تحلیل «منطقی» و علاج واقعی

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سیوپنجمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید فرامرز حضرتی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سیوپنج
سرمقاله
تحلیل «منطقی» و علاج واقعی
آمریکاییها سالهاست که اصرار دارند مواضع ایران در برابر خود را با برچسبهایی همچون توهم توطئه، لجاجت، دشمنی، مغایر با منافع ملی و امثال اینها تخطئه کرده و زیر سوال ببرند. برای این منظور به بهانههای مختلف و اغلب کهنهای نیز متوسل میشوند که استناد به شعار «مرگ بر آمریکا» یکی از آنهاست.
اگر کسی پس از چند دهه از کما بیرون آمده باشد و این وضعیت را ببیند گمان خواهد کرد این ایران است که دولت قانونی آمریکا را با کودتا سرنگون کرده، دیکتاتوری فراری را بر ملت آمریکا مسلط کرده و یک سازمان امنیتی مخفی و مخوف را آموزش داده و تجهیز کرده تا هر شهروند آمریکایی منتقد و مخالفی را دستگیر کرده و شکنجه کند. و این ایران بوده است که قصد کودتایی دیگر در آمریکا داشته، عملیات نظامی مخفی در قلب خاک آمریکا انجام داده، همسایه آمریکا را تجهیز و تحریک کرده و هشت سال به جان آن انداخته، هواپیمای مسافربری را با حدود ۳۰۰ شهروند آمریکایی سرنگون کرده است. اضافه کنید که دانشمندان آمریکایی را ترور و در تأسیسات این کشور خرابکاری میکند، اخیراً هم با کمک یکی از نیروهای نیابتی خود به این کشور حمله کرده و یکدوجین برنامه و فعالیت ریزودرشتِ دیگر ازایندست!
بیانات امروز رهبر انقلاب به مناسبت ۱۳ آبان و روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی که در جمع هزاران تن از دانشآموزان و دانشجویان سراسر کشور در حسینیه امام خمینی(ره) ایراد شد، تحلیلی جامع و ریشهای از چرایی، ابعاد و دورنمای تخاصم میان دو کشور ارائه میدهد. تحلیلی که میتوان گفت صفت «منطقی» دقیقترین عبارت برای تشریح آن است.
هیچ سیاستمدار و تحلیلگر عاقلی در دنیا، منکر روحیه و رفتار استکباری آمریکا نیست. روحیه و رفتاری که اغلب سعی میشود در زروَرق تعابیر سیاسی، دیپلماتیک، تئوریهای آکادمیک و گاه حتی چاپلوسیهای آشکار پیچیده شده تا از گزندگی آن کاسته شود. آنهایی که در برابر این سیاست استکباری کرنش میکنند، دلایل و توجیهات خود را دارند. عبور از استقلال ملی و پذیرش زیر سؤال رفتن آن، مهمترین ویژگی مشترک کرنشکنندگان است.
سیاست و البته گناه ایران از نگاه برخی آن است که حاضر نیست در برابر آمریکا از استقلال خود صرف نظر کند و خدشه به آن را بپذیرد.
تهدید و زورگویی، سیاست چماق و هویج و قلدری از جمله اهرمهای اصلی در جعبهابزار دیپلماسی آمریکایی است. فرق چندانی هم ندارد که کدام حزب و رئیس جمهور بر سر کار باشد. تنها تفاوت دولت فعلی آمریکا با دولتهای پیشین، استفاده از ابزار قلدری بهصورت عیان و بدون احساس نیاز به لاپوشانی و بزک کردن است.
اما چرا روایت و تحلیل امروز رهبر انقلاب، «منطقی» است؟ بررسیها و گزارشهای دقیق و مبتنی بر آمار محققانی در خودِ غرب نشان میدهد قلدری و تهدید و ارعاب، اصلیترین ابزار و ویژگی دولت حاضر است و این تهدیدها زمانی عملی شدهاند، که آمریکا حس کرده با بازیگری ضعیف مواجه است که اقدام علیه آن، هزینه ندارد یا هزینه اندکی دارد.
توصیه بر نشان ندادن ضعف در برابر دشمن قلدر و تأکید بر «قوی شدن»، ریشه در این تحلیل عقلانی و منطقی دارد؛ «این را همه بدانند که درحالحاضر علاج خیلی از مشکلات «قوی شدن» است؛ کشور را باید قوی کرد. دولت در بخشهای مختلفِ مربوط به خودش کار را با قوّت انجام بدهد؛ نیروهای نظامی کار خودشان را با قوّت انجام بدهند؛ جوانها تحصیل و پیشرفت علمی را با قوّت انجام بدهند. اگر چنانچه کشور قوی بشود و دشمن احساس کند که با برخورد با این ملّت قوی، سود نخواهد برد و ضرر خواهد دید، قطعاً کشور مصونیّت پیدا میکند؛ بدون تردید. قوّت نظامی لازم است، قوّت علمی لازم است، قوّت مدیریّت کشوری لازم است؛ این کارها باید انجام بگیرد. قوّت انگیزهی شما جوانها هم لازم است؛ یعنی این انگیزه را از دست ندهید، این روحیه را از دست ندهید.»

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
تسخیر در ۱۳ آبان، تحقیر در جنگ ۱۲ روزه

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سیوچهارمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سیّد غلامعباس موسوی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سیوچهار
سرمقاله
تسخیر در ۱۳ آبان، تحقیر در جنگ ۱۲ روزه
ترامپ در سخنرانی اخیر خود در جمع شکستخوردگان جنگ ۱۲روزه در تلآویو ادعا کرده بود: «ما آمادهایم هر زمان که ایرانیها آماده باشند... دست همکاری ما باز است... آنها میخواهند معامله کنند؛ عالی میشود اگر بتوانیم معاملهای انجام دهیم.»
جملهای که چند روز بعد با پاسخ قاطع رهبر انقلاب مواجه شد: «اسم این معامله نیست. «بنشینیم صحبت کنیم و نتیجه این بشود»! این زورگویی است.»
ترامپی حرف از معامله میزند که کارنامه چهارسال قبلی او در کاخ سفید گواه روشنی بر غیرقابلاعتمادبودن آمریکاست. در آن دوره، هر توافق بینالمللی که با منافع آنی و شخصی وی سازگار نبود، یکطرفه کنار گذاشته شد.
دستکم سیزده معاهده و توافق رسمی جهانی -از توافقهای زیستمحیطی و امنیتی تا معاهدات اقتصادی- لغو شدند. آنچه که «بازنگری در توافقهای قبلی» خوانده میشد، در واقع نقض تعهدات و بیاعتنایی آشکار به اصول حقوق بینالملل بود. و البته این فهرست فقط شامل معاهدات شناختهشده است؛ قراردادهای کوچکتر و توافقهای فنی بیسر و صدا بسیار بیشتر از اینها قربانی شدند.
اما این یک رفتارِ فردی نیست؛ این سنتی ریشهدار در سیاست آمریکاست. تاریخ از نخستین پیمانهای داخلیِ دولتهای استعماری با قبایل بومی در قرن هجدهم تا پیمانهای قرن بیستم مانند توافق ورسای، دائم شاهد یک الگوی تکرارشونده بوده است: امضای پرسروصدا و با ژست همکاری و صلحجویی در آغاز، و نقض قاطعانه و یکطرفه در پایان. این نه یک استثنا در رفتار واشنگتن، که قاعدهای تاریخی در دکترین قدرت آمریکایی است.
با چنین پیشینهای، سخن از «معامله با ایران» آن هم از سوی فرد بیاعتباری مثل ترامپ معنایی جز بازتولید همان فریب تکراری در جنگ روایتها ندارد.
آنچه امروز ترامپ «معامله» مینامد، در واقع تلاش برای تحمیل اهداف ناکام آمریکا در جنگی است که نتیجهاش شکست دو قدرت اتمی قرن ۲۱ دربرابر اتّحاد مقدّس مردم ایران بود.
واشنگتن امروز میداند که با ایرانِ مستقل و یکپارچه نمیتواند معاملهای از جنس تحمیل انجام دهد. از همینروست که روایت را عوض میکند.
اگر در سال ۱۳۵۸، جنگ روایت میان «تسخیر لانه جاسوسی» و «اشغال سفارت» در جریان بود و آمریکا در فضای رسانهای غرب، میتوانست چهره خود را اندکی بزک کند، امروز دیگر از آن قدرت مطلق روایتسازی خبری نیست. چهار دهه گذشته و ابرقدرتِ اول جهان حالا حتی در خاک خودش نمیتواند ادعای دفاع از آزادی و حقوق بشر کند. از واشنگتن تا مینیاپولیس، از غزّه تا زندان گوانتانامو، تصویر آمریکا دیگر تصویرِ منجی حقوق بشر نیست؛ تصویرِ کشوری است گرفتار در دروغهای خودش و شریک در جنایات اسرائیل.
جهان تغییر کرده است. دیگر نمیشود زیرِ سایه رسانههای انحصاری حقیقت را پنهان کرد. همانگونه که در جنگ اخیر، میلیونها نفر در شرق و غرب، روایت ایران از حقیقت را پذیرفتند و گفتمان مقاومت و شعارهای ضدّآمریکایی در پایتختهای غربی جاری شد.
ورق برگشته است. جنگ روایتها که زمانی در انحصار رسانههای آمریکا بود، امروز به میدان برتری ملّت ایران بدل شده است.
از ۱۳ آبان ۵۸، روزی که جوانان انقلابی لانه جاسوسی آمریکا را فتح کردند، تا جنگ ۱۲ روزه ۱۴۰۴ که نسل سوم و چهارم انقلاب پایگاههای آمریکا را در منطقه زیر آتش موشکهای خود تحقیر میکنند، یک حقیقت روشن مانده است: پرچم ایران، در هر میدانی برافراشتهتر از پیش در اهتزاز است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
دیپلماسی هالووینی؛ أخاذی با تهدید و قلدری

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سیوسومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علیرضا صمدی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سیوسه
سرمقاله
دیپلماسی هالووینی؛ أخاذی با تهدید و قلدری
پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، سیاست آمریکا در برابر ایران را میتوان یک پنجضلعی در نظر گرفت. اضلاع این سیاست عبارتند از: قلدری، فریبکاری، هجمه رسانهای، فشار مالی مستقیم و غیرمستقیم. شکل این پنجضلعی در این مدت بهدلایل مختلف تغییراتی داشته و طول هرکدام از اضلاع کموزیاد شده اما با اطمینان میتوان گفت هرگز و در هیچ دورهای هیچکدام از آنها حذف نشدهاند.
در مقاطعی خاص نیز ضلع فریبکاری چنان پررنگ بوده که سعی کرده است سایر اضلاع را پنهان سازد، حال آنکه چهار ضلع دیگر فعال بوده و اهداف خود را پیگیری میکردهاند. البته آمریکاییها همیشه برای این سیاستها عناوین قابل طرح و درواقع روکشهای شیک داشتهاند. برای نمونه، قلدری خود را به اسم «صلح از طریق قدرت» مطرح میکنند. هجمه رسانهای ذیل عنوان کلیتری مثل «قدرت نرم» اعمال میشود و البته فریبکاری همانطور که از نامش پیداست میتواند هربار بهرنگی و تحت عنوانی ظاهر شود. فشار مالی مستقیم و غیرمستقیم نیز چیزی جز جنگ اقتصادی با مردم نیست که تحت عناوینی همچون مقابله با تروریسم، جلوگیری از اشاعه هستهای، دفاع از اقلیتها و آزادی بیان و یکدوجین دیگر ادعای توخالی تحمیل میشود.
در دوره اخیر، آمریکا سیاست خارجی مبتنی بر نمایش قدرت و ارعاب را دنبال کرده است. ترامپ با استفاده از ابزارهایی مانند تحریمهای اقتصادی، تهدید به اقدام نظامی (و گاهی اوقات حملات واقعی) و فشار دیپلماتیک بیوقفه، سعی کرده است سایر کشورها را به پذیرش شرایط آمریکا وادار کند. این بهاصطلاح «استراتژی اخاذی» بهطرز فریبندهای ساده به نظر میرسد: تهدید، کسب امتیاز و نمایش توافق بهعنوان یک پیروزی. اما در عمل، این استراتژی بهگلنشسته است؛ فاقد عمق استراتژیک، نادیده گرفتن پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی و محاسبه نادرست انگیزههای بازیگران جهانی.
در برابر چنین سیاستی بهطور کلی دو راه وجود دارد: مسیر نخست نوعی چاپلوسی و پذیرش تحقیر است. مسیری که حتی برای نزدیکترین متحدان سنتی آمریکا نیز هزینههای کمی نداشته و طاقت آنان را طاق کرده است. مسیر دوم مقاومت هوشمندانه است. در این مسیر هرگونه نشان دادن ضعف، نتایج پرهزینهای دارد، چرا که طرف مقابل را در اِعمال بیشتر فشار، استفاده از زبان تهدید و سیاست اخاذی، مصممتر میکند. چیزی شبیه بچههای قلدر حیاط مدرسه که به ترسوها زور میگویند و البته همیشه هم مشتی نوچه و چاپلوس دوروبرِ خود دارند.
این سیاست قدرمآبانه در برابر ایران، جنبههای مضحکی نیز دارد. برای نمونه وزارت خارجه آمریکایی که به ایران حمله نظامی کرده و شدیدترین جنگ اقتصادی تاریخ را بر مردم ایران تحمیل کرده، روز گذشته پیامی صادر کرده است و ضمن تبریک هالووین، از این که مردم ایران در این نمایش ضدفرهنگی غوطهور نیستند، ابراز عصبانیت کرده است!
عبارت مشهور هالووین این است: «شیرینی یا شرارت»! یعنی یا شیرینی و شکلات بده یا با شرارت مواجه خواهی شد. سیاست خارجی آمریکا شبیه کودکی است که کدو تنبل بر سر گذاشته و میخواهد با ارعاب از دیگران اخاذی کند. گویا برای کاخ سفید ۳۶۵ روز سال، هالووین است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
خط بطلان «سفیران امید» بر روایت ایرانستیزان

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سیودومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجید وفایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سیودو
سرمقاله
خط بطلان «سفیران امید» بر روایت ایرانستیزان
کارنامه نهایی کاروان ورزشی کشورمان در سومین دوره مسابقات آسیایی جوانان در بحرین عمق درخشان نتایج را نشان میدهد: حضور ۲۳۹ ورزشکار ایرانی در کاروان ایران با شعار «سفیران امید» در ۲۴ رشته، کسب ۷۶ مدال در ۱۹ رشته، صعود ۱۶ پلهای نسبت به دومین دوره بازیها در نانجینگ چین، قرار گرفتن در رده چهارم آسیا بعد از چین، ازبکستان و قزاقستان. نکته جالب توجه آنکه از مجموع کل ورزشکاران ایرانی اعزام شده به مسابقات حدود ۷۰ درصد موفق به کسب مدال شدند و کاروان ایران بخصوص در رشته های تیمی نتایج درخشانی داشته است.
مقایسه این میزان مدالآوری با دوره گذشته حاکی از یک رشد ۹۵۰ درصدی در مجموع مدالهاست. این همه ماجرا نیست! حسب آنچه رسانهها عنوان کردهاند ۴۷ درصد مجموع مدالهای کاروان ایران توسط دختران ایرانی کسب شده است. با این توضیحات کاروان ورزشی جوانان ایرانی پرافتخارترین سابقه خود را در این مسابقات رقم زده است. تحلیل این موفقیت در شرایط چند سال اخیر کشور از دو جهت حائز اهمیت است. نخست مقایسه وضعیت فعلی و واقعیتی است که در متن میدان و توسط دختران و پسران ایرانی رقم خورده با تصویری که نظام رسانهای بدخواهان و ایرانستیزان از وضعیت فعلی ایران ارائه میدهند.
طبق روایت بدخواهان، ایران امروز چیزی نیست جز یک اجتماع منفعل و دلمرده؛ جامعهای که آینده و فردایی برای خود نمیبیند. بر همین مبنا هم تلاش و نشاطی در آن جریان ندارد. از نگاه این منطق بدخواهانه، ایران امروز یک موجود ضعیف است که احتمالا نه تنها در ساحت ملّی بلکه در ساحت منطقهای و بینالمللی هم نه اینکه توانی نداشته باشد بلکه حتی اراده و انگیزهای هم برای کنشگری ندارد.
حال این تصویر توهمی را مقایسه کنید با واقعیتی که جوانان ایرانی در همین یک سال اخیر نه فقط در ورزش بلکه حتی در میدان علم رقم زدهاند؛ یک واقعیت پرافتخار و بالنده و درست نقطه مقابل لفاظیهای بدخواهانه. جوان ایرانی در میدان مشغول پاسخ به گستاخیهاست.
نکته مهم دیگر آنکه این موفقیتهای درخشان در موقعیتی حاصل میآید که بدخواهان و ایرانستیزان در چند سال اخیر از هیچ تلاشی برای به کنج عزت راندن و شکستن کمر ایران فروگذار نکردهاند. از تحریم و فشار اقتصادی گرفته تا حتی جنگ و تجاوز نظامی. در اوج این فشارها و حرمانها و یأسآفرینیهاست که خروجی عملکرد جوانان ایرانی در میدانهای مختلف از علم و ورزش گرفته تا معرکه نظامی از حد عادی و معمولی فراتر میرود. او در این معرکه نه تنها قالب را تهی و میدان را خالی نکرده بلکه با قوتی بیش از پیش پای کار ایستاده؛ سرکنگبین دشمن صفرا فزوده.
از افسر جوان دهه شصتی و دهه هفتادی نظامی پای سامانههای دفاعی و موشکی تا عضو تیم ملّی ورزشی کشور همه یک هدف مشترک دارند: بر افراشتن و اهتزاز پرچم ایران عزیز بهعنوان نماد امید و آزادگی و ایستادگی! نام کاروان ورزشی ایران را درست انتخاب کرده بودند. این جوانان به معنای واقعی کلمه سفیران امیدند و ایران فردا با این جوانان قلهها را فتح خواهد کرد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
«اتحاد مقدس» تاریخ مصرف ندارد

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سیویکمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید طاهر آیتاللهی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سیویک
سرمقاله
«اتّحاد مقدّس» تاریخ مصرف ندارد
در روزگار پرتنش منطقه، تجربه جنگ تحمیلی دوازدهروزه بار دیگر به ما یادآور شد که انسجام ملّی بزرگترین دارایی هر ملّت است. در آن روزها، هنگامی که دشمن با نقشهای حسابشده و پشتیبانی قدرتهای جهانی به میدان آمد، مردم و مسئولان در کنار هم ایستادند و اجازه ندادند اهداف او تحقق یابد. آنچه دشمن را عقب راند، نه برتری نظامی، بلکه همدلی مردمی بود که میان ایمان، وطن و عزت خویش پیوندی ناگسستنی برقرار کردند.
اتّحاد، یک مفهوم تاریخی نیست؛ نیرویی زنده است که هرگاه به خطر بیفتد، بنیانهای کشور را متزلزل میکند. ملّت ایران بارها ثابت کرده که در لحظات بحران، اختلافهای درونی را کنار میگذارد و بر محور دفاع از سرزمین و آرمان مشترک گرد هم میآید. همانگونه که در دوران دفاع مقدّس، پیروزی نتیجه حضور مردم بود، در این نبرد کوتاه اما تعیینکننده نیز، وحدت مردم به «سپر پولادین» کشور بدل شد.
اما حفظ این سرمایه، نیازمند مراقبت دائمی است. انسجام ملّی، دستاوردی نیست که با پیروزی در یک نبرد تثبیت شود. دشمنان امروز، با ابزار رسانه و جنگ شناختی میکوشند همان همدلی را هدف قرار دهند. آنان بهجای حمله نظامی، ذهنها و اعتمادها را نشانه گرفتهاند. بنابراین صیانت از انسجام، به معنای تقویّت امید، عقلانیّت و گفتوگوی درونزا در جامعه است.
در عین حال، وحدت به معنای حذف تنوع یا تفاوت دیدگاهها نیست. جامعه زنده، چند صداست اما نباید چند جهت شود. اگر اختلافنظرها در مسیر منافع ملّی مدیریت شوند، به جای تهدید، به منبعی برای پویایی تبدیل خواهند شد. رمز اتّحاد پایدار، همین توانایی در تبدیل تفاوت به تکامل است.
جنگ اخیر نشان داد که ملّت ایران وقتی خطر را نزدیک احساس کند، میتواند قدرت خود را از درون بازآفرینی کند. این تجربه یادآور یک اصل بنیادین است: اتّحاد، شرط پیروزی در میدان و شرط بقا در صلح است. امروز نیز، هر سخن و رفتاری که اعتماد عمومی را تضعیف کند، دانسته یا نادانسته در خدمت دشمن قرار میگیرد.
اتّحاد مقدّس، تنها یادگار گذشته نیست؛ مأموریتی برای امروز است. ما باید از آن پاسداری کنیم، چون تا وقتی این پیوند زنده است، هیچ نقشهای علیه ایران به سرانجام نخواهد رسید.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
خط بطلان «سفیران امید» بر روایت ایرانستیزان

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سیودومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجید وفایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سیودو
سرمقاله
خط بطلان «سفیران امید» بر روایت ایرانستیزان
کارنامه نهایی کاروان ورزشی کشورمان در سومین دوره مسابقات آسیایی جوانان در بحرین عمق درخشان نتایج را نشان میدهد: حضور ۲۳۹ ورزشکار ایرانی در کاروان ایران با شعار «سفیران امید» در ۲۴ رشته، کسب ۷۶ مدال در ۱۹ رشته، صعود ۱۶ پلهای نسبت به دومین دوره بازیها در نانجینگ چین، قرار گرفتن در رده چهارم آسیا بعد از چین، ازبکستان و قزاقستان. نکته جالب توجه آنکه از مجموع کل ورزشکاران ایرانی اعزام شده به مسابقات حدود ۷۰ درصد موفق به کسب مدال شدند و کاروان ایران بخصوص در رشته های تیمی نتایج درخشانی داشته است.
مقایسه این میزان مدالآوری با دوره گذشته حاکی از یک رشد ۹۵۰ درصدی در مجموع مدالهاست. این همه ماجرا نیست! حسب آنچه رسانهها عنوان کردهاند ۴۷ درصد مجموع مدالهای کاروان ایران توسط دختران ایرانی کسب شده است. با این توضیحات کاروان ورزشی جوانان ایرانی پرافتخارترین سابقه خود را در این مسابقات رقم زده است. تحلیل این موفقیت در شرایط چند سال اخیر کشور از دو جهت حائز اهمیت است. نخست مقایسه وضعیت فعلی و واقعیتی است که در متن میدان و توسط دختران و پسران ایرانی رقم خورده با تصویری که نظام رسانهای بدخواهان و ایرانستیزان از وضعیت فعلی ایران ارائه میدهند.
طبق روایت بدخواهان، ایران امروز چیزی نیست جز یک اجتماع منفعل و دلمرده؛ جامعهای که آینده و فردایی برای خود نمیبیند. بر همین مبنا هم تلاش و نشاطی در آن جریان ندارد. از نگاه این منطق بدخواهانه، ایران امروز یک موجود ضعیف است که احتمالا نه تنها در ساحت ملّی بلکه در ساحت منطقهای و بینالمللی هم نه اینکه توانی نداشته باشد بلکه حتی اراده و انگیزهای هم برای کنشگری ندارد.
حال این تصویر توهمی را مقایسه کنید با واقعیتی که جوانان ایرانی در همین یک سال اخیر نه فقط در ورزش بلکه حتی در میدان علم رقم زدهاند؛ یک واقعیت پرافتخار و بالنده و درست نقطه مقابل لفاظیهای بدخواهانه. جوان ایرانی در میدان مشغول پاسخ به گستاخیهاست.
نکته مهم دیگر آنکه این موفقیتهای درخشان در موقعیتی حاصل میآید که بدخواهان و ایرانستیزان در چند سال اخیر از هیچ تلاشی برای به کنج عزت راندن و شکستن کمر ایران فروگذار نکردهاند. از تحریم و فشار اقتصادی گرفته تا حتی جنگ و تجاوز نظامی. در اوج این فشارها و حرمانها و یأسآفرینیهاست که خروجی عملکرد جوانان ایرانی در میدانهای مختلف از علم و ورزش گرفته تا معرکه نظامی از حد عادی و معمولی فراتر میرود. او در این معرکه نه تنها قالب را تهی و میدان را خالی نکرده بلکه با قوتی بیش از پیش پای کار ایستاده؛ سرکنگبین دشمن صفرا فزوده.
از افسر جوان دهه شصتی و دهه هفتادی نظامی پای سامانههای دفاعی و موشکی تا عضو تیم ملّی ورزشی کشور همه یک هدف مشترک دارند: بر افراشتن و اهتزاز پرچم ایران عزیز بهعنوان نماد امید و آزادگی و ایستادگی! نام کاروان ورزشی ایران را درست انتخاب کرده بودند. این جوانان به معنای واقعی کلمه سفیران امیدند و ایران فردا با این جوانان قلهها را فتح خواهد کرد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
چرا باند جنایتکار مأیوس است؟

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و سومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید محمدحسین شهریاری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و سه
سرمقاله
چرا باند جنایتکار مأیوس است؟
تحولات دو سال اخیر در فلسطین اشغالی نشاندهنده نقطه عطفی در معادلات منطقهای و جهانی است.
تأکید رهبر معظم انقلاب مبنیبر «مأیوس بودن صهیونیستها» و تلاش رئیسجمهور آمریکا برای بازگرداندن روحیه به آنان در سخنرانی اخیر خود در کنیست، نشانه بحران عمیق سیاسی، نظامی و روانی صهیونیستها است.
اگر نگاهی دقیق به تحولات دو سال اخیر داشته باشیم بهخوبی این نکته اثبات میشود که اسرائیل هرگز قادر نخواهد بود به وضعیت پیشاز ۷ اکتبر بازگردد.
حملات موشکی دقیق و هدفمند ساخت صنایع دفاعی ایران توانستند مراکز حساس و زیرساختهای اسرائیل را تخریب کنند. این موشکها که ساخته و طراحیشده توسط جوانان ایرانی هستند، نشاندهنده تحول راهبردی در عرصه دفاعی و قدرت بازدارندگی محور مقاومت است و اثر روانی آن برای صهیونیستها بسیار گسترده است.
ازسویدیگر اسرائیل در دو سال جنگ خونین غزّه نیز نتوانست حماس را خلع سلاح کند، کنترل کامل امنیتی برقرار نماید و یا ساکنان غزّه را از مناطق خود تخلیه کند. مهمتر از همه، وعده نخستوزیر این رژیم، که اسرای صهیونیست را از طریق نظامی بازخواهد گرداند، محقق نشد.
این ناکامی، محدودیتهای ساختاری و سیاسی اسرائیل را آشکار کرد. جنگ غزّه با ۶۷ هزار شهید ازجمله ۲۰ هزار کودک، بدون آنکه اهداف اصلی اسرائیل را محقق کند، شکست راهبردی و انسانی رژیم را برجسته کرد.
طبق آخرین نظرسنجی مرکز مطالعات امنیتی اسرائیل ۷۰ درصد از صهیونیستها معتقدند که «اسرائیل» در این نبرد پیروز نشده است. علاوهبراین هراس از تکرار عملیاتهای مشابه در بین ساکنان سرزمینهای اشغالی همچنان وجود دارد و ۶۳ درصد از آنها معتقدند که احتمال وقوع رویدادهای مشابه ۷ اکتبر در سالهای آینده وجود دارد.
ناکامی در جنگ، فشارهای داخلی کابینه، کسری بودجه و اعتراضات داخلی نشان میدهد اعتماد عمومی به کابینه و توان نظامی این رژیم بسیار تضعیف شده است.
تلاشهای تبلیغاتی آمریکا، ازجمله سفر رئیسجمهور و سخنان روحیهبخش، صرفاً اقدامی برای مدیریت روانی و جلوگیری از فروپاشی کامل روحیه داخلی اسرائیل بود و قادر به تغییر واقعی معادلات نیست.
در سطح جهانی نیز اسرائیل بهشدت منزوی شده است. پروژههای تبلیغاتی هاسبارا با بودجههای کلان تلاش داشتند تجاوز رژیم را مشروع نشان دهند، اما تصاویر مستقیم کشتار غیرنظامیان، نابودی زیرساختها و مقاومت فعال فلسطینیان باعث فروپاشی دیپلماسی عمومی رژیم شد. ترامپ تلاش میکند اسرائیل را از این انزوا خارج کند، اما فشار افکار عمومی جهانی و ناکامی در تحقق اهداف جنگ، یأس را تشدید کرده است.
مأیوس بودن اسرائیل یک پدیده ساختاری، روانی، نظامی و اقتصادی است که نشان میدهد رژیم نمیتواند به وضعیت پیشاز ۷ اکتبر بازگردد.
شکست میدانی، ناکامی در تحقق اهداف جنگ، فروپاشی دستگاه تبلیغاتی بینالمللی، تفاوت نگرش نسلهای جوان غربی به ماجرای فلسطین، بحران داخلی و تبعات اقتصادی و امنیتی همگی حاکی از شکستهای بزرگ اسرائیل پس از ۷ اکتبر است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
روزمرگی در کمین بیداری

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و چهارین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید عباس صیامی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و چهار
سرمقاله
روزمرگی در کمین بیداری
جنگ دوازدهروزه، اگرچه از نظر زمانی کوتاه بود، اما لرزشی عمیق در لایههای پنهان هویت جمعی ما ایجاد کرد. در روزهایی که خبرها از آتش و خون پر بود، جامعه ایرانی بار دیگر در آینهای از موقعیتهای مرزی به تماشای خود نشست؛ جایی که تعلق، ایمان و حس مسئولیت اجتماعی از سطح شعار فراتر رفت و به کنش و واکنش بدل شد.
آنچه در این مدت آشکار شد، صرفاً همدلی لحظهای با قربانیان جنگ نبود، بلکه بازتعریفی از مفهوم وطندوستی، استقلال و دفاع از مظلوم بهمثابه ارزشهای زنده و نه تاریخی بود.
در شرایط عادی، پیوندهای اجتماعی ما گاه در روزمرگی و بیتفاوتی حل میشود، اما بحرانها چهره واقعی این پیوندها را آشکار میکنند. جنگ دوازدهروزه فرصتی بود تا بفهمیم جامعه، فراتر از شکافهای سیاسی و نسلی، هنوز از منابع عمیق معنایی برای همبستگی برخوردار است. این تجربه نشان داد که ریشههای ایمان و مقاومت، اگرچه گاه خاموش به نظر میرسند، اما در لحظههای اضطرار شعلهور میشوند و میتوانند محور بازسازی وحدت ملی باشند.
نقش رسانهها در این میان تعیینکننده بود. آنها میدان رقابتی از روایتها ساختند؛ میان کسانی که میخواستند بحران را صرفاً صحنهای از درگیری نظامی نشان دهند و آنان که میکوشیدند عمق انسانی و اخلاقی آن را برجسته کنند. نتیجه روشن بود: افکار عمومی بهسوی روایتهایی گرایش یافت که با حس عدالتخواهی و استقلالطلبی ایرانیان سازگارتر بود، و این خود نشانهای از بازگشت اعتماد اجتماعی به نهادهایی است که در بزنگاهها نقش دفاع از مردم را بر عهده دارند.
در این میان، نسل جوان نیز نقشی غافلگیرکننده ایفا کرد. برخلاف تصور رایج از بیتفاوتی آنان، بسیاری از جوانان با خلاقیت رسانهای، کنشگری مجازی و حتی فعالیتهای میدانی نشان دادند که نسبتشان با ارزشهای جمعی قطع نشده است. این حضور، پرسشی تازه پیش روی جامعه گذاشت: آیا ما نسلها را بر اساس ظاهر و سبک زندگی قضاوت کردهایم و از ظرفیت درونیشان برای تداوم فرهنگ مقاومت غافل ماندهایم؟
بااینحال، هر بیداری اجتماعی در معرض خطر فراموشی و مصادره است. اگر این همبستگی به ساختارهای شفاف و پاسخگو گره نخورد، بهزودی در هیاهوی روزمرگی فروکش میکند. مسئولیت نهادها و رسانهها امروز آن است که این سرمایه اجتماعی را با آموزش مدنی، گفتوگوی بیننسلی و تقویت نهادهای اعتمادساز به توان پایدار بدل کنند.
جنگ دوازدهروزه گذشت، اما در ذهن جامعه اثری ماند که نباید به هیجان گذرا تقلیل یابد. شاید اکنون زمان آن باشد که از دل این تجربه، نه فقط روایت مظلومیت، بلکه الگوی بلوغ و بیداری اجتماعی استخراج شود؛ الگویی که بتواند حافظ صلح، عدالت و هویت جمعی ما در جهان پرآشوب امروز باشد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
صلح نمایشی در خارج؛ آشفتگی واقعی در خانه

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و پنجمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علیاصغر پازوکی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و پنج
سرمقاله
صلح نمایشی در خارج؛ آشفتگی واقعی در خانه
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در ماههای اخیر بهنوعی جبهه تقابل خود را به همه کشورهای جهان گسترش داده است. از ونزوئلا تا روسیه، ایران، چین و حتی متحدان غربی. در این میان ایران همواره به یکی از بخشهای ثابت همه سخنرانیهای ترامپ تبدیل شده و بهبهانههای مختلف به امور داخلی ایران گریزی میزند.
این درحالی است که ترامپ در عرصه داخلی با چالشهای مختلفی مواجه است و گویی سعی دارد با این فرافکنیها بهنوعی افکار عمومی را از این چالشها به مسائل خارجی منحرف کند. رهبر معظم انقلاب اخیراً در دیدار قهرمانان و مدالآوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی به این مسئله اشاره و تأکید کردند: «... شما چهکارهی دنیایید؟ چه ربطی به آمریکا دارد که ایران امکانات هستهای و صنعت هستهای دارد یا ندارد؟ این دخالتها، دخالتهای ناباب، ناجور، غلط و زورگویانه است. شنیدم در همهی ایالات آمریکا الان مردم در خیابانها دارند علیه او شعار میدهند؛ طبق این گزارشها، هفت میلیون جمعیت در شهرهای مختلف علیه این شخص دارند شعار میدهند. اگر شماها خیلی توانایی دارید، بروید اینها را آرام کنید! بروید اینها را ساکت کنید و به خانههایشان برگردانید.»
اعتراضات گسترده مردم آمریکا که از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ شروع شد یکی از بزرگترین جنبشهای اعتراضی در تاریخ معاصر این کشور است. میلیونها شهروند، از نیویورک و شیکاگو گرفته تا روستاهای کوچک داکوتای شمالی، در اعتراض به سیاستهای اقتدارگرایانه ترامپ به خیابان آمدند و شعار «نه به پادشاه» سر دادند. این جنبش نهتنها نمادی از مخالفت با تمرکز قدرت در دست سیاستمداری تندرو مثل ترامپ است، بلکه درخواست بازگشت به قانون اساسی و حقوق مدنی است، همان قوانینی که تنها بر روی کاغذ نوشته شده و هیچگاه عملی نشده است.
دلایل شکلگیری این اعتراضات متعدد است: تعطیلی گسترده دولت فدرال، سیاستهای مهاجرتی تهاجمی، محدودیت رسانهها، اعزام نیروهای فدرال به شهرهای تحت کنترل دموکراتها و تلاش برای گسترش اختیارات اجرایی؛ اینها همگی فضایی از نارضایتی و ترس از اقتدارگرایی ایجاد کردهاند. معترضان معتقدند که ترامپ در پی تبدیل مقام ریاستجمهوری به موقعیتی شبیه پادشاهی است؛ همان چیزی که بیش از ۲۵۰ سال پیش آمریکاییها علیه آن انقلاب کردند.
اما نکته جالب این است که ترامپ به جای توجه به این درخواستهای داخلی با بدترین الفاظ مخالفان را خطاب کرده و به سیاست تهاجمی در عرصه خارجی برای انحراف افکار عمومی روی آورده است.
این سیاست تهاجمی در مورد ایران به اوج خود رسیده و ترامپ در دخالتی آشکار خواستار اعمال محدودیتهایی بر برنامه هستهای و فشار بر تهران برای پذیرفتن صلح تحمیلی است. اما واکنش قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد این زیادهخواهیها برای وی این مسئله را مسجل کرد که ایران مانند برخی بازیگران و کشورهای دیگر، ضعیف و بیاراده نیست و هیچگاه مذاکره و صلح تحت فشار را قبول نخواهد کرد.
علاوهبراین دخالتهای آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف و در مقابل تمسخر مخالفان داخلی و تظاهرکنندگان، صدای رسانههای آمریکایی را نیز درآورده و بیشتر رسانههای جریان اصلی، سیاستهای تهاجمی ترامپ در عرصه خارجی را نه درراستای منافع ملی آمریکا بلکه بهعنوان ماجراجوییهایی خطرناک از سوی ترامپ میدانند که هزینههای زیادی را بر آمریکا در جهان تحمیل کرده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
جنگی میان همه جنگها

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و ششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علی تیزکار تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و شش
سرمقاله
جنگی میان همه جنگها
جنگ تمام نشده است. همانطور که شروع آن سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد نبود. حالا هم تمام نشده است و ادامه دارد. آن ۱۲ روز جلوه و بُعدی خاص از جنگی بود که از دههها پیش در میادین مختلف و گوناگون آغاز شده است. برخی میدانهای آن سروصدا و گلوله و خون دارد -مثل ترور دانشمندان هستهای در دهه ۹۰- و بعضی دیگر از جنس عملیاتهای خاموش و بیسروصداست؛ مثل تهاجم فرهنگی و عملیات رسانهای و روانی، جنگ اقتصادی، جنگ علمی، جنگ دیپلماتیک و جنگ سایبری از دیگر ابعاد این نبرد همهجانبه و تمامعیار است.
هرکدام از این میادین و ابعاد مختلف درگیری، مختصات، عوامل، سربازان، تکنیکها، ویژگیها و ابزار خاص خود را دارد اما یک عامل و عنصر در تمام این نبردها حیاتی و تعیینکننده است؛ امید. جبههای که ناامید باشد، با قاطعیت میتوان گفت نبرد را پیشاپیش باخته است.
دشمن نیز از سالها پیش درباره این موضوع و عنصر، کار تخریبی فراوانی را شروع کرده است. برنامهای همهجانبه و مفصل و البته پیچیده که اقشار مختلف را دربرمیگیرد و میخواهد هرکدام را بهنحوی ناامید سازد.
با اندکی دقت میتوان دریافت که قشر جوان ایرانی، در مرکز اهداف این برنامه راهبردی قرار دارد. چراکه جوانان موتور محرکه و نیروی اصلی هرکدام از میادین نبرد فوق هستند. واقعیت آن است که در این نبرد شناختی و ذهنی، امکانات دشمن بههیچعنوان با امکانات ما قابل قیاس نیست. آنان از بهروزترین و مدرنترین فناوریها و ابزار برای این نبرد برخوردار هستند و بودجههایی که در این مسیر هزینه میکنند بههیچعنوان با بودجههای ایران تناسبی ندارد. کارشان را هم از منظری خوب بلدند! نقاط ضعف را صد برابر بزرگ میکنند و نقاط قوت را یا پنهان کرده یا به آن خدشه وارد میسازند.
متأسفانه برخی در داخل نیز آگاهانه یا ناآگاهانه در زمین دشمن توپ میزنند و با رفتار و گفتار غلط خود، به عملیات ناامیدسازی دشمن دامن میزنند و درواقع به جبهه خودی خیانت میکنند.
بههرحال این کشور از مشکلاتی مزمن و تاریخی رنج میبرد که میراث حکومتهای وابسته و فاسد پیشین است. عقبماندگی از قافله علم و پیشرفت جهانی در دو قرن اخیر تنها یک نمونه از این آسیبهاست. در کنار آن فشار بیامان دشمن در حوزههای مختلف که فقط یکی از آنها برای خرد کردن هر کشور و ملّتی کافی است، خود عاملی دیگر است. نفوذیها و غربزدهها دو دسته دیگری هستند که بهطرق مختلف برنامه دشمن را تسهیل و تکمیل میکنند. در چنین شرایطی، روی کاغذ و علیالظاهر همه چیز به نفع دشمن و برنامه ناامیدسازی آن است.
اما در همین شرایط سخت و خطیر میبینیم که جوانان ایرانی در میادین ورزشی بهکرّات افتخار میآفرینند، مدالهای علمی جهانی را به خانه میآورند، در میدان نظامی هم نوآوری و تولیدات کارآمد و شگفتیساز دارند و هم وقت استفاده از آنها حماسه میآفرینند و بالاخره در میدان دفاع از وطن، با هر سلیقه و نگاهی، کنار هم در برابر دشمن متجاوز میایستند. و این همان چیزی است که دشمن از درک آن عاجز بوده و علیرغم تمام برنامهریزیها و صرف بودجههای کلان، نمیتواند اهداف خود را محقق سازد.
و بالاخره در پایان باید تأکید کرد امیدداشتن و امیددادن بهمعنای خوشخیالی و نادیده انگاشتن مشکلات نیست. اتفاقاً دل بستن به نقاط خیالی و چشم امید به دست اجنبی داشتن یکی از ابعاد برنامه دشمنان ایران عزیز است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
صلح آمریکایی بوی خون میدهد

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و هفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علیمحمد صانعی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و هفت
سرمقاله
صلح آمریکایی بوی خون میدهد
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در سخنرانیهای مختلف در تلاش برای تثبیت این گزاره است که بهدنبال نجات غرب آسیا و برقراری صلح در این منطقه است. این ادعا، بازی جدید ترامپ برای کسب منافع است و صلح مد نظر وی چیزی جز تحمیل اراده آمریکا بر دیگران نیست، اما پایه و اساس همین ادعا نیز بسیار مضحک است. چرا که اساساً آمریکا خود با ایجاد پایگاههای نظامی گسترده باعثوبانی تمام مشکلات و چالشهای موجود در غرب آسیا بهشمار میرود و اکنون ژست ناجی گرفتن از سوی ترامپ لطیفهای سیاسی است.
آمریکا در بیش از دو دهه گذشته، نقشی ویرانگر در نظم سیاسی، امنیتی و اجتماعی منطقه ایفا کرده است. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، سیاست خارجی آمریکا تهاجمیتر از قبل شد و با سیاست ادعایی «مبارزه با تروریسم» رویکردی مداخلهگرایانه و نظامیمحور را بیش از گذشته در پیش گرفت. این تغییر راهبرد، بهانهای برای حضور گسترده نظامی در منطقه و اجرای سیاستهایی شد که نهتنها موجب افزایش ثبات نشد، بلکه زمینهساز چرخهای از ناامنی، فروپاشی دولتها و ظهور گروههای تروریستی شد.
در این چارچوب، حمله آمریکا به افغانستان در سال۲۰۰۱ و عراق در سال۲۰۰۳ بهعنوان دو محور اصلی «جنگ پیشدستانه» تعریف شد. ادعای وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق و حمایت طالبان از تروریسم، به ابزار آمریکا برای مشروعیتبخشی به این مداخلات تبدیل شد؛ بااینحال، در هر دو مورد، ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشورها پس از مداخله دچار فروپاشی شدند.
نابودی نهادهای دولتی، حذف نیروهای بومی از ساختار قدرت و گسترش احساس بیعدالتی و تحقیر اجتماعی، بستری مناسب برای رشد گروههای تروریستی نظیر القاعده و بعدها داعش فراهم کرد. در واقع، سیاستهای ادعایی آمریکا بهجای مبارزه با تروریسم به بازتولید و گسترش آن انجامید. حتی مقامات سیاسی این کشور از جمله ترامپ بارها اعتراف کردهاند که داعش اساساً محصول نهادهای اطلاعاتی آمریکا بوده است.
از سوی دیگر حمایت همهجانبه آمریکا از اسرائیل باعث شد که چرخه بیثباتی و جنایت در غرب آسیا وارد عمیقترین مرحله خود شود. جایی که رژیم صهیونیستی با سلاحهای آمریکایی طی دو سال ۶۷ هزار فلسطینی را شهید و با به کار بردن ۲۰۰ هزار تن بمب، غزه را ویران کرد، با حملات گسترده شمار زیادی از مردم لبنان را به شهادت رساند، زیرساختهای یمن و سوریه را هدف قرار داد و در نهایت حملات تروریستی به ایران را بهعنوان یکی از پایههای اصلی صلح ادعایی در منطقه انجام داد.
این رفتارها و کنشگریهای آمریکا در بیش از دو دهه اخیر باعث شده که غرب آسیا بهعنوان بحرانیترین منطقه در عرصه بینالملل شناخته شود و علت این مسئله نیز مستقیم به سیاستهای جنگطلبانه و تندروانه آمریکاییها برمیگردد. حال در این شرایط دونالد ترامپ با گرفتن ژست صلحطلبی به دنبال نجات منطقهای است که خود آن را تبدیل به نقطهای بحرانی کردهاند.
شاید دولت آمریکا بتواند با نمایشهایی همچون نشست شرم الشیخ، مدتی رسانه های جهان را سرگرم کند اما واقعیت آن است که تا وقتی دست از مداخله در امور منطقه برنداشته و قلاده رژیم اسرائیل را نکشد، غرب آسیا روی آرامش به خود نخواهد دید و آتش زیر خاکستر دیر یا زود زبانه خواهد کشید.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
حزبالله؛ بازیگر خردمند

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و هشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علی هاتفیفرد تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و هشت
سرمقاله
حزبالله؛ بازیگر خردمند
حزبالله لبنان امروز در یکی از نقاط حساس تاریخ خود به سر میبرد، وضعیتی که ریشه در متغیرهای کلان غرب آسیا و ماهیت سیاستهای راهبردی واشنگتن و تلآویو دارد.
دولت دونالد ترامپ و متحدان منطقهایاش تلاش دارند با فشار سیاسی و نظامی و تبلیغِ عبارت فریبنده «صلح منطقهای»، کانونهای مقاومت علیه اشغالگری را هدف قرار دهند و پروژه خلع سلاح را پیش ببرند.
در چنین فضایی، رفتار حزبالله در ماههای گذشته نشاندهنده اتخاذ راهبردی هوشمندانه و خردمندانه است که دو چالش اصلی پیش روی این جنبش را مدیریت میکند.
چالش نخست، تداوم حملات پراکنده و هدفمند اسرائیل به لبنان است. از زمان اعلام آتشبس اسرائیل با لبنان، نقض مکرر آتشبس (بیش از ۴ هزار مورد) و عملّیاتهای ترور هدفمند در خاک لبنان ادامه یافته است، رفتاری که بسیاری آن را تلاشی برای وادار ساختن حزبالله به واکنش گسترده و فراهم آوردن بهانه برای آغاز جنگی فراگیر میدانند.
در پاسخ، حزبالله بهجای اقدام هیجانی یا آغاز جنگ گسترده، از استراتژی خویشتنداری تاکتیکی استفاده کرده است. اظهارات اخیر شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزبالله نمایانگر همین راهبرد است؛ یعنی آمادگی کامل برای دفاع و مخالفت قاطع با هر تلاشی برای تضعیف مقاومت.
شیخ نعیم قاسم در گفتوگو با شبکه المنار تأکید کرد: ما بهعنوان مقاومت آماده دفاع هستیم اما آمادهی به راه انداختن جنگ نیستیم. ما نه تصمیمی برای جنگیدن داریم و نه تصمیمی برای شروع جنگ. اما اگر جنگی به ما تحمیل شود، حتی اگر چیزی جز یک تخته چوب نداشته باشیم، اجازه عبور به اسرائیل را نخواهیم داد.
چالش دوم، فشارهای سیاسی و دیپلماتیک برای خلع سلاح حزبالله است که از سوی آمریکا و اسرائیل پیگیری میشود. در داخل لبنان، بحران اقتصادی و شکافهای سیاسی پیچیدهای وجود دارد که هرگونه تحریک داخلی میتواند به یک بحران طولانی و فراگیر منجر شود که همهی گروهها بازندهی این بحران خواهند بود.
حزبالله اما با تأکید مستمر بر مشروعیت سلاحش بهعنوان ابزار دفاع ملّی و با تلاش برای جلوگیری از تبدیلِ این مسئله به جنگ داخلی، مسیرِ حفظ انسجام داخلی را پی گرفته است. به عبارت دیگر، رویکرد حزبالله نه تقابل با جریانهای لبنانی، بلکه تلاش برای حفظ ثبات و ممانعت از بهرهبرداری دشمن از اختلافات داخلی است.
این بازی هوشمندانه بر سه ستون قرار دارد: خویشتنداری نسبت به تحریکات اسرائیل، حفظ سلاح مقاومت بهعنوان تضمین امنیت ملّی و تقویت انسجام سیاسی و اجتماعی در داخل لبنان. ترکیب این سه عنصر، هم توان بازدارندگی را حفظ میکند و هم مانع از سقوط کشور در گرداب جنگی میشود که هدف اصلی پروژههای خارجی است.
درمجموع باید تأکید کرد که حزبالله با کنشگری هوشمندانه خود در محیط ملتهب منطقه نشان داده است که توانایی تبدیل تهدیدات خارجی به فرصتی برای نشان دادن مسئولیتپذیری ملّی و مدیریت بحران را دارد بهگونهای که از یک سو از امنیت مرزها دفاع شود و از سوی دیگر از فروپاشی داخلی جلوگیری گردد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
روزمرگی در کمین بیداری

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و چهارین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید عباس صیامی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و چهار
سرمقاله
روزمرگی در کمین بیداری
جنگ دوازدهروزه، اگرچه از نظر زمانی کوتاه بود، اما لرزشی عمیق در لایههای پنهان هویت جمعی ما ایجاد کرد. در روزهایی که خبرها از آتش و خون پر بود، جامعه ایرانی بار دیگر در آینهای از موقعیتهای مرزی به تماشای خود نشست؛ جایی که تعلق، ایمان و حس مسئولیت اجتماعی از سطح شعار فراتر رفت و به کنش و واکنش بدل شد.
آنچه در این مدت آشکار شد، صرفاً همدلی لحظهای با قربانیان جنگ نبود، بلکه بازتعریفی از مفهوم وطندوستی، استقلال و دفاع از مظلوم بهمثابه ارزشهای زنده و نه تاریخی بود.
در شرایط عادی، پیوندهای اجتماعی ما گاه در روزمرگی و بیتفاوتی حل میشود، اما بحرانها چهره واقعی این پیوندها را آشکار میکنند. جنگ دوازدهروزه فرصتی بود تا بفهمیم جامعه، فراتر از شکافهای سیاسی و نسلی، هنوز از منابع عمیق معنایی برای همبستگی برخوردار است. این تجربه نشان داد که ریشههای ایمان و مقاومت، اگرچه گاه خاموش به نظر میرسند، اما در لحظههای اضطرار شعلهور میشوند و میتوانند محور بازسازی وحدت ملی باشند.
نقش رسانهها در این میان تعیینکننده بود. آنها میدان رقابتی از روایتها ساختند؛ میان کسانی که میخواستند بحران را صرفاً صحنهای از درگیری نظامی نشان دهند و آنان که میکوشیدند عمق انسانی و اخلاقی آن را برجسته کنند. نتیجه روشن بود: افکار عمومی بهسوی روایتهایی گرایش یافت که با حس عدالتخواهی و استقلالطلبی ایرانیان سازگارتر بود، و این خود نشانهای از بازگشت اعتماد اجتماعی به نهادهایی است که در بزنگاهها نقش دفاع از مردم را بر عهده دارند.
در این میان، نسل جوان نیز نقشی غافلگیرکننده ایفا کرد. برخلاف تصور رایج از بیتفاوتی آنان، بسیاری از جوانان با خلاقیت رسانهای، کنشگری مجازی و حتی فعالیتهای میدانی نشان دادند که نسبتشان با ارزشهای جمعی قطع نشده است. این حضور، پرسشی تازه پیش روی جامعه گذاشت: آیا ما نسلها را بر اساس ظاهر و سبک زندگی قضاوت کردهایم و از ظرفیت درونیشان برای تداوم فرهنگ مقاومت غافل ماندهایم؟
بااینحال، هر بیداری اجتماعی در معرض خطر فراموشی و مصادره است. اگر این همبستگی به ساختارهای شفاف و پاسخگو گره نخورد، بهزودی در هیاهوی روزمرگی فروکش میکند. مسئولیت نهادها و رسانهها امروز آن است که این سرمایه اجتماعی را با آموزش مدنی، گفتوگوی بیننسلی و تقویت نهادهای اعتمادساز به توان پایدار بدل کنند.
جنگ دوازدهروزه گذشت، اما در ذهن جامعه اثری ماند که نباید به هیجان گذرا تقلیل یابد. شاید اکنون زمان آن باشد که از دل این تجربه، نه فقط روایت مظلومیت، بلکه الگوی بلوغ و بیداری اجتماعی استخراج شود؛ الگویی که بتواند حافظ صلح، عدالت و هویت جمعی ما در جهان پرآشوب امروز باشد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
چرا باند جنایتکار مأیوس است؟

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و سومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید محمدحسین شهریاری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و سه
سرمقاله
چرا باند جنایتکار مأیوس است؟
تحولات دو سال اخیر در فلسطین اشغالی نشاندهنده نقطه عطفی در معادلات منطقهای و جهانی است.
تأکید رهبر معظم انقلاب مبنیبر «مأیوس بودن صهیونیستها» و تلاش رئیسجمهور آمریکا برای بازگرداندن روحیه به آنان در سخنرانی اخیر خود در کنیست، نشانه بحران عمیق سیاسی، نظامی و روانی صهیونیستها است.
اگر نگاهی دقیق به تحولات دو سال اخیر داشته باشیم بهخوبی این نکته اثبات میشود که اسرائیل هرگز قادر نخواهد بود به وضعیت پیشاز ۷ اکتبر بازگردد.
حملات موشکی دقیق و هدفمند ساخت صنایع دفاعی ایران توانستند مراکز حساس و زیرساختهای اسرائیل را تخریب کنند. این موشکها که ساخته و طراحیشده توسط جوانان ایرانی هستند، نشاندهنده تحول راهبردی در عرصه دفاعی و قدرت بازدارندگی محور مقاومت است و اثر روانی آن برای صهیونیستها بسیار گسترده است.
ازسویدیگر اسرائیل در دو سال جنگ خونین غزه نیز نتوانست حماس را خلع سلاح کند، کنترل کامل امنیتی برقرار نماید و یا ساکنان غزه را از مناطق خود تخلیه کند. مهمتر از همه، وعده نخستوزیر این رژیم، که اسرای صهیونیست را از طریق نظامی بازخواهد گرداند، محقق نشد.
این ناکامی، محدودیتهای ساختاری و سیاسی اسرائیل را آشکار کرد. جنگ غزه با ۶۷ هزار شهید ازجمله ۲۰ هزار کودک، بدون آنکه اهداف اصلی اسرائیل را محقق کند، شکست راهبردی و انسانی رژیم را برجسته کرد.
طبق آخرین نظرسنجی مرکز مطالعات امنیتی اسرائیل ۷۰ درصد از صهیونیستها معتقدند که «اسرائیل» در این نبرد پیروز نشده است. علاوهبراین هراس از تکرار عملیاتهای مشابه در بین ساکنان سرزمینهای اشغالی همچنان وجود دارد و ۶۳ درصد از آنها معتقدند که احتمال وقوع رویدادهای مشابه ۷ اکتبر در سالهای آینده وجود دارد.
ناکامی در جنگ، فشارهای داخلی کابینه، کسری بودجه و اعتراضات داخلی نشان میدهد اعتماد عمومی به کابینه و توان نظامی این رژیم بسیار تضعیف شده است.
تلاشهای تبلیغاتی آمریکا، ازجمله سفر رئیسجمهور و سخنان روحیهبخش، صرفاً اقدامی برای مدیریت روانی و جلوگیری از فروپاشی کامل روحیه داخلی اسرائیل بود و قادر به تغییر واقعی معادلات نیست.
در سطح جهانی نیز اسرائیل بهشدت منزوی شده است. پروژههای تبلیغاتی هاسبارا با بودجههای کلان تلاش داشتند تجاوز رژیم را مشروع نشان دهند، اما تصاویر مستقیم کشتار غیرنظامیان، نابودی زیرساختها و مقاومت فعال فلسطینیان باعث فروپاشی دیپلماسی عمومی رژیم شد. ترامپ تلاش میکند اسرائیل را از این انزوا خارج کند، اما فشار افکار عمومی جهانی و ناکامی در تحقق اهداف جنگ، یأس را تشدید کرده است.
مأیوس بودن اسرائیل یک پدیده ساختاری، روانی، نظامی و اقتصادی است که نشان میدهد رژیم نمیتواند به وضعیت پیشاز ۷ اکتبر بازگردد.
شکست میدانی، ناکامی در تحقق اهداف جنگ، فروپاشی دستگاه تبلیغاتی بینالمللی، تفاوت نگرش نسلهای جوان غربی به ماجرای فلسطین، بحران داخلی و تبعات اقتصادی و امنیتی همگی حاکی از شکستهای بزرگ اسرائیل پس از ۷ اکتبر است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
به همین خیال باش!

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و دومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سینا سلیمانی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و دو
سرمقاله
به همین خیال باش!
دونالد ترامپ، در سفر هفته گذشته خود به منطقه غرب آسیا برای شرکت در اجلاس شرمالشیخ، ابتدا راهی سرزمینهای اشغالی شد و سخنرانی مفصلی را در مجلس رژیم اسرائیل انجام داد.
بخش قابلتوجهی از این سخنرانی به ایران اختصاص داشت. او با لودگیِ بیش از عادت همیشگی خود سعی کرد چند پیام موازی را صادر کند. پیامهایی که در مجموع میخواست از او تصویر قلدری سخاوتمند را به نمایش بگذارد که فرصتی دیگر برای تسلیم شدن به ایران داده و ایران باید قدر این فرصت را بداند.
البته که این مدل رفتار و برخورد متکبرانه و لودگی از سوی رئیسجمهور فعلی آمریکا، چیز جدید و تعجبآوری نیست. او دهها تن از سران کشورهای دنیا را ۴ ساعت در اجلاس شرمالشیخ منتظر نگه داشت و دیر به اجلاس رفت و در اجلاس نیز سیرکی تحقیرآمیز بر پا کرد و هر کدام را به شکلی نواخت.
یاوهگوییهای ترامپ در کنست، البته تازگی نداشت. او کم و بیش در تمام سخنرانیها و مصاحبههای اخیر خود گریزی به ایران میزند و از این دست سخنان میگوید اما این سخنرانی هم از نظر کمیت و هم کیفیت لودگی در سطح جدید قرار داشت و پاسخ ندادن به آن تبعات خاص خود را داشت و میتوانست دشمن را درباره رجزخوانیهای خود دچار توهمی خطرناک کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی دیروزشان، به این یاوهگوییها واکنش نشان داده و پاسخی محکم و قاطع به آن دادند. این پاسخ از چند منظر قابل تأمل و تحلیل است؛ نخست آن که نشان داد ایشان به عنوان رهبر این کشور و ملت، در خط مقدم دفاع از عزت ایرانی و ایرانی هستند و اجازه نمیدهند هر بیسر و پایی هر آنچه میخواهند درباره ایران بر زبان رانده و پاسخی درخور دریافت نکنند.
نکته مهم دیگر آنکه واکنش قاطع رهبر انقلاب، بار دیگر نشان داد ایشان در برابر هیمنه پوشالی و تهدیدهای استکبار هراسی نداشته و آنجا که ضرورت دارد، موضعگیری صریح و شفاف میکنند.
این موضعگیری نیز از سر انفعال و به شکل تدافعی نیست، بلکه به صورت مستدل و منطقی، شکل تهاجمی نیز به خود گرفته و وضعیت شکننده حریف را به او یادآوری میکند.
در اینجا نیز ترامپ خطاب قرار گرفته و به او یادآوری شد، کسی که ۷ میلیون از مخالفانش در خیابانها علیه او تظاهرات کردهاند در جایگاهی نیست که برای بقیه قلدری کند و بهتر است به امورات کشور خود بپردازد.
این پاسخ دو نکته مهم دیگر نیز داشت. نخست آنکه با تیزبینی به ماهیت واقعی آن اشاره داشت که هدف از آن نمایش و رجزخوانیها، روحیه دادن به صهیونیستهای شکستخورده و مأیوس بود و دوم آنکه ایران تسلیم زورگویی نمیشود و آنچه ترامپ مذاکره و معامله مینامند و تهران را به آن دعوت میکند، دیکتهای آمریکایی است که ایران صرفاً باید امضاکننده آن باشد.
این قلدربازیها شاید برخی را در دنیا مرعوب کند و صحنهای برای نمایشهایی همچون شرمالشیخ بسازد اما قطعا بر ایران اثر نخواهد گذاشت.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
شناسنامه جوان ایرانی

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و یکمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید اسماعیل پاشایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و یک
سرمقاله
باز هم شلیک به توافق
جوانان سرمایه هر کشوری محسوب میشوند و جوامع مختلف سعی دارند حتی به قیمت جذب مهاجر، جمعیت جوان خود را تا جای ممکن حفظ کنند. در ایران و تاریخ معاصر آن، جوانان ارزش و نقشی مضاعف و تاریخی داشته و دارند. اگرچه اقشار مختلف سنی در مبارزه با رژیم طاغوت و براندازی آن نقش داشتند اما با جرأت و اطمینان میتوان گفت، بار اصلی این انقلاب مردمی و اجتماعی بر دوش جوانان بود. همان جوانانی که حضرت امام(ره) سالها پیش از آن و در اوایل دوران مبارزه به آنان اشاره کرده و فرموده بودند سربازان من در گهوارهها هستند. کودکانی که قد کشیدند و در جوانی، رژیم وابسته و فاسد پهلوی را ریشهکن کردند.
پس از پیروزی انقلاب نیز هرگاه کشور با موقعیتی خطیر مواجه شد، باز هم این جوانان بودند که با شوروشوق و شجاعانه وارد میدان شدند و خطر را دفع کردند. جنگ تحمیلی هشتساله و نقش جوانان در آن، نمونه بارز و شاخصی از این حضور درخشان است.
میتوان گفت تقریباً تمام برنامه و توطئههای دشمن نیز برای همین نسل است. دشمن بهخوبی میداند هر ضربهای که خورده و هر شکست کلانی که در تقابل با ایران متحمل شده، جوانان در آن نقش داشتهاند. دستاوردها و پیشرفتهای ایرانِ امروز، مرهون این نسل است. نسلی که علیرغم تمام موانع طبیعی و غیرطبیعی، وسوسهها و توطئههای دشمن و مشکلات و کمبودها و حتی گلایهها، از تلاش و تکاپو دست نکشیده و رخدادهای بزرگی را رقم زده است، از میادین بینالمللی ورزش قهرمانی گرفته تا میدان علم و دانش و کار و تولید و سازندگی.
اغراق نیست اگر بگوییم موضوع جوان و جوانان ایرانی، یکی از بزرگترین موضوعاتی است که دشمن درباره آن دچار اشتباه محاسباتی است. رسانههای غربی طی دو دهه اخیر مملو از تحلیلها و گزارشهایی است که مدعی بودند نسل جوان ایرانی تغییر کرده و دینگریز شده و ناامید است و اهل مقاومت نیست و از این قبیل ادعاها. البتهکه بسیاری از آنان خوب میدانند که نسبت این ادعاها با واقعیت چیست اما اصرار بر عملیات روانی، خودشان را هم دچار توهم کرد و نتیجه آن شد که گمان کردند در جنگ اخیر، نسل جوان پشت کشور خود را خالی خواهد کرد اما وقتی شیپور جنگ نواخته شد، حتی همان جوانانی که ظاهری متفاوت داشتند نیز زیر پرچم مقدس ایران جمع شدند و در برابر دشمن صفآرایی کرده و دشمن را غافلگیر کردند.
روی دیگر این اتحاد و انسجام، جوانانی بودند که در عین گمنامی، طی این سالها دست کشور را از ابزار دفاعی بومی پر کردند تا جوانانی دیگر با رشادت و شجاعت به وقت خطر، دشمن متجاوز را تنبیه کنند و بر جای خود بنشانند. و امتداد این نسل افتخارآمیز جوانانی هستند که با افتخار به پرچم کشور خود در میادین ورزشی ادای احترام نظامی میکنند و یا میهن را در محافل علمی جهانی، سربلند میسازند.
از همین روست که امروز رهبر انقلاب در دیدار قهرمانان و مدالآوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی تأکید کردند: «قدرت ملّت ایران در جوانهایش متجلّی است».

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
به همین خیال باش!

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و دومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سینا سلیمانی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و دو
سرمقاله
به همین خیال باش!
دونالد ترامپ، در سفر هفته گذشته خود به منطقه غرب آسیا برای شرکت در اجلاس شرمالشیخ، ابتدا راهی سرزمینهای اشغالی شد و سخنرانی مفصلی را در مجلس رژیم اسرائیل انجام داد.
بخش قابلتوجهی از این سخنرانی به ایران اختصاص داشت. او با لودگیِ بیش از عادت همیشگی خود سعی کرد چند پیام موازی را صادر کند. پیامهایی که در مجموع میخواست از او تصویر قلدری سخاوتمند را به نمایش بگذارد که فرصتی دیگر برای تسلیم شدن به ایران داده و ایران باید قدر این فرصت را بداند.
البته که این مدل رفتار و برخورد متکبرانه و لودگی از سوی رئیسجمهور فعلی آمریکا، چیز جدید و تعجبآوری نیست. او دهها تن از سران کشورهای دنیا را ۴ ساعت در اجلاس شرمالشیخ منتظر نگه داشت و دیر به اجلاس رفت و در اجلاس نیز سیرکی تحقیرآمیز بر پا کرد و هر کدام را به شکلی نواخت.
یاوهگوییهای ترامپ در کنست، البته تازگی نداشت. او کم و بیش در تمام سخنرانیها و مصاحبههای اخیر خود گریزی به ایران میزند و از این دست سخنان میگوید اما این سخنرانی هم از نظر کمیت و هم کیفیت لودگی در سطح جدید قرار داشت و پاسخ ندادن به آن تبعات خاص خود را داشت و میتوانست دشمن را درباره رجزخوانیهای خود دچار توهمی خطرناک کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی دیروزشان، به این یاوهگوییها واکنش نشان داده و پاسخی محکم و قاطع به آن دادند. این پاسخ از چند منظر قابل تأمل و تحلیل است؛ نخست آن که نشان داد ایشان به عنوان رهبر این کشور و ملت، در خط مقدم دفاع از عزت ایرانی و ایرانی هستند و اجازه نمیدهند هر بیسر و پایی هر آنچه میخواهند درباره ایران بر زبان رانده و پاسخی درخور دریافت نکنند.
نکته مهم دیگر آنکه واکنش قاطع رهبر انقلاب، بار دیگر نشان داد ایشان در برابر هیمنه پوشالی و تهدیدهای استکبار هراسی نداشته و آنجا که ضرورت دارد، موضعگیری صریح و شفاف میکنند.
این موضعگیری نیز از سر انفعال و به شکل تدافعی نیست، بلکه به صورت مستدل و منطقی، شکل تهاجمی نیز به خود گرفته و وضعیت شکننده حریف را به او یادآوری میکند.
در اینجا نیز ترامپ خطاب قرار گرفته و به او یادآوری شد، کسی که ۷ میلیون از مخالفانش در خیابانها علیه او تظاهرات کردهاند در جایگاهی نیست که برای بقیه قلدری کند و بهتر است به امورات کشور خود بپردازد.
این پاسخ دو نکته مهم دیگر نیز داشت. نخست آنکه با تیزبینی به ماهیت واقعی آن اشاره داشت که هدف از آن نمایش و رجزخوانیها، روحیه دادن به صهیونیستهای شکستخورده و مأیوس بود و دوم آنکه ایران تسلیم زورگویی نمیشود و آنچه ترامپ مذاکره و معامله مینامند و تهران را به آن دعوت میکند، دیکتهای آمریکایی است که ایران صرفاً باید امضاکننده آن باشد.
این قلدربازیها شاید برخی را در دنیا مرعوب کند و صحنهای برای نمایشهایی همچون شرمالشیخ بسازد اما قطعا بر ایران اثر نخواهد گذاشت.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
باز هم شلیک به توافق

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیستمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید حمیدرضا میرزایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست
سرمقاله
باز هم شلیک به توافق
رژیم صهیونیستی امروز با حمله به نقاط مختلف نوار غزه نشان داد که رویکرد این رژیم همان مشی همیشگی یعنی عدم پایبندی به تعهدات و توافقات است. درحالیکه توافق شرمالشیخ با هدف برقراری آتشبس و کاهش تنشها در نوار غزه منعقد شد، واقعیت میدانی چیز دیگری را نشان میدهد؛ رژیم صهیونیستی با نقض آتشبس بار دیگر ثابت کرد که به هیچ توافق و تعهدی پایبند نیست. این حملات به بهانه حمله حماس به خودروی زرهی صهیونیستها انجام شده در حالی که گردانهای قسام هرگونه ارتباط با این حمله را منکر شدهاند. طبق آخرین آمار بیش از ۲۰ حمله هوایی اسرائیل به مناطق شرقی شهر خان یونس در جنوب نوار غزه انجام شده است.
از زمان تأسیس این رژیم تا امروز، هیچ آتشبسی از سوی اسرائیل بهطور واقعی تداوم نیافته است. براساس گزارشهای مستند، رژیم صهیونیستی تنها در لبنان بیش از ۴۱۵۱ بار توافق آتشبس را نقض کرده و در غزه نیز بارها پس از امضای توافقهای مشابه، حملات جدیدی را علیه غیرنظامیان آغاز کرده است. این آمارها بیانگر یک واقعیت انکارناپذیر است: نقض تعهدات بخشی از دکترین نظامی و سیاسی اسرائیل است.
توافق شرمالشیخ نیز در همین مسیر قرار دارد. با وجود تعهدات رسمی برای توقف عملیات، جنگندههای اسرائیلی به بمباران مناطق رفح، خانیونس و جبالیا ادامه دادهاند. این اقدامات نهتنها نقض آشکار توافق آتشبس است، بلکه نشان میدهد تلآویو هیچگونه ارادهای برای تحقق صلح پایدار ندارد. در چنین شرایطی، اعتماد به این رژیم چیزی جز سادهانگاری سیاسی نیست.
کارشناسان جهان عرب در ارزیابی خود از این وضعیت تأکید میکنند: «آتشبس کنونی در غزه «بسیار شکننده» است، چراکه رژیم صهیونیستی اساساً قابل اعتماد نیست. همانگونه که این رژیم در لبنان هزارانبار آتشبس را نقض کرد در غزه نیز همین سناریو تکرار خواهد شد. اسرائیل از هر توافقی برای پوشاندن شکستهای میدانی خود استفاده میکند و بلافاصله پس از بازسازی توان نظامی، حملاتش را از سر میگیرد.»
واقعیت آن است که توافق شرمالشیخ نه بر پایهی اعتماد، بلکه بر پایهی اجبار و فشارهای بینالمللی شکل گرفته است. رژیمی که مدارس، بیمارستانها و اردوگاههای آوارگان را بمباران میکند، نمیتواند شریک صلح باشد. تا زمانی که تلآویو از پاسخگویی در برابر جنایاتش مصون است و از حمایت کامل واشنگتن برخوردار است، هرگونه آتشبس تنها «وقفهای کوتاه در روند کشتار» خواهد بود.
با این رفتارهای تکراری و پیشبینیشده اسرائیل، آینده توافق شرمالشیخ نهتنها روشن نیست، بلکه در سایه تجربههای تلخ گذشته، تیره و ناپایدار بهنظر میرسد. آتشبس شکننده کنونی، فرصتی کوتاه برای مردم رنجدیده غزه فراهم کرده است تا از زیر آوار جنگ نفسی تازه کنند، اما تا زمانی که رژیم صهیونیستی پاسخگو و مهار نشود، هیچ صلحی واقعی نخواهد بود.
حماس بهخوبی نسبت به کارنامه سیاه اسرائیل واقف بود و به همین دلیل پاسخی هوشمندانه به طرح ۲۰بندی صلح داد. حماس با این پاسخ راه را بر هرگونه اتهام مبنی بر عدم تمایل این جنبش به راه حل سیاسی و مذاکره، بست و فرصتی برای عیان شدن مجدد چهره جنگطلبانه اسرائیل فراهم کرده است. اکنون جهانیان بهخوبی باید این واقعیت را مشاهده کنند که توافق صلح با آمریکا و اسرائیل سرابی بیش نیست.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
عبرتهایی برای زمانه پسابرجام

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و نوزدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رضا بوسلیک تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و نوزده
سرمقاله
عبرتهایی برای زمانه پسابرجام
امروز بهطور رسمی و براساس توافق هستهای موسوم به برجام، این توافق پس از ۱۰ سال پایان یافت.
توافقی که با انعطاف و نرمش بیش از اندازه ایران، قرار بود سایه تحریمها را از سر ایران رفع و پرونده هستهای ایران را عادی کند اما طرف غربی از همان ابتدای توافق، بنا را بر ناسازگاری و سنگاندازی گذاشت تا در عمل نشان دهد هدف واقعی آنها چیز دیگری است.
حتی دولت اوباما که خود طرف مذاکره برجام بود، پایبندی کاملی به توافق نداشت و ایران هرگز نتوانست از موهبتهای وعده داده شده، بهرهمند شود.
با خروج یکطرفه آمریکا از برجام، اروپاییها وعدههای رنگارنگ دادند و ایران همچنان به تعهدات خود پایبند ماند اما به هیچکدام از آن وعدهها عمل نکردند و بعد از آنکه تهران طبق متن توافق، شروع به کاهش گامبهگام تعهدات خود کرد، با وقاحت هرچه تمامتر انگشت اتهام را بهسوی ایران دراز کرده و مدعی نقض برجام شدند و اصلاً به روی مبارک خود نیاوردند که این آمریکا بود که از برجام خارج شد و خودِ آنها بودند که به هیچکدام از وعدههای خود برای جبران خسارتهای ایران عمل نکردند.
ماجرا کشوقوس فراوان یافت و هرچه ایران حسن نیت و نجابت به خرج داد، طرف مقابل گستاختر و جریتر شد و کار را به جایی رساندند که در میانه مذاکرات، دست به حمله نظامی زدند. تجاوزی که اگرچه اسرائیل درظاهر مجری آن بود اما درواقع بهنیابت از غرب انجام شد و البته در رسیدن به اهداف راهبردی خود کاملاً ناکام ماند.
سپس غرب آشکارا و بدون داشتن مشروعیت حقوقی، مکانیسم ماشه را فعال کرد تا تحریمهای سازمان ملل را دوباره بازگرداند.
اقدامی که ایران بههمراه روسیه و چین، بهعنوان دو عضو دائم شورای امنیت، رسماً آن را رد کرده و ۱۲۰ کشور عضو جنبش عدم تعهد نیز به این تصمیم و رویکرد پیوستند تا نشان دهند دوره کدخدایی آمریکا بر جهان گذشته و فصل جدیدی آغاز شده است.
برجام بیش از منفعت برای ایران عبرت داشت و مهمترین عبرت آن نیز غیرقابل اعتماد بودن غرب است که به قول حضرت آیتالله جوادی آملی وقتی به آمریکاییها دست میدهید، انگشتانتان را بشمارید!
برجام اثبات کرد دشمن بههیچعنوان قصد دست کشیدن از ابزار تحریم را ندارد و چنین مسیری غیرمنطقی و در عمل، بنبست است.
مذاکره هیچگاه از جعبه ابزار ایران خارج نشده اما باید دانست چرا از این ابزار استفاده میکنیم و از آن چه انتظاری داریم. دشمن بهخیال خود میخواهد قورباغه دیکته را به جای قناری مذاکره قالب کند، غافل از آنکه ایران اهل تسلیم و کرنش نیست.
صفآرایی دشمن و اهداف آن شفافتر از پیش شده و علنی میگوید بهدنبال چیست. در چنین شرایطی اتحاد و انسجام اجتماعی، همصدایی جریانات و گروههای سیاسی در برابر صفآرایی دشمن و یارگیری هوشمندانه در سطح جهانی از جمله اقدامات لازم و ضروری است و هرگونه اقدامی برخلاف این الزامات، ریختن آب به آسیاب دشمن و شلیک به سنگرِ خودی است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
غده سرطانی «عادی» نمیشود

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و هجدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رضا امینی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و هجده
سرمقاله
غده سرطانی «عادی» نمیشود
عادیسازی فقط بازگشایی سفارت و پرواز مستقیم و چند عکس دستدادن و چند امضای دیپلماتیک نیست. عادیسازی، شاید آخرین گام فرایند اشغال یک کشور است؛ اشغال وقتی کامل میشد که پروندهی جنایت اسرائیل در حافظهی مردم دنیا کمرنگ میشد و رنج مردم فلسطین به حاشیه میرفت. و وقتی رنج فراموش شود، نقشهی اشغال کامل میشود. این، معنای واقعی عادیسازی است؛ نه یک امضای روی کاغذ، بلکه دستکاری در وجدان عمومی ملتهای منطقه.
پیش از هفتم اکتبر، منطقه داشت به همین سمت میرفت. پیمان ابراهیم با امارات و بحرین آغاز شد و مراکش و سودان هم به این مسیر پیوستند؛ بستهای از همکاری اقتصادی و امنیتی که قرار بود اسرائیل را به «واقعیت روزمره» کشورهای عربی تبدیل کند. قطعه آخر پازل که روابط ریاض-تلآویو بود هم در حال جاگذاری بود که اتفاقی افتاد.
طوفان الاقصی این خط را شکست. پروژهی اصلی، یعنی «فراموشی فلسطین»، فروپاشید. فلسطین دوباره به صدر دستور کار ملتهای جهان برگشت.
از آنسو، خیابانهای جهان غرب به صحنهی یادآوری رنج فلسطین و ظلم اسرائیل بدل شد. از لندن تا سیدنی، صدها تجمع و راهپیماییِ پیدرپی، از یک اعتراض هیجانی و کمعمق به جنبشی آگاهانه و پایدار بدل شد.
در لندن و نیویورک و پاریس، مردم با پرچم و چفیه فلسطین به خیابان آمدند تا نشان دهند افکار عمومی دیگر حاضر نیست رنج مردم غزه را عادی ببیند.
وقتی خیابانها به حرکت درآمد، موجِ به رسمیت شناختن دولت فلسطین پس از طوفان الاقصی هم شتاب گرفت: سال ۲۰۲۴ با اسپانیا، ایرلند و نروژ آغاز شد و در ۲۰۲۵، کشورهای بیشتری همصدا شدند.
اوج این روند جایی بود که لندن، اوتاوا و کانبرا در سپتامبر اعلام کردند دولت فلسطین را به رسمیت میشناسند؛ حرکتی صریح برای فشار بر تلآویو و خروج خودشان از فشار افکار عمومی.
امروز، بیش از ۱۴۰ کشور فلسطین را بهعنوان دولت رسمی پذیرفتهاند. این یعنی عادیسازی اسرائیل، حتی در سطح دولتهای غیرمنطقه هم دیگر یک خیابان یکطرفه نیست.
در کنار اینها، در نوامبر ۲۰۲۴ دیوان کیفری بینالمللی برای نتانیاهو و گالانت حکم تعقیب صادر کرد؛ تصمیمی که هزینهی سیاسی عکسهای دستدادنِ بیهزینهی گذشته را بالا برد و هر پروژهی صلحِ دروغین را بیش از پیش رسوا کرد.
در خودِ میدان هم آنچه تلآویو شرط صلح مینامید، یعنی خلع سلاح کامل غزه و حماس، رخ نداد. حتی تحلیلگران نزدیک به رژیم هم نوشتند که هیچکس نمیتواند حماس را خلع سلاح کند.
پروندهی غزه در کنار پروندههای اخیر جنایات رسمی و آشکار صهیونیستها در لبنان، سوریه، ایران و قطر نشان میدهد که اسرائیل دیگر نمیتواند در نقش «عنصر عادی» ظاهر شود و هرچه زمان میگذرد، این حقیقت برای ملتهای منطقه روشنتر میشود که امام فرمودند: این یک غده سرطانی است در یک گوشه ممالک اسلامی، و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان «قدس».

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
یحییٰ، نام تمام پسران غزه است

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و هفدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رسول نورمحمدزاده تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و هفده
سرمقاله
یحییٰ، نام تمام پسران غزه است
در نخستین سالگرد شهادت یحیی سنوار به عنوان معمار عملیات طوفانالاقصیٰ باید تأکید کرد که او بیش از یک رهبر مقاومت بود؛ سنوار معمار استراتژیک شکستی است که بههیچوجه ترمیمپذیر نیست و بنیادهای رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد.
او در شرایطی که همه گمان میکردند تنها میتوان با فناوری پیشرفته و قدرت نظامی بر دشمن غلبه کرد با درک عمیق از ماهیت نبرد و بهرهگیری از راهبردهای نوین مقاومت، توانست مدل جدیدی از جنگ را معرفی کند؛ جنگی که تنها بر تسلیحات مدرن تکیه ندارد، بلکه با ترکیبی از اراده بیوقفه، تاکتیکهای نامتقارن و پشتوانه مردمی، بنیانهای قدرت دشمن را بهطور ریشهای ویران میکند. سنوار نشان داد که اراده و عزم ملت، حتی در محاصره و سختترین شرایط، قادر است قلههای پیروزی را فتح کند و آنچه به نظر غیرممکن میآمد را ممکن سازد.
آنچه سنوار به جای گذاشت میراثی است که فراتر از زمان و مکان عمل میکند؛ میراثی که بر وحدت و همگرایی مقاومت تأکید دارد و راه را برای همه نیروهای آزادیبخش باز میکند. وعدههای او، از آزادی اسیران گرفته تا برجستهکردن آرمان فلسطین در سطح جهان، به شکل ملموسی تحقق یافتهاند و این خود گواهی بر صلابت و دقت نگاه اوست.
دستاوردهای عملیاتی و سیاسی، ترکیبی از قدرت نرم و سخت را به نمایش گذاشت که قادر است معادلات را به نفع مردم فلسطین تغییر دهد. به همین دلیل، سنوار نه فقط یک فرمانده میدانی، بلکه یک طراح راهبردی است که آینده مقاومت را شکل داده است.
در عرصه بینالمللی، میراث سنوار به عنوان نماد مقاومت مشروع فلسطین در برابر نابرابریها و بیعدالتیها تثبیت شده است. جهان به چشم خود دید که چگونه روایتی که سالها تلاش شد به فراموشی سپرده شود، دوباره احیا شد و به یک حرکت فراگیر و قدرتمند تبدیل گشت. حمایتهای مردمی گسترده، موجهای اعتراضات جهانی و افزایش قابل توجه شناخت حقوق فلسطینیان، نمود بارزی از تحقق چشمانداز سنوار است.
سنوار نه به پایان یک راه بلکه به شروع یک مسیر بزرگ بدل شده است؛ مسیری که هرچند سخت و پر پیچوخم است، اما با همت و همبستگی میتواند سرنوشت را دگرگون سازد. میراث او یک سرمایه معنوی و راهبردی است که تا همیشه چراغ راه آزادیخواهان خواهد بود و نشان میدهد که اگر اراده ملت و استراتژیستهایی همچون سنوار در کنار هم قرار گیرد شکست دشمن نه فقط ممکن، بلکه حتمی است.
شهادت سنوار و دیگر رهبران حماس نه تنها باعث ایجاد وقفه در مسیر مبارزه نشده بلکه همانند دمیدن روح تازهای در کالبد مقاومت است. پیروزی حماس در تبادل اسرا نشان داد که مقاومت با وجود دو سال حملات همه جانبه تعیینکننده آینده این نبرد است و این همان دستاورد بزرگ عملیات طوفانالاقصیٰ و معمار بزرگش یحیی سنوار است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
ارتجاع شرمالشیخ

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و شانزدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید داود دیدهبان تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و شانزده
سرمقاله
ارتجاع شرمالشیخ
توقف آتش در طرح ۲۰بندی ترامپ هرچند مورد موافقت حماس قرار گرفت تا فشار بیامان و وحشیانه دشمن صهیونی موقتاً از روی مردم برداشته شود اما دقت در بیانیه رسمی که از سوی حماس در پاسخ به طرح ترامپ منتشر شده نشان میدهد این طرح در روی زمین و در ادامه با گرههایی مواجه خواهد شد که هنوز و تا این لحظه هیچ پاسخ روشنی از طرفین نسبت به آن داده نشده است. حماس مشخصاً در بیانیه خود از کنار موضوع خلع سلاح مقاومت گذشته و هیچ اشارهای به آن نکرده است. موضوعی که از یکی از خواستهای اصلی رژیم است.
نکته دیگر آنکه حماس برخلاف طرح ترامپ برای اداره فردای غزه قائل به یک اجماع ملی بین فلسطینیهای کرانه باختری و غزه است تا از دل این اجماع ملی یک ساختار فلسطینی بیرون آید. حماس عنوان کرده این جنبش هم بخشی از این اجماع خواهد بود. در مقابل در طرح ترامپ عنوان شده تشکیلات فلسطینی اداره غزه باید تحت نظر یک هیئت صلح بینالمللی فعالیت کند که شخصیتهایی مانند تونی بلر و دونالد ترامپ در آن عضویت دارند و سیاستهای آن را تعیین میکنند. این در حالی است که رژیم اعلام کرده نهتنها حماس بلکه هیچ ساختار فلسطینی را در همسایگی خود به رسمیت نخواهد شناخت.
حماس فعلا هوشیارانه در برابر این موضوعات سکوت پیشه کرده است. در آن سو، نظام رسانهای غرب و آمریکا مشغول رپورتاژ سنگین برای ترامپ و موفقیت او برای ایجاد صلح پایدار است. در این میان اما تحلیلگران اعتقاد دارند کبادههایی نظیر صلح پایدار بزرگتر از قواره چیزی است که امریکاییها مشغول پیگیری آن هستند. آنچه امروز کاخ سفید مدعی آن است، پیش از این سه دهه قبل در اواسط دهه ۹۰ میلادی و آن مرتبه هم توسط کاخ سفید تجربه شده بود. تاریخ از یاد نبرده است که آمریکاییها در آن مقطع هم با طرح کنفرانس مادرید در پی به تعبیر خودشان صلح همیشگی و پایدار در منطقه بودند.
کنفرانسی که حتی امثال حافظ اسد هم در آن شرکت داشتند و هرچند با سایر کشورها به جایی نرسیده اما در مورد گروههای مبارز فلسطینی به طرحهای سازش اسلو ۱ و ۲ ختم شد. جنین مورد ادعای امریکاییها اما در عمل مرده به دنیا آمده. انتفاضه ابتدای قرن از دل این سازشها زاده شد. در ادامه هم عرفات در مقام یک مبارز فلسطینی که بعد از سالها مبارزه از در سازش با صهیونیسم در آمده بود، رؤیای کشور فلسطین را بربادرفته دید و ترور شد. آنچه امریکاییها امروز در قالب مصادیقی مانند کنفرانس شرمالشیخ در حال پیگیری آنند همان طرح منسوخ مادرید است.
ایستگاه شرمالشیخِ ۲۰۲۵ چیزی بیش از ایستگاه مادرید دهه ۹۰ میلادی نیست. تنها تفاوت در این است که رژیمِ صهیونیِ امروز بیاعتبارتر و بیآبروتر و نسلکُشتر از آن روز ظاهر شده است. در این میان البته مقاومت فلسطین با کولهباری از تجربیات تاریخی گذشته و آگاه از بدعهدی دشمن صهیونی سعی دارد تاحدامکان از این فضا استفاده و آلام مردم غزه را کاهش دهد.
جمهوری اسلامی ایران در همه این سالها نشان داده حامی هر تصمیمی است که گروههای مقاومت فلسطینی بگیرند و راهحل اساسی و نهایی مسئله فلسطین را برگزاری یک رفراندوم بین فلسطینیان با هر دین و مذهبی برای انتخاب سرنوشت و حکومت خود میداند. همه اینها اما منافی اقدام مرتجعانه سران عرب و تعدادی از کشورهای اسلامی نیست که گرد لفاظیهای ترامپ جمع شده و مرتجعانه برای یک نسخه ارتجاعی کف میزنند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
اینجا جواب نمیدهد!

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و پانزدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید داریوش جودت تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و پانزده
سرمقاله
اینجا جواب نمیدهد!
«صلح از طریق قدرت» عبارتی است که این روزها زیاد شنیده میشود. رئیسجمهور آمریکا هم در سخنرانی دیروز خود در پارلمان رژیم اسرائیل به آن اشاره کرد و گفت: «همانطور که بیبی (نتانیاهو) گفت: صلح از طریق قدرت - این همان چیزی است که همه چیز در مورد آن است».
ریشه این عبارت و فلسفه آن به شعاری منسوب به امپراطوری روم بازمیگردد: «اگر صلح میخواهی، برای جنگ آماده باش.» در اواسط قرن بیستم، دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا برای اولینبار این عبارت را وارد ادبیات سیاسی دولت آمریکا کرد. او از این عبارت برای توضیح چگونگی تقابل با اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرد. بعدها، دونالد ریگان، این عبارت را بهعنوان یک محور و مفهوم کلیدی در دکترین سیاست خارجی دولت وقت آمریکا مطرح کرد.
عبارتی که توجیهکننده بودجههای سنگین و برنامههای مختلف کاخ سفید برای رقابت و تقابل با بلوک شرق بود. ترامپ علاقه زیادی به این عبارت و مفهوم دارد. او درباره تجاوز ۱۲روزه اخیر به ایران نیز از این عبارت برای توجیه آن استفاده کرده بود و در سخنرانی خود در کنیست نیز بار دیگر بهصراحت مدعی شد اگر به ایران حمله نکرده بودیم، توافق صلح غزه محقق نمیشد.
به نظر میرسد برداشت و مفهوم ذهنی ترامپ درباره این سیاست تفاوتی ظریف با شعار اولیه و حتی سیاست اسلاف خود دارد. در گذشته «صلح از طریق قدرت» بر جنبه بازدارندگی و آماده بودن برای تقابل تأکید داشت اما ترامپ آن را به سیاستی تهاجمی تبدیل کرده است، سیاستی که از استفاده از زور و کشتن انسانهای بیگناه ابایی ندارد و تسلیم کردن دیگران و دیکته سیاستهای آمریکا از این طریق را «صلح» مینامد.
این سیاست متکی بر نظامیگری محض است و به نظر میرسد دولت آمریکا در حال پیمودن راهی است که اتحاد جماهیر شوروی میرفت و در کنار برخی عوامل دیگر، نتیجهای جز اضمحلال و فروپاشی برای آن نداشت. همانطور که برخی از تحلیلگران جهانی اشاره کردهاند، سیاستی که دولت آمریکا دنبال میکند در حقیقت «صلح از طریق جنگ» است.
لفاظیهای ترامپ درباره توافق با ایران نیز چیزی فراتر از همان پیام کوتاهی که در میانه جنگ ۱۲روزه منتشر کرد نیست: «تسلیم بیقیدوشرط». رسانههای ضدایرانی که حامی اسرائیل در تجاوز اخیر بودند و متأسفانه معدود عناصر -خوشبینانه اگر بنگریم- غافل داخلی، سعی دارند صحنه را وارونه برای افکار عمومی تصویر کنند؛ رئیسجمهور آمریکا خواهان توافق است و این ایران است که فرصت را غنیمت نمیشمارد و مثلاً در اجلاس شرمالشیخ شرکت نمیکند!
مردم ایران شاید سلایق و نظرات مختلفی درباره مسائل گوناگون داشته باشند اما قطعاً در یکچیز اشتراک نظر دارند و آن هم این است که حاضر نیستند در برابر زورگویی و قلدری، سر خم کنند. مشکل اساسی دشمنان ایران نیز همین است؛ محاسباتی غلط که از نشناختن ملت بزرگ ایران ناشی میشود.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
تبادل اسرا و تثبیت پیروزی مقاومت

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و چهاردهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید حسین احمدی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و چهارده
سرمقاله
تبادل اسرا و تثبیت پیروزی مقاومت
تبادل گسترده اسرا میان مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی در چارچوب توافق شرمالشیخ، نقطه عطفی در جنگ دو ساله اخیر به شمار میرود؛ رخدادی که نهتنها پایان دو سال جنگ فرسایشی در غزه را رقم زد، بلکه پیامهای سیاسی و راهبردی مهمی درباره توازن جدید قدرت در منطقه در خود دارد.
در ظاهر، توافق شرمالشیخ با میانجیگری دولت آمریکا و برخی کشورهای عربی برای پایان دادن به درگیریها طراحی شد، اما در واقع نردبانی برای فرار نتانیاهو از بنبستی که دو سال جنگ بینتیجه برایش ساخته بود توصیف میشود. جنگی که نه موجب نابودی حماس شد، نه به بازگشت اسیران اسرائیلی از طریق عملیات نظامی انجامید و نه کنترل کامل تلآویو بر نوار غزه را ممکن ساخت.
دونالد ترامپ با طرح «صلح» خود کوشید آنچه را اسرائیل در میدان نبرد به دست نیاورد، از مسیر دیپلماسی برای آن فراهم کند. با این حال، نتیجه نهایی بیش از هر چیز بازتاب شکست منطق قدرت نظامی اسرائیل و پیروزی مقاومت فلسطین است.
مقاومت در طول دو سال محاصره و بمباران، با پایداری مثالزدنی توانست رژیم اشغالگر را به پذیرش آتشبس وادار کند. گردانهای قسام در بیانیهای اعلام کردند که دشمن با وجود برتری اطلاعاتی و نظامی در بازگرداندن اسرای خود از راه زور شکست خورد و همانطور که مقاومت وعده داده بود، اسرا تنها از مسیر مذاکره بازمیگردند. این جمله در واقع عصاره واقعیت میدان بود: شکست کامل راهبرد «توسل به زور» که از بدو تأسیس رژیم اسرائیل، مبنای امنیت این رژیم محسوب میشود.
تبادل اسرای فلسطینی، پیام انسانی و اجتماعی عمیقی داشت. صحنههای استقبال مردم غزه از فرزندانشان، نشان داد که جامعه فلسطینی با وجود سالها جنگ، محاصره و ویرانی، همچنان از درون منسجم و استوار است. این بازگشت نه فقط آزادی افراد، بلکه احیای روح جمعی و حافظه تاریخی مقاومت بود؛ گویی هر اسیر آزادشده، نماد تداوم اراده ملّت فلسطین است.
در سطح راهبردی، این تبادل نشاندهنده تثبیت بازدارندگی متقابل میان مقاومت و رژیم اشغالگر است. اسرائیل برای نخستینبار پذیرفت که بدون رضایت مقاومت، قادر به تحقق هیچ هدف میدانی یا انسانی نیست. این واقعیت، چهره ارتش اسرائیل را در افکار عمومی داخلی و جهانی بهشدت تضعیف کرد و در مقابل، جایگاه مقاومت را بهعنوان بازیگری تعیینکننده در معادله آینده فلسطین تقویت نمود.
توافق شرمالشیخ گرچه در ظاهر به نام صلح و آتشبس ثبت شد، اما در حقیقت اعترافی آشکار به پیروزی مقاومت بود؛ پیروزی اراده بر سلاح، پایداری بر تکنولوژی و ایمان بر اشغال. اکنون پرسش اصلی نه این است که آیا اسرائیل بار دیگر جنگ را از سر خواهد گرفت، بلکه این است که آیا میتواند پس از این شکست، مشروعیت ازدسترفته خود را بازسازی کند. در نهایت، تبادل اسرا بیش از یک معامله انسانی، نقطه تثبیت پیروزی مقاومت در برابر ارتشی بود که خود را شکستناپذیر میپنداشت. این رخداد تاریخی نشان داد که در برابر اراده ملّتی که برای آزادی خود ایستاده، هیچ قدرت نظامیای تاب پایداری ندارد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
چرا مقاومت غزه پیروز است؟

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سیزدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید پرویز زرقامیپرست تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سیزده
سرمقاله
چرا مقاومت غزه پیروز است؟
«حماس سلاح خود را زمین نگذاشته است، نوار غزه تخلیه نشده است، تلآویو کنترل امنیتی کامل بر کل نوار غزه ندارد و هیچ وعدهای برای تشکیل «دولت مدنی جایگزین غیر از حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین» وجود ندارد.»
این جملاتی از گزارش یدیعوت آحارونوت یکی از رسانههای رژیم صهیونیستی است که در واکنش به ادعای نتانیاهو مبنیبر پیروزی در غزه نوشته شده است. زمانی که به اهداف جنگ دوساله غزه و پیامدهای آن برای اسرائیل نگاه میکنیم بهتر میتوان در مورد پیروزیها و شکستها نظر داد.
ناکامی نتانیاهو در دستیابی به اهداف اعلامی گواهی روشن بر شکست رژیم است. او پنج شرط کلیدی را برای «پیروزی» تعیین کرد: تسلیم بیقیدوشرط حماس، خلع سلاح کامل، غیرنظامیسازی غزه، کنترل امنیتی مطلق بر کل نوار غزه و جایگزینی با دولتی مدنی.
اما توافق آتشبس که تحت فشار آمریکا و با میانجیگری بازیگران منطقهای در شرمالشیخ امضا شد، هیچکدام از این شروط را محقق نکرد. تا بدین لحظه حماس سلاحهای خود را حفظ کرده، غزه از ساکنانش خالی نشده، کنترل امنیتی تلآویو ناقص مانده و هیچ سازوکاری برای دولت جایگزین مد نظر اسرائیل شکل نگرفته است.
رونن برگمن تحلیلگر برجسته صهیونیست، این عقبنشینی را «امتیازات عمیق» توصیف میکند و میپرسد: چرا نتانیاهو از خطوط قرمز خود گذشت؟ پاسخ دو گزینه تلخ است: یا مسائل امنیتی هرگز حیاتی نبودند و صرفاً بهانهای برای تداوم جنگ بودند، یا اسرائیل چارهای جز تسلیم نداشت.
حتی رسانههای صهیونیستی مانند هاآرتص اعتراف میکنند که توافق، «سیاه را سفید» جلوه میدهد، در حالی که اسرای ما که زنده به غزه رسیده بودند اکنون در تابوت باز خواهند گشت.
علاوه بر این انزوای اسرائیل در عرصه جهانی، نتیجه مستقیم این ناکامیهاست. دو سال بمباران با ۲۰۰ هزار تن مواد منفجره نهتنها حماس را نابود نکرد، بلکه چهره رژیم را بهعنوان قاتل غیرنظامیان عیان ساخت.
این مسئله سیاست هاسبارا یا دیپلماسی عمومی اسرائیل برای تطهیر چهره جهانی خود را بیاعتبار کرد و امروز هم در عرصههای مختلف مانند ورزش بهدنبال تحریم اسرائیل هستند.
پس از دو سال در غزه هیچکس با پرچم سفید تسلیم نشد و زنان و کودکان غزه با فداکاری خود، روحیه ایستادگی را زنده نگه داشتند.
کارشناسان صهیونیست اعتراف میکنند، حماس نهتنها باقی میماند، بلکه مدیریت آموزشی، بهداشتی و امنیتی غزه را حفظ میکند. تبادل اسرا، ۲۰ صهیونیست در برابر ۲۰۰۰ فلسطینی نماد این برتری است. در نهایت طبق قاعده جنگ، برنده کسی است که ارتش دشمن را درهم شکند، نه آنکه غیرنظامیان را قربانی کند.
نتانیاهو در نهایت مجبور شد با گروهی مذاکره کند که دو سال وعده نابودی کامل و خلع سلاح آن را داده بود. گروهی که در یک مساحت ۳۶۵ کیلومتر مربعی، بیش از ۱۷ سال محاصره بوده و دو سال از سوی اسرائیل با حمایت غربیها تحت شدیدترین حملات بوده است.
جهان پس از جنگ غزه تغییر کرده و فلسطین به عنوان نماد عدالتخواهی و مقاومت، الهامبخش آزادیخواهان است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
تیم کودککشها ضربهفنی شده است

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و دوازدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید بهنام قاسمیان تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و دوازده
سرمقاله
تیم کودککشها ضربهفنی شده است
در روزهایی که دومین سالگرد آغاز طوفانالاقصیٰ را میگذرانیم چند رویداد نشان داد که دنیای بعد از ۷ اکتبر با قبل از آن فرق دارد و زمین ورزش هم مانند بسیاری از میادین سیاسی و اجتماعی و علمی دنیا، دیگر ملک طلق صهیونیستها نیست:
- اندونزی ویزای ژیمناستهای رژیم صهیونی را لغو و اعلام کرد حضور آنان در مسابقات جهانی جاکارتا با وجدان مردم این کشور ناسازگار است.
- در مادرید، هزاران نفر از حامیان فلسطین در خیابانهای اصلی مادرید تجمع کردند و مسیر عبور دوچرخهسواران را بستند. اعتراض آنها مستقیماً متوجه حضور تیم «اسرائیل پریمیرتِک» بود.
- در ایتالیا، تیم «اسرائیل پریمیرتِک» بهدلیل اعتراضات مردمی از رقابت «جیرودلامیلیا» حذف شد.
- نخستوزیر اسپانیا نیز صراحتاً گفت اسرائیل باید از از حضور در رویدادهای ورزشی بینالمللی محروم شود.
اینها تنها چند نمونه از دهها رویداد مشابه بودند که نشانهی یک تغییر عمیقاند. مسابقات ورزشی که یکی از زمینهای عادینمایی و «عادیسازی» اسرائیل بود حالا صحنهی اعتراض و تحریم شده است.
در چند ماه اخیر در برخی کشورها، بازیهای تیمهای اسرائیلی، بهدلیل اعتراضهای گسترده و تجمعات ضدصهیونیستی بیرون سالن و پشت درهای بسته برگزار میشود و در برخی دیگر به بهانه نگرانی امنیتی ولی در عمل فشار افکار عمومی اصلاً برگزار نمیشود.
جالب آنکه، همان موضعی که ایران از سالها پیش بر آن ایستاد و حتی برایش هزینه داد، امروز در حال گسترش و تبدیل شدن به ارزشی بینالمللی است. غربیها سعی داشتند میادین ورزشی را به بهانههای واهی، برای ایران به محملی برای طرد و محرومیت تبدیل کنند اما اینک ماجرا برعکس شده و رژیم اسرائیل نه تنها نمیتواند از ابزار ورزش قهرمانی برای تطهیر خود سواستفاده کند بلکه این میادین به محل رسوایی و فشار به این رژیم نیز تبدیل شده است.
البته هنوز هم معیارهای دوگانه غربی پابرجاست. همان نهادهایی که آن روز ورزشکاران ایران را با شعار «ورزش سیاسی نیست» مجازات میکردند، چندی بعد کل ورزش روسیه را بهخاطر سیاست، از المپیک، فیفا، یوفا و دهها فدراسیون دیگر حذف کردند. و دوباره امروز هماننهادهای غربی، در برابر نسلکشی بیسابقه و وحشیانه روزمرهی اسرائیل، ناگهان یادشان افتاده که ورزش باید از سیاست جدا بماند!
روزی رژیم صهیونیستی میخواست از ورزش بهعنوان ابزار تبلیغ چهرهای عادی و موجه از خود استفاده کند؛ اما همان زمین، حالا علیه او چرخیده است. وقتی فلان تیم ورزشی صهیونیستی ناچار میشود واژه «اسرائیل» را از پیراهنش حذف کند، یعنی قدرت نرمش فروریخته است.
دنیای بعد از ۷ اکتبر با قبل از آن فرق دارد. اینبار حتی ورزش کردن هم برای اسرائیلیها عادی نخواهد بود. نه فلسطین مثل قبل تنهاست و نه ایران در زمین دفاع از فلسطین تنها میماند. منطق مقاومت از سیاست فراتر رفته و در میدانهای ورزشی، دانشگاهی، هنری و فرهنگی امتداد یافته است.
زمانی ایستادن در برابر اسرائیل هزینه داشت و در عرف ورزش عادی نبود اما امروز همان ایستادگی، نشانهی شرافت است و عادیسازی شده است. ۷ اکتبر حتی معنای «عادیسازی» را هم دگرگون کرد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
معمار جبهه شرارت

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و نهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید بهرام محمدیان تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و نه
سرمقاله
معمار جبهه شرارت
در منطقهای که سالهاست زیر سایه جنگ و ویرانی نفس میکشد، آمریکا نه تنها ناظر، بلکه معمار اصلی بسیاری از فجایع است. از غزه تا لبنان و از یمن تا ایران، سیاستهای واشنگتن با تزریق میلیاردها دلار تسلیحات و حمایتهای بیقیدوشرط، بستر و استمرار شرارتها و جنایتهای سازمانیافته را ممکن کرده است. این ادعا نه از سر شعار، بلکه بر اساس اسناد و دادههای رسمی، از جمله گزارشهای شورای روابط خارجی آمریکا، سرویس تحقیقات کنگره و پروژه «هزینههای جنگ» دانشگاه براون است.
بر اساس دو گزارش اخیر از این پروژه، آمریکا از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون بیش از ۲۱ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کرده است؛ رقمی که با احتساب عملیاتهای نظامی منطقهای آمریکا به حدود ۳۳ میلیارد دلار میرسد. بدون این پشتیبانی، اسرائیل قادر به ادامه جنگهای خود در غزه و سایر نقاط منطقه نبود. رژیم صهیونیستی برای تأمین بمبها، موشکها و مهمات بهشدت به آمریکا وابسته است؛ بهگونهای که ۷۸ درصد از واردات نظامی اسرائیل از آمریکا تأمین میشود.
در جنگ دوساله غزه بیش از ۶۷ هزار فلسطینی توسط اسرائیل و حمایتهای آمریکا شهید و حدود ۱۷۰ هزار نفر زخمی شدهاند. طبق گزارش ۲۰۲۴ دولت بایدن، بسیاری از تسلیحات استفادهشده در این جنگ شامل بمبهای ۲۰۰۰ پوندی و موشکهای هلفایر ساخت آمریکا بودهاند که در بمباران غیرنظامیان به کار رفتهاند و مصداق نقض آشکار حقوق بشردوستانه بینالمللی محسوب میشوند. این حمایتها محدود به جنگ غزه نیست. در لبنان بیش از ۴ هزار نفر در حملات اسرائیل به شهادت رسیدهاند.
حملات اسرائیل به یمن و ایران نیز با استفاده از موشکها و سامانههای دفاعی آمریکایی انجام شده است و در ایران و یمن، آمریکا مستقیماً خود نیز وارد جنگ شد. نکته مهم این است که این سیاست حمایت از اسرائیل مختص حزب جمهوریخواه یا دموکرات بهتنهایی نیست و بین دو حزب تفاوتی در این مورد وجود ندارد. دولتهای مختلف آمریکا توافقهای تسلیحاتی جدیدی به ارزش میلیاردها دلار با اسرائیل امضا کردهاند و این نشاندهنده تداوم یک سیاست دوحزبی در حمایت بیقید از تلآویو است.
بار اصلی این سیاستها بر دوش مالیاتدهندگان آمریکایی است. گزارشها نشان میدهد هر مالیاتدهنده آمریکایی بهطور متوسط حدود ۱۶۵ دلار برای این جنگها پرداخت کرده است. این در حالی است که کسری بودجه ۷۱۱ میلیارد دلاری و بدهی ۳۶ تریلیون دلاری آمریکا موجب کاهش بودجه خدمات عمومی، بیمه درمانی و آموزش شده است. تنها ایالت کالیفرنیا بیش از ۶۰۰ میلیون دلار از مالیات شهروندان خود را صرف کمک به اسرائیل کرده است. بخش قابلتوجهی از این بودجه مستقیماً به شرکتهای تسلیحاتی آمریکایی مانند لاکهید مارتین و ریتیون بازمیگردد که از ادامه جنگ سودهای کلان میبرند.
بررسی اسناد و روندهای موجود نشان دهنده این است که رژیم صهیونیستی تنها یک ابزار در خدمت سیاستهای آمریکا در منطقه است و همه شرارتها و جنایتهای منطقهای توسط آمریکا مدیریت میشود. واقعیت آن است که تا زمانی که دلارهای آمریکایی به سوخت جنگ در غرب آسیا بدل شوند، آمریکا نه صلحساز، بلکه معمار اصلی شرارت در منطقه باقی خواهد ماند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
توافق شرمالشیخ و آینده جنگ غزه

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و دهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید بهزاد کاشفی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و ده
سرمقاله
توافق شرمالشیخ و آیندi جنگ غزه
مذاکرات میان طرف فلسطینی و رژیم صهیونیستی در شرم الشیخ مصر در نهایت به توافقی منجر شد که امید میرود پس از دو سال کشتار و جنایت در غزه، این جنگ نابرابر را پایان بخشد. طبق خبرهای منتشر شده فعلاً دو طرف درباره سه چیز به طور کامل توافق کردهاند؛ آزادی و تبادل اسرا، عقبنشینی ارتش اسرائیل از اغلب مناطق غزه و بالاخره ورود کمکهای غذایی و دارویی.
مردم مظلوم و مقاوم غزه از همان ابتدای اعلام این خبر و در حالی که هنوز زیر بمباران و حملات رژیم بودند، به جشن و شادی پرداختند و توافق مذکور را یک پیروزی برای خود میدانند. در عین حال اهالی غزه نگران نیز هستند و آن را صراحتاً ابراز میکنند. رژیم اسرائیل غیرقابل اعتماد است و تضمین چندانی وجود ندارد که دوباره جنگ را از سر نگیرد.
اوایل سال جاری میلادی توافقی میان دو طرف شکل گرفته بود و حدود ۴۰ روز آتشبس برقرار شد اما اسرائیل تمایلی به پایان جنگ نداشت و بار دیگر به غزه یورش برد. این تجربه و ماهیت متجاوز و جنایتکار این رژیم که مردم غزه بیش از هر کس دیگری در دنیا با آن آشنا هستند، باعث شده است آنان درباره آینده محتاطانه ابراز نظر کنند.
به هر حال و تا اینجای کار میتوان با اطمینان گفت غزهی مقام و استوار، با تمام هزینه سنگینی که پرداخت کرده، پیروز میدان است.
نباید فراموش کرد نابودی حماس، یکی از اهداف اصلی و اعلامی دولت نتانیاهو بود و اینک مجبور شده است با همان کسی که دنبال نابودی آن بود، مذاکره و توافق کند. همان حماسی که چند هفته پیش تلاش کرد سرانش را در قطر ترور کند و البته در این عملیات تروریستی ناکام ماند.
آنچه در ادامه مهم و البته چالش برانگیز است دو موضوع سلاح مقاومت و آینده حکومت غزه است. دو طرف در این موارد اختلافات جدی دارند و نزدیک کردن این دو دیدگاه به یکدیگر بسیار سخت است.
رژیم صهیونیستی با همراهی آمریکا میکوشد هم پای میز مذاکره و هم با استفاده از ابزار تبلیغات و فشار رسانهای، اهداف خود را پیگیری کند و در این راه از تهدید و ارعاب نیز بهره میبرد اما واقعیت آن است که این رژیم در دو سال گذشته از هیچ جنایتی در غزه دریغ نکرده و اگر این جنگ را ادامه نیز بدهد، چیز بیشتری دستگیرش نخواهد شد.
در پایان باید تأکید کرد شرایط در حال حاضر بسیار ناپایدار و شکننده است. دولت آمریکا و شخص ترامپ به دنبال نمایشهای خاص خود است و دولت نتانیاهو نیز پس از کشتار دهها هزار نفر از اهالی غزه و بیآبرویی محض در دنیا، چیزی برای از دست دادن در این زمینه ندارد. با این همه باید گفت سربلندی و پیروزی امروز مردم و مقاومت در غزه، نتیجه ایمان، توکل و صبری است که ۲۰۰ هزار تن بمب هم از پس آن برنیامد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
جنگی که «هاسبارا» را هوا کرد

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و یازدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید بهنام صالحی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و یازده
سرمقاله
توافق شرمالشیخ و آیندi جنگ غزه
در شرایطی که در شرمالشیخ مصر توافق برای اجرای مرحله اول صلح در غزه صورت گرفته و گامهای نخست اجرای این مرحله نیز برداشته شده است میتوان به پیامدها و ابعاد جنگ خونین غزه در دو سال گذشته پرداخت. این جنگ نه فقط یکی از خونبارترین بحرانهای انسانی در دهههای اخیر است، بلکه نقطه عطفی در شکلگیری یک تغییر اساسی در افکار عمومی جهانی و افزایش نفرت نسبت به اسرائیل محسوب میشود.
این تحول نه از مسیر سیاستورزی رسمی، بلکه از بستر رسانههای اجتماعی، کنشگری دیجیتال و فروپاشی سازوکارهای سنتی تبلیغاتی اسرائیل موسوم به «هاسبارا» شکل گرفت. ساختاری که سالها با بودجههای سنگین تلاش داشت از جنایتهای اسرائیل روایت «دفاع مشروع» بسازد، اما در مواجهه با تصاویر و ویدیوهای بیواسطه از کشتار کودکان، نابودی زیرساختهای غیرنظامی و محاصره کامل مردم غزه بهشدت آسیبپذیر و بیاعتبار شد. افزایش نفرت جهانی از اسرائیل مؤید این مسئله است.
آمارهای رسمی و نهادهای بینالمللی، مقیاس این فاجعه را بهروشنی نشان میدهند: بیش از ۶۷ هزار شهید و ۱۶۹ هزار زخمی با ترکیبی از بمباران بیمارستانها، مدارس، اردوگاههای آوارگان و قطع کامل آب، برق، غذا و سوخت. همین عملکرد موجب شد اسرائیل در برابر دیوان بینالمللی دادگستری با شکایت آفریقای جنوبی به اتهام نسلکشی روبهرو شود.
تحولات افکار عمومی جهان مؤید این چرخش گفتمانی نسبت به اسرائیل است. نظرسنجی مرکز پیو در سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که در ۲۰ کشور از ۲۴ کشور بررسیشده، اکثریت مردم نگاه منفی به اسرائیل دارند؛ از جمله ۹۳ درصد در ترکیه، ۸۰ درصد در اندونزی، ۷۸ درصد در هلند و ۷۵ درصد در اسپانیا و سوئد. حتی در آمریکا به عنوان متحد راهبردی اسرائیل دیدگاه منفی نسبت به این رژیم از ۴۲ درصد در سال ۲۰۲۲ به ۵۳ درصد در ۲۰۲۵ افزایش یافته که در میان دموکراتها به ۶۹ درصد و در جوانان زیر ۳۰ سال به ۷۱ درصد میرسد.
نسل جوان بهویژه در غرب با عبور از فیلترهای رسانهای و در پرتو دسترسی مستقیم به تصاویر واقعی جنگ، اسرائیل را نه قربانی، بلکه عامل اشغال، تبعیض نژادی و آپارتاید میبیند. گزارش رسانههای اسرائیلی نیز بهصراحت بر این انزوا مهر تأیید میزنند. روزنامه یدیعوت آحارانوت در گزارشی اخیرا نوشته که پس از دو سال جنگ در غزه اکنون در کانون انقلابی از نفرت از اسرائیل هستیم که هر چه جنگ شمشیرهای آهنین بیشتر پیش رفت، گستردهتر شد. به راه افتادن ناوگانهای کمک به فلسطین مانند صمود و موج به رسمیت شناختن فلسطین حتی در میان متحدین غربی اسرائیل نیز به خوبی مؤید این افزایش نفرت جهانی از رژیم صهیونیستی است.
اکنون که جنگ در این مرحله متوقف شده است رژیم صهیونیستی در صحنه افکار عمومی، دیپلماسی و سیاست جهانی با انزوایی تاریخی مواجه شده است؛ انزوایی که برخلاف گذشته، این بار ریشه در حقیقتی آشکار و غیرقابل انکار دارد. انزوایی که حتی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و حامی اصلی نتانیاهو در جنگ غزه نیز به آن اعتراف کرده و وعده کمک به رژیم صهیونیستی در این زمینه را داده است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد

