حیدركرببلا ای اكبرم
حیدر كر ببلا ئی یاعلی - توشبیه مصطفائی
حیدركرببلاای اكبرم - كن وداع اینك توبا اهل حرم
سوی جبهه میروی تاج سرم - میسپارم بخدایت پسرم
میروی توسوی میدان جهاد - باگروه روسیاه بدنهاد
میروی امّا كمی آهسته تر - تاكه بابا بكندبرتونظر
برقدوبالای اوكردی نگاه - روبدرگاه خداباسوزوآه
روبدرگاه خداكردحسین - گفت اینك ای خدای عالمین
باش شاهدكه علی اكبرم - دررهِ دین توگشته یاورم
این علی كه خودشبیه مصطفی است - همچواحمدنیكخوی وباصفاست
گشته عازم سویِ میدان جهاد - درنبرددشمنان بدنهاد
كردم اینك اكبرم را ای خدا - درره احیایِ دین توفدا
رفت اكبرسویِ میدان نبرد - جنگ بادشمن راچون آغازكرد
آن یكی گفتاكه این خودمصطفی است - دیگری گفتاعلیِ مرتضی است
دیگری گفتاعلیّ اكبراست - این شبیه جدخودپیغمبراست
برحسین دنیاچسان گردیده تنگ - كه علی اكبرش رفته به جنگ
حمله كرداكبرچوحیدرآن زمان - برگروه كوفیان وشامیان
حمله بنمودهمچنان شیرژیان - برشگالان و سگان و روبهان
كُشت تعدادزیادی زان گروه - آمدند ازحمله هایش درستوه
لیك دشمن چنگ ودندان آخته - بهرقتلش تیغ كین افراخته
منقذبن مره تیغ كین نواخت - نازنین فرق علی اكبرشكافت
گفت اكبرآنگه ای بابایِ من - گشت جنّت منزل وماوایِ من
این بودجدّم كه میگویدسلام - سوی مابشتاب ای ابن الكرام
پس حسین آمدكناراكبرش - پاك كردآن چهرۀ ازخون ترش
دیدفرقش چون علی مرتضی - گشته منشق ازعمودِاشقیا
قطعه قطعه جسمِ پاكِ نازنین - میكشدپاهایِ خودرویِ زمین
صورتش برصورت اكبرنهاد - چهره اش برشبه پیغمبرنهاد
گفت آندم یابُنی ظلموك - قتل اللَه عدوًّا قتلوك
كردروآندم بسوی خیمه ها - كای جوانان عزیزباصفا
جملگی ایندم مرایاری كنید - پای این كشته عزاداری كنید
كشتی غم رازموج خون برید - اكبرم ازمعركه بیرون برید
من ندارم طاقت وتاب وتوان - تانمایم حمل جسمِ این جوان
چونكه قطعه قطعه باشدپیكرش - غرقه درخون فرق وچشمانِ ترش
عمه اش زینب شدآگه آن زمان - باشتاب آمدبسویِ آن جوان
اوهمی نالیدومیگفتی جلی - نورچشمم میوۀ قلبم علی
باقری درماتم آه وفغان - باحسین وعمّه های این جوان
حیدر كر ببلا ئی یاعلی - توشبیه مصطفائی
جوانان بنی هاشم بیائید - علی رابردرخیمه رسانید
صدها جوان ما فدایِ علیاکبرحسین
صدها جوان ما فدایِ علیاکبرحسین - اکبر نه، بلکه بود او چو دُر و گوهرِ حسین
اکبر که بود؟ بود خلقًا و خُلقًا چو پیغمبر - در آسمانِ ماریه بود او مَه و اخترِ حسین
چون شد روانهِ میدانِ جنگ، حسین میگفت - کاومیرود به سویِ جنگ اَیا داورِحسین
اکبر که بود؟ شبهِ پیمبر بصورت و سیرت - او بود یک نمونه بینِ همه یاورِ حسین
او رفت چونکه به میدانِ جنگ همه گفتند - این شبهِ مصطفاست یا که بُوَد حیدرِ حسین
چون گشت اِربًا و اِربًا بدست دشمنِ دون - بر او نمودگریه حسین وجدّ و هم پدرومادرِ حسین
آری بُد او جوان و خوش قدوسیما چنان جدّش - او بود همچو روح برتنِ جان پرورِ حسین
کن گریه باقری به جوانِ حسین که، تا نامت - گردد ز گریه ثبت به آن دفترِ حسین
سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور مدیر وبسایت هدایت ماه محرم سال 1398
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm
روضه های دهه اول محرم
http://hedayat.blogfa.com/post/14429
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری