در امتداد تاریکی-ماجرای هولناک پیکر حلق آویز
وقتی در سرویس بهداشتی را گشودم، در میان بهت و ناباوری دیدم که همسرم قصد دارد خودش را حلق آویز کند. ابتدا با پدرم تماس گرفتم و بلافاصله محکم به پاهای همسرم چسبیدم تا این که نیروهای انتظامی به همراه پدرم رسیدند و...
به گزارش اختصاصی خراسان، زن 28 ساله که پس از تماس با پلیس موجب نجات شوهرش از مرگ حتمی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: سال 92 درحالی که 20 سال بیشتر نداشتم هنگام جست و جو در شبکه اجتماعی واتس اپ با «ابوطالب» آشنا شدم. او هم مانند من در اهواز زندگی می کرد و همه خواهران و برادرانش ازدواج کرده بودند. ابوطالب که لوله کش ساختمان بود، حال روحی مناسبی نداشت. آن زمان او تازه از نامزدش جدا شده بود و همواره با من درد دل می کرد، به همین دلیل من سنگ صبورش بودم، چرا که ابوطالب با آن دختر نیز در واتس اپ آشنا شده بود اما به خاطر مخالفت خانواده ها نتوانسته بود با او ازدواج کند. خلاصه در میان همین گفت وگوها، من و ابوطالب به هم علاقه مند شدیم و درحالی که حدود سه ماه از آشنایی ما می گذشت به من پیشنهاد ازدواج داد و این گونه من سر سفره عقد نشستم. چند روز بعد از ازدواج ما ابوطالب پیشنهاد کرد برای آن که خاطرات نامزد سابقش را فراموش کند، به شهر دیگری مهاجرت کنیم. من هم چون پدرم در مشهد زندگی می کرد خیلی خوشحال شدم و با درخواست من برای ادامه زندگی مشترک به مشهد مهاجرت کردیم. اوایل زندگی مشترکمان ابوطالب بسیار از من مراقبت می کرد و نمی گذاشت هیچ گونه کم وکسری داشته باشم. با آن که صاحب دختر و پسری شده بودیم ولی باز هم ابوطالب توجه بیشتری به من داشت تا این که از حدود دو سال قبل اخلاق و رفتار او به کلی تغییر کرد تا جایی که به یک باره از کوره درمی رفت و من و فرزندانم را زیر مشت و لگد می گرفت. این درحالی بود که ابوطالب سرکار نمی رفت و به همین دلیل مدام با هم مشاجره می کردیم. با وجود این، او صبح زود از خانه بیرون می رفت و بعد از ظهر با دست خالی به خانه باز می گشت تا به قول خودش از سرزنش ها و غرغرهای من رها شود ولی مشاجره ها و دعواهای ما پایانی نداشت تا این که باز هم به خاطر بیکاری او با هم جرو بحث کردیم و من که دیگر خسته شده بودم دست فرزندانم را گرفتم و به خانه پدرم رفتم. چند ساعت بعد ابوطالب تماس گرفت و با معذرت خواهی از من حلالیت طلبید. حرف های او به شدت مرا نگران کرد و بی درنگ به طرف خانه خودمان رفتم. وقتی آن جا رسیدم ابوطالب استقبال گرمی از من کرد به طوری که ظن من به وقوع یک حادثه ناگوار بیشتر شد. در همین هنگام همسرم درون سرویس بهداشتی رفت، وقتی چند دقیقه گذشت و او از سرویس بهداشتی بیرون نیامد با نگرانی و سراسیمه در سرویس بهداشتی را گشودم و همسرم را دیدم که حلقه طناب را به گردنش آویخته و قصد خودکشی دارد. من که به شدت ترسیده بودم، ابتدا با پلیس تماس گرفتم و سپس پاهای همسرم را محکم نگه داشتم. گریه کنان التماس می کردم که خودش را رها نکند. اشک هایی که از شدت ترس و وحشت می ریختم همه وجودم را می لرزاند، طولی نکشید که نیروهای کلانتری طبرسی شمالی از راه رسیدند. در این لحظه مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پس از چند دقیقه گفت و گو با ابوطالب او را از خودکشی منصرف کرد و همسرم از سرویس بهداشتی بیرون آمد.
گزارش خراسان حاکی است، پس از انجام مشاوره های مقدماتی روان شناختی در کلانتری مشخص شد آن مرد 36 ساله دچار افسردگی شدید شده است، بنابراین با دستور سرگرد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) وی به بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد منتقل شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20804 - ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۷ آبان
«نیشتر مرگ» بر غده کینه !
سجادپور - پراید سواری که در یک حادثه هولناک، ضربات کشنده چماق را چون «نیشتر مرگ» بر غده چرکین کینه های قدیمی فرود آورده و جوان 32 ساله را زیر چرخ های پراید به قتل رسانده بود، در حالی صحنه جنایت را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد بازسازی کرد که مدعی بود مقتول او را به ربودن دخترش تهدید کرده بود.
به گزارش اختصاصی خراسان، ماجرای این جنایت وحشتناک صبح روز پانزدهم تیرماه گذشته زمانی رقم خورد که مرد 45 ساله ای به نام «موسی» خودروی پرایدش را استارت زد و از روستای مقصودآباد به طرف جاده کلات حرکت کرد تا از دست فروشان حاشیه جاده میوه های دست چین بخرد. او چند خربزه را انتخاب کرد و آن ها را کنار چماقی گذاشت که همواره داخل خودرویش بود. «موسی» که قصد بازگشت به منزلش را داشت به ناچار وارد کوچه های روستای «درآبد» شد تا از آن جا عبور کند و به مسیر اصلی بازگردد اما ناگهان با موتورسواری روبه رو شد که کینه عمیق بین آن ها نه تنها به صورت غده ای چرکین خودنمایی می کرد بلکه حالا کار به تهدیدهای خطرناک کشیده بود. گزارش خراسان حاکی است، در همین حال و در اقدامی ناباورانه دو وسیله نقلیه طوری با یکدیگر برخورد کردند که کنترل فرمان از دست راننده پراید خارج شد و خودرو بعد از عبور از در آهنی بزرگ یک منزل روستایی حدود 3 متر نیز درون چهاردیواری رفت و سپس متوقف شد. مرد 45 ساله که دیگر خشم و عصبانیت را فریاد می زد و پیکر جوان موتور سوار را نقش بر زمین می دید، در خودرو را گشود و با برداشتن چماق از کنار خربزه ها، بی محابا به سمت «حمید» حمله کرد و ضربات مهلک را همچون نیشتر مرگ بر سر و اندام او وارد آورد.
مرد 45 ساله سپس پرایدش را در محل رها کرد و با پای پیاده از صحنه حادثه گریخت. به گزارش اختصاصی خراسان، دقایقی بعد از وقوع این جنایت هولناک، ماموران کلانتری خلق آباد که به دنبال تماس اهالی وارد روستای «درآبد» شده بودند با حفظ صحنه حادثه مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند. عقربه های ساعت حدود 10 صبح را نشان می داد که بررسی های میدانی قاضی «محمود عارفی راد» در این باره آغاز شد. تحقیقات مقدماتی حکایت از آن داشت که راننده پراید با دیدن موتورسوار 32 ساله پدال گاز را فشرده و او را زیر گرفته است، همچنین آثار اصابت ضربات چوب در ناحیه سر مقتول بیانگر آن بود که قاتل با چماق نیز به وی حمله ور شده و او را هدف ضربات مرگبار قرار داده است.
قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد که در همان دقایق اولیه تحقیقات دستور دستگیری راننده پراید (خودروی در محل رها شده) را صادر کرده بود، به کنکاش های تخصصی درباره این جنایت پرداخت و بر ریشه یابی ماجرا تاکید کرد. بنابراین گروه ورزیده ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) ماموریت یافتند عملیات گسترده ای را برای شناسایی مخفیگاه راننده پراید آغاز کنند که حالا هویت او به نام موسی برای کارآگاهان مشخص بود.
گزارش خراسان حاکی است، ساعاتی بعد و درحالی که کارآگاهان با استفاده از راهنمایی های مقام قضایی به سرنخ هایی از مخفیگاه متهم به قتل رسیده بودند و حلقه های محاصره هر لحظه تنگ تر می شد، ناگهان او خود را تسلیم کارآگاهان کرد و پرده از راز این قتل وحشتناک برداشت.
موسی پس از اقرار صریح به قتل و در حالی که دچار عذاب وجدان شده بود با دستور ویژه قاضی «عارفی راد» به محل وقوع جنایت هدایت شد تا زوایای پنهان این ماجرا را بازگو کند. از سوی دیگر نیز بررسی های تخصصی و رصدهای اطلاعاتی غیر محسوس کارآگاهان نشان می داد، حمید در یک پرونده قضایی دیگر به خاطر مجروح کردن یکی از افسران پلیس آگاهی تحت تعقیب بوده است، بنابراین گزارش متهم این پرونده جنایی در حالی با اشاره قاضی ویژه قتل عمد مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد که ابتدا کارآگاه منفرد (افسر پرونده) به تشریح خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی پرداخت و بخشی از اعترافات متهم در مراحل بازجویی را بازگو کرد. سپس موسی با معرفی کامل خود و بعد از تفهیم اتهام قتل عمدی از سوی مقام قضایی گفت: همه اهالی روستا و حتی ساکنان روستاهای اطراف حمید را به خوبی می شناختند. او اگر حرفی می زد و وعده ای می داد یا اگر کسی را تهدید می کرد حتما آن ها را جدی می گرفت و به آن چه گفته بود، عمل می کرد. دیگر هیچ رخدادی هم نمی توانست او را از تهدیدش باز دارد و... .
این مرد 45 ساله که با چهره ای حاکی از ندامت مقابل قاضی ویژه قتل عمد ایستاده بود، ادامه داد: اختلافات بین من و حمید نیز از زمانی شروع شد که من اجازه ندادم پسرم در بنگاه معاملاتی او کار کند. به همین دلیل حمید کینه مرا به دل گرفت و به انتقام جویی وحشتناک پرداخت به طوری که یک بار با سنگ شیشه منزلم را شکست و تهدید کرد خودروام را نیز آتش می زند. من خیلی ترسیده بودم به همین دلیل مراقب خودم بودم تا این که چند روز قبل از وقوع جنایت او را سوار بر موتورسیکلت در کوچه دیدم. وقتی نگاهمان با یکدیگر تلاقی کرد او ناگهان دستش را مانند خنجری به زیر گلویش کشید و با این اشاره فریاد زد، پسرت را می کشم و دخترت را هم می دزدم. حالا دیگر موضوع خیلی جدی شده بود. این جملات وجودم را می لرزاند چرا که می دانستم او به آن چه گفته است، حتما عمل می کند و آبرویم را می برد. وحشت و نگرانی ام هرلحظه بیشتر می شد و به دنبال چاره ای می گشتم تا خودم را از این مخمصه هولناک نجات بدهم اما هیچ وقت قصد کشتن او را نداشتم و حتی این فکر لحظه ای به ذهنم خطور نکرد تا این که صبح آن روز در کوچه روستا با هم روبه رو شدیم و آن حادثه رخ داد.
متهم 45 ساله با بیان این که او با چاقو به من حمله ور شد، در ادامه بازسازی صحنه جنایت گفت: لحظه ای که پس از برخورد با پراید روی زمین افتاده بود، ناگهان با چاقو سعی کرد به سوی من حمله ور شود که من با چماق روی دستش کوبیدم و بعد هم چماق را در اطراف روستا انداختم و... .
گزارش خراسان حاکی است، پس از اعترافات صریح متهم در بازسازی صحنه قتل، وی با دستور قاضی محمود عارفی راد روانه زندان شد تا این پرونده جنایی نیز دیگر مراحل دادرسی را طی کند. خراسان : شماره : 20804 - ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۷ آبان
عاشقی که فریب خورد!
روزی که در شرکت بیمه ،عاشق یکی از مراجعان شدم و به او دل باختم هیچ گاه فکر نمی کردم در پی این عشق ،روزی همه زندگی ام تباه شود و ...
به گزارش اختصاصی خراسان ،جوان 32 ساله ای که مدعی بود همسرش او را فریب داده و از کشور خارج شده است درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: با رتبه دو رقمی کنکور در یکی از بهترین دانشگاه های تهران پذیرفته شدم و به تحصیلاتم در یکی از رشته های مدیریتی ادامه دادم . در دوران تحصیل فقط به درس و دانشگاه می اندیشیدم و به هیچ کس کاری نداشتم. درخوابگاه دانشجویی فقط به امور شخصی خودم می پرداختم و ارتباطی با دیگران نداشتم نه تنها به سیگار و مشروب لب نمی زدم بلکه حتی با دختران دانشگاه نیز هم کلام نمی شدم. بالاخره تحصیلاتم به پایان رسید و بعداز آن که خدمت سربازی را در کرمان گذراندم به مشهد بازگشتم و در یکی از شرکت های بیمه مشغول کار شدم ، درآمد خوبی داشتم و خیلی زود پله های ترقی را طی کردم. در همین روزها بود که دختر جوانی برای حل یک مشکل بیمه ای به من مراجعه کرد. او مدعی بود که از نامزدم طلاق گرفتهام اما او برای انتقام خودرو ام را به سرقت برده است . من هم با راهنمایی های قانونی تلاش کردم تا مشکل او برطرف شود به همین دلیل ارتباط تلفنی ما برای طی مراحل قانونی و اداری ادامه داشت تا این که روزی به خود آمدم که عاشق "ترنم" شده بودم. این تماس ها و ابراز علاقه ها به جایی رسید که تصمیم به ازدواج با او گرفتم اما خانواده ام وقتی ماجرای ازدواج قبلی ترنم را فهمیدند نه تنها با این ازدواج مخالفت کردند بلکه مرا نیز از خود راندند و طردم کردند اما من دست بردار نبودم و ترنم را در حالی به عقد خودم درآوردم که هیچ کس از نزدیکانم در جشن عقدکنان حضور نداشت. خلاصه من که در طول چند سال ،بیشتر درآمدم را پس انداز کرده بودم همه را در اختیار همسرم گذاشتم و زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. هنوز یک ماه بیشتر از جشن عروسی ما نگذشته بود که خاله ترنم از استرالیا به ایران آمد و ما را تشویق کرد تا به آن کشور مهاجرت کنیم. او مدعی بود با توجه به رشته تحصیلی و شغلی ام، می توانم در استرالیا به فردی موفق و پردرآمد تبدیل شوم. خلاصه با وسوسههای رویایی خاله ترنم من هم پذیرفتم تا به استرالیا مهاجرت کنم . این درحالی بود که ترنم از مدت ها قبل، برنامه مهاجرت به استرالیا را داشت. در این شرایط و برای آن که امور قانونی اقامت در استرالیا زودتر انجام شود من وکالت کاملی را به همسرم دادم تا به طور صوری از یکدیگر طلاق بگیریم و ترنم پس از آن که مدارک اقامت در استرالیا را دریافت کرد دوباره با هم ازدواج کنیم و من به تبعیت از ایشان به استرالیا مهاجرت کنم. بالاخره در حالی که قرار بود او بعد از عزیمت به استرالیا دادخواست طلاق بدهد، همه لوازم زندگی را فروختم و پول ها را به حساب همسرم واریز کردم تا امور اداری به سرانجام برسد. خودم نیز که حالا بی خانمان بودم به منزل مادر زنم رفتم اما در این میان، یک روز وقتی به خاطر موضوعی کم اهمیت و خانوادگی با ترنم بحث کردیم او از من خواست برای مدت کوتاهی از یکدیگر فاصله بگیریم. من هم به ناچار در خانه مجردی یکی از دوستانم ساکن شدم اما تماس های تلفنی من و ترنم نیز کمتر شد به طوری که یک هفته هیچ خبری از او نداشتم و با مادر زنم نیز تماس نگرفتم. در این شرایط بود که در مجلس ترحیم یکی از بستگانم شرکت کردم که به خاطر ابتلابه کرونا جان باخته بود. در آن مجلس همه از من سراغ همسرم در خارج از کشور را می گرفتند . خیلی تعجب کرده بودم به همین دلیل نزد یکی از بستگان همسرم رفتم و از او درباره ترنم پرسیدم . در میان بهت و ناباوری تازه فهمیدم که ترنم به طور رسمی و قانونی و با وکالتی که به او داده بودم از من طلاق گرفته و با برداشتن همه پول ها و پساندازم به استرالیا رفته است و...
حالا هم نه تنها همه سرمایه ام را از دست داده و آواره کوچه و خیابان شده ام بلکه آبرو و حیثیت ام نیز به خاطر یک عشق پوشالی و احساسی برباد رفته است اما ای کاش ... گزارش خراسان حاکی است پرونده این مرد جوان با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد علی عسکری (رئیس کلانتری احمدآباد) توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی تحت بررسی های کارشناسی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20803 - ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۶ آبان
اعترافات باند«گربه سیاه»!
«گربه سیاه» به 200 فقره زورگیری و گوشی قاپی بعد از آزادی از زندان اعتراف کرد
سجادپور- اعضای باند معروف به «گربه سیاه» که طی 2 سال گذشته چندین بار به جرم موبایل قاپی و زورگیری دستگیر شده اند، این بار نیز درحالی با تلاش گسترده کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به دام افتادند که تصاویر صحنه های وحشتناک زورگیری آنان در فضا ی مجازی دست به دست می شد .
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته پس از دستگیری سرکرده 18 ساله این باند که به «گربه سیاه» معروف است در تشریح این پرونده به «خراسان» گفت: طی روزهای گذشته درحالی که جرایم گوشی قاپی و زورگیری های خیابانی روند افزایشی به خود گرفته بود، تحقیقات گسترده ای توسط نیروهای دایره مبارزه با جرایم خشن پلیس آگاهی خراسان رضوی در این باره آغاز شد.
سردار سرتیپ دوم ابراهیم قربان زاده افزود: با توجه به حساسیت جرایم خشن در خراسان رضوی، بی درنگ جلسات کارشناسی برای بررسی ابعاد حوادث مذکور به فرماندهی مستقیم سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) تشکیل و مشخص شد زورگیران سابقه داری ،گوشی قاپی های اخیر را انجام داده اند که قبلا چندین بار توسط کارآگاهان دستگیر شدند. این فرمانده ارشد تصریح کرد: پس از تجزیه و تحلیل های اطلاعاتی، گروه ورزیده ای از نیروهای دایره مبارزه با جرایم خشن با نظارت و هدایت سرهنگ مرادی (رئیس اداره مبارزه با سرقت) ماموریت یافتند تا به واکاوی این ماجرا بپردازند و برای دستگیری سارقان با حمایت ها و پشتوانه دستورات قضایی اقدام کنند. وی گفت: در اولین مرحله از فعالیت های پلیسی، بازبینی دوربین های مدار بسته و تصاویری که مال باختگان یا شاهدان در اختیار پلیس گذاشتند، در دستور کار قرار گرفت .این درحالی بود که برخی از این تصاویر مانند صحنه زورگیری در بولوار هاشمیه مشهد نیز در فضای مجازی انتشار یافت. سردار قربان زاده خاطرنشان کرد: گروه ویژه کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ «جواد میش مست» (رئیس دایره مبارزه با جرایم خشن آگاهی) با جمع آوری این اطلاعات، بی درنگ تحقیقات میدانی خود را نیز گسترش دادند و با بررسی تصاویر 18 دوربین مدار بسته، به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد زورگیران گوشی قاپ، همان باند معروف به «گربه سیاه» هستند که در سال های 98 و 99 و همچنین اردیبهشت امسال دستگیر و روانه زندان شده بودند.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی ادامه داد: کارآگاهان بلافاصله بانک اطلاعاتی مجرمان سابقه دار را بررسی کردند و دریافتند که سجاد جوان 18 ساله معروف به «گربه سیاه» 20 روز بعد از آخرین دستگیری به طور موقت از زندان آزاد شده و دوباره به ارتکاب جرم روی آورده است به گونه ای که تصاویر وی در همه صحنه های زورگیری دیده می شود. سردار ابراهیم قربان زاده با اشاره به آغاز عملیات ضربتی برای دستگیری دوباره این مجرمان خطرناک ،افزود: با مشخص شدن هویت سارقان زورگیر، پاتوق های احتمالی آنان زیر چتر اطلاعاتی پلیس قرار گرفت چرا که تحقیقات غیرمحسوس نشان می داد سرکرده باند، توسط پدرش طرد شده و در پاتوق های خلافکاران زندگی می کند به همین خاطر ردزنی های پلیسی وارد مرحله جدیدی شد تا این که پاتوق وی و همدستش در بولوار 22 بهمن منطقه خواجه ربیع مشهد شناسایی شد. این فرمانده ارشد تصریح کرد: کارآگاهان با کسب مجوزهای قضایی و در یک عملیات ضربتی، بیست و چهارم آبان دو عضو اصلی باند را دستگیر و به مقر انتظامی انتقال دادند و بلافاصله نیز برای به دام انداختن مالخر حرفه ای گوشی های سرقتی اقدام کردند چرا که «گربه سیاه» در بازجویی ها اعتراف کرد بیش از 200 گوشی سرقتی را به جوان 25 ساله مالخر فروخته است. «س» (مالخر) در یک قرار صوری و سوار بر خودرو 132 به بولوار رسالت آمد تا گوشی های سرقتی را از سرکرده 18 ساله باند خریداری کند ولی هنگامی که متوجه شد در تله کارآگاهان گرفتار شده است به صورت دنده عقب قصد فرار داشت که پس از برخورد با خودروی پلیس، راه گریزی پیدا نکرد و زمین گیر شد.
سردار قربان زاده در ادامه این ماجرا گفت: با انتقال مالخر سابقه دار به پلیس آگاهی مشخص شد که او بیش از 3 هزار دستگاه گوشی سرقتی از باندهای مختلف شهر خریداری کرده و بیش از 200 پیامک برای خرید انواع گوشی های سرقتی در چند روز گذشته برای سارقان فرستاده است. وی همچنین درباره سوابق باند معروف به «گربه سیاه» بیان کرد: این متهم سابقه دار آخرین بار در اردیبهشت امسال دستگیر شد اما 20 روز بعد زمانی که از زندان آزاد شده است به گفته خودش روزی حداقل 3 گوشی می قاپید و به مبالغی بین 1.5 تا 3 میلیون تومان به مالخر باند می فروخت و اکنون مدعی است که طی امسال 200 فقره گوشی قاپی و زورگیری کرده است که نمونه آن در تصاویر منتشر شده در فضای مجازی مشخص است. سردار ابراهیم قربان زاده اضافه کرد: مالخر این باند نبض قیمت گوشی های سرقتی را نیز در دست داشت و با آن سوی مرز برای فروش گوشی های مسروقه در ارتباط بود. وی با بیان این که اعضای این باند 18، 19 و 25 ساله هستند، به حساب مالی مالخر نیز اشاره کرد و افزود: او با خرید و فروش گوشی های سرقتی یک منزل خریده و 500 میلیون تومان وجه نقد نیز در حساب بانکی او با دستور قضایی مسدود شده است. به گفته جانشین رئیس پلیس خراسان رضوی، تحقیقات گسترده در این باره با هدایت مستقیم سرهنگ شفیع زاده در حالی ادامه دارد که احتمال می رود چندین باند زورگیری و گوشی قاپی در ماجرای دستگیری باند معروف به «گربه سیاه» متلاشی شود چرا که اسناد به دست آمده از مخفیگاه سارقان و مالخر سابقه دار این باند از وجود یک شبکه گسترده سرقت حکایت دارد و تا کنون ۸۷ تن از مال باختگان نیز در این پرونده شناسایی شده اند. خراسان : شماره : 20803 - ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۶ آبان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی