روضه شب وروزدوم محرم ورودبه كربلا

اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا حُسَینَ بْنَ عَلِىٍّ أَیهَا الشَّهِیدُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یا سَیدَنَا وَ مَوْلانَا اِ نَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَینَ یدَىْ حَاجَاتِنَا یا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ.

زود بیرون رو تو در سمت عراق - کربلا د ا ر د بخونت ا شتیا ق

حق تو را غلطا ن بخونت خواسته - ا ین قـبا بر پـیکر ت آ ر ا سته

کودکا ن را هـم ببر هـمـرا ه خـود - نینوا پر سو ز کن ا ز آ ه خود

بهـر د سـتا ویـز ر و ز د ا و ری - با یـد ا ز عبا س د ستی آوری

با ید ت ببینی بچشم خو د عـیـا ن - کشته ا کبر بد وش هـمرهـا ن

با یـد ا نـد ر را ه حـی د ا و رت - پا ره گردد خلق پاک اصغرت

«وقایع عاشوراص170»

عاشقان کربلا ، چند تا وداع داشت پسر فاطمه ، یک وداع در مدینه بود ، قبل از حرکت آمد مقابل قبر جدش پیغمبر ایستاد عرضه داشت یا رسول الله ، من حسین پسر دخترت فاطمه ام ، سر روی قبر پیغمبر نهاد گریه کرد ، لحظه ای به خواب رفت ، در عالم خواب رسول خدارا دید ، حسین را در آغوش گرفت میان چشمان حسین را بوسید فرمود : حسینم می بینم بزودی آغشته به خون ، تشنه لب در کربلا شهید خواهی شد فرمود : " یا حسین ، اُخرُج فَاِنَّ الله تعالی شاءَ اَن یراک قَتیلاً "

شبانه با قبر مادر وداع کرد ، با قبر برادرش امام مجتبی وداع کرد ، آماده حرکت شد ، برادرش محمد حنیفه جلو آمد ، حسین جان حالا که می روی برو ولی چرا این زن و بچه ها را همراه می بری ؟ زینب را کجا می بری ؟ جریان خواب را برای محمد حنیفه تعریف کرد ، بعد ابی عبدالله فرمود :" قَد شاء الله تعالی اَن یراهُنَّ سَبایا1" خدا خواسته که آنان را اسیر ببینند .

وقتی که می رفتند دنیا گریه میکرد

وقتی که می رفتند دنیا گریه میکرد - شهر مدینه مثل زهرا گریه میکرد

وقتی که می رفتند پشت پای آنها - چشمان جبرائیل حتی گریه میکرد

پائین پای ناقه مریم گریه میکرد - دورِ سر گهواره عیسی گریه میکرد

این است آن داغ عظیمی که برایش - حتی میان تشت یحیی گریه میکرد

این است زینب بانویی که زیر پایش - زانوی لرزه دار سقا گریه میکرد

بوسید اکبر دستهای مادرش را - در زیر چادر، ام لیلا گریه میکرد

بر روی دامن مادری در گوش طفلش - آهسته تا میگفت لالا گریه میکرد

یک کاروان گریه شد وقتی رقیه - با گفتن بابا، بابا گریه میکرد

در زیر پای محمل مستوره عشق - منزل به منزل ریگ صحرا گریه میکرد

وقتی که میرفتند عالم سینه میزد - وقتی که میرفتند دنیا گریه میکرد

(فرهنگ عاشورا ، ص 165 – قصه کربلا ، ص 69 ، نقل از بحار ، ج 1 ، ص 184)

بـیـو م ا لـتـر و یه محـمـل ببستند

اَ لسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا حُسَینَ بْنَ عَلِىٍّ أَیهَا الشَّهِیدُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یا سَیدَنَا وَ مَوْلانَا اِ نَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَینَ یدَىْ حَاجَاتِنَا یا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ.

بیو م ا لتر و یه محمل ببستند - خوا تین ا ند ر آ ن محمل نشستند

حرم را ا ز حرم کر د نـد بیر و ن - همه سرگشته اندر د شت و هامون

کسا نی ر ا که عا لم ر ا پنا هند - بر و ن کر د ند ا ز کاخ خد ا و ند

همه قر با نیا ن کـعبه د ل - بر و ن خرگه زد ند ا ز کـعبه گل

مـهـا ر نا قـه با نو ی ذ ی جـو د - ا بـر د ست طرما ح عـد ی بود

حدی با زنگ اشتر گشت چون جفت - طرماح عـد ی با آ ن شـتـر گفت

همین با نو که د ر محمل نشسته - د ل ا ز قید علا یقها گسسته

مهین د خـت ا میرا لمؤ منین ا ست - بهین فرما ند ه روی زمین است

مبا د ا آ نکه آ ز ا ر ش نما ئی - هــم آ ز ا ر د ل زا ر ش نـمــا ئی

پس از چند ی فلک در گرد ش آمد - سپس تیر قضا ر ا پر ش آ مـد

همین زن شد ا سیر قوم عد وا ن - چگو یم من ز ا شترها ی عـریا ن

«تاج نیشابوری:خزائن الشهداء ص 82»

به یاد آن قافله ای که روز هشتم ذی الحجه با بیت خدا وداع کرد همه حجاج دارند طواف می کنند اما حسین می بیند دشمن زیر احرام ، شمشیر بسته می خواهد خون عزیز فاطمه را بریزد لذا دست زن و بچه اش را گرفت و حرکت کردگفتند آقا مگر عرفات نمی آیی ، مگر منی نمی آیی ، چرا منای من جای دیگر است آقا مگر قربانی نمی کنی ، فرمود چرا قربانی ها همراهم هستند ، قربانی ام علی اکبر است ، قاسم است ، عباس است ، (عاشقان ابی عبدالله ) اما یک قربانی که دل عالم را آتش می زند علی اصغر است . روز عاشورا آورد مقابل لشکر دشمن ، فرمود : " یا قَوم، اِن لَم تَرحَمونی فارحَمُوا هذَا الطِّفل اَما تَرُونَهُ کَیفَ یتَلَظّی عَطَشاً" اگر به من رحم نمی کنید ، به این طفل رحم کنید مگر نمی بینید از شدّت تشنگی لبها را باز و بسته می کند هنوز سخن امام تمام نشده بود ببینید علی دارد دست و پا می زند ، همه صدا بزنید حسین .

ای منی ای سرزمین اهل بیت - ای ز اشک انبیا خاک تو گل

ای منی ای کعبه عشق و وفا - ای منی ای مکتب صدق و صفا

ای منی تی مرکز وصل اله - ای به خیل عاشقان میعادگاه

ای منی ای وادی افروخته - ای ز آه خسته دلها سوخته

ای منی آفتاب نور عشق - ای منی ای گام گامت طور عشق

ای منی ای محفل قرب خدا - ای ز من کرده منیت را جدا

ساکنانت ساکن کوی حقند - عاشقانت عاشق روی حقند

در کجای دامنت ای خاک پاک - مصطفی صورت نهاده روی خاک

می رسد بر گوش این سرزمین - بانگ لبیک امیرالمؤمنین

خاک اهل دل تو صحرا بوده ای - شاهد العفو زهرا بوده ای

در کدامین خیمه صحرای راز - با خدا کرده حسن راز و نیاز

در کجای دامنت از هر دو عین - بوده جاری در دعا اشک حسین

کعبه جان قبله دلها کجاست - خیمه گاه مهدی زهرا کجاست

دوست دارم رو در آن صحرا کنم - جستجوی مهدی زهرا کنم

حاجیان جمع اند دور هم همه - پس کجا رفته حسین فاطمه

او که خود در خانه صاحب خانه بود - شمع رویش را حرم پروانه بود

حاجیان جمع اند جمله در منی - او چرا رفته سوی کربلا

او به جای موی سر ، سر می دهد - قاسم و عباس و اکبر می دهد

سعی حج او صفا با خنجر است - مروه اش قبر علی اکبر است

بار بگشائید، اینجا کربلاست...

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

کتاب روضه های محرم صفر جلداول

نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور

روضه های دهه اول محرم ازآخرذیحجه تا یازدهم محرم

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

آغاز هفته احيای امر به معروف و نهي از منكر (اول محرم الحرام)


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، وقایع تاریخی ماههای قمری

تاريخ : چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲ | 19:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |