
بنا نبود تمتع به انتها برسد
مگر زخون به كف پایشان حنا برسد
قرار بود به گوش تمامی دنیا
صدای خنده ابلیس از منا برسد
قرار شد به تلافی داغ عام الفیل
از آسمان آهن،از زمین بلا برسد
قرار شد خبر انتقام از اسلام
به گوش لات و هبل از دل حرا برسد
قرار شد كه در این شاهكارِ آل سقوط
ز شرق احسنت،از غرب مرحبا برسد
آهای شرطه گربه صفت كنار بایست
كمی به ماهی در حوض هم هوا برسد
زیاد از سحره كار برنمی آید
بگو به فرعون موساد با عصا برسد
شكست كشتی انسانیت در این دریا
خدا كند دگر از راه ناخدا برسد
اگرچه عمق مصیبت زیاد هست ولی
قرار نیست كه مكه به كربلا برسد
اگرچه حرمله ها راه آب را بستند
قرار نیست كه تیر از كمان رها برسد
اگر چه مانده روی خاك پیكر حجاج
قرار نیست كه یك اسب بی حیا برسد...
قرار نیست برای مراسم تدفین
سری جدا برسد پیكری جدا برسد
سلام بر لب عطشان سیدالشهدا
خدا كند كه به گوشش سلام ما برسد
صدای أشهد أن علی ولی الله
به زودی از بام خانه خدا برسد
محسن عرب خالقی
-------------------------------------------------------------------------------
وضو گرفته ام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زده ام تا كه از منا بنویسم
به استخاره نشستم كه ابتدای غزل را
ز مانده ها بسرایم ؟ ز رفته ها بنویسم ؟
نه عمر نوح نه برگ درختهای جهان هست
بگو كه داغ دلم را كی و كجا بنویسم ؟
مصیبت عطش و میهمان كشی و ستم را
سه مرثیهست كه باید جدا جدا بنویسم
چگونه آمدنت را به جای سر در خانه
به خط اشك به سردی سنگها بنویسم
چگونگه قصه ی مهمان كشی سنگدلان را
به پای قسمت و تقدیر یا قضا بنویسم
منا كه برف نمی آید این سپیدی مرگ است
چسان زمرگ رفیقان با صفا بنویسم ؟
خبر زتشنگی حاجیان رسید و دلم گفت :
خوش است یك دو خطی هم ز کربلا بنویسم
نمانده چاره به جز اینكه از برادر و خواهر
یكی به بند و یكی روی نیزه ها بنویسم
نمانده چاره به جز گفتن از اسیر سه ساله
چه را ز ناله ی زنجیر و زخم پا بنویسم
به روضه خوان محل گفته ام غروب بیا تا
تو از خرابه بخوانی...من از منا بنویسم ....
حامدعسکری
----------------------------------------------------------------------------
افزونتر از یکصد شهید این حادثه داشت
آیا که باید تلخی اش را سهل انگاشت؟
بیت خدا با خون زائر گشت رنگین
لعنت به مسئولان وبر حکّام بی دین
آنها که مسئولند حجّ را پاس دارند
حجّاج را سرشار از احساس دارند
براحترام زائران کوشند هردم
تا زائران باشند الحق فارغ از غم
آل سعود این دغدغه هر گز ندارد
سر به سر حجاج مهمان می گذارند
امنیّتی قائل برای زائران نیست
تکلیف این جُرثوم? افساد با کیست؟
بی حرمتی های فراوان گشت امسال
بی حرمتی درحق مهمان گشت امسال
از سقف پنکه شد رها و آنچنان کرد
مهمان نوازی با گروه زائران کرد
امسال را ابلیس طرح دیگری ریخت
پس نوکرانش را به اجرایش بر انگیخت
ابلیس خشم آلود، خشمش را بر افروخت
کز آتش خشمش دل اهل ولا سوخت
دیدیم ودیدند وشما دیدید آن روز
کوی منا یکپارچه گشته جگر سوز
با فتن? آل سعود بی تعّهد
آنها که دارند از خدا ودین تمرّد
با امر آنها در منا ره بسته گردید
در آن میان زائر غمین وخسته گردید
تا راه بر جمعیّت بسیار بستند
قلب اما عصر را کفّار خستند
حجّاج راه رفته را بر گشته بودند
با خیلی از زائر تلاقی کرده بودند
در این تلاقی هیچ میدانی چها شد
دشت منا یکباره همچون کربلا شد
در این تلاقی هجم? بی اختیاری
ابلیس را در نقشه اش بنمود یاری
افراد زیر دست وپا گم گشته بودند
بر روی هم انباشته چون پُشته بودند
مردند از این صدمه وگرمای بی حد
از آن فشار و تشنگی و ظلم بی حد
آل سعود این طرح را اجراء چو بنمود
ابلیس خندان بود، از این طرح پر سود
امداد خواهیهای زائر بی اثر بود
آل سعود فتنه گر هم با خبر بود
بهر نجات زائران طرفی نبسته!!
تا رشت? جانهای زائر شد گسسته
آل سعود فتنه گر با بی خیالی
اجساد را در کامیونها کرد خالی
هرگز تلاشی بهر کم جانها نکردند
دیدند ولیک امداد بر آنها نکردند
کم جان وبی جانرا به کانتینر نهادند
اجساد، آنجا هم به روی هم فتادند
این فاجعه عمدی است، پیگیری است واجب
ایران اسلامی مارا هست صاحب
تا صاحب این مملکت مهدی زهراست
مارا کجا از فتن? کفّار پرواست؟
پیگیری رهبر ، تلاش دولت ما
با پشتکار بی امان ملّت ما
رسوا شود آل سعود بی لیاقت
نابود خواهد گشت بی شک زین حماقت
آل سعود فتنه گر خائن به دین است
مانند صهیونیسم خصم مسلمین است
ای محسنی هر لحظه فریادی رسا باش
پیوسته گریان بر شهیدان منا باش
محسن محسن زاده
------------------------------------------------------------------------------
بسم رب الشهدا رب ودود
آنکه از سینه ما غم بزدود
لیک با کینه عمال یهود
باز غم ریخت به دل خیلی زود
ذکرم این گشته به هر گفت و شنود
لعنت الله علی آل سعود///////
عیدمان گشته عزا واویلا
شد منا کرب و بلا واویلا
جمع عشاق خدا واویلا
گشت قربان به منا واویلا
رحم در سینه آن قوم نبود
لعنت الله علی آل سعود///////
مرد و زن پیر و جوان را کشتید
حاجی و حج و اذان را کشتید
در حرم، امن و امان را کشتید
گوءیا کل جهان را کشتید
به خداوند، خدا هم فرمود
لعنت الله علی آل سعود/////
این شمایید که تنها دارید
تخم تکفیر و ستم میکارید
دایما درصدد آزارید
به یمن آتش کین میبارید
مرگتان کاش رسد خیلی زود
لعنت الله علی آل سعود///////
العجل رهبر بیدار بشر
ای به دستت علم فتح و ظفر
سوخت این سینه ما در آذر
جان آن مادر و آن پهلو و در
جان مولا و گل یاس کبود
لعنت الله علی آل سعود///////
وارث نغمه داوود بیا
حضرت مهدی موعود بیا
روح لطف و کرم و جود بیا
جان زهرا و علی زود بیا
دیده ما همه گردیده چو رود
لعنت الله علی آل سعود///////
محمدی فام
----------------------------------------------------------------------------
خبر آوردهاند از مکه
خبری داغ، داغ و طاقتسوز
خبر آوردهاند از مکه
که منا، کربلا شده امروز
خبر آوردهاند از مکه
راه را بستهاند بر مردم
خائنان سقیفهی نیرنگ
وارثان قبیلهی هیزم
لحظهای دل نمیشود فارغ
از غم این جنایت خونبار
پشت این پرده باز مشهود است
دستهای پلید استکبار
دست آنان که در جهان امروز
به زَر و زور خویش مینازند
در یمن، غزّه، در دمشق و عراق
هردم از کُشته، پُشته میسازند
خونِ مظلوم سخت دامنگیر...
خونِ مظلوم خونبها دارد
میرسد فاتحی که در درستش
پرچم سرخ کربلا دارد
خبر از سمت مکه میآید
خبری داغ، داغ و طاقتسوز
میرسد ذوالفقار خونخواهی
میرسد روز مرگتان آن روز
ای رژیم خبیث کودک کُش!
عمر نحس تو رو به اتمام است
کوری چشم هر چه وهّابی
صبح فردا به نام اسلام است
یوسف رحیمی
----------------------------------------------------------------------------
امسال مکّه شهرِ خطر بود و بی امان
پُر گشت سینه ی حَرم از آه مُحرِمان
قربانیانِ دشت منا ضَجّه میزنند
عجّل عَلى ظهورکَ یا صاحب الزّمان
کلامی زنجانی
----------------------------------------------------------------------------
داره میاد دوباره کاروونی
صدای زنگش اینبار غصه داره
نمی دونست وقتی بر می گرده
مسافرهاشو اونجا جا میزاره
یه مادر تو منا افتاده و جون داده
یه بابا دور کعبه غرق خون شد
حریم و خونه ی امن الهی
بازم از خون یارا لاله گون شد
بجوش ای زمزم از داغی دوباره
بریز ای آسمون اشک بهاری
منا! با ما بگو حالا تو قلبت
غم چن تا ذبیح الله و داری؟
حریم امتو کردن قتلگاه و
کبوتر ها رو باز در خون کشیدن
نقاب از روی خادمها که افتاد
یه دنیا روی خائن ها رو دیدن
قاسم صرافان
---------------------------------------------------------------------------
چقدر لاله که رویید در میان منا
رسیده اول پاییز یا بهار شده!
چه سجده ای، چه نمازی، چه طرز پروازی
چقدر قربانی پشت هم قطار شده
دگر حساب شهیدان عشق دستم نیست
مصیبت دل ما خارج از شمار شده
شده است لکه ننگ همیشگی شما
شهادتی که به ما مهر افتخار شده
محمد رسولی
---------------------------------------------------------------------------
یاران ،سبکباران، چه زیبا پر گرفتند
خوش در کف اخلاص جان و سر گرفتند
آنانکه تن را ،همره جان میکشاندند
با پای سر خود را به مسلخ میرساندند
با جان و دل، چون رو به قربانگاه کردند
خود را همه ،قربانیِ الله کردند
مَحرم شدند و مُحرم مقصود ماندند
در حالت سجده بر آن مسجود ماندند
حج را ، چه ابراهیمیان آوازه دادند
حجاج بیت الله، درسی تازه دادند
یاد شهیدان را دوباره زنده کردند
خود را فدای امتی رزمنده کردند
این جان سپردنها بما پیغامی آورد
امواجی از بیداری اسلامی آورد
شد مفتضح آل سعود، آماده باشید
تا رفتن قوم یهود، آماده باشید
جرثومه کفار اینک رفتنی شد
تابوی استکبار بی شک مردنی شد
هر جا که هر دولت درافتد با ولایت
ضرب المثل گردد در عالم، بی کفایت
مُشت ابوسفیانِ استکبار وا شد
آمال دُور مشرکین باد هوا شد
ما با بنی مروان و مرهب در ستیزیم
با دشمنان دین و مذهب در ستیزیم
ما بولهب های زمان را میشناسیم
شیطان پرستان جهان را میشناسیم
ما کاخهای شیشه ای را رَد گرفتیم
رَد سران مشرک و مرتد گرفتیم
امروز با دشمن ،مسلمان آشنا شد
سرتاسر جغرافیای دین، منا شد
امروز مسلخ از یمن، تا قلب شام است
از بیت مَقدَس ،تا دل بیت الحرام است
این فتنه ها پرورده قوم یهودند
بازیگر این فتنه ها آل سعودند
اهل بصیرت بعد از این آماده تر شد
این امت آزاده بس آزاده تر شد
نسلی که خود را با شهادت روبرو دید
راه شهید کربلا را پیش رو دید
ما کربلا را کعبه دل میشماریم
شش گوشه را چون قبله دل میشماریم
پشت سر رهبر، نماز آنجا گذاریم
پا در رکاب مهدی زهرا گذاریم
حاج محمود ژولیده
-----------------------------------------------------------------------
برخویش داشتندزمعبودخویش رنگ
میخواستندتاکه به شیطان زنندسنگ
دردل امیدوبرلبشان ذکردوست بود
فكری اگرکه بودیقین فکردوست بود
رفتندبراطاعت مولای دلنواز
ره بسته بودوراه دگربودبازباز
تن خسته راه بسته ودل بی شکیب بود
آن راه بازراه وصال حبیب بود
احرام گشت بال وبه پروازآمدند
گفتندعرشیان که چه بانازآمدند
یکدم گذشت وهردم ماغرق آه شد
یارب چه روی دادمناقتلگاه شد
پاک ازگناه ودل همه پربودازصفا
دادندتشنه جان همه درزیردست وپا
نشنیدکس صدای توغیرازخدای تو
بیگانه سوخت تاچه رسدآشنای تو
شرح غم تودادم ودل دربلافتاد
دردل دوباره شورغم کربلافتاد
گفتم فتادجسم تودرزیردست وپا
یادحسین کردم وآن سم اسبها
ماندی میان معرکه دل گشت بی قرار
یادآمدم زبانگ علیکن بالفرار
باآنکه گفته اندبلاهست للولأ
روزی فلک ندیده چوغوغای کربلا
رفتیدزودترزپی ماتم حسین
عالم ندیده است غمی چون غم حسین
حاج مرتضی طاهری
------------------------------------------------------------------------------
بعد یك عمر منتظر ماندن
اسم بابا در امده امسال
شادی از چشمهاش معلوم است
همه یِ خانه سر خوش و خوشحال
یازده سال ِ منتظر مانده
زائر خانه ی خدا بشود
یازده سالِ گریه میكرده
راهیِ مروه و صفا بشود
وقت رفتن برای بدرقه اش
همه تا پای كاروان رفتیم
زیر قرآن كمی تبسم كرد
گفت نامهربان ،گران ،رفتیم
هركسی حاجتی به او میگفت
بچه ام را دعا بكن حاجی
مادرم مدتیست بیمار است
جای ماهم صفا بكن حاجی
در مدینه بقیع یادم باش
هر كسی داشت خرده حاجاتی
خواهر كوچكم صدایش زد
یك لباس عروس و سوغاتی
رفت بابا سوار ماشین شد
بغض مادر كه ناگهان تركید
گفت باگریه و دعایی خواند
به سلامت برید و برگردید
تِِلِفن زد پدر به او گفتم
ریسه های حیاط را بستم
كار دارد هنوز كوچه ولی
سخت دلتنگ و منتظر هستم
گفت مُحرم شدیم در شجره
حس وحالش شده است معراجی
گفت باید كچل شوم پسرم
بعد ازین ها به من بگو حاجی
خواهرت هر چه گفته بودانجا
همه را یك به یك خریدم من
راستی، ساعتی كه تو گفتی
هر چه گشتم ولی ندیدم من
گفت چونكه مدینه اولی? است
قبل عید غدیر میآید
كارها را عقب نَی?ندازم
به خیالی كه دیر میآید
تِلِفن قطع شد و? ما هر روز
از رسانه پی خبر بودیم
گاه مشعر و گاه هم عرفات
چشم گردان، پیِ پدر بودیم
روز قربان حدود ساعت ده
خبری زود حرف مردم شد
كشته های زیاد در عرفات
عید در كام مادرم گم شد
زنگ خانه مدام هی میزد
خبر از مكه و منا دارید؟
پدر آیا سلامت و خوب است؟
صدقه هم كنار بُگذارید
خواهر كوچكم نمیفهمید
مادرم منحنی و خم شده بود
انتظار و سكوتِ نافرجام
خانه یكسر تمام غم شده بود
اسمها را دوباره میخواندیم
دارد آمار میرود بالا
صد و ده _نه دویست _نه سیصد
ناگهان اسمی آشنا حالا
مادر از حال رفته غش كرده
چند زن دور او به دلداری
خواهرم كوچك است دق نكند
پس كجایی پدر بیا یاری
صوت قرآن صدای الرحمان
راه را طی نكرده برگشتیم
خواب هستم و یا كه بیدارم
چقدر زود بی پدر گشتیم
گفته بودی كه زود میآیی
قول دادی درست قبل غدیر
پای قولت چرا نماندی پس
حق بده پس اگر شدم دلگیر
داده بودم برات بنویسند
روی یك پرچم بلندِ سه رنگ
پدرم حجُ وسعی تو مقبول
و?كنارش دوبیت شعر قشنگ
چقدر نقشه بود توی سرم
مثلاً نقل وقت آمدنت
گوسفندی برات سر ببریم
یك عرق چین به رنگ پیروهنت
كارتهایی كه نام تو خورده
دعوت دوستان به صرف نهار
چه بگویم به دخترت بابا
نه ، نمانده براش صبر و قرار
چه كسی میدهد به او پاسخ
گونه ای كه به او زیان نرسد
كاش ساكی كه پر ز سوغاتی است
هرگز اینجا به دستمان نرسد
چِق?د?ر زود دیر شد بابا
خستگی مانده است تویِ تنم
از سفر قبل امدن باید
ریسه ها را یكی یكی بِكَنَم
راستی گوییا اجل نگُذاشت
سر خود را كچل كنی بزنی
گفته بودی بگویمت حاجی
حاج بابای مهربان منی
سید امیرحسین میرحسینی
--------------------------------------------------------------------------------
خبر رسید که داغی دوباره میآید
به قلب سوخت? ما شراره میآید
خبر سیاهتر از شام تار آمده است
به تنگ روز هم روزگار آمده است
شرور آمده و فتنهها به پا کردند
دوباره غیرتمان را به جوش آوردند
دوباره ناق? صالح دوباره قوم ثمود
دوباره حیل? شیطان دوباره مکر جهود
به دست کفر چه گلها که بین باغ افتاد
چقدر حادث? تلخ اتفاق افتاد
شکست حرمت و اینگونه بیصدا له شد
چقدر جسم شقایق به زیر پا له شد
همان کسان که ز نسل ابولهب هستند
به مردمان محمد دوباره ره بستند
ببین که دامنهاشان چگونه تر گشتند
چگونه است که بت ها به کعبه برگشتند؟!
چگونه است که رمی است علت ایمان؟!
چگونه است به خود سنگ میزند شیطان؟!
چگونه است که خاکی که مأمن دنیاست؟!
اسیر فتنه و آشوب طعم? بلواست
چگونه است نشد حاجتی روا بکند؟!
به سعی هم نشد آخر کسی صفا بکند
غرور غیرت را کمی برانگیزید
منا زمین منیت شده است برخیزید
بس است غفلت از این قوم پست برخیزید
یهود خواب بدی دیده است برخیزید
به زندگان به خون خفته احترام کنید
نشستهاید چرا؟! مردگان قیام کنید
به زندگان چنین فرض مردگی بهتر
که زندگی به چنین طرز؟! مردگی بهتر
اگر قیام کنید آسمان زمین آید
به یاری دلتان دستهای دین آید
یقین کنید که آشفته است خواب یهود
شما قیام کنید ای شما عذاب یهود
اگر شکسته دلی مرد راه خواهی شد
اگر به ذره رسیدی نگاه خواهی شد
به وقت حادثه باشد پناه مرد خدا
دعا بکن که بیاید ز راه مرد خدا
حسین صیامی
---------------------------------------------------------------------------------
مهاجران الی الله! وقت باران است
سیه بپوش منا! روز عید قربان است
یکی یکی همه جا باز از قضا کشتند
سیه بپوش منا! اهل قبله را کشتند
چه آتشی ست! که دارد ز خون اثر جمرات
بخوان دوباره که خون ریخته ست بر جمرات
دلم گرفته، اگر زنگ و رومی است دلم
بخوان که غرق عزایی عمومی است دلم
چنان که این غم بسیار، کرده مدهوشم
ز هر طرف "لک لبیک" مانده در گوشم
هر آنکه بندی دیو و دد است، می گرید
گمانم این حجرالاسود است می گرید!
که میزبان دگر این بار سخت مردود است
به خون حنجر مهمان دو دستش آلوده ست
صدای ناله ما برملاست تا صنعا
روانه لجه ی خون از مناست تا صنعا
ز جام زمزم حق زائرت اگر نوشید
سیه بپوش منا! چون نبی سیه پوشید!
ببند پوزه ی قوم عنان گسیخته را
دگر نمی بری از یاد، خون ریخته را
بگو که کیفره ی این گناه را بدهند
چگونه پاسخ این افتضاح را بدهند؟
هلا که ننگ سزاوار نام تان باشد
کلید داری کعبه حرام تان باشد!
هلا که بیت خدا را محاصره کردید!
به زور، کعبه حق را مصادره کردید
بخوان! به جوش در آمد چو غیرت اسلام
بخوان! به سوگ نشسته ست امت اسلام
برادران مسلمان که بیقرار شدند
چه خانه ها که در این ظلم، داغدار شدند
حدیث اشک، تمنای خون شدن کرده ست
چراغ خانه ما رخت شب به تن کرده ست
نمانده تا شب موعود، بی گمان راهی
کسی می آید از این جاده ها به خونخواهی
بخوان دوباره که مردی هبوط خواهد کرد
بخوان که آل سعودی، سقوط خواهد کرد
پیمان طالبی
---------------------------------------------------------------------------
عیدقربان را زبی تدبیریش آل سعود
بر عزا تبدیل کرد آن بدتر از قوم یهود
باعث جان دادن بیش ازهزار حاجی شده
امت اسلام را زین فاجعه محزون نمود
لعنت حق باد بر فرمانروایانی چنین
جایشان در قعر دوزخ باد یا رب ودود
حادثه نه،این جنایت هست بی تردید وشک
ای خدا رسوایشان فرمای،هرچه زودِ زود
موجب جان دادن حجاج بیت الله شد
آنکه خودرا خادم الحجاج کرده وانمود
مرگ بر آل سعود وپادشاهی حجاز
این جنایتکارها هستند همدست جهود
کرد ثابت برهمه ،نالایقند این دودمان
جر اثقالی که دربیت خدا آمد فرود
رنگ وبوئی از مسلمانی ندارد این رژیم
بی تعهد هست بر اسلام و باشد بی قیود
بارالها ریشه این خاندان را خشک کن
با عذاب مرئیت ای عالِم غیب وشهود
محسن محسن زاده
-------------------------------------------------------------------------------
از بانی این عزا نخواهیم گذشت
از خون شهیدها نخواهیم گذشت
از هرچه که بگذریم تا آخر عمر
از آل سعود ما نخواهیم گذشت
هرچند که در منا یکی از آداب
سنگی است که میشود به شیطان پرتاب
این است شعار حاجیان در جمرات
لعنت به محمد بن عبدالوهاب
مارا به عزا اگر نشاندند ولی
در غیرت ما دمی نیفتد خللی
یک روز به انتقام برمی خیزیم
شمشیر به دست پشت فرزند علی
اسلام محمدی است اسلام علی
پر می شود از سبوی حق جام علی
یک روز می آید که نباشد نامی
بر صفحه ی روزگار جز نام علی
علی ذوالقدر
----------------------------------------------------------------------------
لعنت به رژیمی که شده نوکر کفار
لعنت به خبیثی که شده حاکم جبار
لعنت به هجومی که دهد بوی خیانت
لعنت به دلاری که شده خرج جنایت
لعنت به تمام سلفی های سعودی
لعنت به شیوخ عرب پست یهودی
لعنت به نشستی که شود حاصل آن جنگ
لعنت به سران عرب خائن صد رنگ
لعنت به در و پیکر اسلام دروغین
لعنت به تو ای مفتی خارج شده از دین
ای خصم علی سایه ی شرت بشود کم
هیهات اگر شیعه سرش را بکند خم
انصار خدا فاتح میدان جهادند
دل را به دل گل پسر فاطمه دادند
امروز اگر شیعه کمی تحت فشار است
فردا سر عدوان علی بر سر دار است
بمبی زدی و بر تن طفلی شرر افتاد
"با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد"
--------------------------------------------------------------------------------
نسوز باغزل گریه چشم های عزا را
کمی حماسه بخوان سوگ کشته گان منا را
اگر صلاح بدانی بیا و روضه نخوان باد!
بچرخ و شعله بزن آه های سینه گشارا
اگر تو گریه کنی، من بنالم، آب بموید
رها کنیم به دست که بیرق شهدا را؟
شب از غلاف برون است و ماسکوت غلافیم
صریح تر شده ظلمت، عزا بس است خدا را
دراین جنایت بی انتها، به خون شهیدان
قسم که خسته نمودیم دستهای دعا را
کلید کعبه بدست! اینک این ابولهب است، آه
که جای داده دراین خانه (لات) بی سروپا را
کجاست عزم محمدکه با لبانی از اعجاز
ندا دهد، دم (تبت یدا ابی لهبا)را
سوار بر خر دجال، قوم آل سعودند
که بسته اند ره موج های رو به سما را
درست موسم (قربان) ،به پای بسته ی شیطان
چگونه کشته ببینیم حاجیان منا را؟
مرتضی حیدری آل کثیر
-------------------------------------------------------------------------------
محاسن نتراشیده ی خضاب زده
و چشم های نخوابیده ی به خواب زده
گرسنگی رسیده در آستان نماز
و دستهای به روی شکم ، میان نماز
نگاه های به دنبال رقص فاحشه ها
و حال ها همه از حال رقص فاحشه ها
ضخامت شکم و پینه های پیشانی
نشان دهنده ی سرمایه ی مسلمانی
ضخامت شکمی در مصاف بشکه ی نفت
شیوخ معتقدی در طواف بشکه ی نفت
حکیم های بدون نیاز به احکام
شیوخ معتقدی آن ور حلال و حرام
و مفتخر به لقب های عصر جاهلیت
که زنده اند عرب های عصر جاهلیت
پس از معاشقه هایی عجیب دامن گیر
مقیدند به غسل جنابت و تطهیر
و از شراب زمینی اگر کمی مستند
برای حفظ خدا , دائم الوضو هستند
خراب تر شده حال خراب حاجی ها
به هم نریزد ای کاش خواب حاجی ها
بخواب شیخ ، بخواب ای عزیز پیش نماز
چه خواست از تو خدا جز نماز ، ریش ، نماز
بخواب تا که نگویند توی بیداری
به کودکان یمن نیز چشم بد داری
بخواب تا که بفهمند حرف آل یهود
دروغ بود و بجز این دروغ هیچ نبود
چقدر خوب نمردیم و عاقبت دیدیم
که دلخوشید به پرواز جده_اورشلیم
چقدر خوب که در جنگ آخر دنیا
رفیق های صمیمی شدید قاتل ها
و بیت آخر من ، این کلام تاریخی:
که زنده ایم به یک انتقام تاریخی
مجتبی_حاذق
-------------------------------------------------------------------------------
آتش کینه شعله ها دارد
در دل سر سپرده های یهود
لعنت حق به هر چه وهابی
لعنت فاطمه به آل سعود
عرضه داریم حجکم مقبول
باشماها منا منا شده است
خونتان نذر کاروانی که
راهی دشت کربلا شده است
ای کسانی که دیده برراهید
مثل ام البنین شدید شما
برنگشتند حاجیان او
همه بی سر شدند کرببلا
معرفت را تمام کرده فقط
غرق در شوروشین گریه کنید
چون که مادر ندارد این آقا
همه یاد حسین گریه کنید
پیکر کشته هایتان سالم
غسل داده و با کفن آید
چندوقت دگر ولی زینب
همره پاره پیرهن آید
ناله زد آه یارسول الله
از همه هستی ام همین مانده
دیدمش بی سر و بدون کفن
ته گودال بر زمین مانده
قاسم نعمتی
-------------------------------------------------------------------------------
خبری تازه شهر را پر کرد
خبری ناگوار و رقت بار
تیتر اصلی حکایت از این داشت
که خیانت دوباره شد تکرار
ابتدا روز یازده سپتامبر
سنگ بر زائران حق بستند
همه دیدند نوکران یهود
تا چه حد بی مروت و پستند
خون آن ماجرا نخشکیده..
باز بر جان مردم افتادند
برده های سیاه بخت چه خوب
پیش ارباب دم تکان دادند
لاشخورهای منطقه امسال
عید را بر همه عزا کردند
کاسه لیسان بی صفت اینبار
جان حجاج را فدا کردند
شأن والای خاندان سعود
کمتر از یک مترسک چوبیست
طی این سالها نشان داده
سگ تعلیم دیده ی خوبیست
آفتابی دوباره میتابد
یخ این قصه آب خواهد شد
شک نکن طبق آیه ی قرآن
قوم ظالم عذاب خواهد شد
عزم طوفان دیگری در ماست
رخش حمله به خائنان زین است
و ید الله فوق ایدیهم
آخر شاهنامه شیرین است
در دل شب به گوش خاموشان
ما ندای بلند تکبیریم
از شما گرگ ها به زودی زود
انتقامی درست میگیریم
در مسیر ولایت و قرآن
محکم و استوار میمانیم
عید قربان بعد در مکه
پشت مولا نماز میخوانیم
-------------------------------------------------------------------------------
باز عدو چهره خودرا گشود
چهره ای از آتش و همرنگ دود
هان نکند ساده به آن بنگریم
فتنه ی نو هست، به آن پی بریم
گر، زرها گشتن جر ثقیل
در حرم و خانه رب جلیل
موجب قتل دوسه صد حاج شد
باعث جان دادن حجاج شد
پنکه اگر ازدل سقف اوفتاد
زخم گران بر تن وپیکر نهاد
یا که اگر آتش کین بر فروخت
از شررش خیام حجاج سوخت
ساده مگیرید که این ساده نیست
پس علل وعلت این فتنه چیست؟
قصه ی این غصه ُبوَدناتمام
تا به منا پهن شد این فقره دام
راه به حجاج چرا بسته شد
حرکت قلب همه آهسته شد
سخت شده راه عبور ومرور
حفر نمودند در آن تنگه گور
فرعی آن راه که بگشوده شد
هجمه ی حجاج هم افزوده شد
براثر فشارها لاجرم
طی نشده راه به چندین قدم
که اوفتادند زیر دست وپا
زکشته تشکیل شده پشته ها
وای از این فاجعه ی غمفزا
که عید تبدیل شده بر عزا
فزونر از هزار تن کشته شد
مسیر از کشته پر از پشته شد
زبی لیاقتی شاه حجاز
کشته شدند اهل دین ونماز
بیشتر از هزار وسیصد نفر
فدا شدند در همان رهگذر
سوء مدیریت آل سعود
موجب جان دادن حجاج بود
بارخدایا تو بفریاد رس
از حرمت دور نما خار وخس
نسل ستمگران آل سعود
زریشه بر کن ای خدای ودود
به بازماندگانشان تسلیت
تسلیت وتحنیت وتعزیت
تسلیت از این غم وداغ گران
به محضر مهدی صاحب زمان
روان کشتگان همه شاد باد
عاقبتشان همه آباد باد
محسن محسن زاده
------------------------------------------------------------------------------
چمدان را كه جمع می كردیم، هركسی یك نفس دعا میخواست
پسرت عاقبت به خیریّ و ، دخترت اذن كربلا می خواست
.
اسم ها را نوشته بودی تا، هییچ قولی ز خاطرت نرود
مرد همسایه شیمیایی بود، همسرش وعده ی شفا می خواست
.
من كه این سالها قدمبه قدم، پا به پای تو زندگی كردم
در خیالم دمی نمی گنجید، دل بی طاقتت چه ها می خواست
.
تو شهادت مقدرت بوده، گرچه از جنگ زنده برگشتی
ملك الموت از همان اول، قبض روح تو را مِنا می خواست
.
عصر روز گذشته در عرفات، در مناجات عاشقانه ی خود
تو چه گفتی كه من عقب ماندم؟؟كه خدا هم فقط تو را می خواست؟!
.
ما دوتن هر دو همقدم بودیم، لحظه لحظه كنار هم بودیم
كاش با هم عروج میكردیم، كاش میشد....
اگر
خدا
می خواست....
نفیسه_سادات_موسوی
------------------------------------------------------------------------------
راز شهادت طالعِ اقبالِ آن ها بود
عرشِ الهی گرم استقبالِ آن ها بود
در صورت آیینه جای خود،خدا دیدند
عشقِ شهادت دائماً در فالِ آن ها بود
چون شبنمی بودند در آیینه ی خورشید
آرام رفتند و زمین دنبالِ آن ها بود
یک عده روی خاک رمل فکه،یک عده
در مکه اوج ساعت اجلال آن ها بود
یک عده وقت صبح و یک عده صلاة ظهر
رفتند چونکه وقتِ اِستهلالِ آن ها بود
از بین ما آنها پریدند و سفر کردند
شوق وصال حق تعالی بالِ آن ها بود
علی مشهوری"مهزیار"
-----------------------------------------------------------------------------
الا ای حاجیان کوی دلدار
که در دل بودتان شوق رخ یار
همه محرم به سوی یار رفتید
به شوق دیدن دلدار رفتید
منا را از منا پرواز دادید
عروج خویش را آواز دادید
همه در نور یار خویش مجذوب
همه قربانیان کوی محبوب
همه شهد وصال دوست خورده
به قربانگاه جانان جان سپرده
بساط عشق گستردید یاران
منا را کربلا کردید یاران
شما آئینه داران الستید
شما تندیس شیطان را شکستید
اگرچه داغتان سخت است یاران
ولی گشتید گلهای بهاران
الا ای لاله های بی نشانی
نگیرد باغ تان رنگ خزانی
شما حجاج بیت الله بودبد
ملائک را همه همراه بودید
شما مهمان حق بودید اینجا
همه خورشید مشهودید اینجا
خدا را با یقین لبیک گفتید
حقیقت را چنین لبیک گفتید
محمود تاری " یاسر"
--------------------------------------------------------------------------------
باد می آشوبدازهرسوصفوف کاج را
درمزارع بنگرازاین بیشترتاراج را
پیش ازاین هنگامه ازدریای سرخ آورده است
تاکجاهای سواحل سیلی امواج را؟!
ماه مهراست وچنین نامهربان آورده است
پایکوبان برزمین این شیوه ی تاراج را
باشباهنگان به آهنگی حجازی خوانده است
بین خاکستر،وصیت نامه ی حلاج را
های وهویش چون مقامرپیشگان درکعبه است
درشبیخون بین میان مشعراین لیلاج را
قاصدک های کبودی پشت هم می آورند
بال دربال ازمنا خون نامه ی حجاج را
بنگراین جامه سپیدان رابه لبیکی شگفت
بعدازآن باحیرت آن سوترامیرالحاج را
این شقایق سیرتان درخون تماشایی ترند
پس چه حاجت بعدازین گلدوزی نساج را؟!
"حجکم مقبول"ای قوم ای به چرخاچرخ خون!
"سعیکم مشکور"،کم می آیداین معراج را!
بشنویدای فتنه زادان حرم!آل سقوط!
باطنین خون ،شکست برج های عاج را
سهم تان می بینم آن بالاابابیلی دگر
غرق خون برقامت ناسازتان دیباج را
ابرهاسجیل می گرددبه چشم ابرهه
کس نمی بیندازاوحتی نشان تاج را
محمدحسین انصاری نژاد
----------------------------------------------------------------------------------
خورشید به گود آمده سرگرم قنوت است
این آل سعود است که در حال سقوط است
هستند شیاطین همه درگیر تبانی
ایران شده آماده ی یک جنگ جهانی
آماده شده لب بزند جام جنون را
صادر کند از نفت عرب بشکه ی خون را
بیزار ز جنگیم ولی مرد جهادیم
دادیم سر و دست ولی باج ندادیم
ما با احدی نیز نداریم سر جنگ
لعنت به بلادی که شد آغازگر جنگ
ما هیچ زمان حمله نکردیم به جایی
ما مرد دفاعیم ولیکن چه دفاعی* !
شمشیر عجم منتظر رخصت جنگ است
مکه بشود مرکز ایران چه قشنگ است
ما منتظر حمله ای از سوی حجازیم
تا بین بقیعش حرمی ناب بسازیم
یا حیدر کرار زند نقش به زودی
بر پرچم سبز عربستان سعودی
از روضه ی عباس شرف یاد گرفتیم
یک عمر از او یکسره امداد گرفتیم
ما غیر کفن بر تن خود جامه نداریم
ای شمر برو شوق امان نامه نداریم
با سرور و پیغمبر خود هم وطنی شد
هر کس که در این برهه اویس قرنی شد
مرشد به طرب ضرب بزن وقت حماسه ست
مداح بخوان وقت غم و سینه زنی شد
دُر نجف سینه ی ما از غم یاران
خونین شد و مانند عقیق یمنی شد !
یا فاطمه گفتیم گذشتیم ز طوفان
گفتیم "علی" ناشدنی هم شدنی شد
آماده ی آنیم بپوشیم کفن را
ایران که نمرده ست بگیرند یمن را
هر شاه سعودی شده یک نوکر دربست
در پشت لباس عربی فتنه ی غرب است
ننگی که به پیشانی شاهان سعودیست
زیر سر یک مشت مسلمان یهودیست !
چشمان جهان در پی آن یکه سوار است
این عطر یمانیست که لبریز بهار است
از نام علی ، واله و مستیم همیشه
ای خاک یمن پشت تو هستیم همیشه!
محسن_کاویانی
-------------------------------------------------------------------------------
کلید داری کعبه ، زمامداری حق
مشاوران خداوند نسبتا مطلق
محاسن نتراشیده ی خضاب زده
و چشمهای نخوابیده ی به خواب زده
گرسنگی رسیده در آستان نماز
و دستهای به روی شکم ، میان نماز
نگاه های به دنبال رقص فاحشه ها
وحالها همه از حال رقص فاحشه ها
ضخامت شکم و پینه های پیشانی
نشان دهنده ی سرمایه ی مسلمانی
ضخامت شکمی درمصاف بشکه نفت
شیوخ معتقدی درطواف بشکه نفت
حکیم های بدون نیاز به احکام
شیوخ معتقدی آن ور حلال و حرام
و مفتخر به لقب های عصر جاهلیت
که زنده اند عرب های عصر جاهلیت
پس ازمعاشقه هایی عجیب دامن گیر
مقیدند به غسل جنابت و تطهیر
و از شراب زمینی اگر کمی مستند
برای حفظ خدا , دائم الوضو هستند
خراب تر شده حال خراب حاجی ها
بهم نریزد ای کاش خواب حاجی ها
بخواب شیخ،بخواب ای عزیزپیشنماز
چه خواست ازتوخداجزنماز ، ریش، نماز
بخواب تا که نگویند توی بیداری
به کودکان یمن نیز چشم بد داری
بخواب تا که بفهمند حرف آل یهود
دروغ بود و بجز این دروغ هیچ نبود
چقدر خوب نمردیم و عاقبت دیدیم
که دلخوشید به پرواز جده_اورشلیم
چقدر خوب که در جنگ آخر دنیا
رفیق های صمیمی شدید قاتل ها
و بیت آخر من ، این کلام تاریخی:
که زنده ایم به یک انتقام تاریخی
--------------------------------------------------------------------------
عیدقربان را زبی تدبیریش آل سعود
بر عزا تبدیل کرد آن بدتر از قوم یهود
باعث جان دادن بیش ازهزار حاجی شده
امت اسلام را زین فاجعه محزون نمود
لعنت حق باد بر فرمانروایانی چنین
جایشان در قعر دوزخ باد یا رب ودود
حادثه نه،این جنایت هست بی تردید وشک
ای خدا رسوایشان فرمای،هرچه زودِ زود
موجب جان دادن حجاج بیت الله شد
آنکه خودرا خادم الحجاج کرده وانمود
مرگ بر آل سعود وپادشاهی حجاز
این جنایتکارها هستند همدست جهود
کرد ثابت برهمه ،نالایقند این دودمان
جر اثقالی که دربیت خدا آمد فرود
رنگ وبوئی از مسلمانی ندارد این رژیم
بی تعهد هست بر اسلام و باشد بی قیود
بارالها ریشه این خاندان را خشک کن
با عذاب مرئیت ای عالِم غیب وشهود
محسن محسن زاده
------------------------------------------------------------------------------
از منا می آورند اخبار داغ دور را
نوحه خوان کو تا بخواند «سعیکم مشکور» را
جامه ی احرام پوشیدند، اما شد کفن
مرگ در هم کرده اینجا خاک را، کافور را
سرزمین وحی در دستان کفر است، ای دریغ
در سیاهی ها فرو بردند کوه نور را
شعله ی این خشم را دشنام هم بی فایده است
پس چه باید کرد آل اینقدر منفور را؟
چاره ای جز مشورت با قبضه ی شمشیر نیست
چون نمی داند طرف غیر از زبان زور را
هم تراز بشکه ی نفت است، لطفا قبرکن
باز بی زحمت بیا و پهن تر کن گور را
علی فردوسی
-----------------------------------------------------------------------------
با شمایم ای شمایان بشکه ی دشداشه پوش!
با وقاحت روی فرش نفت و خون می ایستید
ای شما لات و هبل های ابوسفیان تراش!
سال ها در خانه ی امن الهی زیستید
ننگ بر نیرنگتان، با ماست روی جنگتان
ما که می دانیم اینک در هراس از چیستید
سید ما آفتابی از تبار مصطفاست
ای شیوخ شب زده! از دودمان کیستید؟
نفت هم روزی به پایان می رسد آل سقوط!
بی گمان امروز اگر هستید، فردا نیستید
سید محمدجواد شرافت
--------------------------------------------------------------------------------
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
كی می كنیم ریشه آل سعود را
یارب به حق ناقه صالح عذاب كن
نسل به جای مانده قوم ثمود را
افتاده دست ابرهه ها خانه خدا
سجیل كو كه سر شكند این جنود را
چیزی به غیر وهن ندارد نمازشان
بایدشكست بر سر آنهاعمود را
ای واجب الوجود ز لوث وجودشان
كی پاك می كنی همه مُلك وجود را
انكار می كنند هرآنچه كه بوده را
اصرار می كنند هر آنچه نبود را
جده،یمن،مدینه،غدیر، از قدیم ها
این قوم می خرند تمام شهود را
كو وارث كسی كه در قلعه كنده است
تا بشكند دوباره غرور یهود را
اسپند روز آمدنش كور میكند
یك صبح جمعه چشم بخیل و حسود را
----------------------------------------------------------------------------------
ای آرزوی آل محمد ظهور کن
این شام تیره را به رخت صبح نور کن
موسای اهلبیت بر افکن زرخ نقاب
این گوی خاک را زکرم کوه طور کن
تا فاطمه به قامت رعنات بنگرد
از کوچه های شهر مدینه عبور کن
این فیل فتنه را که شده خادم الحرم
بایک نهیب حیدری از کعبه دور کن
با قسط و داد و عدل رسول خدا بیا
مثل علی مبارزه باظلم و زور کن
گرگ درنده ریخته در مسجد الرسول
ای وارث پیمر اعظم ظهور کن
غم خوانه مانده خانه زهرا پس از رسول
این خانه را دوباره بهشت سرور کن
مارا که بی تو آب گل آلوده گشته ایم
بایک نگاه جام شراب طهور کن
تاخون شود به چشم ترت اشک انتظار
میثم هماره این غزلت را مرور کن
-------------------------------------------------------------------------------
نسوز باغزل گریه چشم های عزا را
کمی حماسه بخوان سوگ کشته گان منا را
اگر صلاح بدانی بیا و روضه نخوان باد!
بچرخ و شعله بزن آه های سینه گشارا
اگر تو گریه کنی، من بنالم، آب بموید
رها کنیم به دست که بیرق شهدا را؟
شب از غلاف برون است و ماسکوت غلافیم
صریح تر شده ظلمت، عزا بس است خدا را
دراین جنایت بی انتها، به خون شهیدان
قسم که خسته نمودیم دستهای دعا را
کلید کعبه بدست! اینک این ابولهب است، آه
که جای داده دراین خانه (لات) بی سروپا را
کجاست عزم محمدکه با لبانی از اعجاز
ندا دهد، دم (تبت یدا ابی لهبا)را
سوار بر خر دجال، قوم آل سعودند
که بسته اند ره موج های رو به سما را
درست موسم (قربان) ،به پای بسته ی شیطان
چگونه کشته ببینیم حاجیان منا را؟
مرتضی حیدری آل کثیر
--------------------------------------------------------------------------------
این شهیدان فداى شور غدیر
عید قربان فداى نور غدیر
شب این قوم را عزا کردند
تا بکاهند از سرور غدیر
.
.
علی اکبر لطیفیان
--------------------------------------------------------------------------------
ناگهان بغض دلی واشد از این حس سجود
چند صد کشته بجا مانده در این واقعه بود
شاعری باعصبانیتش این بیت سرود
لعن الله علی طایفه آل سعود
.
.
امیرحسام یوسفی
--------------------------------------------------------------------------------
دوباره روضه بخوان روضه خوان, که میباریم
دوباره حال و هوای شب عزا, داریم
سه روز عزای عمومی, سه ماه, گریه و غم
بنام موسم حج, تا صفر عزاداریم
--------------------------------------------------------------------------------
قصدمان سیر تا خدا بود و
از وطن نیت سفر کردیم
اشک می ریختیم و اهل و عیال
آب می ریختند، برگردیم
کودک و پیرها نه حتی ما
سخت می شد کمی نفس بکشیم
باز در دل به عشق می گفتیم:
"ما محال است پای ، پس بکشیم"
ناگهان حاکمان آل سعود
قصد اخلال امر حج کردند
همه در ازدحام افتادند
راه حجاج را که کج کردند
ازدحام مدینه را دیدیم
گذر ما به مکّه تا افتاد
و همان دم به چشم خود دیدیم
مادری زیر دست و پا افتاد
مظاهر کثیری نژاد
-------------------------------------------------------------------------------
یمن و شام و جنگ و خونریزی
دلت آقا گرفته بود امسال
میرسی کی سوار جاده? عشق!؟!
نرسیده زمان استهلال!؟!؟
خیمه خیمه به جستوجو بودند
که ببینند روی ماهت را
آرزوی دل همه این بودِ
بوسه باران کنند راهت را
روضه خوان خیمه را به وجد آورد
روضه? مشک و دست سقا بود
در زلالیِ اشک حاجیها
جلوات حسین پیدا بود
آه حاجیِ حج نیمه تمام...
عید قربان کجا و عاشورا
جبل الرحمه...، خاطرات حسین
درد و دلهای سید الشهدا
عرفات و دعا و زمزمهها
جان به قربان کام عطشانت
«و فدیناه...»، روضه شد جان سوز
بدن چاک چاک و عریانت...
عید قربان رسید و تشنه لبان
عید قربانشان قیامت شد
در طلوعی که آرزو کردند
قسمت عدهای شهادت شد
لیله? قدرشان چگونه گذشت!؟!
که محبت خرید آنها را
پس رقم زد که حج شان مقبول
و چنین برگزید آنها را
چه قدر بغض در گلوشان بود
حاجیانی که تا منا رفتند
آه تقدیر عدهای این شد
از منا سوی کربلا رفتند
حرم امن و حرف ناامنی
موسم حج و کاروان در راه
آل فتنه دوباره صف بسته
با یزید زمانه شد همراه...
-------------------------------------------------------------------------------
بین هوهوی باد پاییزی
نغمه های هَزار پیچیده
باز در کوچه کوچه ء شهرم
خبری ناگوار پیچیده
فصل پاییز و برگ ریزان است
قاصدک باز هم خبر آورد
خبرش کوچ صد پرستو بود
اشک ما را چه خوب در آورد
صبح دیروز بود، مجنونی
راهی سرزمین لیلا شد
دیدم از پشت پنجره، امروز
بَنر خیر مقدمش وا شد
و شنیدم که مادری می گفت:
پدرت گرچه بر نمی گردد
دخترم؛ باز هم خدا را شکر
که نصیب تو سر نمی گردد
در غریبی اگر چه جان داده
پیکرش را درست می آرند
زائر خانهء خدا بوده
احترامش نگاه می دارند
جان عالم فدای طفلی که
منزلش در خرابه ها بوده
سهم او از پدر فقط سر بود
سر خونین و خاک آلوده
محمود مربوبی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شعرومقاله درسوگ شهدای منا