صلح آمریکایی بوی خون میدهد

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و هفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علیمحمد صانعی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و هفت
سرمقاله
صلح آمریکایی بوی خون میدهد
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در سخنرانیهای مختلف در تلاش برای تثبیت این گزاره است که بهدنبال نجات غرب آسیا و برقراری صلح در این منطقه است. این ادعا، بازی جدید ترامپ برای کسب منافع است و صلح مد نظر وی چیزی جز تحمیل اراده آمریکا بر دیگران نیست، اما پایه و اساس همین ادعا نیز بسیار مضحک است. چرا که اساساً آمریکا خود با ایجاد پایگاههای نظامی گسترده باعثوبانی تمام مشکلات و چالشهای موجود در غرب آسیا بهشمار میرود و اکنون ژست ناجی گرفتن از سوی ترامپ لطیفهای سیاسی است.
آمریکا در بیش از دو دهه گذشته، نقشی ویرانگر در نظم سیاسی، امنیتی و اجتماعی منطقه ایفا کرده است. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، سیاست خارجی آمریکا تهاجمیتر از قبل شد و با سیاست ادعایی «مبارزه با تروریسم» رویکردی مداخلهگرایانه و نظامیمحور را بیش از گذشته در پیش گرفت. این تغییر راهبرد، بهانهای برای حضور گسترده نظامی در منطقه و اجرای سیاستهایی شد که نهتنها موجب افزایش ثبات نشد، بلکه زمینهساز چرخهای از ناامنی، فروپاشی دولتها و ظهور گروههای تروریستی شد.
در این چارچوب، حمله آمریکا به افغانستان در سال۲۰۰۱ و عراق در سال۲۰۰۳ بهعنوان دو محور اصلی «جنگ پیشدستانه» تعریف شد. ادعای وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق و حمایت طالبان از تروریسم، به ابزار آمریکا برای مشروعیتبخشی به این مداخلات تبدیل شد؛ بااینحال، در هر دو مورد، ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشورها پس از مداخله دچار فروپاشی شدند.
نابودی نهادهای دولتی، حذف نیروهای بومی از ساختار قدرت و گسترش احساس بیعدالتی و تحقیر اجتماعی، بستری مناسب برای رشد گروههای تروریستی نظیر القاعده و بعدها داعش فراهم کرد. در واقع، سیاستهای ادعایی آمریکا بهجای مبارزه با تروریسم به بازتولید و گسترش آن انجامید. حتی مقامات سیاسی این کشور از جمله ترامپ بارها اعتراف کردهاند که داعش اساساً محصول نهادهای اطلاعاتی آمریکا بوده است.
از سوی دیگر حمایت همهجانبه آمریکا از اسرائیل باعث شد که چرخه بیثباتی و جنایت در غرب آسیا وارد عمیقترین مرحله خود شود. جایی که رژیم صهیونیستی با سلاحهای آمریکایی طی دو سال ۶۷ هزار فلسطینی را شهید و با به کار بردن ۲۰۰ هزار تن بمب، غزه را ویران کرد، با حملات گسترده شمار زیادی از مردم لبنان را به شهادت رساند، زیرساختهای یمن و سوریه را هدف قرار داد و در نهایت حملات تروریستی به ایران را بهعنوان یکی از پایههای اصلی صلح ادعایی در منطقه انجام داد.
این رفتارها و کنشگریهای آمریکا در بیش از دو دهه اخیر باعث شده که غرب آسیا بهعنوان بحرانیترین منطقه در عرصه بینالملل شناخته شود و علت این مسئله نیز مستقیم به سیاستهای جنگطلبانه و تندروانه آمریکاییها برمیگردد. حال در این شرایط دونالد ترامپ با گرفتن ژست صلحطلبی به دنبال نجات منطقهای است که خود آن را تبدیل به نقطهای بحرانی کردهاند.
شاید دولت آمریکا بتواند با نمایشهایی همچون نشست شرم الشیخ، مدتی رسانه های جهان را سرگرم کند اما واقعیت آن است که تا وقتی دست از مداخله در امور منطقه برنداشته و قلاده رژیم اسرائیل را نکشد، غرب آسیا روی آرامش به خود نخواهد دید و آتش زیر خاکستر دیر یا زود زبانه خواهد کشید.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
