غده سرطانی «عادی» نمی‌شود

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و هجدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رضا امینی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و هجده

سرمقاله

* غده سرطانی «عادی» نمی‌شود

* عادی‌سازی فقط بازگشایی سفارت و پرواز مستقیم و چند عکس دست‌دادن و چند امضای دیپلماتیک نیست. عادی‌سازی، شاید آخرین گام فرایند اشغال یک کشور است؛ اشغال وقتی کامل می‌شد که پرونده‌ی جنایت اسرائیل در حافظه‌ی مردم دنیا کم‌رنگ می‌شد و رنج مردم فلسطین به حاشیه ‌می‌رفت. و وقتی رنج فراموش شود، نقشه‌ی اشغال کامل می‌شود. این، معنای واقعی عادی‌سازی است؛ نه یک امضای روی کاغذ، بلکه دستکاری در وجدان عمومی ملت‌های منطقه.

پیش از هفتم اکتبر، منطقه داشت به همین سمت می‌رفت. پیمان ابراهیم با امارات و بحرین آغاز شد و مراکش و سودان هم به این مسیر پیوستند؛ بسته‌ای از همکاری اقتصادی و امنیتی که قرار بود اسرائیل را به «واقعیت روزمره» کشورهای عربی تبدیل کند. قطعه آخر پازل که روابط ریاض-تل‌آویو بود هم در حال جاگذاری بود که اتفاقی افتاد.

طوفان الاقصی این خط را شکست. پروژه‌ی اصلی، یعنی «فراموشی فلسطین»، فروپاشید. فلسطین دوباره به صدر دستور کار ملت‌های جهان برگشت.

از آن‌سو، خیابان‌های جهان غرب به صحنه‌ی یادآوری رنج فلسطین و ظلم اسرائیل بدل شد. از لندن تا سیدنی، صدها تجمع و راهپیماییِ پی‌درپی، از یک اعتراض هیجانی و کم‌عمق به جنبشی آگاهانه و پایدار بدل شد.

در لندن و نیویورک و پاریس، مردم با پرچم و چفیه فلسطین به خیابان آمدند تا نشان دهند افکار عمومی دیگر حاضر نیست رنج مردم غزه را عادی ببیند.

وقتی خیابان‌ها به حرکت درآمد، موجِ به رسمیت شناختن دولت فلسطین پس از طوفان الاقصی هم شتاب گرفت: سال ۲۰۲۴ با اسپانیا، ایرلند و نروژ آغاز شد و در ۲۰۲۵، کشورهای بیشتری هم‌صدا شدند.

اوج این روند جایی بود که لندن، اوتاوا و کانبرا در سپتامبر اعلام کردند دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسند؛ حرکتی صریح برای فشار بر تل‌آویو و خروج خودشان از فشار افکار عمومی.

امروز، بیش از ۱۴۰ کشور فلسطین را به‌عنوان دولت رسمی پذیرفته‌اند. این یعنی عادی‌سازی اسرائیل، حتی در سطح دولت‌های غیرمنطقه هم دیگر یک خیابان یک‌طرفه نیست.

در کنار این‌ها، در نوامبر ۲۰۲۴ دیوان کیفری بین‌المللی برای نتانیاهو و گالانت حکم تعقیب صادر کرد؛ تصمیمی که هزینه‌ی سیاسی عکس‌های دست‌دادنِ بی‌هزینه‌ی گذشته را بالا برد و هر پروژه‌ی صلحِ دروغین را بیش از پیش رسوا کرد.

در خودِ میدان هم آنچه تل‌آویو شرط صلح می‌نامید، یعنی خلع سلاح کامل غزه و حماس، رخ نداد. حتی تحلیلگران نزدیک به رژیم هم نوشتند که هیچ‌کس نمی‌تواند حماس را خلع سلاح کند.

پرونده‌ی غزه در کنار پرونده‌های اخیر جنایات رسمی و آشکار صهیونیست‌ها در لبنان، سوریه، ایران و قطر نشان می‌دهد که اسرائیل دیگر نمی‌تواند در نقش «عنصر عادی» ظاهر شود و هرچه زمان می‌گذرد، این حقیقت برای ملت‌های منطقه روشن‌تر می‌شود که امام فرمودند: این یک غده سرطانی است در یک گوشه ممالک‌‌ ‌‌اسلامی، و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان «قدس».


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

تاريخ : یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ | 17:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |