دعای باران امام حسین و امام زین العابدین و امام حسن عسکری و امام رضا (ع)
متن دعای امام حسین (ع) برای بارش باران: «اللهم مُعطی الخیرات و منزِل البرکات، ارسل السماء علینا مدراراً و اسقِنا غیثاً مغزاراً و واسِعاً غدَقاً مُجَلَّلًا سَحّاً سُفُوحاً ثَجّاجاً، تُنفِسُ به الضعف من عبادک و تحیی به المیت من بلادک. آمین یا رَبِّ العَالَمِین.» . «پروردگارا! ای بخشنده نیکیها و فرستنده برکات! باران آسمانیات را بر ما فرست، بارانی فراوان، گسترده، انبوه و سیرابکننده زمینهای تشنه. با این باران، ضعف بندگان ناتوانت را تسکین بده و زمینهای خشک را زنده کن. آمین ای پروردگار عالمیان.» . گفته میشود که پس از خواندن این دعا، باران نیکویی شروع به باریدن کرد و قحطی از میان رفت
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش، از جدّش روایت کردهاند که فرمودند: اهل کوفه خدمت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند و از نیامدن باران به آن حضرت شکایت کردند و خواستند که برای باران دعا کند، امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمودند: برخیز و از خدا برای ایشان باران بخواه، امام حسین علیه السلام برخاست و پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: أَللَّهُمَّ مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ، وَمُنْزِلَ الْبَرَكَاتِ، أَرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْنَا مِدْرَارَةً، وَاسْقِنَا غَيْثاً مِغْزَاراً وَاسِعاً غَدَقاً، مُجَلَّلاً سَحّاً سَفُوحاً فُجَاجاً، تُنَفِّسَ بِهِ الضَّعْفَ مِنْ عِبَادِكَ، وَتُحْيي بِهِ الْمَيِّتَ مِنْ بِلاَدِكَ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ. خداوندا ای عطا کننده خیرات و نازل کننده برکات، آسمان را بر ما بارانی ساز که بارانی پیاپی فرو فرستد، و ما را سیراب ساز با بارانی زیاد گسترده پربرکت، فراگیر که همه زمین را پوشش دهد و روان گردد و درّهها و راههای بین کوهها را فراگیرد، که به وسیله آن بندگان ضعیف تو سرزنده شوند و زمینهای مرده به وسیلۀ آن احیا گردد، به اجابت رسان ای پروردگار عالمیان. هنوز امام علیه السلام از دعایش فارغ نشده بود که یک مرتبه خداوند باران را فرو فرستاد، عربی از بعضی از نواحی کوفه آمد و گفت: درّهها و تپهها را دیدم که آب در آنها موج میزد. (بحارالانوار: 187/44 ح 16، الأبواب النورانيّة في كشف الأسرار الحسينيّة: ص 46)
داستان دعای باران امام حسین (ع) به دوران خلافت امام علی (ع) برمیگردد که در آن زمان کوفه دچار خشکسالی و قحطی شدیدی شد. مردم کوفه نزد امام علی (ع) رفتند و از ایشان خواستند برای بارش باران دعا کنند. امام علی (ع) به امام حسین (ع) فرمودند: «برخیز و از خداوند باران طلب کن.» امام حسین (ع) نیز با درود و حمد به جد بزرگوار خود این دعا را قرائت کردند: «اَللَّهُمَّ مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ، وَمُنْزِلَ الْبَرَكَاتِ، أَرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْنَا مِدْرَارَةً، وَاسْقِنَا غَيْثاً مِغْزَاراً وَاسِعاً غَدَقاً، مُجَلَّلاً سَحّاً سَفُوحاً فُجَاجاً، تُنَفِّسَ بِهِ الضَّعْفَ مِنْ عِبَادِكَ، وَتُحْيي بِهِ الْمَيِّتَ مِنْ بِلاَدِكَ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ» . «پروردگارا! ای بخشنده نیکیها و فرستنده برکات! باران آسمانیات را بر ما فرست، بارانی فراوان، گسترده، انبوه و سیراب کننده زمینهای تشنه. با این باران، ضعف بندگان ناتوانت را تسکین بده و زمینهای خشک را زنده کن. آمین ای پروردگار عالمیان.» . گفته میشود که پس از خواندن این دعا، باران نیکویی شروع به باریدن کرد و قحطی از میان رفت.
علّامه مجلسى قدس سره در كتاب شريف «بحار الأنوار» و شيخ طبرسى رحمه الله در كتاب «إحتجاج» از ثابت بنانى نقل كرده اند كه گفت : با جمعى از عبادت پيشه گان بصره مثل ايّوب سجستانى و صالح و عتبة الغلام و حبيب فارسى و مالك بن دينار به حجّ رفته بودم ، همينكه وارد مكّه شديم با كمبود آب مواجه شديم و مردم را ديديم كه شديداً بخاطر بى آبى دچار تشنگى گشته اند ، اهل مكّه و زائران بيت اللَّه به ما روى آوردند و نزد ما التماس كردند تا براى طلب باران دعا كنيم . پس نزد كعبه آمديم و طواف كرديم ، سپس با خضوع و ناله و زارى از خداوند نزول باران را تقاضا كرديم ولى اثرى از اجابت نديديم . در همين حال ناگاه جوانى وارد شد كه غصّه هايش او را اندوهناك و غمهايش او را مضطرب و ناآرام نموده بود ، گرد كعبه چند بار طواف كرد سپس به ما روى آورد و فرمود : اى مالك بن دينار ! و اى ثابت بنانى ! و اى ايّوب سجستانى ! و اى صالح مرّى ! و اى عُتبة الغلام ! و اى حبيب فارسى ! و اى سعد و اى عمر ! و اى صالح اعمى و اى رابعه ! و اى سعدانه ! و اى جعفر بن سليمان ! ما گفتيم : لبيّك و سعديك ، يعنى گوش به فرمان شما هستيم ، امرى داريد بفرمائيد . امام عليه السلام فرمود : آيا در ميان شما يك نفر نيست كه خداوند مهربان او را دوست داشته باشد ؟ عرض كرديم : اى جوان ! وظيفه ما دعا كردن است و اجابت كردن كار خداوند است . فرمود : از نزد كعبه دور شويد ، اگر يكى در ميان شما بود كه خدا او را دوست مى داشت دعايش را اجابت مى فرمود . سپس خودش نزد كعبه آمد و بر زمين به سجده افتاد پس شنيديم كه در سجده عرض مىكرد : اى سرور من ! به محبّتى كه به من دارى باران رحمت خود را بر اين مردم نازل كن . ثابت بنانى گويد : هنوز كلام آن حضرت تمام نشده بود كه باران مثل دهانه مشك سرازير شد . عرض كردم : اى جوان ! از كجا دانستى كه خداوند تو را دوست دارد ؟ فرمود : لو لم يحبّني لم يستزرني، فلمّا استزارني علمت أنّه يحبّني فسألته بحبّه لي فأجابني . اگر مرا دوست نمى داشت به زيارتش دعوتم نمىكرد ، از اينكه مرا به زيارت طلبيده دانستم كه مرا دوست دارد ، و من به همان محبّتى كه به من دارد از او درخواست كردم و او اجابت فرمود . سپس ما را ترك كرد در حاليكه ابياتى را قرائت مى نمود : من عرف الربّ فلم تغنه - معرفة الربّ فذاك الشقي - ما ضرّ في الطاعة ما ناله - في طاعة اللَّه وماذا لقي - ما يصنع العبد بغير التقى - والعزُّ كلّ العزّ للمتّقي . كسى كه خدا را بشناسد و اين شناسائى او را بى نياز نكند ، پس او در حقيقت شقى و بدبخت است . ضرر نمى زند در طاعت آنچه از نعمتها كه در راه اطاعت خداوند به او برسد و آنچه از مصائب كه به او برخورد كند . بنده بدون تقوا چه مى كند ؟ تمام عزّت و آبرو در سايه تقوا و براى اشخاص باتقوا است . ثابت گويد : از مردم مكّه سئوال كردم كه اين جوان كيست ؟ گفتند : او علىّ بن الحسين بن ابى طالب عليهم السلام است . (بحار الأنوار: 50/46 ح 1 به نقل از احتجاج: 47/2 ح2) به چالش کشیده شدن صوفیه بصره توسط امام سجاد(ع) - جمعی از شاگردان حسن بصری متشکل از: ایوب سجستانی، صالح مروی، عتبة الغلام، حبیب فارسی، مالک بن دینار، صالح اعمی، رابعۀ عدویه (صوفی توبه کار مؤنث)، سعدانه، جعفر بن سلیمان و...
قطب الدين راوندى قدس سره در كتاب «خرائج» همچنين در «مناقب» آمده است: علىّ بن حسن بن سابور گويد: سالى در سامرّاء در زمان امام حسن عسكرى عليه السلام خشكسالى شد، خليفه به حاجب و اهل كشور دستور داد تا براى نماز استسقا ؛ (طلب باران) به بيرون شهر بروند . مردم سه روز پشت سرهم براى نماز استسقا رفتند و دعا كردند؛ ولى باران نباريد . روز چهارم جاثليق به همراه مسيحيان و عدّه اى از راهبان به سوى صحرا رفتند، در ميان آنان راهبى بود ، همين كه او دست بر دعا برداشت بارش باران از آسمان شروع شد، وى روز ديگر نيز براى دعا به صحرا رفت ، باز هم باران باريد، وقتى مردم اين صحنه را ديدند، به شكّ و ترديد افتادند، و از اين امر در شگفت شده و به دين مسيحيّت متمايل شدند . (اين قضيّه به خليفه رسيد،) وى ناگزير از امام حسن عسكرى عليه السلام كه در آن موقع در زندان بود(!!) يارى طلبيد، او مأمورى به نزد حضرتش فرستاد و آن حضرت را از زندان آزاد كرده و گفت : امّت جدّت را درياب كه هلاك شدند . امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: من فردا بيرون مى روم و ان شاء اللَّه شكّ و ترديد را از بين مى برم . روز سوّم جاثليق به همراه راهبان به سوى صحرا رفتند ، امام حسن عسكرى عليه السلام نيز به همراه عدّه اى از يارانش به صحرا رفتند، وقتى حضرت چشمش به راهب افتاد و ديد كه دستش را براى دعا بلند نموده به يكى از غلامانش دستور داد تا دست راست او را نگهدارد و آنچه ميان انگشتانش است ، بگيرد . غلام ، طبق فرمايش امام عليه السلام دست او را نگهداشت و از ميان دو انگشت سبابّه اش استخوان سياهى گرفت . امام عليه السلام آن را گرفت آنگاه به راهب فرمود: اكنون دعا كن و طلب باران نما! راهب شروع به دعا كرد، آسمان ابرى بود، ولى ابرها پراكنده شده و آفتاب درخشان آشكار گشت. خليفه، از امام حسن عسكرى عليه السلام پرسيد: اى ابا محمّد ! اين استخوان چيست؟ حضرت فرمود: هذا رجل مرّ بقبر نبيّ من الأنبياء فوقع إلى يده هذا العظم ، وما كشف من عظم نبيّ إلّا وهطلت السماء بالمطر . اين شخص از كنار قبر يكى از پيامبران عبور نموده و اين استخوان را از قبر آن پيامبر بدست آورده و استخوان هيچ پيامبرى در پيشگاه خدا ظاهر نمى شود مگر آن كه به زودى از آسمان باران مى بارد . (الخرائج: 441/1 ح 23 ، بحار الأنوار: 270/50 ح 37 . نظير اين روايت در المناقب : 425/4 نقل شده است) . بعد از آن حضرت به روش خود نماز خواند و از حقتعالي طلب باران کرد. از برکت آن حضرت فيض باران تداوم يافت و قحطي به ارزاني مبدل شد و شکها از خاطرها زدوده شد. سپس معتمد از آن حضرت عذرخواهي نمود و براي ايشان احترام قائل شد.
داستان نماز باران امام رضا (ع)
در بحارالانوار جلد ۴۹ صفحه ۱۸۰ و در عیون اخبار الرضا جلد ۲ صفحه ۱۷۲ آمده است که امام حسن عسکری (ع) از پدرانش ماجرای نماز باران امام رضا (ع) را اینطور نقل میکند: زمانی که مأمون امام رضا(ع) را ولیعهد خودش قرار داد، برای مدتی باران نبارید و بعضی از اطرافیان مأمون سخنان ناروایی را بین مردم بازگو میکردند و میگفتند: «ببینید از زمانی که علی بن موسیالرضا ولیعهد شده است دیگر آسمان هم بر ما نمیبارد…» این حرفها به گوش مأمون رسید و از امام رضا (ع) درخواست کرد تا برای باریدن باران دعا کند. آن روز جمعه بود و امام (ع) فرمود که روز دوشنبه دعا خواهد کرد، زیرا دیشب پیامبر (ص) و امام علی (ع) را در خواب دیدم و پیامبر (ص) فرمود: منتظر روز دوشنبه باش و به صحرا برو و برای مردم از خداوند طلب باران کن و از آنچه نمیدانند آنها را باخبر ساز تا فضل و مقام تو را دریابند. روز دوشنبه امام رضا (ع) به صحرا رفت و عده زیادی هم به همراه او از شهر خارج شدند. امام (ع) بر بالای منبر رفت و بعد از حمد خداوند فرمود: «بار خدایا! این تویی که حق ما اهلبیت را بزرگ داشتهای. این مردم همانطور که امر کردهای به ما دست توسّل دراز کردهاند، فضل و رحمت تو را آرزو میکنند و منتظر احسان و نعمت تو هستند. خداوندا آنها را از بارانی مفید که هیچ ضرری در بر نداشته باشد سیراب کن و بارش این باران را بعد از رفتن از صحرا و رسیدنشان به خانههایشان قرار بده!» در این هنگام بادی سخت وزیدن گرفت و ابرها پیدا شدند و شروع به غریدن و رعدوبرق کردند. مردم خواستند خود را به سرپناهی برسانند، ولی امام رضا (ع) فرمود: «بر جای خود بمانید که این ابر برای شما نیست و مال شهر دیگری است.» این ابرها عبور کردند و ابرهای دیگری آمدند و امام (ع) باز هم فرمود: «بر جای خودتان بمانید، این ابرها هم برای شما نیست» ابرها یکی پس از دیگری میآمدند و میرفتند تا این که ابرهای نوبت یازدهم ظاهر شدند و امام (ع) فرمود: «ای مردم! این ابر را خداوند برای شما فرستاده. او را سپاسگزار باشید و به سوی منازل خود بروید که این ابر بالای سر شما خواهد بود تا داخل منازل خود شوید، که بعد از آن بر شما بارش کند.» آنگاه از منبر پایین آمد و مردم هم به خانههایشان رفتند. بعد از آن بارانی شدید آمد و تمام صحراها را پر آب کرد.
دعای باران امام رضا (ع) در کتاب صحیفه رضویه
در کتاب صحیفه رضویه دو دعا به عنوان دعای باران از امام رضا (ع) نقل شده است. اولین دعا در صفحات ۴۰ تا ۴۳ آمده است و همان دعایی است که امام رضا (ع) در داستان بالا آن را به زبان آوردند: اَللّهُمَّ یا رَبِّ اَنْتَ عَظَّمْتَ حَقَّنا اَهْلَ الْبَیْتِ، خداونداای پروردگار من، تو حق ما اهل بیت را بزرگ داشتی . فَتَوَسَّلُوا بِنا کَما اَمَرْتَ، لذا (مردم) به ما متوسل شدند همان گونه که تو امر فرمودی . وَاَمَّلُوا فَضْلَکَ وَرَحْمَتَکَ، وَتَوَقَّعُوا اِحْسانَکَ وَنِعْمَتَکَ، و به فضل و رحمتت امید بستند و احسان و نعمتت را انتظار کشیدند . فَاسْقِهِمْ سَقْیا نافِعا عامّا غَیْرَ رائِثٍ وَلا ضائِرٍ، پس آنان را سیراب گردان، سیراب کردنی سودمند و فراگیر و بدون درنگ و تأخیر و بی ضرر. وَلْیَکُنْ اِبْتِداءُ مَطَرِهِمْ بَعْدَ انْصِرافِهِمْ مِنْ مَشْهَدِهِمْ هذا اِلی مَنازِلِهِمْ وَمَقارِّهِمْ، (و از تو میخواهم که) شروع بارش بارانشان پس از برگشتن آنان از این مکان تجمعشان به خانهها و اقامتگاه هایشان باشد.
دعای دوم در صفحه ۱۶۶ و ۱۶۷ به این شرح آورده شده است:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلی الِ مُحَمَّدٍ، خداوندا بر محمد و بر آل محمد درود و رحمت فرست . اَللّهُمَّ اسْقِنا غَیْثا مُغیثا مُجَلَّلاً طَبَقا مُطْبَقا، خداوندا ما را با باران آبیاری فرما، بارانی مدد رسان، فراگیرنده زمین (و) پوشاننده آن (با ابرهای) متراکم و طبقه طبقه . جَلَلاً مُونِقا راجِیا غَدَقا مُغْدِقا، طَیِّبا مُبارَکا، عظیم و فراوان، زیبا و فریبنده، امید بخش، لبریز، قطره درشت، پاک، با برکت . هاطِلاً مُنْهَطِلاً مُتَهاطِلاً، رَغَدا هَنیئا مَریئا دائِما رَوِیّا سَریعا، فرو ریزنده، پی درپی ریزان، فروبارنده، گسترده، گوارا، خوشگوار، با دوام، سیراب کننده، تند . عامّا مُسْبِلاً نافِعا غَیْرَ ضارٍّ، فراگیر، پیوسته ریزان، سودمند و بدون زیان . تُحْیی بِهِ الْعِبادَ وَالْبِلادَ وَتُنْبِتُ بِهِ الزَّرْعَ وَالنَّباتَ، که بندگان و سرزمینها را به وسیله آن زنده گردانی و کشت و گیاه را به وسیله آن برویانی . وَتَجْعَلُ فیهِ بَلاغا لِلْحاضِرِ مِنّا وَالْبادِ، و آن را مایه کفایت (و یا اتمام حجت) برای شهرنشینان و بادیه نشینان ما بگردانی . اَللّهُمَّ اَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِ سَمائِکَ ماءً طَهُورا، بارخدایا از برکات آسمانت آبی بسیار پاک و پاک کننده بر ما فرو بار . وَاَنْبِتْ لَنا مِنْ بَرَکاتِ اَرْضِکَ نَباتا مَسْقِیّا وَتُسْقیهِ، و از برکات زمینت گیاهی سیراب برای ما برویان . مِمّا خَلَقْتَ اَنْعاما وَاَناسِیَّ کَثیرا، و (نیز به گونهای که) آن (آب) را به چهارپایان و آدمیان زیادی که آفریدی بنوشانی . اَللّهُمَّ ارْحَمْنا بِمَشایِخٍ رُکَّعٍ وَصِبْیانٍ رُضَّعٍ، خداوندا به پاس حرمت پیران رکوع کننده و کودکان شیرخوار . وَبَهائِمَ رُتَّعٍ وَشُبّانٍ خُضَّعٍ، و حیوانات چرا کننده و جوانان خاضع و فروتن به ما رحم کن.
نمازباران شیخ بهلول در میدان راه آهن
https://cdn.jahannews.com/images/docs/000785/785546/images/9(4).png
https://cdn.jahannews.com/images/docs/000785/785546/images/15(1).png
https://cdn.jahannews.com/images/docs/000785/785546/images/7(7).png
https://cdn.jahannews.com/images/docs/000785/785546/images/18(1).png
دعای باران هارون الرشید و بهلول
دراحوال بهلول آورده اند كه در 3 بعد از ظهر روزي در بغداد درب خانه هارون الرشيد را دق الباب مي كند و ظاهرا هارون الرشيد با يك عده اي رفته بود در صحرا كه دعا كنند تا باران بيايد. در اين اثني بهلول آمده بود و در ميزد، باغبان از انتهاي باغ آمد و به بهلول گفت براي چه در اين موقع روز در ميزني؟ بهلول گفت شما براي چه خوابيده اي؟ من آمده ام به تو بگويم كه به اين گلها و درخت ها آب بدهي. باغبان گفت: اين فضولي ها به تو نيامده، من در اينجا باغبان هستم و مي دانم چه موقع بايستي به گلها آب بدهم. بهلول گفت پس بيا برو به اربابت هارون الرشيد بگو كه اينجا باغبان دارد و خودش مي داند كي آبياري كند و تو نمي خواهد در كار خدا مداخله نمايي. زيرا تو اينقدر نمي فهمي كه داري به من جواب مي دهي، حداقل اين را به هارون الرشيد نيز بگو كه ظاهرا هارون ارشيد با دست خالي از صحرا برميگردد!
حکایت: باران به خاطر توبه یک گنهکار
در عهد موسی در بنی اسرائیل قحطی شدیدی شد و مؤمنین هفتاد مرتبه برای نماز باران به بیابان رفتند و دعا کردند و مستجاب نشد. یکشب موسی برای مناجات به کوه طور رفت و گریه نمود و عرض کرد: پروردگارا! به آبروی پیغمبری که در وعده فرمودهای در آخر الزمان او را مبعوث نمایی، باران رحمتت را بر ما نازل گردان! خطاب آمد: ای موسی! در میان شما بندهای است که مدت چهل سال است، آشکارا گناه میکند. او را از میان قوم بیرون کنید، تا من باران رحمتم را بر شما بفرستم. حضرت برگشت، در میان صفوف قوم خود میگردید و میفرمود: ای بندهای که چهل سال است، معصیت خدا را کردهای! به واسطه تو است که خداوند رحمتش را از ما قطع کرده است؛ از میان جمعیت ما بیرون شو تا خداوند باران رحمتش را بر ما بفرستد. آن مرد عاصی ندای موسی را شنید و دانست که مانع رحمت الهی او است. با خود گفت: اگر بمانم به واسطه من، بر این مردم باران نخواهد بارید و اگر بیرون روم همه مرا میشناسند و در میان بنی اسرائیل رسوا میگردم. در همان حال، با خدای خود مناجات کرد و گفت: پروردگارا! معصیت تو را کردم و به جهل و نادانی بر تو جرئت نمودم، حال به درگاهت آمدم و توبه میکنم و پشیمانم. خدایا! توبهام را بپذیر و آبرویم را مریز! هنوز سخنش تمام نشده بود، باران باریدن گرفت. موسی عرض کرد: خدایا! هنوز کسی از جمع مردم خارج نشده که باران نازل کردی. خطاب آمد: موسی! به خاطر همان کسی که به واسطه او رحمتم را از شما قطع کردم، باران را نازل کردم. موسی عرض کرد: خدایا! او را به ما معرفی کن. ندا آمد: ای موسی! در حالی که گناه میکرد او را رسوا نکردم، حال که توبه کرده او را رسوا کنم؟! من نمام را دشمن میدارم حال خود نمامی کنم؟! (تحفة الواعظین/ج3/ص4)
خشکسالی امان مردم را بریده بود، چنانکه دیگر هیچ کاری را نمی توانستند انجام دهند. کشیش همه مردم را برای دعای باران به بیرون شهر دعوت کرد، تا از خدا بخواهند که با بارش باران، آنها را از خشکسالی نجات دهد. همه مردم در جایی که از پیش تعیین شده بود گرد آمدند و منتظر شروع مراسم دعا شدند. کشیش بر بالای بلندی قرار گرفت و رو به مردم گفت: تا به امروز نمی دانستم چرا ما از گرفتاری و خشکسالی نجات نمی یابیم ولی امروز با دیدن شما متوجه شدم! چرا؟! همه ما اینجا جمع شده ایم تا از خدای کائنات بخواهیم بر ما باران نازل کند، ولی در جمع شما فقط همین دختر بچه ای که این جلو نشسته با چتر آمده و این یعنی فقط یکی از ما به دعایی که می کنیم، ایمان داریم.
مراسم استغاثه باران و ظهور منجی در ۵۲۲ پایگاه کشور به طور سراسری برگزار شد+ تصاویر
امام رضا عليه السلام : اِذا كَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ وَ اِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ وَ اِذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ الْمَواشى؛[امالى مفيد، ص 310] هرگاه حاكمان دروغ بگويند، باران، بند مى آيد و هرگاه سلطان ستم كند، دولت، سست و بى اعتبار مى شود و هرگاه زكات داده نشود، چارپايان، بميرند.
گناهان عامل خشکسالي
https://share.google/HTGiqQvwL8KxGh09d
بررسی علل خشکسالی از نگاه دین/ قطرات رحمت الهی در انتظار بازگشت بندگان
https://share.google/T02xnNRqxkmOhOvFX
گناه و قطع نزول باران
https://share.google/PTe7hD8Uc5rprmmnA
علل نباریدن باران از نگاه روایات و احادیث
https://share.google/Vb6rTx3TPZhYRJMIz
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نمازودعای باران
ادامه مطلب را ببينيد
سه نوبت نماز باران آیت الله خوانساری

در شهریور 1320 که متفقین در ایران به طور انبوه حضور یافتند. در آن موقع موجی از قحطی و نابسامانی در کشور به راه افتاد. قسمتی از سپاه متفقین در منطقه خاکفرج قم استقرار یافت و بعد از مدتی کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت که زمینهای مساعد و وسیع شهر قم - که به صورت دیم کشت می شد - با گذشت دو ماه بهاری از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز این خشکسالی موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم، چاره در خواندن نماز باران دیدند. آنان به جستجوی امامی برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفایش خواستن را معنی بخشید.
منبع : کتاب گلشن ابرار، ج2، ص617
یکی از حوادث مهم که از آثار شهودی آقای خوانساری از نگاه دینی، نماز بارانی است که او آن را اقامه نمود تا تجلی دعا و نماز را در زندگی به گونه ای ملموس آشکار کند.
در شهریور 1320 که متفقین در ایران به طور انبوه حضور یافتند. در آن موقع موجی از قحطی و نابسامانی در کشور به راه افتاد. قسمتی از سپاه متفقین در منطقه خاکفرج قم استقرار یافت و بعد از مدتی کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت که زمینهای مساعد و وسیع شهر قم - که به صورت دیم کشت می شد - با گذشت دو ماه بهاری از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز این خشکسالی موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم، چاره در خواندن نماز باران دیدند. آنان به جستجوی امامی برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفایش خواستن را معنی بخشید.
مردم راهی خانه های آقایان صدر، حجت و خوانساری شدند. آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفه های شرعی خود را بجا آورید، آسمان و زمین دستهایشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقای خوانساری نتوانست جواب نه بگوید و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همین علت اطلاعیه هایی در سطح شهر نصب گردید که آقای خوانساری در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهی ایشان را از پایان بد کار بیم دادند اما او گفت حالا که چنین شده، خواندن این نماز بر من تکلیفی است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد.
با نزدیک شدن لحظه موعود بهائیان شهر، متفقین را به انگیزه های این حرکت بدبین نمودند تا جایی که این نیروها در پوششی دفاعی رفتند. در روز موعود، جمعیت از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاکفرج که در نیم کیلومتری شهر قرار داشت و مصلای آن محسوب می شد بروند. آیة الله خوانساری هم با طمأنینه و آرامش مخصوص و در حالی که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عده ای از همراهان به سمت آن نقطه حرکت نمودند.
جمعیت افزون بر بیست هزار نفر بود و 3/2 ساکنان شهر را در بر می گرفت. با عبور آرام مردم از کنار پادگان، شائبه های تردید زدوده شد و توطئه بهائیان بی اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد اما اثری از اجابت دیده نشد. آیة الله خوانساری که بارها عطوفت و مهربانی پایان ناپذیر خدا را با همه وجود خود درک کرده بود، بخوبی می دانست که خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آنکه اگر خواهش باشد اجابت حتمی است. او بعد از پایان درس و بحث از شاگردانش خواست که تا همپای او باز به کوی خواهش روند و نماز بارانی دیگر بخوانند. این بار نماز در باغهای پشت قبرستان نو بپا گشت. غروب یکشنبه فرا رسید و آسمان بی تکه ابری سرخ گونگی خورشید را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربی که در پادگان خاکفرج بودند گویای این بود که بارشی روی نخواهد داد.
دین ناباوران زبان تمسخر گشودند. استاد رسولی در خاطره خود می گوید: «آن روز گذشت و ما مطابق معمول به نماز جماعت آیة الله خوانساری در مدرسه فیضیه رفتیم. اکنون یادم نیست که به چه مناسبتی شبها در مدرسه فیضیه بعد از نماز جلسه روضه خوانی و سخنرانی بود. مرحوم حاج محمد تقی اشرافی به منبر رفت و هنوز اوایل سخنرانی ایشان بود که باران شروع شد... آن شب باران مفصلی آمد.»
این باران چنان گسترده و بی امان بود که تا آن وقت چنین بارشی را کسی سراغ نداشت. بی سیم های پادگان خاکفرج به کار افتاد و خبر این حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتی کوتاه پس از تأیید آن از طرف مقام های رسمی لندن و آمریکا، از طریق رادیو انعکاس جهانی یافت.
اتفاقی که در روز سوم نماز باران عالم مشهور افتاد | یک نکته اساسی در نماز باران
نماز باران آیتالله محمدتقی خوانساری در زمان حضور روسها در ایران نیز شهرت عالمگیر پیدا کرد. ایشان 3روز نماز باران اقامه کرد؛ در روزهای اول و دوم باران نبارید و برخی طعنه زدند و مسخره کردند، اما پس از نماز روز سوم که با عده کمتری نیز برگزار شد، باران شدیدی بارید.
مراسم استغاثه باران و ظهور منجی در ۵۲۲ پایگاه کشور به طور سراسری برگزار شد+ تصاویر
نماز باران آیت الله خوانساری و بارش بارانی که خبر آن در رادیوهای خارجی منعکس شد
آداب «نماز باران» --- احترام آیت الله خوانساری به مراجع --- امام علی(ع) و دعا برای طلب باران --- نماز باران --- نماز باران --- نماز باران --- حکایتی از نماز باران --- نماز باران و بلعیدن دوشیره در پرده --- نماز باران در کوفه به دستور پدر --- نماز باران یا نماز برف --- نماز باران آیت الله خوانساری --- آیت الله استادی تبیین کرد؛عوامل حبس باران و ایجاد خشکسالی| شیوع معاصی برکات را از جامعه سلب میکند --- نماز باران و استسقاء --- نماز باران و کیفیت خواندن آن ---
آیتالله صافی گلپایگانی در شرح آن واقعه گفته اند: باران نمیآمد، هوا بسیار تلخ و خشک بود و مردم در تنگنا و نگرانی شدید قرار گرفته بودند. آن زمان، در بیشتر شهرها نیروهای انگلیسی و آمریکایی حضور داشتند. در خیابانهای قم، جمعیت نیروهای خارجی از جمعیت مردم بیشتر بهنظر میرسید. در همهی بیابانها و جادهها، از قم تا تهران و قزوین و روستاهای اطراف نیروهای بیگانه دیده میشدند. در همان ایام، عدهای میگفتند خشکسالی امری طبیعی است و ربطی به عبادت ندارد؛ اما برخی از بزرگان تأکید میکردند که وقتی باران نمیآید، مردم باید به درگاه خدا روی بیاورند، نماز بخوانند، توبه کنند و از خداوند طلب رحمت نمایند. مرحوم آیتالله خوانساری با اصرار مردم تصمیم گرفتند نماز باران را اقامه کنند. بعضیها حتی میگفتند: «اگر نماز بخوانند و باران نیاید، دشمنان مسخره میکنند»، اما ایشان فرمودند: ما وظیفه مان را انجام میدهیم؛ نتیجه با خداست. محل برگزاری نماز در اطراف خاکفرج قم تعیین شد. آن زمان هنوز آباد نبود، بیابانی باز و نزدیک رودخانه بود. اعلام کردند مردم بیایند؛ جمعیت بسیار زیادی حضور یافت. بزرگان شهر، طلاب، و حتی برخی از علمای دیگر هم آمدند. یکی از علما در آن مراسم منبر رفت و سخنرانی کرد.
در روز اول، جمعیت بسیاری گرد آمدند، اما بارانی نبارید.
روز دوم نیز همینطور(بارانی نبارید). انگلیسیها و نیروهای خارجی هم از کنار محل عبور میکردند و با نگاه تمسخرآمیز به جمع مردم مینگریستند؛ حتی شایعه کرده بودند که مردم قم قصد قیام دارند.
اما : روز سوم، هنگامی که نماز تمام شد، آیتالله خوانساری با آرامش فرمودند: ما وظیفه مان را انجام دادیم، بقیه اش با خداست. هنوز مردم در حال پراکنده شدن بودند که ابرها در آسمان پیدا شدند. به تدریج باد وزیدن گرفت و اندکی بعد، باران شدیدی شروع به باریدن کرد. حاضرین از خوشحالی گریه میکردند. یکی از حاضران وقتی باران گرفت، به مدرسه رفت و با شور و شوق گفت: آیهی وَهُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الغَیثَ مِن بَعدِ ما قَنَطوا (خداست که پس از نومیدی، باران را فرو میفرستد) تحقق پیدا کرد. آیه ۲۸ سوره شوری
این واقعه برای همیشه در یاد مردم قم ماند؛ نشانهای از ایمان، اخلاص و دیانت آیتالله خوانساری بود، که برایشان مهم نبود مردم چه بگویند — چه تمجید، چه انتقاد — تنها به رضای خدا میاندیشیدند.
برای شنیدن و دانلود صوت اینجا را کلیک کنید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نمازودعای باران
ادامه مطلب را ببينيد
همه باهم نماز و دعای باران بخوانیم ، اما:

این روزها در بعضی از روزنامه ها و سایتها به کنایه مینویسند : فلانی و فلانی و... نماز باران بخواند ، و اگر فلانی و فلانی نماز باران بخواند و باران نیاید فلان و... میشود ، بهتراست فلانی نماز باران نخواند ، چون اگر بخواند و باران نیاید ... و ... همانطور که در بعضی از کنایه ها و آدرس دادنهای ... و... به دشمنان ... و ... گرامیدهند ویا مردم را میخواهند نا امیدکنند و...، در نماز باران هم میخواهند مردم را به شک و شبهه بیندازند و... اعتبار بعضی ازبزرگان را میخواهند زیرسؤال ببند.
در حالی که قرار نیست با نماز ودعای فلان و فلان و... حتما باران بیاید
وابیض یستسقی الغمام بوجهه - ثمالا للیتامی، عصمة للارامل
محمدصلی الله علیه وآله آن سفیدروئی «آبرومندی» است که بخاطر آبروی او ابر سیراب «بارور» میشود «و در سرزمینهای خشکیده میبارد و سرزمینهای خشکیده ما را سیراب میسازد» او سرپرست یتیمان و بی پدران و سرپناه بی شوهران است ،
آری : باید یک سفیدرویی «یک شخص آبرومند بدرگاه خدا» دعا کند و از خدا بخواهد که ابرهای باران زا را به سرزمین خشکیده ما بفرستد و ببارد و سرزمین خشکیده ما را از این بی آبی نجات بخشد
و امروز آن سفید روی و آبرومند بدرگاه خدا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است ، که از خدا بخواهیم به آبروی او باران رحمتش را برما نازل کند و سرزمین خشکیده ما را سیراب کند ،
در زیارت جامعه کبیره است : «بِكُم يُنَزِّلُ الغيثَ وَ بِكُم يُمسكُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلى الأرض إلّا باذنِهِ وَ بكُم يُنَفِّسُ الهَمَّ وَ يَكشِفُ الضُّرَّ. به سبب شماست كه (خداوند) باران را فرو مىفرستد و به سبب شما آسمان را از اينكه بىرخصت او بر اهلش فرو ريزد باز مىدارد. به وسيلهى شماست كه اندوه را مىزدايد و پريشانىها را زايل مىگرداند».
در يكى از زيارتنامههاى امام حسين (ع) چنين آمده است:
بِكُمْ يُبَيِّنُ اللُه الْكَذِبَ وَ بِكُمْ يُبَاعِدُ اللهُ الزَّمَانَ الْكَلِبَ وَ بِكُمْ يَفْتَحُ اللهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللهُ وَ بِكُمْ يَمْحُو اللهُ مَا يَشَاءُ وَ بِكُمْ يُثْبِتُ وَ بِكُمْ يَفُكُّ الذُّلَّ مِنْ رِقَابِنَا وَ بِكُمْ يُدْرِكُ اللهُ تِرَةَ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ تُطْلَبُ وَ بِكُمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجَارَهَا وَ بِكُمْ تُخْرِجُ الْأَشْجَارُ أَثْمَارَهَا وَ بِكُمْ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ بِكُمْ يَكْشِفُ اللهُ الْكَرْبَ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ اللهُ الْغَيْث.
خداوند به واسطه شما، دروغ را آشكار مىكند و دوران سخت را دور مىسازد و به واسطه شما، كارها را مىگشايد و به پايان مىبرد و به واسطه شما، هر آنچه را بخواهد محو يا ثابت
و در روايت است: «لَوْ لا ما فِي الأرضِ مِنّا لَساخَت الأرضُ بِاهلها»
https://share.google/QYXlx3FVOQ4CZoNsU
هر چند ما همه موظفیم نماز و دعای باران بخوانیم «از زن ومرد، خردوکلان، غنی وفقیر، عالی و دانی» اما ممکن است با دعای همه ما باز هم نبارد، «که اگر نبارید، یکوقت نگوئیم حتما فلانی ایمانش، تقوایش، معرفتش، و... و... درست نبوده که با نماز او،دعای او، باران نیامده؟!» چون گاهی لازم است یک غلام سیاهی باشد که با دعای او باران ببارد،
مگر در زمان امام سجاد علیه السلام افراد خوب، مؤمن، باتقوا، عالم، کم بودند؟ نه! ولی با دعای خود آن حضرت در مکه معظمه باران بارید! و بلکه بالاتر از آن با دعای یک غلام سیاه ناشناخته حضرت «که در اسطبل حیوانات کارمیکرد» باران بارید
شيخ طبرسي در ( احتجاج ) و غير او، از ثابت بناني روايت كرده كه سالي با جماعتي از عباد بصره مثل ايوب سجستاني و صالح مري و عتبة الغلام و حبيب فارسي و مالك بن دينار به عزم حج حركت كرديم ، چون به مكه معظمه رسيديم آب سخت و كمياب بود و از قلت باران جگر جمله ياران تشنه و تفته بود و از اين حال با ما جزع و فزع آوردند تا مگر به دعاي باران شويم . پس به كعبه در آمديم و طواف بداديم و با تمام خضوع و ضراعت نزول رحمت را از درگاه حضرت احديت مسئلت نموديم ، آثار اجابت مشاهدت نرفت در اين حال كه بر اين منوال بوديم به ناگاه جواني را ديديم كه روبه ما آورد و فرمود: يا مالك بن دينار و يا ثابت البناني و يا ايوب السجستاني و يا صالح المري و يا عتبة الغلام و يا حبيب الفارسي و يا سعد و يا عمرو يا صالح الا عمي و يا رابعه و يا سعدانه و يا جعفر بن سليمان ؛ ما گفتيم : لبيك و سعديك يا فتي ! فرمود: ( اَما فيكُمْ اَحَدٌ يُحِبُّهُ الرَّحمانُ؟! ) آيا در ميان شما يك نفر نبود كه خدايش دوست بدارد؟!عرض كرديم : اي جوان ! از ما دعا كردن است و از خدا اجابت فرمودن ، فرمود: دور شويد از كعبه چه اگر در ميان شما يك تن بودي كه او را خداي دوست مي داشت دعايش را به اجابت مقرون مي فرمود، آنگاه خود به كعبه درآمد و به سجده بر زمين افتاد شنيدم كه در حال سجده مي گفت :( سَيِّدي ! بِحُبِّكَ لي اِلاّ سَقَيّْتَهُمُ الْغَيْثَ؛ ) اي سيد من ! سوگند مي دهم تو را به دوستي تو با من كه اين گروه را از آب باران سيراب فرمايي . هنوز سخن آن جوان تمام نشده بود كه سحابي جنبان و باراني چنان كه از دهنهاي مشك ، ريزان گشت ، پس گفتم : اي جوان ! از كجا دانستي كه خدايت دوست مي دارد؟ فرمود: اگر مرا دوست نمي داشت به زيارت خود طلب نمي فرمود، پس چون مرا به زيارت خود طلبيده دانستم كه مرا دوست مي دارد، پس مسئلت كردم از او به حب او مرا، پس مسئلت مرا اجابت فرمود. و از اين كلام شايد خواسته باشد اشاره فرمايد كه نه آن است كه هر كس به آن آستان مبارك در آيد در زمره زائرين و محبوب خداي تعالي باشد. راوي مي گويد: پس از اين كلمات روي از ما برتافت و فرمود: مَنْ عَرَفَ الرَّبَّ فَلَمْ تُغْنِهِ *** مَعْرِفَةُ الرَّبِّ فَذاكَ الشَّقيَّ *** ما ضَرَّفي الطّاعَةَ ما نِالَهُ *** في طاعَةِ اللّهِ وَ ما ذا لَقِي *** ما يَصْنَعُ الْعَبْدُ بِغَيْرِ التُّقي *** وَ الْعِزُّ كُلُّ الْعِزُّ لِلْمُتَّقي . ثابت بن بناني گويد: گفتم اي مردم مكه ! كيست اين جوان ؟ گفتند: وي علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام است .
البته كه آمدن باران به دعاي حضرت زين العابدين عليه السلام عجبي ندارد بلكه پست ترين بندگان آن حضرت هرگاه طلب باران كند حق تعالي به دعاي او مرحمت فرمود. آيا نشنيده اي كه مسعودي در ( اثبات الوصية ) نقل فرموده از سعيد بن المسيب كه سالي قحطي شد و مردم به يمن و شمال در طلب باران شدند، من نظر افكندم ديدم غلام سياهي بالاي تلي برآمد و از مردم جدا شد پس من به قصد او جانب او رفتم ديدم لبهاي خود را حركت مي دهد هنوز دعاي او تمام نشده بود ابري از آسمان ظاهر شد، آن سياه چون نظرش بر آن ابر افتاد حمد خدا كرد و از آنجا حركت نمود و باران ما را فروگرفت به حدي كه گمان كرديم ما را غرق خواهد كرد، پس من به عقب آن شخص شدم ديدم داخل خانه حضرت علي بن الحسين عليه السلام شد. پس خدمت آن حضرت رسيدم ، گفتم : اي سيد من ! در خانه شما غلام سياهي است منت گذار بر من بفروش آن را به من . فرمود: اي سعيد چرا بنخشم آن را به تو؟ پس امر فرمود بزرگ غلامان خود را كه هر غلامي كه در خانه است به من عرضه كند، پس ايشان را جمع كرد. آن غلام را در بين ايشان نديدم ، گفتم آن را كه من مي خواهم در بين ايشان نيست . فرمود ديگر باقي نمانده مرگ فلان مير آخور، پس امر فرمود او را حاضر نمودند، چون حاضر شد ديدم او همان مقصود من است گفتم اين است همان مطلوب من ، حضرت فرمود به او اي غلام ، سعيد مالك شد تو را پس برو با او. آن سياه رو به من كرد و گفت : ( ما حَمَلَكَ عَلي اَنْ فَرَّقْتَ بَيْني وَ بَيْنَ مَولايَ؟ ) ؛چه واداشت تو را كه مرا از مولايم جدا ساختي ؟ گفتم : اين به سبب آن چيزيست كه از تو مشاده كردم بالاي تل ، غلام اين را كه شنيد دست ابتهال به درگاه خالق ذوالجلال بلند كرد و رو به آسمان نمود و گفت : اي پروردگار من ! رازي بود مابين تو و بين من پس الحال كه آن را فاش كردي پس مرا بميران و به سوي خود ببر، پس گريست حضرت علي بن الحسين عليه السلام و آن كساني كه حاضر بودند با او از حال آن غلام و من با حال گريان بيرون شدم ، پس چون به منزل خويش رفتم رسول آن حضرت آمد كه اگر مي خواهي به جنازه صاحبت حاضر شوي حاضر شو، پس برگشتم با آن رسول ، ديدم آن غلام وفات كرده محضر آن حضرت عليه السلام .
https://share.google/b3g4J8TPqOo2zsiGd
مگر در زمان امام رضا علیه السلام افراد... و... کم بودند «دربین اصحاب امام علیه السلام هریکی از دیگری باتقواتر ولی با نماز و دعای خود حضرت باران آمد، که شاید خدا خداست مقام و منزلت آن حضرت را بنمایاند»
https://share.google/EGgxfA6QcQfp0nqWp
***
https://share.google/Eu0kEepvXz7O5OeAk
در زمان امام علی علیه السلام در کوفه با بودن اصحاب امام علی علیه السلام که هر یکی از دیگری باتقواتر ولی آمدند خدمت امام علیه السلام تقاضای دعا کردند با اینکه خود امام علیه السلام میتوانست دعا کند ولی به حضرت حسین علیه السلام حواله کردند و فرمود: فرزندم! برخیز و از خداوند متعال برای این مردم باران طلب کن! امام حسین برخاسته و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر گرامی اش صلی الله علیه و آله لب به دعا گشوده و فرمود: «الَلَّهُمَّ مُعْطی الْخَیراتِ وَ مُنْزِلَ الْبَرکاتِ، ارْسِلْ السَّماءَ عَلَینا مِدْراراً وَ اسْقِنا غَیثَاً مِغْزاراً واسِعَاً غَدَقَاً مُجَلَّلًا سَحّاً سُفُوحاً ثَجّاجاً، تُنَفَّسُ بِهِ الضَعْفُ مِنْ عِبْادِک وَ تُحْیی بِهِ الْمَیتَ مِنْ بِلادِک آمین یا رَبِّ الْعالَمِین»؛ پروردگارا! ای بخشنده خیر و نیکی ها و فرستنده برکات! ما را از باران آسمان سیراب کن؛ بارانی فراوان، فراگیر، انبوه، پر وسعت، ریزان، روان و شکافنده زمین های خشک و تشنه که به وسیله آن دست بندگان ناتوانت را بگیری و زمین های مرده را زنده سازی آمین رب العالمین. امام هنوز دعای خود را تمام نکرده بود که ناگهان باران رحمت خداوند، شهر کوفه و اطراف آن را فراگرفت. یکی از اعراب بادیه نشین که از اطراف کوفه می آمد، گزارش داد که در اثر ریزش باران رحمت الهی، در درّه ها و تپه های اطراف و در داخل نهرها و رودخانه ها آب جاری شده است.
بادعای حسین علیه السلام باران آمد،
https://share.google/dFihmzAFSxA8EZdRf
***
https://share.google/fM1NL75feLxgQfPUP
امام صادق (ع) در اينباره فرموده است:
بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السَّمَاءِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللُه وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللهُ. (الكافى، ج 1، ص 144) به بركت ما، درختان بارور مىگردند و ميوهها مىرسند و نهرها جارى مىشوند و باران از آسمان مىبارد و گياه از زمين مىرويد و به عبادت ما، خداوند پرستش مىشود و اگر ما نبوديم، خدا عبادت نمىشد.
https://share.google/d9ZQNb37y08G9wQWP
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نمازودعای باران
ادامه مطلب را ببينيد
درخواست مهم آیتالله جوادی آملی از مردم سراسر کشور
ایکنا : آیتالله جوادی آملی از عموم مردم درخواست کرد که ضمن توبه به درگاه الهی، همگی نماز باران را به صورت جماعت و یا فرادا بخوانند.
![]()
آیتالله جوادی آملی؛ مفسر قرآن و نهجالبلاغه، روز ۲۱ آبان ماه در ادامه سلسله نشستهای درس اخلاق در مسجد اعظم قم با اشاره به خشکسالی کنونی در کشور با بیان اینکه نماز استسقاء از نمازهای پربرکت و نظیر نماز عید فطر و قربان در دو رکعت با شرایط خاص خوانده میشود، گفت: هم میتوان آن را فرادا و هم با جماعت خواند لذا طلاب و اساتید آن را فراموش نکنند و همه در منزل هم میتوانیم آن را بخوانیم.
آیتالله جوادی آملی اظهار کرد: بنابراین نماز استسقاء، نیازی به جماعت و افرادی نظیر آیتالله خوانساری ندارد و همه باید به درگاه او دعا کنیم؛ زیرا ما به امید زنده هستیم و اهل رجا مشمول عنایت حق قرار میگیرد و البته اگر از اوتاد باشد مشکل مملکت را حل میکند.
تاثیر گناه بر نزول رحمت
مفسر قرآن کریم با بیان اینکه مرحوم صاحب وسائل در جلد هشتم از صفحه اول تا ۱۶، روایات و احکام صلات استسقاء را بیان فرموده است، اضافه کرد: گاهی مشکلات فرهنگی و قصور اجتماعی و گناه زمینه رحمت را سلب میکند. در روایتی در کتاب وسائل روایتی از امام صادق (ع) آمده است که اگر چند گناه رسمی شد چند بلا هم نازل خواهد شد؛ اینکه دستگاه قضا آلوده و اهل رومیزی و زیرمیزی و شهادت دروغ و کتمان شهادت، باشد؛ زیرا زمین امروز میبیند و ضبط میکند و بعدا شهادت خواهد داد؛ زمین و آسمان میفهمند چه کسی زیرمیزی داد و چه کسی گرفت.
آیتالله جوادی آملی تصریح کرد: اینکه فرمودند: توبه کنید، رجوع به خدا هست، اما حقوق مردم با استغفرالله برطرف نمیشود و باید ادا شود؛ توبه هم باید با عجز باشد؛ خدایا تو فرمودی که وسیله ابتغاء کنید و ما فقر و بیچارگی را وسیله کردیم، لذا نگویید من فلان کار خیر را کردم و فلان بنا را ساختم، زیرا اینها را خدا توفیق داده است.
استاد حوزه علمیه با اشاره به تفاوت در ابتلائات الهی، اظهار کرد: گاهی خدا انسان را با فقر و گاهی با ثروت و بیماری و سلامت و ... امتحان میکند همچنین گاهی با علم و مقام و ضعف و قوت استعداد و نتیجه کارها در قیامت روشن خواهد شد.
آیتالله جوادی آملی با اشاره به دعای ۱۹ صحیفه سجادیه، اضافه کرد: شما بزرگان انشاءالله مستجاب الدعوه هستید و به برکت صلوات بر پیامبر و آل او از خدا بخواهید که خداوند این کشور و انقلاب و حوزه را مشمول رحمت خود قرار دهد و از خطر استکبار جهانی و دشمنان مصون بدارد و خطر رژیم صهیونیستی و آمریکا را به آنان برگرداند، زیرا این کشور منتظر ظهور صاحب اصلی و امام زمان (عج) است.
علت خشکیدن باران در ایران رسما اعلام شد - آبان ۱۴۰۴
محمد اصغری کارشناس هواشناسی با بیان اینکه دلیل اصلی تأخیر در بارشهای پاییزی پدیده پرفشار جنب حارهای است، گفت: اکنون این پدیده جوی بر فراز خاورمیانه حاکم شده است.
آیتالله جوادی آملی از عموم مردم درخواست کرد که ضمن توبه به درگاه الهی، همگی نماز باران را به صورت جماعت و یا فرادا بخوانند.
***
برای باران؛ اعراب به نماز ایستادند | ببینید؛ از امیر قطر تا علمای مسجد الحرام
***
کلید گشایش آسمان / وعده قرآن برای آسمانی پرباران، تنها یک شرط دارد؛ استغفار
***
دعای طلب باران امام سجادعلیه السلام
***
دعای طلب باران امام سجادعلیه السلام
***
نماز استسقاء «طلب باران» ضرورت امروزما
***
***
همه با هم نماز باران بخوانیم کاهش بارشهای فصلی در کشور
***
کتاب نماز و دعای طلب نزول باران الهی
https://dl.hodanet.tv/ketabbageri/doaonemazebaran.pdf
***
برگزاری مراسم عبادی «نماز باران» در چند استان ۳۰ دی ۱۳۹۶
***
نمازباران آيت اللَّه"سيدمحمدتقي خوانساری"
***
نماز باران --- نماز باران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نمازودعای باران
ادامه مطلب را ببينيد
کلید گشایش آسمان / وعده قرآن برای آسمانی پرباران، تنها یک شرط دارد؛ استغفار
«یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا» این وعده الهی در قلب سوره نوح، تنها پس از یک شرط میآید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ». این پیوند، نه یک استعاره ادبی، بلکه حقیقتی است که در سیره عملی ائمه هدی(ع) زنده شده است.

زمان مطالعه: ۴ دقیقه
«یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا» این وعده الهی در قلب سوره نوح، تنها پس از یک شرط میآید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ». این پیوند، نه یک استعاره ادبی، بلکه حقیقتی است که در سیره عملی ائمه هدی(ع) زنده شده: جایی که خشکسالی، نه فقط با سد و لوله، بلکه با پاکی نیت، عدالت در مصرف و بازگشت به مرزهای الهی پاسخ داده شد. در روزگاری که بحران آب، مرز فناوری و طبیعت را در هم میکند، شاید عمیقترین راه حل، جایی باشد که کمتر به آن نگاه میکنیم؛ درون جامعه.
در ادامه غلامرضا محمدی، کارشناس علوم قرآن و حدیث، این نگاه دوگانه قرآنی، جایی که توکل و تدبیر، دو بال یک پروازند را با بازگشت به منابع اصلی دین، دوباره زنده میکند.
وقتی کلید باران در توبه است
مسئله آب در ایران، فقط یک موضوع طبیعی یا فنی نیست؛ بحران کمآبی امروز ما به دلایلی مانند اقلیم خشک، مصرف بیرویه، توسعه ناهماهنگ کشاورزی و سوءمدیریتهای گذشته و اخیراً شائبه توطئه دشمنان خارجی گره خورده است. با این حال، عبور از این بنبست فقط با تکیه بر راهکارهای تکنولوژیک ممکن نیست. برای مواجههای اصولی با بحران، چارهای جز بازگشت به عمق حکمت قرآنی و رجوع به سیره پیشوایان دین نیست. از نگاه قرآن، ماجرای آب و کمآبی، در لایهای فراتر از طبیعت و دانش مهندسی تعریف میشود و بعد معنوی و اخلاقی نیز در پایداری و نزول رحمت، نقشی تعیینکننده دارد.
قرآن کریم در آیات ۱۰ و ۱۱ سوره نوح، رابطهای مستقیم میان استغفار و توبه با نزول رحمت و باران ترسیم میکند: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا/ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا». این نگاه، بحران کمآبی را به نقص در اخلاق فردی و جمعی هم پیوند میزند. بر این اساس، در آموزههای دینی ما، هر گاه جامعهای با قحطی و خشکسالی مواجه شده، نخستین گام باید توبه و بازگشت از خطاها باشد. استغفار و اصلاح رفتار، راه گشایش برکات طبیعی است و بدان معنا نیست که تلاش مهندسی بیثمر است، بلکه تأکید بر آن است که راهحل فقط در دست علم و فناوری نیست و باید بهموازات آن، روح جمعی جامعه دوباره احیا شود.
سیره معصومان(ع) در زمان خشکسالی و در همین مناطق خاورمیانهای، گواه روشن این پیوند معنوی و عملی است. برای نمونه، وقتی در کوفه بیآبی شدت گرفت، امام علی(ع) از فرزندشان امام حسین(ع) خواست به همراه مردم، به دعا و تضرع بپردازند و پاسخ این توسل، نزول رحمت الهی بود (بحارلأنوار، ج ۴۴، ص ۱۸۷، ح ۱۶). از سوی دیگر، امام رضا(ع) نیز زمانی که خراسان با خشکسالی روبهرو شد، با اقامه نماز باران و دعا، امید را در دل مردم زنده کرد و باران رحمت را طلبید (عیون اخبار الرضا، جلد ۲، صفحه ۱۷۲) و همچنین دعای باران صحیفه سجادیه (دعای نوزدهم). در کنار این توکل و عبادت، به مدیریت عادلانه منابع و تدابیر اقتصادی و عملی نیز اهتمام داشتند.
این رفتارها نشان میدهد انتظار معجزه بدون تدبیر و تلاش، بیهوده است و معنویت نیز بدون عمل عقلانی و تدبیر کافی نیست. تضرع و استغفار، نه صرفاً تشریفات مذهبی، بلکه کنشگری فعال جمعی است که بستر تحقق نعمتهای الهی را فراهم میکند.
راه اهل بیت(ع)؛ هم توسل هم تدبیر
مدیریت آب امروز ایران باید به این شیوه دوگانه نزدیک شود: یعنی آمیزهای از اعتماد به خدا و استفاده از دانش روز. همان طور که در سیره ائمه هدی(ع) میبینیم که آن حضرات دعا را از عمل جدا نمیکردند، تدبیر امروز ما هم باید شامل هر دو وجه باشد.
در حوزه علم و عمل، تکمیل و بهبود سدهای نیمهتمام، استفاده از فناوریهای نوین همچون بارورسازی ابرها، مدیریت علمی آبخوانها و اجرای طرحهای شیرینسازی و انتقال آب با لحاظ ملاحظات زیست محیطی و... همگی نشانه تلاش انسانی برای بهرهگیری بهینه از رحمت الهی است. البته باید این واقعیت را پذیرفت که نگاهی صرفاً علمی و بدون توجه به تغییر در رویکردهای اخلاقی و معنوی، راه به بنبست و ابتریت خواهد برد.
سد تقوا در کنار سد بتنی
در نهایت، تجربه بشری نشان داده حل بحرانهایی چون کمآبی، فقط با راهحلهای مهندسی و فنی ممکن نیست. رویکرد صرفاً علمی، تمرکز خود را بر رفع معلول میگذارد: بودجه بیشتر برای سدسازی، صرفهجویی اجباری یا اجرای طرحهای انتقال آب. در این نگاه، باران فقط بهمثابه پدیدهای جوی و طبیعی است و بحران فقط شکلی از سوءمدیریت یا تغییر اقلیم.
در مقابل، رویکرد قرآنی- عملی اعتقاد دارد بحران آب ریشه در معنویت و اخلاق هم دارد. بنابراین، در کنار اصلاح مدیریت و بهرهگیری از علم و فناوری، توجه به اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی، ترویج استغفار و امیدواری و تقویت رابطه قلبی با خالق هستی، اجرای دستورات فردی و اجتماعی پروردگار در سطح فردی و جمعی، امر به معروف و نهی از منکر در تمام سطوح به صورت اصولی، رحم به همنوع به ویژه فریادرسی به مستمندان جامعه و جهان در حد توان و عدم ظلم در هر سطح فردی و اجتماعی به همدیگر ضروری است.
میتوان گفت راه برونرفت نه در نفی علم و نه در انکار معنویت است، بلکه در تلاقی اثربخش هر دو نهفته است: همان طور که سدسازی و فناوریهای نوین میتواند ابزار آبرسانی باشد، احیای دلها و اصلاح رفتارها نیز کانال اصلی نزول برکات و رفع بحران خواهد بود.
گشایش حقیقی در بحران آب، آن روزی فرا میرسد که همت اهل تدبیر بر زمین با همدلی اهل توبه رو به آسمان گره بخورد. سدهای بتنی، تنها زمانی از آب لبالب میشوند که سدهای معنویِ گناه و غفلت با استغفار جمعی شکسته شوند. این یک سنت تغییرناپذیر الهی است که قرآن کریم به صراحت آن را بیان میکند: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ» (الأعراف، ۹۶)؛ «و اگر مردم شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، یقیناً برکاتی از آسمان و زمین بر آنان میگشودیم». این همان حقیقتی است که راه نجات ایران را در یک همافزایی مقدس تعریف میکند: پیوند میان عقلانیت مهندسی و معنویت یکپارچه.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نمازودعای باران
ادامه مطلب را ببينيد
دعای طلب باران امام سجادعلیه السلام

دعای نزول باران الهی
نوزدهمین دعا از صحیفه سجادیه با هفت فراز در طلب نزول باران ورحمت الهی است و اینکه با هر بارش خداوند با باران زمین مرده را زنده میکند، بیان شده است.
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ، علیهالسلام عِنْدَ الِاسْتِسْقَاءِ بَعْدَ الْجَدْبِ: اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیثَ، وَ انْشُرْ عَلَینَا رَحْمَتَک بِغَیثِک الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِک الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ. وَ امْنُنْ عَلَی عِبَادِک بِإِینَاعِ الثَّمَرَةِ، وَ أَحْی بِلَادَک بِبُلُوغِ الزَّهَرَةِ، وَ أَشْهِدْ مَلَائِکتَک الْکرَامَ السَّفَرَةَ بِسَقْی مِنْک نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ. تُحْیی بِهِ مَا قَدْ مَاتَ، وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ وَ تُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ، وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَاباً مُتَرَاکماً هَنِیئاً مَرِیئاً طَبَقاً مُجَلْجَلًا، غَیرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ، وَ لَا خُلَّبٍ بَرْقُهُ. اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیثاً مُغِیثاً مَرِیعاً مُمْرِعاً عَرِیضاً وَاسِعاً غَزِیراً، تَرُدُّ بِهِ النَّهِیضَ، وَ تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ ، اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیاً تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ، وَ تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ، وَ تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ، وَ تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ، وَ تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ، وَ تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ، وَ تُکمِلُ لَنَا بِهِ طَیبَاتِ الرِّزْقِ، و تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ وَ تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ وَ تَزِیدُنَا بِهِ قُوَّةً إِلَی قُوَّتِنَا. اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَینَا سَمُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَینَا حُسُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَینَا رُجُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَینَا أُجَاجاً. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْزُقْنَا مِنْ بَرَکاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، «إِنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ».
دعای آن حضرت(ع) به وقت طلب باران پس از خشکسالی: بارخدایا، ما را به باران سیراب ساز، و رحمتت را بر ما بگستران به باران بسیار از ابری که برای رویانیدن گیاه شگفتانگیز در همه آفاق روان گشته. و بر بندگان خود با به بار آمدن میوه منّت گذار، و سرزمینهای مرده را با شکفتن شکوفهها زنده کن، و فرشتگان بزرگوار خود را به بارانی سودمند گواه گیر، بارانی بسیار و انبوه، و پیوسته با برکات گسترده، بارانی تند و سریع و شتابان. تا هر چه مرده است به آن زنده نمایی، و آنچه از میان رفته به ما بازگردانی، و آنچه آمدنی است بیرون آوری و به سبب آن روزیها را وسعت بخشی، ابری در هم فشرده، کامبخش و گوارا و فراگیرنده و خروشان که بارانش دائمِ ویران کننده، و برقش فریبنده (بدون باران) نباشد. بارخدایا ما را به بارانی فریادرس و برطرف کننده قحطی سیراب کن، بارانی رویاننده گیاه، سبز کننده - دشت و دَمَن، وسیع و پرمایه، که به سبب آن گیاه روئیده پژمرده را خرم کنی، و آن را برای گیاه شکسته مومیایی قرار دهی. بارخدایا بر ما بارانی فرست که به آن از تپهها آب سرازیر گردانی، و چاهها را لبریز کنی، و نهرها را روان سازی، و درختان را برویانی، و قیمتها را در همه شهرها ارزان کنی، و چهارپایان را قوّت دهی و خلایق را زندهدل و نکوحال فرمایی، و روزیهای پاکیزه را برای ما کامل گردانی، و کشت و زرع ما را برویانی، و پستانها را پرشیر سازی، و نیرویی بر نیروی ما بیفزایی. بارخدایا سایه آن ابر را بر ما باد گرم و زهرآگین مساز، و سردی آن را بر ما شوم و ناخجسته منما، و باریدنش را بر ما باران عذاب قرار مده، و آبش را در کام ما تلخ و ناگوار مگردان. بارالها بر محمد و آلش درود فرست، و از برکات آسمانها و زمین روزی ما ساز که تو بر هر چیز توانایی.
نماز باران بخوانیم - نماز استسقاء «طلب باران» ضرورت امروزما - به بهانه برگزاری نماز طلب باران در بیرجند و زابل - برگزاری مراسم عبادی «نماز باران» در چند استان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نمازودعای باران
ادامه مطلب را ببينيد
نماز استسقاء «طلب باران» ضرورت امروزما
یکی از دستورات دینی این است که هنگام خشکسالی و قحطی مردم نماز استسقاء (طلب باران) بخوانند و دعا کنند تا خداوند با باران رحمتش خشکسالی را خاتمه دهد، در طول تاریخ هم بارها مردم همراه بزرگان دینی با برگزاری نماز طلب باران از حضرت حق طلب باران داشته اند. آموزه ای که این روزها مهجور واقع شده است؛ اما به تازگی تصاویری از برگزاری نماز طلب باران در بیرجند و زابل منتشر شده است. به این بهانه سراغ شرایط و کیفیت این نماز و مصادیق اش در سیره اهل بیت (ع) رفتیم.
خواندنی هایی درباره نماز باران
از خطبه امام علی(ع) تا نماز باران امام رضا(ع) در خراسان
در تاریخ، مواقع فراوانى پیش آمده است که مردم به خشکسالى دچار شدند و بزرگان مذهبى بدین وسیله از خداوند درخواست باران کردند. از جمله در جاهلیت مردم به قحطى مبتلا شدند و از عبدالمطلب خواستند که از خدا درخواست باران کند. او حضرت محمد(ص) را که کودکى بود به دوش گرفت و از خداوند طلب باران کرد و دعاى او مستجاب شد.
شرایط اقامه نماز باران
یکى از دستورات اسلام این است که هنگام خشکسالى و قحطى دعا کنند تا خداوند به آن ها باران دهد یا نماز «استسقاء»(طلب باران) بخوانند. این نماز دو رکعت است و همانند نماز عید در بیابان انجام مى شود. شرکت کنندگان این نماز در قنوت آن از خداوند باران مى خواهند. البته توصیه اکید شده است که پیش از نماز، همه شرکت کنندگان سه روز، روزه بگیرند، توبه کنند و هر فرد حق دیگرى به گردن دارد، بپردازد. شرکت کنندگان این نماز با پای برهنه و با لباس هاى ساده همراه کودکان، پیرمردان و حتى حیوانات به صحرا مى روند تا بیشتر شامل رحمت خداوند قرار بگیرند.
فرازهایی از خطبه امام علی(ع) برای طلب باران
خطبه صد و پانزده نهج البلاغه، دعایی است که امام علی(ع) برای طلب باران بر زبان آورده است: «خداوندا! کوه هاى ما از بى آبى از هم شکافته و زمین ما به صورت غبار درآمده است. چهار پایان ما در عطش اند و در خوابگاه خویش متحیرند همچون زنان بچه مرده، ناله سر داده و از زیادى رفت و آمد به سوى چراگاه ها و آبگاه ها و نیافتن آب و علف خسته شده اند... الها! هنگامى بیرون آمده ایم که خشکسالى پى در پى به ما هجوم آورده و ابرهاى به ظاهر پر باران به ما پشت کرده اند. تو مایه امید هر بیچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده، در این هنگام که یاس و نومیدى بر مردم چیره و ابرها از باریدن بازداشته شده و حیوانات بیابانى رو به هلاکت گذارده اند، تو را مى خوانیم و تقاضا داریم که ما را با اعمال مان مؤاخذه نکنى! و ما را به گناهان مان مگیرى. رحمت ات را به وسیله ابرهاى پرباران و بهاران پُرگیاه و گیاهان سرسبز و پرطراوت، بر ما گسترده دار! باران دانه درشت خود را آن چنان بر ما ببار که زمین هاى مرده زنده شوند و آن چه از دست رفته است بازگردد.»
ماجرای نماز باران امام رضا(ع)
در ایامی که امام رضا(ع) در خراسان به سر می برد، مدتی خشکسالی شد و باران نیامد. عده ای از منافقان و حاشیه نشینان مجلس مأمون از این حادثه سوء استفاده و شایعه کردند که چون مأمون، علی بن موسی(ع) را ولیعهد خود کرده است و این امر را خداوند دوست ندارد، به همین خاطر باران قطع شده و برکات الهی نازل نمی شود. مأمون در روز جمعه ای از امام(ع) تقاضا کرد که برای نزول باران و رحمت الهی دعا کند اما امام رضا(ع) فرمود: «روز دوشنبه برای اقامه نماز استسقاء بیرون خواهم آمد زیرا جدم رسول ا...(ص) را به همراه امیرمؤمنان علی(ع) در عالم رؤیا زیارت کردم و پیامبر(ص) به من فرمود: پسرم! تا روز دوشنبه صبرکن و سپس در آن روز به صحرا برو و از درگاه خداوند متعال طلب باران نما! خداوند باران رحمت خود را می فرستد و مردم به عظمت و عزت تو در پیشگاه خداوند پی می برند و به بزرگی مقامت واقف می گردند.» روز دوشنبه فرا رسید. مردم از خانه ها بیرون آمدند، امام رضا(ع) به صحرا رفت و مردم نیز گرد آمدند و چشم به حرکات و سکنات آن حضرت(ع) دوختند. امام(ع) دو رکعت نماز استسقاء را اقامه کرده و آن گاه بالای منبر رفت و در خطبه بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «خدایا! ای پروردگار من! تو حق ما اهل بیت(ع) را بزرگ شمرده ای. این مردم به ما متوسل شده اند همچنان که خودت فرموده ای و به فضل و رحمت تو امیدوارند و چشم انتظار احسان و لطف تواند. این ها را از باران سودمند و فراوان و بی ضرر و زیان خود، سیراب گردان و این باران را پس از بازگشت آنان به خانه هایشان نازل فرما.» یکی از حاضران در آن اجتماع می گوید: «به خدا سوگند همان لحظه حرکت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پدید آمد. مردم به جنب و جوش افتادند که تا باران نیامده به خانه های خود برگردند. حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به آنان فرمود: آرام باشید! این ابر برای این منطقه نخواهد بارید به ناحیه دیگری می رود، آن ابر رفت و ابر دیگری به همراه رعد و برق آمد، مردم دوباره خواستند حرکت کنند، امام فرمود: «این ابر نیز به فلان قسمت خواهد رفت.» در حدود 10 ابر به همین ترتیب آمد و از فضای منطقه عبور کرد و هر بار امام(ع) فرمود: «این ابر برای شما نیست. یازدهمین ابر از راه رسید.» امام رضا(ع) فرمود: «این ابر را خداوند متعال برای شما فرستاده است، در برابر فضل و کرم خداوند شکر کنید و به سوی منازل خویش بازگردید تا شما به خانه نرسیده اید باران نخواهد بارید.» آن گاه امام رضا(ع) از فراز منبر پایین آمدند و مردم نیز به خانه هایشان رفتند. در همین هنگام بود که باران شدیدی نازل شد و تمام حوض ها، گودال ها و نهرها را پر کرد. بعد از نزول باران و سیراب شدن زمین از برکات الهی و خوشحالی مردم، حضرت رضا(ع) به میان جمعیت آمد و آنان را موعظه و به شکرگزاری از نعمت های الهی به درگاه پروردگار منان دعوت کرد.
درتهیه این پرونده از خبرگزاری مهر، پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی و سایت makarem.ir استفاده شده است.
نماز باران آیت ا... خوانساری در شهریور 1320
محمد لطفی- «ویژگی آیت ا... خوانساری نمازهای ایشان بود و علمای بزرگ آن زمان که خود از مجتهدان و مراجع تقلید بودند به ایشان اقتدا می کردند؛ گویا حال ایشان در نماز قابل وصف نبوده است...در شهریور 1320 که متفقین در قم مستقر شده بودند با این که دو ماه از بهار گذشته بود باران نیامد و زمین های کشاورزی که بیشتر به صورت دیم بود هنوز تشنه و وضع بحرانی پیش آمده بود. مردم چاره را در این دیدند که به آقایان مراجع پناه ببرند تا با خواندن نماز باران برکت برگردد و خشکسالی پایان یابد بنابراین عده ای راهی خانههای آقایان صدر، حجت و خوانساری شدند.
ظاهرا آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفههای شرعی خود را به جا آورید، آسمان و زمین دست هایشان را بر شما خواهند گشود اما آقای خوانساری پاسخی ندادند و فقط به سخنان مردم و گلایه هایشان را گوش دادند و مجلس را ترک کردند. نمایندگان مردم این سکوت را حمل بر موافقت و اعلامیه هایی مبنی بر اقامه نماز باران توسط آیت ا... محمدتقی خوانساری در شهر نصب کردند. گروهی ایشان را ترسانده بودند که اگر باران نیاید آبروی شما و مرجعیت می رود و چنین و چنان می شود. ایشان وقتی این سخنان را شنیده بودند گفتند «حالا که این طور شد وظیفه من است نماز بخوانم، خواندن این نماز بر من تکلیف است» روز موعود، مردم از گوشه و کنار شهر به سمت مصلای قم به راه افتادند. گویا جمعیتی حدود 20هزار نفر جمع شده بودند. آیت ا... خوانساری در حالی که پابرهنه بود و تحت الحنک انداخته بود با طمأنینه و آرامش مخصوص خود، در جلوی جمعیت به مصلی رسیدند.
آن روز نماز خوانده شد اما اثری از اجابت دیده نشد. برخی ایشان را با کنایه نواختند که ما گفتیم اگر این چنین شود آبروی مرجعیت می رود و ... آقای خوانساری به نزدیکانشان فرمودند من رفتم و نماز خواندم و اصلا منتظر باران نبودم؛ درحقیقت مدتی است نفسم چموش شده، رفتم نماز خواندم تا باران نیاید و نفسم سیلی بخورد.
روز بعد آیت ا... خوانساری بعد از پایان درس و بحث از شاگردانش خواست که تا همپای او دوباره بیایند ونماز بارانی دیگر بخوانند. این بار نماز در باغ های پشت قبرستان نو قم به پا شد. اما هنوز خبری نبود. بهایی های قم و دین ناباوران مسخره می کردند. تا این که پس از نماز مغرب و عشا که طبق معمول پشت سر آقای خوانساری اقامه شد در اوج ناباوری، باران شروع شد و هرلحظه بر شدت آن افزوده شد. همین رودخانه قم که از کنار حرم می گذرد مملو از آب بود و صدای مهیبی می داد. این باران چنان گسترده و بیامان بود که تا آن وقت چنین بارشی را کسی سراغ نداشت تا آن جا که به ظاهر خبر این حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتی کوتاه پس از تأیید آن از طرف مقام های رسمی لندن و آمریکا، از طریق رادیو انعکاس جهانی یافت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نمازودعای باران
ادامه مطلب را ببينيد
