#دعای روز چهاردهم ماه رمضان

اَللّهُمّ لا تُؤاخِذْنی فیهِ بِالعَثراتِ، وَاَقِلْنِی فیهِ مِنَ الخَطایا وَالهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً لِلبَلایا وَالآفاتِ، بِعِزّتِکَ یا عِزّ المُسْلِمین . خدایا مرا در‌ ایـن ماه مؤاخذه وسرزنش مکن به لغزش‌ها، و درگذر از خطاها و سهوها و لغزشها و بیهودگی ‌های من، و قرار مده مرا هدف و نشانه یِ تیرهای بلاها و آفتها‌، به عزتت ای عزت دهنده مسلمانان.

دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: درخواست بخشش از لغزش‌ها و مؤاخذه و سرزنش نشدن بخاطرآنها، 2: درخواست گذشت ازخطاها و سهوها و بیهوده کاریها، 3: ایمنی از قرار گرفتن در معرض تیرهای بلاها و آفتها‌، 4: درخواست عزت از خدای عزیز و عزت دهنده یِ مسلمانان .

مؤاخذه به لغزش‌ها : «اللهم لاتواخذنی فیه بالعثرات» . کسی که نماز اول وقت نمی‌خواند و به کارهای دنیوی خود ادامه می‌دهد، نماز اول وقت انسان را نفرین می‌کند و می‌گوید: «خدا ضایع کند تو را که من را ضایع کردی!» این در حالی است که اگر مسلمانی اول وقت نماز بخواند، نماز او را دعا می‌کند و می‌گوید: «خدا حفظ کند تو را که من را حفظ کردی» و زندگی رو به روال می‌افتد. گاهی آدم می‌لغزد و ایمانش ضعیف می‌شود و تقوایش از بین می‌رود. گناهان آدمی همان لغزش است و باید از خدا بخواهد که مؤاخذه نشود. خدا در اثر گناه به غضب می‌آید و سیل و زلزله و بلایای طبیعی همه آثار گناه است. گاه مردم توجه نمی‌کنند که غالب این اتفاقات و تصادفات به علت انجام گناه است. اگر کسی با خدا باشد، هیچ کس نمی‌تواند علیه او توطئه کند، چون او خدا را دارد. هر کس در حد توانایی که دارد مسئول اعمال خویش می‌باشد و بیش از آن بر او تکلیفی نخواهد بود؛ «لا یکلف الله نفسا الا وسعها؛ [بقره/سوره2، آیه286]  یعنی ‌خداوند هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او»  چرا که «یرید الله ان یخفف عنکم و خلق الانسان ضعیفا؛ [نساء/سوره4، آیه28] یعنی ‌خداوند می‌خواهد کار را بر شما آسان کند که انسان ضعیف خلق شده است.» . در قرآن كريم مى خوانيم: «اگر خداوند، بندگان را نسبت به ستمهايشان مؤاخذه مى كرد، هيچ جنبنده اى را روى زمين باقى نمى گذاشت، لكن تا «اجل» و فرصتى معين، آنان را تأخير مى اندازد.»[نحل، آيه 61] باز، از قول خداى متعال بشنويم: «خداى تو، آمرزنده و مهربان است، اگر خداوند، مردم را به آنچه در اين جهان مرتكب مى شوند، مؤاخذه كند نسبت به عذاب آنان را در همين دنيا، شتاب مى ورزد، ليكن براى مردم، موعدى قرار داده كه اگر آن موعد برسد، مردم فرارگاهى نخواهد يافت»[كهف، آيه 58] راستى، اگر بنا باشد كه خداوند، در محاسبه عمل مردم در آخرت، و نيز در همين دنيا، جود و كرم و بزرگوارى خود را كنار بنهد و با مقياس دقيق «عدل» رفتار كند، چگونه مى توان از عذاب خداوند رست؟ با اين همه گناه و نافرمانى، با اين همه نيّت هاى آلوده و رياها و تزويرها، براى خوشايند مردم كار كردن ها، شهرت طلبى ها، نام جويى ها، غرورها و تكبّرها، باطل پرستى ها، غيبت ها و سوءظن ها...

در دعای کمیل: ...وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ اغْفِرْ زَلَّتِی. خدایا لغزش‌های ما را اقاله کن؛ [مفاتیح الجنان، ص121] یعنی ما را بدون هزینه ببخش. دراعمال دحوالارض نیز آمده است: یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام. ربنا لا تواخذنا نسینا او اخطانا؛  [بقره/سوره2، آیه286] یعنی خدایا ما را بر آنچه که به فراموشی یا به خطا (انجام داده ‌ایم) مواخذه مکن .  خدایا لغزش‌های ما را اقاله کن؛ یعنی ما را بدون هزینه ببخش. رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله : لا تَطلُبوا عَثَراتِ المؤمنينَ؛ فإنّ مَـن تَتَبّعَ عَثَراتِ أخيهِ تَتَبّعَ اللّه ُ عَثَراتِهِ، ومَن تَتَبّعَ اللّه ُ عَثَراتِهِ يَفْضَحْهُ ولو في جَوفِ بَيتِهِ. لغزشهای مسلمانان رانجویید كه هر كس لغزشهای برادرش را پی جوید خداوند لغزشهای او را پیگیری می كند و هر كه را كه خداوند عیبجویی كند رسوایش می سازد هر چند در اندرون خانه خود باشد. [الكافی: 2/355/5] . قـالَ النّبِیّ صلی الله علیه و آله : لا تَسألوا الفاجِرَةَ: مَن فَجَرَ بِكِ ؟ فكما هانَ علَيها الفُجورُ، يَهونُ علَيها أنْ تَرميَ البَريءَ المسلِمَ. از زن بد كاره نپرسید: چه كسی با تو فسق كرد؟ زیرا همان گونه كه به راحتی مرتكب فحشا می شود به راحتی هم مسلمان بی گناهی را بدنام می كند. [تهذیب الأحكام: 10 / 48 / 177] . عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا أَقْرَبُ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْكُفْرِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ عَلَى الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوْماً مَا [كافی ج2 ص354] حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام فرمودند: نزدیكتر چیزى كه بنده بكفر دارد اینست كه با مردى عقد برادرى در دین بسته باشد و لغزشها و خطاهاى او را شماره كند كه روزى او را بآنها سرزنش كند. عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یُخْلِصِ الْإِیمَانَ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَذُمُّوا الْمُسْلِمِینَ وَ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِهِمْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ تَعَالَى عَوْرَتَهُ یَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی بَیْتِهِ [كافی ج2 ص354] حضرت صادق علیه السلام فرموده: رسول خدا (ص) فرموده است: اى گروهى كه بزبان اسلام آورده و بدلش ایمان نرسیده (و پیوست نشده) مسلمانان را نكوهش نكنید، و از عیوب آنان جستجو نكنید، زیرا هر كه عیوب آنها را جستجو كند، خداوند عیوب او را دنبال كند، و هر كه خداوند عیبش را دنبال كند رسوایش كند گرچه در خانه اش باشد. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِه [كافی ج2 ص354] و از حضرت صادق علیه السّلام از رسول خدا (ص) حدیث شده است كه فرمود: لغزشهاى مؤمنین را جستجو نكنید، زیرا هر كه لغزشهاى برادرش را جستجو كند، خداوند لغزشهایش را دنبال كند، و هر كه را خداوند لغزشهایش را دنبال كند رسوایش سازد گر چه در درون خانهاش باشد. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَبْعَدُ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ یَكُونَ الرَّجُلُ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ وَ هُوَ یَحْفَظُ عَلَیْهِ زَلَّاتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِهَا یَوْماً مَا [كافی ج2 ص354] حضرت صادق علیه السّلام فرمود: دورترین بنده از خدا آن كسست كه با مردى برادرى كند و لغزشهاى او را بر او نگهدارى كند كه روزى بر آنها سرزنشش كند.

عثرات : عثرات : لغت‌نامه دهخدا : عثرات . [ ع َ ث َ ] (ع اِ) ج ِ عثرة. لغزش . (از غیاث اللغات ). || خطا و سهو. (ناظم الاطباء) : تا در حضرت پادشاه عثرات ایشان را شفیع شد. (جهانگشای جوینی ). سلطان عفو و اغضا کرد و از عثرات او تجاوز و اغماض واجب داشت . (جهانگشای جوینی ). رجوع به عثرت و ...

اقاله و بخشش گناهان : «واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ» . «اقاله» کن و گناهان ما را بیامرز. در دعای کمیل هم این لفظ است که ...وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ اغْفِرْ زَلَّتِی. خدایا لغزش‌های ما را اقاله کن؛ [مفاتیح الجنان، ص121] یعنی ما را بدون هزینه ببخش. دراعمال دحوالارض نیز آمده است: یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام. در مورد معامله نیز چنین لفظی در فقه وجود دارد. یعنی فروشنده و خریدار حق فسخ معامله را تا زمانی که با یکدیگر هستند، دارند. اما بعد از جدایی و بدون دلیل نیز اگر مشتری جنس را پس آورد، کاسب مستحب است آن را قبول کند. مثلاً شخصی یک ظرف ماست می‌خرد و به منزل می‌برد و متوجه می‌شود که پیش از وی ظرف ماست دیگری نیز خریداری شده است. در این حالت اگر ظرف ماست را به فروشنده باز گرداند، مستحب است وی آن را بپذیرد و پول آن را عیناً پس دهد. خداوند عزوجل‌ بهترین عذر پذیرنده‌هاست که از بندگان خویش زود، راضی می‌گردد به طوری که او به سریع الرضا‌ یعنی زود راضی می‌گردد‌ معروف است و در قرآن بندگان خویش را به سوی رحمت و مغفرت خویش فرا می‌خواند «و سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الارض؛ [آل عمران/سوره3، آیه133] یعنی و به سوی غفران و آمرزش الهی و باغی (بهشتی) که عرض آن آسمان و زمین را فرا گرفته است سرعت بورزید» بدون آنکه نیازی به بندگان خویش داشته باشد «الله الصمد؛  [اخلاص/سوره112، آیه2] یعنی خداوند بی نیاز است» و این در حالی است که ما غیر از او کسی را نداریم «الهی و ربی من لی غیرک؛  یعنی‌ای خدا و پروردگار من چه کسی غیر از تو برای من می‌باشد.» [مفاتیح الجنان، ص117] و غیر از او چه کسی می‌تواند عذر ما را پذیرفته و گناهان ما را بیامرزد «و من یغفر الذنوب الا الله؛ [آل عمران/سوره3، آیه135] یعنی و چه کسی غیر خداوند (می‌تواند) گناهان را بیامرزد»  پس ما نیز در این روز به درگاه الهی پناه برده و از او می‌خواهیم که عذر ما را به خاطر خطاهایی که انجام داده ‌ایم بپذیرد و از گناهان ما درگذرد.قرآن در جای دیگری می‌فرماید: «خدا برنامه‌های مردم را عوض نمی‌کند، آن‌ها را گرفتار بلا نمی‌کند مگر اینکه خودشان را تغییر دهند.» [رعد/سوره13، آیه11].

امام علی علیه السلام : أعظَمُ الخَطايا اقتِطاعُ مالِ امرِئٍ مسلمٍ بغَيرِ حقٍّ . بزرگترين گناه ، به ناحق خوردن مال مسلمان است. [عقاب الاعمال: 273؛ عنه البحار: 101 / 295 ح9] . رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أكثَرَ خَطايا ابنِ آدمَ في لِسانِهِ .[المعجم الكبير : 10/197/10446] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بيشترين خطاهاى گناهان آدميزاد، در زبان اوست. وَ قَالَ : إِنَّ أَكْثَرَ خَطَايَا اِبْنِ آدَمَ فِي لِسَانِهِ وَ مَنْ كَفَّ لِسَانَهُ سَتَرَ اَللَّهُ عَوْرَتَهُ. [مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ج 1، ص 355] رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود:بيشتر اشتباهات آدميزاد در زبانش است،و هر كه زبانش را نگهدارد خدا زشتيهايش را پنهان دارد.

اقلنی : اقالة : لغت‌نامه دهخدا : اقالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) در نیمروز آب خورانیدن شتران را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || بیع را فسخ کردن یعنی بعد از فروختن چیزی خریدار و فروشنده برضای یکدیگر از اراده ٔ بیع درگذرند. (غیاث اللغات ). برانداختن بیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اق... اقالت : لغت‌نامه دهخدا : اقالت . [ اِ ل َ ] (ع مص ) برانداختن بیع. (ناظم الاطباء).فسخ کردن . اقالة. مأخوذ از قیل ، فسخ بیع نمودن و برانداختن بیع. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : ما را دگر معامله با هیچکس نماندبیعی که بی حضور تو کردیم اقالت است . سعدی .|| گذاشتن گناه و دور کردن ... اقاله : فرهنگ فارسی معین : (اِ لِ) [ ع . اقالة ] 1 - (مص م .) بر هم زدن ، فسخ کردن معامله با رضایت . 2 - بخشیدن . 3 - (اِمص .) گذشت . اقاله : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی: اقالَة] ‹اقالت› 'eqāle ۱. (حقوق) فسخ کردن بیع؛ پس خواندن و برهم زدن معامله.۲. [قدیمی] درگذشتن از گناه.

خطایا : خطایا : لغت‌نامه دهخدا : خطایا. [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خطیئة و خطیة. خطیئة : لغت‌نامه دهخدا : خطیئة. [ خ َ ءَ ] (ع اِ) گناه یا گناهی که بقصد کنند. (از منتهی الارب ). ذنب . زلت . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خطیئات ، خطایا. || اندک از هر چیزی . (منتهی الارب ). خطیئه : فرهنگ فارسی معین : (خَ ئِ) [ ع . خطیئة ] (اِ.) گناه ، خطا. ج . خطایا.

هفوات : لغزش و سُرخوردن «هفوات» . مقدمه سفاهت و اشتباه‌کاری و عصیان و نافرمانی و خطا لغزش و سُرخوردن (هفوات) است . هفوات : لغت‌نامه دهخدا : هفوات . [ هََ ف َ ] (ع اِ) ج ِ هفوة. لغزشها. (یادداشت مؤلف ) : از جانب سلطان بر آن هفوات اغضا میرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). ... و اغضا بر هفوات و بادرات آن قوم مبذول داشت . (جهانگشای جوینی ). از هفوات ایشان تجاوز و اغماض رفت . (جهانگشای جوینی ). هفوة : لغت‌نامه دهخدا : هفوة. [ هََ ف ْ وَ ] (ع اِ) لغزش . (منتهی الارب ). السقطة و الزلة. ج ، هفوات . گویند: الانسان کثیرالهفوات .(اقرب الموارد). || (مص ) شتافتن . || شکوخیدن . || بال زدن مرغ و پریدن و جنبیدن وی . || گرسنه شدن . (منتهی الارب ).

ایمنی از بلایا و آفات : «ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ» . خدایا من را تیر بلا قرار مده. سیل و رانش زمین یعنی همان تیر! هواپیما در آسمان پرواز می‌کند و ناگاه روی ساختمانی فرود می‌آید و همه ساکنان آن از بین می‌روند. این غرض و تیر بلاست که حاصل گناه و خطاهای ماست. تمام پیش‌آمدهایی که می‌شود همه نتیجه گناهان ماست. آیه قرآن می‌فرماید: «هر گرفتاری برای شما پیش می‌آید، دسترنج خودتان است.» [شوری/سوره42، آیه30] هر چه بکاری همان را درو می‌کنی. از گندم، گندم و از جو، جو می‌روید. قرآن در جای دیگری می‌فرماید: «خدا برنامه‌های مردم را عوض نمی‌کند، آن‌ها را گرفتار بلا نمی‌کند مگر اینکه خودشان را تغییر دهند.» مثل ماشین که انحراف به چپ پیدا کند، تصادف می‌کند، ما هم اگر انحراف به چپ داشته باشیم با عذاب خدا تصادف می‌کنیم. حديثى از امام على عليه السلامداريم كه «بلا و گرفتارى، براى ظالم ادب است و براى مؤمن، عبرت و تجربه است و براى انبياء، درجه».[انّ البلاء للّظالم ادبٌ وللمؤمنِ امتحانٌ وَ لِلأنبياء درجةٌ بحارالأنوار، ج 64 ص 235] امام صادق عليه السلام فرموده است. «از پروردگارتان، عفو و عافيت مسئلت كنيد. چرا كه شما اهل بلاكشى و جزء مردان بلاء و آزمايش نيستيد. اقوامى پيش از شما بودند ـ از بنى اسرائيل ـ كه در راه ايمانشان با ارّه ها شقه مى شدند تا تسليم كفر شوند ولى دست از ايمان نمى کشيدند.»[ سفينه البحار ج 2 ص 106] . البته، دچار بلا شدن، براى پالايش انسان و پخته شدن و تصفيه مؤمن، خوب است و هر كه مقامش نزد خدا بيشتر باشد، ابتلاءاتش افزون تر است (البَلاءُ لِلوِلاءِ ـ بلا براى دوستان است) .

بلایا به معنای آزمایشها، امتحانها، فتنه ها، کهنه شدن ها (طریحی، 1375، ج1، ص60 و قرشی،1412، ج1، ص229 و ج5، ص147) که با چهره های متفاوتی پدید می آید؛ گاه آشکار است «اِنَّ هذا لهو البلاء المبین» (صافات، 106) و گاهی پنهان. زمانی با تلخیها و کاستیها همراه است، و زمان دیگر با رفاه و راحتی « و نبلوکم بالشرّ و الخیر فتنةً» (انبیاء، 35) ، پاره ای اوقات دارایی و اموال در معرض امتحان قرار می گیرد و موقعی دیگر جانهای خود، عزیزان و محبوبان : خداوند در آیه 155 سوره بقره می‌فرماید «قطعاً شما را به چیزى از [قبیلِ‏] ترس و گرسنگى، و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‌‏آزماییم؛ و به صابران بشارت بده؛ وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ‏ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین‏.» و یا در آیه 186 سوره آل‌عمران می‌خوانیم؛ «لَتُبْلَوُنَ‏ فی‏ أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُم‏؛ قطعاً در مالها و جانهایتان آزموده خواهید شد.» . امام هادی(ع) در روایتی فرمود : إِن الله جَعَلَ الدنیا دارَ بَلوی وَالاخِرَةَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدنیا لِثوابِ الاخِرَةِ سَبَبًا وَ ثَوابَ الاخِرَةِ مِنْ بَلوَی الدنیا عِوَضًا .خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش ساخته و آخرت را سرای رسیدگی قرار داده و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است . امام صادق(ع) می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِی جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِیبَةٍ فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِیبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْیَا لِیَأْجُرَهُ عَلَیْهَا؛[ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج64، ص236] خداوند تبارک و تعالی، با گرفتاریها به مؤمن توجه می کند؛ یا تن او را بیمار می کند، یا او را در سوگ یکی از اهل [خانه اش] می نشاند و یا یکی از سختیها و رنجهای دنیا را بر او چیره می کند. تا او را بر آنها پاداش دهد.» . امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ اِلَّا وَ هُوَ مُبْتَلًی بِبَلَاءٍ مُنْتَظِرٌ بِهِ مَا هُوَ اَشَدُّ مِنْهُ فَاِنْ صَبَرَ عَلَی الْبَلِیَّةِ الَّتِی هُوَ فِیهَا عَافَاهُ اللَّهُ مِنَ الْبَلَاءِ الَّذِی یَنْتَظِرُ بِهِ وَ اِنْ لَمْ یَصْبِرْ وَ جَزِعَ نَزَلَ بِهِ مِنَ الْبَلَاءِ الْمُنْتَظِرُ اَبَداً حَتَّی یُحْسِنَ صَبْرَهُ وَ عَزَاءَهُ؛ [وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۸۴] هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه به بلائی گرفتار است و بلای بزرگ‌تر و گرفتاری شدیدتری هم به دنبال او در انتظار است. اگر در همان بلا صبر و شکیبایی داشته باشد خداوند آن بلای بزرگ‌تر را برطرف می‌نماید و اگر صبر نکرده و بی‌تابی نماید بلای بزرگ‌تر که در انتظار او است فرا می‌رسد و مرتب گرفتاری‌ها بیش‌تر می‌گردد تا وقتی که صبر نیکو و شکیبائی را انتخاب کند.»

بلای تطهیر و بلای رشد و ترفیع : بلای تطهیر : گاهی بلا برای پاکسازی و تطهیر است. ممکن است از انسان مؤمن اعمال زشتی سر بزند که بلاء، کفاره‌ و جبران کننده‌ خطا و گناه اوست. حاصل فتنه‌ای که برای مؤمن پیش می‌آید جدا شدن او از گناهان، علاقه‌ها و موانعی است که بین او و خدا به وجود آمده است. در واقع بلاء موهبتی الهی است تا خطای بنده را در همین دنیا پاک کند و عقوبت آن به آخرت کشیده نشود، زیرا بلای دنیوی به مراتب از عذاب اخروی آسان‌تر است. بلای رشد و ترفیع : قسم دیگری از بلا که ممکن است مؤمن به آن مبتلا شود، بلایی است که برای رشد و ترفیع درجه معنوی اوست؛ یعنی این‌طور نیست که همواره بلای مؤمن به خاطر خطای او باشد بلکه گاهی بلا می‌بیند تا مقامش نزد خدا بالا رود.

آفات به معنی آسيبها، بلاها، بيماريها، زيانها، صدمه ها، فتنه ها، مصيبت ها است . امام علی علیه السلام : لِکُلِّ شَیْء آفَةٌ؛ هر چیزی آفتی دارد (در هر کار مراقب آفت ها باشید) (میزان الحکمه، باب 97، حدیث 514، جلد اوّل، صفحه 110) . امام علی علیه السلام : آفَةُ الْوَرَعِ قِلَّةُ الْقِناعَةِ؛ آفت مهمّ تقوی (و نقطه آسیب پذیری آن) قانع نبودن در زندگی است (میزان الحکمة، باب 97، حدیث 537، جلد اوّل، صفحه 111). امام علی علیه السلام : آفَةُ الْقَوِیِّ اسْتِضْعافُ الْخَصْمِ؛ آفت نیرومند، کوچک شمردن دشمنانش می باشد (میزان الحکمة، باب 97، حدیث 541، جلد اوّل، صفحه 111). امام علی علیه السلام : آفَةُ الدّینِ الْهَوی؛ هوای نفس آفت دین است (میزان الحکمة، باب 97، حدیث 513، جلد اوّل، صفحه 110). امام علی علیه السلام : آفَةُ الْعَقْلِ الْهَوی؛ هوای نفس آفت عقل انسان (نیز) هست (میزان الحکمة، باب 97، حدیث 526، جلد اوّل، صفحه 111). پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : آفهُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، و آفهُ الشَّجاعه البغیُ ، و آفهُ السَّماحهِ المَنُّ ، و آفهُ الجَمالِ الخُیَلاءُ ، و آفهُ العِبادهِ الفَتْرهُ ، و آفهُ الحدیثِ الکِذبُ ، و آفهُ العلمِ النِّسْیانُ، و آفهُ الحِلمِ السَّفَهُ ، و آفهُ الحَسَبِ الفَخْرُ ، و آفه الجُودِ السَّرَفُ . آفتِ زیرکى غرور است، آفت شجاعتْ تجاوز ، آفت بخشندگى منّت، آفت زیبایى تکبّر، آفت عبادتْ سستى، آفت سخن دروغ، آفت علمْ فراموشى، آفت بردبارى سبکسرى، آفت بزرگ زادگى فخر فروشى و آفت سخاوت، زیاده روى. (کنزالعمال / 44091) . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : آفهُ الدِّینِ الهوى . آفت دین، هواى نفس است. (کنزالعمال / 44021) . امام على علیه السلام : لکلِ شیءٍ آفهٌ، و آفهُ العلمِ النِّسیانُ، و آفهُ العِبادهِ الرِّیاءُ ، و آفهُ اللّبِّ العُجْبُ ، و آفهُ النَّجابهِ الکِبْرُ ، و آفهُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، و آفهُ الجُودِ السَّرَفُ ، و آفهُ الحیاءِ الضَّعْفُ ، و آفهُ الحِلمِ الذّلُّ ، و آفهُ الجَلَدِ الفُحْشُ . هر چیزى آفتى دارد؛ آفت علم فراموشى است، آفت عبادتْ ریا، آفت خردمندى خودپسندى، آفت نجیب زادگى تکبّر، آفت زیرکى غرور، آفت سخاوت زیاده روى، آفت حیا ناتوانى، آفت بردبارى خوارى و آفت نیرومندى از حد گذراندن [ در گفتار و کردار]. (کنزالعمال / 44226 ) . پیامبر صلی الله علیه و آله : آفَةُ اَلْحَدِیثِ اَلْکَذِبُ وَ آفَةُ اَلْعِلْمِ اَلنِّسْیَانُ وَ آفَةُ اَلْحِلْمِ اَلسَّفَهُ وَ آفَةُ اَلْعِبَادَةِ اَلْفَتْرَةُ وَ آفَةُ اَلظَّرْفِ اَلصَّلَفُ وَ آفَةُ اَلشَّجَاعَةِ اَلْبَغْیُ وَ آفَةُ اَلسَّخَاءِ اَلْمَنُّ وَ آفَةُ اَلْجَمَالِ اَلْخُیَلاَءُ وَ آفَةُ اَلْحَسَبِ اَلْفَخْرُ. [شیخ صدوق، خصال، ج 3، ص 416] گفتار را دروغ آفت است و دانش را فراموشی و بردباری را سفاهت و عبادت را خستگی و زیرکی را خودنمایی و دلیری را ستم کردن و بخشش را منت نهادن و زیبایی را خودپرستی و مقام را به خود بالیدن. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله : آفة الدّین الهوی. آفت دین از پس هوا رفتن بود . [شرح فارسی شهاب الأخبار(کلمات قصار پیامبر خاتم ص) ص: 26] . پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هوی، آفت است».[ کنزالعمال، خبر 44121] . امام صادق(ع) فرموده‌اند: آفَةُ الدِّینِ: الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْر . آفت دین، حسد، عجب و فخر است؛ [کافی، ج 3، ص 748]. حضرت علی(ع) : آفَةُ الدِّینِ سُوءُ الظَّن . آفت دین‌داری، بدگمانی (به خدای تعالی) است ؛ [شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 3، ص 101] . امام صادق(ع) : آفتِ دین، حسد ورزیدن و خودپسندی و فخرفروشی است[کافی: ج 2، ص 307، ح 5 / دانش نامه قرآن و حدیث: ج11، ص 192]. پیامبر اکرم(ص) : هوی، آفت است[کنزالعمال، خبر 44121]. تباهی دین، دنیا پرستی است [مرآة العقول ج 10، ص 287،]. حضرت علی(ع) : آفت دین‌داری، بدگمانی (به خدای تعالی) است[شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 3، ص 101]. بسیاری دروغ، دین را تباه می‌کند[تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 221، ح 4421]. حسد، دروغ‌گویی و کینه را واگذار که به یقین آنها سه خصلتند که دین را معیوب می‌کنند [تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 299، ح 6780] . امير مؤمنان علي(عليه السلام) : العُجْبُ آفَةُ الشَرَفِ . خودپسندى، آفت شرف انسان است (غرر الحكم و درر الكلم‏‏، ص 52، حکمت 983)؛  امير مؤمنان علي(عليه السلام): آفَةُ اللُّبِّ العُجْبُ آفت عقل، عُجب است (غرر الحكم و درر الكلم‏، ص 280، حکمت 42)؛ امام علي(علیه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» به فرزندش امام حسن مجتبى(عليه السلام) مى فرمايد: وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ . [پسرم] بدان كه خودپسندى و غرور، ضد راستى و درست انديشى، و آفت عقل هاست.

بلایا : بلایا : لغت‌نامه دهخدا : بلایا. [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ بَلیَّة. (دهار) (ناظم الاطباء). بلاها. بلواها: باب ماجری فی باب الخطبة و ظهر من الفساد و البلایالأجلها. (تاریخ بیهقی ص 685). و رجوع به بلیة شود. بلیه : لغت‌نامه دهخدا : بلیه . [ ب َ ی ی َ ] (از عربی ، اِ) بلیة. بلیت . آزار و رنج و سختی . (غیاث ). حادثه . (یادداشت مرحوم دهخدا) . بلیه : فرهنگ فارسی معین : (بَ یِّ) [ ع . ] ( اِ.) گرفتاری ، سختی . ج . بلایا. بلیه : فرهنگ فارسی معین : (بَ یِّ) [ ع . ] ( اِ.) گرفتاری ، سختی . ج . بلایا. بلیه : فرهنگ فارسی عمید : (اسم) [عربی: بلیَّة، جمع: بَلایا] ‹بلیت› baliy[y]e ۱. مصیبت؛ پیشامد بد.۲. رنج.

آفات : آفات : لغت‌نامه دهخدا : آفات . (ع اِ) ج ِ آفت (آفة). آسیبها . آفات : فرهنگ فارسی معین : [ ع . ] ( اِ.) جِ آفت ؛ آفت ها، آسیب ها. آفت : فرهنگ فارسی معین : (فَ) ( اِ.) آسیب ، بلا. آفت : فرهنگ فارسی عمید : (اسم) [عربی: آفة، جمع: آفات] 'āfat ۱. بلا؛ زیان.۲. هر چیزی که مایۀ تباهی، فساد، و زیان شود.

بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین . به عزت خودت، ‌ای کسی که عزت مسلمین با توست.

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا

تاريخ : دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ | 23:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |