام بزرگوار ما یک عارف بزرگ بود، یک انسان والا بود؛ ایشان خطاب به خیلی از بزرگان، به طور عام، گفت هفتاد سال عبادت کردید، خدا قبول کند از شما، بروید یک مقدار هم وصیّتنامهی شهدا را بخوانید! یعنی این جوانی که وارد جبهه شده و مدّتی در جبهه جهاد کرده و جان خودش را کف دستش گرفته و برای خدا حرکت کرده، راه هفتادسالهی آن مرد عارف عالِم ملّا را در مدّت کوتاهی طی کرده؛ مضمون حرف امام این است.
این، باطن دوران جنگ ما است. هدف، اسلام بود؛ لذا سرتاسر جبهه عبادتگاه بود. همهجور آدمی هم در این حرفِ کلّیِ «عبادتگاه کردن میدان جنگ» شرکت داشتند. نصفهشب رفته بودیم از منطقه بازدید میکردیم، من دیدم یک افسر ارتشی یا درجهدار ارتش، کنار تانک ایستاده بود و نماز شب میخواند! از نماز شب یک ارتشی مثلاً در کنار گردان تانکش، تا مجلس توسّل پُرروح پُرشور بچّههای سپاه و بسیج در قرارگاههایشان، آنجاهایی که حضور داشتند، تا التماس یک افسر ارتشی برای رفتن در گروههای جهادی شبانهی شهید چمران. همان روزهای اوّل [جنگ]، ما تازه رفته بودیم اهواز، یک شب یک افسری آمد پیش من ــ سرهنگدوّم بود یا سرگرد بود؛ یادم نیست ــ گفت من یک درخواستی دارم؛ من اوّل خیال کردم ایشان میخواهد درخواست کند که مثلاً در شهرم گرفتاری دارم، به من مرخصی نمیدهند؛ اوّل اینجوری خیال کردم؛ بعد، به من گفت درخواست من این است شبها که شهید چمران با یک گروهی میروند شکار تانک ــ به تعبیر خودشان ــ اجازه بدهند من هم جزو این گروه بروم؛ یعنی یک مرد مثلاً حدود چهلوچندساله، پنجاهساله التماس میکند که اجازه بدهید که با این جوانها، دُوروبَر چمران شبانه بروند با آرپیجی مثلاً فرض کنید تانک بزنند؛ این را بگذارید در کنار آن نوجوانی که سنّش را در شناسنامه زیاد میکند، برای اینکه بتواند برود جبهه؛ یا گریه میکند، التماس میکند به پدرش یا مادرش که اجازه بدهند، امضا بدهند که او برود جبهه؛ اینها را ما داشتیم. نمازهای با خشوع، گریههای نیمهشب، خدمات بیریا؛ یا فرماندهی که نصفهشب بلند میشود میآید کفش رزمندههای خودش را واکس میزند، لباسهایشان را میشوید؛ در هیچ ارتشی در دنیا، در هیچ میدان جنگی این چیزها وجود ندارد؛ این مخصوص جمهوری اسلامی است. در لحظات آخر زندگی، آب را نمیخورد برای اینکه رفیق تشنهاش با تشنگی شهید نشود؛ آب را به او حواله میدهد و خودش تشنه شهید میشود. اینهایی که در تاریخ خواندیم، در این جنگ از نزدیک یا دیدیم یا از کسانی که دیده بودند شنیدیم.
در زیر گلولهباران دشمن، جوانی [که بعد] شهید [شد] وصیّتنامه مینویسد، در وصیّتنامه دربارهی حجاب سفارش میکند؛ یعنی معنویّت و تشرّع و دلبستگی به حکم اسلامی و ایمان اسلامی در این حد است. به نظر من، این گزارش از جنگ، این نگاه به جنگ مهمتر از آن گزارش توصیفی است. اینجا است که خدای متعال قدرت خودش را در پیروزی بندگان صالح خودش نشان میدهد؛ اینجا است که معلوم میشود که ارادهی الهی برای بندگان صالح «اِنَّ الاَرضَ لِلّهِ یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِه»(۳) است؛ بندگان صالح خدا مورد حمایت الهی قرار میگیرند. سختی میکشند ــ در دفاع هشتساله ملّت ایران خیلی سختی کشیدند؛ جوانها، خانوادهها، پدرها، مادرها، همسرها سختی کشیدند ــ امّا خدای متعال به دنبال این سختیها عزّت داد، پیروزی داد، نصرت داد.
خب این دو نوع گزارش هر دو باید ثبت بشود، ضبط بشود. یک عدّهای اینها را میدانند، دیدهاند، خبر دارند، بیان کنند؛ یک عدّهای هم اینها را تبدیل کنند به محصولات جذّاب که البتّه مقداری این کارها انجام گرفته. من سال گذشته گفتم آن مقداری که انجام گرفته باید صد برابر بشود؛(۴) واقعش هم همین است؛ ما در این زمینهها کمکار هستیم. در همان دوران انقلاب، در همان دوران جنگ اگر ما امکانات تبلیغی داشتیم، پیشرفتهای کشور خیلی بیشتر از این چیزی که انجام گرفت، انجام میگرفت. ما امکانات تبلیغی محدودی داشتیم؛ بعکس، دشمن امکانات تبلیغی نامحدودی داشت؛ امروز هم تقریباً همینجور است. امروز هم ما هر چه میتوانیم بایستی امکانات را بیشتر کنیم. خب این مربوط به دفاع مقدّس.
امروز یک واقعهی مشابهی در لبنان و فلسطین در حال انجام است. این حوادث لبنان و فلسطین هم مثل حوادث جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس ما است؛ این هم جهاد فیسبیلالله است. یک کشور اسلامی، یعنی فلسطین، به وسیلهی خبیثترین کفّار عالم غصب شده؛ حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند؛ مسجدالاقصیٰ را برگردانند. اینجا یک حرکت الهی دارد انجام میگیرد؛ مردم فلسطین و غزّه که دارند به معنای واقعی کلمه مجاهدت میکنند، در واقع دارند جهاد فیسبیلالله میکنند. آن کسانی که به اینها کمک میکنند، کمک به جهاد فیسبیلالله میکنند؛ حزبالله لبنان که به خاطر غزّه سینهی خودش را سپر میکند و در معرض این حوادث تلخ قرار میگیرد، دارد جهاد فیسبیلالله میکند.
در این نبرد هم دشمن کافر و خبیث از بیشترین تجهیزات برخوردار است؛ آمریکا پشت سرش است. آمریکاییها میگویند ما دخالتی نداریم، خبر نداریم؛ خلاف واقع میگویند؛ هم خبر دارند، هم دخالت دارند، هم به پیروزی رژیم صهیونیستی احتیاج دارند. همین دولت کنونی آمریکا، برای انتخاباتی که در پیش دارند، احتیاج دارد که نشان بدهد که از رژیم صهیونیستی حمایت کرده و آن را پیروز کرده. البتّه به آراء مسلمانهای آمریکا هم احتیاج دارند، لذا تظاهر میکنند که دخالتی ندارند؛ [امّا] دخالت دارند. پس دشمن از پول، از سلاح، از امکانات، از تبلیغات جهانی برخوردار است؛ طرف مقابل، مؤمنین، مجاهدین فیسبیلالله، عُشری از اعشار(۵) آن امکانات را هم ندارند امّا در عین حال، آن کسی که پیروز است، طرفِ مجاهدِ فیسبیلالله است؛ مقاومت فلسطین پیروز است، حزبالله پیروز است. تا امروز هم این پیروزی مال طرف حزبالله و نیروهای مقاومت بوده؛ دلیلش، کشتار مردم است. اگر رژیم صهیونی خبیث توانسته بود نیروهای مبارز را، چه در غزّه، چه در کرانهی باختری، چه در لبنان، شکست بدهد، احتیاج نداشت صورت خودش را در دنیا اینجور سیاه و کریه نشان بدهد و این جنایات را علیه خانه و مدرسه و بیمارستان و فرزند و کودک و زن انجام بدهد. نتوانسته؛ چون نتوانسته بر نیروی مقاومت پیروز بشود، ناچار است، ناگزیر است که تظاهر به غلبه بکند با زدن زنها و کودکان و مردم بیدفاع و ماشین در جادّه و مدرسه و بیمارستان؛ پس تا الان هم او شکست خورده.
بله، ضربه وارد میکنند؛ کسانی از عناصر مؤثّر و ارزندهی حزبالله را به شهادت رساندند که بلاشک، این خسارت بود برای حزبالله، امّا این خسارتی نبود که حزبالله را از پا بیندازد؛ استحکام سازمانی و انسانی حزبالله بسیار بیشتر از این حرفها است؛ آنها، اقتدارشان، تواناییشان، استحکامشان خیلی بیشتر از این حرفها است که با این شهادتها ضربهی اساسی بخورند. بله، البتّه از دست دادن یک نفر، بخصوص اگر فرمانده باشد و سابقهی جهاد فیسبیلالله داشته باشد، خسارت است؛ در این شکّی نیست. بنابراین، هم تا امروز اینها پیروز شدهاند، هم به توفیق الهی، به حول و قوّهی الهی، پیروزی نهایی در این نبرد متعلّق به جبههی مقاومت و جبههی حزبالله خواهد بود.
آخرین عرض من در این صحبت امروز، این است که میگویم رزمندگان ما، مجاهدان ما، برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای ما برافراشته نشود، جان خودشان را قربان کردند، فداکاری کردند؛ جوانان مبارز و مجاهد، خانوادههای خودشان را داغدار کردند برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای این کشور بالا نرود؛ نمیشود ملّت ایران قبول کند که همان پرچمها به وسیلهی افراد نفوذی، به وسیلهی انسانهای فریبخورده، در داخل کشور برافراشته بشود! این پرچم، پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسههای خصمانهی دشمن، نباید در داخل کشور، در دستگاههای مختلف ما برافراشته بشود! باید مراقبت کرد؛ همه موظّفند. در وزارت آموزشوپرورش باید مراقبت کرد، در صداوسیما باید مراقبت کرد، در مطبوعات باید مراقبت کرد، در وزارت علوم و وزارت بهداشت ــ که محلّ تربیت جوانها است ــ باید مراقبت کرد. آنجا دشمن به وسیلهی رزمندگان ما شکست خورد، نباید گذاشت آن دشمن شکستخورده، در داخل کشور، با انحاء حیلهها و ترفندها کار خودش را دنبال کند و انجام بدهد.
امیدواریم خدای متعال همهی مسئولین ما، همهی مردان و زنان ما، همهی فعّالان بخشهای مختلف ما را با هشیاری کامل در مقابل توطئهی دشمن نگه دارد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار شش نفر از فعّالان عرصهی فرهنگ دفاع مقدّس مطالبی بیان کردند؛ همچنین سرتیپ بهمن کارگر (رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدّس) گزارشی ارائه کرد.
(۲ سورهی حدید، بخشی از آیهی ۲۱؛ «[برای رسیدن] به آمرزشی از پروردگارتان بر یکدیگر سبقت جویید ...»
(۳ سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۲۸؛ «... زمین از آنِ خدا است؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد میدهد ...»
(۴ بیانات دردیدار پیشکسوتان و فعّالان دفاع مقدّس و مقاومت (۱۴۰۲/۶/۲۹)
(۵ بخش کوچکی از
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
کلیپ صوتی | حزبالله پیروز است
Current Time 0:00
/
Duration 3:30
کلیپ صوتی | حزبالله پیروز است(KHAMENEI.IR)
حضرت آیتالله خامنهای: «این حوادث لبنان و فلسطین هم مثل حوادث جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس ما است؛ این هم جهاد فیسبیلالله است. یک کشور اسلامی، یعنی فلسطین، به وسیلهی خبیثترین کفّار عالم غصب شده؛ حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند؛ مسجدالاقصیٰ را برگردانند. اینجا یک حرکت الهی دارد انجام میگیرد؛ مردم فلسطین و غزّه که دارند به معنای واقعی کلمه مجاهدت میکنند، در واقع دارند جهاد فیسبیلالله میکنند. آن کسانی که به اینها کمک میکنند، کمک به جهاد فیسبیلالله میکنند؛ حزبالله لبنان که به خاطر غزّه سینهی خودش را سپر میکند و در معرض این حوادث تلخ قرار میگیرد، دارد جهاد فیسبیلالله میکند.
در این نبرد هم دشمن کافر و خبیث از بیشترین تجهیزات برخوردار است؛ آمریکا پشت سرش است. آمریکاییها میگویند ما دخالتی نداریم، خبر نداریم؛ خلاف واقع میگویند؛ هم خبر دارند، هم دخالت دارند، هم به پیروزی رژیم صهیونیستی احتیاج دارند. همین دولت کنونی آمریکا، برای انتخاباتی که در پیش دارند، احتیاج دارد که نشان بدهد که از رژیم صهیونیستی حمایت کرده و آن را پیروز کرده. البتّه به آراء مسلمانهای آمریکا هم احتیاج دارند، لذا تظاهر میکنند که دخالتی ندارند؛ [امّا] دخالت دارند. پس دشمن از پول، از سلاح، از امکانات، از تبلیغات جهانی برخوردار است؛ طرف مقابل، مؤمنین، مجاهدین فیسبیلالله، عُشری از اعشار آن امکانات را هم ندارند امّا در عین حال، آن کسی که پیروز است، طرفِ مجاهدِ فیسبیلالله است؛ مقاومت فلسطین پیروز است، حزبالله پیروز است.» ۱۴۰۳/۰۷/۰۴
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، کلیپ صوتی «حزبالله پیروز است» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
ایران قوی، ورزش قوی
حضرت آیتالله خامنهای: «من میگویم ایران قوی باید ورزش قوی داشته باشد. ما شعار «ایران قوی» دادهایم دیگر؛ ورزش ایران قوی باید یک ورزش قوی باشد. قوّت ورزش به چیست؟ اتّخاذ تدابیر درست در انتخاب مربّی، در ترکیب تیمهای ملّی در همهی رشتهها، در مراقبت جدّی از بُروز آفت در ورزش؛ مراقب باشند که در ورزش کشور آفت به وجود نیاید. «آفت» یعنی چه؟ یعنی فساد اقتصادی، یعنی تشکیل مافیاهای ورزشی در داخل، یعنی آفتهای اخلاقی برای ورزشکاران پاکیزه و پاکدامن ما؛ اینها باید مراقبت بشود.» ۱۴۰۲/۰۹/۰۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «ایران قوی، ورزش قوی» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر انقلاب: الان میگویند شما به فلانجا موشک و پهپاد دادید اما زمان انقلاب چرا با ما مشکل داشتند؟ | ویدئو
جمعی از طلایهداران، خانوادههای شهدا، هنرمندان، نویسندگان و امدادگران و پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس صبح امروز (چهارشنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
به گزارش همشهری آنلاین، رهبر انقلاب فرمودند: حالا الان میگویند شما به فلانجا موشک و پهپاد دادید اما زمان انقلاب چرا ما مشکل داشتند؟ آن روز قدرتها نمیتوانستند تحمل کنند ایدۀ جدیدی در مقابل نظم باطل و نظم سلطه ایجاد شده است. انقلاب اسلامی فریادی مقابل این نظم بود.
رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت گفتند: مساله دشمن با ما انرژی هستهای، حقوق بشر و حقوق زن نیست؛ اینها بهانه است.
به گزارش اصلاحات نیوز؛ در پنجمین روز از هفته دفاع مقدس، جمعی از پیشکسوتان و فعالان عرصه جهاد و مقاومت صبح امروز – چهارشنبه ۴ مهر ۱۴۰۳- با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
گزیده بیانات رهبر انقلاب به شرح زیر است:
– سبقت گرفتن و گام نهادن در راههای نرفته یک ارزش است.
– چرایی جنگ هشت ساله را نسل جوان ما بدانند.
– انگیزه حمله به مرزهای ایران انقلابی مخصوص صدام و حزب بعث نبود.
– علت دشمنی قدرتهای بزرگ با انقلاب اسلامی بوجود آمدن انقلاب مردمی بینظیر و تفکر نوینی برای اداره جهان بود.
– جمهوری اسلامی سخن جدیدی بود در قبال نظم باطل؛ زورگویان عالم آن را تحمل نمی کردند.
– آمریکا، شوروی، کشورهای عضو ناتو و ورشو منتظر فرصت بودند که صدام فرصت را فراهم کرد.
– ما با نظام سلطه مخالف هستیم.
– امروز به برکت ایستادگی ملت ایران جرات حمله به مرزهای ایران را ندارند و جور دیگری در حال عناد هستند.
– جاذبه سیاسی جمهوری اسلامی، ایستادگی در مقابل نظم غلط جهانی است.
– جاذبه معنوی جمهوری اسلامی توجه به ایمان دینی است.
– جوان امروز نیاز به دو گزارش توصیفی و تبیینی دفاع مقدس دارد.
– آمریکا، شوروی، اروپا از صدام پشتیبانی کامل داشتند.
– جنگ فقط برای دفاع از وطن نبود، مسئله این جنگ دفاع از اسلام بود.
– دفاع مقدس جوهر واقعی انسانی و ایمانی را در جوانها زنده کرد.
– هدف اسلام بود، لذا سراسر جبهه عبادتگاه بود.
– بندگان صالح خدا مورد حمایت الهی قرار می گیرند.
– امروز یک واقعه مشابه جنگ تحمیلی در فلسطین و لبنان قابل مشاهده است.
– مردم فلسطین و غزه در حال جهاد فی سبیل الله هستند.
– آمریکا می گوید دخالتی نداریم و خبر نداریم، امّا هم خبر دارند و هم دخالت؛ دولت فعلی آمریکا به پیروزی رژیم صهیونیستی در انتخابات پیشرو نیاز دارد.
– حزبالله پیروز است.
– اگر رژیم صهیونی خبیث توانسته بود نیروهای مبارز را شکست دهد، احتیاج نداشت صورت خود را با کشتن زنان و کودکان، سیاه و کریه نشان دهد.
– کسانی از عناصر مؤثر و ارزنده حزبالله را به شهادت رساندند امّا این خسارتی نبود که حزب الله را از پا بیندازد.
چرایی دفاع مقدس و گزارش حادثه جنگ؛ دو موضوع لازم برای مخاطب امروز
مطلبی که امروز ما برای موضوع دفاع مقدس خوب است برای مخاطب مطرح کنیم، عمدتاً دو مسئله است:
۱- یکی چرایی جنگ ۸ ساله است. نسل جوان ما که دوران جنگ را و دوران انقلاب را درک نکردند، بدانند که اصلاً چرا جمهوری اسلامی وارد یک نبردی شد که هشت سال طول کشید. هشت سال زمان کوتاهی نیست. همه ارکان کشور و امکانات کشور در خدمت دفاع از کشور قرار میگیرد. این علت ورود ما در جنگ چه بود؟
۲- موضوع دومی که باید مورد توجه قرار بگیرد برای مخاطب امروز، گزارشگونهای از جنگ است، گزارش جنگ.
مخاطبین این سخنان نسل جوان، نسل جوان آینده، فرزندان شما هستند؛ همه درباره این موضوعات بایستی فکر کنند، کار کنند، درس بگیرند.
انگیزههای جنگ تحمیلی: نقش ابرقدرتها در آغاز جنگ
درباره مسئله چرایی جنگ؛ چرا جنگ تحمیلی آغاز شد؟ انگیزه حمله به مرزهای ایران انقلابی صرفاً مخصوص صدام و حزب بعث نبود. سردمداران نظم جهانی آن روز، انگیزههای بسیار بیشتری از صدام برای آغاز این جنگ داشتند.
آن روز، دو قدرت بزرگ در دنیا بودند و هر کدام دنبالههایی داشتند، آن دو قدرت آمریکا بود و شوروی سابق. دولتهایی، نظامهای سیاسی، اینها تقریباً همهشان در این قضیه انگیزه داشتند. جمهوری اسلامی، ایران اسلامی برای اینها یک عنصر غیرقابل تحمل بود.
اما چرا ایران اسلامی برای آنها غیرقابل تحمل بود؟ ما که آن روز علیه کسی اقدامی نکرده بودیم! حالا امروز به ما می گویند شما به فلان جا موشک دادید، به فلان جا پهپاد دادید؛ آن روز که این حرفها نبود، علت دشمنی چه بود؟
علت این بود که در این نقطه حساسی دنیا یک انقلاب مردمی بینظیر به وجود آمده بود و تفکر نوینی را برای اداره جهان ارائه کرده بود، نظم حاکم آن روز بر جهان، این تفکر نوین رو نمیتوانست تحمل کند.
آن روز جهان، جهان سلطه بود؛ البته امروز هم هست لکن آن روز سخنی، فریادی، موضع صریحی در مقابل این نظم باطل و نابود کننده فضیلتها وجود نداشت. نظم جهان، نظم سلطه بود. سلطه یعنی چه؟ نظام سلطه، یعنی دنیا به دو بخش تقسیم میشود، بعضی کشورها سلطهگرند بعضی کشورها سلطه پذیرند، شق سومی ندارد.
جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی، نظام اسلامی یک فریاد صریح علیه این نظم بود.
امروز جرأت حمله به مرزها را ندارند
جمهوری اسلامی سخن جدیدی بود در قبال این نظم باطل. زورگویان عالم، سلطهگران عالم، این را تحمل نمیکردند. میدانستند که این حرف، این فکر، خاصیتش توسعه یافتن در دنیاست. درست فهمیده بودند و توسعه یافت، این فکر در دنیا توسعه یافت و ملتها را جذب کرد.
امروز بعضیها جمهوری اسلامی را ملامت میکنند از داخل خودمون که جمهوری اسلامی با دنیا بد است و با دنیا قهر است؛ این خلاف واقع است، چنین چیزی نیست. اگر منظور این است که ما با دنیا کار سیاسی، کار اقتصادی، تعامل و رفت و آمد نداریم، که خب این واضح است که خلاف واقع است.
ما امروز با مجموعههایی کار میکنیم که بیش از نیمی از مردم دنیا در این مجموعهها، در این کشورها زندگی میکنند. رفت و آمد داریم، تعامل داریم، تجارت داریم. نه، این هوچیبازیهایی که گاهی مشاهده میشود از بعضیها که «آقا با همه قهریم، با همه بدیم»، نه، با همه قهر نیستیم، بد نیستیم.
اگر مراد این است، این درست نیست. اگر مقصود این است که ما با نظم سیاسی نظام سلطه مخالفیم، بله، این درست است. امروز هم مثل همان اول انقلاب، با نظام سلطه ما مخالفیم. با تسلط آمریکا مخالف هستیم.
امروز دیگر شوروی وجود ندارد؛ اما آمریکا در رأس کشورهای غربی یکهتاز است. میبینیم نتایج کارهایشان را، جنگهایی که راه میافتد، ظلمهایی که میشود، تبعیضهایی که صورت میگیرد، ملتهایی که زیر فشار قرار میگیرند، ما با اینها مخالفیم. صریحاً هم مخالفت خودمان را ابراز میکنیم. آن روز انگیزه حمله به مرزهای ایران شد. امروز به برکت ایستادگی ملت ایران و به برکت حضور قدرتمندانه ملت ایران در صحنههای مختلف، آن جرأت را دیگر ندارند که به مرزها حمله کنند. جور دیگری مشغول موذیگری و مشغول دشمنی کردن و عناد هستند.
مسئله مخالفان ایران، انرژی هستهای و حقوق بشر نیست
صدای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، صدایی صریح در قبال نظم غلط جهانی بود که با آن مخالف بودند و هستند. این را باید بن دندان درک کنیم، مسئله انرژی هستهای، حقوق بشر و حقوق زن و این حرفها نیست، اینها بهانه است. مسئله، مسئله آوردن سخنی نو در قبال نظم باطل فاسد تبعیض آمیز جهانی است که امروز بر دنیا حاکم است. با این دعوا دارند، با این مخالفند و این مخالفت برطرف نمیشود تا وقتی که جمهوری اسلامی و ملت ایران حرف زور آنها را قبول کنند، که قبول هم نخواهند کرد.
جاذبههای جمهوری اسلامی، این تاثیر زیادی داشت، یعنی اینها را به وحشت میانداخت. دو جور جاذبه در جمهوری اسلامی بود و هست و باید این دو جور جاذبه حفظ بشود. ملتها را به خودش جذب میکند، یک جاذبه سیاسی، یک جاذبه معنوی.
جاذبه سیاسی عبارت بود از همین ایستادگی در مقابل نظم غلط جهانی، این جاذبه سیاسی دارد. ملت ها برعکس قدرتها، برعکس دولتها دلشان گرایش به این جاذبه سیاسی دارد.
جاذبه معنوی هم همین توجه به ایمان الهی، ایمان دینی، در نظام اسلامی، این جاذبه دارد، این خیلی جاذبه دارد. در این دنیای مادی، جوانها در همین کشورهای به اصطلاح پیشرفته و متمدن، احساس پوچی میکنند. این را امروز دانشمندان، متفکران خود آنها هم دارند بیان میکنند، احساس پوچی میکنند، احساس بیفایدگی میکنند، روز به روز خودکشیها زیادتر میشود. ایمان دینی به آنها احساس پناه میدهد، دل آنها را گرم میکند، احساس دینی خاصیتش این است.
دفاع مقدس فراتر از دفاع از خاک وطن بود
در گزارش تبیینی ما میگوییم این جنگ برای دفاع از خاک وطن فقط نبود؛ البته دفاع از وطن یک ارزش است. در این تردیدی نیست، اما مسئله این جنگ بالاتر بود از این حرفها. دفاع از اسلام بود. عمل کردن به دستور قرآن بود. این جنگ در مسیری قرار داشت که به آن مسیر در تعبیرات دینی و ادبیات دینی گفته میشود جهاد فی سبیل الله.
دفاع مقدس جهاد فی سبیل الله بود. دفاع مقدس انقلاب را زنده نگه داشت، اسلام را زنده نگه داشت، ملت ایران را عزیز کرد، روح معنوی را در کشور ترویج کرد، جوهر واقعی انسانی و ایمانی را در جوانها زنده کرد.
جوانهایی که رفتند در میدان جنگ، از یک آدم معمولی تبدیل شدند به یک ولیّ الهی. مردانی که وارد میدان جنگ شدند، با یک نگاه ساده و معمولی به مسائل دینی، از میدان جنگ بیرون آمدند، مثل یک عارف الهی و معنوی. امام بزرگوار ما یک عارف بزرگ بود، یک انسان والا بود. ایشان خطاب به خیلی از بزرگان، به طور عام گفت: «۷۰ سال عبادت کردید، خدا قبول کند از شما، بروید یک مقدار هم وصیتنامه شهدا را بخوانید.»
حوادث امروز لبنان و فلسطین مثل دفاع مقدس ما، جهاد فی سبیلالله است
امروز یک واقعهای مشابه دفاع مقدس ما در لبنان و فلسطین در حال انجام است. این حوادث لبنان و فلسطین هم مثل حوادث جنگ تحمیلی، جهاد فی سبیلالله است.
حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند و کمک کنند فلسطین را و مسجدالاقصی را برگردانند به مسلمانان و به صاحبان اصلیاش. اینجا یک حرکت الهی دارد انجام میگیرد؛ مردم فلسطین و غزه دارند مجاهدت و جهاد فی سبیلالله میکنند به معنای واقعی کلمه.
حزبالله لبنان که به خاطر غزه سینه خودش را سپر میکند و در معرض این حوادث تلخ قرار میگیرد او دارد جهاد فی سبیل الله میکند.
دولت کنونی آمریکا برای انتخابات پیش روی خود نیاز دارد نشان دهد که رژیم صهیونیستی را پیروز جنگ کرده است
در این نبرد امروز لبنان و فلسطین، دشمن کافر و خبیث از بیشترین تجهیزات برخوردار است. آمریکا پشت سر اوست، آمریکایی ها می گویند: ما دخالتی نداریم، خبر نداریم، خلاف واقع میگویند! هم خبر دارند، هم دخالت دارند، هم به پیروزی رژیم صهیونیستی احتیاج دارند.
همین دولت کنونی آمریکا برای انتخاباتی که در پیش دارند احتیاج دارد که نشان بدهد که از رژیم صهیونیستی حمایت کرده و او را پیروز کرده است البته به آرای مسلمانهای آمریکا هم احتیاج دارند لذا تظاهر میکنند که دخالتی ندارند.
حزبالله پیروز است
دشمن از پول، از سلاح، از امکانات، از تبلیغات جهانی برخوردار است، طرف مقابل مومنین، مجاهدین سبیل الله، عشری از اعشار آن امکانات را هم ندارند، اما در عین حال آن کسی که پیروز است طرف مجاهد فی سبیل الله است. مقاومت فلسطین پیروز است. حزبالله پیروز است.
تا امروز هم این پیروزی برای طرف حزب الله و نیروهای مقاومت بوده است؛ یک دلیلش کشتار مردم است.
اگر رژیم صهیونی خبیث توانسته بود نیروهای مبارز را شکست بدهد، چه در غزه، چه در کرانه باختری، چه در لبنان، اگر توانسته بود نیروی مبارز را شکست بدهد، احتیاج نداشت در دنیا صورت خودش را اینجور سیاه و کریه نشان بدهد و این جنایت را، جنایات را علیه خانه و مدرسه و بیمارستان و فرزند و کودک و زن انجام بدهد.
فرمایشات رهبر انقلاب را در این ویدئو ببینید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت
[دریافت PDF]
در سالروز میلاد پیامبر اکرم و حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله علیهما)(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدّین.
خوشامد عرض میکنم به همهی برادران و خواهران عزیز و میهمانان هفتهی وحدت و نمایندگان کشورهای اسلامی در تهران، و تبریک عرض میکنم میلاد نبیّ اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت امام صادق (سلام الله علیه) را و امیدواریم انشاءالله خداوند متعال این روز را عید قرار بدهد و مبارک کند برای ملّت ایران و همهی امّت اسلامی و مسلمانان جهان. تشکّر میکنم از آقای رئیسجمهور محترممان که نکتهی اصلی و مهمّ امروز را ایشان در بیانات خوب خودشان بیان کردند؛ مسئلهی «وحدت اسلامی» که بنده هم اشاره خواهم کرد؛ انشاءالله.
روز میلاد پیغمبر (علیه و آله السّلام) یک روز استثنائی است در تاریخ. علّت هم این است که ولادت نبیّ مکرّم، مقدّمهی ضروری و لازم نبوّت ختمیّه است و نبوّت ختمیّه در واقع نسخهی نهایی و کامل برای سعادت و تعالی بشر است؛ بنابراین روز میلاد، روز بسیار مهمّی است.
من یک جمله، یک کلمه دربارهی این حرکت عمومی پیامبران عرض کنم. اگر ما حرکتِ عامّ تاریخِ بشر را تشبیه کنیم به یک کاروان که در راهی در حرکت است و بشر در این حرکت تاریخی در مسیر زمان، در بستر زمان در حال حرکت و پیشرفت است، قطعاً کاروانسالار و راهبر این کاروان، انبیای الهی هستند. انبیای الهی، هم راه را نشان میدهند، هم قدرت تشخیص جهتیابی را در آحاد انسان و در افراد انسان تقویت میکنند. صرفاً راه نشان دادن نیست، [بلکه] قدرت و توانایی تشخیص را در آحاد بشر بالا میبرند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه السّلام): لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول.(۲) با مردم اینجور رفتار میکنند: فطرت را بیدار میکنند، نیروی خردورزی و اندیشه را فعّال میکنند، به کار میاندازند و بشر به این وسیله میتواند به طرف جلو حرکت کند. البتّه در طول زمان، در برهههایی افراد این کاروان، یعنی آحاد بشر، به حرف انبیا گوش کردند، راهی را که آنها نشان دادند رفتند و نتایجش را دیدند؛ در برهههایی هم بعکس، در مقابل انبیا ایستادند، به حرف آنها توجّه نکردند، هدایت آنها را نادیده گرفتند، آنجا هم تبعات و نتایج سوئش را مشاهده کردند؛ همین گونهگونیها در تاریخ بشر که گاهی بعضی هدایت شدهاند، بعضی هدایت نشدهاند، این عوارضِ حیاتِ تاریخِ بشر را به وجود آورده؛ یعنی جبههبندیها را، تعارضها را، حقوباطلها را، ایمانها را، کفرانها را به وجود آورده؛ تصویر کلّی تاریخِ بشر این است.
انبیا این هدایت و رعایت و کمک به بشر و این دعوت را هم با طرق مختلفی انجام دادند؛ قرآن همهی این طرق را در بخشهای مختلف بیان فرموده؛ حالا من چند موردش را مثلاً عرض بکنم. یک جا «وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین»(۳) است. [میفرماید] پیغمبر وظیفهاش «رساندن» است؛ فقط همین؛ وَ ما عَلَینا؛ غیر از این چیز دیگری، وظیفهای ندارد؛ در یک شرایطی اینجوری [است]؛ امّا در یک شرایطی هم «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛(۴) باید مورد «اطاعت» قرار بگیرد؛ یعنی تشکیلات سیاسی درست کند، جامعه را حرکت بدهد و موظّفند گوش کنند، اطاعت کنند و مانند اینها. یک جا میفرماید: اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هِیَ اَحسَن؛(۵) شیوهی دعوت میشود این؛ یک جا هم میفرماید: «وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنوا لِما اَصابَهُم فی سَبیلِ اللَه»(۶) تا آخر. یک جا زبانِ خوش است، یک جا قدرت نظامی است؛ بسته به شرایط است. یا در یک جا میفرماید: فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَهِ لِنتَ لَهُم وَلَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِک.(۷) تعبیر «غلظت» را در اینجا به کار میبرد: غَلیظَ القَلب؛ اگر اینجور بود، نمیتوانستی این حرکت را انجام بدهی. یک جا دیگر میفرماید: جاهِدِ الکُفّارَ وَ المُنافِقینَ وَ اغلُظ عَلَیهِم؛(۸) همان «غلظت» را توصیه میکند. بنابراین شیوهی دعوت یک جور نیست. شیوهی دعوت پیغمبران در شرایط مختلف، در زمانهای مختلف، در مکانهای مختلف تفاوت پیدا میکند. اینکه میگوییم عقل بشر را بالا ببرند، قدرت تشخیص را بالا ببرند، معنایش همین است که در هر زمانی ببینند چگونه میتوانند این دعوت را اشاعه بدهند، این دعوت را پیش ببرند.
خب اینهایی که عرض کردیم، توصیف است. در این کاروان عظیم تاریخ بشر گفتیم انبیا کاروانسالارند؛ در خلال سلسلهی این راهبران و قافلهسالاران، بدون تردید کاروانسالار حقیقی و نهایی و اصلی، وجود مقدّس حضرت محمّد مصطفیٰ (صلّی الله علیه و آله) است. به قول آن عارف بزرگ:
در این ره انبیا چون ساربانند
دلیل و رهنمای کاروانند
وز ایشان سیّد ما گشت سالار
هم او اوّل، هم او آخر در این کار(۹)
«اوّل» است، چون در مقدّمِ صفوفِ پیغمبرانِ الهی قرار دارد؛ «آخر» است، چون کاملترین و نهاییترین برنامهی الهی را به بشریّت عرضه میکند.
خب، روز میلاد پیغمبر طبعاً روز طلوع این خورشید است، روز رونمایی از این گوهر بیهمتای عالم وجود است؛ بنابراین روز بزرگی است، روز مهمّی است. ما نباید دستکم بگیریم روز میلاد پیغمبر را. خب باید درس بگیریم؛ صِرف توصیف و تمجید که کفایت نمیکند. درس پیغمبر، یک درس کامل و جامع و همهجانبه است که برای همهی زندگی است؛ هر بخشی از این، قابل تبیین و تشریح و توصیف فراوان است.
یکی از این درسهای زندگی پیغمبر و دعوت پیغمبر را ــ که شاید یکی از بزرگترین درسهای نبوی برای ما این است ــ من عرض میکنم و آن عبارت است از: امّتسازی؛ تشکیل «امّت اسلامی». آن مبارزات سیزدهسالهی مکّه منتهی شد به هجرت که پایهگذاری امّت اسلامی است. امّت اسلامی با هجرت کلید خورد، با سختیها و دشواریها و گرسنگیها و سختیهای اهل صُفّه(۱۰) و مردم مدینه ــ که مهاجرشان یک جور، انصارشان یک جور [سختی کشیدند] ــ ادامه پیدا کرد؛ با مجاهدتها، مبارزهها، فداکاریها امّت اسلامی تحکیم شد؛ با فداکاریهایی که در دوران حیات مبارک پیغمبر انجام گرفت و گذشتها و ایثارهایی که بعد از رحلت آن بزرگوار انجام گرفت، این امّت پایدار ماند. البتّه بهتر از آنکه اداره شد میتوانست اداره بشود لکن امّت اسلامی به عنوان یک امّت که بنای آن را پیغمبر اکرم در مدینه با جمعیّت محدود گذاشته بود، باقی ماند. ما امروز به این درس احتیاج داریم؛ ما امروز فاقد امّت اسلامی هستیم. کشورهای اسلامی زیادند، نزدیک دو میلیارد مسلمان در دنیا زندگی میکنند امّا عنوان «امّت» را نمیتوان بر این مجموعه گذاشت؛ چون هماهنگ نیستند، چون یکجهت نیستند.
امّت یعنی مجموعهی انسانهایی که در یک جهت، به سوی یک هدف، با یک انگیزه دارند حرکت میکنند؛ ما اینجور نیستیم، ما متفرّقیم. نتیجهی این تفرّق، سلطهی دشمنان اسلام است؛ نتیجهی این تفرّق این است که فلان کشور اسلامی احساس میکند اگر بخواهد خودش را نگه دارد، باید به آمریکا تکیه کند؛ اگر متفرّق نبودیم، این نیاز احساس نمیشد. ما میتوانستیم پشت در پشت هم، دست در دست هم از امکانات یکدیگر استفاده کنیم، به هم کمک کنیم، یک «واحد» را تشکیل بدهیم؛ این واحد از همهی قدرتهای امروز دنیا میتوانست قویتر باشد. کمااینکه یک روز اینجوری بود؛ با همهی اشکالات و ایرادهایی که در آن وضع وجود داشت، در عین حال چون یکی بودند، قدرت محسوب میشدند؛ ما امروز اینجور نیستیم. این بزرگترین درس امروز ما است؛ باید به هم نزدیک بشویم.
ما امروز نیازمند تشکیل امّت اسلامی هستیم؛ یعنی باید دنبال این برویم. چه کسی میتواند در این زمینه کمک کند؟ دولتها میتوانند تأثیر بگذارند؛ البتّه انگیزه در دولتها خیلی قوی نیست. آنهایی که میتوانند این انگیزه را قوی کنند، خواصّ دنیای اسلامند؛ یعنی همین شماها: سیاستمداران، علما، دانشمندان، دانشگاهیان، طبقات بانفوذ و صاحب فکر، شعرا، نویسندگان، تحلیلگران سیاسی و اجتماعی، اینها میتوانند اثر بگذارند. فرض بفرمایید اگر ده سال همهی مطبوعات دنیای اسلام بر روی اتّحاد مسلمین تکیه کنند، مقاله بنویسند، شاعر شعر بگوید، تحلیلگر تحلیل کند، استاد دانشگاه تبیین کند، عالِم دینی حکم کند، بلاشک در طول این ده سال وضعیّت بکلّی عوض خواهد شد؛ ملّتها که بیدار شدند، ملّتها که علاقهمند شدند، دولتها ناچار میشوند در آن جهت حرکت بکنند. خواص میتوانند این کار را انجام بدهند؛ این وظیفهی ما است.
البتّه این حرفی که بنده عرض میکنم ــ ایجاد این وحدت و تشکیل امّت اسلامی ــ دشمنانی دارد؛ دشمنان اسلام؛ روی «دشمنان اسلام» فکر کنید، تکیه کنید؛ دشمن فلان کشور، مهم نیست؛ کسانی هستند دشمن اسلامند، ولو به یک بخشی از مسلمین بظاهر خودشان را نزدیک میکنند برای اینکه یک بخش دیگر را نابود کنند امّا در واقع دشمن اسلامند؛ اینها نمیخواهند این امّت اسلامی تشکیل بشود؛ اینها نمیخواهند این اتّحاد به وجود بیاید؛ اینها گسلهای مذهبی درون دنیای اسلام را فعّال میکنند.
یکی از مشکلتراشترین گسلهای موجود بین جوامع، گسل اعتقادی و دینی است، مثل گسلهای زلزله. اگر چنانچه این گسل فعّال بشود، خیلی آسان نمیشود این گسل را خاموش کرد. جنگهای صلیبی دویست سال طول کشید و واقعاً صلیبی بود؛ واقعاً جنگ دینی بود و روی تعصّبات دینی این کار انجام گرفت. نمیگذارند، نمیخواهند بگذارند. باید بر خواست دشمن فائق آمد. اینکه امام بزرگوار ما از قبل از پیروزی انقلاب بر روی وحدت دنیای اسلام و وحدت شیعه و سنّی اینهمه تکیه کردهاند، به خاطر همین است؛ چون قدرت دنیای اسلام ناشی از اتّحاد است و دشمن عکس این را میخواهد و بعکس این عمل میکند و تلاش میکند. این درس امروز ما از حضرت است.
البتّه این را هم ما خودمان و مردم کشور خودمان توجّه داشته باشیم که اگر ما میخواهیم پیام ما، پیام وحدت ما، در دنیا صادقانه تلقّی بشود، باید بین خودمان این اتّحاد را ایجاد کنیم. اختلاف سلیقه و اختلاف نظر و اختلافات سیاسی و امثال اینها نباید در همدستی و همبازویی و همگامی ملّت و همدلی ملّت تأثیر بگذارد؛ دنبال اهداف حقیقی باید حرکت کنیم. اگر این اتّفاق افتاد، آن وقت دیگر دشمن نمیتواند به موجود لجنِ فاسدِ خبیثی مثل رژیم صهیونی این اجازه را بدهد که اینهمه جنایت را در این منطقه انجام بدهد. امروز ببینید رژیم صهیونی چه میکند! یعنی جنایتهایی که انجام میدهند بدون شرم، بدون پنهانکاری [است]؛ در غزّه یک جور، در کرانهی باختری یک جور، در لبنان یک جور، در سوریه یک جور؛ جنایت میکنند به معنای واقعی کلمه. طرفشان مرد جنگی نیست، طرفشان آحاد مردمند. در فلسطین به مردان جنگی نتوانستند ضربهای وارد کنند، خشم جاهلانه و خباثتآلود خود را سر بچّههای کوچک، سر بیماران بیمارستانها، سر مدارس فرزندان نورسیده خالی کردند. این به خاطر این است که ما از قدرت درونی خودمان استفاده نمیکنیم؛ باید استفاده کنیم. این قدرت درونی میتواند رژیم صهیونی را، این غدّهی سرطانی خبیث را از قلب جامعهی اسلامی یعنی فلسطین بردارد و ازاله کند و نفوذ و تسلّط و دخالت زورگویانهی آمریکا را در این منطقه از بین ببرد؛ [ما] میتوانیم.
امروز قدم اوّل و اوّلین کار در اتّحاد دنیای اسلام بر ضدّ این باند جنایتکار و باند تروری که بر فلسطین حکومت میکنند و قصف(۱۱) کردند سرزمین فلسطین را، این است که کشورهای اسلامی ارتباطات اقتصادیشان را بکلّی با این باند جنایتکار قطع کنند؛ این دیگر کمترین کاری است که میتوانند انجام بدهند؛ باید این کار انجام بگیرد. ارتباطات اقتصادی را از بین ببرند، ارتباطات سیاسی را تضعیف کنند، حملات مطبوعاتی، حملات رسانهای را تقویت کنند و صریحاً ابراز کنند و نشان بدهند که در کنار ملّت مظلوم فلسطین قرار دارند.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال همهی ما را هدایت کند؛ دولتها را، ملّتها را، خواص را، مجموعههای فعّال را هدایت کند تا بتوانیم این وظیفه را انجام بدهیم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، آقای دکتر مسعود پزشکیان (رئیسجمهور) مطالبی بیان کرد.
(۲ نهجالبلاغه، خطبهی ۱؛ «تا عهد خداشناسی را که در فطرت آدمی بود باز طلب کنند و نعمت از یادرفته را باز به یاد آورند و گنجینههای دانش پنهانی را برون آرند.»
(۳ سورهی یس، آیهی ۱۷؛ «و بر ما [وظیفهاى] جز رسانیدن آشکار [پیام] نیست.»
(۴ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۶۴؛ «و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهى از او اطاعت کنند ...»
(۵ سورهی نحل، بخشی از آیهی ۱۲۵؛ «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوهاى] که نیکوتر است مجادله نماى ...»
(۶ سورهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۴۶؛ «و چه بسیار پیامبرانى که همراه او تودههاى انبوه، کارزار کردند؛ و در برابر آنچه در راه خدا بدیشان رسید، سستى نورزیدند و ناتوان نشدند ...»
(۷ سورهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۵۹؛ «پس به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند ...»
(۸ از جمله، سورهی توبه، آیهی ۷۳؛ «اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر.»
(۹ شیخ محمود شبستری. گلشن راز
(۱۰ گروهی از یاران پیامبر که پس از هجرت از مکّه به مدینه، هنوز خانهاى، مسکنى، سروسامانى نداشتند و در سکّوى مسجد ــ که صفّه نامیده میشد ــ اسکان داشتند و آنجا زندگى میکردند.
(۱۱ ویران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سخننگاشت | دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت
همزمان با خجسته سالروز میلاد پیامبر اعظم حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امام صادق علیهالسلام، جمعی از مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و مهمانان سیوهشتمین کنفرانس وحدت صبح امروز (شنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رسانه KHAMENEI.IR در این مجموعه سخننگاشت مروری بر بیانات رهبر انقلاب داشته است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
اطلاعنگاشت | قطع شریان حیات باند جنایتکار
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت (۱۴۰۳/۶/۳۱) ضمن اشاره به جنایتهای رژیم صهیونیستی، ابعاد حمایت کنونی دنیای اسلام از ملت فلسطین را برشمردند که در این اطلاعنگاشت مرور شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
در گفتگوی تفصیلی رسانه KHAMENEI.IR با رئیس فدراسیون تکواندو مطرح شد
مدالآوری قهرمانان، ورزش همگانی را در کشور به حرکت در میآورد
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار روز سهشنبه ۲۷ شهریور با جمعی از مدالآوران، ورزشکاران و دستاندرکاران و مدیران حاضر در رقابتهای المپیک و پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس از کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران بهدلیل موفقیتهای متعدد و شاد کردن ملت ایران تشکر کردند. تیم ملی تکواندو از جمله تیمهایی بود که همه نمایندههای اعزامی آن به المپیک موفق به کسب مدال شده و با موفقیت صد در صدی به میهن بازگشتند.
به همین مناسبت رسانه KHAMNEIE.IR در ادامه مطالب پرونده «ایران قوی، ورزش قوی» گفتگویی با آقای هادی ساعی، رئیس فدراسیون تکواندو جمهوری اسلامی ایران داشته و به بررسی محورهای مطرح شده در دیدار اخیر ورزشکاران با رهبر انقلاب و همچنین عملکرد تکواندوکاران زن و مرد ایرانی پرداخته است.
بازخوردهایی که مردم نسبت به موفقیت اعضای تیم ملی تکواندو در المپیک داشتند بهوضوح نشان داد که ورزش قهر مانی نسبت مستقیمی با غرور ملی، هویت ملی و حتی امید دارد. موضوعی که البته رهبر انقلاب هم در سالهای اخیر و از جمله دیدار اخیر با ورزشکاران به آن اشاره کردند. کمی از این فضا بگویید و آن را مصداقیتر و جزئیتر تشریح کنید.
خدا را شکر! واقعاً مردم ما خیلی خوبند. اینقدر یک جاهایی به آدم محبّت میکنند، اینقدر لطف دارند، آدم بعضی وقتها خجالت میکشد که برای اینها تلاش نکند. اگر یک جایی من احساس میکنم که با تلاش بیشتر میتوانم یک کاری انجام بدهم، حتماً آن کار را میکنم.
مردم ما خیلی قدرشناسند. واقعاً میگویم؛ خیلی قدرشناسند، ورزشکارهایشان را دوست دارند و به آنها احترام میگذارند و اهمّیّت میدهند. و به نظر من، این بهترین سرمایهی ورزشکارها است، بهترین سرمایهی ماها است که هر جا میرویم، مردم به ما لطف میکنند، محبّت دارند و ما هم یک جاهایی که کم میآوریم، یاد این لطف و محبّتها میافتیم.
به خدا بعضی وقتها من همین نکته را به بچّهها گوشزد میکنم. مثلاً آقای برخورداری که بازی داشت، پژمان جمشیدی به من پیام صوتی داده بود که دمتان گرم، چقدر خوبید، چقدر این پسر خوب است! حالا بازیهای اوّل و دوّم هم بود. آن پیام را بردم گذاشتم مهران برخورداری گوش کرد، گفتم ببین مهران؛ گفت واقعاً پژمان جمشیدی است، گفتم بله؛ گفت یعنی فوتبالیستها هم بازی ما را میبینند، یعنی هنرمندها هم میبینند، گفتم کلّ ایران دارند نگاه میکنند؛ گفت فکر میکردم آدمهای عادی مسابقات ما را ببینند، ولی دیگر فکر نمیکردم مثلاً پژمان جمشیدی به عنوان یک فوتبالیست یا به عنوان یک هنرمند، بنشیند تکواندو نگاه کند. پیامش را گوش کرد، بعد آمد گفت چه انرژیای گرفتم! دوباره بعد از هر مسابقهاش، پژمان جمشیدی برای او پیام میگذاشت و مهران هم گوش میکرد؛ بعد، دیگر زنگ زدم و با او صحبت کرد.
حمید استیلی هم پیغام میگذاشت، میبردم برای بچّهها؛ سر بازی آرین سلیمی پیغام گذاشته بود، بردم آرین گوش کرد، گفت واقعاً مسابقات ما را همه نگاه میکنند؟ گفتم بله، داستان المپیک فرق میکند. واقعاً کسانی به ما پیغام میدادند که ما اصلاً آنها را نمیشناسیم و شاید خیلی وقتها هم به اینها میگوییم شما چه کسی هستید، میگویند ما یک آدم معمولی در جامعه هستیم! البتّه شاید از بزرگان هم باشند.
ما واقعاً بازخوردهای خیلی خوبی در این المپیک گرفتیم که بچّههای ما این را حس میکردند و خودشان هم میگفتند چقدر جو خوب است برای ما، چقدر احساس میکنیم که همه با ما هستند و با این روحیّه میرفتند در زمین. شما دیدید بچّههای تکواندوی ما وقتی میآمدند در زمین، با چه روحیّهای، با چه لبخندی و با چه اعتمادبهنفسی میآمدند! و البتّه این اعتمادبهنفس، یک بخشش به خاطر تواناییهای فنّی خودشان بود؛ ما به بچّهها یاد داده بودیم که شما میتوانید.
امید و باور به موفقیت توی تیم موج میزد. حتی بعضا زمانی که تا ثانیههای آخر هم عقب بودند اما باز هم دست از مبارزه و جنگیدن بر نمیداشتند. این خیلی موضوع ارزشمندی است.
حتّی در ثانیههای آخر، نتیجهی بازیهای بچّههای ما عوض میشد. مهران برخورداری دو سه مسابقهاش را در ثانیههای آخر عوض کرد. روزی که آقای برخورداری بازی داشت، آقای وزیر ــ آقای هاشمی ــ آمد در میدان مسابقات، بعد به من گفت قدّوقوارهی مهران چقدر کوتاهتر از حریفهایش است؛ گفتم آقای دکتر! مهران برخورداری نه قدّش، نه وزنش، نه تکنیکش، هیچ چیزش به این وزن نمیخورد، ولی یک چیز دارد: پشتکار و تلاش؛ گفتم با تلاش زیاد، خودش را به المپیک رساند و من میدانم بازی را هم با تلاش زیاد میبرد.
رقیب ایتالیاییاش ردهی اوّل دنیا بود، امّا مهران در ثانیههای آخر بازی را برد؛ آقای دکتر هاشمی بغل من گفت قبل از بازی چه حرفی به من زدی! گفتم من میشناسم این بچّهها را. و واقعاً مهران برخورداری با تلاش مضاعف، با پشتکار زیاد، با اعتقاد، با اعتمادبهنفس مبارزه میکرد و این باور را داشت که میتواند؛ لذا با باورش خودش را به اینجا رساند.
واقعاً شما اگر نگاه بکنید، مثلاً میبینید قدّ مهران برخورداری حتّی نزدیک به هیچ کدام از حریفهایش هم نبود و حدّاقل ده سانتیمتر از هر کدام کوتاهتر بود. تکتکِ بچّههایمان همینطور بودند؛ مثلاً مبینا نعمتزاده کوچکترین نفر تیممان بود، کمتجربهترین نفر تیممان بود و روز اوّل بازی داشت، روز اوّل هم مدال برنز گرفت و راه را برای بزرگترها باز کرد.
وقتی مبینا نعمتزاده با آن سنّ کمش برای دفعهی اوّل میآید در المپیک قرار میگیرد و در آن میدانِ به آن بزرگی، با آن اعتمادبهنفس میآید مدال میگیرد، ناهید کیانی پشت سرش گفت پس من هم با اینهمه تجربه که قبلاً آمدهام در المپیک مبارزه کردهام، حتماً میتوانم! بنابراین، مبینا یک باور خوبی به ناهید داد، ناهید هم یک باور خوبی به مهران داد، مهران هم با تلاش زیادش یک باور خوبی به آرین داد که تا لحظهی آخر باید بجنگی و آرین هم خدا را شکر کار را تمام کرد.
بچّهها چقدر متوجّه این مسئولیت خودشان بودند که من از الان دیگر خودم نیستم، بلکه نماینده کشور و جامعه ۸۰ میلیون نفری ایرانی هستم؟
ببینید! پیامهایی که مردم به اینها میدادند، بازخوردهایی که مردم به اینها میدادند، خیلی جالب بود، خیلی خوب بود؛ تازه با توجّه به اینکه ما از بچّهها خواستیم که قبل از مسابقاتشان از فضای مجازی بیایند بیرون تا مثلاً یک مقدار آرامش بیشتری داشته باشند. ما روی همه چیز کار کردیم؛ ما فقط روی فیزیک بچّهها یا روی تکنیک و تاکتیکشان کار نکردیم؛ ما حتّی در بحث زندگی شخصی بچّهها هم کمکشان کردیم، کنارشان بودیم، راهنماییشان کردیم.
یکی از بچههای تیم چهار ماه قبل از المپیک از فضای مجازی آمد بیرون و صفحهاش را بست. باور کنید حتّی اسپانسر آمد برایش کار تبلیغاتی انجام بدهد، آمدیم نشستیم صحبت کردیم. خودش را آوردم، اسپانسر هم نشست کنارش، به اسپانسر گفتم از او چه انتظاری داری، گفت انتظار دارم عکس بگیرد، فیلم بگیرد، کار تبلیغاتی کند؛ گفتم ایشان تازه از فضای مجازی آمده بیرون که یک آرامشی داشته باشد، شما هم انتظار داری بیاید برایتان عکس بگیرد و تبلیغ کند! پس دوباره میرود در همان فضا قرار میگیرد. به ورزشکارمان گفتم این کار الان برایت مناسب نیست؛ انشاءاللّه بعد از آنکه مدال بگیری، میتوانی اسپانسر داشته باشی، تبلیغات بکنی و تازه آن وقت رقمهای بیشتری هم میتوانی بگیری و ایشان هم قبول کرد. به ما اعتقاد و اعتماد دارند بنابراین، از آن پول گذشت ــ که پول خوبی هم بود ــ و من به او قول دادم گفتم تو اگر مدال بگیری، من خودم کاری میکنم که بیشتر از آن به دست بیاوری. حقشان هم هست. ما باید کاری بکنیم که بچّهها با آرامش خاطر بیایند تمرین کنند.
به جای خوبی رسیدیم؛ یکی از نکات مهمی که در مواضعت رهبر انقلاب بهخصوص در سالهای اخیر روی آن تأکید شده، بحث بهبود معیشت و تأمین اشتغال ورزشکارهاست. ورزشکار وقتی وارد زندگی حرفهای ورزشی میشود، از عمر و سرمایهاش مایه میگذارد تا به مانند یک سرباز برای پرچم گشورش بجنگد. ساختار مدیریت کشور و مدیریت ورزش کشور چه وظیفهای نسبت به این سربازان دارد؟
همین جا من یک چیزی بگویم. ببینید! اینکه الان شما گفتید «ورزشکار واقعاً مثل یک سرباز است» کاملاً درست است؛ سرباز زیر پرچم دارد خدمت میکند، ورزشکار هم زیر پرچم این مملکت دارد خدمت میکند. من یک پیشنهادی دراینباره دادم که اتّفاقاً گفتند خیلی پیشنهاد خوبی است، ولی بعد دیگر همینطور کمرنگ شد! خب ما دو سال میرویم خدمت میکنیم و بعد از اتمام دورهی خدمت سربازی، میتوانیم برویم مبلغ حقّ بیمهمان را پرداخت کنیم که آن دو سال سربازی جزوِ سنواتِ بیمهایِ ما بشود. ما پیشنهاد دادیم گفتیم ورزشکارهایی هم که ملّیپوش هستند، حدّاقل تا موقعی که در تیم ملّی هستند، زیر پرچم هستند و دارند به تیم ملّی خدمت میکنند، آن سالها جزو خدمات بیمهای برای آنها محسوب بشود که حدّاقل بعد از اینکه بازنشسته میشوند، مثلاً پنج سال یا ده سال بیمه داشته باشند؛ البتّه پول بیمهشان را هم خودشان پرداخت بکنند. ولی الان وقتی یک ورزشکار خداحافظی میکند، تازه میشود یک آدم بیکاری که سنّش هم بالا است، هیچ جا هم از او استفاده نمیکنند و میگویند با ۳۵ سال سن نمیتوانیم استخدامت کنیم! حدّاقل اگر مثلاً پنج سال تا ده سال سابقهی بیمهای داشته باشد، آنوقت این سابقه بالاخره میتواند کمکی برای او باشد.
من نمیگویم هیچ چیز اضافهای هم به یک ورزشکار بدهیم. ما اینهمه سازمان، اینهمه ارگان و اینهمه جاهای بزرگ داریم که اینهمه کارمند دارند، قانونش هم الان در مجلس است که از قهرمانهای ورزشی، در ارگانهای مختلف و مخصوصاً در خود وزارت ورزش استفاده بشود. البتّه وزارت ورزش فقط چند نفر را میتواند استخدام بکند و همهی ورزشکاران را نمیتواند جذب کند؛ ولی میشود اینها استخدام یک ارگانی بشوند، حقوقشان را بگیرند و بعد از اینکه از تیم ملّی خداحافظی کردند، مثل یک آدم عادی با خیال راحت بروند سر کار. نمیگوییم مثلاً بیایید به اینها امکانات فوقالعادهای بدهید؛ ما میگوییم اینها یک جایی استخدام باشند و موقعی که در اردوی تیم ملّی هستند، موقعی که دارند برای تیم ملّی تلاش میکنند، بیمهشان رد بشود و یک حقوق اوّلیّه و پایه به اینها بدهند، روزی هم که خداحافظی کرد، مثل یک آدم عادی برود سر کارش تا حدّاقل خیالش از آیندهاش راحت باشد. به نظر من، این خواستهی بزرگی نیست. بنابراین، نیاز است که یکی بحث بیمهی ورزشکارها درست بشود، یکی هم بحث استخدامشان در یک جایی تا آیندهشان را تضمینشده بدانند که راحت و با آسایش کامل بتوانند تمریناتشان را انجام بدهند.
چشماندازی برای این وضعیت که توصیف کردید وجود دارد؟
قانونش وجود دارد؛ الان وزارت ورزش به قهرمانها نامه میدهد ولی وقتی میروند در یک ارگانی، آنجا دیگر گیر میکنند، مثلاً میگویند استخدام نداریم. به طور مثال، خود من کارمند شرکت نفتم و با همین قانون رفتم در شرکت نفت استخدام شدم. خب ارگانهایی مثل شرکت نفت و جاهای خیلی بزرگ میتوانند این کار را بکنند و اصلاً رقمی برایشان نیست. ما امسال، در المپیک، کلّاً چند مدال گرفتیم؟ دوازده مدال؛ خب هر کدام از این دستگاههای بزرگ، یک نفر از آن دوازده نفر را استخدام کنند. نمیگوییم پول الکی به اینها بدهند، بلکه میگوییم استخدامشان کنند؛ استخدام کنند که این ورزشکار، فردای روزی که از دورهی قهرمانی خداحافظی کرد، مثل یک آدم عادی برود سر کارش. واقعاً این خواستهی زیادی نیست، قانونش هم وجود دارد.
شما از نظر اصول و سبک مدیریتی هم جزو مدیرانی محسوب میشوید که بیشتر از آنکه پشت میز باشید در کف میدان حضور دارید. انگار نشستن پشت میز خیلی برایتان خوشایند نیست. درست است؟
زمانی که خودم ورزشکار بودم و صرفا روی تشک میرفتم خیلی راحتتر بودم، برای اینکه فقط خودم بودم؛ لذا خیلی راحت میرفتم بازیام را میکردم، یک صبح تا شب هم مسابقاتم تمام میشد؛ نه استرسی داشتم، نه به این فکر میکردم که جدولم به چه کسی میخورد؛ اصلاً جدول را نگاه نمیکردم. آن موقع قرعهکشی میکردند، مثلاً من چهار روز بعد بازی داشتم ولی چهار روز بعد که میخواستم بروم داخل زمین، باور کنید اصلاً نمیدانستم با چه کسی بازی دارم! همهی بچّهها میدویدند که ببینند به چه کسی خوردند، امّا من میگفتم همه را باید ببری دیگر، فرق نمیکند اوّل ببری یا آخر ببری. ولی الان در همین المپیک، بچّههای ما هفده بار رفتند داخل زمین، من هر هفده بار واقعاً به مرز سکته رسیدم. خب حالا دیگر مسئولیّت جامعهی بزرگ تکواندو روی دوشمان است و این خیلی سخت است. همیشه کنار بچّهها هستیم. من جزو رئیسفدراسیونهایی هستم که حتّی حین گرم کردن ورزشکاران، همیشه کنارشان هستم و هیچ وقت در ویآیپی نمینشینم. خیلی از رئیسفدراسیونها هستند که هتلشان را هم از بازیکنهایشان جدا میگیرند ــ یعنی اصلاً در یک هتل دیگری میمانند که کنار بازیکنها نباشند و برای خودشان پرستیژ مدیریّتی درست میکنند ــ امّا من در سالن مسابقه هم کنار بازیکنم، کنار زمینم.
فقط روز آخر نرفتم کنار بچّهها، همیشه کنارشان بودم. نه فقط من بلکه آقای دکتر رحیمی که دبیر فدراسیون و مدیرفنّی تیمهای ملی هم هست، سه چهار ماه در تمرینات بالاسر بچّهها بودیم؛ یعنی ما کارهای اداری فدراسیون را سر تمرین انجام میدادیم، یک وقتهایی در اردوها تا ساعت یازده شب کنار تیم بودیم و بحثهای فنّی را به آنها گوشزد میکردیم، خودم با بچّهها تمرین میکردم، تمرین میدادم، کنار بچّهها بودم. این همدلی خوبی که در تیم فنّیمان هم بود، خیلی تأثیرگذار بود؛ خب آقای افلاکی سرمربّی بود و من هم سعی میکردم دخالت نکنم، ولی خود ایشان بااینکه سرمربّی تیم است و خودش قهرمان جهان بوده، مثلاً از ما میخواستند که بیاییم کمک بکنیم. این همدلی باعث شد که بچّهها به هم باور پیدا کردند؛ همه با هم به این نتیجه رسیدیم که ما باید یک تیم باشیم و همدل باشیم تا بتوانیم اتّفاقات بزرگی را رقم بزنیم. و خدا را شکر، هم در تیم دخترهایمان، هم در تیم پسرهایمان، هم در کادر فنّیمان، یک همدلی خوبی وجود داشت. درست است که بازی ما انفرادی است، ولی همهی ما با هم یک تیم بودیم. روز بازی دخترها، پسرهایمان در سالن کمک کردند، تشویق کردند، راهنمایی کردند؛ همینطور در روز بازی پسرها، مسابقهی دخترها تمام شده بود ولی همچنان در سالن مسابقه بودند، کمک میکردند و مثلاً اگر نیازی بود، همراهی میکردند. و این تیم شدن خیلی مهم است؛ در همهی کارها، این همدلی خیلی مهم است. ما در فدراسیون هم همین روال را پیش گرفتیم و خدا را شکر، با این همدلیای که ایجاد کردیم، در کارهای فدراسیون هم توانستیم موفّق باشیم؛ سعی کردیم از همهی پتانسیل تکواندو استفاده بکنیم، کسانی که با ما نبودند الان کنار ما هستند و هر کدام در هر جایی که توانمندند و توانایی دارند، کمک میکنند.
دلیلتان چیست؟
خب من با همین بچّهها هستم دیگر؛ همهی اینها خانوادهی من هستند. من خودم سالها در میدان بودم و دوست داشتم بالادستیها کنارمان باشند. من بعضی وقتها که مجبور میشوم در ویآیپی بنشینم، طاقت نمیآورم و ناگهان شروع میکنم داد میزنم، تشویق میکنم، راهنمایی میکنم؛ یکدفعه رئیس فدراسیون جهانی دستم را میگیرد میگوید هادی! تو رئیس فدراسیونی. البتّه ما را هم خیلی دوست دارند؛ رئیس فدراسیون جهانی به من میگوید «پسر تکواندوی دنیا»؛ میگوید تو برای تکواندوی دنیایی، فقط برای ایران نیستی. حالا احترام میگذارند، دوستمان دارند و ما هم یک جاهایی از این احترام و دوست داشتن سوءاستفاده میکنیم، یک سری امتیازهای خوبی از آنها میگیریم. به همین خاطر، چون رئیس فدراسیون جهانی ما را دوست دارد، همیشه میگوید بیا بنشین پیش من، ولی من همیشه فرار میکنم؛ بعد که یک وقتهایی سروصدا میکنم، از درِ ویآیپی میگوید سروصدا نکن، من هم میگویم خب بگذار بروم آن طرف بنشینم که دیگر جلوی دید نباشم! ولی من خودم اینجوری خیلی راحتترم؛ خدا را شکر جواب هم داده. البتّه به واسطهی اینکه نمایندهی جمهوری اسلامی ایران هستیم، جایی که نیاز باشد، حتماً پروتکلها را هم رعایت میکنیم؛ ولی من فکر میکنم که کنار بچّهها بودن یک روحیّهی مضاعفی به بچّهها میدهد و ما خودمان هم راحتتریم و اینجوری دلم خیلی آرامتر است که کنار بچّهها هستم.
کمی هم بیاییم سمت ورزش بانوان. حدّاقل در ده سال اخیر، رهبر انقلاب مواضع زیادی دربارهی حمایت از ورزش قهرمانی بانوان داشتهاند. قدری از این حمایتها بگویید.
من یک نمونهاش را بگویم که واقعاً برای خود من هم خیلی جالب بود. ما برای مسابقات نونهالان و نوجوانان جهان رفته بودیم بلغارستان و آنجا تیم نونهالان و نوجوانان دختران ما اوّل شدند. بعد از آن هم مسابقات قهرمانی آسیا در لبنان بود که تیمهای بانوان ما قهرمان شدند و مربّیان ما هم به عنوان بهترین مربّیان دنیا در بخش بانوان انتخاب شدند. خیلی جالب بود! از بیت آقا با این خانمهایی که بهترین مربّی دنیا شده بودند تماس گرفته بودند، تبریک گفته بودند و پیام آقا را به گوششان رسانده بودند، گفتند آقا از شما تقدیر کردند. این بچّهها آمدند به من گفتند که به ما زنگ زدهاند گفتهاند ما از بیت آقا تماس میگیریم، آقا گفته از شما تشکّر کنیم و از شما قدردانی بشود که شما به عنوان بهترین مربّیهای دنیا انتخاب شدهاید؛ تعجّب کرده بودند که آقا پیگیر این موضوعات هستند. آقای هاشمی، وزیر وقت ورزش هم به من زنگ زد گفت که قرار است از دفتر آقا با این مربّیها تماس بگیرند و از آنها تقدیر بشود، به من هم گفتهاند که شما هم جداگانه از این مربّیها تقدیر کنید. خب این خیلی مهم است که رهبر معظّم انقلاب به ما توجّه دارند و این توجّه هم روحیّهی خیلی مضاعفی به بچّههای ما میدهد. پیامهای تبریکی هم که آقا برای تیمهای ورزشی میفرستند، واقعاً خیلی تأثیرگذار است؛ بچّهها متوجّه میشوند که بالاترین شخص کشور، اینها را میبیند و این خیلی برایشان مهم است.
در دیدار سال گذشته ورزشکاران با ایشان هم از این لطفشان تشکر کردم. تیم ملّی بانوانمان برای اوّلین بار قهرمان آسیا شده بود، آقا برای تیم بانوانمان پیام تبریک فرستاده بودند و بچّههایمان واقعاً خیلی خوشحال شدند و برایشان خیلی تعجّبآور بود؛ که ایشان پیگیر موفقیت این بچهها هستند. البتّه خود من میدانم که ایشان سعی میکنند روی همهی موارد اِشراف داشته باشند، نگاه محبّتآمیز داشته باشند و این نگاه پدرانه و محبّتآمیز ایشان، روی عملکرد ورزشکارهای ما واقعاً خیلی تأثیر دارد.
البتّه که این حمایت فقط یک حمایت سیاسی نیست و از نقطهنظر فقهی هم ایشان بهعنوان یک فقیه دینی با حفظ شرایطی که مد نظر جامعه و حکومت دینی و شرایط فرهنگی کشور باشد هم از این موضوع حمایت میکنند. به نظر میرسد چتر حمایتی ایشان خیلی مهم است.
بله. ببینید! بعضی رشتهها، مثل تکواندو، خیلی پوشیده است و بعضی وقتها بازیکن که میرود داخل زمین، اصلاً متوجّه نمیشوید که این دختر است یا پسر است. اینکه این نگاه وجود دارد و در جاهایی که امکانش هست، دختران ما و بانوان ما حضور داشته باشند، واقعاً خیلی خوب است و خیلی جاها هم جواب و نتیجه گرفتهایم. در سطح دنیا، شاید بعضیها فکر میکنند که مثلاً در ایران به خانمها ظلم میشود؛ امّا من میگویم در ایران، توجه زیادی به خانمها میشود. در فدراسیون خود ما، واقعاً تیم خانمهایمان پابهپای تیم آقایانمان در همهی رویدادها حضور دارند، حضور مؤثّر هم دارند و همه هم مدالآوری میکنند، قهرمانی به دست میآورند و برای کشور عزیزمان افتخار به دست میآورند. خب این نگاه باعث شد که ما هم در فدراسیون، توجّه بیشتری به تیم بانوانمان داشته باشیم و زمانی که بنده آمدم، تیم بانوان ما برای اوّلین بار قهرمان آسیا شد و در کره جنوبی که مهد تکواندو است قهرمان آسیا شدیم. همان اوایل که بنده آمده بودم، مسابقات قهرمانی آسیا در کره بود که تیم بانوانمان اوّل شد، امّا تیم آقایانمان نتوانست روی سکّو قرار بگیرد؛ بعد از آن، در تیم بانوانمان، مثلاً ناهید کیانی اوّلین دختر ایرانی بود که در رشتههای المپیکی توانست مدال طلای جهان را بگیرد؛ بعد هم که باز مبینا نعمتزاده و ناهید کیانی توانستند در المپیک مدال بگیرند. خب اینها خیلی باارزش است و واقعاً این حمایت و این نگاه خوب شخص اوّل مملکت باعث شد که امروز دختران ما در سطح دنیا دارند افتخارآفرینی میکنند. البتّه حتماً باید توجّه بیشتری به بخش بانوان بشود، زیرا من مطمئنّم که در رشتههای دیگر هم این توانایی وجود دارد؛ رشتههایی که از لحاظ فقهی میشود روی آنها سرمایهگذاری کرد، کار کرد و انشاءاللّه نتیجه گرفت.
بازخورد افتخارآفرینی تیم ملی تکواندو در خارج از ایران چطور بود؟
روز آخر مسابقات، رئیس فدراسیون جهانی به من گفت که تا امروز همهی بچّههایت مدال گرفتهاند، امروز چه کار کردی، گفتم امروز هم ورزشکار ما در فینال است؛ یکدفعه گفت چهار تا ورزشکار، چهار تا مدال؟ گفتم بله. آرین سلیمی رفته بود فینال، ولی هنوز بازی نکرده بود؛ گفتم به احتمال زیاد، انشاءاللّه امروز طلا میگیریم؛ گفت این خیلی خوب است. وقتی مسابقهی آرین سلیمی در فینال شروع شد، من خودم در سکّوهای تماشاچیها بودم و سعی میکردم خودم را به نزدیکترین جا برسانم که بتوانم راهنماییاش بکنم. مربّی تیم اسپانیا در سکّوی پایین بود، من در سکّوهای بالایی بودم. سکّوها اینجوری بود؛ ایشان پایینتر از ما نشسته بود. وقتی آرین طلا گرفت، مربّی تیم اسپانیا اینقدر خوشحال بود ــ خب همه ما را میشناسند، ما را دوست دارند و به ما لطف دارند ــ برگشته بود رو به من میگفت «وای هادی! چهار تا ورزشکار، چهار تا مدال.» از خوشحالی، من را گرفت کشید پایین که پای من خورد به صندلی و زخم شد. حالا ما که خودمان خیلی خوشحال بودیم و بچّههای خودمان خیلی خوشحال بودند و ریختند سر ما، امّا میخواهم بگویم خارجیها هم اینقدر هیجان داشتند که این مربّی تیم اسپانیا طوری من را گرفت کشید به سمت خودش که بغل کند، پای من را زد به صندلی که بعداً رفتم دیدم پایم زخم شده. خدا را شکر! خیلی خوب بود. بعد از آن هم پارااُلمپیک بود که آنجا هم بچّههایمان خیلی عالی بودند. من واقعاً افتخار میکنم به این بچّهها و گفتم دست تکتکشان را میبوسم، به خاطر اینکه واقعاً دل مردم را خوش کردند، مردم خوشحال شدند. یک لحظه لبخند روی لب مردم برای ما کافی است و جواب این محبّتشان را فقط با همین مدالها میتوانیم بدهیم.
در بازیهای المپیک، وقتی یک رشتهی ما در حوزهی ورزش قهرمانی موفّق میشود و مدال میآورد، مثل لوکوموتیوی است که واگنهای دیگری را در کشور از جمله امید و روحیه جنگاوری و ورزش همگانی را هم به حرکت در میآورد. الان هم در کشور بیش از یک میلیون نفر در حوزۀ تکواندو فعالیت میکنند؛ درست است؟
درست است. مدالآوری قهرمانان، ورزش همگانی را در کشور به حرکت در میآورد. از موقعی که در مسابقات المپیک مدال گرفتیم، خدا را شکر روندش روبهرشد بوده است. ما یک بانک اطّلاعاتی داریم و هر روز داریم آمار را میبینیم. این، هم در بخش آقایان است، هم در بخش بانوان است؛ چون رشتهی ما یک رشتهای است که بانوان هم بهراحتی در آن فعّالیّت میکنند. برای خود شخص من، این خیلی خوشحالکننده است. من پیش خودم میگویم خدا را شکر ما کاری کردیم که یک تعدادی جوان به ورزش روی آوردهاند. البتّه از این تعداد، شاید خیلیهایشان قهرمان نشوند یا در سطح قهرمانی نخواهند ورزش بکنند؛ ولی همین که آمدهاند به سمت ورزش، خودش یک باقیاتالصّالحاتی برای ما دارد و من میگویم که یک سری جوان را آوردیم در یک مسیر درستی، یعنی در مسیر ورزش. جوانی که بیاید در مسیر ورزش، من فکر میکنم از خیلی از معضلات اجتماعی دور میشود و هنگامی که فکر و ذهنش در ورزش باشد، میرود انرژیاش را با ورزش کردن تخلیه میکند و دیگر سراغ خیلی چیزها نمیرود. لذا در ورزش خود ما، واقعاً این یکی از اولویّتهای ما است. من تلاشم را میکنم که تا آنجایی که میتوانم، جوانها را به سمت ورزش بکشانم که حالا از آنها حتماً قهرمان هم درمیآید، ولی اولویّت ما فقط قهرمانی نیست.
در واقع، ورزش همگانی هم از این طریق گسترش مییابد.
بله، ما الان در سطح روستاها هم تکواندو را فعّال کردهایم و یک سری امتیازها را به کسانی که در مناطق محروم هستند میدهیم که بیایند در این زمینه فعّالیّت کنند. مثلاً در بحث مربّیگری، در آقایان، سنّ فرد حتماً باید ۲۳ سال باشد و دان ۴ تکواندو را داشته باشد؛ درحالیکه ما الان در مناطق محروم، این شرط سنّی را به ۲۱ سال رساندهایم و یک دان پایینتر را هم در کلاسهای مربّیگریمان داریم آموزش میدهیم و مربّی تربیت میکنیم تا بروند در مناطق محرومی که مربّی نیست یا کم است، فعّال بشوند و ورزشکاران را آموزش بدهند. بنابراین، به توسعهی ورزش در روستاها هم داریم کمک میکنیم. ما گفتیم هر روستایی اگر فضایی داشته باشد و برای تکواندو بخواهد اختصاص بدهد، میآییم آن را تجهیز میکنیم، امکانات تکواندو را آنجا برقرار میکنیم و یک مربّی هم برای آموزش ورزشکاران میگذاریم. الان مثلاً در استان گلستان، یک مربّی خانمی داریم که در سه روستا نزدیک به ۱۳۰ شاگرد دختر دارد. این خانم قبلاً در حیاط خانه بچّهها را آموزش میداد، بعد ما پیگیری کردیم و یک فضای مخصوصی را برای آنها تهیّه کردیم. این چیزها خیلی لذّتبخش است؛ واقعاً اینها شاید به اندازهی همان مدال، برای خود شخص من باارزش است. ما نمیگوییم همهی اینها میآیند قهرمان میشوند، ولی همین که به سمت ورزش میآیند و روحیّهی امید در اینها زنده میشود خیلی ارزشمند است.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید. در پایان اگر نکتۀ خاصی دارید برا.
تکواندو امروز خیلی بزرگ شده و خانوادهی خیلی بزرگی دارد. الان جمعیّت تکواندو بالای یک میلیون و سیصد هزار نفر است. البتّه خیلی بیشتر از این است؛ اینها ثبتشدهها هستند. خیلیها هستند که مثلاً در همان روستاها یا خیلی جاهای دیگر در تکواندو فعّالیّت میکنند، امّا تعدادشان مشخّص نیست. یا مثلاً خیلی از پیشکسوتهای ما هنوز هم دارند تکواندو کار میکنند، ولی نیامدهاند اسم خودشان را ثبت کنند، چون نیازی نداشتند، چون ارتقاء کمربندی نداشتند یا چون مسابقه نمیدهند؛ ولی دارند تکواندو کار میکنند و تکواندوکار هستند. خدا را شکر که تکواندوی ما اینقدر رشد کرده که خانوادهها به تکواندو اعتماد دارند و خیلی از قهرمانهای رشتههای دیگر هم بچّههایشان را میآورند میگذارند برای یادگیری تکواندو: آقای امیررضا خادم میآمد مینشست اینجا، من میگفتم امیرخان شما چرا اینجایی، میگفت پسرم را آوردهام تکواندو؛ خب این نتیجهی اعتمادی است که خدا را شکر به دست آمده. ولی این خانوادهی بزرگ نیاز به یک جای بزرگ دارد، نیاز به یک امکانات بیشتری دارد، چون خانوادهی ما پیدرپی دارد بزرگ میشود و به همان اندازه جایمان دارد کوچک میشود.
لذا امروز تکواندو نیاز دارد تا زمین کنار فدراسیون تکواندو که ظاهراً متعلّق به وزارت نیرو است، در اختیار فدراسیون قرار بگیرد. این زمین هیچ جوری به درد این ارگان نمیخورد، چون هیچ دسترسیای به این زمین ندارد؛ دسترسی به این زمین فقط از درِ فدراسیون ممکن است و اصلاً یک زمینِ خالی است. امیدواریم در این خصوص همکاری لازم صورت بگیرد تا ما بتوانیم این فدراسیون را یک مقداری بزرگتر کنیم و امکاناتمان را بیشتر کنیم و بتوانیم حداقل خدمات لازم را برای قهرمانان جمهوری اسلامی ایران فراهم کنیم.
مدالآوری قهرمانان، ورزش همگانی را در کشور به حرکت در میآورد
- با الگوسازی و الگوپروری میتوانیم به قلّههای ورزش برسیم
- از ورزشکار هم باید مثل یک سرباز حمایت کرد
- دفاع مقدّس ملّت ایران سرمشق مقاومت امّت اسلامی
- تلألؤهای رنگارنگ یک حقیقت واحد
- نسخهای برای چالشهای زندگی امروزی
- سازِ دشمن پسندِ دوقطبی سازی
- باید درجهت تحقق نرخ رشد باروری طبق برنامه هفتم حرکت کنیم
چرا مسئله جمعیت از نظر رهبر انقلاب اهمیت راهبردی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی
ما باید از روز ولادت[پیامبر]، این جور استفادهای بکنیم: لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَهِ اُسوَةٌ حَسَنَة؛ و رسولالله را هم که عرض کردیم وضعش این جوری است. و لذاست که ما در جمهوری اسلامی این روز را روز عید قرار دادیم، روز وحدت قرار دادیم؛ یعنی از دوازدهم ربیعالاوّل که روایت اهل سنّت برای ولادت پیغمبر است تا هفدهم ربیعالاوّل که روایت شیعه است، بین این دو را ما یک هفتهی جشنی قرار دادیم، و اسمش را هم گذاشتیم «هفتهی وحدت». خب کار خوبی بود، امّا بایستی [این شعار] تحقّق پیدا کند، باید برویم به سمت عملی شدنِ این.
روایت تاریخی | «هفته وحدت چگونه نامگذاری شد؟»
شاید جالب باشد که بدانیم ایدهی نامگذاری هفتهای بهنام «وحدت»، مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیست. این نامگذاری پیش از انقلاب نیز در سیستان و بلوچستان اجرا شده است؛ زمانیکه حضرت آیتالله خامنهای در ایرانشهر روزگار تبعید خود را سپری میکردند. روایت این نامگذاری را از سخنان رهبر انقلاب اسلامی بخوانیم: شکلگیری اولین هفته وحدت در دوران تبعید
یکی از ابزارهای همیشه مورد استفادهی دشمنان ملتهای مسلمان برای اختلاف، مسئلهی اختلافات مذهبی، شیعه و سنی و از این قبیل بوده. دعوا درست کنند، اختلاف ایجاد کنند، برادران را به جان هم بیندازند، اختلافات را بزرگ کنند، برجسته کنند، موارد اشتراک و اتحاد را ضعیف کنند، کمرنگ کنند، یک چیز کوچک را بزرگ کنند، برجسته کنند؛ این همه نقاط اشتراک را که بین برادران سنی و شیعه هست، کوچک کنند، ضعیف کنند؛ این کاری است که دائم انجام گرفته است، الان هم دارد انجام میگیرد.
جمهوری اسلامی از اولین روز در مقابل این توطئه ایستاده است؛ علت هم این است که ما ملاحظهی کسی را نمیکنیم؛ این عقیدهی ماست. قبل از اینکه نظام اسلامی تشکیل بشود، برادران ما، بزرگان نهضت، بزرگان مبارزهی انقلابی در آن روز - که هنوز خبری از حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی نبود - در جهت وحدت شیعه و سنی تلاش میکردند. من خودم در بلوچستان تبعید بودم. از آن زمان تا حالا با علمای سنی حنفی شهرهای بلوچستان - ایرانشهر و چابهار و سراوان و زاهدان - با آنهائی که بحمدالله زنده هستند، رفیقیم، نزدیکیم، صمیمی هستیم. من آنجا تبعیدی بودم، دستگاهها نمیخواستند بگذارند تلاشی از سوی ما انجام بگیرد؛ اما در عین حال ما گفتیم بیائید کاری کنیم که یک نشانهای از اتحاد شیعه و سنی را در این شهر نشان بدهیم؛ که این مسئلهی هفتهی وحدت - ولادت نبی اکرم در دوازدهم ربیعالاول به روایت اهل سنت، و در هفدهم ربیعالاول به روایت شیعه - آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنی از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم. این یک فکر عمیقی بوده است، مال امروز و دیروز نیست. ۱۳۹۰/۰۷/۲۵ فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذر نیست
فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذرِ تازهپا نیست، بلکه از اعماق دل ما میجوشد. سنّی برای خود سنّی است، شیعه هم برای خود شیعه است، هرکدام عقاید و مناسکی دارند و هیچ کدام دیگری را مجبور نمیکند که مثل من وضو بگیر یا اعمال دیگر را مثل من انجام بده. حقیقت این است که هر دو به خدای واحد، قبلهی واحد، پیامبر واحد، اهداف و ارزشهای واحد و به اسلام واحد معتقدند. چرا اینها را فراموش کنیم؟! من در همان روزهایی که تبعید بودم - آقای مولوی قمرالدّینی اینجاست - پیغام دادم، خودم به مسجد ایشان رفتم و گفتم بیایید این یک هفته میان هفده ربیع - که ما شیعهها هفده ربیع را روز ولادت پیغمبر میدانیم و جشن میگیریم - و دوازده ربیع را - که شما سنّیها روز ولادت پیامبر میدانید - جشن بگیریم. ما بگیریم، شما هم بگیرید. ایشان هم قبول کرد. اتّفاقاً در همان روزهای اوّل و دوم در ایرانشهر سیل آمد و بساط همه چیز را به هم زد و ما در کار امداد مردم افتادیم و نتوانستیم کاری انجام دهیم. به این چیزها توجّه داشته باشید. خوب؛ طبیعی است که هر کسی برای عقاید خود احترام و ارزش قائل است. اما اگر زید به عقیدهی خود احترام میگذارد، مگر مستلزم این است که به عقیدهی عمرو اهانت کند؟! یا اگر عمرو به عقیدهی خود احترام میگذارد، مگر مستلزم این است که به زید اهانت کند؟! چرا؟! دشمن همین را میخواهد و این آتش عجیبی است اگر مشتعل شود.
الان شما ببینید در همین همسایگی این مرز ما، دستهایی اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنّی را تحریک میکنند. سرِ همین اختلافات، همدیگر را کافر و فاسق و فلان میدانند و میکشند. این است که من تأکید میکنم و این نکتهی اساسی است. بله؛ از دوستان و علمای عزیز خیلی متشکّرم که تلاش کردید؛ اما این تلاش را تعمیق کنید و به دوستیها عمق ببخشید؛ هرکدام هم در مذهب خود پایدار و ثابت قدم بمانید. بحث علمی و فکری و غیره هم به جای خود محفوظ، خیلی خوب است و مانعی هم ندارد. اما مراقب اختلاف باشید؛ مراقب مردم باشید؛ مراقب دست دشمن باشید. ۱۳۸۱/۱۲/۰۲
علما به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند
اوّلِ انقلاب هم اوّلین نقطهای که امام، هیأت اعزام کردند، گمان میکنم بلوچستان بود. بنده را خواستند، یک حکم هم نوشتند که در رادیو خوانده شد. من با جماعتی راه افتادم و به بلوچستان رفتم. مرحوم مولوی عبدالعزیز ساداتی ملازهی آن موقع حیات داشتند؛ رفتیم ایشان را در سراوان دیدیم.
غرض؛ دوستان فراوانی از مجموعهی علمای منطقه بودند که به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند. بالاتر از این بگویم؛ در دلِ خودشان حقیقتاً این ندا وجود داشت. جامعهی ایرانی و اسلامی از این وحدت سود برد. اوایل انقلاب با ایجاد درگیری و با استفاده از بعضی آدمهای ناباب توانستند در ایرانشهر و جاهای دیگر کارهایی بکنند؛ لیکن به جایی نرسید و اختلاف مورد نظر آنها بحمداللَّه به وجود نیامد...
من خودم همان سفری که آمدم، در ایرانشهر همهی رؤسای طوایف را جمع کردم و در جلسهای با آنها صحبت کردم و گفتم نظامِ جمهوری اسلامی بنا دارد که در سرتاسر کشور عدالت واقعی را اجرا کند؛ لذا ظلم و تعرّض و تبعیض را بین استانها و طوایف کشور هیچ تحمّل نمیکند و شما به این امر کمک کنید. به آنها گفتم که این نظام از نظام قبل به مراتب نیرومندتر است؛ چون آن نظام به دستگاههای امنیتی و اطّلاعاتی و سلاحِ خودش متّکی بود؛ اما این نظام به عواطف و دلها و علایق مردم متّکی است. ۱۳۷۹/۰۸/۱۶
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار جمعی از علما و بزرگان اهل سنت کشور با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز در دیدار جمعی از علما، امامان جمعه و مدیران مدارس علمیه اهلسنت سراسر کشور، حفاظت از هویت گرانسنگ «امت اسلامی» را ضروری خواندند و با تأکید بر اهمیت وحدت اسلامی و تلاشهای بدخواهان برای مخدوش کردن آن، گفتند: موضوع «امت اسلامی» به هیچ وجه نباید فراموش شود.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار که به مناسبت آغاز هفته وحدت و ایام سالروز ولادت با سعادت نبی اکرم(ص) برگزار شد، گفتند: مسئله هویت امت اسلامی، مسئلهای اساسی و فراتر از ملیت است و مرزهای جغرافیایی، حقیقت و هویت امت اسلامی را تغییر نمیدهد.
ایشان با اشاره به تلاشهای خصمانه برای بیتفاوت کردن مسلمانان به هویت اسلامی خود، افزودند: این خلاف تعالیم اسلامی است که یک مسلمان از رنج مسلمانی دیگر در غزه یا دیگر نقاط جهان غافل باشد.
رهبر انقلاب اسلامی، علمای اهلسنت را به تکیه بر هویت اسلامی و امت اسلامی فراخواندند و با اشاره به طراحیها و فعالیتهای سابقهدار بدخواهان برای دامن زدن به اختلافهای مذهبی در جهان اسلام بویژه در ایران، خاطرنشان کردند: آنها با استفاده از ابزارهای فکری، تبلیغی و اقتصادی به دنبال جداسازی شیعه و سنی در کشور ما و هر منطقه دیگر اسلامی هستند و با اقداماتی همچون وادار کردن افرادی از طرفین به بدگویی به لجاجت و اختلاف دامن میزنند.
حضرت آیتالله خامنهای، علاج و راه مقابله با این توطئهها را تکیه بر وحدت خواندند و تأکید کردند: موضوع وحدت نه یک تاکتیک بلکه یک اصل قرآنی است.
رهبر انقلاب اسلامی با ابراز تأسف از برخی اقدامات دانسته یا نادانسته برای مخدوش کردن وحدت شیعه و سنّی گفتند: البته با وجود انبوه توطئهها، جامعه اهلسنت ما مجدانه با این انگیزههای خصمانه مقابله کرده است که گواه آن ۱۵ هزار شهید اهلسنت در دفاع مقدس و مقاطع دیگر و شهادت جمع زیادی از علمای اهلسنت در راه حق و انقلاب است.
حضرت آیتالله خامنهای دستیابی به هدف مهم عزت امت اسلامی را جز از راه اتحاد میسّر ندانستند و گفتند: امروز یکی از واجبات قطعی حمایت از مظلومان غزه و فلسطین است و اگر کسی از این تکلیف سرپیچی کند، قطعاً نزد پروردگار مورد سؤال قرار خواهد گرفت.
در این دیدار، مولوی عبدالرحمن چابهاری از علمای اهلسنت استان سیستان و بلوچستان و امام جمعه چابهار، مولوی عبدالرحیم خطیبی از علمای اهلسنت استان هرمزگان و امام جمعه قشم، و ماموستا عبدالسلام امامی از علمای اهلسنت آذربایجان غربی و امام جمعه مهاباد، با تقدیر از رویکردهای وحدتآفرین جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب و حمایتهای ایشان از جامعه اهلسنت، بر تقویت زمینه های وحدتزا و استفاده از ظرفیتهای بومی بخصوص در مناطق سنینشین برای پیشرفت کشور تأکید کردند و موضوع مقابله با جریانهای تکفیری و افراطگرا را نیز یک ضرورت دانستند. آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
رهبر انقلاب در دیدار جمعی از علما و بزرگان اهل سنت کشور:
من سالهاست بر روی واژهی «امت اسلامی» بالخصوص متعمداً تکیه میکنم که ما فراموش نکنیم که یک امتیم. بله؛ بعضی ایرانی هستیم، بعضی عراقی هستیم، بعضی شامی هستیم و غیر ذلک. لکن این مرزها حقیقت امت اسلامی را تغییر نمیدهد.
همهی سعی دشمنان اسلام این بوده است که ما را نسبت به هویت واحدهای که اسمش «امت اسلامی» است بیتفاوت کند این نمیشود که من خودم را مسلمان بدانم اما از رنجی که یک مسلمان در میانمار یا در غزه یا در هند یا در فلانجا میکشد، خودم را غافل بدانم؛ این امکان ندارد، این خلاف تعالیم اسلامی و اصول اسلامی است.
ممکن است شما بهشخصه نتوانید یک کاری به کمک او انجام بدهید اما همدلی و همدردی یک حقیقتی است، این بایستی وجود داشته باشد. ما همهی تلاشمان، بنده بیشترِ تلاشم، همتم، در زمینه مسائل شیعه و سنی و این مسائلی که وجود دارد در کشور، ناظر به این جهت است که ما عنوان امت اسلامی را فراموش نکنیم.
این خبر در حال بروزرسانی است...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مروری بر بیانات رهبر انقلاب در پایان مراسم عزاداری هیئتهای دانشجویی به مناسبت اربعین حسینی
اطلاعنگاشت | نقشه راه یک کارزار تمامنشدنی
در زیارت عاشورا، شما به امام حسین(علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللّهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم اِلىٰ یَومِ القِیامَة.
کارزار میان جبههی حسینی و جبههی یزیدی تمامنشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد... قبل از دوران امام حسین (علیه السّلام) هم این دوجبههای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سیزده توصیه رهبر انقلاب به دولت چهاردهم
اطلاعنگاشت | قدردان نعمت خدمت باشید
رهبر انقلاب اسلامی در اولین دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت چهاردهم (۱۴۰۳/۶/۶) توصیههایی را خطاب به دولتمردان بیان داشتند که سرفصلهای این موارد سیزدهگانه در این اطلاعنگاشت مرور شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
13رهنمود راهگشا
گروه سیاسی- اولین دیدار رئیس جمهور و دولت چهاردهم با رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد. حضرت آیتا...خامنهای در این دیدار با شکرگزاری تشکیل سریع دولت با همت رئیس جمهور و کمک ارزنده مجلس، نکات مهمی را همچون رعایت اولویتهای فوری از جمله تورم و گرانی، چگونگی انتخاب مدیران و همکاران، حضور در میان متن مردم، ضرورت حکمرانی قانونمند در فضای مجازی و توجه به تولید به عنوان کلید حل مشکلات اقتصادی، بیان کردند. حضرت آیتا... خامنهای با تمجید و تکریمِ حرکت پرشکوه اربعینی مردم، هفته دولت را تبریک گفتند و با گرامیداشت یاد شهیدان رجایی و باهنر و همچنین شهید رئیسی و همراهانش، ابراز امیدواری کردند هفته دولت در همه سالهای طولانی خدمت دولت چهاردهم، هفته امید و مژده و گزارشهای شادیبخش باشد. ایشان تشکیل به موقع دولت را لطف پروردگار و نعمتی بزرگ خواندند و از همه کسانی که بعد از حادثه تلخ شهادت آقای رئیسی و همراهانش به اداره عادی کشور و برگزاری انتخاباتی امن و سالم کمک کردند -از جمله دستاندرکاران دولت قبل، رسانه ملی و دیگر دستگاهها- تشکر کردند.
برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم. تعداد زیادی را هم نمیشناختم و نظری نداشتم
رهبر انقلاب در بیان چگونگی مشورت رئیس جمهور با ایشان درباره کابینه گفتند: بنده تعدادی را که میشناختم و یا در مورد صلاحیت آنها از منابع مورد وثوق مطمئن شده بودم، تأیید و بر برخی اسامی تأکید کردم اما درباره تعداد بیشتری که نمیشناختم گفتم نظری ندارم که ایشان توانست مجلس را قانع کند و برای همه رای اعتماد بگیرد.ایشان افزودند: امروز همه وزیران محترمی که مورد اعتماد رئیس جمهور و مجلس قرار گرفتهاند، مقامات عالیرتبه کشورند و وظیفه همه، حمایت و کمک برای موفقیت آنهاست.
4 سال نعمت خدمت، زود میگذرد اما کارهای بزرگ می توان کرد مثل امیرکبیر و رئیسی عزیز
حضرت آیتا...خامنهای در اولین نکته خطاب به دولت جدید، فرصت خدمت به مردم و تلاش برای پیشرفت کشور را نعمت بزرگ الهی برشمردند و افزودند: این امانت خدا و مردم را قدرشناسی کنید و بدانید فرصت چهار سال خدمت به سرعت برق و باد میگذرد؛ البته در همین مدت هم میتوان کارهای بزرگی کرد. همچنان که امیرکبیر در مدت سه سال کارهای بزرگی انجام داد و رئیسی عزیز هم در حدود سه سال خدمت برخی پایهگذاریهای خوبی انجام داد که انشاءا... ثمره آن به کشور خواهد رسید.
تجربههای مثبت و منفی ۴۵ سال اخیر نیز جزو ارزندهترین نکات است که باید مورد توجه قرار گیرد
رهبر انقلاب اسلامی در دومین نکته، شناخت داشته و ظرفیتها را شرط کارآمدی دولت دانستند و گفتند: مثالهای زیادی وجود دارد که در گذشته برخی مسئولان، استعدادها و ظرفیتهای داخلی را نشناختند یا باور نداشتند و از این جهت ضررهایی به کشور وارد شد. ایشان ظرفیتهای طبیعی و فراوان و ارزشمند، موقعیت جغرافیایی، قرار گرفتن میان چهارراه شمال و جنوب و غرب و شرق جهان و سواحل طولانی را از جمله ظرفیتهای مادی خواندند و افزودند: ایمان مذهبی و سیاسی مردم و استعدادهای انسانی و میلیونها جوان تحصیلکرده، ثروت بیبدیلی است که اگر آنها را بشناسیم و از فکر و نیرویشان استفاده کنیم، بسیاری از مشکلات حل میشود. حضرت آیتا... خامنهای ملت ایران را دارای ظرفیت نابغهسازی خواندند و با اشاره به نامدارانی چون خواجه نصیرالدین طوسی، ابن سینا، ملاصدرا و زکریا رازی گفتند: اینها نشانه ظرفیت بیکرانِ پرواز فکری ملت ایران است و اکنون نیز میتوانیم از جوانان با استعداد کشور، نابغه پرورش دهیم.رهبر انقلاب، ظرفیتهای سیاسی، عمق راهبردی و قدرت منطقهای را از دیگر ظرفیتهای ایران برشمردند و افزودند: تجربههای مثبت و منفی ۴۵ سال اخیر نیز جزو ارزندهترین نکات است که باید مورد توجه قرار گیرد.
همکاران جوان، مومن، انقلابی، متعهد و پرانگیزه را انتخاب کنید تا گرهها را باز کنند
تبیین نکات ضروری در انتخاب همکاران دولت جدید، سومین نکته سخنان رهبری در این دیدار بود. ایشان گفتند: همکاران جوان، مومن، انقلابی، متعهد و پرانگیزه را انتخاب کنید تا گرهها را باز کنند و با پرورش آنها در مدیریتهای ردههای مختلف از پایین، بهتدریج نسلی از مدیران برجسته و پرانگیزه برای فردای کشور شکل گیرد.رهبر انقلاب به رئیس جمهور توصیه کردند: صد جوان با این خصوصیات را بهکار گیرید و در پایان دولت، صد مدیر قوی و آماده تحویل دهید که این کار بسیار بزرگی خواهد بود؛ البته شهید رئیسی هم در این زمینه توفیقاتی داشتند.
کارشناسی را انتخاب کنید که به دنبال نسخههای نسخ شده خارجی نباشد
ایشان در نکته بعدی با اشاره به اشارات رئیس جمهور به موضوع کارشناسان، تأکید کردند: درباره استفاده از کارشناسان عقیده راسخ دارم؛ چرا که این کار ضمن پیشبرد کشور و رضایت مردم، حکمرانی را خردمندانه و اندیشهورزانه میکند و از دایره کار محفلی، رفاقتی و توصیهای نجات میدهد. رهبر انقلاب در عین حال تأکید کردند: در استفاده از کارشناسان باید مراقب بود که تهنشینهای ذهنی غلط در لباس و ادبیات کارشناسی خود را تحمیل نکند.ایشان با استناد به فرمایش امیرمومنان(ع) افزودند: در مشورت و خواستن نظر کارشناسی نباید با بخیل، ترسو و حریص مشورت کرد؛ چرا که خلقیات رفتاری آنها در رای کارشناسی و مشورتهایشان اثر میگذارد و مشکل ایجاد میکند. حضرت آیتا...خامنهای، ایمان، صداقت، شناخت و اعتقاد به توانمندیهای داخلی و ملی را ویژگیهای ضروری کارشناس مفید برشمردند و گفتند: کارشناسی که به دنبال نسخههای نسخشده و قدیمی و بیاعتبار خارجی است، هیچ فایدهای ندارد.
به این حرفها که اگر سفر استانی کردید بگویند پوپولیسم و عوامگرایی است، توجه نکنید
رهبر انقلاب در توصیهای دیگر مسئولان دولت را به حضور در بین مردم سفارش کردند و گفتند: به این حرفها که اگر سفر استانی کردید بگویند پوپولیسم و عوامگرایی است، توجه نکنید چرا که اطلاع از متن زندگی مردم با کارتابل و گزارشهای کتبی امکانپذیر نیست، حتی اگر گزارشهای خوبی باشد؛ بنابراین سفر استانی و حضور در بین مردم از جمله روستاها و تصمیمگیری بر اساس مشاهدات و شنیدهها را دنبال کنید.
پیوست عدالت یک کار تشریفاتی نیست، یک امر واقعی است
نکته مهم بعدی که حضرت آیتا... خامنهای اهمیت آن را جزو بیّنات نظام و انقلاب دانستند، مسئله عدالت بود. ایشان با اشاره به تصویب و اجرای برنامهها و قوانین مختلف، تعیین تأثیر آنها در تحقق عدالت را بسیار مهم برشمردند و خاطرنشان کردند: چند سال قبل مسئله پیوست عدالت را مطرح کردیم و گفتیم که برای هر قانون و تصمیم مهم باید پیوست عدالت تهیه شود که مرحوم آقای رئیسی نیز مقداری در این زمینه پیش رفت و کارهایی انجام داد اما نیمهکاره ماند. رهبر انقلاب، پیوست عدالت را نه یک کار اداری و فرم کاغذی و تشریفاتیِ ضمیمه به قوانین بلکه یک امر واقعی و در متن قوانین و برنامهها خواندند و افزودند: پیوست عدالت یعنی مراکزی مانند سازمان برنامه و بودجه که تصمیمسازی یا آمادهسازی لوایح و قوانین را برعهده دارد و یا گروهی از طرف رئیسجمهور موظف شوند که تأثیر برنامهها و قوانین را بر شاخصهای عدالت اجتماعی از جمله فاصله طبقاتی بسنجند و در صورت افزایش شکاف طبقاتی، آن قسمت از برنامه را حذف کنند. ایشان با اشاره به اطلاع از تولید نرم افزاری به دست گروهی از جوانان دانشگاهی در خصوص انطباق برنامهها و قوانین با پیوست عدالت، مسئولان را به دعوت از این گروه و استفاده از محصول آنها در صورت مفید بودن توصیه و تأکید کردند: عدالت با گفتن و بیان مکرر زبانی محقق نمیشود بلکه انگیزه و ورود در میدان میطلبد که خوشبختانه این انگیزه در رئیسجمهور وجود دارد و باید بهگونهای عمل شود که هیچ مسئولی نتواند از راه منتهی به عدالت، تخلف کند.
حل مسئله گرانی و تورم جزو اولویتهای فوری است
حضرت آیتا...خامنهای در توصیه هفتم، رعایت اولویتها با توجه به منابع و فرصت محدود و کارهای زیاد پیش رو را مورد توجه قرار دادند و افزودند: برخی اولویتها مربوط به مسائل فوری است مانند مسئله تورم و گرانی است که باید بهصورت مناسبی آنها را حل کرد اما برخی اولویتها ناظر به مسائل زیرساختی است که اگر امروز از آن غفلت شود ۱۰ سال بعد باید به ناچار آن کار را آغاز کرد.ایشان انرژی هستهای را از جمله اولویتهای زیرساختی و ضروری برای آینده کشور دانستند و با ناوارد دانستن برخی اظهارات تردیدآمیز درباره فواید آن، گفتند: کشور نمیتواند خود را از یک مسئله علمی، فنی و پیشرفته دنیا محروم کند و با عقب افتادن از این مسیر سالها بعد به دنبال آغاز آن باشد.رهبر انقلاب، طرحهای دولت در زمینه تکمیل مسیرهای شمال- جنوب و شرق- غرب را با توجه به ظرفیتهای ارتباطی مهم کشور یکی دیگر از اولویتهای غیرقابل صرفنظر خواندند و افزودند: مسئله امنیت غذایی، خودکفایی در گندم، روشهای نوین آبیاری در کشاورزی، توسعه بخشهای بالادستی نفت و استفاده هرچه ممکن از امکانات برای بهکارگیری شیوههای جدید استخراج نفت و گاز و همچنین تولید محصولات متنوع و پرشمار در بخشهای پاییندستی از دیگر اولویتهای مهم پیش روی کشور است.
باید در فضای مجازی حکمرانی قانونمند وجود داشته باشد
موضوع فضای مجازی، نکته هشتم رهبر انقلاب خطاب به دولتمردان بود. ایشان گفتند: امروز فضای مجازی دیگر مجازی نیست بلکه واقعیت رو به توسعه در زندگی مردم است؛ بنابراین، در فضای مجازی باید حکمرانی قانونمند وجود داشته باشد. ایشان تعبیر سابق خود از فضای مجازی کشور به رها و ول بودن را ناشی از نبود حکمرانی قانونمند خواندند و گفتند: اگر در این زمینه خلأ قانونی دارید، قانون مورد نیاز را ایجاد کنید و بر اساس آن زمام کار را به دست بگیرید، همچنانکه در همه دنیا با جدیت این کار را میکنند؛ بهگونهای که اکنون میبینید که فرانسویها آن فرد را بهخاطر نقض حکمرانی خود بازداشت کردهاند. حضرت آیتا... خامنهای تأکید کردند: نقض حکمرانی قابل قبول نیست. کشور در اختیار شماست و در قبال آن وظیفه و مأموریتی دارید و نباید اجازه دهید حکمرانی شما را نقض کنند. ایشان با اشاره به روشن بودن مبنای حرفشان درباره فضای مجازی و در عین حال اصرار برخی افراد بر سوءبرداشت یا فهم غلط، گفتند: اگر فضای مجازی در کشور قانونمند شود، تبدیل به فرصت میشود اما بدون حکمرانی قانونمند، به تهدید تبدیل خواهد شد.
باید بر لایههای عمیق و متنوع هوش مصنوعی مسلط شد
رهبر انقلاب در بحث فضای مجازی، بار دیگر مسئله مهم هوش مصنوعی و شتاب عجیب و حیرتآور این فناوری در دنیا را مورد توجه قرار دادند و گفتند: اکنون دستگاههای نظامی و غیرنظامی ما در حال بهرهبرداری از این فناوری هستند اما این استفاده نباید ما را فریب دهد زیرا صرف بهرهبرداری امتیاز نیست بلکه باید بر لایههای عمیق و متنوع این فناوری مسلط شد. ایشان عقب ماندن از تسلط بر لایههای عمیق هوش مصنوعی را موجب ایجاد یک محدوده انحصاری دیگر مانند انرژی اتمی بهدست کشورهای مسلط بر این فناوری دانستند و افزودند: فرصتطلبان و قدرتطلبان دنیا در آینده یک آژانس هوش مصنوعی ایجاد میکنند و اجازه ورود کشورهای دیگر به برخی بخشها و لایههای آن را نخواهند داد.
کلید حل مشکلات اقتصادی کشور در تولید و تقویت و افزایش عرضه است
رهبر انقلاب در توصیه نهم، کلید حل مشکلات اقتصادی کشور را در تولید و تقویت و افزایش عرضه دانستند و گفتند: با تقویت و جدی گرفتن مسئله تولید، مشکلات تورم، اشتغال و ارزش پول ملی حل میشود.ایشان لازمه پیشرفت تولید ملی را کمک دولت و بهبود مسائلی از جمله محیط کسب و کار خواندند و با اشاره به دیدار چند ماه قبل خود با جمعی از کارآفرینان، گفتند: تواناییهای در اختیار فعالان بخش تولید شگفتآور است که البته همه آن ها معتقدند برای تقویت تولید، به کمک دولت احتیاج دارند.
وزیر بهداشت به طور جدی مسئله جمعیت را پیگیری کند
حضرت آیتا... خامنهای در توصیهای دیگر با اشاره به خطر پیری زودهنگام جمعیت کشور، بر ضرورت پویایی و انعطاف سیاستها متناسب با نیازهای کشور تاکید کردند و گفتند: وزیر بهداشت بهطور جدی مسئله جمعیت را پیگیری کند و با اقدامات لازم از جمله نظارت بر شبکه بهداشت جلوی موانع افزایش جمعیت را بگیرد؛ چرا که کشور به جمعیت جوان احتیاج دارد و در صورت دچار شدن به عاقبت تلخ پیری جمعیت، دیگر علاجی وجود ندارد.
منافاتی ندارد با دشمن تعامل کنیم، اما نباید به او امید بست
حضرت آیتا... خامنهای در توصیه یازدهم، نهراسیدن از موانع را مورد تأکید قرار دادند و با اشاره به این واقعیت که هیچ برنامه و کاری بیمانع نیست، افزودند: گزینه اول بعضیها در برخورد با موانع، عقبنشینی است اما این رویکرد خطاست و باید از مانع عبور کرد و یا آن را دور زد و البته بعد از انجام همه کارها، گاهی یک عقبنشینی تاکتیکی هم ممکن است لازم باشد اما نباید به محض برخورد با مانع از حرف و رأی خود عقبنشینی کرد. ایشان در نکتهای دیگر با تأکید بر اینکه به دشمن نباید امید بست و منتظر آن ماند، گفتند: این واقعیت در سخنان رئیسجمهور و اظهارات چند روز قبل وزیر امور خارجه نیز وجود داشت؛ البته این منافاتی ندارد که در جایی با دشمن تعامل کنیم بلکه مسئله این است که نباید به او امید بست و اعتماد کرد.
آخرین و سیزدهمین توصیه رهبر انقلاب به دولتمردان، توصیه به معنویت و ارتقای ایمان و اعمال عبادی، انس بیشتر با قرآن و تضرع به درگاه پروردگار بود. ایشان با اشاره به الگوبودن مسئولان در چشم مردم و کارکنان دستگاهها، توجه بیش از پیش به رفتارها را در دولتمردان ضروری دانستند و برای دولتمردان در خدمت به اسلام و مردم و ایران، موفقیت آرزو کردند. در ابتدای این دیدار دکتر مسعود پزشکیان با گرامیداشت یاد شهیدان دولت و خدمت بهویژه آقای رئیسی، دولت چهاردهم را کابینهای مشورتی با مشارکت همه جناحهای سیاسی و کمیتههای تخصصی برشمرد که با شعار وفاق و همدلی و برای اقدام در چارچوب سیاستهای کلی نظام، سند چشمانداز و برنامه هفتم تشکیل شده است.
رئیس جمهور « رسیدگی به مناطق محروم» و «توجه به کسانیکه دیده نمیشوند» را دو کارویژه مهم دولت خود خواند و گفت: قدم اول در مسیر اصلاح امور کشور، وحدت، همدلی، اعتصام به حبلا... و انسجام تحت هدایتهای رهبری است تا بتوانیم در برابر تمام مشکلات و دشمنانمان بایستیم.آقای پزشکیان افزود: رضایتمندی مردم از مسئولان به رفتار «منصفانه و با احترام» با آنها بستگی دارد نه تحریمهای ظالمانه دشمنان.رئیس جمهور در پایان سخنانش با اشاره به ضرورت پرهیز از اختلافات نفسانی، تأکید کرد: اگر در داخل کشور و در میان امت اسلامی ید واحده شکل بگیرد، آمریکا، اروپا و دیگر کشورهایی که ظالمانه از جنایتهای رژیمِ نسلکشِ صهیونیستی حمایت میکنند، ناکام خواهند ماند.
رهبر انقلاب مجدد بر ضرورت توسعه فناوری هوش مصنوعی کشور تاکید کردند. دبیر ستاد ملی توسعه این فناوری در گفت وگو با خراسان به آینده هوش مصنوعی ایران امیدوار است
کشمکش اسب با اسب بخار در عصر هوش مصنوعی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی
اربعین ۱۴۴۶
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مثل همهی اربعینهای دیگر، امروز شما جوانان عزیز این حسینیّه را با حضور خودتان، با احساسات پاک خودتان، نورانی کردید؛ از همهی شما تشکّر میکنم به خاطر حضورتان و برنامهای که بحمدالله به بهترین وجهی انجام گرفت. برنامهها بسیار خوب بود، سرود خوب بود، تلاوت قرآن خوب بود، زیارتی که خواندند بسیار خوب بود، منبر بسیار خوب بود، برنامهی آقای مطیعی(۱) بسیار خوب بود؛ بحمدالله همهی برنامههایی که شما اینجا اجرا کردید، برنامههای پُرمغز، پُرمعنا و آموزندهای بود.
در زیارت عاشورا، شما به امام حسین (علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم اِلىٰ یَومِ القِیامَة.(۲) «اِلىٰ یَومِ القِیامَة» یعنی چه؟ یعنی این کارزار میان جبههی حسینی و جبههی یزیدی تمامنشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد. جبههی حسینی خودش را معرّفی کرده؛ امام حسین (علیه السّلام)، در همین سفر کربلا، در چند جا مشخّص کرده که حرفش چیست، هدفش چیست. فرمود: اِنَّ رَسولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جَائِرا؛ مسئله، مسئلهی ظلم است، مسئلهی جُور است. مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللهِ ناکِثاً لِعَهدِ اللهِ ... یَعمَلُ فی عِبادِ اللهِ بِالجَورِ وَ العُدوان؛(۳) مسئله این است. این جبههی حسینی است که در مقابلهی با ظلم فعّالیّت میکند و جهاد میکند. نقطهی مقابلش هم جبههی جُور است، جبههِی ظلم است، جبههی شکستن عهد الهی است.
امروز شما در دنیا این را میبینید، قبل از دوران امام حسین (علیه السّلام) هم این دوجبههای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت. در همهی اینها «اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم»؛ با هر کسی که در جبههی شما است، من خوبم؛ «حَربٌ لِمَن حارَبَکُم»، با هر کسی که با جبههی شما میجنگد، میجنگم. این جنگ اَشکال مختلفی دارد: در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران تبلیغات به وسیلهِی شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران دانشجو بودنِ انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است؛ در همهِی احوال هست. «حَربٌ لِمَن حارَبَکُم» نباید فراموش بشود. «حَربٌ لِمَن حارَبَکُم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست؛ به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است؛ «حَربٌ لِمَن حارَبَکُم» اینجوری است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر اینجور فکر کردیم، اینجور شناسایی کردیم، اینجور همّت کردیم، زندگی معنا پیدا میکند، زندگی هدف پیدا میکند. پول لایق این نیست که هدف زندگی باشد؛ مقام و قدرت و موقعیّتهای اجتماعی حقیرتر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی بندگی است، رسیدن به خدا است. راهش هم فقط همین است: سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم.
جوانیتان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. انشاءالله شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید؛ برای این فرصت طولانی برنامهریزی کنید؛ برای اینکه برنامهریزیتان درست از آب دربیاید فکر کنید؛ برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با قرآن آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، تأمّل کنید، از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است؛ همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه است، یک وقت در کلاس درس است، یک وقت داخل محیط دانشگاه است، یک وقت در محیط اجتماعی است، یک وقت در محیط سیاسی است، یک وقت در راه کربلا است، یک وقت در راه فلسطین است، یک وقت شعار برای اهداف عالیهی اسلامی است. انقلاب اسلامی این راه را روی ما باز کرد. عزیزان من، جوانهای من! شماها آن روزگار را ندیدید؛ خوشحال باشید که ندیدید. ما دیدیم آن روزگار را؛ روزگار بدی بود، روزگار سختی بود، روزگار سیاهی بود، روزگار یأس بود. انقلاب ورق را برگرداند، انقلاب راه را باز کرد، انقلاب به ما فرصت داد. میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم؛ شما میتوانید از این فرصت استفاده کنید. میشود هم استفاده نکرد؛ اگر استفاده نکردیم، خسران است؛ اگر استفاده کردیم، فلاح است: قَد اَفلَحَ المُؤمِنون.(۴) انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ آقای میثم مطیعی (ذاکر اهلبیت)
(۲ کامل الزّیارات، ج ۱، ص ۱۷۶
(۳ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱ (با اندکی تفاوت)
(۴ سورهی مؤمنون، آیهی ۱
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مراسم عزاداری هیئتهای دانشجویی و قرائت زیارت اربعین حسینی در حسینیه امام خمینی
همزمان با اربعین حسینی امروز (یکشنبه) مراسم عزاداری هیئتهای دانشجویی در حسینیه امام خمینی(ره) و در حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد.
در این مراسم ضمن قرائت زیارت اربعین، حجت الاسلام و المسلمین اصلانی به ایراد سخن پرداخت و مداحان اهلبیت(ع) در رثای سالار شهیدان، نوحهسرایی کردند.
در پایان این مراسم نماز ظهر و عصر به امامت حضرت آیتالله خامنهای اقامه شد.
رهبر انقلاب اسلامی در بین دو نماز در سخنانی با اشاره به زیارت عاشورا، کارزار میان جبهه حسینی و جبهه یزیدی را مستمَر و تمام نشدنی و در عین حال نحوه این کارزار را به تناسب شرایط و اقتضائات متفاوت خواندند و تأکید کردند: انقلاب اسلامی ایران، فرصت و میدان وسیعی را در مقابل جوانان گشوده است و باید از این فرصت، با برنامهریزی و شناخت صحیح وظیفه، اقدام لازم و بهموقع را در جهت اهداف عالیه انقلاب انجام داد تا زمینه پیشرفت و فلاح و رستگاری فراهم شود.
حضرت آیتالله خامنهای هدف از قیام امام حسین(ع) را مقابله با ظلم و جور خواندند و افزودند: شیوههای مقابله جبهه حسینی با ظلم و جور به تناسب شرایط متفاوت است، این مقابله در دوران شمشیر و نیزه به یک گونه است و در دوران اتم و هوش مصنوعی به گونهای دیگر، در دوران تبلیغات با شعر و قصیده و حدیث شیوه خاص خود را داشت و در دوران اینترنت و کوانتوم نیز شیوههای دیگری را باید به کار گرفت.
ایشان با اشاره به اینکه این وظیفه در دوران دانشجویی به یک گونه است و در دوران مسئولیت به گونهی دیگر، خاطرنشان کردند: مقابله جبهه حسینی با جبهه یزیدیان همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست بلکه باید درست اندیشید، درست سخن گفت، درست شناسایی کرد و وظیفه را شناخت و دقیق به هدف زد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اگر در این مسیر حرکت کردیم، زندگی معنا و هدف پیدا میکند، گفتند: جوانان باید دوران کنونی را که به برکت انقلاب اسلامی، میدان وسیعی در مقابل آنها گشوده شده است، قدر بدانند و با برنامهریزی و مطالعه و فکر صحیح که لازمه آن آشنایی با قران و تأمل در آن است، اقدام بهموقع انجام دهند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: این اقدام بهموقع، گاهی در محیط دانشگاه معنا پیدا میکند، زمانی در فضای اجتماعی و یا سیاسی لازم است و گاهی هم این اقدام، در راه کربلا و فلسطین و اهداف عالیه ضرورت پیدا میکند.
ایشان در پایان تأکید کردند: استفاده جوانان از این فرصت تاریخی، به معنای فلاح و رستگاری است و اگر از این فرصت استفاده و به وظیفه عمل نشود، نتیجه آن خسران خواهد بود.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
رهبر انقلاب در جمع عزاداران هیئتهای دانشجویی اربعین حسینی:
در زیارت عاشورا شما عرض میکنید به امام حسین علیهالسلام: یا اباعبدالله انّی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامة. «انی سلم لمن سالمکم» یعنی با هر کسی که در جبهه شماست من خوبم، «حرب لمن حاربکم» یعنی با هر کسی که با جبهه شما میجنگد، میجنگم.
این جنگ اشکال مختلفی دارد. در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست. در دوران تبلیغات به وسیله شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور است، ولی هست. در دوران دانشجو بودن انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است، در همه احوال هست.
«حرب لمن حاربکم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست، به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر اینجور فکر و شناسایی و همت کردیم، زندگی معنا و هدف پیدا میکند.
پول و مقام و قدرت و موقعیتهای اجتماعی حقیرتر از آنند که هدف زندگی انسان قرار بگیرد. هدف زندگی، بندگی و رسیدن به خداست، راهش هم فقط همین است: سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. جوانیتان را قدر بدانید. میدان وسیعی در مقابل شماست، انشاءالله ۷۰ سال دیگر، ۶۰ سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت. از این فرصت استفاده کنید. برای این فرصت طولانی برنامهریزی کنید. برای اینکه برنامهریزیتان درست از آب در بیاد، فکر کنید.
برای اینکه درست بتوانید فکر کنید، با قرآن آشنا بشوید. قرآن را بخوانید، تأمل کنید. از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمل کردند، یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است، همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم.
فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است، اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه وکلاس درس و محیط دانشگاه است، یک وقت محیط اجتماعی است، یک وقت محیط سیاسی است، یک وقت راه کربلاست، یک وقت راه فلسطین است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد