اُمّ ‌الْبَنین علیهاسلام

«فاطمه کلابیه» معروف به «ام‌ البنین»، همسر امام علی (علیه ‌السلام) است. فرزندان او عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (علیهم ‌السلام) هستند که هر چهار نفر در کربلا در رکاب امام حسین (علیه‌ السلام) به شهادت رسیدند. مرقد ام‌البنین در قبرستان بقیع در مدینه قرار دارد. .

ام ‌البنین با نام فاطمه‌ بنت‌ حزام (۶۴ یا ۷۰ق)، یکی از همسران امام علی علیه ‌السّلام و مادر حضرت عباس علیه ‌السّلام است. ام‌البنین را زنی شاعر و فصیح و از خانواده ‌ای اصیل و شجاع شمرده‌ اند. حضرت علی (علیه‌ السّلام) با معرفی برادرش عقیل که عالم به انساب عرب بود، وی را که خاندانش در شجاعت معروف بودند، به همسری انتخاب کرد.
فاطمه‌ بنت‌ حزام به ‌جهت داشتن چهار فرزند پسر، به‌نام‌های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان، ام‌البنین لقب گرفت و نسل امام علی (علیه ‌السّلام) از همسرش‌ ام‌البنین تنها از طریق عبیدالله بن عباس استمرار یافت. ام ‌البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین علیه ‌السّلام به شهادت رسیدند و به گزارش منابع تاریخی، ‌ام‌البنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه ‌السّلام) بیش از پسرانش نگران بود.

فاطمه بنت حِزام مشهور به اُمّ ‌الْبَنین درگذشته ۶۴ق از همسران امام علی ع و مادر عباس ع، عبدالله، جعفر و عثمان بود که هر چهار تن در روز عاشورا به شهادت رسیدند. پس از واقعه کربلا، ام‌ البنین روزها به قبرستان بقیع می‌رفت و برای امام حسین ع و فرزندانش سوگواری می‌کرد. عالمان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه ام‌البنین به اهل‌بیت ع به‌ویژه امام حسین(ع) را ستوده و از او به نیکی یاد کرده‌ اند. به‌ گفته شهید ثانی و عبدالرزاق مُقَرَّم، ام‌ البنین به خاندان پیامبر ص محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود؛ به‌همین دلیل اهل‌بیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او می‌رفتند. ام‌البنین در قبرستان بقیع دفن شده است.

شخصیت

‌ام ‌البنین را زنی شاعروفصیح[۱۹] [۲۰] . و از خانواده ‌ای اصیل و شجاع شمرده ‌اند. [۲۱] [۲۲] . از زندگی او تا پیش از ازدواجش با امام علی (علیه‌السّلام) خبری در دست نیست. پس از شهادت حضرت زهرا سلام ‌الله ‌علیها به همسری امام علی (علیه‌السّلام) درآمد. با توجه به تولد نخستین فرزند او، عباس، به سال ۲۶ق. [۲۳] . و وجود گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با امامه، خواهر‌زاده حضرت فاطمه سلام ‌الله‌علیها بر پایه وصیت ایشان، [۲۴] [۲۵] . به‌نظر می‌رسد ازدواج‌ ام ‌البنین حدود سال ۲۵ق. رخ داده باشد. نیز گزارش‌هایی از ازدواج او به‌عنوان دومین همسر امام علی (علیه ‌السّلام) در دست است.[۲۶] [۲۷] .

ازدواج با امیرالمومنین

به هر روی، امیرمؤمنان (علیه ‌السّلام) از برادرش عقیل که به نسب عرب آشنا بود، خواست تا زنی از خاندانی اصیل و شجاع را برای او خواستگاری کند تا از او دارای فرزندانی شجاع شود. عقیل با اعتقاد به شجاعت پدران‌ ام‌البنین، او را برای ازدواج با ایشان پیشنهاد کرد.[۲۸] [۲۹] [۳۰] . بر پایه گزارش‌هایی، پدران و خویشان‌ ام ‌البنین از دلیران عرب پیش از اسلام؛ چنان‌که ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، در میان قبایل عرب در شجاعت بی‌ نظیر خوانده شده و از او با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزه‌ها) یاد کرده ‌اند.[۳۱] [۳۲] [۳۳] . به گزارش ابن عبدالبر، وی پیش از مسلمان شدن نزد رسول خدا آمد و با تقدیم هدایایی، از ایشان خواست مبلغانی را به نجد اعزام کند.[۳۴] [۳۵] . بر پایه گزارش‌هایی که در شماری از منابع متاخر آمده‌ اند، ‌ام‌ البنین پس از خواستگاری امام علی (علیه ‌السّلام)، سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد. با ورود‌ ام‌البنین به خانه امیرمؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می‌کرد. آنان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند.[۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹] . آورده‌ اند که‌ ام‌ البنین از امام علی (علیه ‌السّلام) خواست که او را فاطمه صدا نکند؛ زیرا ممکن است فرزندان حضرت زهرا با شنیدن این نام، به یاد مادرشان افتند و غمگین شوند.[۴۰] .

جایگاه اُمّ ‌الْبَنین نزد شیعیان

عالمان شیعه، شجاعت، فصاحت و علاقه اُمّ ‌الْبَنین به اهل‌بیت ع به ‌ویژه امام حسین ع را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کرده‌ اند.[۱] به گفته شهید ثانی فقیه شیعه قرن دهم و سید عبدالرزّاق مُقَرَّم مقتل‌نویس شیعه (درگذشته ۱۳۹۱ق)، ام‌ البنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. اهل‌بیت ع نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او می‌رفتند.[۲] باقر شریف قرشی تاریخ‌ پژوه شیعه درگذشته ۱۴۳۳ق نیز گفته است در تاریخ زنی همچون اُمّ ‌الْبَنین دیده نشده که نسبت به فرزندانِ هم شوی (هَووی) خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش مقدم بدارد.[۳] . سید محمود حسینی شاهرودی درگذشته ۱۳۹۴ق از مراجع تقلید شیعه گفته است من در مشکلات، برای اُمّ ‌الْبَنین صد مرتبه صلوات می‌فرستم و حاجت می‌گیرم.[۴] برخی گزارش کرده ‌اند که زنان ایرانی برای برآورده شدن حاجات خود و همچنین برای بالا بردن نیروی شکیبایی و تحمل مصائب به اُمّ ‌الْبَنین متوسل شده و سفره‌های نذری به نام او برگزار می‌کنند.[۵] همچنین در برخی از مناطق شیعی سفره‌هایی با نام «سفره مادر حضرت ابوالفضل» یا سفره ام ‌البنین مرسوم است.[۶] . در ایران، ۱۳ جمادی‌الثانی روز وفات ام‌البنین به‌عنوان «روز تکریم مادران و همسران شهدا» در تقویم رسمی کشور نام ‌گذاری شده است.[۷] .

معرفی و نسب اُمّ ‌الْبَنین

اُمّ ‌الْبَنین از قبیله بنی ‌کلاب، پدرش حِزام بن خالد یا حرام بن خالد[۸] و مادرش لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.[۹] به‌ نقل تاریخ‌ نگاران، قبیله بنی‌کلاب به شهامت، رشادت و شجاعت و ویژگی‌های نیکوی اخلاقی مشهور بودند و همین موضوع در ازدواج علی(ع) با اُمّ ‌الْبَنین تأثیرگذار بود.[۱۰] . از تاریخ ولادت و درگذشت ام ‌البنین اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی با توجه به شواهد تاریخی، ولادت او را بین سال‌های ۵ تا ۹ هجری قمری دانسته ‌اند.[۱۱] در خصوص درگذشت ام ‌البنین هم، برخی تاریخ‌ نگاران، تاریخ وفات او را ۱۳ جمادی‌الثانی ۶۴ق[۱۲] و برخی دیگر ۱۸ جمادی‌الثانی ۶۴ق دانسته‌ اند.[۱۳] برخی نیز مدعی‌ اند بر زنده‌ بودن ام ‌البنین پس از واقعه کربلا دلیل مستندی وجود ندارد.[۱۴] بنا بر نقل مورخان، محل دفن او قبرستان بقیع است.[۱۵]

ازدواج اُمّ ‌الْبَنین با حضرت علی علیه السلام

پس ازشهادت حضرت فاطمه س،امام علی ع بابرادرش عقیل که درنسب‌ شناسی[یادداشت ۱] عرب خبره بود، دربارهٔ انتخاب همسری که اصیل و از خاندانی دلیر و نیرومند باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد. [یادداشت ۲] عقیل، فاطمه بنت حزام را پیشنهاد کرد و علی(ع) با او ازدواج کرد.[۲۳] گفته شده، ام ‌البنین پیش از ازدواج با حضرت علی (ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود.[۲۴] . دربارهٔ اینکه او بعد از حضرت فاطمه س همسر دوم یا سوم امام علی(ع) بوده است اختلاف ‌نظر وجود دارد.[۲۵] بر اساس برخی نقل‌های تاریخی امام علی(ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) و با توصیه او با امامه نوه پیامبر ص و دختر زینب ازدواج کرد[۲۶] با این حال برخی بر اساس روایتی از امام صادق ع معتقدند که ام ‌البنین اولین همسر امام علی(ع) بعد از حضرت فاطمه(س) بوده است.[۲۷] برخی با استناد به اینکه اولین فرزند ام ‌البنین در سال ۲۶ قمری به دنیا آمده است ازدواج امام علی ع با ام ‌البنین را قبل از سال ۲۳ قمری می‌دانند، برخی دیگر سال ازدواج آنها را ۱۳ یا ۱۶ قمری می‌دانند چرا که معتقدند بین ازدواج آنها و تولد حضرت عباس ع بزرگ‌ ترین فرزندشان ۱۰ سال فاصله بوده است.[۲۸] [یادداشت ۳] . گفته شده پس از گذشت مدتی از ازدواجشان، ام ‌البنین به امام علی(ع) پیشنهاد کرد او را به نام اصلی ‌اش که فاطمه بود، صدا نزند، تا حسنین ع با شنیدن نام فاطمه به یاد مادرشان نیفتند. از این ‌رو امام علی(ع) او را ام‌البنین [مادر پسران] نامید.[۲۹] . ام‌البنین چهار پسر به نام‌های عباس ع ، عبدالله، جعفر و عثمان به دنیا آورد.[۳۰] . بنا بر نقل سهل بن عبدالله بخاری، ام‌ البنین بعد از شهادت امام علی ع با شخص دیگری ازدواج نکرد.[۳۱] . در نیاکان مادری حضرت عباس(ع) نیز، نام پهلوانان بزرگی به چشم می‌خورد که آوازه بلندی در عرب داشتند. عقیل با آگاهی از نام و آوازه آنان حضرت امّ ‌البنین(س) را برای ازدواج به امام علی(ع) پیشنهاد کرد. امام(ع) با توجه به تأثیر عنصر مهم توارث در روحیات فرزند، اقدام به این ازدواج می‌نماید؛ مُلاعب الاسنة: از جمله نیاکان مادری حضرت عباس(ع) که لقب عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب است. اوس بن حجر شاعر جاهلی درباره ‌اش سروده: یُلاَعِبُ اَطْرَافَ الاْسِنَّةِ عَامِرٌ/ فَرَاحَ لَهُ حَظُّ الْکَتَائِبِ اَجْمَعِ، عامر، سرنیزه ‌ها را به بازی می‌گیرد؛ پس او به تنهایی کارایی و توان یک لشکر را دارد. [۲۲] . سخن امیرالمؤمنین(ع) به برادرش عقیل این است: انظر الی امرأة قد ولدتها الفَحولة من العرب لِأتزوّجها فتلد لی غلاما فارساً. ابن عنبه، عمدة الطّالب فی أنساب آل أبی طالب، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۵۷. اگر ولادت ام‌البنین در سال ۵ یا ۹ هجری قمری باشد ازدواجش با امیرالمؤمنین(ع) در سال ۱۳ یا ۱۶ بسیار دور از ذهن و غیرقابل باور است؛ بنابراین منطقی‌تر این است که ازدواج امام علی(ع) با ام‌البنین در سال‌های نزدیک به۲۳ قمری یا کمی پس از آن باشد.

فرزندان

ثمره ازدواج‌ ام ‌البنین با علی (علیه ‌السّلام)، فرزندانی به نام‌های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود. [۴۱] [۴۲] [۴۳] . شماری دیگر، ابوبکر را نیز بر فرزندان او افزوده [۴۴] [۴۵] [۴۶] . و شماری از عثمان یاد نکرده ‌اند.[۴۷] [۴۸] [۴۹] . به سبب داشتن این پسران، فاطمه به‌ ام ‌البنین (مادر پسران) شهرت یافت. منابع بیش از این به زندگی او در مدینه و هجرتش به کوفه در دوران خلافت امیرمؤمنان (۳۵-۴۰ق.) و نیز به ازدواج او پس از شهادت امام علی (علیه ‌السّلام) اشاره نکرده‌اند. این شاید از این‌رو است که وی دیگر ازدواج نکرد و حتی آن‌گاه که برخی همسران امام علی (علیه ‌السّلام) برای مشورت درباره ازدواجشان نزد‌ ام‌البنین آمدند، به آنان سفارش کرد که سزاوار نیست پس از علی، با مردی دیگر پیمان همسری ببندند و آنان نیز به سفارش وی عمل کردند.[۵۰]

شهادت فرزندان

ام ‌البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین علیه ‌السّلام به شهادت رسیدند. عثمان با کنیه ابوعمرو در ۲۱ سالگی، جعفر با کنیه ابوعبدالله در ۲۹سالگی[۵۱] [۵۲] [۵۳] [۵۴] و عبدالله (اکبر)[۵۵] با کنیه ابومحمد در ۲۵ سالگی به شهادت رسیدند.[۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹] . عباس که از او با لقب عباس الاکبر و با کنیه ابوالفضل یاد شده است، [۶۰] [۶۱] [۶۲] . از دیگر برادران تنی خود بزرگ‌تر و واپسین شهید از آنان است.[۶۳] [۶۴] . در شب تاسوعا عبدالله بن ابی المحل بن حزام، برادرزاده‌ ام ‌البنین، و نیز شمر بن ذی الجوشن کلابی، از قبیله ‌ام ‌البنین، امان نامه‌ ای را از عبیدالله بن زیاد برای فرزندان‌ ام ‌البنین در کربلا آوردند؛ اما با واکنش تند ایشان رو به رو شدند.[۶۵] [۶۶] [۶۷]

واکنش اُمّ ‌الْبَنین به خبر شهادت فرزندانش

اُمّ ‌الْبَنین در واقعه کربلا حضور نداشت. اما چهار فرزندش در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسیدند.[۳۲] هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت امام حسین ع پرسید و وقتی خبر شهادت او را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهل‌بیت و امام حسین(ع) دانسته‌ اند.[۳۳] .

سوگواری ام‌البنین

محبت خالصانه‌ ام ‌البنین به اهل‌بیت و نیز شهادت فرزندانش در رکاب سیدالشهدا (علیه ‌السّلام) موجب شده تا شیعیان برای او جایگاهی والا و ارزشی ویژه قائل باشند و از او نزد خدا شفاعت طلبند. به گزارش شماری از منابع، ‌ام‌البنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه‌ السّلام) بیش از پسرانش نگران بود. او از حال امام جویا شد و گفت: اگر حسین زنده باشد، غمی نیست که فرزندانم را از دست داده باشم.[۶۸] [۶۹] [۷۰] . این سخن او را دلیل اخلاص کامل او به اهل‌بیت علیهم ‌السلام به ‌ویژه امام حسین (علیه‌ السّلام) دانسته ‌اند. از آن پس وی در خانه ‌اش با حضور زنان بنی‌هاشم مجلس سوگواری برپا می‌کرد.[۷۱] . او هر روز با نوه ‌اش عبیدالله، فرزند عباس، به بقیع می‌رفت و سروده‌هایی را که خود در رثای عباس سروده بود، می‌خواند و دردمندانه می‌گریست. وی در این سروده‌ها، مردم را از‌ ام‌ البنین خواندن خود نهی می‌کرد؛ زیرا چهار پسرش را که همچون شیر بیشه بودند، از دست داده بود و دیگر پسری نداشت که به نام آنان «مادر پسران» خوانده شود. نیز در سروده ‌های دیگر، از شاهدان نبرد پسرانش می‌پرسد: چگونه گرز آهنین بر سر عباس فرود آمد؟ و خود پاسخ می‌دهد: اگر عباس دست داشت و شمشیرش در دستانش بود، کسی به او نزدیک نمی‌شد.[۷۲] [۷۳] [۷۴] . مردم نزد او گرد می‌آمدند و با وی در گریستن هم‌نوا می‌شدند. گفته‌اند که حتی مروان بن حکم اموی، از دشمنان اهل‌بیت، نیز با شنیدن سروده‌های جانسوز او می‌گریست. [۷۵] [۷۶] [۷۷] .

https://imamhussain.org/filestorage/images/58c51b6decc2d1.jpg

سوگواری اُمّ ‌الْبَنین برای فرزندان

طبق نقل مقاتل الطالبیین، ام‌البنین پس از باخبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوه‌اش عبیدالله فرزند عباس به قبرستان بقیع می‌رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می‌خواند و می‌گریست. اهل مدینه گرد او جمع می‌شدند و همراه او گریه می‌کردند، گفته شده که مروان بن حکم یکی از حاکمان مدینه، نیز با آنان همراه می‌شد.[۳۴] . ام‌ البنین را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته ‌اند[۳۵] که در رثای حضرت عباس این اشعار را سروده بود و می‌خواند: اشعار ام ‌البنین در سوگ عباس علیه السلام : یا من رَاَی العباس کرّ--- علی جماهیر النقد --- و وراه من ابناء حیدر --- کل لیث ذی لبد --- انبئت اَنّ ابنی اصیب --- براسه مقطوع ید --- ویلی علی شبلی اما --- ل براسه ضرب العمد --- لو کان سیفک فی ید --- یک لما دنا منک احد[۳۶] . ای که عباس را دیدی، بر انبوه دشمنان فرومایه حمله می‌کرد و در آن هنگام که فرزندان حیدر در کارزار چون شیران در پشت سر وی بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. وای بر من، آیا بر فرق شیر شجاعِ من عمود فرود آمد و سر او را کج کرد؟ اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد»[۳۷] . دیگر مرا ام‌البنین نخوانید : لا تدعُوَنِّی وَ یْکَ اُمَّ البنین --- تُذکِّرینی بِلُیوث العرین --- کانت بنونَ لیْ اُدعَی بهِم --- و الیومَ اَصبَحتُ و لا من بَنین --- اَربعهٌ مِثلَ نسُورُ الرّبی --- قد وَاصلُوا الموتَ بقَطعِ الوَتینِ --- تنازَعُ الحِرصانَ اَشلائَهُم --- فَکُلّهُم اَمسُوا صَریعاً طَعین --- یا لَیتَ شِعری اَکَما اَخبَروا --- بِاَنَّ عبّاساً مَقطُوعَ الیَدَین[۳۸] . وای بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشه‌ام می‌اندازی. من پسرانی داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم. چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بریده شدن رگ حیات یکی پس از دیگری به مرگ پیوستند. بر سر نعش آنها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند. ای کاش می‌دانستم آیا چنان‌که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است! »[۳۹] [یادداشت ۴][۴۰] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ | 20:41 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

وفات و محل دفن ام البنین

هنگام درگذشت وی را ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ق. گزارش کرده‌ اند.[۷۸] . برخی مدفن او را در بقیع، سمت چپ ورودی و کنار صفیه و عاتکه، عمه‌ های پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه ‌و‌آله‌ وسلّم) دانسته ‌اند.[۷۹] . اما شماری دیگر این سخن را رد کرده ‌اند؛ زیرا افزون بر فقدان شاهد تاریخی در منابع اصیل، حتی در سفرنامه ‌های دو سده اخیر، از این گزارش خبری در دست نیست. از این‌رو، می‌توان گفت قبر وی می‌بایست کنار دیگر همسران امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و فرزندان ایشان در بقیع باشد؛ اما مکان دقیق آن مشخص نیست.[۸۰]

استمرار نسل امام علی از ام‌البنین

نسل امام علی (علیه‌السّلام) از همسرش‌ ام‌البنین تنها از طریق عبیدالله بن عباس استمرار یافت: [۸۱] [۸۲] [۸۳] . -۱. عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس که به سال ۲۰۴ق. به امارت حرمین رسید و امیر الحاج آن سال بود.[۸۴] [۸۵] . -۲. فضل بن حسن بن عبیدالله که به وی ابن‌ هاشمیه می‌گفتند و نزد خلفا دارای حشمت و احترام بود.[۸۶] [۸۷] . -۳. محمد بن علی بن حمزه که شاعر و راوی حدیث امام حسن عسکری علیه‌ السّلام بود و مادر امام پس از شهادت فرزندش در منزل او ماند.[۸۸] [۸۹] [۹۰] . ۴. - عباس بن حسن بن عبیدالله که به اعتقاد علویان در شعر سرآمد فرزندان ابوطالب بود و در بقیع دفن شد.[۹۱] [۹۲] . در ایران، شماری از تبار حضرت عباس دارای آرامگاه و بارگاه هستند و مردم به زیارت آنان می‌روند. امامزاده سید شاه سید علی در قم از آن جمله است که نسب او را این‌گونه گزارش کرده‌اند: علی بن ابراهیم بن جعفر بن عباس بن امیرالمؤمنین.[۹۳] [۹۴] . البته بیشتر نوادگان عباس در عربستان و کشورهایی مانند عراق، مصر، اردن و ترکمنستان پراکنده‌اند که از ایشان برخی در دانش و ادب و شعر و حدیث سرآمد دوران خویش بوده‌ اند؛ از جمله ابویعلی حمزة بن قاسم بن علی بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس از محدثان مورد اعتماد شیعه و صاحب کتاب التوحید، الزیاره و المناسک که مزار او در حله عراق معروف است و مردم به زیارتش می‌روند.[۹۵] [۹۶] [۹۷] [۹۸] .

توسل‌جویی‌

قرنهاست‌ که‌ زنان‌ شیعه‌ برای‌ دور کردن‌ بلا و نقمتی‌ و دست‌ یافتن‌ به‌ خواسته‌ و نعمتی‌ به‌ ایشان توسل‌ می‌جویند و از او طلب یاری‌ و مرادخواهی‌ می‌کنند. توسل‌ به‌ ام‌البنین‌ معمولاً از طریق‌ نذر و دادن‌ نذری‌هایی‌ مانند‌ انداختن‌ سفره نذری‌، پختن‌ آش ‌ و حلوای‌ نذری‌، و خیر کردن‌ خرما در راه‌ خدا و به‌ نام‌ او صورت‌ می‌پذیرد. مردم‌ با برگذاری‌ اینگونه‌ مراسم‌ و شعائر دینی‌ معتقدند که‌ می‌توانند ارواح‌ مقدسان‌ را به‌ یاری‌ بطلبند و با کمک‌ آنها تنگی‌ها و مصایب‌ زندگی‌ را از میان‌ بردارند. این‌ مراسم‌ و شعائر یک‌ واقعیت‌ اجتماعی‌ است‌ و بخشی‌ از حیات ‌ دینی‌ و زندگی‌ معنوی‌ مردم‌ مسلمان ‌ در جامعه‌های‌ سنتی‌ را شکل‌ می‌دهد و کارکردی‌ روانی‌ - اجتماعی‌ در انسجام‌ نظام‌ زندگی‌ و پاسخ‌ گویی‌ به‌ خواست‌ها و انتظارات‌ عاطفی‌ برگذار کنندگان‌ مراسم‌ دارد. در اهدای‌ نذری‌ به‌ ام ‌البنین‌، یا هر شخصیت‌ مقدس‌ دیگر، عقیده‌ و عملِ صاحب‌ نذر، و اسباب‌ و مواد نذری‌ نقشی‌ مهم‌ و اساسی‌ میان‌ نذر دهنده‌ و نذر گیرنده‌ دارد. وضع‌ و حالت‌ احساسی‌ و معنوی‌ و قصد و نیت خالص‌ و پاک‌ نذر دهنده‌، پاکیزه‌ و حلال ‌بودن‌ اسباب‌ و خوراکی‌های‌ نذری‌، ادعیه‌ و اوراد مخصوص‌ آیین‌های‌ نذری‌ و توسل، و کامل‌ و دقیق‌ انجام‌ دادن‌ اعمال‌ مربوط به‌ مراسم‌ و شعایر نذر و نیاز، صاحبان‌ نذر را در نزدیکی‌ به‌ مقدسان‌ و رسیدن‌ به‌ آرمان‌ها و آرزوهایشان‌ کمک‌ می‌کند.

اُمّ ‌الْبَنین در اشعار

محمدحسین غروی اصفهانی مشهور به کُمپانی فقیه و فیلسوف قرن چهاردهم (درگذشت: ۱۳۶۱ق : چشمه خور درفلک چارمین --- سوخت ز داغ دل ام البنین --- آه دل پرده نشین حیا --- برده دل از عیسی گردون نشین --- دامنش از لخت جگر لاله زار --- خون دل ودیده روان زاستین --- چارجوان بود مرا دلفروز --- والیوم اصبحت ولا من بنین[۴۱] . ژولیده نیشابوری شاعر آیینی درگذشت: ۱۳۸۶ش : آن کنیزم که در سرای علی --- همچو زهرا شدم فنای علی --- ریختم عشق را بپای علی --- شد همه هستی‌ام فدای علی[۴۲] . غلامرضا سازگار مداح و شاعر مشهور آیینی زاده: ۱۳۲۰ش : ای به بنین تو درود همه --- فاطمه یا فاطمه یا فاطمه --- باغ گل یاس سلام علیک --- مادر عباس سلام علیک --- سایه ‌نشین حرم آفتاب --- غرق شده در کرم آفتاب --- فاطمه دوم حیدر شدی --- مادر یک ماه و سه اختر شدی --- قدر تو گوی شرف از ناس برد --- ارث ادب را ز تو عباس برد --- جز تو که در کرب و بلای حسین --- چار پسر کرده فدای حسین --- چار پسر دادی و زین افتخار --- شد حرم چار امامت مزار[۴۳] .

سفره ام ‌البنین

سفره ام‌ البنین‌ یا سفره مادر حضرت عباس بزرگداشت و توسل به حضرت ام‌البنین بوده که با دعا خواندن و اطعام دیگران همراه است.[۱۶] خواندن زیارت عاشورا، دعای توسل، سوره یس، زیارت ام ‌البنین، ذکر صلوات و توسل به حضرت عباس[۱۷] در سفره ام ‌البنین انجام می‌شود.[۱۸] ثواب این دعاها به ام ‌البنین هدیه می‌گردد. این سفره برای برآورده شدن حاجت‌ها، بالا بردن صبر و تحمل مصیبت‌ها است.[۱۹] . کاچی، نان، پنیر، حلوا، سبزی و خرما از خوراکی‌های این سفره است.[۲۰] توسل، نذر و تبرک از طریق سفره انداختن و اطعام را صحیح دانسته‌ اند.[۲۱] . این‌ سفره‌ در میان‌ مردم‌ برخی‌ از شهرها و آبادی‌های‌ ایران‌ به‌ «سفره مادر حضرت‌ ابوالفضل‌» یا «سفره مادر حضرت‌ عباس‌» نیز شهرت‌ دارد. سفره‌ای‌ به‌ نام‌ «بی‌ بی‌ سه‌شنبه ‌» را نیز در جاهایی‌، مانند خراسان‌[۹۹] . به‌ حضرت‌ فاطمه ام‌البنین‌، و در جاهایی‌ دیگر مانند شاهرود[۱۰۰] [۱۰۱] . به‌ حضرت‌ فاطمه زهرا سلام ‌الله‌علیها نسبت‌ داده‌ اند و به‌ نام‌ آن‌ دو بی‌بی‌ «سفره ام‌البنی‌» و «سفره حضرت‌ فاطمه ‌» نامیده‌ اند. در پندار عامه‌، بی‌بی‌ سه ‌شنبه‌ زنی‌ نیکوکار بوده‌ که‌ در روز سه ‌شنبه‌ زاده‌ شده‌، و سه ‌شنبه‌ ازدواج ‌ کرده‌، و سه‌ شنبه‌ نیز مرده‌ است‌. [۱۰۲] [۱۰۳] . شاید منسوب‌ کردن‌ سفره‌های‌ حضرت‌ فاطمه زهرا و فاطمه ام‌ البنین‌ به‌ بی‌بی‌ سه‌ شنبه‌، به‌ این‌ سبب‌ بوده‌ است‌ که‌ در گذشته‌ سفره‌های‌ نذری‌ این‌ دو خاتون‌ را در روز سه‌شنبه‌ می‌انداخته‌اند. هنوز هم‌ در بعضی‌ از مناطق‌ ایران، آش‌ ام‌ البنین‌ را در روز سه ‌شنبه‌ می‌پزند و سفره‌اش‌ را هم‌ در این‌ روز می‌اندازند.[۱۰۴] . ام‌البنین‌، این‌ مادر مقدس‌ مثالی‌ نیز در آیین‌ اهدای‌ نذری‌ با حضور خود همچون‌ یک‌ میانجی‌ نمادی‌ میان‌ آدمیزادگان‌ و پروردگار عمل‌ می‌کند و زمینه نزدیکی‌ نذر دهندگان‌ را با خداوند برای‌ برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ و رهایی‌ آنان‌ از تنگی‌ و سختی‌ معیشت، فراهم‌ می‌نماید.
اسباب‌ و خوراکی‌های‌ سفره ام ‌البنین‌، ساده‌تر و کمتر از سفره حضرت‌ ابوالفضل‌ است‌. قرآن‌، شمع‌، آینه‌، جانماز، مهر، تسبیح‌ و کتاب‌ دعا از اسباب‌ مخصوص‌ سفره‌؛ کاچی‌، نان‌، پنیر، سبزی‌، ماست‌ و آجیل‌ مشکل‌گشا و خرما از خوراکی‌های‌ نذری‌ سفره‌ است‌. آش و حلوا و پلو و چند گونه‌ خوراکی‌ و میوه دیگر نیز از خوراکی‌های‌ دیگر سفره ام ‌البنین‌ است‌ که‌ برخی‌ از آن‌ها جنبه نذری‌، و برخی‌ دیگر جنبه تشریفاتی‌ دارد. [۱۰۵] . صاحبان‌ نذر، بنابر نیت‌هایی‌ که‌ می‌کنند، سفره‌های‌ نذری‌ خود را پیش‌ یا پس‌ از برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ می‌اندازند و اهدا می‌کنند. خوراکی‌های‌ نذری‌ را صاحب‌ سفره، خود به‌ تنهایی‌ یا با مشارکت‌ زنان‌ حاجتمند و نذردار دیگر فراهم‌ می‌کند. مشارکت‌ مردم‌ در‌ انداختن‌ سفره ام‌ البنین‌ به‌ اینگونه‌ است‌ که‌ هرکس‌ هر نوع‌ خوراکی‌ را که‌ نذر کرده‌ است‌، تهیه‌ می‌کند و به‌ صاحب‌ سفره‌ می‌دهد که‌ در سفره ‌اش‌ بگذارد. حلال‌ بودن‌ اسباب‌ و خوراکی‌های‌ سفره‌ و پولی‌ که‌ این‌ اسباب‌ و خوراکی‌ها با آن‌ فراهم‌ می‌شود، همچنین‌ پاکیزگی‌ و مطهر بودن‌ زنان‌ شرکت‌ کننده‌ در پای‌ سفره نذری‌ از شرایط بنیادی‌ در آیین‌ سفره‌های‌ نذری‌ است‌. برخی‌ نیز برای‌ فراهم‌ کردن‌ مواد خوراکی‌های‌ نذری‌ سفره‌، دوشیزگان‌ نابالغی‌ را که‌ فاطمه‌ نامیده‌ می‌شوند و در پندار عامه‌ پاک‌ و معصوم ‌ انگاشته‌ می‌شوند، برمی‌گزینند.

آداب‌ سفره‌اندازی‌

انداختن‌ سفره‌ ام‌ البنین‌ معمولاً زمان‌ معین‌ و مشخصی‌ ندارد و آن‌ را در هر روز از سال‌ و در هر موقع‌ از روز می‌توان‌ انداخت‌. در بعضی‌ جاها، از جمله‌ خراسان، این‌ سفره‌ را در روز سه‌شنبه‌ می‌اندازند. سفره ام‌البنین‌ را که‌ یک‌ سفره پارچه‌ای‌ سفید است‌، در میان‌ اتاقی‌ در خانه‌ می‌گسترند و اسباب‌ و خوراکی‌ها را روی‌ آن‌ می‌چینند. از آداب‌ سفره نماز و دعاست‌. نماز سفره‌، دو رکعت نماز حاجت‌ است‌ که‌ آن‌ را صاحب‌ سفره‌ و زنانی‌ که‌ حاجت‌ و نیازی‌ دارند، روی‌ سجاده ‌ و در پای‌ سفره‌ می‌خوانند. زنان‌ به‌ هنگام‌ نیت ‌کردن‌، حضرت‌ فاطمه ام‌البنین‌ را به‌ دست‌های‌ بریده فرزندش‌ ابوالفضل‌ قسم ‌ می‌دهند که‌ حاجتشان‌ را برآورده‌ کند. در برخی‌ از مناطق‌ ایران‌، پیش‌ از خواندن‌ نماز ام‌البنین‌، دو رکعت‌ نماز هم‌ به‌ نام‌ حضرت‌ ابوالفضل‌، باب‌ الحوائج، می‌خوانند و حاجت خواهی‌ می‌کنند. پس‌ از پایان‌ نماز، دعای‌ توسل‌ می‌خوانند. آنگاه‌ صد بار به ‌شمار دانه‌های‌ تسبیح ‌ این‌ اوراد[۱۰۶] [۱۰۷] . را که‌ مخصوص‌ سفره ابوالفضل‌ است‌، [۱۰۸] می‌خوانند: ای‌ ماه‌ بنی‌هاشم‌، خورشید لقا عباس‌ ••••• ای‌ نور دل‌ حیدر، شمع‌ شهدا عباس‌ --- از رنج‌ و غم‌ و محنت‌، ما رو به‌ تو آوردیم‌ ••••• دست‌ من‌ محزون‌ گیر، از بهر خدا عباس‌ . دعا و اوراد سفره‌ را معمولاً ملاّ یا روضه ‌خوان‌ زن‌ که‌ او را در خراسان‌ "آتو"[۱۰۹] . و در تهران "خانم‌ درسی" می‌گویند، می‌خواند و بانوان‌ پای‌ سفره‌ پس‌ از او تکرار می‌کنند. سرانجام‌، حاضران‌ در مجلس‌ خوردن‌ خوراکی‌های‌ سفره ‌ را آغاز می‌کنند. سفره ام ‌البنین‌ اختصاص‌ به‌ بانوان‌ دارد و مردان‌ نباید در مراسم‌ سفره ‌اندازی‌ شرکت‌ کنند. خوردن‌ بعضی‌ از خوراکی‌های‌ نذری‌ این‌ سفره‌، مانند کاچی، حلوا، خرما و آش برای‌ مردان‌ و پسر بچه‌ها ممنوع‌ است‌. [۱۱۰] [۱۱۱] . خراسانی‌ها خوردن‌ آش‌ ام ‌البنین‌ را برای‌ مردان‌ ناشایست‌ می‌دانند و می‌گویند که‌ اگر مردی‌ از این‌ آش‌ بخورد، به‌ زندانمی‌افتد. زنان‌ باردار را نیز از خوردن‌ این‌ آش‌ بازمی‌دارند تا اگر طفل‌ در شکم‌ آنان‌ پسر باشد، در بزرگی‌ به‌ زندان‌ نیفتد. [۱۱۲] .

آش‌ و حلوای‌ نذری‌

از نذری‌های‌ دیگری‌ که‌ به‌ نام‌ فاطمه ام ‌البنین‌ می‌دهند، آش‌ و حلواست‌. این‌ آش‌ و حلوا در بیش‌تر جاها و در میان‌ مردم‌ به‌ نام‌ آش‌ مادر ابوالفضل‌ و حلوای‌ ام ‌البنین‌، [۱۱۳] . و در خراسان‌ به‌ نام‌ آش‌ اُماج‌ کماج‌[۱۱۴] معروف‌ است‌. فراهم‌ کردن‌ مواد آش‌ و طرز پختن‌ آن‌ آداب‌ خاصی‌ دارد. معمولاً آرد آش‌، یا پول ‌ خرید آرد را زنان‌ در شب‌ سه ‌شنبه‌ با گدایی ‌ از ۷ خانه ‌که‌ در آن‌ زنی‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ باشد، به‌دست‌ می‌آورند. بُنشَن‌ و مواد آش‌ را هم‌ از دکان‌های‌ سرگذر و محله‌ می‌خرند. آرد را در سینی‌ یا بشقابی‌ می‌ریزند و در همان‌ شب‌ سه ‌شنبه‌ همراه‌ با شمع ‌یا چراغی‌ افروخته‌ در اتاقی‌ روی‌ سفره نذری‌ می‌گذارند و در اتاق‌ را می‌بندند. سپیده‌ دم‌ روز سه ‌شنبه‌ در اتاق‌ را می‌گشایند و آرد را که‌ می‌پندارند ام‌البنین‌ تبرک ‌کرده‌، برمی‌دارند و خمیر می‌کنند و از آن‌ اُماج‌ (دانه‌هایی‌ گرد به‌ شکل‌ و‌اندازه ماش‌) و یا رشته‌ درست‌ می‌کنند و در آش‌ نذری‌ می‌ریزند. کسانی‌ که‌ حلوا یا کاچی‌ نذر کرده‌ اند، آرد را با آب و روغن و زعفران ‌و شکر یا عسل ‌ می‌آمیزند و حلوا و کاچی‌ می‌پزند. خراسانی‌ها با مقداری‌ از این‌ آرد چند قرص‌ نان ‌ هم‌ به‌ نام‌ کماج‌ روی‌ ساج می‌پزند. آش‌ و حلوای‌ نذری‌ را کاسه‌ کاسه‌ و بشقاب‌ بشقاب‌ میان‌ خویشان‌ و همسایگان‌ پخش‌ می‌کنند، یا در سفره نذری‌ ام‌البنین‌ که‌ خود یا دیگران‌ انداخته‌اند، می‌گذارند. در خراسان‌ آش‌ اُماج‌ کماج‌ را با چند شمعروی‌ سفره ‌ می‌چینند. وقتی‌ همه‌ زنان‌ پای‌ سفره‌ نشستند، آتو روضه ‌می‌خواند و ۷ آیه ‌از آیه‌های‌ سوره یس‌ را که‌ مخصوص‌ سفره ام‌ البنین‌ است‌، قرائت ‌می‌کند. زنان‌ پس‌ از خواندن‌ هر آیه‌، یک‌ صدا می‌گویند: السلام‌ علیک‌ یا امیرالمؤمنین‌. دختر نابالغی‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ نیز که‌ پای‌ سفره‌ و رو به‌ قبله‌ نشسته‌ است‌، پس‌ از هر آیه‌ مقداری‌ آش‌ را با قاشقی‌ که‌ در دست‌ دارد، از کاسه‌اش‌ بر می‌دارد و در بشقابی‌ می‌ریزد و در آخر آش‌ را در کاسه‌ برمی‌گرداند. پس‌ از پایان‌ خواندن‌ دعا و اوراد، آش‌ را در بشقاب‌هایی‌ می‌ریزند و میان‌ زنان‌ مجلس‌ پخش‌ می‌کنند. [۱۱۵] [۱۱۶] .

پذيرش‌ نذري‌

نذر دهندگان‌ معتقدند که‌ اگر نذرشان‌ در پیشگاه‌ حق‌ پذیرفته‌ گردد، حضرت‌ ام‌ البنین‌ شب‌ هنگام‌ با حضور روحانی‌ خود در پای‌ سفره گسترده‌ در اتاق‌ در بسته‌، آرد مخصوص‌ آش‌ یا حلوا یا کاچی‌ نذری‌ آنها را تبرک ‌ می‌کند. نشانه حضور نمادین‌ بی‌ بی‌ ام ‌البنین‌، و تبرک‌ آرد را اثری‌ می‌پندارند که‌ بر روی‌ آرد افتاده‌ است‌. این‌ اثر را نقشی‌ رمزی‌ و نمادین‌ از پنجه‌ یا مهر یا تسبیح ‌ ام ‌البنین‌ می‌انگارند و آن‌ را علامت‌ قبول‌ نذر و برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ می‌پندارند. نظیر چنین‌ پنداشتی‌ از قدیم‌ در میان‌ جامعه زرتشتی ایران ‌ نیز رواج‌ داشته‌ است‌. زرتشتیان‌ معتقدند که‌ نذر و حاجتشان‌ هنگامی‌ پذیرفته‌ و برآورده‌ می‌شود که‌ دختر شاه‌ پریان‌ بیاید و از خوراکی‌های‌ سفره نذریشان‌ بخورد. زرتشتیان‌ سفره ‌های‌ نذری‌ خود را در سفره‌ خانه‌ های‌ خانه ‌شان‌ می‌اندازند و یک‌ شب‌ درِ سفره‌خانه‌ را می‌بندند تا دختر شاه‌ پریان‌ بر سر سفره‌ بیاید. نشانه حضور دختر شاه‌ پریان‌ و پذیرش‌ نذریشان‌ از پدید آمدن‌ علامتی‌ روی‌ تخم‌ مرغی‌ که‌ در پنبه ‌ گذارده‌ شده‌ است‌ و رویش‌ آویشن ‌ پاشیده‌اند، آشکار می‌گردد. [۱۱۷] .

ولادت و نسب --- ازدواج با علی علیه‌السلام --- پس از واقعه کربلا --- وفات --- سخن بزرگان درباره‌ ام‌البنین --- پانویس --- منابع

نسب‌ شناسی --- شخصیت --- ازدواج با امیرالمومنین --- فرزندان --- شهادت فرزندان --- سوگواری ام ‌البنین --- وفات و محل دفن --- استمرار نسل امام علی از ام‌ البنین --- ام ‌البنین‌ در فرهنگ‌ عامه‌ --- توسل ‌جویی‌ --- سفره ام ‌البنین‌ --- آداب‌ سفره ‌اندازی‌ --- آش‌ و حلوای‌ نذری‌ --- پذيرش‌ نذري‌ --- فهرست منابع --- پانویس --- منبع


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ | 20:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ام البنین (سلام الله علیها) و تولدی نورانی

در کتب تاریخی نوشته اند: حَزام بن خالد به همراه جمعی از «بنی کلاب» به سفر رفته بود. در یکی از شب ها به خواب فرو رفته و در عالم رؤیا دید که در زمین سرسبزی نشسته است و مرواریدهای درخشانی از اطراف بر دستان او می ریزد و او از زیبایی آنها متعجب می شود. سپس مردی را می بیند که به سوی او می آید از طرف بلندی و هنگامیکه به او می رسد سلام می کند و حزام او را جواب می دهد. آن مرد به او می گوید: این مروارید را به چه قیمت می فروشی؟ حزام نگاه کرد و آن درّ زیبا را در دستان خود دید؛ رو به مرد کرده و گفت: من قیمت این درّ را نمی دانم که به شما بگویم، شما آن را به چه قیمت خریداری؟ مرد گفت: من نیز نمی دانم قیمت او را ولی این هدیه ای است که یکی از پادشاهان عطا کرده است. و من ضامن هستم برای تو به چیزی که از درهم و دینار بالاتر است. حزام گفت: آن چیز چیست؟ مرد گفت: تضمین می کنم که او شرافت و سیادت ابدی دارد و بهره و بزرگی از او است. حزام گفت: آیا این را برایم ضمانت می کنی؟ و مرد پاسخ داد: آری. و حزام در پایان به مرد گفت: و تو اکنون واسطه در این امر می شوی. و مرد نیز گفت: و من واسطه می شوم؛ او را به من اعطاء کرده اند و من به تو عطا می کنم. وقتی حزام از خواب بیدار شد رؤیای خود را برای بنی کلاب گفت و خواستار تعبیر آن شد. یکی از خاندان وی گفت: اگر رؤیای صادقه باشد دختری روزی تو خواهد شد که یکی از بزرگان او را عقد خواهد کرد و به سبب این دختر مجد و شرافت و آقایی نصیب تو خواهد شد. و هنگامی که او از سفر برگشت، ثمامة بنت سهیل، همسر باوفای او، که حامله بود وضع حمل کرده و دختری چونان مروارید درخشان وزیبا به دنیا آورد. حزام پس از آگاه شدن از تولد دخترش به خود گفت: قد صدّقت الرؤیا و از این بشارت شاد و مسرور شد. نام او را فاطمه نهاد، و به رسم عرب کنیه ای برای وی برگزیدند که ام البنین بود. به هر حال پس از این رؤیای صادقه فاطمه، مادر فضلیت ها، به دنیا آمد و دوران کودکی را چونان دیگر کودکان گذراند و در دامان مادری مهربان و پاک و پدری شجاع که دارای سجایای اخلاقی فراوان بودند رشد کرد. مورخان در مورد مادر بزرگوار فاطمه این گونه می نویسند: ثمامه، مادر ام البنین، بانویی ادیب و کامل و عاقل بود. آداب عرب را به دخترش آموخت و هر آنچه مورد نیاز یک دختر است در زندگانی از مسایل مربوط به خانه داری و اَدای حقوق و همسرداری و غیره را به او یاد داد .

تصمیم گیری حضرت علی (علیه السلام) به ازدواج

ده سال پس از رحلت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه وقتی علی (علیه السلام) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود. عقیل یکی از کسانی بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود ودر مسجد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) برای وی حصیری میگذاردند که برآن نماز میکرد وقبائل عرب برای شناخت وآگاهی از علم انساب به دورش جمع می شدند واودرپاسخ مراجعات، بسیار سریع الانتقال بود. از این روست که علی بن ابیطالب (علیه السلام) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بن ابی طالب که در علم «انساب» معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه ای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده می فرماید: زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد. عقیل، بانو ام البنین از خاندان بنی کلاب را که در شجاعت بى‏ مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد. ودر پاسخ برادر گفت: با ام البنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست. عقیل همچنین از دیگر خصوصیات بارز خاندان بنی کلاب می گوید و امام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر ام‌البنین فرستاد. حضرت علی (علیه السلام) پس از اینکه فاطمه کلابیه را تایید کرد وپسندید عقیل برادرش را برای خواستگاری به نزد پدر فاطمه فرستاد. حزام که بسیار میهمان دوست بود پذیرایی کاملی از او کرده و با احترام فراوان به او خیرمقدم گفته و در مقابل وی قربانی کرد. سنت و رسم عرب این بود که تا سه روز از میهمان پذیرایی می کردند و روز سوم حاجت او را می پرسیدند و از علت آمدنش سؤال می کردند و خانواده ام البنین که خارج از مدینه زندگی می کردند نیز چنین رسمی را به جای آوردند. روز چهارم با ادب و احترام از علت ورود وی جویا شدند و عقیل گفت: به خواستگاری دخترت فاطمه آمده ام، برای پیشوای دین و بزرگ اوصیا و امیر مؤمنان علی بن ابیطالب. حزام که هرگز پیش بینی چنین پیشنهادی را نمی کرد، حیرت زده ماند. با کمال صداقت و راستگویی گفت: بَه بَه چه نسب شریفی و چه خاندان با مجد و عظمتی! اما ای عقیل «شایسته امیرالمؤمنین یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.»عقیل پس از شنیدن سخنان وی گفت: امیرالمؤمنین از آنچه تو می گویی خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد. پدر ام البنین که نمی دانست چه بگوید از عقیل مهلت خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت سهیل، و خود دختر سؤال کند و به او گفت: زنان بیشتر از روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر می دانند. وقتی پدر ام البنین به نزد همسر و دخترش برگشت دید همسرش موهای ام البنین را شانه می زند و او از خوابی که شب گذشته دیده بود برای مادر سخن می گویدمادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوه های فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می درخشیدند و من به آن ها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می کردم… در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می شد که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را می شنیدم ولی او را نمی دیدم گفت: فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست بعد از پیامبر گرامی و اینگونه در خبر آمده است . پس از خواب بیدار شدم در حالی که می ترسیدم. مادرم! تاویل رؤیای من چیست؟! مادر به دخترک فهیمه و عاقله خود گفت: دخترم رؤیای تو صادقه است ای دخترکم به زودی تو با مرد جلیل القدری که مجد و عظمت فراوانی دارد ازدواج می کنی. مردی که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب چهار فرزند می شوی که اولین آنها مثل ماه چهره اش درخشان است و سه تای دیگر چونان ستارگانند. پس از صحبتهای دوستانه و صمیمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش علی(علیه السلام) سؤال کرد و گفت: آیا دخترمان را شایسته همسری امیرالمؤمنین (علیه السلام) می دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی و نبوت و خانه علم و حکمت و آداب است اگر (دخترت را) اهل و لایق این خانه می دانی – که خادمه این خانه باشد – قبول کنیم و اگر اهلیت در او نمی بینی پس نه؟ همسر او که قلبی مالامال از عشق به امامت داشت گفت: «ای حزام ! به خدا سوگند من او را خوب تربیت کردم و از خدای متعال و قدیر خواستارم که او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد برای خدمت به آقا و مولایم امیرالمؤمنین(علیه السلام) پس او را به علی بن ابیطالب، مولایم، تزویج کن.»عقیل با اجازه از ام البنین عقد بین این دو بزرگوار را اجرا کرد با مهریه ای که سنت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) بود و برای دختران و همسران خود معین کرده بود و آن 500 درهم بود در حالی که پدر او می گفت: او هدیه ای است از سوی ما به پسرعموی رسول خدا و ما طمع به مال و ثروت او ندوخته ایم.

فاطمه کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. هنگامی که می خواست پابه خانه علی بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه (سلام الله علیها) اجازه نفرمایند وارد خانه نمی شوم این نهایت ادب او را به خاندان امامت می رساند روز اولی که ام البنین (علیهاالسلام) پا در خانه علی (علیه‏السلام) گذاشت، حسن و حسین(علیهماالسلام) مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن‏که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و هم‏چون مادری مهربان به دلجویی و پرستاریآنان پرداخت. وهمواره می گفت من کنیز فرزندان فاطمه هستم. فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدت کوتاهی از زندگی مشترک با علی علیه لسلام، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیفتند و در نتیجه، خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آن‏ها تداعی نگردد و رنج بی‏ مادری آن‏ها را آزار ندهد. حضرت علی (علیه السلام) در همسرش، خردى نیرومند، ایمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نیکو مشاهده کرد و او را گرامى داشت و از صمیم قلب در حفظ او کوشید.

منم که سایه نشین و جود مولایم --- کنیز خانه غم؛ خاک پای زهرایم --- منم که خانـــه به دوش غــم علی --- منم که همقدم محنت ولی هستم --- منم که شاهد زخم شکسته ابرویم --- انیس گریه به یاس شکسته پهلویم --- منم که در همه جا در تب حسن بودم --- منم که شاهد خون لب حسن بودم --- منم که جلوه حق را به عین می دیدم --- خدای را به جمال حسین می دیددم --- منم که بوده دلم صبح و شام با زینب --- منم میان همه؛ هم کلام با زینب --- منم که سوگ گلستان و باغبان دارم --- به سینه زخم غم کربلائیان دارم --- منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد --- چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد --- منم که مادر عشق و امید و احساسم --- فدای یک سر موی حسین عباسم .

هنگامی که امام حسین (علیه‏السلام) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آنْ هجرت به سوی عراق کرد، ام البنین علیهاالسلام به همراهان امام حسین علیه السلام چنین سفارش می‏کرد: چشم و دل مولایم امام حسین علیه السلام و فرمان‏بردار او باشید. مورخان می نویسند: پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد علیه‏ السلام بود می گوید: ای بشیر! از امام حسین (علیه ‏السلام) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام‏ البنین فرمود: از حسین (علیه ‏السلام) مرا خبر ده! بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام‏ البنین پیوسته از امام حسین (علیه‏ السلام) خبر می‏گرفت وبا صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید: یا بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه علیه‏ السلام أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین
ای بشیر خبر از (امام من) اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایی است فدای اباعبدالله (علیه السلام) باد. چون بشیر خبر شهادت امام حسین (علیه‏السلام) را به آن حضرت داد، صیحه ‏ای کشید و گفت: قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی؛ ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتی حضرت زینب(سلام الله علیها) سپرخونین حضرت عباس را به عنوان یادگاری به ام البنین نشان داد، وی تا آن رادید چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بی هوش بر زمین افتاد.

چطور به حضرت ام البنین متوسل شویم؟

سید محمود حسینی شاهرودی (متوفی ۱۳۹۴ق) از مراجع تقلید شیعه و از شاگردان میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی گفته است من در مشکلات، برای ام البنین صد مرتبه صلوات می‌فرستم و حاجت می‌گیرم . برخی گزارش کرده‌اند که ام البنین در میان زنان شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد، زنان ایرانی برای برآورده شدن حاجات خود و همچنین برای بالا بردن نیروی شکیبایی و تحمل مصائب به او متوسل شده و سفره‌های نذری به نام او برگزار می‌کنند . همچنین در برخی از مناطق شیعی سفره‌هایی با نام «سفره مادر حضرت ابوالفضل» یا سفره ام البنین مرسوم است.

نذر زیارت کربلا به نیابت از حضرت ام البنین

آنچه به تجربه به اثبات رسیده است و در کتبی که مربوط به کرامات این بزرگوار ثبت است (از جمله کتاب ستاره درخشان مدینه نوشته شیخ علی ربّانی خلخالی)، آمده است: نذر زیارت کربلا به نیابت از حضرت ام البنین به این نحو که هرگاه حاجت مهمی تو را روی داد به نیابت ایشان به کربلا برو و ثواب زیارت را به روح این علیا مخدره هدیه کن و از ایشان بخواه که در درگاه الهی شفیع شده تا مشکلت بر طرف گردد. حتی اگر خودت نمی‌توانی به کربلا بروی، خرج سفر کسی را تامین نما تا وی به کربلا رفته و به نیابت از ایشان زیارت به جا آورد.

ختم سوره یاسین

به این صورت که؛ از شب جمعه ما بین نماز و مغرب و عشا تا هشت شب (به تعداد فرزندان حضرت ام البنین و نیز فرزندان حضرت زهرا) مشغول به تلاوت سوره یاسین گردد به نحوی که؛ اولین شب جمعه به نیابت از حضرت عباس سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد ۱۳۵ صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید. در روز دوم که شب شنبه می‌شود به عبدالله دیگر فرزند حضرت ام البنین سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد ۱۳۵ صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید. در روز سوم که شب یکشنبه می‌گردد به نیابت عثمان دیگر فرزند حضرت ام البنین سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد ۱۳۵ صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید. در روز چهارم که شب دوشنبه می‌گردد به نیابت از جعفر دیگر فرزند حضرت ام البنین سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد ۱۳۵ صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید. در روز پنجم که شب سه شنبه می‌گردد به نیابت از حضرت زینب سلام الله علی‌ها سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد ۱۳۵ صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید. در روز ششم که شب جهارشنبه می‌شود به نیابت از حضرت ام کلثوم سلام الله علی‌ها سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد ۱۳۵ صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید. در روز هفتم که شب پنج شنبه می‌گردد به نیابت از امام حسن علیه السلام سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد ۱۳۵ صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید. در روز هشتم که شب جمعه می‌گردد به نیابت از اباعبد الله الحسین سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد ۱۳۵ صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید. سپس با ذکر مصائب حضرت ابا عبد الله به حضرت ام البنین متوسل شده و از ایشان طلب حاجت نماید ان شاء الله برآورده می‌گردد.

ختم صلوات

بدین صورت که؛ روز چهارشنبه شروع نماید تا چهل روز، هر روز پس از نماز صبح به تعداد ۱۳۵ مرتبه به نام فاطمه صلوات فرستاده و به روح حضرت فاطمه کلابیه، خانم ام البنین سلام الله علی‌ها هدیه نماید. ان شاء الله در روز چهلم حاجت روا گردد. در این ختم شرط است که اهل منزل از شروع این ختم مطلع نباشند و در طول این چهل روز مراقبه شدید نفس نماید که به گناهی مبتلا نگردد.

ختم چهارده هزار صلوات

اول وضو گرفته و دهان را با گلاب خوشبو نمایید. سپس سه مرتبه صلوات اسرار آمیز که ذکر می‌گردد را بفرستید و پس از آن به نیابت از حضرت ام البنین برای هر معصوم ۱۰۰۰ صلوات فرستاده و به روح پاک ائمه معصومین هدیه نمایید. سپس از حضرت ام البنین بخواهید که شفیع در درگاه الهی قرار گیرد و حاجت شما را از حضرت حق طلب نماید.

صلوات اسرار آمیز

اللهم صلّ علی سیدنا و حبیبنا و شفیعنا محمد، حاء الرحمه و میم الملک و دال الدّوام، السیّد الکامل الفاتح، کلّما ذکرک و ذکره الذّاکرون و کلّما سهی و غفل عن ذکرک و ذکره الغافلون صلاة دائمة بدوامک، باقیة ببقائک، لا منتهی لها دون ذلک و علی آله و اصحابه، کذلک انک علی کل شیئ قدیر و بالاجابة جدیر . خدایا بر آقا، دوست و شفیع ما حضرت محمد که حرف حاء در نامش، نشانه رحمت است و حرف میم در نامش، نشانه ملک و سلطنت و حرف دالش، نشانه دوام و بقاء است، همو که آقای کامل و گشاینده است؛ درودی بفرست به تعداد هر آنچه که تو را یاد می‌کنند و هر آنچه که از تو غافل شده است (یعنی به تعداد کل مخلوقات هستی که به شماره نمی‌آیند) آنچنان درودی که به دوام تو دائم است و به بقای تو باقی، و هیچ انتهایی ندارد و نیز بر خاندان پاک و مطهرش ونیز بر اصحابش، این چنین است که تو بر هر چیز توانایی و بر پذیرفتن حاجات جدیر

آن کنیزم که در سرای علی ، وبگاه بحارالاشعار.

ای به بنین تو درود همه ، وبگاه زبده الاشعار.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ | 20:38 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مروری بر سبک زندگی و خصوصیات اخلاقی حضرت ام‌البنین علیهاسلام

شخصیتی ممتاز در میان زنان

حضرت ام ‌البنین (س)، شخصیتی است که در میان زنان عرب از جنبه‌های مختلف اخلاقی، معنوی، علمی و اجتماعی معروف و مشهور بوده است. از زمان حضور حضرت ام‌البنین (س) در این عالم خاکی تا به امروز، افراد زیادی درباره عظمت، صبر، علم، فضل، کمال، انسانیت و شخصیت حضرت ام‌ البنین (س) قلم فرسایی کرده و سخن گفته اند. تقریبا تمام جهان عرب و شخصیت‌هایی که در زمینه زندگانی شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) مطالعاتی داشته و دارند در برابر شخصیت این بانوی بزرگ سر تعظیم فرود آورده ‌اند.

مادری نیکو

اولین و بارزترین ویژگی شخصیت حضرت ام‌ البنین (س) از اسم آن بزرگوار مشخص می‌شود. او ام بنین است یعنی مادر فرزندان و برای خانم‌ها هیچ شخصیتی و هیچ مقام و عظمتی بالاتر از مادر بودن نیست. پیامبر اکرم (ص) وقتی می‌خواهند دختر بزرگوارشان را احترام کنند، او را فاطمه ام ابی‌ها می‌خوانند و از طرف دیگر درباره شخصیت مادر می‌فرمایند «بهشت تحت اقدام و قدم‌های مادران است.» اگر خانمی بتواند در عالم نسوان، مادری را به کمال برساند و وظیفه مادری را به درستی انجام دهد به طور قطع یکی از بهترین زنان این عالم محسوب می‌شود و حضرت ام‌ البنین (س) از نام مبارک شان پیداست که نیکو مادری بودند و در مادر بودن گوی سبقت را از دیگران ربودند.

داشتن نگاهی جامع به مسائل اجتماعی

نکته بارز دیگری که در زندگی و شخصیت حضرت ام ‌البنین (س) به چشم می‌خورد، این است که ایشان یک شاعره عرب بود و اشعار فصیح و بلیغی از ایشان به جای مانده که قطعا شعرای عرب در برابر این بلاغت و فصاحت و نوع گفتار و نگاه آن بزرگ زن عرصه تاریخ به مسائل اجتماعی و سیاسی سر تعظیم فرود آورده اند. بعد از واقعه کربلا مردم ایشان را، ام ‌البنین (س) یعنی مادر فرزندان خطاب می‌کردند و اشعار بسیار زیبایی از آن بزرگوار باقی مانده که در آن‌ها هم نگاه سیاسی، هم نگاه اجتماعی و هم نگاه ولایتی و ارادت به اهل بیت (ع) را نشان داده است.

اسوه صبر و بردباری

نکته دیگری که در شخصیت این بانوی بزرگ و بی بدیل بعد از معصومان در عالم هستی می‌شود سراغ گرفت، روحیه صبر و بردباری و حلم آن بزرگوار است. کمتر شخصیتی را داریم که درباره صبر و بردباری او به اندازه ام البنین (س) قلم فرسایی شده یا سخن گفته شده باشد. از زینب کبری (س) در واقعه کربلا که بگذریم، ام‌ البنین (س) یکی از شاخص‌ ترین اسوه‌ های صبر است.

در تاریخ می‌گویند که وقتی «بشیر بن جزلم» خبر شهادت اصحاب امام حسین (ع) را به مدینه آورد، این بانوی بزرگ سر راه کاروان آمده بود. «بشیر» با دیدن ایشان می‌گوید: «فرزندانت به شهادت رسیدند». حضرت ام البنین (س) می‌گوید: «اگر چه دلم را شکستی و قلبم را پاره کردی، اما از شهادت حسین(ع)برای من بگو.» امام باقر(ع)می‌فرمایند:«۱۰سال بعد از واقعه کربلا تا سال ۶۹ هجری که به ارتحال آن بانوی بزرگ نزدیک می‌شویم و در آن سال رحلت کردند، تمام این ایام ایشان می‌آمد کنار بقیع. هم عزاداری می‌کرد و هم برای بیان حقایق، زنان را اطراف خودش جمع و از وقایع جانسوز کربلا پرده برداری می‌کرد.» صبوری و حلم در زندگی آن شخصیت بی بدیل آن قدر زیاد است که تقریبا بیشتر ائمه ‌ای که بعد از ام ‌البنین (س) در این عالم هستی زندگی کرده اند، از حلم و صبر آن بانو تعریف و توصیف کرده اند از جمله امام باقر (ع) و امام صادق (ع)

توجه ویژه به ادب و عفاف

نکته دیگری که در زندگی و شخصیت حضرت ام‌ البنین (س) باید به آن توجه کرد، ادب و عفاف ام‌ البنین (س) است. شخصیتی که عقیل به خواستگاری‌ اش برای امام علی (ع) رفت. امیرالمومنین (ع)، چون عقیل سرشناس مردم عرب بود و قبایل عرب را می‌شناخت، فرمودند: «برای من همسری انتخاب کن که فرزندانی شجاع از او به دنیا بیایند و بتوانند از دین و روش و منش دین نبوی حمایت و حراست کنند.» عقیل با شناختی که از قبایل عرب داشت، نگاهش به خانه فاطمه ام ‌البنین (س) دوخته شد.

ویژگیها و فضائل حضرت امّ البنین علیهاالسلام --- ویژگی ها و فضایل ام البنین علیها السلام

اشعارحضرت ام البنین

وَفاتِ حَضرتِ اُمُّ البنین است

بِنال اَی دِل که عالَم دِلغمین اَست - وَفاتِ حَضرتِ اُمُّ البَنین اَست

بُوَد اُمُّ البنین، مامِ شهیدان - شَهیدانَش چِنان دُرِّ ثَمین اَست

بِعالَم نیست مانندی چِنو او - پَس اَز بِنتُ النَّبِی او بَرتَرین اَست

بِه فَرزندانِ او بنگر، اَ زیرا - که یاوَر اَز بَرایِ شاهِ دین اَست

نِگَر، عَبدُاللَّهُ و عُثمان و جَعفَر - وَ عَبّاسَش، که هَر یِک بی قَرین اَست

بِعالَم مِثل و مانندی نَباشَد - چِنان عَبّاس، کُو یِک مَه جَبین اَست

بُوَد ماهِ بَنی هاشِم، اَبَالفضل - که او خود یِک قَمَر رویِ زمین اَست

نِگَر بَر این قَمَر در راهِ عَلقَم - زِ فَرقِ او روان خون بَر جَبین اَست

نِگر دَر کَربلا وَ روزِ عاشور - عزیزانَش فدا دَر راهِ دین اَست

نَبُود اُمُّ البَنین در کربلا، لیک - زِداغِ مرگِ آنان دِل غَمین اَست

پَس اَز عاشور، با یادِ شَهیدان - عَزادارِ بَقیع، اُمُّ البَنین است

نَباشَد مادَری دَر دَهر چون او - بَر اُو اَز مادَران صَد آفرین اَست

نِگَر، اَی باقری، اَز بَعدِ زهرا - که یاوَر بَر عَلی اُمُّ البَنین اَست

وفات حضرتِ امّ البنین شد

وفات حضرتِ امّ البنین شد - عزا درآسمانها وزمین شد

چو سیزده از جمادی الثانی بگذشت - بپا شد بزم ماتم دردرو دشت

دوباره حجله یِ ماتم بپا شد - امیرالمؤمنین صاحب عزا شد

وفات حضرتِ امّ البنین است - عزا دارش امیرالمؤمنین است

وفاتِ مادرِعبّاس باشد - خزان در بوستانِ یاس باشد

وفاتِ مادرِ رزمندگان است - عزادارش زمین و آسمان است

وفاتِ مادرِ چندین شهید است - که اجرش با خداوندِ مجید است

وفاتِ همسرِ تاجِ سرِ ما - علی اوّل امام و رهبرِ ما

وفاتِ آن عزادارِ بقیع است - که قبرش جنبِ دیوارِ بقیع است

عزا دارش زمین تا عرشِ دادار - علی هم درجنان باشد عزادار

زند عبّاس و عثمان، عبد و جعفر - برایِ مادرش بر سینه و سر

برایِ مادری گریان و نالان - پس از عاشور از بهرِ شهیدان

زدیده اشکِ گوهربار میسفت - زبهرِ چارفرزندش همی گفت

مرا امّ البنین دیگر مخوانید - مرا چون مادران مادر ندانید

که من امّ البنینِ بی بنینم - زداغِ آن بنینم دل غمینم

دگر آن شیرمردان را ندارم - زداغِ هجرِ آنان بی قرارم

بنینِ من شهیدِ کربلایند - شهیدِ راهِ قرآن و خدایند

ندانم من که با آنان چها شد - فقط دانم شهیدِ کربلا شد

ندانم من به عبّاسم چه کردند - ندانم با گلِ یاسم چه کردند

شنیدم دستهایِ او قلم شد - زداغش پشتِ من یکباره خم شد

الا ای مادرانِ قد خمیده - الا ای خواهرانِ داغدیده

همه امّ البنین یاری نمائید - برای او عزاداری نمائید

غلامش باقری هم نوحه خوان است - به روزِرحلت اوروضه خوان است

سروده شده وفات حضرت ام البنین سال 1396

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ | 20:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ام‌البنین با نام فاطمه‌ بنت‌ حزام (۶۴ یا ۷۰ق)، یکی از همسران امام علی (علیه‌السّلام) و مادر حضرت عباس (علیه‌السّلام) است. ام‌البنین را زنی شاعر و فصیح و از خانواده‌ای اصیل و شجاع شمرده‌اند.

حضرت علی (علیه‌السّلام) با معرفی برادرش عقیل که عالم به انساب عرب بود، وی را که خاندانش در شجاعت معروف بودند، به همسری انتخاب کرد.

فاطمه‌ بنت‌ حزام به‌جهت داشتن چهار فرزند پسر، به‌نام‌های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان، ام‌البنین لقب گرفت و نسل امام علی (علیه‌السّلام) از همسرش‌ ام‌البنین تنها از طریق عبیدالله بن عباس استمرار یافت.

ام‌البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند و به گزارش منابع تاریخی، ‌ام‌البنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه‌السّلام) بیش از پسرانش نگران بود.

نسب‌شناسی

فاطمه دختر حزام/ حرام[۱] [۲] بن خالد بن ربیعه، از تیره بنی کلاب بن ربیعه از قبیله بنی عامر بن صعصعه از عرب عدنانی است.[۳] [۴] [۵]

برخی صحابه‌نگاران از حزام با تعبیر «له ادراک» یاد کرده‌اند؛ یعنی دوران پیامبر را درک کرده، اما صحابی نبوده است.[۶] مادر‌ ام‌البنین، ثمامه (لیلی[۷] دختر سهیل بن عامر بن مالک) نیز به تیره بنی کلاب نسب می‌برد.[۸] [۹] [۱۰] [۱۱] عاتکه یکی از جده‌های‌ ام ‌البنین را دختر عبدشمس بن عبدمناف خوانده‌اند.[۱۲] [۱۳]

عموی او، لبید بن ربیعه، از شاعران مشهور عرب است.[۱۴] [۱۵] هنگام ولادت وی مشخص نیست. برخی تولد او را حدود سال پنجم ق. دانسته‌ اند.[۱۶] [۱۷] [۱۸]

معرفی و نسب

ام‌البنین از قبیله بنی‌کلاب، پدرش حِزام بن خالد یا حرام بن خالد[۸] و مادرش لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.[۹] به‌نقل تاریخ‌نگاران، قبیله بنی‌کلاب به شهامت، رشادت و شجاعت و ویژگی‌های نیکوی اخلاقی مشهور بودند و همین موضوع در ازدواج علی(ع) با ام‌البنین تأثیرگذار بود.[۱۰]

از تاریخ ولادت و درگذشت ام‌البنین اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی با توجه به شواهد تاریخی، ولادت او را بین سال‌های ۵ تا ۹ هجری قمری دانسته‌اند.[۱۱] در خصوص درگذشت ام‌البنین هم، برخی تاریخ‌نگاران، تاریخ وفات او را ۱۳ جمادی‌الثانی ۶۴ق[۱۲] و برخی دیگر ۱۸ جمادی‌الثانی ۶۴ق دانسته‌اند.[۱۳] برخی نیز مدعی‌اند بر زنده ‌بودن ام ‌البنین پس از واقعه کربلا دلیل مستندی وجود ندارد.[۱۴] بنا بر نقل مورخان، محل دفن او قبرستان بقیع است.[۱۵]

ولادت و نسب

زمان ولادت فاطمه کلابیه مشخص نیست؛ برخی تولد او را حدود سال پنجم هجری دانسته ‌اند.

پدر ام البنین «حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب»[۱] است. او مردی شجاع، دلیر، راستگو، دارای منطق قوی و اهل اکرام به میهمان بود. و مادرش «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب»[۲] می باشد.

شخصیت

‌ام‌البنین را زنی شاعر و فصیح[۱۹] [۲۰] و از خانواده ‌ای اصیل و شجاع شمرده ‌اند.[۲۱] [۲۲]

از زندگی او تا پیش از ازدواجش با امام علی (علیه‌السّلام) خبری در دست نیست. پس از شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به همسری امام علی (علیه‌السّلام) درآمد. با توجه به تولد نخستین فرزند او، عباس، به سال ۲۶ق.

[۲۳]

و وجود گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با امامه، خواهر‌زاده حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر پایه وصیت ایشان، [۲۴] [۲۵] به‌ نظر می‌رسد ازدواج‌ ام‌البنین حدود سال ۲۵ق. رخ داده باشد. نیز گزارش‌هایی از ازدواج او به‌عنوان دومین همسر امام علی (علیه‌السّلام) در دست است.[۲۶] [۲۷]

ازدواج با امیرالمومنین

به هر روی، امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از برادرش عقیل که به نسب عرب آشنا بود، خواست تا زنی از خاندانی اصیل و شجاع را برای او خواستگاری کند تا از او دارای فرزندانی شجاع شود. عقیل با اعتقاد به شجاعت پدران‌ ام‌البنین، او را برای ازدواج با ایشان پیشنهاد کرد.[۲۸] [۲۹] [۳۰]

بر پایه گزارش‌هایی، پدران و خویشان‌ ام‌البنین از دلیران عرب پیش از اسلام؛ چنان‌که ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، در میان قبایل عرب در شجاعت بی‌نظیر خوانده شده و از او با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزه‌ها) یاد کرده‌ اند.[۳۱] [۳۲] [۳۳]

به گزارش ابن عبدالبر، وی پیش از مسلمان شدن نزد رسول خدا آمد و با تقدیم هدایایی، از ایشان خواست مبلغانی را به نجد اعزام کند.[۳۴] [۳۵]

بر پایه گزارش‌هایی که در شماری از منابع متاخر آمده‌اند، ‌ام‌البنین پس از خواستگاری امام علی (علیه‌السّلام)، سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد. با ورود‌ ام‌البنین به خانه امیرمؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می‌کرد. آنان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند.[۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹]

آورده ‌اند که‌ ام‌البنین از امام علی (علیه‌السّلام) خواست که او را فاطمه صدا نکند؛ زیرا ممکن است فرزندان حضرت زهرا با شنیدن این نام، به یاد مادرشان افتند و غمگین شوند.[۴۰]

ازدواج با علی علیه‌السلام

امام علی علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام، از برادر خود عقیل بن ابی طالب که در علم «اَنساب» معروف بود خواست که زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایش پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.[۳]

عقیل در پاسخ آن حضرت گفت: «با فاطمه کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست»؛ و سپس در مورد جد مادری ام البنین، ابوبراء عامر بن مالک، که در آن روز از جهت دلاوری و شجاعت کم نظیر بود گفت: ابوبراء عامر بن مالک جد دوم فاطمه کلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بی نظیر است و کسی را شجاعتر از او جز تو نمی شناسم، از این رو او را بازی کننده با نیزه ها (مُلاعِبُ الأسِنَّة) می نامند.[۴]

با توجه به تولد نخستین فرزند ام البنین، یعنی حضرت عباس در سال ۲۶ قمری، و وجود ‌گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با اُمامه -خواهر زاده حضرت فاطمه(س) بر پایه وصیت ایشان- به نظر می‌رسد ازدواج‌ ام البنین حدود سال ۲۵ قمری رخ داده باشد.

ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه السلام، چهار پسر به نام های عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان بود، که به دلیل داشتن همین پسران، او را «ام البنین»، یعنی مادر پسران می خواندند. این نام را خود او بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با امیرالمؤمنین علیه السلام، به ایشان پیشنهاد کرد، بدین خاطر که فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام با بردن نام او (فاطمه)، توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته در ذهنشان تداعی نگردد و رنج بی مادری آنها را آزار ندهد.[۵]

فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه السلام ادامه یافت.

ازدواج با حضرت علی (ع)

پس از شهادت حضرت فاطمه(س)، امام علی(ع) با برادرش عقیل که در نسب‌شناسی [یادداشت ۱]عرب خبره بود، دربارهٔ انتخاب همسری که اصیل و از خاندانی دلیر و نیرومند باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد. [یادداشت ۲] عقیل، فاطمه بنت حزام را پیشنهاد کرد و علی (ع) با او ازدواج کرد.[۲۳] گفته شده، ام ‌البنین پیش از ازدواج با حضرت علی (ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود.[۲۴]

دربارهٔ اینکه او بعد از حضرت فاطمه(س) همسر دوم یا سوم امام علی(ع) بوده است اختلاف‌نظر وجود دارد.[۲۵] بر اساس برخی نقل‌های تاریخی امام علی(ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) و با توصیه او با امامه نوه پیامبر(ص) و دختر زینب ازدواج کرد[۲۶] با این حال برخی بر اساس روایتی از امام صادق(ع) معتقدند که ام‌البنین اولین همسر امام علی(ع) بعد از حضرت فاطمه(س) بوده است.[۲۷] برخی با استناد به اینکه اولین فرزند ام‌البنین در سال ۲۶ قمری به دنیا آمده است ازدواج امام علی(ع) با ام ‌البنین را قبل از سال ۲۳ قمری می‌دانند، برخی دیگر سال ازدواج آنها را ۱۳ یا ۱۶ قمری می‌دانند چرا که معتقدند بین ازدواج آنها و تولد حضرت عباس(ع) بزرگ‌ترین فرزندشان ۱۰ سال فاصله بوده است.[۲۸] [یادداشت ۳]

گفته شده پس از گذشت مدتی از ازدواجشان، ام‌البنین به امام علی(ع) پیشنهاد کرد او را به نام اصلی‌اش که فاطمه بود، صدا نزند، تا حسنین(ع) با شنیدن نام فاطمه به یاد مادرشان نیفتند. از این‌رو امام علی(ع) او را ام ‌البنین [مادر پسران] نامید.[۲۹]

ام ‌البنین چهار پسر به نام‌های عباس (ع)، عبدالله، جعفر و عثمان به دنیا آورد.[۳۰]

بنا بر نقل سهل بن عبدالله بخاری، ام‌البنین بعد از شهادت امام علی(ع) با شخص دیگری ازدواج نکرد.[۳۱]

فرزندان

ثمره ازدواج‌ ام‌البنین با علی (علیه‌السّلام)، فرزندانی به نام‌های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود.[۴۱] [۴۲] [۴۳]

شماری دیگر، ابوبکر را نیز بر فرزندان او افزوده[۴۴] [۴۵] [۴۶] و شماری از عثمان یاد نکرده‌ اند.[۴۷] [۴۸] [۴۹]

به سبب داشتن این پسران، فاطمه به‌ ام‌البنین (مادر پسران) شهرت یافت. منابع بیش از این به زندگی او در مدینه و هجرتش به کوفه در دوران خلافت امیرمؤمنان (۳۵-۴۰ق.) و نیز به ازدواج او پس از شهادت امام علی (علیه‌السّلام) اشاره نکرده‌اند. این شاید از این‌رو است که وی دیگر ازدواج نکرد و حتی آن‌گاه که برخی همسران امام علی (علیه‌السّلام) برای مشورت درباره ازدواجشان نزد‌ ام‌ البنین آمدند، به آنان سفارش کرد که سزاوار نیست پس از علی، با مردی دیگر پیمان همسری ببندند و آنان نیز به سفارش وی عمل کردند.[۵۰]

شهادت فرزندان

ام‌البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند. عثمان با کنیه ابوعمرو در ۲۱ سالگی، جعفر با کنیه ابوعبدالله در ۲۹سالگی[۵۱] [۵۲] [۵۳] [۵۴] و عبدالله (اکبر)[۵۵] با کنیه ابومحمد در ۲۵ سالگی به شهادت رسیدند.[۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹] عباس که از او با لقب عباس الاکبر و با کنیه ابوالفضل یاد شده است، [۶۰] [۶۱] [۶۲] از دیگر برادران تنی خود بزرگ‌تر و واپسین شهید از آنان است.[۶۳] [۶۴]

در شب تاسوعا عبدالله بن ابی المحل بن حزام، برادرزاده‌ ام ‌البنین، و نیز شمر بن ذی الجوشن کلابی، از قبیله ‌ام‌البنین، امان نامه‌ ای را از عبیدالله بن زیاد برای فرزندان‌ ام‌البنین در کربلا آوردند؛ اما با واکنش تند ایشان رو به رو شدند.[۶۵] [۶۶] [۶۷]

واکنش به خبر شهادت فرزندانش

ام‌البنین در واقعه کربلا حضور نداشت. اما چهار فرزندش در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسیدند.[۳۲] هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت امام حسین(ع) پرسید و وقتی خبر شهادت او را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهل‌بیت و امام حسین(ع) دانسته‌اند.[۳۳]

سوگواری برای فرزندان

طبق نقل مقاتل الطالبیین، ام‌ البنین پس از باخبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوه‌اش عبیدالله (فرزند عباس) به قبرستان بقیع می‌رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می‌خواند و می‌گریست. اهل مدینه گرد او جمع می‌شدند و همراه او گریه می‌کردند، گفته شده که مروان بن حکم یکی از حاکمان مدینه، نیز با آنان همراه می‌شد.[۳۴]

ام‌البنین را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته ‌اند[۳۵] که در رثای حضرت عباس این اشعار را سروده بود و می‌خواند:

اشعار ام‌البنین در سوگ عباس (ع)

یا من رَاَی العباس کرّ - علی جماهیر النقد - و وراه من ابناء حیدر - کل لیث ذی لبد - انبئت اَنّ ابنی اصیب - براسه مقطوع ید - ویلی علی شبلی اما - ل براسه ضرب العمد - لو کان سیفک فی ید - یک لما دنا منک احد[۳۶] «ای که عباس را دیدی، بر انبوه دشمنان فرومایه حمله می‌کرد و در آن هنگام که فرزندان حیدر در کارزار چون شیران در پشت سر وی بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. وای بر من، آیا بر فرق شیر شجاعِ من عمود فرود آمد و سر او را کج کرد؟ اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد»[۳۷]

دیگر مرا ام‌البنین نخوانید : لا تدعُوَنِّی وَ یْکَ اُمَّ البنین - تُذکِّرینی بِلُیوث العرین - کانت بنونَ لیْ اُدعَی بهِم - و الیومَ اَصبَحتُ و لا من بَنین - اَربعهٌ مِثلَ نسُورُ الرّبی - قد وَاصلُوا الموتَ بقَطعِ الوَتینِ - تنازَعُ الحِرصانَ اَشلائَهُم - فَکُلّهُم اَمسُوا صَریعاً طَعین - یا لَیتَ شِعری اَکَما اَخبَروا - بِاَنَّ عبّاساً مَقطُوعَ الیَدَین[۳۸] «وای بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشه‌ ام می‌اندازی. من پسرانی داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم. چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بریده شدن رگ حیات یکی پس از دیگری به مرگ پیوستند. بر سر نعش آنها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند. ای کاش می‌دانستم آیا چنان‌که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است! »[۳۹] [یادداشت ۴][۴۰]

پس از واقعه کربلا

مورخان می نویسند: پس از واقعه کربلا، بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی می گوید: از حسین بن علی (علیه السلام) مرا خبر بده. بشیر می گوید: عباس را کشتند. ام البنین بازمی گوید: از حسین مرا خبر بده و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او می دهد. ام البنین با صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید: «یا بشیر اخبِرنی عن ابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداءٌ لابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ ای بشیر خبر از (امام من) ابا عبداللّه الحسین بده فرزندان من و همه آن چه زیر این آسمان مینایی است فدای ابا عبدالله علیه السلام باد».

و آن‌گاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن علی علیه السلام را می دهد، آهی کشیده و با دنیایی از غم و اندوه می گوید: آه که بندهای(رگ‌های) قلبم را پاره ‌پاره کردی.[۶]

آورده ‌اند که حضرت زینب(س) پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندان ایشان را به او تعزیت گفت؛[۷] و این از جایگاه بلند ام البنین حکایت دارد.

سوگواری ام البنین برای فرزندان:

پس از خبر شهادت فرزندان ام البنین، ایشان هر روز با نوه‌اش عبیدالله (فرزند حضرت عباس) به قبرستان بقیع می‌رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می‌خواند و می‌گریست. اهل مدینه گرد ایشان جمع می‌شدند و با او در گریستن همنوا می‌شدند. حتی گفته‌اند مروان بن حکم نیز با آنان همراه می شد و می‌گریست.[۸] ایشان را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.[۹] او در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند: یا من رَاَی العباس کرّ *** علی جماهیر النقد - و وراه من ابـنـاء حیدر *** کل لیث ذی لبد - انبئتُ اَنّ ابنی اصیب *** برأسه مقطوع ید - ویلی علی شبلی اما *** ل براسه ضرب العمد - لو کان سیفک فی ید *** یک لما دنا منه احد[۱۰] . «‌ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد[۱۱]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ | 18:49 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سوگواری ام‌ البنین

محبت خالصانه‌ ام‌ البنین به اهل‌بیت و نیز شهادت فرزندانش در رکاب سیدالشهدا (علیه‌السّلام) موجب شده تا شیعیان برای او جایگاهی والا و ارزشی ویژه قائل باشند و از او نزد خدا شفاعت طلبند.

به گزارش شماری از منابع، ‌ام ‌البنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه‌السّلام) بیش از پسرانش نگران بود. او از حال امام جویا شد و گفت: اگر حسین زنده باشد، غمی نیست که فرزندانم را از دست داده باشم.[۶۸] [۶۹] [۷۰]

این سخن او را دلیل اخلاص کامل او به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌ویژه امام حسین (علیه‌السّلام) دانسته‌ اند. از آن پس وی در خانه ‌اش با حضور زنان بنی‌هاشم مجلس سوگواری برپا می‌کرد.[۷۱]

او هر روز با نوه ‌اش عبیدالله، فرزند عباس، به بقیع می‌رفت و سروده‌هایی را که خود در رثای عباس سروده بود، می‌خواند و درد مندانه می‌گریست. وی در این سروده‌ها، مردم را از‌ ام ‌البنین خواندن خود نهی می‌کرد؛ زیرا چهار پسرش را که همچون شیر بیشه بودند، از دست داده بود و دیگر پسری نداشت که به نام آنان «مادر پسران» خوانده شود. نیز در سروده‌های دیگر، از شاهدان نبرد پسرانش می‌پرسد: چگونه گرز آهنین بر سر عباس فرود آمد؟ و خود پاسخ می‌دهد: اگر عباس دست داشت و شمشیرش در دستانش بود، کسی به او نزدیک نمی‌شد.[۷۲] [۷۳] [۷۴]

مردم نزد او گرد می‌آمدند و با وی در گریستن هم‌نوا می‌شدند. گفته ‌اند که حتی مروان بن حکم اموی، از دشمنان اهل‌بیت، نیز با شنیدن سروده‌های جانسوز او می‌گریست. [۷۵] [۷۶] [۷۷]

وفات و محل دفن

هنگام درگذشت وی را ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ق. گزارش کرده‌ اند.[۷۸]

برخی مدفن او را در بقیع، سمت چپ ورودی و کنار صفیه و عاتکه، عمه‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دانسته‌ اند.[۷۹]

اما شماری دیگر این سخن را رد کرده ‌اند؛ زیرا افزون بر فقدان شاهد تاریخی در منابع اصیل، حتی در سفرنامه‌های دو سده اخیر، از این گزارش خبری در دست نیست. از این‌رو، می‌توان گفت قبر وی می‌بایست کنار دیگر همسران امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و فرزندان ایشان در بقیع باشد؛ اما مکان دقیق آن مشخص نیست.[۸۰]

وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام را ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ قمری ‌گزارش کرده‌ اند.[۱۲] او در قبرستان بقیع در کنار امام حسن علیه السلام و فاطمه بنت اسد به خاک سپرده شد.

استمرار نسل امام علی از ام‌البنین

نسل امام علی (علیه‌السّلام) از همسرش‌ ام‌البنین تنها از طریق عبیدالله بن عباس استمرار یافت: [۸۱] [۸۲] [۸۳]

۱. عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس که به سال ۲۰۴ق. به امارت حرمین رسید و امیر الحاج آن سال بود.[۸۴] [۸۵]

۲. فضل بن حسن بن عبیدالله که به وی ابن‌ هاشمیه می‌گفتند و نزد خلفا دارای حشمت و احترام بود.[۸۶] [۸۷]

۳. محمد بن علی بن حمزه که شاعر و راوی حدیث امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) بود و مادر امام پس از شهادت فرزندش در منزل او ماند.[۸۸] [۸۹] [۹۰]

۴. عباس بن حسن بن عبیدالله که به اعتقاد علویان در شعر سرآمد فرزندان ابوطالب بود و در بقیع دفن شد.[۹۱] [۹۲]

در ایران، شماری از تبار حضرت عباس دارای آرامگاه و بارگاه هستند و مردم به زیارت آنان می‌روند. امامزاده سید (شاه سید علی) در قم از آن جمله است که نسب او را این‌گونه گزارش کرده‌ اند: علی بن ابراهیم بن جعفر بن عباس بن امیرالمؤمنین.[۹۳] [۹۴]

البته بیشتر نوادگان عباس در عربستان و کشورهایی مانند عراق، مصر، اردن و ترکمنستان پراکنده‌اند که از ایشان برخی در دانش و ادب و شعر و حدیث سرآمد دوران خویش بوده ‌اند؛ از جمله ابویعلی حمزة بن قاسم بن علی بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس از محدثان مورد اعتماد شیعه و صاحب کتاب التوحید، الزیاره و المناسک که مزار او در حله عراق معروف است و مردم به زیارتش می‌روند.[۹۵] [۹۶] [۹۷] [۹۸]

سخن بزرگان درباره‌ ام ‌البنین

شهید ثانی درباره حضرت ام ‌البنین(ع) می‌‌گوید: «ام ‌البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن‌ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتد. در روزهای عید، به احترام او به محضرش می‌رفتند و به ایشان ادای احترام می‌کردند[۱۳]

سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه می‌نگارد: «ام البنین(ع) شاعری خوش بیان و از خانواده‌ای اصیل و شجاع بود[۱۴]

سید عبدالرزاق موسوى مقرّم (م، ۱۳۹۱ ق) می‌گوید: «ام البنین از بانوان با فضیلت به شمار می‌رفت. وی حق اهل بیت را خوب می‌شناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت[۱۵]

سید محمود حسینی شاهرودی (م، ۱۳۹۴ ق) گوید: «من در مشکلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، ام البنین(ع)، می‌فرستم و حاجت می‌گیرم[۱۶]

علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می‌‌نویسد: «عظمت این زن در آن‌جا آشکار می‌‌شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می‌‌دهند، به آن توجه نمی‌کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) می‌‌پرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان[۱۷]

ام‌البنین‌ در فرهنگ‌ عامه‌

حضرت‌ فاطمه ام‌البنین‌ (که‌ نزد عامه مردم‌ ایران ‌ به‌ مادر حضرت‌ عباس‌ شناخته‌ شده‌، و به‌ «ام‌ البنی‌» معروف‌ است‌) در میان‌ زنان‌ مسلمان ‌ شیعه ‌ پایگاه‌ قدسی‌ و منزلت‌ والایی‌ دارد. زنان‌ ایرانی‌ برای‌ این‌ بانوی‌ بزرگوار ارزش‌ نمادی‌ ویژه‌ای‌ قائلند و برای‌ برآورده‌ شدن‌ آرزوها و حاجت‌ها و سامان‌ گرفتن‌ کارها و بالا بردن‌ نیروی‌ شکیبایی‌ خود در تحمل‌ مصایب‌ و رنج‌ها به‌ او توسل ‌ می‌جویند.

توسل‌جویی‌

قرنهاست‌ که‌ زنان‌ شیعه‌ برای‌ دور کردن‌ بلا و نقمتی‌ و دست‌ یافتن‌ به‌ خواسته‌ و نعمتی‌ به‌ ایشان توسل‌ می‌جویند و از او طلب یاری‌ و مرادخواهی‌ می‌کنند. توسل‌ به‌ ام‌البنین‌ معمولاً از طریق‌ نذر و دادن‌ نذری‌هایی‌ مانند‌ انداختن‌ سفره نذری‌، پختن‌ آش ‌ و حلوای‌ نذری‌، و خیر کردن‌ خرما در راه‌ خدا و به‌ نام‌ او صورت‌ می‌پذیرد. مردم‌ با برگذاری‌ اینگونه‌ مراسم‌ و شعائر دینی‌ معتقدند که‌ می‌توانند ارواح‌ مقدسان‌ را به‌ یاری‌ بطلبند و با کمک‌ آنها تنگی‌ها و مصایب‌ زندگی‌ را از میان‌ بردارند. این‌ مراسم‌ و شعائر یک‌ واقعیت‌ اجتماعی‌ است‌ و بخشی‌ از حیات ‌ دینی‌ و زندگی‌ معنوی‌ مردم‌ مسلمان ‌ در جامعه‌های‌ سنتی‌ را شکل‌ می‌دهد و کارکردی‌ روانی‌ - اجتماعی‌ در انسجام‌ نظام‌ زندگی‌ و پاسخ‌گویی‌ به‌ خواست‌ها و انتظارات‌ عاطفی‌ برگذار کنندگان‌ مراسم‌ دارد.

در اهدای‌ نذری‌ به‌ ام ‌البنین‌، یا هر شخصیت‌ مقدس‌ دیگر، عقیده‌ و عمل‌ِ صاحب‌ نذر، و اسباب‌ و مواد نذری‌ نقشی‌ مهم‌ و اساسی‌ میان‌ نذر دهنده‌ و نذر گیرنده‌ دارد. وضع‌ و حالت‌ احساسی‌ و معنوی‌ و قصد و نیت خالص‌ و پاک‌ نذر دهنده‌، پاکیزه‌ و حلال ‌بودن‌ اسباب‌ و خوراکی‌های‌ نذری‌، ادعیه‌ و اوراد مخصوص‌ آیین‌های‌ نذری‌ و توسل، و کامل‌ و دقیق‌ انجام‌ دادن‌ اعمال‌ مربوط به‌ مراسم‌ و شعایر نذر و نیاز، صاحبان‌ نذر را در نزدیکی‌ به‌ مقدسان‌ و رسیدن‌ به‌ آرمان‌ها و آرزوهایشان‌ کمک‌ می‌کند.

سفره ام‌ البنین‌

این‌ سفره‌ در میان‌ مردم‌ برخی‌ از شهرها و آبادی‌های‌ ایران‌ به‌ «سفره مادر حضرت‌ ابوالفضل‌» یا «سفره مادر حضرت‌ عباس‌» نیز شهرت‌ دارد. سفره‌ ای‌ به‌ نام‌ «بی‌ بی‌ سه‌ شنبه ‌» را نیز در جاهایی‌، مانند خراسان‌[۹۹] به‌ حضرت‌ فاطمه ام ‌البنین‌، و در جاهایی‌ دیگر مانند شاهرود[۱۰۰] [۱۰۱]

به‌ حضرت‌ فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) نسبت‌ داده ‌اند و به‌ نام‌ آن‌ دو بی‌بی‌ «سفره ام ‌البنی‌» و «سفره حضرت‌ فاطمه ‌» نامیده ‌اند. در پندار عامه‌، بی‌بی‌ سه ‌شنبه‌ زنی‌ نیکوکار بوده‌ که‌ در روز سه‌شنبه‌ زاده‌ شده‌، و سه‌ شنبه‌ ازدواج ‌ کرده‌، و سه ‌شنبه‌ نیز مرده‌ است‌. [۱۰۲] [۱۰۳]

شاید منسوب‌ کردن‌ سفره‌ های‌ حضرت‌ فاطمه زهرا و فاطمه ام ‌البنین‌ به‌ بی‌بی‌ سه ‌شنبه‌، به‌ این‌ سبب‌ بوده‌ است‌ که‌ در گذشته‌ سفره‌ های‌ نذری‌ این‌ دو خاتون‌ را در روز سه ‌شنبه‌ می‌انداخته ‌اند. هنوز هم‌ در بعضی‌ از مناطق‌ ایران، آش‌ ام ‌البنین‌ را در روز سه ‌شنبه‌ می‌پزند و سفره‌ اش‌ را هم‌ در این‌ روز می‌اندازند.[۱۰۴]

ام ‌البنین‌، این‌ مادر مقدس‌ مثالی‌ نیز در آیین‌ اهدای‌ نذری‌ با حضور خود همچون‌ یک‌ میانجی‌ نمادی‌ میان‌ آدمیزادگان‌ و پروردگار عمل‌ می‌کند و زمینه نزدیکی‌ نذر دهندگان‌ را با خداوند برای‌ برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ و رهایی‌ آنان‌ از تنگی‌ و سختی‌ معیشت، فراهم‌ می‌نماید.
اسباب‌ و خوراکی‌های‌ سفره ام ‌البنین‌، ساده ‌تر و کمتر از سفره حضرت‌ ابوالفضل‌ است‌. قرآن‌، شمع‌، آینه‌، جانماز، مهر، تسبیح‌ و کتاب‌ دعا از اسباب‌ مخصوص‌ سفره‌؛ کاچی‌، نان‌، پنیر، سبزی‌، ماست‌ و آجیل‌ مشکل ‌گشا و خرما از خوراکی‌های‌ نذری‌ سفره‌ است‌. آش و حلوا و پلو و چند گونه‌ خوراکی‌ و میوه دیگر نیز از خوراکی‌های‌ دیگر سفره ام ‌البنین‌ است‌ که‌ برخی‌ از آن‌ها جنبه نذری‌، و برخی‌ دیگر جنبه تشریفاتی‌ دارد. [۱۰۵]

صاحبان‌ نذر، بنابر نیت‌هایی‌ که‌ می‌کنند، سفره‌های‌ نذری‌ خود را پیش‌ یا پس‌ از برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ می‌اندازند و اهدا می‌کنند. خوراکی‌های‌ نذری‌ را صاحب‌ سفره، خود به‌ تنهایی‌ یا با مشارکت‌ زنان‌ حاجتمند و نذردار دیگر فراهم‌ می‌کند. مشارکت‌ مردم‌ در‌ انداختن‌ سفره ام ‌البنین‌ به‌ اینگونه‌ است‌ که‌ هرکس‌ هر نوع‌ خوراکی‌ را که‌ نذر کرده‌ است‌، تهیه‌ می‌کند و به‌ صاحب‌ سفره‌ می‌دهد که‌ در سفره‌اش‌ بگذارد.

حلال‌ بودن‌ اسباب‌ و خوراکی‌های‌ سفره‌ و پولی‌ که‌ این‌ اسباب‌ و خوراکی‌ها با آن‌ فراهم‌ می‌شود، همچنین‌ پاکیزگی‌ و مطهر بودن‌ زنان‌ شرکت‌ کننده‌ در پای‌ سفره نذری‌ از شرایط بنیادی‌ در آیین‌ سفره‌های‌ نذری‌ است‌. برخی‌ نیز برای‌ فراهم‌ کردن‌ مواد خوراکی‌های‌ نذری‌ سفره‌، دوشیزگان‌ نابالغی‌ را که‌ فاطمه‌ نامیده‌ می‌شوند و در پندار عامه‌ پاک‌ و معصوم ‌ انگاشته‌ می‌شوند، برمی‌گزینند.

آداب‌ سفره‌اندازی‌

انداختن‌ سفره‌ ام ‌البنین‌ معمولاً زمان‌ معین‌ و مشخصی‌ ندارد و آن‌ را در هر روز از سال‌ و در هر موقع‌ از روز می‌توان‌ انداخت‌. در بعضی‌ جاها، از جمله‌ خراسان، این‌ سفره‌ را در روز سه‌ شنبه‌ می‌اندازند. سفره ام ‌البنین‌ را که‌ یک‌ سفره پارچه ‌ای‌ سفید است‌، در میان‌ اتاقی‌ در خانه‌ می‌گسترند و اسباب‌ و خوراکی‌ها را روی‌ آن‌ می‌چینند. از آداب‌ سفره نماز و دعاست‌. نماز سفره‌، دو رکعت نماز حاجت‌ است‌ که‌ آن‌ را صاحب‌ سفره‌ و زنانی‌ که‌ حاجت‌ و نیازی‌ دارند، روی‌ سجاده ‌ و در پای‌ سفره‌ می‌خوانند. زنان‌ به‌ هنگام‌ نیت ‌کردن‌، حضرت‌ فاطمه ام‌البنین‌ را به‌ دست‌های‌ بریده فرزندش‌ ابوالفضل‌ قسم ‌ می‌دهند که‌ حاجتشان‌ را برآورده‌ کند. در برخی‌ از مناطق‌ ایران‌، پیش‌ از خواندن‌ نماز ام ‌البنین‌، دو رکعت‌ نماز هم‌ به‌ نام‌ حضرت‌ ابوالفضل‌، باب‌ الحوائج، می‌خوانند و حاجت خواهی‌ می‌کنند. پس‌ از پایان‌ نماز، دعای‌ توسل‌ می‌خوانند.آنگاه‌ صد بار به‌شمار دانه‌های‌ تسبیح ‌ این‌ اوراد[۱۰۶] [۱۰۷] را که‌ مخصوص‌ سفره ابوالفضل‌ است‌، [۱۰۸] می‌خوانند:

ای‌ ماه‌ بنی‌هاشم‌، خورشید لقا عباس‌ ••••• ای‌ نور دل‌ حیدر، شمع‌ شهدا عباس‌
از رنج‌ و غم‌ و محنت‌، ما رو به‌ تو آوردیم‌ ••••• دست‌ من‌ محزون‌ گیر، از بهر خدا عباس‌
دعا و اوراد سفره‌ را معمولاً ملاّ یا روضه‌خوان‌ زن‌ که‌ او را در خراسان‌ «آتو»[۱۰۹]

و در تهران ‌«خانم‌ درسی‌» می‌گویند، می‌خواند و بانوان‌ پای‌ سفره‌ پس‌ از او تکرار می‌کنند. سرانجام‌، حاضران‌ در مجلس‌ خوردن‌ خوراکی‌های‌ سفره ‌ را آغاز می‌کنند.

سفره ام ‌البنین‌ اختصاص‌ به‌ بانوان‌ دارد و مردان‌ نباید در مراسم‌ سفره ‌اندازی‌ شرکت‌ کنند. خوردن‌ بعضی‌ از خوراکی‌های‌ نذری‌ این‌ سفره‌، مانند کاچی، حلوا، خرما و آش برای‌ مردان‌ و پسر بچه‌ها ممنوع‌ است‌. [۱۱۰] [۱۱۱]

خراسانی‌ها خوردن‌ آش‌ ام‌ البنین‌ را برای‌ مردان‌ ناشایست‌ می‌دانند و می‌گویند که‌ اگر مردی‌ از این‌ آش‌ بخورد، به‌ زندانمی‌افتد. زنان‌ باردار را نیز از خوردن‌ این‌ آش‌ بازمی‌دارند تا اگر طفل‌ در شکم‌ آنان‌ پسر باشد، در بزرگی‌ به‌ زندان‌ نیفتد. [۱۱۲]

آش‌ و حلوای‌ نذری‌

از نذری‌های‌ دیگری‌ که‌ به‌ نام‌ فاطمه ام ‌البنین‌ می‌دهند، آش‌ و حلواست‌. این‌ آش‌ و حلوا در بیش ‌تر جاها و در میان‌ مردم‌ به‌ نام‌ آش‌ مادر ابوالفضل‌ و حلوای‌ ام ‌البنین‌، [۱۱۳] و در خراسان‌ به‌ نام‌ آش‌ اُماج‌ کماج‌[۱۱۴] معروف‌ است‌.

فراهم‌ کردن‌ مواد آش‌ و طرز پختن‌ آن‌ آداب‌ خاصی‌ دارد. معمولاً آرد آش‌، یا پول ‌ خرید آرد را زنان‌ در شب‌ سه‌ شنبه‌ با گدایی ‌ از ۷ خانه ‌که‌ در آن‌ زنی‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ باشد، به‌دست‌ می‌آورند. بُنشَن‌ و مواد آش‌ را هم‌ از دکان‌های‌ سرگذر و محله‌ می‌خرند. آرد را در سینی‌ یا بشقابی‌ می‌ریزند و در همان‌ شب‌ سه‌شنبه‌ همراه‌ با شمع ‌یا چراغی‌ افروخته‌ در اتاقی‌ روی‌ سفره نذری‌ می‌گذارند و در اتاق‌ را می‌بندند. سپیده‌ دم‌ روز سه‌شنبه‌ در اتاق‌ را می‌گشایند و آرد را که‌ می‌پندارند ام‌ البنین‌ تبرک ‌کرده‌، برمی‌دارند و خمیر می‌کنند و از آن‌ اُماج‌ (دانه‌هایی‌ گرد به‌ شکل‌ و‌اندازه ماش‌) و یا رشته‌ درست‌ می‌کنند و در آش‌ نذری‌ می‌ریزند. کسانی‌ که‌ حلوا یا کاچی‌ نذر کرده‌ اند، آرد را با آب و روغن و زعفران ‌و شکر یا عسل ‌ می‌آمیزند و حلوا و کاچی‌ می‌پزند. خراسانی‌ها با مقداری‌ از این‌ آرد چند قرص‌ نان ‌ هم‌ به‌ نام‌ کماج‌ روی‌ ساج می‌پزند. آش‌ و حلوای‌ نذری‌ را کاسه‌ کاسه‌ و بشقاب‌ بشقاب‌ میان‌ خویشان‌ و همسایگان‌ پخش‌ می‌کنند، یا در سفره نذری‌ ام‌البنین‌ که‌ خود یا دیگران‌ انداخته‌اند، می‌گذارند.

در خراسان‌ آش‌ اُماج‌ کماج‌ را با چند شمعروی‌ سفره ‌ می‌چینند. وقتی‌ همه‌ زنان‌ پای‌ سفره‌ نشستند، آتو روضه ‌می‌خواند و ۷ آیه ‌از آیه‌های‌ سوره یس‌ را که‌ مخصوص‌ سفره ام‌البنین‌ است‌، قرائت ‌می‌کند. زنان‌ پس‌ از خواندن‌ هر آیه‌، یک‌ صدا می‌گویند: السلام‌ علیک‌ یا امیرالمؤمنین‌. دختر نابالغی‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ نیز که‌ پای‌ سفره‌ و رو به‌ قبله‌ نشسته‌ است‌، پس‌ از هر آیه‌ مقداری‌ آش‌ را با قاشقی‌ که‌ در دست‌ دارد، از کاسه ‌اش‌ بر می‌دارد و در بشقابی‌ می‌ریزد و در آخر آش‌ را در کاسه‌ برمی‌گرداند. پس‌ از پایان‌ خواندن‌ دعا و اوراد، آش‌ را در بشقاب‌هایی‌ می‌ریزند و میان‌ زنان‌ مجلس‌ پخش‌ می‌کنند. [۱۱۵] [۱۱۶]

پذيرش‌ نذري‌

نذر دهندگان‌ معتقدند که‌ اگر نذرشان‌ در پیشگاه‌ حق‌ پذیرفته‌ گردد، حضرت‌ ام ‌البنین‌ شب‌ هنگام‌ با حضور روحانی‌ خود در پای‌ سفره گسترده‌ در اتاق‌ در بسته‌، آرد مخصوص‌ آش‌ یا حلوا یا کاچی‌ نذری‌ آنها را تبرک ‌ می‌کند. نشانه حضور نمادین‌ بی‌ بی‌ ام‌البنین‌، و تبرک‌ آرد را اثری‌ می‌پندارند که‌ بر روی‌ آرد افتاده‌ است‌. این‌ اثر را نقشی‌ رمزی‌ و نمادین‌ از پنجه‌ یا مهر یا تسبیح ‌ ام ‌البنین‌ می‌انگارند و آن‌ را علامت‌ قبول‌ نذر و برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ می‌پندارند.
نظیر چنین‌ پنداشتی‌ از قدیم‌ در میان‌ جامعه زرتشتی ایران ‌ نیز رواج‌ داشته‌ است‌. زرتشتیان‌ معتقدند که‌ نذر و حاجتشان‌ هنگامی‌ پذیرفته‌ و برآورده‌ می‌شود که‌ دختر شاه‌ پریان‌ بیاید و از خوراکی‌های‌ سفره نذریشان‌ بخورد. زرتشتیان‌ سفره‌های‌ نذری‌ خود را در سفره‌خانه ‌های‌ خانه ‌شان‌ می‌اندازند و یک‌ شب‌ درِ سفره‌خانه‌ را می‌بندند تا دختر شاه‌ پریان‌ بر سر سفره‌ بیاید. نشانه حضور دختر شاه‌ پریان‌ و پذیرش‌ نذریشان‌ از پدید آمدن‌ علامتی‌ روی‌ تخم‌ مرغی‌ که‌ در پنبه ‌ گذارده‌ شده‌ است‌ و رویش‌ آویشن ‌ پاشیده‌اند، آشکار می‌گردد. [۱۱۷]

در اشعار

محمدحسین غروی اصفهانی مشهور به کُمپانی فقیه و فیلسوف قرن چهاردهم (درگذشت: ۱۳۶۱ق) چشمه خور درفلک چارمین - سوخت ز داغ دل ام البنین - آه دل پرده نشین حیا - برده دل از عیسی گردون نشین - دامنش از لخت جگر لاله زار = خون دل ودیده روان زاستین - چارجوان بود مرا دلفروز - والیوم اصبحت ولا من بنین[۴۱]

ژولیده نیشابوری شاعر آیینی (درگذشت: ۱۳۸۶ش) آن کنیزم که در سرای علی - همچو زهرا شدم فنای علی - ریختم عشق را بپای علی - شد همه هستی‌ام فدای علی[۴۲]

غلامرضا سازگار مداح و شاعر مشهور آیینی (زاده: ۱۳۲۰ش) ای به بنین تو درود همه - فاطمه یا فاطمه یا فاطمه - باغ گل یاس سلام علیک - مادر عباس سلام علیک – سایه ‌نشین حرم آفتاب - غرق شده در کرم آفتاب - فاطمه دوم حیدر شدی - مادر یک ماه و سه اختر شدی - قدر تو گوی شرف از ناس برد - ارث ادب را ز تو عباس برد - جز تو که در کرب و بلای حسین - چار پسر کرده فدای حسین - چار پسر دادی و زین افتخار - شد حرم چار امامت مزار[۴۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ | 18:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

وَفاتِ حَضرتِ اُمُّ البنین است

بِنال اَی دِل که عالَم دِلغمین اَست - وَفاتِ حَضرتِ اُمُّ البَنین اَست

بُوَد اُمُّ البنین، مامِ شهیدان - شَهیدانَش چِنان دُرِّ ثَمین اَست

بِعالَم نیست مانندی چِنو او - پَس اَز بِنتُ النَّبِی او بَرتَرین اَست

بِه فَرزندانِ او بنگر، اَ زیرا - که یاوَر اَز بَرایِ شاهِ دین اَست

نِگَر، عَبدُاللَّهُ و عُثمان و جَعفَر - وَ عَبّاسَش، که هَر یِک بی قَرین اَست

بِعالَم مِثل و مانندی نَباشَد - چِنان عَبّاس، کُو یِک مَه جَبین اَست

بُوَد ماهِ بَنی هاشِم، اَبَالفضل - که او خود یِک قَمَر رویِ زمین اَست

نِگَر بَر این قَمَر در راهِ عَلقَم - زِ فَرقِ او روان خون بَر جَبین اَست

نِگر دَر کَربلا وَ روزِ عاشور - عزیزانَش فدا دَر راهِ دین اَست

نَبُود اُمُّ البَنین در کربلا، لیک - زِداغِ مرگِ آنان دِل غَمین اَست

پَس اَز عاشور، با یادِ شَهیدان - عَزادارِ بَقیع، اُمُّ البَنین است

نَباشَد مادَری دَر دَهر چون او - بَر اُو اَز مادَران صَد آفرین اَست

نِگَر، اَی باقری، اَز بَعدِ زهرا - که یاوَر بَر عَلی اُمُّ البَنین اَست

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ | 20:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حَضرتِ اُمُّ البنین، یارِ علی

حَضرتِ اُمُّ البنین، یارِ علی - هَمسَرِ پاک و وَفادارِ علی

فاطمه نامَت بُد اَی نیکو لَقا - دُخترِ مردی کریم و با سَخا

نیک خُلق و مُؤمِن و نیکو سرشت - بَعدِ زهرایی تو بانویِ بهشت

بَعدِ زَهرا بَر علی هَمسَر تویی - بَهرِ آن مردِ خُدا یاوَر تویی

بَعدِ زهرا بَر علی یاوَر شُدی - بَر حسین و بَر حَسَن مادَر شُدی

مادری کردی بَرایِ زینبین - هَم بَرایِ مُجتبی وَ هَم حُسین

مادَرِ ماهِ مُنیر و مَه جَبین - فاطمه بودی، شُدی اُمُّ البَنین

مادَرِ عبّاس، علمداری رشید - مردی وَ مردانگی زُو شُد پَدید

مادَرِ عَبّاس آن مَردِ دَلیر - جَعفر و عُثمان و عَبداللَّه چو شیر

مادَرِ آن چار تَن یارِ خُدا - روزِ عاشورا بِدَشتِ کَربلا

چار فَرزندانِ تُو دَر کَربلا - یاوری کردند بَر دینِ خُدا

یاری اَز دینِ خُدا تا پایِ جان - یارِیِ سِبطِ نَبِی جانِ جَهان

چارشان دَر کَربلا گشته شهید - گشته مادَر زین شَهادت رُو سَفید

فاطمه، اُمُّ البنین، ای باقری - بَر هَمَه زَنها نَمایَد سَروَری

سروده شده وفات حضرت ام البنین علیها سلام زمستان 1402

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ | 20:35 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

آی، اُمُّ البنینهایِ، این زمانه

یادی کنید از، مامِ اَبَاالفضل - زنده بدارید، نامِ اَبَاالفضل

در سوزِ گرما، وَ تشنه کامی - آبی بنوشید با جامِ اَبَاالفضل

آی، اُمُّ البنینهایِ، این زمانه

یادی کنید از، نامِ شهیدان - هَمرَه شوید با، مامِ شهیدان

اُمُّ البنین را، خوشحال سازید - با جمله یِ یاران و اقوامِ شهیدان

آی، اُمُّ البنینهایِ، این زمانه

با یادِ عَبّاس، یادِ علمدار - رزمندگان از، سرباز و سردار

ای مادرانِ، جمله شهیدان - یادی نمائید همه، از آن سِپهدار

آی، اُمُّ البنینهایِ، این زمانه

اندر مزارِ، فرزندهاتان - یادی کنید از، سُلطانِ خوبان

یادی زِ دَستِ، سَقّا و سردار - یادی زِ عبّاسِ شهید، آن ماهِ تابان

آی، اُمُّ البنینهایِ، این زمانه

گریید بر آن، سلطانِ بی سَر – آنکوبرایش، بگریست خواهر

ای باقری تو، هَم گریه بنما - بر آن شهیدی که بر او، بگریست مادر

سروده شده رحلت حضرت ام البنین سال 1401

یا، اُمُّ البنين دخيلم

یا، اُمُّ البنين دَخيلم - درمانده و ذَليلم

پژمرده و عَليلم - اي مامِ بي بَديلم

دردايِ ما كن - حاجاتِ ما روا كن

قسمت به كربلا كن - اُمُّ البنين دخيلم

من مانده ام گرفتار - با رنج و دردِ بسيار

بيمار و بي پرستار - درمانده و ذليلم

بيمار و دردمندم - مقروض و مستمندم

خودخواه و خودپسندم -پژمرده و عليلم

لطفي بِما بفرما - بِنما نَظَر تو برما

در حشر و سوزِ گرما - اي مامِ بي بديلم

اين باقريِّ محزون - باشد مُحِبِّ مَجنون

گويد بِقَلبِ پرخون - شَو مادر و كَفيلم

سروده شده رحلت حضرت ام البنین سال 1401

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ | 15:0 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ای یاورِ قرآن و دین، اُمُّ البنین، اُمُّ البنین

ای یاورِ قرآن و دین، اُمُّ البنین، اُمُّ البنین - یارِ امیرالمؤمنین، اُمُّ البنین، اُمُّ البنین

تو بَعدِ زهرا گشته ای، یارِ امیرالمؤمنین - گشتی تو یاور بر علی، هَم حامیِ قرآن و دین

نام تو هَم شُد فاطمه، هَمنامِ دُختِ مصطفی - تو گشته ای بی واهمه، یارِ علیِّ مرتضی

در روزگارِ غربت و تنهاییِ حیدر شُدی - یارِ غریبیِّ علی، تو بر علی یاور شدی

کردی تو همراهی به آن، طفلانِ زهرا و علی - کردی تو با آن کودکان، از بَعدِ زهرا هَمدِلی

بر نوگلانِ فاطمه، بنموده ای تو مادری - از بهرِ طِفلانِ علی، بودی تو نیکو یاوری

نا مادری ناکرده ای، تو بر حُسین و بر حَسن - بودی بِه از هر مادری، بر کودکانِ بُوالحسن

عبّاس و هم عبداللَّه و جعفر وَ عُثمانِ رشید - پرورده یِ دامانِ تو، بودند با عشق و اُمید

شد چار فرزندانِ تو، در کربلا یارِ حسین - گشتند اندر کربلا، همراهِ پیکارِ حسین

عباس و هم عبداللَّه و جعفر وَ عثمان، شد شهید - تو در مدینه با خَبَر، گشتی از این ظُلمِ یَزید

از بَهرِ فرزندانِ خود گریان شدی، نالان شدی - هر روز و هر شب در عزا، دائم تو بر آنان شدی

هر روز تو اَندَر بقیع، گَشتی بر آنان سوگوار - تو چار قبری ساختی، بر آن یَلانِ نامدار

گفتی مرا اُمُّ البنین، دیگر نخوانید ای زَنان - چونکه نَدارم من دِگر، آن شیر مردانِ جوان

من ناله دارم روز و شب، بر آن جوانانِ رشید - که در زمینِ کربلا، دور از وطن، گشته شهید

هم بر حُسینِ فاطمه، گریان و نالانم از آن - که تشنه لب گشته شهید، از بَعدِ عبّاسِ جوان

بوده حُسینِ فاطمه، نورِ دل و فرزندِ مَن - بهتر ز جانم بود او، او بود چون دلبندِ من

نالم به مظلومِیِّ او، در کربلایِ پُر بلا - که دیده از ظلم و ستم، بیش از حد او رنج و بَلا

ای کاش بودم کربلا، تا میشدم من یارِ او - هَم مادرانه میشدم، آن روز، من دلدارِ او

تا زنده بود اُمُّ البنین، نالید او در روز و شب - از هجرِ فرزندان خود، او بود دائِم در تَعَب

بارید اشک از دیده تا، عُمرِ شریفش سر رسید - رفت او از این دارِ فنا، بعد از جوانانِ رشید

تا زنده بوداَندربَقیع،میریخت اشک ازدیدگان - سیزده یِ جمادی الثّانی او، رفت ازجهان سویِ جَنان

ای باقری شُد رِحلتِ یارِ علی، اُمُّ البنین - قبرِ شریفش در بقیع، باشد مَزارِ زائرین

در پُشتِ دیوارِ بقیع، با یاد فرزندانِ او - سر نِه به دیوارِ بقیع، شو لحظه ای مهمان او

سروده شده رحلت حضرت ام البنین سال 1401

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ | 14:49 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

وفات حضرتِ امّ البنین شد

وفات حضرتِ امّ البنین شد - عزا درآسمانها وزمین شد

چو سیزده از جمادی الثانی بگذشت - بپا شد بزم ماتم دردرو دشت

دوباره حجله یِ ماتم بپا شد - امیرالمؤمنین صاحب عزا شد

وفات حضرتِ امّ البنین است - عزا دارش امیرالمؤمنین است

وفاتِ مادرِعبّاس باشد - خزان در بوستانِ یاس باشد

وفاتِ مادرِ رزمندگان است - عزادارش زمین و آسمان است

وفاتِ مادرِ چندین شهید است - که اجرش با خداوندِ مجید است

وفاتِ همسرِ تاجِ سرِ ما - علی اوّل امام و رهبرِ ما

وفاتِ آن عزادارِ بقیع است - که قبرش جنبِ دیوارِ بقیع است

عزا دارش زمین تا عرشِ دادار - علی هم درجنان باشد عزادار

زند عبّاس و عثمان، عبد و جعفر - برایِ مادرش بر سینه و سر

برایِ مادری گریان و نالان - پس از عاشور از بهرِ شهیدان

زدیده اشکِ گوهربار میسفت - زبهرِ چارفرزندش همی گفت

مرا امّ البنین دیگر مخوانید - مرا چون مادران مادر ندانید

که من امّ البنینِ بی بنینم - زداغِ آن بنینم دل غمینم

دگر آن شیرمردان را ندارم - زداغِ هجرِ آنان بی قرارم

بنینِ من شهیدِ کربلایند - شهیدِ راهِ قرآن و خدایند

ندانم من که با آنان چها شد - فقط دانم شهیدِ کربلا شد

ندانم من به عبّاسم چه کردند - ندانم با گلِ یاسم چه کردند

شنیدم دستهایِ او قلم شد - زداغش پشتِ من یکباره خم شد

الا ای مادرانِ قد خمیده - الا ای خواهرانِ داغدیده

همه امّ البنین یاری نمائید - برای او عزاداری نمائید

غلامش باقری هم نوحه خوان است - به روزِرحلت اوروضه خوان است

سروده شده وفات حضرت ام البنین سال 1396


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ | 14:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زندگینامه حضرت ام البنین(سلام الله علیها)

نام و نسب فاطمه کلابيه:

نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علي (عليه السلام) با کنيه‏ "امُّ البنين" (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از خاندان بني کلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) بودند و داراي خوبي ها و صفات خانوادگي مشترک بودند فاطمه دختري پاکدل وباتقوا بود.

فضايل اخلاقي، کمالات انساني، نيروي ايماني، ثبات و پايداري، شکيبايي و بردباري، بصيرت و دانايي، نطق و سخنداني او را به شايستگي ، بانوي بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربيعة بن وحيد بن کعب بن عامر بن کلاب [1]پدر ام البنين است او مردي شجاع و دلير و راستگو بود که شجاعت از صفات ويژه اوست. وي از استوانه‏ هاى شرافت در ميان عرب به شمار مى ‏رفت و در بخشش، مهمان‌نوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوي مشهور بود.

مادر بزرگوار ام البنين، ثمامه (يا ليلي) دختر سهيل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجداد رسول خدا (ص) و اميرالمومنين(ع))[2] است که در تربيت فرزندان کوشا بوده و تاريخ از وي چهره درخشاني را به تصوير کشيده است. بينش عميق، دوستي با اهل بيت و دوستي با فرزندان در کنار وظيفه مهم مادري و چونان معلمي دلسوز آموختن باورهاي اعتقادي و مسايل مربوط به همسرداري و آداب معاشرت با ديگران از جمله ويژگي هاي خاص اين بانو است. در بسياري از کتب تاريخي نام يازده تن از مادران وي ذکر شده است که همگي از خانواده هاي شريف و اصيل عرب بوده اند و به واقع مصداق بارز شجره طيبه[3]مي باشند شجره اي که اصل آن در زمين است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتيجه اين درخت پاک همانا عباس بن علي و عثمان و ... بوده اند.

خاندان اين بانو از خاندان‌هاى ريشه‏دار و جليل‌القدر بود که به دليرى و دستگيرى معروف بودند و هر يک در بزرگي و شرافت به گونه اي مشهور گشته اند و ما جهت اختصار به برخي از ويژگي هاي آنان مي پردازيم. مورخان در مورد شرافت نسب ام البنين مي نويسند: «تاريخ پدران و دايي هاي ام البنين را به ما مي شناساند و ما دانستيم که آنان از سوارکاران شجاع عرب بوده و شرافت و آقايي (سيادت) آنها به حدي بوده است که حتي پادشاهان نيز به آن اذعان داشته اند.»[4]در مورد نَسب مادري ابوالفضل العباس(عليه السلام) در کتب تاريخي مطالب زيادي هست، شايد بتوان با يک جمله تصويري از خاندان «ام البنين» ترسيم کرد و آن اينکه پدران و مادران و خاندان ام البنين در شجاعت، کرم، اخلاق، هنر و وجاهت اجتماعي و بزرگواري پس از قريش، سرآمد قبايل گوناگون عرب بوده اند.

ام البنين(س) و تولدي نوراني:

در کتب تاريخي نوشته اند: حَزام بن خالد به همراه جمعي از «بني کلاب» به سفر رفته بود. در يکي از شبها به خواب فرو رفته و در عالم رؤيا ديد که در زمين سرسبزي نشسته است و مرواريدهاي درخشاني از اطراف بر دستان او مي ريزد و او از زيبايي آنها متعجب مي شود.

سپس مردي را مي بيند که به سوي او مي آيد ـ از طرف بلندي ـ و هنگامي که به او مي رسد سلام مي کند و حزام او را جواب مي دهد. آن مرد به او مي گويد: اين مرواريد را به چه قيمت مي فروشي؟ حزام نگاه کرد و آن درّ زيبا را در دستان خود ديد؛ رو به مرد کرده و گفت: من قيمت اين درّ را نمي دانم که به شما بگويم، شما آن را به چه قيمت خريداري؟ مرد گفت: من نيز نمي دانم قيمت او را ولي اين هديه اي است که يکي از پادشاهان عطا کرده است. و من ضامن هستم براي تو به چيزي که از درهم و دينار بالاتر است. حزام گفت: آن چيز چيست؟ مرد گفت: تضمين مي کنم که او شرافت و سيادت ابدي دارد و بهره و بزرگي از او است. حزام گفت: آيا اين را برايم ضمانت مي کني. و مرد پاسخ داد: آري. و حزام در پايان به مرد گفت: و تو اکنون واسطه در اين امر مي شوي.

و مرد نيز گفت: و من واسطه مي شوم؛ او را به من اعطاء کرده اند و من به تو عطا مي کنم. وقتي حزام از خواب بيدار شد رؤياي خود را براي بني کلاب گفت و خواستار تعبير آن شد. يکي از خاندان وي گفت: اگر رؤياي صادقه باشد دختري روزي تو خواهد شد که يکي از بزرگان او را عقد خواهد کرد و به سبب اين دختر مجد و شرافت و آقايي نصيب تو خواهد شد. و هنگامي که او از سفر برگشت، ثمامة بنت سهيل، همسر باوفاي او، که حامله بود وضع حمل کرده و دختري چونان مرواريد درخشان وزيبا به دنيا آورد. حزام پس از آگاه شدن از تولد دخترش به خود گفت: «قد صدّقت الرؤيا» و از اين بشارت شاد و مسرور شد. نام او را «فاطمه» نهاد، و به رسم عرب کنيه اي براي وي برگزيدند که «ام البنين» بود. به هر حال پس از اين رؤياي صادقه فاطمه، مادر فضليت ها، به دنيا آمد و دوران کودکي را چونان ديگر کودکان گذراند و در دامان مادري مهربان و پاک و پدري شجاع که داراي سجاياي اخلاقي فراوان بودند رشد کرد. مورخان در مورد مادر بزرگوار فاطمه اين گونه مي نويسند:«ثمامه، مادر ام البنين، بانويي اديب و کامل و عاقل بود. آداب عرب را به دخترش آموخت و هر آنچه مورد نياز يک دختر است در زندگاني از مسايل مربوط به خانه داري و اَداي حقوق و همسرداري و غيره را به او ياد داد.»[5]

ويژگي هاي بارز خاندان ام البنين:

در خاندان و تبار پاک ام البنين چند ويژگي مهم وجود دارد که همگي در وجود عباس(عليه السلام) به ظهور رسيد.

الف: شجاعت و دلاوري که در کربلا زيباترين چهره خويش را نماياند.

ب: ادب و متانت و عزت نفس که در زندگاني 34 ساله عباس بن علي به وضوح ديده مي شود.

ج: هنر و ادبيات که ام البنين از «دايي » خويش لبيد شاعر به ارث برده بود و فرزند عزيزش عباس(عليه السلام) از مادر اديبه خود.

د: ايثارگري و احترام به حقوق ديگران که نمود آن در عشق به ولايت و امامت متجلي شد.

ه: وفا و پايبندي به تعهدات.

از فاطمه تا ام‏ البنين:

فاطمه کلابيه، بعد از گذشت مدت کوتاهي از زندگي مشترک با علي عليه‏السلام ، به اميرالمؤمنين پيشنهاد کرد که به جاي «فاطمه»، که اسم قبلي و اصلي وي بوده، او را ام البنين صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام از ذکر نام اصلي او توسط پدرشان، به ياد مادر خويش، فاطمه زهرا عليهاالسلام نيفتند و در نتيجه، خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آن‏ها تداعي نگردد و رنج بي‏مادري آن‏ها را آزار ندهد. حضرت علي (عليه السلام) در همسرش، خردى نيرومند، ايمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نيکو مشاهده کرد و او را گرامى داشت و از صميم قلب در حفظ او کوشيد.

مادر چهار شهيد:

با شهادت چهار فرزند ام‏ البنين عليهاالسلام در کربلا، اين بانوي شکيبا، به افتخار مادر شهيدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهيد بودن، افتخاري ديگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.

وقتي خبر شهادت فرزندانش به او رسيد، سرشک اشک از ديده فرو ريخت و با روحيه‏ اي قوي در اشعاري گفت: «اي کسي که فرزند رشيدم عباس را ديدي که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علي عليه‏السلام همه شيران بيشه شجاعتند. شنيده ام بر سر عباس عمود آهنين زدند، در حالي که دست‏ هايش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسي مي‏ توانست نزد او آيد و با او بجنگد؟»

مادر چهار شهيد:

با شهادت چهار فرزند ام‏ البنين عليهاالسلام در کربلا، اين بانوي شکيبا، به افتخار مادر شهيدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهيد بودن، افتخاري ديگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.

وقتي خبر شهادت فرزندانش به او رسيد، سرشک اشک از ديده فرو ريخت و با روحيه‏ اي قوي در اشعاري گفت: «اي کسي که فرزند رشيدم عباس را ديدي که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علي عليه‏السلام همه شيران بيشه شجاعتند. شنيده ام بر سر عباس عمود آهنين زدند، در حالي که دست‏ هايش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسي مي‏ توانست نزد او آيد و با او بجنگد؟»

ام البنين، پاسدار خاطره عاشور:

از ويژگي‏ هاي بسيار مهم ام البنين، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وي پس از واقعه عاشورا، از مرثيه ‏خواني و نوحه‏ سرايي استفاده کرده تا نداي مظلوميت کربلاييان را به گوش نسل‏ هاي آينده برساند.

ايشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس عليه‏ السلام ، عبيداللّه‏ که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ‏اي براي بيان وقايع عاشورا بود، به بقيع مي ‏رفت و نوحه مي‏ خواند و شور و غوغايي بپا مي کرد . مردم مدينه اطراف او گرد مي آمدند و با او هم ناله مي شدند. حتي مروان بن حکم حاکم وقت مدينه نيز در ميان ايشان بود و گريه مي کرد.

امام باقر(سلام الله عليه)مي فرمايد: آن حضرت به بقيع مي رفت و آن قدر جانسوز مرثيه مي خواند که مروان با آن قساوت قلب گريه مي کرد.

برکرانه وفا:

يکي از نتيجه هاي عاطفه و محبت، حس وفاداري به عزيزان است. و در زندگي ام البنين اين وفاداري در سخنان او پس از شهادت مولاي متقيان علي(عليه السلام) مشهود است.

وفاداري ام البنين به همسر بزرگوار خويش به حدي است که پس از شهادت حضرت علي(عليه السلام) با آنکه جوان بود اما به احترام آن حضرت و براي حفظ حرمت او، تا پايان عمر ازدواج نکرده و همسر ديگري را اختيار نمي کند. با آن که مدّتي نسبتاً طولاني (بيش از بيست سال) پس از آن حضرت زنده بود. آنگاه که «امامه» يکي از همسران آن حضرت(عليه السلام) توسط «مغيرة بن نوفل»که يکي از مشاهير عرب است خواستگاري مي شود با ام البنين در مورد ازدواج مشورت مي کند، او در جواب مي گويد: «سزاوار نيست پس از علي، ما در خانه ديگري باشيم و با مرد ديگر پيمان همسري بنديم.» [17]

اين سخن ام البنين نه تنها در اَمامه که در ليلي تميميه و اسماء بنت عميس نيز اثر گذاشت و تا پايان عمر هر چهار همسر علي بن ابيطالب(عليه السلام) ازدواج مجدد نکردند.

در آينه هنر:

از ديگر صفات والاي ام البنين فصاحت و بلاغت اوست که نمود آن در اشعار زيبا و جاودانه وي متجلي است.

از جمله اشعار جاودانه وي که مورد تجليل و تحسين بزرگان ادب قرار گرفته است شعر جانسوز وي پس از شهادت پسرش که پدر فضايل بود مي باشد:

لا تدعوني ويک ام البنين تـذکـريـنـي بـلـيوث العرين

کانت بنون لي ادعي بهم و اليوم اصبحتُ و لا من بنين

اربعة مثل نسور الرّبي قد واصلوا الموت بقطع الوتين

«مرا ام البنين نخوانيد که به ياد شيران دلاور مي افکنيدم. مرا فرزنداني بود که به نام آنها خوانده مي شدم ولي امروز فرزندي ندارم. چهار فرزند داشتم همچون بازهاي شکاري و همگي به شهادت رسيدند.»

مورخان مي نويسند: ام البنين آنچنان جانسوز براي شهادت فرزندان و بويژه براي امام حسين(عليه السلام) نوحه و گريه مي کرد که حتي دشمن اهل بيت، مروان بن حکم، نيز از شنيدن مراثي وي گريه مي کرد. از ديگر اشعار وي در مورد عباس، تنديس بزرگ شجاعت، است که مي گويد:

يا من رَاَي العباس کرّ علي جماهير النقد و وراه من ابـنـاء حيدر کل ليث ذي لبد

نبئّت اَنّ ابني اصيب براسه مقطوع يد ويلي علي شبلي امال براسه ضرب العمد

لو کان سيفک في يديک لما دنا منه احد [18]

«اي کسي که عباس را ديدي که بر دشمن حمله مي کرد و فرزندان حيدر پشت سر او بودند. مي گويند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشيرت را در دست داشتي کسي به تو نزديک نمي شد»[19]

۱ - نسب‌شناسی
۲ - شخصیت
۳ - ازدواج با امیرالمومنین
۴ - فرزندان
۵ - شهادت فرزندان
۶ - سوگواری ام‌البنین
۷ - وفات و محل دفن
۸ - استمرار نسل امام علی از ام‌البنین
۹ - ام‌البنین‌ در فرهنگ‌ عامه‌
۹.۱ - توسل‌جویی‌
۹.۲ - سفره ام‌البنین‌
۹.۲.۱ - آداب‌ سفره‌اندازی‌
۹.۲.۲ - آش‌ و حلوای‌ نذری‌
۹.۲.۳ - پذیرش‌ نذری‌
۱۰ - فهرست منابع
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبع


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ | 14:39 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مرا فاطمه صدا نزنید !

فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن ها تداعی نگردد و رنج بی مادری آن ها را آزار ندهد.

رویای صادق ام البنین در شب خواستگاری امیرالمومنین/ مرا فاطمه صدا نزنید !

گروه زندگی؛ زینب نادعلی: امّ‌البنین (فاطمه)، دختر حزام بن خالد بن ربیعه و شمامه، دختر سهیل‌بن عامربن مالک‌بن جعفربن کلاب است. اجداد و نیاکان او، همه از دلاوران عرب در عصر جاهلیت بودند که حماسه‌های جاویدان داشتند، تا آنجاکه در شجاعت و سخاوت زبانزد خاص و عام بودند. در وصف آن‌ها همین بس که جناب عقیل‌بن ابوطالب گفت: «در میان قوم عرب نمی‌توان کسی را یافت که از پدران و نیاکان امّ‌البنین شجاع‌تر و دلاورتر باشد.»

ام البنین مرواریدی که در خواب نوید آمدنش را به پدر داده بودند

حزام‌بن خالدبن ربیعه، در حال سفر بود که همسرش امّ‌البنین را به دنیا آورد. او در یکی از شب‌ها خواب دید که بر روی زمین حاصل‌خیزی نشسته و از دوستان و یاران خود دوری گزیده است و در این حال، مرواریدی در دست دارد که پیوسته آن‌را زیرورو می‌کند و بر زیبایی آن، سخت شیفته است. ناگاه مردی از سوی بادیه، سوار بر اسب، به سوی او آمد. همین‌که به او رسید، سلام کرد و آن مرد جواب سلامش را داد. آنگاه مرد سوارکار گفت: این مروارید را که در دست داری، چند می‌فروشی؟وی پاسخ داد: من قیمت آن را نمی‌دانم. شما آن را چند می‌خری؟ آن مرد پاسخ داد: من نیز نمی‌دانم قیمت آن چند است. امّا می‌خواهم آن‌را به یکی از امیران هدیه کنم. در عوض چیزی را برای تو ضمانت می‌کنم که گرانبهاتر از درهم و دینار است. حزام‌بن خالد پرسید: آن چیست که از درهم و دینار گرانبهاتر است؟!
گفت: من ضمانت می‌کنم که تو نزد او قرب و مقام و جاه و جلال ابدی داشته باشی.
حزام گفت: واقعاً تو مرا به این مقام می‌رسانی؟
گفت: آری.
پرسید: تو هم در این ماجرا واسطه من می‌شوی؟!
گفت: آری، من واسطه‌ات می‌شوم. پس آن‌را به من بده. حزام مروارید را به آن مرد داد. همین که از خواب بیدار شد، رؤیای خود را بر دوستانش حکایت کرد و از آن‌ها خواست آن‌را تعبیر کنند؛ یکی از آنان گفت: اگر خواب تو، رؤیای صادق باشد، پس خداوند به تو دختری می‌بخشد که یکی از بزرگان از او خواستگاری می‌کند و به همین خاطر به خویشاوندی با او مفتخر شده، به شرافت و سیادت نائل خواهی شد.
وقتی از سفر برگشت، متوجه شد که همسرش «ثمامه بنت سهیل» وضع حمل کرده است. خرسند شد و با خود گفت: آن رؤیا، صادقه بود!
از وی پرسیدند: نامش چه بگذاریم؟ گفت: نامش را فاطمه بگذارید.

رویای صادق ام البنین در شب خواستگاری امیرالمومنین

در روز خواستگاری ام البنین در حالی که مادرش موهای او را شانه می کرد خوابی را که شب گذشته دیده بود برای مادر تعریف می کرد و خواستار تعبیر آن بود؛ او گفت: «مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوه های فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می‌درخشیدند و من به آن ها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می‌کردم. در مورد آسمان که بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان ... در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می‌شد که چشمها را خیره می‌کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را می شنیدم ولی او را نمی‌دیدم گفت:«فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست بعد از پیامبر گرامی و اینگونه در خبر آمده است. پس از خواب بیدار شدم در حالی که می‌ترسیدم. مادرم! تاویل رؤیای من چیست؟!»

مادر به دخترک فهیمه و عاقله خود گفت:«دخترم رؤیای تو صادقه است ای دخترکم به زودی تو با مرد جلیل القدری که مجد و عظمت فراوانی دارد ازدواج می کنی. مردی که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب 4 فرزند می شوی که اولین آنها مثل ماه چهره اش درخشان است وسه تای دیگر چونان ستارگانند.»

ازدواج حضرت علی (ع) با حضرت ام البنین

ده سال پس از رحلت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه وقتی علی (علیه السلام) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش آمد.
عقیل یکی از کسانی بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود و در مسجد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) برای وی حصیری می‌گذاشتند که برآن نماز می‌خواند وقبائل عرب برای شناخت وآگاهی از علم انساب به دورش جمع می‌شدند. از این رو علی بن ابیطالب (علیه السلام) آنگاه که قصد ازدواج کرد به برادر خویش، عقیل بن ابی طالب که در علم «انساب» معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه ای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده فرمود: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» عقیل، بانو ام البنین از خاندان بنی کلاب را که در شجاعت بى‏ مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد و گفت: «با ام البنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست.» عقیل همچنین از دیگر خصوصیات بارز خاندان بنی کلاب گفت و امام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر ام‌البنین فرستاد.

حضرت علی (علیه السلام) پس از اینکه فاطمه کلابیه را تایید کرد وپسندید عقیل برادرش را برای خواستگاری به نزد پدر فاطمه فرستاد. حزام که بسیار میهمان دوست بود پذیرایی کاملی از او کرده و با احترام فراوان به او خیرمقدم گفته و در مقابل وی قربانی کرد. سنت و رسم عرب این بود که تا سه روز از میهمان پذیرایی می‌کردند و روز سوم حاجت او را می‌پرسیدند و از علت آمدنش سؤال می‌کردند. خانواده ام البنین که خارج از مدینه زندگی می کردند نیز چنین رسمی را به جای آوردند و علت ورود وی جویا شدند. عقیل گفت:«به خواستگاری دخترت فاطمه آمده ام، برای پیشوای دین و بزرگ اوصیا و امیر مؤمنان علی بن ابیطالب.»

حزام که هرگز پیش بینی چنین پیشنهادی را نمی‌کرد، حیرت زده ماند. با کمال صداقت و راستگویی گفت:« بَه بَه چه نسب شریفی و چه خاندان با مجد و عظمتی! اما ای عقیل شایسته امیرالمؤمنین یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.»

عقیل پس از شنیدن این سخنان گفت:«امیرالمؤمنین از آنچه تو می‌گویی خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد. پدر ام البنین که نمی‌دانست چه بگوید از عقیل مهلت خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت سهیل، و خود دختر سؤال کند و به او گفت: «زنان بیشتر از روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر می دانند.»
وقتی پدر ام البنین به نزد همسر و دخترش برگشت دید همسرش موهای ام البنین را شانه می زند و او از خوابی که شب گذشته دیده بود برای مادر سخن می‌گوید...

حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش علی(علیه السلام) سؤال کرد و گفت:« آیا دخترمان را شایسته همسری امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی و نبوت و خانه علم و حکمت و آداب است اگر (دخترت را) اهل و لایق این خانه می‌دانی که خادمه این خانه باشد قبول کنیم و اگر اهلیت در او نمی‌بینی پس نه»
همسر او که قلبی مالامال از عشق به امامت داشت گفت: «ای حزام ! به خدا سوگند من او را خوب تربیت کردم و از خدای متعال و قدیر خواستارم که او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد برای خدمت به آقا و مولایم امیرالمؤمنین (علیه السلام) پس او را به علی بن ابیطالب، مولایم، تزویج کن.»

عقیل با اجازه از ام البنین عقد بین این دو بزرگوار را اجرا کرد با مهریه ای که سنت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) بود و برای دختران و همسران خود معین کرده بود و آن 500 درهم بود در حالی که پدر او می گفت:«او هدیه ای است از سوی ما به پسرعموی رسول خدا و ما طمع به مال و ثروت او ندوخته ایم.»

تا دختر فاطمه اجازه ندهد وارد خانه نمی‌شوم!

فاطمه کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. هنگامی که می‌خواست پا به خانه علی علیه السلام بگذارد گفت:«تا دختر بزرگ فاطمه (س) اجازه نفرمایند وارد خانه نمی‌شوم. اولین روزی که جناب ام البنین پا به خانه علی علیه‏ السلام گذاشت، حسن و حسین علیهماالسلام مریضو در بستر بیماری بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن‏که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود و سرور جوانان اهل بهشت رسانید و هم‏چون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت وهمواره می گفت :«من کنیز فرزندان فاطمه هستم.»

مرا فاطمه صدا نزنید!

فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن ها تداعی نگردد و رنج بی مادری آن ها را آزار ندهد.

فرزندان ام البنین

ثمره زندگی مشترک ام البنین(س) با حضرت علی(ع)، چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام البنین، یعنی مادر پسران می‌خواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمربنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، عبداللّه، جعفر و عثمان. فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه السلام ادامه یافت.

عباس به قربان حسین!

وقتی عباس متولد شد، مادرش ام البنین قنداقه عباس را داد دست امیرالمؤمنین،نگاهش به صورت علی علیه السلام بود می‌خواست ببیند علی خوشحال می‌‌شود یا نه، دید امیر المؤمنین خم شد دستهای عباس را بوسید و گریه کرد. عرضه داشت آقا دستهای بچه ام مگر طوری است ؟
فرمود : نه ام البنین، بهترین دستی است که خدا خلق کرده است، من این دستها را به خاطر خدا می‌بوسم. پرسید: پس آقا چرا گریه می‌کنی ؟ حضرت قضایای کربلا و شجاعت عباس، جدا شدن دست‌های نازنین عباس را برای ام البنین گفتند، تا شنید دست‌های عباس در راه حسین از بدن جدا می شود فوراً از جا بلند شد قنداقه عباس را گرفت از دست مولا، هی دور سر حسین گرداند وگفت: عباسم به قربانت شود.

ام البنین و مادری برای دختران داغدار حضرت زهرا

ام البنین (س) روزی متوجه شد که ام کلثوم، دخترک خردسال و یتیم زهرا (س) به گوشه‌ای از خانه خیره مانده و به فکر فرو رفته است. پرسید: دخترم! تو را چه شده است؟ به چه چیز می‌اندیشی؟ ام کلثوم به او نگریست و آهی کشید و با صدای معصومانه‌ای گفت:«خاله جان! مادرم زهرا در این گوشه از خانه می‌نشست و موهایم را شانه می‌زد و مرا می‌بوسید و برایم با صدای محزون و دل نشین قرآن می‌خواند و برای خواهرم زینب کلام جدمان پیامبرخدا (ص) را بازگو می‌کرد و ما را به ایمان و تقوا ره می‌نمود و در قلب ما روح امید به خیر و نیکی می‌دمید. خاله جان! چرا مادرم فوت کرد؟! او که پیر نبود!»
در این هنگام، اشک به ام البنین (س) امان نداد و کلمات در گلویش محبوس شد و کوشید با صدای بریده‌اش با این دختر یتیم سخن بگوید، اما نتوانست و سرانجام اشک‌ریزان خود را به دامان ام کلثوم انداخت، اما دخترک یتیم دوباره پرسید: «خاله جان! نیازی نیست چیزی بگویی، من همه چیز را می‌دانم. آن‌ها مادرم را زدند و به پهلوی او، بین در و دیوار فشار آوردند، ما نیز از دیدن آن صحنه ترسیده بودیم و مادرمان فریاد می‌زد در حالی‌که آتش و دود زبانه می‌کشید: اسماء! فضه! به دادم برسید، اینان جنینم را کشتند!»
ام کلثوم مصیبت و غم‌نامه مادرش را شرح می‌داد و ام البنین با شنیدن این وقایع، سخت می‌گریست.
«آه، خاله جان! نبودی که ببینی چه بر ما گذشت و چه حادثه دلخراشی را پس از ارتحال جدمان تحمل کردیم و چگونه مادر در بستر بیماری افتاد و پس از نود روز دارفانی را وداع گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. خاله جان! مطمئن باش که او محزون، مظلوم و ناراضی از ستمگران به شهادت رسید.»
ام البنین که فریاد و فغانش بالا گرفته بود، گفت: «دخترم! قلبم پاره پاره می‌شود از شنیدن این مظلومیتها که بر سر مادرت آمده است. دخترم! باور کن که مادرت فاطمه مظهر جاویدان صبر و تقوی و شجاعت برای زنان و بلکه الگو برای مردان خواهد بود. به یقین خداوند او را انسان کامل و سرور زنان جهان قرار داده است.»
ام کلثوم نیز رو کرد به ام البنین کرده، گفت: «خاله جان! سخنان شما مرا به‌یاد کلام مادرم می‌اندازد؛ وقتی آنجا نشسته بودیم (به گوشه‌ای از حیاط خانه اشاره می‌کند)، مادرم بارها گفت که نوزاد جدید را محسن خواهیم نامید. امّا او مرد. خاله جان ... منظورم این است که او را قبل از تولد کشتند! (ام کلثوم در این لحظه سخت گریست و هیچ نگفت).»
اما ام البنین را اشک امان نداد و از فرط غم و اندوه، نتوانست چیزی بگوید، بلکه با رنج و ناراحتی به ام کلثوم؛ آن دخترک یتیم نگریست و گریست.گفت: «پدر و مادرم و جان و مالم فدای شما باد! ای خاندان رسول (ص) و ای مطهّر از هر زشتی ... من افتخار می‌کنم که بر خدمت شما همّت گمارم و برخود می‌بالم که در طول زندگی‌ام در کنار شما باشم. ای سروران نیک سرشت، مطمئن باشید که من همه وجودم را خالصانه فدای شما عزیزان خواهم کرد.»

وفاداری حضرت ام البنین به امام علی ( ع)

وفاداری ام البنین به همسر بزرگوار خویش به حدی است که پس از شهادت حضرت علی علیه السلام با آنکه جوان بود و مدّتی نسبتاً طولانی (بیش از بیست سال) پس از آن حضرت در قید حیات بود اما به احترام آن حضرت و برای حفظ حرمت ایشان تا پایان عمر ازدواج نکرد. آنگاه که «امامه» یکی از همسران آن حضرت توسط "مغیرة بن نوفل" که یکی از مشاهیر عرب بود خواستگاری شد و با جناب ام البنین در مورد ازدواج مشورت کرد، ایشان در جواب فرمود:« سزاوار نیست پس از علی ، ما در خانه دیگری باشیم و با مرد دیگری پیمان همسری ببندیم.»

این سخن ام البنین نه تنها در اَمامه که در لیلی تمیمیه و اسماء بنت عمیس نیز اثر گذاشت و تا پایان عمر هر چهار همسر علی بن ابیطالب علیه السلام ازدواج مجدد نکردند.

وقتی خبر شهادت حسین علیه السلام به ام البنین رسید

پس از ورود بشیر بن جذلم به مدینه، به عنوان پیک امام سجاد علیه السلام، ام البنین جهت کسب اخبار کاروان و حوادث بر آنها به همراه تنها یادگار عباس، نزد بشیر رفت که در حال انتشار خبر کاروان عاشورا و سرانجام آن بود.
در هنگام آمدنِ این پیرزن به سمت بشیر، جمعیت زیاد زنان و مردان کوفه، با مشاهده او، به احترام از جلویش کنار رفتند، بشیر تا نگاهش به این زن بلندبالا، با قامت رشید افتاد، از اطرافیان خود پرسید:«این زن کیست که مردم مدینه اینقدر به او احترام مى گذارند؟!»
جواب دادند:« ام البنین کلابى ـ همسر على علیه السلام و مادر عباس است.»
بشیر تا ام البنین را شناخت، وى را مخاطب قرار داد و با حالت محزون و گرفته گفت:«ام البنین! خبر دارى عباس و پسرانت را در کربلا شهید کردند؟»
آن بانوى فداکار پس از شنیدن خبر شهادت فرزندان شجاع خود، بدون ذره اى منقلب شدن، همچون کوهى استوار، از بشیر جویاى حال امام حسین علیه السلام گردید و گفت:«جان من و تمام فرزندانم فداى پسر فاطمه سلام الله علیها، از حال امام و مقتدایم چه خبر دارى؟»
ام البنین که حتى پس از شنیدن خبر شهادت تمامى فرزندان خود، به عشق سلامتى امام تا آن لحظه خم به ابرو نیاورده بود، وقتى خبر شهادتِ حسین علیه السلام را به همراه دیگر فرزندان خود شنید، در حالى که زانوان او زیر این بار گرانبها خم شد، رویش را به طرف مردان و زنان مدینه برگرداند و با حالت غمگینانه اى، آنان را خطاب کرد وگفت:«مردم مدینه! پس از شهادت امامم و تمامى پسران رشیدم، از شما مى‌خواهم از این به بعد مرا ام البنین نخوانید؛ چرا که ام البنین یعنى مادر پسران رشید؛ ولى پس از شهادت فرزندم حسین علیه السلام و دیگر پسران رشیدم، هیچ پسرى براى من باقى نمانده است.»

ام البنین و پاسداری از واقعه عاشورا

از ویژگی‏‌های بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه‏ خوانی و نوحه ‏سرایی استفاده کرد تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل‏ های آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس (علیه‏ السلام)، عبیداللّه‏ که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ‏ای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می‌‏رفت و نوحه می‏‌خواند و شور و غوغایی بپا می‌کرد . مردم مدینه اطراف او گرد می‌آمدند و با او هم ناله می‌شدند. حتی مروان بن حکم حاکم وقت مدینه نیز در میان ایشان بود و گریه می‌کرد
امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید:«آن حضرت به بقیع می‌رفت و آن قدر جانسوز مرثیه می‌خواند که مروان با آن قساوت قلب گریه می‌کرد.»

مادر چهار شهید

با شهادت چهار فرزند جناب ام ‏البنین در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد. وی با روحیات فوق تصور در اشعاری فرمود:«ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی علیه‏السلام همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده‌‏ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست‏هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می‏توانست نزد او آید و با او بجنگد؟»

برترین جمله از نظر حضرت ام البنین؛ سلام به اباعبدالله

حضرت ام البنین پس از رحلت زینب کبری سلام الله علیها دار فانی را وداع گفت. تاریخ‌‏نگاران سال ارتحال ایشان را متفاوت نگاشته‌‏اند، به طوری که عده‌‏ای آن را سال 70 هجری قمری بیان کرده‏‌اند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر بزرگوار را سیزدهم جمادی الثانی سال 64 هجری قمری دانسته‌‏اند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است .

زندگی سراسر مهر و عاطفه و مبارزه ا‌م‌البنین رو به پایان بود و آخرین شب زندگی ام البنین بود . فضه‌‌ خادمه رو به ایشان کرد و از این بانوی ادب خواست در این آخرین لحظات بالاترین جمله را به او بیاموزد. ام البنین لب به تبسم گشود و اندکی بعد آرام زمزمه کرد:"السلام علیک یا ابا عبدالله"...
ناگهان فضه ام البنین را در حال احتضار دید دوید و فرزندان امام علی (ع) و فرزندان حسین بن علی(ع) را صدا کرد.اندکی بعد ندای مادر مادر مدینه را پر کرد. فرزندان و نوادگان فاطمه ، ام البنین را مادر خطاب می‌کردند و خانم ممانعتی نمی‌کرد. شاید برای وی دیگر رمقی باقی نمانده بود تا بگوید: «من کنیز فاطمه هستم» حضرت امام زین‌العابدین(ع) قطرات اشک بر گونه هایش نشست و...ایشان در قبرستان بقیع و در کنار دوتن از عمه های بزرگوار رسول الله ، صفیه و عاتکه و در نزدیکی مزار امام حسن علیه السلام و فاطمه بنت اسد سلام الله علیها به خاک سپرده شدند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ | 14:26 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

نوحه‌سرایی های حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، قلب همه مردم، حتی «مروان بن حکم ملعون» را آتش می‌زد...

در نقل‌ها آمده است:

📋 کانَتْ أُمُّ الْبَنِینِ ... تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَی نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا
▪️ حضرت ام البنين سلام‌الله‌علیها ، همواره به بقيع مى‌رفت و در آن جا، محزون‌ترين و سوزناك‌ترين مرثيه سرايى‌ها را براى شهدای کربلا مى‌نمود. مردم نزد او گِرد مى‌آمدند و به آن مرثيه‌ها گوش مى‌دادند و قلب‌شان آتش می‌گرفت.

📋 فکَانَ مَرْوَانُ یَجِی‌ءُ فِیمَنْ یَجِی ءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی
▪️مروان بن حکم (والی مدینه) هم از جمله كسانى بود كه به بقيع می‌رفت. او به مرثيه های اُمّ‌البنين سلام‌الله‌علیها ، گوش فرا مى‌داد و گریه می‌کرد.

📚مقاتل الطالبيّين، ص۹۰
📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۴۰

✍️ خوب بود این دم آخر پسرانت بودند!
شَرزِه شیرانِ جگردارِ جوانت بودند

گفتن از بی کسی‌ات حال بکاء می‌خواهد
مادر داغِ جوان دیده، عصا می‌خواهد

گفتنش نیز به جان، غصه و غم می ریزد
مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد

داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند
اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند

مادر! این لحظه‌ی آخر کمی از ماه بگو
از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو

روضه مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم
یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم

مادر! آن گونه بخوان که جگر عالم سوخت
پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت

روضه‌ی مشک بخوان، روضه‌ی گودال نخوان
هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان!
https://eitaa.com/zakerinhosein


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ | 14:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رثای حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام

در نقل‌ها آمده است:
حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها هر روز عبیدالله پسر حضرت عباس علیه‌السلام را همراه خود به بقیع می‌برد و در آنجا مرثیه می‌خواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع می‌شدند؛ آن حضرت در بقیع می‌نشست و اینگونه در رثای ابالفضل العباس علیه‌السلام روضه می‌خواند:

📋 یا مَنْ رَأَی الْعَبّاسَ کَرَّ عَلی جَماهیرِ النَّقَدِ
▪️ای كسی كه عباس علیه‌السلام را ديدی كه بر دشمن حمله می‌كرد.

📋 و وَراهُ مِنَ ابْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذی لَبَدٍ
▪️و فرزندان حيدر علیه‌السلام پشت سر او مثل شیر حمله می‌کردند.

📋 انْبِئْتُ أنَّ ابْنی اُصیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطوعَ یَدٍ
▪️به من خبر داده‌اند که دست فرزندم عباس علیه‌السلام قطع شده است ؟!

📋 ویْلی عَلی شِبْلی أ مالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
▪️آه و واویلا بر بچه‌شیرم ابالفضل... آیا درست است که عمود بر فرق نازنینش زدند؟!

📋لو کانَ سَیْفُکَ فی یَدَیْکَ لَما دَنی مِنْکَ احَدٌ
▪️آه ای ابالفضل! من می‌دانم که اگر شمشيرت را در دست داشتی، كسی جرأت نداشت به تو نزديك شود.

📚إبصار العین، ج۱ ص۶۴
📚منتهی الآمال، ج۱ ص۶۸۹

✍️يا اُمّ بنين! حالِ گرفتار نديدی
دستانِ قلم، اشك علمدار نديدی

بر پيكر بي دستِ علمدارِ رشيدت
آشفتگیِ سيد و سالار نديدی

مادر! به‌خدا بسكه وفا داشت ابالفضل
غوغای مواساتِ سپهدار نديدی

گر آب نياورد ، مگو آبرويش رفت
خونبارشِ آن ديده و رخسار نديدی

يك لشگرِ قَدّار كه بنشست به زانو
پا تا سرِ او تير ، چنان خار نديدی

شقُّ القمرِ كوفه كه در علقمه رخ داد
تكرار رُخِ حيدر كرار نديدی

آنقدر ادب داشت كه با سر به زمين خورد
سجّادة خون بر قدمِ يار نديدی

مادر كه شود اُمّ بنين ، هيچ غمی نيست
در عهد و وفای پسرش ، هيچ كمی نيست

https://eitaa.com/zakerinhosein


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ | 14:19 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |