زندگینامه حضرت فاطمه معصومه علیهاسلام
فاطمه (۱ ذیالقعده ۱۷۳ ه.ق – ۱۰ ربیعالثانی ۲۰۱) مشهور به فاطمه معصومه، یکی از فرزندان موسی بن جعفر، هفتمین امام شیعیان، و نجمه خاتون است. وی در دوران حکومت عباسیان و در خلافت هارون الرشید، امین و مأمون زندگی میکرد. فاطمه معصومه ازدواج نکرد و منابع در علت این امر، تحلیلهایی را از جمله وصیت پدر، نبود همکفو و مبارزه با دست خلافت عنوان کردهاند. او از شخصیتهای مورد احترام شیعیان به شمار میرود.
زمانی که برادرش علی بن موسی الرضا پس از انتصاب به ولایتعهدی مأمون، از مدینه به مرو برده شد، فاطمه معصومه پس از یک سال، عزم مرو نمود. برخی معتقدند که علی بن موسی الرضا طی نامهای از فاطمه معصومه خواست تا به مرو عزیمت کند. کاروان فاطمه معصومه که به همراهی فرزندان و نوادگان موسی کاظم شکل گرفته بود و عددش را ۲۳ نفر گزارش کردهاند، به سال ۲۰۱ ه.ق از مدینه حرکت کرد؛ تاریخ دقیقی برای خروج این کاروان ذکر نشدهاست، اما از آنجا که کاروان آنان در دهه آخر ماه ربیعالاول سال ۲۰۱ به شهر قم رسیدهاست و فاصله مدینه تا قم، حدوداً ۲ ماهه طی میشود؛ احتمالاً کاروان در دهه آخر ماه محرم سال ۲۰۱ به سمت مرو رهسپار شدند. از وقایع صورت گرفته در فاصله کاروان از مدینه تا ساوه، هیچ گزارشی نقل نشدهاست، تنها برخی منابع به اتفاقات صورت گرفته در ساوه اشاره داشتهاند. با رسیدن کاروان به ساوه، گویا عباسیان یا گروهی محارب، به کاروان حمله کرده و سبب کشته و زخمی شدن کاروانیان شدند. در این بین برخی دیگر همچون فاطمه معصومه و خواهران وی، مسموم شده بر اثر بیماری درگذشتند. فاطمه معصومه پس از وقایع ساوه، به سمت قم عزیمت کرده و هفده روز بعد، در قم درگذشت.
ابن جوزی برای موسی کاظم، چهار دختر ذکر میکند که نام همگی آنان فاطمه است.[۱][۲] اما قرشی در حیاة الامام موسی بن جعفر، فاطمه را نام دو تن از دختران موسی کاظم میداند که یکی از آنها به فاطمه صغری و دیگری به فاطمه یا فاطمه کبری — که همان فاطمه معصومه است — شهرت داشتهاست.[۳] ربیعی نیز نام چهار دختر موسی کاظم را، فاطمه صغری، فاطمه وسطی، فاطمه کبری و فاطمه گزارش میکند.[۴] حمدالله مستوفی نیز از سه دختر با نام فاطمه برای موسی کاظم یاد میکند که یکی از آنها با نام «فاطمه ستی» را مدفون در قم گزارش میکند. بنابر این گزارشها نام اصلی این دختر، فاطمه است.[۵]
به گزارش منابع شیعه، لقبهایی که برای فاطمه بنت موسی کاظم نقل شدهاست عبارتند از: «اخت الرضا، راضیه، مرضیه، معصومه، تقیه، نقیه، رشیده، طاهره، ستّی، حمیده و سیده»[۶][۷] مشهورترین لقب وی، معصومه است[۸][۹][۱۰] که علی بن موسی الرضا او را به این لقب خواندهاست؛ در حدیثی از علی بن موسی الرضا آمدهاست که: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کردهاست».[۱۱][۱۲] منابع شیعه این حدیث را مربوط به بعد از شنیدن خبر مرگ فاطمه معصومه توسط رضا دانستهاند.[۱۳] بر اساس گزارش دایرة المعارف بزرگ اسلامی، احتمالاً لقب معصومه در دوره حکومت جهانشاه قراقویونلو به کثرت برای فاطمه معصومه استعمال شدهاست.[۱۴] «کریمه اهل بیت» یکی دیگر از القابی است که منبع روایت آن به دیدار یکی از امامان شیعه توسط سید محمود مرعشی نجفی — پدر سید شهابالدین مرعشی نجفی — در خواب برمیگردد.[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] «ستی» نیز واژهای عربی است که معنای آن بانو و خانم است و در تواریخ قم، فاطمه معصومه با عنوان «فاطمه ستی» خطاب شدهاست.[۱۹] ابوالحسن هاشمی در سیدة عش آل محمد، معتقد است که «اخت الرضا» یکی از القاب شناخته شده فاطمه معصومه است.[۲۰] در زیارتنامهای که برای فاطمه معصومه گزارش شده، از وی با القاب «طاهره، حمیده، بَرّه، رشیده، تقیّه، نقیّه، رضیّه، سیّده، مرضیّه و اخت الرضا» نام برده شدهاست.[۲۱][۲۲]
پدربزرگ فاطمه معصومه، ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (۱۷ ربیعالاول ۸۳–۲۵ شوال ۱۴۸) است که به رئیس مذهب جعفری شناخته میشود.[۲۳] پدر وی، موسی بن جعفر (۲۰ ذی الحجه ۱۲۸ – ۲۵ رجب ۱۸۳ ه.ق) ملقب به موسی کاظم و امام هفتم شیعیان امامیه است.[۲۴][۲۵][۲۶] نجمه خاتون مادر فاطمه معصومه، بردهای از مغرب یا شمال آفریقا بود که خریداری و آزاد شد تا به ازدواج موسی کاظم دربیاید.[۲۷] از آنجا که یکی از القاب او «خَیزُران مَرسِیَّه» است، قائمی گزارش میدهد که عدهای احتمال دادهاند وی اهل جزیره مارسی در جنوب فرانسه بودهاست؛ و در مقابل از آنجا که وی به «شَقْرَاء نُوبِیَّه» نیز لقب گرفتهاست، برخی دیگر احتمال دادهاند که او اصالتاً اهل شهر نوبه در شمال آفریقاست.[۲۸] برای وی نامهای دیگری چون تکتم، اروی، سمان، سکن و سکنی نیز گزارش شدهاست. بنابر روایتی که صدوق، محدث شیعه، در عیون اخبارالرضا گزارش میکند، نجمه، کنیز حمیده مصفاه بود که به عقد موسی کاظم درآمد.[۲۹] برای فاطمه معصومه نوزده برادر و هجده خواهر گزارش شدهاست.[۳۰] علی بن موسی الرضا، یکی از برادرانش، امام هشتم شیعیان دوازدهامامی است.[۳۱]
به گزارش جعفریان، پدر فاطمه معصومه در دوران هارون الرشید، دو بار راهی زندان شد. بار دوم از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳ه.ق به طول انجامید و منجر به مرگ او شد.[۴۷] فاطمه معصومه ۶ سال داشت که دیگر پدر را ندید[۴۸] و بر اساس گزارش ربیعی، کمتر از ۱۰ سال سن داشت تا اینکه پدرش را از دست داد.[۴۹] به گزارش منابع شیعه، یکی از وقایعی که در طول زندگانی فاطمه معصومه برای او رخداد، لشکرکشی سپاه خلافت عباسی به فرماندهی عیسی جَلّودی به مدینه، جهت سرکوب قیام محمد بن جعفر صادق، بود. طبق روایتهای شیعی، هارون به عیسی جَلّودی، فرمانده لشکر، دستور داد به خانههای علویان یورش بَرد و دارایی، لباس و زیورِ زنان را غارت کند، و حتّی یک جامه بر تنِ زنان باقی نگذارد. بهگفتهٔ شیخ صدوق، هنگامیکه جلّودی به خانهٔ علی بن موسی الرّضا هجوم بُرد، علی بن موسی دستور داد همهٔ زنان در یک اتاق گرد آیند، و خود بر درِ اتاق ایستاد و از هجوم جلّودی به درونِ اتاق جلوگیری کرد و سوگند خورد تا خودش، اموالِ درونِ خانه و داراییِ زنان اعم از لباس و گوشواره و خلخالشان را بگیرد و به جلّودی تحویل دهد. جلّودی این شرطِ علی بن موسی را پذیرفت و علی بن موسی نیز چنین کرد.[۵۰][۵۱]
مأمون پس از شکست برادرش امین در جنگ بر سر خلافت در سال ۱۹۸ هجری قمری، با چالشهای سیاسی و اجتماعی فراوانی مواجه بود؛ چارهای که وی اندیشید، ولایتعهدی یکی از سادات علوی بود تا بتواند علاوه بر کنترل قیام علویان، جایگاه حکومت را احیاء کند و به آن قداست ببخشد.[۶۴][۶۵] برای این منظور، بهترین گزینه، علی بن موسی الرضا به عنوان رهبر علویان معرفی شد؛ به همین جهت با نامهنگاریهای متعدد، وی را به مرو دعوت کرد و مسئله خلافت و ولایتعهدی را به وی پیشنهاد داد.[۶۶]علی بن موسی سرانجام در ۱۵ محرم سال ۲۰۰ هجری قمری از مدینه به قصد مرو خارج شد. بنابر گزارشی در تاریخ قم، علی بن موسی در طول مسیر مدینه تا مرو، نامهای به خواهرش فاطمه معصومه نوشت و به غلامی نامهرسان دستور داد هرچه سریعتر به مدینه برود و نامه را به فاطمه معصومه برساند، وقتی نامه به فاطمه معصومه رسید، وی مهیای سفر شد.[۶۷][۶۸][۶۹] اما در منابعی دیگر، از وجود و ابلاغ چنین نامهای گزارشی به میان نیامدهاست و تنها به قصد ملاقات فاطمه معصومه از برادرش به عنوان هدف این سفر یاد شدهاست.[۷۰][۷۱] همچنین یک گزارش از سفر فاطمه معصومه به مرو برای ازدواج با خلیفه یاد کردهاست که بیشتر به یک داستان عاشقانه شباهت دارد. این گزارش اخیر با شواهد تاریخی سازگاری ندارد؛ چرا که در این صورت، باید سفر فاطمه معصومه، با تشریفات خاصی صورت میگرفت.[۷۲]
مهاجرت سادات به سرزمینهای اسلامی و غیر اسلامی، از جمله مهاجرتهای شایع در دوران پسا اسلام است. مقصد این مهاجران، بیشتر عراق و خراسان در ایران بود. این مهاجرتها از عصر امویان آغاز و تا دوران عباسیان و پس از آن نیز ادامه داشت. از علل این مهاجرتها ظلم و ستم خلفای اموی و عباسی بر طالبیان و خصوصاً علویان و همینطور جذب سادات به عنوان نمایندگان اسلام در مناطق مختلف مطرح شدهاست. یکی دیگر از عواملی که سبب افزایش مهاجرت سادات و علویان به ایران و خصوصاً خراسان شد، ولایتعهدی علی بن موسی الرضا در مرو و تأسیس حکومت علویان در طبرستان میباشد.[۷۳] انتخاب خراسان به عنوان مقصد به جهت موقعیت مناسب خراسان، دوری از عراق به عنوان مرکز خلافت، حضور علویان زیدیه و اسماعیلیه و گرایش به تشیع مردمان خراسان برای ساداتی که تحت نظارت حکومت بودند، گزینه مناسبی بود.[۷۴] عوامل جذب خراسان برای شیعیان تا سال ۱۳۲ ه.ق ادامه داشت ولی با قتل عبیدالله الاعرج و پیگیری سیاستهای ضد شیعی توسط حکومت و خصوصاً هارون الرشید؛ خراسان برای شیعیان منطقه امنی محسوب نمیشد و مهاجرت به آنجا به شدت کاهش یافت. این موضوع تا زمان مهاجرت علی بن موسی الرضا به خراسان و ولایتعهدی وی، ادامه داشت. با ولایتعهدی علی بن موسی، برخی از سادات همراه وی و برخی دیگر به جهت قیامهایشان در شهرهای دیگر به خراسان منتقل شدند. برخی منابع مانند کنزل الانساب از مهاجرتهای غیرواقعی و داستانگونه یاد کردهاند که به درخواست علی بن موسی رخ دادهاست؛ برای نمونه، این کتاب از کاروانی ۱۲ هزار نفری سادات به فرماندهی ابراهیم بن موسی کاظم یاد میکند که برای مهاجرت به خراسان به ری رسیده و با نیروهای خلیفه پیکار نمودند یا از کاروانی ۱۰ هزار نفری دیگری به فرماندهی احمد بن موسی کاظم یاد کرده که در شیراز به جنگ با حکومت پرداختهاند.[۷۵] به گزارش منابع شیعی، مأمون نیز پس از وصول گزارشهایی مبنی بر حرکت کاروانهای سادات به سمت خراسان، به نیروهای حکومتی دستور داد تا از پیشروی سادات به سمت خراسان، جلوگیری نمایند.[۷۶]
به گزارش عباس قمی در منتهی الآمال، با رسیدن پیک علی بن موسی و دعوت از فاطمه معصومه به عزیمت به خراسان، فاطمه معصومه مهیا سفر شد.[۷۷] قرشی و سجادی تاریخ حرکت فاطمه معصومه از مدینه را در سال ۲۰۱ ه.ق گزارش میکنند.[۷۸][۷۹] ربیعی گزارش میکند که در این سفر چند تن از برادران فاطمه معصومه: فضل، جعفر، هادی، زید و قاسم و تعدادی از برادرزادههای و جمعی از غلامان و کنیزان وی را همراهی کردند.[۸۰][۸۱] سید کباری توضیح میدهد، از آنجا که برای موسی کاظم، فرزندی به نام هادی گزارش نشدهاست، احتمالاً نام این فرزند، هارون بوده که در تصحیف به هادی مبدل شدهاست. همینطور وجود زید که به زیدالنار شهره است در کاروان فاطمه معصومه امکان ندارد؛ چرا که وی به سبب قیامی که در بصره به راه انداخته بود، دستگیر و به مرو فرستاده شده بود.[۸۲] علاوه بر برادران، زنانی نیز با وی همسفر بودهاند که عبارتند از دختران موسی کاظم به نامهای: میمونه، فاطمه صغری و خدیجه خاتون و سلطان موصلیه، خادمه شخص فاطمه معصومه. همچنین منابع از یک خواهر دیگر که همراه دختران موسی کاظم همسفر بودهاست یاد کردهاند اما نام وی را گزارش ننمودند.[۸۳] جعفر مرتضی عاملی، مورخ شیعه، تعداد افراد کاروان فاطمه معصومه را ۲۳ نفر گزارش میکند؛ اما همو مینویسد که تعداد افراد کاروان، تا ۴۰۰ نفر نیز یاد شدهاست.[۸۴]
به گزارش سید کباری، از مسیر دقیق کاروان فاطمه معصومه خبری در دسترسی نیست، اما با وجود برخی گزارشها و تحلیلها، مسیر حرکت کاروان از مدینه آغاز و از شهرهای بغداد و ساوه عبور و به قم منتهی شدهاست.[۸۵] بر اساس یک تحلیل جغرافیایی، کاروان از مدینه حرکت کرده و از منزلهای: «معدن نقره، قادسیه، کوفه و نجف، بغداد و کاظمین، نهروان، خانقین، قصرشیرین، حلوان، زبیدیه، شبدیز، قصر اللصوص، خنداد، همدان، بوزنجرد، طرزه، روذه، سونقین و ساوه» عبور کردهاست.[۸۶]
فاطمه معصومه هنگامی که به شهر ساوه رسید، بیمار شد.[۸۷][۸۸] در علت بیماری او آوردهاند که وقتی کاروانیان به شهر ساوه رسیدند، عدهای راه را بر آنان بسته و پس از درگیری، تمام برادران و اکثر مردان کاروان کشته شدند؛[۸۹] جعفر مرتضی عاملی در اینباره گزارش میکند که مأمورین نظامی مأمون، هارون بن موسی کاظم را که به همراه جمعی از برادران و خواهرانش — از جمله فاطمه معصومه — قصد عزیمت به خراسان داشت به قتل رساندند. مرتضی عاملی همچنین به خوراندن سم به فاطمه معصومه در این جریان نیز اشاره کردهاست.[۹۰] علت درگیری کاروانیان با آن گروه ناشناس مشخص نیست، اما با توجه به تاریخچه اعتقادی اهالی ساوه، احتمالاً این درگیری به سبب اختلافات مذهبی بودهاست.[۹۱] به نقل از کتاب تاریخ قدیم قم، داستان دیگری از شیوه رسیدن فاطمه معصومه به قم گزارش شدهاست که بر اساس آن، وقتی کاروانیان به ساوه رسیدند، فاطمه معصومه بیمار شد و از همراهان خود پرسید که تا قُم چقدر فاصله است؟ در پاسخ به او گفته شد که ۱۰ فرسخ راه باقیاست. سپس دستور داد تا به قم عزیمت کنند.[۹۲] ربیعی، از دعوت مردم قم در ساوه نیز یاد میکند[۹۳] و سجادی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز از رفتن موسی بن خزرج از قم به ساوه و دعوت فاطمه معصومه به قم گزارش میدهد.[۹۴] به گزارش سید کباری، با تغییر مسیر به سمت قم، کاروان از شهرهای تفرش و آشتیان نیز عبور کرده تا به قم رسیدهاست. وجود امامزادگانی بی واسطه از موسی کاظم در شهر تفرش، احتمال حضور این افراد در کاروان فاطمه معصومه را تقویت میکند. به احتمال قوی این افراد بر اثر حمله به کاروان یا مسمومیت در این شهر درگذشتهاند. مؤلف بحرالانساب ضمن اینکه علت بیماری فاطمه معصومه را مسموم شدن بر اثر زهر در ساوه ذکر میکند، مرگ «فاطمه صغری» خواهر فاطمه معصومه را قبل از وی و در روستایی از روستاهای آشتیان بیان میکند.[۹۵] همینطور در طول مسیر ساوه به قم، امامزادگان دیگری چون امامزاده محمد فرزند موسی کاظم در خاورشهر تفرش، امامزاده هادی فرزند موسی کاظم در روستای جمزقان در دهستان قاهان از بخش خلجستان، امامزاده جعفر فرزند موسی کاظم در دهکده مصفای گیو از روستاهای دهستان دستگرد و امامزاده زکریا فرزند موسی کاظم در بخش خلجستان گزارش شدهاست. همینطور از وجود یک امامزاده دیگر به نام بقعه بیبی در مرکز شهر تفرش یاد شدهاست که دختر موسی کاظم است ولی نام و نشان وی، مخفی است. علاوه بر امامزادگان بدون واسطه، امامزادگانی با واسطه نیز گزارش شده از جمله: ابوالعلی مهدی بن محمد از نوادگان جعفر صادق، امامزاده احمد از احفاد موسی کاظم، قاسم بن حمزه بن موسی کاظم شهرهای تفرش و آشتیان.[۹۶] بر اساس آنچه علیاکبر تشید در مزار خود مینویسد، در ده کیلومتری شهرستان ساوه، امامزادهای به نام هارون بن موسی کاظم وجود دارد که به دست عمال عباسی مجروح شده و به زمینهای زراعی گریختهاست، عمال عباسی پس از یافتن وی، او را به قتل رساندند. امامزاده دیگری نیز در شهر ساوه گزارش شدهاست که متعلق به اسحاق بن موسی کاظم است.[۹۷][۹۸]
به گزارش خراسانی در منتخب التواریخ در ۲۳ ربیعالاول سال ۲۰۱، کاروان فاطمه معصومه به شهر قم وارد شد.[۹۹] به گزارش شیخ عباس قمی، در اینکه چرا فاطمه معصومه شهر قم را برای اقامت برگزید، حضور مریدان و شیعیان پدرش موسی کاظم در شهر قم و کانون شیعیان بودن آنجا، دلیلی برای این تصمیم عنوان شدهاست. همچنین از درخواست و دعوت مردم قم در این خصوص یاد شدهاست.[۱۰۰] در کتاب آیین برنامهسازی آمدهاست که تشیع در این زمان در ایران نیز پراکندگی بالایی داشت و در شهر قم تراکم بسیاری داشت؛ به گونهای که قم را تنها شهر شیعی جهان اسلام میدانستند. علی بن موسی الرضا نیز به عنوان رهبر شیعیان، از این پراکندگی، کمال استفاده را کرد و تا پیش از مهاجرت به خراسان، در محوریت مثلث قم، اهواز، همدان شروع به تربیت و تقویت شاگردانش نمود. به مرور زمان و با افزایش کمی و کیفی شاگردان شیعی علی بن موسی در ایران و خصوصاً در قم، شهر قم به مرکز شیعیان مبدل شد و لقب «حرم اهل بیت» را کسب کرد.[۱۰۱] به گزارش هاشمی، در روایتی صحیح آمدهاست که چون خبر حرکت فاطمه معصومه به سمت قم به اهالی قم رسید؛ آل سعد تصمیم گرفتند تا به سمت کاروان فاطمه معصومه در حرکت شوند. در این بین موسی بن خزرج شبانه از قم خارج شد و به کاروان رسید و زمام ناقه فاطمه معصومه را گرفته و به شهر قم و خانه خویش برد.[۱۰۲][۱۰۳] موسی بن خزرج، شتر فاطمه معصومه را وارد قم کرد و از دختر موسی کاظم در منزل خویش به مدت ۱۷ روز پذیرایی کرد. پس از آن فاطمه معصومه در منزل او به سبب بیماری درگذشت.[۱۰۴][۱۰۵]
سرانجام پس از گذشت ۱۷ روز تحمل بیماری،[۱۰۶][۱۰۷] به گزارش هاشمی، فاطمه معصومه در سن ۲۸ سالگی و در ۱۰ ربیعالثانی (و به نقلی ۱۲ ربیعالثانی) ۲۰۱ ه.ق در شهر قم درگذشت.[۱۰۸][۱۰۹] سن او ۱۸ سال عنوان شدهاست اما این مسئله با شواهد تاریخی سازگاری ندارد و سن او لااقل باید بین ۲۱ تا ۲۲ باشد.[۱۱۰] با این وجود سن او در هنگام درگذشت در منابعی بین ۱۴ تا ۳۰ سال عنوان کردهاند.[۱۱۱] شیخ منصوری در حیاة الست نیز هشتم ماه شعبان را روز درگذشت فاطمه معصومه گزارشکردهاند.[۱۱۲][۱۱۳] با این وجود، با نزدیکی دو روز ۱۰ و ۱۲ ربیعالثانی، این سه روز به عنوان ایام معصومیه در قم مراسم عزاداری برپا میشود.[۱۱۴]
در علت درگذشت فاطمه معصومه، منابع به بیماری اشاره کردهاند اما در علت این بیماری اختلاف است؛ جعفر مرتضی عاملی علت بیماری فاطمه معصومه و تغییر حرکت کاروان به سمت قم را، مسمومیت بر اثر زهر دانستهاست اما شیوه مسمومیت را هجوم عباسیان به کاروان بیان میکند. گای لسترنج نیز در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقیبه، مسمومیت فاطمه معصومه اشاره دارد ولی محل مسمومیت را شهر قم میداند.[۱۱۵][۱۱۶] به عقیده سجادی، مسمومیت فاطمه معصومه مربوط به روایتی ضعیف است که تواریخ معتبر از آن یادی نکردهاند.[۱۱۷] تنها کسی که بیماری منجر به مرگ او را بهطور مشخص، عنوان کردهاست، ساید[یادداشت ۱] است که مدعیست فاطمه معصومه بر اثر بیماری تیفوس از دنیا رفتهاست.[۱۱۸]
پیکر او را در جایی که آن زمان به باغ بابلان مشهور بود به خاک سپردند که هماکنون زیارتگاه مشهور به حرم فاطمه معصومه است.[۱۱۹] مالک باغ بابلان، موسی بن خزرج بود. برخی منابع نیز آنجا را قبرستان خصوصی آل سعد میدانند. آل سعد پس از آنکه سردابی را در باغ بابلان حفر کرده و جسد فاطمه معصومه را غسل و کفن نمودند، بر سر اینکه چه کسی وی را دفن کند اختلاف کردند؛ سرانجام اتفاق کردند که سیدی پرهیزکار به نام قادر این کار را انجام دهد. وقتی به سراغ او فرستادند، دو سوار ناشناس به نزد جنازه آمده، بر آن نماز خوانده و سپس دفنش کردند. اما از هویت این دو سوار خبری گزارش نشدهاست.[۱۲۰][۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵] پس از مرگ فاطمه معصومه، منزلی که فاطمه معصومه در آن سکونت داشت، به عنوان مسجدی با نام ستیه وقف شد.[۱۲۶]
بر اساس گزارش منابع شیعی، پس از مراسم خاکسپاری، توسط موسی بن خزرج، سایبانی از بوریا بر قبر او ساخته شد که این سایبان تا زمانی که زینب دختر محمد بن علی الجواد (امام نهم شیعه)، بر آن گنبدی بنا کرد، همچنان پابرجا بود.[۱۲۷][۱۲۸][۱۲۹][۱۳۰] اما با وجود ساخته شدن این گنبد در قرن سوم صورت گرفتهاست، احتمالاً زینب، نوه محمد تقی بودهاست و نه دختر او. نام این گنبد، قبه زینبیه گزارش شدهاست.[۱۳۱] به گزارش امینی، چندی پس از دفن فاطمه معصومه و با فوت چند تن از دختران علوی، آنان نیز در کنار وی دفن گردیدند؛ از جمله: زینب، میمونه و بریهه (دختران موسی مبرقع)، میمونه و امّ محمد (دختران محمد تقی)، امّ اسحاق (کنیز محمد بن موسی مبرقع) و امّ حبیب (کنیز ابوعلی محمد بن احمد بن علی بن موسی الرضا).[۱۳۲] قبه برجی شکلی که زینب دختر محمد تقی از آجر و سنگ و گچ بر فراز قبر فاطمه معصومه ساخته بود در اواسط قرن سوم هجری قمری تکمیل شده و به مرور زمان با دفن سایر زنان علوی، دو گنبد دیگر در کنار گنبد آجری بنا شد. این سه گنبد تا سال ۴۷۷ پابرجا بود. علاوه بر گنبد، ساخت و سازها در ساخت و تزئین مرقد نیز دورانهای مختلفی را گذراندهاست.[۱۳۳][۱۳۴] بعدها به سال ۱۵۱۹ میلادی، شاه بیگم دختر شاه اسماعیل اول، این زیارتگاه را توسعه داد. بعدها شاه عباس اول نیز اقدام به توسعه مجموعه حرم کرد و مدرسه و امکاناتی رفاهی برای زائران این مدفن، ساخت.[۱۳۵]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فاطمه معصومه علیها سلام