حمایت آمریکا از عراق

حمایت آمریکا از عراق شامل کمک‌های اقتصادی چند میلیارد دلاری، فروش فناوری دوگانه، تسلیحات غیر آمریکایی، اطلاعات نظامی و آموزش عملیات ویژه بود.[۲۴۴] ایالات متحده به دلیل ارتباط عراق با گروه‌های تروریستی از فروش مستقیم تسلیحات به عراق خودداری کرد، اما چندین فروش فناوری «دو منظوره» مستند شده است. به ویژه، عراق ۴۵ هلیکوپتر بل را به قیمت ۲۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۸۵ خریداری کرد.[۲۴۵] . حمایت دولت ایالات متحده از عراق مخفی نبود و اغلب در جلسات علنی سنا و مجلس نمایندگان مورد بحث قرار می‌گرفت.[۲۴۶] آمریکا از عراق با شور و شوق حمایت نمی‌کرد و کمکها برای جلوگیری از پیروزی ایران بود. این را هنری کیسینجر گفت که: حیف که هر دوی آنها نمی‌توانند ببازند. [۲۴۷] .

تحریمها

پس از تهدیدهای ایران در مورد نا امن کردن خلیج فارس در سال ۱۹۸۳ در شورای امنیت ملی در جلسه گروه برنامه‌ریزی امنیت ملی به ریاست جرج بوش معاون رئیس‌جمهور برای بررسی گزینه‌های ایالات متحده تشکیل شد. مشخص شد که احتمال گسترش درگیری به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس وجود دارد، اما ایالات متحده توانایی کمی برای دفاع از منطقه دارد. علاوه بر این، مشخص شد که یک جنگ طولانی در منطقه قیمت‌های بسیار بالاتر نفت را به همراه خواهد داشت و رشد اقتصادی جهان را تهدید می‌کند. در ۲۲ مه ۱۹۸۴، نتیجه تصمیم گیریها توسط ویلیام فلین مارتین، رئیس کارکنان شورای امنیت ملی و مدیر پروژه به رونالد ریگان ارائه شد.[۲۴۸] . نتیجه ‌ها سه مورد بودند: اول: ذخایر نفت باید در میان اعضای آژانس بین‌المللی انرژی افزایش می‌یافت و در صورت لزوم، در صورت اختلال در بازار نفت، زودتر آزاد می‌شدند. دوم: ایالات متحده نیاز به تقویت امنیت کشورهای عربی دوست در منطقه داشت. سوم : باید فروش تجهیزات نظامی به ایران و عراق را تحریم کرد. این طرح توسط رئیس‌جمهور تأیید شد و بعداً توسط رهبران G-7 به رهبری مارگارت تاچر در اجلاس لندن در سال ۱۹۸۴ تأیید شد.

اطلاع ایالات متحده از استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط عراق

بر اساس گزارش فارین پالیسی، «عراقی‌ها در چهار حمله عمده در اوایل سال ۱۹۸۸/۱۳۶۷ از گاز خردل و سارین استفاده کردند که به تصاویر ماهواره ‌ای، نقشه‌ها و اطلاعات دیگر ایالات متحده متکی بودند… بر اساس اسناد اخیر سیا که به تازگی از طبقه ‌بندی خارج شده و مصاحبه‌هایی با مقامات سابق اطلاعاتی مانند فرانکونا، ایالات متحده از سال ۱۹۸۳ شواهد محکمی از حملات شیمیایی عراق داشته است. [۲۴۹] .

مقاله‌های اصلی: نبرد دوم فاو، عملیات توکلنا علی‌الله، و عملیات آخوندک

صدور قطعنامه ۵۹۸

مقاله‌های اصلی: فصل هفتم منشور ملل متحد و قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت

پس از صدور این قطعنامه در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ در ایران بحث‌هایی به وجود آمد.[۲۵۰] قطعنامه دربارهٔ آغازگر جنگ و چرایی وقوع آن ساکت بود. ایرانی‌ها معتقد بودند این قطعنامه، یکجانبه، به سود عراق و همراه با اعمال نظر ایالات متحده است. این قطعنامه در مورد تعیین متجاوز گفته بود:[۲۵۱] . دبیرکل سازمان ملل، در راستای شناسایی متجاوز اختیارات لازم را به یک هیئت بی‌طرف خواهد داد تا پس از تحقیق دربارهٔ مسئول واقعی جنگ، گزارش خود را در اسرع وقت به شورای امنیت ارائه کنند. یک روز بعد از صدور قطعنامه آقای خامنه‌ای رئیس‌جمهور گفت: «ایران هرگز این قطعنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده است قبول نخواهد کرد». روح‌ الله خمینی ۸ روز پس از صدور قطعنامه در ۶ مرداد ۱۳۶۶ در پیامی گفت چیزی به پیروزی نهایی در جنگ با عراق باقی نمانده و پذیرش قطعنامه در چنین شرایطی خیانت است.[۲۵۲] هاشمی رفسنجانی به به وزیر خارجه گفته بود پیغام بدهد اگر حسن نیت داشتند باید قبلاً کمیته ‌ای را که در آینده آغازگر جنگ را مشخص کند قبل از صدور قطعنامه مشخص می‌کردند.[۲۵۳] سعید رجایی خراسانی، در ۲۰ مرداد ۱۳۶۶، نامه ای به دبیرکل سازمان ملل خاویر پرز دکوئیار فرستاد که قطعنامه را نمی‌پذیرفت ولی آن را به کلی رد نمی‌کرد و شامل موارد ذیل بود: قطعنامه را درست شده توسط آمریکا به منظور دخالت در منطقه و حمایت از عراق و حامیان این کشور دانست . قطعنامه به منظور انحراف افکار عمومی از جبهه داخلی [مشکلات داخلی آمریکا] ارائه شده است . آمریکا و کشورهای حامی عراق می‌خواهند جنگ را به نفع عراق از طریق قطعنامه ناعادلانه و یکسویه حل و فصل نمایند . هیچ تغییری نمی‌تواند در روند جنگ مادامی که شرایط جمهوری اسلامی ایران برآورده نشود حاصل گردد . شورای امنیت را به طرفداری از عراق متهم کرد . جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با هرگونه اقدام تحریک‌آمیز از سوی ایالات متحده تردید نخواهدکرد[۲۵۲]

پیروزیهای مجدد عراق

نبرد دوم فاو

فرماندهان سپاه ایران در آن زمان برای اینکه توانایی بهتری برای ادامه جنگ پیدا کنند، در پی آمادگی برای شرکت در انتخابات مجلس و ورود به مجلس بودند تا در آنجا کمک بیشتری برای ادامه جنگ فراهم کنند. فرماندهان سپاه که کنترل مناطق اشغال شده در عراق را، از جمله فاو و اطراف بصره، در دست داشتند، با این تصور که عراق قدرتی برای بازپس‌گیری این مناطق ندارد، مناطق اشغالی را ترک کرده و در کرمانشاه جلسه ‌ای برای شرکت در انتخابات مجلس برگزار نمودند.[۲۵۴] در طرف مقابل عراق بعد از شکست در نبرد اول فاو و بعد از عملیات کربلای ۵ شروع به طراحی عملیاتی دقیق و بزرگ برای بازپس‌گیری خاک خود نموده بود. آن‌ها با افزایش بودجه نظامی، خرید تجهیزات مدرن، افزایش سربازگیری و همچنین تشکیل تیپ‌های جدید گارد ریاست جمهوری تجدید قوا نموده بودند.

عملیات توکلنا علی‌الله

در بهار ۱۳۶۷ عراق، عملیات توکلنا علی‌الله را شروع کرد و با پیروزی دور از انتظار در مراحل ابتدایی عملیات توانستند مناطق فاو (۲۸ فروردین)، شلمچه و اطراف بصره (۴ خرداد) و جزیره مجنون (۴ تیر) را پس بگیرند. با شکست سنگین ایرانی‌ها در طی این عملیات، فرماندهان عراقی تصمیم به ادامه عملیات گرفتند و علاوه بر بیرون راندن نیروهای ایران از خاک عراق توانستند مجدداً وارد خاک ایران شده و شهر دهلران را در ۲۲ تیر برای بار دوم اشغال کنند. هر چند نیروهای عراق با اعلام اینکه دیگر قصدی برای اشغال خاک ایران ندارند پس از عقب‌نشینی نیروهای نظامی ایران از مناطق اشغالی در شمال عراق، نیروهای عراقی نیز شهر دهلران را تخلیه نموده و به داخل خاک خود بازگشتند.[۲۵۵] شهر مهران نیز در ۳۱ تیر اشغال شد و تا پایان جنگ در اشغال باقی ماند.[۴۰]

دخالت نظامی ایالات متحده

رونالد ریگان در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران را رسماً تهدید کرد که اگر به قطعنامه ۵۹۸ پاسخ منفی بدهد، چاره‌ای جز یک «اقدام عملی» باقی نمی‌ماند.[۲۵۱] . در نتیجه در ۳۰ فروردین ۱۳۶۷ ایالات متحده به نفت‌کش‌ها و سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد.[۲۵۶][۲۵۷] . یک تانکر کویتی با پرچم آمریکا به نام «بریجتُون» که به وسیله یک ناو آمریکایی اسکورت می‌شد با مین ایرانی برخورد کرد. سپس آمریکا در ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۷ (شهریور ۱۳۶۶) کشتی مین‌گذار ایران اَجر را سوراخ و غرق کرد و در ۲۷ مهر ۱۳۶۶، سکوی رشادت و سکوی رسالت را از بین برد.[۵۴] .

عملیات آخوندک

در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ نیروی دریایی آمریکا وارد نبرد دریایی با ایران شد. این نبرد در ظاهر به تلافی برخورد یک مین دریایی رهاشده از کشتی مین‌گذار ایران اجر به ناوچهٔ آمریکایی ساموئل بی. رابرتز در ۲۵ فروردین بود. در این عملیات ۵۶ ایرانی و ۲ آمریکایی (سقوط هلی‌کوپتر) کشته شدند. ناوچه سهند (IIS Faramarz) و ناوچه جوشن نابود شدند. ناوچه سبلان (IIS Rostam) خسارت کلی دید. در بخشی از این نبرد نیروهای آمریکایی در پاسخ به حمله موشکی ایران به یک سکوی نفتی کویت، سکوی نفتی سلمان و سکوهای نفت جزیره سیری را منهدم نمودند.[۲۵۸] .

ساقط کردن هواپیمای مسافری ایران

مقالهٔ اصلی: پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر

در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ یواس‌اس وینسنس آمریکایی به هنگام درگیری با قایق‌های توپدار سپاه پاسداران در نزدیکی جزیره قشم، در شمال تنگه هرمز، در حالی که وارد آب‌های سرزمینی ایران شده بود، هواپیمای غیرنظامی ایرانی شرکت ایران ایر به شماره پرواز ۶۵۵ را هواپیمایی نظامی تشخیص داد و سرنگون کرد. ۲۹۰ مسافر و خدمه هواپیما کشته ‌شدند.[۲۵۹] پس از این اتفاق و سکوت جامعه بین‌المللی در برابر استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی، رهبران ایران به این نتیجه رسیدند که کشورهای حامی عراق از هر روشی برای جلوگیری از پیروزی ایران استفاده می‌کنند و با کمبود نفرات و تجهیزات ایران، توان جنگی ان از بین خواهد رفت.[۲۶۰] .

افزایش فشارها

دولت ایران از داخل کشور نیز تحت فشار زیادی بود.[۲۵۰] در داخل کشور تلاش‌هایی برای مخالفت با جنگ آغاز شده بود و فشارهای اقتصادی بر دولت افزایش یافته بود.[۲۶۱] درآمد نفتی کشور از ۱۵ میلیارد دلار به کمتر از ۶ میلیارد دلار کاهش یافته بود و وضعیت اقتصادی کشور در بدترین حالت خود بود.[۲۶۲] سرانجام فرمانده سپاه محسن رضایی در نامه ‌ای به روح‌ الله خمینی، فهرستی از نیازهای نیروهای نظامی ایران برای ادامه جنگ در ۵ سال آینده را ارائه داد.[۲۵۰] . ... تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح‌های لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم با این وجود فرمانده سپاه پاسداران در ادامه همین نامه بر لزوم ادامه جنگ تأکید کرد. خمینی با شعار خواندن حرف فرمانده سپاه مبنی بر آمادگی برای ادامه جنگ آن را رد کرد.[۲۶۳] دولت میرحسین موسوی اعلام کرد که دولت ظرفیت اختصاص منابع مالی لازم برای تهیه چنین فهرستی را ندارد.[۲۶۴]

قبول قطعنامه ۵۹۸

در اواخر فروردین ۱۳۶۷ پس از عملیات توکلنا علی ‌الله و سه ماه قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ روح‌ الله خمینی دو بار آقای علی اصغر مروارید را که یک روحانی بوده به پاریس نزد بنی صدر می‌فرستد و از او دعوت می‌کند به ایران برگردد و بار دوم می‌گوید اگر برنمی‌گردد لیست کارهایی را که فکر می‌کند باید انجام شود برای او ارسال کند تا ترتیب انجام آنها را بدهد. بنی صدر (به گفته خودش به دلیل ترس از کشته شدن) بازگشت به کشور را نمی‌پذیرد و خمینی را به محتویات نامه اول مردادماه ۱۳۶۳ خود ارجاع می‌دهد.[۲۶۵] .

جلسه تصمیم ‌گیری برای قبول قطعنامه

اکبر هاشمی رفسنجانی وی از مرداد ۱۳۶۰ یعنی پس از برکناری بنی صدر هاشمی فرمانده جنگ می‌شود در بخشی از خاطراتش که بعدها در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ نوشت آورده است: «در روزهای آخر روشن بود که ادامه جنگ مصلحت نیست. هاشمی به عنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا، واقعیت‌ها را به مسئولان و خمینی می‌گوید و عدم امکان پیروزی نظامی را ثابت می‌کند. آیت ‌الله خمینی تصمیم بر کناره‌ گیری از سمت رهبری می‌گیرد چون با آن همه تصریحات که تا آخرین نفر و آخرین قطره خون و تا رفع فتنه در جهان می‌جنگیم، چگونه ناگهان اعلان پذیرش قطعنامه نمایند..» رفسنجانی با تصمیم روح‌ الله خمینی مخالفت می‌کند و پیشنهاد می‌دهد خودش که فرمانده جنگ بوده کناره ‌گیری کند و محاکمه شود. خمینی پیشنهاد محاکمه را نمی‌پذیرد و پیشنهاد می‌دهد خودش مسئولیت را قبول می‌کند. روح‌الله خمینی در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ جلسه ‌ای با حضور مسئولان ارشد حکومتی تشکیل داد و در جمع آنان، از تصمیم خود برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خبر داد.[۳۹] .

اعلام قبول قطعنامه به سازمان ملل

ایران در ۲۷ تیر ماه در نامه ‌ای به دبیرکل وقت سازمان ملل، قطعنامه را پذیرفت و همان شب، خبر پذیرش قطعنامه از صدا و سیما اعلام شد.[۳۹]

پیام به مردم

در ۲۹ تیرماه، پیام معروف روح‌الله خمینی در مورد پذیرش قطعنامه انتشار یافت که در آن او «قبول قطعنامه» را تشبیه به سرکشیدن «جام زهر» کرد و نوشت : با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم. [۲۶۶] .

تصمیم به محاکمه فرماندهان جنگ

در نامه ۲ مرداد ۱۳۶۷ روح‌الله خمینی به علی رازینی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح دستور می‌دهد تا «دادگاه ویژه تخلفات جنگ در کلیه مناطق جنگی بدون مقررات دست و پاگیر» تشکیل شود. به نظر می‌رسد این دستور، متوجه محاکمه فرماندهان مقصر در شکست‌های نظامی ایران است که عملاً بلااجرا می‌ماند.[۳۹] در دستور خمینی آمده است که: «هر عملی که به تشخیص دادگاه موجب شکست جبهه اسلام یا موجب خسارت جانی بوده یا می‌باشد مجازات آن اعدام است.» بلافاصله خلخالی برای حاکمیت شرع و اعدام رحیم صفوی و احمد وحیدی و یک شخص دیگر اعلام آمادگی می‌کند که هاشمی رفسنجانی با وساطت مانع این کار می‌شود.[۲۶۷] محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران نیز قصد داشت استعفا دهد.[۲۶۸] .

عملیات مرصاد

یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، حدود ۵۰۰۰ نیروی سازمان مجاهدین خلق با مقادیری تجهیزات جنگی از محور غرب و از طریق شهرهای مهران و اسلام‌آباد غرب در عملیاتی با عنوان فروغ جاویدان به ایران حمله کردند. هدف این عملیات تسخیر تهران در ۳۳ ساعت بود و مسعود رجوی فرماندهی عملیات را بر عهده داشت. عملیات پاتک ایران عملیات مرصاد نام داشت و طی آن مجاهدین در کمین قرار گرفتند و شکست خوردند.[۲۶۹] . با تداوم عملیات تهاجمی از طرف عراق جامعه جهانی دولت عراق را برای پذیرش آتش‌بس تحت فشار شدید قرار داد.[۲۷۰] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: هفته دفاع مقدس

تاريخ : یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ | 15:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |