حوزه علمیه مشهد
حوزه علمیه مشهد پس از حوزه علمیه قم، دومین مرکز حوزوی ایران است و هم اکنون بیش از چهل درس خارج و چهارصد درس سطوح عالی در آن برقرار است. مدیریت تمامی مدارس علمیۀ استانهای خراسان رضوی، خراسان جنوبی و خراسان شمالی با این حوزه است.
حوزه علمیه مشهد تاریخ کهنی دارد. براساس برخی منابع، فعالیتهای علمی در حرم امام رضا علیهالسلام در قرنهای پیش از دوره صفویه نیز رواج داشته است و برخی عالمان بزرگ مثل؛ ابن بابویه، شیخ طوسی، ابوعلی فضل بن حسن طَبْرِسی، ابوالبرکات محمدبن اسماعیل مشهدی، ابن ابی جمهور و خواجه نصیرالدین طوسی در این شهر سکونت داشته و محافل علمی تشکیل داده بودند. در دوران صفویه مهاجرت علمایی از جبل عامل به مشهد مثل؛ حسین بن عبدالصمد حارثی، پدر شیخ بهائی، شیخ حر عاملی و شیخ لطف الله میسی و توجه دولت صفوی به مسئله تعلیم، تعلم و تبلیغات دینی و ساخت مدارس دینی در خراسان باعث توسعه و تقویت محافل علمی شد و حوزه علمیه مشهد به حوزه علمی پرمایه و نیرومندی تبدیل شد.
در دوران قاجار نیز به توسعه و تقویت حوزه علمیه مشهد رسیدگی میشد. حوزه علمیه مشهد پس از انقلاب مشروطه که واقعه گوهرشاد رخ داد، و خاصه پس از مهاجرت دو روحانی دانشمند به مشهد، آقازاده خراسانی، فرزند آخوند خراسانی، و حاج آقا حسین قمی (متوفی ۱۳۲۶ش) که هر دو درس خوانده نجف بودند، و نیز شیخ مرتضی آشتیانی، به ویژه از حیث دروس خارج فقه و اصول بیش از پیش رونق گرفت.
این حوزه تحت زعامت علمای بزرگی چون حاج آقا حسین قمی و آقازاده خراسانی در دوره پهلوی اول در موارد متعدد به علمکردهای گوناگون سیاسی و اجتماعی حکومت که با شئونات دینی جامعه منافات داشت واکنش نشان داد. احیای دوباره حوزه علمیه مشهد پس از سقوط رضاشاه به طور خاص مرهون کوششهای سه شخصیت علمی برجسته یعنی میرزا احمد کفایی، شیخ مرتضی آشتیانی و میرزا مهدی اصفهانی بود. مهاجرت آیت الله میلانی تحول و جهش علمی و دینی این حوزه را بیش از پیش استوار و ارتقا بخشید، وی در جهت ساماندهی حوزه کارهای مهمی انجام داد. حوزه علمیه مشهد در جنبشهای اجتماعی مثل؛ ملی کردن صنعت نفت، قیام۱۵ خرداد ۱۳۴۲، مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اصلاحات ارضی، اعتراض به تبعید امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشت.
محتویات
- ۱ پیش از صفویه
- ۲ دوران صفویه
- ۳ از آغاز افشاریه تا انقلاب مشروطه
- ۴ از انقلاب مشروطه تا شهریور ۱۳۲۰
- ۵ از شهریور ۱۳۲۰ تا انقلاب اسلامی
- ۵.۱ حضور میرزا احمد کفایی
- ۵.۲ حضور میرزامهدی اصفهانی
- ۵.۳ حضور شیخ مرتضی آشتیانی
- ۵.۴ حضور علمای دیگر
- ۵.۵ بازگشت حاج آقا حسین قمی
- ۵.۶ حضور کوتاه مدت آیت الله بروجردی
- ۵.۷ وضعیت حوزه علمیه مشهد
- ۵.۸ حضور آیت اللّه سید محمدهادی میلانی
- ۵.۹ نظام مالی
- ۵.۱۰ پس از فوت آیت الله میلانی
- ۵.۱۱ حوزه مشهد در جنبشهای اجتماعی
- ۶ دوران جمهوری اسلامی
- ۷ پیوند به بیرون
- ۸ پانویس
- ۹ منابع
پیش از صفویه
در قرن چهارم
براساس برخی منابع، فعالیتهای علمی از قبیل نقل حدیث و تدریس برخی کتابها و مباحث علمی در این ناحیه، خاصه در حرم امام رضا علیهالسلام در قرنهای پیش از دوره صفویه نیز رواج داشته است و حتی برخی عالمان بزرگ در این شهر ساکن بودهاند. مثلا میدانیم که پنج مجلس از مجموع مجالس املای حدیث ابن بابویه (متوفی ۳۸۱)، فقیه و محدّث معروف امامی قرن چهارم، آنچنان که در کتاب امالی وی،[۱] انعکاس یافته در مشهد و در حرم حضرت امام رضا(ع) برگزار شده است.
در قرن پنجم
محمد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰) هم که دوران جوانی خود را در طوس و مشهد گذرانده بود، به احتمال قوی در همین ناحیه و در محافل شیعی، فقه و حدیث شیعه را به اندازهای تحصیل کرده بود که پس از مهاجرت به بغداد در سال ۴۰۸، تألیف کتاب مفصّل فقهی ـ حدیثی تهذیب الاحکام را در شرح مقنعه شیخ مفید آغاز کرد.[۲] فقیه و متکلم شیعی قرنهای پنجم و ششم، محمد بن جریر بن رستم (متوفی ۵۲۵) نیز مدتها در مشهد اقامت داشته است.[۳] فقیه شیعی نامدار، ابوجعفرمحمدبن حسین شوهانی هم که در این عصر در مشهد ساکن بوده از شاگردان ابو علی طوسی محسوب میشده است.[۴] از جمله شاگردان ابوجعفر شوهانی، نصیرالدین ابوطالب عبداللّه بن حمزه بن عبداللّه طوسی شارحی مشهدی است.[۵] وی تألیفاتی در موضوعات فقهی و کلامی و فلسفی داشته است.[۶]شاگرد دیگر او فقیه مشهور ابن حمزه طوسی مشهدی است که به گفته خودش[۷] در منزل شوهانی در مشهد از او سماع حدیث کرده است. ابوعلی فضل بن حسن طَبْرِسی، فقیه، مفسر و مؤلف مجمع البیان نیز مدتی در مشهد ساکن بوده و مدفنش نیز همانجاست.[۸]
در قرن ششم
ابوالبرکات محمدبن اسماعیل مشهدی (متوفی ۵۷۱) هم در قرن ششم در مشهد سکونت داشته است،[۹]ابن عساکر (متوفی ۵۷۱) در سفر علمی بلند مدت خود به مناطق شرقی جهان اسلام، خاصه خراسان، در حرم امام رضا(ع) از ابوالبرکات سماع حدیث کرده است.[۱۰] سمعانی دوست و همراه ابن عساکر در برخی از این سفرها، نیز از همین شخص در حرم امام رضا(ع) احادیثی، از جمله صحیفه علی بن موسی الرضا را شنیده و او را مقدّم سادات علوی و از معمرین وصف کرده است.[۱۱] این ابوالبرکات مشهدی که مناظرهای هم با ابوبکر بن اسحاق کرامی در باب امامت ابوبکر داشته است،[۱۲] در قزوین نزد حسین بن مظفر حمدانی تحصیل علم کرده بود[۱۳] و حسین بن مظفر حمدانی خود از شاگردان مبرِّز شیخ طوسی بود که به مدت سی سال در نجف همه تصنیفات طوسی را بر او قرائت کرده بود.[۱۴] بنابراین به نظر میرسد که در قرن ششم، میراث علمی شیخ طوسی در زمینههای فقهی ـ اصولی، کلامی و حدیثی از طریق شاگردان وی و شاگردان آنان به دیگر شهرها، از جمله مشهد، منتقل شده بود.
در قرن هفتم
هرچند درباره فعالیتهای علمی در مشهد قرن هفتم که مقارن با یورش مغولان به مناطق شرقی جهان اسلام، خاصه خراسان بزرگ، و در پی آن مهاجرت پارهای از اهل علم و فرهنگ به دیگر نقاط جهان اسلام بود، اطلاعات چندانی در دست نیست؛ با این همه بالیدن خواجه نصیرالدین طوسی در مشهد و در خانوادهای اهل علم و نزد استادانی که گرایش شیعی امامی داشتهاند، شاهد و قرینه مهمی است بر اینکه حیات حوزه فقهی و کلامی شیعی پاگرفته در مشهد در قرن ششم، دست کم تا حمله مغول و حتی پس از آن، در این شهر بیش و کم استمرار داشته است.
در قرن هشتم
کهنترین اطلاع درباره وجود نهاد مدرسه در مشهد مربوط به اوایل قرن هشتم است، زمانی که ابن بطوطه در دیدار خویش از مشهد در ۷۳۴، ضمن توصیف ساختمان بقعه امام رضا(ع)، از وجود مدرسهای در مجاورت آن خبر داده است.[۱۵] گزارش ابن بطوطه متعلق به دوره حاکمیت ایلخانان و پیش از ظهور سربداران در خراسان است و به نظر میرسد فعالیتهای سیاسی و تبلیغی برخی از امیران سربداری هم که گرایش امامی داشتند و در اواخر دوران ایلخانان مغول در مقطعی مشهد را مرکز فعالیتهای خود قرار داده بودند، در آماده کردن زمینه برای ایجاد نوعی حوزه علمی شیعی در دورههای بعد تأثیر مثبت داشته است.[۱۶]
در قرن نهم
در قرن نهم و اوایل قرن دهم، در دوره جانشینان تیمور، آرامش و امنیت نسبی به خراسان بازگشت و مشهد مرکزیت یافت و مدارسی به همت برخی از سلاطین و امیران و دیگر بزرگان تیموری در این شهر بنا شد و فعالیتهای علمی بار دیگر رونق گرفت. در این دوره ضمن گسترش و بازسازی شهر و توسعه بناهای متعلق به حرم، مدارسی چون پریزاد و دودر و شاهرخیه (بالاسر) در مشهد ساخته شد. براساس منابعِ در دسترس، اطلاعی در زمینه حضور عالمان شیعی در این مدارس در این مقطع زمانی نداریم. با این حال براساس برخی گزارشها، در این دوره پارهای از محافل علمی و جلسات درسی شیعه در منازل عالمان تشکیل میشده است. از جمله در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم خاندانی از سادات رضوی در مشهد ساکن بوده که نقابت سادات این شهر را هم برعهده داشته است. از این خاندان دست کم دو تن را میشناسیم که خود عالم بودهاند و منزل آنان محل نزول و تدریس دانشمندانی بوده است که به مشهد وارد میشدند؛
- یکی از آنان سید محمد بن پادشاه رضوی مشهدی است که متکلم، عارف و فقیه مشهور این عصر، ابن ابی جمهور احسائی که وارث فقه علمای نجف و مکتب حِکمی ـ عرفانی سید حیدر آملی بوده[۱۷] او را به علم و تقوا ستوده است.[۱۸]
- دیگری، فرزند وی سید محسن بن محمد رضوی مشهدی است که ابن ابی جمهور مراتب علم، فقه و حکمت او را به انحای مختلف ستایش کرده و در ایام اقامتش در مشهد کتاب غوالی اللالی خود را با شرح و توضیح مشکلات آن بر او خوانده و در نیمه ذی قعده ۸۹۷ اجازه علمی مفصّلی برای وی صادر کرده است.[۱۹]
حضور ابن ابی جمهور در مشهد
ابن ابی جمهور که مکرر به مشهد سفر میکرده، مدتها در این شهر اقامت و افاده علمی داشته است؛ از جمله در یکی از اقامت هایش در این شهر مباحث کتاب کشف البراهین خود را، که کتابی کلامی و شرحی است بر رساله زادالمسافرین خود او، به صورت درس در منزل همین سیدمحسن بن محمد رضوی القا و املا کرده و در ۸۷۸ از املای آن فارغ شده است.[۲۰] هم در این سال است که ابن ابی جمهور با عالمی سنّی مذهب که از او با وصف «فاضل هروی» یاد کرده طی سه مجلس در باب حقانیت مذهب تشیع در منزل این سیدمحسن بن محمد و نیز در «مدرسه»ای که نامی از آن نیاورده مناظره کرده است.[۲۱] ابن ابی جمهور در آغاز این مناظره اظهار میدارد که سیدمحسن بن محمد رضوی و کثیری از مردم مشهد در جلسات درسی فقه و کلام وی حضور مییافتهاند.[۲۲] به نظر میرسد ابن ابی جمهور تا پایان عمر در مشهد مانده و به فعالیت علمی خود ادامه داده و هم در این شهر وفات یافته باشد. حضور طولانی مدت دانشمندی چون ابن ابی جمهور در مشهد و تألیف چند کتاب در این شهر و برگزاری جلسات درس و مناظره، وجود محیط علمی فعال در این شهر را محتملتر میسازد.
در قرن دهم
از دیگر شواهد موجود در زمینه فعالیت علمی در مشهد در این دوره منشوری است که از سوی سلطان حسین بایقرا(متوفی ۹۱۱) صادر شده درباره یک تن از سادات دانشمند به نام افضل الدین سید محمد موسوی که در آن از او به عنوان «افضل اکابر المحدثین» و «مستجمع جمیع کمالات صوری و معنوی» یاد شده است، و ظاهرآ وی باید از عالمان شیعه این ناحیه باشد که به عنوان متصدی تعلیم و تدریس علم حدیث و صدور احکام شرعی در حرم حضرت رضا(ع) منسوب شده و نافذ بودن احکام صادره از سوی دیگر علما و قضات این ناحیه نیز به تأیید و امضای وی موکول شده است.[۲۳]
دوران صفویه
در دوران صفویه تشیع امامی که قرنها پیش از ظهور این دولت به تدریج در مناطق مختلف ایران بالیده بود به مرحله تثبیت نهایی رسید. مشهد هم در دوره صفویه، علاوه بر اهمیت سیاسی، از جهت علمی نیز اهمیت خاص یافت. رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران از یک سو و تلاش برای مقابله علمی با دو دشمن سرسخت صفویه، یعنی ازبکان در شرق و عثمانیان در غرب از سوی دیگر، موجب توجه جدّی دولت صفوی به مسئله تعلیم، تعلم و تبلیغات دینی در خراسان و به طور اخص در مشهد شد.
مهاجرت علمای جبل عامل
آنچه در این میان به ترویج تشیع و توسعه و تقویت محافل علمی بازمانده از قبل کمک کرد و این محافل را رفته رفته به یک حوزه علمی پرمایه و نیرومند مبدل ساخت، همانا مهاجرت شمار درخور توجهی از عالمان شیعه جبل عامل لبنان به مشهد بود.
علمایی که به مشهد مهاجرت کردند
- یکی از مهمترین این شخصیتها حسین بن عبدالصمد حارثی، پدر شیخ بهائی، است که مدتی هم سمت شیخ الاسلامی مشهد را عهدهدار بود و پارهای از کتابهای خود را در مشهد نوشت،[۲۴] و از او مهمتر و تأثیرگذارتر شیخ حر عاملی بود که در دوران پختگی علمی خود به مشهد مهاجرت کرد و سالیان دراز به تدریس فقه، حدیث و تألیف عمده آثار خود در این شهر پرداخت. برادر او نیز پس از مرگ وی شیخ الاسلام مشهد شد و سالها در این شهر به تألیف و تدریس مشغول بود. حرّ عاملی شرح حال شماری از دیگر عالمان مهاجر از جبل عامل لبنان به مشهد را در امل الآمل خود آورده است.[۲۵]
- از جمله عالمان مشهور که در حوزه علمیه مشهد در دوره صفویه تحصیل یا تدریس کردهاند میرداماد است که پیش از سفر به قزوین، نخستین دوره تحصیلات خود را در علوم عقلی و نقلی و ریاضی در مشهد گذراند و در همین شهر به مرحله استادی در این فنون رسید.
- قاضی نورالله شوشتری هم در آغاز دوران تحصیلات خود از ۹۷۹ تا ۹۹۲ در مشهد اقامت داشت و درس خواند. استاد اصلی او در بیشتر علوم نیز دانشمند پرمایهای به نام میرعبدالواحد بن علی شوشتری بود.[۲۶] نوراللّه شوشتری، ضمن تمجید از استاد خود، از مباحث کلامی مطرح در آن عهد میان استادش با برخی از طلاب و علما سخن به میان آورده است.[۲۷] یکی دیگر از شاگردان مولی عبدالواحد شخصی به نام سید محسن بن شریف حسینی است که در علوم عقلی و نقلی تألیفاتی داشته و در فتنه ازبکان در مشهد به قتل رسیده است.[۲۸]
- شیخ لطف الله میسی نیز در جوانی از جبل عامل لبنان به مشهد کوچ کرد و در این شهر نزد استادانی چون مولی عبدالله بن محمود تستری (مقتول در ۹۹۷ در حمله ازبکان به مشهد) تحصیل کرد و پس از شهادت استادش به اصفهان رفت.[۲۹]
- حسین اردکانی یزدی متکلم بزرگ عصر شاه طهماسب و از مهمترین شاگردان شیخ بهائی نیز در مشهد تدریس داشته و بر کتابهایی چون خلاصةالحساب شیخ بهائی و تجرید طوسی شرح نوشته است.[۳۰]
- یکی از مشاهیر اواخر عصر صفوی آقا ابراهیم مشهدی (متوفی ۱۱۴۸) است که در حکمت، کلام و فقه شهرت داشته و کتابهای زیادی در این زمینهها نوشته است.[۳۱]
تاسیس مدارس علمی
صفویان برای تقویت مذهب شیعه و تربیت عالمان و مبلّغان شیعی، علاوه بر تعمیر مدارس پیشین به ساخت مدارس جدید در مشهد همت گماردند. روند تأسیس این مدارس به صورت جدّی و پیوسته از نیمه دوم قرن یازدهم، یعنی از زمان سلطنت شاه عباس دوم، آغاز شد و تا پایان حکومت صفویه کمابیش استمرار یافت.از جمله در دوران سلطنت او در ۱۰۵۷ مدرسه خیرات خان[۳۲] و در ۱۰۵۹ مدرسه میرزا جعفر[۳۳] و سپس مدرسه فاضل خان یا فاضلیه در ۱۰۷۵ ساخته شد.[۳۴] مدرسه عباسقلی خان هم درست در سال مرگ وی یعنی ۱۰۷۷ تأسیس شد.[۳۵]در زمان سلطنت جانشین وی یعنی شاه سلیمان هم در ۱۰۸۳ مدرسه ملامحمد باقر مشهور به سمیعیه به همت مولی محمد سمیع و تجویز و تشویق ملا محمدباقر خراسانی سبزواری، نویسنده کفایةالاحکام، احداث شد،[۳۶] در ۱۰۸۶ مدرسه نواب یا صالحیه بنا شد.[۳۷] در مجموع در دوره صفویه تا ۱۱۰۰، در مشهد ده مدرسه مهم احداث گردید.[۳۸] بدین ترتیب، روند احداث مدارس در این عهد و اختصاص موقوفات ارزشمند فراوان به آنها از سوی دولتمردان صفوی، مشهد را در آن عهد یکی از فرهنگیترین شهرهای ایران کرده بود.
نظام آموزشی
از کمّ و کیف کتابهای درسی و نحوه تدریس محصلان در این عهد اطلاعات تفصیلی در دست نیست، اما از مطالعه برخی اجازات صادره از سوی برخی از علما معلومات ارزشمندی در این زمینه به دست میآید. مثلا در اجازه علمی حرّ عاملی (متوفی ۱۱۰۴) برای سیدعلاءالملک پسر میرزا ابوطالب علوی موسوی ساکن مشهد که در نیمه ربیع الآخر ۱۰۸۶ صادر شده از پارهای از مهمترین کتب حدیث شیعه از جمله کتب اربعه نام برده شده که نشان میدهد چنین کتابهایی در آن عهد مدار بحثها و پژوهشهای حدیثی بوده است. در این اجازه همچنین حرّ عاملی اجازه نقل پارهای از کتابهای خود از جمله تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة و رسالة الرجعة (نام آن: الایقاظ من الهجعة) را داده است که نشان میدهد برخی از تصنیفات او از همان زمان تألیف مورد توجه و مدار مباحثات علمی بوده است.[۳۹] در اجازه علمی دیگری که حرّعاملی برای مولی محمدصادق مشهدی در ۱۹ شعبان ۱۰۹۲ صادر کرده[۴۰] وی اجازه خود را پس از مباحثه با شخص مُجاز و در واقع امتحان میزان استعداد وی در درک و فهم دقایق و ظرایف احادیث صادر کرده است و این میرساند که در این عصر دستکم در مراحل عالی تحصیلی و در برخی رشتهها چیزی شبیه امتحان امروزی، البته در مقیاسی خردتر و شخصی تر، وجود داشته است.
نظام مالی
درباره مقدار شهریه طلاب و حقوق مدرّسان حوزه علمیه مشهد در عصر صفوی، به جز پارهای اسناد مالی بازمانده، اطلاعات درخور توجهی در دست نیست. مثلا براساس یک سند به تاریخ ربیع الاول ۱۰۲۴، میرزا جعفر رضوی که در ۱۰۰۷ و بعد از تصرف مشهد به دست شاه عباس به صورت رسمی به عنوان مدرّس آستان قدس رضوی تعیین شد،[۴۱] از بابت یک سال تدریس ده تومان تبریزی رایج در خراسان دریافت کرد. از متن سند چنین برمیآید که مقدار وجه پرداختی به مدرّسان در این زمان احتمالا بستگی به تعداد طلاب و سطح علمی مدرّس داشته است.[۴۲] در فرمانی از شاه سلیمان در ۱۰۷۸، مقرر شده است که به میرزا محمد ابراهیم مدرّس آستان قدس سالانه نود تومان تبریزی حق التدریس داده شود.[۴۳] نمونه دیگر در این باب سندی است مورخ جمادی الاولی۱۰۸۴ که براساس آن یکی دیگر از مدرّسان آستان قدس رضوی حقوق سالیانه خود را به صورت جنسی، ۲۸ خروار و ۲۵ من غلّه به صورت مناصفه و به وزن تبریز، دریافت کرده است.[۴۴]
رونق علمی
از جمله شواهدی که رونق و نشاط علمی حوزه مشهد را در این مقطع نشان میدهد فراوانی تألیف و تصنیف و نیز کثرت کتابت کتابهای درسی و غیردرسی در رشتههای مختلف است. نگاهی گذرا فقط به الذریعه آقابزرگ طهرانی گواه این مدعاست.[۴۵] همچنین پارهای از عالمان ساکن مشهد کتابهایی را به نام و برای برخی از سلاطین صفوی تألیف یا ترجمه کردهاند.[۴۶]
تعامل با اهل سنت
یکی از مهمترین مسائلی که دولت و جامعه و حوزههای علمیه عصر صفوی با آن درگیر بودند مسئله چگونگی تعامل فکری و عملی با جهان اهل سنت بود. طبعآ این مسئله در خراسان و خصوصآ در مشهد، که از دو سو با مناطق وسیع سنّی نشین هم مرز بود و بارها از سوی آنان مورد تعرض و نهب و غارت قرار گرفته بود حادتر مینمود. کتاب الفوائد الطوسیه حرّعاملی را میتوان تا اندازهای منعکس کننده جریانها و مسائل فکری مطرح در حوزه علمیه مشهد و رواج بحثهای کلامی و اعتقادی میان شیعه و سنّی در این عصر قلمداد کرد. حرّ عاملی این کتاب را که مشتمل بر ۱۰۲ فائده است، چنانکه در مقدمه کتاب[۴۷] یادآور شده در طوس و در جواب برخی از اهل علم نوشته و در آن با اتکا به تخصص خود که علم حدیث و فقه است به حل و توضیح پارهای از شبهات، معضِلات و مسائل فقهی، اصولی و کلامی که در احادیث انعکاس یافته و به احتمال قوی در محیط علمی و احیاناً اجتماعی مشهد محل بحث بوده پرداخته است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حوزه علمیه قم ، مشهد ، اصفهان ، تهران ، ری ،نجف...