قصاص برای عامل جنایتی به سبک ترور!

سید خلیل سجادپور- موتورسواری که در یک جاده روستایی،جنایت هولناکی را به شیوه ترورگونه رقم زده بود با صدور حکم قصاص نفس از سوی قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی روبه‎رو شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ماجرای این پرونده جنایی اواخر تیر سال گذشته هنگامی رخ داد که موتور سوار جوانی به نام «یاسر» به تعقیب خودروی پرایدی پرداخت که جوان 37 ساله ای به نام «محمد» رانندگی آن را به عهده داشت و مادرش نیز در صندلی جلو نشسته بود. «محمد» و مادرش که از کلانتری گلبهار خارج شده بودند، در حالی به سمت روستای «آبقد» حرکت کردند که نمی دانستند دقایقی بعد با ماجرای تکان دهنده ای روبه رو خواهند شد. راننده پراید همچنان به حرکت خود در جاده روستایی ادامه می داد که ناگهان خودروی پژو 405 را مقابل خود دید که به صورت شاخ به شاخ به طرف آن ها می آمد. «محمد» سراسیمه خودروی پراید را به شانه خاکی جاده کشید و پدال ترمز را فشرد. در همین هنگام موتورسواری که در تعقیب پرایدسواران بود کنار شیشه سمت راننده قرارگرفت و از فاصله نزدیک گلوله ای با سلاح کلت جنگی به سر راننده پراید شلیک کرد و از صحنه جنایت ترورگونه گریخت. لحظاتی بعد سر جوان 37 ساله به روی دامن مادرش افتاد به طوری که فریادهای دلخراش او در آسمان جاده روستایی پیچید اما دیگر فرزند او جانی در بدن نداشت.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:مادر«محمد» که«یاسر»جوان موتورسوار را شناخته بود،او را به پلیس معرفی کرد و بدین ترتیب ردزنی های اطلاعاتی برای دستگیری متهم به قتل مسلحانه در حالی آغاز شد که او 4ماه بعد در زاهدان به دام افتاد و به گلبهار منتقل شد. از سوی دیگر با توجه به اهمیت این ماجرا که ریشه های آن به یک پرونده جنایی دیگر گره خورده بود،قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی جلسات محاکمه «یاسر» را در حالی آغاز کردند که راننده پژو ۴۰۵ نیز به اتهام معاونت در قتل مسلحانه دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شده بود. در چندین جلسه دادگاه که به ریاست قاضی هادی دنیا دیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی برگزار شد، انگیزه عامل این جنایت هولناک مورد واکاوی دقیق قرار گرفت و مشخص شد که شلیک به سبک ترور با انگیزه انتقام از مرگ زن میان‎سالی رخ داده است که مدتی قبل در نزاع بین دو همسایه به خاطر اختلافات ملکی با اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای از یک سلاح شکاری در یکی از روستاهای اطراف گلبهار مجروح شده بود اما او در دومین عمل جراحی که قرار بود گلوله ساچمه‌ای از نزدیکی قلبش خارج شود، جان خود را از دست داد و بدین ترتیب پرونده در این باره تشکیل شد و مورد رسیدگی قرار گرفت اما متهم با صدور قرار قانونی مناسب از زندان آزاد شد و تحقیقات در یکی از دادگاه‌های کیفری یک استان خراسان رضوی ادامه یافت. همچنین بررسی‌های دقیق نشان داد که متهم پرونده شلیک به سوی زن میان‎سال، برادر "محمد" (راننده پراید) بود. در همین حال «یاسر» که مقابل قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ایستاده بود با اشاره به این که قصد داشت انتقام مرگ مادرش را بگیرد به قضات دادگاه گفت: من به دنبال انتقام از عامل مرگ مادرم بودم اما نمی‌دانستم که آن روز محمد برادر وی پشت فرمان پراید نشسته است، به همین دلیل به سوی او شلیک کردم.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، مادر مقتول نیز در جلسه دادگاه و در جایگاه شاکی پرونده گفت: حدود ۵ روز قبل از جنایت مسلحانه «یاسر» (متهم) به خواربارفروشی من آمد در حالی که سلاح جنگی به دست داشت. به او گفتم بزن! ما را خلاص کن! ولی با آن که پسرم محمد نیز در فروشگاه بود او در خارج از فروشگاه تیر هوایی شلیک کرد و سپس سوار موتورسیکلت از محل گریخت. من و فرزندم محمد نیز برای شکایت درباره تهدیدهای مسلحانه او به کلانتری رفتیم اما بعد از خروج از کلانتری او ما را تعقیب کرده بود که این جنایت را مقابل چشمانم رقم زد و پسرم را از من گرفت.ادامه این گزارش حاکی است: در حالی که اسناد محکمه پسندی برای نقش «جلال» (راننده پژو ۴۰۵) در این پرونده جنایی به دست نیامد، قضات دادگاه به شور نشستند و در نهایت رای خود را با توجه به ابعاد مختلف این جنایت وحشتناک و بر اساس مستندات دقیق قضایی صادر کردند. بنابر رای مذکور «یاسر» (متهم به قتل) به قصاص نفس محکوم شد و «جلال» (متهم دیگر) حکم تبرئه گرفت اما این رای طبق قانون مجازات اسلامی قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.

ماجرای مرگ وحشتناک گوشی قاپ بعد از دستبرد خیابانی!

سید خلیل سجادپور- دزدان موتورسواری بعد از ربودن گوشی یک تبعه کشور اروپایی در مشهد ،به شدت با یک دستگاه پراید تصادف کردند که در این سانحه دلخراش،سارق ترک نشین به طرز وحشتناکی جان داد و راکب موتور سیکلت هم با وضعیتی وخیم راهی بیمارستان شد.
به گزارش روزنامه خراسان،عقربه های ساعت تاریکی شب را به زمان20 و20 دقیقه گره زده بودند که چشمان دزدان موتورسوار به گوشی تلفن همراه یک زن تبعه کشور اروپایی خیره ماند.آن ها که در پی یافتن طعمه ای در خیابان شهید آوینی 35 پرسه می زدند،نگاهی به یکدیگر انداختند و در یک لحظه جوان 30 ساله گاز موتورسیکلت را فشرد.آن ها که خود را برای یک دستبرد دیگر آماده کرده بودند،با سرعت هولناکی از کنار زن جوان عبور کردند و گوشی او را قاپیدند. زن تبعه خارجی که حیرت زده در جا میخکوب شده بود، ناگهان با صدای وحشتناک تصادف به خود آمد و درآن سوی خیابان ،سارقان موتورسوار را دید که به عقب یک دستگاه پراید پارک شده برخورد کردند وبه طرز دلخراشی نقش بر زمین شدند. طولی نکشید که بی سیم های پلیس به کار افتاد و خبر همزمان گوشی قاپی وتصادف ،نیروهای کلانتری گلشهر مشهد را به تکاپو انداخت. با توجه به حساسیت جرایم گوشی قاپی ،بی درنگ افسران گشت انتظامی با دستور ویژه سرهنگ ابراهیم عربخانی(رئیس کلانتری گلشهر مشهد) عازم بولوار شهیدآوینی شدند و در حالی به یاری سانحه دیدگان پرداختند که سرنشین 24 ساله موتورسیکلت به طرز هولناکی جان باخته بود و راکب 30 ساله نیز بر اثر شدت صدمات در بیهوشی به سر می برد. دقایقی بعد با انتقال مصدوم به مرکز درمانی شهید هاشمی نژاد مشهد ،تحقیقات گسترده نیروهای انتظامی آغاز و مشخص شد که «سجاد»(جوان مجروح)دو دستگاه گوشی تلفن سرقتی،قمه و افشانه فلفل نیز به همراه دارد که طبق قانون اموال سرقتی برای بررسی های کارشناسی به مقر انتظامی منتقل شد اما هنوز ساعتی از این ماجرای تکان دهنده نگذشته بود که تعداد زیادی از مالباختگان گوشی های تلفن راهی کلانتری شدند و زن تبعه خارجی هم گوشی 50 میلیون تومانی خود را شناسایی کرد.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است:تحقیقات بیشتر افسران زبده دایره تجسس کلانتری گلشهر برای کشف سرقت های احتمالی دیگر سارقان موتورسوار در حالی ادامه دارد که از مدتی قبل و با دستورات ویژه سرهنگ احمدنگهبان(رئیس پلیس مشهد) عملیات گسترده نیروهای انتظامی برای مقابله با مالخران و سارقان خیابانی در مشهد آغاز شده است که اخبار دستگیری باندهای سرقت همچنان در روزنامه خراسان منتشر می شود.

فرجـام ازدواج بعد از جـدال با مـرگ !

دلشوره عجیبی همه وجودم را فراگرفته بود، به همین خاطر به طرف نشانی باغی حرکت کردم که دخترم در آن جا مهمان بود؛ اما چیزی که می دیدم با آن چه خواهرم به من اطمینان داده بود، از زمین تا آسمان تفاوت داشت؛ اگرچه دست دخترم را گرفتم و از آن باغ کثیف بیرون کشیدم اما ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 48 ساله ای که از خواهرزاده اش به اتهام توهین و افترا شکایت کرده بود، در حالی که پیامک های توهین آمیز را به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد نشان می داد، درباره این ماجرای تاسف بار گفت: صاحب دو دختر زیبا بودم که از همسرم طلاق گرفتم؛ چرا که دیگر نمی توانستم با اعتیاد و خیانت های متعدد او کنار بیایم. اگرچه سرپرستی دخترانم را به عهده گرفتم اما هیچ گاه خیانت های شوهر سابقم را فراموش نکردم و به همین دلیل حساسیت خاصی روی دخترانم داشتم تا آن ها مسیر اشتباه را در زندگی نروند. اما حدود 4 سال قبل بود که خواهرزاده ام جشن تولدی برای خودش در یکی از باغ های خارج از شهر گرفت اما من اجازه ندادم تا دختر 17 ساله ام در آن مهمانی شرکت کند چرا که مسیر دور بود و خودم نیز نمی توانستم در آن جشن تولد شرکت کنم ولی خواهرم با من تماس گرفت و اطمینان داد که فضای جشن دخترانه است ومشکلی برای دخترم رخ نمی دهد و در پایان شب خودشان «آرزو» را به خانه باز می گردانند. از سوی دیگر نیز «آرزو» بسیار اصرار می کرد که باید حتما در جشن تولد دختر خاله اش شرکت کند. دیگر چاره ای جز موافقت نداشتم اما دلشوره عجیبی بر دلم افتاده بود و آرام و قرار نداشتم به همین دلیل چند ساعت بعد خودم راهی آن باغ شدم ولی نه تنها خواهرم در آن جا حضور نداشت بلکه جشن تولد آن ها مختلط بود و بساط گناه و مشروب خوری نیز وجود داشت. این بود که دست دخترم را گرفتم و از آن جا خارج کردم ولی متاسفانه او در همان باغ با پسری بیکار و لا ابالی آشنا شده بود و از آن روز به بعد ارتباط تلفنی و خیابانی آن ها با یکدیگر آغاز شد. هر چه دخترم را نصیحت می کردم که این گونه ارتباط های هیجانی و هوس آلود فرجام تلخی دارد باور نمی کرد و بر ازدواج با آن پسر اصرار می ورزید. وقتی مخالفت های من شدت گرفت او با یک تهدید احمقانه دست به خودکشی زد اما خوشبختانه به موقع به مرکز درمانی رسید و از مرگ نجات یافت. چندروز بعد خواهر و خواهر زاده ام او را از بیمارستان ترخیص کرده و بدون اطلاع من به منزل خودشان برده بودند. به همین دلیل مجبور شدم با ازدواج آن ها موافقت کنم ولی هنوز 6ماه بیشتر از ازدواجشان نگذشته بود که «آرزو» متوجه اشتباه خود شد چرا که فهمید پسری که به خاطر او دست به خودکشی زده است با زنان و دختران دیگری هم ارتباط دارد و مدام به او خیانت می کند. خلاصه از آن چه می ترسیدم دوباره بر سرم آمد و این بار دخترم درپی عشق خیابانی به دام مردی خیانتکار و معتاد افتاد که حالاهیچ ارزشی برای «آرزو» قایل نبود! اگر چه مدتی بعد دخترم در حالی که باردار بود از شوهرش طلاق گرفت و به خانه من بازگشت اما من دیگر با خواهر و خواهر زاده ام قطع ارتباط کردم و حتی زمانی که آن ها در خانه مادرم بودند به آن جا نمی رفتم تا عاملان بدبختی دخترم را نبینم تا این که چند روز قبل با مادرم تماس گرفتم که به دیدارش بروم ولی خواهر زاده ام آن جا بود و مادرم از او خواسته بود به خانه خودشان برود تا من به دیدار مادرم بروم. خواهر زاده ام با این رفتار مادرم به شدت عصبانی شد و پیامک های زشت و توهین آمیزی برای من فرستاد .اکنون می خواهم از او شکایت کنم اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با دستور سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد)بررسی های قانونی واقدامات مشاوره ای در این پرونده تاسف بار که فرجام تلخی داشت به کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

خراسان : شماره : 21390 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۴ دي


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : دوشنبه ۴ دی ۱۴۰۲ | 7:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |