رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 13 آگوست 2022 )
• مرگ "فردريك اوژن دلاكْروا" نقاش معروف فرانسوي (1863م)
فردريك اوژن دلاكْروا، نقاش برجسته فرانسوي در 30 آوريل 1798م در اطراف پاريس به دنيا آمد و استعدادهاي هنري خود را از مادرش به ارث برد. وقتي كه اوژن از دايى خود هديهاي شامل يك جعبه مداد رنگي گرفت، براي كشيدن نقاشي تحريك شد و وارد اين هنر گرديد. او هرچند در نوجواني پدر و مادرش را از ...
• مرگ "فلورانْسْ نايْتينْگِلْ" پرستار معروف انگليسي (1910م)
خانم فلورانس نايْتينْگِلْ پرستار معروف انگليسي در 12 مه سال 1820م در ايتاليا متولد شد، اما همه ايام جواني را در انگلستان به سر برد. فلورانس از آغاز جواني كوشش در راه ياري به انسانها را بر هر كار ديگري ترجيح ميداد و سرانجام نيز بر آن شد كه وجود خود را وقف پرستاري از بيماران كند. ...
• درگذشت "ويلبِر رايْتْ" يكي از سازندگان هواپيماي موتوردار (1912م)
ويلبر رايت، مبتكر امريكايى در 12 ژوئيه 1868م در ايالت اوهايو در امريكا به دنيا آمد. ويلبر كه چهار سال از برادرش اُرويل بزرگتر بود فرزندان كشيش تهيدستي بودند كه نميتوانست وسيله تحصيل آنان را فراهم سازد. از اين رو، اين دو برادر كه به كارهاي فني و ساختمان موتورها علاقه داشتند به ساخت ...
• مرگ "جِيمز جويْزْ" نويسنده، اديب و داستانسراي بزرگ ايرلندي (1941م)
جِيمز آگوستين جويْزْ نويسندهايرلندي در دوم فوريه 1882م در روستايى درنزديكي دوبلين پايتخت ايرلند به دنيا آمد و از كودكي در بهترين مدرسه منطقه به تحصيل پرداخت. وي در نه سالگي مقالهاي نگاشت كه پدرش آن را به چاپ رساند و در سالهاي بعد نيز از دانشگاه فارغالتحصيل شد. جِيمز با استعداد ...
• روز استقلال كشور افريقايي "افريقاي مركزي" از استعمار فرانسه (1960م)
جمهوري افريقاي مركزي با 622/984 كيلومتر مربع وسعت، در مركز قاره افريقا و در همسايگي كشورهاي چاد، كامرون، كنگو و سودان واقع شده است. جمعيت آن در حدود 4 ميليون نفر است كه اكثراً مسيحي و درصدي مسلمان ميباشند. پايتخت افريقاي مركزي شهر بانگي و واحد پول آن، فرانك سي.اف.آ است. نژاد مردم ...
• آغاز ساخت ديوار برلين و تقسيم پايتخت آن به دو قسمت غربي و شرقي (1961م)
بعد از جنگ جهاني دوم و آغاز دورهاي ديگر از رويارويىها كه به "جنگ سرد" موسوم گرديد، مسئله آلمان به عنوان نقطه تلاقي دو انديشه ليبراليسم و كمونيسم مطرح گرديد. از يك طرف تبليغات گرم و شديد بوقهاي تبليغاتي غرب كه از رفاه، آزادي و كرامت انساني دم ميزدند و از سوي ديگر انديشه ماركسيستي ...
• آغاز انقلاب فرهنگي در رژيم كمونيستي چين به رهبري "مائوتسه تونگْ" (1966م)
با پيروزي كمونيستها در چين در سال 1949م، مائوتسه تونگ در مقام رهبر اين جنبش، تصميم به انجام يك انقلاب در درون حزب كمونيست اين كشور گرفت. هدف وي بازگرداندن حيات فرهنگي سياسي چين به خط اصيل ايدئولوژيكي بود. به زعم مائو، بخشي از جامعه و حزب دچار انحراف شده و نتيجه آن ضربه هولناكي بر ...
• كودتا در بنگلادش و قتل "مجيبالرحمن" بنيانگذار استقلال و رئيس جمهور آن كشور (1975م)
شيخ مجيب الرحمن، بنيانگذار استقلال بنگلادش و اولين رئيس جمهور اين كشور، در سال 1920م در شرق بنگلادش به دنيا آمد. وي در ابتدا در دانشگاه اسلامي كلكته و سپس در دانشگاه داكا به تحصيلات عاليه پرداخت و سپس جامعه دانشجويان پاكستان شرقي را بنيان نهاد. پس از استقلال هند و پاكستان از استعمار ...
• زادروز آلفرد هيچكاک؛ مشهورترين كارگردان سينما (1899م)
سر آلفرد جوزف هيچکاک فيلمساز مشهور بريتانيايي بود که فعاليت عمدهاش در ايالات متحده آمريکا بود. هيچکاک بيشتر در زمينه فيلمهاي معمايي و دلهرهآور فعاليت داشت. او که در آلمان تحت تأثير سبک هيجاننمايي قرار گرفته بود، در بريتانيا کارگرداني را آغاز نمود و از سال ۱۹۳۹م نيز در ايالات ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
آیتالله رئیسی در نشست خبری پایان سفر به کرمان:
در دور دوم سفرها، گامهای برتری را در جهت پیشرفت و عدالت برخواهیم داشت
دکتر رئیسی در دیدار خانواده شهدا، ایثارگران و نخبگان استان کرمان:
بنای دولت مردمی، توسعه شبکه نخبگانی در کشور و التزام به بهرهگیری از نظرات نخبگان در اداره کشور است
دکتر رئیسی در اجتماع آحاد مردم بم:
دولت اهتمام جدی دارد با توانمندسازی بخش خصوصی گامهای موثری در مردمیسازی اقتصاد بردارد
در آغاز دومین روز از سفر دولت مردمی به استان کرمان؛
رئیس جمهور مزار شهید سلیمانی و گلزار شهدای کرمان را زیارت کرد
رئیس جمهور در دیدار با اقشار مختلف مردم جیرفت:
وقتی در اجتماعات مردمی هستم احساس خستگی نمیکنم
در ادامه برنامههای سفر دولت مردمی به استان کرمان انجام شد؛
حضور آیتالله رئیسی در جمع مردم روستای کروچان کرمان با وجود طوفان شن
در ادامه برنامههای سفر دولت مردمی به کرمان؛
دکتر رئیسی با مردم روستای تنگشاه کرمان دیدار و گفتگو کرد
آیت الله رئیسی در اجتماع اقشار مختلف مردم کرمان:
برخی سعی کردند دولت را به حاشیهها بکشانند، اما به عنوان خدمتگزار به دولتمردان تأکید کردم به هیچ عنوان گرفتار حاشیهها نشوید
دکتر رئیسی در نشستی با جمعی از فعالان اقتصادی کرمان:
خودکفایی، استقلال و عزت کشور را در گرو تقویت رونق تولید است
دکتر رئیسی در بدو ورود به استان کرمان:
مکتب شهید سلیمانی همواره باید مورد توجه همگان قرار گیرد/ کرمان بهشت معادن ایران است/ با وجود ظرفیتهای متنوع فقر و محرومیت در استان پذیرفتنی نیست
در آخرین مقصد از دور نخست سفرهای استانی دولت مردمی؛
آیتالله رئیسی وارد استان کرمان، دیار کریمان شد
آیتالله رئیسی در نشست خبری پایان سفر به کرمان:
رئیس جمهور با اشاره به اینکه کرمان مقصد آخرین سفر از دور اول سفرهای استانی دولت مردمی بود، اظهار داشت: در دور دوم سفرها ضمن پیگیری مصوبات سفرهای دور نخست، گامهای برتری را در جهت پیشرفت و عدالت برخواهیم داشت.
دکتر رئیسی در دیدار خانواده شهدا، ایثارگران و نخبگان استان کرمان:
رئیس جمهور نقش مردم در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها را در منظومه گفتمانی دولت مردمی بسیار موثر توصیف و تصریح کرد: دولت مردمی به دنبال ایجاد تحولی اساسی بر محور عدالت است و ایجاد این تحول در گرو نقش آفرینی همه آحاد جامعه است.
دکتر رئیسی در اجتماع آحاد مردم بم:
رئیس جمهور در اجتماع مردم بم، اجرای عدالت بر مبنای سند آمایش سرزمینی را مهمترین ماموریت دولت برشمرد و بر بهرهگیری از نخبگان بومی در همه استانها، از جمله استان کرمان تاکید کرد.
در آغاز دومین روز از سفر دولت مردمی به استان کرمان؛
رئیس جمهور مزار شهید سلیمانی و گلزار شهدای کرمان را زیارت کرد
رئیس جمهور در آغاز دومین روز سفر دولت مردمی به استان کرمان در گلزار شهدای کرمان حضور یافت و ضمن زیارت مزار شهید حاج قاسم سلیمانی یاد مجاهدتهای شهیدان به ویژه سیدالشهدای مقاومت را گرامی داشت.
رئیس جمهور در دیدار با اقشار مختلف مردم جیرفت:
دکتر رئیسی با تاکید بر ضرورت حضور میدانی دولتمردان برای غلبه بر مشکلات مزمن کشور، گفت: لذت من با مردم و در میان مردم بودن، گوش سپردن به سخنان و رفع دغدغههای آنان است. لذتبخشترین لحظات زندگیام زمانی است که احساس کنم گرهای از زندگی مردم گشوده شده است.
در ادامه برنامههای سفر دولت مردمی به استان کرمان انجام شد؛
حضور آیتالله رئیسی در جمع مردم روستای کروچان کرمان با وجود طوفان شن
طوفان شن هم مانع از حضور رئیس جمهور در جمع مردم روستای کروچان از توابع زهکلوت در جنوب استان کرمان نشد.
در ادامه برنامههای سفر دولت مردمی به کرمان؛
دکتر رئیسی با مردم روستای تنگشاه کرمان دیدار و گفتگو کرد
رئیس جمهور با مردم روستای محروم تنگشاه، از توابع عنبرآباد کرمان دیدار و گفتگو کرد و از نزدیک در جریان مسائل و مشکلات آنان قرار گرفت.
آیت الله رئیسی در اجتماع اقشار مختلف مردم کرمان:
رئیس جمهور با اشاره به اینکه به عنوان خدمتگزار مردم اجازه ندادم دولت گرفتار حاشیهها شود، اظهار داشت: دولت مردمی با پرهیز از حاشیهها توانسته وعدههای خود در زمینه ایجاد اشتغال، ساخت مسکن، رفع عقبماندگیها در حوزه عدالت اجتماعی، توسعه روابط همسایگی و جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی را محقق کند.
دکتر رئیسی در نشستی با جمعی از فعالان اقتصادی کرمان:
رئیس جمهور در جمع فعالان اقتصادی استان کرمان، با تشریح اقدامات و برنامههای دولت در راستای رونق تولید در کشور، گفت: رونق تولید کلید غلبه بر همه مشکلات اقتصادی از جمله بیکاری و اولویت اصلی کشور در شرایط فعلی است.
دکتر رئیسی در بدو ورود به استان کرمان:
آیت الله رئیسی با اشاره به ظرفیتهای استان کرمان در حوزههایی چون کشاورزی، باغداری، معادن، مراکز متعدد علمی، نیروی انسانی کارآمد و جوان، گفت: با وجود ظرفیتهای متنوع وجود فقر و محرومیت در استان پذیرفتنی نیست.
در آخرین مقصد از دور نخست سفرهای استانی دولت مردمی؛
آیتالله رئیسی وارد استان کرمان، دیار کریمان شد
رئیس جمهور در سی و یکمین سفر از دور نخست سفرهای استانی، دقایقی قبل وارد مرکز استان کرمان شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
۱۴۰۱/۰۵/۲۱
خط حزبالله ۳۵۳ | احیاگر اسلام
شمارهی سیصد و پنجاه و سوم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «احیاگر اسلام» منتشر شد.
خط حزبالله در شماره این هفته خود بخشی از دستنوشته پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به نامه دبیر کل جنبش جهاد اسلامی پس از حوادث اخیر فلسطین را منتشر کرده است.
سخن هفته خط حزبالله، ابعاد و شیوه مبارزاتی امام سجاد علیه السلام پس از قیام عاشورا را بر اساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای مرور کرده است.
گزارش هفته این شماره خط حزبالله، با عنوان «مقابله با پیمان جنایت و سلطهطلبی» نگاهی به سابقه تاریخی و عملکرد استعماری ناتو علیه ملتها، داشته است.
شمارهی این هفتهی خط حزبالله، به روح مطهر سردار سرافراز، شهید حاج حسین همدانی تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به نامه دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به نامه آقای زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، مقاومت شجاعانه جهاد اسلامی را موجب ارتقاء جایگاه این جنبش در مقاومت و خنثی شدن خدعه رژیم صهیونیستی و به خاک ساییدن بینی آن دانستند و با تأکید بر لزوم حفظ یکپارچگی همه گروههای فلسطینی، خاطرنشان کردند: دشمن غاصب رو به ضعف، و مقاومت فلسطین رو به قوت است.
متن پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر مجاهد جناب آقای زیاد النخاله دام توفیقه
سلام علیکم،
نامهی متین و مژدهبخش جنابعالی را دریافت کردم. خداوند به شما پاداش نیک دهد و پیروزی نهائی ملت سربلند و مظلوم فلسطین را نزدیک فرماید.
حادثهی اخیر، افتخارات جنبش جهاد اسلامی فلسطین را مضاعف ساخت و جایگاه جهاد اسلامی را در حرکت مقاومت شکوهمند ملت فلسطین ارتقاء بخشید. شما با مقاومت شجاعانهی خود، سیاست خدعهآمیز رژیم غاصب را خنثی کردید. شما ثابت کردید که هر بخش از مجموعهی مقاومت، بهتنهائی هم میتواند بینی دشمن را به خاک بساید. شما با پیوند زدن مجاهدت در غزه با کرانه، و دیگر نیروهای مقاومت با حمایتشان از حرکت جهاد، توانستید یکپارچگی جهاد ملت فلسطین را به رُخ دشمن خبیث و خدعهگر بکشید. همهی سعی گروههای فلسطینی در همهی سرزمین فلسطین باید برای حفظ این یکپارچگی باشد. دشمن غاصب رو به ضعف است و مقاومت فلسطین رو به قوت است، و لا حول و لا قوة الا بالله. ما همچنان در کنار شمائیم. سلام علیکم و العهود بحالها..
سیّدعلی خامنهای
۲۰ مرداد ۱۴۰۱
زیاد نخاله در نامه خود به حضور گسترده مجاهدان فلسطینی بخصوص جنبش جهاد اسلامی و شاخه نظامی سرایا القدس در سراسر فلسطین به ویژه در غزه و کرانه قهرمان غربی اشاره و خاطرنشان کرد: با حضور گردانهای مقاومت جهاد، هیچ روزی نمیگذرد مگر آنکه در کرانه غربی درگیریهایی با رژیم صهیونیستی بهوقوع میپیوندد.
دبیرکل جنبش جهاد اسلامی در تشریح وضعیت غزه، به ایستادگی مقتدرانه این منطقه در مقابل رژیم اشغالگر اشاره کرد و درباره درگیریهای سه روزه اخیر افزود: ما این درگیریها را «وحدة الساحات» (اتحاد میدانها) نامیدیم تا بر اتحاد ملتمان در برابر دشمنی تأکید کنیم که با تمام قدرت و توطئههایش سعی بر نابودی این اتحاد دارد.
زیاد نخاله با تأکید بر اینکه در این جنگ سراسر سرزمین اشغالی فلسطین تحت بُرد شلیک موشکهای مقاومت جهاد اسلامی قرار داشت، گفت: این نبرد برآوردهای رژیم صهیونیستی را مختل کرد به شکلی که آنها ظرف سه روز مجبور به تقاضای آتشبس و تن دادن به شروط مقاومت شدند.
دبیرکل جهاد اسلامی، نقشه دشمن را ایجاد تفرقه در میان نیروهای مقاومت خواند و افزود: آنها اعلام کردند که هدف از جنگ فقط جهاد اسلامی است اما جهاد اسلامی با مبارزه مقتدرانه و شجاعانه خود، حیرت و حمایت کلیه نیروهای مقاومت در منطقه و جهان را برانگیخت و از سوی ملت فلسطین و همه تشکیلات مقاومت و در رأس آن جنبش حماس، مورد تأیید و حمایت قرار گرفت.
دبیر کل جهاد اسلامی این دستاورد مقاومت را مقدمه پیروزیهای بزرگتر ملت فلسطین در آینده خواند و با تشکر از نقش جنبش حزبالله به رهبری جناب سیّد حسن نصرالله و همچنین حمایت و تأییدهای ایران در همه ابعاد به رهبری و هدایت رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: اگر این حمایتها و ایستادگی مستمر و همیشگی شما نبود، این پیروزی و پیروزیهای گذشته به دست نمیآمد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نگاهی به فعالیتها و سخنرانیهای آیتالله خامنهای در جلسات هیئت انصارالحسین
منبرهایی که مبارزین انقلابی را تربیت کرد
تبیین و جهاد، دو سلاح مبارزه در مکتب عاشورا
نظم بینالملل از سلطه غرب فاصله گرفته است
دینداری در جامعه ایران رشد فزاینده داشته است
هنری که برای موزه نبود
زنان در نسبت با اهداف قیام حسینی(ع) مسئولیت اجتماعی دارند
استاد تبیین با رنگ و بوم
از تبیین تا قیام
چرا ایران مخالف صریح برهمخوردن مرزهای جغرافیایی منطقه قفقاز است؟
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دسته طویریج، بزرگترین دسته عزای حسینی در جهان
دسته طویریج، معروفترین دسته عزاداری است که خاستگاه آن به منطقه «هندیه» در ۱۰ کیلومتری جنوب شرق کربلا باز میگردد.
علت برگزاری رکضه طویریج
درباره علت برگزاری این مراسم روایات متفاوتی وجود دارد اما معروفترین آنها دو روایت زیر است:
1. اولین روایت را مرتبط با حادثه عاشورای 61 هجری میدانند، که عدهای از انصار امام حسین (ع) که از قبیله بنیاسد بودهاند نتوانستند خودشان را به موقع به امام برسانند. (زمانی که خبر جنگ امام و سربازان ابنزیاد به زنان قبیله بنیاسد رسید، آنها مردان خود را برای یاری رساندن به امام تشویق کرده و مردان نیز هروله کنان به سوی کربلا شتافتند، اما زمانی که رسیدند با اجساد مطهر شهدا روبرو شدند و فقط توانستند امام سجاد (ع) را در دفن اجساد یاری کنند.)
2. روایت دیگر این است که، افراد برای پاسخ به ندای "هل من ناصر" امام حسین (ع) در ظهر عاشورای سال 61 هجری قمری، لبیک یا حسین گویان در این مراسم حاضر میشوند.
3. مردان و زنان این قبیله ، با شنیدن خبر ، عصر عاشورا ، مسیری تقریبا سی و پنج کیلوتری را ، تا قتلگاه دویدند! بر سر و سینه زدند ، در حالی که به خود اجازه نمی دادند ، آنچه را شنیده اند ، باور کنند ... با سینه های خسته و چشمان پر اشک ، به صحنه عصر عاشورا رسیدند ...جز کشته های به خون غلطیده و ... چیزی ندیدند!
دسته طویریج ، برترین و طولانی ترین و طوفانی ترین دسته حسینی، بشمار می آید. این دسته ، بزرگترین مراسم حسینی در جهان در روز عاشوراء بشمار می آید که هر سال ، روز عاشوراء بعد از نماز ظهر و عصر از منطقه "قنطرة السلام" واقع در دو کیلومتری شرق کربلای معلی و از سمت شهر طویریج به سمت کربلا به حرکت در می آید.
در این مراسم که روز عاشوراء برگزار می گردد جمعیت عظیمی به نشان پاسخ به ندای (ألا هل من ناصر ینصرنا.. ألا هل من ذابٍّ فیذبُّ عنا..) امام حسین علیه السلام به سمت کربلا حرکت نموده و شعار (لبیک یا حسین) و ( یالثارات الحسین) سر می دهند. عزای طویریج صبح روز عاشورا از شهر طویریج از توابع شهرستان الهندیه واقع در ٢٠ کیلومتری حرکت خود را به سمت شهر کربلا آغاز نموده و پیش از ظهر در منطقه ای بنام قنطره السلام واقع در ٢ کیلومتری شهر کربلا توقف نموده و پس از ادای فریضه ظهر و عصر، هیات حرکت خود را به سمت کربلای معلی ادامه می دهد.
این هیات با جمعیتی چند صد هزار نفری از اهالی شهر طویریج و مردم کربلا و همچنین زائران و مجاوران حرمین کربلا که در طول مسیر به این هیات ملحق می شوند در بدو ورود به شهر کربلا به خیمه گاه حسینی وارد شده و پس از عبور از صحن مطهر حسینی به سمت صحن مطهر حضرت عباس علیه السلام به حرکت خود ادامه می دهند. جمعیت شرکت کننده در این مراسم شعارهائی از جمله (أبد والله ما ننسی حسینا) و (وا حسین) و شعارهای حسینی دیگر سر می دهند.
در این نوع سوگواری، عزاداران با سرو پایبرهنه و هروله کنان (دواندوان) بهسوی حرم امام حسین (ع) حرکت میکنند و پس از زیارتی کوتاه، بهسوی حرم قمر بنیهاشم (ع) میدوند و پس از زیارت در آن مکان بهطرف خیمهگاه حرکت میکنند. آنان در مسیر حرم حضرت اباعبدالله (ع) شعارهایی همچون «لبیک یا حسین»، «لبیک یا داعی الله» و «واحسین واحسین» سر میدهند و سپس در مسیر حرم حضرت عباس (ع) ندای «واویل علی العباس» و «یا عباس جیب المای لسکینه» و «الیوم الیوم نعزّی فاطمه» را فریاد میکنند.
ریشه این مراسم به همان سال ۶۱ هجری قمری باز میگردد که وقتی خبر واقعه کربلا به اهالی روستای طویریج رسید آنان دواندوان بهقصد یاری حسین بن علی (ع) به سمت کربلا دویدند، اما بهموقع نرسیدند. از آن پس، اهالی این روستا هرسال این اقدام را تکرار میکند و برای سوگواری شهدای کربلا، هروله کنان مسیر ده کیلومتری هندیه تا کربلا را طی میکنند.
واژه «طویریج» اسم مصغر از عبارت «طریج» یا «طریق» به معنای " جاده و راه " است. " طویریج " یا " هندیه " نام شهری است کوچک که حدود 25 کیلومتری در مسیر حله به کربلا قرار دارد و هر سال در صبح روز عاشورا خیل عظیمی از اهالی آن هروله کنان (حالتی بین دویدن و راهرفتن) به طرف کربلا حرکت می کنند و بر سر و سینه زنان بر امام خود گریه می کنند .
این افراد پس از اقامه نماز ظهر و عصر به سمت حرم حسینی حرکت کرده و با پای برهنه و هروله کنان گویی عزیزترین فرد خانواده را از دست داده باشند و با شعارهای (وا حسین) ، (لبیک یا حسین) ، ( یا لثارات الحسین) ، (أبد والله ما ننسى حسینا) از باب القبله و باب الرجا وارد حرم شده و پس از طی مسیر بین الحرمین به سمت حرم حضرت عباس (ع) می روند و به عزاداری می پردازند.
موسس این مراسم «میرزا صالح القزوینی» یکی از بزرگان استان کربلا و از اهالی شهر طویریج از توابع شهرستان «الهندیه» (۲۵ کیلومتری شرق شهر کربلا) بوده است.
میرزا صالح القزوینی هر سال در خانه اش آیین های دهه اول محرم را برگزار می کرد و در یکی از سال ها در دهم محرم با اسب خود در حالی که عزاداران او را با پای پیاده همراهی می کردند به همان حالت عزاداری به سمت کربلا به راه افتادند.
وقتی مردم کربلا اهالی عزادار طویریج را به آن شیوه حماسی دیدند با آنها همراه شدند و از آن سال تا امروز این مراسم ادامه دارد.
زمیزم می افزاید که میرزا صالح القزوینی به همراه خیل عزاداران به منطقه «باب الطویریج» یکی از دروازه های ورودی شهر کربلا رسید و بعد از اقامه نماز ظهر بار دیگر مراسم رکظه طویریج را به سمت حرمین حسینی و عباس در پیش گرفت.
مراسم رکضه طویریج(دوان دوان به حرم آمدن)کربلاظهرعاشورا
تصاویر و فیلم هایی از مراسم باشکوه «رکضه طویریج» در کربلای معلی
مراسم رکضه طویریج در ظهر عاشورا در حرم امام حسین (ع)
دسته طویریج؛ دستهای به بلندای چهارده قرن - خبرآنلاین
داستان دسته طويريج چیست؟ + تصاویر - مشرق نیوز
تجلی عشق حسینی در " رَکْضَة طُوَیرِیج " - شوشان
داستان دسته طويريج چیست؟ + تصاویر
الهندیه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
رکضة طویریج
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
زینب(س) و امام سجاد و اهلبیت علیهم السلام د ركا خ ا بن زیا د
زینب(س) د ركا خ ا بن زیا د
ابن زیاد در کاخ دار الاماره نشست و اذن ورود بعموم مردم داد سر مقدس حسین علیه السلام را آوردند و مقابل او گذاشتند و اهل بیت حسین علیه السلام و فرزندان اوراهم بمجلس وارد کردند فجلست زینب بنت علی متنکرة زینب بطور ناشناس وارد شد و در گوشه ای نشست ، فقا ل ابن زیا د
من هذه المتنکرة او متکبرة ، ابن زیاد گفت این زن ناشناس یا متکبره کیست که بمن سلام نکرد؟ قیل له ابنة امیرالمؤمنین زینب العقیلة ، گفته شد او زینب دختر علی است. خواست دل داغدیده او را بیشتر بسوزاند گفت : الحمدلله الذی فضحکم و قتلکم و اکذب احدوثتکم. حمدخدا را كه شما را رسوا كرد ودروغ شما را آشكا ر كرد. فقالت الحمد الله الذی اکرمنا بنبیّه محمّد(صلی الله علیه و آله) وطهرنا من الرجس تطهیرا انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا. علیا مخدّره فرمود:حمد خد ا و ند را كه ما را گرامی داشت به محمد (ص) پیا مبرش وپا ك وپا كیزه داشت ما را ازهرپلیدی وآلایشی جزاین نیست كه رسوا میشود فا سق ودروغ میگوید فا جر و اوغیرازما است وما نیستیم. قا ل(الملعون) کیف رأیت صنع الله باخیک؟ ابن زیا دگفت:چگونه دیدی كا رخدا را با برادرواهلبیت خودت؟ قا لت علیها السلام: ما رأیت الّا جمیلا هؤلاء قوم کتب الله علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم و تتحاج وتتخا صم عنده وانّ لک یا بن زیا د موقفا فاستعدّ له جوابا وانّی لک به فا نظر لمن الفلح یومئذ ثکلتک امّک یا بن مرجا نة. علیا مخدّره فرمود ندیدم ازخدا جزنیكی وجمیل را چه آل رسول جما عتی بودند كه قربت محل ورفعت مقا م حكم شهادت برایشا ن نگا شته لا جرم آنچه خداوند برا ی ایشا ن اختیا ركرده اقدام كرده و بجا نب مضجع وخوا بگا ه خویش شتا ب كردند ولكن زود با شد كه خداوند ترا و ایشا نرادرمقا م پرسش باز دارد و ایشا ن با تو احتجا ج ومخا صمت كنند وهما نا ای ابن زیا د برای توبزودی درروزقیا مت موقفی است درپیشگا ه خداوند كه آنجا محا كمه خوا هی شد آنوقت است كه ببینی غلبه ازبرای كیست و رستگاری كراست؟ پس خودت را آما ده كن برای جوا ب آن روز وكجا ست جوا ب تو، ما د رت بعزا یت بنشیند ای پسرمرجا نه. فغضب ابن زیا د وکأ نّه هم بها، قال عمروبن حریث: یا بن زیا د انّها امرأه لاتؤخذ بشیئ من منطقهافا نصرف (ابن زیا د) و توجّه الی زینب و قال لقد شفی الله قلبی من طاغتیک الحسین. پس ابن زیا ددرخشم شد آنچنا ن كه گویا تصمیم داشت آن با نو را اذیت كند یا بقتل برسا ند. عمروبن حریث كه درآنجا حا ضربود و اند یشه ابن زیا د بـقـتـل با نو را دریا فت زبا ن بعذرخوا هی گشود وگفت ای پسرزیا د او زنی است وزن كه درسخـن گـفـتـن مؤاخـذه نمی شود پس ابن زیا د ازغضب با زایستا د ومجدّداً متوجّه آن با نوشد وگفت خداوند شفا داد قلب مرا از برادرطاغی تو حسین. فبکت (زینب س) وقا لت:لعمری لقد قتلت کهلی وابرزت اهلی وقطعت فرعی واجتثت اصلی فا ن کا ن هذا شفا ئک فقد اشتفیت. پس آن با نو با چشم گریا ن گفت بجا ن خودم سوگند كه توبزرگ ما را كشتی وپردگیا ن مرا ازپرده بیرون آوردی واصل وفرع مرا قطع كردی وازریشه بركندی اگردرهمین است شفا ی قلب توپس شفا یا فتی[امّا شفا ی قلب حریص وطمّا ع تودراینها نیست بلكه درآتش دوزخ است] قا ل ابن زیا د(لع) هذه شجاعة اوسجّا عة ولعمری لقد کان ابوک سجاعاً شاعرًا. ابن زیا دگفت عجب شجا عتی دارداین زن یا این زن سجّا عه است[وسخن با سجع وقا فیه میگوید]بجا ن خودم سوگند كه پدرتو نیزمردسجّاع وشاعری بود. علیا مخدّره فرمود اوّلاً مرا حا لت وفرصت سجع وقا فیه پردازی نیست وثا نیاً اگرمن سجّاع با شم شگفت نیست بلكه شگفت ازكسی است كه شفا ی قلب او بكشتن اما م خود حا صل میشود وحا ل آنكه میداند در آن جها ن ازوی انتقام میكشند ... «وقایع عاشوراج2ص102به نقل ازلهوف ص70ونا سخ ص313-نهضت حسینی ج2ص92به نقل ازبحارج10ص230-زندگا نی امام حسین(ع)ص598به نقل ازتاریخ طبری ج3ص262ولهوف ص90وروضة الواعظین ص163وابن اثیرج4ص33»
اسیرا ن دربرانظا ربردند
اسیرا ن دربرانظا ربردند - میا ن مجلس اغیا ربردند
علی بن الحسین وعمّه اش را - ببزم دون اسا رت واربردند
حضرت زینب(س) د ركا خ ا بن زیا د
ابن زیاد در کاخ دار الاماره نشست و اذن ورود بعموم مردم داد سر مقدس حسین علیه السلام را آوردند و مقابل او گذاشتند و اهل بیت حسین علیه السلام و فرزندان اوراهم بمجلس وارد کردند فجلست زینب بنت علی متنکرة زینب بطور ناشناس وارد شد و در گوشه ای نشست ، فقا ل ابن زیا د من هذه المتنکرة او متکبرة ، ابن زیاد گفت این زن ناشناس یا متکبره کیست که بمن سلام نکرد ؟ قیل له ابنه امیرالمؤمنین زینب العقیله ، زینب دختر علی است. خواست دل داغدیده او را بیشتر بسوزاند گفت : أَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی فَضَحَکُمْ وَ أَکْذَبَ أُحْدُوثَتَکُمْ. حمدخدا را كه شما را رسوا كرد ودروغ شما را آشكا ر كرد. فَقالَتْ: اَلحَمدُلِلهِ الّذی اَکرَمَنابِنَبِیِّهِ مُحَمّد «صلی الله علیه وآله» وَ طَهَّرَنا مِنَ الرِّجسِ تَطهیرا اِنَّما یَفْتَضِحُ الْفاسِقُ وَ یَکْذِبُ الْفاجِرُوَ هُوَ غَیْرُنا. علیا مخدّره فرمود:حمد خد ا و ند را كه ما را گرا می داشت به محمد (ص) پیا مبرش وپا ك وپا كیزه داشت ما را ازهرپلیدی وآلایشی جزاین نیست كه رسوا میشود فا سق ودروغ میگوید فا جرو او غیر ازما است وما نیستیم. فَقالَ ابْنُ زِیادٍ(الملعون): کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللّهِ بِأَخیکَ وَ أَهْلِ بَیْتِکَ؟ ابن زیاد گفت:چگونه دیدی كا رخدا را با برادرواهلبیت خودت؟ فَقالَتْ: ما رَأَیْتُ الا جَمیلاً، هولاءَ قَوْمُ کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتَلَ، فَبَرَزُوا الی مَضاجِعِهِمْ، وَ سَیَجْمَعُ اللّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ، فَتَحاجُّ وَ تُخاصَمُ عِندَهُ وَانّ لَکَ یَابنَ زیاد مَوقِفًا فَا ستعدّ له جوابًا وانّی لک به فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلَحُ یَوْمَئِذٍ، ثَکَلَتْکَ أُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَةَ. علیا مخدّره فرمودندیدم ازخدا جزنیكی وجمیل را چه آل رسول جما عتی بودند كه قربت محل ورفعت مقا م حكم شها دت برایشان نگا شته لا جرم آنچه خداوند برا ی ایشا ن اختیا ركرده اقدام كرده وبجا نب مضجع وخوا بگا ه خویش شتا ب كردند ولكن زو.د با شد كه خداوند تراوایشا نرادرمقا م پرسش با زداردوایشا ن با تواحتجا ج ومخا صمت كنند وهما نا ای ابن زیا دبرای توبزودی درروزقیا مت موقفی است درپیشگا ه خداوند كه آنجا محا كمه خوا هی شد آنوقت است كه ببینی غلبه ازبرای كیست ورستگا ری كراست؟ پس خودت را آما ده كن برای جوا ب آن روزوكجا ست جوا ب توما د رت بعزا یت بنشیند ای پسرمرجانه.
قَالَ الرّاوی: فَغَضِبِ(ابن زیاد)وَ کَأَنَّهُ هَمَّ بِها فَقالَ لَهُ عِمْرو بْنُ حُرَیْثٍ: اَیُّهَا الاْمیرُ اِنَّها اِمْرَاَةُ، وَالْمَراَةُ لاتُوْخَذُ بِشَیءٍ مِنْ مِنْطِقِها. فا نصرف (ابن زیا د). پس ابن زیا ددرخشم شد آنچنا ن كه گویا تصمیم داشت آن با نو را اذیت كند یا بقتل برسا ند.عمروبن حریث كه درآنجا حا ضربود و اند یشه ابن زیا د بقتل با نو را دریا فت زبا ن بعذرخوا هی گشود وگفت ای پسرزیا د او زنی است وزن كه درسخن گفتن مؤاخذه نمی شود پس ابن زیا دازغضب با زایستا د. وتوجّه الی زینب، فَقالَ: لَهَا ابْنُ زِیاد: لَقَدْ شَفَی اللَّهِ قَلْبی مِنْ طاغِیَتِکَ الْحُسَیْنِ وَ الْعُصاةِ الْمَرَدَةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ. ومجدّداً متوجّه آن با نوشد وگفت خداوند شفا داد قلب مرا از برادرطاغی تو حسین. فبکت (زینب س)وَقالَتْ: لَعَمْری لَقَدْ قَتَلْتَ کَهْلی، وابرزت اهلی، وَقَطَعْتَ فَرْعی وَاجْتثَثْتَ أَصْلی فَإن کانَ هذا شِفاؤُکَ فَقَدِ اشْتَفَیْتَ. پس آن با نو با چشم گریا ن گفت بجا ن خودم سوگند كه توبزرگ ما را كشتی وپردگیا ن مرا ازپرده بیرون آوردی واصل وفرع مرا قطع كردی وازریشه بركندی اگردرهمین است شفا ی قلب توپس شفا یا فتی[امّا شفا ی قلب حریص وطمّاع تودراینها نیست بلكه درآتش دوزخ است] فَقالَ اِبْنُ زِیادٍ: هذِهِ سَجَّاعَةُ، وَلَعَمْری لَقَدْ کانَ أَبُوکَ سجاعاشاعِراً. ابن زیا دگفت عجب شجا عتی دارداین زن یا این زن سجّا عه است [وسخن با سجع و قافیه میگوید] بجا ن خودم سوگند كه پدرتو نیزمردسجّاع وشاعری بود. فَقالَتْ: یَابْنَ زِیادٍ ما لِلْمَرأَةِ وَالسَّجاعَةِ. علیا مخدّره فرمود اوّلاً مرا حالت وفرصت سجع وقا فیه پردازی نیست وثا نیاً اگرمن سجّاع با شم شگفت نیست بلكه شگفت ازكسی است كه شفا ی قلب او بكشتن اما م خود حا صل میشود وحا ل آنكه میداند درآن جها ن ازوی انتقا م میكشند ...«وقایع عاشوراج2ص102به نقل ازلهوف ص70ونا سخ ص313-نهضت حسینی ج2ص92به نقل ازبحارج10ص230-زندگا نی امام حسین(ع)ص598به نقل ازتاریخ طبری ج3ص262ولهوف ص90وروضة الواعظین ص163وابن اثیرج4ص33»
زینب بکوفه جا چوبدار الاماره کرد
زینب بکوفه جا چوبدار الاماره کرد - بی صبر شد چنانکه بتن جامه پاره کرد
لب پر ز خنده دید بهر کس که بنگرید - کف پر خضاب دید بهر سو نظاره کرد
پوشید رخ ز موی پریشان در آه و اشک - گردون سیاه وخرمن مه پرستاره کرد
ابن زیاد روی بزینب نمود و گفت – حرفی که رخنه ها بدل سنگ خاره کرد
دیری نبود تا زغم کشتن حسین - منت خدایرا که غمم زود چاره کرد
امام زین العابدین(ع)دركاخ ابن زیا د
ثُمَّ الْتَفَتَ ابْنُ زِیادٍ اِلی عَلِیّ بْنِ الْحُسَیْنِ «ع» فَقالَ: مَنْ هذا؟ پس از آن ا بن زیا د متوجه علی بن الحسین (زین العا بدین ع) شد پرسید این جوان کیست ؟ فَقیلَ: عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ. گفتند : علی ا بن الحسین است. فَقالَ: أَلَیْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهِ عَلیً بْنَ الحُسَیْنِ؟! گفت شنیدم خداعلی ن الحسین رادرکربلا کشت ، فَقالَ عَلِیُّ بن الحسین «ع»: قَدْ کانَ لی أَخُ یُسَمَّی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَتَلَهُ النَّاسُ. حضرت فـرمود : آری برادری داشتم که نام او هم علی بن الحسین بود ومردم اوراکشتند. ابن زیا د گفت بلکه اوراخدا کشت ، حضرت آیه مبا رکه راخواند: الله یتوفّی الانفس حین موتها والّتی لم تمت فی منا مها فیمسک الّتی قـضی علیها الموت ویرسل الاخری الی اجل مسمّی انّ فی ذالک لآیا ت لقوم یتفکّـرون. ابن زیا دغضبناک شد و گفت سخت درپا سخ من جسوری! وگفت اورا ببرید بیرون گردن بزنید. زینب ازشنیدن این سخن سراسیمه گشت، وقالت یا بن زیا دحسبک من دمائنا واعتنقته وقالت والله لاافارقه فان قتلته فا قتلنی معه. قال ابن زیاد: واعجبا ه للرّحم والله انی لأظنّها تودّ ان اقتلها دونه دعوه فا نّه اراده لما به مشغول. حضرت سجا د روکردبعمه اش فرمودعمه جا ن سا کت با ش تا با او سخن بگویم پس رو کرد به ابن زیا دوفرمود: ابا القتل تهدّدنی یابن زیا د اما علمت انّ القتل لنا عا دة وکرامتنا من الله الشّهادة. ابن زیا د از بیم انقلاب ترسید. قال للشّرطیة والحجب خـلّـصونی من مکا لمة هؤلاء ومبالغتهم فیها واذهبوا بهم الی السّجن. ثمّ امرابن زیا د بعلی بن ا لحسین واهله الی دارجنب المسجدالاعظم. فقا لت (زینب س) لایدخلن علینا عربیّة الّا امّ ولد اومملوکة فا نّهنّ سبین کما سبینا . «وقایع عاشوراج2ص104به نقل ازنا سخ ص314-نهضت حسینی ج2ص93به نقل ازوقایع محلّا تی ص268وبحارج10ص231وتذكرة الشّهداء ص399-زندگا نی امام حسین(ع)ص598»
زیدبن ارقم دركا خ ابن زیا د
عبید الله زیاد مردم کوفه را اذن عام داد لذا مجلس پر شده امر کرد سرها را حاضر کنند نخستین سری که آوردند سر میوه دل پیغمبر بود که در طبق زرین نهاده بودند و نزد عبیدالله زیاد گذاشتند پسر مرجانه از دیدن سر مبارک امام حسین ع بسیار شاد و فرحناک شد و با تبسم چوبی که در دست داشت بر لب و دندان آن سرور می زد می گفت : انه کان حسن الثغر : وه چه دندان در غلطان است این - وه چه دندان لعل و مرجان است این - وه چه خوش دندان و خوش لب بوده ای - پس چرا با خاک و خون آلوده ای. زید بن ارقم که از صحابه کبار رسول خدا بود در آن مجلس حاضر بود چون این حرکات زشت را از عبید زیاد بدید گفت: ارفع قضیبک عن هاتین الشفتین فوالله الذی لا اله الا هو لقد رأیت رسول الله یقبّل موضع قضیبک من فیه. زیدبن ارقم بسیارگریست و ناله کرد. ابن زیاد گفت: تبکی ابکی الله عینیک یا عدو الله یوم بیوم بدر. گریه میكنی خدادوچشمت رابگریا ند ای دشمن خدا این روزدرمقا بل روزبدر، اگرپیری فرتوت نبودی وخرف نشده بودی گردنت را میزدم. زید گفت ای پسرمرجانه حدیثی برای تو از پیغمبر نقل می کنم که از آنچه گفتم بر تو ناگوار تر آید. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم حسن را بر زانوی راست و حسین را بر زانوی چپ جا داده و دست بر سر آن دونهاده می فرماید: اللهم انی استودعک ایاهما وصالح المؤمنین. هان ای پسر زیاد باودیعه رسول خدا چه کردی؟ این راگفت وباگریه وناله بیرون شد و با صدای بلند گفت: ای مردم پسر فاطمه راکشتید وپسرمرجانه را به سلطنت سلام دادید تا اخیار شما را بکشد و اشرار شما را بنده گیرد و رضا شدید ذلیل شوید و روزگار به سختی بسر برید از رحمت خدا دور باد آنکه ننگ را شعار کند وعا ررا فخر نما ید. «وقایع عاشوراج2ص99به نقل ازلهوف ص70وقمقا م ص527-نهضت حسینی ج2ص97به نقل ازروضة الصفا ص172»
برخسا ری كه پیغمبرببوسید
برخسا ری كه پیغمبر ببو سید – مكرّرحیدر صفدر ببوسید
مزن با چوب خزرا ن بر لب او - بپیش دخترا ن و زینب او
نمی بینی سكینه هست نا ظر - علی بن الحسینش هست حاضر
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
سخنرانى فاطمه صغرى و سخنرانی امکلثوم و سخنرانى امام سجاد علیهم السّلام
سخنرانى فاطمه صغرى سلام الله علیها
زید بن موسى بن جعفر علیه السّلام گفت : پدرم به من خبر داد كه از جدم روایت نموده بود كه چنین فرمود: فاطمه صغرى پس از آنكه از كربلا به شهر كوفه رسید، خطبه اى به این مضمون خواند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ زِنَةَ الْعَرْشِ إِلَى الثَّرَى أَحْمَدُهُ وَ أُومِنُ بِهِ وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ أَوْلَادَهُ ذُبِحُوا بِشَطِّ الْفُرَاتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْلٍ وَ لَا تِرَات. حمد و سپاس میگویم خداوند را بهشماره شنها و ریگها، و هم سنگ جهان از عرش تا خاک او را ستایش مىکنم، و به او ایمان آوردهام و توکّل بر او کردم و گواهى مىدهم که نیست معبودى غیر خداوند یگانه بىشریک و اینکه محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله) بنده و فرستاده اوست و اینکه اولاد او را کنار فرات سر بریدند با آنکه کسى را نکشته بود تا قصاص خواهند از وى.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَرِیَ عَلَیْکَ الْکَذِبَ وَ أَنْ أَقُولَ عَلَیْکَ خِلَافَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ أَخْذِ الْعُهُودِ لِوَصِیِّهِ عَلِیِّبْنِ أَبِیطَالِبٍ الْمَسْلُوبِ حَقُّهُ الْمَقْتُولِ مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ کَمَا قُتِلَ وُلْدُهُ بِالْأَمْسِ فِی بَیْتٍ مِنْ بُیُوتِ اللَّهِ تَعَالَى فِیهِ مَعْشَرٌ مُسْلِمَةٌ بِأَلْسِنَتِهِمْ. بار خدایا به تو پناه مىبرم از اینکه دروغ بر تو بندم و خلاف آنچه بر رسول خدا فرستادى سخنى بگویم. رسول تو پیمان گرفت براى وصىّ خویش علىّبن ابىطالب علی السّلام امّا مردم حقّش را غصب کردند و بیگناه او را کشتند، باز فرزند او را دیروز در خانه اى از خانههاى خدا گروهى از مسلمانان به زبان شهید کردند.
تَعْساً لِرُءُوسِهِمْ مَا دَفَعَتْ عَنْهُ ضَیْماً فِی حَیَاتِهِ وَلَاعِنْدَ مَمَاتِهِ حَتَّى قَبَضْتَهُ إِلَیْکَ مَحْمُودَ النَّقِیبَةِ طَیِّبَ الْعَرِیکَةِ مَعْرُوفَ الْمَنَاقِبِ مَشْهُورَ الْمَذَاهِبِ لَمْیَأْخُذْهُ اللَّهُمَّ فِیکَ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ لَا عَذْلُ عَاذِلٍ هَدَیْتَهُ یَا رَبِّ لِلْإِسْلَامِ صَغِیراً وَ حَمِدْتَ مَنَاقِبَهُ کَبِیراً وَلَمْیَزَلْ نَاصِحاًلَکَ وَ لِرَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ حَتَّى قَبَضْتَهُ إِلَیْکَ زَاهِداً فِی الدُّنْیَا غَیْرَ حَرِیصٍ عَلَیْهَا رَاغِباً فِی الآخِرَةِ مُجَاهِداً لَکَ فِی سَبِیلِکَ رَضَیْتَهُ فَاخْتَرْتَهُ وَ هَدَیْتَهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیم. که نیست باد چنان مسلمانى و تا آن حضرت زنده بود آبش ندادند و هنگام شهادت تشنگى او را فرو ننشاندند تا تو اى خداوند او را به جوار خود بردى. ستودهخوى پاک سرشت هنرهاى وى شناخته و روش او روشن، از نکوهش کسى باک نداشت و از ملامت احدى نترسید، او را از کوچکى به اسلام راه نمودى و در بزرگى خصائل وى را ستودى پیوسته با تو پیغمبرت دل راست داشت تا او را به جوار رحمت خود بردى. در دنیا زهد داشت نه حرص به دنیا و نسبت به آن حریص نبود. بلکه راغب در آخرت بود. در راه تو کوشش کرد، او را پسندیدى و او را به راه مستقیم هدایت کردی.
أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْمَکْرِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخُیَلَاءِ. اى اهل کوفه، اى اهل مکر و غدر و خودپسند!
فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ ابْتَلَانَا اللَّهُ بِکُمْ وَ ابْتَلَاکُمْ بِنَا فَجَعَلَ بَلَاءَنَا حَسَناً وَ جَعَلَ عِلْمَهُ عِنْدَنَا وَ فَهْمَهُ لَدَیْنَا. ما اهل بیتى هستیم که خدا ما را بهوسیله شما امتحان و شما را هم بهوسیله ما آزمایش کرد. امتحان ما را نیکو قرار داد، علم خود و فهم آن را به ما عطا فرمود.
فَنَحْنُ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ وِعَاءُ فَهْمِهِ وَحِکْمَتِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی الْأَرْضِ لِبِلَادِهِ وَلِعِبَادِهِ. سینه ما صندوق علم خدا و ظرف فهم و حکمت آن است. در زمین ما حجت خداییم براى بلاد و عباد او؛
أَکْرَمَنَا اللَّهُ بِکَرَامَتِهِ وَ فَضَّلَنَا بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضِیلًا بَیِّناً. خدا ما را بهکرم خود گرامى داشته است. خدا ما را بهوسیله پیامبرش محمد(ص) بر بیشتر خلق روشنى و فضیلت و برترى عطا فرموده است،
فَکَذَّبْتُمُونَا وَ کَفَّرْتُمُونَا وَ رَأَیْتُمْ قِتَالَنَا حَلَالاً وَ أَمْوَالَنَا نَهْباً کَأَنَّا أَوْلَادُ تُرْکٍ أَوْ کَابُلَ. اما شما ما را تکذیب و تکفیر کردید. کشتن ما و غارت کردن اموال ما را حلال دانستید. گویا ما از فرزندان ترک یا کابل بودیم.
کَمَا قَتَلْتُمْ جَدَّنَا بِالْأَمْسِ وَ سُیُوفُکُمْ تَقْطُرُ مِنْ دِمَائِنَا أَهْلَ الْبَیْت لِحِقْدٍ مُتَقَدِّمٍ. همان طور که جد ما را دیروز شهید کردید، از شمشیرهاى شما خون ما اهل بیت (بهعلت حسودیهاى قبلى) میچکد.
قَرَّتْ بِذَلِکَ عُیُونُکُمْ وَ فَرِحَتْ قُلُوبُکُمْ افْتِرَاءً مِنْکُمْ عَلَى اللَّهِ وَ مَکْراً مَکَرْتُمْ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِین. چشم شما براى این جنایاتى که مرتکب شدید روشن و قلبهاى شما خوشحال شد. خوشحالى شما افترائى است که به خدا میزنید و مکرى است که به کار بردید، اما خدا بهترین چارهجویان است.
فَلَاتَدْعُوَنَّکُمْ أَنْفُسُکُمْ إِلَى الْجَذَلِ بِمَا أَصَبْتُمْ مِنْ دِمَائِنَا وَ نَالَتْ أَیْدِیکُمْ مِنْ أَمْوَالِنَا. مبادا نفستان شما را براى این خونهایى که از ما ریختید و اموالى که از ما به یغما بردید به خوشحالى دعوت کند،
فَإِنَّ مَا أَصَابَنَا مِنَ الْمَصَائِبِ الْجَلِیلَةِ وَ الرَّزَایَا الْعَظِیمَةِ «فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لایُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُور» (حدید 22 و 23). زیرا این مصیبتهاى جلیل و بزرگى که نصیب ما شده است، «قبلاً در نامه اعمال ما براى ما مقدر شده است. این عمل براى خدا سهل و آسان است. ناراحت نباشید و براى آنچه به شما داده شده فرحمند نشوید، خدا هر کسى را که خودپسند و فخریهکننده باشد دوست ندارد».
تَبّاً لَکُمْ فَانْظُرُوا اللَّعْنَةَ وَ الْعَذَابَ- فَکَأَنْ قَدْ حَلَّ بِکُمْ وَ تَوَاتَرَتْ مِنَ السَّمَاءِ نَقِمَاتٌ فَیُسْحِتُکُمْ بِمَا کَسَبْتُمْ. مردن بر شما باد، در انتظار لعنت و عذاب خدا باشید که گویا: بر شما نازل شده باشد. عذاب و نکبتهایى از آسمان به طور تواتر بر شما نازل مىشود. و شما را به علت اعمال زشتى که دارید ریشه کن خواهد کرد،
«وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ» ثُمَّ تَخْلُدُونَ فِی الْعَذَابِ الْأَلِیمِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِمَا ظَلَمْتُمُونَا «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ». و اذیت و آزار بعضى از شما را بر بعضى دیگر نصیب میکند، سپس روز قیامت به علت ظلمى که به ما کردید دچار عذابى دردناک و دائمى خواهید شد. آگاه باشید که لعنت خدا بر افراد ستمکار خواهد بود.
وَیْلَکُمْ أَ تَدْرُونَ أَیَّةُ یَدٍ طَاعَنَتْنَا مِنْکُمْ؟ أَوْ أَیَّةُ نَفْسٍ نَزَعَتْ إِلَى قِتَالِنَا؟ أَمْ بِأَیَّةِ رِجْلٍ مَشَیْتُمْ إِلَیْنَا؟ تَبْغُونَ مُحَارَبَتَنَا. واى بر شما! آیا میدانید چه دستى از شما بر ما نیزه زد؟ و چه شخصى به جنگ ما آمد؟ با چه پایى به سوى ما آمدید و حرب با ما را برگزیدید؟
قَسَتْ قُلُوبُکُمْ وَ غَلُظَتْ أَکْبَادُکُمْ وَ طُبِعَ عَلَى أَفْئِدَتِکُمْ وَ خُتِمَ عَلَى سَمْعِکُمْ وَ بَصَرِکُمْ وَ سَوَّلَ لَکُمُ الشَّیْطَانُ وَ أَمْلَى لَکُمْ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِکُمْ غِشَاوَةً فَأَنْتُمْ لَا تَهْتَدُونَ. قلبهاى شما قسى و جگرهای شما سفت شده است، دلهاى شما مهر خوردهاند: گوش شما نمیشنود و چشم شما نمىبیند. شیطان اعمال زشت شما را به نظرتان جلوه داده و پرده جلو چشم شما کشیده است. لذا شما هدایت نخواهید شد.
تَبّاً لَکُمْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ کَمْ تِرَاتٍ لِرَسُولِ اللَّهِ ص قِبَلَکُمْ وَ ذُحُولَهُ لَدَیْکُمْ. اى اهل کوفه هلاک و نابود شوید! چه بسیار خونهایى که از رسول خدا(ص) به گردن شما است و چه کینههایی که از او نزد شما است.
ثُمَّ غَدَرْتُمْ بِأَخِیهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع جَدِّی وَ بَنِیهِ عِتْرَةِ النَّبِیِّ الطَّیِّبِینَ الْأَخْیَارِ. چه عنادهایی که با برادرش على بن ابى طالب که جد من است و فرزندان وى که عترت اخیار پیامبرند ورزیدید!
وَ افْتَخَرَ بِذَلِکَ مُفْتَخِرٌ فَقَالَ- نَحْنُ قَتَلْنَا عَلِیّاً وَ بَنِی عَلِیٍ - بِسُیُوفٍ هِنْدِیَّةٍ وَ رِمَاحٍ - وَ سَبَیْنَا نِسَاءَهُمْ سَبْیَ تُرْکٍ - وَ نَطَحْنَاهُمْ فَأَیَّ نِطَاحٍ. و شخصى از شما فخریه کرده و این شعر را گفته است: ما على و فرزندان او را با شمشیرهاى هندى و نیزهها شهید کردیم - و زنان آنان را مثل اسیران ترک اسیر کردیم و آنان را پایمال کردیم چه پایمال کردنى.
فَقَالَتْ بِفِیکَ أَیُّهَا الْقَائِلُ الکَثْکَثُ وَلَکَ الْأَثْلَبُ افْتَخَرْتَ بِقَتْلِ قَوْمٍ زَکَّاهُمُ اللَّهُ وَ طَهَّرَهُمْ وَ أَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ. پس بانو فرمود: اى گوینده این شعر! خاک و سنگریزه بر دهانت باد! تو به کشتن گروهى که خدا آنان را پاک و پاکیزه قرار داده و پلیدى را از ایشان بر طرف کرده است افتخار میکنى؟!
فَاکْظَمْ وَ أَقْعِ کَمَا أَقْعَى أَبُوکَ وَ إِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ حَسَدْتُمُونَا وَیْلًا لَکُمْ عَلَى مَا فَضَّلَنَا اللَّهُ. خشم خود را فرو ببر و نظیر سگ بر سر دم خود بنشین آن طور که پدرت نشست. جز این نیست که براى هر مردى همان جزایى است که پیشاپیش به دست خود فرستاده است. واى بر شما! شما با ما راجع به این فضیلت و برترى که خدا بما عطا کرده حسودى کردید.
فَمَا ذَنْبُنَا أَنْ جَاشَ دهر [دَهْراً] بُحُورُنَا وَ بَحْرُکَ سَاجٍ لَا یُوَارِی الدَّعَامِصَا «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ». سپس به این شعر متمثل شد: ما چه گناهى داریم که دریاى فضائل و مناقب ما به تلاطم آمده و دریاى تو به قدرى بىآب و ساکن مانده است که دعموصها[دعموص (كرم سیاه )] را نمىپوشاند. «این یک فضیلتى است که خدا به هر کسى بخواهد عطاء میکند، خداست که صاحب فضل بزرگ است کسى که خدا برایش نورى قرار ندهد، نورى نخواهد داشت»
قَالَ فَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ بِالْبُکَاءِ وَ قَالُوا حَسْبُکِ یَا بِنْتَ الطَّیِّبِینَ فَقَدْ أَحْرَقْتِ قُلُوبَنَا وَ أَنْضَجْتِ نُحُورَنَا وَ أَضْرَمْتِ أَجْوَافَنَا. راوى میگوید: صداها به گریه بلند شد و مردم گفتند: اى دختر بهترین پیامبران و امامان همین مقدار سخنرانى کافى است، زیرا قلبهاى ما را آتش زدى، گلوى ما را به وسیله غصه سوزاندى، آتش ندامت را در باطنهاى ما روشن کردى.
فَسَکَتَتْ، سپس آن بانوى مصیبت زده آرام شد.
عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ جَدِّهَا السَّلَام. براووبرپدرش وجدش درودباد.
سخنرانی امکلثوم علیهاسلام
قالَ: وَ خَطَبَتْ اءُمُّ كُلْثُومٍ اِبْنَةُ عَلِی ع فی ذَلِكَ الْیوْمِ مِنْ وَراءِ كِلَّتِها، رافِعَةً صَوْتَها بِالْبُكاءِ، فَقالَتْ: آنگاه امکلثوم - دختر امیرالمؤمنین علی علیه السلام- در حالی که گریه راه گلویش را بسته بود و به سختی میگریست به سخنرانی پرداخت و گفت:
یا اءَهْلَ الْكُوفَةِ، سُوْءا لَكُمْ، ما لَكُمْ، ای مردم کوفه، بدا به حالتان چه کردید؟
خَذَلْتُمْ حُسَینا وَقَتَلْتُمُوُهُ وَانْتَهَبْتُمْ اءَمْوالَهُ وَ وَرِثْتُمُوهُ وَ سَبَیتُمْ نِساءَهُ وَنَكَبْتُمُوهُ؟! فَتَبّا لَكُمْ وَ سُحْقا. به حسین علیه السلام خیانت کردید و او را تنها گذاشتید و آنگاه او را کشتید و اموالش را به غارت بردید و زنانش را به اسیری گرفتید؟ مرگ بر شما،
وَیلَكُمْ، اءَتَدْرونَ اءَی دَواةٍ دَهَتْكُمْ؟ وَاءَی وِزْرٍ عَلى ظُهُورِكُمْ حَمَلْتُمْ؟ وَاءَی دِماءٍ سَفَكْتُمُوها؟
آیا میدانید چه کردید و چه گناه بزرگی را مرتکب شدهاید؟ هیچ میدانید که چه خونهایی را ریختید و چه زنان شریفی را داغدار و چه اموالی را به یغما بردید و لباس چه دختران و زنانی را به تاراج بردید؟ مهر و محبت از دلهایتان برداشته شده است؟
قَتَلْتُمْ خَیرَ رِجالاتٍ بَعْدَ النَّبِی ص ، وَنُزِعَتِ الرَّحْمَةُ مِنْ قُلُوبِكُمْ، شما بهترین مردان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را کشتید؛
اءَلا اِنَّ حُزْبَ اللّهِ هُمُ الغالِبُونَ وَ حِزْبُ الشَیطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ. با این حال حزب خدا پیروز است و حزب شیطان شکست خورده و زیانکار.
سپس آن مخدره مكرمه خاموش گردید،
ثُمَّ قالَتْ: آنگاه این اشعار را بر زبان جاری کرد:
قَتَلْتُمْ اءَخى صَبْرا فَوَیلٌ لامِّكُمُ، برادرم را کشتید پس وای بر مادرانتان - سَتُجْزَوْنَ نارا حَرُّها یتَوَقَّدُ، که به زودی دچار آتشی خواهید شد که گرمایی سوزان دارد - سَفَكْتُمْ دِماءً حَرَّمَ اللّهُ سَفْكَها، خونهایی را ریختید که خداریختنش را حرام کرده بود، - وَحَرَّمَهَا الْقُرآنُ ثُمَّ مُحَمَّدُ، وقرآن و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیزآن را محترم شمرده و حرام کرده بودند - اءَلا فَاءبْشِروا بِالنّار اِنَّكُمْ غَدا، شما را به آتش دوزخ مژده باد که فردا - لَفى سَقَرٍ حَقّا یقینا تَخَلَّدُوا. به یقین در آن جاویدان خواهید ماند.
من همه عمرم در سوگ جانسوز برادرم و ستمی که بر او رفته است، میگریم بر آن انسان والایی که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از بهترین مردان روزگار بود. من بر او اشک خواهم ریخت و همواره بر او خواهم گریست و دانههای درشت و بیشمار اشکم از گونههایم خشک نخواهد شد.» در این هنگام صدای گریه و زاری مردم، به آسمان برخاست.[لهوف سیدبن طاووس]
سخنرانى امام سجاد علیه السّلام ازلهوف
ثُمَّ أَنَّ زَیْنَ الْعابِدینَ ع أَوْمأ الَی النّاسِ أَنِ اسْکُتُوا، فَسَکَتُوا، سپس امام سجاد علیه السّلام به اهل كوفه اشاره نمود كه ساكت باشید. پس همه ساكت شدند.
فَقامَ قائِماً، فَحَمَدَ اللّهَ وَ أَثْنی عَلَیْهِ وَ ذَکَرَ النَّبِیِّ بِما هُوَ أَهْلْهُ فَصَلّی عَلَیْهِ، ثُمَّ قالَ: پس امام سجاد علیه السّلام ایستاد وحمد و ثناى الهى به جا آورد و نام نامى رسول گرامى صلى الله علیه و آله بر زبان راند و درود نامحدود بر روان احمد محمود صلى الله علیه و آله فرستاد؛ سپس فرمود:
أَیُّها النّاسُ مَنْ عَرَفَنی فَقَدْ عَرَفَنی، وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنی فَأَنَا أُعَرِّفُهُ بِنَفْسی: اى مردم ! هر كس مرامىشناسد كه مىشناسد وآنكه نمى شناسد حسب ونسب مراپس من خود را براى اومعرفى مىكنم :
أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ. أَنَا ابْنُ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْلٍ وَ لا تِراتٍ. منم على بن حسین بن على بن ابى طالب ! منم فرزند آن كسى كه او را در كنار نهر فرات سر از بدن جدا نمودند بودن آنكه گناهى مرتكب شده باشد یا آنكه سبب قتل كسى گردیده باشد؛
اءَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِكَ حَریمُهُ وَسُلِبَ نَعیمُهُ وَانْتُهِبَ مالُهُ وَسُبِىَ عِیالُهُ. من فرزند كسى هستم كه حریم او را هتك كردند، و اموالش را ربودند و دارایى اش را غارت كردند و خانواده او را اسیر گرفتند.
اءَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْرا وَكَفى بِذلِكَ فَخْرا. منم فرزند آن کسی که به شکل صبر او را کشتند. و همین افتخار براى ما بس!
اءَیهَا النّاسُ، ناشَدْتُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّكُمْ كَتَبْتُمْ الى اءَبى وَخَدَعْتُمُوهُ وَاءَعْطَیتُمُوهُ مِنْ اءَنْفُسِكُمْ الْعَهْدَ وَالْمیثاقَ وَالْبَیعَةَ وَقاتَلْتَمُوهُ وَخَذَلْتُمُوهُ؟! اى مردم، شما را به خدا سوگند مىدهم آیا جز این است كه شما به پدرم نامه نوشتید و او را فریب دادید؟ و با او عهد و پیمان و بیعت بستید و سپس با او جنگیدید و او را یارى نكردید؟
فَتَبّا لِما قَدَّمْتُمْ لانْفُسِكُمْ وَسَوْءا لِرَاءیكُمْ. پس نابود باد آن چه پیش فرستادید! و چه زشت است رأى و نظر شما!
بِاءَیةِ عَینٍ تَنْظُرونَ الى رَسولِ اللّه ص اذْ یقُولُ لَكُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتى وَانْتَهَكْتُمْ حُرْمَتى فَلَسْتُمْ مِنْ اءُمَّتى ؟! با كدام چشم به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) خواهید نگریست، آن هنگام كه به شما خواهد گفت: «اهل بیت مرا كشتید و حریمم را هتك نمودید، پس شما جزو امّت من نیستید.»
قَالَ الرّاوى : فَارْتَفَعَتْ اءَصْواتُ مِنْ كُلِّ ناحِیةٍ، وَ یقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: هَلَكْتُمْ وَما تَعْلَمُونَ. راوى مىگوید: در این هنگام صداى گریه مردم بلند شد و یكدیگر را نفرین مىكردند و مىگفتند: ندانسته به هلاكت و گمراهى مبتلا شدید.
فَقالَ: رَحِمَ اللّهُ امْراء قَبِلَ نَصیحَتى وَ حَفِظَ وَصِیتى فِى اللّهِ وَ فى رَسُولِهِ وَ اءَهْلِ بَیتِهِ، فَانَّ لَنا فى رَسُولِ اللّهِ ص اءُسْوَةُ حَسَنَةُ. آن گاه حضرت على بن حسین (علیه السلام) فرمود: «رحمت خداوند بر كسى كه نصیحت مرا بپذیرد و سفارشم را در (راه خشنودى) خدا و رسول خدا و اهل بیت او حفظ كند؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) الگوى نیكو براى ما است.»
فَقالُوا بِاءَجْمَعِهِمْ: نَحْنُ كُلُّنا یابْنَ رَسُولِ اللّهِ سامِعُونَ مُطیعُونَ حافِظُونَ لِذِمامِكَ غَیرَ زاهِدینَ فیكَ وَلاراغِبینَ عَنْكَ، مردم کوفه همگی گفتند: «اى فرزند رسول خدا! ما همه گوش (به فرمان) و مطیع توایم، و پیمان خود با تو را حفظ مىكنیم، و از تو روى برنگردانده و دست نمىكشیم، پس فرمان بده، خداوند رحمتت كند! كه ما با هر كس كه با تو سر ستیز داشته باشد، سر ستیز داریم، و با هر كس كه با تو آشتى كند، آشتى مىكنیم. ما قطعاً انتقام خون تو و خود را از كسانى كه به تو و ما ستم كردند، خواهیم گرفت.»
فَمُرْنا بِاءَمْرِكْ یرْحَمُكَ اللّهُ، آنچه امر است رجوع بفرما، خدایت رحمت کند؛
فَاِنّا حَرْبُ لِحَرْبِکَ وَسِلْمُ لِسِلْمِکَ، لَنَأْخُذَنَّ یَزیدَ وَنَبْرَأُ مِمَّنْ ظَلَمَکَ وَ ظَلَمنا. مابادشمنانت دشمنیم و با دوستانت دوستیم ما یزید پلید را به فتراک بسته به خدمت آوردیم و از آن کسی که بر تو و در حقیقت بر ما ستم روا داشت از او بیزاری می جوییم
فَقالَ ع: هَیْهاتَ هَیْهاتَ، أَیَّتُها الْغَدَرَةُ الْمَکَرَةُ، حیلَ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ شَهْواتِ أَنْفُسِکُمْ، أَتُریدُونَ أَنْ تَأْتُوا الَیَّ کَما أَتَیْتُمْ الی أَبی مِنْ قَبْلُ؟! امام سجاد علیه السّلام فرمود: هیهات هیهات....؟! یعنی هیهات هیهات! ای مردم غدار مکار، آنچه نفس شما به آن میل نموده، نخواهید رسید؛ تصمیم دارید همانطور که به پدرانم ستم نمودید بر من نیز همان سلوک روا دارید؟
کَلا وَ رَبِّ الرّاقِصاتِ، فَانَّ الْجَرْحَ لَمّا یَنْدَمِلُ، قُتِلَ أَبی ص بِالامْسِ وَأَهْلُ بَیْتِهِ مَعَهُ، به پروردگار شتران هروله کننده سوگند! که چنین امری واقع نخواهد شد؛ زیرا هنوزم جراحت مصیبت پدر بهبودی نیافته دیروز پدرم با یارانش به دست شما کشته شد
ولَمْ یُنْسَ ثَکْلُ رَسُولِ اللّهِ ص وَثَکْلُ أَبی وَبَنی أَبی، وَ وَجَدَهُ بَیْنَ لِهاتی وَ مِرارَتُهُ بَیْنَ حَناجِری وَحَلْقی، وَغُصَصُهُ تَجْری فی فِراشِ صَدْری. هنوز مصیبت شهادت رسول صلی الله علیه و آله و علی علیه السّلام و فرزندان پدرم فراموشم نگردیده و این غم غضه ها هنوز در کام من باقی است و تلخی آن راه نفس و گلویم را گرفته و در سینه ام گره بسته
وَ مَسأَلَتی أَنْ لا تَکونُوا لَنا وَ لا عَلَیْنا. اکنون در خواستم آن است که نه یاور من باشید و نه دشمن ما.
ثُمَّ قالَ: لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ شَیْخُهُ - قَدْ کانَ خَیْراً مِنْ حُسَیْنٍ وَ أَکْرما - فَلا تَفْرَحُوا یا أَهْلَ کُوفانَ بِالَّذی - أَصابَ حُسَیْناً کانَ ذلِکَ أَعْظَما - قَتیلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ رُوحی فداؤُهُ - جَزَاءُ الَّذی أَرْداهُ نارُ جَهَنَّما. آنگاه امام سجاد علیه السّلام این ابیات را خواند: لا غرو ان...؛ یعنی عجب نیست اگر حسین علیه السّلام را کشتند؛ زیرا پدر او علی علیه السّلام را نیز که بهتر از او بود به شهادت رساندند. پس خشنود نباشید ای کوفیان که حسین علیه السّلام شهید شد؛ زیرا گناه این خوشحالی و خشنودی بسیار بزرگ است فرزند رسول صلی الله علیه و آله در کنار نهر فرات به شهادت نائل آمد، جانم به فدایش باد! جزای آن کس که او را شهید کرده، آتش جهنم است.
ثُمَّ قالَ: رَضینا مِنْکُمْ رَأْساً بِرأْسٍ، فَلا یَوْمَ لَنا و لا عَلَیْنا. سپس امام سجاد علیه السّلام فرمود: رضینا....؛ ما خشنودیم از شما سر به سر، نه به یاری ما باشید و نه به ضرر ما.
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
سخنرانی زینب کبرا علیهاسلام دربا زاركوفه ازلهوف
روایت ا زجذ لم بن كثیرا ست كه كه گفت وارد كوفه شـد م درمحرّم سا ل 61 هـجـری موقـعی بود كه علی بن الحسین عـلیه السلام ازكربلا بكوفه میآ مد و آنها را با لشكریا ن بسیا رد ید م كه مرد م برا ی تما شا پست وبـلـنـد را گرفـته بـودنـد وچـون پیش رفـتم دیـدم عـلی بن الحسین را برشتربی روپوش سواركرده زنا ن كوفه برآنها گریا نند وشنیدم علی بن الحسین با یك ضعف ونا توا نی درحا لتی كه غل جا معه بگردن اوبود ودستها ی اورا بگردنش بسته بودند میفـرمود این زنا ن برما گریه میكنند مگرنه مردا ن آنها ما را كشتند .
وقالَ بَشیرُ بْنُ خزیم الاسْدى : وبشیر بن خزیم اسدی گوید :
وَ نَظَرْتُ الى زَیْنَبَ اِبْنَةِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ، زینب دختر علی را در آن روز دیدم،
فَلَمْ اءَرْ خَفِرَهً قَطُّ اءَنْطَقَ مِنْها، به خدا سوگند زن با حیایی را تا آن روز سخنورتر از او ندیدم؛
کَاءَنَّها تُفْرَغُ مِنْ لِسانِ اءَمِیرِ الْمُؤ مِنینَ ع ، گویا که کلمات را بازبان گویای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام جاری می نمود،
وَ قَدْ اءَوْمَاءَتْ الَى النّاسِ اءَنِ اسْکُتُوا، حضرت زینب سلام الله علیها به مردم اشاره کرد که ساکت شوید.
فَارْتَدَّتِ الانْفاسُ وَ سَکَنَتِ الاجْراسُ، ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد.
ثُمَّ قالَتْ: اءَلْحَمْدُ لِلّهِ، وَ الصَّلاهُ عَلى جَدّى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الاخْیارِ. آنگاه فرمود :ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکو کارش.
اءَمّا بَعْدُ: یا اءَهْلَ الْکُوفَهِ، یا اءَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ، اما بعد : ای مردم کوفه ، ای مردمان حیله گر و خیانت کار !!
اءَتَبْکُونَ؟! فَلارَقَاءَتِ الدَّمْعَهُ، وَلا هَدَاءَتِ الرَّنَّهُ، آیاگریه می کنید ؟؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
اِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ اءَنْکاثا، همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته ی خود را پس از محکم بافتن، یکی یکی از هم می گسست.
تَتَّخِذونَ اءَیْمانَکُمْ دَخَلا بَیْنَکُمْ ، شما سوگندهای خود را در میان خویش، وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید.
اءَلا وَهْلْ فیکُمْ الّا الصَّلَفُ وَالنَّطَفُ، وَالصَّدْرُالشَّنِفُ، وَمَلَقُ الاماءِ، وَغَمْزُ الاعْداءِ؟! آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، وسینه های آکنده از کینه ، ودو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می شود ؟
اءَوْ کَمَرْعى عَلى دِمْنَهٍ. یاگیاهى را مانید که در منجلابها مى روید که قابل خوردن نیست
اءَوْ کَفِضَّهٍ عَلى مَلْحُودَهٍ، یا به نقره اى مانید که گور مرده را به آن آرایش دهند.
اءَلا ساءَ ما قَدَّمْتُمْ لِاءَنْفُسِکُمْ اءَنْ سَخِطَ اللّهُ عَلَیْکُمْ وَ فى الْعَذابِ اءَنْتُمْ خالِدوُنَ. چه بدتوشه ای برای آخرت فرستاده اید؛توشه ای که همان خشم وسخط خدا است و درعذاب جاویدان خواهید بود.
اءَتَبْکُونَ وَ تَنْتَحِبونَ؟! آیاگریه می کنید؟ وزار می زنید؟
اِیْ وَاللّهِ فَابْکُوا کَثیرا، وَاضْحَکُوا قَلیلا. آری به خدا سوگندکه بایدگریه کنید،پس بسیاربگرییدوکمتربخندید.
فَلَقَدْ ذَهَبْتُمْ بِعارِها وَشَنارِها، وَلَنْ تَرْحَضُوها بِغَسْلٍ بَعْدَها اءَبدا. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
وَ اءَنّى تَرْحَضُونَ قَتْلَ سَلیلِ خاتَمِ النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنِ الرِّسالَهِ، وَ سَیِّدِ شَبابِ اءَهْلِ الْجَنَّهِ، و چگونه می توانیدننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)،خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید ؟
وَ مَلاذِ خِیَرَتِکُمْ، وَ مَفْزَعِ نازِلَتِکُمْ، وَ مَنارِحُجَّتِکُمْ، وَمِدْرَةِ سُنَّتِکُمْ.کسی که پناه مومنان شما، وفریادرس در بلایای شما، ومشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت، و زبان و پیشوای سنت در میان شما بود.
اءَلا ساءَ ماتَزِرونَ، وَبُعْداً لَکُمْ وَسُحْقاً، چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید ، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد.
فَلَقَدْ خَابَ السَّعْیُّ، وَتَبَّتِ الایْدی ، وَخَسِرَتِ الصَّفْقَهُ، که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است،
وَبُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ، وَضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَهُ. و خود را به خشم خدا گرفتار نموده اید، وخواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
وَیْلَکُمْ یا اءَهْلَ الْکُوفَهِ، وای بر شما ای مردم کوفه !
اءَتَدْرُونَ اءَیَّ کَبِدٍ لِرَسُولِ اللّه فَرَیْتُمْ؟! آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید ؟
وَاءَیَّ کَریمَهٍ لَهُ اءَبْرَزْتُمْ؟! وچه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده اید ؟!
وَاءَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ؟! وچه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟!
وَاءَیَّ حُرْمَهٍ لَهُ انْتَهَکْتُمْ؟! و چه حرمتی از او شکسته اید؟!
لَقَدْ جِئْتُمْ بِها صَلْعاءَ عَنْقاءَ سَوْداءَ فَقُماءَ خَرْقاءَ شَوْهاءَ، کَطِلاعِ الارْضِ وَ مِلاءِ السَّماءِ. شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشکار به انجام رسانید؛جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه ، تاریک و جبران ناپذیر بوده ، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
اءَفَعَجِبْتُمْ اءَنْ مَطَرَتِ السَّماءُ دَما، آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می کنید؟
وَلَعَذَابُ الاخِرَهِ اءَخْزى وَاءَنْتُمْ لا تُنْصَرُونَ، در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
فَلایَسْتَخِفَّنَّکُمْ الْمَهْلُ، پس مهلت هایی که خدای متعال به شما می دهد موجب خوشی شما نگردد،
فَاءنَّهُ لا یَحْفُزُهُ البِدارُ وَ لا یَخافُ فَوْتَ الثّارِ، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد.
وَ انَّ رَبَّکُمْ لَبِالْمَرْصادِ. و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
قَالَ الرّاوى : فَوَ اللّهِ لَقَدْ رَاءَیْتُ النّاسَ یَوْمَئِذٍ حِیارى یَبْکُونَ، وَقَدْ وَضَعُوا اءَیْدیهُمْ فى اءَفْواهِهِمْ. روای گوید : به خدا سوگند در آن روز مردم را دیدم که حیرت زده گریه می کردند و گاه دست در دهان گرفته و پشت دست به دندان می گزیدند.
وَرَاءَیْتُ شَیْخا واقِفا الى جَنْبى یَبْکى حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ، از ان میان پیرمردی در کنار من ایستاده و می گریست ، چنانکه محاسن او از اشکش تر شده بود.
وَهُوَ یَقُولُ: بِاءَبى اءَنْتُمْ وَاءُمّى کُهُولُکُمْ خَیْرُ الْکُهُولِ، وَشَبابُکُمْ خَیْرُ الشَّبابِ وَنِساؤ کُمْ خَیْرُ النِّساءِ، وَنَسْلُکُمْ خَیْرُ نَسْلٍ، لایُخزى وَلایَبْزى . بود او می گفت : پدر و مادرم فدای شما باد !! پیران شما بهترین پیران ، جوانان شما بهترین جوانان، زنان شما بهترین زنان ونسل شمابهترین نسل است؛ هر گز خوار نشده وپذیرای شکست نمی گردید.
فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ یا عَمَّةِ اسْكُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَأَنْتِ بِحَمْدِ الله عَالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُكَاءَ وَالْحَنِینَ لَا یرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَكَتَتْ... امام سجاد(ع) خطاب به زینب(س) فرمود: «ای عمه خاموش باش؛ باقی ماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو به حمدالله ناخوانده دانایی و نیاموخته خردمند و گریه و ناله رفتگان را باز نمیگرداند.»
لغا ت مشكله- ختل:لاف زدن. غـدر:پیما ن شكستن. اَیما ن:سوگندها. دخـل:بمعنا ی دغـل. با طن بخلاف ظاهـر. صلف:مردلاف زن،خوراک بی مزه،ابركم با را ن پررعـد. نطف:آ لودگی به ننگ.عیب وبدی،آلودگی بعیب،پلید،مردفریبنده. شـنف:دشـمنی وكینه،دشمن دار. مـلـق:چا پلوسی کردن، بزبان بخشیدن نه بدل، غمزبا لعین:بچشم اشا رت کردن، غمزبالرجل:شتا فـتن ببدی وسخن چینی کردن.
ترجمه خطبه به شعر
درآن لحظه كه بودی ازدحا می - یكی گریا ن یكی درشاد كا می
زهرجا نب صدای جا ن خرا شی - زهرگوشه خروش واغتشا شی
اشا ره كرد تا خا موش با شید - بگفتا رم سرا پا گوش با شید
نفسها دردرون سینه برگشت - دوچشما ن سوی زینب خیره ترگشت
پس ازحمدوسپا س خا لق پا ك - درودی برمحمد شا ه لو لا ك
بگفت ای كوفیا ن سست پیما ن - كه اهل خدعه اید واهل خذلا ن
برای ما زدیده اشك با رید - زسینه نا له وفریا دآرید
الهی اشكتا ن جاری بما ند - شما را شیون وزاری بما ند
شما ما نند آن پیره زن هستید - كه هرچه با فتید ازهم گسستید
شما كه رشته ایما ن ببستید - چه شد آن عهدوپیما ن را شكستید
دوبا ره سوی كفروشرك رفتید - ندای خصم را لبّیك گفتید
شما را خصلتی جزادّعا نیست - بجزخودخوا هی وكبروریا نیست
چنا ن با شیدبرما اشك ریزا ن - تملّق گوی ما نند كنیزا ن
شما با شید ما نند علفها - كه دارد سبزی ودارد شغفها
ولی درمزبله روئیده با شد - زریشه رشه اش پوسیده با شد
ویا چون گچ كه تنها روبنا ئید - به آن آلایش قبری نما ئید
چه بد توشه برای خودنها دید - بدا م كا رهای خود فتا دید
شما را خشم حق گردید لازم - كه با دوزخ روی با شد ملازم
قسم برذا ت آ ن خلّا ق جبّار - كه میبا شید برگریه سزاوار
كنون كه ره به اهلبیت بند ید - بسی گریه كنیدوكم بخندید
شما تا با حقیقت درنبردید - بعیب وعا رخود آلوده گردید
كه با شد انعكا سش با زتا بی - نخوا هد شست لوشش هیچ آ بی
چه چیزی میتوا ن سا زد تلا فی - چنین جرم وجنا یا ت وخلا فی
چه جبرا ن میكند قتل امامی - كه آتش زد دل خیر الأنا می
جگرگوشه بختم المرسلین بود - امیدی بررسول راستین بود
ولی ذا ت حق نیكوسرشت است - كه سید برجوا نا ن بهشت است
پنا ه تكیه گا ه هربلا بود - نشا نه درمسیر راهها بود
چراغ روشن هرانجمن بود - زعیم وپیشوا ئی مؤتمن بود
زبا ن راستین حجّت حق - ولی الله اعظم نورمطلق
شما را بودمأ من درحوادث - طرازوملجا ی درهرحوا دث
ازاودین وشریعت برگرفتید - كه راه ورسم پیغمبرگرفتید
شما را بهرروزی كه خطیره - عجب وزربزرگی شد ذ خیره
فروافتید آخردرفلا كت - سرانجا م شما با شدفلا كت
بصورت دردل دوزخ بیفتید - ازاین راهی كه بد بختا نه رفتید
زكوششها ی خودنومید گردید - اسیرآنچه میترسید گردید
شما را دستها ببریده بادا - حیا ت وزندگی برچیده با دا
كن.ن عهدی كه با دشمن ببندید - بجزخسران دگرخیری نبینید
بخشم كبریا برگشته با شید - همیشه واله وسرگشته با شید
شما را ننگ وذلّت شد فراگیر - كجا جبران شود این جرم وتقصیر
بدا برحا لتا ن ای وای ای وای - با هل البیت بنمودید ایذای
چه قلبی ازپیمبرپا ره كردید - عیا ل الله را آوا ره كردید
چه خونی ریختید ازوی روی خا ك - هزارافسوس ازاین وضع اسفنا ك
چه گلها ئی كه پژمرده نمودید - برون افكنده ازپرده نمودید
عجب كا رتا سّف با ركردید - چه بد برخورد درانظا ركردید
كه نزدیك است ازآثا رآنها - شكا فد كهكشا نها آسما نها
زمین وكوهها صد پا ره گردد - بلا نا زل بسی هموا ره گردد
زظلمی كه بآ ل الله رفته - زمین وآسما نها را گرفته
عجب كردید زین كا ری كه دارید - زسقف آسما نها خون ببا رید
سزای آنچه بنمودید اكنون - كه قلب عا لمی گشته پرازخون
قیا مت آ ن عذا بی را ببینید - بسی رسوا ترازآنچه كه دیدید
بدین را ه بدی كه درتلا شید - مبا دا خوشدل ومغروربا شید
خدا تعقیب بنما ید جنا یا ت - شتا ب هرگزنسازد درمكا فا ت
ندارد وحشت ونبود منا مش - رود ازدست وقت انتقا مش
همیشه تا خدا واین جها ن است - خدا اندر كمین عا صیا ن است
عبدالحسین اشعری:درعزای مظلوم ص183
بحر طویل خطبه حضرت زینب س در کوفه
کوفه شهری است پر از فتنه و آشوب و بلا صحنه ای از کرب و بلا، خلق ز اطراف و ز اکناف روان گشته سوی شهر، گروهی به جگر سوز و گروهی به بصر اشک و گروهی زخوارج همه خشنود زخشم احد قادر معبود، همه منتظر عترت پیغمبر اسلام، به کوفه شده اعلام که از جور و جفا و ستم و گردش ایام، رسیدند به آیین اسارت حرم الله به عز و شرف و جاه، به اشک و شرر و آه ستادند و گشودند همه چشم تماشا، که ببینند اسیران شه کرب و بلا را.
در آن هلهله و شور، گروهی شده محزون و گروهی شده مسرور، گروهی زخدا دور، در آن عرصه ی محشر صدف بحر ولایت، ثمر نخل ولا، دخت علی، شیر خدا جلوه ی مصباح، هدا، شیرزن کرب و بلا، زینب کبرا، به همان شیوه ی حیدر، به همان عزت مادر، به بلندای مقام دو برادر، به فصاحت، به بلاغت، به شهامت، به شجاعت، چو یکی کوه مقاوم، به خروش دل دریا، به نهیبی که صلای علوی داشت به نام احد قادرمنان به چنین خطبه سخن گفت که دیدند به نطق اش نفس شیر خدا را.
بعد حمد احد و نعت محمد همه دیدند که آن عصمت دادار ندا داد که ای وای بر احوال شما مردم غدارِ ستم پیشه ی مکارِ جنایت گرِ بی عار، عجیب است که دارید بدین ننگ به دل ناله به رخ اشک الهی نشود اشک شما خشک و بگریید به این ننگ که بردامن آلوده نهادید، شما آن زنی استید که بگسیخت همه رشته ی خود را و شما سبزی فاسد شده در مزبله هایید، شما همچو گچ روی مزارید، ندارید به جز زشتی و پستی و دورویی که خود آراسته مانند زنان در اجنبیانید، بگریید که پستید نخندید که مستید همین لکه ی ننگی که نهادید به دامن، به خدایی خدا پاک به صد بحر نگردد، نتوان شست به آب دو جهان ننگ شما را.
وای بر حال شما مردم کوفه! به جگر پاره ی پیغمبر اسلام چه کردید که از آن، جگرِ ختمِ رسل پاره شد و سوخت، بدانید که از آتش بیداد شما سوخت دل فاطمه آن بضعه ی پیغمبر اکرم، به خود آیید و ببینید چه خون های شریفی زِ دم تیغ شما ریخته برخاک، چه تن های لطیفی که زشمشیر شما شد همه صدچاک، چه بی باک کشیدید به آتش حرم آل نبی را و کشاندید به صحرا و در و دشت زن و دختر و اطفال صغیری که نهادند سر از کثرت وحشت به بیابان و دویدند روی خار مغیلان و زدید از ره بیداد به کعب نی و سیلی ستم در حرم آل علی فاطمه ها را به خدا پیش تر از این ستم و ظلم و جنایت چه به مکه چه مدینه چه سر کوچه و بازارندیدند ندیدند قدو قامت ما را.
گر از این ظلم و ستم ابر شود آتش وباران همه خون گردد و چون سیل ببارد به زمین یا که سماوات شوند از همه سو پاره و ریزند زافلاک به روی کره ی خاک و یا باز شود کام زمین و بکشد در دل پر آتش خود خلق جهان را عجبی نیست، شما نامه نوشتید که فرزند پیمبر به سوی کوفه بیاید، در رحمت به سوی خلق گشاید، همه گفتید که باید پسر فاطمه برما ره توحید نماید، به چه تقصیر کشیدید به رویش ز ره کینه وتزویر همه نیزه و شمشیر، گه از سنگ و گهی تیر، کجا رفت جوانمردی و قدر و شرف و غیرت و مردانگی افسوس که کشتید پس از کشتن هفتاد و دوتن مثل علی اکبر و عباس نهادید به نی رأس امام شهدا را.
کوفه رفته است فرو یکسره درننگ، از این خطبه شده زاده ی مرجانه دگر شیشه ی عمرش هدف سنگ، که ناگاه سر یوسف زهرا به سرِنیزه عیان گشت همان روبه روی محمل زینب همه گفتند امان از دل زینب، به جبین خون و به رخ زخم و به لب آیه ی قرآن، چه دل انگیز صدایی، چه ندایی، چه نوایی که زمام سخن از زینب مظلومه گرفته نه همین برد دل خواهر خود را که دل دشمن خود را نه دل دشمن خود را که دل قاتل خود را همه گشتند در آن جلوه گری محو جمالش، همه مبهوت جلالش، همه دادند به انگشت نشانش، نگه او به روی زینب و زینب نگه افکند به رویش که هلالم! چه قَدَر زود غروبِ تو سیه کرد همه ارض و سما را.
گل احمد، گل حیدر، گل زهرا، همه ی آرزوی من به سر و صورت خونین و به پیشانی بشکسته ولب های به خون شسته و چشمان خدابین و به اشکی که روان است زچشمت به رگ پاره و خونی که روان است ز رگ های گلویت، نگهم کن، نگهم کن، نگهم کن که دلم پاره شد از نغمه ی قرآنِ سرت بر سر نیزه، عجبا فاطمه می گفت به من قصه ی داغ تو، نمی گفت که روزی به سر نیزه سر پاک تو بر محمل من سایه کند، لب بگشا ای به لبت آیه ی قرآن نه به من با گل نورسته خود حرف بزن، در تب و در تاب شده، بر تو دلش آب شده، تا ز تنش روح نرفته است بخوان بار دگر آیه ی قرآن و بگو ذکر خدا را. غلامرضا سازگار
دربین اینكه آن با نوبا اهل كوفه سخن میگفت ومردم منقلب وهیجا ن زده شده بودند عمرسعد دید اوضاع واحوال دگر گون میشود وبیم فـتنه میرود به شمرگفـت سرامام حسین (علیه السلام) را ببرنزدیك محمل زینب آرام میگیرد، نا گها ن شیون مردم بلند شد نگا ه كردند د ید ند سـرها ی شهدا نمو د ا ر شد پیشا پیش سرمبا رك ا ما م حسین(ع) بود وهو راس زُهـریّ قـمریّ اشـبه الخـلق برسول الله (ص)ولحیته كسواد السبح قد ا تّصل بها الخضا ب ووجهه دارة قمرطا لع والـرّیح یلعب بها یمینا وشما لا. چشم با نو زینب(س) به آن سرمطهّـرا فتا د د ید محا سنش پرخون ا ست. اشكش جا ری وبی تا ب شد سخن را قطع نمود، فـنطحـت جبینها بمقدم المحمل حتّی راینا الدّ م یخـرج من تحت قناعها. سرخود زدچنا ن بر چوب محمل - كه ازخون نا قه اش بنشست درگل. واومات الیه بحرقة وجعلت تقول - یا هلا لاً لما استتمّ كما لاً - غا له خسفه فا بدا غروبا - ما توهّـمت یا شقـیق فؤادی - كا ن هـذ ا مقـدّ را مكتوبا - یا اخی فا طم الصّغیرة كلّم - ها فقد كا د قلبها ان یذوبا - یا اخی قلبك الشّفیق علینا - ما له قـد قـسی وصارصلـیبا - یا اخی لوتری عـلـیـا عـلی الأسر - مع الیتم لایطیق وُجوبا - كلّما اوجعوه با لضّرب نا دیك - بذلّ یفـیض دمعا سكوبا - یا اخی ضُمّه الیك وقـَرِّبه - وسكِن فؤاده المرعـوبا - ما ا ذَ لّ الیتیمَ حین اُنا دی - بأ بیه ولا یرا ه مُجیبا. «نهضت حسینی ج2ص76به نقل ازلهوف ص46-وقایع عاشوراج2ص82به نقل ازلهوف ص64-زندگا نی امام حسین(ع)ص566»
چون به روی نی دید راس شاه دین را
چون به روی نی دید راس شاه دین را - گفت ای برادر من چه دل غمینم
توبروی نیزه خوش بصوت قرآن - من به پای نیزه پنجه بر جبینم
قسمت من وتو از ازل چنین بود - تو بلا نشان و من بلا نشینم
تو شهید دشت كربلا شدستی - من اسیراین قوم با مَحَن قرینم
توبروی نیزه همچنان هلالی - من میان محمل اینچنین حزینم
یا بیا جلو رو تا مرا نبینی - یا بیا عقب رو تا ترا نبینم
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
سخنا ن ا ما م ز ین ا لعا بد ین علیه السلام در بازار كوفه
خذیم بن شریک گوید حضرت سجّا دزین العا بد ین علیه السلام درب دروازه كوفه ازدحا م شگفتی مشا هده كردوسخنا ن نا روائی نسبت بسرمقدّس واهلبیت بواسطه تبلیغا ت سوء میشنید یكمرتبه حضرت اشا ره کرد به سکوت همه سا کت شدند بطرزی كه قدرت برتكلّم كرد ن ندا شتند (و متوجه کلمات زین العا بد ین علیه السلام شدند) سپس فرمود :
فحمدالله واثنی علیه و ذکرالنّبی فصلّی علیه ثمّ قال:
اَیُّهَا النّاسُ! مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی، وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَاَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَ لا تِرات، اى مردم! هر کس مرا شناخت که مى داند من کیستم، ولى آن کس که مرا نمى شناسد بداند که من على فرزند حسینم، همان کس که بدون هیچ جرم و گناهى کنار شطّ فرات [با لب تشنه] سر بریده شد.
اَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَسُلِبَ نَعِیمُهُ وَانْتُهِبَ مالُهُ وَسُبِیَ عِیالُهُ، من فرزند کسى هستم که حریمش مورد بى حرمتى قرار گرفت و اموالش به غارت برده شد و خانواده اش به اسارت گرفته شد.
اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً. من پسر کسى ام که با آزار و شکنجه به شهادت رسید و همین افتخار ما را کافى است!
اَیُّهَا النّاسُ! ناشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلى اَبِی وَخَدَعْتُمُوهُ، اى مردم! شما را به خداسوگند! آیا قبول دارید که همین شما بودید که به پدرم نامه نوشتید [و او را براى آمدن به کوفه دعوت کردید] ولى با او به نیرنگ عمل کردید.
وَاَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَالْمِیثاقَ وَالْبَیْعَهَ ثُمَّ قاتَلْتُمُوهُ وَخَذَلُتمُوهُ؟ با او با جان خویش عهد و پیمان بستید و بیعت نمودید، آنگاه او را تنها گذاشته و با وى پیکار کردید؟!
فَتَبّاً لَکُمْ ما قَدَّمْتُمْ لاَنْفُسِکُمْ وَ سَوْاةً لِرَاْیِکُمْ، خداوند شما را به خاطر توشه بدى که براى خود از پیش فرستادید و تصمیم بدى که [در زندگى] گرفتید، نابود کند.
بِاَیَّةِ عَیْن تَنْظُرُونَ اِلى رَسُولِ اللهِ (صلى الله علیه وآله) یَقُولُ لَکُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتِی وَانْتَهَکْتُمْ حُرْمَتِی فَلَسْتُمْ مِنْ اُمَّتِی. شما با چه چشمى مى خواهید به پیامبر خدابنگرید آن زمان که [در قیامت] به شما مى گوید: شما خاندان مرا کشتید و حریم مرا مورد هتک و بى احترامى قرار دادید، شما از امت من نیستید.
قَالَ الرّاوى : فَارْتَفَعَتْ اءَصْواتُ مِنْ كُلِّ ناحِيَةٍ، وَيَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: هَلَكْتُمْ وَما تَعْلَمُونَ.
«حذیم» مى گوید: با این خطابه، صداى گریه مردم بلند شد و مردم به یکدیگر مى گفتند: نابود و بدبخت شدید، ولى خودتان نمى دانید!»
فَقالَ: (رَحِمَ اللّهُ امْراء قَبِلَ نَصيحَتى وَحَفِظَ وَصِيَّتى فِى اللّهِ وَفى رَسُولِهِ وَاءَهْلِ بَيْتِهِ، فَانَّ لَنا فى رَسُولِ اللّهِ ص اءُسْوَةُ حَسَنَةُ). امام سجاد(علیه السلام) در ادامه فرمود: «خداوند بیامرزد، آن کس که نصیحت و اندرز مرا بپذیرد و سفارش مرا درباره تقواى الهى و درباره رسولش و اهل بیتپیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر بسپارد؛ چرا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى ما اسوه و سرمشق نیکو و ارزشمندى است».
فَقالُوا بِاءَجْمَعِهِمْ: نَحْنُ كُلُّنا يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ سامِعُونَ مُطيعُونَ حافِظُونَ لِذِمامِكَ غَيْرَ زاهِدينَ فيكَ وَلاراغِبينَ عَنْكَ، مردم همگى فریاد زدند: اى فرزند رسول خدا (صلى الله علیه وآله) همه ما گوش به فرمان و مطیع توایم و حافظ و نگهبان جان و مال شما هستیم؛ هرگز از شما روى گردان نیستیم،
فَمُرْنا بِاءَمْرِكْ يَرْحَمُكَ اللّهُ، فَانّا حَرْبُ لِحَرْبِكَ وَ سِلْمُ لِسِلْمِكَ، به ما فرمان بده ـ خدایت رحمت کند ـ که ما با هر کس تو بجنگى، مى ستیزیم و با هر کس که آشتى نمایى، صلح مى کنیم،
لَنَاءْخُذَنَّ يَزيدَ وَنَبْرَاءُ مِمَّنْ ظَلَمَكَ وَ ظَلَمنا. و کسانى که به شما و ما ستم کردند و ظلم روا داشتند را مجازات خواهیم نمود!!
فَقالَ ع : هَيْهاتَ هَيْهاتَ، اءَيَّتُها الْغَدَرَةُ الْمَكَرَةُ، حيلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ شَهْواتِ اءَنْفُسِكُمْ، امام سجاد(علیه السلام) فرمود: هیهات! اى گروه پیمان شکن حیله گر! [هرگز به وعده هاى شما اطمینانى نیست زیرا] میان شما و خواسته هایتان پرده اى [از جهل و غفلت و ناتوانى] افکنده شده؛
اءَتُريدُونَ اءَنْ تَاءْتُوا الَيَّ كَما اءَتَيْتُمْ الى اءَبي مِنْ قَبْلُ؟!آیا با همان حال و هوایى که ازقبل به سراغ پدران ما رفتید، مى خواهید به سراغ من بیایید [که فقط وعده مى دهید و عمل نمى کنید؟!]؛
كَلا وَرَبِّ الرّاقِصاتِ، فَانَّ الْجَرْحَ لَمّا يَنْدَمِلُ، به خداىِ مرکب هاى تندرو که زایران خانه خدارا به سوى منا مى برند سوگند! که هرگز چنین نخواهد شد [و من فریب وعده هاى شما را نمى خورم]؛ چرا که هنوز آن زخمها بهبود نیافته.
قُتِلَ اءَبى «ص» بِالامْسِ وَاءَهْلُ بَيْتِهِ مَعَهُ، وَلَمْ يُنْسَ ثَكْلُ رَسُولِ اللّهِ «ص» وَثَكْلُ اءَبى وَبَنى اءَبى ، همین دیروز بود که پدرم و جمعى از خاندانش به شهادت رسیده اند و هنوز داغ مرگ رسول خدا (صلى الله علیه وآله) را فراموش نکرده بودم که داغ مرگ پدر و فرزندان پدر و جدم اختیار از من ربود.
وَ وَجَدَهُ بَيْنَ لِهاتى وَمِرارَتُهُ بَيْنَ حَناجِرى وَحَلْقى ، وَغُصَصُهُ تَجْرى فى فِراشِ صَدْرى. تلخى اندوه آن را در گلوگاهم احساس مى کنم و درد جانکاهش در سینه ام جارى است.
وَ مَساءَلَتى اءَنْ لا تَكونُوا لَنا وَ لا عَلَيْنا. خواسته من از شما این است که نه از ما طرفدارى کنید و نه با ما به جنگ و ستیز برخیزید "ما را به خیر شما امیدى نیست، شرّ مرسانید".
ثُمَّ قالَ: آنگاه امام زین العابدین(علیه السلام) با این ابیات سخنش را پایان داد:
لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَشَيْخُهُ، قَدْ كانَ خَيْرا مِنْ حُسَيْنٍ وَاءَكْرما، جاى شگفتى نیست اگر حسین(علیه السلام) و پدرش که از او بزرگوارتر و بهتر بود کشته شدند.
فَلا تَفْرَحُوا يا اءَهْلَ كُوفانَ بِالَّذى، اءَصابَ حُسَيْنا كانَ ذلِكَ اءَعْظَما، اى کوفیان به آنچه که به حسین رسید و بسیار هم مصیبت بزرگى بود، شادمان نباشید.
قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ رُوحى فداؤُهُ،جَزَاءُ الَّذى اءَرْداهُ نارُ جَهَنَّما، جانم فداى آن کشته اى که کنار شط آب [با لب تشنه] به شهادت رسید، ولى کیفر آن کس که وى را شهید کرد، آتش دوزخ است.
ثُمَّ قالَ: رَضينا مِنْكُمْ رَاءْسا بِراءْسٍ، فَلا يَوْمَ لَنا و لا عَلَيْنا. سپس فرمود: ماازشما سربه سر راضی هستیم، «خواسته من از شما این است که» نه از ما باشید و نه برما «همین مقدارکه مجددا با ما به جنگ و ستیز برنخیزید خوب است»"ما را به خیر شما امیدى نیست، شرّ مرسانید".
داستان این خطبه نشان مى دهد که کوفیان با ضرباتى که خطبه کوبنده امام سجاد (علیه السلام) بر روحشان وارد کرد چنان به هیجان آمدند که آماده پیکار با دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و گرفتن انتقام از قاتلان شهداى کربلا شدند، ولى امام (علیه السلام) که مى دانست آنها «که فعلا احساساتی شده اند» بى وفایى خود را بارها نشان داده اند و سست تر از آن هستند که قیام همه جانبه اى بر ضد جانیان بنى امیه کنند، سخنان آنها را رد کرد و فرمود: به این بسنده مى کنم که بر ضد ما گامى بر ندارید که به خیر شما امیدى نیست اى سیاه رویان! (احتجاج طبرسى، ج 2، ص 117 - 119 و بحارالانوار، ج 45، ص 112 – 113- گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث جلد شانزدهم ص ۱۱۹ - بحارالانوار،ج 45،ص 112 - منتهی الامال، ج 1،ص 208 - لهوف سید بن طاووس، ص 187- وقایع عاشورا ج2 ص94 - زندگا نی امام حسین(ع) ص576- نهضت حسینی ج2ص83 به نقل ازمحرق القلوب وذریعة النّجا ة واحتجا ج)
ببین د ر کوفه زین العابدین را - امام و اهل بیت طاهرین را
غل و زنجیر برگردن ولیکن - ببین آن خطبه های آتشین را
میا ن ا ز د حا م ا هل کوفه - تو بنگر آن ا ما م چارمین را
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 14 محرم 1444 )
• تولد "ابن حجاج" شاعر معروف شيعي عرب (330 ق)
حسين بن احمد بن حجّاج كاتب بغدادي معروف به ابن الحجّاج و از معاصران سيد مرتضي و سيدرضي بود. او در عهد ديالمه زندگي ميكرد و از شعراي بزرگ دوستدار اهلبيت رسالت(ع) به شمار ميرفت. اشعار ابن حجاج، طبيعي و خالي از تكلّف بود، به طوري كه مورخان مشهور مسلمان، مانند ابن خلكان، او را در اين ...
• رحلت فقيه، اصولي و رجالي شيعه آيت اللّه "سيدصدرالدين عاملي اصفهاني" (1263 ق)
سيدمحمد صدرالدين عاملي فرزند سيد صالح از فقهاي بزرگ و علماي قرن سيزدهم هجري قمري است. وي علاوه بر فقه، اصول، حديث و رجال، در ادبيات و شعر، توانا بود و اشعار زيبايى سروده است. سيد صدرالدين از حوزهي درس سيد جواد عاملي، سيد بحرالعلوم و پدر زن خويش شيخ جعفر كاشف الغطاء استفاده نموده ...
• درگذشت فقيه و مفسر "سيدابوالقاسم لاهوري" (1324 ق)
ابوالقاسم بن حسين بن نقي رضوي تقوي لاهوري، فقيه و مفسّري بود كه در كشمير متولد شد. وي از مشاهير علماي هند و عالمي فقيه، فاضل، مفسر متبحّر و داراي تاليفات متعددي است. او در لاهور مدفون ميباشد. آثار ابوالقاسم لاهوري عبارتند از: برهانِ شَقُّ القَمَر و رَدُّالنير الاكبر، الصراطُ المستقيم ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
اعدام "ميرزا رضا كرماني" به جرم قتل ناصرالدين شاه (21مرداد1276 ش)
اعدام "ميرزا رضا كرماني" به جرم قتل ناصرالدين شاه (1276 ش) ميرزا رضا كرماني در كرمان به دنيا آمد. در جواني به تهران رفت و به دستفروشي و سمساري مشغول شد تا اينكه رفته رفته مورد اعتماد تجار تهران قرار گرفت. وي در سال 1268 ش پس از آشنايي با سيدجمال الدين اسدآبادي، سخت مجذوب انديشه ها و افكار او شد و از همان زمان، به فعاليتهاي سياسي پرداخت. در پي استبداد و جور زمان ناصرالدين شاه قاجار و اخراج سيدجمال الدين اسدآبادي از ايران، ميرزا رضا كرماني بارها به گونه كتبي و شفاهي به ناصرالدين شاه و درباريانش اخطار نمود كه به جهت بياحترامي و ستمي كه درباره سيدجمال الدين روا داشته اند، كشته خواهند شد. رژيم استبدادي قاجار، زبان تيز و حركات اعتراضآميزِ او را تحمل نكرد و ميرزا رضا را به 7/5 ماه زندان محكوم كردند. ميرزا پس از آزادي، راهي اسلامبول تركيه گرديد و با سيد ديدار نمود. ميرزا از اوضاع ايران بسيار ناليد و سيد او را به كندن ريشه فساد كه همان ناصرالدين شاه بود، تشويق كرد. سرانجام شاه قاجار كه در تدارك برگزاري جشنهاي پنجاهمين سال سلطنت خود بود، در 17 ذي القعده 1313ق برابر با 13 ارديبهشت 1275ش با 3 گلوله ميرزا رضا در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) در ري كشته شد. ميرزا با بيان سخناني در دادگاه فرمايشي، حقايق را بازگو نمود و شاه را رسوا كرد. سرانجام ميرزا رضا كرماني در روز دوم ربيعالاول 1314 ق برابر با 21 مرداد 1276ش توسط دستگاه جبار قاجار به دار آويخته شد و به شهادت رسيد. آخرين جمله ميرزا اين بود: "اين چوبه دار را به يادگار نگه داريد، من آخرين نفر نيستم".
میرزا رضا کرمانی را بهتر بشناسیم - مشاهیر عقدا - شهرداری عقدا
میرزا رضا کرمانی: چوبه دار را به یادگار نگه دارید؛ من آخرین ...
کتابها از انگیزه میرزا رضا کرمانی در قتل ناصرالدینشاه چه ...
متن کامل صورتجلسه بازجویی از میرزا رضا کرمانی - تاریخ ...
انگیزه "میرزا رضا کرمانی" از قتل ناصرالدینشاه چه بود؟ + ...
بخشهایی از متن بازجویی میرزا رضا کرمانی در نظمیه تهران
انگیزه "میرزا رضا کرمانی" از قتل ناصرالدینشاه +عکس - ...
جواب قاطع میرزا رضای کرمانی برای قتل ناصرالدین شاه
مرداد 21 | میرزا رضا کرمانی اعدام شد - تاریخ ایرانی
روزی که میرزا رضا کرمانی اعدام شد - ایران آنلاین
میرزا رضا کرمانی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
میرزای کرمانی که بود؟ - تبیان
میرزا رضا کرمانی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 21 مرداد 1401 )
اعدام "ميرزا رضا كرماني" به جرم قتل ناصرالدين شاه (1276 ش)
ميرزا رضا كرماني در كرمان به دنيا آمد. در جواني به تهران رفت و به دستفروشي و سمساري مشغول شد تا اينكه رفته رفته مورد اعتماد تجار تهران قرار گرفت. وي در سال 1268 ش پس از آشنايي با سيدجمالالدين اسدآبادي، سخت مجذوب انديشهها و افكار او شد و از همان زمان، به فعاليتهاي سياسي پرداخت. ...
دستگيري سران كميته مجازات و انحلال آن (1296ش)
كميته مجازات، گروهي سري بود كه در سال 1295 ش در تهران تشكيل شد و بنيانگذاران آن، تني چند از طرفداران مشروطه بودند كه پس از استقرار نظام جديد، مقاصد خود را دست نايافته ديدند و ناكامي مشروطيت را به سبب خيانت و بيكفايتي وزرا ميدانستند. از اين روي، تصميم گرفتند با تشكيل گروهي به نام ...
مرگ سپهبد "تيمور بختيار" رييس ديكتاتور ساواك و مهره رژيم شاهنشاهي (1349 ش)
تيمور بختيار در سال 1292 ش در شهركرد به دنيا آمد و پس از پشت سر گذاشتن دروس ابتدايي وارد دانشكده نظام شد. وي طي ساليان بعد مدارج نظامي را طي كرد و پس از كودتاي 28 مرداد 32، به فرمانداري تهران رسيد. بختيار پس از روي كار آمدن منوچهر اقبال، به عنوان معاون نخست وزير و اولين رييس سازمان ...
شكنجه و شهادت سه پاسدار كميته انقلاب اسلامي به دست منافقان كوردل (1361 ش)
منافقين پس از آن كه راه خود را از مسير انقلاب و نظام اسلامي جدا كردند، هميشه سعي ميكردند تا به روشهاي گوناگون، خللي در اين راه ايجاد كرده و نظام را با مشكل روبرو سازند. آنان براي اين منظور از ترور و آدمكشي در كوچه و بازار و قتل و كشتار انسانهاي بيگناه، ابايي نداشتند و دستان خود ...
رحلت عالم بزرگوار، "احمد سبط الشيخ انصاري" از نوادگان شيخ مرتضي انصاري (1374 ش)
آيت اللَّه شيخ احمد سبط الشيخ از نوادگان خاتم الفقهاء و المجتهدين، شيخ مرتضي انصاري عالم بزرگ قرن سيزدهم هجري، در سال 1309 ش در دزفول و در بيت علم و تقوا و فضيلت به دنيا آمد. او پس از فراگيري مقدمات علوم اسلامي، در 19 سالگي راهي قم، سپس دزفول و در نهايت نجف اشرف شد. آيتاللَّه سبط ...
صدها نفر از مردم شیراز برای بیان مخالفت خود با جشن هنر که هر ساله در این شهر برگزار می شود تظاهرات رژیمی و دولتی کردند(1357ش)
و در نتیجه بین مردم و مأموران امنیتی و انتظامی زد و خورد شدید آغاز شد. در این درگیری شدید سه نفر از مردم به شهادت رسیدند و جمع کثیری زخمی شدند. چند مغازه و ساختمان دولتی و شعب بانک نیز صدمه فراوان دیدند. آزمون استاندار فارس اعلام کرد ما به وظایف قانونی خود با قدرت هرچه تمام تر عمل ...
نام شهر ترشيز به كاشمر تبديل شد. (1313ش)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 12 آگوست 2022 )
• تولد "اوژن بورنوف" خاورشناس فرانسوي و كاشف رمز خط ميخي (1801م)
اوژن بورنوف خاورشناس فرانسوي و بزرگترين دانشمند سانسكريتشناس، در دوازدهم اوت 1801م در پاريس به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسطه، در علم حقوق فارغالتحصيل گرديد و ضمن اشتغال به عنوان وكيل دعاوي، به زبان و ادبيات مشرق زمين و شگفتيهاي سرزمين هند، علاقهمند شد. از اين رو به فراگيري ...
• تولد "فريتز كِرِنْكو" خاورشناس نامور آلماني (1872م)
فريتزْ كِرِنْكو، خاورشناس آلماني در 12 اوت 1872م در شمال آلمان به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي، راهي انگليس شد و با فراگيري زبانهاي فارسي و عربي، به مطالعه كتب خطي و چاپي شرقي علاقهمند گرديد. كرنكو بسياري از كتابهاي خطي شرقي را كه در گوشه و كنار كتابخانهها در شرف نابودي ...
• وقوع نبرد امريكا و ژاپن معروف به "گوادال كانال" در جريان جنگ جهاني دوم (1942م)
جزيره آتشفشاني گوادال كانال در اقيانوس آرام جنوبي واقع شده است و در حقيقت بخشي از مجموعه جزاير سليمان را تشكيل ميدهد. اين جزاير در جريان جنگ جهاني دوم توسط ژاپنيها اشغال گرديد، اما پس از آن كه دامنه جنگ گسترش يافت، امريكا نيز وارد صحنه شده و در خاور دور با ژاپنيها وارد كارزار ...
• مرگ "توماس مان" نويسنده برجسته آلماني (1955م)
توماس مان نويسنده بزرگ آلماني درششم ژوئن 1875م در شهر لوبِك آلمان به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات متوسطه وارد دانشگاه مونيخ شد و در حين تحصيل، با مطالعه آثار فلاسفه و نويسندگان بزرگ آلمان از آنها الهام گرفت و وارد عرصه نويسندگي شد. توماس مان همچنين با آثار ادبي و فكري فرانسه ...
• مرگ "جِيمز سامْنِر" شيميدان معروف امريكايي (1955م)
جِيمز بِچْلِرْ سامنِر، شيميدان برجسته امريكايى، در نوزدهم نوامبر 1887م در اين كشور به دنيا آمد. وي در كودكي بر اثر وقوع حادثهاي دست چپ خود را از دست داد و به علت چپ دست بودن، مدتي طول كشيد تا نوشتن و كار با دست راست را فرا گيرد. سامنر با علاقهاي كه به رشته شيمي داشت، بدون توجه ...
• پرتاب اولين ماهواره جهان به نام "اكو" توسط ايالات متحده امريكا (1969م)
ماهواره های اکو اولین ماهواره های مخابراتی دنیا بودند در دوازدهم اوت 1960 اکو-1 پرتاب شد و پیامی را از ریئس جمهور وقت ایالات متحده ارسال کرد .این اولین پیغام بشر بود که با استفاده از ماهواره فرستاده میشد .اکو-1 و اکو-2 این نظریه را به اثبات رساندند که با استفاده از ماهواره میتوان ...
• قتل عام فلسطينيان اردوگاه "تلّ زَعْتَر" در لبنان توسط فالانژهاي لبنان (1976م)
تَلِّ زَعْتَر يكي از اردوگاههاي فلسطيني بود كه در كنار بيروت قرار داشت و در ميان جمعيت 30 هزار نفري آن نيروهاي رزمي فراواني بودند. در جريان جنگ داخلي لبنان، اين منطقه در ميانه تهاجمات و درگيريها قرار داشت، اما پس از خروج نيروهاي سوريه در 23 ژوئن 1976م از لبنان، نيروهاي فالانْژْ ...
• مرگ "جورج استيفنسون" مخترع لوكوموتيو و پديد آورنده راه آهن (1848م)
جورج استيفنسون، مبتكر انگليسي در 9 ژوئن 1781م در انگلستان به دنيا آمد. وي از كودكي به كارهايى از قبيل گاوچراني و غيره پرداخت تا اينكه در يك كارگاه تعمير ماشينهاي دستي كشاورزي، به امور صنعتي آشنا و علاقهمند شد. در اين هنگام بود كه علاقه شديد خود را به مكانيك بروز داد و پس از تحصيل ...
• روز جهاني جوانان
جوانی، پرنشاط ترین و زنده ترین و در عین حال فریبنده ترین فصل از روزهای زندگی انسان است. به همین دلیل، توجه به آن و بهره مندی بیشتر و بهتر از آن، اهمیت ویژه ای دارد. انسان موفق کسی است که از موتور پرانرژی و پرشتاب جوانی برای حرکتی تند و موفق در مسیری درست به سوی هدفی معیّن بهره گیرد. ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 20 مرداد 1401 )
رحلت فقيه جليل و عالم بزرگوار، آيت اللَّه شيخ "عبدالنبي نوري" (1304 ش)
آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبي نوري در اواسط قرن سيزدهم هجري شمسي در شهرستان نور از توابع استان مازندران به دنيا آمد. وي در جواني پس از مهاجرت به تهران، به تحصيل علوم ديني پرداخت و پس از طي دوره مقدمات و سطوح، راهي عتبات عاليات گرديد. حاج شيخ عبدالنبي نوري، در آنجا در محضر عالمان بزرگواري ...
تظاهرات عظيم مردم اصفهان عليه رژيم پهلوي و اعلام حكومت نظامي در اين شهر (1357 ش)
همزمان با برپايي راهپيماييهاي پراكنده كه به ويژه پس از فاجعه 19 دي 56 در سراسر كشور انجام ميشد و با آغاز ماه مبارك رمضان، تظاهرات قهرآميز مردم اصفهان كه از مدتها قبل ادامه داشت در اين روز به حادترين و انقلابيترين چهره خود رسيد. مردم اصفهان با تظاهرات بزرگ و وسيع خود، تمام سينماها، ...
راهپيمايي ضد رژيم مردم شيراز به مناسبت برگزاري جشن هنر در اين شهر (1357 ش)
جشن هنر شيراز كه نوعي فستيوال بينالمللي هنري بود، از چند سال قبل از آن تاريخ در شيراز برگزار ميشد و با وجود مخارج سنگيني كه در برداشت، هرگز مورد توجه و استقبال مردم قرار نميگرفت بلكه اعتراض و انتقاد همگان را دامن ميزد. در اين جشنها، صحنههاي نامناسب و نامأنوس، نمايشهاي زننده ...
تصويب آيين نامه تأسيس مؤسسات خبري و نمايندگي خبرگزاريهاي خارجي در ايران (1358 ش)
هیات وزیران دولت موقت انقلاب اسلامی ایران در جلسه مورخ بیست مرداد سال 1358 بنا به پیشنهاد مورخ دوم مرداد 1358 وزارت ارشاد ملی و به استناد بند ط قانون تاسیس وزارت اطلاعات و جهانگردی مصوب تیرماه 1353 ه ش ( وزارت ارشاد ملی )، آیین نامه تاسیس موسسات خبری و نمایندگی خبر گزاری های خارجی ...
تصويب قانون مطبوعات پس از انقلاب اسلامي(1358 ش)
لايحه قانوني مطبوعات در بيستم مردادماه ۱۳۵۸ش به تصويب مجلس رسيد. اين قانون در چهل و يک ماده به تصويب رسيد که البته بعدها اصلاحاتي در آن صورت گرفت. در لايحه قانوني مصوب، موضوعاتي چون تعريف مطبوعات، شرايط کسب امتياز نشريه، جرائم مطبوعاتي و نحوه رسيدگي به جرائم پيشبيني شده بود. • در ...
انتخاب شهيد "محمدعلي رجايي" به عنوان نخست وزير جمهوري اسلامي ايران (1359ش)
پس از انتخاب ابوالحسن بنيصدر به رياست جمهوري، به دليل آن كه مجلس شوراي اسلامي، نامزدهاي معرفي شده از طرف او براي احراز پست نخستوزيري را واجد صلاحيتهاي اسلامي و انقلابي نميدانست كار اختلاف مجلس با بنيصدر بالا گرفت. در نهايت قرار براين شد كه از ميان هيئت پنج نفرهاي از نمايندگان ...
آخرين كسوف قرن بيستم از "چابهار" تا "ماكو" (1378 ش)
در چنین روزی در سال 1999 میلادی (1378ش) آخرین کسوف قرن بیستم اتفاق افتاد . این کسوف به طور واضحی در ایران رویت شد و تقریبا تمامی مناطق ایران آن را رویت کردند.
درگذشت احمد رائض؛ مينياتوريست برجسته معاصر (1372ش)
احمد رائض نقاش، مينياتوريست و تذهيبكار برجسته معاصر به سال ۱۲۹۸ش در اصفهان زاده شد. رائض در سن ۱۲ سالگي به شوق آموختن نقاشي به خدمت و شاگردي حاج مصورالملکي درآمد و مدت ۸ سال به کارآموزي و هنرجوئي مشغول شده و تحت نظر استاد در رشتههاي نقاشي، تذهيب و نگارگري کسب مهارت نمود. وي پس ...
فعالیت های سازمان انقلابی حزب توده در خارج طی یک مصاحبه مطبوعاتی تشریح شد(1349ش)
احمدشاه قاجار تهران را به سوی اروپا ترک کرد. (1298ش)
این اولین سفر آخرین پادشاه قاجار به اروپا بود. همراهان وی عبارت بودند از شاهزاده نصرت الدین میرزا نصرت السلطنه، شاهزاده فیروز میرزا نصرت الدوله وزیر امور خارجه، شاهزاده سرهنگ محمدحسین میرزا فیروز آجودان نظامی، شاهزاده اسدالله میرزا شهاب الدوله رئیس تشریفات، لقمان الدوله و حکیم الدوله ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 11 آگوست 2022 )
• تأسيس رسمي مذهب "پروتستان" توسط "مارتين لوتر" (1529م)
پروتستان عنوان نهضتي ديني در عالم مسيحيت است كه در قرن شانزدهم ميلادي با هدف اصلاح ديني توسط مارتين لوتر آغاز شد. آغاز قيام مارتين برضد كليساي كاتوليك و استبداد روحاني، بر سر مسئله آمرزش گناهان از طرف كشيشان و پاپ بود. لوتِر آلماني نهضت خود را پس از آن آغاز كرد كه برخلاف دستور پاپ، ...
• امضاي "قرارداد سيفِر" (سور) ميان عثماني و متفقين (1920م)
جنگ جهاني اول كه از سال 1914م آغاز شد و مدت چهار سال به طول انجاميد، علاوه بر نتايج سياسي، نظامي و اقتصادي آن، در عرصه جغرافيايى نيز آثاري برجاي گذاشت. ورود دولت عثماني به صحنه جنگ باعث شد تا برنامهريزي دولتها و به ويژه دولت استعماري انگلستان به ثمر نشنيد و پهناورترين امپراتوري ...
• روز ملي و روز استقلال كشور افريقايي "چاد" از استعمار فرانسه (1960م)
كلمه "چاد" در زبان محلي به معناي درياچه ميباشد و از وجود درياچه حدود 20 هزار كيلومتر مربعي در اين كشور اخذ شده است. اين كشور افريقايي از هزارههاي قبل از ميلاد، مسكوني بوده و از قرن يازدهم ميلادي پذيراي اسلام شده است. اما در اواخر قرن هجدهم، برخي مبلغان مسيحي توانستند گروهي از مردم ...
• تولد تولد " فرناندو آرابال "، نويسنده اسپانيايي (1932م)
فرناندو آرابال تران ، نمایشنامه نویس مشهور اسپانیایی است . او متولد 11 آگوست 1932 در ملیلای اسپانیاست . او علاوه بر اینکه نمایشنامه نویس است ، کارگردان سینما ، رمان نویس و شاعر هم هست . آرابال از سال 1955 در فرانسه زندگی می کند . او در شهر سالامانکای اسپانیا به خواندن و نوشتن پرداخت ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
باشد عزایِ سوّم شاهِ شهیدان
باشد عزایِ سِوّمِ شاهِ شهیدان - باشد سِیه پوش از برایش عرشِ یزدان
تن پاره پاره رویِ خاکِ کربلا شد - سر برفرازِ نی به کوفه در نوا شد
جسمش به دشتِ کربلا افتاده برخاک - راسش به کوفه رویِ نی باشد چه غمناک
جسمش بدشتِ کربلا مجروح و عریان - راس شریفش کوفه اندر چنگ عدوان
جسمش بدشتِ کربلا درخاک و خون است - راسش به چنگِ دشمنِ خوار وزبون است
جسمش چو دشتِ لاله دارد صد شکوفه - قرآن بخواند راسِ پاکِ او به کوفه
جسمش به زیرِ آفتاب و پاره پاره - راسش به رویِ نی وَ یا دار الاماره
جدّش پیمبر بهرِ او گریان و نالان - زهرایِ اطهر مادرش زار و پریشان
اندر کنارِ جسمِ او بنشسته مادر - بهرِ حسینش میزند بر سینه و سر
از قتلِ او در کربلا عالم پریشان - آدم جگر خون، حضرت حوّا در افغان
موسی و عیسی بهرِ او اندر نوایند - گریان و نالان در زمینِ کربلایند
اندر عزایش نوحه گر یحیی و ایّوب - همچون خلیل و هم ذبیح و نوح و یعقوب
ای باقری عالم پریشانِ حسین است - جنّ و ملائک زار ونالان حسین است
قوم اَسَد از بهرِ دفنِ جسمِ پاکش - آمد به میدان، دید جسمِ تابناکش
افتاده در میدان و گِردَش جمله یاران - افتاده بی سر جمله یِ آن جان نثاران
اندر میانِ قتلگاه اندر تَحیّر - از بهرِ دفنِ آن بدنها در تفکُّر
کامد امامِ چارمین از بهرِ یاری - از بهرِ دفنِ آن عزیزِ ذاتِ باری
گفتا که ای قومِ اسد یاری نمائید - از بهرِ دفنِ این بدن کاری نمائید
این جسمِ عریان را به تن یک پیرهن نیست - یک بوریا آرید چون اینجا کفن نیست
با بوریا جسمِ عزیزش را کفن کرد - در بوریا پنهان تنِ آن یاسمن کرد
بنمود دفن، آن جسمِ پاک پورِ حیدر - ای باقری شد دفن، آن سبطِ پیمبر
سروده شده سوّم شهادت امام حسین علیه السلام سال 1401
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
پیشگفتار - فصل اول: - فضایل و خصایص زینب کبری (س) - 1- تولد زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت - 2- ولادت و پرورش زینب - 3- گریه جبرئیل بر مصایب زینب (س) - 4- بشارت تولد زینب و گریه علی (ع) - 5- نامگذاری زینب از طرف خداوند - 6- فرزند فاطمه - 7- تغذیه زینب از زبان پیامبر - 8- لقبهای حضرت زینب (س) - الف) زینب کبری: این لقب برای مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤمنان به دنیا - ب)الصدیقة الصغری: چون صدیقةلقب مبارک مادرش، زهرای مرضیه (س) است، و از سویی شباهتهای بی - ج) عقیله / عقیله بنی هاشم / عقیله الطالبین: عقیله به معنای بانویی است که در قومش از کرامت و ارجمندی ویژهای بر خوردار - د) دیگر لقبها: - 9- کنیه حضرت زینب (س) - 10- زینب عالمه بود - 11- زینب محدثه بود - 12- عقیله بنی هاشم - 13- فصاحت و بلاغت زینب (س) - 14- جود و سخاوت زینب (س) - 15- نبوغ و استعداد حضرت زینب (س) - 16- فضایل حضرت زینب (س) - 17- مفسر قرآن - 18- پاکدامنی و حیای زینب (س) - 19- گفتن مسائل شرعی - 20- شجاعتی نظیر حسین (ع) - 21- گذشتن از راحتی - 22- آینه تمام نمای مقام رسالت و امامت - 23- ایراد خطبه در کودکی - 24- تلاوت قرآن - 25- شباهت زینب (س) به خدیجه - 26- شباهت زینب (س) به پدر بزرگوار خود - 27- زهد زینب (س) - 28- نسبت مردانگی به حضرت زینب (س) - 29- زینب، چشمه علم لدنی - 30- آرامش کنار برادر - 31- درجه محبت زینب به حسین (ع) - 32- نگاه به حسین (ع) - 33- عبادت زینب (س) - 34- علاقه به نماز شب - 35- نماز شب در شب عاشورا - 36- نماز نشسته - 37- التماس دعا از زینب (س) - 38- ارشاد کوفیان در زمان حیات علی (ع) - 39- پاسخ به مسائل دینی - 40- سفارش پیامبر درباره زینب (س) - 41- تجلیل علی (ع) از زینب - 42- سه وظیفه زینب (س) - 43- علاقه به امام حسین (ع) - 44- احترام امام حسین (ع) به زینب - 45- بزرگداشت زینب (س) - 46- شرط ازدواج زینب (س) - 47- سخنرانی بین حسن و حسین (ع) - 48- سؤال و جواب برادر و خواهر - 49- سؤال زینب از پدر در لحظه آخر - 50- تعبیر خواب زینب (س) توسط پیامبر - 51- فرزندان حضرت زینب (س) - 52- پرستاری مادر - 53- القاب حضرت زینب (س)
- فصل دوم: - حضرت زینب (س) در سوگ پیامبر، علی، فاطمه و حسن (ع) - 54- زینب در سوگ جدش رسول خدا (ص) - 55- زینب نظاره گر گریه پیامبر(ص) - 56- حنوط جدم را بیاور! - 57- زینب (س) در سوگ مادر - 58- عزاداری برای فاطمه زهرا(س) - 59- هنگام رحلت مادر - 60- در سوگ پدرش علی (ع) - 61- مصیبت برادرش امام حسن (ع) - 62- زینب بر بالین امام حسن (ع)
- فصل سوم: - مصایب حضرت زینب (س) در سرزمین کربلا - 63- زینب در کاروان حسین (ع) - 64- ورود به کربلا - 65- سیلی بر صورت خود - 66- راضی به قضا بودن - 67- زینب (س) در ورود به کربلا - 68- سلام زینب (س) به حبیب بن مظاهر - 69- من از حسین جدا نمیشوم - ب: مصایب زینب (س) در شب عاشورا - 70- بستن آب - 71- سرکشی به خیمه - 72- شنیدن صدای سپاه دشمن - 73- امتحان اصحاب در شب عاشورا - 74- قافله سالار حسین (ع) - 75- شب عاشورا - ج: مصایب زینب (س) در روز عاشورا - 76- در خواست آب از زینب (س) - 77- پرستاری از امام سجاد(ع) - 78- در خواست شمشیر از زینب (س) - 79- استمداد حضرت زینب (س) - 80- وداع امام حسین (ع) با زینب - 81- دلداری امام بر زینب (س) - 82- درخواست پیراهن کهنه - 83- وقتی امام از روی اسب افتاد - 84- کنار بدن برادر - 85- عمل به وصیت مادر - 86- دعوت به استقامت - 87- آخرین لحظات در کنار برادر - 88- زینب (س) بر فراز تل زینبیه - 89- آیا در میان شما مسلمانی نیست - 90- زینب از خیمه بیرون آمد - د:مصایب گلهای کربلا - 91- درد دل بچهها با زینب (س) - 92- ممانعت از به میدان رفتن عبدالله - 93- زینب (س) در سوگ عباس (ع) - 94- زینب (س) در بالین علی اکبر - 95- زینب (س) بر سر پیکر علی اکبر - 96- زینب (س) کنار بدن علی اکبر - 97- با شتاب بر بالین علی اکبر آمد - 98- بغل کردن بدن علی اکبر(ع) - 99- درخواست آب برای علی اصغر - 100- امانتی از ما مانده - 101- در سوگ عبدالله اصغر، فرزند امام مجتبی (ع) - 102- ذکر مصیبت دو فرزند زینب (س) - 103- پرستاری زینب (س) از فاطمه صغری - 104- به دنبال دو یادگار امام حسین (ع) - 105- تسلی رباب - ه: مصایب بعد از شهادت امام حسین (ع) - 106- شنیدن شیهه اسب - 107- سخن با ذوالجناح - 108- نظاره به آتش کشیدن خیمهها - 109- فداکاری حضرت زینب (س) - 110- خبر به آتش کشیدن خیمه ها به امام سجاد(ع) - 111- بی تابی زینب (س) کنار خیمه امام سجاد (ع) - 112- زینب (س) کنار بدن پاره پاره - 113- کنار جسد برادر - 114- بوسیدن گلوی برادر - 115- این قربانی را قبول کن - 116- دلدرای به امام سجاد(ع) - 117- زینب (س) و نعش برادر - 118- دیدن مادر در خواب در شام غریبان - 119- غارت اهل حرم - 120- سکینه نعش پدر را در آغوش گرفت
- فصل چهام: - مصایب حضرت زینب (س) در زمان اسارت - الف: کاروان اسیران از کربلا تا شام - 121- گریه امام زمان (ع) بر اسیری زینب - 122- خبر اسارت زینب از زبان علی (ع) - 123- دلداری و پرستاری از امام سجاد(ع) - 124- مصایب اسارت از کلام حبیب بن مظاهر - 125- هنگام سوار شدن بر محمل - 126- تازیانه به زینب (س) - 127- دیدن صحنه دلخراش - 128- توجه به سر برادر - 129- گشودن چشم به چهره مبارک امام حسین (ع) - 130- مسیر اهل بیت از کوفه تا شام - 131- خطابه زینب (س) در کوفه - 132- خطابه زینب (س) در دار الاماره ابن زیاد - 133- دفاع از امام سجاد (ع) در مجلس ابن زیاد - 134- آیینه عفاف در مجلس ابن زیاد - 135- خطابه زینب (س) در مجلس یزید - 136- نفرین زینب (س) در مجلس یزید - 137- فریاد زینب (س) در مجلس یزید - 138- دفاع از دختر امام حسین (ع) در مجلس یزید - 139- دعای زینب (س) در مجلس یزید - 140- زینب (س) و سه در خواست از یزید - 141- تشت اندوه و بلا - 142- پاره کردن گریبان در مجلس یزید - 143- زینب در جست و جوی دختر امام حسین (ع) - 144- اگر زینب (س) نبود - 145- آرزوی دیدن زینب (س) - 146- قصه زنی که نذر کرد - 147- زن یزید به خرابه شام میآید - 148- تهیه غذا برای کودکان - 149- زنی به نام حمیده - 150- ما در اینجا غریبیم! - 151- زینب (س) و آرام کردن رقیه - 152- وداع زینب (س) با رقیه - 153- نپذیرفتن خون بها - ب)بعد از اسارت تا وفات حضرت زینب(س) - 154- تشکیل مجلس عزاداری - 155- زینب (س) کنار قبر برادر در اربعین - 156- زنان مدینه - 157- خبر شهادت حسین به پیامبر (ص) - 158- شیون هنگام ورود به مدینه - 159- ملاقات ام البنین با زینب (س) - 160- یاد جانسوز زینب (س) در مدینه از رقیه - 161- سوگواری کنار قبر مادرش زهرا(س) - 162- دستور به سیاه پوش کردن محملها - 163- سفید شدن موی و خم شدن کمر زینب (س) - 164- مگر خانه نداریم، مگر بابا نداریم - 165- گفت و گو با ام حبیبه - 166- نظاره غسل دادن حضرت رقیه - 167- به خواب دیدن حضرت زهرا(س) - ج: وفات حضرت زینب کبری (س) - 168- لحظات آخر عمر زینب (س) - 169- وفات علیا مخدره زینب (س) - 170- محل دفن - 171- گریه امام زمان (ع) در وفات زینب (س) - 172- امام زمان (ع) روضه وداع میخواند! - 173- عنایت به مجلس سوگواری - 174- امام زمان (ع) کنار قبر عمهاش در شام
- فصل پنجم - کرامات حضرت زینب (س) - 175- شفای یکی از بزرگان دین - 176- نابودی سرمایه افراد سنگدل - 177- نابودی زن بی رحم - 178- اثر دعای زینب (س) - 179- شفای درد چشم - 180- شفای نابینا - 181- مسلمان شدن طبیب یهودی - 182- نفرین حضرت زینب (س) - 183- توسل به حضرت زینب (س) - 184- شفای بیماری - 185- برطرف شدن حاجت یک هندی - 186- نتیجه احترام یک سنی به زینب (س) - 187- شفای یک جوان - 188- شفای پسری که از بام سرنگون شده بود - 189- یهودی و طلب فرزند از زینب (س) - 190- درک عظمت اهل بیت (ع) - 191- نفرین زینب (س) در حق بحر بن کعب - 192- سکوت محض در هنگام خواندن خطبه - 193- متوسل شوید، مأیوس نمیشوید - 194- اولین سفر به شام - 195- توسل به زینب کبری (س)
- فصل ششم - گزیده اشعار در منقبت زینب (س) - 196- دختر دریای نجات - 197- با یادش؛ ظهر عاشورا - 198- کاروان اشک - 199- تا اربعین... - 200- میلاد حضرت زینب (س) - 201- پیام خون حضرت زینب (س) - 202- زینب؛ پاسدار لاله ها - 203- با پای برهنه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
خطبه حضرت زینب وامام سجاد علیهماالسلام در کوفه
در شهر کوفه امام سجاد(ع) خطبهای را ایراد کردند و در ابتدا فرمودند: آیا این شما هستید که نوحهسرایی میکنید و گریه سر دادهاید؟ پس چه کسی ما را کشت؟ حضرت سجاد(ع) با اشارهای به مردم آنها را ساکت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند، پیامبر(ص) را نام برد و چنین فرمود: «ای مردم، هرکس که مرا شناخت که به من معرفت دارد و مرا میشناسد و آنکه نمیشناسد بداند که من علی پسر حسین(ع) فرزند علی ابن ابیطالب(ع) هستم. من پسر کسی هستم که حرمت او را شکستند، من پسر کسی هستم که او را با کینه در کنار شطّ فرات سر بریدند و همین افتخار برای او کافی است.
ای مردم، شما را به خدا سوگند میدهم، آیا شما نبودید که برای پدرم نامهها نوشتید و در این کارتان حیله و نیرنگ نمودید؟ با او پیمانها بسته و بیعت نمودید، اما به جنگ او برخاستید. ننگ بر نظر و رأیتان باد. با چه چشمی میتوانید به صورت رسول خدا(ص) نگاه کنید؟ آنگاه که آن حضرت از شما بپرسد: «شما از امت من نیستید؛ زیرا عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید». آن طور که در کتب تاریخی نقل شده در این هنگام صدای مردم به هوا برخاست، آنها خطاب به هم میگفتند: نابود شدهاید و بیخبرید. سپس حضرت(ع) فرمودند: «خداوند بیامرزد کسی را که به پند من گوش دهد و سفارش مرا درباره خدا و رسول او و اهل بیت آن حضرت حفظ کند. زیرا که رسول خدا(ص) برای همگی ما اسوه و الگوی نیکویی است». کوفیان همگی گفتند: ای پسر رسول خدا(ص)، ما همگی گوش به فرمان و مطیع تو هستیم، نگهدار و حافظ احترام و عزت و آبروی توایم. ما به تو علاقه داریم. هر امر و دستوری که داری بگو، خداوند تو را رحمت کند. ما میجنگیم با دشمن تو و صلح میکنیم با دوستان تو، مسلّم بدان که ما از یزید که خداوند او را لعنت کند، بازخواست خواهیم کرد و از هرکس که نسبت به تو و ما ستم کرده بیزاری میجوییم. امام سجاد(ع) در این هنگام فرمودند: «هیهات هیهات. ای مردم حیلهگر. هرگز به خواستههای نفسانی خود نخواهید رسید، آیا میخواهید مرا نیز همچون پدرانم که از پیش فریب دادید، فریب دهید؟ به خدای شتران رهوارِ سفر حج، سوگند میخورم که این امر هرگز صورت تحقق به خود نمیگیرید. هنوز جراحت دل ما بهبود و التیام نیافته است، شما همین دیروز بود که پدرم را به همراه اهل بیتش به شهادت رساندید. هنوز که هنوز است مصیبت داغ رسول خدا(ص) و مصیبت پدرم و پسران پدرم، فراموش نشده است. هنوز که هنوز است این درد راه گلوی من را بسته است و این غم و غصهها در دلم در حال جوشش و غلیان است. من از شما تقاضا میکنم که نه با ما باشید و نه علیه ما». در بین اسرا علاوه بر زنان، مردانی نیز حضور داشتند که میتوان به زید و عمرو، دو تن از فرزندان امام حسن(ع) اشاره کرد که آنان نیز جزو کاروان اسرا بودند. اما علاوه بر خطبهای که امام سجاد(ع) ایراد فرمودند، حضرت زینب(س) نیز خطبهای خواندند که در بخشهایی از آن آمده است که ایشان در ابتدا فرمودند: حمد و سپاس مخصوص خداوند است. سلام و درود بر پدرم حضرت محمد(ص) و خاندان طیب و برگزیده او باد. اما بعد، ای اهل کوفه، ای گروه دغلباز و بیوفا. آیا برای مصیبتی که بر ما وارد شده است، میگریید؟ چشمه اشکتان خشک نشود و نالههایتان تمامی نپذیرد. مثل شما مثل آن زنی است که پس از تابیدن رشتههای خود آنها را باز میکرد. ای کوفیان، شما جز سخن بیهوده و گزاف و ناپاک و سینههای مالامال از کینه و خشم و ظاهری چون کنیزان چاپلوس و باطنی چونان دشمنان سخنچین، چه فضیلت دیگری را دارایید؟ شما همانند سبزهای هستید که در میان زبالهها و منجلابها رشد کرده یا همانند نقرهای هستید که برای آراستن قبور مردگان استفاده میشود. بدانید و آگاه باشید که بد توشهای را برای آخرت خویش از پیش فرستادید؛ زیرا که شما دچار خشم و غضب الهی شده و در عذاب او جاویدان خواهید ماند. آیا گریه میکنید و شیون و زاری بر پا کردهاید؟ آری، به خدا سوگند که باید بسیار گریه کنید و کمتر شاد شوید، زیرا دامان شما آلوده به ننگی شده که هرگز نمیتوانید آن را بشویید. چگونه میتوانید خون پسر خاتم انبیا(ص) و معدن رسالت را از دامان خود پاک کنید؟ خون سید و آقای جوانان اهل بهشت را؟ و پناهگاه نیکانتان را؟ و ملجأ حوادث ناگوارتان را؟ و مناره حجتتان را؟ و پیشوا و رهبر قوانین را؟ بدانید و آگاه باشید که بد جنایتی مرتکب شدید. از رحمت الهی به دور باشید. بمیرید که تلاش ما را بیهوده ساختید. دستانتان بریده باد، در معاملهای که کردید، زیانکار شدید و به غضب الهی دچار شدید و ذلت و بیچارگی را برای خود رقم زدید. وای بر شما ای کوفیان. آیا میدانید که جگر رسول خدا(ص) را پاره پاره کردید و پردهنشینان حرمش را آشکار نمودید؟ آیا میدانید که چه خونی را از او ریختید و چه اندازه حرمت او را شکستید؟ اما کار به همین جا ختم نمیشود، بلکه کاروان اسرا به قصر ابن زیاد میروند که در اینجا بین پسر زیاد و حضرت زینب(س) و همچنین امام سجاد(ع) صحبتهایی رد و بدل میشود. برای نمونه در لحظهای نگاه ابن زیاد متوجه امام سجاد(ع) شد و گفت: این کیست؟ گفتند او علی(ع) پسر امام حسین(ع) است. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی ابن الحسین(ع) را نکشت؟ امام سجاد(ع) فرمودند: «من برادری داشتم که نام او نیز علی ابن الحسین(ع) بود و این قوم او را کشتند» ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت. امام سجاد(ع) فرمودند: «خداوند است که جانها را هنگام مرگ آنها میگیرد و کسانی را که نمردهاند به هنگام خواب قبض روح میفرماید.» ابن زیاد گفت: آیا تو هنوز جرئت داری که جواب مرا بدهی؟ این را بیرون برده و گردنش را بزنید. حضرت زینب(س) به محض شنیدن این فرمان قبیح فرمودند: «ابن زیاد. تو که دیگر کسی را برای ما باقی نگذاشتی، حال اگر میخواهی او را بکشی، پس مرا نیز همراه او بکش». پس از این رویدادها، ابن زیاد سر مقدس امام حسین(ع) را با سه نفر به سمت یزید فرستاد و دستور داد تا زنان و کودکان را آماده سفر کنند و بر گردن علی ابن الحسین(ع) غل و زنجیر بزنند و آنها را همراه شمر و محفر ابن ثعلبه به دربار یزید حرکت دهند.
مروری بر وقایع پس از کربلا/ بر سفیران عاشورا چه گذشت
ابن ابیالحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است، اسیران کربلا، سوار بر مرکبهایی بدون جهاز، به کوفه برده شدند و مردم به تماشای آنها پرداختند و در همین حال زنان کوفی از دیدن اسرا گریه میکردهاند.
ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا
کاروان اسرای کربلا بنا بر نقلی که از شیخ مفید موجود است در روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند. مأموران عمر سعد خبیث که چهره افراد پیروز در جنگ را به خود گرفته بودند، خانواده سیدالشهدا(ع) را از میان کوچههای کوفه عبور دادند و به قصر عبیدالله بن زیاد رساندند.
بر اساس آنچه شیخ مفید در «ارشاد» گزارش کرده است، در قصر عبیدالله گفت و گوی سختی بین او و حضرت زینب(س) در گرفته است. لشکر کوفه و شام سعی کردند هر چه میتوانند اسیران کربلا را تحقیر کنند اگرچه اهل بیت(ع) و اولیای خدا و مؤمنان به هیچ وجه به ذلت باطنی دچار نمیشوند و همه اینها ظاهر کار است.
خطبه حضرت زینب کبری(س) بر دروازه کوفه مردم خوابزده این شهر را بیدار کرد و موجب نگرانی مأموران عبیدالله شد. آنها به سرعت کاروان اسرا را به سمت دارالاماره بردند.
در آنجا تعبیر این است که «دخلت زینب(س) علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنکره»؛ یعنی حضرت زینب کبری(س) بر ابن زیاد وارد شد در حالی که خود را مخفی میکرد و کهنهترین لباسها را بر تن کرده بود.
اینجاست که آن سؤال و جواب تاریخی بین پسر مرجانه و دختر امیرالمؤمنین(ع) رخ میدهد. ابن زیاد سؤال کرد که این کیست؟ وقتی گفتند که این بانو زینب کبری(س) است شروع کرد به بددهنی کردن و حرفهایی را به اهل بیت (ع) نسبت دادن و زخم زبان زدن، از جمله اینکه به زینب کبری(س) گفت: «کَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِاَخیکِ؟» کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟
دختر امیرالمؤمنین(ع) با شجاعت و قاطعیت فرمودند: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» یعنی هیچ چیز غیر از زیبایی ندیدم! این جملهای است که تاریخ را تکان میدهد و نه تنها رعشه بر اندام ابن زیاد میاندازد و او را در حالت انفعالی قرار میدهد بلکه زمینهای میشود برای افشاگریهای بعدی زینب کبری(س) و پسر برادرش حضرت سجاد(ع). همین جاست که به نوشته ابن اعثم کوفی در «الفتوح» تلاش ابن زیاد برای به شهادت رساندن امام سجاد(ع) با واکنش قاطع زینب کبری(س) مواجه میشود و او از این جنایت بزرگ، صرف نظر میکند.
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه | موسسه تحقیقات و ...
متن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه- اخبار رسانه ها - اخبار ...
شجاعت حضرت زینب(س) در مجلس ابن زیاد - آیت الله العظمی ...
متن کامل خطبه حضرت زینب در کاخ ابن زیاد چه بود؟ | مرکز ملی ...
واکاوی خطبه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در کوفه از ...
مناظره حضرت زینب با عبیدالله بن زیاد - ويکی شيعه
شرح خطبه ی حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه
مجلس شوم ابن زیاد چگونه سپری شد؟ - YJC
متن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه - YJC
خطبه حضرت زینب در کوفه - ويکی شيعه
خطبه تاریخی و ماندگار امام سجاد (ع) در کوفه - رضوی
خطبه کوبنده امام سجاد(ع) در کوفه - حج | خبر فارسی
خطبه امام سجاد(ع) در کوفه - سربازان اسلام
متن خطبه امام سجاد (ع) در کوفه - YJC
خطبه امام سجاد در کوفه – الشیعه
خطبه امام سجاد(ع) در کوفه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
اقامت اسیران کربلا در کوفه
بازماندگان واقعه کربلا که به اسارت لشکر عمر سعد درآمدند. اسرا به دستور عمر سعد، شب یازدهم محرم در کربلا نگه داشته شدند و بعد از ظهر روز یازدهم، ابتدا به کوفه نزد ابن زیاد برده شدند و سپس عبیدالله بن زیاد، گروهی از جمله شمر و طارق بن مُحَفِّز را همراه اسیران به شام و دربار یزید فرستاد.
پس از واقعه عاشورا، بازماندگان سپاه عمر سعد، کشتههای خود را روز یازدهم محرم دفن کردند و اهل بیت امام حسین(ع) و بازماندگان شهدای کربلا را به سوی کوفه بردند.[۱]
مأموران عمر سعد زنان اهل بیت را از کنار اجساد شهدا عبور دادند. زنان خانواده امام حسین(ع) در آن حال ناله کرده و بر صورتهایشان میزدند. چنانکه از قرة بن قیس نقل شده، حضرت زینب (س)، وقتی از کنار بدن برادرش امام حسین (ع) میگذشت، از شدت غم سخنانی گفت که دوست و دشمن گریه کردند.[۲]
گزارشهای مورخان درباره تعداد و اسامی اسرای اهل بیت و بازماندگان اصحاب امام حسین(ع)، مختلف است؛ تا آنجا که برخی تعداد اسرا را تا ۲۵ نفر هم ذکر کردهاند.[۴] از این میان مردان و زنانی که در منابع ذکر شدهاند، عبارت است از: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، محمد و عمر دو پسر امام حسین(ع)، زید پسر و محمد نوه امام حسن(ع)،[۵] و همچنین حضرت زینب، فاطمه، و ام کلثوم از دختران امام علی(ع).[۶] چهار دختر از امام حسین (ع) به نامهای سکینه، فاطمه، رقیه و زینب نیز در منابع آمده است.[۷] همچنین رباب همسر امام حسین (ع)[۸] و فاطمه دختر امام حسن (ع)، در میان اسیران کربلا حضور داشتهاند.[۹]
بنابر آنچه ابن ابیالحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است، اسیران کربلا، سوار بر مرکبهایی بدون جهاز، به کوفه برده شده و مردم به تماشای آنها پرداختند و در همین حال زنان کوفی از دیدن اسرا گریه میکردهاند.[۱۰]
درباره زمان ورود اسرا به کوفه، گزارش صریحی در منابع تاریخی نیامده است. با این حال بنابر عبارتی از شیخ مفید، میتوان ورود اسرای کربلا به کوفه را ۱۲ محرم دانست.[۱۱]
ماموران عمر سعد، پس از گذر دادن اسیران از کوچههای کوفه، آنان را وارد قصر عبیدالله بن زیاد کردند. گفتگوهای تندی بین حضرت زینب و عبیدالله گزارش شده است.[۱۲] همچنین عبیدالله دستور کشتن امام سجاد(ع) را صادر کرد، اما پس از اعتراض حضرت زینب (س) و نیز سخنان تند امام سجاد(ع)، ابن زیاد از کشتن وی صرفنظر کرد.[۱۳]
پس از ورود اسیران کربلا به کوفه، امام سجاد(ع)[۴۹]، و حضرت زینب(س) با مردم سخن گفته و بنابر نقل منابع تاریخی، کوفیان را به سبب کوتاهی در یاری امام حسین(ع) در ماجرای عاشورا سرزنش کردهاند.[۵۰] سید جعفر شهیدی، مورخ معاصر، با تکیه بر سختگیری مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرش اینچنین سخنان و خطبههایی را در کوفه دشوار دانسته است.[۵۱] خطبههایی نیز به فاطمه صغری دختر امام حسین(ع)[۵۲] و ام کلثوم دختر حضرت علی نسبت داده شده است.[۵۳]
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
ورود اسرای اهل بیت(ع) به کوفه (2) | دانشنامه پژوهه پژوهشکده ...
١٢محرم ورود اسرای کربلا به کوفه و شهادت امام سجاد علیه السلام
با ورود اسرای کربلا به کوفه چه اتفاقاتی رخ داد؟ - خبرآنلاین
سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه - ایسنا
دوازدهم محرم؛ ورود اسرا به کوفه - آوا
اسیران کربلا - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه
در روز سیزدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، اسرای کربلا وارد شهر کوفه شدند.
به گزارش آوا، رخدادهای سیزدهم ماه محرم سال ۶۱ ه- ق به شرح زیر است:
۱. اسرای اهل بیت(ع) در مجلس ابن زیاد
پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس شهدای کربلا را در شهر کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین (ع) را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(ع)، در حالی که به طناب بسته بودند وارد مجلس کرده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند.
۲. اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه
پس از مجلس سوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه کردند.
۳. خبر شهادت امام حسین (ع) در مدینه و شام
ابن زیاد به مدینه و شام، نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین (ع) را منتشر ساخت.
۴. شهادت عبدالله بن عفیف
"عبدالله بن عفیف ازدی" از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود که در جنگهای جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده و از آن پس مشغول عبادت بود.
او هنگامی که شنید پسر زیاد به امیرالمومنین و امام حسین علیهم السلام نسبت کذب و دروغگویی میدهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: "ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. ای دشمن خدا، فرزندان پیامبر (ص) را میکشی و در منابر مومنین این چنین سخن میگویی؟"
ماموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیلهاش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادتهای او و دخترش، دستگیر شده و همانطور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید.» منبع: - تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
تصاویر زندان کوفه وخرابه شام
زندانی شدن اهل بیت در کوفه | تلویزیون اینترنتی شیعیان
13 محرم الحرام سال 61 هجری ورود اهل بیت امام حسین(ع) به مجلس ابن زیاد
اهل بیت امام حسین(ع) زندانی شدند/وقتی مادر و برادر ابن زیاد هم ...
سیزدهم محّرم، زندانی شدن اهل بیت(ع) در زندان کوفه و انتشار ...
13 محرم | اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه - کرب و بلا- سایت ...
ورود اسرای اهل بیت(ع) به کوفه (2) | دانشنامه پژوهه پژوهشکده ...
ورود اسرای اهل البیت به زندان کوفه و مجلس ابن زیاد - پایگاه ...
سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه - ایسنا
سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه - آوا
خبرگزاری صدای افغان(آوا) سرویس بین الملل
اسراي اهل بيت(ع) در زندان كوفه - تابناک
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
تدفین پیکرهای مقدس شهیدان کربلا
عمر بن سعد فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد، پس از پایان ماجرای عاشورا در روز یازدهم محرم اجساد کشتههای سپاه خویش را شناسایی و گردآوری کرد و آنان را دفن نمود و در حالی که کشتههای اهل بیت علیهمالسلام و بدن مقدس امام حسین علیهالسلام و سایر شهیدان و یارانش بر زمین مانده بود، کربلا را به قصد کوفه ترک کرد.
گروهی از قبیله بنی اسد که در "غاضریه" در نزدیکی کربلا ساکن بوده و به کشته شدن امام حسین علیهالسلام و یارانش بدست سپاه حکومتی امویان اطلاع یافتند، در روز سیزدهم محرم وارد کربلا شده و پیکرهای مقدس شهیدان را گردآوری نمودند و سپس بر آنان نماز گزارده و در همان جا به خاک سپردند.
بدین گونه، بدن مطهر ابا عبدالله الحسین علیهالسلام را در همین مکانی که اکنون معروف است، دفن کرده و فرزند رشیدش حضرت علیاکبر علیهالسلام را در پایین پای پدر به خاک سپردند و برای سایر شهیدان در پایین قبر امام حسین علیهالسلام، قبر بزرگی حفر و همگی را در آن جا دفن نمودند. غیر از بدنهای مطهر حضرت عباس بن علی علیهالسلام، حبیب بن مظاهر و حر بن یزید ریاحی که هر یک را در مکانی دیگر به خاک سپردند.[الارشاد (شیخ مفید)، ص 470؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 405].
شعر-روزِدفنِ شُهداست
دفن امام حسین(ع) و اصحاب شهیدش
۱۱ محرم[۳۳] یا ۱۳ محرم[۳۴] را زمان دفن شهدای کربلا بیان کردهاند. بنابر برخی گزارشها، پس از بازگشت عمر سعد و یارانش، گروهی از بنی اسد که در نزدیکی کربلا سکونت داشتند در موقعی از شب بر امام حسین(ع) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند.[۳۵] . بیشتر شهدا در آرامگاه جمعی شهدای کربلا، پایینتر از قبر امام حسین(ع) دفن شدهاند. علی اکبر پایین پای امام و علی اصغر نیز بنا به قول مشهور در کنار امام دفن شده است. آرامگاه عباس بن علی(ع) نزدیک نهر علقمه و آرامگاه حر بن یزید ریاحی به فاصله کمی بیرون از شهر کربلا قرار دارد. قبیلهٔ بنی اسد که ساکن قریهٔ غاضریه بودند، پس از یک روز از شهادت امام و یاران باوفایش به کربلا آمدند و بر بدن مطهر امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند. پس از آنکه عمر سعد به همراه سپاهش کشتههای خود را دفن کرده و کربلا را به قصد کوفه ترک کرد، قبیلهٔ بنی اسد که ساکن قریهٔ غاضریه بودند، پس از یک روز از شهادت امام و یاران باوفایش، (بلعمی، مورخ قرن چهارم، تنها مورخی است که گفته است بدن مطهر امام (علیهالسّلام) به همراه دیگر شهدا، سه روز، روی خاک کربلا افتاده بود.[۱] . وی برای گفته خود، هیچ سندی ارائه نکرده است؛ اما به نظر میرسد تلقی ایرانیان در اینباره در قرن چهارم چنین بوده است که بلعمی آن را اختیار و گزارش کرده است. همچنین او مدعی است که بدن مطهر امام بدون پا نیز بوده است، که به نظر میرسد با توجه به اسب تاختن دشمن بر بدن مطهر امام (علیهالسّلام)، بعضی از اعضای بدن حضرت، از هم جدا شده باشد، چنانکه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نیز بر سر جنازهٔ برادر، وی را «مقطع الاعضاء» وصف کرد.) به کربلا آمدند و بر بدن امام و یارانش نماز گزاردند[۲] [۳] [۴] . (بعضی از منابع، مسئله نماز بر آنها را متذکر نشدهاند.[۵] [۶] [۷] ) و آنان را دفن کردند. تفصیل دفن شهدا را چنین آوردهاند: چون عمر سعد (از کربلا) رفت، قومی از بنی اسد که در غاضریه ساکن بودند، به سوی امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش آمدند و بر آنان نماز خواندند و پیکر پاک امام حسین (علیهالسّلام) را همان جایی که اکنون قبرش است، دفن کردند. پسرش علی بن الحسین (حضرت علی اکبر) را پایین پای او به خاک سپردند. (ابن قولویه قمی در آغاز زیارت حضرت علی اکبر، به این نکته اشاره کرده است: ثم صر الی قبر علی بن الحسین فهو عند رجلی الحسین بن علی....[۸] ) برای شهدای اهل بیت و اصحاب امام (علیهالسّلام) که در اطراف او افتاده بودند، گودالی را کندند و همه را جمع کردند و با هم در آن دفن کردند. عباس بن علی (علیهالسّلام) را در جایی که کشته شده بود، سر راه غاضریه، همان جایی که اکنون قبرش است، دفن کردند.[۹] [۱۰] [۱۱] عمادالدین طبری میگوید: بنی اسد بر قبایل عرب افتخار میکردند که ما بر حسین نماز خواندیم و او و یارانش را به خاک سپردیم.[۱۲] سبط بن جوزی مینویسد: (هنگام دفن امام) مشاهده کردند که آثار سیاهی بر پشت امام (علیهالسّلام) هست؛ از علت آن پرسیدند، گفته شد. (علت این سیاهی آن است که) حضرت، شبها بر پشتش طعام برای فقرای مدینه حمل میکرد.[۱۳] [۱۴] شیخ مفید پس از اشاره به تفصیلی که ذکر شد، میافزاید: همگی آنان (شهدا) در پایین پای امام حسین (علیهالسّلام) دفن هستند. برای آنان گودالی کنده شد و همه را در آن دفن کردند و بر آنان خاک ریختند، جز عباس بن علی (علیهالسّلام) که او را در قتلگاهش بر روی بلندی، بر سر راه غاضریه دفن کردند و قبر او آشکار است. برای قبرهای برادران و خاندانش که نامشان را بردیم، هیچ نشانهای نیست...گفته میشود که مدفن علی بن الحسین (علیهالسّلام) نزدیکتر به مدفن (امام) حسین (علیهالسّلام) است. اما یاران حسین (علیهالسّلام) که با وی کشته شدند، در اطراف آن حضرت دفن شدند و قبرهای آنان به تحقیق و تفصیل معلوم نیست، جز آنکه تردیدی نیست که حائر، (در اینکه محدوده حائر تا کجاست، اقوال گوناگون نقل شده است: ۱. آن مقداری که دیوار مشهد (حسینی) و مسجد، آن را احاطه کرده است[۱۵] ؛ ۲. تنها زیر قبه، ۳. روضه مقدسه؛ ۴. آنچه دیوارهای صحن آن را احاطه کرده است[۱۶] ؛ ۵. تمام صحن.[۱۷] طبعا مقصود شیخ مفید از «حائر»، محدوده حائر در زمان اوست (قرن چهارم هجری). جهت آگاهی بیشتر درباره حائر، تاریخچه و حد آن، مراجعه کنید به کتاب عبدالجواد کلیدار، تاریخ کربلاء و حائر الحسین (علیهالسّلام) [۱۸] و فضل علی قزوینی، الامام الحسین (علیهالسّلام) و اصحابه. [۱۹] ) آنان را دربر دارد.[۲۰] (طبرسی نیز به پیروی از شیخ مفید، این مطلب را آورده است.[۲۱] [۲۲] . اگر در منابع حدیثی شیعه روایتی نقل شده است که حاکی از وجود قبور متعدد برای شهداست، چنانکه طبق حدیثی از امام صادق (علیهالسّلام) ام سلمه، شبی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در خواب میبیند در حالی که حضرت پژمرده و رنگ پریده است؛ چون او سبب را از حضرت جویا میشود، میفرماید: دیشب تا سحر برای حسین (علیهالسّلام) و یارانش قبرهایی را میکندم،[۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] به نظر میرسد مربوط به عالم معناست.) از برخی گزارشها استفاده میشود که هنگام دفن، بدن مطهر امام (علیهالسّلام) بر بوریایی قرار شده است، چنانکه وقتی ابراهیم دیزج در عصر متوکل، مامور ویران کردن قبر مطهر امام حسین (علیهالسّلام) میشود، هنگام نبش قبر، بوریای تازهای میبیند که بدن مطهر امام (علیهالسّلام) بر روی آن قرار گرفته است.[۲۷] این امر حاکی از آن است که گویا بدن مطهر امام (علیهالسّلام) پس از تحمل آن همه تیر، نیزه و ضربهٔ شمشیر و در نهایت، لگدمال شدن آن توسط اسبان لشکر عمر سعد، دیگر به صورت عادی، قابل حمل و دفن نبوده است. نکته دیگر در اینباره است که روایاتی داریم که تصریح دارند اینکه امور غسل، کفن و دفن امام (علیهالسّلام) را تنها امام (علیهالسّلام) متکفل میشود.[۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] (مرحوم صدوق در توجیه و تفسیر روایات مربوط به غسل امام توسط امام بعدی مینویسد: توسط ائمه (علیهالسّلام) نهی شده است که امام را جز امام غسل دهد؛ اما اگر کسی این کار را کرد، امامت امام بعدی باطل نمیشود و هرگز ائمه نفرمودهاند که حتماً هر کس امام قبلی را غسل داد، او امام است.[۳۳] . برای آگاهی بیشتر در مسئلهٔ لزوم غسل و دفن امام به وسیلهٔ امام بعدی، و سیر تاریخی این مسئله در میان متکلمان و محدثان بزرگ شیعه، مراجعه شود به ترجمه کتاب نفس المهموم، مرحوم آیتالله میرزا ابوالحسن شعرانی. [۳۴] ) بر این اساس امام سجاد (علیهالسّلام) مامور دفن پدر بزرگوار خود بوده است، چنانکه علامه مجلسی پس از نقل گزارش شیخ مفید (که گذشت) مینویسد: به حسب ظاهر چنین بود، اما در واقع، امام را به غیر از امام دفن نمیکند. حضرت امام زین العابدین (علیهالسّلام) به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد،[۳۵] . چنانکه در جریان شهادت امام رضا (علیهالسّلام) که در طوس به شهادت رسید،امام جواد (علیهالسّلام) به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور غسل و کفن امام را خود عهده دار شد.[۳۶] . البته دربارهٔ دفن سایر شهدا توسط امام سجاد (علیهالسّلام)، سندی وجود ندارد، و چنانکه گذشت بنابر برخی روایات، تنها دفن بدن امام حسین (علیهالسّلام) توسط امام سجاد (علیهالسّلام)، صورت پذیرفته است.
شمار دقیق شهیدان کربلا مشخص نیست؛ در بیشتر منابع تاریخی، تعداد شهدای کربلا ۷۲ نفر ذکر شده است. اعداد دیگری مانند ۷۸ نفر، ۸۷ نفر و ۱۴۵ نفر نیز ذکر شده است. ۱۸ نفر از شهیدان واقعه کربلا از بنیهاشم بودند. امام حسین(ع)، عباس بن علی و علی اکبر، شناختهشدهترین شهدای بنیهاشم و حر بن یزید ریاحی، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از بارزترین شهدای غیرهاشمیاند. شهدا به دست گروهی از قبیله بنی اسد دفن شدند. همه شهدا به جز حر بن یزید، در کربلا مدفونند. اماکن زیارتى کربلا عبارتند از:حرم امام حسین علیه السلام، حرم ابوالفضل العباس علیه السلام . قبر مطهر امام حسین علیه السلام و دو فرزندش حضرت على اصغر و حضرت على اکبر . در جنوب آن پنجره اى نقره اى قرار دارد. این جا آرامگاه قسمت اعظم شهیدان واقعه کربلا است . قتلگاه، جایگاهى است در نزدیکى آرامگاه حبیب بن مظاهر اسدى . تل زینبیه، در فاصله ۲۰ مترى از سمت غرب صحن مطهر . حرم منور و پاک ابوالفضل العباس علیه السلام، در فاصله ۳۵۰ مترى شمال شرقى حرم امام حسین علیه السلام . آرامگاه حبیب بن مظاهر اسدى، او یکى از شهداى روز عاشورا است که در سن ۸۰ سالگى به یارى امام حسین علیه السلام شتافت و شهید گردید و در فاصله ۱۰ مترى از ضریح مطهر و در رواق جنوب غربى مدفون است و داراى ضریح کوچکى است. خیمه گاه، در جنوب صحن مطهر امام حسین علیه السلام و در فاصله ۲۵۰ مترى واقع است. مزار حُر، شهرکى است در جنوب غربى کربلا که در فاصله ۹ کیلومترى از شهر واقع شده و نام آن برگرفته از نام حر بن یزید ریاحى است. قبر حبیب بن مظاهر اسدی، در سمت غربی رواق جنوبی حرم امام حسین(ع)، در کربلا، در کشور عراق قرار دارد. گفته شده مشهورترین آمار شهدای بنیهاشم که در بسیاری از منابع آمده، بدون احتساب امام حسین(ع) ۱۷ نفر است.[۱۴] البته آمار شهدای بنیهاشم مختلف بوده و از ۹ نفر تا ۳۳ نفر ذکر شده است.[۱۵] برخی شهدای بنی هاشم را ۳۳ نفر دانستهاند؛ امام حسین(ع)، سه نفر از فرزندان امام حسین(ع)، نه نفر از اولاد امام علی(ع)، چهار نفر از فرزندان امام حسن(ع)، دوازده نفر از فرزندان عقیل و چهار نفر از فرزندان جعفر.[۱۶] برخی شهادت ۱۷ نفر از بنی هاشم در کربلا را اجماعی و ده نفر دیگر را غیریقینی دانستهاند[۱۷] که جمعا ۲۷ نفر می شود. همچنین گفته شده نام ۱۷ تن از اولاد ابی طالب در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است.[۱۸] فرزندان امام علی(ع) به جز امام حسین(ع)، که در کربلا شهید شدند، عبارتند از: حضرت عباس، عبدالله، عثمان، ابوبکر ،محمد، جعفر و عمر.[۱۹] شیخ عباس قمی برآن است که مشهور میان مورخین آن است که عمر بن علی بن ابی طالب امام حسین(ع) را همراهی نکرد و در کربلا شهید نشده است.[۲۰] . فرزندان امام حسن(ع) : قاسم، ابوبکر، عبدالله[۲۱] و عمر بن حسن[۲۲] . فرزندان امام حسین(ع) : علی اکبر[۲۳] و عبدالله بن حسین[۲۴] مشهور به علی اصغر.[۲۵] البته گفته شده در مقاتل هم از عبدالله بن حسین و هم از علی اصغر یاد شده و در اینکه آیا دو کودک بودند یا یکی، اختلاف هست.[۲۶] . سایر بنیهاشم ک جعفر بن عقیل، عبدالرحمان بن عقیل، عبدالله بن عقیل، محمد بن ابیسعید بن عقیل، عبدالله بن مسلم بن عقیل، محمد بن عبدالله بن جعفر، و عون بن عبدالله بن جعفر.[۲۷] . نامهای ۴۲ نفر از بنیهاشم به عنوان شهدای کربلا، فقط در برخی از منابع ذکر شده است. صحابه شهید : اَنَس بن حارث . عبدالرحمان بن عبد ربّ انصاری[۲۹] . مُسلم بن عَوسَجه اسدی . هانی بن عروه مرادی . عبدالله بن بُقطُر . عَمّار بن ابی سَلامه دالانی همدانی . نُعَیْم بن عَجْلان انصاری[۳۰] . از اصحاب امام علی(ع) : ابوثُمامه عمرو بن عبدالله صائِدی . حبیب بن مُظاهِر اسدی . زاهر، غلام عمرو بن حَمِق . عمار بن ابی سلامه دالانی . سعد بن حارث خُزاعی، غلام علی(ع) . عبدالله بن عُمَیر کَلْبی . کَردوس بن زهیر . نافع بن هلال بجلی[۳۱] . اصحاب امام حسین(ع) : ابراهیم بن حُصَین اسدی . برادرزاده حُذَیفة بن اَسید غِفاری . ابوهَیاج . اَدهَم بن امیه . انیس بن مَعقِل اَصبَحی . بُرَیر بن خُضَیر . بشیر بن عمرو حضرمی . جابر بن حَجّاج . جبلة بن علی شیبانی . جُنَادة بن حارث . جُندَب بن حجیر . جون غلام ابوذر . جوین بن مالک . حارث بن اِمرؤ القیس . حارث بن نبهان . غلام حمزة بن عبدالمطلب . ابوالحتوف بن حرث انصاری . حجاج بن زید . حَجّاج بن مَسروق . حُرّ بن یزید ریاحی . حلّاس بن عمرو . نُعمان بن عمرو . حَنظَلة بن اسعد . رافع، همپیمان بنی شنده . رُمَیث بن عمرو . زُهَیر بن بِشْر خَثعَمی . زُهَیر بن سلیم اَزْدی . زُهَیر بن قَین بَجَلی . زید بن مَعقِل . سالم . سعد بن حنظله تمیمی . سعید بن عبدالله حنفی . سعید بن کَردَم . سلیمان بن رزین . سلیمان بن ربیعه . سوّار بن ابیحِمیر . سُوَید بن عمرو بن ابی مُطاع . سیف بن حارث جابری . شَبیب بن عبدالله نَهشَلی . سیف بن مالک . ضَرغامة بن مالک . شَوذَب . ضُباب بن عامر . عابس بن ابی شبیب شاکری . عامر بن مسلم عبدی . سالم غلام عامر بن مسلم . عباد بن ابیمهاجر . عبدالرحمان بن عبدالله اَرحَبی . عبدالله بن قیس غِفاری . عبدالرحمان بن قیس غِفاری . عُقْبة بن صَلت . عمّار بن حسّان طایی . عمران بن کعب . عمر بن اَحدوث حَضرَمی . عمرو بن خالد صَیداوی . سعد غلام عمرو بن خالد صیداوی . عمرو بن خالد ازدی . خالد بن عمرو اَزْدی . عمرو بن ضُبَیعَه . عمرو بن عبدالله جُندَعی . عمرو بن قَرَظَه انصاری . غلام ترک . قارِب، غلام امام حسین(ع) . قاسم بن حبیب اَزْدی . قَعنَب بن عمرو نَمِری . کِنانة بن عتیق . مالک بن عبدالله بن سریع . مُجَمِّع بن زیاد . مُجَمّع بن عبدالله عائِذی . پسر مُجَمّع بن عبدالله عائذی . مسعود بن حَجّاج . عبدالرحمان بن مسعود . مسلم(/ اَسلَم) بن کثیر . مُنجِح، غلام امام حسین(ع) . نَعیم بن عَجْلان . هَفهاف بن مُهَنَّد راسِبی . هَمّام بن سَلَمه قانِصی (قایضی) . وَهْب بن وهب . یحیی بن سلیم مازِنی . یزید بن زیاد بن مُهاصِر . یزید بن نبیط عبدی . عبدالله بن یزید بن نَبیط عبدی . عبیداللّه بن یزید بن نَبیط عبدی[۳۲]
دفن امام حسین(ع) و اصحاب شهیدش (12محرم61 ه. ق) - دفن شهدای کربلا - ویکی فقه - دفن امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا چگونه اتفاق افتاد؟ - چه کسانی و در چه روزی پیکرهای شهدای کربلا را دفن کردند؟ - چه کسانی پیکر شهدای کربلا را دفن کردند؟ - دفن امام حسین (ع) و دیگر شهدای کربلا - دانشنامهی اسلامی - اجساد شهدای کربلا پس از چند روز و توسط چه کسانی دفن شدند ... - اجساد شهدای کربلا را چه کسی کفن و دفن کرد؟ - دفن امام حسین(ع) سومین امام شیعیان(ع) و شهدای واقعه عاشورا - شهدای کربلا - روایت شهادت تک تک یاران امام حسین در دشت کربلا - «کربلا» محل شهادت امام حسین علیه السلام و اصحاب وفادارش - تعدادشهدای کربلا - شهدای کربلا - تصاویر لیست اولیه اسامی شهدا و مصدومان حادثه امروز کربلا ... - فهرست کشتهشدگان سپاه حسین در نبرد کربلا - ویکیپدیا، ... - اسامی شهدای دشت کربلا و نحوه شهادت آنان فایل - پیام خبر - نام و تعداد دقیق شهدای کربلا جدول | خبرگزاری فارس - نام و تعداد دقیق شهدای کربلا جدول - اسامی دقیق فقط شهدای بنی هاشم در کربلا - شهدای کربلا - دانشنامهی اسلامی - لیست شهدای کربلا - راسخون - شهدای کربلا - ويکی شيعه
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت "عبداللَّه بن عفيف" به دست "عبيداللَّه بن زياد" (13محرم61 ق)
شهادت "عبداللَّه بن عفيف" به دست "عبيداللَّه بن زياد" (61 ق) نخستين اعتراض آشكار نسبت به جنايت عبيدالله بن زياد در شهادت امام حسين(ع)، از سوي يكي از شيعيان كوفه، به نام عبدالله بن عفيف اَزدي برخاست. عبيدالله بن زياد، پس از آن كه اسيران واقعهي كربلا را در مجلس خود با كلمات درشت و خشن، مورد اذيت و آزار قرار داد و آنان را سرزنش كرد، عبدالله بن عفيف كه از شيعيان دلير امير مؤمنان و از زاهدان و عبادت پيشهگان كوفه بود، همينكه نعرههاي نفرتانگيز عبيدالله را شنيد، به خشم آمد و پاسخ عبيدالله را داد. عبيدالله بن زياد كه انتظار چنين پيشآمدي را نداشت و خيال ميكرد كه ديگر نفس در سينههاي دوستان اهل بيت(ع) حبس شده است، با تكبر و خودخواهي تمام دستور داد او را دستگير كرده و به نزدش ببرند. تلاش مأموران حكومتي براي دستگيري وي به خاطر حمايت افراد قبيله عبدالله ناكام ماند اما ماموران عبيدالله شبانگاه به سوي خانه عبدالله بن عفيف هجوم آورده و او را از خانهاش به بيرون كشيده و با ضربات شمشير به شهادت رسانيدند. جناياتكاران حكومتي، سرش را از بدن جدا كرده و بدن او را به دار آويختند. بدينگونه نخستين جرقهاي كه كه ميرفت كوفه را بار ديگر به حركت درآورد و جنبش عظيمي را پيافكند، به دست مزدوران پليد اموي به خاموشي گراييد. ولي شش سال بعد، شيعيان كوفه و دوستداران اهل بيت(ع) انتقام خويش را از عاملان جنايت كربلا گرفتند و آنان را به دست مختاربنابيعبيده ثقفي به اشد مجازات رسانيدند.
عبدالله بن عفیف ازْدِی غامِدِی والِبی، از شیعیان علی علیه السلام بود[۱] که در جنگ جمل و صفین همراه آن حضرت شرکت داشت.[۲] [۳] [۴] وی که چشم چپش را در جنگ جمل و چشم راستش را در جنگ صفین از دست داده بود،[۵] پیوسته تا شب در -مسجد اعظم کوفه سرگرم نماز بود و پس از فراغت از ن ماز به خانه بازمیگشت. [۶] [۷] روزی ندای نماز جماعت داده شد و مردم در مسجد اعظم کوفه اجتماع کردند. ابن زیاد به منبر رفت و گفت: سپاس خدای را که حق را آشکار و امیرالمؤمنین، یزید، و پیروان او را یاری نمود و دروغگوی پسر دروغگو، حسین بن علی، و شیعیان او را کشت.
هنگامی که عبدالله سخن ابن زیاد را شنید برخاست و گفت: ای پسر مرجانه! دروغگو و پسر دروغگو تو و پدرت و آن کسی که تو را والی کوفه کرد و پدر او هستید. ای پسر مرجانه آیا فرزندان پیامبران را میکشید و سخن راستگویان را میگویید؟![۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] ابن زیاد خشمگین گردید و گفت: گوینده چه کسی بود؟
عبدالله گفت: من بودم ای دشمن خدا! فرزندان پاک -رسول خدا- را که خداوند آنها را از هرگونه آلودگی پاک و منزّه گردانیده میکشی و به گمانت هنوز مسلمانی! به دادم برسید! کجایند فرزندان مهاجر و انصار که از این ناپاک، که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او و پدرش را لعن کرد، انتقام بگیرند. این سخن بر خشم ابن زیاد افزود و رگهای گردنش باد کرد و گفت: وی را نزد من آورید. مأموران به سوی وی شتافتند و دستگیرش نمودند. عبدالله شعار ازْد، «یا مبرور» را سر داد. عبدالرحمان بن مخنف که در مجلس نشسته بود، گفت: وای بر غیر تو، خود و قومت را به کشتن دادی.[۱۵] [۱۶] [۱۷] در آن زمان هفتصد جنگاور ازْدِی در کوفه بودند، عدّهای از جوانمردان ازْد برخاستند و عبدالله را نجات دادند و نزد خانوادهاش بردند.[۱۸] [۱۹] [۲۰] ابن زیاد فرمان داد: بروید این نابینای ازدی را، که خداوند دلش را همانند چشمش کور گرداند، نزد من بیاورید. جمعی بدین منظور رفتند. چون خبر به طایفه ازد رسید جمع شدند و قبیلههای یمن به آنها پیوستند تا مانع دستگیری عبدالله شوند. چون خبر اجتماع آنها به ابن زیاد رسید قبیلههای مُضَر را به همراهی محمد بن اشعث به جنگ آنها فرستاد. جنگ سختی بین آنها برپا شد و گروهی از اعراب کشته شدند، تا آنکه طرفداران ابن زیاد به خانه عبدالله رسیدند. درب خانه را شکستند و وارد شدند. دختر عبدالله فریاد زد: پدر، دشمن به تو نزدیک شده است، مواظب باش، عبدالله گفت: نترس، شمشیرم را بده. دختر عبدالله شمشیر را به وی داد و او به دفاع از خود پرداخت در حالی که چنین میگفت:
انَا بْنُ ذِی الْفَضْلِ عَفِیفِ الظّاهِرِ • عَفِیفُ شَیخِی وَابْنُ امِ عامِرِ • کمْ وارعٍ مِنْ جَمْعِکمْ وحاسِرِ • وَبَطَلٍ جَدَّلْتُهُ مُفادِرِ [۲۱] [۲۲] من پسر مرد با فضیلت و پاکم، نام پدرم عفیف و زاده امعامر است؛از گروه شما چه بسیار از مردان جنگاور دلاور، با زره و بیزره را به خاک افکندم. دختر عبدالله میگفت: ای پدر کاش من مرد بودم و در کنار تو با این مردم زشتکار که کشندگان عترت پیامبرند میجنگیدم. سپاه از هر طرف بر عبدالله هجوم آوردند و او آنها را از خود دور میکرد و هیچ کس نمیتوانست بر وی پیروز شود. از هر طرف که حملهور میشدند دخترش میگفت: پدر از این طرف آمدند، تا آنکه بر فشار حمله خود افزودند و از هر سو وی را محاصره کردند، عبدالله شمشیر خود را میچرخانید و میگفت: اقْسِمُ لَوْ یفْسَخُ لی عَنْ بَصَری • ضاقَ علیکم مَوردی ومَضدَری[۲۳] [۲۴] [۲۵] سوگند یاد میکنم! اگر چشم داشتم راه دسترسی به من بر شما تنگ میشد.
در ناسخ ابیات دیگری آورده است که خلاصه آن چنین است: و کینه دل را شفا میدادم، با این حال اگر تک تک به جنگ من میآمدید، همه شما را نابود میکردم. وای به حال یزید و پسر زیاد در روزی که خدا حاکم و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام خصم آنها باشند.[۲۶] برخی آوردهاند: با آنکه او نابینا بود پنجاه سوار و بیست و سه پیاده را از پای درآورد![۲۷] [۲۸] ولی میتوان گفت: کشتن ۷۳ نفر به وسیله یک نابینا از نظر عقلی بسیار بعید است. علاوه بر آن منبع معتبر هم ندارد. دشمنان پیوسته با وی جنگیدند تا آنکه وی را دستگیر نموده نزد ابن زیاد بردند. چون ابن زیاد وی را دید گفت: سپاس خداوندی را که تو را خوار گردانید! عبدالله گفت: ای دشمن خدا، به چه چیز خدا مرا خوار کرد؟ والله لَوْ فُرِّجَ لی عَنْ بَصَری • ضاقَ عَلَیکمْ مَوْرِدِی وَمَصْدَری . به خدا سوگند! اگر چشم داشتم راه دسترسی به من بر شما تنگ میشد. ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا درباره عثمان چه میگویی؟ عبدالله او را دشنام داد و گفت: ای غلام بنی علاج و ای پسر مرجانه! تو را با عثمان چه کار؟ خوب یا بد و اصلاح یا افساد کرده باشد، خداوند ولی خلق خویش است و میان آنها و عثمان به عدل و حق حکم خواهد کرد، ولیکن تو از خودت و پدرت و از یزید و پدرش از من بپرس. ابن زیاد گفت: از تو چیزی نخواهم پرسید تا آنکه تو را به کام مرگ فرو افکنم. عبدالله پس از حمد و ثنای الهی گفت: پیش از آنکه تو از مادر متولد شوی من از خداوند درخواست شهادت را به دست ملعون ترین و مغضوب ترین افراد مینمودم، ولی آن وقت که چشمم را از دست دادم نومید گردیدم و اینک سپاس میگویم خداوندی را که پس از نومیدی مرا به مقصودم رساند و به من نشان داد که دعای گذشتهام به اجابت رسیده است.[۲۹] [۳۰] آنگاه قصیدهای ۲۹ بیتی را در مدح امام حسین علیه السلام و ترغیب مردم به یاری و خونخواهی آن حضرت علیه السلام و نکوهش بنی امیه با فصاحت کامل خواند. آن قصیده چنان زیبا و جالب بود که ابن زیاد سراپاگوش شد، در حالی که هر بیت آن تیری بر قلبش بود.[۳۱] [۳۲] چون اشعار وی به پایان رسید، ابن زیاد دستور داد او را گردن زدند و بدنش را در مکانی به نام «سَبْخه» .[۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷] و به نقلی در مسجد به دار آویختند.[۳۸] در «منتخب طریحی» آمده است: کسی که در مجلس حاضر بود چنین گفته است: در آن هنگام آتشی از کاخ ابن زیاد به بیرون شعله کشید که ابن زیاد از دیدن آن بیمناک شد و از تخت پایین آمد و به یکی از خانه هایش رفت.[۳۹] [۴۰]
عبدالله بن عفیف ازدی - دانشنامهی اسلامی - عبد الله بن عفيف الأزدي - ويكي شيعة - عبدالله بن عفیف ازدی - ویکی حسین - عبدالله بن عفیف ازدی - ويکی شيعه - عبدالله بن عفیف ازدی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 13 محرم 1444 )
• تدفین پیکرهای مقدس شهیدان کربلا
عمر بن سعد فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد، پس از پایان ماجرای عاشورا در روز یازدهم محرم اجساد کشتههای سپاه خویش را شناسایی و گردآوری کرد و آنان را دفن نمود و در حالی که کشتههای اهل بیت علیهمالسلام و بدن مقدس امام حسین علیهالسلام و سایر شهیدان و یارانش بر زمین مانده بود، کربلا را ...
• اسراى اهل بیت (ع) در مجلس ابن زیاد
پس از آن که اسرا و سرهاى مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین علیهالسلام را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد علیهالسلام در حالی که به طناب بسته بودند، وارد مجلس نموده و در برابر تخت آن ملعون ایستاده ...
• شهادت "عبداللَّه بن عفيف" به دست "عبيداللَّه بنزياد" (61 ق)
نخستين اعتراض آشكار نسبت به جنايت عبيدالله بن زياد در شهادت امام حسين(ع)، از سوي يكي از شيعيان كوفه، به نام عبدالله بن عفيف اَزدي برخاست. عبيدالله بن زياد، پس از آن كه اسيران واقعهي كربلا را در مجلس خود با كلمات درشت و خشن، مورد اذيت و آزار قرار داد و آنان را سرزنش كرد، عبدالله بن ...
• رحلت "عمر صوفي رازي" منجم و رياضيدان (376 ق)
ابوالحسين عبد الرحمن بن عمر صوفي رازي (396ـ 291ه.ق) مقدمات علوم را در ري آموخت. در سال 337ه.ق در اصفهان به خدمت ابن عميد (ابوالفضل محمدبن حسين ) وزير معروف آل بويه به سر مي برد. در سال349در دربار عضد الدوله ديلمي در اصفهان مي زيست و درسال 359ه.ق شيراز به رصد پرداخت. وي منجم دربار ...
• درگذشت "ملاعبداللَّه شوشتري" عالم و فقيه مسلمان (1021 ق)
ملاعبداللَّه شوشتري، سالها در حوزهي علميهي نجف تحصيل كرد و از محضر اساتيد برجستهي اين مركز ديني بهره برد. او سپس به ايران مراجعت نمود و به تدريس و تربيت شاگردان پرداخت. ملاعبداللَّه شوشتري در زهد و تقوا شهرت فراواني داشت و در سادهزيستي زبانزد خاص و عام بود. او بر كتابهاي مختلف ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 19 مرداد 1401 )
مرگ "محمود جم" سناتور و نخست وزير دوران پهلوي (1348 ش)
محمود جم ملقب به مديرالملك در سال 1258 ش در تبريز به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات، در 22 سالگي به دربار محمدعلي ميرزا وليعهد وارد شد و پس از استبداد صغير، منشي ايران در سفارت فرانسه گرديد. محمود جم در جريان كودتاي سوم اسفند 1299، آمادگي خود را براي همكاري با كودتاچيان و به ويژه رضاخان ...
ورود نيروهاي سازمان ملل به تهران و بغداد پس از قبول قطعنامه 598 شوراي امنيت (1367 ش)
پس از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت از طرف جمهوري اسلامي ايران، آتشبس ميان طرفين از تاريخ ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ش برقرار شد. شوراي امنيت پيش از آن و در تاريخ هجدهم مردادماه سال ۱۳۶۷ش، قطعنامه ۶۱۹ را تصويب كرد كه بهموجب آن، گروه ناظران نظامي ايران و عراق و سازمان ملل (موسوم به يونيماك) كه ...
برگزاري كنگره بزرگداشت يكصدمين سال رحلت " ملاحسينقلي همداني" (1373ش)
ملا حسينقلي همداني، فقيه، عابد، عارف و از بزرگان عرفاي اهل طريقت و رسيدگان سير و سلوك در سال 1239 ق در يكي از روستاهاي اطراف همدان به دنيا آمد. كودكي را به شباني گذراند و سپس در تهران در حوزه شيخ عبدالحسين تهراني معروف به شيخ العراقين در رشته معقول درس خواند. او سپس در سبزوار و ...
شهادت شهيد عباس عرب سلمانی (1360ش)
شهيد عباس عرب سلماني در تاريخ نهم مهرماه سال ۱۳۳۶ش در خانوادهاي مذهبي در يکي از روستاهاي ورامين چشم به جهان هستي گشود. عباس بعد از تحصيلات مقدماتي، وارد دانشسراي تربيت معلم گرديد و موفق شد در آموزش و پرورش مشغول خدمت شود. عباس پيش از استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران، در محافل سياسي ...
زادروز ملكجهان خزاعی؛ طراح هنری مطرح سينما (1328ش)
ملكجهان خزاعي سال ۱۳۲۸ش در روستاي حيدرآباد شهرستان تربت حيدريه متولد شد. در چهارده سالگي به انگلستان رفت و در سن شانزده سالگي وارد دانشگاه شد. وي در سال ۱۹۶۷م در رشته هنرهاي زيبا (نقاشي و مجسمهسازي) از دانشگاه لندن فارغالتحصيل شد و در ۱۹۷۲م در رشته مديريت هنري از مدرسه «افليد ...
درگذشت بابک معصومی ، بازیکن و کاپیتان پیشین تیم ملی فوتسال (1390ش)
بازیکن و کاپیتان پیشین تیم ملی فوتسال کشورمان که توانسته بود سرطان را پشت سربگذارد و به میادین فوتسال برگردد، عصر روز چهارشنبه 19 مرداد به دیار باقی شتافت. به گزارش خبرنگار مهر، بابک معصومی عصر روز چهارشنبه 19 مرداد به دلیل سکته مغزی دار فانی را وداع گفت. معصومی قبل از این توانسته ...
شهادت شهيد مهدی دولت آبادی (1366ش)
شهيد مهدي دولت آبادي در سال ۱۳۴۳ش در شهر تهران و در خانوادهاي مذهبي و متدين ديده به جهان هستي گشود. مهدي، ساليان آغازين حيات را با شور و شوقي کودکانه در کنار خانوادهاش سپري نمود و با فرا رسيدن هفتمين بهار زندگي، فصل آموختن را تجربه کرد و راهي مدرسه شد. دولتآبادي، تحصيلات خود را ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 10 آگوست 2022 )
• عزل "لويي شانزدهم" پادشاه فرانسه از سلطنت در جريان انقلاب كبير فرانسه (1792م)
با آغاز انقلاب كبير فرانسه و درگيري جمهوري خواهان با سلطنتطلبان، موقعيت لويى شانزدهم، پادشاه فرانسه در خطر افتاد و فرار نافرجام او و خانوادهاش در بيستم ژوئن 1791م لطمه سنگيني بر وجهه وي وارد آورد. اين مساله باعث شد تا تلاش براي بركناري لويى شانزدهم و الغاي رژيم سلطنت از فرداي آن ...
• افتتاح موزه بزرگ "لووْرْ" فرانسه در پاريس (1793م)
ساختمان تاريخي لووْرْ در ابتدا در سال 1204م ساخته شد در حالي كه از سبك يوناني الهام گرفته و در ميان آثار معماري، كم نظير بود. اين قصر با شكوه زماني مقر پادشاهي شاهان فرانسه بوده تا اينكه پس از انقلاب كبير فرانسه، كميتهاي جهت ايجاد يك موزه در اين ساختمان تشكيل شد. در نهايت در دهم ...
• روز ملي و استقلال اوليه "اكوادور" از استعمار اسپانيا (1809م) (ر.ك: 24 مه)
اكوادور در چنين روزي از سال ۱۸۲۲ ميلادي پس از شكست از اسپانياي استعمارگر، به عضويت فدراسيون كلمبياي بزرگ درآمد. اين فدراسيون كه متشكل از پاناما، كلمبيا و ونزوئلا بود بعد از مدتي به خواست كلمبيا منحل شد. در پي آن، دولتمردان كشور نظام جمهوري را در اكوادور اعلام كردند و خوآن خوزه فلوره ...
• تجزيه امپراتوري عثماني در پي شكست در جنگ جهاني اول و نيرنگ استعمار (1920م)
پس از شكست امپراتوري عثماني در جنگ جهاني اول، طرفهاي پيروز تصميم به تجزيه اين امپراتوري و الحاق متصرفات عثماني به سرزمين خود گرفتند. در اين راستا پيمان استعماري سايْكْسْ - پيكو، كه توسط وزراي امور خارجه انگلستان و فرانسه تهيه و امضا شده بود، شرايط سياسي منطقه را براي تفكيك اراضي ...
• جدا شدن اتريش از آلمان (1806م)
امپراتور اتريش پس از جدايي آلمان با عنوان فرانسواي اول حكومتش را بر اتريش آغاز كرد. جدايي آلمان از اتريش و استقلال كشور اتريش از نتايج مهم ايجاد اتحاديه امارات منطقه رن در ژوئيه همان سال يعني ۱۸۰۶م بود که سرانجام به انحلال امپراتوري مقدس روم و ژرمن انجاميد. • جمهوري اتريش يکي از ...
• استقلال كلمبيا از استعمار اسپانیا (1819م)
سرزمين كلمبيا در چنين روزي از سال ۱۸۱۹ ميلادي از استعمار اسپانیا به استقلال رسيد. اين سرزمين در قرن ۱۵ ميلادي بهدست كاشفان اسپانيايي كشف شد و از همان زمان تحت سلطه و نفوذ اين كشور قرار گرفت. مبارزات آزاديخواهانه مردم كلمبيا از سال ۱۷۸۱م آغاز شد. اما از نيمه دوم قرن ۱۹ با رهبري ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
روزِدفنِ شُهداست
روزِدفنِ شُهداست - كربلاماتم سراست
یاحسین حسین حسین - یاحسین حسین حسین
جسم پاك شُهدا - مانده سه روزوسه شب
روی خاك كربلا - بی كفن یا للعجب
مانده سه روزوسه شب - جسم پاك شُهدا
نشده دفن وكَفَن - روی خاك كربلا
روزعاشوراحسین - بودوهفتادودوتن
سرِآنان همگی - شدبریده ازبدن
تنِ آنان همگی - روی دشت كربلا
سرِآنان همگی – شد برویِ نیزه ها
روزسوّم آمدند - مردمِ بنی اسد
به میانِ قتلگاه - دیدن آن همه جسد
ازچنین ظلمِ فجیع - متحیّرهمگی
بهردفنِ شُهدا - متفكّرهمگی
این همه جنازه ها - همگی سرندارند
برای شناختشان - راه دیگرندارند
ناگه ازره میرسد - وارث پیمبران
آقازین العابدین - آن امام انس وجان
آقا زین العابدین - بهردفنِ شُهدا
كمك بنی اسد - آمده به كربلا
حرم پاك حسین - جای دفن شُهداست
حائرمُقدّسش - باقری جای دعاست
یاحسین حسین حسین - یاحسین حسین حسین
ازکتاب مجموعه اشعارباقری
سه روز و شب مانده بر رویِ زمین است
سه روز و شب مانده بر رویِ زمین است - حسین که پرورده یِ روح الامین است
همرهش هفتاد و دو یارِ وفا دار - رویِ زمین مانده با حالت غم بار
نه غسل و نی کفن و دفنِ آن شهیدان - نموده است آن سپاهِ ظلم و طغیان
سه روز در آفتاب مانده بدنها - یکصدو ده یاورِ آن شهِ تنها
بنی اسد ناگهان به قتلگاهش - آمده با سیلِ غم و اشک و آهش
دید بدنها همه رویِ زمین اند - رویِ زمین از جفایِ مشرکین اند
جمله بدنها همه غرقه به خون اند - زجورِ آن دشمنِ خوار و زبون اند
نوحه کنان زین ستم بنی اسد شد - در غضب از این ستم ذاتِ احد شد
زنانِ قومِ اسد جمله عزا دار - جمله بنالند با دیده یِ خون بار
برایِ دفن آمده امامِ سجّاد - زِغربتِ شاهِ دین همی کند یاد
گفت به قومِ اسد که بوریائی - بیاورید از برایِ این فدائی
بر بدنِ شه نمود بوریا را - دفن نمود آن حسینِ سر جدا را
دفن نمودند چو ابدانِ شهیدان - جملگی از مرد و زن به آه و افغان
بنی اسد جمله با دیده یِ بار - بهرِ حسین جملگی گشته عزادار
باقریا برسرو سینه زنان باش - همرهِ قومِ اسد نوحه کنان باش
سروده شده روزسوم شهادت امام حسین ویارانش توسط حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور سال 1398
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
ادامه مطلب را ببينيد
اسامی وتعداد شهدای کربلا
آرامگاه جمعی از یاران امام حسین(ع) در حرم امام حسین
شهدای کربلا یاران امام حسین(ع) که در واقعه روز عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، در کربلا و در مواجهه با سپاه عمر بن سعد به شهادت رسیدند. شمار دقیق شهیدان کربلا مشخص نیست؛ در بیشتر منابع تاریخی، تعداد شهدای کربلا ۷۲ نفر ذکر شده است. اعداد دیگری مانند ۷۸ نفر، ۸۷ نفر و ۱۴۵ نفر نیز ذکر شده است. ۱۸ نفر از شهیدان واقعه کربلا از بنیهاشم بودند. امام حسین(ع)، عباس بن علی و علی اکبر، شناختهشدهترین شهدای بنیهاشم و حر بن یزید ریاحی، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از بارزترین شهدای غیرهاشمیاند.
شهدا به دست گروهی از قبیله بنی اسد دفن شدند. همه شهدا به جز حر بن یزید، در کربلا مدفونند.
درباره تعداد شهدا، در منابع اختلاف است؛ در بیشترِ منابع تاریخی، تعداد یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا، ۷۲ تن ذکر شده است[۱] که ۱۸ نفر از بنیهاشم، و بقیه از دیگر قبایل بودهاند.[نیازمند منبع] همچنین گفتهاند که نیروهای امام حسین(ع) شامل ۳۲ تن سواره و ۴۰ تن پیاده بودند.[نیازمند منبع]
برخی منابع، اعداد دیگری نیز بیان کردهاند:
مسعودی: جمیع کسانی که با حسین(ع) در روز عاشورا در کربلا کشته شدهاند، ۸۷ نفر بودهاند.[۲]
بعضی روایت کرده اند که در آن روز تعداد شهیدان ۶۱ بوده است[۳]، ولی ممکن است این راویان، شهدای بنیهاشم را به این عدد اضافه نکرده باشند.[نیازمند منبع]
سید بن طاووس: روایت شده است که اصحاب حسین(ع)، ۷۸ نفر بودهاند[۴]
مجلسی از محمد بن ابیطالب نقل کرده که تعداد آنها ۸۲ نفر بوده است.[۵]
از امام باقر(ع) نقل کرده اند که شهدای کربلا ۴۵ سواره و ۱۰۰ نفر پیاده بودهاند.[۶]
به دستور عمرسعد و شمر، سر امام حسین(ع) و یارانش از بدنها جدا شدند.[۷] شیخ مفید در ارشاد، تعداد سرهای شهدای کربلا را ۷۲ سر ذکر کرده است.[۸] بَلاذُری در انساب الاشراف سرهای جدا شده را ۷۲ تن ذکر کرده است؛ ولی او از أَبی مِخْنف نقل کرده که قبیله کنده ۱۳ سر، قبیله هوازن ۲۰ سر، قبیله بنیتمیم ۱۷ سر، قبیله بنیاسد ۱۶ سر، قبیله مذحج ۷ سر و قیس ۹ سر را با خود به نزد ابن زیاد آوردند.[۹]
شهدای بنیهاشم : بنابر آنچه در منابع معتبر آمده، به جز امام حسین(ع) ۱۸ تن دیگر از بنیهاشم در کربلا به شهادت رسیدهاند.
فرزندان امام علی(ع) : فرزندان امام علی(ع) به جز امام حسین(ع)، که در کربلا شهید شدند، به نقل از اکثر منابع عبارتند از: حضرت عباس، عبدالله، عثمان، ابوبکر ،محمد، جعفر بن علی و عمر بن علی
فرزندان امام حسن(ع) : قاسم، ابوبکر، عبدالله و عمر بن حسن
فرزندان امام حسین(ع) : علی اکبر و عبدالله بن حسین مشهور به علی اصغر.
سایر بنیهاشم : جعفر بن عقیل، عبدالرحمان بن عقیل، عبدالله بن عقیل، محمد بن ابیسعید بن عقیل، عبدالله بن مسلم بن عقیل، محمد بن عبدالله بن جعفر، و عون بن عبدالله بن جعفر.
گزارشهای نادر : نامهای ۴۲ نفر از بنیهاشم به عنوان شهدای کربلا، فقط در برخی از منابع ذکر شده است : ابراهیم بن علی . عباس اصغر بن علی . عبدالله اکبر بن علی . عبدالله اصغر بن علی . عبیدالله بن علی . عتیق بن علی . قاسم بن علی . بشر بن حسن . ابوبکر بن حسین . ابوبکر بن قاسم بن حسین . ابراهیم بن حسین . جعفر بن حسین . حمزة بن حسین . زید بن حسین . قاسم بن حسین . محمّد بن حسین . عمر بن حسین . محمّد بن عقیل . محمّد بن عبدالله بن عقیل . حمزة بن عقیل . علی بن عقیل . عَون بن عقیل . جعفر بن محمّد بن عقیل . ابوسعید بن عقیل . ابراهیم بن مسلم بن عقیل . محمّد بن مسلم بن عقیل . عبدالرحمان بن مسلم بن عقیل . عبیداللّه بن مسلم بن عقیل . ابوعبدالله بن مسلم بن عقیل . علی بن مسلم بن عقیل . ابراهیم بن جعفر . ابوبکر بن عبدالله بن جعفر . عون اصغر بن عبدالله بن جعفر . حسین بن عبدالله بن جعفر . عبیداللّه بن عبدالله بن جعفر . عون بن جعفر بن جعفر . محمّد بن جعفر . محمّد بن عبّاس . احمد بن محمّد هاشمی .
صحابه شهید : اَنَس بن حارث . عبدالرحمان بن عبد ربّ انصاری . مُسلم بن عَوسَجه اسدی
از اصحاب امام علی(ع) : ابوثُمامه عمرو بن عبدالله صائِدی . حبیب بن مُظاهِر اسدی . زاهر، غلام عمرو بن حَمِق . عمار بن ابی سلامه دالانی . سعد بن حارث خُزاعی، غلام علی(ع) . عبدالله بن عُمَیر کَلْبی . کَردوس بن زهیر . نافع بن هلال بجلی
اصحاب امام حسین(ع) : ابراهیم بن حُصَین اسدی . برادرزاده حُذَیفة بن اَسید غِفاری . ابوهَیاج . اَدهَم بن امیه . انیس بن مَعقِل اَصبَحی . بُرَیر بن خُضَیر . بشیر بن عمرو حضرمی . جابر بن حَجّاج . جبلة بن علی شیبانی . جُنَادة بن حارث . جُندَب بن حجیر . جون غلام ابوذر . جوین بن مالک . حارث بن اِمرؤ القیس . حارث بن نبهان . غلام حمزة بن عبدالمطلب . ابوالحتوف بن حرث انصاری . حجاج بن زید . حَجّاج بن مَسروق . حُرّ بن یزید ریاحی . حلّاس بن عمرو . نُعمان بن عمرو . حَنظَلة بن اسعد . رافع، همپیمان بنی شنده . رُمَیث بن عمرو . زُهَیر بن بِشْر خَثعَمی . زُهَیر بن سلیم اَزْدی . زُهَیر بن قَین بَجَلی . زید بن مَعقِل . سالم . سعد بن حنظله تمیمی . سعید بن عبدالله حنفی . سعید بن کَردَم . سلیمان بن رزین . سلیمان بن ربیعه . سوّار بن ابیحِمیر . سُوَید بن عمرو بن ابی مُطاع . سیف بن حارث جابری . شَبیب بن عبدالله نَهشَلی . سیف بن مالک . ضَرغامة بن مالک . شَوذَب . ضُباب بن عامر . عابس بن ابی شبیب شاکری . عامر بن مسلم عبدی . سالم غلام عامر بن مسلم . عباد بن ابیمهاجر . عبدالرحمان بن عبدالله اَرحَبی . عبدالله بن قیس غِفاری . عبدالرحمان بن قیس غِفاری . عُقْبة بن صَلت . عمّار بن حسّان طایی . عمران بن کعب . عمر بن اَحدوث حَضرَمی . عمرو بن خالد صَیداوی . سعد غلام عمرو بن خالد صیداوی . عمرو بن خالد ازدی . خالد بن عمرو اَزْدی . عمرو بن ضُبَیعَه . عمرو بن عبدالله جُندَعی . عمرو بن قَرَظَه انصاری . غلام ترک . قارِب، غلام امام حسین(ع) . قاسم بن حبیب اَزْدی
. قَعنَب بن عمرو نَمِری . کِنانة بن عتیق . مالک بن عبدالله بن سریع . مُجَمِّع بن زیاد . مُجَمّع بن عبدالله عائِذی . پسر مُجَمّع بن عبدالله عائذی . مسعود بن حَجّاج . عبدالرحمان بن مسعود . مسلم(/ اَسلَم) بن کثیر . مُنجِح، غلام امام حسین(ع) . نَعیم بن عَجْلان . هَفهاف بن مُهَنَّد راسِبی . هَمّام بن سَلَمه قانِصی (قایضی) . وَهْب بن وهب . یحیی بن سلیم مازِنی . یزید بن زیاد بن مُهاصِر . یزید بن ثبیط عبدی . عبدالله بن نَبیط عبدی . عبیداللّه بن نَبیط عبدی[۱۰]
دفن شهدای کربلا
۱۱ محرم[۱۱] یا ۱۳ محرم[۱۲] را زمان دفن شهدای کربلا بیان کردهاند. بنابر برخی گزارشها، پس از بازگشت عمر سعد و یارانش، گروهی از بنی اسد که در نزدیکی کربلا سکونت داشتند در موقعی از شب بر امام حسین(ع) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند.[۱۳]
بیشتر شهدا در آرامگاه جمعی شهدای کربلا، پایینتر از قبر امام حسین(ع) دفن شدهاند. علی اکبر پایین پای امام و علی اصغر نیز بنا به قول مشهور در کنار امام دفن شده است. آرامگاه عباس بن علی(ع) نزدیک نهر علقمه و آرامگاه حر بن یزید ریاحی به فاصله کمی بیرون از شهر کربلا قرار دارد.
در کتاب إبْصارُ العَین فی أنْصارِ الحُسین اثر شیخ محمد سماوی (درگذشت ۱۳۷۰ق) ۱۱۲ نفر از یاران امام حسین را با ذکر طوایف و قبایل آنان معرفی شده است و ترجمه فارسی آن «سلحشوران طف» نام دارد.
تصاویر لیست اولیه اسامی شهدا و مصدومان حادثه امروز کربلا ...
فهرست کشتهشدگان سپاه حسین در نبرد کربلا - ویکیپدیا، ...
اسامی شهدای دشت کربلا و نحوه شهادت آنان + فایل - پیام خبر
نام و تعداد دقیق شهدای کربلا + جدول | خبرگزاری فارس
نام و تعداد دقیق شهدای کربلا + جدول - تابناک
اسامی دقیق فقط شهدای بنی هاشم در کربلا
شهدای کربلا - دانشنامهی اسلامی
لیست شهدای کربلا - راسخون
شهدای کربلا - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
دفن امام حسین(ع) و اصحاب شهیدش (12محرم61 ه. ق)
شهادت امام حسین(ع) و اصحابش در دهم محرم سال 61(ه. ق)، بوده است و دفن بدن مطهر آنحضرت(ع) و اجساد مطهر شهدای کربلاء در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم توسط گروهی از مردان قبیله بنی اسد[1] که درنزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند انجام شده است.
وقتی لشکر عبیدالله زیاد به سوی کوفه حرکت کرد بدنهای پاک و مطهر امام حسین (ع) و اصحاب یاران باوفایش به صورت بسیار جگر خراشی روی زمین باقی مانده بود و کسی جرأت نمی کرد آنها را دفن کند، تا این که زنان قبیله بنی اسد مردان خود را مورد شماتت قرار دادند و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند. به دنبال آن مردان قبیله بنی اسد برای دفن آمدند ولی چون بدن ها پاره پاره بود بدنها را نمی شناختند و در حالت تحیر و تردید باقی ماندند در این هنگام امام سجاد (ع) بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(ع) خود را به آنان معرفی کردند.[2]
چه کسانی و در چه روزی پیکرهای شهدای کربلا را دفن کردند؟
پس از روز عاشورا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش، امام سجاد (ع) و اهل بیت امام به اسارت گرفته شدند و امکان دفن شهدا وجود نداشت.
در مقاتل و روایات فراوانی نحوه دفن شهدای کربلا آورده شده است که هر کدام در این باره نظری دارند، اما در یکی از روایات این طور آمده است که امام سجاد (ع) توانستند با طی الارض خود را مجددا به صحرای خونین کربلا برسانند و شهدا را دفن نمایند.
حال با این تفاسیر باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا به بررسی روایاتی که پیرامون دفن اجساد مطهر شهدای کربلا آورده شده است و همچنین داستان طی الارض امام سجاد (ع) بپردازد، پس پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
خاکسپاری شهدای کربلا توسط بنیاسد/ حضور امام سجاد(ع) برای شناسایی و دفن شهدا
وقایع روز دوزادهم محرم الحرام چیست؟/ روز دفن شهدای کربلا - ...
دفن امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا چگونه اتفاق افتاد؟ - YJC
اجساد شهدای کربلا پس از چند روز و توسط چه کسانی دفن شدند؟ ...
بعد از واقعه كربلا چه كسي امام حسين (عليه السلام) را دفن كرد و ...
چه کسانی پیکر شهدای کربلا را دفن کردند؟ - مشرق نیوز
آیین نمادین کفن و دفن شهدای کربلا در شوش برگزار شد
نماز بر شهدای کربلا و دفن آنها - دانشنامه - رشد
چه کسانی پیکر شهدای کربلا را دفن کردند؟
خاکسپاری پیکرهای مطهر شهدای کربلا
دفن شهدای کربلا - ویکی فقه
به خاكسپاری شهدای كربلا
ادامه مطلب را ببينيد