سبك رفتار و سيره پيامبر خدا(ص)، اميرالمؤمنين على(ع) و حضرت فاطمه(ع)در اين ازدواج:
بى توجهى به مظاهر مادى : خواستگاران حضرت فاطمه(ع)، معمولاً از افراد سرشناس، يا داراى ثروت و مكنت بودند. ابو بكر و عمر از جمله نخستين خواستگاران بودند.[۹]عبد الرحمان بن عوف نيز با پيشنهاد مهريه اى كلان به خواستگارى آمده بود[۱۰]ولى پيامبر اكرم(ص) و حضرت فاطمه(ع) به خواستگاران پاسخ رد دادند، زيرا در انتخاب همسر، آنچه در درجه اول اهميت قرار دارد ارزش هاى معنوى است، نه مظاهر مادى.
محبت و دلدادگى : محبت اميرالمؤمنين(ع) به حضرت فاطمه(ع) طبيعى مى نمود. افزون بر قرابت نسبى و شناخت آن حضرت از ايشان، او دختر پيامبر(ص) بود كه مراد و مقتداى على(ع) محسوب مى شد.كمالات معرفتى و اخلاقى حضرت فاطمه(ع) نيز به اين دلدادگى مى افزود. اميرمؤمنان(ع) قسم ياد كرده كه فاطمه(ع)شايسته رغبت ورزيدن و دوست داشتن است[۱۱]و ازدواج با او دغدغه روز و شب ايشان بوده است.[۱۲]
وساطت در ازدواج: پيشنهاد اقدام براى خواستگارى، از سوى برخى اصحاب پيامبر(ص) به اميرالمؤمنين(ع) داده شد. در ادامه مسير نيز، امّ ايمن نقشى اساسى در برقرارى ارتباط، تسهيل ازدواج و مراسم عروسى داشت. رسم پسنديده اى كه در همه دوره ها اقدامى شايسته محسوب مى شود.
آرايش ظاهرى و باطنى خواستگار : امام على(ع) براى حضور در مراسم خواستگارى، ابتدا وضو ساخت، سپس غسل كرد، بهترين لباس خود را پوشيد، دو ركعت نماز گزارد و آنگاه براى خواستگارى نزد پيامبر(ص) رفت.
مشورت با دختر : پيامبر اكرم(ص) بر خلاف عرف جامعه آن روزگار كه مشورت با دختران را ناپسند مى شمرد[۱۳]، در همه موارد مراجعه خواستگاران، نخست با حضرت فاطمه(ع) به مشورت مى نشست و قبل از آن نظرى ابراز نمى كرد. در خواستگارى امير المؤمنين(ع) نيز اگر چه پيامبر(ص) با رويى گشاده از او استقبال كرد و شايستگى وى را ستود، ولى پاسخ درخواست ازدواج را به نظرخواهى از حضرت فاطمه(ع) منوط ساخت.[۱۴]
تبيين همسانى در ازدواج : هم طرازى و همسانى يكى از اركان تشكيل دهنده خانواده، يعنى زن و شوهر، است كه همه جوامع و افراد بدان توجه دارند. هر چند مراد از چگونگى همسانى در جوامع و افراد متفاوت تفسير مى شود. پيامبر اكرم(ص) در موارد ازدواج ديگران همچون ازدواج جويبر (صحابى فقير خود) با زلفى (دختر يكى از رؤساى قبائل عرب) تصريح كرد كه مراد از همسانى، مشابهت در ميزان ثروت و موقعيت اجتماعى نيست، بلكه دين، اخلاق و فرهنگ مقصود است. با توجه به اين تعريف از كفو بودن و هم طرازى، سرور زنان جهانيان قرين و همسانى نداشت. از اين رو، در باره ازدواج حضرت فاطمه(ع) فرمود: اگر خداى تبارك و تعالى اميرمؤمنان را براى فاطمه نيافريده بود، هم طرازى براى ازدواج با فاطمه روى زمين يافت نمى شد؛ از آدم(ع) تا ديگران.[۱۵] . والايى شخصيت، ايمان و فرهنگ دينى و اجتماعى حضرت فاطمه(ع) اقتضا مى كرد تنها امير المؤمنين(ع) شايسته ازدواج با ايشان باشد و ديگر افراد، در هر موقعيت اقتصادى، اجتماعى و سياسى كه باشند، صلاحيت ازدواج با ايشان را ندارند. گفتنى است در باره ديگر دختران پيامبر(ص) نيز اين اصل رعايت شده است، ولى به سبب آنكه آنان والايى منحصر به فرد حضرت فاطمه(ع) را نداشتند، پيامبر اكرم(ص) با ازدواج آنان با اقران دختران خويش موافقت كرد.
جلوه گرى حيا : آن گاه كه پيامبر(ص) خواسته خواستگاران را با حضرت فاطمه(ع)در ميان مى نهاد حضرتش بدون كلام و تنها با رفتار خود به پيامبر(ص) پاسخ مى داد. در باره خواستگاران قبلى، ايشان روى برمى گرداند و مخالفت خويش را ابراز مى كرد، ولى آن گاه كه خواستگارى امير المؤمنين(ع) را شنيد، سر به زير انداخت و سكوت اختيار كرد. پيامبر(ص) با تقدير از شايستگى حياى دخترانه حضرت فاطمه(ع)فرمود: اللّه اكبر، سكوت او نشانه پذيرفتن اوست[۱۶]و بدين گونه زيبايى سكوت و حياى زنانه را برنمود.
راهنمايى دختر : اگر چه نظرخواهى از دختر هنگام ازدواج امرى لازم و ضرورى است، ولى مشورت دادن به او در انتخاب مسيرِ صحيح نيز مورد توجه پيامبر(ص) بوده است. ايشان در موارد پيشين تنها به اعلام خواستگارى فرد بسنده مى كرد، ولى هنگام رساندن پيام خواستگارى اميرمؤمنان(ع) فرمود: «على بن ابى طالب كسى است كه خويشاوندى، فضائل و اسلامش را مى شناسى، من از خداوند خواسته ام تو را به همسرى بهترين آفريدگانش و محبوب ترين آنان در نزدش درآورد. اكنون على از تو خواستگارى كرده است ؛ نظرت چيست».[۱۷]
تعيين مهريه اندك : مهريه يا صداق، نشانه صداقت مرد در خواستگارى از زن دانسته شده است. از اين رو، به گمان برخى، افزونى صداق نشان دهنده ارزش گذارى بيشتر براى همسر آينده است. اين باور غلط كهن، اكنون نيز در جامعه و حتى در ميان اقشار تنگدست، وجود دارد. پيامبر اكرم(ص) با اين رويه نيز مخالفت كرد، زيرا اميرمؤمنان(ع) همانند بيشتر مهاجران و انصار، زندگى فقيرانه اى داشت و براى گذران زندگى نيز دچار مشكل بود. پيامبر اكرم(ص) با تعيين مهريه اى اندك، عنوان «مهر السنّه» را به يك اصطلاح تبديل كرد تا پيروان حضرتش بدانند شخصيت زن و مباركى ازدواج، به بالا بودن و بسيارى مهريه نيست.[۱۸] . دارايى امير مؤمنان هنگام ازدواج تنها سه چيز بود: شترى آبكش، كه با آن كار مى كرد، شمشيرى كه در ميدان جنگ بدان نياز داشت و زرهى كه هنگام مبارزه به كارش مى آمد.[۱۹] . پيامبر(ص) به او فرمود: زره از بقيه دارايى تو، كمتر به كارت مى آيد، همان را صداق فاطمه قرار بده. مهريه تعيين شده، اندك و در وُسع و توان داماد بود. امير مؤمنان(ع) به صورت بالفعل مهريه را مالك بود و همان زمان مهريه را به پيامبر(ص) پرداخت كرد ؛ زره خود را به ۴۸۰ درهم فروخت و پول آن را در اختيار پيامبر(ص) نهاد. اگر چه خريدار زره، دوباره آن را به امير مؤمنان بازگرداند ؛ زيرا بيشتر از او مورد نياز حضرتش بود.[۲۰]
اعلان خطبه عقد : آن گاه كه قرار بر ازدواج اميرمؤمنان(ع) و حضرت فاطمه(ع) گذاشته شد، پيامبر اكرم(ص) قاصدانى به اطراف مدينه فرستاد و مردم را به مسجد فراخوان كرد و بالاى منبر خطبه اى خواند و ازدواج آنان را اعلان كرد. اميرمؤمنان(ع) نيز خطبه خواند و رضايت خويش را بيان داشت.
جهيزيه ساده : پيامبر اكرم(ص)، يك سوم از مهريه را در اختيار ابوبكر و چند تن ديگر نهاد تا با آن جهيزيه ساده اى تهيه كند. جهيزيه اى كه بيشتر آن از اجناس سفالين و مطابق با زندگى ساده و محقرانه پيامبر(ص) و امير مؤمنان(ع) بوده است. سياهه جهيزيه حضرت فاطمه(ع) در منابع تاريخى و حديثى با دقت نقل شده است.[۲۱] . پيامبر(ص) پس از ديدن جهيزيه ساده فاطمه زهرا(ع) اين گونه دعا كرد: «بار الها ! مبارك گردان براى كسانى كه بيشتر ظرف هاى آنان سفالين است».[۲۲] . چنين مى نمايد كه آن جهيزيه حتى در همان دوره نيز ساده بوده و تهيه آن زحمت چندانى نداشته است. آرى، والاترين و با شكوه ترين خانواده هستى، با ساده ترين جهيزيه سامان يافت، تا نشان دهد اعتبار خانه و خانواده به فراوانى و گرانى جهيزيه سنجيده نمى شود.
وليمه عمومى : اسلام بر وليمه دادن در عروسى تأكيد كرده است.[۲۳]پيامبر اكرم(ص) در مراسم عروسى خويش نيز وليمه داده،[۲۴]چگونگى وليمه و شمار افراد دعوت شده، با توجه به جايگاه اجتماعى و وسعت مالى خانواده تعيين مى شود، ولى تأكيد بر شايستگى و سادگى وليمه است. گزارش وليمه ازدواج حضرت فاطمه(ع)به گونه اى گسترده در متون حديثى و تاريخى ذكر شده است.[۲۵]پيامبر اكرم(ص) خودش دست اندركار وليمه بود و آشپزى مى كرد. دعوت به وليمه عروسى نيز عمومى بود و اختصاص به گروه خاصى نداشت.[۲۶]
مشاركت در مراسم عروسى : مراسم عمومى ازدواج به گونه اى طراحى شد كه طرفين ازدواج در آن دخالت فعال داشتند. به هنگام تهيه وليمه، پيامبر(ص) به امير مؤمنان(ع) فرمود: براى اين مراسم، غذاى فراوانى تهيه كن. گوشت و نان از ما و خرما و روغن با تو. در پذيرايى نيز هر دو خانواده دخالت و مشاركت داشتند.[۲۷]
غذاى وليمه : افزون بر نانى كه پخته و گوسفندى كه ذبح و آماده شد، پيامبر اكرم(ص) با دستان مبارك خويش شيرينى عروسى را با تركيب خرما و روغن آماده ساخت. غذاى عروسى به بركت آشپزى پيامبر(ص) بركتى بيش از اندازه يافت و همه ميهمانان را سير كرد. غذا بسيار لذيذ و خوش مزه بود به گونه اى كه برخى ميهمانان، شيرينى و وليمه هيچ عروسى را با آن قابل مقايسه ندانسته اند. برخى نيز گفته اند: هيچ وليمه اى در آن زمان برتر از اين وليمه نبود.[۲۸]
ساماندهى زندگى جديد : تهيه خانه براى خانواده جديد، از دغدغه هاى اصلى پس از هر ازدواج در همه زمان ها بوده است. امير المؤمنين(ع) از افراد مهاجر به مدينه بود و طبيعتاً خانه اى از خود نداشت، از اين رو، در صدد آماده سازى خانه اى در وسع خود بود. حضرت فاطمه(ع) نيز تمايل داشت نزديك پيامبر(ص) زندگى كند تا دسترسى و ملاقاتش با آن حضرت راحت تر باشد. پيامبر اكرم(ص) خود در منزلى كه در ملك حارثة بن نعمان بود زندگى مى كرد، ولى حيا مى كرد براى دختر خويش نيز از او خانه اى درخواست كند. آنگاه كه حارثة بن نعمان از مطلب آگاه شد، با افتخار منزل خود را در اختيار اين زوج نهاد تا افتخار ساماندهى برترين و سرافرازترين خانواده هستى نصيب او شود.[۲۹]
همسايگى با پدر : تمايل حضرت فاطمه(ع) به همسايگى با پدر بزرگوار خويش، به ويژه در نبودن مادر، از يك نياز عاطفى و طبيعى نشئت گرفته است كه در همه دوره ها و زمان ها وجود دارد. اهتمام امير مؤمنان و يارى پيامبر اكرم(ص) براى انجام اين عمل، الگويى مناسب در رفع نيازهاى عاطفى همسر محسوب مى شود.
پركردن جاى مادر: بيشتر امور خصوصى ازدواج حضرت فاطمه(ع) بر عهده پيامبر اكرم(ص) بود. به سبب رحلت حضرت خديجه(ع)، پيامبر اكرم(ص) كارهاى مرتبط با مادر خانواده را نيز به عهده گرفت. علاقه خاص پيامبر(ص) به حضرت فاطمه(ع) نيز همين را اقتضا مى كرد.
پذيرايى كردن پيامبر : گفته شد كه در تهيه وليمه، پيامبر اكرم(ص) خود به تهيه شيرينى اقدام كرد. در مراسم غذا دادن نيز آن حضرت شخصاً شركت داشت و آشپزى و تقسيم غذا را به عهده گرفت. پس از پايان وليمه و ميهمانى كه در روز انجام شد، پيامبر اكرم(ص) فاطمه(ع) را خواست و او آكنده از آزرم به حضور حضرتش رسيد. پيامبر(ص) او را دعا كرد، چهره اش را گشود و دستش را در دست اميرمؤمنان(ع) نهاد. آنگاه آنان را به خانه جديد فرستاد و فرمود: «منتظر بمانيد تا من بيايم».
نخستين ديدار همسران : پس از لحظاتى كه عروس و داماد، غرق در حيا، در نخستين ديدار همسرى، در حال سكوت، كنار هم نشسته بودند، رسول خدا(ص) آمد و در ميان آن دو نشست. قدحى آب به دست گرفت و چند قطره بر سر و سينه عروس و داماد پاشيد.[۳۰]صبح روزبعد و پس از زفاف نيز نزد آنان آمد و ظرفى از شير آورد و به آنان داد.[۳۱]
نهادن دست عروس در دست داماد : در همه مراحل ازدواج، عروسى و تشكيل خانواده جديد، محبت، همراهى، نصيحت و دعاى پيامبر(ص) به چشم مى آيد. آن گاه كه پيامبر(ص) دست فاطمه(ع) را در دست على(ع) نهاد فرمود: اى على، خداوند، همسرى فاطمه را بر تو مبارك گرداند. فاطمه همسر خوبى است. سپس به حضرت فاطمه(ع) فرمود: على شوهر خوبى است.[۳۲]
دعا براى عروس و داماد : پيامبر(ص) در خانه جديد نيز هر دو را دعا كرد و گفت: اللّهُمَّ هذِهِ ابنَتى و أحَبُّ الخَلقِ إلَيَّ، اللّهُمَّ و هذا أخي و أحَبُّ الخَلقِ إلَىَّ، اللّهُمَّ لَكَ وَلِيّا، و بِكَ حَفِيّا و بارِك لَهُ فى أهلِهِ.[۳۳] . خدايا! اين دختر من و محبوب ترين آفريدگان نزد من است؛ خدايا! اين هم برادر من و محبوب ترين آفريدگان نزد من است. خدايا همو ولىّ تو و گرامى دارنده و مطيع توست؛ خانواده او را برايش مبارك گردان. پس از زفاف نيز نزد آنان آمد و برايشان دعا كرد تا زندگى پر مهر، فرزندانى پاك داشته باشند.[۳۴]
تكبير گويى در مراسم عروسى : در مراسم عروسى حضرت فاطمه(ع)، جبرئيل با ۷۰ هزار فرشته به زمين آمد تا شاهد اين عروسى فرخنده باشند. جبرئيل تكبير گفت و فرشتگان نيز تكبير گفتند. پيامبر(ص) نيز تكبير گفت و مسلمانان از ايشان پيروى كردند. پس از آن، تكبير گفتن در مراسم عروسى به سنّت تبديل شد[۳۵]سنّتى كه متأسفانه در دوره هاى بعد، به ويژه در دوره معاصر، جاى خود را به ساز و دهل و سپس، موسيقى مطرب داده است. دقت و تأمل در جزئيات، ظرافت ها و موضع گيرى هاى پيامبر اكرم(ص)، اميرمؤمنان(ع) و حضرت فاطمه(ع)در برگزارى مراسم ازدواج، بيانگر رويكرد ايشان در انجام مراسمى ساده، صميمى، فرخنده، همدلانه و معنوى است كه در همه دوره ها و براى همه افراد، به ويژه جوانان الگويى مناسب محسوب مى شود. الگويى كه مبنايى واحد دارد و مطابق با شرايط زمانى و مكانى، شكل ها و انواع متعدد مى پذيرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه