درامتداد تاریکی-گریز از مرگ!

وقتی به هوش آمدم که «قاتل» روی سینه ام نشسته و پارچه هایی را نیز در دهانم فرو برده بود. دستانم زیر زانوهایش قرار داشت و من در حالی نفس های آخر زندگی ام را می کشیدم که او طنابی را دور گردنم حلقه زده بود و قصد کشتن مرا داشت، اما ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که به طرز معجزه آسایی از چنگال مرگ گریخته بود. او درباره این ماجرای تکان دهنده گفت: من در یکی از مجتمع های مسکونی شهر جدید گلبهار زندگی می کنم و با بیشتر همسایگان رابطه صمیمانه ای دارم. در این میان زنی که خود را وکیل دادگستری معرفی می کرد و مدعی بود بیش از 20 سال سابقه وکالت دارد به منزلم رفت و آمد داشت و با یکدیگر دوست شده بودیم، اما از حدود 2 ماه قبل که مقداری طلا و لوازم برقی از منزلم سرقت شد و موضوع را از طریق کلانتری پیگیری می کردم، رفت و آمدهای او به منزلم به طور چشمگیری کاهش یافت، ولی من هیچ گاه به او مشکوک نشدم؛ چراکه در طول مدت آشنایی، اعتماد کامل مرا به خود جلب کرده بود. خلاصه در حالی که من همچنان پیگیر دستگیری سارق یا سارقان منزلم بودم، ناگهان حادثه ای وحشتناک رخ داد که من به طرز معجزه آسایی از چنگ مرگ گریختم تا چهره آن زن شیاد نیز برای همه آشکار شود.

زن جوان در ادامه این ماجرا مدعی شد:آن شب و در حالی که به آخرین روزهای ماه مبارک رمضان نزدیک می شدیم من در خانه تنها بودم که «سوزان» وارد منزلم شد و بعد از چند دقیقه برایم آب میوه آورد! ولی باز هم طاقت نیاورد و با این بهانه که تو روزه می گیری و ضعیف شده ای به بیرون از خانه رفت و در مدت کوتاهی با ظرف سوپ به خانه بازگشت.

نمی دانم سوپ را از کجا آورد، ولی من میلی به پیش غذا نداشتم به همین دلیل هم نمی خواستم آن را صرف کنم، با وجود این «سوزان»آن قدر با چرب زبانی اصرار کرد که مجبور شدم سوپ را بخورم! در حالت خواب و بیداری شنیدم که او می گفت: حال تو خوب نیست و من شب را در کنار تو می مانم!

صبح روز بعد هنگامی به هوش آمدم که فردی نقابدار روی پیکرم نشسته و پارچه هایی را در دهانم فرو برده بود. قصد داشتم خودم را از چنگ او برهانم، اما دست هایم زیر زانوهای او قرار داشت و نمی توانستم حرکت کنم در همین حال فقط تلاش می کردم تا فریاد بزنم و جیغ بکشم! با آن که احساس می کردم کسی صدایم را نمی شنود، اما در همین گیرودار یکی از همسایگان مجتمع مسکونی که به همراه شوهرش از کنار واحد آپارتمانی ما عبور می کرد، ناله های ضعیف مرا شنیده و به موضوع مشکوک شده بود. در یک لحظه فهمیدم که آن ها تلاش می کنند قفل در را باز کنند. طولی نکشید که زن همسایه وارد پذیرایی شد و با دیدن فردی نقابدار که پالتوی بزرگی به تن داشت و با طناب مشغول خفه کردن من بود، دیگر نتوانست این صحنه را تحمل کند و کنار در اتاق غش کرد. شوهر آن زن که اوضاع را این گونه دید هراسان وارد خانه شد و مرا از چنگ قاتل نجات داد.دقایقی بعد همسایگان دیگر هم رسیدند و با برداشتن کلاه کشی از سر قاتل مشخص شد او همان زنی است که خود را وکیل معرفی می کند! خلاصه لحظاتی بعد نیروهای انتظامی هم آمدند و «سوزان» را به کلانتری بردند.در آن جا هویت واقعی او لو رفت و تحقیقات نشان داد که او قبلا نیز با خوراندن مواد بیهوشی به من، اموالم را ربوده است،ولی این زن که گرگی در لباس میش بود، ادعا کرد که فرد دیگری او را اجیر کرده است تا مرا به قتل برساند و ... .

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است زن جوان در پایان این ماجرا مدعی شد، شاید قصه مرگ و زندگی من، درس عبرتی برای زنانی باشد که به راحتی به هر فردی اعتماد می کنند و از سوی دیگر نیز حداقل چهره پلید چنین تبهکارانی برای مردم آشکار می شود که با توسل به این حیله های ناجوانمردانه زندگی دیگران را به بازی می گیرند!

ماجرای واقعی براساس سرگذشت یکی از مخاطبان . خراسان : شماره : 21219 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳ خرداد

سرقت طلا و جواهرات با شمشیر و چاقو

توکلی - اعضای یک باند اتباع خارجی که با شمشیر و چاقو،طلا و جواهرات از منازل شهروندان رفسنجانی سرقت می کردند،به ایستگاه آخر رسیدند.

به گزارش خراسان،فرمانده انتظامی رفسنجان بیان کرد: به دنبال افزایش سرقت طلا و جواهرات از منازل شهروندان که با تهدید سلاح سرد و زورگیری انجام می شد، رسیدگی به این موارد به طور ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت.

سرهنگ اکبر نجفی ادامه داد:در این زمینه نیروهای کلانتری ۱۲ با انجام تحقیقات و رصدهای پلیسی به دست داشتن پنج تبعه خارجی در این سرقت ها پی بردند که پس از شناسایی و ردزنی های بعدی اعضای این باند را در مخفیگاهشان دستگیر کردند.

این مسئول انتظامی افزود:ماموران انتظامی از متهمان مقداری طلا و جواهرات، چند قبضه شمشیر،چاقو و سه خودرو که با آن ها اقدام به سرقت می کردند، کشف کردند.

وی خاطرنشان کرد: این سارقان زورگیر که دارای سابقه سرقت بودند، در بازجویی های بعدی به انجام هفت فقره سرقت طلا و جواهرات به ارزش۱۰ میلیارد ریال از منازل اعتراف کردند که در ادامه مالخر مرتبط با آنان هم دستگیر شد و همه اعضای این باند به مرجع قضایی تحویل شدند. خراسان : شماره : 21219 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳ خرداد

درگیری زورگیران مست با زوج جوان

سجادپور- اعضای یک باند زورگیری که برای سرقت گوشی تلفن همراه با یک زوج جوان درگیر شده بودند، درحالی با تلاش نیروهای کلانتری شفای مشهد به دام افتادند که به زورگیری از 5 شهروند دیگر نیز اعتراف کردند.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بامداد آخرین روز اردیبهشت، یک زوج جوان از درمانگاه ایثارگران مشهد خارج شدند و به طرف بولوار ابوطالب به راه افتادند، اما در همین هنگام ناگهان سرنشینان یک دستگاه موتورسیکلت از راه رسیدند و دو تن از آنان در حالی با زوج جوان درگیر شدند که همدست آنان با موتورسیکلت روشن منتظر سرقت گوشی تلفن بود،ولی مرد جوان به مقابله با زورگیران پرداخت و با سروصدا از شهروندان و رهگذران کمک خواست. اهالی محل که متوجه ماجرا شده بودند بلافاصله با پلیس 110 تماس گرفتند و بدین ترتیب گروه گشت ویژه کلانتری شفا وارد خیابان ابوطالب شد. زورگیران که پلیس را مقابل خود می دیدند، تلاش کردند تا با ورود به کوچه پس کوچه های اطراف از چنگ قانون بگریزند اما نیروهای انتظامی آن ها را محاصره کردند و حلقه های قانون را بر دستانشان گره زدند.

گزارش روزنامه خراسان حاکی است، با انتقال 3 متهم مذکور به مقر انتظامی، بازجویی ها از آنان با دستورهای سروان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) آغاز و مشخص شد که زورگیر 20 ساله به همراه دو همدست 17 ساله اش مشروبات الکلی مصرف کرده اند و در حالی که مست بودند برای سرقت گوشی به سوی زوج جوان حمله ور شده اند. در همین حال بررسی ها نشان داد که زورگیران موتورسوار قبل از سرقت از زوج جوان، از 5 شهروند دیگر نیز زورگیری کرده اند که تحقیقات پلیس با انتقال متهمان به کانون اصلاح و تربیت مشهد ادامه یافت. خراسان : شماره : 21220 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۴ خرداد

فیلم های وحشتناک شکنجه برای باج گیری از خانواده ها!

اختصاصی خراسان

سید خلیل سجادپور- سرکردگان 3 شبکه بزرگ شرکت های هرمی که به بهانه اقامت و کار در ترکیه، اتباع خارجی را اغفال می کردند و سپس با همکاری طعمه ها به باج گیری از خانواده های آنان می پرداختند در حالی با تلاش پلیس مشهد دستگیر شدند که فیلم های وحشتناکی از شکنجه و تهدید به قتل را برای خانواده های قربانیان ارسال می کردند.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای گروگان های شرکت هرمی از پنجم اردیبهشت در حالی لو رفت که پدر جوان 20 ساله تبعه خارجی وحشت زده و هراسان به پلیس رفسنجان مراجعه کرد و با نشان دادن یک فیلم به نیروهای انتظامی گفت: افراد ناشناسی پسرم را به گروگان گرفته اند و تقاضای 2 هزار و 700 دلار برای آزادی او کرده اند. ما هم از ترس آن که فرزندمان را به قتل می رسانند با همکاری و کمک فامیل بالاخره 95 میلیون تومان فراهم و به حساب بانکی آن ها واریز کردیم ولی آن ها که مدعی هستند در مرز غربی کشور مستقر شده اند، پسرمان را رها نکردند و تقاضای پول بیشتری دارند و ...

گزارش روزنامه خراسان حاکی است، طولی نکشید که با پیگیری های پلیس مشخص شد گروگان مذکور در مشهد است و همه تماس ها از منطقه ای در مشهد برقرار می شود. این گونه بود که گروهی از نیروهای انتظامی رفسنجان با در دست داشتن نیابت قضایی عازم مشهد شدند و موضوع به صورت محرمانه در دستور کار پلیس مشهد قرار گرفت. ساعتی بعد با فرمان ویژه سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) گروهی از افسران کلانتری گلشهر مشهد تحقیقات گسترده ای را برای ردیابی دقیق محل استقرار گروگان گیران آغاز کردند که در نتیجه مشخص شد آن ها در منزلی اجاره ای واقع در خیابان شهید شفیعی مستقر شده اند. بنابراین عملیات رهاسازی گروگان با دستورهای ویژه قضایی وارد مرحله جدیدی شد و نیروهای انتظامی با استفاده از تجربیات رئیس پلیس مشهد، در یک عملیات ضربتی منزل اجاره ای را به محاصره درآوردند و 14 تبعه خارجی را به همراه دوجوان شیرازی در حالی دستگیر کردند که بررسی ها نشان داد همه فیلم های ارسالی ساختگی است و گروگان ها عضو یک شرکت هرمی هستند که با این ترفند قصد باج گیری از خانواده های خود را داشتند تا بتوانند پولی برای عضوی در شرکت هرمی فراهم کنند. آنان در بازجویی ها مدعی شدند به بهانه اقامت و یافتن شغل مناسب در ترکیه، افراد را جذب شرکت هرمی می کردند و به آنان اطمینان می دادند که هرکس فرد دیگری را عضو شرکت مذکور کند، مبلغ 100دلار به حسابش واریز می شود و این گونه همه افرادی که فریب خورده بودند، تلاش می کردند تا دیگر دوستان و آشنایان خود را با ترفند اقامت در ترکیه به مشهد بکشانند و به عضویت شرکت هرمی درآورند!

همچنین بررسی های پلیس بیانگر آن بود که سرکردگان شرکت هرمی با همکاری طعمه های خود، فیلم های شکنجه را طوری تهیه می کردند که خانواده ها تحت تاثیر قرار بگیرند و برای پیشگیری از قتل فرزندشان مبلغ خواسته شده را به حساب یک صرافی واریز کنند یا به صورت ارز دیجیتالی بپردازند!

بنا بر گزارش روزنامه خراسان، در بازرسی از محل این شرکت هرمی، تعداد زیادی بروشورهای تبلیغاتی و لپ تاپ نیز کشف و مشخص شد که سرکردگان شرکت هرمی اتباع افغانستانی جویای کار را با این شگرد به دام می انداختند.

در ادامه این عملیات و اعترافات متهمان دستگیر شده، دو مرکز دیگر شرکت های هرمی نیز در مشهد لو رفت و بدین ترتیب عوامل انتظامی موفق شدند 27 تن دیگر از اعضای شرکت های هرمی در بولوار توس و شهرک مهرگان را از چنگ سرکردگان آن ها رها کنند. در همین زمینه، فرمانده انتظامی مشهد با بیان این که همه متهمان به دستگاه قضایی معرفی شده اند، به خانواده ها نیز توصیه کرد: به هیچ وجه به درخواست مبالغ میلیونی (معمولا بالای 30 میلیون تومان) فرزندان تان که به بهانه استخدام، کار یا خرید وسیله نقلیه راهی تهران یا شهرهای دیگر شده اند، پاسخ مثبت ندهید و بلافاصله در صورت چنین تقاضاهایی ابتدا پلیس را در جریان موضوع بگذارید.

سرهنگ احمد نگهبان افزود: شهروندان در صورت مشاهده رفت و آمدهای مشکوک تعدادی جوان به یک منزل یا واحد آپارتمانی در همسایگی خود، بی درنگ به پلیس 110 اطلاع دهند.

وی در پایان به شهروندان هشدار داد: در صورتی که دوستی قدیمی یا آشنایان دور و نزدیک با فرزندتان برای استخدام با حقوق بالا یا اقامت در کشور دیگر تماس گرفتند، یقین بدانید که آنان را برای عضویت در شرکت هرمی وسوسه می کنند.

بنابراین از تماس فرزندتان با این افراد جلوگیری کنید و پلیس را در جریان موضوع قرار دهید تا از اغفال دیگران جلوگیری شود. خراسان : شماره : 21220 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۴ خرداد

دوست اجتماعی!

وقتی همکلاسی هایم از «دوست اجتماعی» سخن می گفتند و با آب و تاب از ارتباط های خیابانی خودشان تعریف می کردند با حسرت به گفته های آنان گوش می دادم و نزد آنان احساس حقارت می کردم که چرا من نباید مانند آن ها «دوست اجتماعی» داشته باشم و ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها قسمتی از نوشته های غم انگیز زن 20 ساله ای است که خود را یکی از قربانیان تبلیغات سوء فرهنگ غربی می داند که با عنوان «دوست اجتماعی» در میان برخی جوانان و نوجوانان وجود دارد.

این زن جوان درباره سرگذشت خود نوشته است 17 سال بیشتر نداشتم که روزی در حیاط مدرسه یکی از همکلاسی هایم برای دیگران از ارتباط خودش با پسری جوان سخن می گفت و نام این ارتباط سیاه را «دوست اجتماعی» گذاشته بود. آن روز برای اولین بار این موضوع را می شنیدم ولی «نیلوفر» چنان با آب و تاب حرف می زد که همه دوستانم محو سخنان او شده بودند. با وجود این نیلوفر مدعی بود که ارتباط آن ها فقط در حد یک دوستی ساده است و هیچ گونه ارتباط هوس آلودی با یکدیگر ندارند. برای من که تا آن روز با هیچ پسری ارتباط نداشتم ماجرایی بسیار عجیب بود به همین دلیل هم سعی کردم رابطه ام را با نیلوفر بیشتر کنم. بنا به توصیه «نیلوفر» خیلی زود وارد گروه های اجتماعی در فضای مجازی شدم که پسران زیادی نیز در آن گروه های تلگرامی عضو بودند. من هم خیلی زود با «همایون» آشنا شدم.

او زیر پست هایم پیام می گذاشت و مرا دنبال می کرد. از سوی دیگر تحت تاثیر حرف های نیلوفر قرار داشتم و خیلی عادی با «همایون» رفتار می کردم.او هم با تعریف و تمجید از پست ها و نوشته های زیبایم، مرا دختری بی نظیر می خواند تا این که بالاخره موضوع «دوستی اجتماعی» با من را مطرح کرد. من هم خیلی زود پذیرفتم و این گونه روابط تلفنی و دیدارهای حضوری من و همایون به عنوان «دوست اجتماعی» آغاز شد. حالا دیگر با هم به جشن ها و پارتی های شبانه می رفتیم و به دور از چشمان خانواده ام در کوچه و خیابان قدم می زدیم. نیلوفر هم که منتظر چنین صحنه ای بود، مرا به گروه های اجتماعی دیگر کشاند. روابط من و همایون آرام آرام به رفتارهای هوس آلود رسیده بود، اما باز هم خودم را توجیه می کردم که او «دوست اجتماعی» من است و نباید به موضوعات خاصی مانند محرم و نامحرم فکر کنم! حالا دیگر با هم به گشت و گذار می رفتیم و هنگامی که در مکانی تنها بودیم او فیلم های مبتذل و مستهجن به من نشان می داد و این گونه مرا وادار به رفتارهای شرم آور می کرد تا این که بالاخره به پیشنهاد «همایون» و برای یک جشن تولد دو نفره به باغ ویلای یکی از دوستانش رفتیم و آن جا بود که به گرداب بدبختی و فلاکت سقوط کردم. هنوز مدتی از این ماجرای تلخ نگذشته بود که فهمیدم «همایون» با دختر دیگری هم ارتباط دارد و دیگر مانند گذشته به من اهمیتی نمی دهد. وقتی به او اعتراض کردم خیلی راحت گفت: ما تاکنون با یکدیگر دوست اجتماعی بودیم و حالا دیگر نیستیم!

از سوی دیگر من که آینده ام به تباهی کشیده شده بود، به ناچار ماجرا را برای خانواده ام بازگو کردم. هیچ گاه چشمان نگران و اشک آلود پدرم را نمی توانم از خاطر ببرم که حیرت زده به مادرم می نگریست. بالاخره شبانه پدر و مادرم راهی منزل خانواده همایون شدند و آن ها را تهدید به شکایت کردند که همایون دخترشان را فریب داده است!

پدر همایون هم که موقعیت اجتماعی خوبی در جامعه داشت، به پدرم قول داد که پسرش با من ازدواج می کند! خلاصه چند روز بعد و بدون برگزاری هیچ گونه مراسمی من و «همایون» در حالی پای سفره عقد نشستیم که من دیگر به هیچ وجه علاقه ای به او نداشتم و او را مناسب ازدواج با خودم نمی دانستم ،ولی برای جلوگیری از یک رسوایی بزرگ در بین فامیل مجبور بودم تا با او ازدواج کنم اما مدتی بعد من در دانشگاه آزاد تهران پذیرفته شدم و به دانشگاه رفتم. این در حالی بود که «همایون» هم با دختر دیگری که به عنوان «دوست اجتماعی» انتخاب کرده بود، همچنان ارتباط داشت و از سوی دیگر روابط بسیار سرد عاطفی بین ما برقرار بود تا این که بالاخره تقاضای طلاق دادم و از او جدا شدم تا آبرویم را حفظ کنم. با آن که اکنون هر فردی به خود اجازه می دهد حتی با شرایط بسیار نامناسب از من خواستگاری کند ولی تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی را با تبلیغات سوء فرهنگ غربی مرتکب شده ام و ...

ماجرای واقعی براساس سرگذشت یکی از مخاطبان . خراسان : شماره : 21220 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۴ خرداد

مردی همسرش را با ضربه کارد کشت

پای یک زن دیگر در میان است؟

سجادپور – مرد 52 ساله ای پس از بازگشت از مسافرت غرب کشور، همسرش را به دنبال یک مشاجره لفظی در حالی به قتل رساند که فرزندان او معتقدند پای یک زن دیگر در میان است.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ظهر روز گذشته، امدادگران اورژانس پیکر خون آلود زن 47 ساله ای را به بیمارستان شهید هاشمی نژاد انتقال دادند که با ضربه هولناک کارد مجروح شده بود، اما عملیات احیا برای نجات جان زن مذکور بی‌نتیجه ماند و او بر اثر عوارض ضربه کارد جان سپرد.به دنبال مرگ این زن، بلافاصله عوامل انتظامی وارد عمل شدند و با دستور تلفنی قاضی ویژه قتل عمد مشهد، همسر او را در حالی دستگیر کردند که در محیط بیمارستان منتظر نتیجه اقدامات پزشکی بود. بنابراین گزارش، دقایقی بعد با حضور قاضی «دکتر صادق صفری» در مرکز درمانی، تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد. بررسی های میدانی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بیانگر آن بود که «مریم-الف» در پی نزاع خانوادگی به قتل رسیده است، به همین دلیل شوهر 52 ساله وی تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد که مدعی بود بنگاه خرید و فروش املاک دارد، به مشاجره لفظی با همسرش اقرار کرد اما مدعی شد که همسرش به او تهمت ازدواج مجدد زده است! این در حالی بود که دختر و پسر وی که در صحنه جنایت حضور داشتند، به قاضی ویژه قتل عمد گفتند: از طریق یکی از بستگان پدرشان مطلع شده اند که پدر 52 ساله آن ها با زن دیگری ازدواج کرده و به همراه او به ارومیه رفته است!فرزندان این مرد همچنین اظهار کردند: وقتی پدرمان از سفر بازگشت مادرمان موضوع ازدواج مجدد او را مطرح کرد که به همین دلیل درگیری بین آن ها رخ داد و مادرم قابلمه و ظرف آشپزخانه را به سوی پدرم پرت کرد. پدرمان هم که عصبانی شده بود، کارد بزرگ آشپزخانه را برداشت و ضربه ای به زیر گلوی مادرمان زد که خون فواره زد و او روی زمین افتاد. بعد هم با اورژانس تماس گرفتیم و پیکر خون آلود او را به بیمارستان رساندیم...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، در پی اظهارات شاهدان عینی این جنایت هولناک، بی درنگ قاضی صفری عازم محل وقوع قتل در خیابان بهمن 4 شد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی در منزل ویلایی نقلی در حالی ادامه یافت که خون زیادی روی کابینت ها و لوازم دیگر آشپزخانه خودنمایی می کرد. در همین حال، «علی-ص» (متهم به قتل) نیز چگونگی وارد آوردن ضربه کارد بر گلوی همسرش را نزد مقام قضایی با جزئیات شرح داد. با وجود این، متهم به قتل با صدور دستوری محرمانه از سوی قاضی شعبه ویژه پرونده های جنایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت و تحقیقات برای کشف زوایای پنهان این جنایت توسط سرهنگ مرادی (افسر پرونده) ادامه یافت تا مشخص شود آیا پای یک زن دیگر در میان است؟ خراسان : شماره : 21221 - ۱۴۰۲ شنبه ۶ خرداد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : یکشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۲ | 10:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |