در منابع، در باره اوصاف ظاهری امام روایاتی آوردهاند، اما بیش از همه، بر صفات و رفتارهای اخلاقی ایشان تأکید شدهاست؛ چنان که لقب جواد حاکی از آن است که آن حضرت اهل دهش و بخشش و به سخاوت مشهور بود [۱۸۳] [۱۸۴] [۱۸۵] ایشان در آغاز هر ماه صدقه میداد، [۱۸۶] با مردم به نیکی معاشرت و به ایشان سلام میکرد، [۱۸۷] برای رفع گرفتاریهای مردم نزد صاحبان مناصب شفاعت میکرد، [۱۸۸] از خطاها درمیگذشت[۱۸۹] و برای اصحابش دعا میفرمود [۱۹۰] . مردم نیز به او احتراممیگذاشتند و به او علاقهمند بودند [۱۹۱] [۱۹۲] .
امامجواد هر روز به مسجدالنبی میرفت و به پیامبراکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم سلام میکرد و به خانه حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها میرفت و نماز میخواند. [۱۹۳]
وی علاقه شدیدی به نماز و دعا و به طور کلی عبادت داشت، از جمله نماز ویژهای به آن حضرت منسوب است. [۱۹۴] [۱۹۵]
علاقه وی به دعا و مناجات از حجم زیاد ادعیهای که از او نقل شده هویداست [۱۹۶] [۱۹۷] [۱۹۸] [۱۹۹] [۲۰۰] [۲۰۱] [۲۰۲] [۲۰۳] [۲۰۴]
تعویذات روزهای هفته [۲۰۵] و حرزهای مشهوری [۲۰۶] [۲۰۷] از امام نقل شده است.
اخلاق و فضایل امام جواد علیهالسلام
در بسیارى از احادیث آمده است که حضرت جواد علیهالسلام از آنچه در درون ضمایر مردم مىگذشته و یا رویدادهایى که در آینده براى آنها پیش مىآمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مىداده است. این احادیث رساننده این مفهوم است که این امامان بزرگوار از راه الهام یا به وسیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بودهاند و از این طریق، به گونه مستقیم، از منبع علم و معرفت سیراب مىشدند؛ در حالى که سایر مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم و دانش نایل مىآیند.
نهمین پیشواى شیعیان را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و کرم، «جواد» مىخوانند. امام جواد علیهالسلام وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جدّ بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران همغذا می شد.
در اینجا دو مورد از جود و احسان آن حضرتش ذکر می شود:
علی بن مهزیار میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام». سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۳۴]
«محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.[۳۵]
در منابع شیعی ، برخی کرامات و امور خارقالعاده به امامجواد علیهالسلام نسبت داده شده است، از جمله سخن گفتن در هنگامولادت، [۲۵۴] [۲۵۵] طیالارض از مدینه به خراسان برای مراسم تجهیز امامرضا علیهالسلام [۲۵۶] [۲۵۷] شفا دادن بیماران [۲۵۸] [۲۵۹] [۲۶۰] استجابت دعاهای او برای یاران و علیه دشمنانش، [۲۶۱] [۲۶۲] [۲۶۳] اطلاع دادن از باطن و اسرار درونی افراد [۲۶۴] [۲۶۵] [۲۶۶] [۲۶۷] [۲۶۸] خبر دادن از رویدادهایآینده [۲۶۹] [۲۷۰] ؛ [۲۷۱] و آگاهی از زمان شهادت خود. [۲۷۲] [۲۷۳]
این کرامات و، به ویژه اظهاراتی که نشانه علم غیرمتعارف آن حضرت بود، حتیدر دل مخالفان و منکران آن حضرت تأثیر میگذاشت، به طوری که امامت او را تصدیق میکردند.[۲۷۴] [۲۷۵] [۲۷۶] [۲۷۷]
مسافرت های امام جوادعلیه السلام
ظاهراً امام سه بار به بغداد سفر کرده است. به نوشته جعفر مرتضی عاملی، ([۱۳۱]
سفر نخست بلافاصله پس از ورود مأمون به بغداد در سال ۲۰۴ بوده که وی امامجواد علیهالسلام را از مدینه به بغداد فراخواندهاست. مؤید ایننظر، روایت نعیبی [۱۳۲] [۱۳۳] [۱۳۴] [۱۳۵] مبنی بر حضور امام در بغداد در کودکی و گفتگوی آن حضرت با مأمون است.
گرچه درباره این روایت مناقشه شده، جعفر مرتضی عاملی [۱۳۶] کوشیده است که آن را تأیید کند و به اشکالات آن پاسخ گوید. شاهد دیگر، گزارش شیخ مفید [۱۳۷]
از مراسم ازدواج امام جواد علیه السلام در نه سالگی با امفضل است. در دلائل الامامه[۱۳۸] نظیر همین گزارش آمده، ولی ذکر شده که امام شانزده ساله بوده، که ظاهراً اشتباه است [۱۳۹] (که سن امام را در آن زمان ده ساله نوشته، و این با نقل شیخمفید تطبیقپذیر است).
سفر دیگر امام به بغداد در سال ۲۱۵ بوده است.
هنگامی که مأمون عازم جنگ با روم بود، امامجواد علیهالسلام از مدینه به بغداد رسید. وی برای دیدن مأمون به شهر تکریت رفت و در آنجا، ام فضل، با اجازه مأمون، به امام پیوست. امام تا رسیدن موسم حج در بغداد سکنا گزید، سپس با همسرش برای اعمال حج به مکه رفت و از آنجا به منزلش در مدینه بازگشت.[۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲]
آخرین بار، در اواخر محرّم ۲۲۰، معتصم عباسی امام را به بغداد فراخواند و وی به همراه امفضل به بغداد سفر کرد و تا هنگام وفات در آنجا اقامت داشت[۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵] [۱۴۶]
ازدواج امام جوادعلیه السلام
مأمون پس از ولایتعهدی امامرضا علیهالسلام، دخترش امحبیب را بهعقد وی و دختر دیگرش، امفضل، را به عقد امامجواد علیهالسلام درآورد [۱۴۷] [۱۴۸]
در اینکه ازدواج حضرت با امفضل، پیش یا پس از وفات امامرضا بوده، اختلاف هست. [۱۴۹]
در منابعشیعی گزارش مفصّلی وجود دارد که شیخمفید آن را در الارشاد آورده[۱۵۰] [۱۵۱] [۱۵۲] [۱۵۳] که مؤید ازدواج امام پس از رحلت پدر است. بنابر این گزارش، مأمون به دلیل علاقه بسیارش به حضرتجواد علیهالسلام میخواست دختر خود، امفضل، را به ازدواج وی در آورد، اما عباسیان که از این امر ناخشنود بودند، به بهانه سن کم امام، مأمون را از این کار منع کردند. مأمون برای اقناع آنان پیشنهاد کرد حضرت را امتحان کنند. در روز امتحان، عباسیان قاضی یحیی بن اَکثم را حاضر کردند تا با امام بحث فقهی کند. مأمون بعد از غلبه امامجواد علیهالسلام بر یحیی بن اکثم، در همان مجلس دختر خود را به همسری او در آورد و مراسم بسیار باشکوهی برگزار نمود. در این مراسم، که ظاهراً در سال۲۰۴ بوده، فقط عقد ازدواجصورتگرفتهاست ولیامفضل را در ۲۱۵ به مدینه بردند. [۱۵۴]
همسران و فرزندان
امام جواد علیه السلام دارای دو همسر بود؛ یکی ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه آن حضرت بوده و حضرتش را با سم به شهادت رسانید. دیگری حضرت سمانه خاتون علیهاالسلام است که فرزندان امام جواد، همه از طریق این بانو هستند و آنها عبارتند از:
امام علی النقی علیه السلام، امام دهم
ابواحمد موسی مبرقع: ایشان جد سادات رضوى است. وى اولین فرد از سادات رضوى است که در سال ۲۵۶ ه.ق به قم وارد شد و چون همواره به روى خویش برقع (نقاب) مى انداخت بنابراین به ایشان موسى مبرقع مى گویند.
حکیمه خاتون علیهاالسلام: وى زنی نیکوکار، اهل عبادت و تیزهوش بود که در موضوع ازدواج امام حسن عسکرى علیه السلام با نرجس خاتون علیهاالسلام -مادر حضرت مهدی علیه السلام- روایاتى از ایشان نقل شده است.
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد علیه السلام ۴ فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۱۰]
در همه منابع از دو پسر امام به نامهای علیالهادی (امامدهم شیعیان) و موسی مُبَرقَع یاد شده است[۱۶۳] [۱۶۴] [۱۶۵] [۱۶۶] که نسل امام از طریق این دو ادامه یافت.[۱۶۷] [۱۶۸] در برخی کتابهای انساب، با اختلاف، پسران دیگری به امام نسبت داده شده است. [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] که در منابع کهن ذکری از آنان نیست. نامهای دختران گوناگون ذکر شده است؛ شیخمفید [۱۷۲] [۱۷۳] [۱۷۴] ، [۱۷۵] از دو دختر وی به نامهای فاطمه و اَمامه یاد کردهاست، اما در دلائلالامامه [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹] نام دخترانامام، خدیجه، حکیمه و امکلثوم ضبط شده است. فخر رازی [۱۸۰] نامهای بهجت و بَریهه را نیز بر آنها افزوده و یادآور شده که از هیچیک از دختران نسلی نمانده است. ظاهراً مادر همگی فرزندان امام، سمانه بوده است.[۱۸۱] [۱۸۲]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع