عبادت خالصانه خدا در زیارات : وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ

لغت‌نامه دهخدا : عبادت . [ ع ِ دَ ] (ع مص ) عبادة. پرستش کردن . بندگی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || طاعت و نهایت تعظیم برای خدای متعال . (از اقرب الموارد) : جان تو از بهر عبادت شده ست - بسته در این خانه ٔ پراستخوان . ناصرخسرو . گفتم عبادتی که به یک حرف باشد آن - گفتا که عابدونی فی النار والسقر. ناصرخسرو . پس اگرچند روزی صبر باید کرد در رنج عبادت . (کلیله و دمنه) . نان از برای کنج عبادت گرفته اند - صاحبدلان نه کنج عبادت برای نان . سعدی (گلستان) . عبادت بجز خدمت خلق نیست - به تسبیح و سجاده و دلق نیست . سعدی (گلستان) . فرهنگ فارسی معین : (عِ دَ) [ ع . عبادة ] 1 - (مص م .) بندگی کردن و پرستیدن خدا. 2 - (اِمص .) پرستش ، بندگی .

پس از جستجوی فرهنگهای لغت عرب به این نتیجه می رسیم که کلمه «عبد» بر معنایی آمیخته از «اطاعت» و «فروتنی» دلالت می کند. همچنین دانسته می شود منظور از کلمه «عبادة » عملی است که فرمانبری از معبودی را در پی دارد. برای آگاهی از درستی آنچه گفتیم به مراجعی مانند «اساس البلاغه»، «لسان العرب» و «تاج العروس» مراجعه کنید. باید گفت به خاطر معنای خاص «عبد» است که آن را با تشدید - عبد - استعمال می کنند و مثلا می گویند: «عبد الطریق، عبد الشخص»; یعنی جاده را هموار کرد، فلان کس را بنده خود کرد. با توجه به معنایی که گفته شد، هر اطاعتی عبادت نیست. آن اطاعتی عبادت است که محض دیگری باشد. شخصی که برای برآوردن خواسته خود دست به کار می زند، نمی گویند عبادت کرده است. «عبادت» خداكردن دو نوع است: اطاعت از دستورات او در همه شئون زندگى كه آن را عبادت عام گويند و ديگر عبادت بمعنى تذلل توأم با تقديس و نهايت خضوع و آن را عبادت خاص نامند مانند نماز و امثال آن. عبادت را به پرستش،[دهخدا، لغت‌نامه ذیل واژه عبادت] اطاعت و پیروی خاضعانه و خاشعانه و در مواردی به نهایت خضوع و فروتنی معنا کرده ‌اند.[لسان العرب ذیل واژه عبد؛ المفردات ذیل واژه عبد] عبادت به این معنا حالتی در وجود انسان است که خود را نیازمند و در اختیار حقیقتی که او را آفریده است، ببیند. برخى نيز «عبادت» را «اطاعت خاشعانه» دانسته‌ اند [لسان العرب 1 ص171] معانی متعدد به تناسب موارد معانى متعدد به تناسب موارد [المیزان ذیل اِیّاکَ نَعبُدُ] (مثل خضوع، اطاعت و ...) . از زیارت امام مهدي : اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتيت الزکوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر...کنت للرسول ولدا و للقرآن سندا و للامة عضدا و في الطاعة مجتهدا حافظا للعهد و الميثاق، ناکبا عن سبيل الفساق تتأوه تاوه المجهود طويل الرکوع و السجود . گواهي مي‏دهم که تو نماز را برپا داشتي، زکات دادي، به معروف فرمان دادي و از منکر نهي کردي... تو فرزند پيامبر و پشتيبان قرآن و بازوي ملت بودي. تو در طاعت و عبادت، سخت‏کوش و بر عهد و پيمان متعهد بودي. از راه فاسقان رويگردان بودي و چون تلاشگري که از ناي جان ناله برکشيدي. تو رکوع‏ها و سجده‏هاي طولاني داشتي. (بحارالانوار، جلد 98، ص 241). امام حسین علیه السلام: مَنْ عَبَدَ اللّه َ. حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمانیهِ وَکِفایَتِه. [بحارالأنوار، ج. ۷۱، ص. ۱۸۴] هر کس خدا را چنان که حق عبادت اوست، عبادت کند خداوند بیش از آرزو‌ها ونیازش به او عطا مى نماید. امام حسین علیه السلام در یک حدیث نورانی عبادت را به سه نوع تقسیم فرمودند که متن حدیث از تحف العقول این چنین است: «ان قوماً عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار و ان قوماً عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید و ان قوماً عبدوا الله شکراً فتلک عبادة الاحرار و هی افضل العبادة.»[تحف العقول ص 250] گروهی خدا را از روی تحصیل منافع بهشت بندگی می کنند این عبادت تجار است. گروهی خدا را از روی ترس بندگی می کنند این عبادت بردگان است. گروهی خدا را شایسته پرستش می دانند و از اینکه خدا منت بندگی را برآنها نهاد شکر و سپاس او را می گویند. این عبادت آزادگان است که برترین عبادت هاست. پس ای عزیز! اگر بندگی خدای مهربان را بجا نیاوری و به آزادگی آراسته نشوی چگونه می توانی دیگران را به بندگی و طاعت خدا دعوت کنی؟ پس بکوش که عبادت تو از نوع احرار و آزادگان باشد، یعنی همه موجودیت خود را در پرستش خدای عزیز و مهربان ببینی و به طمع بهشت و ترس از دوزخ او را بندگی نکنی، چنانکه مولای متقیان علی علیه السلام فرمود: «الهی ما عبدتک خوفاً من نارک ولاطمعاً فی جنتک ولکن وجدّتک اهل للعبادة فعبدتک.»[جامع السعاده ج 3 ص 115] خدای من تورا از ترس دوزخ و یا به طمع بهشت بندگی نمی کنم، بلکه تورا شایسته پرستش و بندگی یافته ام، از این جهت تورا می پرستم.

عبادت و پرستش خدا برای خاندان نبوّت، هستی و زندگی به شمار می آمد و از مناجات و نیایش به درگاه خدا لذّت می بردند. شب و روز نهان و آشکار همواره به عبادت می پرداختند و امام حسین علیه السّلام نیز یکی از استوانه های این خاندان پاک به شمار می آمد. وی در پیشگاه خدای قادر توانا چونان عارفی به یقین رسیده و اندیشمندی پرستشگر، می ایستاد و هرگاه وضو می گرفت، رنگ از رخسار مبارکش می پرید و بندبند اعضایش به لرزه درمی آمد، سبب آن را از حضرت جویا شدند؛ در پاسخ فرمود: کسی که در پیشگاه خدای توانا ایستاده حق دارد رنگ چهره اش به زردی گراید و اعضای بدنش به لرزه درآید.[جامع الأخبار 76، احقاق الحق 11/ 422] . عصر تاسوعا دشمن خواست حمله کند حضرت شب عاشورا را مهلت گرفت وفرمود. «أنی أحب الصلاة له» (اللهوف، ص‏89) من نماز را دوست دارم. حضرت هیچ تقاضایی از دشمن ندارد جز تأخیر برای نماز با اینکه هیچ ترس و وحشت و هراسی هم از دشمن ندارد. بر ادای نماز در سخت ترین شرایط، پافشاری داشت، به گونه ای که نماز ظهر روز دهم محرم (عاشورا) را در اوج نبرد با سپاهیان دشمن که از هر سو وی را در محاصره داشتند و وجود نازنینش را آماج تیر ساخته بودند، به جا آورد.[ينابيع الموده/ 410، مقتل خوارزمى 2/ 17] . تمامِ شب عاشورا را به دعا و نماز مشغول بودند. «فقام اللیل کله یصلی و یستغفر و یدعو و یتضرع و قام أصحابه کذلک یصلون و یدعون و یستغفرون» (إرشاد مفید، ج‏2، ص‏93) پس ایستاد شب را تا به صبح به نماز و استغفار و دعا و گریه و زاری و همینطور اصحاب او هم به نماز و دعا و استغفار مشغول بودند. (نفس المهوم از ارشاد) «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ»(اللهوف، ص‏91) شب ‌زنده ‌داری کردن پس برای آنها زمزمه‌ ای بود مثل زمزمه زنبور و حال اینکه بخشی در رکوع بخشی در سجد و بخشی ایستاده و نشسته بودند. در کتاب لهوف (از کتابهای تاریخ کربلاست) دارد که شب عاشورا 32 نفر از لشکر یزیدیان آمدند از کنار خیمه‌های امام حسین(ع) و اصحاب رد شوند، وقتی صدای گریه و دعا و ناله و نماز آنها را شنیدند توبه کردند و آمدند طرف حضرت. در ظهر عاشورا نیز هنگامی که «ابوثُمامه» وقت نماز ظهر را به امام(ع) یادآوری کرد، امام حسین(ع) از کار او خشنود شدند و در حقّ او دعا کرده و فرمودند: «نماز را یادآور شدی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد.» (بحارالأنوار، ج45، ص21) . امام علیه السّلام در کمال فروتنی در پیشگاه خدای عزّ و جلّ رهسپار بیت اللّه الحرام می شد تا با خضوع و خشوع تمام مناسک حج را به جای آورد، تا آنجا که بیست و پنج بار پیاده حج انجام داد[سير اعلام النبلاء 3/ 193، مجمع الزوائد 9/ 201]. حالات خضوع و خشوع او در موسم حج در عرفات و نیایش طولانی حضرت با پروردگار خویش که در دامنه کوه به حال ایستاده انجام پذیرفت و مردم گرد او حلقه زده بودند، میان محدثان شیعه و طبقات گوناگون آنان مشهور است. ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام در حق مردم نیکی و احسان و انفاق فراوان داشت، روایت شده آن بزرگوار قطعه ای زمین به ضمیمه اشیاء دیگری به ارث برد و قبل از تحویل گرفتن، همه را صدقه داد وی در تاریکی شب برای فقرا و مستمندان مدینه مواد خوراکی به دوش می کشید و جز پاداش الهی و تقرب به پیشگاهش مزدی درخواست نمی کرد[حياة الامام الحسين 1/ 135].

معنای قرآنی (مفهوم اسلامی عبادت)

مفهوم کلمه «عبد» و مشتقات آن در فرهنگ قرآن و در گستره مفاهیم اسلامی به گونه ای است که همه افعال آدمی را در بر می گیرد. همه انسانها به گونه ای در طریق این مفهوم عام سیر می کنند. عبادت جز پیروی فروتنانه معنایی ندارد و اگر چنین است - که هست- همه آدمیان، از مؤمن ترین مردم گرفته تا کافرترین آنها، عابدند. آنچه بین عبادات فرق می اندازد، «معبود» است، عده ای انسان را عبادت می کنند، دسته ای هوای نفس خود را، گروهی شیطان را و جمعی بتها را. در این میان کسانی هم هستند که فقط خدای یکتا را می پرستند. (ایّاک نعبد) . آنجا که سخن از عبادت اسلامی به میان می آید، همین عامیت و فراگیری معنای آن رخ می نماید:

بر اساس آیات قرآن مفهوم عبادت شامل عبادت دیگر انسان‌ها،[سوره توبه، آیه ۳۱؛ سوره یونس، آیه ۲۸-۲۹] عبادت هوای نفس،[سوره طه، آیه۴۳] عبادت شیطان،[سوره مریم، آیه ۴۴] عبادت بت‌ها[سوره عنکبوت، آیه ۱۷ و ۲۵] و عبادت خداوند[سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره اسراء، آیه۲۳؛ سوره هود، آیه۲] می‌شود.

الف) در آیه 64 آل عمران می خوانیم: «قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ...»; بگو ای اهل کتاب به سخنی روی آورید که میان ما و شما یکسان است، جز خدا را نپرستیم. چنانکه پیداست این آیه، به جای دعوت به اسلام، به عبادت خداوند دعوت می کند. یا آیه 11 سوره زمر: «قل انی امرت ان اعبدالله مخلصا له الدین»; بگو من مامور شده ام خدا را بپرستم و برای او در دین اخلاص ورزم. در این گونه آیات، دعوت به عبادت خداوند عبارت است از قبول و پای بندی به همه مفاهیم شریعت اسلام.

ب) «وَیوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنْتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ فَزَیلْنَا بَینَهُمْ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُمْ مَا كُنْتُمْ إِیانَا تَعْبُدُونَ فَكَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَینَنَا وَبَینَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِینَ»; روزی که همگان را گرد آوریم، به مشرکان می گوییم: شما و معبودهایتان در جایتان بمانید. آنگاه آنها را از یکدیگر جدا خواهیم کرد. معبودهای آنها خواهند گفت: «شما ما را عبادت نمی کردید» همین بس که خدا گواه باشد که ما از عبادت شما بی خبر بودیم. در این دو آیه (آیات 28 و29) سوره یونس) می خوانیم که معبود بعضی از انسانها هوای نفس آنهاست. آنها به خیال خود از بزرگان قوم خود اطاعت می کردند; ولی بی خبر بودند که کارشان عبادت خود و هوای نفسشان است.

ج) صادق آل محمد(ع) در تفسیر آیه 31 سوره توبه: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ...»; آنان احبار و راهبان را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند. فرمود: به خدا سوگند، احبار و راهبان مردم را به عبادت خویش نخواندند، چون می دانستند که مردم به خواسته شان تن نمی دهند; آنها حلال را حرام و حرام را حلال کردند و این گونه مردم، بی آنکه بدانند مطیع آنها شدند. در سخن دیگری از امام(ع) آمده است: «هر که سخن شخصی را بپذیرد و خدا را معصیت کند، آن شخص را عبادت کرده».

د) در آیه 44 سوره مریم می خوانیم: «یا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیطَانَ إِنَّ الشَّیطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیا»; ای پدر، شیطان را پرستش نکن، زیرا شیطان به خدای رحمان نافرمانی کرد. در حقیقت، بت پرستی «آزر» عبادت شیطان بود; زیرا شیطان است که نفس آدمی را به معصیت وسوسه می کند و انسان، با ارتکاب آن، شیطان را معبود خود قرار می دهد.

هـ) در آیه 43 سوره فرقان می خوانیم: «أَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَیهِ وَكِیلًا»; آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را به عنوان معبود برگزیده است؟ آیا می توانی حافظ و نگهبان او باشی؟ قرآن، از هوای نفس، با عنوان «اله» و «معبود» سخن گفته است.

با تدبر در آیاتی که گذشت و مانند آن درمی یابیم که عبادت در اصطلاح دینی و اسلامی، معنایی عام دارد و همه کارهای انسان را، گرچه پیروی از شیطان و هوای نفس باشد، شامل می شود. پس همه کارها بدین معنا عبادتند. اما عبادتی که اسلام می گوید چیزی نیست جز قراردادن کارها و خواهشها در مسیری که امرها و نهی های خداوند نشان می دهد. این ندای دین اسلام را، مسلمانان لبیک می گویند و همه خداوند را عبادت می کنند; عبادتی که در همه عرصه های زندگی شان حضور دارد; در شیوه حکومت، در مسایل مربوط به مردم، در توزیع و تولید و در واجباتی مانند: نماز و روزه و جهاد و ... همه این امور گونه های متفاوتی از عبادت خداوند است. عباداتی که به خواست و اراده خداوند تحقق می پذیرند.

عبادت در روایات

قال الامام علي عليه السّلام : من قام بشرائط العبوديّة اهّل للعتق[غرر الحكم: 8529]. هر كه شرايط بندگي را به جاي آورد، سزاوار آزادي شود.

نقش شناخت در عبادت

قال الامام الرّضا عليه السّلام : أوّل عبادة اللّه معرفته[التوحيد: 34 / 2]. آغاز بندگي خدا، شناخت اوست.

قال الامام علي عليه السّلام : سكّنوا في أنفسكم معرفة ما تعبدون; حتّي ينفعكم ما تحرّكون من الجوارح بعبادة من تعرفون[تحف العقول: 223 و 204]  شناخت خدايي را كه مي‌پرستيد در جان‌هاي خود جاي دهيد تا خم و راست شدن هايتان براي عبادت كسي كه مي‌شناسيدش، شما را سود دهد.

عن علی عليه السّلام : لا خير في عبادة ليس فيها تفقّه[تحف العقول: 223 و 204]. در عبادتي كه با شناخت توأم نباشد، خيري نهفته نيست.

عن علی عليه السّلام : لا خير في عبادة لا علم فيها [تذكرة الخوّاص: 140] عبادتي كه همراه با آگاهي نباشد، ارزشي ندارد.

قال الامام زين العابدين عليه السّلام : لا عبادة الاّ بالتفقّة[تحف العقول: 280]. هيچ عبادتي جز با شناخت ارزش ندراد.

نقش يقين در عبادت

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : لا عبادة الاّ بيقين[كنز الفوائد: 1 / 55]. هيچ عبادتي جز با يقين ارزش ندارد.

قال الامام علي عليه السّلام (لمّا سمع رجلاً من الحروريَّة يتهجّد و يقرأ): نومٌ عَلي يقينٍ خيرٌ مِن صلاةٍ في شكَ.[نهج البلاغه، الحكمة 97] چون صداي عبادت شبانه و تلاوت قرآن مردي از حروريه (خوارج نهروان) را شنيد، فرمود: خوابي كه با يقين همراه باشد، بهتر از نمازي است كه با شكّ توأم باشد.

آداب عبادت

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : أُعبُد اللّه كأنّك تراه، فان لم تكن تراه، فانّه يراك[كنز العمال: 5250، 5252، 5254]. خدا را چنان عبادت كن كه گويي او را مي‌بيني; زيرا اگر تو او را نمي‌بيني او تو را مي‌بيند.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : أُعبُد اللّه و لا تشرك به شيئا، و اعمَلُ للّه كأنّك تراه [كنز العمال: همان]. خدارابندگي كن وهيچ چيزي راشريك اومگردان وبراي خداچنان كاركن كه گويي اورامي‌بيني

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : الاحسان أن تعبد اللّه كأنّك تراه، فان لم تكن تراه فانّه يراك[كنز العمال: همان] احسان اين است كه خدا را چنان عبادت كني كه گويي او را مي‌بيني; زيرا اگر تو او را نمي‌بيني او كه تو را مي‌بيند.

قال الامام الصادق عليه السّلام : (في قصّة يوسف و زليخا): لمّا همّت به و همّ بها، قالت: كما أنت! قال: و لِم؟ قالت: حتّي أُغَطِيَ وجه الصّنم لا يرانا، فذكر اللّه عند ذلك و قد علم أنّ اللّه يراه، فَفَرَّ منها [البحار: 12 / 300 / 95 و ص 301 / 97]. امام صادق ـ عليه السّلام ـ (درباره‌ي داستان يوست و زليخا): چون زليخا آهنگ يوسف كرد و يوسف آهنگ زليخا، زليخا گفت: اندكي درنگ كن. يوسف گفت: چرا؟ زليخا گفت: تا صورت بت را بپوشانم كه ما را نبيند. در اين هنگام يوسف به ياد خدا افتاد و دانست كه خداوند او را مي‌بيند، لذا از زليخا گريخت.

قال الامام الباقر عليه السّلام (أيضا): فقال لها يوسف: ما صَنَعتِ؟ طرحت عليه ثوبا أستحي أن يرانا! قال: فقال يوسف: فأنتِ تستحين من صنمك و هو لا يسمع و لا يبصر، و لا أستحي أنا من ربّي؟! [البحار: 12 / 300 / 95 و ص 301 / 97] در خبري ديگر، امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: يوسف به زليخا گفت: چه كردي؟ زليخا گفت: روي بت پارچه‌اي انداختم؛ زيرا خجالت مي‌كشم كه ما را ببيند. يوسف گفت: تو از بت خود كه نه مي‌شنود و نه مي‌بيند شرم مي‌كني و من از پروردگارم شرم نكنم؟

قال الامام الصادق عليه السّلام في قوله تعالي: (و لا تعملون من عمل الاّ كنّا عليكم شهودا) كان رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اذا قرأ هذه الآية بكي بكاءا شديدا[مجمع البيان: 5 / 180] امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره‌ي آيه‌ي‌ «هيچ عملي نمي‌كنيد جز اين كه وقتي دست به آن مي‌زنيد ما بر شما گواه و ناظريم»، فرمود: رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ هر گاه اين آيه را مي‌خواند به شدّت مي‌گريست.

انواع عبادت

قال الامام علي عليه السّلام : التّفكّر في ملكوت السّماوات و الأرض عبادة المخلصين[غرر الحكم: 1792، 1147]. انديشيدن در ملكوت آسمان‌ها و زمين، عبادت مخلصان است.

عن علی عليه السّلام : التفكّر في آلاء اللّه نعم العبادة.[غرر الحكم: 1792، 1147] انديشيدن در نعمت‌هاي خداوند، نيكو عبادتي است.

في حديث المعراج: يا أحمد، انّ العبادة عشرة أجزاء تسعة منها طلب الحلال، فان أطيب مطعمك و مشربك فأنت في حفظي و كنفي[ارشاد القلوب: 203] در حديث معراج آمده است: اي احمد! عبادت ده قسمت است كه نه قسمت آن طلب روزي حلال مي‌باشد; پس، اگر خوراك و نوشيد نيت پاك و حلال باشد در پناه و حمايت من هستي.

قال رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم : العبادة عشرة أجزاءٍ، تسعة أجزاءٍ في طلب الحلال. [البحار: 103/18/81] عبادت ده بخش است كه نه بخش آن طلب روزي حلال مي‌باشد.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : العبادة سبعون جزءا، و أفضلها جزءاً طَلَبُ الحلال.[معاني الأخبار: 367/1] عبادت هفتاد جزء است و برترين جزء آن طلب روزي حلال است.

قال الامام علي عليه السّلام : انّ من العبادة لين الكلام و افشاء السّلام[غرر الحكم: 3421]. امام علي ـ عليه السّلام ـ : به نرمي سخن گفتن و سلام كردن به مردم عبادت است.

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : نظر الولد الي والديه حبّا لهما عبادة[تحف العقول: 46]. نگاه مهرآميز فرزند به پدر و مادر عبادت است.

قال الامام الصادق عليه السّلام : انّ فوق كلّ عبادة عبادة، و حبّنا أهل البيت أفضل عبادة [المحاسن: 1 / 247 / 462] برتر از هر عبادت، عبادتي است و دوست داشتن ما اهلبيت برترين عبادت مي‌باشد.

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : النّظر الي العالم عبادة، و النّظر الي الامام المقسط عبادة، و النّظر الي الوالدين برأفة و رحمة عبادة، و النّظر الي أخ تَوَدُه في اللّه عزّوجّل عبادة[أمالي الطوسّي: 454 / 1015]. پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : نگريستن به دانشمند عبادت است، نگريستن به پيشواي دادگر عبادت است، نگاه دلسوزانه و مهرآميز به پدر و مادر عبادت است و نگريستن به برادري كه براي خداي عزوجل دوستش داري عبادت است.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : حسن الظّنّ باللّه من عبادة اللّه تعالي[الدرّة الباهرة: 18]. خوش گماني به خداوند، از عبادت خداي تعالي است.

قال الجبرئيل عليه السّلام : يا محمّد، لو كانت عبادتنا علي وجه الأرض لعملنا ثلاث خصال: سقي الماء للمسلمين، و اغاثة أصحاب العيال. و ستر الذّنوب[تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65]. جبرئيل ـ عليه السّلام ـ : اي محمد!! اگر قرار بود ما در روي زمين عبادت كنيم، سه كار مي‌كرديم، آب دادن به مسلمانان، كمك كردن به مردان عيالوار و پوشاندن گناهان (عيب پوشي).

قال المسيح عليه السّلام لرجل: ما تصنع؟ قال: أتعبّد، قال: فمن يعود عليك؟ قال: أخي، قال: أخوك أعبد منك[تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65]. مسيح ـ عليه السّلام ـ به مردي فرمود: چه كار مي‌كني؟ عرض كرد: عبادت پيشه كرده ام. فرمود: پس چه كسي مخارج تو را تأمين مي‌كند؟ عرض كرد: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.

انواع عابدان

قال الامام علي عليه السّلام : انّ قوما عبدوا اللّه رغبة فتلك عبادة التجّار، و انّ قوما عبدو اللّه رهبةً قتلك عبادة العبيد، و انّ قوما عبدو اللّه شكرا فتلك عبادة الأحرار[نهج البلاغه: الحكمة 237]. گروهي به هواي پاداش خدا را عبادت كردند، و اين عبادتِ سوداگران است; دسته‌اي از روي ترس، خدا را عبادت كردند، و اين عبادت بردگان است; و گروهي براي سپاسگذاري خدا را عبادت كردند، و اين عبادت آزادگان است.

قال الامام الصادق عليه السّلام : (انّ) العبّاد ثلاثة، قوم عبدوا اللّه عزّوجل خوفا فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدوا اللّه تبارك و تعالي طلب الثّواب فتلك عبادة الأُجَراءِ، و قوم عبدوا اللّه عزّوجّل حبّا له فتلك عبادة الأحرار، و هي أفضل العبادة[الكافي: 2 / 84 / 5] عبادت كنندگان سه دسته اند: گروهي خداي عزوجل را از ترس عبادت مي‌كنند، كه اين عبادت بردگان است; گروهي خداي تبارك و تعالي را به طمع ثواب عبادت مي‌كنند، كه اين عبادت مزدوران است; و گروهي خداي عزوجل را از سر عشق و محبت به او عبادت مي‌كنند كه اين عبادت آزادگان است و اين برترين عبادت است.

عنه عليه السّلام : انّ النّاس يعبدون اللّه عزّوجّل علي ثلاثة أوجه: فطبقة يعبدونه رغبةً في ثوابه فتلك عبادة الحُرَصاءِ و هو الطّمع، و آخرون يعبدونه فَرَقاً من النّار فتلك عبادة العبيد و هي الرّهبة. و لكنّي أعبده حبّاً له عزّوجّل فتلك عبادة الكرام و هو الأمن؛ لقوله عزّوجّل: (و هم من فزع يومئذ آمنون) و لقوله عزّوجّل: (قل ان كنتم تحبّون اللّه...) فمن أحبّ اللّه أحبّه اللّه عزّوجّل، و من أحبّه الله عزوجل كان من الآمنين.[الخصال: 188/259] مردم در عبادت خداي عزوجل بر سه گروهند: يك گروه او را به هواي پاداشش عبادت مي‌كند كه اين عبادت آزمندان است و آن طمع باشد; گروهي ديگر او را از ترس دوزخ عبادت مي‌كنند كه اين عبادت بردگان است و آن ترس باشد; اما من، خداي عزوجل را به خاطر عشق و محبت به او عبادت مي‌كنم و اين عبادت كريمان است و آن مايه‌ي امن و امان باشد; به دليلِ اين سخن خداي عزوجل كه: «و آنان از ترس و هراس آن روز در امانند» و نيز به دليل اين سخن او عزوجل كه: «بگو اگر خدا را دوست داريد...» بنابراين، هر كه خدا را دوست بدارد خداي عزوجل نيز او را دوست دارد و هر كه خداوند عز و جل دوستش بدارد از وحشت وز قيامت در امان است.

عبادت و پرستش خدا برای خاندان نبوّت، هستی و زندگی به شمار می آمد و از مناجات و نیایش به درگاه خدا لذّت می بردند. شب و روز نهان و آشکار همواره به عبادت می پرداختند و امام حسین علیه السّلام نیز یکی از استوانه های این خاندان پاک به شمار می آمد. وی در پیشگاه خدای قادر توانا چونان عارفی به یقین رسیده و اندیشمندی پرستشگر، می ایستاد و هرگاه وضو می گرفت، رنگ از رخسار مبارکش می پرید و بندبند اعضایش به لرزه درمی آمد، سبب آن را از حضرت جویا شدند؛ در پاسخ فرمود: کسی که در پیشگاه خدای توانا ایستاده حق دارد رنگ چهره اش به زردی گراید و اعضای بدنش به لرزه درآید.[جامع الأخبار 76، احقاق الحق 11/ 422] . عصر تاسوعا دشمن خواست حمله کند حضرت شب عاشورا را مهلت گرفت وفرمود. «أنی أحب الصلاة له» (اللهوف، ص‏89) من نماز را دوست دارم. حضرت هیچ تقاضایی از دشمن ندارد جز تأخیر برای نماز با اینکه هیچ ترس و وحشت و هراسی هم از دشمن ندارد. بر ادای نماز در سخت ترین شرایط، پافشاری داشت، به گونه ای که نماز ظهر روز دهم محرم (عاشورا) را در اوج نبرد با سپاهیان دشمن که از هر سو وی را در محاصره داشتند و وجود نازنینش را آماج تیر ساخته بودند، به جا آورد.[ينابيع الموده/ 410، مقتل خوارزمى 2/ 17] . تمامِ شب عاشورا را به دعا و نماز مشغول بودند. «فقام اللیل کله یصلی و یستغفر و یدعو و یتضرع و قام أصحابه کذلک یصلون و یدعون و یستغفرون» (إرشاد مفید، ج‏2، ص‏93) پس ایستاد شب را تا به صبح به نماز و استغفار و دعا و گریه و زاری و همینطور اصحاب او هم به نماز و دعا و استغفار مشغول بودند. (نفس المهوم از ارشاد) «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ»(اللهوف، ص‏91) شب ‌زنده ‌داری کردن پس برای آنها زمزمه‌ ای بود مثل زمزمه زنبور و حال اینکه بخشی در رکوع بخشی در سجد و بخشی ایستاده و نشسته بودند. در کتاب لهوف (از کتابهای تاریخ کربلاست) دارد که شب عاشورا 32 نفر از لشکر یزیدیان آمدند از کنار خیمه‌های امام حسین(ع) و اصحاب رد شوند، وقتی صدای گریه و دعا و ناله و نماز آنها را شنیدند توبه کردند و آمدند طرف حضرت. در ظهر عاشورا نیز هنگامی که «ابوثُمامه» وقت نماز ظهر را به امام(ع) یادآوری کرد، امام حسین(ع) از کار او خشنود شدند و در حقّ او دعا کرده و فرمودند: «نماز را یادآور شدی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد.» (بحارالأنوار، ج45، ص21) . امام علیه السّلام در کمال فروتنی در پیشگاه خدای عزّ و جلّ رهسپار بیت اللّه الحرام می شد تا با خضوع و خشوع تمام مناسک حج را به جای آورد، تا آنجا که بیست و پنج بار پیاده حج انجام داد[سير اعلام النبلاء 3/ 193، مجمع الزوائد 9/ 201]. حالات خضوع و خشوع او در موسم حج در عرفات و نیایش طولانی حضرت با پروردگار خویش که در دامنه کوه به حال ایستاده انجام پذیرفت و مردم گرد او حلقه زده بودند، میان محدثان شیعه و طبقات گوناگون آنان مشهور است. ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام در حق مردم نیکی و احسان و انفاق فراوان داشت، روایت شده آن بزرگوار قطعه ای زمین به ضمیمه اشیاء دیگری به ارث برد و قبل از تحویل گرفتن، همه را صدقه داد وی در تاریکی شب برای فقرا و مستمندان مدینه مواد خوراکی به دوش می کشید و جز پاداش الهی و تقرب به پیشگاهش مزدی درخواست نمی کرد[حياة الامام الحسين 1/ 135].

معنای قرآنی (مفهوم اسلامی عبادت)

مفهوم کلمه «عبد» و مشتقات آن در فرهنگ قرآن و در گستره مفاهیم اسلامی به گونه ای است که همه افعال آدمی را در بر می گیرد. همه انسانها به گونه ای در طریق این مفهوم عام سیر می کنند. عبادت جز پیروی فروتنانه معنایی ندارد و اگر چنین است - که هست- همه آدمیان، از مؤمن ترین مردم گرفته تا کافرترین آنها، عابدند. آنچه بین عبادات فرق می اندازد، «معبود» است، عده ای انسان را عبادت می کنند، دسته ای هوای نفس خود را، گروهی شیطان را و جمعی بتها را. در این میان کسانی هم هستند که فقط خدای یکتا را می پرستند. (ایّاک نعبد) . آنجا که سخن از عبادت اسلامی به میان می آید، همین عامیت و فراگیری معنای آن رخ می نماید:

بر اساس آیات قرآن مفهوم عبادت شامل عبادت دیگر انسان‌ها،[سوره توبه، آیه ۳۱؛ سوره یونس، آیه ۲۸-۲۹] عبادت هوای نفس،[سوره طه، آیه۴۳] عبادت شیطان،[سوره مریم، آیه ۴۴] عبادت بت‌ها[سوره عنکبوت، آیه ۱۷ و ۲۵] و عبادت خداوند[سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره اسراء، آیه۲۳؛ سوره هود، آیه۲] می‌شود.

الف) در آیه 64 آل عمران می خوانیم: «قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ...»; بگو ای اهل کتاب به سخنی روی آورید که میان ما و شما یکسان است، جز خدا را نپرستیم. چنانکه پیداست این آیه، به جای دعوت به اسلام، به عبادت خداوند دعوت می کند. یا آیه 11 سوره زمر: «قل انی امرت ان اعبدالله مخلصا له الدین»; بگو من مامور شده ام خدا را بپرستم و برای او در دین اخلاص ورزم. در این گونه آیات، دعوت به عبادت خداوند عبارت است از قبول و پای بندی به همه مفاهیم شریعت اسلام.

ب) «وَیوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنْتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ فَزَیلْنَا بَینَهُمْ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُمْ مَا كُنْتُمْ إِیانَا تَعْبُدُونَ فَكَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَینَنَا وَبَینَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِینَ»; روزی که همگان را گرد آوریم، به مشرکان می گوییم: شما و معبودهایتان در جایتان بمانید. آنگاه آنها را از یکدیگر جدا خواهیم کرد. معبودهای آنها خواهند گفت: «شما ما را عبادت نمی کردید» همین بس که خدا گواه باشد که ما از عبادت شما بی خبر بودیم. در این دو آیه (آیات 28 و29) سوره یونس) می خوانیم که معبود بعضی از انسانها هوای نفس آنهاست. آنها به خیال خود از بزرگان قوم خود اطاعت می کردند; ولی بی خبر بودند که کارشان عبادت خود و هوای نفسشان است.

ج) صادق آل محمد(ع) در تفسیر آیه 31 سوره توبه: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ...»; آنان احبار و راهبان را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند. فرمود: به خدا سوگند، احبار و راهبان مردم را به عبادت خویش نخواندند، چون می دانستند که مردم به خواسته شان تن نمی دهند; آنها حلال را حرام و حرام را حلال کردند و این گونه مردم، بی آنکه بدانند مطیع آنها شدند. در سخن دیگری از امام(ع) آمده است: «هر که سخن شخصی را بپذیرد و خدا را معصیت کند، آن شخص را عبادت کرده».

د) در آیه 44 سوره مریم می خوانیم: «یا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیطَانَ إِنَّ الشَّیطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیا»; ای پدر، شیطان را پرستش نکن، زیرا شیطان به خدای رحمان نافرمانی کرد. در حقیقت، بت پرستی «آزر» عبادت شیطان بود; زیرا شیطان است که نفس آدمی را به معصیت وسوسه می کند و انسان، با ارتکاب آن، شیطان را معبود خود قرار می دهد.

هـ) در آیه 43 سوره فرقان می خوانیم: «أَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَیهِ وَكِیلًا»; آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را به عنوان معبود برگزیده است؟ آیا می توانی حافظ و نگهبان او باشی؟ قرآن، از هوای نفس، با عنوان «اله» و «معبود» سخن گفته است.

با تدبر در آیاتی که گذشت و مانند آن درمی یابیم که عبادت در اصطلاح دینی و اسلامی، معنایی عام دارد و همه کارهای انسان را، گرچه پیروی از شیطان و هوای نفس باشد، شامل می شود. پس همه کارها بدین معنا عبادتند. اما عبادتی که اسلام می گوید چیزی نیست جز قراردادن کارها و خواهشها در مسیری که امرها و نهی های خداوند نشان می دهد. این ندای دین اسلام را، مسلمانان لبیک می گویند و همه خداوند را عبادت می کنند; عبادتی که در همه عرصه های زندگی شان حضور دارد; در شیوه حکومت، در مسایل مربوط به مردم، در توزیع و تولید و در واجباتی مانند: نماز و روزه و جهاد و ... همه این امور گونه های متفاوتی از عبادت خداوند است. عباداتی که به خواست و اراده خداوند تحقق می پذیرند.

عبادت در روایات

قال الامام علي عليه السّلام : من قام بشرائط العبوديّة اهّل للعتق[غرر الحكم: 8529]. هر كه شرايط بندگي را به جاي آورد، سزاوار آزادي شود.

نقش شناخت در عبادت

قال الامام الرّضا عليه السّلام : أوّل عبادة اللّه معرفته[التوحيد: 34 / 2]. آغاز بندگي خدا، شناخت اوست.

قال الامام علي عليه السّلام : سكّنوا في أنفسكم معرفة ما تعبدون; حتّي ينفعكم ما تحرّكون من الجوارح بعبادة من تعرفون[تحف العقول: 223 و 204]  شناخت خدايي را كه مي‌پرستيد در جان‌هاي خود جاي دهيد تا خم و راست شدن هايتان براي عبادت كسي كه مي‌شناسيدش، شما را سود دهد.

عن علی عليه السّلام : لا خير في عبادة ليس فيها تفقّه[تحف العقول: 223 و 204]. در عبادتي كه با شناخت توأم نباشد، خيري نهفته نيست.

عن علی عليه السّلام : لا خير في عبادة لا علم فيها [تذكرة الخوّاص: 140] عبادتي كه همراه با آگاهي نباشد، ارزشي ندارد.

قال الامام زين العابدين عليه السّلام : لا عبادة الاّ بالتفقّة[تحف العقول: 280]. هيچ عبادتي جز با شناخت ارزش ندراد.

نقش يقين در عبادت

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : لا عبادة الاّ بيقين[كنز الفوائد: 1 / 55]. هيچ عبادتي جز با يقين ارزش ندارد.

قال الامام علي عليه السّلام (لمّا سمع رجلاً من الحروريَّة يتهجّد و يقرأ): نومٌ عَلي يقينٍ خيرٌ مِن صلاةٍ في شكَ.[نهج البلاغه، الحكمة 97] چون صداي عبادت شبانه و تلاوت قرآن مردي از حروريه (خوارج نهروان) را شنيد، فرمود: خوابي كه با يقين همراه باشد، بهتر از نمازي است كه با شكّ توأم باشد.

آداب عبادت

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : أُعبُد اللّه كأنّك تراه، فان لم تكن تراه، فانّه يراك[كنز العمال: 5250، 5252، 5254]. خدا را چنان عبادت كن كه گويي او را مي‌بيني; زيرا اگر تو او را نمي‌بيني او تو را مي‌بيند.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : أُعبُد اللّه و لا تشرك به شيئا، و اعمَلُ للّه كأنّك تراه [كنز العمال: همان]. خدارابندگي كن وهيچ چيزي راشريك اومگردان وبراي خداچنان كاركن كه گويي اورامي‌بيني

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : الاحسان أن تعبد اللّه كأنّك تراه، فان لم تكن تراه فانّه يراك[كنز العمال: همان] احسان اين است كه خدا را چنان عبادت كني كه گويي او را مي‌بيني; زيرا اگر تو او را نمي‌بيني او كه تو را مي‌بيند.

قال الامام الصادق عليه السّلام : (في قصّة يوسف و زليخا): لمّا همّت به و همّ بها، قالت: كما أنت! قال: و لِم؟ قالت: حتّي أُغَطِيَ وجه الصّنم لا يرانا، فذكر اللّه عند ذلك و قد علم أنّ اللّه يراه، فَفَرَّ منها [البحار: 12 / 300 / 95 و ص 301 / 97]. امام صادق ـ عليه السّلام ـ (درباره‌ي داستان يوست و زليخا): چون زليخا آهنگ يوسف كرد و يوسف آهنگ زليخا، زليخا گفت: اندكي درنگ كن. يوسف گفت: چرا؟ زليخا گفت: تا صورت بت را بپوشانم كه ما را نبيند. در اين هنگام يوسف به ياد خدا افتاد و دانست كه خداوند او را مي‌بيند، لذا از زليخا گريخت.

قال الامام الباقر عليه السّلام (أيضا): فقال لها يوسف: ما صَنَعتِ؟ طرحت عليه ثوبا أستحي أن يرانا! قال: فقال يوسف: فأنتِ تستحين من صنمك و هو لا يسمع و لا يبصر، و لا أستحي أنا من ربّي؟! [البحار: 12 / 300 / 95 و ص 301 / 97] در خبري ديگر، امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: يوسف به زليخا گفت: چه كردي؟ زليخا گفت: روي بت پارچه‌اي انداختم؛ زيرا خجالت مي‌كشم كه ما را ببيند. يوسف گفت: تو از بت خود كه نه مي‌شنود و نه مي‌بيند شرم مي‌كني و من از پروردگارم شرم نكنم؟

قال الامام الصادق عليه السّلام في قوله تعالي: (و لا تعملون من عمل الاّ كنّا عليكم شهودا) كان رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اذا قرأ هذه الآية بكي بكاءا شديدا[مجمع البيان: 5 / 180] امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره‌ي آيه‌ي‌ «هيچ عملي نمي‌كنيد جز اين كه وقتي دست به آن مي‌زنيد ما بر شما گواه و ناظريم»، فرمود: رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ هر گاه اين آيه را مي‌خواند به شدّت مي‌گريست.

انواع عبادت

قال الامام علي عليه السّلام : التّفكّر في ملكوت السّماوات و الأرض عبادة المخلصين[غرر الحكم: 1792، 1147]. انديشيدن در ملكوت آسمان‌ها و زمين، عبادت مخلصان است.

عن علی عليه السّلام : التفكّر في آلاء اللّه نعم العبادة.[غرر الحكم: 1792، 1147] انديشيدن در نعمت‌هاي خداوند، نيكو عبادتي است.

في حديث المعراج: يا أحمد، انّ العبادة عشرة أجزاء تسعة منها طلب الحلال، فان أطيب مطعمك و مشربك فأنت في حفظي و كنفي[ارشاد القلوب: 203] در حديث معراج آمده است: اي احمد! عبادت ده قسمت است كه نه قسمت آن طلب روزي حلال مي‌باشد; پس، اگر خوراك و نوشيد نيت پاك و حلال باشد در پناه و حمايت من هستي.

قال رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم : العبادة عشرة أجزاءٍ، تسعة أجزاءٍ في طلب الحلال. [البحار: 103/18/81] عبادت ده بخش است كه نه بخش آن طلب روزي حلال مي‌باشد.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : العبادة سبعون جزءا، و أفضلها جزءاً طَلَبُ الحلال.[معاني الأخبار: 367/1] عبادت هفتاد جزء است و برترين جزء آن طلب روزي حلال است.

قال الامام علي عليه السّلام : انّ من العبادة لين الكلام و افشاء السّلام[غرر الحكم: 3421]. امام علي ـ عليه السّلام ـ : به نرمي سخن گفتن و سلام كردن به مردم عبادت است.

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : نظر الولد الي والديه حبّا لهما عبادة[تحف العقول: 46]. نگاه مهرآميز فرزند به پدر و مادر عبادت است.

قال الامام الصادق عليه السّلام : انّ فوق كلّ عبادة عبادة، و حبّنا أهل البيت أفضل عبادة [المحاسن: 1 / 247 / 462] برتر از هر عبادت، عبادتي است و دوست داشتن ما اهلبيت برترين عبادت مي‌باشد.

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : النّظر الي العالم عبادة، و النّظر الي الامام المقسط عبادة، و النّظر الي الوالدين برأفة و رحمة عبادة، و النّظر الي أخ تَوَدُه في اللّه عزّوجّل عبادة[أمالي الطوسّي: 454 / 1015]. پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : نگريستن به دانشمند عبادت است، نگريستن به پيشواي دادگر عبادت است، نگاه دلسوزانه و مهرآميز به پدر و مادر عبادت است و نگريستن به برادري كه براي خداي عزوجل دوستش داري عبادت است.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : حسن الظّنّ باللّه من عبادة اللّه تعالي[الدرّة الباهرة: 18]. خوش گماني به خداوند، از عبادت خداي تعالي است.

قال الجبرئيل عليه السّلام : يا محمّد، لو كانت عبادتنا علي وجه الأرض لعملنا ثلاث خصال: سقي الماء للمسلمين، و اغاثة أصحاب العيال. و ستر الذّنوب[تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65]. جبرئيل ـ عليه السّلام ـ : اي محمد!! اگر قرار بود ما در روي زمين عبادت كنيم، سه كار مي‌كرديم، آب دادن به مسلمانان، كمك كردن به مردان عيالوار و پوشاندن گناهان (عيب پوشي).

قال المسيح عليه السّلام لرجل: ما تصنع؟ قال: أتعبّد، قال: فمن يعود عليك؟ قال: أخي، قال: أخوك أعبد منك[تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65]. مسيح ـ عليه السّلام ـ به مردي فرمود: چه كار مي‌كني؟ عرض كرد: عبادت پيشه كرده ام. فرمود: پس چه كسي مخارج تو را تأمين مي‌كند؟ عرض كرد: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.

انواع عابدان

قال الامام علي عليه السّلام : انّ قوما عبدوا اللّه رغبة فتلك عبادة التجّار، و انّ قوما عبدو اللّه رهبةً قتلك عبادة العبيد، و انّ قوما عبدو اللّه شكرا فتلك عبادة الأحرار[نهج البلاغه: الحكمة 237]. گروهي به هواي پاداش خدا را عبادت كردند، و اين عبادتِ سوداگران است; دسته‌اي از روي ترس، خدا را عبادت كردند، و اين عبادت بردگان است; و گروهي براي سپاسگذاري خدا را عبادت كردند، و اين عبادت آزادگان است.

قال الامام الصادق عليه السّلام : (انّ) العبّاد ثلاثة، قوم عبدوا اللّه عزّوجل خوفا فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدوا اللّه تبارك و تعالي طلب الثّواب فتلك عبادة الأُجَراءِ، و قوم عبدوا اللّه عزّوجّل حبّا له فتلك عبادة الأحرار، و هي أفضل العبادة[الكافي: 2 / 84 / 5] عبادت كنندگان سه دسته اند: گروهي خداي عزوجل را از ترس عبادت مي‌كنند، كه اين عبادت بردگان است; گروهي خداي تبارك و تعالي را به طمع ثواب عبادت مي‌كنند، كه اين عبادت مزدوران است; و گروهي خداي عزوجل را از سر عشق و محبت به او عبادت مي‌كنند كه اين عبادت آزادگان است و اين برترين عبادت است.

عنه عليه السّلام : انّ النّاس يعبدون اللّه عزّوجّل علي ثلاثة أوجه: فطبقة يعبدونه رغبةً في ثوابه فتلك عبادة الحُرَصاءِ و هو الطّمع، و آخرون يعبدونه فَرَقاً من النّار فتلك عبادة العبيد و هي الرّهبة. و لكنّي أعبده حبّاً له عزّوجّل فتلك عبادة الكرام و هو الأمن؛ لقوله عزّوجّل: (و هم من فزع يومئذ آمنون) و لقوله عزّوجّل: (قل ان كنتم تحبّون اللّه...) فمن أحبّ اللّه أحبّه اللّه عزّوجّل، و من أحبّه الله عزوجل كان من الآمنين.[الخصال: 188/259] مردم در عبادت خداي عزوجل بر سه گروهند: يك گروه او را به هواي پاداشش عبادت مي‌كند كه اين عبادت آزمندان است و آن طمع باشد; گروهي ديگر او را از ترس دوزخ عبادت مي‌كنند كه اين عبادت بردگان است و آن ترس باشد; اما من، خداي عزوجل را به خاطر عشق و محبت به او عبادت مي‌كنم و اين عبادت كريمان است و آن مايه‌ي امن و امان باشد; به دليلِ اين سخن خداي عزوجل كه: «و آنان از ترس و هراس آن روز در امانند» و نيز به دليل اين سخن او عزوجل كه: «بگو اگر خدا را دوست داريد...» بنابراين، هر كه خدا را دوست بدارد خداي عزوجل نيز او را دوست دارد و هر كه خداوند عز و جل دوستش بدارد از وحشت وز قيامت در امان است.

عبادت و پرستش خدا برای خاندان نبوّت، هستی و زندگی به شمار می آمد و از مناجات و نیایش به درگاه خدا لذّت می بردند. شب و روز نهان و آشکار همواره به عبادت می پرداختند و امام حسین علیه السّلام نیز یکی از استوانه های این خاندان پاک به شمار می آمد. وی در پیشگاه خدای قادر توانا چونان عارفی به یقین رسیده و اندیشمندی پرستشگر، می ایستاد و هرگاه وضو می گرفت، رنگ از رخسار مبارکش می پرید و بندبند اعضایش به لرزه درمی آمد، سبب آن را از حضرت جویا شدند؛ در پاسخ فرمود: کسی که در پیشگاه خدای توانا ایستاده حق دارد رنگ چهره اش به زردی گراید و اعضای بدنش به لرزه درآید.[جامع الأخبار 76، احقاق الحق 11/ 422] . عصر تاسوعا دشمن خواست حمله کند حضرت شب عاشورا را مهلت گرفت وفرمود. «أنی أحب الصلاة له» (اللهوف، ص‏89) من نماز را دوست دارم. حضرت هیچ تقاضایی از دشمن ندارد جز تأخیر برای نماز با اینکه هیچ ترس و وحشت و هراسی هم از دشمن ندارد. بر ادای نماز در سخت ترین شرایط، پافشاری داشت، به گونه ای که نماز ظهر روز دهم محرم (عاشورا) را در اوج نبرد با سپاهیان دشمن که از هر سو وی را در محاصره داشتند و وجود نازنینش را آماج تیر ساخته بودند، به جا آورد.[ينابيع الموده/ 410، مقتل خوارزمى 2/ 17] . تمامِ شب عاشورا را به دعا و نماز مشغول بودند. «فقام اللیل کله یصلی و یستغفر و یدعو و یتضرع و قام أصحابه کذلک یصلون و یدعون و یستغفرون» (إرشاد مفید، ج‏2، ص‏93) پس ایستاد شب را تا به صبح به نماز و استغفار و دعا و گریه و زاری و همینطور اصحاب او هم به نماز و دعا و استغفار مشغول بودند. (نفس المهوم از ارشاد) «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ»(اللهوف، ص‏91) شب ‌زنده ‌داری کردن پس برای آنها زمزمه‌ ای بود مثل زمزمه زنبور و حال اینکه بخشی در رکوع بخشی در سجد و بخشی ایستاده و نشسته بودند. در کتاب لهوف (از کتابهای تاریخ کربلاست) دارد که شب عاشورا 32 نفر از لشکر یزیدیان آمدند از کنار خیمه‌های امام حسین(ع) و اصحاب رد شوند، وقتی صدای گریه و دعا و ناله و نماز آنها را شنیدند توبه کردند و آمدند طرف حضرت. در ظهر عاشورا نیز هنگامی که «ابوثُمامه» وقت نماز ظهر را به امام(ع) یادآوری کرد، امام حسین(ع) از کار او خشنود شدند و در حقّ او دعا کرده و فرمودند: «نماز را یادآور شدی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد.» (بحارالأنوار، ج45، ص21) . امام علیه السّلام در کمال فروتنی در پیشگاه خدای عزّ و جلّ رهسپار بیت اللّه الحرام می شد تا با خضوع و خشوع تمام مناسک حج را به جای آورد، تا آنجا که بیست و پنج بار پیاده حج انجام داد[سير اعلام النبلاء 3/ 193، مجمع الزوائد 9/ 201]. حالات خضوع و خشوع او در موسم حج در عرفات و نیایش طولانی حضرت با پروردگار خویش که در دامنه کوه به حال ایستاده انجام پذیرفت و مردم گرد او حلقه زده بودند، میان محدثان شیعه و طبقات گوناگون آنان مشهور است. ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام در حق مردم نیکی و احسان و انفاق فراوان داشت، روایت شده آن بزرگوار قطعه ای زمین به ضمیمه اشیاء دیگری به ارث برد و قبل از تحویل گرفتن، همه را صدقه داد وی در تاریکی شب برای فقرا و مستمندان مدینه مواد خوراکی به دوش می کشید و جز پاداش الهی و تقرب به پیشگاهش مزدی درخواست نمی کرد[حياة الامام الحسين 1/ 135].

معنای قرآنی (مفهوم اسلامی عبادت)

مفهوم کلمه «عبد» و مشتقات آن در فرهنگ قرآن و در گستره مفاهیم اسلامی به گونه ای است که همه افعال آدمی را در بر می گیرد. همه انسانها به گونه ای در طریق این مفهوم عام سیر می کنند. عبادت جز پیروی فروتنانه معنایی ندارد و اگر چنین است - که هست- همه آدمیان، از مؤمن ترین مردم گرفته تا کافرترین آنها، عابدند. آنچه بین عبادات فرق می اندازد، «معبود» است، عده ای انسان را عبادت می کنند، دسته ای هوای نفس خود را، گروهی شیطان را و جمعی بتها را. در این میان کسانی هم هستند که فقط خدای یکتا را می پرستند. (ایّاک نعبد) . آنجا که سخن از عبادت اسلامی به میان می آید، همین عامیت و فراگیری معنای آن رخ می نماید:

بر اساس آیات قرآن مفهوم عبادت شامل عبادت دیگر انسان‌ها،[سوره توبه، آیه ۳۱؛ سوره یونس، آیه ۲۸-۲۹] عبادت هوای نفس،[سوره طه، آیه۴۳] عبادت شیطان،[سوره مریم، آیه ۴۴] عبادت بت‌ها[سوره عنکبوت، آیه ۱۷ و ۲۵] و عبادت خداوند[سوره زمر، آیه ۱۱؛ سوره اسراء، آیه۲۳؛ سوره هود، آیه۲] می‌شود.

الف) در آیه 64 آل عمران می خوانیم: «قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ...»; بگو ای اهل کتاب به سخنی روی آورید که میان ما و شما یکسان است، جز خدا را نپرستیم. چنانکه پیداست این آیه، به جای دعوت به اسلام، به عبادت خداوند دعوت می کند. یا آیه 11 سوره زمر: «قل انی امرت ان اعبدالله مخلصا له الدین»; بگو من مامور شده ام خدا را بپرستم و برای او در دین اخلاص ورزم. در این گونه آیات، دعوت به عبادت خداوند عبارت است از قبول و پای بندی به همه مفاهیم شریعت اسلام.

ب) «وَیوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنْتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ فَزَیلْنَا بَینَهُمْ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُمْ مَا كُنْتُمْ إِیانَا تَعْبُدُونَ فَكَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَینَنَا وَبَینَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِینَ»; روزی که همگان را گرد آوریم، به مشرکان می گوییم: شما و معبودهایتان در جایتان بمانید. آنگاه آنها را از یکدیگر جدا خواهیم کرد. معبودهای آنها خواهند گفت: «شما ما را عبادت نمی کردید» همین بس که خدا گواه باشد که ما از عبادت شما بی خبر بودیم. در این دو آیه (آیات 28 و29) سوره یونس) می خوانیم که معبود بعضی از انسانها هوای نفس آنهاست. آنها به خیال خود از بزرگان قوم خود اطاعت می کردند; ولی بی خبر بودند که کارشان عبادت خود و هوای نفسشان است.

ج) صادق آل محمد(ع) در تفسیر آیه 31 سوره توبه: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ...»; آنان احبار و راهبان را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند. فرمود: به خدا سوگند، احبار و راهبان مردم را به عبادت خویش نخواندند، چون می دانستند که مردم به خواسته شان تن نمی دهند; آنها حلال را حرام و حرام را حلال کردند و این گونه مردم، بی آنکه بدانند مطیع آنها شدند. در سخن دیگری از امام(ع) آمده است: «هر که سخن شخصی را بپذیرد و خدا را معصیت کند، آن شخص را عبادت کرده».

د) در آیه 44 سوره مریم می خوانیم: «یا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیطَانَ إِنَّ الشَّیطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیا»; ای پدر، شیطان را پرستش نکن، زیرا شیطان به خدای رحمان نافرمانی کرد. در حقیقت، بت پرستی «آزر» عبادت شیطان بود; زیرا شیطان است که نفس آدمی را به معصیت وسوسه می کند و انسان، با ارتکاب آن، شیطان را معبود خود قرار می دهد.

هـ) در آیه 43 سوره فرقان می خوانیم: «أَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَیهِ وَكِیلًا»; آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را به عنوان معبود برگزیده است؟ آیا می توانی حافظ و نگهبان او باشی؟ قرآن، از هوای نفس، با عنوان «اله» و «معبود» سخن گفته است.

با تدبر در آیاتی که گذشت و مانند آن درمی یابیم که عبادت در اصطلاح دینی و اسلامی، معنایی عام دارد و همه کارهای انسان را، گرچه پیروی از شیطان و هوای نفس باشد، شامل می شود. پس همه کارها بدین معنا عبادتند. اما عبادتی که اسلام می گوید چیزی نیست جز قراردادن کارها و خواهشها در مسیری که امرها و نهی های خداوند نشان می دهد. این ندای دین اسلام را، مسلمانان لبیک می گویند و همه خداوند را عبادت می کنند; عبادتی که در همه عرصه های زندگی شان حضور دارد; در شیوه حکومت، در مسایل مربوط به مردم، در توزیع و تولید و در واجباتی مانند: نماز و روزه و جهاد و ... همه این امور گونه های متفاوتی از عبادت خداوند است. عباداتی که به خواست و اراده خداوند تحقق می پذیرند.

عبادت در روایات

قال الامام علي عليه السّلام : من قام بشرائط العبوديّة اهّل للعتق[غرر الحكم: 8529]. هر كه شرايط بندگي را به جاي آورد، سزاوار آزادي شود.

نقش شناخت در عبادت

قال الامام الرّضا عليه السّلام : أوّل عبادة اللّه معرفته[التوحيد: 34 / 2]. آغاز بندگي خدا، شناخت اوست.

قال الامام علي عليه السّلام : سكّنوا في أنفسكم معرفة ما تعبدون; حتّي ينفعكم ما تحرّكون من الجوارح بعبادة من تعرفون[تحف العقول: 223 و 204]  شناخت خدايي را كه مي‌پرستيد در جان‌هاي خود جاي دهيد تا خم و راست شدن هايتان براي عبادت كسي كه مي‌شناسيدش، شما را سود دهد.

عن علی عليه السّلام : لا خير في عبادة ليس فيها تفقّه[تحف العقول: 223 و 204]. در عبادتي كه با شناخت توأم نباشد، خيري نهفته نيست.

عن علی عليه السّلام : لا خير في عبادة لا علم فيها [تذكرة الخوّاص: 140] عبادتي كه همراه با آگاهي نباشد، ارزشي ندارد.

قال الامام زين العابدين عليه السّلام : لا عبادة الاّ بالتفقّة[تحف العقول: 280]. هيچ عبادتي جز با شناخت ارزش ندراد.

نقش يقين در عبادت

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : لا عبادة الاّ بيقين[كنز الفوائد: 1 / 55]. هيچ عبادتي جز با يقين ارزش ندارد.

قال الامام علي عليه السّلام (لمّا سمع رجلاً من الحروريَّة يتهجّد و يقرأ): نومٌ عَلي يقينٍ خيرٌ مِن صلاةٍ في شكَ.[نهج البلاغه، الحكمة 97] چون صداي عبادت شبانه و تلاوت قرآن مردي از حروريه (خوارج نهروان) را شنيد، فرمود: خوابي كه با يقين همراه باشد، بهتر از نمازي است كه با شكّ توأم باشد.

آداب عبادت

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : أُعبُد اللّه كأنّك تراه، فان لم تكن تراه، فانّه يراك[كنز العمال: 5250، 5252، 5254]. خدا را چنان عبادت كن كه گويي او را مي‌بيني; زيرا اگر تو او را نمي‌بيني او تو را مي‌بيند.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : أُعبُد اللّه و لا تشرك به شيئا، و اعمَلُ للّه كأنّك تراه [كنز العمال: همان]. خدارابندگي كن وهيچ چيزي راشريك اومگردان وبراي خداچنان كاركن كه گويي اورامي‌بيني

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : الاحسان أن تعبد اللّه كأنّك تراه، فان لم تكن تراه فانّه يراك[كنز العمال: همان] احسان اين است كه خدا را چنان عبادت كني كه گويي او را مي‌بيني; زيرا اگر تو او را نمي‌بيني او كه تو را مي‌بيند.

قال الامام الصادق عليه السّلام : (في قصّة يوسف و زليخا): لمّا همّت به و همّ بها، قالت: كما أنت! قال: و لِم؟ قالت: حتّي أُغَطِيَ وجه الصّنم لا يرانا، فذكر اللّه عند ذلك و قد علم أنّ اللّه يراه، فَفَرَّ منها [البحار: 12 / 300 / 95 و ص 301 / 97]. امام صادق ـ عليه السّلام ـ (درباره‌ي داستان يوست و زليخا): چون زليخا آهنگ يوسف كرد و يوسف آهنگ زليخا، زليخا گفت: اندكي درنگ كن. يوسف گفت: چرا؟ زليخا گفت: تا صورت بت را بپوشانم كه ما را نبيند. در اين هنگام يوسف به ياد خدا افتاد و دانست كه خداوند او را مي‌بيند، لذا از زليخا گريخت.

قال الامام الباقر عليه السّلام (أيضا): فقال لها يوسف: ما صَنَعتِ؟ طرحت عليه ثوبا أستحي أن يرانا! قال: فقال يوسف: فأنتِ تستحين من صنمك و هو لا يسمع و لا يبصر، و لا أستحي أنا من ربّي؟! [البحار: 12 / 300 / 95 و ص 301 / 97] در خبري ديگر، امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: يوسف به زليخا گفت: چه كردي؟ زليخا گفت: روي بت پارچه‌اي انداختم؛ زيرا خجالت مي‌كشم كه ما را ببيند. يوسف گفت: تو از بت خود كه نه مي‌شنود و نه مي‌بيند شرم مي‌كني و من از پروردگارم شرم نكنم؟

قال الامام الصادق عليه السّلام في قوله تعالي: (و لا تعملون من عمل الاّ كنّا عليكم شهودا) كان رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اذا قرأ هذه الآية بكي بكاءا شديدا[مجمع البيان: 5 / 180] امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره‌ي آيه‌ي‌ «هيچ عملي نمي‌كنيد جز اين كه وقتي دست به آن مي‌زنيد ما بر شما گواه و ناظريم»، فرمود: رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ هر گاه اين آيه را مي‌خواند به شدّت مي‌گريست.

انواع عبادت

قال الامام علي عليه السّلام : التّفكّر في ملكوت السّماوات و الأرض عبادة المخلصين[غرر الحكم: 1792، 1147]. انديشيدن در ملكوت آسمان‌ها و زمين، عبادت مخلصان است.

عن علی عليه السّلام : التفكّر في آلاء اللّه نعم العبادة.[غرر الحكم: 1792، 1147] انديشيدن در نعمت‌هاي خداوند، نيكو عبادتي است.

في حديث المعراج: يا أحمد، انّ العبادة عشرة أجزاء تسعة منها طلب الحلال، فان أطيب مطعمك و مشربك فأنت في حفظي و كنفي[ارشاد القلوب: 203] در حديث معراج آمده است: اي احمد! عبادت ده قسمت است كه نه قسمت آن طلب روزي حلال مي‌باشد; پس، اگر خوراك و نوشيد نيت پاك و حلال باشد در پناه و حمايت من هستي.

قال رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم : العبادة عشرة أجزاءٍ، تسعة أجزاءٍ في طلب الحلال. [البحار: 103/18/81] عبادت ده بخش است كه نه بخش آن طلب روزي حلال مي‌باشد.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : العبادة سبعون جزءا، و أفضلها جزءاً طَلَبُ الحلال.[معاني الأخبار: 367/1] عبادت هفتاد جزء است و برترين جزء آن طلب روزي حلال است.

قال الامام علي عليه السّلام : انّ من العبادة لين الكلام و افشاء السّلام[غرر الحكم: 3421]. امام علي ـ عليه السّلام ـ : به نرمي سخن گفتن و سلام كردن به مردم عبادت است.

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : نظر الولد الي والديه حبّا لهما عبادة[تحف العقول: 46]. نگاه مهرآميز فرزند به پدر و مادر عبادت است.

قال الامام الصادق عليه السّلام : انّ فوق كلّ عبادة عبادة، و حبّنا أهل البيت أفضل عبادة [المحاسن: 1 / 247 / 462] برتر از هر عبادت، عبادتي است و دوست داشتن ما اهلبيت برترين عبادت مي‌باشد.

قال رسول اللّه صلّي الله عليه و آله و سلّم : النّظر الي العالم عبادة، و النّظر الي الامام المقسط عبادة، و النّظر الي الوالدين برأفة و رحمة عبادة، و النّظر الي أخ تَوَدُه في اللّه عزّوجّل عبادة[أمالي الطوسّي: 454 / 1015]. پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : نگريستن به دانشمند عبادت است، نگريستن به پيشواي دادگر عبادت است، نگاه دلسوزانه و مهرآميز به پدر و مادر عبادت است و نگريستن به برادري كه براي خداي عزوجل دوستش داري عبادت است.

عنه صلّي الله عليه و آله و سلّم : حسن الظّنّ باللّه من عبادة اللّه تعالي[الدرّة الباهرة: 18]. خوش گماني به خداوند، از عبادت خداي تعالي است.

قال الجبرئيل عليه السّلام : يا محمّد، لو كانت عبادتنا علي وجه الأرض لعملنا ثلاث خصال: سقي الماء للمسلمين، و اغاثة أصحاب العيال. و ستر الذّنوب[تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65]. جبرئيل ـ عليه السّلام ـ : اي محمد!! اگر قرار بود ما در روي زمين عبادت كنيم، سه كار مي‌كرديم، آب دادن به مسلمانان، كمك كردن به مردان عيالوار و پوشاندن گناهان (عيب پوشي).

قال المسيح عليه السّلام لرجل: ما تصنع؟ قال: أتعبّد، قال: فمن يعود عليك؟ قال: أخي، قال: أخوك أعبد منك[تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65]. مسيح ـ عليه السّلام ـ به مردي فرمود: چه كار مي‌كني؟ عرض كرد: عبادت پيشه كرده ام. فرمود: پس چه كسي مخارج تو را تأمين مي‌كند؟ عرض كرد: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.

انواع عابدان

قال الامام علي عليه السّلام : انّ قوما عبدوا اللّه رغبة فتلك عبادة التجّار، و انّ قوما عبدو اللّه رهبةً قتلك عبادة العبيد، و انّ قوما عبدو اللّه شكرا فتلك عبادة الأحرار[نهج البلاغه: الحكمة 237]. گروهي به هواي پاداش خدا را عبادت كردند، و اين عبادتِ سوداگران است; دسته‌اي از روي ترس، خدا را عبادت كردند، و اين عبادت بردگان است; و گروهي براي سپاسگذاري خدا را عبادت كردند، و اين عبادت آزادگان است.

قال الامام الصادق عليه السّلام : (انّ) العبّاد ثلاثة، قوم عبدوا اللّه عزّوجل خوفا فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدوا اللّه تبارك و تعالي طلب الثّواب فتلك عبادة الأُجَراءِ، و قوم عبدوا اللّه عزّوجّل حبّا له فتلك عبادة الأحرار، و هي أفضل العبادة[الكافي: 2 / 84 / 5] عبادت كنندگان سه دسته اند: گروهي خداي عزوجل را از ترس عبادت مي‌كنند، كه اين عبادت بردگان است; گروهي خداي تبارك و تعالي را به طمع ثواب عبادت مي‌كنند، كه اين عبادت مزدوران است; و گروهي خداي عزوجل را از سر عشق و محبت به او عبادت مي‌كنند كه اين عبادت آزادگان است و اين برترين عبادت است.

عنه عليه السّلام : انّ النّاس يعبدون اللّه عزّوجّل علي ثلاثة أوجه: فطبقة يعبدونه رغبةً في ثوابه فتلك عبادة الحُرَصاءِ و هو الطّمع، و آخرون يعبدونه فَرَقاً من النّار فتلك عبادة العبيد و هي الرّهبة. و لكنّي أعبده حبّاً له عزّوجّل فتلك عبادة الكرام و هو الأمن؛ لقوله عزّوجّل: (و هم من فزع يومئذ آمنون) و لقوله عزّوجّل: (قل ان كنتم تحبّون اللّه...) فمن أحبّ اللّه أحبّه اللّه عزّوجّل، و من أحبّه الله عزوجل كان من الآمنين.[الخصال: 188/259] مردم در عبادت خداي عزوجل بر سه گروهند: يك گروه او را به هواي پاداشش عبادت مي‌كند كه اين عبادت آزمندان است و آن طمع باشد; گروهي ديگر او را از ترس دوزخ عبادت مي‌كنند كه اين عبادت بردگان است و آن ترس باشد; اما من، خداي عزوجل را به خاطر عشق و محبت به او عبادت مي‌كنم و اين عبادت كريمان است و آن مايه‌ي امن و امان باشد; به دليلِ اين سخن خداي عزوجل كه: «و آنان از ترس و هراس آن روز در امانند» و نيز به دليل اين سخن او عزوجل كه: «بگو اگر خدا را دوست داريد...» بنابراين، هر كه خدا را دوست بدارد خداي عزوجل نيز او را دوست دارد و هر كه خداوند عز و جل دوستش بدارد از وحشت وز قيامت در امان است.

کتاب اهداف قیام امام حسین در زیارات : نوشته حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: کتاب نوشته های باقری ، اهداف قیام امام حسین در زیارات

تاريخ : جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۹۸ | 21:44 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |