شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، از وقایع مسلّم تاریخی است که منابع معتبر شیعه و اهلسنت بر صحت آن گواهی میدهند و برای هیچ شیعه و سنی منصف و غیرمتعصبی قابل انکار نیست.
طبق مستندات تاریخی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) اندکی پس از رحلت پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلّم) و در جریان هجوم عدهای از صحابه به خانه حضرت و آتش زدن خانه و... آسیب دیده در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در مدینه به شهادت رسید. پیکر دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به وصیت خودش شبانه و مخفیانه دفن شد و قبرش هیچگاه مشخص نشد. تاریخ شهادت آن حضرت دقیقا مشخص نیست و در روایات و منابع تاریخی، نقلهای مختلفی را ذکر کردهاند، عدهای آن را چهل روز، برخی ۷۲ روز، گروهی ۷۵ روز، عدهای ۹۵ روز، گروهی سه ماه، و پارهای دیگر شش ماه پس از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دانستهاند، اما بنا بر قول مشهور نزد شیعه، سوم جمادی الثانی سال ۱۱ هجری قمری بوده است.
قال رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «... «فتکون اوّل من یلحقنی من اهل بیتی فتقدم علیّ محزونة مکروبة مغمومة مقتولة»».[۱] (فاطمه) اولین کسی از اهل بیتم میباشد که به من ملحق میگردد، پس بر من وارد میشود، محزون، مکروب، مغموم، مقتول...قال ابن عباس: انّ الرّزیّة کُلَّ الرّزیة، ما حال بین رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بین کتابه.[۲] مصیبت تمام مصیبت آنگاه رخ داد که بین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نوشتارش حائل گردیدند.
عالم بزرگ سنی شافعی جوینی (استاد جمعی از علمای اهلسنت که یکی از شاگردانش (ذهبی) که به شاگردیش افتخار میکند و میگوید: سمعت من الامام المحدّث الاوحد الاکمل فخرالاسلام صدرالدّین ... و کان دیّناً صالحاً. [۱۲] ) از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که فرمود:«چون به دخترم فاطمه مینگرم بهیاد میآورم آنچه را که بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنکه در خانهاش ذلّت وارد گردیده، از وی هتک حرمت شده، حقش غصب و ارثش منع شده، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده و او فریاد برمیآورد «یا محمداه» .... پس او اولین کسی از اهلبیتم میباشد که به من ملحق میگردد، پس بر من وارد میشود، محزون، مکروب، مغموم، مقتول...».«. . «وانّی لمّا رایتها ذکرت ما یصنع بعدی، کانّی بها وقد دخل الذّل بیتها وانتهکت حرمتها وغصبت حقّها ومنعت ارثها وکسرت جنبها واسقطت جنینها وهی تنادی: یا؛ محمداه... فتکون اوّل من یلحقنی من اهل بیتی فتقدم علیّ َ محزونة مکروبة مغمومة مغصوبة مقتولة»». [۱۳]
روشن است زنی که در اثر تهدید به احراق بیت و آتش زدن خانهاش و سقط جنینش و ... مریض گردد و مرض او در زمان کوتاهی منجر به فوت وی شود، این فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب میگردد و به عامل جنایت مستند میباشد. از اینرو است که ائمه معصومین و اهلبیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مادر خود را شهید میخواندند، چنانکه حضرت موسی بن جعفر (علیهالسّلام) فرمود: ««إِنَّ فَاطِمَةَ ع صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ» ». [۱۵]
با آنچه گفته شد جای تردیدی باقی نمیماند و شهادت دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای هیچ شیعه و سنی منصف و غیرمتعصبی قابل انکار نیست. در عینحال باز هم این قصّه بر باورهای بسیاری سنگین میآید و جا دارد که فریاد برآورند که مگر خدا به پیامبرش نفرمود: ««لولاک لما خلقت الافلاک»» و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره دخترش نفرمود: ««فاطمة بضعة منّی»؛ فاطمه پاره تن من است»؟
فاطِمه(س) مشهور به فاطمه زهرا (۵ بعثت -۱۱ق)، دختر پیامبر اسلام(ص) و خدیجه کبری(س) و همسر امام علی(ع) است. او یکی از پنجتن آلعبا (اصحاب کساء) است که شیعیانِ دوازده امامی آنها را معصوم میدانند. امام دوم و سوم شیعیان، زینب(س) و امکلثوم از فرزندان او هستند. زهرا، بَتول، سیدة نساء العالمین (برترین زن در دو عالم) از القاب وی و اُمّ اَبیها (مادر پدرش) کنیه مشهور او است. فاطمه، تنها زن همراه پیامبر(ص) در روز مباهله با مسیحیان نجران بوده است.
سوره کوثر، آیه تطهیر، آیه مودت و آیه اطعام و احادیثی چون حدیث بَضعه در شأن و فضیلت فاطمه نازل و نقل شدهاند. در روایات آمده است که پیامبر(ص)، فاطمه(س) را برترین زن در دو عالم معرفی کرده و خشم و خشنودی او را خشم و خشنودی خداوند دانسته است.
اقبال لاهوری متفکر و شاعر مسلمان، بزرگی خانواده حضرت زهرا را چنین ترسیم کرده است:
مریم از یک نسبت عیسی عزیز - از سه نسبت حضرت زهرا عزیز - نور چشم رحمة للعالمین - آن امام اولین و آخرین - بانوی آن تاجدار «هل اتی» - مرتضی مشکل گشا شیر خدا - مادر آن مرکز پرگار عشق - مادر آن کاروان سالار عشق[۱]
فاطمه دختر پیامبر اسلام محمد بن عبدالله و خَدیجَه بنت خُوَیلد است. برای فاطمه(س) القاب متعددی (در حدود ۳۰ لقب) یاد شده است. زهرا، صِدّیقه، مُحَدَّثه، بَتول، سیدة نساء العالمین، منصوره، طاهره، مُطهّره، زَکیّه، مبارکه، راضیه، مرضیه از مشهورترین القاب فاطمهاند.[۲]
برای فاطمه(س) چند کُنیه گفته شده است: اُمّاَبیها، اُمالائمه، امالحسن، امالحسین و امالمحسن.[۳]
از باورهای غالب و دیرینه در میان شیعیان است که بر اساس آن، حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص) نه به مرگ طبیعی، بلکه در اثر آسیبهای واردشده از سوی برخی از صحابه پیامبر به شهادت رسیده است. اهلسنت، درگذشت وی را ناشی از غم و اندوه رحلت پیامبر(ص) دانستهاند؛ اما شیعیان، عامل اصلی شهادت او را عمر بن خطاب میدانند و در ایام فاطمیه به عزاداری برای فاطمه(س) میپردازند.
شیعیان برای شهادت حضرت زهرا(س) به مواردی استناد کردهاند؛ از جمله آنکه بنابر روایتی از امام کاظم(ع)، عنوان صِدّیقه شهیده برای فاطمه(س) بهکار رفته است. همچنین محمد بن جریر طبری، متکلم امامی قرن سوم هجری، در کتاب دلائل الامامه، روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده که در آن، علت شهادت فاطمه(س)، سقط جنین او در اثر ضربه دانسته شده است.
منابع شیعه و اهلسنت به جزئیاتی از وقایع منتهی به درگذشت حضرت فاطمه(س) اشاره کردهاند؛ از جمله هجوم به خانه فاطمه و امام علی(ع)، سقط شدن جنین (محسن) و همچنین سیلیزدن و تازیانهزدن به وی. کهنترین منبعی که در این باره مورد استناد شیعیان قرار گرفته، کتاب سُلَیْم بن قیس هِلالی است که در قرن اول هجری قمری نگاشته شده است. شیعیان همچنین شهادت فاطمه(س) را مستند به روایاتی دانستهاند که در منابع اهلسنت نیز وجود دارد. کتاب «الهجوم علی بیت فاطمه» در این باره روایاتی از ۸۴ راوی را در منابع اهلسنت نقل کرده است.
باور به شهادت حضرت زهرا(س) با شبهاتی مواجه شده و به آنها پاسخهایی نیز داده شده است؛ از جمله در پاسخ به اینکه خانههای مدینه در آن روزگار درب نداشته است، سید جعفر مرتضی عاملی (درگذشته ۱۴۴۱ق) تاریخپژوه شیعه، به روایاتی استناد کرده که دَر داشتن خانههای مدینه، امری رایج بوده است. همچنین در پاسخ به اینکه اگر فاطمه(س) مورد حمله قرار گرفته است، چرا امام علی(ع) و دیگران سکوت کرده و از وی دفاع نکردهاند، علاوه بر بیان آنکه علی(ع) بهدستور پیامبر اکرم(ص) و برای حفظ مصالح مسلمانان مأمور به صبر و سکوت بوده، گفته شده است بنابر نقلی که در کتاب سلیم وجود دارد، پس از اقدام عمر بن خطاب، علی(ع) به وی حمله کرد و او را زمین زد، اما عمر از دیگران کمک خواست و آنان علی(ع) را بستند. نویسندگان اهلسنت مواردی از مناسبات مثبت میان امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) با خلفای سهگانه را مستندی برای ردّ شهادت وی دانستهاند؛ اما از نظر نویسندگان شیعه مشورت خلفا با علی(ع) دلیل بر همکاری و همدلی او با آنان نیست چرا که راهنمایی درباره احکام دین بر هر عالمی واجب است. همچنین خلفا، علی(ع) را منزوی کرده بودند و در مواردی از سرناچاری با او مشورت میکردند نه اینکه او مشاور آنها بوده باشد. همچنین شیعیان درباره ازدواج امکلثوم، دختر امام علی، با عمر بن خطاب، گفتهاند که این ازدواج با زور و اجبار صورت گرفته و نمیتواند نشانهٔ ارتباط نزدیک میان امام علی(ع) و خلفا باشد.
منظور از شهادت فاطمه زهرا(س)، درگذشت فاطمه دختر پیامبر اکرم(ص) نه به مرگ طبیعی، بلکه در اثر آسیبهای وارد شده از سوی برخی صحابه پیامبر(ص) است. موضوع شهادت یا مرگ طبیعی فاطمه(س) جزو موضوعات اختلافی بین شیعه و اهلسنت است.[۱] شیعیان با وجود برخی اختلافاتی که در نقل حوادث پس از رحلت پیامبر(ص) دارند، غالباً معتقدند فاطمه زهرا(س) به شهادت رسیده و این رخداد را ناشی از ضربه به پهلو و سقط جنین او میدانند. در مقابل، اهلسنت معتقدند که وی به مرگ طبیعی و در اثر بیماری و ناراحتی از رحلت رسول خدا(ص) درگذشته است.[۲]
شیعیان همه ساله در روزهایی موسوم به ایام فاطمیه، برای شهادت حضرت زهرا(س) عزاداری میکنند.[۳] به همین مناسبت، روز ۳ جمادیالثانی که بنا به نقل مشهورتر روز شهادت فاطمه بوده [۴] در ایران تعطیل رسمی است[۵] و هیئتهای عزاداری در خیابانها حضور پیدا میکنند.[۶] از آنجا که شیعیان، عامل اصلی شهادت فاطمه(س) را عمر بن خطاب میدانند، در بسیاری از مجالس عزاداری سخنانی در مذمت او گفته میشود[۷] و عدهای نیز او را لعن میکنند. همین نکته یکی از زمینههای اختلاف بین شیعیان و اهلسنت است.[۸] موضوع شهادت فاطمه(س) حتی باعث شده است که برخی از شیعیان، روز نهم ربیعالاول را که بنابر نقلی روز کشته شدن عمر بن خطاب شمرده شده، عید الزهرا(س) بخوانند و در آن شادی کنند.[۹]
موضوع شهادت فاطمه آن است که درگذشت فاطمه مدتی کوتاه پس از رحلت پیامبر(ص) و در کشاکش درگیریها بر سر جانشینی حضرت محمد(ص) رخ داده است. پس از آنکه گروهی از مهاجران و انصار در سقیفه بنیساعده با ابوبکر بیعت کردند، گروهی از صحابه با توجه به سفارشهای پیامبر به خلافت و جانشینی علی بن ابیطالب، از بیعت با ابوبکر امتناع کردند. به همین جهت به دستور ابوبکر، عمر بن خطاب به همراه عدهای دیگر برای بیعت گرفتن از علی، به درِ خانه او رفتند و عمر تهدید کرد که در صورت بیعت نکردن، خانه فاطمه را با ساکنانش به آتش میکشد.[۱۷] در همین دوران، فاطمه(س) برای اعتراض به مصادره فدک توسط عاملان ابوبکر، با وی دیدار و فدک را از او مطالبه کرده است[۱۸] و پس از امتناع دستگاه خلافت از بازگرداندن فدک، در مسجد مدینه خطبهای اعتراضی ایراد کرده است.[۱۹]
منابع شیعه تقریبا اتفاق نظر دارند که محسن جنین فاطمه در اثر حمله به خانه او سِقط شده است[۲۰] و بنابر برخی منابع اهلسنت او زنده به دنیا آمده و در کودکی از دنیا رفته است.[۲۱] با این حال ابنابیالحدید معتزلی (درگذشته ۶۵۶ق) شارح نهجالبلاغه در مناظره با استادش ابوجعفر نقیب به سقط محسن در جریان بیعت گرفتن از علی(ع) اشاره کرده است.[۲۲] همچنین این اعتقاد به ابراهیم بن سیار معروف به نَظّام معتزلی (درگذشته ۲۲۱ق) نیز نسبت داده شده است.[۲۳]
بر اساس نقلهای متعدد، فاطمه شبانه دفن شده است.[۲۴] به گفته یوسفی غروی تاریخپژوه قرن پانزدهم، این دفنِ شبانه بنابر وصیت فاطمه زهرا بوده است؛[۲۵] زیرا چنانکه در چند روایت آمده است،[۲۶] فاطمه دوست نداشت کسانی که بر او ستم کرده بودند در تشییع و تدفین او حاضر شوند.
شیعیان با استناد به روایتی از امام کاظم(ع) که در آن فاطمه زهرا(س) صدیقه شهیده خوانده شده، وی را شهید میخوانند.[۲۷] طبری در دلائل الامامه نیز روایتی از امام صادق(ع) آورده که علت شهادت فاطمه زهرا(س) را سقط جنین او در اثر ضربه دانسته است.[۲۸] بنابر این روایت، این ضربه را قنفذ غلام عمر به دستور او وارد کرده است.[۲۹] بنابر روایتی دیگر که در نهجالبلاغه نقل شده است، امام علی(ع) از جمع شدن امت برای ستم بر فاطمه سخن گفته است.[۳۰]
میرزا جواد تبریزی، از مراجع تقلیدشیعه، سخنان امام علی(ع) هنگام دفن فاطمه(س)، روایت امام کاظم(ع)، روایت امام صادق(ع) در دلائل الامامه، مخفی بودن قبر فاطمه(س) و وصیت او به دفن شبانه را جزو دلایل اثبات شهادت به شمار آورده است.[۳۱]
یکی از پرسشها درباره ماجرای حمله به خانه حضرت فاطمه(س) و شهادت او آن است که چرا علی(ع) که به شجاعت معروف است و نیز دیگر صحابه درباره این حرکت سکوت کردند و از فاطمه دفاع نکردند؟[۴۶] افزون بر اهلسنت، محمدحسین کاشفالغطاء، مرجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم، نیز چنین پرسشی را مطرح کرده است.[۴۷] پاسخ اصلی شیعیان به این نکته آن است که علی(ع) به دستور پیامبر اکرم(ص) و برای حفظ مصالح اسلام مأمور به صبر و سکوت بود.[۴۸][یادداشت ۱] در اشعار شاعران نیز به عهد حضرت با پیامبر و ماموریتش به صبر پس از او اشاره شده است.سید رضا هندی در ابیاتی از قصیده ی معروفش(قصیده رائیه)گفته است.
لو لم تُؤمَر بالصبر و کظم - الغیظ ولَیْتَک لم تؤمر - ما نال الامرَ اخوتیم - و لا تناوله منه حبتر . ترجمه: چنانچه تو مأمور به صبر و شکیبائی و فرو نشاندن خشم و غضب نبودی! و ایکاش که مأمور نبودی!به امر ولایت بر مردم و خلافت، اخوتیم (ابوبکر) نائل نمی شد و سپس حبتر (عمر) به ولایت از ناحیه او نمی رسید.[۴۹]
غیر از اینکه بنابر نقل سلمان فارسی در کتاب سلیم (که یوسفی غروی آن را قویترین و قدیمیترین نقل ماجرا میداند)، پس از حمله عمر به فاطمه(س)، علی(ع) به عمر حمله کرد و او را به زمین زد؛ چنانکه گویا قصد کشتن او را دارد و سپس به او گفت اگر عهد رسول خدا با من نبود آنگاه میدانستی که تو نمیتوانی داخل خانه من شوی. در این هنگام، عمر از دیگران کمک خواست و همراهان او هجوم آورده، علی(ع) را از او جدا کرده و او را بستند.[۵۰]
در چند ماه پایانی زندگی فاطمه(س) حوادث ناگواری برای او اتفاق افتاد؛ چنانکه گفته شده در این دوره هیچکس زهرا(س) را خندان ندید.[۷۰] درگذشت پیامبر(ص)،[۷۱] ماجرای سقیفه، غصب خلافت، مصادره فدک توسط ابوبکر و خواندن خطبه فدکیه در حضور صحابه[۷۲] مهمترین وقایع پایانی زندگی اوست. فاطمه در کنار علی(ع) یکی از مخالفان اصلی شورای سقیفه و خلافت ابوبکر بود؛[۷۳] به همین دلیل مورد تهدید دستگاه خلافت قرار گرفتند که نمونه آن تهدید به آتشزدن خانه فاطمه است.[۷۴] بیعت نکردن علی(ع) و مخالفان ابوبکر و تحصن آنان در خانه فاطمه موجب شد یاران خلیفه به خانه او حمله کنند و در این هجوم فاطمه به سبب ممانعت از بردن علی برای بیعتِ اجباری با ابوبکر[۷۵] آسیب دید و فرزندش سقط شد.[۷۶] فاطمه(س) پس از این واقعه در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.[۷۷] در کتاب الاحتجاج سخنانی نیز از او در جمع زنان مدینه که به قصد عیادت به خانهاش آمده بودند گزارش شده است که در بردارنده پارهای دیگر از مواضع حضرت و اظهار نارضایتی از مواضع مردم پس از وفات پیامبر(ص) است.[۷۸]
فاطمه به علی(ع) وصیت کرد مخالفانش در نماز گزاردن بر پیکرش و مراسم دفن او شرکت نکنند و از علی(ع) خواست شبانه وی را دفن کند.[۷۹] بر اساس دیدگاه مشهور،[۸۰] فاطمه(س) در ۳ جمادیالثانی سال ۱۱ هجری قمری در مدینه به شهادت رسید.[۸۱] عمر او را هجده سال گفتهاند؛[۸۲] اما در روایتی از امام باقر(ع) عمر او ۲۳ سال ذکر شده است.[۸۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس