تأویل قرآن
به سبب اختلاف موجود بین مفسران و صاحب نظران علوم قرآنی در معنای تأویل قرآن، دیدگاههای گوناگونی درباره نسبت بین تفسیر و تأویل ابراز شده است.[۸۴] برخی تفسیر و تأویل را به یک معنا دانستهاند. این قول که از ادیبان متقدمی چون ابوعبید قاسم بن سلاّم (متوفی ۲۲۴)[۸۵] و ابوالعباس مبرَّد (متوفی ۲۸۶)[۸۶] نقل شده، به عنوان دیدگاه مشهور مفسران متقدم مطرح است.[۸۷] برخی دیگر، از جمله محمدبن حبیب نیشابوری (متوفی۲۴۵)، این دیدگاه را نپذیرفتهاند.[۸۸] ظاهراً واژه تأویل تقریباً از اواخر قرن سوم به عنوان اصطلاحی مکی برای شرح و توضیح آیات قرآن به کار میرفته و حدود یک قرن بعد واژه تفسیر جانشین آن شده است.[۸۹] هر چنداشاره به تفاوت بین تفسیر و تأویل در آثار متقدمانی چون مقاتل بن سلیمان،(متوفی ۱۵۰)[۹۰] طبری (متوفی ۳۱۰)[۹۱] و ماتریدی (متوفی ۳۳۳)[۹۲] به چشم میخورد، با این حال طبری و ماتریدی در نامگذاری آثار خود درباره شرح و توضیح آیات قرآن [۹۳] از واژه تأویل استفاده کردهاند. [۹۴]
به نظر راغب اصفهانی (۱۴۰۵)[۹۵] تفسیر بیشتر در الفاظ و مفردات، و تأویل بیشتر در معانی و جملات استعمال شده است، ضمن اینکه تأویل معمولاً در مورد کتب آسمانی به کار میرود و تفسیر در مورد کتب دیگر نیز کاربرد دارد.[۹۶]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قـــــرآن شـــــنـــــاســی