حَضرتِ معصومه سَلامً عَلَیک
حَضرَتِ معصومه سَلامً عَلَیک - بانویِ مظلومه سَلامً عَلَیک
ای که بُوَد آن حَرَمَت غَرقِ نُور - زَینبِ دَورانی وَ هستی صَبور
خواهَرِ سُلطانِ خراسان تویی - نُورِ درخشنده یِ ایران تویی
خواهرِ خورشیدی وَ خُود همچُو ماه - در سُخَنِ تو نَبُوَد اِشتباه
دُخترِ اَرزنده یِ ایران تویی - خواهرِ خورشیدِ خراسان تویی
مَعدَنِ جود و کَرَمی، چون رضا - نشانی اَز فاطمه وَ مرتضی
عَمَّه ساداتی وَ هَم فاطمه - حُبِّ تو باشَد به دِلِ ما هَمَه
بَعدِ رضا مَلول و حیران شُدی - تو رَه سِپَر بِسُویِ ایران شُدی
هَمرَهِ تو پنج برادر شُدند - دَر این سفَر بَهرِ تو یاوَر شُدند
جعفر و فضل، قاسم و هادی و زَید - هَمرَه تُو، جمله بلاشرط و قَید
رَنجِ سَفَر جُمله خریده به جان - سُویِ رضا شدند، جانِ جهان
طَیِّ طریق است، به عِشقِ اِمام - رسیده در یِک بَلَدی ساوه نام
به ساوه دُشمَن رَهِ آنان بِبَست - رِشته یِ این عاشقی اَز هَم گُسَست
ساوه شُدند، تیرِ بَلا را هَدَف - حمله شُد اَز سویِ یکی بی شَرَف
بی شَرَفی بِسانِ شمر و یزید - برادران کرده در آنجا شهید
بیست و سه تَن شهیدِ راهِ خدا - به ساوه شُد جُمله یِ آنان فدا
مُحافظینت زِ یَمین و یَسار - شُدی از آن بِسُویِ قُم رَه سپار
موسی خَزرَج بِشُدَت میزبان - خانه یِ او گَشت نگینِ جهان
به هفده روز چون که تو دَر قُم بُدی - قبله گَهِ حاجتِ مردم بُدی
«خانه یِ موسی»، شُده چون کوهِ طور - موسِیِ خَزرَج شده غَرقِ سُرور
«مدرسه یِ سِتّیّه»، «میدانِ میر»- مَحَلِّ دیدار، زِ بُرنا و پیر
جایِ عبادت شده چون «بیتِ نور» - تو همچو داوود بِخواندی زَبور
رِحلتِ تو گشت، پس از هیفده - خانه یِ موسی شُده ماتمکده
شُدی شَهید، ای مَهِ نیکونهاد - دَفنِ تو با رضا شد و با جواد
مَدفَنِ تو شُد حَرَمی با صَفا - جایِ دُعا بَرایَ اَهلِ وَفا
قُم شُده دریا و تو همچون صَدَف - قُم ز ورودِ تو گرفته شَرَف
فاطمه یِ ثانیِ ایران شُدی - مَنبَعِ اَلطافِ فراوان شُدی
شُدی به قُم آینه دارِ علی - عِصمَتِ زهرا زِ تو شُد مُنجَلی
مدینه را فاطمه گَر هَست گُم - فاطمه یِ ثانیه باشد به قُم
زینتِ قُم دُخترِ کاظِم شده - با مَلَک و حُور مُلازِم شده
با شَرَف اَز قَبرِ شُما، قُم شده - قبله گَهِ حاجتِ مردُم شده
دَر حَرَمَت چونکه بِیائیم، ما - حاجتِ خود را بِنَمائیم، ما
هَر گِرِه از لُطفِ تو وا میشَوَد - دَرد و اَلَم با تو دَوا میشَوَد
معجزه ها، بَس زِ تو دیدیم ما - بَس قِصَص از تو بِشنیدیم ما
صحن و سرا یِ تو بود چون بِهِشت - باقری این مدیحه بهرت نوشت
سروده شده ایام رحلت و شهادت حضرت معصومه علیها سلام پائیز1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، فاطمه معصومه علیها سلام