قیام گوهرشاد؛ نقطه عطف مبارزه با دینستیزی پهلوی
قیام 21 تیر سال 1314 که به شهادت صدها نفر از مردم مظلوم مشهد و نواحی اطراف آن انجامید، بخش اصلی و نهایی قیامی فراگیر علیه دیکتاتوری رضاشاه و سیاستهای ضددینی و ضدملّی او بود که با وحشیانهترین شکل ممکن سرکوب شد. در این نوشتار، با رویکردی تحلیلی، به بررسی دلایل و مصادیق فراگیر بودن این قیام پرداختهایم
جواد نوائیان رودسری – آنچه بین روزهای 19 تا 21 تیر سال 1314 در مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد، فقط واکنشی احساسی و احیاناً سریع به بازداشت و حبس یک زعیم دینی نبود؛ در واقع دستگیری آیتا... سیدحسین قمی و زندانی شدن او در باغ سراجالملک، کاسه صبر مردمی را که از سیاستهای ضددینی و ضدملّی رضاشاه به تنگ آمدهبودند، لبریز کرد. موضوعی که شاید در بررسی چرایی قیام مسجد گوهرشاد کمتر مورد توجه قرار میگیرد، قرار گرفتن آن در خط اعتراضاتی است که دست کم از هفت سال قبل از این رویداد، در گوشه و کنار کشور رقم خورد، اما به سرعت و با سیاست مشت آهنین رضاشاه، سرکوب شد و کمتر خبری از آن در جامعه انتشار یافت؛ اعتراضاتی که مدیریت واحدی نداشت، اما از دغدغهای واحد ناشی میشد.
سال 1307: آغاز هجمه به علما
هفت سال پیش از واقعه گوهرشاد، در نوروز سال 1307، آیتا... محمدتقی بافقی، از مدرسان و زعمای برجسته حوزه علمیه قم، به وضعیت حجاب همسر و دختران رضاشاه که میخواستند با لباس غربی و کلاه لگنی، لحظات تحویل سال را در بالکن یکی از حجرههای طبقه فوقانی صحن حرم حضرت معصومه(س) سپری کنند، به شدت اعتراض کرد و اجازه حضور آن ها را در آن مکان مقدس نداد. به دنبال این اعتراض بود که شخص رضاشاه، با یک واحد موتوریزه، از تهران به قم رفت و در صحن حرم مطهر، آیتا... محمدتقی بافقی را زیر مشت و لگد گرفت و به سختی مضروب کرد و سپس، آن عالم مجاهد را به صورت تبعید، به شهر ری فرستاد. با این حال، اختناق و وحشتی که پهلوی اول بر جامعه حاکم کردهبود، مانع از واکنشی سریع و قاطع در برابر این بیحرمتی شد. این رویه، درباره دیگر علما و روحانیانی که به نحوی در برابر جاهطلبیها و استبداد رضاشاهی میایستادند هم، دنبال شد. درست در همان سال، روز 16 مهرماه، سرتیپ درگاهی و نیروهایش به خانه آیتا... سیدحسن مدرس ریختند و با دستور رضاشاه، او را به خواف تبعید کردند. شدت عمل نیروهای امنیتی رضاشاه در آن ماجرا، دست کمی از جسارت او به آیتا... محمدتقی بافقی نداشت؛ مدرس حتی فرصت نکرد لباس بپوشد یا وسایل مورد نیازش را بردارد.
علما تنها هدف نبودند
شدت عمل رضاشاه در ایذاء و سرکوب مردم، فقط به موارد مرتبط با امور دینی و علمای مخالفش خلاصه نمیشد؛ او هیچ مخالفی را تحمل نمیکرد و حتی، آنچه را که به صورت بالقوه خطرناک میپنداشت، از بین میبرد. نمونه برجسته و قابل ذکر در این زمینه، نحوه برخورد رضاشاه با عشایر است؛ بررسی شواهد تاریخی نشان میدهد که روند و الگوی او در سرکوب عشایر، چیزی شبیه نسلکشی است. غلامرضا مصوّر رحمانی، سرهنگ نیروی هوایی در دوره پهلوی، ضمن نقل خاطراتش در کتاب «کهنه سرباز»، از زبان سپهبد رزمآرا، حقایق تلخی را درباره جابهجایی و اسکان عشایر در دوره رضاشاه فاش کردهاست. وی مینویسد:«عملیات قلع و قمع [عشایر] ابتدا در پیشکوه [لرستان] صورت گرفت و پس از کشتار بسیاری از جوانان ایلات پیرانوند و سگوند، دستور داده شد افراد باقی مانده [عشایر] لُر که بیشتر پیرمردان، زنان و بچهها بودند، در اسرع وقت، پیاده و با احشام شان، از پیشکوه به خراسان رانده شوند و در آنجا ساکن گردند ... سپهبد رزمآرا میگفت: اینها معمولاً پیاده بودند، از پیرمردان ضعیف گرفته تا زنان باردار و بچههای 4-3 ساله و حتی کودک و نوزاد. اگر میخواستیم به پای ضعیفترین آنها حرکت کنیم، زمان مسافرت، سر به قیامت میزد و با دستورالعمل «اسرع وقت» [رضاشاه] سازگار نبود. ناچار حد وسطی اختیار شد، قریب 25 تا 30 کیلومتر در روز که طی آن، در مسیر خرمآباد به خراسان، تعداد بسیاری از پیرمردان، زنان، به خصوص زنان باردار و بچههای کوچک تلف شدند و صدی نود احشام از بین رفتند.»
«تجدد آمرانه» در ایستگاه «کشف حجاب»
رضاشاه در سال 1313 از ترکیه بازدید کرد و این سفر، نقش مهمی در افزایش غلظت تقابل او با حضور دین در جامعه داشت. پهلوی اول برای اجرایی کردن برنامه کشف حجاب تصمیم جدی گرفته بود و میخواست به هر شکل ممکن، آن را در کشور نهادینه کند. گام نخست، در بهمن سال 1313 و در مراسم افتتاح دانشگاه تهران برداشتهشد. دختران مدارس تهران، بدون حجاب، در این مراسم حاضر شدند. خبر این اتفاق، در ایران پیچید و باعث نگرانی مردم شد. با آغاز سال 1314، شرایط از هر زمان دیگری وخیمتر بود. در روز 13 نوروز، مراسمی در شیراز، با حضور علیاصغر حکمت، وزیر معارف وقت برگزار شد که در آن، دختران بیحجاب به رقاصی پرداختند. خشم مردم شیراز از این اقدام و سخنرانی آتشین آیتا... علیاکبر فالاسیری، شهر را به شدت ملتهب کرد اما رژیم باز هم با اتکا به مشت آهنین، معترضان را عقب راند و آیتا... فالاسیری نیز بازداشت شد. در پی این اتفاق، تبریز نیز قیام کرد؛ آیتا... انگجی و تنی چند از علمای این شهر به جرم اعتراض به کشف حجاب، بازداشت شدند. در هفتم خردادماه 1314، دختران رضاشاه حجاب از سر برداشتند و به صورت علنی در تهران به سوارکاری و گشت و گذار پرداختند.
همه ایران، نه فقط مشهد ...
اخبار این رویدادها وقتی به مشهد رسید، اسباب نگرانی مردم و علما را فراهم کرد، اما فقط علما و مردم شهر مشهد نگران این روند نبودند؛ همزمان با جلساتی که در مشهد و در منزل آیتا... سیدیونس اردبیلی، با میدانداری آیتا... سیدحسین قمی برگزار میشد، علمای قم نیز دست به کار شدند. آیتا... شیخ عبدالکریم حائری، زعیم حوزه علمیه قم، در تلگرافی به رضاشاه، نگرانی علما از وضعیت به وجود آمده را اعلام کرد و نوشت: «اوضاع حاضره که بر خلاف قوانین شرع مقدس و مذهب جعفری علیهالسلام است، موجب نگرانی داعی و عموم مسلمین است ... امید است رفع اضطراب این ضعیف و عموم ملت شیعه بشود.» آیتا... حائری در این تلگراف، جانب احتیاط را رعایت و از آوردن الفاظ تند خودداری کردهبود، اما رضاشاه با گستاخی تمام، ابتدا دستور داد که محمدعلی فروغی، نخستوزیر وقت، تلگرافی سراسر توهین و تهدید برای آیتا... حائری ارسال کند، آنگاه خود، روز 15 تیرماه 1314، تنها یک هفته قبل از قیام مسجد گوهرشاد، راهی قم شد تا شخصاً به تهدید مردم و علما بپردازد. زندهیاد حجتالاسلام دکتر داود فیرحی در کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر»، گزارشهایی را درباره تهدید آیتا... شیخ عبدالکریم حائری از سوی رضاشاه در این سفر، مبنی بر تخریب حوزه علمیه قم ارائه میکند که سخت تکان دهنده است؛ او مینویسد: «به دنبال تلگراف فروغی، خود رضاشاه نیز به قم و منزل آیتا... حائری رفت و بدون هیچ سلام متعارفی به ایشان گفت: رفتارتان را عوض کنید وگرنه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم. کشور مجاور ما [ترکیه] کشف حجاب کرده و به اروپا ملحق شدهاست. ما نیز باید این کار را بکنیم و این تصمیم هرگز لغو نمیشود.» رضاشاه بلافاصله بعد از این اقدام، دستور داد تعدادی از علما را به جرم تحریک آیتا... حائری تبعید کنند؛ آیتا... سیدحسین قمی، مرجع تقلید اهل خراسان که در باغ سراجالملک محبوس بود، یکی از این افراد محسوب میشد. این گزارشها نشان میدهد که در بحبوحه قیام مسجد گوهرشاد، نه فقط مشهد، بلکه در نقاط دیگر ایران و به ویژه، مراکز عمده مذهبی نیز اوضاع آرام نبودهاست. اما رژیم با استفاده از نیروی نظامی و ایجاد جو خفقان، هر اعتراضی را در نطفه خفه میکرد. منصوبان رضاشاه کوشیدند تا با همان روش شیراز و تبریز و قم، صدای مردم را در مسجد گوهرشاد مشهد خاموش کنند. روز 19 تیرماه 1314، درگیری شدیدی میان مأموران و مردم روی داد، اما قدرت مردم بر زور عوامل رژیم پهلوی غلبه کرد و آن ها را عقب نشاند. به همین دلیل، برای سرکوب نهایی، به نحو بیسابقهای، از نیروهای مسلح و ادوات نظامی متنوعتر استفاده شد تا اصلیترین بخش از خیزش ملّی علیه رضاشاه را سرکوب کند؛ اقدامی که سرانجام با شهادت صدها نفر از مردم بیگناه، اجرایی شد.
مردم مشهد امروز همزمان با واقعه قیام مسجد گوهر شاد علیه کشف حجاب رضا خانی
قیام گوهرشاد، دردناکترین حادثه تاریخ معاصر ایران
ایسنا/خراسان رضوی مکانهایی همچون مسجد از ابتدای شکلگیری صرفا برای عبادت نبوده است. در واقع مساجد برای تمشیت امور مسلمین اعم از امور مذهبی، امور زندگی، بعدها موضوع آموزش و حتی مسائل سیاسی و بسیاری مسائل دیگر ساخته میشد. به عبارتی میتوان گفت این امور مسائلی است که میتوانند زندگی یک جامعه را مرتب کرده و تمشیت دهد.
مسجد گوهرشاد که در جوار حرم مطهر رضوی واقع شده، نقطه و کانون جمعیتی بزرگی از شیعیان است که در آن گرد هم میآیند و علاوه بر جنبه عبادی، مکان مناسبی برای امور سیاسی و امور روزمره بهشمار میرفت.
همین امر باعث شد مسجد گوهرشاد در دورههای مختلف مکانی برای اعتراضات مردم مشهد باشد. یکی از قیامهای مهم این مکان قیام گوهرشاد است که به واسطه هتک حرمت حرم شریف رضوی و کشتار مردم معترض و متحصن مشهد در دوران سلطنت رضاشاه شناخته میشود.
این حادثه یکی از دردناکترین حوادث معاصر ایران است؛ واقعهای که معترضان و متحصنان همچون دوران مشروطه که مردم برای اعتراض به ظلم موجود در مسجد تحصن کرده بودند، به رگبار بسته شدند.
اعتراض مردم مشهد به یکسانسازی لباس مردان در مسجد گوهرشاد یکی از دلایل اهمیت قیام گوهرشاد است اما در کنار این موضوع شباهت سبک و سیاق اعتراض مردم با اعتراضات دوران مشروطه نیز در جلوه این قیام در تاریخ بیتاثیر نیست چرا که این اعتراضها به شیوه تحصن در اماکن مذهبی به همراه روضهخوانی و سخرانی واعظ همراه بوده و علما سعی میکردند مردم را به وسیله احساساتشان برای اعتراض تحریک کنند.
البته اعتراض و تحصن در مساجد و اماکن مقدس باعث میشد تا جان معترضین و متحصنین حفظ شود اما قیام گوهرشاد این مساله را پیچیدهتر کرد و تا مدتی این نوع اعتراض در جامعه مورد استفاده قرار نمیگرفت. البته گفته میشود دلیل اعتراض مردم علاوه بر اعمال تغییرات در سبک و لباس مردم تغییرات مناسبات سیاسی و اجتماعی و همچنین رفتار نامناسب با علما بوده است.
از آنجایی که موضوع تغییر سبک زندگی و لباس در مشهد با مخالفت بیشتری از سمت مردم روبهرو شد، علمای شهر این موضوع را با نگرانی بیشتری دنبال میکردند و برای انتقال نگرانی خود به بدنه دولت در اعتراض به این نوع تغییرات آیتالله حسین طباطبایی قمی را به عنوان نماینده انتخاب کردند که پس از مدتی کوتاه این نماینده توسط دولت دستگیر و ممنوعالملاقات شد.
در این میان شخصی به نام شیخ محمدتقی بهلول که از روحانیون معترض به دولت پهلوی نیز بود، به جمعیت متحصنین در حرم پیوست و به ایراد یک سخنرانی انقلابی و تند پرداخت. این سخنرانی باعث شد او نیز تحت تعقیب دولت پهلوی قرار گیرد و به واسطه پناه بردن به حرم مطهر در همانجا نیز دستگیر و به طور موقت برای جلوگیری از ایراد دوباره سخنرانی در کشیکخانه حرم زندانی شد.
از آنجایی که هیچ نهاد دولتی چون شهربانی تصمیم نداشت به ماجرا ورود کنند و مایل به هتک حرمت در حرم نیز نبود اما متاسفانه با ورود استاندار وقت خراسان به این ماجرا اولین برخوردها با تحصن در صبح ۲۰ تیر آغاز شد. تصمیم بر این شده بود که با کمک تعدادی از ماموران کلانتری اطراف حرم تحصن شکسته و مردم متفرق شوند.
گفته میشود آغاز عملیات نظامی با یک شیپور اطلاعرسانی شده و برخی سعی در شکست تحصن داشتهاند اما جمعیت حاضر در مسجد گوهرشاد به رهبری بهلول اعلام کردند تنها در صورت پذیرفته شدن شرایط مد نظرشان تحصن را خواهند شکست. شروط اعلامی از سوی تحصنکنندگان شامل تغییر ندادن کلاه، جلوگیری از رفع حجاب و آزادی آیتالله قمی بود.
۲۱ تیر ماه طرفین به دنبال اتمام تحصن با شکلگیری حداقل درگیری بودند و همه از بهلول درخواست میکردند برای جلوگیری از کشته شدن مردم مسامحه کند اما بهلول با تمام پیشنهادات برای پایان دادن به تحصن مخالفت و تنها بازگشت آیتالله قمی به مشهد را شرط اتمام تحصن اعلام میکرد.
البته گفته شده در شب ۲۱ تیر ماه تحصنکنندگان به صورت بلاتکلیف در حرم منتظر بودند. رواقها و صحنها بسته شده بود. عدهای از محصنین در خواب به سر میبردند و با خاموش شدن چراغهای حرم نظامیها وارد مسجد گوهرشاد شدند. البته مردم در مقابله با حمله ارتش مقاومت کردند اما در ادامه دستور آتش صادر و مردم را به گلوله بستند.
با کمک برخی از متحصنان بهلول توانست از مسجد گوهرشاد خارج شود و خود را به تربت جام برساند. او پس از آرام شدن اوضاع به هرات افغانستان مهاجرت و از آنجا درخواست پناهندگی سیاسی کرد که این موضوع باعث دستگیری و زندانی شدنش در کابل شد.
بهلول در سال ۱۳۲۵ خورشیدی طی نامهای از زندانی در کابل از دولت ایران خواست که برای آزادی او اقدام کند که این موضوع مقارن با دوره محمدرضا شاه بود. دولت ایران در آن زمان با درخواست او موافقت نکرد اما یک سال بعد از درخواستش و پس از ۱۲ سال تحمل حبس از زندان کابل رهایی پیدا کرد و به مزارشریف تبعید و مشغول کشاورزی شد.
بهلول پس از ۳۰ سال زندگی در زندان و تبعید در افغانستان اجازه پیدا کرد یا در افغانستان بماند یا به ایران بیاید و یا به هر کشوری که میخواهد نقل مکان کند. او کشور مصر را بر کشورهای دیگر ترجیح داد و از طریق هند به مصر عزیمت کرد.
او پس از یک سال و نیم اقامت در مصر به عراق سفر کرد و ۲ سال و نیم در کشور عراق ماند و به دنبال تصمیم دولت عراق مبنی بر اخراج ایرانیان با موافقت شاه به ایران بازگشت و پس از پنج روز بازجویی دوباره بازداشت شد و ۳۵ روز زندانی بود تا اینکه مورد بخشش قرار گرفت و به زندگی خود ادامه داد.
شیخ محمدتقی بهلول در مرداد ماه سال ۱۳۸۴ خورشیدی در سن ۱۰۳ سالگی در تهران وفات یافت و در گناباد به خاک سپرده شد.
از آنجایی که تعداد کشتههای واقعه گوهرشاد به طور مشخص معلوم نیست، گفته میشود سربازان تمام کشتهشدگان را در یک گور دسته جمعی در محله خشتمال و باغ خونی مشهد دفن کردهاند؛ البته در اسناد و مدارک موجود تعداد کشتهشدگان از ۲۲ تا ۱۷۵۰ نفر مطرح شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی