درامتدادتاریکی-عامل فراری نزاع مرگبار در پنجه عدالت
اختصاصی خراسان
سجادپور- جوان 25 ساله ای که متهم است در پی نزاع بر سر اختلاف ملکی، مرد 40 ساله ای را درون یک دستگاه پژو 405 به قتل رسانده، پس از شش ماه عملیات اطلاعاتی کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی در شهرستان بابل دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شد.
به گزارش اختصاصی خراسان، صبح پانزدهم مرداد در حالی که چند تن از اعضای یک خانواده، تعدادی کارگر و بنا را برای ساخت و ساز در زمین مورد اختلاف به بولوار شهید کشمیری برده بودند، ناگهان «علیرضا- الف» (طرف مقابل اختلاف ملکی) سوار بر یک دستگاه پژو 405 سفید رنگ با سرعت به محل ساخت و ساز آمد و طوری با خودرو روی مصالح ساختمانی رفت که پژو متوقف شد و قادر به حرکت نبود در حالی که در سمت راننده به دلیل برخورد با شن و ماسه باز نمی شد جوان 40 ساله تلاش کرد از طرف شاگرد پیاده شود اما در همین حال ناگهان «محمد – خ» جوان 25 ساله به همراه چند نفر دیگر به سوی خودرو هجوم بردند. آن ها که به دلیل این اختلاف ملکی از قبل کینه به دل گرفته بودند با بیل شیشه عقب خودرو را شکستند و سپس به درون خودرو هجوم بردند. این درحالی بود که هنوز یک پای راننده 40 ساله در سمت شاگرد و پای دیگر او در طرف فرمان خودرو قرار داشت که بر اثر این هجوم ناگهانی، ضرباتی با چاقوی خشم بر پای راننده فرود آمد و خون زیادی صندلی پژو را سرخ رنگ کرد.
با واردآمدن این ضربات خونبار، دیگر رمقی برای راننده متاهل باقی نماند. در این هنگام «حمید» یکی از بستگان طرف های مهاجم که در محل حضور داشت، «علیرضا» (راننده مجروح) را از سمت شاگرد بیرون کشید و تلاش کرد با گذاشتن پارچه ای روی زخم، از خون ریزی بیشتر جلوگیری کند اما هر لحظه ای که می گذشت حال راننده 40 ساله وخیم تر می شد. مهاجمان که اوضاع را بسیار آشفته می دیدند مرد مجروح را سوار بر خودرو کردند و به بیمارستان رساندند اما تلاش کادر درمانی برای نجات جان این مرد به نتیجه نرسید و «علیرضا» بر اثر شدت خون ریزی و عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو جان سپرد.
گزارش اختصاصی خراسان حاکی است: دقایقی بعد با اعلام مرگ این جوان در مرکز درمانی، حوادث خطرناک تخریب و آتش سوزی نیز در منازل مهاجمان رخ داد و طولی نکشید که با حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد در محل وقوع جنایت، تحقیقات گسترده ای در این باره آغاز و مشخص شد که نزاع مرگبار به دلیل اختلافات ملکی رخ داده است. به همین دلیل گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ کارآگاه مهدی سلطانیان( رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی) بررسی های اطلاعاتی را برای شناسایی و دستگیری عاملان این نزاع مرگبار آغاز کردند.
هنوز مدت کوتاهی از این حادثه تاسف بار نگذشته بود که عملیات کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ کارآگاه ولی نجفی به مخفیگاه های احتمالی متهمان کشیده شد و در نهایت سه تن از متهمان پرونده به نام های «جواد»، «مصطفی» و«حمید» بازداشت و بادستور قضایی روانه زندان شدند اما در این میان متهم اصلی پرونده که «محمد.خ» نام دارد به مکان نامعلومی متواری شده بود. به همین دلیل تحقیقات کارآگاهان با استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی برای شناسایی مخفیگاه وی ادامه یافت تا این که مشخص شد این جوان 25 ساله فراری در یکی از مناطق حاشیه بابل و با نام مستعار سکونت دارد .
بنابرگزارش خراسان، با به دست آمدن سرنخ مهمی از مخفیگاه متهم فراری بلافاصله گروه ورزیده ای از کارآگاهان با استفاده از راهنمایی ها و تجربیات سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در حالی عازم شمال کشور شدند که قبل از آن نیز قرار بود متهم یک پرونده جنایی دیگر را در حاشیه تهران دستگیر کنند. این گونه بود که شیوه عملیات تغییر کرد و کارآگاهان با کسب مجوز نیابت قضایی و با هماهنگی و دستورات ویژه قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) عازم ماموریت شدند. آن ها پس از دستگیری متهم یک پرونده دیگر در تهران، بی درنگ به سمت بابل حرکت کردند اما «محمد» (متهم به قتل فراری) به روستای دیگری در اطراف بابل گریخته بود . آن ها پس از چهار روز ردزنی های اطلاعاتی در حالی به محل قرار متهم فراری با یک صافکار خودرو رسیدند که قاضی «اصغری» (معاون دادستان بابل) براثر تجربیات قضایی خود و با درخواست قاضی ویژه قتل عمد مشهد ، دستورات محرمانه ای را برای به دام انداختن متهم فراری صادر کرد و قاطعانه به یاری کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی شتافت به گونه ای که اقدامات قضایی و دستورات ویژه معاون دادستان بابل، مورد تقدیر و قدردانی قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرار گرفت.
براساس گزارش خراسان، کارآگاهان ورزیده پلیس آگاهی در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه متهم را هنگام تحویل خودرو در حالی به دام انداختند که او شوک زده فقط به چشمان کارآگاهان خیره شده بود و تنها جمله ای که بر زبان می راند این بود که «چگونه مرا پیدا کردید؟»
متهم فراری که همچنان حیرت زده بود بامداد جمعه گذشته به مشهد منتقل شد و مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت. این جوان 25 ساله پس از پاسخ به چند سوال تخصصی قاضی صفری (بازپرس شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) در اختیار کارآگاه آرمین منفرد (افسر پرونده) قرار گرفت تا بررسی های بیشتری در این باره انجام شود. خراسان : شماره : 20871 - ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۷ بهمن
ماجرای ازدواج جوان سیاه پوش!
از این که بعد از مرگ برادرم با همسر او ازدواج کرده بودم بسیار عذاب وجدان داشتم و رنج می کشیدم. این ماجرا که با فراز و نشیب های زیادی همراه بود به جایی رسید که تصمیم به خودکشی گرفتم و ...
به گزارش خراسان جوان 21 ساله که با یک خوش شانسی اتفاقی، از مرگ نجات یافته بود با بیان این ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: در یک خانواده پنج نفره به دنیا آمدم که خواهر و برادرم از من بزرگ تر بودند، با توجه به این که برادرم فقط دو سال با من اختلاف سنی داشت همبازی و صمیمی ترین دوستم بود و ساعت های زیادی را با هم سپری می کردیم، رفتارهایمان نیز مانند یکدیگر بود طوری که برخی تصور می کردند ما دوقلو هستیم. از سوی دیگر علاقه عجیبی به هم داشتیم تا این که دو سال قبل برادرم ازدواج کرد ولی من او را رها نکردم و مدام به او و همسرش سر می زدم و یک سال بعد فرزندش فریماه به دنیا آمد. من هم مانند خیلی از عموها ، برادرزاده ام را دوست داشتم و به او عشق می ورزیدم ولی هنوز فریماه به شش ماهگی نرسیده بود که ناگهان برادرم براثر واژگونی موتورسیکلتش در دم جان سپرد و همه ما سیاه پوش شدیم . مرگ برادرم ضربه روحی سنگینی بر من وارد آورد به گونه ای که تا مدتی حتی مرگ او را باور نداشتم. از این که تنها برادرم را از دست داده بودم دچار افسردگی شدیدی شدم، از اتاقم بیرون نمی آمدم و حوصله هیچ کاری را نداشتم در این شرایط خانواده ام پیشنهاد دادند برای رهایی از این ناراحتی های روحی با «کبری» ازدواج کنم و بدین گونه سرپرستی برادرزاده ام را نیز به عهده بگیرم تا زیر دست ناپدری بزرگ نشود . در ابتدا این پیشنهاد برایم شوک آور بود اما وقتی بیشتر به این موضوع اندیشیدم به این نتیجه رسیدم که با این ازدواج روح برادرم شاد خواهد شد و من هم به دلیل علاقه ای که به برادرزاده ام داشتم از افسردگی نجات می یابم بنابراین در حالی تصمیم به ازدواج گرفتم که علاقه ای به کبری نداشتم ولی خودم را توجیه می کردم که عشق بعد به وجود می آید. خلاصه با رضایت کبری و تنها دو ماه بعد از فوت برادرم پای سفره عقد نشستیم اما نه تنها وضعیت روحی من بهتر نشد بلکه عذاب وجدان شدیدی نیز به سراغم آمد که لحظه ای مرا رها نمی کرد. مدام در کابوس های شبانه، برادرم را می دیدم که از من ناراحت است. آشفتگی روحی و این خواب های ترسناک موجب شد با کبری بدرفتاری کنم واین درگیری و مشاجره ها در نهایت به کتک کاری می رسید. بالاخره رفتارهای خطرناک من تا حدی پیش رفت که فقط دو ماه بعد از ازدواج مان کبری درخواست طلاق داد و به خانه پدرش رفت. حالا نه تنها برادرم را از دست داده بودم بلکه به دلیل آزار و اذیت های همسر و فرزندش نیز زجر می کشیدم و آزرده خاطر بودم ، روح و روانم به هم ریخته بود و مدام خودم را سرزنش می کردم تا جایی که در اقدامی احمقانه تصمیم به خودکشی گرفتم تا از این عذاب روحی آسوده شوم.بنابراین در یک فرصت مناسب و در لحظه ای که قصد داشتم خودم را حلق آویز کنم به طور ناگهانی پدرم از راه رسید و مرا روی زمین پرت کرد . حالا هم که از مرگ نجات یافته ام به کلانتری آمده ام تا چاره ای برای رهایی از این شرایط بیابم.
گزارش خراسان حاکی است به دستور سرهنگ شریفی (رئیس کلانتری امام رضا(ع)) پرونده این جوان 21 ساله توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی های تخصصی و کارشناسی قرار گرفت و سپس وی برای درمان روحی به مراکز روان پزشکی معرفی شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی. خراسان : شماره : 20871 - ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۷ بهمن
سرقت در پوشش تکدی گری با عروسک پارچه ای!
سجادپور- یک زوج جوان که با تحریک عواطف و احساسات رانندگان در تقاطع های مشهد، به اموال مردم دستبرد می زدند با هوشیاری نیروهای گشت کلانتری شفای مشهد دستگیر شدند.به گزارش خراسان، چند روز قبل ماموران گشت نامحسوس در بولوار خیام مشهد، زنی را دیدند که کودکی را در آغوش گرفته و ملتمسانه از رانندگان می خواهد به او کمک کنند اما آن چه ظن نیروهای انتظامی را برانگیخت این بود که در کنار زن جوان، مردی نیز حرکت می کرد و درون خودروها را می پایید. در این هنگام بود که ماموران به سمت مرد جوان رفتند ولی او با مشاهده نیروهای انتظامی روی موتورسیکلتی پرید که در حاشیه خیابان پارک بود و به همراه زن جوان از محل گریختند.به همین دلیل ماموران کلانتری شفا با دستور سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری) به تعقیب زن و مرد موتورسوار پرداختند و با استعلام از مرکز فرماندهی پلیس متوجه شدند که موتورسیکلت نیز سابقه سرقت دارد.
گزارش خراسان حاکی است این گونه بود که ماموران انتظامی اقدام به تیراندازی هوایی کردند اما برای حفظ جان کودک و مادرش شلیک مستقیم را در دستور کار قرار ندادند. بالاخره پس از طی مسافتی موتورسوار در محاصره پلیس قرار گرفت و دستگیر شد. با انتقال متهمان به دایره تجسس کلانتری مشخص شد که آن ها زوج جوانی هستند که از یک عروسک پارچه ای برای تحریک احساسات مردم استفاده می کنند اگرچه چند صدهزار تومان وجه نقد از این زوج کشف شد اما بررسی های تخصصی نشان داد آن ها با این شیوه به خودروها دستبرد می زنند. زن جوان در کنار خودروها حواس رانندگان را پرت می کرد و همسر او نیز از سوی دیگر خودرو کیف یا گوشی تلفن را می ربود و با موتورسیکلت می گریخت.
آن ها همچنین اعتراف کردند که گاهی نیز زن با همان عروسک پارچه ای شبیه کودک، کنار خودروهای پارک شده در کوچه و خیابان می ایستاد تا همسرش به محتویات درون خودروها یا قطعات آن ها دستبرد بزند.
شایان ذکر است مرد جوان که به حدود 20 فقره سرقت اعتراف کرده بود با دستور قضایی راهی زندان شد. خراسان : شماره : 20872 - ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۸ بهمن
زن «بدل انداز» انگشتر سرقتی را بلعید!
سجادپور- زن میان سالی که به همراه دختر 18 ساله اش و با شیوه «بدل اندازی» طلا سرقت می کردند درحالی با هوشیاری یک طلافروش لو رفتند که زن 50ساله بلافاصله انگشتر سرقتی را بلعید! به گزارش اختصاصی خراسان، چند روز قبل یکی از طلافروشان خیابان رسالت مشهد با پلیس 110 تماس گرفت و از دستبرد «بدل اندازی» به قاب انگشترهای طلا خبرداد. در پی دریافت این خبر، بی درنگ گروهی از نیروهای گشت انتظامی با دستور سرهنگ آذریان (رئیس کلانتری خواجه ربیع مشهد) عازم طلافروشی شدند و به کنکاش در این باره پرداختند. متصدی طلافروشی که مردی 45 ساله بود به ماموران انتظامی گفت: مادر و دختری وارد مغازه ام شدند و تقاضای خرید انگشتر کردند من هم طبق معمول قاب انگشترهای طلا را مقابل آن ها گذاشتم تا انگشتر مدنظرشان را انتخاب کنند. لحظاتی بعد زمانی که من سرگرم رسیدگی به امور دیگر بودم، آن ها قاب انگشترهای طلا را بازگرداندند و با بیان این که «هیچ کدام را انتخاب نکرده اند!» قصد خروج از مغازه را داشتند اما من در یک لحظه متوجه انگشتر ناشناسی شدم که روی قاب انگشترهای طلا بود و شباهت بسیاری به انگشترهای طلا داشت! قبل از آن که کلید قفل باز کن را بزنم بلافاصله قاب را برداشتم و با دقت به آن نگاه کردم، تازه فهمیدم که فریب خورده ام و مشتریانم با زیرکی خاصی انگشتر بدل را با یکی از انگشترهای طلا جابه جا کرده اند! این بود که با جلوگیری از خروج مادر و دختر مذکور با پلیس تماس گرفتم! گزارش خراسان حاکی است با انکار ماجرا توسط مادر و دختر یاد شده، بررسی های تخصصی پلیسی در حالی آغاز شد که زن 50 ساله مدعی بود فقط قصد خرید انگشتر را داشته و از بدلی بودن یکی از انگشترهای درون قاب اطلاعی ندارد! در همین حال و با توجه به ادعای جوان طلافروش، کیف همراه این زن بازرسی شد اما هیچ انگشتری پیدا نشد ولی تحقیقات ریزبینانه نیروهای تجسس کلانتری خواجه ربیع مشهد نشان داد که مادر و دختر دستگیر شده دارای سابقه کیفری هستند و دو شب قبل نیز هنگام دستبرد به یک مغازه دیگر دستگیر شده اند اما مالک مغازه به خاطر دختر جوان از شکایت خود صرف نظر کرده است. با به دست آمدن این اطلاعات پرونده ای در این خصوص تشکیل شد و در شعبه 407 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد توسط قاضی محمدرضا جعفری مورد رسیدگی دقیق قضایی قرار گرفت. از سوی دیگر بازبینی دوربین مداربسته طلافروشی جزئیات این «بدل اندازی» زیرکانه را در حالی فاش کرد که حادثه ای عجیب رخ داده بود. بنابرگزارش خراسان، تصاویر نقش بسته در دوربین طلافروشی نشان می داد که دختر 18 ساله با ترفندی خاص انگشتر طلا را از قاب جدا کرد و آن را به دور از چشمان متصدی طلافروشی به مادرش داد و سپس انگشتر بدل را درون قاب گذاشت. در ادامه فیلم دوربین مداربسته مشخص شد هنگامی که طلافروش فهمید که مشتریانش «بدل انداز» هستند و انگشتر بدلی را جایگزین انگشتر طلا کرده اند، در یک فرصت مناسب زن میان سال دست به درون کیفش برد و انگشتری را که بیرون آورده بود ناگهان به دهانش انداخت و آن را بلعید!
با لو رفتن این ماجرا زن میان سال دیگر هیچ راه گریزی نداشت اما چون انگشتر سرقتی پیدا نشده بود همچنان ارتکاب جرم را انکار کرد و مدعی شد که حاضر است در قبال رضایت شاکی، خسارت و بهای انگشتر طلا را بپردازد! او سپس کارت عابر بانک خود را از کیفش خارج کرد و بیش از پنج میلیون تومان به طلافروش پرداخت و رضایت او را جلب کرد. او که دیگر یقین داشت با جلب رضایت شاکی، از مجازات تحمل حبس گریخته است و قانون کاهش مجازات حبس تعزیری را به خوبی حفظ کرده بود، به همراه پرونده تشکیل شده راهی دادسرا شد. خراسان : شماره : 20872 - ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۸ بهمن
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی