دستبرد به ۲۰ خودرو، یک ماه بعد از آزادی!
جوان حدود۱۸ساله ای که یک ماه قبل از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده بود،درحالی با ۴ سابقه کیفری دوباره دستگیر شد که تاکنون به ۲۰ فقره سرقت از داخل خودروها اعتراف کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،چندروز قبل نیروهای گشت کلانتری شفای مشهد سارق سابقه داری را با هوشیاری یکی از شهروندان در بولوار خیام بازداشت کردند که ۲ دستگاه ضبط و پخش خودرو به همراه تعداد زیادی مدارک شناسایی و کارت های بانکی از درون کوله پشتی وی کشف شد.
با انتقال این متهم به کلانتری، تحقیقات تخصصی ویژه ای در دایره تجسس با دستور و نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) درحالی آغاز شد که بررسی های مقدماتی نشان داد این جوان حدود۱۸ساله از سارقان حرفه ای و سابقه داری است که یک ماه قبل و بعد از تحمل یک سال مجازات، از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده است.
این دزد حرفه ای که مدعی بود به موادمخدر صنعتی اعتیاد دارد، راز ۲۰فقره سرقت از داخل خودروهای مدل پایین را فاش کرد وگفت: بیشتر سرقت ها را در مدت یک ماه گذشته از خیابان های وکیل آباد، فرامرز عباسی، خیام ، عبدالمطلب، شفا، هدایت و خواجه ربیع انجام داده است.بنابر گزارش روزنامه خراسان، متهم مذکور همچنین با اعتراف به این که روزگارش را با خرید و فروش لوازم سرقتی میگذراند،گفت: مادرش از دنیا رفته است و خانواده ای ندارد، به همین خاطر هم شب ها را درپاتوق های استعمال مواد مخدر یا نزد دوستانش سپری می کند، درحالی که با حرفه تراشکاری آشنایی کامل دارد. او که ادعا می کرد بیشتر به پرایدهای مدل پایین و خودروهایی دستبرد می زند که از سیستم امنیتی کمتری برخوردارند، ادامه داد: برخی از اموال سرقتی کشف شده را چند ساعت قبل از دستگیری ازبولوار شهید فرامرز عباسی سرقت کرده است.
تحقیقات بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر این دزد حرفه ای زیرنظر سروان عمرانی(رئیس تجسس کلانتری شفای مشهد) همچنان ادامه دارد.
عاملان نزاع های مسلحانه خونین زیر چکمه های قانون
گروه حوادث- ۱۰ تن از متهمان پرونده نزاع های مسلحانه خونین در مشهد، با دستورهای قاطع قضایی و در عملیات ضربتی نیروهای کلانتری سپاد مشهد زیرچکمه های قانون قرارگرفتند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،درپی گزارش شهروندان به مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ و ابراز نارضایتی از وقوع نزاع های دستهجمعی در اطراف روستای اسماعیل آباد مشهد،گروه ورزیدهای از عوامل انتظامی با هدایت مستقیم سرهنگ جوادیعقوبی(رئیس کلانتری سپاد)تحقیقات گسترده ای را برای ریشه کنی نزاع های مذکور با حمایت های قضایی آغاز کردند .بررسی های مقدماتی نیروهای فراجا بیانگر آن بود که نزاع های مسلحانه طایفه ای است وطی هفته گذشته سومین نزاع دستهجمعی در حالی در این منطقه رخ داده است که چند نفر بر اثر اصابت گلوله های سلاح شکاری مصدوم شده اند. بنابراین با توجه به اهمیت ماجرا و تاکید سردار نگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)برای برخورد قاطع با عاملان شرارت و اخلال در نظم و امنیت عمومی،گروه ضربتی پلیس به سرپرستی ستوان خورشیدی وارد عمل شدند و به کنکاش های نامحسوس پرداختند. تحقیقات افسران کارآزموده انتظامی نشان داد: دو تن از مجروحان به صورت سرپایی مداوا شده اند و یک نفر دیگر نیز که از ناحیه سر هدف شلیک قرارگرفته، در مرکز درمانی بستری شده است.براساس گزارش روزنامه خراسان ،درحالی که تعدادی پوکه سلاح وینچستر در محل نزاع دستهجمعی کشف شده بود،سرنخ هایی از یک دستگاه پژوپارس به دست آمد که مشخص شد راننده آن پس از تیراندازی از محل گریخته است. طولی نکشید که قاضی حسین دلخوش(معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)دستورهای قاطعی را برای دستگیری همه عاملان نزاع های مسلحانه مذکور صادر کرد و از عوامل انتظامی خواست امکانات تخصصی پلیس را نیز برای شناسایی عاملان شرارت به کار گیرند.در همین حال گروه ضربتی پلیس در چند رشته فعالیت های اطلاعاتی و عملیاتی ،موفق شدند ۱۰ تن از متهمان این پرونده را دستگیر و تعدادی شمشیر،قمه،تبرزین وکارد را کشف کنند. بررسی های مقدماتی نیروهای انتظامی بیانگر آن است که بیش از ۱۷نفر در نزاع های مذکور شرکت داشته اند که با توقیف چندخودرو،تحقیقات نامحسوس برای دستگیری دیگر متهمان همچنان ادامه دارد.
دختری در چنگ گرگ
۲۰سال بیشتر نداشتم که برخلاف میل پدرم در دانشگاه شیراز قبول شدم و او با پافشاری های من و مادرم بالاخره رضایت داد که برای ادامه تحصیل به شهری غیراز مشهد بروم. برایم تجربه جدید وخوبی بود؛ وقتی فضای شلوغ خوابگاه رادیدم، بیشتر از چند روز نتوانستم آن محیط را تحمل کنم و از پدرم خواستم برایم یک خانه نزدیک دانشگاه اجاره کند. ازآن جایی که وضع مالی ما تقریبا خوب بود، پدرم قبول کرد و من تنها در شیراز زندگی می کردم و درس می خواندم. دو ترم گذشت؛ صاحبخانه ما بیشتر اوقات خانه نبود و من او را ندیده بودم تا این که یک روز خانم صاحبخانه که حدود ۳۲ سال داشت و با دختر کوچکش زندگی می کرد، به خانه ام آمد. از آن جا به بعد آشنایی ما شکل گرفت و باهم صمیمی شدیم. درهمین روزها بود که من با برادرش مهران نیز آشنا شدم و تقریبا بعد از مدت کوتاهی توجهم را به خودش جلب کرد؛ به طوری که قرارهای بیرون و تماس های تلفنی ما شروع شد. آن قدر وابسته اش شده بودم که این موضوع برای خودم نیز عجیب بود. مهران سیگاری(حشیش) میکشید و درجمع دوستانش هم گل مصرف می کرد. خیلی از اوقات به من هم تعارف می کرد اما من قبول نمیکردم تا این که شب تولد مهران فرارسید و او جشن دوستانهای گرفت .همه دوستان و آشنایانش درآن جشن سیاه حضور داشتند؛ من هم که دیگر ارتباط صمیمانهای با او داشتم، حسابی به خودم رسیدم و به خانه آن ها رفتم. آن شب مهران از من خواست مشروب بخورم ولی من بازهم قبول نکردم او با دلخوری گفت: به خاطر تولدم امشب نه نیار! و بساط خوشگذرانی ما را به هم نریز! خلاصه من چون بار اولم بود مقداری از مشروبات الکلی را نوشیدم اما مدتی بعد دیگر چیزی نفهمیدم . وقتی چشم هایم را بازکردم که صبح شده بود و من هنوز درخانه مهران بودم و خبری از مهمان ها نبود. تازه فهمیدم دیشب چه بلایی سرم آورده است؛ از آن به بعد لکه ننگی را به دوش می کشیدم که عفتم را نشانه گرفته بود.حسابی از نظر روحی و روانی به هم ریخته بودم، از طرفی نمی توانستم او را رها کنم چون تهدیدم کرده بود ازآن شب سیاه فیلم و عکس گرفته است و اگر به این ارتباط غیراخلاقی پایان بدهم،آن فیلم را برای پدرم می فرستد.آن قدر تحت فشار روانی بودم که انگار چیزی برای از دست دادن نداشتم. ازآن به بعد به اجبار با مهران ماندم و در همه مهمانی ها با او شرکت می کردم و درکنار او به مصرف مواد ادامه می دادم؛ ولی فکر نمی کردم که این مصرف تفریحی روزگارم را تباه خواهد کرد.خلاصه زمانی به خودم آمدم که دیگر یک معتاد حرفه ای بودم حالا هزینه شهریهای که از پدرم می گرفتم، صرف مواد می شد و به ناچار دانشگاه را ترک کردم. دیگر چیزی از آن دختر شاد و سالم و درس خوان باقی نمانده بود. چهره ام به شدت زرد و ضعیف شد و روی رفتن به شهر خودم را هم نداشتم. در این شرایط مهران هم مرا رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. از شدت شرم تصمیم گرفتم خودم را برای همیشه از خانواده ام پنهان کنم. خانه خواهر مهران را تخلیه کردم و در شیراز فراری بودم . تقریبا هیچ ردی از خودم به جا نگذاشتم تا حدی که کارتن خوابی را هم تجربه کردم، ولی دیدم در این صورت بیشتر مورد تعرض مردان هوسران قرار می گیرم. این بود که بعد از ۲سال فرار و زندگی در منجلاب اعتیاد و تباهی ،تصمیم گرفتم به سوی خانواده ام برگردم. پدر و مادرم با این که خیلی متاثر شده بودند، ولی با آغوش باز مرا پذیرفتند .حالا تصمیم گرفته ام با کمک آن ها به مرکز ترک اعتیاد بروم و خودم را از این مرداب کثیف نجات بدهم اما ای کاش.....
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با دستور سرهنگ مجتبی حسینزاده(رئیس کلانتری رسالت مشهد)مقدمات معرفی این دختر جوان به یکی از مراکز ترک اعتیاد فراهم شد و بررسی های روانشناختی نیز در دایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
درگیری پلیس و اوباش مسلح در تاریکی شب !
نزاع مسلحانه وحشتناک حدود۶۰تن از هنجارشکنان و اوباش مسلح در تاریکی شب به درگیری با پلیس کشید و یک نفر نیز بر اثراصابت گلوله راهی بیمارستان شد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، حدود نیمه شب آخرین روز مهر،خبر تیراندازی با سلاح شکاری در خیابان بهمن ۱۴، نیروهای کلانتری خواجه ربیع را به نشانی مذکور کشاند اما بررسیهای مقدماتی بیانگر آن بود که تعدادی جوان هنجارشکن بعد از جشن عروسی با یکدیگر قرار دعوا گذاشته اند و پس از شلیک یک گلوله از سلاح وینچستر به مکان دیگری رفته اند. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، دستور ویژه ای از سوی سردار سرتیپ دوم احمدنگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)صادر شد تا عوامل انتظامی به ردزنی اوباش مسلح بپردازند و آخرین محل «قرارسیاه» را بیابند چرا که هر لحظه احتمال می رفت این درگیری هولناک جنایتی تکان دهنده را رقم بزند. به همین دلیل گروه گشت موتوری وارد عملیات شد و اطلاعاتی به دست آمد که نشان می داد گروهی موتور سوار به سوی بیابان های انتهای بهمن ۴۶حرکت کرده اند. طولی نکشید که عوامل گشت انتظامی در تاریکی نیمه شب به زمین های کشاورزی رسیدند و حدود ۶۰جوان را دیدند که سوار بر موتورسیکلت یا خودرو قصد درگیری مسلحانه را داشتند.گزارش روزنامه خراسان حاکی است در همین حال برخی از اوباش مسلح به سمت نیروهای انتظامی شلیک کردند که با این رفتار شرارت آمیز، بلافاصله رمزهای پلیسی در بیسیم ها پیچید. دقایقی بعد چندین گروه عملیاتی از نیروهای اطلاعات و تجسس با نظارت مستقیم سرهنگ روح ا... شجاعی(رئیس کلانتری خواجه ربیع)عازم محل درگیری شدند و منطقه رابه محاصره درآوردند اما عاملان نزاع و مخلان نظم و امنیت، با حضور مقتدرانه و گسترده پلیس در حالی با استفاده ازتاریکی شب گریختند که پای یکی از آپاچی سواران هدف گلوله پلیس قرارگرفت و نقش بر زمین شد.با انتقال پیکر مجروح این جوان به مرکز درمانی، ۲تن دیگر از اوباش هنجار شکن نیز هنگام فرار به دام افتادند. در ادامه این عملیات ۷تن از عاملان نزاع مسلحانه در مخفیگاه ها دستگیر شدند و ۴دستگاه خودرو و موتورسیکلت نیز توقیف شد.بنابرگزارش روزنامه خراسان، از سوی دیگر حساسیت ماجرا به آن جا کشید که ادامه رسیدگی به پرونده و دستگیری متهمان فراری با دستور سردار نگهبان به پلیس اطلاعات و امنیت مشهد واگذار شد تا تحقیقات به صورت تخصصی ادامه یابد.
دستگیری قاتل مسلحی که با وثیقه ۳۰میلیاردی فرارکرد
-متهم به قتل مسلحی که با سپردن وثیقه ۳۰میلیارد تومانی به دادگاه متواری شده بود، با ردزنی های اطلاعاتی پلیس آگاهی خراسان رضوی، درون یکی از کافه رستوران های ابتدای جاده شاندیز دستگیر شد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، هجدهم مرداد سال۹۸ موتورسواران نقابدار به سوی سرنشینان یک دستگاه پژو پارس در یکی از روستاهای باخرز تیراندازی کردند که راننده ۲۳ساله پس از انتقال به بیمارستان امام رضا(ع)مشهد بر اثر اصابت گلوله جان سپرد و چوپان روستا نیز به شدت مصدوم شد. با گزارش این ماجرای هولناک به پلیس باخرز،تحقیقات جنایی ادامه یافت و سرنخ ها در حالی به اختلافات قبلی دریک پرونده جنایی دیگر گره خورد که نیروهای انتظامی،چندمظنون و متهم را در این باره دستگیر کردند اما عامل شلیک با سلاح شکاری به مکان نامعلومی گریخته بود. در این شرایط گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی مرکز استان با دستورهای محرمانه سرهنگ کارآگاه جوادشفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)وارد عمل شدند و بعد از یک ماه فعالیت های اطلاعاتی، «الیاس-ن»(متهم۲۵ساله)را در استان قم به دام انداختند.با انتقال متهم به مشهد،تحقیقات قضایی آغاز شد وپس از سیر مراحل قانونی، وی با سپردن وثیقه ۳۰میلیارد تومانی به دادگاه،تا زمان محاکمه از زندان آزادشد اما در همین اثنا،متهم به قتل مسلحانه گریخت و در جلسات محاکمه حضور نیافت.گزارش روزنامه خراسان حاکی است در حالی که دادگاه به طور غیابی این متهم فراری را به اشد مجازات قانونی محکوم کرده بود، دوباره پرونده مذکور برای دستگیری متهم به قتل فراری به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد. طولی نکشید که گروهی تخصصی از افسران زبده آگاهی به سرپرستی سرهنگ محمدهمتی(رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی)رصدهای اطلاعاتی خاصی راشروع کردند و به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد متهم به قتل مسلحانه در اطراف مشهد حضور دارد. بنابراین تحقیقات به شیوه جدیدی ادامه یافت تا این که مشخص شد«الیاس-ن»وارد کافه رستورانی در ابتدای جاده شاندیز شده است. با این سرنخ مهم، عملیات ضربتی با دستور قاطع قاضی محمدشجاع پور فدکی (رئیس شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی)آغاز شد و گروه کارآگاهان این متهم فراری را در حالی دستگیر کردند که او بادیدن کارآگاهان در شوک عجیبی فرو رفته بود.براساس گزارش روزنامه خراسان، متهم به قتل راننده ۲۳ساله که «یاسراسدی»نام داشت، روانه زندان شد تا بررسی های قضایی درباره این جنایت تکان دهنده ادامه یابد.
جنایت در شرط بندی مستانه!
هشدار مقام قضایی:کمک به اختفای متهم،مجازات سختی به همراه دارد
رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد برای شناسایی مخفیگاه عامل جنایت در شرط بندی مستانه ،درحالی وارد مرحله جدیدی شد که قاضی ویژه قتل عمد مشهد هشدار داد:افرادی که مکان وامکاناتی را برای اختفای متهم فراری در اختیار وی بگذارند ،طبق قانون به اتهام فراری دادن عامل یک جنایت،به مجازات های سختی در روند دادرسی محکوم خواهند شد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،دقایق اولیه بامداد نهم مهرگذشته،جوان ۳۲ساله ای به نام امید رحمانی در بولوار بهمن منطقه خواجه ربیع مشهد هدف۳ضربه هولناک چاقو قرارگرفت و در مرکز درمانی جان سپرد. در همین حال بررسی های میدانی قاضی ویژه قتل عمد مشهد نشان داد این جنایت وحشتناک به دنبال شرط بندی برای بازی فوتبال دستی مقابل یک مرکز ورزشی رخ داده است.در ادامه تحقیقات قاضی دکتر صادق صفری مشخص شد:ضارب، جوان ۲۴ ساله ای به نام حسن شیری است که هنگام چاقوکشی ونزاع،رفتارهای مستانه ای از خود بروز می داد اما زمانی که گروه تخصصی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد به سرپرستی سروان منفرد(افسر پرونده)عازم محل سکونت متهم فراری شدند، او در آن مکان حضور نداشت.از سوی دیگر با کشف مقادیر زیادی مشروبات الکلی دست ساز در محل اقامت متهم به قتل،دامنه رصدهای اطلاعاتی با دستورهای ویژه قاضی شعبه ۲۰۸دادسرای عمومی وانقلاب به دیگر مکان های اختفای وی کشیده شد و این عملیات در مرحله دیگری ادامه یافت. گزارش روزنامه خراسان حاکی است بررسی های تخصصی کارآگاهان برای دستگیری عامل این جنایت مستانه درحالی ادامه دارد که پلیس از شهروندان خواست هرگونه اطلاعات درباره مخفیگاه وی را با شماره تلفن های ۰۹۰۵۷۱۳۲۰۶۲-۲۱۸۲۵۲۶۷-۲۱۸۲۵۲۹۰ ویا پلیس ۱۱۰ اطلاع دهند. درهمین حال قاضی ویژه قتل عمد مشهد به کسانی که احتمالا به فرار متهم کمک کنند و مکان یا امکاناتی را در اختیار وی بگذارند با قاطعیت هشدار داد:این گونه افراد حتی قبل از دستگیری متهم بازداشت و به اشد مجازات های قانونی در روند دادرسی محکوم می شوند.درخور یادآوری است : تصویر بدون پوشش متهم به قتل فراری با دستور مقام قضایی در روزنامه خراسان منتشر شده است.
طلا دزدی در مهمانی!
هیچ گاه فکر نمی کردم در یک مهمانی ساده دچار چنین مخمصه ای شوم که برای مدتی حتی نتوانم به اطرافیانم اعتماد کنم. روزهای سختی را گذراندم به طوری که اگر تلاش پلیس نبود اکنون ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، زن جوانی که به دنبال دستگیری سارق طلاهایش وارد مرکز انتظامی شده بود ،درحالی که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید به بیان ماجرای یک مهمانی مختلط پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری نجفی گفت:در یک شرکت خصوصی مشغول کار هستم و با درآمدم آرام آرام مقادیری طلا برای خودم خریدم تا علاوه بر زینت های زنانه ،روزی که در تنگنای مالی قرارگرفتم از آن ها استفاده کنم اما به واسطه شغلی که دارم گاهی باید به استان های دیگر کشور نیز سفر کنم و امور مربوط به شرکت را انجام بدهم به همین دلیل حدود یک هفته قبل به یکی از استان های شمالی کشور رفتم و این سفر چندروزی طول کشید. در این میان برادر کوچک ترم که مجرد است به بهانه دورهمی شبانه،تعدادی از دوستانش را به یک مهمانی در منزل من دعوت کرده بود چراکه من هر بار به سفر می رفتم کلید منزل را در اختیار برادرم می گذاشتم تا شب ها درآن جا بخوابد و از منزلم مراقبت کند.
خلاصه در این مهمانی برخی از افراد با نامزدهایشان حضور داشتند و تقریبا این مهمانی شبانه به شب نشینی مختلط تبدیل شده بود ولی من از این ماجرا اطلاعی نداشتم. وقتی از سفر به خانه بازگشتم ،کمی به اوضاع مشکوک شدم چراکه برخی از لوازم خانه که کمتر مورد استفاده قرارمی گرفت جابه جا یا تمیز شده بودند. در این میان زمانی که به سراغ طلاهایم رفتم تا دستبند و انگشترم را بردارم تازه فهمیدم که هیچ قطعه ای از طلاهایم در جعبه جواهرات نیست.با نگرانی ابتدا با برادرم تماس گرفتم ولی او هم خیلی تعجب کرد و گفت:از طلاها خبری ندارد!هرجایی را که احتمال می دادم شاید درآن مکان گذاشته باشم با دقت بررسی کردم اما به نتیجه ای نرسیدم. به ناچار با پلیس۱۱۰تماس گرفتم و ماجرای سرقت طلاهایم را که حدود۱۰۰گرم بود، گزارش دادم.هنگامی که افسران دایره تجسس کلانتری نجفی،تحقیقات میدانی خودشان را آغاز کردند، فرضیه سرقت قوت گرفت که در همین هنگام برادرم ماجرای مهمانی شبانه را فاش کرد. با این سرنخ،ماموران انتظامی درباره وضعیت اجتماعی مهمانان از برادرم پرسیدند تا این که او از جوان ۱۸ساله غریبه ای سخن به میان آورد که به همراه یکی از دوستانش به مهمانی آمده بود. در ادامه بررسی های نامحسوس ،ماموران متوجه شدند که پول زیادی در چند نوبت به حساب بانکی آن جوان ۱۸ساله واریز شده است. بالاخره آن ها«ساسان» را به کلانتری احضار کردند و مورد بازجویی قرار دادند. این جوان که ابتدا همه چیز را انکار می کرد در نهایت با دیدن اسناد پلیس،به سرقت طلاها اقرارکرد و گفت:وقتی در مهمانی متوجه جعبه جواهرات شدم وسوسه شیطانی به سراغم آمد به همین دلیل در یک فرصت مناسب وارد اتاق شدم و طلاها را سرقت کردم. روز بعد هم با یکی از دوستانم تماس گرفتم و به او گفتم مادرم قصد دارد مقداری از طلاهایش را بفروشد ولی کاغذ خرید آن ها را گم کرده است. او هم سهم واسطه گری خودش را برداشت وطلاها را به یکی از آشنایانش فروخت اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به احتمال وقوع سرقت های دیگر با همین شیوه ،تحقیقات تخصصی با دستور سرهنگ محمد ولیان (رئیس کلانتری نجفی)در دایره تجسس آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی