درامتداد تاریکی-احکام قطع دست سارقان در مرحله اجرا
سیدخلیل سجادپور – دادستان مرکز خراسان رضوی با اشاره به آغاز مرحله جدیدی از برخوردهای قاطع قضایی با یغماگران اموال مردم، از صدور احکام حدی (قطع دست) خبر داد که برخی از این پرونده ها در مرحله اجرا قرار دارند.قاضی «محمدحسین درودی» در گفت و گویی اختصاصی با روزنامه خراسان به تشکیل کارگروه های ویژه مقابله با سرقت ها در مشهد اشاره کرد و افزود: مبارزه با سرقت و زورگیری از طریق صدور احکام قاطع قضایی یکی از اولویت های اصلی دستگاه قضایی است و هیچ گونه اغماضی در برخورد قانونی با یغماگران اموال صورت نمی گیرد. وی با تاکید بر این که عوارض روحی و روانی ناشی از جرایمی مانند سرقت های به عنف برای شهروندان و مال باختگان جبران ناپذیر است، تصریح کرد: نشست های کارشناسی و تحلیلی کارگروه های ویژه مبارزه با سرقت در مشهد به طور مداوم برگزار می شود و موضوع سرقت ها مورد واکاوی دقیق قرار می گیرد تا تدابیر لازم در موقعیت های زمانی و شرایط خاص اندیشیده شود.
قاضی درودی که حدود سه دهه، شال قضاوت بر دوش خود افکنده است، رسیدگی قاطعانه و سخت گیرانه در پرونده های مستوجب حد را نشانه ای از «احساس امنیت» در جامعه ذکر کرد و ادامه داد: دستگاه قضایی برای ایجاد «احساس امنیت» به هنجار شکنان و اخلالگران در نظم عمومی جامعه رحم نمی کند و در صورتی که جرایم سرقت، شروط 16 گانه صدور حکم حد (قطع دست) را داشته باشند، قضات بر اساس قانون و شرع و بدون توجه به هیاهوهای خارجی، به این گونه جرایم رسیدگی می کنند و رای به قطع دست و حتی اعدام می دهند.مقام ارشد دستگاه قضا در مشهد خاطرنشان کرد: نمونه بارز این احکام پرونده هایی است که هم اکنون در مرحله اجرا قرار دارد و باید تشریفات قانونی آن طی شود و برخی از پرونده ها نیز در مرحله صدور آرای قطع دست است چرا که برخورد قاطع دستگاه قضایی با سارقان و زورگیرانی که «امنیت» جامعه را خدشه دار می کنند یک مطالبه عمومی است و مدعی العموم نیز بر اجرای دقیق قانون و احکام شرعی تاکید دارد.
قاضی محمدحسین درودی همچنین با اشاره به ماده 278 قانون مجازات اسلامی اضافه کرد: در صورتی که مجرمی به دلیل ارتکاب سرقت 3 بار به مجازات «حد» محکوم شده باشد، در چهارمین مرتبه «اعدام» می شود حتی اگر آخرین سرقت را در «زندان» انجام دهد. بنابراین با توجه به مواد قانونی، قضات نیز برای آسایش و آرامش مردم، از صدور احکام «حدی» اغماض نمی کنند مگر آن که شرایط صدور حکم فراهم نشود.این مقام قضایی درخواست نکردن مال باخته از دادگاه برای صدور احکام «حدی» را یکی از شرایط دانست و یادآور شد: تقاضای مال باختگان، یکی ازمهم ترین شروط صدور حکم شرعی و قانونی قطع دست در پرونده های سرقت است اما برخی مال باختگان چنین درخواستی را ندارند و این گونه دست قاضی از نظر قانونی برای صدور حکم اشد مجازات بسته می شود.دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان رضوی همچنین در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان مبنی بر این که «پس چرا این جمله بین شهروندان معروف شده است که «دزد زودتر از قاضی به خانه بازمی گردد؟» گفت: متاسفانه در بحث قانون کاهش مجازات ها که از مدتی قبل اجرا می شود، برداشت های نادرستی صورت گرفته است که نیاز به کالبد شکافی دقیق دارد و رسانه ها هم باید در این باره به تجزیه و تحلیل بپردازند و نقاط ضعف و قوت این قانون را زیر ذره بین ببرند ،من فقط تاکید می کنم که این قانون در بسیاری از موارد کاربردی است و موجب زندان زدایی می شود اما در مرحله اجرا نقص هایی دارد که حتی همکاران قضایی ما نیز دچار مشکل شده اند و ایراداتی را به آن وارد می کنند که باید مورد توجه قانون گذاران قرار گیرد.
مسندنشین دستگاه قضایی مشهد افزود: در جرایم قابل گذشت مانند سرقت های عادی و خرد وقتی مال باخته به هر دلیلی رضایت خود را به بازپرس پرونده اعلام می کند و سارق نیز هیچ گونه سابقه سرقت ندارد، طبق قانون قاضی نمی تواند او را زندانی کند به همین دلیل فرد مجرم بلافاصله آزاد می شود و این تصور در جامعه به وجود می آید که قاضی یک سارق را طی چند ساعت آزاد کرد! این در حالی است که اگر مال باخته یا شاکی رضایت ندهد، پرونده باید مراحل دادرسی را طی کند و مجرم نیز طبق ضوابط قانونی و با سپردن وثیقه تا زمان صدور رای آزاد می شود، باز هم تاکید می کنم برخورد با سارقان در مشهد سخت گیرانه است ولی از قانون هم نمی شود عدول کرد.دادستان عمومی و انقلاب مشهد با بیان این که طرح های ویژه ای برای مبارزه با جرایم خشن و به ویژه زورگیری ها در مشهد اجرا می شود، خاطرنشان کرد: دستگاه قضایی حافظ جان و مال و ناموس مردم است و به یقین اجازه نمی دهیم عده ای از قانون شکنان و مجرمان به «امنیت مردم» دست درازی کنند. وی همچنین به صدور احکام «محاربه»برای سارقان مسلح یا زورگیرانی اشاره کرد که با سلاح های سرد و گرم موجب ایجاد رعب و وحشت در مردم می شوند یا جو ناامنی در جامعه به وجود می آورند. دادستان مشهد افزود : بنابر این برخورد با سارقان و مخلان امنیت بسیار قاطعانه است و به همین دلیل هم سرقت های مسلحانه از بانک ها و طلا فروشی ها در مشهد به صفر رسیده است.قاضی «محمدحسین درودی» به سارقان و دست اندازان به اموال مردم نیز هشدار داد: دست از اعمال خلاف قانون بردارند و مسیر درست زندگی را انتخاب کنند در غیر این صورت سیلی و مجازات قانون محکم و قاطع خواهد بود. خراسان : شماره : 20985 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۳ تير
زنی در دام عاشق حقه باز!
وقتی به نقشه پلید آن جوان پی بردم که مرا با وعده ازدواج اغفال کرده بود، خیلی زود پشیمان شدم و ادعا کردم که باید پول ها را به پدرم بازگردانم ولی او با شنیدن این حرف ها به شدت کتکم زد و مرا در خانه دوستم زندانی کرد تا...
به گزارش خراسان، زن 25 ساله که با چهره ای مضطرب و پریشان وارد کلانتری سپاد مشهد شده بود با افشای یک حادثه تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: حدود یک سال قبل از همسرم طلاق گرفتم چرا که او به مواد مخدر اعتیاد داشت و مدام مرا کتک می زد. بعد از این ماجرا برای آن که بتوانم هزینه های زندگی ام را تامین کنم نگهداری از یک مرد سالمند را پذیرفتم و پرستاری از او را آغاز کردم. خلاصه با هر سختی و مشقتی بود کار می کردم تا زندگی ام دچار مشکل نشود اما حدود یک ماه قبل آن مرد سالمند از دنیا رفت و من هم که بیکار شده بودم به ناچار به منزل خواهرم رفتم. آن جا بود که با «ساحره» آشنا شدم. او نیز مانند من زن جوانی بود که بعد از طلاق از همسرش به طور مجردی زندگی می کرد. آن روز ساحره مرا به منزل خودش دعوت کرد. من هم که احساس تنهایی می کردم برای شروع معاشرت با او به منزلش رفتم. عصر همان روز جوانی به نام «همایون» به منزل ساحره آمد و به من ابراز علاقه کرد. او مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد. خلاصه او طی چند روز اعتماد مرا با چرب زبانی و جملات عاشقانه اش جلب کرد به طوری که حتی سوگند یاد کرد جز ازدواج و زندگی مشترک با من، هدف دیگری ندارد. او گفت منزلی را اجاره می کند تا در کنار یکدیگر خوشبخت شویم. من هم که اوضاع را این گونه دیدم به او گفتم سه میلیون و 500 هزار تومان پول نقد دارم و مقداری طلا نیز نزد مادرم به امانت گذاشته ام. بالاخره آن روز تصمیم گرفتیم من طلاها را از شهرستان به مشهد بیاورم تا بتوانیم منزلی برای زندگی مشترک مان اجاره کنیم. بعد از این ماجرا به همراه همایون به یک طلافروشی رفتیم و طلاها را به مبلغ هفت میلیون تومان فروختیم، سپس پول نقد را نیز به او دادم تا برای اجاره منزل استفاده کند. پس از آن با یکدیگر برای صرف ناهار به رستورانی رفتیم که متصدی آن آشنای همایون بود. هنوز منتظر آماده شدن غذا بودیم که همایون برای شستن دست هایش از پشت میز بلند شد و به قسمت عقب سالن غذاخوری رفت. در این لحظه متصدی رستوران خودش را به من رساند و در میان حیرت و تعجب به من گفت: «دخترم حواست را جمع کن! این پسر (همایون) جوانی کلاهبردار است و هر روز با یک دختر غریبه برای صرف ناهار به این جا می آید!» اما من با آن که دچار تردید شده بودم نمی خواستم حرف های مرد رستوران دار را قبول کنم. خلاصه بعد از ناهار همایون مرا به منزل دوست متاهلش برد تا به همراه آن دوستش به بنگاه های املاک سر بزند. در این هنگام با خنده و شوخی حرف های مرد رستوران دار را برای همسر دوست همایون بازگو کردم. «طناز» هم با نگاهی سرزنش گونه حرف های آن مرد را تایید کرد و گفت: همایون و همسر من دوستان قدیمی هستند و از همین راه روزگار می گذرانند. آن ها دختران شهرستانی را اغفال می کنند و با این شیوه پول و اموال آن ها را بالا می کشند و سپس آن ها را بدون هیچ گونه سند و مدرکی رها می کنند. طناز ادامه داد: ساحره نیز همدست آن هاست و هر دختری را که به همایون یا شوهر من معرفی می کند، مبلغی را به عنوان کارمزد به او می دهند و... . با شنیدن حرف های طناز تازه فهمیدم در چه دام خطرناکی افتاده ام اما نمی خواستم همایون از این ماجرا بویی ببرد. او وقتی شب هنگام به خانه آمد نقشه ای طرح کردم و به او گفتم پدرم بدهکاری دارد و با من تماس گرفته است تا پول ها را به حساب او واریز کنم که بتواند چک بدهکاری اش را پاس کند و... .
همایون وقتی این ماجرا را شنید به شدت عصبانی شد و با توهین و فحاشی به من گفت: «از کدام پول حرف می زنی؟ هر چه پول داشته ای دست خودت است!» بعد از این مشاجره لفظی او مرا زیر مشت و لگد گرفت و به شدت کتکم زد. سپس مرا در خانه ساحره زندانی کرد و تلفن همراهم را نیز گرفت تا آثار کتک کاری هایش از بین برود. با وجود این من در یک فرصت مناسب از خانه خارج شدم و به کلانتری آمدم تا دست به دامان قانون شوم اما ای کاش...
گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، بررسی های کارشناسی درباره ادعاهای این زن جوان با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20985 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۳ تير
برادرکشی پای بساط مشروب خواری!
اختصاصی خراسان
سجادپور- جوان 29 ساله ای که برادر کوچک ترش را پای بساط مشروب خواری به قتل رسانده بود، صحنه جنایت را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد تشریح کرد.
به گزارش اختصاصی خراسان، متهم این پرونده جنایی که شنبه گذشته توسط کارآگاهان پلیس آگاهی به محل وقوع جنایت در بولوار ابوذر هدایت شده بود، در حالی که صدای پابندهای آهنین در فضای مجتمع آپارتمانی می پیچید، وارد پذیرایی محل واحد مسکونی شد. در این هنگام قاضی «محمود عارفی راد» با اشاره به خنجر نیم متری وحشتناکی که در دست افسر پرونده قرار داشت، خطاب به متهم گفت: با همین خنجر برادرت را کشتی؟ متهم سرش را به نشانه تایید پایین آورد و سپس با فراهم شدن مقدمات بازسازی صحنه جنایت، قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب (ویژه پرونده های جنایی) با تفهیم اتهام ارتکاب قتل عمدی از متهم خواست حقیقت ماجرا را بیان کند چرا که این اظهارات در مراحل دادرسی مورد استناد قرار می گیرد. گزارش خراسان حاکی است، در بازرسی صحنه قتل که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) نیز حضور داشت، «امید- د» مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و سپس سروان منفرد (افسر پرونده) به تشریح خلاصه ای از محتویات پرونده برادرکشی پرداخت و جزئیاتی از اعترافات متهم در مراحل بازجویی را بازگو کرد. در ادامه متهم 29 ساله با معرفی کامل خود گفت: حدود 20 روز بود که اعتیادم به مواد مخدر را ترک کرده بودم به همین دلیل و برای آن که وسوسه های گرایش دوباره به مواد مخدر را از خودم دور کنم تصمیم گرفتم مقداری مشروبات الکلی بنوشم.
این بود که موضوع را با برادر کوچک ترم (علی) مطرح کردم. او متاهل بود و دختر خردسالی هم داشت اما با هرکدام از دوستانم (مشروب فروشان) تماس گرفتم همه پاسخ منفی دادند. در این لحظه برادرم گفت: تو که همه لوازم تولید مشروب دست ساز را در خانه داری! دیگر نیازی به دیگران نیست!
با این سخن برادرم، بلافاصله لوازم تهیه مشروب را بیرون آوردم و مقداری مشروبات الکلی را که از قبل تخمیر شده بود صاف کردم که ساعتی بعد آماده مصرف شد. در همین حال برادرم دخترش را به مادرم سپرد تا او را به طبقه بالا (منزل خودشان) ببرد که ما راحت تر بساط مشروب خواری را راه بیندازیم. در این هنگام بود که یکی از دوستان مشترک من و برادرم از داخل کوچه «سوت» زد! ما هم او را برای دورهمی به منزل دعوت کردیم. «حمید» در کنار بساط مشروب خواری نشست و «علی» هم برای خرید تنقلات از منزل بیرون رفت اما در حالی به منزل بازگشت که «رضا» یکی از همسایگان را نیز به خانه دعوت کرده بود تا او هم در کنار ما باشد.
خلاصه 4 نفری مشغول صرف مشروبات الکلی بودیم و در عالم مستی از هر دری سخن می گفتیم. وقتی با اشاره «حمید» حرف و حدیث ها به اختلافات قبلی بین من و برادرم کشید من خیلی ناراحت شدم به «علی» گفتم به همین خاطر است که مادر تو را بیشتر دوست دارد! و همواره به تو توجه می کند!
«امید» (متهم) ادامه داد: حرف ها به سویی رفت که دیگر من از شدت عصبانیت کنترل خودم را از دست دادم ناگهان در کشاکش همین مشاجره های لفظی به درون اتاق رفتم و خنجر نیم متری را از داخل کمد برداشتم و قصد داشتم به داخل کریدور بیایم (جایی که بساط مشروب خواری پهن بود) ولی ناگهان برادرم را مقابلم دیدم ابتدا با همان خنجر که در غلاف بود، ضربه ای به پایش زدم و سپس خنجر را از غلاف بیرون آوردم و تیغه آن را به سوی برادرم پرت کردم! در یک لحظه او چند قدم به عقب رفت و کنار در پذیرایی افتاد. وقتی دیدم خون از گردن برادرم فواره می زند! ترسیدم، خیلی پشیمان بودم بی درنگ خودم را فریاد زنان روی پیکر زخمی«علی» انداختم و با دستمال گردنش را فشار دادم تا خون ریزی نکند! ولی شدت زخم به حدی بود که نمی توانستم از خون ریزی جلوگیری کنم و بدین ترتیب برادرم در مقابل چشمان وحشت زده ام جان سپرد!
«امید» درباره گذشته خود نیز گفت: چندین سال بود که به مواد مخدر اعتیاد داشتم و چند بار هم برای ترک آن تلاش کرده بودم! ولی برادرم با آن که کوچک تر از من بود، ازدواج کرد و صاحب فرزند شد! مادرم نیز بعد از طلاق از پدرم، با مرد دیگری ازدواج کرد که در طبقه بالای همین واحد آپارتمانی زندگی می کند ولی من بعد از آن که متوجه شدم پای بساط مشروب خواری ، برادرم را کشته ام، خیلی دچار عذاب وجدان شدم. کاش می توانستم خودم را کنترل کنم و ...
سابقه خبر
گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، شب بیست و نهم خرداد گذشته، ماجرای قتل وحشتناکی در خیابان ابوذر کوی طلاب مشهد به پلیس گزارش شد. در پی دریافت این خبر، نیروهای تجسس کلانتری رسالت عازم بیمارستان شهید هاشمی نژاد شدند و با تایید درستی خبر، مراتب را به قاضی «محمود عارفی راد» اطلاع دادند. دقایقی بعد و در حالی که عقربه های ساعت نیمه شب را نشان می داد، قاضی ویژه قتل عمد، تحقیقات گسترده ای را در این باره آغاز کرد. متهم به قتل که هنوز در محل وقوع جنایت حضور داشت با دستور مقام قضایی بازداشت و به کلانتری هدایت شد. ساعتی بعد و در حالی که بررسی های میدانی قاضی عارفی راد در مرکز درمانی و محل وقوع جنایت به نتایجی رسیده بود، وی عازم کلانتری شد و به بازجویی از «امید» (متهم به قتل) پرداخت که او به صراحت قتل برادرش را پذیرفت. در ادامه تحقیقات و با دستور قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب، متهم این پرونده جنایی تحویل کارآگاهان اداره جنایی آگاهی شد تا بازجویی ها به شیوه تخصصی ادامه یابد. خراسان : شماره : 20982 - ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۰ تير
سرقت برای رسیدن به آرزوها!
آرزوهای زیادی در سر داشتم و می خواستم خیلی زودتر پولدار شوم تا مادرم را از چنگ شوهرش نجات بدهم چرا که ...
به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات جوان 27 ساله ای است که در عملیات ضربتی نیروهای تجسس کلانتری سپاد مشهد دستگیر شد و همدست خود را لو داد. این جوان که با شگردی خاص به خانه باغ های اهالی روستای فریزی در اطراف مشهد دستبرد می زد پس از آن که به سوالات تخصصی ستوان دوم شیرزاد (افسر پرونده) پاسخ داد و به 15 فقره سرقت در طول سه ماه گذشته اعتراف کرد به دایره مددکاری اجتماعی هدایت شد و درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 3 سال بیشتر نداشتم که فرزند طلاق نام گرفتم. پدر و مادرم در حالی از یکدیگر جدا شدند که من فقط جمله «تفاهم نداشتیم» را بعدها از آن ها می شنیدم ولی هیچ وقت معنی آن را نفهمیدم. آن زمان پدربزرگم مرا نزد خودش برد و پدر و مادرم نیز با افراد دیگری ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند من هم تا کلاس دوم راهنمایی درس خواندم اما بعد از آن به دلیل معاشرت با دوستان بزرگ تر از خودم درگیر آرزوها و رویاهای دست نیافتنی شدم و درس و مدرسه را رها کردم تا هر چه زودتر پولدار شوم. از همان دوران کودکی به شاگردی در یک کارگاه مبل سازی روی آوردم و آرام آرام در کنار دوستانم به طور پنهانی به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی پرداختم تا این که پدربزرگم فوت کرد و من خودم را آزادتر می دیدم دیگر کسی از من برای تاخیر در بازگشت به منزل سوال نمی کرد یا از چگونگی هزینه کردن درآمدهایم نمی پرسید .در همین روزها بود که آرزوهای بزرگ به سراغم آمد من هم می خواستم مانند خیلی از جوان های دیگر یک ماشین زیبا و خانه ای مجلل داشته باشم و در حالی که عینک دودی بر چشمانم زده ام با غرور پشت فرمان بنشینم و در جاده ای سرسبز صدای موسیقی را بلند کنم. خلاصه روزها می گذشت و من جا و مکانی نداشتم چرا که وقتی به خانه پدرم می رفتم همسرش به شدت رو ترش می کرد و اوقات تلخی به راه می انداخت. پدرم نیز در حالی که برای برادرناتنی ام یک دستگاه پراید خریده بود جرئت کمک مبلغ اندکی را هم به من نداشت.
مادرم نیز روزهای بسیار سخت و زجرآوری را می گذراند. او به عقد موقت پسر جوانی درآمده بود که 2 سال کمتر از خودش سن داشت ولی مردی بسیار شکاک و بدبین است و همواره مادرم را کتک می زند و به او توهین می کند. در همین حال مادرم می گوید به خاطر دختر کوچکش نمی تواند از شوهر پرخاشگرش طلاق بگیرد این درحالی است که آن زمان همین تفکر را نداشت و با وجود آن که من پسری خردسال بودم به زندگی با پدرم ادامه نداد و ...
خلاصه در این شرایط دشوار به کار و زندگی ادامه دادم و در یک کارگاه مبل سازی سرایدار شدم گاهی برخی از دوستانم برای مصرف مواد مخدر نزد من می آمدند و در اتاق سرایداری بساط مان را پهن می کردیم تا این که با دزد سابقه داری به نام رحمت آشنا شدم که یک دستگاه خودروی پراید داشت. آن خودرو را همسر رحمت با ارثیه پدری اش خریده بود تا شوهرش با آن کار کند و به دنبال سرقت نرود چرا که یک سال قبل و برای آخرین بار از زندان آزاد شده بود من هم که دوست داشتم زودتر پولدار شوم تا به آرزوهایم برسم و مادرم را نیز از چنگ شوهرش نجات دهم تصمیم گرفتم با کمک رحمت به خانه باغ ها و کارگاه های اطراف شهر دستبرد بزنم به همین دلیل از دیوارها بالا می رفتم یا با کلیدهایی درِ انباری ها و کارگاه ها را می گشودم سپس اموال سرقتی را درون خودروی رحمت می ریختیم و به خریداران ضایعات می فروختیم در هر سرقت حدود 2 میلیون تومان به رحمت می دادم و بقیه پول ها را برای خودم برمی داشتم تا این که پس از دستبرد به یک خانه باغ در اطراف روستای فریزی ناگهان ماموران کلانتری سپاد به سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند. حالا هم اگر چه به آرزوهای مسخره خودم می خندم و از کارهایم پشیمانم اما دیگر با شاکیان زیادی روبه رو شدم و ...
گزارش اختصاصی خراسان حاکی است با صدور دستورات ویژه ای از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) تحقیقات گسترده پلیس برای ریشه یابی سرقت های احتمالی دیگر این جوان و شناسایی دیگر عوامل مرتبط با این پرونده همچنان از سوی افسران ورزیده دایره تجسس ادامه دارد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20982 - ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۰ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی