راز اشغال ۸۰ ساعته و پیروزی ۱۲ روزه

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سیوهفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجتبی بهرامی خلیلآبادی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سیوهفت
سرمقاله
راز اشغال ۸۰ ساعته و پیروزی ۱۲ روزه
هشتاد ساعت. فقط همین. کمتر از چهار شبانهروز طول کشید تا ایرانِ پهلوی سقوط کند. نه آنکه کشور کوچکی بود یا ارتش نداشت یا با نظامیگری آشنا نبود؛ اتفاقاً در بوق و کرنا کرده بودند که ارتش نوین ساختهایم، قشون متّحدالشکل داریم، سربازمان یونیفرم دارد و خودش هم از ۱۲سالگی در ارتش پادویی کرده بود. اما وقتی باید برای ایران میایستاد، نه اراده بود، نه ایمان، نه جرأت.
انگلیس و شوروی از شمال و جنوب ریختند و رضاخان، با اولین اولتیماتوم کشور را دو دستی تقدیم کرد و رفت. یک برگ سیاه در تاریخ معاصر ایران؛ در آن شرایط نه ماندنش خبر خوبی برای مردم بود و نه سقوط کشور به دست اجنبی. اما فقط چند دهه بعد، ماجرای مشابهی رخ داد با نتیجهای دقیقاً برعکس.
مقابل ایران دو قدرت اتمی و تمام تکنولوژی نظامی و اطلاعاتی و الکترونیکی غرب بودند و با این حال، در اهدافشان شکست خوردند. چرا؟ چون اینبار ایران «قدرت» واقعی داشت، نه فقط در ظاهر بلکه در میدان.
ما در تاریخمان، از این روزها زیاد داشتهایم. گاهی ایستادهایم، گاهی فرو ریختهایم. هر دو را باید به یاد آورد؛ هم روزهای شیرین را و هم روزهای تلخ را. نه فقط برای حسرت یا افتخار، بلکه برای درس گرفتن. باید یادمان باشد که وقتی قدرت از درون بجوشد، وقتی مردم در صحنه باشند، وقتی فرمان کشور دست خودمان باشد، نتیجه فرق میکند.
در همین جنگ دوازده روزه، همهچیز روی میز بود. فشار دیپلماتیک، حمله سایبری، عملیات پهپادی، عملیات روانی و تبلیغاتی. فکر کردند با این ابزار میشود اراده ملت ایران را خُرد کرد اما برعکس شد. فراموش کرده بودند که ایران، مثل کشورهای منطقه نیست؛ نه وابسته و غیرمردمی است، نه ضعیف و واداده. اینجا پشت حکومت، ملتی است که در سختترین دورانهای جنگ تحمیلی و جنگ اقتصادی ایستاده، هزینه داده، و عقب نرفته است.
و شاید همین ایستادگی و تابآوری است که حالا آنها را گیج کرده. نه فقط تحلیلگران غربی که حتی سران کشورهای مستکبر هم دارند اعتراف میکنند که پروژه تغییر رژیم، بیثمر و شکستخورده است. ایران را نمیشود با تهدید عقب راند. یک مقام نظامی بازنشسته آمریکایی نزدیک به دولت آمریکا اخیر گفته که «ایران هم هر هفته قدرتمندتر و مستحکمتر میشود... تنها چیزی که ما به آن احترام میگذاریم، استفاده از زور است و ایالات متحده تنها زبان زور را میفهمد.» این زبانی است که نه ترجمه نیاز دارد، نه واسطه: زبان قدرت.
درسِ تلخ اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰ این بود: حکومت بدون مشروعیت و مردم سقوط میکنند، حتی اگر یونیفرم و تانک داشته باشند. و درسِ مقاومت ۱۴۰۴ هم این بود: ملّتی که برای حق میجنگد و برای کشورش تصمیم میگیرد شکست نمیخورد حتی اگر دو قدرت اتمی روبرویش باشد.
هم دفاع مقدّس هشتساله و هم دفاع مقدّس دوازده روزه یک اصل را برای ملّت ایران ثابت کرد و آن اصل، این است که صیانت کشور و بازدارندگی کشور از دستاندازی دشمن با مقاومت و اتکا به خود و قویشدن به دست میآید نه با امید و اتّکا به بیگانه.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
