اهل بيت امام حسین (ع) در زندان ابن زياد
در روز سیزدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، اسرای کربلا وارد شهر کوفه شدند. پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت علیهم السلام را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند.
ماموران عمر بن سعد، پس از گذر دادن اسیران از کوچههای کوفه، آنان را وارد قصر عبیدالله بن زیاد کردند. گفتگوهای تندی بین حضرت زینب(س) و عبیدالله گزارش شده است.[۲۲] جمله معروف «ما رَأیْتُ اِلّا جَمیلاً؛ جز زیبایی چیزی ندیدم» از حضرت زینب(س) مربوط به همین مجلس است. همچنین عبیدالله دستور کشتن امام سجاد(ع) را صادر کرد، اما پس از اعتراض حضرت زینب(س) و نیز سخنان تند امام سجاد(ع)، ابن زیاد از کشتن وی صرفنظر کرد.[۲۳]
پس از پایان یافتن مجلس «عبیدالله بن زیاد»، آن پلید دستور داد تا امام سجاد علیه السلام و اهل بیت را به خانه ای كه جنب مسجد اعظم كوفه قرار داشت، برده و در آنجا جای دهند، و آن منزل زندان این بزرگواران بود. [1] در این خلال كه آنان در این زندان به سر می بردند «عبیدالله» توسط قاصدان خبر قتل امام حسین علیه السلام را در همه جا منتشر كرد. [2] .
عبیدالله بن زیاد پس از پایان دیدارش از اسرای کربلا، دستور داد امام سجاد علیه السلام و اهل بیت او را در خانهای جنب مسجد اعظم کوفه حبس کنند. خبررسانان به دستور عبید الله خبر قتل امام حسین علیه السلام را در همه جا منتشر کردند. خود عبید الله هم نامهای به یزید نوشت و اخبار تازه را به او داد
در الکامل فى التاریخ در شرح وقایعی که بر اهل بیت امام حسین علیه السلام در کوفه اتفاق افتاد این گونه نقل می کند: «گفته شده هنگامى که خاندان حسین علیه السلام به کوفه رسیدند، ابن زیاد آنان را بازداشت کرد و خبر را براى یزید فرستاد. در همان هنگام که آنان در حبس بودند، سنگى بر آنان فروافتاد که نوشته اى به آن گِرِه زده بودند و در آن چنین نوشته بود: پیک، خبر شما را براى یزید برده است و فلان روز مى رسد و فلان روز بازمى گردد. اگر صداى «اللّه أکبر» شنیدید، یقین کنید که کشته مى شوید و اگر نشنیدید در امان هستید. دو سه روز پیش از آمدن پیک سنگى که در آن نوشته اى بود، انداخته شد که مى گفت: «وصیت کنید و کارهایتان را یادآور شوید که نزدیک است پیک برسد». سپس پیک آمد و فرمان یزید آمد که آنها به سوى او فرستاده شوند.»
الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) در این باره می گوید: عبیداللّه بن زیاد فرمان داد تا باقى ماندگان خاندان حسین علیه السلام که بر او وارد شده اند، همراه او در کاخ حبس شوند.
محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی ج۸، ص۱۸۵؛ در دسترس در حدیث نت.
گزارشهای مورخان درباره تعداد و اسامی اسرای کربلا و بازماندگان اصحاب امام حسین(ع) مختلف است. تعداد اسیران مرد، چهار، پنج، ده و دوازده نفر گزارش شده است. شمار اسیران زن نیز چهار، شش و بیست نفر نقل شده است.[۴] برخی تعداد اسرا را تا ۲۵ نفر ذکر کردهاند.[۵] براین اساس گفته شده درباره تعداد اسیران کربلا اظهار نظر قطعی ممکن نیست.[۶]
نام برخی از اسیران مرد که در منابع ذکر شده، عبارت است از: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، محمد و عمر دو پسر امام حسین(ع)، زید پسر و محمد نوه امام حسن(ع)،[۷] حسن مثنی که بر اثر جراحات در جنگ بیهوش شده بود،[۸] قاسم بن عبدالله بن جعفر، قاسم بن محمد بن جعفر، محمد بن عقیل.[۹] در کتاب تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء نام هفده نفر مرد به عنوان اسیران و بازماندگان کربلا ذکر شده است.[۱۰]
نام اسیران زن در کربلا نیز عبارتند از: حضرت زینب، فاطمه و ام کلثوم[۱۱] و رقیه[۱۲] از دختران امام علی(ع)، رباب همسر امام حسین(ع)[۱۳] و فاطمه دختر امام حسن(ع)،[۱۴] چهار دختر امام حسین(ع) به نامهای سکینه، فاطمه، رقیه و زینب.[۱۵]
نام بازماندگان از غیربنیهاشم در کربلا نیز از این قرار است: مُرَقّع بن ثُمامة اسدی، سَوّار بن عُمَیْر جابری، عمرو بن عبدالله جُندَعی، عُقْبة بن سَمعان غلام رباب، ضَحّاک بن عبدالله مشرقی،[یادداشت ۱] مسلم بن رباح و غلام عبدالرحمن بن عبد ربّه انصاری.[۱۶] از میان بازماندگان غیربنیهاشم، سوّار بن عمیر، عقبه، مسلم بن رباح و غلام عبدالرحمن بن عبد ربه جزو اسرای کربلا به شمار میروند.[۱۷]
در پی فرمان یزید بن معاویه که به واسطه نامه، از عبیدالله بن زیاد خواسته بود تا اسرا را به همراه سرهای شهدا به دمشق انتقال دهد،[۳] [۴]
عبیدالله دستور داد تا اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) را آماده کرده، در حالیکه غل و زنجیر بر گردن امام سجاد (علیهالسّلام) انداخته بودند[۵] [۶] [۷] [۸]
و حرم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به مانند اسیران روم و دیلم سوار بر محملهای برهنه و بدون پوشش و سایبان کرده بودند از شهری به شهری و از منزلی به منزلی حرکت دادند و سپس راهی شام کردند.[۹] [۱۰]
(فرستادن اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) با چنان وضع رقتباری، چنان قلب ابن عباس را جریحهدار ساخت که او را بر آن داشت تا طی نامهای خطاب به یزید به او اعتراض کرده چنین بنویسد: «بدان که از عجیبترین عجائب در روزگار تو این بود که دختران عبدالمطلب و کودکان خردسالش را مانند اسیر در شام بردی تا به مردم نشان دهی که بر ما چیره شدهای و بر ما حکم میرانی. به خدا سوگند اگر تو از زخم شمشیر من در امان باشی یقین بدان که روز و شب از دست زخم زبانم آسوده نخواهی بود...[۱۱] [۱۲] )
طبری مینویسد: «عبیدالله بن زیاد دستور داد زنان و کودکان امام حسین (علیهالسّلام) را آماده کنند و دستور داد طوق آهنین به گردن علی بن حسین (علیهالسّلام) نهادند. سپس آنها را همراه محفز بن ثعلبه عایذی و شمر بن ذی الجوشن روانه کرد که پیش یزید بروند». [۱]
در اخبار الطوال نیز آمده است: «ابن زیاد، علی بن حسین (علیهالسّلام) و زنانی که همراهش بودند را با زحر بن قیس، محقن بن ثعلبه و شمر بن ذی الجوشن یزید بن معاویه به شام فرستاد». [۲]
هفتم شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش در زندان کوفه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا