روضه شب و روز هشتم ـ مصيبت حضرت علياكبر علیه السلام
شب هشتم محرم منسوب است به حضرت علیاکبر (علیهالسّلام)، فرزند ارشد سیدالشهداء (علیهالسّلام) که در خلقوخو اشبهالناس به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند. حضرت علیاکبر (علیهالسّلام) پسر بزرگ امام حسین (علیهالسلام) و مادرش لیلی بنت ابیمرة بن عروة بن مسعود، از قبیله بنی ثقیف بود.[۱] [۲] [۳] بیشتر منابع کهن تاریخی از او با لقب علیاکبر یاد کردهاند.[۴] [۵] [۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰] منابع سن او را هنگام شهادت، ۱۸، ۲۳ یا ۲۵ سال ضبط کردهاند.[۱۱] [۱۲] [۱۳] . حضرت علیاکبر از نظر ظاهر و خُلق و خوی بسیار شبیه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود، بنابر گزارش اکثر منابع تاریخی، حضرت علیاکبر نخستین فرد از بنیهاشم بود که در کربلا به میدان رفت و شهید شد.[۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] . چنانکه در زیارتنامه حضرت علیاکبر (علیهالسّلام) آمده است: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَوَّلَ قَتیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلیلٍ مِنْ سُلالَةِ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ صَلَّ اللّه ُ عَلَیْکَ وَ عَلی اَبیکَ؛ سلام بر توای اولین شهید از نسل بهترین سلاله پاک از سلسله ابراهیم خلیل (علیهالسّلام)، درود خداوند بر تو و پدرت باد.[۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷] از میان جوانان بنیهاشم، پیش از همه، حضرت علیاکبر (علیهالسّلام) آماده جنگ شد؛ نزد پدر رفت و اجازه نبرد خواست، پدر به او اجازه داد و با ناامیدی از بازگشت او، نگاهی مأیوسانه به قامتشانداخت و آنگاه چشمانش را به زیر افکند. سپس رو به آسمان کرد و گریست؛[۳۸] [۳۹] آنگاه فرمود: اللهم اشهد فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقاً و خلقاً و منطقاً برسولک (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و کنّا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الیه [۴۰] [۴۱] [۴۲] [۴۳] [۴۴] [۴۵] . سید بن طاووس گوید: کسی جز دودمان حسین (علیهالسّلام) با او نمانده بود. علیاکبر (علیهالسّلام) که از زیباترین مردم بود بیرون آمد و از پدرش اذن میدان گرفت. آن حضرت هم اجازه داد. آنگاه به او نگریست؛ نگاه کسی که از او ناامید شده است. ثم نظر الیه نظر ائس آنگاه به آواز بلند این آیه را تلاوت کرد: اِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ اِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ•••ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد. آنها فرزندان و (دودمانی) بودند که از نظر پاکی و تقوا و فضیلت، بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست و از کوششهای آنها در مسیر رسالت خود، آگاه میباشد.[۴۶] [۴۷] . آنگاه علی بن الحسین (علیهماالسّلام) بر آن سپاه تاخت و این رجز را میخواند: انا علیّ بن الحسین بن علیّ•••نحن و بیت اللّه اولی بالنّبیّ•••من شبث و شمر ذاک الدّنیّ•••اضربکم بالسّیف حتّی انثنی•••ضرب غلام هاشمیّ علویّ•••و لا ازال الیوم احمی عن ابی•••تاللّه لا یحکم فینا ابن الدّعی؛ من علی پسر حسین پسر علی (علیهالسّلام) هستم، سوگند به خانه خدا ما به نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اولیتریم از شبث ربعی|شبث و شمر دون، آن قدر به شمشیر بر شما میزنم تا شمشیر بپیچد و بتابد؛ زدن جوان هاشمی علوی، امروز از پدرم حمایت میکنم، قسم به خدا که نباید پسر زیاد دعی درباره ما حکم کند. وی مدتی جنگید. پیکار سخت او را تشنه کرد؛ به سوی خیمه آمد و عرضه داشت: یا اَبَةُ! اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ اَجْحَدَنی فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِن ماءِ سَبیلٍ اَتَقَوّی بِها عَلَی الْاَعْداءِ؛ پدر جان! تشنگی مرا هلاک میکند و سنگینی سلاح مرا به زحمت انداخته. آیا امکان دارد برای من شربت آبی تهیه کنید تا نفسی تازه کرده و در دفع دشمنان نیرو بگیرم؟ هوای گرم، حرارت جنب و جوش در میدان نبرد با اسب و تشنگی، همه و همه بر علیاکبر سخت بود، به این جهت از امام با ادب تمام آب خواست. امّا امام حسین (علیهالسّلام) با شنیدن این تقاضای علی، گریه کرد و فرمود: پسرم بر من دشوار است که تقاضایی کنی و نتوانم آن را بر آورده سازم. امام (علیهالسّلام) انگشتر خودش را به او داد و فرمود: آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن باز گرد، امیدوارم به زودی به دست جدّت سیراب شوی.[۴۸] [۴۹] [۵۰] بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید•••خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا . آنگاه علی بن الحسین (علیهماالسّلام) بر آن سپاه تاخت و این رجز را میخواند: انا علیّ بن الحسین بن علیّ•••نحن و بیت اللّه اولی بالنّبیّ•••من شبث و شمر ذاک الدّنیّ•••اضربکم بالسّیف حتّی انثنی•••ضرب غلام هاشمیّ علویّ•••و لا ازال الیوم احمی عن ابی•••تاللّه لا یحکم فینا ابن الدّعی؛ من علی پسر حسین پسر علی (علیهالسّلام) هستم، سوگند به خانه خدا ما به نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اولیتریم از شبث ربعی|شبث و شمر دون، آن قدر به شمشیر بر شما میزنم تا شمشیر بپیچد و بتابد؛ زدن جوان هاشمی علوی، امروز از پدرم حمایت میکنم، قسم به خدا که نباید پسر زیاد دعی درباره ما حکم کند. وی مدتی جنگید. پیکار سخت او را تشنه کرد؛ به سوی خیمه آمد و عرضه داشت: یا اَبَةُ! اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ اَجْحَدَنی فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِن ماءِ سَبیلٍ اَتَقَوّی بِها عَلَی الْاَعْداءِ؛ پدر جان! تشنگی مرا هلاک میکند و سنگینی سلاح مرا به زحمت انداخته. آیا امکان دارد برای من شربت آبی تهیه کنید تا نفسی تازه کرده و در دفع دشمنان نیرو بگیرم؟
هوای گرم، حرارت جنب و جوش در میدان نبرد با اسب و تشنگی، همه و همه بر علیاکبر سخت بود، به این جهت از امام با ادب تمام آب خواست. امّا امام حسین (علیهالسّلام) با شنیدن این تقاضای علی، گریه کرد و فرمود: پسرم بر من دشوار است که تقاضایی کنی و نتوانم آن را بر آورده سازم. امام (علیهالسّلام) انگشتر خودش را به او داد و فرمود: آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن باز گرد، امیدوارم به زودی به دست جدّت سیراب شوی.[۴۸] [۴۹] [۵۰] بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید•••خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا . وی با وجود تشنگی شدید جنگ نمایانی کرد و تعداد زیادی از دشمنان را به هلاکت رساند.[۵۱] علیاکبر (علیهالسّلام) بار دیگر به دشمن حمله کرد و با شمشیرش آنها را میزد تا آنکه مرة بن منقذ عبدی|مرة بن مُنقذ عبدی ضربتی بر او زد و او را نقش زمین کرد و آن گروه او را محاصره کرده، پیکر مطهرش را با شمشیر قطعه قطعه کردند.[۵۲] [۵۳] [۵۴] [۵۵] خوارزمی بعد از ضربت مرة بن منقذ چنین اضافه میکند که: در این هنگام او دست به گردن اسبش گرفت و اسب او را به سوی لشکر دشمن برد و دشمنان، او را با شمشیر قطعه قطعه کردند.[۵۶] . در مقاتل آمده است که وی چون در آستانه شهادت قرار گرفت، ندایش بلند شد: یا اَبَتاه هذا جَدّی رَسُولُ اللّه ِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قَدْ سَقانی بِکَاْسِهِ الْاَوْفی شَرْبَةً لا اَظْمَاُ بَعْدَها اَبَداً؛ بابا! این جدّم رسول الله است که مرا با کاسهای از آب گوارا سیراب کرد که هرگز بعد از آن تشنه نخواهم شدم. امام سریعاً به بالین علیاکبر آمد و با چشمانی اشکبار فرمود: قَتَلَ اللّه ُ قَوْماً قَتَلُوک؛ پسرم! خداوند بکشد آنانی را که تو را کشتند. آنگاه خم شد، صورت بر چهره خونآلود علی نهاد؛ فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ . سپس اضافه کرد: علَیَ الدُّنیا بَعْدَکَ الْعَفا؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا.[۵۷] [۵۸] [۵۹] . در ماجرای شهادت علیاکبر (علیهالسّلام) حضرت زینب (سلاماللهعلیها) با سرعت از خیمهها بیرون آمد و فریاد زد: وای برادرم، وای فرزند برادرم و خود را بر پیکر آن جوان انداخت. حسین به سوی او آمد و او را به خیمه برد. آنگاه به جوانان بنیهاشم گفت: احملوا اخاکم؛ برادرتان را به خیمهگاه ببرید. جوانان، او را بردند و در جلوی خیمه ای که در مقابل آن میجنگیدند بر زمین نهادند.[۶۰] [۶۱] [۶۲] گروهی از قبیله بنیاسد، جسد او را در کنار پدرش امام حسین (علیهالسلام) به خاک سپردند.[۶۳] [۶۴]
روضه شب هشتم ـ مصيبت علياكبر علیه السلام مقتل
براستي كه زمين و زمان، اصحابي باوفاتر از ياران حسين علیه السلام به خود نديدهاند ؛ كساني كه تا زنده بودند نگذاشتند كه اهل بيت پيامبر علیه السلام پاي به ميدان گذارند... اما لختي، بعد از آنكه آخرين آنان در خون خويش غلتيد، زمان آن رسيد كه جوانان بنيهاشم نيز به مسلخ عشق روانه شوند.
(علي بن الحسين) فرزند آن حضرت از ليلا بنت ابي مره بن عروه بن مسعود معروف به علياكبر، اولين نفر از خاندان امام علیه السلام بود كه اجازه گرفت به ميدان برود.
علي اكبر علیه السلام چه ازطرف پدري و چه از طرف مادري ، به شريفترين مردم نسب ميرساند: پدر و اجداد پدري وي كه نياز به معرفي ندارد. اما از جانب مادر، پدربزرگ مادري وي يعني عروه بن مسعود ثقفي كسي بود كه در راه تبليغ دين اسلام به شهادت رسيد و پيامبر صلی الله علیه و آله در وصفش فرمود: من عيسي بن مريم را مشاهده كردم و عروه بن مسعود از همه كس به او شبيهتر است ؛ و نيز او را يكي از چهار مهتر عرب برشمرد.
علي اكبر بغايت نيكو سيرت و بسيار خوشصورت بود و به دليل شباهت فراوان به پيامبر صلی الله علیه و آله ، هر گاه اصحاب دلشان براي پيامبر صلی الله علیه و آله تنگ ميشد به وي نگاه ميكردند.
تنها دانستن ماجراي زير، معرفت امامگونه وي را بر ما معلوم ميكند:
در يكي از روزهايي كه كاروان عشق از مكه به سوي كربلا در حركت بود ، هنگاميكه نزديكي ظهر در يكي از منازل اتراق كرده بودند ، امام علیه السلام به خواب سبكي فرو رفت و پس از لختي سر بر آورد و فرمود: هاتفي ديدم كه ندا ميداد : شما ميرويد و مرگ به دنبال شما در حركت است. علي اكبر (س) به امام علیه السلام عرض كرد: پدر جان! آيا ما بر حق نيستيم؟ امام علیه السلام پاسخ داد: چرا پسرم، به خدا سوگند كه ما بر حقيم. علي اكبر(س) با رشادت گفت: پس از مرگ هراسي نداريم امام علیه السلام را احساسي از تحسين فرا گرفت و فرمود: پسرم! خدا بهترين جزايي كه ميتواند از پدري به فرزندش بدهد را به تو عطا نمايد. اما روز عاشورا ...
سيره امام حسين علیه السلام آنگونه بود كه از روي رحم و شفقت، به كساني كه اذن ميدان رفتن ميگرفتند، در ابتدا اذن نميداد. اما اين بار تفاوت داشت. به محض آنكه علي اكبر اجازه خواست، امام به وي اذن داد... و اين سنت رسول الله صلی الله علیه و آله بود. ايشان ــ بر خلاف رهبران ديگر كه نزديكان خويش را از معركه دور مي دارند ــ در غزوات هر كس كه به او صلی الله علیه و آله نزديكتر بود را قبل از ديگران به جنگ ميفرستاد .
حسين علیه السلام سپس نگاهي نااميدانه بر قد وبالاي فرزند رشيدش كرد و آنگاه چشم به زير انداخت و گريست...
گمان مدار كه گفتم برو ، دل از تو بريدم *** نفس شمرده زدم همرهت پياده دويدم
دلم به پيش تو ، جان در قفات ، ديده به قامت *** خداي داند و دل شاهد است من چه كشيدم
امام علیه السلام پس از آنكه علياكبر را روانه ميدان ساخت، انگشت به آسمان بلند كرد و محاسن مبارك را به دست گرفت و اينگونه با خداي خويش راز ونياز نمود: اي خدا! شاهد باش كه جواني براي جنگ با اين قوم به سوي آنان رفت كه شبيه ترين مردم در خلقت و خوي و گفتار، به رسول الله صلی الله علیه و آله است كه هرگاه مشتاق ديدار رسول صلی الله علیه و آله تو مي شديم به صورت وي نگاه ميكرديم.
شه عشاق ، خلاق محاسن *** به كف بگرفت آن نيكو محاسن
به آه و ناله گفت: اي داور من *** سوي ميدان كين شد اكبر من
به خلق و خوي آن رفتار و كردار *** بُد اين نورسته همچون شاه مختار
آنگاه اين آيه را قرائت كرد : ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل ابراهيم وآل عمران علي العالمين ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم يعني خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برتري داد ؛ آنها فرزندان (و دودماني) بودند كه (از نظر پاكي و تقوا و فضيلت) بعضي از بعض ديگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و دانا است.
علياكبر به سوي سپاه دشمن تاخت و رجزخوانان جنگي سخت كرد و بسياري از سپاهيان يزيد را به خاك انداخت.
كمكم تشنگي و زخمهاي متعدد، ميرفت كه تاب و توان ازكف اكبر بربايد كه يكي دشمنان ضربهاي بر سر آن حضرت وارد آورد. خون صورت وي را پوشاند و او را از پاي درآورد. علي اكبر دست دور گردن اسب حلقه كرد تا بر زمين نيفتد و اسب در ازدحام دشمن و دشنه، به جاي آنكه وي را به سوي خيمهگاه باز گرداند به قلب دشمن برد. دژخيمان يزيدي دور اسب را گرفتند و از هر سوي بر پيكرش شمشير وارد آوردند آنگونه كه نوشته اند بدنش ريز ريز ( ارباً ارباً ) گرديد.
اينجا بود كه علياكبر ، پدر را صدا كرد كه: يا ابتاه عليك مني الاسلام هذا جدي رسول الله ... ــ پدرجان، خداحافظ ، اين جدم رسول الله صلی الله علیه و آله است كه به بالينم آمده و جامي پر از آب به من مينوشاند...
امام علیه السلام به سرعت خود را به پيكر اكبر رساند و صورت به صورت وي گذاشت و فرمود: علی الدنيا بعدك العفا ــ بعد از تو اي پسرم اف بر اين دنيا باد...
دو چشم خويش بگشا و سؤال كن كه بگويم *** ز خيمه تا سرِ نعش تو من چگونه رسيدم
آنگاه ــ مطابق زيارت مروي از امام صادق علیه السلام ــ مشتي ازخون وي را به آسمان پرتاب كرد و شگفت آنكه قطره اي از آن به زمين برنگشت ...
حضرت زينب (س) كه اين صحنه را ديد شتابان از خيمهها بيرون آمد در حاليكه فرياد ميزد: يا اخياه و يابن اخياه ـ واي برادركم و اي واي بر فرزند برادرم و خود را بر پيكر علي اكبر افكند. امام علیه السلام وي را گرفت و به خيمهها بازگرداند و به جوانان فرمود: برادر خويش را برداريد وبه خيمه ها برسانيد...
آري! امام علیه السلام تمامي شهدا و كشتگان را خود به خيمهها ميآورد ؛ به جز آن دو كشته كه با شهادتشان كمر او را شكستند ؛ پسرش علياكبر (س) ؛ و برادرش ابوالفضل العباس (س) ...
الا لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.
منابع اصلي:
1. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضي، 1364 .
2. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذويالقربی، 1378 .
اشعار روز هشتم محرم؛ حضرت علی اکبر(ع) - نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر - روضه شب هشتم محرم ــ مصيبت علی اكبر(ع) ؛ شبيه پيامبر - ... - روضه شب هشتم ـ مصيبت علياكبر علیه السلام مقتل - روضه حاج آقا مجتبی در عزای حضرت علی اکبر - روزشمار عاشقی؛ روز هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام ... - ویژه نامه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام - حضرت علی اکبر علیه السلام - دانشنامهی اسلامی - حضرت علی اکبر علیه السلام - ويکی شيعه - مرثیه و مداحی حضرت علی اکبر - آوینی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های ده شب اول محرم
روضه های محرم تا اربعین - روضه های دهه اول محرم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 7 محرم 1444 )
• ولادت مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيت اللّه العظمي "سيد محمدهادي ميلاني" (1313 ق)
آيت اللَّه العظمي سيد محمد هادي ميلاني در هفتم محرم سال 1313ق. در نجف اشرف به دنيا آمد. او از سنين كودكي، تحصيلات ديني خود را با فراگيري قرآن آغاز كرد و سپس نزد اساتيد حوزهي علميه نجف به تكميل تحصيلات ديني خود پرداخت، تا آنجا كه علاوه بر تسلط بر علوم ديني، در ادبيات فارسي و عربي ...
• تولد "نجم الدين ابوالفتح يوسف شيباني" جغرافيدان مسلمان (601 ق)
ابوالفتح يوسف بن يعقوب شيباني دمشقي ملقب به ابن مجاور، مورخ و جغرافيدان مسلمان در دمشق به دنيا آمد. دوران كودكي و نوجواني خود را در بغداد سپري كرد و از اساتيد اين شهر بهره برد. سپس به هند رفت و پس از مدتي به سير و سفر در شبه جزيرهي عربستان پرداخت. مهمترين اثر وي به نام تاريخ المُستَبصر، ...
• درگذشت شيخ "جعفر بن حاج محمد نزاري نقدي" (1370 ق)
آيت اللَّه شيخ جعفر بن حاج محمد نزاري، معروف به نقدي از افاضل علماي اماميهي قرن چهاردهم هجري عراق ميباشد. او فقيه اصولي، محدّث رجالي، مفسر، مورخ، اديب و شاعر ماهري بود. وي پس از فراگيري اصول قرائت و خط عربي و فارسي در موطن خويش شهر "العماره" در نزد پدرش حاج محمدبن عبداللَّه نزاري، ...
• ممنوعيت استفاده از نهر فرات براي كاروان امام حسين(ع) به دستور عمر بن سعد (61ق)
پس از آن كه عبيداللَّه بن زياد، لشكريان فراواني براي نبرد با اباعبداللَّه الحسين (ع) به كربلا گسيل داشت و آن حضرت را كاملاً در محاصرهي لشكريان خود قرار داد، نامهاي به عمر بن سعد فرمانده سپاه كربلا نوشت و به او دستور داد: به محض رسيدن نامه، از حسين براي يزيد بيعت بگيرد و چنانچه ...
• مبعوث شدن حضرت موسى (ع)
حضرت موسى علیهالسلام با اهل و عیال و اموال خود از مدین خارج و رهسپار مصر گردید. شبى در بیابان سینا پیاده شدند و به علت سردى هوا به فکر روشن کردن آتش افتادند. در این هنگام موسى علیهالسلام نورى از دور مشاهده کرد و به خیال این که آتش است، عصا را بدست گرفته به طرف نور رفت. خطاب رسید: «اءِنِّى ...
• نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر سختگیری بر امام حسین (ع)
پس از آن که عمر بن سعد وارد کربلا گردید، پیکی به نزد امام حسین علیهالسلام فرستاد و از آن حضرت پرسش کرد که به چه منظوری به این دیار روی آورده است و امام حسین علیهالسلام در پاسخش فرمود: آمدن من به این سرزمین به خاطر دعوت همشهریهای شما بوده است که با ارسال هزاران نامه، مرا به سوی ...
• نبرد سرنوشت ساز هواداران بنی عباس با سپاهیان اموی
پس از آن که قیام مخالفان بنیامیه، فراگیر و سراسر عالم اسلام را دربرگرفت، ابومسلم خراسانی شهرهای شرقی اسلام، یعنی افغانستان، خراسان و شهرهای میانی، مرکزی و جنوبی ایران را یکی پس از دیگری فتح کرد و قحطبه بن شبیب را که از داعیان معروف بنیعباس و از فرماندهان آنان بود با سپاهی بزرگ، ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت "سيد حسين حسيني" رهبر شيعيان پاكستان توسط گروهك سپاه صحابه (14مرداد1367 ش)
شهادت "سيد حسين حسيني" رهبر شيعيان پاكستان توسط گروهك سپاه صحابه (1367 ش) شهيد سيد حسين عارف حسيني در سال 1322 شمسي در دهكدهاي در 20 كيلومتري "پاراچنار" در پيشاور پاكستان متولد گرديد. بعد از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه در موطن خويش، به نجف اشرف عزيمت نموده و تحصيلات علوم ديني خود را آغاز كرد. او از همان آغاز جواني، مبارزه با ستمگريهاي رژيم بعثي عراق را شروع نمود. سپس به حوزه علميه قم مهاجرت كرده، ضمن مبارزه با رژيم طاغوتي ايران، دروس حوزوي را دنبال كرد. او پس از 10 سال، در اثر فعاليتهاي سياسي از ايران اخراج و به موطن خود مهاجرت نمود و در آن جا به تعليم علوم ديني و الهيات پرداخت. سيد عارف حسيني در سال 1357 ش به رياست نهضت فقه جعفري پاكستان و بعد از مدتي به رهبري شيعيان پاكستان انتخاب گرديد. شهيد حسيني همچنين به چهار زبان اردو، عربي، پشتو و فارسي به خوبي تسلط داشت. اين روحاني مجاهد سرانجام در 14 مرداد 1367 شمسي برابر با بيست و يكم ذيحجه 1408 قمري به دست وهابيان متعصب پاكستان در چهل و پنج سالگي به شهادت رسيد و شيعيان پاكستان را در ماتم و عزا فرو برد. امام خميني(ره) در قسمتي از پيام خود در رابطه با شهادت سيد عارف حسين حسيني فرمودند: "بزرگترين فرق روحانيت و علماي متعهد با روحانينماها در همين است كه علماي مبارز اسلام، هميشه هدف تيرهاي زهرآگين جهانخواران بوده اند".
پیام به ملت مسلمان و علمای پاکستان (شهادت سید عارف حسین ...
پیام به ملت مسلمان و علمای پاکستان (شهادت سید عارف حسین ...
تأسف امام از شهادت عارف حسینی با شهادت شهید مطهری یکسان ...
عارف حسینی» فرزند مخلص روح الله (ره) در دل پاکستان ...
مروری بر دیدگاههای سیاسی شهید «سیدعارف الحسینی»
فیشهای حجت الاسلام شهید سید عارف حسین حسینی
شهید حسینی؛ زبان گویای انقلاب اسلامی در پاکستان
نگاھی به زندگی شھید علامه عارف حسین الحسینی
سيد عارف حسين حسينى - دانشنامهی اسلامی
شهید علامه سید عارف حسین حسینی – تسخیر
شهید علامه عارف حسین حسینی - پیام آفتاب
سید عارف حسین حسینی - ويکی شيعه
عارف حسینی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
حسینی، علّامه سیّد عارف حسین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت "مصطفي مازح" در راه اعدام سلمان رشدی (14مرداد1368 ش)
مصطفي مازح جوان انقلابي عضو حزباللَّهلبنان، پس از صدور فرمان تاريخي حضرت امام(ره) مبني بر اعدام سلمانرشدي، نويسنده كتاب موهن آيات شيطاني، خود را به محل اقامت اين نويسنده مرتد در لندن رساند و در حالي كه با خود مقادير زيادي مواد منفجره حمل ميكرد در ساختمان وي جاي گرفت. هرچند در اين انفجار به سلمان رشدي آسيبي نرسيد و مصطفي به شهادت رسيد، ولي پيام رساي امام خميني(ره) در گوش جهانيان به صدا درآمد كه پيروان حضرتش، سلمان رشدي را رها نخواهند كرد.
بازخواني ماجراي شهادت مصطفي مازح
شهید مصطفی مازح - فرهنگنامه آزاد مقاومت اسلامی
جوانی که اولین شهید یک فتوا شد - خبرگزاری مهر | اخبار ایران ...
مروری بر زندگی شهید مصطفی مازح - خبرگزاری مهر | اخبار ...
سد شکنان - شهید مصطفی مازح کیست؟(بمناسبت شهادت)
ناگفته هايي ازقهرمان عمليات ترور سلمان رشدي
زندگی نامه شهید مازح - شهید آسمانی
سلمان رشدی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
طعم مرگ برای سلمان رشدی - تبیان
سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی - موعود
افزایش جایزه اجرای حکم اعدام سلمان رشدی به 3میلیون ...
سلمان رشدي: من يك مرد مرده هستم - سایت خبری تحلیلی تابناك ...
اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري -سلمان رشدي ...
افشاگری همسر سابق سلمان رشدی درباره نویسنده آیات ...
سرانجام سلمان رشدی پس از حکم امام (ره) - صراط نیوز
زندگی جهنمی سلمان رشدی | فرهنگ نیوز
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 14 مرداد 1401 )
شهادت "مصطفی مازح" در راه اعدام سلمان رشدی (1368 ش)
مصطفی مازح جوان انقلابی عضو حزب الله لبنان، پس از صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر اعدام سلمان رشدی، نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی، خود را به محل اقامت این نویسنده مرتد در لندن رساند و در حالی که با خود مقادیر زیادی مواد منفجره حمل میکرد در ساختمان وی جای گرفت. هرچند ...
عمليات نصر 7 با رمز يا فاطمة الزهرا در ارتفاعات دوپازا و سليمانيه توسط سپاه (1366 ش)
عمليات نصر ۷ در چنين روزي از سال ۱۳۶۶ هجري شمسي به همت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به انجام رسيد. نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در تاريخ چهاردهم مردادماه ۱۳۶۶ش، عملياتي تحت عنوان نصر ۷ را در غرب شهرستان سردشت، در ارتفاعات دوپازا و سليمانيه با رمز مبارک يا فاطمةالزهرا (س) ...
شهادت "سيد حسين حسيني" رهبر شيعيان پاكستان توسط گروهك سپاه صحابه (1367 ش)
شهيد سيد حسين عارف حسيني در سال 1322 شمسي در دهكدهاي در 20 كيلومتري "پاراچنار" در پيشاور پاكستان متولد گرديد. بعد از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه در موطن خويش، به نجف اشرف عزيمت نموده و تحصيلات علوم ديني خود را آغاز كرد. او از همان آغاز جواني، مبارزه با ستمگريهاي رژيم بعثي عراق ...
رحلت علامه عارف و حكيم فرزانه "شيخ محمد باقر الفت اصفهاني" (1343 ش)
علامه شيخ محمدباقر الفت اصفهاني در حدود سال 1261 ش (1301 ق) در خاندان علم و تقوا در اصفهان به دنيا آمد. وي فرزند شيخ محمدتقي نجفي معروف به آقا نجفي اصفهاني، روحاني معروف اصفهاني در عصر قاجار بود. وي در ابتدا در زادگاه خود به كسب علوم اسلامي همت گماشت و در جواني راهي حوزه علميه نجف ...
رأي اعتماد مجلس شوراي اسلامي به نخست وزيري دكتر باهنر(1360ش)
به دنبال بركناري بني صدر از مقام رياست جمهوري و انتخاب شهيد رجايي به عنوان رييس جمهور، بنا به پيشنهاد شهيد رجايي، شهيد دكتر محمد جواد باهنر به عنوان نخست وزير به مجلس شوراي اسلامي معرفي گرديد. فرداي آن روز اين پيشنهاد در مجلس مطرح شد و روز 14 مرداد 1360، رأيگيري براي اين منظور صورت ...
شهادت دكتر "حسن آيت" نماينده مجلس شوراي اسلامي (1360 ش)
شهيد دكتر حسن آيت در سال 1317 شمسي در نجف آباد اصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از اخذ ديپلم، وارد دانشگاه شد و در رشتههاي ادبيات و روزنامهنگاري و حقوق، مدرك كارشناسي و در علوم اجتماعي مدرك كارشناسي ارشد و سپس دكتراي علوم انساني را دريافت نمود. دكتر آيت در آغاز نهضت اسلامي در ارتباط ...
صدور فرمان مشروطیت (1285ش)
با به سلطنت رسيدن مظفرالدين شاه، فساد در دربار و فقر و بیعدالتی در جامعه بيداد ميكرد. در ابتدا كليد حركت انقلاب مشروطه از اهانت به روحانيان شروع شد. از آن طرف، به دليل اهانت كارگران بانک روس به قبرستان مسلمانان و اجساد مردگان، مردم به ساختمان در حال احداث با نک روس حمله كردند و ...
شهادت حاج رجب محمدزاده ، جانباز ۷۰ درصد (1395 ش)
حاج رجب محمدزاده جانباز ۷۰ درصد مشهدی، نانوای بسیجی بود که در دوران دفاع مقدس و در سال ۱۳۶۶ در منطقه هور عراق، براثر اصابت خمپاره از ناحیه سر و صورت به درجه جانبازی نائل آمد. وی به دلیل مشکلات تنفسی و عفونت ریه در بیمارستان بستری شد و پس از یک دوره درمان، بهبود یافت اما ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 5 آگوست 2022 )
• تولد "هانري موپاسان" نويسنده و رماننويس شهير فرانسوي (1850م) (ر.ك: 6 ژوئيه)
هانري رونه آلبرت گيدو موپاسان، نويسنده برجسته فرانسوي در پنجم اوت ۱۸۵۰م در ايالت نورماندي فرانسه بهدنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات ابتدايى و متوسطه در زادگاهش، به خدمات دولت پرداخت و در همين زمان، اولين مجموعه شعريش را با نام "خداوند متعال" منتشر كرد. موپاسان در سالهاي بعد با ...
• اختراع موتور ديزل توسط "رودلْفْ ديزل" مهندس آلماني (1895م)
رودلْفْ ديزِل، مخترع آلماني در 18 مارس 1858م به دنيا آمد. وي بخشي از زندگي خود را در فرانسه، انگلستان و سپس آلمان گذراند و در دانشگاه مونيخ به تحصيل پرداخت. ديزل در حين تحصيل متوجه شد كه نود درصد انرژي حاصل از سوخت زغال سنگ در ماشينهاي بخار و همين مقدار انرژي به دست آمده از سوخت ...
• روز استقلال كشور افريقايي "بوركينا فاسو" از استعمار فرانسه (1960م)
بوركينافاسو، از قرن يازدهم ميلادي محل شكلگيري دولتهاي سلطنتي و مقتدري بود كه توسط اقوام بومي موجوديت مييافتند. دولتهايى كه با فراز و نشيب تا قرن بيستم به حكومت خود ادامه دادند. آنچه باعث شد تا دولتهاي اروپايى و به ويژه فرانسه، بر اين منطقه تسلط يابند، جنگهاي محلي و اختلافات ...
• امضاي قرارداد منع آزمايشهاي هستهاي ميان امريكا، شوروي و انگليس (1963م)
پس از خاتمه جنگ جهاني دوم و آغاز دوران جنگ سرد در روابط ميان ابرقدرتها، آزمايشاتِ هستهاي و ساخت موشكهاي قارهپيما و داراي كلاهكهاي هستهاي، جهان را در آستانه جنگي تمام عيار و ويرانگر قرار داد. مسئله كوبا و استقرار موشكهاي شوروي در اين نقطه اوج بحران بود كه بيرون بردن موشكها از ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
روضههای خانگی مزیت و برکات زیادی دارد
از جمله در روایتی آمده است که جبرئیل از طرف خدا بر پیامبر (صلی اللهعلیه و آله) نازل شد و سخن خداوند را در مورد ثواب هزینه کردن در راه عزاداری امام حسین (علیه السلام) بیان می کند؛ «جبرئیل امین از جانب پروردگار جلیل هبوط کرد و گفت: ای محمّد، خدای علیّ اَعلی به تو سلام می رساند و تو را به درود و اِکرام مخصوص می گرداند و به تو می فرماید: "... هرکس در راه عزا و زیارت حسین بن علی علیه السلام به مقدار درهمی انفاق نماید، ملائکه در آنچه انفاق نموده است تا روز قیامت با او داد و ستد می کنند و به ازای هر درهم هفتاد حسنه به وی می دهند و خداوند برای او قصری در بهشت بنا خواهد کرد.» [1]
این گونه مجالس عزاداری علاوه بر آن، باعث شکل گیری و تقویت روابط میان افراد نیز می شود؛ به ویژه در محله های آپارتمانی که زمینه آشنایی کمتر است، قرار گرفتن در اینگونه مراسم، شناخت و همدلی بیشتری میان همسایه ها با همدیگر بوجود می آید.
از دیگر برکات برگزاری روضه های خانگی این است که مردم به راحتی می توانند سؤالات دینی و دغدغه های فردی و اجتماعی خودشان را با روحانی مراسم به اشتراک بگذارند و بازخوردهای مناسبی را از این جهت دریافت کنند.
همچنین حضور فرزندان در این گونه مراسم، باعث می شود که از همان دوره کودکی، گرایشات دینی پیدا کرده و یاد بگیرند که چگونه با اولیای الهی ارتباط برقرار کنند. به علاوه، کودکان با کمک در برگزاری این مراسم در لذت پذیرایی از مهمانان شریک شده و روحیه مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس در آنها تقویت می شود.
در کنار همه این ها، در این عصری که با رشد تکنولوژی، عمق ارتباطات جامعه بشری کم شده، روضه های خانگی فرصت خوبی است که افراد از مشکلات و گرفتاری های همدیگر مطلع شوند و قدمی هر چند کوچک در برطرف کردن گرفتاری های دیگران بردارند. درباره ثواب گره گشایی از کار مومن، امام رضا (علیه السلام) فرمود: «مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ یوْمَ الْقِیامَة؛ هر کس گِرِه از کارِ مؤمنی بگشاید (و غمی را از او بزداید)، خداوند هم در قیامت، کار بسته او را می گشاید (و اندوهش را می زداید).» [2]
البته غم زدایی از مؤمن، گاهی به کمک مالی است، گاهی به همدردی زبانی است، گاهی به رفع ظلم از او، گاهی ادای بدهکاری یا تأمین مسکن و یا حتّی گوش دادن به درد دل های مؤمن مایۀ شادی اوست. بهتر است در مقابل شکایت ها و ناله های مؤمنان سنگ صبور باشیم و با کمک به بندگان خدا در دنیا، آخرت خود را آباد کنیم. [3]
امّا با وجود همه این برکات برای روضه خانگی، ممکن است برخی از این کار اجتناب کنند. اگر عاملی که مانع مراسم روضه در خانه می شود، هزینه های آن است، باید گفت که نیازی نیست که هزینه های گزاف و تکلف آمیزی را برای برگزاری آن در نظر گرفت، بلکه با یک پذایریی ساده (مانند چای و قند) نیز می توان از شرکت کنندگان مراسم پذیرایی کرد. آنچه مهم است نیت و قصد برگزار کننده آن است که برکات زیادی را برای خود مراسم، شرکت کنندگان و برگزارکننده آن به ارمغان می آورد. به امید آن که در این فرصت باقیمانده از ایام محرم و صفر، با احیای هرچه بیشتر و بهتر این سنت حسنه بتوانیم چراغ خیمه امام را روشن تر از قبل نگه داریم.
پیوندها: 1- تَظَلُّمُ الزَّهرَاء، ص 73-74 . 2- اصول کافی، ج 2، ص 200 . 3- محدثی، جواد، حکمت های رضوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام رضا علیه السّلام)، جواد محدثی.
مجلس سوگواری امام حسین (ع) همه ویژگی های مشاهد شریفه و بارگاه های پاک را داراست که این ویژگی ها بنابر روایات چهارده ویژگی است.
روایت آیتالله مجتهدی از عنایت ویژه امام حسین(ع) به روضه خانگی + فیلم
روضه خانگی؛ ذخیره روز مبادا
به این ۷ دلیل حتما روضه خانگی برگزار کنید
یا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا يّامَ اَيّامُ حُزْنٍ كانتْ عَلَينا اَهْلِ الْبَيْتِ عليهم السّلام ؛اى دعبل ! دوست دارم كه برايم شعرى بسرايى و بخوانى ، چرا كه اين روزها روز اندوه و غمى است كه بر ما خاندان رفته است . یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ؛ اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پس تا مى توانى ، از يارى ما كوتاهى مكن .
دعبل!برای امام رضا روضه بخوان!-خبرگزاری رضوی
عزاداری امام صادق برای ا ما م حسین - و یکی فقه
روضه خوانی سید حمیری در محضر امام صادق علیه السلام
روایتی از اهتمام امام صادق(ع) در برپایی "روضههای خانگی"
شعری که دعبل خزاعی برای امام رضا خواند - شهرستان ادب
عزاداری امام حسین علیه السلام در محضر امام صادق (علیه السلام)
عزاداری امام حسین علیه السلام در محضر امامان شیعه علیهم السلام
باید و نبایدهای کربلایی که نشان میدهیم / روضههای خانگی؛ مکانی برای شارژ روحی + فیلم
روضه اخلاص میخواهد؛ نه جمعیت و تشریفات / خانههایمان را به روی امام حسین(ع) بگشاییم
ایام کودکیام پُر از خاطره روضههای خانگی است / فوران خودجوش شور حسینی
ابعاد مختلف روضه های خانگی/ حضرت فاطمه(س) بنیانگذار روضه های خانگی
پیوند روضههای خانگی و انتظار/ حضور ائمه(ع) را در کنارمان داشته باشیم
برگزاری روضه خانگی؛ رمز ساده تبدیل خانه به بهشت تربیت دینی فرزندان
پیوند روضههای خانگی و انتظار/ حضور ائمه(ع) را در کنارمان داشته باشیم
بازخوانی کارکردهای «روضههای خانگی» در تحقق سبک زندگی دینی
روضههای خانگی؛ عرصه هنرنمایی مداحان و قاریان نوجوان و جوان
از ثواب روضه های خانگی چه می دانید ؟ - مجله اینترنتی هارپی
روضههای خانگی نقشی مؤثر در ساختار تربیت خانواده دارد
اهل قرآن فرصت احیای روضههای خانگی را دریابند
شوق روضههای خانگی از کودکی تا بزرگسالی
فرصت ها و آسیب های روضه های خانگی
روضههای خانگی، سنتی دیرینه - ایسنا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
عبادت خالصانه خدا در زیارات : وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
عبادت خالصانه خدا در زیارات : وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
پس از جستجوی فرهنگهای لغت عرب به این نتیجه می رسیم که کلمه «عبد» بر معنایی آمیخته از «اطاعت» و «فروتنی» دلالت می کند. همچنین دانسته می شود منظور از کلمه «عبادة » عملی است که فرمانبری از معبودی را در پی دارد. برای آگاهی از درستی آنچه گفتیم به مراجعی مانند «اساس البلاغه»، «لسان العرب» و «تاج العروس» مراجعه کنید. باید گفت به خاطر معنای خاص «عبد» است که آن را با تشدید - عبد - استعمال می کنند و مثلا می گویند: «عبد الطریق، عبد الشخص»; یعنی جاده را هموار کرد، فلان کس را بنده خود کرد. با توجه به معنایی که گفته شد، هر اطاعتی عبادت نیست. آن اطاعتی عبادت است که محض دیگری باشد. شخصی که برای برآوردن خواسته خود دست به کار می زند، نمی گویند عبادت کرده است. «عبادت» خداكردن دو نوع است: اطاعت از دستورات او در همه شئون زندگى كه آن را عبادت عام گويند و ديگر عبادت بمعنى تذلل توأم با تقديس و نهايت خضوع و آن را عبادت خاص نامند مانند نماز و امثال آن. عبادت را به پرستش،[دهخدا، لغتنامه ذیل واژه عبادت] اطاعت و پیروی خاضعانه و خاشعانه و در مواردی به نهایت خضوع و فروتنی معنا کرده اند.[لسان العرب ذیل واژه عبد؛ المفردات ذیل واژه عبد] عبادت به این معنا حالتی در وجود انسان است که خود را نیازمند و در اختیار حقیقتی که او را آفریده است، ببیند. برخى نيز «عبادت» را «اطاعت خاشعانه» دانسته اند [لسان العرب 1 ص171] معانی متعدد به تناسب موارد معانى متعدد به تناسب موارد [المیزان ذیل اِیّاکَ نَعبُدُ] (مثل خضوع، اطاعت و ...) . از زیارت امام مهدي : اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتيت الزکوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر...کنت للرسول ولدا و للقرآن سندا و للامة عضدا و في الطاعة مجتهدا حافظا للعهد و الميثاق، ناکبا عن سبيل الفساق تتأوه تاوه المجهود طويل الرکوع و السجود . گواهي ميدهم که تو نماز را برپا داشتي، زکات دادي، به معروف فرمان دادي و از منکر نهي کردي... تو فرزند پيامبر و پشتيبان قرآن و بازوي ملت بودي. تو در طاعت و عبادت، سختکوش و بر عهد و پيمان متعهد بودي. از راه فاسقان رويگردان بودي و چون تلاشگري که از ناي جان ناله برکشيدي. تو رکوعها و سجدههاي طولاني داشتي. (بحارالانوار، جلد 98، ص 241). امام حسین علیه السلام: مَنْ عَبَدَ اللّه َ. حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمانیهِ وَکِفایَتِه. [بحارالأنوار، ج. ۷۱، ص. ۱۸۴] هر کس خدا را چنان که حق عبادت اوست، عبادت کند خداوند بیش از آرزوها ونیازش به او عطا مى نماید. امام حسین علیه السلام در یک حدیث نورانی عبادت را به سه نوع تقسیم فرمودند که متن حدیث از تحف العقول این چنین است: «ان قوماً عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار و ان قوماً عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید و ان قوماً عبدوا الله شکراً فتلک عبادة الاحرار و هی افضل العبادة.»[تحف العقول ص 250] گروهی خدا را از روی تحصیل منافع بهشت بندگی می کنند این عبادت تجار است. گروهی خدا را از روی ترس بندگی می کنند این عبادت بردگان است. گروهی خدا را شایسته پرستش می دانند و از اینکه خدا منت بندگی را برآنها نهاد شکر و سپاس او را می گویند. این عبادت آزادگان است که برترین عبادت هاست. پس ای عزیز! اگر بندگی خدای مهربان را بجا نیاوری و به آزادگی آراسته نشوی چگونه می توانی دیگران را به بندگی و طاعت خدا دعوت کنی؟ پس بکوش که عبادت تو از نوع احرار و آزادگان باشد، یعنی همه موجودیت خود را در پرستش خدای عزیز و مهربان ببینی و به طمع بهشت و ترس از دوزخ او را بندگی نکنی، چنانکه مولای متقیان علی علیه السلام فرمود: «الهی ما عبدتک خوفاً من نارک ولاطمعاً فی جنتک ولکن وجدّتک اهل للعبادة فعبدتک.»[جامع السعاده ج 3 ص 115] خدای من تورا از ترس دوزخ و یا به طمع بهشت بندگی نمی کنم، بلکه تورا شایسته پرستش و بندگی یافته ام، از این جهت تورا می پرستم.
کتاب اهداف قیام امام حسین در زیارات : نوشته حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
زمزمه شیرخوارگان حسینی شعرونوحه علی اصغر
گهواره خالی قنداقه پرخون
لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر
گهواره خالی – قنداقه پرخون- گویدربابه - باقلب محزون
طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر
لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر
طفل صغیرم - ناخورده ای آب - بردوش بابا – رفتی تودرخواب
طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر
لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر
تیرسه شعبه – داده است آبت - بردوش بابا – برده است خوابت
طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر
لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر
رحمی نکرده – این دشمن دون - قنداقه ات را – کرده است پرخون
طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر
لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر
پرواز کردی – ازدوش بابا - رفتی تواصغر – برعرش اعلا
طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر
لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر
درانتظارت - باشد سکینه - بهرت رقیه – باشد حزینه
طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر
لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر
ای باقری پور – بنگرچه محزون - گویدربابه – باقلب پرخون
طفل صغیرم – ناخورده شیرم - لالایی اصغر – لالایی اصغر
لالا یی اصغر لالایی اصغر - لالا یی اصغر لالایی اصغر
سروده شده در روز همایش شیرخوارگان حسینی سال 93
جانم فدایِ اصغر گریم برایِ اصغر
بررویِ دوش بابا – خوابیده ای تواصغر
چون مهروماه برما – تابیده ای تواصغر
جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر
جان را فدای دین – اسلام کرده ای تو
این را زدوش بابا – اعلام کرده ای تو
جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر
یک جرعه زاب علقم – نا خورده ای تواصغر
برروی دوش بابا – خوابیده ای تو اصغر
جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر
قنداقه تو خونین – شدروی دوش بابا
لالایی اصغرمن – شداین سروش بابا
جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر
رفتی بعرش اعلا – ازروی دوش بابت
برروی دوش بابا - آرام برده خوابت
جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر
تیرسه شعبه خوردی – توجای آب اصغر
گهواره بهشتی – شدجای خواب اصغر
جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر
باشد ربابه محزون – درخیمه بهراصغر
ای باقری چه دلخون – ما جمله بهر اصغر
جانم فدایِ اصغر – گریم برایِ اصغر
گهواره خالی قنداقه خونین«1»
گهواره خالی ،قنداقه خونین - مادر بناله میگفت غمگین
كرده شهیدت اعدای بی دین - لالائی اصغرلالائی اصغر
اندر خِیام شاه شهیدان - از مرگ اصغر با آه وافغان
گفتا رُبابه با چشم گریان - لالائی اصغرلالائی اصغر
رفتی به میدان همراه باباب - ازنوک پیکان نوشیده ای آب
برروی دستش رفتی تو در خواب - لالائی اصغرلالائی اصغر
رفتی وبردی تاب و توانم - بعد از تو دیگر من ناتوانم
ای باقری پور تو نوحه خوانم - لالائی اصغرلالائی اصغر
گهواره خالی قنداقه خونین«2»
گهواره خالی - قنداقه خونین - لب تشنه اصغر - ازظلم وازکین
قحطی آب است – ازبهراصغر -ازظلم وجور – بن سعد بی دین
لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر
باشد ربابه – با چشم گریان- ازمرگ اصغر – درآه و افغان
نالد ربابه – ازبهر اصغر- درخیمه گاه – شاه شهیدان
لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر
گوید ربابه – ای نور چشمان - همراه با با – رفتی بمیدان
رفتی برای – یک جرعه آبی - ازخیمه گه تو – با کام عطشان
لالایی اصغر لالایی اصغر- لالایی اصغر لالایی اصغر
رفتی عزیزم - همراه با با - آبی نخوردی – ای ماه با با
آبت ندادند – آن قوم بی دین - آنها نترسند – ازآه با با
لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر
ازنوک پیکان – نوشیده ای آب - رو دست باب با – رفتی تو درخواب
همراه با با – رفتی بمیدان - این غصه ای شد – درقلب احباب
لالایی اصغر لالایی اصغر- لالایی اصغر لالایی اصغر
تیرسه شعبه – آمد گلویت - بنگرچه حالی – دارد عمویت
زانرو شدی تو – باب الحوائج - جانها فدای – نام نکویت
لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر
گهوراه ی تو – گشته است خالی - بنگر که مادر – دارد چه حالی
دیگر نخواهی – شیری زمادر - ازتشنگی تو – دیگر ننالی
لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر
باشد سکینه – درانتظارت - اوگریه دارد – برحال زارت
باشد رقیه – سر در گریبان - درخیمه باشد – او بی قرارت
لالایی اصغر لالایی اصغر- لالایی اصغر لالایی اصغر
اینسان ندیده – ظلمی بدوران - با شیرخواری – بنماید انسان
شد باقری هم – محزون ازاین غم - جن وملک هم – زین کارحیران
لالایی اصغر لالایی اصغر - لالایی اصغر لالایی اصغر
سروده شده روزجهانی علی اصغر محرم 1392
اصغر صغیرم لای لای«1»
اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای
اصغربدشت كربلا - نالدمیان خیمه ها
نالان وگریان زارزار - چون تشنه است وبی قرار
ازتشنگی گریان بود - آزرده ونالان بود
شیری ندارد مادرش - آن مادرغم پرورش
مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی
اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای
اصغردرآغوش حسین - ازتشنگی درشوروشین
بردش حسین ازخیمه ها - با اشك وآه وناله ها
گفتا حسین باكوفیان - این اصغرشیرین زبان
لب تشنه است وشیرخوار - شرمی كنیدازكردگار
مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی
اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای
ای كوفیان این اصغراست - ازتشنگی درآذراست
گیریدوسیرابش كنید - سیراب ازآبش كنید
رحمی براین طفل صغیر - لب تشنه وناخورده شیر
مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی
اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای
رحمی بحال مادرش - آن مادرغم پرورش
كوهست اكنون منتظر - تا اصغرش آید زدر
سیراب ازآب فرات - ازتشنگی یابدنجات
مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی
اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای
امّا جواب كوفیان - تیرسه شعبه دركمان
اصغردرآغوش پدر - جان دادبردوش پدر
تیرسه شعبه جای آب - آمدحسین رادرجواب
مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی
اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای
ظلم اینچنین اندرجهان – نبود روا بركودكان
تیرسه شعبه جایِ آب – باشد روا كی این جواب
ای باقری این بدترین - ظلمی است ازآن ظالمین
مُنّوا علی بن المصطفی - مُنّوا علی بن المصطفی
اصغر صغیرم لای لای - ناخورده شیرم لای لای
ای شیرخواره ای علی - ای ماه پاره ای علی
یاباب الحوائج یا علیّ اصغر
یاباب الحوائج یا علیّ اصغر
یاباب الحوائج یا علیّ اصغر
اصغر صغیرم لای لای«2»
مُنّوا عَلَی بنِ المُصطَفی – بِشَربَةٍ تُحیی بِها
آبی دهید این اصغرم – ای کوفیانِ بی وفا
اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای
مُنّوا عَلَی بنِ المُصطَفی – بِشَربَةٍ تُحیی بِها
گهواره اصغربود – خالی میان خیمه ها
اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای
این اصغرمن تشنه است – یک جرعه ی آبش دهید
با جرعه آبی منّتی – برمام و بر بابش دهید
اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای
مادر میان خیمه ها – درانتظار اصغراست
لب تشنه روی دست من – این کودک غم پرور است
اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای
تیری سه شعبه حرمله – سوی علی کرده رها
آن تیرآمد برگلو – ای وا اسف یا مصطفی
اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای
حلقومِ اصغر پاره شد – ازتیرکین آن لعین
جنّ وملک درناله شد – درآسمان و درزمین
اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای
هم باقری وسینه زن – اینک بفریاد و فغان
صاحب عزا باشد خدا – زهرا وحیدرنوحه خوان
اصغر صغیرم لای لای – ناخورده شیرم لای لای
سروده شده محرم 1392
ای بلبلِ شیرین زبان اصغر
ای بلبلِ شیرین زبان اصغر – رفتی توازتاب وتوان اصغر
ای شیرخواره مانده ای بی شیر – ازتشنگی تودرفغان اصغر
بی تاب وطاقت گشته ای اكنون – ازتشنگی لَه لَه كنان اصغر
دراین بیابان آب شد نایاب – بهرتو و این كودكان اصغر
پستان مادرخالی ازشیراست – درخیمه ها زاری كنان اصغر
درخیمه بانگ العطش باشد – اینك بلندازكودكان اصغر
قحطی آب است اندراین صحرا – ازظلم كوفی الامان اصغر
آتش زدی برجان من تواِی – طفل ضعیف و ناتوان اصغر
آوخ بجای آب شدپاسخ – تیرسه شعبه دركمان اصغر
برحلق پاك ونازكت آمد – تیرازكمان پرش كنان اصغر
گلگون شده قنداقه ات ازخون – ازضربت تیروكمان اصغر
ازخون سرخ حنجرت اسلام – شدسربلند و جاودان اصغر
ای باقری برگوتوبا زاری – ای بلبلِ شیرین زبان اصغر
ازکتاب مجموعه اشعارباقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
همایش شیرخوارگان حسینی اولین جمعه ماه محرم
اجتماع شیر خوارانِ حسین
اجتماع شیر خوارانِ حسین – یاوران رهبرو پیرِخُمین
شیرخواران حسینی آمدند – یادگاران خمینی آمدند
مادران با کودکانِ شیر خوار – جملگی در جمع میگریند زار
مادرانِ اصغرِ دوران ما – جمله بهریاری یِ قرآن ما
در دفاع از آرمان های حسین – پیروانِ رهبرو پیرخُمین
همچنان زینب(س) صبوراِستاده اند – ازبرای دینِ حق دلداده اند
کودکان را رویِ دست آورده اند – بهر یاری هرچه هست آورده اند
کودکان را روزوشب پرورده اند – نذرِ سربازی یِ مهدی کرده اند
جمله میگویند با هم یک صدا – ای خدا ای مظهر لطف و عطا
من پیِ تجدیدِ بیعت آمدم – وز پیِ انجام خدمت آمدم
ازبرای یاریِ صاحب زمان – آن امامِ غایب ما شیعیان
کودکم را روی دست آورده ام – ازبرایش هرچه هست آورده ام
کودکی خوب و زرنگ آورده ام – با لباسِ سبزرنگ آورده ام
رشته ای با نامِ زهرا رشته ام – روی پیشانیِ او بنوشته ام
روی پیشانیش با خطِّ جلی – یا حسین و یا ابا الفضل و علی
کن قبول از لطف خود این نذرِ من – کودکم را حفظ کن از بهرِ من
تا شود فردا شجاع و پهلوان – یاوری بر مهدی یِ صاحب زمان
آرزو دارم حسینی خو شود – شیرخوارم چون گلی خوشبو شود
یاوری بر مهدیِ زهرا شود – آن زمان که دولتش برپا شود
او شود از لشکر صاحب زمان – این زمان و آن زمان و هر زمان
یا حسین (ع) ای کاش اندر کربلا – با رباب و زینب غم مبتلا
ما همی بودیم آن روز ای امام – بر کنیزیِ ربابت صبح و شام
همره این شیر خوارم کربلا – بودم و میکردمت دفعِ بلا
یا حسین ای یادگار فاطمه – کن قبول این نذر را ازما همه
یاحسین یک هدیه آوردم برت – کودکم نذرِعلی اصغرت
چون مرا شورِ حسینی بر سراست – نام فرزندم علی و اصغر است
در سجلّش هست با خطِّ جلی – نام فرزندم ابا الفضل و علی
باقری با مادران شیرخوار – گریه دارد بهر اصغر زار زار
سروده شده در روز همایش شیرخوارگان حسینی سال 1394
ازکتاب مجموعه اشعارباقری مجموعه سروده ها
توسّط حجّة الاسلام حاج سیدمحمّد باقری پور
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
همایش شیرخوارگان حسینی مراسمی است به یاد کودکان کشته شده در روز عاشورا از سوی مسلمانان در ایران و کشورهای دیگری همچون هند، پاکستان، بحرین، عراق، عربستان، ترکیه، افغانستان و... همه ساله در نخستین جمعه ماه محرم برگزار میگردد. این همایش از سالهای آغازین دهه هشتاد در تهران آغار و به مرور در سایر شهرها نیز گسترش یافت. برای برگزاری این مراسم مجمع جهانی حضرت علیاصغر (ع) نیز تشکیل شد. از سال ۱۳۹۰ این همایش در بسیاری از روستاها، ۸۰۰ شهر ایران و کشورهای دیگر گسترش یافت. در این همایش مادران و کودکان شیرخوار شرکت میکنند و تعداد شرکت کنندگان در آن چندصدهزار نفر تخمین زده شدهاست.[۱][۲]
این مراسم که تعداد شرکت کنندگان در آن تنها در شهر تهران در سال ۱۳۹۰ بیش از یکصد هزار نفر تخمین زده شدهاست، در ایران ثبت ملی شده و در خواست ثبت آن در میراث جهانی یونسکو نیز ارائه گردیدهاست. پیشینه تاریخی : عزاداری و بزرگداشت کودکان واقعه عاشورا و ایجاد گهواره و لالایی خواندن برای کودکان توسط مادران از مراسم مذهبی کهن در ایران بودهاست. نمونهای از لالاییهای مادران بیاد کودکان کربلا در ابرکوه بدین صورت است:[۳] سابقه مراسم : نخستین همایش شیرخوارگان حسینی در سال ۱۳۸۲ برپا شد و پس از آن، هرساله ادامه یافتهاست. در محرم سال ۱۳۹۵ خورشیدی، چهاردهمین دوره از مراسم همایش شیرخوارگان حسینی در شهرهای مختلف ایران و برخی کشورهای جهان برگزار شد. همایش شیرخوارگان حسینی در نخستین جمعه در دهه اول محرم هر سال برگزار میشود و در سال ۱۳۹۵ خورشیدی نیز این برنامه در روز جمعه ۱۶ مهرماه در ۴۱ کشور و بیش از ۴۰۰۰ شهر و روستا برپا شدهاست.[۴]
همایش شیرخوارگان حسینی؛ اولین جمعه ماه محرم : دبیر مجمع جهانی حضرت علی اصغر (ع) گفت: همایش شیرخوارگان حسینی در اولین جمعه ماه محرم با رعایت شیوه نامههای بهداشتی در تهران، سایر استانها و همچنین ۴۵ کشور دیگر به صورت حضوری و مجازی برگزار میشود. وی گفت: در روز جمعه ساعت ۱۰ صبح همایش شیرخوارگان حسینی به صورت زنده از شبکه دو سیما پخش خواهد شد و ساعت ۱۱ نیز آئین نذرخوانی را خواهیم داشت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
اطاعت خدا ورسول در زیارات : وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
اطاعت خدا ورسول در زیارات : وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
دستور یا خواهش کسی را اطاعت کردن؛ فرمانبرداری کردن؛ فرمان بردن؛ فرمانبرداری؛ فرمانبری. امام حسین علیه السلام خدا ورسول را اطاعت کرد "خدا ورسول را فرمان برداری کرد و در مقابل فرمان خدا ورسول تسلیم شد" قرآن کریم، در آیات متعدّدى به مسئله اطاعت خدا و رسول اشاره کرده و در برخى آیات، با مخاطب قرار دادن همه انسان ها، آنان را به اطاعت از پیامبر اسلام(ص) فرمان داده است : قُل اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ...؛(سوره نور، آیه 54 و 56 ؛ سوره آل عمران، آیه 32 ؛ سوره مائده، آیه 92) اى پیامبر(ص) بگو: از خدا و رسول او اطاعت کنید . و در جاى دیگر، خصوص مؤمنان را به این موضوع دعوت مى نماید : یاایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ..؛ (سوره نساء، آیه 59 ؛ سوره انفال، آیه 20 ؛ سوره محمد،آیه 33) اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا و رسولش را اطاعت کنید... ...وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ . و هر کس از خدا و پیامبر او اطاعت کند وی را به باغهایی درآورد که از زیر (درختان) آن نهرها روان است در آن جاودانه اند. [نساء آیه۱۳] . وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا . و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند در زمره کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته (یعنی) با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند. [نساء آیه۶۹] . همانطور که در سوره حمد ، بیان شده است کسانی که مشمول این نعمت اطاعت خدا ورسول اند همواره در جاده مستقیم گام برمیدارند و کوچکترین انحراف و گمراهی ندارند. در این آیه به کسانی که خداوند نعمت خویش را بر آنها اتمام کرده است اشاره به چهار طایفه میکند : ۱- "انبیاء" و فرستادگان مخصوص پروردگار که نخستین گام را برای هدایت و رهبری مردم و دعوت به صراط مستقیم برمیدارند (من النبیین) . ۲- "راستگویان"، کسانی که هم در سخن راست میگویند و هم با عمل و کردار صدق گفتار خود را اثبات میکنند و نشان میدهند که مدعی ایمان نیستند بلکه براستی به فرمانهای الهی ایمان دارند (و الصدیقین) . از این تعبیر روشن میشود که بعد از مقام نبوت ، مقامی بالاتر از مقام صدق و راستی نیست، نه تنها راستی در گفتار بلکه راستی در عمل و کردار که شامل امانت و اخلاص نیز میگردد . ۳- "شهداء" و کشته شدگان در راه هدف و عقیده پاک الهی و یا افراد برجستهای که روز قیامت شاهد و گواه اعمال انسانها هستند (و الشهداء) . ۴- "صالحان" و افراد شایسته و برجسته ای که با انجام کارهای مثبت و سازنده و مفید و پیروی از اوامر انبیاء به مقامات برجسته ای نائل شده اند (و الصالحین). و به همین جهت در روایات ما "صالحین" تفسیر به یاران برگزیده ائمه شده است و این نیز همانند آنچه در باره "صدیقین" گذشت از قبیل بیان فرد شاخص است. [تفسیر نمونه ج۳، ص۵۰۹] . وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ . و مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند... و از خدا و پیامبرش فرمان میبرند آنانند که خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد... خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایی وعده داده است که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است در آن جاودانه خواهند بود و (نیز) سراهایی پاکیزه در بهشتهای جاودان (به آنان وعده داده است) [توبه آیه۷۱ و آیه۷۲] . مؤمنان "اطاعت فرمان خدا و پیامبر او میکنند" (و یطیعون الله و رسوله).در پایان این آیه اشاره به نخستین امتیاز مؤمنان از نظر نتیجه و پاداش کرده، میگوید: "خداوند آنها را به زودی مشمول رحمت خویش میگرداند" (اولئک سیرحمهم الله). کلمه "رحمت" که در اینجا ذکر شده مفهومی بسیار وسیع دارد که هر گونه خیر و برکت و سعادتی را در این جهان و جهان دیگر، در برمی گیرد و این جمله در حقیقت نقطه مقابل حال منافقان است که خداوند آنها را لعنت کرده و از رحمت خود دور ساخته است. شک نیست که وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند، از هر نظر قطعی و اطمینان بخش است، "زیرا او هم قدرت دارد و هم حکیم است"؛ آیه بعد قسمتی از این رحمت واسعه الهی را که شامل حال افراد با ایمان میشود و در دو جنبه "مادی" و "معنوی" شرح میدهد. نخست میفرماید: "خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایی از بهشت وعده داده است که از زیر درختهای آن نهرها جریان دارد" (وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنات تجری من تحتها الانهار). از ویژگیهای این نعمت بزرگ این است که زوال و فنا و جدایی در آن راه ندارد، و "آنان جاودانه در آن میمانند" (خالدین فیها). دیگر از مواهب الهی به آنها این است که خداوند "مسکنهای پاکیزه و منزلگاههای مرفه در قلب بهشت"عدن "در اختیار آنها میگذارد" (و مساکن طیبة فی جنات عدن). "عدن" در لغت به معنی اقامت و بقاء در یک مکان است و لذا به "معدن" که جایگاه بقای مواد خاصی است این کلمه اطلاق میشود، بنا بر این مفهوم "عدن" با خلود شباهت دارد، ولی از آنجا که در جمله قبل به مساله خلود اشاره شده، چنین استفاده میشود که جنات عدن محل خاصی از بهشت پروردگار است که بر سایر باغهای بهشت امتیاز دارد. [تفسیر نمونه ج۸، ص۳۶] . "و یطیعون الله و رسوله"، در این جمله تمامی احکام شرعی را در یک جمله کوتاه " اطاعت خدا" و تمامی احکام ولایتی که پیغمبر در اداره امور امت و اصلاح شؤون ایشان دارد، از قبیل فرامین جنگی و احکام قضایی و اجرای حدود و امثال آن را در یک جمله کوتاه " اطاعت رسول" جمع کرده است. هر چند میتوان گفت که اطاعت احکام خدا که از آسمان نازل شده از یک نظر دیگر اطاعت رسول است، زیرا این رسول است که برای دعوت به اصول و فروع دین قیام نموده، پس اطاعت احکام خدا اطاعت او نیز هست. "اولئک سیرحمهم الله" در این جمله از این معنا خبر میدهد که قضای الهی شامل حال این گونه افراد شده و رحمت او اشخاص متصف به این صفات را در برخواهد گرفت. و گویا این جمله را آورد تا مقابل آن جمله ای قرار گیرد که در باره منافقین فرموده بود: "نسوا الله فنسیهم". [توبه آیه۶۷] و نیز ظاهرا جمله "ان الله عزیز حکیم" را آورد تا رحمت خود را تعلیل کرده، بفرماید رحمت من هیچ منافاتی با عزت و سلطنتم ندارد و به هیچ وجه حکمتم را نیز دچار اختلال و وهن و آمیخته با جزاف نمیسازد. [المیزان ج۹، ۴۵۵] . وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ... و هر کس خدا و پیامبر او را فرمان برد وی را در باغهایی که از زیر (درختان) آن نهرهایی روان است درمی آورد... [فتح آیه۱۷] در اینجا نیز مانند آیه قبلی کلام را با وعده و وعید خاتمه میدهد. در وعده اش میفرماید: و هر کس خدا و رسول او را اطاعت کند خدا در بهشتی داخلش میسازد که نهرها از دامنه آن جاری است. [ترجمه تفسیر المیزان ج۱۸، ص۴۲۱]
کتاب اهداف قیام امام حسین در زیارات : نوشته حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
آب روان را بر آن تشنگان بستند
آب روان را بر آن تشنگان بستند
آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآلِ پیغمبر آبِ روان بستند
ای كوفیان نبود این رسم مهمانی - آبِ روان را بر مهمان ببندانی
بر میهمان گردی تو دشمن جانی - بر میهمان امروز آب روان بستند
آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآل پیغمبر آبِ روان بستند
آبی كه باشد آن مهریه یِ زهرا - بستند بفرزندش آن فرقه یِ اعدا
لب تشنه كشتندش اندر لبِ دریا - آب روان را بر آن میهمان بستند
آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآل پیغمبر آبِ روان بستند
درروزعاشورا اولادِ پیغمبر - دركربلا عطشان از اكبر و اصغر
با حالتی اندوه ، عباس نام آور - چون راه شط برآن شیرژیان بستند
آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآلِ پیغمبر آب روان بستند
با كام خشكیده آن اصغربی شیر - بابا زِ بهرِ او گردیده بس دلگیر
بردش سوی میدان شاید كه گردد سیر - تیرسه پردادند آب روان بستند
آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآلِ پیغمبر آب روان بستند
ای باقری بنگراین رسمِ مهمانی - كه طفلِ بی شیری گردیده قربانی
یك جرعه آبی شد با قیمت جانی - جانی گرفتند وآب روان بستند
آب روان را بر آن تشنگان بستند - برآل پیغمبر آب روان بستند
ازسروده های حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور در کتاب مجموعه اشعارباقری
سقای تشنه لبان قمربني هاشم اباالفضل العباس عليه السلام
راهها بستند و آنگه آب را
ماهِ خون ماهِ محرم آمده - ماهِ اشك و آه و ماتم آمده
باز از نو روزِ عاشورا شده - دل پريشان حضرتِ زهرا شده
باز شد تجديدِ حزن و اشك و آه - باز لعنت بر يزيدِ رو سياه
ماهِ حزنِ آلِ احمد آمده - ماهِ غم بهرِ محمد آمده
گفت صادق اينچنين يابن الشبيب - باش محزون ازبراي آن غريب
شيعيان را آمده ماهِ عزا - برحسين آن يادگار مصطفي
شيعيان را آمده ماهي دگر - درعزايِ زادهِ خير البشر
ماه ماهِ بي وفائيها بود - ماهِ ظلم و بي پناهيهابود
بي وفائي شد دراين مه آشكار - از گروهي بي وفايِ روزگار
بي وفائيها شده ازكوفيان - با حسين بعد از امير مؤمنان
كوفيان كردند دعوت از حسين - ازبرايِ خنجرو تيرو سُنين
كوفيان بس نامه ها بنوشته اند - ريسمانها از خيانت رشته اند
چونكه شد از كوفيانِ بي وفا - نامه ها سويِ عزيزِ مصطفي
شد حسين وياوران سويِ عراق - با زن وفرزند و با زين ويراق
آمد و آمد شهنشاهِ حجاز- طي نمود اين راهِ بس دورو دراز
چون بنزديكِ فرات آن شه رسيد - زين طرف ده صد سوار از ره رسيد
راهها بستند با صدها سوار - عاملانِ آن يزيدِ نابكار
راهِ پيش و پس نبود آنجا دگر - از برايِ زادهِ خير البشر
آخرين منزل زمينِ كربلا - گشت طبقِ وعدهِ قالوا بلي
حال بنگر قصّهِ اين ميهمان - كامده با نامه هايِ كوفيان
كوفيان با او چه كردند از عناد - دستِ بيعت داده با ابن زياد
مُتّحد با شاميانِ رو سياه - برعليهِ آن غريبِ بي پناه
راهها بستند و آنگه آب را - سربريده تشنه لب ميراب را
آب بُد مهريّهِ دختِ نبي - تشنه لب اينك زن و مردو صبي
العطش گويان صغير و هم كبير - جمله از مرد و زن و بُرنا و پير
چون صداي العطش درخيمه ها - شدبلندازشيرخوارو بچه ها
شدروان سقّا سويِ شطِّ فرات - تا رساند خيمه زان آبِ حيات
كف بزيرِ آب برد آن با وفا - تا خورد يك جرعه آبي با صفا
ليك يادي كرد از لب تشنگان- كه بلند است آهشان بر آسمان
آب كف را داد از كف بي درنگ - مشك را بردوش كردو شد به جنگ
بي مها با زد به قلبِ آن سپاه - برگروهِ بي حيايِ دين تباه
اسب را ميتاخت سويِ خيمه ها - تا رساند آب را بر بچه ها
ليك تيري از عدو بر مشك شد - چشمِ سقا پرزخون و اشك شد
با كمينهائي زاعدايِ پليد - تشنه لب شد حضرتِ سقّا شهيد
تشنه كامان همچنان در خيمه ها - تشنه لب ماندند با افغان و آه
درتلظّي اصغر است آن شيرخوار - واز عطش گريان چو ابرِ نو بهار
برد بابش سوي آن ميدانِ تير - تا دهند آبي برآن طفل صغير
حرمله تيرِ سه شعبه دركمان - برگلويِ اصغرآمد ناگهان
جايِ تير از آب سيرابش نمود - اندر آغوشِ پدر خوابش نمود
تشنه لب اكبر به ميدان ميرود - سويِ ميدان او خرامان ميرود
العطش گويان و با قلب كباب - باز گردد سويِ خيمه نزد بابِ
جرعهِ آبي نباشد در خيام - تاخورد آن زادهِ خير الانام
بازميگردد سويِ ميدانِ كين - همرهِ او حضرتِ روح الامين
با لبِ تشنه همي رزمد علي - درفرار از پيشِ او هر پردِلي
عاقبت شد با لبِ عطشان شهيد - نزد جدّش مصطفي شد رو سپيد
سرورِ لب تشنگان در قتلگاه - رو كند با شاميانِ رو سياه
مردمان يك جرعهِ آبم دهيد - محض جدو مادرو بابم دهيد
اين فرات و آب مهرِ مادرم - هست و من ذرّيهِ پيغمبرم
ليك شد پاسخ زشمرِ روسياه - تيغِ تيز و خنجرو حلقومِ شاه
سرورِ لب تشنگان لب تشنه رفت - آب خورد از تيغ تيزو دشنه رفت
عصرِ عاشورا سرِ آن نازنين - شدبريده ازبدن با ظلم وكين
تشنه لب راسش بريدند ازقفا - شدزمين درزلزله از آن جفا
قرصِ خورشيد اندر آن دم خون گرفت - وحش وطير از غم رهِ هامون گرفت
يك صدابينِ زمين و آسمان - شد بلندآمد بگوشِ مردمان
گفت با صوتي بلند و منجلي - قد قتل اينك حسين بن علي
زينب و اهل حرم ازخيمه ها - جمله سركردند آه وناله ها
با صدايِ يا حسين و يا حسين - رو بسويِ قتلگه با شورو شين
برسرو سينه زنان نوحه كنان - خواهران ودختران و كودكان
باقري گويد به صبح وظهرو شام - برلبان تشنه ات ازما سلام
اَلسّلام اي زادهِ زهرا حسين - اَلسّلام اي نور چشم عالمين
اَلسّلام اي شاهِ بي غسل و كفن - اَلسّلام اي كشتهِ دور از وطن
اَلسّلام اي وارث عيسي ونوح - اَلسّلام اي شاهِ با فرّ و شكوه
اَلسّلام اي زادهِ خون خدا - اَلسّلام اي شاهِ مصباح الهُدا
وارث موسي و آدم اَلسّلام - وارث زهرا وخاتم اَلسّلام
اي حسين اي زادهِ خيرُ الاَنام - برتو تا صبح قيامت اَلسّلام
هفتم محرّم است
اَلسّلام ای تشنه لب یاحسین بن علی - اَلسّلام ای تشنه لب یاحسین بن علی
هفتم محرّم است - روزِاندوه وغم است - بسته شد آب روان - روزحزن وماتم است
العطش دركربلا - شدبلندازخیمه ها - چون شده قحطیِ آب - ناله اندرسما
بسته شدراهِ فرات - برعزیز مصطفی - آب راممنوع كرد - ابن سعدبی حیا
بین دوآب روان - گشته است قحطی آب - گشته دشت كربلا - ازعطش همچون سراب
شدموكّل برفرات - عدّه ای ازشامیان - برحسین واهلبیت - بسته شدآب روان
نامه هایِ بی شمار - برحسین ازكوفیان - كرددعوت تاحسین - شدبرآنها میهمان
شدچوسبط مصطفی - واردِ آن سرزمین - لیكن ازآن كوفیان - نقض پیمان راببین
احترامِ میهمان - هست فرمان رسول - لیك براین میهمان - شدازآن فرمان عدول
كس ندیده درجهان - میهمانی تشنه لب - لیك شداین میهمان - تشنه لب یاللعجب
كوفیان برمیهمان - تیغ تیزافراختند - میهمانان تشنه لب - كربلاجان باختند
اكبرواصغرببین - شدلب تشنه شهید - دركنارنهرآب - وای ازاین ظلم یزید
روزعاشوراحسین - درمیانِ قتلگاه - گفت مردم تشنه ام - بافغان وسوزوآه
پاسخی نشنیدجز - دشنۀ شمرپلید - تشنه لب ای باقری - شدحسین ماشهید
السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی - السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی
یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین
هـفـتـم مـاهِ مـحـرّ م آمــده
هـفـتـمِ مـا هِ مـحـرّم آ مــد ه - مـوسم زا ری و مـا تـم آ مـد ه
نا مه ا ی آ مد به بـن سـعــد دغـا - ا ز عـبـیـد ا للهِ پستِ بی حـیـا
ا ند ر آ ن نا مه چـنـین بنوشته بود - پا یه ظلم و جـفـا را هـشته بو د
آ ب ر ا بر بـنـد بر سبط ر سول - تا نـمـا یـد بـیعتِ ما ر ا قـبـول
شد حلال آن آب برهرخاص وعام - لـیک بر سبطِ نبی با شد حرا م
ای حسین بنِ ا مـیرِ ا لمـؤ مـنـیـن - ای تو زمزم ، کو ثر و ما ء معین
با بِ تـو خـود سا قی کـو ثر بود - ما مِ تو خو د شا فع محشر بود
لیک تو لب تشنه از قـحطی یِ آ ب - د ر کنا رشط بود قـلبت کبا ب
آب را بسـتـنـد بـر ر و یت ز کین - آن گر و ه بی حـیا ، قـوم لعـیـن
از عـطـش نا لـد مکر ر زار زار - د ر میا ن خیمه طفل شیرخوار
ا ین ستم را بین زاعـد ای شریر - تیر پیکا ن و گلو ی آ ن صغیر
با قـری بس کن تو شرح مـا جـرا - چونکه نتوانی بیان این قصه را
هفتِ محرم – شد شورو ماتم
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
شمرآمده درکربلا – هفتِ محرم - شدکربلا غرق بلا – اندوه وماتم
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
آب روان درخیمه ها - کمیاب گشته - غمگین برای اهلبیت – اصحاب گشته
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
شمرلعین وارد به دشتِ کربلا شد - چون آمده شمرلعین - غوغا بپا شد
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
چون آمده درکربلا – آن شمرِخونخوار - واردشده در خیمه ها – غمهایِ بسیار
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
چون بسته شد آب روان – شد آب کمیاب - خون شد روان بهرِحرم – ازچشمِ اصحاب
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
اصغرشده ازتشنگی – درشوروغوغا - ازخیمه هایِ شاهِ دین – شد ناله برپا
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
اهل حرم ازتشنگی – دراضطراب است - درخیمه هایِ شاهِ دین – قحطی آب است
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
ای باقری باشد حسین - مظلوم وتنها - ازتشنگی درکربلا – شد ناله برپا
هفتِ محرّم – شد شورو ماتم - درکربلا شد قحطِ آب – ای وای از این غم
سروده شده هفت محرم 1392
روز هـفـتـم نا مه ای آ مد بـد شت کربلا
روز هـفـتـم نا مه ای آ مد بـد شت کربلا - ا ز عُبید ا للّهِ بی د ین سوی بن سعدِ د غا
اندر آن نامه چنین بنوشته بود آن سنگدل - با ید ا ز ا مر و ز بند ی آ ب بر آ لِ عبا
آب از ایندم بود بر گبر و نصرانی حلال - لیک ندهی جرعه ای از آن به آلِ مصطفی
آ نچنان کا ر عطش در کربلا بالا گرفت - کاسمان چون دود شد بر چشمِ آلِ مصطفی
هر چه گفتند العطش اطفالِ شاهِ تشنه لب - با قـری آ بی ند ا د ند آ ن گر و ه بی حیا
هفتم ماه محرّم
هفتم ماهِ محرّم - كربلاشد وادی غم
شمردون آمده زان رو - كربلاشد دشت ماتم
چون شمر بد اختر بایك سپاه آمد - با نامه ای خونبار آن روسیاه آمد
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتم ماهِ محرّم - بستنِ آبِ فرات است
به روی حسینِ مظلوم - كه سفینة النّجاة است
چونكه یزید دون كرده است منع آب - با آنكه حیوانات گردند از آن سیراب
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتمِ ماهِ محرّم - كربلا قحطی آب است
درحرم آب نباشد - تشنه لب طفلِ رباب است
عمروبن حجّا ج و پانصد سوارِ او - آبِ روان بستن شد افتخارِ او
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتمِ ماهِ محرّم - العطش ذكرِ لبان است
چون شده قحطی آب و - ناله ها برآسمان است
اهلِ حرم نالان چون آب شد كمیاب - اصغربه گهواره گرید برای آب
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتمِ ماهِ محرّم - تشنه لب اصغرِ بی شیر
همه اطفالِ حسینی - زعطش درغم و دلگیر
اندر تلظّی شد اصغر زبی آبی - ای باقری اصغر نالان زبی تابی
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتم ماه محرم شمردون بی حیا
السّلام ای تشنه كامان دردیاركربلا - اَلسّلام ای تشنه كامان دردیاركربلا
هفتم ماه محرم شمردونِ بی حیا - باپیامی ازیزید آمد بدشت كربلا
آب رابرگبرونصرانی نمودم من حلال - لیك آن ممنوع میگردد به آل مصطفی
یابن سعداین نامه بنمایدبتوحجت تمام - تابگیری ازحسین ویاورانش انتقام
همچنانكه تشنه لب شدكشته عثمان آن زمان - كشته گردداین زمان لب تشنه یاران امام
آب شدمهریه زهرابه امركردگار - درزمان ازدواجش باشهِ دلدل سوار
لیك فرزندان اوگشتندممنوع ازفرات - شدبه فرزندان زهراظلم اینسان آشكار
بین دوآب روان اینك شده قحطی آب - دركنارعلقمه ازتشنگی دلها كباب
العطش گویان سكینه با تمام كودكان - شدزفرط تشنگی دشت بلاهمچون سراب
رفت عبّاس آورد آب ازكنارعلقمه - واردآب روان شدشیرحق بی واهمه
آب ناخورده روان شداوبسوی خیمه گاه - اوفتاداندرمیان قوم عدوان همهمه
لیك شدآندم شهید آن تشنه لب دربین راه - دستهایش شدجدا باحمله های آن سپاه
فرق اوبشكافته با یك عمودآهنین - شدحسین آندم به قتلش درفغان وسوزو وآه
تشنه لب شدكشته آخراكبرتازه جوان - شیرخواره تشنه لب شدكشتۀ آب روان
اوبروی دست بابا درفغان وسوزوآه - حرمله تیرسه شعبه زدبه حلقش ناگهان
باقری شد شاه دین آخرلبِ تشنه شهید - وه چه ظلم ازمیزبانان گشت با امریزید
با لب تشنه حسین اندرمیان قتلگاه - بهرقتلش گشته عازم شمرملعون پلید
السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا - اَلسّلام ای تشنه كامان دردیاركربلا
یاحسین و یاحسین یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین یاحسین و یاحسین
ازسروده های حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور در کتاب مجموعه اشعارباقری
سقای تشنه لبان قمربني هاشم اباالفضل العباس عليه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
ممنوعيت استفاده از نهر فرات براي كاروان امام حسين(ع) به دستور عمر بن سعد (7محرم61ق)
پس از آن كه عبيداللَّه بن زياد، لشكريان فراواني براي نبرد با اباعبداللَّه الحسين (ع) به كربلا گسيل داشت و آن حضرت را كاملاً در محاصرهي لشكريان خود قرار داد، نامهاي به عمر بن سعد فرمانده سپاه كربلا نوشت و به او دستور داد: به محض رسيدن نامه، از حسين براي يزيد بيعت بگيرد و چنانچه اين پيشنهاد را پذيرفت، بعد تصميم خود را خواهيم گرفت. در نامهي ديگري كه به عمر بن سعد نوشت تأكيد كرد؛ ميان حسين و آب فرات را فاصله بياندازيد و اجازه ندهيد وي از آن آب استفاده كند، همانطوري كه آنها عثمان بن عفان را ازآب منع نمودند. ابنسعد بلافاصله عمروبن حجاج زبيدي را با پانصد سوار، مأموريت داد تا مانع استفادهي امام حسين(ع) و يارانش از آب فرات گردند. اين واقعهي ناجوانمردانه، سه روز پيش از شهادت امام حسين(ع) بود. البته حضرت اباالفضل العباس(ع) از سياهي شب استفاده ميكرد و براي خيمهها آب ميآورد و حضرت علي اكبر با پنجاه نفردر شب عاشورا براي خميهها آب كافي آوردند. وليكن از بامداد تا شامگاه روز عاشورا هيچگونه آبي براي امام حسين(ع) و ياران و كودكانش مهيّا نشد و آنان در شدت گرما و عطش، متحمّل مصائب اين روز عظيم شدند.
چه کسی فرماندهی بستن آب روی اهل بیت امام حسین (ع) را بر ...
وقایع روز ششم محرم؛ شروع بستن راه آب بر روی امام حسین(ع) و ..
چرا امام حسین برای به دست آوردن آب از کندن چاه استفاده نکرد ...
ممنوعیت استفاده از نهر فرات به دستور عمربن سعد - خبرگزاری ...
کمبود آب در خیمههای امام حسین(ع) چه زمانی به بحران تبدیل شد - ...
حوادث و رویدادهای کربلا از بدو ورود امام حسین (علیه السلام) تا ...
مسئله آب در كربلا / دكتر اصغر فروغى | تاريخ در آينه پژوهش
ویژگیهای قرآنی اصحاب امام حسین(ع) - شیعه نیوز
بستن آب به روی سپاه امام حسین(ع) - آوا
آب و عطش در کربلا - آب و فاضلاب کرمانشاه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
اصغر ز گهواره؛ گفت : ای پدر لبّیک
در روز عاشورا ؛ چون شد حسین تنها - گفتا یکی ناصر؛ با شد در این صحرا؟!
هل من معین آیا؛ بینِ شما باشد؟! - یک یاور و ناصر؛ آیا مرا باشد؟!
اصغر ز گهواره؛ گفت : ای پدر لبّیک - ای سبطِ پیغمبر؛ ای تاجِ سر لبّیک
هستم پدر یارت؛ گر چه صغیر استم - من اندر این صحرا؛ ماه منیر استم
تنها نَئی بابا؛ بنگر به سربازت - در بینِ گهواره؛ بنگر به جانبازت
بگرفت حسین اورا؛ آندم در آغوشش - رفت او سوی میدان؛ آن طفل بر دوشش
رو سوی اعدا کرد؛ در بینِ دو لشکر - گفتا بجز این نیست؛ دیگر مرا یاور
اینهم لبش تشنه است؛ آبی دهید اورا - با جرعه یِ آبی؛ یاری کنید او را
هم شیر و هم آب است؛ در خیمه ها نایاب - او یک رضیع است و از تشنگی بی تاب
اما جوابش را؛ دادند با پیکان - تیر سه شعبه شد؛ در جایِ آب و نان
حلقوم اصغر را؛ از تیرِ کین خستند - راه صدایش را؛ با تیرِ کین بستند
از نایِ اصغر شد؛ خون خدا جاری - ای باقری اینسان؛ شد بر حسین یاری
سروده حجت الاسلام باقری پور محرم سال ۱۴۰۱
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شب و روز هفتم محرم بياد علي اصغرعليه السلام
روضه هفتم محرم بستن آب به روي اهل بيت عليهم السلام
مقدمه:
روز هفتم ماه محرم روزي است كه لشكر عمر سعد آب را بر روي اهل بيت بستند مرحوم شيخ مفيد(ره) نقل فرموده عبيدالله نامه اي به ابن سعد نوشت ميان حسين واصحاب او وميان اب فرات حائل شو وكار رابر ايشان سخت بگير ونگذار كه يك قطره اب بچشند همينكه نامه رسيد عمر سعد عمربن حجاج را با پانصد سوار بر شريعه موكل كرد مبادا حضرت واصحابش اب بياشامند
روضه:
از اب هم مضايقه كردند كوفيان خوش داشتند حرمت ميهمان كربلا را
بودند ديو دد همه سيراب ومي مكيد خاتم زقحط اب سليمان كربلا
زان تشنگان به عيوق مي رسد هنوز فرياد العطش زبيابان كربلا
به اواز بلند صدا مي زدند اي حسين ايا اين اب را مي بيني كه صاف وزلال است به خدا قسم قطره اي ازان نخواهي چشيد تابا لب تشنه جان دهي امام اورا نفرين كردند اللهم اقتله عطشانا ولا تغفر له راوي مي گويدبعد از واقعه كربلا در بيماري ان شخص عيادتش رفتم ديدم انقدر اب مي خورد كه شكمش پرمي شد ولي هچنان فريا د ميز د تشنه ام وبا همين مريضي از دنيا رفت
خدا مي داند چقدر تشنگي در حرم اثر گذاشته بود
روز عاشورا ابرا در شيشه هاي بلوري مي كردند صدا مي زدند حسين مي بيني اين اب خوشگوار فرات را قطره اي ازان به تو نخواهيم دارد چندر وز محاصره بي ابي دران هواي گرم طبعا بچه ها تشنه تر مي شوند سكينه مي گويد عصر تاسوعا امدم كنار خيمه عمه ام زينب از تشنگي شكايت كنم متوجه شدم برادر خردسالم را بغل گرفته گاهي بر مي خيزد وگاه مي نشيند مي گويد صبرا صبرا يابن اخي يعني صبركن ارام بگير پسر برادرم ولي عمه ام جواب خودش را داد وكيف تصبر وانت علي هذه حالت المشئومه يعني چگونه مي تواني ارام بگيري وحال انكه به چنين حالت غم انگيزي هستي تااين را شنيدم گريه كردم عمه ام صداي مرا شنيد فرمود سكينه جان تو هستي گفتتم بلي
گفتم امدم از تشنگي خودم شكايت كنم وضع برادر خردسالم مرا از تشنگي فراموشم داد
********************
مرسوم است که شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج کوچک کربلا» حضرت علی اصغر (س) می روند و روضه آن طفل شهید را میخوانند. شهیدی که به ظاهر، کودک است ؛ ولی به واقع پیر عشق است.
حوریان محو رخ مهپارهات *** کعبهی خیل ملک گهوارهات
گردش چشمان تو عشقآفرین *** رشتهی قنداقهات حبلالمتین
زینت آغوش و دامان رباب *** آینهگردان رویت آفتاب
عالم و آدم همه محتاج تو *** بر سر دوش پدر معراج تو
بسته بر هر تار موی تو نجات *** تشنهی لبهای تو آب حیات
کودکی ، اما به معنا پیر عشق *** روی دستان پدر ، تفسیرِ عشق
تلخترین لحظات تاریخ نزدیک میشد؛ تمامی یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پس از امام حسین علیه السلام به دست بگیرد.
امام علیه السلام چون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».
صدای این کمک خواهی امام که به خیمهها رسید و بانوان دریافتند که حسین دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام روی به خیمهها کرد، شاید که زنان با دیدن او اندکی آرام گیرند ؛ که ناگاه صدای فرزند شش ماههاش «عبدالله بن الحسین» ــ که به علی اصغر معروف بود ــ را شنید که از شدت تشنگی میگریست.
علی اصغر طفلی شیرخواره بود؛ که نه آبی در خیمهها بود تا وی را سیراب کنند ، و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت که به وی دهد.
امام علیه السلام قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت ؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود:«ای مردم! اگر به من رحم نمیکنید بر این طفل ترحم نمایید ... » ...
اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به مشتی آب میهمان کنند، تیراندازی از بنی اسد (که گفته شده است «حرملة بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سینه امام علیه السلام به خون رنگین شد... سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره را از بدن جدا شده بود...
آتش عشق تو در من شعلهور بود ای پدر *** پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر
شد گلویم روی دستت ذبح ، میدانی چرا؟ *** پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر
امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله ـ تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خدای آن را میبیند»... در همین حال، «حصین بن تمیم» تیر دیگری افکند که بر لبان مبارک امام علیه السلام نشست و خون از دهان حضرت جاری شد. امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت میکنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم میکنند»...
اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت *** یارای سخن با من دلتنگ نداشت
یا رب! تو گواه باش، ششماههی من *** شد کشتهی ظلم و با کسی جنگ نداشت
آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند ؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازه کوچک را دفن کرد...
به روایت منابع تاریخی، شهادت علی اصغر علیه السلام از سختترین و جانگدازترین مصیبتها در نزد ائمه بوده است. «عقبة بن بشیر اسدی» میگوید امام باقر علیه السلام به من فرمود: «ما از شما بنیاسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.
همچنین آوردهاند که پس از قیام «مختار بن ابی عبیده ثقفی» هنگامی که خبر انتقام از قاتلان کربلا را به امام سجاد علیه السلام رساندند آن حضرت سوال کرد: «بر سر حرمله چه آمد؟». این نمونهها، نشان دهنده آن است که این داغ چگونه بر دل اهل بیت علیه السلام مانده است...
و این داغ بر دل ما نیز هست ؛ و بر دل انسانیت نیز ؛ تا زمانی که مهدی آلمحمد (عج) قیام کند و انتقام از ظالمان بستاند...
الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.
………
منابع اصلی:
1. شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذویالقربی، 1378 .
2. سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، 1364 .
3. شیخ عباس قمی ؛ سفینة البحار ؛ مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1418 ق. ؛ ج 1 .
یکی ازمصائب نا گوار وسوزناک واقعه کربلا شهادت حضرت علی اصغرعلیه السلام است نقل شده: که روزی (کمیت) شاعرمعروف به حضور حضرت صادق علیه السلام رسید،
حضرت فرمود:
یا کُمَیتُ اَنشِدنی فی جَدِّیَ الحسین (ع) فَلما اَنشَدَ کُمَیتُ اَبیاتاً فی مُصیبه الامام علیه السلام بَکیَ الامام بُکاء ًشدیداً وبَکَت النِّسوه و اهل حریمه وصَحنَ فی حجرا تهن
کمیت ! درباره جد ما حسین (ع) شعری بگو، همزمان با سرودن شعر، امام صادق به شدت گریه کرد با نوان وا هل خانه نیز در اتاق خودشان ناله زدند واشک ریختند.
اِذ خَرجت جارِیَه مِن خَلفِ الَّستر مِن حُجَرات الحَرم وفی یَدِها طفلٌ صغیر رَضیعٌ فَوَضَعَته فی حِجرِ الاِمام فاَشتَدَّ حینئذٍ بُکاء الامام فی غایهِ الاِشتداد وعَلا صَوته الشریف و عَلَت اَصواتُ النِّساء الطاهرات خلف الاَستارِِمِن الحجرات
در این زمان بانویی که کودک شیر خواری به دست داشت از اتاق بیرون آمده و کودک را در دامان امام علیه السلام قرارداد، گریه امام این بار بیشتر شده وصدای شریفشان بلند شد وبانوان در خانه نیز به صدای بلند گریستند.
ظاهرأ منظور از این کار یا دآوری شهادت علی اصغر وسنگدلی قاتل وی حرمله بن کا هل اسدی بوده است.
تلخ تر از مرگ
مرحوم حا ئری ما زندرا نی در کتاب معالی السبطین آورده که:ازبقرا ط حکیم پرسیدند در ذائقه ا نسان چه چیزی ازمرگ تلخ تر است؟
گفت:تلخ تر از مرگ در ذائقه ا نسان کریم این است که از شخص لئیم حاجتی بخوا هد
فَما حال الحسین الکریم بن الکریم حینَ رَفع رَضیعَه علی یَدیه و طَلب لَه جُرعَه مِنَ الماء مِن اللؤماء اللُّعَناء اَهل الکوفه
پس چگونه بود حال حضرت حسین، این کریم فرزند کریم آن زمانی که کودک شیر خوار خود راروی دو دست بلند کرد و برایش جرعه آب ،از کوفیان پست ولعنت شده خواست
کیفیت شهادت علی اصغر(ع)
وَلَمّا رَأی الحُسین علیه السلام مَصارِعَ فَتَیانِهُ وَاَحَِبَّته عَزَمَ علی لِقاءِ الْقَوم بِمُهجَته و نادی هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حرم رسول الله صلی الله علیه وآله، هَل مِن مُوحِّد یَخافُ الله فینا، هَل مِن مُغیثٍ یُغیثُنا یَرجُو الله بِاِ غاثَتِنا هَل مِن مُعین
یَرجوا ما عِندِ الله فی اعانَتِنا ، فَارْتَفعت اَصوات النِّساء بِالعَویل فَتَقَدَّم اِلی بابِ الْخَیمه و قال لِزینَبَ ناوِلینی وَلَدیَ الصَّغیرَ حَتّی اُوَدِّعه فَأخَذَه واَو ما اِلَیه لِیُقَبِّله فَرَماهُ حَرمَلهُ بنُ الکاهِلِ الاَسَدی لَعنَه الله تعالی بِسَهم فَوقع فی نَحرِه فَذَبَحَهُ، فَقال لِزِیْنَب خُذیهِ ثُمَّ تَلَقّی الدَّمَ بِکَفَّیه فَلما اِمْتَلأتا رَمی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُم قالَ هَوَّن علی ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَین الله.
با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت در حا لیکه با نگ می زد:آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟آیا موحدی هست که به خا طرما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا به فریادما برسد؟آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟ در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام علیه السلام به کنار خیمه رفته وخطاب به زینب فرمود کودکم را بیاور تا با او خدا حا فظی کنم
حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست وآن را برید پس حضرت به زینب فرمود او را بگیر. سپس خون را در هردودست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید وفرمود:آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است.
قالَ الْباقِرُ عَلیه السلام : فَلَم یَسقُط مِن ذلکَ الدَّمِ قَطرَه الی الارض
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتادو
وقال اِبنُ نما: ثُم حَمَلَه فَوَضَعه مَعَ قَتلی اَهْلبَیته
سپس امام علیه السلام علی اصغر را برده ودر کنار شهدای بنی هاشم قرار داده.
شهادت علی اصغر به روایت ابی مخنف
زمانیکه حضرت امام حسین (ع) با ام کلثوم در باره علی اصغر سخن می گفت او عرض کرد قدری آب برایش تهیه کن
حضرت طفل را گرفت وسوی مردم بردوفرمود:شما برادرم و فرزندا نم ویارا نم را کشتید وغیر از این طفل کسی با قی نمانده ، او مثل ما هی از آب جدا شده می ماند شربتی از آب به وی بدهید.
طفل از این گوش تا آن گوش گلویش بریده شد آنگاه طفل را بر گرداندو خون بر سینه اش جاری بود، در خیمه گذاشت و مطالبی فرمود که حاکی از شکایت مردم به خداوند متعال بود.
در زيارت ناحيه مقدسه، درباره اين کودک شهيد، آمده است: "السلام على عبد الله بن الحسين، الطفل الرضيع، المرمى الصريع، المشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح بالسهم فى حجر ابيه، لعن الله راميه حرملة بن کاهل الاسدى". و در يکى از زيارتنامه هاى عاشورا آمده است:" و على ولدک على الاصغر الذى فجعت به"
منبع:بنیاد دعبل خزاعی
حضرت سید الشهداء علیه السلام که می خواست به میدان جنگ برود سید بن طاووس روایت کرد:"ناولونی بولدی الرضیع حتی أودعه".
ای خواهر ! طفل صغیر مرا بیاور تا ودعاش نمایم!
و به روایت دیگر اهل حرم به مولای خویش عرض کردند:
ای مولای جن و انس ، از بی آبی شیر در پستان مادر علی اصغر خشکیده و از بی شیری علی اصغر نزدیک به موت است.
امام فرمود: طفل معصوم مرا بیاورید بلکه قطره ی آبی برای او تحصیل نمایم.
مادر علی اصغر قنداقه ای آن سبط پیغمبر را به روی دست گرفته عرض کرد: ای سرور من! این طفل از صبح تا حال دو مرتبه غش کرده از بس ناخن به پستان من زده سینه ام زخم شد. طفل را وقتی به دست آن حضرت دادند امام مظلوم نگاه کردند دیدند سرخی گل رخسارش از تشنگی چون برگ خزان شده و لب یاقوتش از بی آبی، بی رنگ و خشکیده گردیده است طفل را بوسید و فرمود:«وای بر این گروه وقتی که جد تو محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله وسلم) به ایشان دشمنی کند!» آنگاه طفل معصوم را برداشت و به میدان تشریف برد وقتی نزدیک آن قوم لعین پرسید.(2).
حمید بن مسلم نقل می کند تصور کردیم حسین قرآن آورده تا ما را به قرآن قسم دهد وقتی مقابل سپاه ایستاد عبا را کنار زده همه دیدند حسین طفل شیرخواره اش را به روی دست گرفته و فرمود: «یا قوم ان لم ترحمونی فأرحموا هذا الطفل أما ترونه کیف یتلضی عطشا»
«ای مردم اگر به من رحم نمی کنید به این شیرخواره ترحم کنید مگر نمی بینید از شدت عطش همانند ماهی تلظی می کند».
(کنز الغرائب) شهزاده علی اصغر در آغوش پدر از عطش بی تاب بود و دیده برهم نهاده و سرش از بی حالی آویخته و سفید گلویش پیدا بود. ابا عبد الله (علیه السلام) هنوز سخنش تمام نشده بود عمر سعد رو به حرمله (لعنه الله علیه) کرد و گفت چرا پاسخ حسین را نمی دهی که:
«فرماه حرملة بن كاهل الأسدي بسهم فذبحه من الأذن إلى الأذن في حجر الحسين فتلقى الحسين دمه حتى إمتلأت ثم رمى به إلى السماء».
حرمله ابن کاهل اسدی تیری رها نمود که گوش تا گوش گلوی علی اصغر را در سینه حسین برید امام دست خود را از خون گلوی علی اصغر پر کرد و به سمت آسمان پاشید.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «حتی یک قطره ار آن خون به زمین برنگشت».
امام حسین (علیه السلام) در آن زمان فرمود:
«اللهم أحكم بيننا وبين قوم دعونا لينصرونا فقتلونا».
«خدایا تو حکم نما بین ما و مردمی که ما را دعوت نمودند تا ما را یاری کنند و اکنون ما را می کشند».
در همان حال که خون حضرت علی اصغر علیه السلام را به سوی آسمان می پاشید صدایی از عالم غیب شنید که می گفت:
«دعه يا حسين فإن له مرضعا في الجنة»(3).
یا حسین علیه السلام! به ما واگذار علی اصغر علیه السلام را که دایه اش در بهشت منتظر است.
حضرت فرمود:
«هون عليٌ ما نزل بي أنه بعين الله تعالى»
«این مصیبت نبز بر من أسان است زیرا خدای تعالی آنرا می بیند»
«اللهم لا يكون أهون عليك من فصيل ناقة صالح إلهي إن كنت حبست عنٌا النصر فأجعله لما خير منه وأنتقم لنا من الظالمين.»(4).
«خداوندا ! اگر نصر و پیروزی در دنیا را از ما گرفته ای ، در عوض بهتر ار آن را در آخرت نصیب ما بگردان و انتقام ما را از این مردم ستمگر بگیر که این کودک من کمتر از بچه ناقه ی صالح پیغمبر نیست.»
«وإجعل ما حل لنا في العاجل ذخيرة في الآجل»(5)
«و این مصیبت را که در دنیا بر ما وارد أمد ذخیره ی آخرت ما قرار بده»
در این هنگام حضرت از اسب فرود آمد و با نوک شمشیر خود قبر کوچکی حفر کردند پس از نماز در حالیکه بدنش را خونمالی کرده بودند دفن نمود.(6)
علل مقتل : در باب شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
اول : در بیان بردن علی اصغر علیه السلام به میدان تا سیرآب شود:
از آنجا که در روایات و اخبار متعدد آمده است حضرت سید الشهداء می دانستند چه اتفاق هایی در کربلا خواهد افتاد ، زیرا حجت خدا و امام معصوم می باشد و می دانستند که آن قوم لعین آبی به حضرت علی اصغر علیه السلام نمی دهند.
و لیکن شاید این طور باشد برای اتمام حجت با آن ظالمان بوده است تا مردمان بدانند دنیا طلبان برای رسیدن به اهداف خود حتی کودکی شیرخواره که مظهر معصومیت و بی گناهی است قربانی می کنند.
حال آنان چگونه می توانند فردای روز در مقابل دادگاه حق کلامی گویند.
و آنکه حضرت سید الشهداء علیه السلام علی اصغر علیه السلام را به میدان می برد زیرا خواست خداوند بر آن است چنان که در روایتی که ما قبل در همین کتاب نقل کرده ایم که حضرت حق می فرماید: من تو را کشته می خواهم و آن چنان که همه یاران سید الشهداء علیه السلام به درجهء رفیع شهادت رسیدند و با آنکه حضرت علی اصغر علیه السلام فقط شش ماه دارد لکن ایشان هم فدای امام و پدر خود می باشد.
و در بعضی از کتب مقتل آمده است آن زمان که حضرت صدای بلند نمود برای نصرت خواهی گویند که حضرت علی اصغر خود را از گاه واره بیرون انداخته.
و دیگر همان طور که خداوند بعضی اسباب را قرار می دهد تا به آن سبب بندگان در رحمت واسعه اش قرار گیرند و آن را دست آویز برای نجات خود از بهر معاصی قرار دهند.
مثلا: همان طور که خداوند سیما قبر جناب سید الشهداء علیه السلام را قرار داده که با دیدن آن باعث رقت قلب و کسب درجات الهی شود با شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام با خبر شدن محبین و شیعیان از نحوه شهادت باعث جوشش و خروش دل ها به ترحم و رقت آمده و اشک ها از دیده ها مثل سیلاب جاری شده حتی آن اشخاصی که دل های آنان مانند آهن فولاد سنگ بوده باشد و چه طور همچنین نباشد که اگر اهل الله و عباد الله المخلصین این مصائب را به کوه ها بخوانند کوه ها گداخته و آب خواهند شد و اگر به دریاها خوانده شود دریاها شعله ور می گردد و خشک خواهد شد خصوصا مصیبت و کیفیت شهادت این طفل مظلوم پس به سبب مصیبت این طفل مظلوم و کیفیت شهادت آن درجات معیت مصائب آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم به نهایت فوق النهایات و غایته و فوق الغایات رسیدن شک و شبهه نخواهند ماند پس بملاحظه این اسناد خواهید دانست که مقصود وغرض که رسانیدن خلاق عالمیان حق تعالی است تا محبان وشیعیان به سعادت اخرویه و نجات گناهکاران است از آتش جهنم حاصل خواهد شد.
دوم : چرا امام حسین علیه السلام خون حضرت علی اصغر علیه السلام را به آسمان پاشید و چرا خون به زمین برنگشت؟
شاید سر مسئله این باشد که خون آن مظلوم نفیس ترین و محکم ترین سند مظلومیت امام حسین علیه السلام بود و لذا می بایستی در بهترین جایی آنرا نگهداری کند و به امانت بسپارد تا روز قیامت بتواند از آن استفاده کند و زمین و زمینیان قابلیت امانتداری چنین امانتی را نداشته لذا آنرا به آسمان فرستاد و آسمانیان نیز با قبول آن تاج افتخار بر سر گذاشتند.
و دیگر آنکه حضرت سید الشهداء علیه السلام در راه خدا بسیار قربانی داده ولی با هدیه دادن خون آخرین سرباز خود خون گلوی شیرخواره و نهایت صبر در امر خداوندی (خداونی) و پر ارزش ترین و دل سوزترین توشه خود را تسلیم حضرت حق جل جلاله نمودند.
سوم : چرا امام حسین علیه السلام بر هیج یک از شهدا غیر از حضرت علی اصغر علیه السلام نماز نخواند:
در واقع کربلا با آنکه شهدای دیگر بالغ بودن به خاطر نبود وقت نمی شد در آن محلکه بر آنان نماز خواند ولی می بینیم حضرت امام علیه السلام بر علی اصغر علیه السلام نماز می خواند شاید سر آن این طور باشد که اولا با این عمل مشخصه ای باشد تا همگان بدانند در راه دوست حتی از عزیزترین های خود گذشته و این قربانی که سخت ترین امتحان های الهی بود از آن پیروز گردیده. و به نگاهی دیگر مقام و درجهء رفیع آن طفل صغیر بی گناه در محضر آن خالق یکتا و در اینجا حضرت امام علیه السلام با خواندن نماز که جامع و متضمن جمیع انواع حمد ثنا و جمیع اقسام شکر است نظر بر آنکه آن معراج هر مومن است خصوصا نماز آن امام معصوم که حقیقت لبالب روح ارواح نمازها است در آن زمان به شکر حمد الهی پرداخت.
چهارم : چرا حضرت امام حسین علیه السلام تنها بدن علی اصغر را دفن کرد و بدن هیچ یک دیگر از شهداء را دفن نفرمود؟
"احتمالا یکی از چند مسئله زیر بوده"
1 ـ از آنجا که حضرت علی اصغر علیه السلام آخرین شهید در زمان زنده بودن سید الشهداء علیه السلام بود و پس از او دیگر کسی نبود که شهید شود لذا در مورد دیگران این موقعیت و این فرصت نبود.
2 ـ و دیگر آنکه اگر حضرت امام حسین علیه السلام بدن آن مظلوم را دفن نمی کرد کفار بنی امیه لعنه الله علیهم سر او را مثل سایر سرها از بدن جدا نموده وبه نیزه می زدند این بدعه و ظلالت جاری می شد در تمامی دولت بنی امیه به این معنی هر وقتی که بنی امیه و اتباع ایشان شیعیان و محبان آل رسول را می کشتند سر ایشان را می بریدند پس همچنین اطفال و بچه های آن هر چند شیرخواره بودند می کشتند و سرهای آنان از بدن جدا می کردند و بعضی از اوقات سرها را به نیزه ها می زدند.
3 ــ و سر دیگر اینست که از کفار مضایقه از سر بریدن آن طفل نمی کردند و این سبب می شد به تعجیل و فوریه نزول عذاب به جمیع اهل زمین.
4 ــ و سر دیگر آن که بدن نازک آن طفل دفن نمی شد از حرارت آفتاب و سم های اسب های بنی امیه مقطع الأعضا و متلاشی الأجزاء شده اثری از آن باقی نمی ماند.
5 ــ و سر دیگر امام حسین علیه السلام نخواست هنگام عبور اسراء از قتلگاه با دیدن بدن او بیش آنکه داغ دیده هستند دلشان بسوزد و این مصیبت آنقدر جانگداز و سوزنده بود که با دیدن آن هلاک می شدند.
(1) وقائعی که در کربلا گذشت - مقتل عزیز زهراء حسین - تألیف: شیخ سعید رسولی - صفحه 339- 333
(2) مبکي اليعون و كنز الغرائب ص 251
(3) "تذکرة الخواص سبط ابن جوزي ص144"
(4) ابن نما ص 66 و خوارزمي ج 2 ص 32 و مقاتل الطالبیین
(5) تظلم الزهراء ص 122 و مقرم ص 229
(6) مقرم 241/مقتل خوارزمی ج2 ص 132/احتجاج طبرسی ص 163
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram7aliasgar.htm
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های دهه اول محرم ازآخرذیحجه تا یازدهم محرم
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm
روضه های دهه اول محرّم
روزآخر ذيحجه بياد حربن يزيد رياحي عليه الرحمه
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram0horrereyahi.htm
روزاول محرم بياد مسلم بن عقيل عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram1moslem.htm
روزدوم محرم ورودامام حسين عليه السلام به كربلا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram2worodbekarbala.htm
روزسوم محرم بياد رقيه بنت الحسين عليهاسلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram3rogayye.htm
روزچهارم محرم بياد محمد بن عبدالله بن جعفر و عون بن عبدالله بن جعفر عليهماسلام
دوفرزندان عمه سادات حضرت زينب كبري عليهاسلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram4farzandanzeynab.htm
روزپنجم محرم بياد عبدالله بن الحسن عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram5abdollebnehasan.htm
روزششم محرم بياد قاسم بن الحسن عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram6gasem.htm
روزهفتم محرم بياد علي اصغرعليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram7aliasgar.htm
روزهشتم محرم بياد علي اكبرعليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram8aliakbar.htm
روزنهم محرم بياد قمربني هاشم اباالفضل العباس عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram9abalfazl.htm
شب و روزدهم محرم بياد عاشوراي امام حسين عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram10ashura.htm
سخنان امام حسين (ع) ازعصرتاسوعا تاعصرعاشورا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram10sokhanan.htm
روزيازدهم محرم بياد حركت اهلبيت امام حسين عليه السلام ازكربلا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram11harakatazkarbala.htm
شب و روزيازدهم محرم بياد شام غريبان اهلبيت امام حسين عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram11shamgariban.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شب و روز هفتم محرم و حضرت علياصغر (س)
شب هفتم ماه محرم منسوب به طفل شش ماهه حضرت ابا عبدالله الحسین (علیهالسّلام)، حضرت علی اصغر میباشد. حضرت علی اصغر (علیهالسّلام) فرزند کوچک امام حسین (علیهالسّلام) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی ملعون به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر (علیهالسّلام) برای امام حسین (علیهالسّلام) جانفرسا بود، چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند، ولی برای کشتن ما کمر بستهاند.[۱] [۲] [۳] [۴] در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین (علیهالسّلام) در اندیشه اصغر (علیهالسّلام) مباش، هم اکنون دایهای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است.[۵] حسین (علیهالسّلام) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد، بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنهها را میبینی تحمل این مصیبتها بر من آسان میشود.[۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] . در مقاتل نقل است که هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) به شهادت رسیدند و کسی نماند جز علی زین العابدین (علیهالسّلام) و پسر دیگر به نام عبداللّه که شیرخوار بود؛ ندای غریبانه امام بلند شد: «هل من ذاب یذبّ عن حرم رسول الله هل من موحّد یخاف اللّه فینا هل من مغیث یرجوا اللّه باغاثتنا هل من معین یرجو ما عند اللّه فی اغاثتنا؛ آیا کسی هست که دشمن را از حرم پیغمبر براند و دور کند؟ آیا خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را اعانت کند؟ آیا فریادرسی هست که برای ثواب ما را یاری کند؟»[۱۳] [۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] [۱۹] [۲۰] [۲۱] . دربارهٔ چگونگی شهادت طفل شیرخوار، از جمعبندی آنچه در منابع آمده است، میتوان دو قول را به دست آورد: یکی بیانگر آن است که طفل شیرخوار، در هنگامی که بر در خیمهها در دامن امام بود، به شهادت رسید. اکثر مقتلنویسان و مورخان، با تفاوتهایی، این قول را مطرح کردهاند.[۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] . قول دوم آن است که آن طفل در میدان جنگ، بر روی دست امام، توسط دشمن هدف تیر قرار گرفت و به شهادت رسید.[۲۹] وقتی که ندای «هل من ذاب یذبّ عن حرم رسول الله» به گوش بانوان حرم رسید، صدای گریه و شیون آنها بلند شد، امام کنار خیمه آمد و به حضرت زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: «ناوِلُونی عَلیّاً اِبْنی الطِّفْلَ حَتّی اُوَدِّعَهُ؛ پسر طفلم علی را به من دهید تا برای آخرین بار او را ببینم و با او وداع کنم.» هنگامی که امام (علیهالسّلام) علی اصغر را در بغل داشت، خواست که او را ببوسد که حرمله ملعون تیری افکند و بر گلوی کودک نشست و کودک را در آغوش پدر به شهادت رساند.[۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶] . در این باره سید حیدر حلی گوید: «و منعطفا اهوی لتقبیل طفله فقبل منه قبله السهم منحرا؛ امام حسین (علیهالسّلام) برای بوسیدن کودک شیرخوار خود خم شد، اما تیر قبل از امام بر گلوگاه او بوسه داد.» امام آن کودک را به زینب (علیهاالسّلام) داد فرمود: او را نگهدار، و دستش را زیر گلوی کودک گرفت، پر از خون شد، آن خون را به طرف آسمان پاشید و گفت: «هون ما نزل بی انه بعین الله تعالی؛ چون خداوند این منظره را میبیند، آنچه از این مصیبت بر من وارد شد برایم آسان است.»[۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲] . پس حسین (علیهالسّلام) خون او را گرفت و جمع کرد و به آسمان پرتاب کرد و قطرهای از آن بر زمین نریخت. امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: اگر قطرهای از آن خون بر زمین میریخت، عذاب نازل میشد.[۴۳] [۴۴] [۴۵] . و در برخی منابع آمده: «امام حسین (علیهالسّلام) از اسب پیاده شد و در کنار خیمه یا پشت خیمه با غلاف شمشیرش قبری کند، و کودکش را به خونش رنگین نموده و دفن کرد».[۴۶] روایت دیگر درباره نحوه شهادت علی اصغر (علیهالسّلام) این است که آن طفل نازنین در میدان جنگ و بر روی دستان مبارک سیدالشهداء (علیهالسّلام) به شهادت رسیده است، نه در کنار خیمهگاه؛ برخی منابع تاریخی چنین گزارش کردهاند که: هنگام وداع امام با خانواده، ام کلثوم از امام حسین (علیهالسّلام) در خواست کرد که اگر ممکن است برای علی اصغر (علیهالسّلام) شربتی آب طلب کند. امام کودک شش ماهه را به آغوش کشیده و به سوی لشکر کوفه آورد و فرمود: «یا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ اَخی وَ اَوْلادی وَ اَنْصاری، وَ ما بَقِیَ غَیْرِ هذَا الطِّفْل وَ هُوَ یَتَلَظّی عَطَشاً مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ اَتاهُ اِلَیْکُمْ فَاسْقُوُهُ شَرْبَةً مِنَ الْماءِ؛ ای مردم! شما برادرم، فرزندانم و یارانم را کشتید و به غیر از این کودک کسی نمانده است. او از تشنگی میسوزد در حالی که هیچ گناهی ندارد. او را با جرعهای آب سیراب سازید.»[۴۷] [۴۸] . و در عبارتی دیگر فرمود: «اِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل؛ اگر به من رحم نمیکنید به این کودک بیگناه رحم کنید.»[۴۹] [۵۰] [۵۱] [۵۲] [۵۳] . در همان لحظه که امام مشغول صحبت بود، به دستور عمر سعد، حرملة بن کاهل اسدی با تیری گلوی علی اصغر را نشانه گرفت و گوش تا گوش گلوی آن کودک را شکافت. امام کف دست خود را از خون علی پر کرد و به سوی آسمان انداخت و فرمود: «اَللّهمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ عَلی هؤُلاءِ الْقَوْمِ فَاِنَّهُمْ نَذَرُوا اَنْ لایَتْرُکُوا اَحَداً مِنْ ذُریَّةِ نَبیِّکَ؛ خدایا تو را شاهد میگیرم که این مردم قصد کردهاند از فرزندان پیامبرت حتی یک نفر را هم زنده نگذارند.» مصیبت چنان سوزناک بود که امام با چشمانی اشکبار به پیشگاه خداوند عرضه داشت: «اَللّهُمَّ احْکُم بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمٍ دَعَوْنا لِیَنْصُرُونا فَقَتَلُونا؛ خدایا بین ما و مردمی که ما را دعوت کردهاند تا یاریمان کنند، امّا ما را میکشند، خودت داوری کن! »[۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷] . امام حسین پس از هدف قرار گرفتن علی اصغر، دست را زیر گلوی او گرفت و چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشید؛ امام باقر (علیهالسلام) فرمود: قطرهای از این خون به زمین ریخته نشد.
علی اصغر را باب الحوائج میخوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا والا است.[۶۶] . امام زمان (علیهالسّلام) در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «اَلسَّلامُ عَلی عَبْدِاللّه ِ بْنِ الْحُسَینِ (علیهالسّلام) اَلطِّفْلِ الرَّضیعِ اَلْمَرْمِیِّ الصَّریعِ اَلْمُتَشَحَّطِ دَمَاً، اَلْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ، اَلْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فی حِجْرِ اَبیهِ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ کاهِلِ الْاَسَدِیَّ؛ سلام بر عبدالله بن حسین (علیهالسلام، همان کودک شیرخوارهای که هدف تیر ستم قرار گرفت و به خونش آغشته گردید و خون او به سوی آسمان صعود کرد و در آغوش پدر با تیر مذبوح گردید. خداوند قاتلش حرملة بن کاهل اسدی را لعنت کند.»[۶۷] [۶۸] [۶۹] [۷۰] . در زیارتنامه امام حسین درباره علی اصغر (علیهالسلام) چنین میخوانیم: «صَلّی الله عَلَیک وَ عَلَیهِمْ وَ عَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی فُجِعْتَ بِهِ؛ درود خدا بر تو و بر ایشان ( شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی.»[۷۱]
روضه شب هفتم ـ علياصغر (س) ؛ داغي بر دل اهلبيت
مرسوم است كه شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج كوچك كربلا» حضرت علي اصغر (س) مي روند و روضه آن طفل شهيد را ميخوانند. شهيدي كه به ظاهر، كودك است ؛ ولي به واقع پير عشق است.
حوريان محو رخ مهپارهات *** كعبهي خيل ملك گهوارهات
گردش چشمان تو عشقآفرين *** رشتهي قنداقهات حبلالمتين
زينت آغوش و دامان رباب *** آينهگردان رويت آفتاب
عالم و آدم همه محتاج تو *** بر سر دوش پدر معراج تو
بسته بر هر تار موي تو نجات *** تشنهي لبهاي تو آب حيات
كودكي ، اما به معنا پير عشق *** روي دستان پدر ، تفسيرِ عشق
تلخترين لحظات تاريخ نزديك ميشد؛ تمامي ياران و اصحاب امام حسين علیه السلام به ميدان رفته و كشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقي مانده بود: اباعبدالله الحسين علیه السلام و امام سجاد علیه السلام كه آن روز به اراده الهي بيمار بود تا زنده بماند و رهبري امت را پس از امام حسين علیه السلام به دست بگيرد.
امام علیه السلام چون خويشتن را تنها و بي ياور ديد آخرين حجت را بر مردم تمام كرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد يخاف الله فينا؟ هل من مغيث يرجو الله باغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عندالله في اعانتنا؟» يعني: «آيا مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستي هست كه از خدا بترسد و ما را ياري دهد؟ آيا فريادرسي هست كه به خاطر خدا ما را ياري رساند؟ آيا كسي هست كه به خاطر روضه و رضوان الهي به نصرت ما بشتابد؟».
صداي اين كمك خواهي امام كه به خيمهها رسيد و بانوان دريافتند كه حسين ديگر ياوري ندارد، صدايشان به شيون و گريه بلند شد. امام روي به خيمهها كرد، شايد كه زنان با ديدن او اندكي آرام گيرند ؛ كه ناگاه صداي فرزند شش ماههاش «عبدالله بن الحسين» ــ كه به علي اصغر معروف بود ــ را شنيد كه از شدت تشنگي ميگريست.
علي اصغر طفلي شيرخواره بود؛ كه نه آبي در خيمهها بود تا وي را سيراب كنند ، و نه مادرش «رباب» شيري در سينه داشت كه به وي دهد.
امام علیه السلام قنداقه علي اصغر را در دست گرفت و به سوي دشمن رفت ؛ در مقابل لشكر يزيد ايستاد و فرمود:«اي مردم! اگر به من رحم نميكنيد بر اين طفل ترحم نماييد ... » ...
اما گويي كه بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنيا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جاي آنکه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به مشتی آب میهمان کنند، تيراندازي از بني اسد (كه گفته شده است «حرملة بن كاهل» بود) تيري در كمان نهاد و گلوي طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سينه امام علیه السلام به خون رنگين شد... سر كوچك و گردن ظريف طفل شيرخواره را از بدن جدا شده بود...
آتش عشق تو در من شعلهور بود اي پدر *** پيش تير عشق تو ، قلبم سپر بود اي پدر
شد گلويم روي دستت ذبح ، ميداني چرا؟ *** پيش تير عشق تو ، قلبم سپر بود اي پدر
امام علیه السلام دستان خود را از خون علي اصغر پر كرد و به آسمان پاشيد و گفت: «هون علي ما نزل بي انه بعين الله ـ تحمل اين مصيبت بر من آسان است چرا كه خداي آن را ميبيند»... در همين حال، «حصين بن تميم» تير ديگري افكند كه بر لبان مبارك امام علیه السلام نشست و خون از دهان حضرت جاري شد. امام روي به آسمان كرد و اینگونه نیایش نمود: «خدايا! سوي تو شكايت ميكنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خويشانم ميكنند»...
اصغر كه به چهره ز عطش رنگ نداشت *** ياراي سخن با من دلتنگ نداشت
يا رب! تو گواه باش، ششماههي من *** شد كشتهي ظلم و با كسي جنگ نداشت
آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشيرش قبر كوچكي كند ؛ بدن علي اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازه كوچك را دفن كرد...
به روايت منابع تاريخي، شهادت علي اصغر علیه السلام از سختترين و جانگدازترين مصيبتها در نزد ائمه بوده است. «عقبة بن بشير اسدي» ميگويد امام باقر علیه السلام به من فرمود: «ما از شما بنياسد خوني طلب داريم!» و سپس داستان ذبح شدن علي اصغر را بر من خواند.
همچنين آوردهاند كه پس از قيام «مختار بن ابي عبيده ثقفي» هنگامي كه خبر انتقام از قاتلان كربلا را به امام سجاد علیه السلام رساندند آن حضرت سوال كرد: «بر سر حرمله چه آمد؟». اين نمونهها، نشان دهنده آن است كه اين داغ چگونه بر دل اهل بيت علیه السلام مانده است...
و اين داغ بر دل ما نيز هست ؛ و بر دل انسانيت نيز ؛ تا زماني كه مهدي آلمحمد (عج) قيام كند و انتقام از ظالمان بستاند...
الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أي منقلب ینقلبون.
………
منابع اصلي:
1. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذويالقربی، 1378 .
2. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضي، 1364 .
3. شيخ عباس قمي ؛ سفينة البحار ؛ مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1418 ق. ؛ ج 1 .
متن روضه شب و روز هفتم محرم ـ حضرت علياصغر (س) - مقتل حضرت علی اصغر (علیه السّلام) | آستان قدس حسینی- ویژه نامه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام - حضرت علی اصغر علیه السلام - ويکی شيعه - روضه مکتوب شب هفتم محرم - ویژه نامه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام - اشعار روز هفتم محرم؛ حضرت علی اصغر(ع) - روضه شب هفتم محرم ــ علی اصغر(س) ؛ داغی بر دل اهلبيت - نام تو را همین که صدا میزند رباب/ آتش به جان کرب و بلا میزند ... - وقايع روز هفتم ماه محرم - شبکه الکوثر - عطش در کربلا - سایت مذهبی عصر شیعه - روضه های دهه اول محرم تا اربعین - مؤسسه فرهنگی هدایت - روایت شهادت تک تک یاران امام حسین در دشت کربلا
بستن آب به روی سپاه امام حسین(ع) - آوا - آنچه در روز هفتم محرم بر «امام حسین(ع)» گذشت - بستن آب در کربلا - روز هفتم محرم به امام حسین و یارانش چه گذشت؟ - وقایع روز هفتم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری - چه کسی فرماندهی بستن آب روی اهل بیت امام حسین (ع) را بر ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های ده شب اول محرم
روضه های محرم تا اربعین - روضه های دهه اول محرم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
جهاددرراه خدا درزیارات : وَ جَاهَدْتَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ
جهاددرراه خدا درزیارات : وَ جَاهَدْتَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ درزیارت یا وَ جَاهَدْتُمْ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ درزیارت جامعه کبیره یا أشهد أنَّكَ جاهَدتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ درزیارت امین الله
جهاد فی سبیل الله جهاد در راه خدا است ، و جهاد فی الله را اگر به معنای فی عباد الله بگیریم میشود جهاد در راه یاری بندگان خدا ، اگر فی را به معنای لام بگیریم میشود جهاد لِلّه جهاد خالصًا مخلصًا برای خدا ، واگر فی را به معنای من اجله بگیریم میشود جهاد بخاطر خدا . نتیجةً امام حسین علیه السلام جهاد کرد در راه خدا و برای خدا و بخاطر خدا و برای یاری بندگان خدا . «فی سبیلالله»، اشاره و تأکید به هدف دارد، چرا که انسان میتواند کار واحدی را به اهداف متفاوت انجام دهد. مثل این که میتواند برای خدا و یا برای ریا و یا از روی عادت و یا برای کاسبی و ...، میتواند برای خدا جهاد کند ، اقامه نماز کند و یا قرآن تلاوت نماید. همین طور میتواند برای ریا، برای هوای نفس، برای جاسوسی، برای غنیمت و یا هر هدف دیگر به جهاد یا جنگ بپردازد و خداوند متعال به انسان تعلیم میدهد که کار فقط «برای خدا» اهمیت و ارزش دارد، وگرنه «حبط» میشود. یعنی از بین میرود و نتیجهی مطلوبی نداده و امیدی را برآورده نمینماید و موجب کمال نمیگردد. [یکی از اقسام جهاد، کسب حلال و تأمین معاش خانواده از راه حلال است. کسی که از فساد مالی و غش در معامله بر کنار است و از راه حلال معاش خانواده و اهل و عیال خود را تحصیل می کند، در ردیف مجاهدین فی سبیل الله می باشد و عملش جهاد محسوب می شود . وکسی که با فساد مالی و غش در معامله و از راه حرام و... معاش خانواده و اهل و عیال خود را تحصیل می کند، در ردیف مجاهدین فی سبیل الطاغوت می باشد و عملش هباء منثورا ست . همان طور که پیامبر گرامی اسلام صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ فرمودند: اَلْجالِبُ اِلى سُوقِنا كَالْمُجاهِدِ فی سَبيلِ اللهِ وَ الْمُحْتَكِرُ فی سُوقِنا كَالْمُلْحِدِ فی كِتابِ اللهِ ، جلب کننده (روزی حلال) به سوی بازار ما همانند جهادکننده در راه خداوند است و احتکار کننده در بازار ما، مانند مُلحِد در کتاب خداوند است (نهج الفصاحه، حديث1317)]. در زیارت اربعین دارد : ... وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ ... یعنی حسینبنعلی، جان و خون خود رادر راه تو داد؛ «لیستنقذ عبادک من الجهالة» ؛ تا بندگان تورا ازجهل نجات دهد ؛ «وحیرة الضّلالة» ؛ و آنهارا ازسرگردانیِ ناشی از ضلالت و گمراهی برهاند. یعنی خون اباعبداالله علیه السلام برای نجات مردم از جهل و گمراهی نثار شد.
راغب در مفردات می نویسد: ﴿و الْجِهَادُ و الْمُجَاهَدَةُ: استفراغ الوسع في مدافعة العدو، و الْجِهَادُ ثلاثة أضرب:- مجاهدة العدو الظاهر.- و مجاهدة الشيطان.- و مجاهدة النفس. و تدخل ثلاثتها في قوله تعالى: وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَ جِهادِهِ[حج آیه87] ، وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ [توبه آیه41] ، إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ[انفال آیه72] [المفردات ج1، ص101]﴾ راغب جهاد را به معنای به کار گرفتن نهایت تلاش در مقابله با دشمن ترجمه کرده و دشمن را به سه قسم دشمن ظاهری، شیطان و نفس تقسیم کرده است . سید علی خان در الطراز الاول، فی الله در آیه شریفه «وَجاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَ جِهادِهِ» را «من اجله» معنا کرده است . و طریحی در مجمع البحرین فی الله را «فی عباده الله» ترجمه کرده که متناسب با معنای کلی جهاد است. البته این احتمال وجود دارد که فی عباده الله به معنای لاجله باشد که در اینصورت با معنای خاص جهاد، قابل تطبیق است. در وقعه صفین از زبان امیر مؤمنین ع در وصف پیامبر ص دارد: حَتَّى مَضَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ مُطِيعاً لِلَّهِ صَابِراً عَلَى مَا أَصَابَهُ مُجَاهِداً فِي اللَّهِ حَقَ جِهادِهِ حَتَّى أَتَاهُ الْيَقِينُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ[وقعة صفّين ج1، ص314. امالي صدوق، ج1، ص491] . من الدعاء عند قبر امیرالمؤمنین : أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُولَ وَ نَصَحْتَ لِلْأُمَّةِ وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِيلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ حتی اتاک الیقین. [الكافي، الشيخ الكليني، ج1، ص357] .
کتاب اهداف قیام امام حسین در زیارات : نوشته حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
وفات عالم و محدث شهير شيعه "سيد رضي" گردآوردنده ي نهج البلاغه (6محرم406 ق)
محمد بن حسين، معروف به سيدرضي در سال 359 قمري ديده به جهان گشود. پدرش ابواحمد حسين بن موسي نام دارد كه نَسَبَش با چهار واسطه به امام موسي بن جعفر(ع) ميرسد. سيدرضي از بزرگان شيعه و داراي مقام و منزلت در دولت بنيعباس و دولت آلبويه بود و برادرش، سيد مرتضي، از بزرگان علما و فقهاي شيعه در قرن پنجم هجري قمري و صاحب تأليفات فقهي و اصولي است. سيدرضي از همان اوايل كودكي با اشتياق فراوان به محضر درسِ شيخ مفيد حاضر شد و به همراه برادر، مراتب ترقي و كمال را پيمود. وي علاوه بر جدّيت و پشتكار زياد، از نبوغي ذاتي و خدادادي برخوردار بود كه پيشرفتهاي علمي و ادبي او را سرعت ميبخشيد. سيدرضي از بزرگترين صاحبان فصاحت و بلاغت بود كه از دركي صحيح و ذوقي سليم بهره داشت. او در 9 سالگي چنان مهارتي در شعر از خود نشان داد كه باعث شگفتي همگان گرديد. وي در 30 سالگي، كل قرآن را در مدت كوتاهي حفظ نمود. سيد، همهي خلفاي بنيعباس را غاصبان خلافت و ولايت و حكومت اسلامي ميدانست و با اشعار خود، سعي در بيان حقايق و طرح عقايد انقلابي خود داشت. او در كنار فعاليتهاي سياسي، به تدريس و تاليف همت گماشت و شاگرداني فاضل و آثاري ماندگار از خود به جاي گذاشته است. شيخ طوسي، مفيد نيشابوري، مهيار ديلمي و ابوالحسن هاشمي و... از شاگردان سيدرضي هستند. معاني القرآن، تَلخيصُ البَيان عن مجازاتِ القرآن از جمله تاليفات اوست. شريف رضي در اقدامي بينظير، كلمات، خطابهها، نامهها و مواعظ امام علي(ع) را گردآوري كرد و با نام "نهج البلاغه" به جامعهي بشري اهدا نمود. سيدرضي اولين كسي است كه مكاني براي تحصيل طلاب علوم ديني تهيه كرد و آن را دارالعلم ناميد. سيدرضي از جمله علماي جامع شيعه است كه در زمينههاي مختلف علمي و اسلامي، مجتهد مسلّم و صاحب نظر بود و در شعر و ادبيات عربي، هماورد نداشت. سرانجام، سيدرضي اين عالم شهير اسلامي در محرم سال 406 قمري در 47 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد. بدن پاك سيد را پس از تشييعي با شكوه در منزلش به امانت به خاك سپرده و بعدها به حرم امام حسين(ع) در كربلا منتقل كردند.
معرفی مفاخر و بزرگان شیعه/ «سید رضی» عالمی که سخنان ...
سید شریف رضی و نهجالبلاغه | مقالات نهج البلاغه | پایگاه ..
پایان زندگی طوفانی سید رضی (ره) | مقالات نهج البلاغه | ...
زندگینامه سید رضی در یك اثر داستانی - خبرگزاری میزان
مرقد سيدرضي در كجاست؟+تصاویر - عقیق
خواب شیخ مفید و عظمت مقام سید مرتضی
درنگی بر شخصیت والای سیدرضی - تبیان
آرامگاه سید مرتضی و رضی - کجارو
سید رضی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سید رضی - دانشنامهی اسلامی
سید رضی - ويکی شيعه
سید رضی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 6 محرم 1444 )
• اولین محاصره فرات در کربلا
به نقلى در روز ششم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری، عمر سعد، شبث بن ربعى خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل، کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره درآورند. منبع: تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، صفحه 18.
• وفات عالم و محدث شهير شيعه "سيد رضي" گردآوردنده ي نهجالبلاغه (406 ق)
محمد بن حسين، معروف به سيدرضي در سال 359 قمري ديده به جهان گشود. پدرش ابواحمد حسين بن موسي نام دارد كه نَسَبَش با چهار واسطه به امام موسي بن جعفر(ع) ميرسد. سيدرضي از بزرگان شيعه و داراي مقام و منزلت در دولت بنيعباس و دولت آلبويه بود و برادرش، سيد مرتضي، از بزرگان علما و فقهاي شيعه ...
• نزول عذاب بر بنى اسرائیل
یوشع بن نون وصى حضرت موسی علیهالسلام با بنىاسرائیل به شهر عمالقه لشکر کشید. امیر شهر از مردى عابد به نام بلعم بن باعورا که زاهد و عالم یهودى بود و اسم اعظم را مىدانست و مستجابالدعوه بود، خواست تا یوشع و بنىاسرائیل را نفرین کنند تا یوشع و بنىاسرائیل مغلوب شوند. بلعم در مقام ...
• شهادت حضرت یحیی (ع)
نه تنها تولد «یحیى» علیهالسلام شگفتانگیز بود، مرگ او هم از پارهاى جهات عجیب بود، غالب مورخان مسلمان و همچنین منابع معروف مسیحى جریان این شهادت را چنین نقل کردهاند. (هر چند اندک تفاوتى در خصوصیات آن در میان آنها دیده مىشود.) «یحیى» علیهالسلام قربانى روابط نامشروع یکى از طاغوتهاى ...
• یارى طلبى حبیب بن مظاهر از بنى اسد
در شب ششم محرم جناب حبیب بن مظاهر اسدى با اذن امام حسین علیهالسلام براى آوردن یاور و کمک به قبیله بنى اسد رفت. اسدیان پذیرفتند و حرکت کردند، ولى جاسوسان به عمر سعد خبر دادند. عمر عدهاى را فرستاد تا مانع از آنها شوند. درگیرى رخ داد که در این میان جمعى از بنى اسد شهید و زخمى ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 13 مرداد 1401 )
تشكيل پليس جنوب در پي انعقاد قرارداد 1915 ميان روسيه و انگليس (1294 ش)
با گسترش شعله هاي جنگ جهاني اول، دولتهاي روس و انگليس كه نفوذ آلمانها را در ايران بر خلاف منافع خود ميديدند، در قراردادي محرمانه، منطقه بيطرف ايران را كه در قرارداد 1907 م پيشبيني شده بود، ميان خود تقسيم و توافق كردند براي حفظ منافع خود در ايران، قشوني تشكيل دهند. از اين رو، ...
افتتاح فرودگاه بين المللي "مهرآباد" در تهران (1337 ش)
شهادت سردار رشيد اسلام و فرمانده لشكر 10 "شهيد عليرضا موحد دانش" (1362ش)
عليرضا، اولين فرزند خانواده موحد دانش در سال ۱۳۳۷ش در تهران بهدنيا آمد. در سال ۱۳۵۵ش بعد از اخذ ديپلم به سربازي اعزام شد و پس از فرمان امام خميني (ره) مبني بر فرار سربازان از پادگانها، وي نيز از پادگان گريخت و به جمع انقلابيون پيوست. پس از پيروزي انقلاب، در كميته انقلاب اسلامي ...
ارتحال فقيه جليل آيتاللَّه "حيدرعلي محقق" عالم نامي اصفهان (1379ش)
آيت اللَّه حاج شيخ حيدر علي محقق در سال 1287ش (1336ق) در اصفهان به دنيا آمد و پس از فراگيري خواندن و نوشتن به تحصيل علوم ديني روي آورد. وي پس از اتمام مقدمات و سطوح حوزه، وارد درس خارج حضرات آيات محمدرضا اصفهاني، سيدعلي نجف آبادي و سيد محمد نجف آبادي حاضر شد و بهرههاي فراوان برد. ...
اعزام سپاهيان انگليسي و هندي به جنوب ايران و تشكيل پليس جنوب (1290 ش)
در زمان صدارت مستوفي الممالك كه دولت درصدد اعاده امنيت و ايجاد رفاه براي مردم بود، دولت انگليس با تباني دولت روسيه اخطاريه شديدي براي دولت ايران فرستاد و با اشاره به ناامنيها و دستبردها به قافلهها و اموال بازرگانان انگليسي و هندي متذكر شد كه با اين روند، دولت انگلستان خود را ناگزير ...
رحلت آيت الله سيدعلياكبر برقعي قمي (1366ش)
آيت الله سيدعلياكبر برقعي قمي متخلص به كاشف در سال ۱۲۷۸ش (۱۳۱۷ق) در قم بهدنيا آمد. وي پس از فراگيري مقدمات علوم حوزوي، راهي نجف اشرف شد و از محضر حضرات آيات: ميرزاي نائيني و سيدابوالحسن اصفهاني، فقه و اصول و از ميرزا علياكبر حكمي يزدي، منطق و فلسفه و هيئت را فرا گرفت. آيتالله ...
درگذشت احمد راد نويسنده و مترجم معاصر (1363ش)
احمد راد ملقب به بصيرديوان، فرزند حاجميرزا مصطفي بود. چهارده ساله بود كه پدرش درگذشت و سرپرستي خواهر و برادر و مادر را به عهده گرفت. او تحصيلات خود را در مدرسه علميهاي در باغ نگارستان و سپس در مدرسه آليانس فرانسه طي نمود. وي بههنگام تحصيل در مدرسه آليانس و تكميل تحصيلات، به شغل ...
شهادت خانم مريم فرهانيان (1363ش)
شهيد مريم فرهانيان، نماد رشادت و مجاهدت زن ايراني در بیست و چهارم دیماه سال ۱۳۴۲ در آبادان بهدنيا آمد. وی در آغاز جواني به ماهيت پليد استكبار و امپرياليسم جهانی پي برد و به صفوف مبارزان پيوست. اين شهيد بزرگوار با اوجگيري مبارزات مردم در جريان انقلاب اسلامي، در تظاهرات و راهپيماييهاي ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 4 آگوست 2022 )
• تولد "نيلْسْ هنريك آبِلْ" رياضيدان نابغه نروژي (1802م)
نيلْسْ هنريك آبل، رياضي دان نروژي در چهارم اوت 1802م در خانوادهاي فقير در شهر فيندو در كشور نروژ به دنيا آمد. او از كودكي به رياضي علاقه زيادي داشت و از همان زمان به حل مسائل دشوار رياضي ميپرداخت به طوري كه در 20 سالگي به تدريس در رياضي مشغول شد. در اين ميان، فقر و بيماري در طول ...
• مرگ "سرپِرسيِ شِلْلي" شاعر بلندآوازه انگليسي (1822م)
سرپرسي شِلْلي، شاعر معروف انگليسي، در چهارم اوت 1792م در هورشام انگليس و در خانوادهاي سرشناس به دنيا آمد. وي از خردسالي به دنياي ادبيات راه يافت و در شعر شهرت فراواني يافت. وي از ابتدا به همه قيود خانوادگي پشت پا زد و بيشتر در عالم خيالانگيز ذهن خود، به سر ميبرد. شلْلي در دوره ...
• تولد "كنوت هامسون" نويسنده معروف نروژي (1859م)
كنوت پدرسون معروف به هامسون نويسنده برجسته و معروف نروژي در چهارم اوت ۱۸۵۹م در شمال نروژ بهدنيا آمد. تحصيلات اوليهاش چندان استحكامي نداشت زيرا به هر كاري دست ميزد بهزودي آن را رها ميكرد و اعمالش بهصورتي در آمده بود كه همه فكر ميكردند او شخصيت مهمي در زندگي خويش ندارد. با اين ...
• درگذشت "هانس كريستين آندرسُن" نويسنده شهير كتاب كودكان (1875م)
هانْسْ كريستين آندرسُن نويسنده دانماركي كتاب كودكان در دوم آوريل 1805م در دانمارك، و در خانوادهاي فقيربه دنيا آمد. وي در كودكي پدر را از دست داد و سختيهاي زيادي متحمل گرديد. آندرسن از همان كودكي قيافهاي زشت و كريه داشت و مورد تمسخر همسالان خويش قرار ميگرفت. وي از مدرسه بيزار بود ...
• حمله ارتش آلمان نازي به بلژيك و اعلان جنگ انگلستان به آلمان (1914م)
اعلان جنگ ارتش آلمان به بلژيك و متعاقب آن، اعلان جنگ انگلستان به آلمان در چنين روزي از سال ۱۹۱۴ ميلادي صورت گرفت که موجب آغاز جنگ جهاني اول گردید. • از نيمه دوم قرن نوزدهم، اگرچه جنگهاي پراكندهاي در سطح جهان ميان كشورهاي مختلف ادامه داشت، اما توليد و انباشت سلاح، سازماندهي ارتشها، ...
• آغاز جنگ استقلال طلبان تركيه با ارتش يونان (1922م)
امپراتوري عثماني از ديرباز با همسايگان خود اختلافات مرزي داشت. يكي از اين كشورها، يونان بود كه در ادوار مختلف بر سر تصاحب سرزمينهاي بيشتر با عثماني ميجنگيد. در همين راستا، طي نبردي كه ميان نيروهاي ترك به رهبري مصطفي كمال پاشا با سپاهيان يوناني در سال 1921م روي داد، مصطفي كمالْ مهاجمان ...
• آغاز قدرت بلامنازع و ديكتاتوري "آدولف هيتلر" در آلمان (1934م)
پس از آنكه آدولْفْ هيتلر در سال 1925م حزب نازي را تأسيس كرد، درصدد برآمد تا رفته رفته در اركان قدرت آلمان نفوذ كندو كشور را در اختيار بگيرد. از اين رو با به راه انداختن تبليغات وسيع و دامنهدار ضد كمونيستي و ضد يهودي و سر دادن شعارهاي نژادپرستانه، خيل كثيري را در شمار طرفداران خود ...
• آغاز رسمي جنگ ويتنام با امريكا در پي وقوع حادثه خليج تونكن (1964م)
بعد از جنگ جهاني دوم و ناتواني فرانسه در حفظ سلطه خود در منطقه ويتنام، در جنوب شرق آسيا، امريكا ابتدا در پوشش اعزام مستشاران نظامي به كمك فرانسه آمد. اما پس از ناتواني نيروهاي امريكايى و بالا رفتن هزينه حضور غيرمستقيم و بدون نتيجه، در سال 1963م ايالات متحده به صورت آشكار و رسمي قواي ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
ای شیر شرزه یِ ، میدانِ کربلا - خودرا فکنده ای ، در ورطه یِ بلا
گفتی که میروم ، اندر رهِ ولا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
گفتی که ای عمو ، بنگر چِها کنم - در راهِ یاری یِ ، دین جان فدا کنم
در بینِ دشمنان ، در خون شنا کنم - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
باشم من از حسن ، بهرِ تو یادگار - بر یاریَت عمو ، دارم من افتخار
من میکنم جهاد ، در راهِ کردگار - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
من بر شما عمو، بنمایم اِقتدا - جان باختن خوش است ، اندر رهِ خدا
در راهِ دینِ حق ، جان میکنم فدا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
شادم بود عمو ، اندر کنارِ من - یاری زِ دینِ حق ، باشد شِعارِ من
اَحلی مِنَ العَسَل ، شد یادگارِ من - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
امیدِ باقری ، اینک شفاعت است - برتن کنم کفن ، وقتِ شهادت است
جان در رَهِ خدا ، دادن لیاقت است - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
سروده شده ماه محرم سال 1398
ای آلِ هاشم شدكشته قاسم
ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم
قاسم روانه شدسویِ میدان - بهرحمایت ازدین وقرآن
اونوجوانی چون غنچه یِ گل - درگلشنِ دین مانند سنبل
یارحسین دركرببلاشد - قربانیِ دین درآن مناشد
شمشیررابرگردن حمایل - اوچون حسین درشكل وشمایل
چون شدروانه اوسویِ میدان - اعدابدیدند آن ماه تابان
گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیباشكل وشمایل
گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیبا به به چه خوشكل
اوحمله میكردچون شیرغرّان - میزدسرودست ازآن لعینان
چون كشته هایش بسیارگردید - دشمن زغصّه بیمارگردید
یك شیربچه اینسان سرودست - ازآن لعینان بسیاربشكست
ناگه فتاداودردام صیاد - شمشیری ازكین برفرقش افتاد
نقش زمین شدسروصنوبر - اندرعزاشدآل پیمبر
گفتاعموجان میرس بدادم - كزضربتِ كین ازپافتادم
آمدعمویش آن دم به میدان - گفتا كجایی،قاسم،عموجان
قاسم صدازدجانم فداشد - پامال سم این اسبها شد
آمدعمویش آندم كنارش - قاسم بدید و آن حال زارش
گفتا درآندم ای قاسمِ من - این حالت تو سخت است برمن
رفتی تو و رفت تاب وتوانم - ای قاسمِ من روح وروانم
شدآل هاشم اینك برایت - جمله سیه پوش اندرعزایت
گیرید ماتم ای آل هاشم - ازظلم دشمن شدكشته قاسم
ای باقری پور اندرعزایش - جمله ملائک گرید برایش
ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم
ازکتاب مجموعه اشعارباقری
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
ماجرای شهادت حضرت قاسم ابنالحسن به روایت رهبر انقلاب
انتشار به مناسبت شب ششم محرم ۱۴۴۱
به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و یاران ایشان، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در ادامه مسیر چهار سال گذشته، مجموعهی تصویری «بعثت خون» را منتشر میکند.
در بعثت خون امسال، ۱۰ قطعه فیلم از بیانات حضرت آیتالله خامنهای در شرح ماجرای عاشورا و روضهخوانی ایشان دربارهی مصائب حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در اختیار کاربران قرار میگیرد. روز پنجم بعثت خون ۹۳، روایتی است از ماجرای شهادت حضرت قاسم ابنالحسن علیهالسلام به روایت حضرت آیتالله خامنهای در نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۷۷ بیان کردهاند. متن بیانات حضرت آیتالله خامنهای که در این فیلم میبینید:
یکى از این قضایا، قضیهى به میدان رفتن «قاسمبنالحسن» است که صحنهى بسیار عجیبى است. قاسمبنالحسن علیهالصلاةوالسلام یکى از جوانان کم سالِ دستگاهِ امام حسین است. نوجوانى است که «لم یبلغ الحلم»؛ هنوز به حد بلوغ و تکلیف نرسیده بوده است. در شب عاشورا، وقتى که امام حسین علیهالسلام فرمود که این حادثه اتفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد و گفت شما بروید و اصحاب قبول نکردند که بروند، این نوجوان سیزده، چهارده ساله عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین خواست که این نوجوان را آزمایش کند - به تعبیر ما - فرمود: عزیزم! کشته شدن در ذائقهى تو چگونه است؟ گفت «احلى من العسل»؛ از عسل شیرینتر است.
حالا روز عاشورا که شد، این نوجوان پیش عمو آمد. در این مقتل اینگونه ذکر مىکند: «قال الراوى: و خرج غلام». آنجا راویانى بودند که ماجراها را مىنوشتند و ثبت مىکردند. چند نفرند که قضایا از قول آنها نقل مىشود. از قول یکى از آنها نقل مىکند و مىگوید: همینطور که نگاه مىکردیم، ناگهان دیدیم از طرف خیمههاى ابىعبداللَه، پسر نوجوانى بیرون آمد: «کان وجهه شقة قمر»؛ چهرهاش مثل پارهى ماه مىدرخشید. «فجعل یقاتل»؛ آمد و مشغول جنگیدن شد.
«فضربه ابن فضیل العضدى على رأسه فطلقه»؛ ضربه، فرق این جوان را شکافت. «فوقع الغلام لوجهه»؛ پسرک با صورت روى زمین افتاد. «وصاح یا عماه»؛ فریادش بلند شد که عموجان. «فجل الحسین علیهالسلام کما یجل الصقر». به این خصوصیات و زیباییهاى تعبیر دقت کنید! صقر، یعنى بازِ شکارى. مىگوید حسین علیهالسلام مثل بازِ شکارى، خودش را بالاى سر این نوجوان رساند. «ثم شد شدة لیث اغضب». شد، به معناى حمله کردن است. مىگوید مثل شیر خشمگین حمله کرد. «فضرب ابنفضیل بالسیف»؛ اول که آن قاتل را با یک شمشیر زد و به زمین انداخت. عدهاى آمدند تا این قاتل را نجات دهند؛ اما حضرت به همهى آنها حمله کرد. جنگ عظیمى در همان دور و برِ بدن «قاسمبنالحسن»، به راه افتاد. آمدند جنگیدند؛ اما حضرت آنها را پس زد. تمام محوطه را گرد و غبار میدان فراگرفت. راوى مىگوید: «و انجلت الغبر»؛ بعد از لحظاتى گرد و غبار فرو نشست. این منظره را که تصویر مىکند، قلب انسان را خیلى مىسوزاند: «فرأیت الحسین علیهالسلام» : من نگاه کردم، حسینبنعلى علیهالسلام را در آنجا دیدم. «قائماً على رأس الغلام»؛ امام حسین بالاى سر این نوجوان ایستاده است و دارد با حسرت به او نگاه مىکند. «و هو یبحث برجلیه»؛ آن نوجوان هم با پاهایش زمین را مىشکافد؛ یعنى در حال جان دادن است و پا را تکان مىدهد. «والحسین علیهالسلام یقول: بُعداً لقوم قتلوک»؛ کسانى که تو را به قتل رساندند، از رحمت خدا دور باشند... روز اول: روضهخوانی مرحوم کوثری در اولین محرم پس از رحلت امام خمینی رحمهالله | ۱۳۶۸/۵/۱۱
روز دوم: ماجرای شهادت غلام حضرت اباعبدالله علیهالسلام در کربلا به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۳/۷/۲۰
روز سوم: ماجرای گفتوگوی حضرت امام حسین و عمر سعد در کربلا به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۳/۷/۲۰
روز چهارم: ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۴/۷/۵
روز پنجم: ماجرای شهادت حضرت قاسم ابنالحسن به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۴/۷/۵
روز ششم: ماجرای شهادت حضرت علیاصغر به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۵/۶/۲۱
روز هفتم: ماجرای شهادت حضرت علیاکبر به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۷۷/۲/۱۷
روز هشتم: ماجرای شهادت حضرت عباس به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۷۹/۱/۲۶
روز نهم: ماجرای گفتگوی امام حسین علیهالسلام و حضرت زینب در شب عاشورا | ۱۳۶۳/۷/۲۰
روز دهم: روضهی عصر عاشورا به روایت حضرت آیتالله خامنهای | ۱۳۶۴/۷/۵
همچنین «مجموعه طرح بعثت خون» مشتمل بر ۱۰ تصویرسازی از واقعهی عاشورا به همراه جملاتی از رهبر انقلاب، تهیه و منتشر شده است.
گزیده دیدار: ماجرای شهادت حضرت قاسم ابنالحسن علیهالسلام
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
- کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 146.1 MB
- کیفیت پايين و فرمت Flv و با حجم 32.5 MB
- مناسب برای تلفن همراه و فرمت 3gp و با حجم 15.4 MB
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
امربمعروف ونهی ازمنکردرزیارات : وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ
ایتاء زکوة درزیارات : وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ یا وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاةَ
اين مسأله که زکات واجب و يکي از واجبات الهيه است، به مقتضاي آيات و روايات است و يک مسأله اي است که کسي نمي تواند در آن مناقشه کند؛ مخصوصاً کتاب الله. در اکثر مواردي که «اقيموا الصلاة» ذکر شده، دنبالش هم «آتو الزکاة» ذکر شده است. ايتاء زکاة را در رديف اقامه صلاة ذکر کرده است و در آيات مکرّري اين معنا وجود دارد. شايد در کمتر جائي در قرآن داشته باشيم که «اقيموا الصلاة» بدون «آتوا الزکاة» باشد؛ الاّ در چند مورد و الاّ نوعاً اين اقتران محفوظ است در اين اقتران نکته اي به نظر ما مي رسد که زکاة چه خصوصيتي دارد که خداوند آن را در رديف نماز آورده و هر جا که صحبت «اقيموا الصلاة» است دنبال آن «وآتوا الزکاة» هم مطرح است . خداوند در آيه شريفه مي فرمايد: «الذين إن مکنّاهم في الارض اقاموا لصلاة وآتوا الزکاة وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر» يعني به استناد اين آيه شريفه، حکومت ما اوّلين وظيفه اسلامي اش اقامه صلاة و ايتاء زکاة است. خداوند مي فرمايد: اگر ما به کساني امکانات و قدرت داديم، اگر آنها را مسلط ولو بر يک قسمت از جهان کرديم، در درجه اوّل اين مسائل عبادي و مسأله زکاة را بايد مراعات کنند، در درجه بعد هم امر به معروف و نهي از منکر است، در زيارات که شما به امام حسين خطاب مي کنيد «اشهد انّک قد أقمت الصلاة وآتيت الزکاة»، معناي اَقَمتَ چيست؟ و معنای آتَیتَ چیست؟ يعني درباره نماز امر به معروف کرده ايد؟ یعنی در باره زکوة امر به معروف کرده اید؟ يا «أشهد انّک قد اقمت الصلاة» يعني صلّيتَ، تو نمازها را خوانده اي، تو اهل نمازي، تو اهل بزرگترين واجب الهي هستي. يا «أشهد انّک قد آتَیتَ الزَّکوة» يعني زکّیتَ، تو زکوة ها را داده اي، تو اهل زکوتي، تو اهل بزرگترين واجب الهي بعد از نماز هستي.
کتاب اهداف قیام امام حسین علیه السلام درزیارات : نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور
اِنّی اُریدُ اَن آمُرَبِالمعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَر
امربرمعروف و نهی ازمنکرات
امرِبرمعروف و نهی ازمنکرات - هست واجب همچنان صوم و صلات
یک هدف از بعثتِ پیغمبراست - امرِ بر معروف و نهی از منکر است
این هدف هم نهضتِ کرببلاست - هم زِ اهداف تمامِ انبیاست
کارِ جمله انبیا امراست و نهی - چون خدا بر انبیا کرده است وحی
این هدف هم بهرِ ختمِ انبیاست - هم هدف بهرِ تمامِ اولیاست
هم زِ اهدافِ حسین بن علی - در سخنرانیش با صوتِ جلی
شد قیامِ کربلا با این هدف - همچنان درّی که بَر شد از صدف
کربلا با امر و نهی آغاز شد - امر و نهیی که بِخون دمساز شد
شد سر آغازِ قیامِ کربلا - با سخنرانیِ آن خونِ خدا
گفت بهرِ امر و نهی اِنّی اُرید - من ندارم صلح و سازش با یزید
من ندارم سازشی با منکرات - با یزید و دشمنِ صوم و صلات
با یزیدی که بوَد مستِ شراب - عاری از دستورِ قرآن و کتاب
عاری از اخلاق و ایمان و یقین - ضدِّ قرآن و خدا و مرسلین
دشمنِ قرآن و دین را دشمنم - گو جدا گردد سرِ من از تنم
باقری در این ره آن خونِ خدا - راسِ نورانیش شد از تن جدا
سر بِرویِ نیزه و تن بر زمین - آن که بُد پروردهِ روح الامین
سر بکوفه در میانِ آن تنور - تن میانِ قتلگاهِ پر زِ شور
سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور محرم سال 1398
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
ای آلِ هاشم شدكشته قاسم
ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم
قاسم روانه شدسویِ میدان - بهرحمایت ازدین وقرآن
اونوجوانی چون غنچه یِ گل - درگلشنِ دین مانند سنبل
یارحسین دركرببلاشد - قربانیِ دین درآن مناشد
شمشیررابرگردن حمایل - اوچون حسین درشكل وشمایل
چون شدروانه اوسویِ میدان - اعدابدیدند آن ماه تابان
گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیباشكل وشمایل
گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیبا به به چه خوشكل
اوحمله میكردچون شیرغرّان - میزدسرودست ازآن لعینان
چون كشته هایش بسیارگردید - دشمن زغصّه بیمارگردید
یك شیربچه اینسان سرودست - ازآن لعینان بسیاربشكست
ناگه فتاداودردام صیاد - شمشیری ازكین برفرقش افتاد
نقش زمین شدسروصنوبر - اندرعزاشدآل پیمبر
گفتاعموجان میرس بدادم - كزضربتِ كین ازپافتادم
آمدعمویش آن دم به میدان - گفتا كجایی،قاسم،عموجان
قاسم صدازدجانم فداشد - پامال سم این اسبها شد
آمدعمویش آندم كنارش - قاسم بدید و آن حال زارش
گفتا درآندم ای قاسمِ من - این حالت تو سخت است برمن
رفتی تو و رفت تاب وتوانم - ای قاسمِ من روح وروانم
شدآل هاشم اینك برایت - جمله سیه پوش اندرعزایت
گیرید ماتم ای آل هاشم - ازظلم دشمن شدكشته قاسم
ای باقری پور اندرعزایش - جمله ملائک گرید برایش
ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
ای شیر شرزه یِ ، میدانِ کربلا - خودرا فکنده ای ، در ورطه یِ بلا
گفتی که میروم ، اندر رهِ ولا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
گفتی که ای عمو ، بنگر چِها کنم - در راهِ یاری یِ ، دین جان فدا کنم
در بینِ دشمنان ، در خون شنا کنم - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
باشم من از حسن ، بهرِ تو یادگار - بر یاریَت عمو ، دارم من افتخار
من میکنم جهاد ، در راهِ کردگار - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
من بر شما عمو، بنمایم اِقتدا - جان باختن خوش است ، اندر رهِ خدا
در راهِ دینِ حق ، جان میکنم فدا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
شادم بود عمو ، اندر کنارِ من - یاری زِ دینِ حق ، باشد شِعارِ من
اَحلی مِنَ العَسَل ، شد یادگارِ من - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
امیدِ باقری ، اینک شفاعت است - برتن کنم کفن ، وقتِ شهادت است
جان در رَهِ خدا ، دادن لیاقت است - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
سروده شده ماه محرم سال 1398
ازکتاب مجموعه اشعارباقری
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شب و روزششم محرم بياد قاسم بن الحسن عليه السلام
پاسی از شب گذشته بود، تاریکی خیمه ها را فرا گرفته ویاران حسین(ع) دور هم جمعند. خدایا چه خبر شده است؟! چرا همه در هول و هراس می باشند؟مولا به اصحاب خود چه می گوید؟! چرا خیمه ها را تاریک کرده اند؟مولا چه می خواهد بگوید؟ آقا اباعبدالله الحسین (ع) به زبان حال چنین گفت:
هر کس امشب بماند،کشته خواهد شد
هرکس ندارد هوای ما//برگیرد و بیرون رود از آشیانه ما
سپاه دشمن فقط با من کار دارند و شما می توانید از این صحرا بروید. شما را رها می کنم تا هرکه می خواهد برود. اما طرف دیگر، دل هایی بودکه کلام مولا را می شنیدند.
بمانیم یا برویم؟آیا جز این است که خویش را به کشتن خواهیم داد؟ پس زن و فرزند ایشان چه خواهد شد؟عده ای با این افکار، اما دل هایی هم منور از نور خدا. مگر امکان دارد فرزند رسول خدا را تنها بگذاریم؟مگر می توان سعادت آخرت را با شقاوت دنیوی معاوضه کرد؟ ...
هیهات!هیهات! عده ای از تاریکی شب استفاده کردند و رفتند. اما عده ای ننگ را از خویش به دور کردند.
این بار اتفاق دیگری افتاد و امام حسین(ع) نام یک یک شهدای کربلا را بر زبان جاری می کند. مگر وجود جوان نازنین و زیبا روی قاسم(ع) را که یادگار برادر مظلومش حسن بن علی(ع) بود.حضرت قاسم(ع) هر لحظه و بی تاب مشتاق دمی بود که نامش را از لسان عمویش بشنود. اما نشنید. تاب نیاورد و از ایشان پرسید. عمو جان: من نیز کشته خواهم شد؟ امام(ع) از او پرسید: شهادت در کام تو چگونه است؟ قاسم پاسخ داد« اهلی من العسل». امام(ع) فرمودند: عمویت به فدایت. فردا تو هم کشته خواهی شد.
عصر عاشوراست و گلها یکی یکی پرپر می گردند و قلب ها می سوزند و همچنین عطش جگر ها آشکار است. حضرت قاسم، هر آن منتظر اذن مولاست. چند بار خدمت مولایش می رسد و اذن می خواهد. اما جوابی نمی شنود و باز می گردد.گویا امام هم قلبی آتشین و دردناک دارد.اما این بار ملتمسانه ازآقا اذن می خواهد و آقا اجازه می دهد.
از سر به شوق شهادت پریده طائر هوشم//عمو فدای تو گردم، غلام حلقه به گوشم
نشانده بر سرآتش مرا شماتت اعداء//چگونه بر سر آتش نشینم و نخروشم
حضرت قاسم(ع) شجاعانه به میدان می رود. رجز می خواند و پس از نبردی سخت بر زمین می افتد. نالان عمویش را صدا می کند. امام سریعا بربالین وی حاضر می گردد و می فرماید: به خدا سوگند برعمویت سخت است این که او را به یاری بخوانی و او نتواند تو را جواب دهد، یا جواب دهد اما نتواند تو را یاری دهد، یا آنکه تو را یاری دهد ولی سودی به حال تو نداشته باشد.
از رحمت خداوند دور باد گروهی که تو را شهید کردند.
آیا همان اندازه که قاسم به امامش دلباخته بود و خود را فدای او کرد، ما نیز آمادگی داریم؟
امام قاسم را به سينهاش چسبانيد و فرمود: «كيف الموت عندك» مرگ در نظر تو چگونه است؟ قاسم جواب داد: «احلى من العسل» از عسل شيرينتر است.
حضرت قاسم بن حسن (ع) نوجوانى بود كه هنوز به حد بلوغ نرسيده بود، شب عاشورا، امام حسين عليه السلام به اصحاب فرمود: فردا همه شما كشته خواهيد شد، قاسم نزد عمويش آمد و عرض كرد:«عمو جان من هم فردا كشته مى شوم؟».
امام او را به سينهاش چسبانيد و فرمود: مرگ در نظر تو چگونه است؟ «كيف الموت عندك»
قاسم جواب داد: «احلى من العسل»: «از عسل شيرينتر است».
امام به او فرمود: تو بعد از بلاى عظيم كشته مى شوى و عبدالله شيرخوار هم شهيد مى شود ... (1)
روز عاشورا قاسم خود را آماده جنگ كرد، به حضور امام حسين عليه السلام براى اجازه گرفتن آمد، امام او را در آغوش گرفت و مدتى با هم گريه كردند، سپس قاسم اجازه طلبيد، امام به او اجازه نمىداد، قاسم آنقدر پابپا نمود و مكرر طلب اجازه كرد، امام عليه السلام به او اجازه داد، او در حالى كه اشك از چشمانش سرازير بود، غمگين به نظر مىرسيد به ميدان تاخت و چنين رجز مى خواند:
ان تنكرونى فانا بن الحسن سبط النبى المصطفى المؤتمن هذا حسين كالاسير المرتهن بين اناس لا سقوا صوب المزن
: «اگر مرا نمىشناسيد من پسر حسن سبط پيامبر برگزيده و امين خدا هستم اين حسين عليه السلام است كه همچون اسير گروگان شده در بين مردم قرار گرفته، خدا آن مردم را از باران رحمتش سيراب نسازد».
حمله سخت بر دشمن كرد و با آن سن كم سه نفر يا بيشتر از دشمن را كشت.
حميد بن مسلم كه از سربازان عمر سعد بود نقل مىكند: از خيام حسين عليه السلام نوجوانى به سوى ميدان بيرون آمد كه چهرهاش مانند نيمه قرص ماه مىدرخشيد، شمشيرى بدست داشت و پيراهن بلندى پوشيده بود و وارد جنگ گرديد.
عمرو بن سعد ازدى گفت: سوگند به خدا آنچنان سخت بر اين نوجوان حمله كنم، گفتم: عجبا! تو به اين نوجوان چه كار دارى سوگند به خدا اگر او مرا بزند به طرف او دست دراز نمىكنم، بگذار همانها كه او را احاطه كرده و با او مىجنگند كار او را تمام كنند.
عمرو بن سعد گفت: سوگند به خدا من بايد بر او يورش برم، و جهان را بر او سخت گيرم، آنحضرت كه مشغول جنگ بود، عمرو بن سعد در كمين او قرار گرفت و چنان شمشير بر سر مبارك قاسم زد كه سر او شكافته شد و قاسم به صورت بر روى زمين افتا، فرياد زد: «يا عماه!» (عمو جان به دادم برس).
وقتى كه صداى قاسم به گوش امام رسيد، آنحضرت مانند عقابى كه از بالا به زير آيد، صفها را شكافت و مانند شير خشمگين بر دشمن حمله كرد تا عمر بن سعد ازدى رسيد، شمشير به سوى او وارد كرد، او دستش را به پيش آورد و از آرنج قطع گرديد، آن ملعون نعره كشيد، دشمن براى نجات او حمله كردند، در همين ميان پيكر نازنين قاسم زير سم ستوران قرار گرفت، وقتى كه گرد و غبار فرو نشست ديدند امام حسين در بالين قاسم است و آن نوجوان در حال جان كندن است. و پاى خود را بر زمين مىسايد و روحش آماده پرواز به سوى بهشت است.
امام فرمود: «عز و الله على عمك ان تدعوه فلا يجيبك او يجيبك فلا ينفعك». «سوگند به خدا بر عمويتسخت است كه او را بخوانى، به تو جواب ندهد، يا اگر جواب دهد به حال تو سودى نداشته باشد».
پى نوشت:
1- الوقايع و الحوادث ج 3 / ص 62. راهنماى تبليغ 6 ويژه امر به معروف و نهى از منكر صفحه 150
به نقل از سایت قاصد نیوز
برادرزاده شيرين سخن
امام قاسم را به سينهاش چسبانيد و فرمود: «كيف الموت عندك» مرگ در نظر تو چگونه است؟ قاسم جواب داد: «احلى من العسل» از عسل شيرينتر است.
حضرت قاسم بن حسن (ع) نوجوانى بود كه هنوز به حد بلوغ نرسيده بود، شب عاشورا، امام حسين عليه السلام به اصحاب فرمود: فردا همه شما كشته خواهيد شد، قاسم نزد عمويش آمد و عرض كرد:«عمو جان من هم فردا كشته مى شوم؟»....
قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب علیهماالسلام
پس از شهادت «ابوبکر» برادرش قاسم (دیگر فرزند امام حسن علیه السلام) از خیمه خارج شد. مادر «قاسم» همان «نُقیله» است که درباره او سخن به میان آمد.(1)
قاسم نوجوانی نابالغ، اما دلیر بود. همین که چشمان مبارک امام حسین (علیه السلام) به او افتاد، او را در برگرفت و گریان شد.(2)
«قاسم» وقتی تنهایی عموی خود را مشاهده کرد، اذن به میدان رفتن خواست. امام او را به سبب کوچکیاش، اجازه نمیفرمود. او پیوسته اصرار میکرد تا این که اذن جهاد گرفت.(3) حمید بن مسلم گوید: «خرج الینا غلامٌ کانّ وجهه شقّة قمرٍ و فی یده السّیف و علیه قمیصٌ و ازارٌ؛ نوجوانی چون پاره ماه به ناگاه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او لباس رزم به تن و شمشیری به دست داشت.» او پیش میرفت و شمشیر میزد که ناگاه بند کفش چپ او پاره شد.(4) پس قاسم ایستاد تا که بند کفشش را محکم کند.(5)
یعنی جمعیت فراوان سپاه دشمن، جرأت پیش آمدن برای مبارزه را نداشت و قاسم آن هزار جنگنده را به حقیقت بی اعتنا مینگریست.(6)
رجز حماسی حضرت قاسم (علیه السلام)
در هنگام رزم، رجزهای حضرت قاسم چنین بود:
اِن تنکرونی فانا فرع الحسن//سبط النّبِیّ المصطفی و المؤتمن
هذا حسینٌ کالاسیر المرتهن//بین اناسٍ لاسقطوا صوب المزن؛
اگر مرا نمیشناسید من فرزند امام حسن، نواده پیامبر گرامی مصطفی و امین خداوند هستم؛
اینک این حسین چون اسیران به گروگان گرفته شده و در محاصره، میان مردمی است که هرگز باران رحمت بر آنها نبارد.»
حماسه رزم حضرت قاسم علیه السلام
«حمید بن مسلم» که یکی از راویان جنگ است میگوید: هنگامی که «قاسم» در میدان حاضر شد «عمرو بن سعد بن نفیل الازدی» به من گفت: «به خدا سوگند بر او سخت خواهم گرفت.»
به او گفتم: «شگفتا! از این کار چه میطلبی؟ در حالی که این جمعیت بسیار، احدی از یاران حسین را باقی نخواهد گذاشت.»
امام حسین علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند، بر عمویت گران است که او را بخوانی، ولی او تو را پاسخ نگوید، یا هنگامی جوابت دهد که تو کشته شدهای و استخوانهای دست و پایت (شکسته شده باشد.) پس این (شتاب عمویت) به خدا سوگند در هنگامی است که او سخت تنها شده است و یاورانش کم شدهاند.»
او قسم خورد که خود را با قاسم بن الحسن (علیهماالسلام) درگیر خواهد کرد. او شتابان به سوی قاسم حملهور شد و ضربهای به فرق مبارکش زد، «قاسم» از این ضربه با صورت به زمین خورد و فریاد برآورد: «یا عمّاه! عموجان!»، ناگاه امام حسین (علیه السلام) همانگونه که باز شکاری به ناگاه آشکار میشود، به سمت او آمد. او چون شیری خشمگین که بسیار سختی نشان میداد، با شمشیر چنان به «عمرو» حملهور شد که او را غافلگیر کرد. او دستان خود را پیش آورد تا از ضربه کاری امام، خود را باز دارد؛ اما دست او از آرنج چنان شکسته شد که صدای آن شنیده شد. از این ضربه بیتاب شد و نعرهای بر کشید. سپاه عمر برای نجات او به امام حملهور شدند. سینه عمرو بن سعد در این درگیری در زیر سم اسبان پایمال شد و او در دم جان داد.(7)
راوی میگوید: زمان اندکی گذشت و گرد و غبار فرو نشست. (دیدم) حسین علیه السلام بر بالین نوجوان ایستاده است. قاسم پاهایش را به زمین میسایید و در حال پر کشیدن به ملکوت اعلی بود. امام حسین فرمود: «بعداً لقومٍ قتلوک، خصمهم فیک یوم القیمة جدّک؛ (از رحمت خدا) دور باشند قومی که تو را کشتند، در حالی که دشمن آنها در قیامت جد تو باشد.» سپس فرمود: «عزّ علی عمّک ان تدعوه لا یجیبک او یجیبک ثمّ لا تنفعک، کثُر واتره و قلَّ ناصره؛(8) بر عمویت سخت است که تو او را بخوانی و او را پاسخ نگوید، یا او تو را پاسخ دهد، اما آن پاسخ، تو را نفعی نرساند. آری، صدایی که به خدا قسم تنهاییاش زیاد و یاورش کم است.»
پس از شهادت حضرت قاسم(علیه السلام)
«قاسم» در برابر چشم امام و عموی خود جان داد. پس از آن، امام، قاسم را به سینه خود چسبانید و به خیمه شهدا برد. گویا میبینم که پاهای آن نوجوان بر زمین خط میاندازد، آمد و آمد تا آن که آن نوجوان را در کنار فرزندش علی بن الحسین (علی اکبر) و شهدای اهل بیت که در کنار او بودند نهاد.(9) در نقل دیگری آمده؛ من آن نوجوان را نمیشناختم از کسی نامش را پرسیدم. گفتند: این «قاسم بن الحسن بن علی بن ابی طالب» است.(10)
آخرالامر، دیدم که امام گوشه چشمی به سوی آسمان دوخت و گفت: «اللّهمّ احصهم عدداً ولا تغادر منهم احداً ولا تغفر لهم ابداً؛ صبراً یا بنی عمومتی، صبراً یا اهل بیتی لا رأیتم هواناً بعد هذا الیوم ابداً(11)؛ خدایا! تعداد اینها را بر شمار، و احدی از اینها را وامگذار، و هرگز بر نها مبخش، ای پسر عموهایم! (فرزندان عقیل و جعفر طیار) و ای اهل بیتم! [همگی] شکیبا باشید، بعد از این روز، هرگز روی خفت و خواری نخواهید دید.»
در زیارت ناحیه مقدسه آمده: درود بر قاسم، فرزند حسن پسر علی، آن عزیزی که فرق مبارکش شکست و ابزار جنگ او به تاراج رفت.
هنگامی که عمو را به کمک طلبید، حسین سراسیمه خود را به او رسانید و مردم را از کنار او راند، لیکن قاسم از شدت درد، پای خود را به زمین میکشید. در این حالت بود که امام فرمود: «قومی که تو را کشتند (از رحمت پروردگار) دور باشند، در روز رستاخیز نیای تو و پدرت با اینها دشمنی خواهند کرد.»
سپس فرمود: «به خدا سوگند، بر عمویت گران است که او را بخوانی، ولی او تو را پاسخ نگوید، یا هنگامی جوابت دهد که تو کشته شدهای و استخوانهای دست و پایت (شکسته شده باشد.) پس این (شتاب عمویت) به خدا سوگند در هنگامی است که او سخت تنها شده است و یاورانش کم شدهاند.»
در زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) در حق خود دعا کرده و از خداوند متعال در خواسته تا او را در قیامت در کنار امام حسین و قاسم، که خداوند آنها را گرد هم آورده، قرار دهد. در همین زیارتنامه، امام، قاتل قاسم «عمرو (عمر) بن سعد بن (عروة بن) نقیل الازدی» را نفرین کرده است. تا این که خداوند او را به دوزخ اندازد و به عذابی دردناک مبتلا سازد.(11)
درسی که میتوان گرفت:
در شرافت قاسم همین بس که امام معصوم (علیه السلام) از خداوند درخواست فرموده که در کنار ایشان باشد، در حالی که او در کنار حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) است. این که انسان در نوجوانی چنین به اوج رفعت و شرافت بار یابد، جای غبطه و آرزو دارد. آیا این ولایتمداری قاسم برای نوجوانان ما درس نخواهد بود؟
پینوشتها:
1- تذکرة الخواص، ص 215.
2- متل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 27؛ مقتل الحسین علیه السلام، مقرم، ص 331.
3- بحار الانوار، ج 45، ص 34.
4- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 447؛ مقاتل الطالبین، ص 88.
5- ذخیرة الدارین، ص 286، ابصار العین، ص 72.
6- مقتل الحسین مقرم، ص 331.
7- تاریخ الامم والملوک، ج 5، ص 447؛ ابصار العین، ص 72.
8- مقاتل الطالبین، ص 92؛ الارشاد، ج 2، ص 108.
9- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 448-447؛ البدایة و النهایة، ج 8، ص 186؛ الارشاد، ج2، ص 108.
10- الارشاد، ج 1، ص 108.
11- مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 28.
برگرفته از كتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی،با تصرف
یادگار امام حسن (ع) در روز عاشورا
آن روزی که حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) با دیدن چهره برادر، بر او گریست، در پاسخ سوال امام حسن (علیه السلام) که از علت گریه آن حضرت سوال کرد، فرمود: به جهت بلایی که به تو میرسد، که حکایت از مسموم کردن مظلومانه امام مجتبی (علیه السلام) داشت. ولی امام حسن (علیه السلام) با شنیدن این پاسخ، مسموم شدن خود را ناچیز شمرد و فرمود:
لا یوم کیومک یا ابا عبدالله
روزی مانند روز تو نیست که سی هزار نفر به سوی تو آیند و همه مدّعی باشند که از امت جدّ تواند ...” منتهی الآمال – ص 346 “
قاسم (علیه السلام)
در سال 50 ه.ق وقتی کار سمّ جعده ملعونه – همسر امام حسن (علیه السلام) - به آنجا کشید که پاره های جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظه های آخر، همه اهل و عیال خود را به امام حسین (علیه السلام) واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن (علیه السلام) که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمی داشت، قاسم (علیه السلام) بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود.
با نقشه ای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (علیه السلام)، برای بیعت نکردن با یزید- که جرثومه فساد بود - مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (علیه السلام) هم بودند. مکه، برای امام حسین (علیه السلام) امن نبود – که یزیدیان در زیر لباس¬های احرام، شمشیر بسته و قصد کشتن امام را داشتند – بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (علیه السلام) هم آن را تایید کرده¬بود – روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد.
کار کاروان سرگردان حسینی به کربلا کشید و در محاصره قرار گرفت تا شب عاشورا فرا رسید. اینک قاسم بن الحسن (علیه السلام)، سیزده ساله شده و در مدتی که پدرش را از دست داده¬ بود، امام حسین (علیه السلام) چنان در تربیت قاسم کوشیده و با او انس داشت که او را ”یا بنیّ“ – ای پسرکم - خطاب می-کرد.
ابوحمزه ثمالی (ره) می گوید، از حضرت زین العابدین (علیه السلام) شنیدم که می فرمود:
چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آن ها فرمود:
ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست و ...
پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته می-شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند ...
قاسم ابن الحسن (علیه السلام) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم کشته خواهم شد.
امام حسین (علیه السلام) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک
پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل
عمو جان از عسل شیرین¬تر است.
امام حسین (علیه السلام) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید.
روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولوله¬ای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی.
عاشورا به روایت لهوف
راوی گفت: دیدم جوانی بیرون آمد که صورتش مانند پاره ماه بود، و مشغول جنگ شد.
همين که مقابل مردم ايستاد فريادش بلند شد:
ان تنکروني فانا ابن الحسن/ سبط النبي المصطفي الموتمن
مردم اگر مرا نمي شناسيد ، من پسر حسن بن علي بن ابيطالبم.
هذا الحسين کالاسير المرتهن / بين اناس لاسقوا صوب المزن
اين مردي که اين جا مي بينيد و گرفتار شما است، عموي من حسين بن علي بن ابيطالب است.
ابن فضیل ازدی چنان بر فرقش زد که سرش را شکافت و او با صورت به زمین افتاد و فریاد زد: عمو جان، به دادم برس.
امام حسین (علیه السلام) مانند باز شکاری از اوج، به کنار او فرود آمد و همچون شیر خشمگین بر دشمنان حمله ور شد، شمیشری بر ابن فضیل زد که دست سپر شده او از آرنج جدا شد، ابن فضیل چنان فریادی زد که همه لشکر شنیدند و برای نجاتش تاختند که باعث شد بدن او زیر سم اسب¬ها بماند و به هلاکت برسد.
گرد و غبار که فرو نشست، امام حسین (علیه السلام) کنار قاسم (علیه السلام) ایستاده بود در حالی که او از شدت درد پای بر زمین می¬سایید.
امام فرمود : از رحمت خدا دور باد گروهی را که تو را کشتند و جدّ و پدرت در روز قیامت از آنان دادخواهی خواهند کرد .
سپس فرمود: به خدا قسم بر عمویت دشوار است که تو او را به یاری بخواهی و او دعوت تو را اجابت نکند یا اجابت کند ولی به حال تو سودی نبخشد. به خدا قسم امروز روزی است که برای عمویت کینه¬جو فراوان است و یاور اندک.
بعد از آن پیکر قاسم (علیه السلام) را به سینه گرفت و با خود به خیمه ها رساند و در میان کشتگان بنی هاشم قرار داد.
سهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) - که قبر بی شمع و چراغش در بقیع خاموش است - در کربلای حسینی، قربانی به نامهای: ابی¬بکر، قاسم، عبدالله، عمر، بُشر و احمد (محمد) بن الحسن می-باشد، که در منای عشق خود را فدای عمو کردند. ( کیمیای قلم)
منبع : لهوف سید بن طاووس و منتهی الامال شیخ عباس قمی
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram6gasem.htm
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
نوشته حجت الاسلام سیدمحمد باقری پور
روضه های دهه اول محرم ازآخرذیحجه تا یازدهم محرم
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm
روضه های دهه اول محرّم
روزآخر ذيحجه بياد حربن يزيد رياحي عليه الرحمه
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram0horrereyahi.htm
روزاول محرم بياد مسلم بن عقيل عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram1moslem.htm
روزدوم محرم ورودامام حسين عليه السلام به كربلا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram2worodbekarbala.htm
روزسوم محرم بياد رقيه بنت الحسين عليهاسلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram3rogayye.htm
روزچهارم محرم بياد محمد بن عبدالله بن جعفر و عون بن عبدالله بن جعفر عليهماسلام
دوفرزندان عمه سادات حضرت زينب كبري عليهاسلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram4farzandanzeynab.htm
روزپنجم محرم بياد عبدالله بن الحسن عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram5abdollebnehasan.htm
روزششم محرم بياد قاسم بن الحسن عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram6gasem.htm
روزهفتم محرم بياد علي اصغرعليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram7aliasgar.htm
روزهشتم محرم بياد علي اكبرعليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram8aliakbar.htm
روزنهم محرم بياد قمربني هاشم اباالفضل العباس عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram9abalfazl.htm
شب و روزدهم محرم بياد عاشوراي امام حسين عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram10ashura.htm
سخنان امام حسين (ع) ازعصرتاسوعا تاعصرعاشورا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram10sokhanan.htm
روزيازدهم محرم بياد حركت اهلبيت امام حسين عليه السلام ازكربلا
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram11harakatazkarbala.htm
شب و روزيازدهم محرم بياد شام غريبان اهلبيت امام حسين عليه السلام
http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram11shamgariban.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
ایتاء زکوة درزیارات : وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ یا وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاةَ
ایتاء زکوة درزیارات : وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ یا وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاةَ
اين مسأله که زکات واجب و يکي از واجبات الهيه است، به مقتضاي آيات و روايات است و يک مسأله اي است که کسي نمي تواند در آن مناقشه کند؛ مخصوصاً کتاب الله. در اکثر مواردي که «اقيموا الصلاة» ذکر شده، دنبالش هم «آتو الزکاة» ذکر شده است. ايتاء زکاة را در رديف اقامه صلاة ذکر کرده است و در آيات مکرّري اين معنا وجود دارد. شايد در کمتر جائي در قرآن داشته باشيم که «اقيموا الصلاة» بدون «آتوا الزکاة» باشد؛ الاّ در چند مورد و الاّ نوعاً اين اقتران محفوظ است در اين اقتران نکته اي به نظر ما مي رسد که زکاة چه خصوصيتي دارد که خداوند آن را در رديف نماز آورده و هر جا که صحبت «اقيموا الصلاة» است دنبال آن «وآتوا الزکاة» هم مطرح است . خداوند در آيه شريفه مي فرمايد: «الذين إن مکنّاهم في الارض اقاموا لصلاة وآتوا الزکاة وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر» يعني به استناد اين آيه شريفه، حکومت ما اوّلين وظيفه اسلامي اش اقامه صلاة و ايتاء زکاة است. خداوند مي فرمايد: اگر ما به کساني امکانات و قدرت داديم، اگر آنها را مسلط ولو بر يک قسمت از جهان کرديم، در درجه اوّل اين مسائل عبادي و مسأله زکاة را بايد مراعات کنند، در درجه بعد هم امر به معروف و نهي از منکر است، در زيارات که شما به امام حسين خطاب مي کنيد «اشهد انّک قد أقمت الصلاة وآتيت الزکاة»، معناي اَقَمتَ چيست؟ و معنای آتَیتَ چیست؟ يعني درباره نماز امر به معروف کرده ايد؟ یعنی در باره زکوة امر به معروف کرده اید؟ يا «أشهد انّک قد اقمت الصلاة» يعني صلّيتَ، تو نمازها را خوانده اي، تو اهل نمازي، تو اهل بزرگترين واجب الهي هستي. يا «أشهد انّک قد آتَیتَ الزَّکوة» يعني زکّیتَ، تو زکوة ها را داده اي، تو اهل زکوتي، تو اهل بزرگترين واجب الهي بعد از نماز هستي.
کتاب اهداف قیام امام حسین علیه السلام درزیارات : نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شب و روز ششم محرم، شب نوجوانان عاشورایی و شب روضه قاسم بن الحسن (علیهالسّلام)
شب ششم، شب نوجوانان عاشورایی و شب روضه قاسم بن الحسن (علیهالسّلام) است. قاسم فرزند امام حسن (علیهالسلام) به سال ۴۷ ه. ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود.[۱] مادرش امولدی [۲] به نام «نفیله» [۳] یا «رمله» [۴] یا «نجمه» بود. در دو سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد؛ [۵] و تا هنگام شهادت در دامان پرمهر و عطوفت عموی گرامی خود، امام حسین (علیهالسلام)، پرورش یافت و در واقعه کربلا به اتفاق مادر و دیگر برادران و خواهران خود حضور داشت . به نقلی در شب عاشورا، آنگاه که امام حسین (علیهالسلام) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد» وی پنداشت این افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمیشود. از اینرو پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟» امام (علیهالسلام) با مهربانی پرسید: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض کرد: «احلی من العسل؛ شیرینتر از عسل.» حضرت فرمود: آری به خدا سوگند، عمو به فدایت، تو از آنان هستی که پس از گرفتار شدن به بلایی سخت کشته خواهی شد. [۶] . در روز عاشورا هنگامی که نوبت مبارزه به قاسم رسید، برای کسب اجازه خدمت امام حسین (علیهالسلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو قدری گریستند و قاسم مجددا اجازه خواست و امام حسین (علیهالسلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پای امام را بوسه میزد و بر خواستهاش پای میفشرد. ولی امام (علیهالسلام) اجازه نمیداد تا سرانجام موفق به دریافت اجازه گردید. ملاحسین کاشفی درباره چگونگی اذن خواستن حضرت قاسم از امام حسین (علیهالسلام) و اذن ندادن آن حضرت مینویسد: سرانجام حضرت قاسم با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن (علیهالسلام) به بازویش بسته بود و در او وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عموی خود حسین (علیهالسلام) برندارد... اذن میدان گرفت.[۸] وی در حالی که مادرش بر در خیمه ایستاده او را نظاره میکرد، وارد میدان کارزار شد. به گزارش ابن شهرآشوب، قاسم در میدان جنگ، چنین رجز میخواند: «انی انا القاسُم من نسل علی•••نحن و بیت الله اولی بالنبی•••من شمر ذی الجوشن او ابن الدعی؛ من قاسم، از نسل علی هستم. به خانه خدا سوگند، ما از شمر ذی الجوشن یا حرامزاده (ابن زیاد)، به پیامبر سزاوارتریم».[۹] وی سرانجام پس از کشتن تعدادی از دشمنان خدا، به درجه رفیع شهادت نایل آمد.[۱۰] طبری و ابوالفرج اصفهانی کیفیت شهادت حضرت قاسم را به نقل از حمید بن مسلم چنین آوردهاند: «نوجوانی به سوی ما آمد که چهرهاش همانند پاره ماه میدرخشید، شمشیری به دست و پیراهن و اِزاری (شلوار) بر تن و دو نعلین به پا داشت، که بند یکی از نعلینهای وی پاره شد؛ فراموش نمیکنم که بند چپ بود. عمرو بن سعید ازدی به من گفت: به خدا به او حمله میکنم! گفتم: سبحان الله، پناه بر خدا! از این کار چه میخواهی، انبوه لشکری که دور او را گرفتهاند کارش را تمام خواهند کرد. گفت به خدا بر او حمله خواهم کرد! او حمله کرد و با شمشیر بر سر قاسم زد. قاسم بر روی افتاد و فریاد برآورد «عموجان» به فریادم برس. به خدا سوگند حسین چون عقاب از جا جست و همانند شیر خشمگین بر قاتل قاسم حملهور گردید و ضربتی سخت بر وی فرود آورد. او دست خود را سپر کرد، ولی آن ضربت دستش را از آرنج قطع کرد. او فریادی زد و خود را کنار کشید. گروهی از کوفیان یورش بردند تا او را نجات دهند، ولی او را زیر گرفتند و زیر سم اسبان لگدمال کردند تا آنکه جان داد.[۱۱] پس از چندی که گرد غبار میدان نبرد فرونشست، امام حسین (علیهالسلام) را دیدیم که بر بالین آن جوان ایستاده و او پاشنههای پای خود را بر زمین میساید. امام حسین (علیهالسلام) در آن حال میگفت: «بعداً لقوم قتلوک و من خصمهم یوم القیامة فیک جدک؛ قومی که تو را کشتند از رحمت خدا به دورند و در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود.»[۱۲] [۱۳] سپس فرمود: «عزّ والله علی عمّک ان تدعوه فلا یجیبک فلا ینفعک صوت والله کثر واتروه و قلّ ناصروه؛ سوگند به خدا برای عموی تو بسیار دشوار است که او را بخوانی و نتواند به تو پاسخ دهد، یا به تو پاسخ گوید اما به حال تو سودی نبخشد؛ در یک چنین روزی که دشمنان او بسیار و یاران اوا ندک باشند.»[۱۴][۱۵] حمید بن مسلم گوید: آنگاه او را برداشت، دو پای پسر را دیدم که روی زمین میکشید و حسین (علیهالسلام) سینه به سینه وی نهاده بود. با خود گفتم «او را کجا میبرد»؟ وی را برد و در کنار پسرش علی اکبر (علیهالسلام) و دیگر شهدا قرار داد. از اسم آن نوجوان پرسش کردم. گفتند وی قاسم بن الحسن (علیهالسلام) است.[۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹] در زیارت ناحیه مقدسه از حضرت قاسم چنین یاد شده است: «درود بر قاسم بن الحسن (علیهالسلام) که شمشیر بر فرقش وارد شد و زرهاش را به غارت بردند. هنگامی که عمویش حسین را صدا زد، حسین مانند باز شکاری خود را به قاسم رسانید. مشاهده کرد قاسم در حال جان دادن پاها را بر زمین میساید. فرمود: از رحمت خدا دور باد آن مردمی که تو را کشتند و در قیامت جد و پدرت دادخواه آنان باد![۲۰] [۲۱] هر کس به زمین میافتاد، امام را صدا میزد و امام سریعاً به بالینش میآمد؛ امّا آه از آن ساعتی که امام حسین (علیهالسّلام) با تن غرق به خون در گودال قتلگاه افتاد، زینب کبری (علیهاالسّلام) فریاد بر آورد: «وا مُحَمَّداه! وا عَلیّاه، وا جَعْفَراه!»
روضه شب ششم ـ مصيبت حضرت قاسم (ع) مقتل
شب عاشورا، از شگفتترين شبهاي تاريخ انسان است. شبي كه بشريت، بر سر دو راهي خير و شر قرار گرفت؛ و چه بسيار انسانها كه تا آن شب در اردوگاه كفر بودند ولي يك شبه ره صد ساله طي نمودند و به حق و حقيقت پيوستند.
شب عاشورا، امام حسين علیه السلام ياران را نزد خود جمع نمود و پس از ستايش خداوند فرمود: « براستي كه من اصحابي از شما باوفاتر و خانداني از شما فرمانبردارتر نميشناسم. اين لشكر، من را ميخواهند و با من سر ستيز دارند و كار من با آنان فردا به جنگ و كارزار خواهد كشيد. پس بيعت خويش را از شما برميدارم و به همه شما اجازه ميدهم كه مرا ترك كنيد. از تاريكي شب بهره گيريد و برويد…»
پساز سخنان امام، ابتدا حضرت اباالفضل العباس (س)، سپس ديگر بنيهاشم و بعداز آنها، ياران حضرت لب به سخن گشودند و گفتند: «زنده ماندن پساز تو را براي چه ميخواهيم اي فرزند رسول خدا؟ براستي كه اگر بارها و بارها كشته شويم و زنده گرديم، باز هم دست از ياري تو برنخواهيم برداشت».
شاها من ار به عرش رسانم سرير فضل *** مملوك اين جنابم و محتاج اين دَرَم
گر بر كنم دل از تو و بردارم از تو مهر *** اين مهر بر كه افكنم ، اين دل كجا برم؟
امام كه اين كلمات را از آنها شنيد فرمود:«من فردا كشته خواهم شد و شما نيز همه با من كشته خواهيد شد».
اينجا بود كه اوج كرامت انساني آشكار گرديد و اصحاب و خاندان در واكنش به خبر مرگ قطعي خويش گفتند: «خداي را سپاس كه به ما توفيق ياري كردن تو را ارزاني داشت و به شهادت در ركاب تو گرامي نمود».
امام علیه السلام پساز آنكه حجت را بر آنان تمام كرد و بيعت مستحكم آنان را آشكار نمود، در حق آنان دعا كرد و سپس فرمود «سر بلند كنيد و جايگاه خويش را در روضه و رضوان الهي ببينيد» و اينگونه بود كه يكايك ياران با چشم بصيرت، جاي و منزل اخروي خويش را مشاهده كردند.
«قاسم بن الحسن» فرزند بزرگ امام حسن مجتبي علیه السلام كه نوجواني تازه بالغ شده بود نيز در آن جمع حضور داشت و اين صحنههاي شور و شيدايي را مشاهده ميكرد. وي از عمو پرسيد:«آيا من هم به همراه يارانت كشته خواهم شد؟» دل امام علیه السلام براي يادگار برادر سوخت و پرسيد: «اي پسرك من! مرگ، نزد تو چگونه است؟» قاسم شجاعانه پاسخ داد: «احلی من العسل ـ اي عمو از عسل شيرينتر است».
دادن جان، گر به ره رهبر است *** از عسل ناب مرا خوشتر است
جام اگر جام شهادت بُوَد *** مرگ، به از روز ولادت بُوَد
امام با رقت و شفقت فرمود: «عمويت فداي تو شود! آري، تو نيز كشته ميشوي پساز آنكه بلايي عظيم بر تو وارد آيد» و آنگاه ادامه داد فرزند كوچكم علي اصغر هم كشته خواهد شد. غيرت و مردانگي قاسم تازه جوان جوشيد و پرسيد: «عموجان! مگر دست دشمنان به خيمهگاه زنان هم خواهد رسيد كه اصغر شيرخواره را هم ميكشند؟!»" امام پاسخ داد: «عمو به فداي تو! فاسقي از ميان دشمنان، تير به گلوي اصغر خواهد زد و او را در آغوش من به شهادت خواهد رساند در حالي كه او ميگريد و خونش در دستان من روان است...» پس آن دو گريستند و ديگر اصحاب و ياران از گريه آنان گريه كردند و بانگ شيون خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله از خيمهگاه به آسمان برخاست.
اما آن «بلاي عظيم» كه امام وعده آن را به قاسم داد چه بود؟ شايد نحوه شهادت آن حضرت، راز آن بلا را بر ما آشكار سازد...
برخي از نويسندگان روايت كردهاند پساز آنكه علي اكبر علیه السلام به ميدان رفت و به شهادت رسيد، قاسم بن الحسن به قصد جنگ از خيمهگاه بيرون شد.
چون امام حسين علیه السلام يادگار برادر را ديد كه براي جنگ بیرون آمده، او را در آغوش گرفت و با يكديگر گريستند آنچنان كه از شدت گريه از حال رفتند.
هر دو بريدند دل از بود و هست *** هر دو گشودند به يكباره دست
هر دو ربودند ز سر هوش هم *** هر دو فتادند در آغوش هم
رفت ز تن، تاب و ز سر، هوششان *** سوخت وجود از لب خاموششان
قاسم پس از آنكه آرام شد از عمو اذن جهاد خواست.
اي عمو سينهي من تنگ بُوَد *** شيشهام منتظر سنگ بُوَد
نيزه كو؟ تا كه زمن سينه دَرَد *** تير كو؟ تا كه به اوجم ببرد
اسبها كو؟ كه مرا گرم كنند *** استخوانهاي مرا نرم كنند؟
آن حضرت اذن نداد. پس قاسم به دست و پاي امام افتاد و وي را ميبوسيد و التماس ميكرد تا بالاخره اجازه گرفت و به سوي ميدان جنگ شتافت.
اسناد تاريخي از قول يكي از سپاهيان دشمن نقل كردهاند كه پسري از خيمهها به سمت ما بيرون تاخت كه رويش چون پاره ماه زيبا بود. قاسم در حالي كه اشك بر گونههايش روان بود رجز ميخواند و ميگفت:
ان تنكروني فانا ابن الحسن *** سبط النبي المصطفی المؤتمن
هذا حسين کالاسیر المرتهن *** بين اناس لاسُقوا صوب المزن
پس با وجود كمي سن و كوچكي بدن، جنگي سخت كرد و تعدادي از لشگر يزيد را به خاك و خون كشيد. سپاهيان دست جمعي دور او را گرفتند و يكي از آنان بر او تاخت و ضربتي شديد بر او وارد آورد. قاسم با صورت به روي زمين افتاد و فرياد ياري كشيد كه : «يا عماه!»، پس امام علیه السلام سر برداشت و چون باز شكاري، تيز به ميدان نگريست، آنگاه همچون شيري خشمگين به سرعت به ميدان حمله كرد و ضارب قاسم را با شمشير زد و دست وي را از مرفق جدا ساخت. وي از درد عربدهاي كشيد كه سواران دشمن شنيدند و به سوي ميدان تاختند تا او را از دست امام علیه السلام برهانند. در اين شرايط سخت، جنگي بين امام علیه السلام و كوفيان درگرفت در حالي كه قاسم بر زمين افتاده بود... و شايد اين، همان بلاي عظيم بود.
آنگاه كه غبار ميدان فرو نشست، امام علیه السلام را ديدند كه سينه بر سينه قاسم نهاده و وي را به سوي خيمهها باز ميگرداند در حالي كه دو پاي قاسم ـ شايد از شدت شكستگيها ـ بر زمين كشيده ميشد؛ و امام علیه السلام ميفرمود: «اين قوم از رحمت خدا دور باشند و جدت پيامبر صلی الله علیه و آله دشمن آنان باشد در روز قيامت»
كاش نميديد عمو پيكرت *** تا ببرد هديه بر مادرت
كاش نميديد تنت كاين چنين *** جان دهي و پاي زني بر زمين
ديده به روي عمو انداختي *** صورت او ديدي و جان باختي
و سپس زمزمه كرد: «به خدا سوگند براي عمويت سخت است كه تو او را بخواني ولي نتواند تو را نجات دهد
الا لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.
منابع اصلي:
1. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضي، 1364 .
2. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذويالقربی، 1378 .
3. محمد بن جرير طبري ؛ تاريخ الامم و الملوك ؛ بيروت: دارسويدان، بيتا ؛ ج 5 .
4. شيخ صدوق ؛ أمـالـي ؛ ترجمه آيةالله كمرهاي ؛ تهران: انتشارات كتابچي، 1370 .
5. شيخ مفيد ؛ الارشاد في معرفة حجج الله علی العباد ؛ قم: انتشارات كنگره جهاني هزاره شيخ مفيد، 1413 ق. .
اشعار روز ششم محرم؛ حضرت قاسم(ع) - نام هر شب محرم بنام کدام شهید کربلاست؟ - ویژه نامه جرعه نوش شهد شهادت - قاسم بن حسن - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد - روضه شب ششم محرم ــ مصيبت قاسم (س) - قاسم بن الحسن علیه السلام - دانشنامهی اسلامی - حضرت قاسم بن حسن مجتبی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های ده شب اول محرم
روضه های محرم تا اربعین - روضه های دهه اول محرم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 5 محرم 1444 )
• درگذشت "فاضل مراغي" فقيه و اصولي قرن سيزده و چهارده هجري قمري (1310 ق)
ملا احمد بن علياكبر مراغي معروف به فاضل مراغهاي از علماي برجستهي آذربايجان، پس از سالها تحصيل در حوزهي علميهي نجف و بهرهگيري از محضر اساتيد مشهوري چون شيخ مرتضي انصاري و حاج سيد حسين كوه كمرهاي، فقيهي متبحّر در علم فقه، اصول فقه و ديگر علومِ ديني شد. وي پس از بازگشت به ايران ...
• شكست و عقب نشيني روسها در نبرد "ايروان" در زمان فتحعلي شاه قاجار (1219 ق)
دولت روس كه از زمان پطر كبير در صدد اتصال به درياي آزاد از طريق جنوب بود، با هر بهانهاي متصرفات خود را افزايش ميداد. در سال 1218 ق مردم قرهباغ و گنجه شورش كردند كه با عكس العمل خشن دولت روس سركوب شدند. مردم آن نواحي به ايران متوسل شدند و اين امر باعث آغاز جنگ اول ايران و روسيه ...
• رحلت آيت اللَّه حاج شيخ "محمد باقر كمره اي" (1416 ق)
آيت اللَّه حاج شيخ محمدباقر كمرهاي خميني در سال 1320 قمري در كَمَره (در اطراف خمين) ديده به جهان گشود. از آثار فراواني كه از ايشان باقي مانده است، مهارت آن عالم فرزانه در فقه، اصول، تفسير، كلام و عقايد، تاريخ، تراجم، ادبيات عرب و عجم، لغت، حديث، ملل و مذاهب اسلامي، معاني و بيان و ...
• عبور حضرت موسى (ع) از دریا
موسى علیهالسلام از طرف خداوند متعال مأمور شد، بنىاسرائیل را با خود برداشته و به سوى فلسطین برد تا از ظلم و تعدى فرعونیان نجات یابند. موسى علیهالسلام به همراه بنىاسرائیل از مصر خارج شدند، وقتى کنار دریا رسیدند. بنىاسرائیل شروع به بهانهجوئى کردند که ما در مصر مزرعه و زمین ...
• رسیدن شبث بن ربعى به کربلا
شبث بن ربعى کوفى، یکى از دعوتکنندگان امام حسین علیهالسلام به کوفه بود که ابن زیاد پس از حرکت کردن امام حسین علیهالسلام به سمت کوفه، او را نزد خود خواست. وى نخست خود را به بیمارى زد ولى شبانه نزد ابن زیاد رفت و جایزه گرفت و به همراه چهارهزار نفر رهسپار کربلا شد و روز پنجم محرم سال ...
• آغاز سریه عبدالله بن انیس
به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اطلاع داده شد که سفیان بن خالد لحیانی در منطقه "عُرَنه" (مکانی در نزدیکیهای عرفات) اردو زد و مردان قبیله خود و بسیاری از مخالفان و دشمنان اسلام را گردآورد و آماده هجوم به سوی مدینه گردیده است. پیامبر صلی الله علیه و آله یکی از یاران دلیر و رزمنده ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد