سخننگاشت | سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران
همزمان با ماه مهر و آغاز سال تحصیلی جدید، حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی امشب سهشنبه اول مهر ۱۴۰۴ با ملّت ایران سخن گفتند.
رسانه KHAMENEI.IR در این مجموعه سخننگاشت مروری بر بیانات رهبر انقلاب داشته است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
اتحاد مقدس
حضرت آیتالله خامنهای: «ایرانِ امروز و انشاءاللّه فردا، همان ایرانِ روز بیستوسوّم خرداد و بیستوچهارم خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند.» ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «اتحاد مقدس» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
این مذاکره است؟!
حضرت آیتالله خامنهای: «طرف آمریکایی میخواهد مذاکرهای بکند که نتیجهی آن تعطیل شدن فعّالیّتهای هستهای و غنیسازی در کشور ایران باشد... این مذاکره نیست؛ زورگویی است، تحمّل زورگویی و تحمیل آمریکا است. قبول مذاکرهای را که با تهدید همراه است، هیچ ملّت باشرفی انجام نمیدهد، هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند.» ۱۴۰۴/۷/۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «این مذاکره است؟!» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد

تغییر الگوی قدرت و نفوذ ایران با دفاع مقدس
https://bayanbox.ir/view/39057389560734810/140007083452-KhakeIran-s.jpg
امروز ایران عزیز ۱٫۶۴۸٫۱۹۵ کیلومتر مربع مساحت دارد و حال آنکه در کمی بیش از ۲۰۰ سال گذشته، بیش از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار کیلومتر مربع وسعت آن بوده است. متأسفانه ضعف، خیانت و بیتدبیری حکومتهای قاجار و پهلوی از قرارداد ننگین گلستان در ۱۱۹۲ دوره فتحعلی شاه و واگذاری قفقاز، گرجستان، داغستان، ارمنستان، چچن و اینگوش با مساحت حدود ۲۳۰ هزار کیلومتر مربع تا واگذاری مجمع الجزایر بحرین در ۱۳۵۰ دوره محمد رضا پهلوی با مساحت بیش از ۷۰۰ کیلومتر مربع به کشور عزیزمان تحمیل و موجب جدایی حدود دو سوم خاک ایران شده است. جالب اینکه گرچه بخشی از این فاجعه حاصل جنگ بوده، اما بخشهایی مثل همین واگذاری بحرین ناشی از ترس و پذیرش فشار انگلیس خبیث بوده است که به مراتب ننگ آن از قراردادهای پس از شکستهای جنگی بیشتر میباشد. همین سابقه شوم از دست رفتن سرزمین و احساس ناتوانی در برابر جنگ یا فشارهای بیرونی، منجر به شکلگیری روحیه ترس و بیهودگی هرگونه مقاومت در بین بخشی از جامعه ایرانی، حتی بخشی از نخبگان ما شده است که شوربختانه گاه به آن لباس عقلانیت و تدبیر پوشانده و امثال محمد علی فروغی را مورد تجلیل قرار میدهند. حال آنکه هنر فروغی ساری و جاری ساختن سیاستهای انگلیس در دوران بازی بزرگ قدرتهای جهانی برای سلطه بر منطقه خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز، در دستگاه حاکمیتی ایران و نبوغ او کشف خواسته و ذائقه انگلیسیها و اجراییسازی آن متناسب با اوضاع داخلی ایران بود. او توانست خواسته انگلیسیها برای انتقال قدرت از قاجاریه را به نفع رضا خان و پسرش تنظیم کرده و محقق سازد. همین سایه ترس و احساس ضعف در برابر تهدید و فشار قدرتهای بیگانه از قاجاریه به پهلوی منتقل و حتی شکل حادتری به خود گرفت که نتیجهاش قرارداد ننگین سعدآباد در ۱۳۱۶ و جدایی ارتفاعات آرارات و واگذاری به ترکیه، جدایی اروند رود و واگذاری به عراق و جدایی دشت وسیع ناامید و واگذاری به افغانستان در دوره رضاخان و واگذاری بندر فیروزه به شوروی در ۱۳۳۳ و جدایی بحرین در ۱۳۵۰ در دوره محمدرضا پهلوی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران پارادایم ترس و احساس ضعف، تغییر یافته و متأثر از آموزههای مکتبی که امام خمینی (ره) با انقلابی بزرگ و عمیق آن را به لایههای فکری - فرهنگی جامعه ایرانی نفوذ داده و با هویت تمدنی ایران پیوند زده بود پارادایم شجاعت و حماسه جای آن را گرفت. اما ضعف شناختی و تصلبنگری دشمنان ایران مانع فهم این تغییر پارادایم بود و همین عقبماندگی شناختی آنها موجب شد برای تحمیل خواسته و پیگیری اهدافشان پس از انقلاب اسلامی هم به همان شیوهها و ابزار گذشته رو آورند؛ لذا امریکای جنایتکار به دنبال کودتای نظامی و سپس مداخله نظامی برای آزادسازی گروگانها بود و صدام و حزب بعث عراق هم برای جبران حقارتها و قدرتنمایی در منطقه، حمله نظامی علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی را انتخاب کرد. صدام بعثی که به حمایت و پشتیبانی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای اطمینان داشت و از ارتشی مجهز و مجرب برخوردار بود، با تصور قرار داشتن ایران در شرایط ضعف و کارساز بودن تهدید و ارعاب، به طراحی جنگی برق آسا رو آورد تا شوک و بهت ناشی از موج سنگین بمبارانها و حملات تهاجمی زمینی، ایران اسلامی را زمین گیر کرده و زمینه جدایی خوزستان و فشارهای ناشی از جنگ و همزمانی آن با فعال سازی گروهکهای تجزیهطلب، به پیروزی آسان و طلایی او منتهی شود. چنین رویدادی میتوانست صدام را نه تنها در جایگاه رهبری جهان عرب، بلکه سردمدار تسلط بر منطقه غرب آسیا و صاحب نقش اول در نظم منطقهای معرفی کرده و عقده حقارت تاریخی او را فرو بنشاند. اما آنچه این محاسبه به ظاهر معقول صدام را باطل و ناکارآمد ساخت، اشتباه او در فهم و درک تغییرات سیاسی، فرهنگی ناشی از انقلاب اسلامی و در رأس آن تغییر پارادایم خودبافختگی و ضعف به پارادایم خودباوری و شجاعت بود که نه تنها با انقلاب اسلامی در پیروزی بر دیکتاتوری پهلوی و مقابله با مداخلات بیگانگان تقویت شده بود، بلکه شیفتگان پارادایم جدید، جنگ تحمیلی عراق را به فرصتی برای ایفای نقش و پیوستن به قافله حماسه و رشادت یافته بودند و همین روحیه خودباوری و رشادت به تنهایی معادلات نظامی را تغییر داده و موازنهای متکی بر باورهای ایمانی و روحیه استشهادی پدید آورد که نه تنها در جنگ تحمیلی هشت ساله یک وجب خاک به دشمن واگذار نشد بلکه زمینه حرکت به سمت بازدارندگی مستقل و خودباوری و قدرت برای موازنه سازی و ایجاد عمق و نفوذ منطقهای را نیز فراهم آورد. این تغییر پارادایم همانقدر که برای کشور و ملت بزرگ ایران خوشایند و غرورآفرین است، برای دشمنان و قدرتهای سلطهجو، آزاردهنده به حساب آمده و از این رو بازهم با عدم درک و فهم زمینه های هویتی این تغییر، بر روی عوامل مادی آن زوم کردهاند تا شاید ایران را به قبل از انقلاب برگردانند. عوامل مادی را دشمنان فناوری موشکی، عمق راهبردی و مقاومت اسلامی دانسته و با وقاحتی آمیخته با بلاهت، مرتب بر طبل مخالفت با موجودیت و توسعه آن میکوبند. اما وقوع جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و ادبیات تهاجمی و زورگویانه سران رژیم صهیونی و حامیان امریکایی و اروپایی آنان که پژواک همان ادبیات صدام بعثی است، انگیزه ملت بزرگ ایران را برای حفظ مؤلفههای قدرت تقویت میکند
موقعیت جغرافیایی ایران
ایران با ۱۵ کشور همسایه خود، مرزی حدود ۸۷۵۵ کیلومتری (زمینی و دریایی) دارد:
از شمال : ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، از طریق دریای خزر: قزاقستان و روسیه؛ از شرق: دو کشور افغانستان و پاکستان؛ از جنوب: شش کشور از طریق خلیج فارس: عمان، امارات متحده عربی، قطر، بحرین، عربستان سعودی و کویت؛ از غرب: دو کشور عراق و ترکیه.[۱]
مرزهای ایران طی تاریخ طولانی این کشور، بارها تغییر یافته است. ایران در زمان امپراتوری پارسها (هخامنشیان) از رود سند در پاکستان تا نیل در مصر و بخشهایی از لیبی در شمال آفریقا و همچنین بخشهایی از ترکیه و دیگر سرزمینهای ساحل شرقی مدیترانه را در بر میگرفت. در دوره های پس از هخامنشیان نیز گاه بر پهناوری امپراتوری ایران افزوده میشد و گاه بخشی از آن بدست دیگران می افتاد. اکنون بسیاری از آن سرزمینها، خود کشوری شدهاند و همسایگان کنونی ایران به شمار میآیند و عبارتند از: ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان در شمال؛ افغانستان و پاکستان در شرق؛ ترکیه و عراق در غرب.
ایران کنونی از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان میرسد و جزیرههای خارک، کیش، لاوان، هندورابی، ابوموسی، سیری، قشم، هرمز، لارک، هنگام، تنب کوچک، تنب بزرگ و چند جزیرهی کوچک دیگر از خاک آن به شمار میآیند.
تاریخ ایران
تاریخ ایران به معنای سرزمین آریایی ها، با مهاجرت گروهی از اقوام آریایی (هند و ایرانی) به داخل فلات ایران آغاز می گردد.[۲] حکومتهای ایران قبل از اسلام عبارتند از : مادها (آغاز قرن۸ ق.م - ۵۵۰ ق.م) هخامنشیان (۵۵۹ ق.م - ۳۳۰ ق.م) سلوکیان (۳۳۰ ق.م - ۱۲۹ ق.م) اشکانیان (۲۵۶ ق.م - ۲۲۴ م) ساسانیان (۲۲۴ م - ۶۵۲ م)
ورود اسلام به ایران
حمله اعراب به قلمرو ایران از زمان ابوبکر آغاز شد، اما نخستین پیروزی قاطع مسلمانان در برابر ایرانیان در اوایل خلافت عمر بن خطاب در سال ۱۶ ق. در قادسیه صورت پذیرفت و دیری نگذشت که ایران با سقوط نهاوند به دست اعراب مسلمان که آن را «فتحالفتوح» خواندند (۲۱ ق/۶۴۲م)، بلکه شاید اندکی بعد از قتل یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی که در حال فرار کشته شد (۳۱ ق)، تقریباً به صورت رسمی جزو قلمرو خلافت اسلام درآمد و وارد دوران تاریخ اسلامی خود شد.[۳] . با فتح ایران بسیاری از خاندان های ایرانی در جوار اعراب و یا حتی در درون بافت و ساختار جامعه اعراب جای گرفتند. در بیشتر موارد، خاندان های ایرانی با خاندان های عرب پیمان ولاء و دوستی (موالی موالاة) داشتند و با عنوان موالی شناخته می شدند، اما با وجود این، خاندان های ایرانی از روح تعرّب و عصبیت عربی، که هنوز از جامعه اسلامی رخت بر نبسته بود، رنج می بردند. ایرانیان نظام عادلانه اسلام را بیشتر در زمانی که از جانب امام علی(ع) اعمال گردید حس نمودند و به عقیده برخی، همین نیز موجب گرایش آنان به اهل بیت(ع) از همان ابتدا گردید.
امویان و عباسیان
دیری نپایید که معاویه حاکم مسلمانان شد و بنی امیه که بجای خلافت اسلامی شیوه سلطنت را پیشه کردند، بر سر کار آمدند و دمشق را جایگاه تخت و تاج خود نمودند. حاکمان اموی تعصب عربی داشتند و نسبت به غیر عربان خشونت و نفرت نشان داده به آنها به شکلهای مختلف ظلم می نمودند. همین موجب شد که بعدا ایرانیان مسلمان به دعوت افرادی از نسل عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر(صلی الله علیه وآله) که خود را به عنوان اهل بیت پیامبر اسلام به مردم به ویژه خراسانیان معرفی کردند، پاسخ مثبت بدهند و به آنها کمک کنند که سلسله بنی امیه را سرنگون کرده خود با عنوان بنی عباس حکومت را به دست بگیرند.
طاهریان
نخستین حکومت در ایران بعد از اسلام که توانست اعلام موجودیت کرده و اندیشه و هویت ایرانی را دوباره مطرح کند، حکومت خاندان طاهر تحت لوای خلافت عباسیان در بغداد میباشد. طاهریان گرچه وابسته به خلافت بودند اما در خراسان استقلال نسبی بدست آوردند. پایتخت حکومت آنان نیشابور بود. حکومت طاهریان در زمان محمد بن طاهر توسط یعقوب لیث صفاری سرکوب شد.
علویان
زمانی که طاهریان، خراسان را داشتند، طبرستان نیز تحت سیطره علویان درآمد. پایه گذار حکومت علویان حسن بن زید ملقب به داعی کبیر بود که در زمان متوکل به ری فرار کرده بود، به درخواست مردم طبرستان در سال ۲۵۰ هجری از ری به طبرستان رفته و از مردم بیعت گرفت. علویان که از نسل امام حسن(ع) بودند، شیعه و رقیب اصلى عباسیان بودند. پایتخت علویان طبرستان آمل بود. محمد بن زید، ناصر کبیر و حسن بن قاسم، رهبران بعدی علویان بودند.
صفاریان
صفاریان دودمانی ایرانی بودند که بنیانگذار آن یعقوب لیث صفاری بود و بر بخشهایی از ایران، افغانستان، تاجیکستان و پاکستان کنونی حکومت میکردند. یعقوب لیث بعد از تشکیل حکومت خود، ابتدا به کرمان و شیراز حمله کرد و سپس به خراسان رفت و آنجا را فتح کرد و حکومت طاهریان را نابود ساخت. حکومت صفاریان در سال ۳۹۳ قمری زمان حکومت خلف بن احمد، آخرین امیر صفاری توسط غزنویان برچیده شد.
حکومتهای ترک
از سال ۳۴۴ ه.ق تا ۶۱۶ ه.ق سه سلسله ترک شامل سلسلههای غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان بر ایران حکومت کردند. ترکان مردمی بودند که در نواحی شرقی ایران زندگی میکردند. این حکومتها پارسیسازی شده بودند و راه و رسم کشورداری آنان بسیار مشابه روش ایرانی بود.
ایلخانان
با سقوط بغداد و قتل مستعصم در ۶۵۶ ق. ایران از سلطه حکومت عباسیان بیرون آمد. دولتی که به وسیلة هلاکوخان در ایران به وجود آمد و دولت ایلخانان خوانده شد، تا مدتی یاسای چنگیزی را به جای احکام اسلامی پیروی کرد و یهود و نصاری در این مدت غالباً بیش از مسلمانان مورد اعتماد بودند. سرانجام، گرایش سومین و هفتمین و هشتمین ایلخان مغول به اسلام، ایران ایلخانی را دوباره به موضع اسلامی خویش بازگرداند. بعد از سقوط ایلخانیان، بلکه در فترت سالهای آخر ایلخانان، سلالههای فرمانروایی تازه در ولایات مختلف ایران داعیه استقلال پیدا کردند. در مدتی نزدیک به دو قرن (از ۷۱۶ق/۱۳۱۶ م. مرگ اولجایتو تا ۹۰۷ق/۱۵۰۱م روی کار آمدن صفویان) در هر ولایت ایران، سلسلهای مستقل، اما غالباً فاقد زمینه محلی، سلطنتهای محدود کوچکی از نوع ملوک الطوایفی به وجود آوردند.
صفویان
صفویه از سال ۹۰۷ تا ۱۱۳۵ قمری در ایران سلطنت داشتند. این سلسله نام خود را از نام یکی از نیاکانشان به نام شیخ صفی الدین اردبیلی(م، ۷۳۵ قمری) که صوفی شیعه بود، برگرفته است. صوفیان، شیعه را مذهب رسمی ایران نمودند و دولتی متمرکز با قلمروی یکپارچه ایجاد کردند.
افشاریان
افشاریه از سال ۱۱۴۸ تا ۱۱۶۳ قمری بر ایران حکومت کرد. این سلسله توسط نادرشاه افشار و با خلع آخرین شاه صفوی از سلطنت، بنیان نهاده شد. در دوران حکومت نادرشاه، ایران به بزرگترین وسعت خود از زمان سقوط شاهنشاهی ساسانی رسید. در این دوران، کشورهای کنونی ایران، ارمنستان، گرجستان، اران، افغانستان، بحرین، ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان، بخشهایی از شمال قفقاز، عراق، ترکیه، امارات متحده عربی و عمان تحت کنترل نادرشاه درآمدند.
زندیان
زندیان یا زندیه (۱۱۲۹–۱۱۷۴ ه.ش) پس از فروپاشی افشاریان تا برآمدن قاجار به درازای ۴۵ سال در ایران حکومت کردند. این سلسله به سردمداری کریمخان زند در سال ۱۱۶۳ قمری در ایران به قدرت رسید. او خود راوکیل الرعایا نامید و از لقب شاه پرهیز کرد. وکیل الرعایا (۱۱۹۳-۱۱۶۳ ه.ق) توانست پس از فروپاشی حکومت نادرشاه افشار، تمام بخشهای مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، صادقخان زند، نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ ق. بصره را از امپراتوری عثمانی جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق، نفوذ ایران را بر سراسر اروندرود، بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.
قاجاریان
قاجار (قَجَر)، قاجاریه یا قاجاریان نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران به مدت ۱۳۰ سال فرمان راندند. بنیانگذار این سلسله آغامحمدخان قاجار است.
حکومت پهلوی
پایه گذار این سلسله رضا شاه بود که با کودتای انگلیسی به قدرت رسید. رضاشاه پهلوی و فرزندش محمدرضا از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۵۷ شمسی پس از برچینش دودمان قاجار، در ایران پادشاهی کردند. پایان کار حکومت پهلوی مصادف با انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ شمسی بود که پس از ۲۵۰۰ سال حکومت پادشاهی سقوط کرد و به جمهوری اسلامی تبدیل شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
جمهوری اسلامی ایران
مردم ایران در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ شمسی به رهبری امام خمینی علیه سلطنت پهلوی قیام کردند و نظام سیاسی جدیدی با قالب جمهوری اسلامی جایگزین نظام سلطنتی کردند. در همهپرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، با شرکت ۹۸.۲% کل واجدین شرایط رأی دادن، که بیش از ۹۷% آنان به جمهوری اسلامی رأی دادند، رسمیت یافت.
جمعیت و زبان
جمعیت ایران مطابق با سرشماری سال ۱۳۹۵ شمسی در حدود ۸۰,۰۰۰,۰۰۰ نفر بوده است؛ که حدود ۴۰ میلیون و پانصد هزار نفر از این جمعیت مرد و حدود ۳۹ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر زن هستند. از این جمعیت حدود ۵۹ میلیون نفر در نقاط شهری و حدود ۲۰ میلیون نفر در نقاط روستائی ساکن هستند.[۴] . مطابق با سرشماری سال ۱۳۹۵ در حدود ۹۹.۶ درصد مردم ایران مسلمان هستند.[۵] که بیش از ۹۰ درصد آنان پیرو مذهب شیعه دوازده امامی هستند. مسلمانان سنی مذهب بیشتر در استانهای کردستان، گلستان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان ساکن هستند. اقلیتهای مسیحی، یهودی و زردشتی نیز با آرامش کنار هم میهنان مسلمان خود زندگی میکنند و نمایندگانی در مجلس شورای اسلامی دارند. بیشترین ساکنان فلات ایران به زبان فارسی سخن می گویند که زبان رسمی کشور ایران است، اما زبانها و لهجه های متعددی مانند ترکی، کردی، بلوچی، عربی، لری، گیلکی و جز آنها نیز وجود دارد.[۶] .
شهرهای ایران
تهران پایتخت کشور ایران است که در دامنه ی جنوبی رشته کوه البرز و در ۱۲۰ کیلومتری دریای خزر جای دارد. بیشتر مرکزهای اقتصادی، علمی و فرهنگی ایران در این شهر جای گرفتهاند و شاهراههای اصلی کشور از این شهر به مرکز استانها کشیده شده اند. شهرهای شیراز، اصفهان و همدان به جهت اینکه مدتی طولانی پایتخت ایران بوده اند، از لحاظ ابنیه تاریخی جایگاه ویژه ای دارند. مشهد و قم دو شهر مذهبی اصلی هستند. مشهد که مرکز استان خراسان رضوی است، بارگاه مقدس امام رضا علیه السلام، هشتمین پیشوای شیعیان را در خود جای داده است. بارگاه مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام، خواهر امام رضا علیه السلام نیز، در شهر قم قرار دارد. قم مرکز پژوهشهای دینی نیز هست و حوزه علمیه قم یکی از دیرینترین مرکزهای دینی و آموزشی ایران است.
ایران بزرگ
ایران بزرگ یا ایرانزمین یا ایرانشهر[۱][۲] محدودهٔ جغرافیایی و حوزهٔ تمدنی فلات ایران و جلگههای مجاور آن،[۳] دربرگیرندهٔ ایران کنونی، بخش بزرگی از قفقاز ارمنستان، آذربایجان، گرجستان ، افغانستان و آسیای میانه، دربرگیرندهٔ تاجیکستان و ازبکستان کنونی، ماوراءالنهر و خوارزم و مناطق جنوبی دریاچهی خوارزم آرال تا دریای کاسپین، پاکستان و کشمیر، کوههای هندوکش و مناطق غربی چین امروزی و نیز کرانهها و آبخوستهای جنوبی خلیج فارس و در غرب، شامل تمام منطقههای میانرودان، کردستان و بخش شرقی ترکیه امروزی و آناتولی است؛[۴] کاربرد تاریخی ایران صرفاً محدود به بخش غربی آن، که هماکنون به این نام خوانده میشود نبوده و تمام مرزهای سیاسی کشورهایی که تحت تسلط ایرانیان بود، همچون میانرودان و اغلب ارمنستان و جنوب قفقاز را هم دربرمیگرفته است.[۵][۶] . مفهوم ایران بزرگ، از جنبههای گوناگون، ریشه در تاریخ چند هزار ساله ایران دارد. از اواسط دوران صفوی تا قاجاریه، ایران بسیاری از سرزمینهای خود را از دست داد. از جمله واگذاری کردستانات در ترکیه و عراق امروزی به امپراتوری عثمانی ۱۵۳۳ میلادی ، واگذاری خانقین، دیالی در عراق امروزی طی معاهده زهاب، واگذاری هرات در افغانستان طی معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی[۷][۸][۹] و واگذاری مناطق ارمنستان، خانات باکو و شرق گرجستان که پیشتر بخشی از ایران بودند بر طبق عهدنامه گلستان ۱۸۱۳. م[۱۰] و خانات ایروان، نخجوان و تالش شمالی طبق عهدنامه ترکمانچای ۱۸۲۸. م در نتیجه شکست ایران در جنگهای ایران و روسیه، استانهای قفقازی به روسیه واگذار شد و مرزهای جدید در طول رودخانه ارس شکل گرفت.[۱۱][۱۲] .
ریشه نام ایران
نام ایران به معنای سرزمین آریاییها "ایرها"، شکل پارسی نو واژه آریانام از زبان پیشا ایرانی و به معنای آریاییها است؛ که نخستین بار در زبان اَوِستایی به صورت آریانم آمده است. زبان اوستایی در شمال شرق ایران بزرگ یا آنچه امروز تُرکمنستان و تاجیکستان خوانده میشود، مورد استفاده بود [۱۳][۱۴][۱۵][۱۶] . اگرچه عنوان ایران تا اواخر دوران شاهنشاهی اَشکانی، مفهوم قومی، زبانی و دینی معلوم داشت، اما تابدان روز نسبتاً دارای بار سیاسی نبود. "شاهنشاهی ایران" یا "ایرانشهر" در مفهوم سیاسی به دوران ساسانیان بازمیگردد؛ که در نتیجه پیوند میان حکومت جدید و روحانیت زرتشتی پدید آمد. آنطور که از شواهد موجود برمیآید این همگرایی ایده "شاهنشاهی ایران یا ایرانشهر را بیش از پیش تقویت کرد.[۱۳] . ایران یک دروننام برای این سرزمین است؛ یعنی حکومتها و مردم ایران همواره در طی تاریخ از سرزمین خود با نام ایران یاد میکردهاند؛ اما کشورهای غربی برای ارجاع به کشور ایران به دلیل تاثیرپذیری از سنت تاریخنگاری یونانی از نام پرشیا یا پارس بهره میبردند. در سال ۱۹۳۵ در زمان سلطنت رضا شاه پهلوی، نام ایران رسماً در مجامع بینالمللی بهعنوان نام بخشهای بهجا مانده از سرزمین ایران به کار رفت.[۱۷] تا پیش از آن ایران معمولاً با نام «سرزمین پارس» به انگلیسی: Persia) شناخته میشد و مردم ایران با نام «پارسی» انگلیسی: Persian) شناخته میشدند. در کتاب تاریخ طبری آمده است که، فریدون قسمت میانه و آباد زمین را که اقلیم بابل است و آن را خنارث گفتند با هند و سند و حجاز و جاهای دیگر به ایرج داد که برادر کوچکتر بود و او را بیشتر از همه دوست داشت و بدین سبب اقلیم بابل ایرانشهر نام گرفت.[۱۸] . کلمه ایران، از ریشه آرین و آرین از ریشه آریایی است و مناطقی را که نژاد آریایی ساکن بودند بعدها به فلات ایران اطلاق نمودند، ایران به معنی سرزمین مردمان خوب یا سرزمین مردمان پاک میباشد.
مفهوم
ریچارد فولتس میگوید: «گمان میرود مردمان ایران بزرگ - منطقهٔ فرهنگی که از خاورمیانه تا قفقاز، خوارزم، ماوراءالنهر، بلخ و پامیر امتداد دارد و مردمان آن مادها، پارسها و پارتها و سغدیان بودند - پیش از اسلام همگی آیین زرتشتی داشتند». این دیدگاه اگرچه در میان دانشمندان رواج دارد اما تا حدی هم اغراقآمیز است. فولتس استدلال میکند: "اگرچه ایرانیان معابد، نمادها و اساطیر مذهبی مشابه داشتند اما در حقیقت خدایان متعددی پرستیده میشدند، علیالخصوص میترا خدای پیمانها و آناهیتا خدای آبها. اما خدایان دیگری هم برحسب زمان و مکان یا بر حسب گروههای مختلف مورد پرستش قرار میگرفتند".[۱۹] . ریچارد فرای ایران بزرگ را شامل بخش بزرگی از قفقاز، عراق، افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی میداند که از طریق نفوذ فرهنگی تا چین و غرب هند گسترش مییابد. به گفته فرای: "ایران شامل تمام مردمان و سرزمینهایی است که در آنها زبانهای ایرانی به کار میرود و تمام بخشهایی که فرهنگ ایرانی در آن رواج داشته است را شامل میشود".[۲۰] . به گفته جی پی مالری و داگلاس کیو آدامز در بیشتر بخش غربی ایران بزرگ در زمان هخامنشی، زبانهای ایرانی شاخهٔ جنوب غربی به کار میرفت در صورتی که در بخش شرقی آن زبان های ایرانی شاخه شرقی که با زبان اوستایی خویشاوندی داشت، متداول بود.[۲۱] . پس از چیرگی مغول بر ایران سلسله ایلخانان بر ایران مسلط شدند[۲۲] و اولجایتو در طول سالهای ۱۳۰۴–۱۳۱۷ میلادی بر این سرزمین فرمان میراند.[۲۳] . منابع اولیه همچون میر خاوند تاریخ نویس دوران تیموری، محدوده ایرانشهر (ایران بزرگ) را از رود فرات تا رود سیحون توصیف میکنند.[۲۴]از دیرباز تاکنون قومیت هیچگاه عامل جدایی در ایران بزرگ نبوده؛ ریچارد فرای میگوید: من بارها عنوان کردم که مردمان آسیای مرکزی چه ایرانی زبان و چه ترکزبان تنها یک فرهنگ، یک مذهب و ارزشها و سنتهای یکسان دارند و تنها عامل جدایی ایشان زبان است. در دوران مدرن، مداخله استعمار غرب و قومیت موجب جدایی استانهای ایران بزرگ شد. همانطور که پاتریک کلاسن میگوید ناسیونالیسم قومی حتّی اگر به گذشتههای دورتر نسبت داده شود، پدیدهای مربوط به سده نوزدهم است.[۲۵] با این حال ایران بزرگ پس از یک جغرافیای سیاسی که در ابتدا شکل گرفت، بیشتر به یک ابر کشور فرهنگی تبدیل شد. حمدالله مستوفی، جغرافیدان قرون وسطی در نزهت القلوب مینویسد: چند شهر است اندر ایران مرتفع تر از همه - بهتر و سازنده تر از خوشی آب و هوا - گنجه پر گنج در اران، صفاهان در عراق - در خراسان مرو و طوس، در روم باشد اقسرا . تاریخ ایران کمبریج محدوده تاریخی و فرهنگی ایران بزرگ را شامل ایران امروز، بخشهایی از چین، افغانستان و جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق معرفی میکند.[۲۶] فهرستی از این مناطق در دنباله این نوشته درج شده است.
پیشینه
در دوران پیش از اسلام، ایرانیان سرزمینهای زیر دست خود را به دو بخش تقسیم کرده بودند و آنها را ایران و اَنیران میخواندند. ایران شامل بخشهایی بود که در آن مردمان ایرانیتبار باستان یا ایرانی زبان سکونت داشتند و آن منطقه از کشوری که هماکنون به نام ایران خوانده میشود، به مراتب گستردهتر بود. چنین مفهومی از ایران بهعنوان یک سرزمین ایران بزرگ را شکل داد. بعدها تغییرات بسیاری در مرزها و مناطقی که ایرانیان در آن زندگی میکردند، ایجاد شد؛ اما کماکان زبان و فرهنگ ایرانی بر بسیاری از بخشهای ایران بزرگ باقی ماند. برای نمونه، پیش از اشغال آسیای مرکزی و قفقاز توسط روسیه، زبان فارسی در این مناطق زبان اصلی ادبی بود. آسیای مرکزی همانجایی است که زبان پارسی نو در آن شکل گرفت. حتی فراتر از اینها به اعتراف دولت انگلستان، پیش از اشغال عراق توسط انگلستان در سالهای ۱۹۱۸–۱۹۳۲ میلادی و اعمال ممنوعیتها، در کردستان عراق زبان فارسی بکار میرفت.[۴] . با پیشروی مدام امپراتوری روسیه به سرزمینهای جنوبی پس از دو جنگی که به ایران تحمیل شد و عهدنامههای گلستان و ترکمانچای و همینطور مرگ نابهنگام عباس میرزا در سال ۱۸۲۳ و قتل میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، صدر اعظم ایران، بسیاری از خانات آسیای مرکزی امید خود را به پشتیبانی ایران در مقابل ارتش تزاری از دست دادند.[۲۸] ارتش روسیه سواحل آرال را در ۱۸۴۹، تاشکند را در سال ۱۸۶۴، بخارا را در سال ۱۸۶۷، سمرقند را در سال ۱۸۶۸ و نواحی خیوه و آمودریا را در سال ۱۸۷۳ تصرف کرد. پاتریک کلاسون از انستیتو واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک در واشینگتن: "بسیاری از ایرانیان منطقه نفوذ فرهنگی خود را فراتر از مرزهای کنونی ایران میدانند. ایران زمانی بسیار بزرگتر از مرزهای کنونی بود. در سده ۱۶ و ۱۷ نیروهای پرتغالی جزایر و بندرگاههای آن را تصرف کردند. در سده ۱۹ امپراتوری روسیه آنچه را که هم اینک ارمنستان و جمهوری آذربایجان خوانده میشود و بخشهایی از گرجستان را از تهران غصب کرد. کتابهای دانش آموزان دبستانی ایرانی دربارهٔ پیشینه ایرانیان نه تنها از شهرهایی مانند باکو میگویند بلکه دربارهٔ مناطقی فراتر در شمال همچو دربند در جنوب روسیه، آموزش میدهند. شاه [ایران] بیشتر آنچه را که در غرب افغانستان بر آن ادعای مالکیت داشت طی جنگهای ایران و انگلستان ۱۸۵۶–۱۸۵۷ از دست داد. در سال ۱۹۷۰ سازمان ملل متحد برای جداسازی بحرین که ایران ادعای تملک بر آن را داشت، رایزنی کرد. سدهها پیش نفوذ ایرانیان از جانب غرب به عراق کنونی و فراتر از آن میرسید. وقتی جهان غرب ایران را به مداخله در مناطقی فراتر از مرزهای خود متهم میکند، حکومت ایران اغلب باور دارد که اعمال نفوذش صرفاً در سرزمینهایی است که زمانی به او متعلق بودند. به همین نهج ایران از دست همان قدرتهایی شکایت دارد که تا به امروز مسبب شکستهایش شدند.'[۲۹] . پاتریک کلاسون: "ایران امروز تنها گوشهای از آن چیزی است که زمانی بود. از نظر وسعت، عراق، افغانستان، غرب پاکستان، بیشتر آسیای مرکزی و قفقاز تحت تسلط ایرانیان بود. بسیاری از ایرانیان امروز این نواحی را بخشهای ایران بزرگ بهشمار میآورند.»[۳۰]
«از زمان هخامنشیان، ایران به وسیله عوامل جغرافیایی تحت حفاظت بود. اما کوههای بلند و خالی بودن گستره فلات ایران دیگر در برابر ارتش روسیه یا نیروی دریایی انگلستان کافی نبود و ایران سقوط کرد. در ابتدای سده نوزده، آذربایجان، ارمنستان و افغانستان ایرانی بودند اما در انتهای آن سده تمامی این سرزمینها در اثر مداخله نظامی اروپاییان از دست رفتند."[۳۱]
بخشبندی
در سده میانی (قرون وسطی) سرزمین ایران بزرگ شامل دو بخش عراق عجم بخش باختری و خراسان بزرگ بخش خاوری و علیالخصوص غزنویان، سلجوقیان و تیموریان امپراتوری خود را به بخشهای خراسانی و عراقی تقسیم کرده بودند. این موضوع در کتابهایی مانند تاریخ بیهقی نوشته ابوالفضل بیهقی و فضائل الأنام من رسائل حجتالاسلام مجموعه نامههای غزالی و کتابهای دیگر دیده میشود. فرارود و خوارزم اغلب بخشی از خراسان محسوب میشدند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
عراق
در دوره های تاریخی عراق بخشی از شاهنشاهیهای حاکم بر ایران بود و از فرهنگ ایرانی تأثیر بسزایی گرفته است؛ یکی از پایتختهای ساسانیان به نام تیسفون هم در عراق کنونی قرار داشته است و هنوز هم برخی شهرها و استانهای عراق همچون الانبار یا بغداد نامهای ایرانی دارند. شهرهای دیگر عراق هم نامهای ایرانی داشتند مانند سورستان -->> کوفه، شهربان-->> مقدادیه، آشب-->> عمادیه.[۳۲] در دوران مدرن و شاهنشاهی صفوی، ایران در طول سالهای ۱۵۰۱–۱۵۳۳ و ۱۶۲۲–۱۶۳۸ عراق را در کنترل داشت.
از لحاظ تاریخی و فرهنگی، کردستان بخشی است از آنچه که امروز با عنوان ایران بزرگ شناخته میشود. کردها به زبان ایرانی شاخه شمال غربی تکلم میکنند که با زبان فارسی خویشاوندی نزدیکی دارد.[۳۳] همچنین کردها مردمانی ایرانیتبار هستند که در چهار کشور سوریه، عراق، ترکیه و ایران زندگی میکنند.
پیش از تشکیل حکومت ماد، حکومتهایی همچون اورارتو و کولخیس در قفقاز شکل گرفته بود که قدمت برخی از آنها به بیش از ۴٬۰۰۰ سال نیز میرسد، اما در نتیجهٔ جنگهای فرسایشی بین این دولتها از قدرت آنها کاسته شد و بعدها دولت هخامنشی آن را تصرف و به خاک خود ضمیمه نمود. بخشهایی از قفقاز در دورههایی تحت تسلط حکومت ایران قرار داشت. در اوایل سده نوزدهم میلادی جنگهای ایران و روس بر سر تسلط بر مناطق جنوبی و شرقی قفقاز درگرفت. در پایان دورهٔ اول جنگ روسیه با انعقاد عهدنامهٔ گلستان بیشتر مناطق قفقاز و در پایان دورهٔ دوم جنگ با عهدنامهٔ ترکمانچای تقریباً تمامی این منطقه را به تصرف خود درآورد. با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ سه جمهوری گرجستان، ارمنستان و آذربایجان در این منطقه اعلام استقلال کردند. از شاعران بزرگ پارسیگوی قفقاز میتوان به خاقانی، نظامی، مجی، بدر، مهستی، هندوشاه نخجوانی و پسرش محمد بن هندوشاه اشاره کرد.[۳۴]
ارمنستان
ارمنیها از دوران هخامنشی بخشی از شاهنشاهیهای متعدد ایران بودند؛ و از فرهنگ ایرانی به شدت تأثیر پذیرفتند. ارمنیها البته از شاخه دیگری از گویشگران زبانهای هند و اروپایی هستند که به زبانهای ایرانی مستقیماً مربوط نیست. در واقع ارمنستان باستانی ترکیبی بود از فرهنگ بومی، فرهنگ ایرانی و فرهنگ هلنی/مسیحی. در طول سدههای بعد، در اثر برخورد با روسها، رومیها، اقوام اروپایی و لبنانیها، هر یک از این اقوام و ملل، تأثیری بر فرهنگ ارمنیها گذاشتند.
سرزمینهای آذربایجان
پس از عهدنامه گلستان، ایران تمامی خانات جنوب قفقاز، شامل خانات باکو، خانات شیروان، خانات قره باغ، خانات گنجه، خانات شکی، خانات قبا و بخشی از خانات تالش را به امپراتوری تزاری واگذار کرد. دربند هم به همین شیوه به روسها واگذار شد. این خانات امروز منطقهای را تشکیل میدهند که جمهوری آذربایجان خوانده میشود. پس از عهدنامه ترکمانچای، ایران علاوه بر این سرزمینها، خانات نخجوان و مغان و همینطور ایروان را هم به روسها واگذار کرد. این مناطق امروز جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان را تشکیل میدهند. بیشتر این مناطق هنوز هم نامهای ایرانی یا نامهایی برگرفته از زبانهای ایرانی دارند. زبان آذری هم که زیرشاخهای از زبانهای ایرانی بود تا پیش از این که ترکی آذربایجانی ساخته و جایگزین آن شود، زبان چیره آذربایجان بود.[۳۵] . به اقلیم چهارم، یعنی ایرانشهر، ناف زمین گفته اند که میان رودبلخ تا آن سوی آذربایجان را در بر میگیرد و ارمنیه را تا فرات و دریای یمن و دریای فارس را تا مکران و طبرستان. و این لقب از آنجاست که این سرزمین، میانه زمین است و در خط اعتدال واقع شده و راستی اندام و اعتدال حال مردمان آن نیز از این است؛ زیرا که آنها نه مانند مردم روم و سیسیل سرخ روی هستند و نه مانند حبشیان سیاه، و نه مانند زنگیان سوخته و تیره و نه چون تُرکان تکیده اند و نه چون مردمان چین کوتاه قد ( ثعالبی نیشابوری، ثمارالقلوب، ص۴۱۷)
گرجستان
ایبریا قفقاز (گرجستان) طی هزاران سال همواره تحت نفوذ سیاسی فرهنگی و قومی هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بوده است. ایبریای قفقاز (گرجستان)، مناطق کارتلی و کاختی در دوران ساسانی مناطقی ایرانی بودند و تبار ایرانی بهخصوص خاندان مهران و دیگر خاندانهای ساسانی و ایرانی همانند خسرویانیها، گوارامیها، نرسیانیها و باگراتیونیها بهشدت در ایبریای قفقاز (گرجستان) پررنگ بوده است؛ به طوریکه تا دهها قرن و اوایل قرن نوزدهم این فرمانرواییها در اختیار این خاندانها بوده است. در دوران صفوی هم برخی رجال سرشناس و بزرگ حکومتی از اهالی گرجستان بودند.[۳۶] شرق گرجستان از زمان حمله آغامحدخان قاجار تا سال ۱۷۸۳ هم تحت قیومیت ایران بود تا اینکه در طی عهدنامه گرجیوسک در ۲۴ ژوئیه ۱۷۸۳ این مناطق بخشی از امپراتوری روسیه شناخته شدند. ایران بعدها طی قرارداد گلستان و ترکمانچای رسماً از ادعای مالکیت بر این مناطق چشم پوشی کرد.
در دوران ساسانی، نرسه، هفتمین پادشاه از این سلسله، استحکامات نظامی در این منطقه ایجاد کرد. برخی شخصیتهای فرهنگی و ادبی ایران در دوره قاجار هم از این منطقه بودند. نخجوان هم در سده نوزدهم و طی دو قرار داد گلستان و ترکمانچای از ایران جدا شد.
بخش شمالی قفقاز که امروز در جنوب روسیه قرار دارد، شامل جمهوریهای داغستان، چچن، اوستیای شمالی-آلانیا، کاباردینو-بالکاریا برای مدتهای طولانی قسمتهایی از ایران و در حوزه تمدنی ایران بود تا اینکه در قرون هجدهم و نوزدهم توسط امپراتوری روسیه تصاحب شد. تأثیرهای فرهنگ ایرانی حتی تا تاتارستان در مرکز روسیه هم قابل مشاهده است. برای نمونه بسیاری از مناطق در قفقاز از سبک معماری ساسانیان در دربند تقلید میکنند. حتی امروز هم پس از دههها جدایی این مناطق، رگههایی از فرهنگ ایرانی همچو بزرگداشت نوروز در آنها دیده میشود.[۳۷]
در دوران پیش از اسلام و دوران خلافت خلفای اموی و عباسی، آسیای میانه ایرانی بود و اقوامی مانند باختریها، سغدیها، خوارزمیها و مردم نیمه عشایر سکاها و داهانها، خود را ایرانی میدانستند. و به زبانهای ایرانی شرقی صحبت میکردند. پس از پراکنده شدن اقوام ترک، آسیای میانه به میهن قزاقها، ازبکها، تاتارها، ترکمنها، قرقیزها و اویغورها تبدیل شد. زبانهای ترکی تا حد زیادی جای زبانهای ایرانی را که در این منطقه صحبت میکردند، گرفتند.[۳۸][۳۹] در واقع پس از بیش از هزار سال در طول هزاره اول که آسیای میانه جایگاه مردمان باستانی ایران بود و به توران زمین ایرانی یا ایران بیرونی معروف بود، توسط عشایر مختلط ترکزبان اشغال شد. قزاقها، ازبکها، تاتارها، ترکمنها، قرقیزها و اویغورها همگی درصدی از ژنتیک ایرانی را به ارث برده اند و زبانهای آنها نیز واژگان زیادی از زبان فارسی و زبانهای ایرانی را در خود دارند. زبان میانجی یا زبان رسمی بسیاری از حکومتهای هزار سال اخیر در این مناطق زبان فارسی بوده است و فقط در دو سده اخیر با اشغال توسط روسیه و چین و تلاش پانترکیسم، این زبانها دیگر به ندرت در این مناطق به چشم میخورند. نام بسیاری از مکانها و شهرها در این منطقه برگرفته از زبان فارسی است.[۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] . آسیای مرکزی در درازای تاریخ با کوچنشینان و جادهٔ ابریشم یادآوری شده است و مانند جاده ای برای پیوند مردم، جابجایی کالاها و اندیشهها بین اروپا، خاورمیانه، آسیای جنوبی و آسیای شرقی بوده است. آسیای مرکزی در باستان و از آغاز تاریخ از پنج سرزمین مرگیانا (مرو)، غرب (باکتریا)، سغد، خوارزم و سکاستان تشکیل شدهبود که مردمانشان ایرانی تبار بودند و به زبانهای ایرانی میانه سخن میگفتند[۴۴][۴۵] و این سرزمینها در دوران باستان به مرور بخشی از شاهنشاهی ایران شدند.[۴۶]
سکاستان یا سرزمین سکاها یا سکیتیه یا تورانیان"منابع غربی) "به یونانی کهن: Σκυθία، Skuthia
سکوثیا) سرزمینی بود در اوراسیا که از ۴۰۰۰ پیشامیلاد تا سدهٔ ۲ پسامیلاد (به مدت حدود ۴۲۰۰ سال) زیستگاه گروهی از مردمان ایرانیتبار[۴۷][۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴] و از قوم آریایی بودند به نام سکا بود. مرزهای آن در گذر زمان جابهجا شده است ولی معمولاً مرزهای غربی آن گستردهتر از آن بود که در این نقشه نشان داده شده است. این کشور در شمال پارتیه ایران امروزی و در جای امروزی روسیه و اوکراین و چندین کشور دیگر جای داشت. پس از ۴۲۰۰ سال نام این کشور به مدت ۳۰۰ سال سکِستان بود و کمکم به توران تغییر کرد و در دوره قاجار کاملاً نابود شد. تنها اسناد و مدارک از ۴ پادشاه هست ولی گمان میرود سکیستان بیش از ۱۳۰ پادشاه داشته است. گمان میرود اجداد مردمان کنونی شمال ایران و کشورهای حاشیه قفقاز سکاهای باستانی باشند. دین سکائی بسیار شبیه به دین ایران باستان بوده و آن دسته از سکاییهایی که در اثر مهاجرتهای گسترده در مجاورت یونان قرار گرفتند تحت تأثیر دین و فرهنگ یونانی قرار گرفتند.[۵۵]
ساکنان اصلی آسیای مرکزی از مردم ایرانیتبار سَکا بودند.[۵۶] مردمان ترکتبار از سده پنجم به اینسو آغاز به نفوذ و کوچ در این منطقه کردند. بخشهای بزرگی از مناطق جنوبی قزاقستان امروزی (در حدود ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع) تا اواسط سده هجدهم میلادی (مرگ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ میلادی) از اراضی ایران افشاری به حساب میآمدند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
شهرهای با پیشینه ایرانی در قزاقستان
معماری و ادبیات آسیای مرکزی ریشه در معماری ایرانی دارد. سغدیها در قرون وسطی نقش بسیار عظیمی در آسیای مرکزی داشتند و قبل از اسلام، تعداد بسیاری از شهرها و کاروانسراهایی که در جاده ابریشم قرار داشتند، توسط سغدیها ساخته شدهاند. در غرب چین و نزدیک به مرز قزاقستان شهر ژرکینت وجود دارد که نام درست فارسی آن یارکند است مثل چیمکند، تاشکند، سمرکند یا پنجکند که پسوند سغدی ایرانی کند دارند. در کتابخانه ابوریحان بیرونی در ازبکستان ۴۳ هزار نسخه خطی نگهداری میشود که ۳۹ هزار تای آن به زبان فارسی است. در شهر آلماتی چندین نسخه خطی نادر به زبان فارسی وجود دارد که در جای دیگر یافت نمیشود. از جمله دو کتاب از عبدالرحمان جامی که در شهر بلخ کتابت شده و تحفةالاحرار که ۲۳ سال قبل از مرگ جامی در زمان زنده بودن او کتابت شده است. در قزاقستان به خصوص شهر آلماتی، تعدادی از مردم هنوز فارسیزبان هستند. در استان قزاقستان جنوبی چند مدرسه فارسی برای تاجیکهایی ساخته شده که سالها در آن جا ساکن هستند. نباید فراموش کنیم که هم زبان فارسی و هم زبانهای ایرانی در قزاقستان وجود دارند. کردهای قزاقستان که ریشه آنها به ایران برمیگردد و ایرانیتبار هستند حدود ۵۰ هزار نفر از جمعیت قزاقستان را تشکیل میدهند. در شهر آلماتی در میدان جمهوری مجسمه سرباز سکایی وجود دارد. پیش تر تقریر شد که سکاها از اقوام ایرانی بودند. در موزه ملی قزاقستان هم پیکرههای دیگری از ایرانیان باستان وجود دارد. در طول تاریخ بخشهایی از قزاقستان به خصوص جنوب قزاقستان، بخشی از امپراتوری ایران به حساب میآمد. در ادبیات فارسی بارها با نام طراز و بت قبچاق برخورد میکنید که در شعر فارسی بسیار آمده است. در قرون وسطی نیز زبان فارسی در آسیای مرکزی، به ویژه بعد از سامانیان، بسیار گسترش پیدا کرده بود و حتی پادشاهان ترک و مغول نژاد افتخار میکردند که با آن صحبت کنند و به آن شعر بگویند. در کتاب شهرستانهای ایرانشهر آمده است که نخستین شهری که ایرانیان بنیاد کردند، سمرکند بود. ایرانیان در نزدیکی سمرکند شهرهای چاچ، بخارا و اسپیجاب را ساختند. شهرهای ختن و کاشغر نیز از آفریدههای ایرانیان است[۵۷][۵۸][۵۹][۶۰] . در ادبیات فارسی بهطور فراوان نام شهرهای اسپیجاب و طراز آمده است برای نمونه در شعر رودکی سمرقندی آمده است:[۶۱] . ایزد ما وسوسهٔ عاشقی - از تو پذیرد، نپذیرد نماز - روی به محراب نهادن چه سود؟ - دل به بخارا و بتان طراز . یا در شاهنامه فردوسی بارها ذکر شده است. برای نمونه:[۶۲] . بفرمود تا کوس با کره نای - زدند و فروهشت پردهسرای - به خارا و سغد و سمرقند و چاچ - سپیجاب و آن کشور و تخت عاج - تهی کرد و شد با سپه سوی گنگ - بهانه نجست و فریب و درنگ . اسپیجاب و طراز از شهرهای سامانیان بودند. اسماعیل سامانی مردم زرتشتی طراز را به اجبار مسلمان کرد. در بعضی از کتابهای تاریخ مردم شهر طراز، مسلمان و فارسیزبان نام برده شده اند.[۶۳]
طراز یا تراز ابتدا از آن سغدیان بود. پس از آن چینیها و گوکترکان نیز به منطقهای که طراز در آن قرار داشت وارد شدند. طراز در دورههای بعد جزئی از پادشاهی سامانیان شد و سامانیان دین اسلام را با خود به این شهر آوردند. زبان فارسی، زبان رسمی سامانیان نیز در آن زمان زبان رسمی منطقه تراز شد. در روزگار باستان طراز در منطقه شمال سرزمین سغد قرار داشت و به تبع آن ساکنانش عمدتاً سغدیان بودند. سغدیها قومی ایرانی نژاد بودند که به زبان سغدی از زبانهای ایرانی تکلم میکردند. سرزمین سغد به دلیل قرار داشتن در مسیر اصلی جاده ابریشم از اهمیت بالایی برخوردار بود و به نوعی دالان اصلی ارتباط مردم چین و شمال هند با ایرانیها، اروپاییها و تمدنهای خاور نزدیک بود. پس از ورود ترکان آسیای میانه مانند گوکترکها و نیز چینیهای هان تغییراتی در ترکیب نژادی منطقه پیدا شد و عناصر ترکتبار با مردم بومی آن منطقه آمیخته شدند به گونهای با ترکیب سغدیها و ترکان و چینیان مهاجر و نیز ورود سامانیان به آن منطقه زبان سغدی به سرعت به نفع فارسی و ترکی عقبنشینی کرد. امروزه بازماندههای سغدیان تنها در دره رود زرافشان در شمال تاجیکستان که در فاصلهای نزدیک به طراز قرار دارد یافت میشوند. تاجیکان فارسیزبان و ترکان که روسها به آنها سارت میگفتند حدود ۷۵٫۴۶٪ جمعیت شهر را تشکیل میدادند و هم تبار مردم زرافشان بودند.[۶۴] .
فاراب یا اُترار نام شهریاست کهن در کرانه باختری سیردریا. فاراب نام کهن تر این شهر است و نام اترار در سدههای میانه براین شهر نهادهشد. این شهر در کنار راه ابریشم جای داشته و امروزه ویرانههایش در نزدیکی شهر قرتو در قزاقستان کنونی جای دارد. ابونصر فارابی و اسماعیل بن حماد جوهری از فاراب بودهاند. تیمور لنگ در این شهر مرده است. همچنین نقطه شروع حمله مغول به ایران این شهر بود به دلیل اینکه حاکم وقت این شهر غایرخان بود که بازرگانان مغول را کشت زمانی که مغولان این شهر را محاصره کردند شهر ۵ ماه مقاومت کرد. نام و واژه فاراب فاریاب، پاریاب واژهای فارسی و به معنی زمینی است که با آب قنات و رود آبیاری میشود و دیم نیست.[۶۵].
اَسپیجاب نامهای دیگر: اسفیجاب، سپیجاب، سیرام و شبران شهر و ناحیه ای در کشور قزاقستان است. اسپیجاب در دوره سامانیان ناحیه پهناوری بود که سرزمینهای حاصلخیز پیرامون رود اریس را در بر میگرفت و از خاور تا دره تلس طراز امتداد مییافت و مرکز آن نیز به اسپیجاب آوازه داشت. این شهر در جلگه ای بر کران راست رود سیردریا قرار داشت.[۶۶] فردوسی، اسپیجاب (سپیجاب) را در نبرد ایرانیان و تورانیان، در قلمرو تورانیان دانسته است. مردم اسپیجاب، مانند اهالی بلاساغون و تراز به زبانهای سغدی و ترکی سخن میگفتند.[۶۶] نوح بن اسد، فرمانروای سامانی سمرقند، کناره های استپهای ترک نشین قزاقستان امروزی را نیز فتح کرد و در سال ۲۲۵/۸۴۰ حصاری به دور شهر اَسپیجاب کشید تا از آن در برابر حملات ترکان حفاظت کند.[۶۷] این شهر به سبب لشکرکشیهای خوارزمشاهیان، به ویژه یورش مغولان در ۶۱۶ق دستخوش ویرانی و کشتار فراوان شد و پس از آن رونق، ارزش و نام آن از میان رفت.[۶۶] دربارهٔ ریشه واژه اسپیجاب دو احتمال وجود دارد. یکی که اینکه اسپیجاب از دو واژه پهلوی اسپیگ درخشان و آب ساخته شده و دیگری نزدیکی واژه اسپیج با واژه سپید فارسی است. کاشغری در دیوان لغات الترک از اسپیجاب با نام شهر سفید (مدینة البیضاء) یاد کرده است. گویا همزمان با یورش مغول به فرارود، اسپیجاب به سیرام تغییر نام داد.[۶۶]
چیمکند صورتهای دیگر: چیمکنت، شیمکنت، به قزاقی: Шымкент / Şımkent) شهری در قزاقستان و مرکز استان قزاقستان جنوبی است. چیمکند با ۶۲۹٬۶۰۰ نفر جمعیت (سال ۲۰۱۱) پس از آلماتی و آستانه سومین شهر پرجمعیت قزاقستان است. چیمکند در ۶۹۰ کیلومتری غرب آلماتی و ۱۲۰ کیلومتری شمال تاشکند، پایتخت ازبکستان، واقع شده است. چیمکند در سده دوازدهم میلادی در مسیر راه ابریشم و بهعنوان کاروانسرایی برای پاسداری از شهر اسپیجاب که در ده کیلومتری خاور چیمکند قرار دارد ساخته شد. محل این کاروانسرا با گذر زمان به بازاری برای بازرگانی میان کوچنشینان و یکجانشینان تبدیل شد.[۶۸]
مرکه یا مرکی مرکز بخشی به همین نام در استان ژامبیل در جنوب قزاقستان پشت کوههای تیانشان در ۱۲۰ کیلومتری آلماتی و در نزدیکی مرز قرقیزستان است که معروف به قم قزاقستان است و مردم آن شیعیان ایرانی هستند. جمعیت شیعه در این کشور ریشه و فرهنگ و نژاد و زبان ایرانی دارند. مردم این شهر آذربایجانیهای ایرانی هستند که توسط بلشویکها در سال ۱۹۳۸ به این ناحیه کوچانده شدهاند.[۶۹] این افراد از آذربایجانیهای عشایری بودند که در مرز ارس تردد میکردند و پس از این که در سال ۱۹۱۸ مرزها بسته شد، در آن سوی مرز گرفتار و محبوس شدند. حکومت شوروی از ترس شورش این افراد، آنها را به قزاقستان کوچاند و تا امروز نیز در آنجا ساکن هستند.[۷۰][۷۱] بر اساس آخرین آمار مجمع جهانی اهلبیت از شیعیان قزاقستان در سال ۲۰۰۸ میلادی از مجموع ۱۵ میلیون و ۳۴۶ هزار نفر جمعیت قزاقستان، ۳۵۴ هزار و ۸۵۰ نفر شیعه هستند که نسبت آنها به کل جمعیت این کشور حدود ۲٫۳ درصد است. جمعیت شیعه در این کشور ریشه و فرهنگ و نژاد و زبان ایرانی دارند.[۷۲] .
خوارزم
همچنین ببینید: خوارزم، خانات بخارا، خانات خیوه، خانات خوقند، و پادشاهی مستقل درواز
خوارزم بخشی از ایران زمین یا همان ایران بزرگ، سرزمین ایرانیان کهن بود. بر طبق نظر برخی پژوهشگران مدرن کتاب باستانی اوستا، خوارزم همانجایی است که در ابتدا ایرییانم وَئِجه ایرانویج یا ایران خوانده شد. این منابع میگویند کهنه گرگانج در متن پهلوی وندیداد هشتمین سرزمین اهورا مزدا، یا اروه نامیده میشود. برخی پژوهشگران هم مانند التون دنیل، مورخ دانشگاه هاوایی، اعتقاد دارند که خوارزم به احتمال زیاد موطن مردم اوستایی است.[۷۳] دهخدا هم خوارزم را مهد قوم آریا معرفی میکند. امروزه خوارزم میان جمهوریهای متعدد آسیای مرکزی تقسیم شده است.
افزون بر خوارزم، خراسان هم در محدوده جغرافیایی مشابهی قرار دارد. (محدوده خراسان از خاور سمنان، تا باختر افغانستان تا مجاورت ایالت باختر است) استانهای کنونی همچون سنجان در ترکمنستان، خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی در ایران همگی بخشهایی از خراسان کهن هستند. تا پیش از سده سیزده میلادی و حمله مغول، خراسان پایتخت فرهنگی ایران بزرگ به شمار میآمد.[۷۴] .
بلوچستان
بلوچستان، مسکن مردمان بلوچ از نژاد آریایی[۷۵] و منطقه ای در جنوب غربی آسیا میباشد. مرزهای آن را بهطور دقیق نمیتوان مشخص کرد اما گسترهٔ آن در غربیترین نقاط از حوزه هلیل رود[۷۶] در استان کرمان کنونی، جلگهٔ میناب در استان هرمزگان ایران و در امتداد دریای مکران و در منتهیالیه شرقیترین نقطه به رود مهران[۷۷] در غرب ایالت سند منتهی میشود. شمال بلوچستان نیز مشخصا ولایات نیمروز، هلمند و قندهار در جنوب افغانستان مدرن و بخش کوچکی از خراسان جنوبی نهبندان در کشور ایران را در بر میگیرد.[۷۸] . ساکنان بلوچستان را به طور عمده مردم بلوچ و به شکل جزئی و پراکنده پشتونها، مردم هزاره و فارسی زبانان تشکیل میدهند. بلوچها به زبان بلوچی که یکی از زبانهای ایرانی غربی و از شاخه شمال غربی میباشد سخن میگویند. در طول تاریخ کهن عمدتاً قسمتهای بزرگی از بلوچستان کنونی به شکل مستقیم یا غیر مستقیم بخشی از امپراتوریهای ایرانی پیشدادیان، کیانیان، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بوده است. در سالهای ۱۸۷۱ و ۱۸۷۲ و تحت حکمیت قرارداد گلدسمید طی دو مرحله دو بخش از بلوچستان از کنترل حاکمیت مرکزی ایران خارج شدند که هماکنون بخشی در خاک افغانستان و بخش بزرگتر در پاکستان واقع شده است.[۷۹] .
سین کیانگ
همچنین ببینید: تاجیکهای چین
مقالهٔ اصلی: اسلامیسازی و ترکیسازی در سین کیانگ
بخش خودگردان تاشکورگان دارای فرهنگ و مردمان ایرانی است.[۸۰] تاشکورگان همواره با کاشغر، یارکند، ختن و تورفان بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ بهشمار میآید.[۸۱] . منطقه سین کیانگ پیش از سکونت مهاجران مغول و اقوام ترک، سرزمینی ایرانی بوده که اقوام و قبایل ایرانی همچون سکاها و سغدها، یعنی گویشوران زبانهای ایرانی شرقی در آن به سر میبردند. در کتب تاریخی از سکونت شاخههایی از اقوام آریایی در منطقه سین کیانگ نام برده شده که برخی از آنان دارای حکومتهای محلی نیز بودهاند. رواج زبان سغدی از آثار ماندگار فرهنگ ایرانی قدیم در این منطقه بهشمار میآید. عبور جاده ابریشم از این منطقه موجب شده نژادهای گوناگونی با فرهنگهای مختلف در آن ساکن شوند. در اثر افزایش تعداد مهاجران، جمعیت قبایل آریایی و ایرانی رو به کاهش گذاشت و کمکم آریاییها، مردمان ایرانیتبار و فارسیزبانان در جمعیت غالب ذوب شدند. در سده نهم (۸۴۰ میلادی) به علت بروز قحطی و خشکسالی و بحران اجتماعی در فلات مغولستان، تعداد زیادی از مغولها از محل سکونت خود مهاجرت و به سرزمین سین کیانگ وارد شدند که از اختلاط مهاجران و سایر اقوام ترک با ساکنان بومی (سکاها یا همان آریائیها) نژاد جدیدی به وجود آمد که بعدها به اویغورها معروف شدند.[۸۲] . نقاشیها و آثار کشف شده از قبرستان باستانی شهر گائوچانگ و اجساد مومیایی کشف شده از واحههای حوضه تاریم که هماکنون در موزه تاریخی شهر اورومچی مرکز سین کیانگ نگهداری میشود، و همچنین سکههای فراوان دورههای مختلف ساسانی که از این منطقه کشف شده و آثار بر جای مانده از آیین مانوی و زرتشتی در منطقه سین کیانگ به ویژه در غار هزار بودای تورفان و غار دون هوان، حکایت از حضور فرهنگ مزدیسنا و ریشه ایرانی مردم در این منطقه دارد.[۸۳] . در اواخر سده نهم و اوایل سده دهم میلادی و همزمان با حاکمیت سلسله سامانیان (۹۹۹–۸۴۰) اسلام در منطقه سین کیانگ گسترش یافت و مردم اویغور زبان به آیین اسلام گرویدند. در اوایل سده نوزدهم در میان طومارهای مکشوفه تورفان، متون مانوی و نیز اسنادی هم به زبانهای پارسی میانه و سغدی کشف شد. دانشمند آلمانی متون زبانهای ایرانی که در این منطقه کشف شده بود را با سختی بسیار خواند.[۸۴] .
شبه قاره هند
همچنین ببینید: دودمان پالاوا
الیاسشاهیان و عادلشاهیان و سلطاننشین بهمنی و تغلقشاهیان مردم ایرانی تباری بودند که بر هند حکومت کردند.
چین
همچنین ببینید: اسلام در چین و ایرانیان چین
ووسون و شیونگنو و یوئهچی مردم ایرانی تباری بودند که در غرب و شمال چین، قزاقستان، مغولستان، منچوری و سایر استپهای آسیا (در محدوده سیبری) زندگی میکردند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
تجزیه ایران؛ عهدنامهها "تاریخ تجزیه ایران"
همچنین ببینید: تاریخ تجزیه ایران و چندپارگی ایران افشاری
ساکنان اصلی آسیای مرکزی از مردم ایرانیتبار سَکا بودند.[۵۶] مردمان ترکتبار از سده پنجم به اینسو آغاز به نفوذ و کوچ در منطقه کردند. بخشهای بزرگی از مناطق جنوبی قزاقستان امروزی (در حدود ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع) به همراه تمامی ازبکستان و ترکمنستان امروزی (با مجموع حدود ۹۰۰ هزار کیلومتر مربع) از اراضی ایران افشاری تا اواسط سده هجدهم میلادی (مرگ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ میلادی) بخشی از ایران بود. با مرگ نادرشاه، با ضعف دولت ایران و حکومت مرکزی وقت ایران، بدون اینکه قراردادی به طور رسمی بسته شود حدود ۱٫۵ میلیون کیلومتر مربع از اراضی ایران در آسیای مرکزی به تدریج از کنترل ایران خارج شد. ضمن اینکه این واقعه، در عمل سبب شد تا امپراتوری درانی ایجاد شود و کشوری به نام افغانستان موجودیت پیدا کند. ایران تا عهدنامه پاریس ۱۸۵۷ چنین کشوری را به رسمیت نمیشناخت و آن را بخشی از ایران میدانست هر چند تنها بر بخشهای غربی آن (در حدود ۱۶۵ هزار کیلومتر مربع از غرب افغانستان یعنی ولایت هرات تاریخی) تسلط داشت. باید توجه داشت که بر اساس متون و نقشههای قدیمی، منظور از ولایت هرات که در ۱۸۵۷ از ایران جدا شد جدایی هرات از ایران و شکل گیری افغانستان نه ولایت هرات امروزی بلکه منطقه ای به گستردگی چهار ولایت امروزی افغانستان بود که شامل چهار ولایت هرات، ولایت بادغیس، ولایت فراه و ولایت نیمروز امروزی و در حدود یک چهارم مساحت افغانستان امروزی است.[۸۵][۸۶][۸۷]
عهدنامههای زیر شامل تجزیه ایران از دوره ایران صفوی تا به امروز است:
عهدنامه قصر شیرین ۱۶۳۹ : امپراتوری صفوی ایران به طور رسمی بغداد و آنچه را که امروز کشور عراق خوانده میشود، به امپراتوری عثمانی واگذار کرد.
پیمان سن پترزبورگ: در ۲۱ سپتامبر ۱۷۲۳ برابر با ۳۰ شهریور ماه ۱۱۰۲ خورشیدی / ۲۰ ذی الحجه ۱۱۳۵ میان امپراتوری تزاری روسیه و امپراتوری صفوی ایران بسته شد و به جنگ بین ایران و روسیه پایان داد. طبق این پیمان ایران مجبور به واگذاری سرزمینهایش در قفقاز شمالی، قفقاز جنوبی و شمال سرزمین امروزی ایران شامل دربند داغستان ، باکو، اراضی تابع اطراف شیروان و همچنین استانهای گیلان، مازندران و استرآباد گشت.[۸۸] طبق این پیمان معین شد که سربازان روسی به شاه ایران برای برقراری آرامش و صلح داخلی کمک کنند.[۸۹].
پیمان همدان: پیمان صلحی بود میان هوتکیان و عثمانیان در اکتبر ۱۷۲۷ در پی جنگی که این دو را درگیر کرده بود، در همدان بسته شد. هنگام فروپاشی دولت صفوی، امپراتوری عثمانی و امپراتوری روسیه از ضعف ایران برای پیوست کردن شمار فراوانی از مناطق مرزی بهره برده بودند. اشرف افغان بهعنوان وارث قانونی تاجوتخت ایران، خواستار بازگرداندن همه سرزمینهای پیوست شده به عثمانی بود و همین امر باعث شد تا امپراتوری عثمانی به سردمداران جدید ایران دودمان هوتکی اعلان جنگ دهد.
پیمان کِردِن (Treaty of Kerden) : عهدنامه ای میان افشاریان ایران و امپراتوری عثمانی بود که در ۴ سپتامبر ۱۷۴۶ منعقد شد. به موجب این عهدنامه خط مرزی میان دو کشور به همان خط مرزی تعیین شده در عهدنامه قصرشیرین (۱۶۳۹) بازگشت (همان خط مرزی میان ایران و ترکیه امروزی و ایران و عراق امروزی) یعنی ایران تمامی متصرفات خود در میان رودان و آناتولی شرقی را به دولت عثمانی واگذار کرد. این معاهده ده سال پس از پیمان استانبول امضا شد. الحاق مناطق شرقی عثمانی شرق آناتولی و عراق به ایران در معاهده استانبول ۱۷۳۶ توسط ایران به عثمانیها تحمیل شده بود.
عهدنامه گلستان ۱۸۱۳: ایران بخش بزرگی از سرزمینهای خود را در قفقاز از دست داد.
عهدنامه ترکمانچای ۱۸۲۸: این عهدنامه به وسیله روسیه تزاری و فتحعلی شاه به امضا رسید و موجب استیلای روسها بر قفقاز شد.
پیمان منطقه ای مستشاران انگلیس که بر این اساس ایران در اواسط سده نوزدهم از ادعای خود بر مناطق و سواحل جنوبی خلیج فارس مانند امارات امروزی استان جلفاوه و سواحل شرقی عربستان امروزی استان الشرقیه دست برداشت.[۹۰] استعمار بریتانیا از سال ۱۸۰۹ به بهانه حفظ امنیت خلیج فارس از اعراب بادیه نشین جنوب خلیج فارس که اجداد حکام کنونی شیخ نشینهای جنوب خلیج فارس بودند و از راه دزدی دریایی امرار معاش میکردند، استقرار یافته بود. در سال ۱۸۵۳ بریتانیا در راه تثبیت سلطه خود، حکام منطقه را در کنفراسی جمع کرد و آنها قراردادی را تحت عنوان صلح دریایی جاویدان (Perpetual Maritime Peace) امضا کردند که به موجب آن بریتانیاییها اجازه یافتند نه تنها به بهانه مبارزه با دزدان دریایی بلکه به بهانه حفظ امنیت خلیج فارس بتوانند در هر حادثه ای که در کرانههای خلیج فارس اتفاق میافتد مداخله کنند. ساحل دزدان به ساحل آشتی یا امارات متصالحه تغییر نام پیدا کرد تاریخ امارات متحده عربی .[۹۱][۹۲][۹۳][۹۴][۹۵][۹۶][۹۷][۹۸][۹۹][۱۰۰][۱۰۱] حاکمیت ایران بر کل خلیج فارس در سال ۱۸۰۹ با عهدنامه مجمل و در سال ۱۸۱۲ با عهدنامه مفصل به رسمیت شناخته شده بود. ضمن این که امپراتوری پرتغال پس از شکست از ایران در سدههای قبل این مناطق را به ایران واگذار کرده بود.
عهدنامه پاریس ۱۸۵۷: این قرارداد توسط ناصرالدین شاه به امضا رسید و ایران بخشی از هرات و افغانستان امروزی را در ازای تخلیه بندرگاههای جنوبی این کشور که تحت اشغال بریتانیا بود، به آن دولت واگذار کرد و کشور افغانستان را به رسمیت شناخت.
حکمیت گلداسمیت ۱۸۷۱ جدایی مکران و بلوچستان . قرارداد گلدسمید
حکمیت گلداسمیت ۱۸۷۳ جدایی بخشهایی از سیستان . قرارداد گلدسمید
عهدنامه ارزروم دوم ۱۸۷۴ جدایی ولایات سلیمانیه.
عهدنامه آخال ۱۸۸۱: در این قرارداد که به توسط ناصرالدین شاه به امضا رسید، ایران مرو و بخشهایی از خوارزم و فرارود را در ازای تضمین امنیت به امپراتوری روسیه بخشید.
قرارداد ۱۸۹۳: ایران بخشهای بیشتری از سرزمین خود که هنوز بر پایه قرارداد آخال جزئی از ایران بود از جمله سرزمینهای نزدیک رود اترک را به امپراتوری روسیه واگذار کرد. این قرارداد توسط ژنرال بوتسوف[۱۰۲] و میرزا علی اصغر امین السلطان در ۲۷ می۱۸۹۳ به امضا رسید.[۱۰۳]
قرارداد ۱۹۰۷: بر طبق قرارداد سن پترزبورگ، ۱۹۰۷ میلادی ایران به سه بخش تقسیم شد.
مقاوله نامهٔ تهران (۱۹۱۱) تجزیهٔ ولایات خانقین.
تجزیهٔ آگری" آرارات کوچک" و نواحی بورالان (۱۹۳۲). بورالان نام منطقه ای وسیع با وسعت یکصد و شصت هزار هکتار است که در نقطه صفر مرزی ایران و ترکیه قرار گرفته است و با کشورهای ارمنستان و آذربایجان نیز دارای مرز مشترک میباشد. از این وسعت تنها شصت و هشت هزار هکتار از منطقه بورالان در داخل مرزهای ایران قرار گرفته است.
جدایی دشت نا امید در سال ۱۹۳۵.
پیمان سعدآباد : در سال ۱۹۳۷ مناطقی از ایران جدا و مناطقی به ایران اضافه شد "مبادله"
تجزیهٔ قریهٔ فیروزه (۱۹۵۴).
تجزیهٔ بحرین ۱۹۷۰: در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی، بحرین که به لحاظ تاریخی بخشی از کشور ایران بود و بهطور عملی از دوران قاجار انگلیسیها آن را اشغال کرده بودند در ازای پس دادن جزایر سه گانه ایران"حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه"مستقل شد.[۱۰۴][۱۰۵] همچنین دو جزیره زرکوه و جزیره آریانا که در مالکیت ایران بود، سال هاست همچنان در اشغال امارات است.
عهدنامه های ارزروم: در سالهای ۱۸۲۳ و ۱۸۴۷
تغییر نام پهنه های آبی ایران در سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵: تغییر نام دریای پارسی یا دریای ایرانیان یا دریای عجم به دریای عرب در سده هفدهم توسط انگلیس، تغییر نام دریای مکران یا مکران پارس به دریای عمان در سده هجدهم توسط انگلیس، تلاش برای تغییر نام خلیج فارس "تحریف نام خلیج فارس" و تلاش برای جا انداختن نام غیرایرانی دریای خزر به جای نام ایرانی دریای کاسپین. دریای عرب واژه جدیدی است که سازمان آبنگاری بینالمللی در سال ۱۹۳۸ به عنوان نام رسمی برای آبهای شمال اقیانوس هند که بخشی از سواحل سیستان و بلوچستان ایران را هم در بر میگیرد، تصویب کرد.[۱۰۶]
کنفدراسیون ایران
همچنین ببینید: تاریخ تجزیه ایران و چندپارگی ایران افشاری
مقاله: رویدادهای تاریخ افغانستان: دوران محمدظاهرشاه - خط دیورند - چندپارگی هند - جدایی هرات از ایران - شکلگیری افغانستان
ایده کنفدراسیون ایران یا اتحادیه ایران" اتحادیه ایران بزرگ" نخستین بار توسط محمدظاهر شاه پادشاه افغانستان مطرح گردید سالها صحبت از ایجاد کنفدراسیون ایران و افغانستان در میان بود؛ و برای بار دوم توسط ژنرال ایوب خان رئیسجمهور پاکستان در سال ۱۳۴۱ خورشیدی تحت عنوان کنفدراسیون ایران و افغانستان و پاکستان مطرح شد.[۱۰۷]
ماجرای مطرح کردن ایده کنفدراسیون ایران و افغانستان
در نوروز سال ۱۳۳۹، سردار محمدداوود صدراعظم وقت افغانستان به ایران آمد تا دربارهٔ این موضوع بررسیهای تازهای صورت گیرد و به این سبب، وی هم در مراسم نوروز آن سال شرکت کرد؛ زیرا نوروز آیین مشترک مردم دو کشور است که پیش از قتل نادرشاه افشار، قلمرو حکومتی واحدی را تشکیل میدادند. اتباع دو کشور دارای نیاکان (تاریخ) زبان و فرهنگ مشترک هستند و به همین دلیل طبق نظر جامعه شناسان از جمله «ماکس وبر» یک ملت محسوب میشوند و به همین صورت تاجیکهای فرارود (پارسیان) که اینک در چند کشور زندگی میکنند. ترس از همین خویشاوندی و وحدت فرهنگی است که در سالهای اخیر فشارهای تازه ای وارد میآید که افغانها و به ویژه پشتونها به ایران و پارسیان فرارود "تاجیکها 'نزدیک نشوند.[۱۰۷] .
ماجرای مطرح کردن ایده کنفدراسیون ایران و افغانستان و پاکستان
ژنرال ایوب خان رئیسجمهور پاکستان در سال ۱۳۴۱ خورشیدی برابر با ۱۹۶۲ میلادی خطاب به یک اجتماع بزرگ در کویته گفته بود که افغانستان، ایران و پاکستان در بین دو قوه بزرگ یعنی اتحاد شوروی و هند قرار گرفته اند و نظر به این وضع برای بقای این سه کشور برادر، اتحاد با هم یک امر ضروری میباشد؛ زیرا در صورت اختلافات داخلی، مقابله آنها با فشارهای خارجی مشکل خواهد بود و شاید در این صورت کشورهای سهگانه از هم جدا شده و خاتمه بیابند ولی هرگاه این سه کشور با هم متحد شوند، از خود به خوبی دفاع خواهند کرد.[۱۰۸] رئیسجمهور پاکستان در میان کف زدنهای ممتد حضار گفت که اگر چنین پیشنهادی به عمل آید، پاکستان از همه پیشتر این پیشنهاد را قبول خواهد کرد. وی گفت مردمان پاکستان، ایران و افغانستان به یک نژاد تعلق دارند و بین آنها رشتههای عمیق تاریخی و کلتوری وجود دارد و به عقیده وی مردمان این سه کشور برای دفاع در مقابل فشارهای خارجی و سعادت خود این اتحاد را میپسندند.[۱۰۹] . چند روز بعد، ذوالفقاری سفیر ایران در کابل، هنگام دیدار با سردار نعیم خان وزیر خارجه وقت دربارهٔ این اظهارات ایوب خان گفتگو کرد. سفیر ایران به نعیم خان گفت که "اتحادی که ایوب خان از آن صحبت کرده، آرزوی همه ماست". نعیم خان گفت: «بله همینطور است؛ ولی اکنون موقع چنین کاری نیست. اگر ما در حال حاضر دست به چنین اقدامی بزنیم، نابود خواهیم شد. انجام این عقیده کار امروز و فردا نیست و وقت میخواهد. به هر حال، در چنین موقع حساس، به هیچ وجه جای طرح این موضوع نیست".[۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲] .
نقش دیگران در جلوگیری از پیشرفت طرح
محمدظاهر شاه که در طول سلطنت خود بر بیطرفی و عدم تعهد افغانستان پای میفشرد یک بار تلاش کرد تا سرزمینهایی را که انگلستان در دوران سلطه خود بر هندوستان از افغانستان جدا ساخته و اینک ضمیمه پاکستان و پاتاننشین (پشتون) هستند بازگرداند از جمله منطقه خودمختار "وزیرستان "این تلاش، در دهه ۱۹۶۰ افغانستان و پاکستان را در آستانه یک جنگ قرارداده بود که اگر آغاز شده بود؛ گسترش مییافت زیرا که مسکو از افغانستان و واشینگتن از پاکستان حمایت میکرد و دولت وقت ایران دچار سردرگمی عجیبی شده بود زیرا که از یک طرف با پاکستان قرارداد دفاعی داشت و از سوی دیگر، افغانها را ایرانی میدانست، لذا دست به میانجیگری زد و موفق شد. در جریان همین میانجیگری باردیگر از ایجاد کنفدراسیون ایران و افغانستان مرکب از دو کشور مستقل سخن به میان آمد که ایران به خواست غرب، قضیه تقسیم درآمد نفت را پیش کشید و موضوع به تدریج منتفی شد. در آن زمان، غرب از آن بیم داشت که پس از ایجاد کنفدراسیون، ایران مدعی بلوچستان شرقی و افغانستان مدعی مناطق پاتان نشین پاکستان شود و این کشور که تنها به دلیل مسلمان بودن مردم آن از شبه قاره هند جدا شده و استقلال یافته فرو بپاشد. مسکو هم از آن هراس داشت که پس از تأسیس کنفدراسیون، تاجیکهای 'فرارود" باردیگر طغیان کنند و برای پیوستن به کنفدراسیون از شوروی جدا شوند . احمدشاه مسعود در دهه ۱۹۹۰ (همانند پدرش در نیمه اول سده بیستم) تلاشهایی در این زمینه به عمل آورد که با قتل او در سپتامبر سال ۲۰۰۱ قضیه مسکوت ماند. در سالهای اخیر باز تلاشهایی در این زمینه و به ویژه از ناحیه تاجیکها "پارسیان" به عمل آمده و تشکیل جبهه ملی افغانستان که برادر احمدشاه و پسر محمدظاهر شاه و بسیاری از تاجیکها در آن شرکت دارند در همین راستا است.
ایدههای دیگر همگرایی در محدوده ایران بزرگ در عصر حاضر
اتحادیه کشورهای فارسیزبان: در تاریخ ۴ اسفند ۱۴۰۲ علی دارابی قائممقام وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ایران در مراسم «شب میراث فرهنگی ایران و تاجیکستان»، که چهارم اسفندماه در کاخ نیاوران با حضور به دولت صفرزاده ـ معاون وزیر فرهنگ تاجیکستان ـ و نظامالدین زاهدی ـ سفیر تاجیکستان در ایران ـ برگزار شد، بیان کرد: امیدواریم بتوانیم"اتحادیه کشورهای فارسیزبان" را تشکیل دهیم و کارگروه مشترکی میان میراث فرهنگی ایران و تاجیکستان برای همکاری در تدوین پروندههای مشترک ثبت جهانی داشته باشیم.[۱۱۳] . اتحادیه نوروز"جغرافیای جشن نوروز" در سال ۱۳۹۹ در همایش بینالمللی ظرفیتهای فرهنگی اجتماعی حوزه تمدنی نوروز در تهران ایده این اتحادیه مطرح شد. همچنین بارها توسط افراد و گروههای مختلف ایرانی و غیرایرانی در سالهای اخیر مطرح شده است.[۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶] . اتحادیه اکوسازمان همکاری اقتصادی : در سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲ میلادی) به ابتکار ایران و حضور سه کشور ایران و پاکستان و ترکیه شکل گرفت و با فروپاشی شوروی به ده کشور گسترش یافت. در بررسی همگرایی منطقه ای در معادلات فیمابین ایران و آسیای میانه، میتوان دو مولفه اصلی، یعنی وجود ریشه ها و تجربیات مشترک تاریخی و معادله کشور بزرگ و هژمون و کشورهای کوچک را در ژئوپلیتیک منطقه ای یافت. هرچند شکل گیری سازمان اکو به عنوان سازمانی منطقه ای تلاشی در همین راستا بوده، اما کارویژه ای متفاوت داشته و بیشتر متمرکز بر همکاریهای اقتصادی فی مابین کشورهای عضو است و با توجه به اعضای آن، شاید نتوان میان همه این اعضا قرابتی که ایران با چند کشور آسیای میانه و افغانستان را دارد یافت؛ بنابراین بدیهی است که همگرایی در اکو از حدی مشخص فراتر نرفته و نمیرود.[۱۱۷] . اتحادیه وابستگان به فرهنگ و تمدن ایرانزمین یا اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی: با عناوین مختلف و توسط افراد و گروههای مختلفی پیشنهاد شده است.[۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰] . نظریه قاره کهن: توسط فردی به نام مجتبی شرکا معروف به ارد خراسانی پیشنهاد شده است که ایران و بیست کشور همسایه آن در منطقه غرب و مرکز آسیا را به عنوان یک شبه قاره فرهنگی متحد در نظر گرفته است که بهطور تاریخی ایران در مرکزیت فرهنگ و تمدن آن قرار گرفته است.[۱۲۱] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
واگذاری ۷ منطقه راهبردی ایران در زمان پهلوی + تصاویر
حاکمیت پهلوی بر ایران یک نقطه تمایز با همیشه تاریخ دارد و آن واگذاری نواحی مختلف از سرزمین ایران بدون هیچگونه درگیری است.
به گزارش مشرق، روزنامه فرهیختگان در گزارشی نوشت: کشاکش نبردهای خونین و جنگهای مختلف بارها نقشه جغرافیایی ایران را دستخوش تغییر کرده و عرض و طول آن را کم و زیاد کرده است.
دوره تقریبا ۵ دههای حاکمیت پهلوی پدر و پسر بر ایران، اما از حیث واگذاری مرزهای کشور یک نقطه تمایز با همیشه تاریخ دارد و آن واگذاری نواحی مختلف از سرزمین ایران بدون هیچگونه درگیری است.
رضاخان که برای کسب قدرت و انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی نیازمند عدم برانگیختن حساسیت شوروی بود و در دوره وزیرالوزرایی خود از قصبه فیروزه چشمپوشی کرده بود، با همین عادت پا در وادی قدرت نهاد و در معاهده سعدآباد با بخشیدن گوشههایی از ایران به هریک از ۳ همسایه دیگر حاضر در این معاهده یعنی عراق، ترکیه و افغانستان هزینه آنچه ثبات در منطقه خوانده میشد، یکتنه از جیب ملت ایران پرداخت کرد. بعدها پهلوی پسر نیز با پایگذاشتن در مسیر پدر همین رویکرد را نسبت به نقشه جغرافیایی ایران درپیش گرفت و ننگی را از خود در تاریخ به جای گذاشت که توسط امیرعباس هویدا، نخستوزیر وی با افتخار به شوهر دادن بحرین تعبیر شد. مناطقی که در نگاه پهلوی با بیاهمیت شمردهشدن از ایران جدا شد، هریک از موقعیت ژئوپلیتیکی برخوردار بودند که رقیبان با پی بردن به آن دست تعدی را بهسمتشان دراز کرده بودند. در ادامه به بررسی ماجرای جدایی نواحیای از ایران که پهلوی چوب حراج برآنها زد، پرداخته شده است.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2022/02/03/4/3386774.jpg
آرارات
در فاصله سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ شمسی کردها در منطقه آرارات بر ضد دولت ترکیه به پا خاستند. در سال ۱۳۰۶ «ممدوح شوکتبیگ» سفیر ترکیه در تهران، ضمن ارسال نامهای به وزارت خارجه ایران از آغاز اقدامات نظامی ترکیه بر ضد کردهای آرارات در ماه ایلول (نهمین ماه در تقویم ترکیه) خبر میدهد. شوکتبیگ همچنین از مقامات ایرانی میخواهد ایران نیز در انجام این اقدامات با دولت ترکیه مشارکت داشته باشد.
عملیات ترکها بر ضد کردها در آرارات در شهریور ۱۳۰۹ آغاز شد و آنها از سمت بازرگان و کوه (آییک) وارد خاک ایران شده و کردها را به محاصره خود درآوردند.
ارتش ایران برای کمک به ترکیه غیر از عقبنشینی از سرحد به کردهای ایران اجازه نداد به کردها در آرارات کمک کنند. کوه آرارات کوچک برای دولت ترکیه، جهت سرکوب کردها و نیز تسلط بر آذربایجان، اهمیت راهبردی داشت. آنها پس از عقبنشینی نیروهای ایرانی آرارات کوچک را اشغال کردند، اما پس از پایان جنگ آن را تخلیه نکردند.
پس از سفر رشدیبیگ (وزیرخارجه وقت ترکیه) به ایران در بهمن ۱۳۱۰، موضوع تعیین حدود در دستورکار قرار گرفت. به این ترتیب در ناحیه آغریداغ (آرارات) قطعه زمینی از کوهستان مذکور به دولت ترکیه تسلیم شد و درعوض دولت ترکیه در ناحیه بارژ مقداری از اراضی خود را به دولت ایران واگذار کرد. درضمن در ناحیه قطور که سالها بین دولت دو کشور محل اختلاف بوده و خط سرحدی مبهم مانده بود، دولت ترکیه پذیرفت مقداری از اراضی محل منازعه را به ایران واگذار کند. به این ترتیب خط سرحدی مشخص شد و اختلافات مرزی بهطور موقت رفع شد. بهدنبال این توافق، کمیسیون تعیین حدود ایران و ترکیه، پس از مدتی وقفه در اواخر سال ۱۳۱۱ کار خود را دوباره از سر گرفت و عملیات تعیین حدود و نشانهگذاری مرزی از محل برخورد رودهای ارس و قرهسو آغاز شد و تا اواسط سال ۱۳۱۳ در کوه دالانپر، یعنی در نقطه مرزی مشترک میان ایران، ترکیه و عراق، پایان یافت.
براساس قرارداد سعدآباد در سال ۱۳۱۶، آرارات کوچک که در خلال لشکرکشی ترکها بر ضد کردها به اشغال نظامیان ترک درآمده بود، به دولت ترکیه واگذار شد و در مقابل دولت ترکیه از ادعایش بر ناحیه قطور که اصولا براساس پروتکل ۱۹۱۳ به ایران واگذار شده بود، صرفنظر کرد.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2022/02/03/4/3386775.jpg
برای اطلاع از اهمیت ژئوپلیتیکی منطقه آرارات (آغریداغ) نامه سرهنگ ریاض، آتاشه نظامی ایران در پاریس به مقامات سیاسی ایران محل رجوع مناسبی است. او با اشاره به تسلط این منطقه بر دره ارس، راهآهن جلفا و فلات مجاور مینویسد: «اگر ترکها روزی نظر خوبی نسبت به ما نداشته باشند، مقصودشان این خواهد بود که حائل و نوار کردنشین را که بین آذربایجان و ارضالروم است، برطرف کنند.»
او در ادامه گزارش خود ضمن هشدار نسبت به اینکه رفع این حائل به نفع ما نیست، در اختیار داشتن کوه آرارات کوچک را باعث تثبیت بهتر حکمیت ایران در منازعات دانسته و میگوید: «اگر این کوه را از دست بدهیم، نه فقط نقطه راهبردی مهمی را از دست دادهایم، بلکه کردها نیز از ما سرخورده میشوند و به جلبتوجه و مساعدت دیگران روی خواهند آورد.»
با وجود این هشدارها سرانجام بنا به نظر رضاشاه، این کوه راهبردی از قلمرو ایران خارج و به ترکها داده شد.
سرلشکر ارفع در خاطرات خود درمورد بیتوجهی رضاخان به منطقه آرارات مینویسد: «من نقشهها و کاغذها را جمع کردم و یکراست به کاخ سلطنتی رفتم و به اتاق داخل شدم و گفتم عرایضی دارم. چند دقیقه بعد شاهنشاه وارد شدند، درحالیکه من نقشهها را روی میز پهن کرده بودم. همین که نقشهها را دیدند، فرمودند: «موضوع چیست؟» من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه چنین است، فلان منطقه چنان است، آنجا سخت مورد نیاز ماست، و از این حرفها…، ولی پس از مدتی که با حرارت عرایضی کردم، با کمال تعجب دیدم اعلیحضرت چیزی نمیفرمایند. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم شاه با حالت مخصوصی به من نگاه میکند، گویی به حرفهایم چندان توجهی ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببیند من چه میگویم. من سکوت کردم. فرمودند: «معلوم است منظور مرا نفهمیدی… بگو ببینم این تپه اینجا از آن تپه که میگویی بلندتر نیست؟» عرض کردم: «بلی قربان.» ... فرمودند: «آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟» عرض کردم: «بلی.» فرمودند: «منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دودستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است، از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم.»
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2022/02/03/4/3386776.jpg
درحالحاضر ترکیه با در دستداشتن ناحیه قرهسو که با آرارات کوچک از ایران جدا شد، توانسته با جمهوری آذربایجان هممرز شود. مناقشات قرهباغ و تلاش ترکیه برای بهرهبرداری از این مناقشات در جهت اشغال کریدور زنگزور نشان داد همین هممرزی با آذربایجان، اردوغان را به طمع انداخته تا برای رسیدن به آسیای میانه و تحقق آرمانهای نوعثمانیگرایانه خود دست به بحرانآفرینی در مرزهای شمالی ایران بزند. چهبسا اگر چنین امکانی در زمان رضاخان به ترکیه داده نمیشد، حال بعد از گذشت یک قرن تبعات آن را در بحران قرهباغ شاهد نمیبودیم.
تجزیه سیستان
جدایی افغانستان از ایران در معاهده پاریس یک مناقشه آبی را بین دو کشور برجای گذاشت. مناقشهای که بعد از یک قرن و نیم هنوز تبعات آن دامنگیر مردم جنوبشرق ایران است. درقبال این مناقشه آبی، اما بدترین مواجهه را رضاخان از خود نشان داد.
رضاخان که تصمیم گرفته بود در توافق سعدآباد هزینه رویای ثبات و از بینرفتن مناقشات مرزی در منطقه را بهتنهایی و البته از جیب مردم ایران پرداخت کند، افغانستان را نیز از این بخشش کریمانه بینصیب نگذاشت.
قبل از توافق سعدآباد رضاخان برای پایاندادن به مناقشه آبی با افغانستان، آتاتورک را بهعنوان حکم معرفی کرد و او هم نمایندهای به ایران فرستاد. نتیجه مذاکرات امضای توافقی به ضرر منافع ایران بود. مطابق این توافق که درابتدا پنهانی بسته شد و در زمان پیمان سعدآباد آشکار شد، ۱۶۰ فرسخ از خاک ایران شامل مناطق (هشتادان، موسیآباد، شمتیغ و...) در شرق ایران به افغانستان واگذار شد و در مقابل قرار شد ایران و افغانستان بهطور مساوی از آب هیرمند استفاده کنند که این مورد با ساخت سدی روی هیرمند توسط افغانستان زیر پا گذاشته شد و ایران از حقابه خود محروم ماند، یعنی دشت ناامید بدون هیچ دستاوردی از دست رفت. دشت ناامید منطقهای در امتداد مرز ایران و افغانستان است که در میان چندمنطقه پرارتفاع واقع شده و بخشی از آن بهوسیله رودخانه فراه و شاخههای فرعی آن آبیاری میشود. اگر این دشت امروز در دست ایران قرار داشت، مردم منطقه میتوانستند از منابع آبی آن بهرهمند شوند. همانطوری که روزگاری از آن برای کوچنشینی و دامپروری بهره میبردند. چهبسا استفاده از موقعیت حاصلخیز این منطقه نیز ضمن رونق کشاورزی میتوانست مانع از فرسایش خاک شده و آنچه امروز به بادهای ۱۲۰ روزه معروف شده، متوقف میساخت.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2022/02/03/4/3386777.jpg
منطقه چکاب، منطقه دیگری از دشت ناامید بود که برای اعتمادسازی به افغانستانیها داده شد. رضاشاه در توجیه این واگذاری به شوکتالملک، حاکم سنتی چکاب، معتقد است: «ارزش چکاب چه از لحاظ سوقالجیشی و چه از نظر وجود مراتع برای دامها بدان پایه نیست که همسایه خود ناراضی باشد و روابط دو دولت ایجاد سوءتفاهم کند.» سیاست اهدای خاک برای جلوگیری از ناراحتی همسایگان همان سیاستی است که رضاشاه را قانع کرد تا مناطق کوهستانی آرارات را تقدیم دست ترکزبان خود یعنی آتاتورک کند.
اروندرود و مناطق نفتی بین قصرشیرین و خانقین
پیدا شدن نفت در جنوبغرب ایران عثمانیان را به طمع انداخت تا برای تسلط بر مناطق نفتخیز وارد درگیری با ایران شوند. نتیجه این مناقشات به پروتکل استانبول در ۲۰ آذر ۱۲۹۰ انجامید. پروتکلی که مطابق آن حق دریانوردی روی اروند از ایران سلب شده و مناطق نفتی بین قصرشیرین و خانقین نیز از ایران جدا میشد. این پروتکل هیچوقت رسمیت پیدا نکرد؛ اما منجر به ایجاد یک مناقشه مرزی دائمی شد. با شکست طرف عثمانی در جنگجهانی اول بخشی از سرزمینهایی که امروز عراق خوانده میشود از عثمانی جدا شد. از آنجا که عراق قبل از اعلام استقلال در سال ۱۳۱۱ نیاز به صلح با همسایگان خود داشت، در مذاکره با ایران پذیرفت هر دو کشور بهطور مساوی بر اروند حق حاکمیت داشته باشند. اما عراق بعد از اعلام استقلال بهعنوان وارث خودخوانده امپراتوری عثمانی مدعی حاکمیت بر سراسر شطالعرب و اروندرود شد.
درنهایت رضاخان طی معاهده سعدآباد در سال ۱۳۱۶ مناطق نفتی مورد مناقشه را به عراق واگذار کرده و حق کشتیرانی در اروندرود بهجز ۵کیلومتر از آبهای مقابل آبادان تا خط تالوگ را نیز از ایران سلب میکند. درواقع مسیر اروند بهکلی به عراق واگذار شد و مرزهای ایران تا حد سواحل شرقی اروند عقب نشست. مطابق قرارداد الجزایر مجدد خط تالوگ اروند بهعنوان مرز دو کشور تعیین شد؛ اما معاهده سعدآباد که رضاخان تن به پذیرش آن داد، بهانهای را در اختیار صدام قرار داد تا وی با دستاویز قراردادن آن، قرارداد الجزایر را پاره کرده و با ادعای دوباره بر حاکمیت اروند جنگ تحمیلی علیه ایران را آغاز کند.
اترک
مطابق پیمان آخال سرزمینهای شمالی اترک به روسیه واگذار شد؛ اما روسها با حملات پیاپی به ایران برخی سرزمینهای ایران شامل (سرخس کهنه، قصبه فیروزه، قریه حصار و حاشیه شیخحسینقلی) را اشغال کرده و مرز را ۳۰ کیلومتر به جنوب آورده و نهر موسیخانی را بهعنوان رود اترک قلمداد کردند. مطابق قرارداد ۱۹۲۱ دولت شوروی ریاکارانه پذیرفت مرزهای معاهده ۱۸۸۱ را به رسمیت شناخته و سرزمینهای اشغالی را به ایران واگذار کند؛ اما این اتفاق هیچوقت نیفتاد و رضاخان با سکوت مصلحتاندیشانه برای کسب قدرت به اشغال این مناطق رسمیت بخشید و مناطق جنوب اترک را به دولت شوروی هدیه داد.
منطقه فیروزه هم قطعه ای جدا افتاده از مام وطن
قصبه فیروزه که در زمان قاجار اشغال و در زمان پهلوی دوم رسما به روسیه داده شد، شهری استراتژیک در ۳۰ کیلومتری غرب قوچان است که در دامنه رشتهکوههای بین ایران و ترکمنستان قرار دارد. این شهر امروزه بهعنوان منطقهای ییلاقی به تفرجگاه مردم ترکمنستان تبدیل شده است.
حتی مطابق قرارداد آخال نیز قصبه فیروزه بهطور رسمی به روسیه واگذار نشده بود و این مناطق مدتها در اشغال دولت شوروی باقی مانده بود؛ اما در زمان پادشاهی قاجار دولت شوروی براساس قرارداد ۱۹۲۱ متعهد شده بود که مناطق اشغالی در دوره روسیه تزاری ازجمله قصبه فیروزه را به ایران بازگرداند، بااینحال این تعهد هیچوقت اجرایی نشد و رضاشاه که مدتی قبل از کودتا جایگاه رئیسالوزرایی ایران را برعهده گرفته بود این حق را مسکوت میگذارد تا بتواند رضایت شوروی را برای انتقال حکومت کسب کند، به همین جهت زمانی که به نخستوزیری میرسد، با شومیاتسکی، سفیر وقت شوروی در ایران، مذاکره کرده و متعهد میشود که منافع شوروی را در ایران تامین کند. رضاخان در مشی از دستدادن سرزمینهای متعلق به ایران روی قاجار را سفید کرد و بدون هیچ جنگی منطقه فیروزه را صرفا با هدف کسب قدرت از دست داد.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2022/02/03/4/3386778.jpg
کار ناتمام رضاشاه را پسرش تمام کرد و تیر خلاص را برای جدا شدن فیروزه شلیک کرد. پس از رسمیتبخشیدن به اشغال فیروزه در دوره رضاشاه با پایان دوره پهلوی اول پس از کودتای ۲۸ مرداد با معاوضه فیروزه با بخشی دیگر از سرزمینهای اشغالشده ایران به این قضیه خاتمه داده شد. در دوره زاهدی، موافقت شد به جای فیروزه در ناحیه مغان صدکیلومترمربع از زمینهای مورد اختلاف به ایران واگذار شود. همچنین ۲۰ کیلومترمربع در سرخس و ۲۰ کیلومترمربع در «دیمان» و بخشی از زمینهای مورد اختلاف در «یدی اولر» در نزدیکی آستارا به ایران واگذار شد.
مناطق مرز شمالغرب
در جریان اشغال ایران در جنگجهانی دوم ارتش شوروی با پیشروی در حدود مرزی آذربایجان مناطق (مغان، نمین، باغچهسرا، یدیاولر، دیمان، تازهکند و بهرامتپه) را مورد اشغال قرار داد که تا پایان دوره رضاشاه نیز هیچ تلاشی برای بازگرداندن این سرزمینها به ایران نشد و درنهایت در دوره زاهدی بخشی از این مناطق با قصبه فیروزه معاوضه شد و بخشی نیز برای همیشه از خاک ایران جدا شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
بحرین
در قرن ۱۹، انگلستان با سوءاستفاده از وضعیت نامطلوب حکمرانی قاجار چندین قرارداد را با شیخنشینان بحرین که آن زمان جزئی از خاک ایران بود، امضا کرد. انگلستان بعدها با استناد به همین قراردادها این ادعا را مطرح کرد که از زمان انعقاد اولین قرارداد یعنی قرارداد ۱۸۲۰ بحرین را کشور مستقل میدانست. انگلستان در نفوذی که طی سالها در بحرین برای خود ایجاد کرده بود، شیوخ بحرین را برای اعلام استقلال تحریک کرد. در ۱۴دی سال ۱۳۴۷ محمدرضا پهلوی در گفتوگویی با مجله بیلتز سیاست انگلیس برای جدایی بحرین از ایران را استعماری میخواند؛ اما در قبال استقلال این کشور بهراحتی کوتاه آمده و میگوید: «من میخواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند، هرگز به زور متوسل نخواهیم شد، زیرا این خلاف اصول سیاست دولت ما است که برای گرفتن این سرزمین خود، به زور متوسل شویم. ثانیا گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدیت داشته باشند چه فایدهای خواهد داشت!؟» سخنان محمدرضا پهلوی در این مصاحبه مطبوعاتی درواقع نقطه پایانی بر ادعای حاکمیت ایران نسبت به بحرین بود.
در مذاکرات محرمانه میان ایران و انگلیس بر سر مساله بحرین در ۱۳۴۶ خورشیدی در مونترو سوئیس دوطرف به این نتیجه رسیدند که موضوع را به دبیرکل سازمان ملل ارجاع دهند که وی مساعی خود را در ارتباط با آن بهکار اندازد.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2022/02/03/4/3386779.jpg
درحالیکه برای استقلال کشورها نتایج رفراندوم محل استناد است، درمورد استقلال بحرین به نتایج یک نظرخواهی گزینشی اکتفا میشود.
نظرخواهی از ۱۰ فروردین ۱۳۴۹ خورشیدی از بین شیوخ بحرین آغاز شد و ویتوریو وینتسپیرگیچیاردی، دیپلمات ایتالیایی و مدیر دفتر سازمان ملل در ژنو از طرف اوتانت مامور انجام این کار شد. وی پس از پایان ماموریت دوهفتهای خود در بحرین گزارش برداشتهای خود از صحبت با مردم و گروههای بحرین را که به ادعای وی از علاقه آنان به استقلال حکایت میکرد، تسلیم دبیرکل کرد.
با اعطای این گزارش، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۲۷۸ خود را در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۹ خورشیدی صادر کرد که در آن خواسته مردم بحرین مورد تایید قرار گرفته بود.
اسدالله علم در خاطرات خود درمورد واگذاری بحرین چنین نوشته است: «گوینده رادیو ایران خبر جدایی بحرین را چنان با افتخار خواند که گویی هماکنون بحرین را فتح کردهایم.»
براساس اسناد ساواک، وقتی در جلسه یکی از احزاب، از هویدا درباره علت واگذاری بخشی از مملکت به اجانب سوال شد، وی پاسخ داد: «بحرین دختر ما است، دختر بزرگ میشود، به خانه شوهر میرود.» معلوم نبود اگر حکومت پهلوی ادامه پیدا میکرد، دیگر کدام قسمتها به تعبیر دولتمردان این حکومت قرار بود شوهر داده شود.
از دست رفتن آرارات؛ فصلی فراموششده در تاریخ سرزمینی ایران
به گزارش مشرق،کانال تلگرامی مطالعات اروپا و بریتانیا در مطلبی با عنوان از دست رفتن آرارات؛ فصلی فراموششده در تاریخ سرزمینی ایران نوشت:
جدایی کوه آرارات از خاک ایران و الحاق آن به ترکیه در دوران حکومت رضاشاه پهلوی (۱۳۲۰–۱۳۰۴) یکی از رویدادهای کمتر مورد توجه اما از نظر نمادین مهم در تاریخ معاصر سرزمینی ایران به شمار میرود. اگرچه این اتفاق در سایه تحولات ژئوپولیتیکی بزرگتر آن دوران قرار گرفته، اما بازتابدهنده پیچیدگیهای دیپلماسی منطقهای، فشار قدرتهای خارجی و سیاستسازی درونی دولت نوپای ایران است که در ترسیم مرزهای مدرن کشور نقش داشته است.
زمینه تاریخی و ژئوپولیتیکی
کوه آرارات، که در جغرافیای تاریخی ایران بهعنوان بخشی از سرزمینهای تحت نفوذ ایران و بهویژه نواحی چالدران و سلماس شناخته میشد، در مجاورت مرزهای کنونی ایران، ترکیه و ارمنستان قرار دارد. اهمیت آن صرفاً جغرافیایی نیست؛ بلکه از لحاظ فرهنگی و اسطورهای نیز جایگاه ویژهای دارد و در باورهای ادیان ابراهیمی، محل فرود کشتی نوح دانسته میشود. تا اوایل قرن بیستم، نقشهها و اسناد مختلف بخشهایی از این منطقه را متعلق به ایران یا تحت نفوذ ایران ثبت کرده بودند.
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در پی جنگ جهانی اول و انعقاد عهدنامه سور (۱۹۲۰)، ترکیه وارد مرحله دگرگونی بنیادینی تحت رهبری مصطفی کمال آتاتورک شد. همزمان، ایران نیز تحت رهبری رضاشاه در مسیر نوسازی، تمرکز قدرت، اصلاحات نظامی و تثبیت حاکمیت ملی گام برمیداشت. با این حال، ایران از منظر دیپلماتیک در موضع ضعف قرار داشت: بین منافع بریتانیا و شوروی گرفتار شده بود، از نظر اقتصادی ناتوان بود و برای کسب به رسمیتشناسی و سرمایهگذاری خارجی، به غرب نیاز داشت.
روند و مفاد معاهده
از دست رفتن نهایی کوه آرارات، در قالب مجموعهای از مذاکرات مرزی میان ایران و جمهوری نوپای ترکیه اتفاق افتاد. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی (۱۹۳۲ میلادی)، ایران و ترکیه "معاهده تهران" را امضا کردند که به موجب آن، بخشهای مورد مناقشه از جمله ناحیه آرارات رسماً به ترکیه واگذار شد. این توافق حاصل مذاکرات برابر و متوازن نبود؛ بلکه بازتابی از نابرابری قدرت و موقعیت شکننده ایران در آن دوران بود.
تمایل ایران به امضای این معاهده بدون مقاومت جدی، ناشی از عوامل مختلفی بود: تمایل به پرهیز از درگیری با ترکیه در حال ظهور، تمرکز رضاشاه بر تثبیت قدرت داخلی، و از همه مهمتر، فشار قدرتهای خارجی بهویژه بریتانیا و جامعه ملل برای حفظ ثبات منطقهای و جلوگیری از ورود شوروی به اختلافات مرزی.
در آن زمان، مخالفت جدی داخلی یا اعتراض عمومی چندانی صورت نگرفت؛ زیرا حکومت رضاشاه فضای آزاد سیاسی را سرکوب کرده بود و مطبوعات یا نهادهای مدنی توانایی نقد چنین تصمیمهایی را نداشتند. سکوت استراتژیک حکومت در برابر واگذاری سرزمینی بهویژه با بار نمادین کوهی چون آرارات، گویای الگوی تصمیمگیری تمرکزگرا و بیتوجه به افکار عمومی بود.
پیامدهای بلندمدت
الحاق کوه آرارات به ترکیه، پیامدهایی چندلایه برای ایران به همراه داشت. از نظر سیاسی، نشان داد که ایرانِ رضاشاهی، علیرغم تلاش برای نوسازی و اقتدار، در عرصه دیپلماسی منطقهای و حفظ تمامیت ارضی، توانمندی محدودی داشت. از نظر فرهنگی، این واقعه بخشی از هویت تاریخی و جغرافیایی ایران در شمالغرب را دستخوش فراموشی کرد؛ جایی که پیشتر پیوندهای دیرینه ایرانی، کردی و ارمنی وجود داشت و اکنون تحت سلطه ترکیه قرار گرفت.
از نظر ژئوپولیتیکی، این معاهده موضع ایران را در منطقه قفقاز و نواحی مرزی تضعیف کرد و استمرار روند واگذاری سرزمینی را—که از دوران قاجار و شکست در برابر روسیه آغاز شده بود—تثبیت نمود. در بلندمدت، این واقعه موجب جسارتبخشی به ترکیه در سیاستهای شرقی خود شد و به تثبیت مرزهای سخت در منطقهای انجامید که پیشتر دارای مرزهای باز و چندقومیتی بود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
خیانت بزرگ ۸۶ سال پیش رضاشاه چه بود؟
رضاشاه در پیمان سعدآباد بخش مهمی از آرارات را به «آتاتورک» رئیس جمهور وقت ترکیه، دشت ناامید در جنوب شرق را به «محمدشاه» پادشاه افغانستان و اروندرود را به «ملک غازی » پادشاه عراق داد.
به گزارش مشرق، روز ۱۷ تیر ۱۳۱۶ سالروز پیمان سعد آباد در دوران رضاشاه است. این پیمان تحت عنوان عهدنامه عدم تعرض بین ایران، افغانستان، ترکیه و عراق در کاخ سعد آباد منعقد شد و سه بخش از سرزمین ایران جدا شدند. تنها کسی که در این پیمان خاک داد، شاه پهلوی بود!
رضاشاه در این قرار داد بخش مهمی از آرارات در شمالغرب را به «آتاتورک» رئیس جمهور وقت ترکیه، دشت ناامید در جنوب شرق را به «محمدشاه» پادشاه افغانستان و اروندرود به عنوان مرز ایران و عراق در جنوب غرب را به «ملک غازی » پادشاه عراق داد.
اوضاع جهانی چگونه بود؟
جنگ جهانی اول در آبان سال ۱۲۹۷ ه.ش به پایان رسید. جغرافیایی سیاسی جهان بالاخص منطقه غرب آسیا پس از این جنگ تغییر کرده بود. امپراتوری عثمانی فروپاشید و کشورهای امروزی غرب آسیا نظیر ترکیه، عراق، اردن، سوریه، لبنان و سعودی تشکیل شد. خاندان رومانوف در روسیه قتل عام و امپراتوری تزارهای روسیه به دست بلشویکها ساقط شد و متعاقباً اتحاد جماهیر شوروی اعلام موجودیت کرد. آمریکا درگیر رکود بزرگ شد که طولانیترین رکود اقتصادی در تاریخ آمریکا بود. از همین روی، سیاسیت انزوا نسبت به تحولات جهانی را در پیش گرفته بود.
این عوامل دست به دست هم داد تا انگلیس کماکان به عنوان قدرتمندترین امپراتوری جهان در تحولات جهانی مداخله کند. لذا برای حفظ مستعمرات نظیر هندوستان به عنوان نگین سرزمینهای استعماری خود به دنبال محاصره سرزمینی اتحاد جماهیر شوروی بود. این کمربند از فنلاند در شمال اروپا تا افغانستان در آسیای مرکزی ادامه داشت.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (PSRI) در همین رابطه نوشت: «استقرار رژیم های دیکتاتوری و ضدکمونیست مارشال مانرهایم در فنلاند، مارشال پیلودسکی در لهستان ، مارشال آنتونسکی در رومانی ، مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) در ترکیه ، رضا شاه در ایران و امان الله خان در افغانستان به همین منظور بود. سپس لندن سیاست ایجاد اتحادیههای دفاعی منطقهای را در پیش گرفت. پیمان لوکارنو (آلمان، انگلستان، بلژیک، فرانسه، ایتالیا، لهستان و چکسلواکی) ، پیمان اتحاد صغیر (چکوسلواکی، یوگسلاوی و رومانی) و پیمان سعدآباد (ایران، عراق، ترکیه و افغانستان) از مظاهر این سیاست بشمار می رفت.»[۱]
عواقب پیمان رضاشاه برای ایران چه بود؟
شرق ایران: منطقهای به مساحت ۳۰۰۰ کیلومتر مربع به افغانستان واگذار شد. «ظهرهوند» سفیر اسبق ایران در ایتالیا و افغانستان در همین رابطه گفت: «سال ۱۳۱۷ زمان رضاشاه اولین اشتباه را مرتکب میشود و بخشی از حوضه آبی هیرمند را به عبدالرحمن خان حاکم وقت کابل واگذار میکند، آن زمان ایران و افغانستان و ترکیه سه والی داشتند که همگی متاثر از نفوذ انگلیسیها بودند، در همین زمان بود که رضا خان دشت «ناامید» را که بخشی از سیستان بود بدون هیچ معوضی به حاکم وقت کابل میبخشد و این اولین مشکل در موضوع آب هیرمند بوده است.»[۲]
این موضوع گامهای نخستین مشکل ۸۰ ساله آب میان ایران و افغانستان شد. موضوعی که تا امروز ادامه دارد.
جنوب غرب ایران: «ولایتی» وزیر خارجه اسبق ایران میگوید: «اروند رود که در زمان میرزا تقی خان، خط منصّف مرز قرار داده شده بود، در زمان رضاشاه، کل آن براساس پیمان سعدآباد به عراق واگذار شد.»
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (PSRI) نوشت: «حق کشتیرانی در اروند رود به جز آبهای مقابل خرمشهر و آبادان به دولت عراق واگذار شد.»
موضوع اروند به مثابه استخوانی لای زخم بود. درگیریهای متعددی میان دو کشور بر سر این رود به وجود آمد. از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۳ حدود ۱۰۰ درگیری مرزی بین ایران و عراق روی داد و تلفات زیادی برجا گذاشت. [۳] سرانجام رهبران ایران و عراق که برای شرکت در اجلاس روسای دولتهای عضو اوپک عازم الجزایر شده بودند، روز ۱۶ اسفند ۱۳۵۳ معاهدهای به امضا رساندند که به موجب آن مرزهای آبی میان دو کشور خط تالوگ (عمیقترین خط طولی در عمق رودخانه) تعیین شد.
اما صدام پس از انقلاب خواهان بازگشت به پیمان امضا شده توسط رضاشاه شد و «تسلط بر کل اروند رود» بهانه شروع جنگ هشت ساله رژیم بعث عراق با ایران تحت حمایت بلوک غرب به رهبری آمریکا و بلوک شرق به رهبری شوروی شد. جنگی که البته به نتیجه مدنظر نرسید و صدام در نهایت به مفاد قرارداد الجزایر بازگشت.
شمالغرب ایران: رضاشاه منطقه آرارات کوچک و بزرگ و نیز تنگه قره سو را طی دو قرارداد ۱۳۱۰ و ۱۳۱۶ به ترکیه داد. باریکهای که موجب اتصال سرزمینی ترکیه به عنوان مرزبان شرقی کنونی ناتو با منطقه نخجوان شد.
استقرار در دریای خزر هدف دیرینه ناتو است. در همین چارچوب، توطئه کریدور موهوم زنگزور از سال ۲۰۲۰ به دنبال اتصال سرزمینی مستقیم ارتشهای ناتو به دریای کاسپین (خزر) است. در این صورت، قلمروی سرزمینی ناتو از اقیانوس اطلس تا آبهای مجاور سه استان شمالی ایران یعنی گیلان، مازندران و گلستان گسترش مییابد و سواحل شمالی ایران نیز هممرز ناتو خواهند شد.
در صورت تحقق این توطئه، مسیر ایران به سمت دریایی سیاه و اروپایی شرقی نظیر دوران عثمانی در انحصار اراده حاکمان آنکارا میماند. عثمانی از قرن ۱۵ میلادی همچون یک دیوار بر مرزهای شمال غرب، غرب، و جنوب غرب ایران کشیده شده بود. عثمانی بر کرانههای دریای سیاه و مدیترانه تسلط داشت و به عنوان یک سرزمین حائل، مانع ارتباط ایران و اروپا تا عهد قاجار بود. یکی از دلایل عقب افتادگی ایران پس از صفویه نیز همین موضوع بود.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2023/07/09/4/3856196.jpg?ts=1688878326000
نمایی از بزرگترین وسعت تاریخی امپراتوری عثمانی در قرن ۱۵ میلادی
ایران پس از قرنها موقعیت منحصر به فردی دارد. تهران میتواند مسیری مستقل از حاکمیت روس و ترک برای ارتباط مستقیم با قاره اروپا داشته باشد. ایران از طریق کریدور خلیج فارس - دریای سیاه بدون نیاز به روسیه و ترکیه، به اروپای شرقی متصل میشود. ایران و کشورهای شرق و جنوب اروپا نظیر یونان نیز بدون نیاز به کانال سوئز مصر و خاک ترکیه از طریق این کریدور به هم متصل میشوند.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2023/07/09/4/3856198.jpg?ts=1688878326000
مسیر ایران به اروپا بدون عبور از قلمروی ترکیه
از طرفی، در صورت ممانعت آنکارا از عبور جاده ابریشم از خاک ترکیه، جریان ترانزیت به اروپا از دریای سیاه پابرجا خواهد ماند. اگر تنگه قره سو توسط رضاشاه به ترکیه داده نمیشد، اکنون این تنش سه ساله در منطقه قفقاز جنوبی اصلاً به وجود نمیآمد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
پهلویها بهجز بحرین کدام مناطق ایران را شوهر دادند؟/ مهمترین دستاورد پهلوی!
در دوره پهلوی اول و دوم براساس اسناد و مدارک متقن به دفعات بخشهایی از ایران به بیگانگان واگذار شده است.
به گزارش مشرق، آثار مخرب برخی از خیانتهای رژیم پهلوی با گذشت بیش از ۴۴سال همچنان باقی است و با هیچگونه اقدامی قابلجبران نیست. مهمترین خیانت این پسر و پدر، بخشیدن از اراضی ایران به کشورهای همسایه بوده است. در واقع رژیم پهلوی در امتیازدهی به بیگانگان و تحمیل قراردادهای استعماری به مردم ایران دست قاجار را از پشت بست. ضمن اینکه هم در دوره رضاشاه و هم در دوره پادشاهی پسرش، بخشهایی از خاک کشورمان جدا شد که نمونه برجسته آن جدایی بحرین از ایران است.
جالب اینکه در دوران سلسلههای مختلف پادشاهی در ایران بهاستثنای پهلوی مرزهای کشور جز از طریق جنگ تغییر نیافته است اما جدا شدن بخشهایی از قلمروی این دیار در دوران پهلوی متأسفانه بدون هیچگونه درگیری تجزیه شده و از آن تأسفبارتر اینکه درباریان و بهطور کلی طبقه حاکمه در این ضربه زدنها به تمامیت کشور و تحقیر احساسات ملی سهیم نیز بودهاند؛ مثلا در مورد جدایی بحرین گفتند: بحرین دختری بود که شوهر داده شد!
از این رو، مرور تاریخ معاصر و حوادث غمانگیز تجزیه ایران بزرگ میتواند ما را در شناخت دسیسههایی که این روزها با منزه جلوه دادن خاندان پهلوی و مطرح کردن بازماندگان آن بهعنوان آلترناتیو، یاریگر باشد.
چکاب را رضاخان به افغانها فروخت
محمدعلی منصف، نماینده مجلس شورای ملی در زمان حکومت رضاخان، در کتاب خود مینویسد: بحث منطقه چکاب نزدیک بود بین قوای دولتین ایران و افغانستان ماجرایی بهوجود آورد. اما از آنجا که سیاست و نظر شاهنشاه فقید(رضاخان) در جهت تأمین آرامش و آسایش عمومی مخصوصا در سرحدات ایران بود امیرشوکتالملک علم(پدر اسدالله علم) را احضار فرمود و به او دستور داد که ارزش چکاب چه از لحاظ سوقالجیشی و چه از نظر داشتن مراتع برای احشام بدان پایه نیست که همسایه ایران یعنی افغانستان ناراضی باشد و در روابط دولتین ایجاد سوءتفاهم کند و به ایشان دستور داد که اگر افغانها حاضر شوند چکاب و تأسیسات آنجا را خریداری نمایند به افغانستان واگذار شود. و امیر نیز چنان کرده و آن منطقه را به افغانها فروخت. (امیرشوکتالملک علم، امیر قائن، نوشته محمدعلی منصف، ص ۲۱۰)
قرارداد خیانتبار آلتای
در قرارداد آلتای که بین رضاخان و افغانستان به امضا رسید، کوه شمتیغ و چشمه زنگلاب در جنوب خط مکلین به افغانستان واگذار شد. بخشی از موسیآباد که محل سکونت زمستانی عشایر بود نیمهخاوری و با ثمر نمکزار و کلاته نظرخان در خاور منطقه یزدان نیز به مالکیت افغانستان درآمد. در بخش جنوبی خط مرزی ناشی از رأی آلتای نیز کلیه تصرفات افغانستان که از دیدگاه ایرانیها همواره غاصبانه تلقی میشد متعلق به افغانستان شناخته شد و افزون بر این، منطقه چکاب که املاک خاندان خزیمه بود و همیشه در حاکمیت ایران قرار داشت هم به مالکیت افغانستان درآمد؛ قریه آسپران ازجمله آبادیهای مهم این منطقه بود که به افغانستان واگذار شد. (مرزهای ایران، محمدعلی مخبر، صص۵۱-۴۹ ؛ کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیجفارس، ص۳۳۶-۳۳۴)
بیتفاوتی رضاخان نسبت به قتل یکصد نفر از اتباع ایران
در گزارشی از کنسولگری ایران در سال ۱۳۱۳ درباره تلفات ایران از تجاوزهای مرزی عشایر افغان، اینگونه اشاره شده است: «از اول سالجاری که گفتوگوی تحدید حدود میان ایران و افغان به میان آمده است قریب یکصد نفر از اتباع ایران در طول خطوط سرحدات از طرف اشرار افغان به قتل رسیدهاند.» این قتل و تجاوزهای مرزی در حالی صورت گرفته که هیچگونه واکنشی نظامی از طرف حکومت رضاخان صورت نگرفته است.(اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، س۱۳۱۳، پ۳، صص۳۴-۳۲)
بیعرضگی در بازپسگیری موسیآباد
افغانستان نسبت به منطقه موسیآباد که جزء خاک ایران محسوب میشد ادعای مالکیت داشت ولی این ادعا با ایستادگی دولت ایران و بهویژه نماینده ایران در حکمیت یعنی ناظمالملک به جایی نرسید اما پس از چند سال افغانستان ادعای خود را تکرار کرد و سرانجام در سال ۱۳۲۲ قمری موسیآباد به اشغال نظامی افغانها درآمد و حکومت ایران در بازپسگیری آنجا هیچگونه اقدام نظامی انجام نداد. (افغانستان و ایران، یوسف متولی حقیقی، ص۳۲۴)
۲ هزار نفر روستایی ایرانی را به اسارت بردند
در شرایطی که رئیسالوزرا و وزیر خارجه ایران در منطقه مرزی و در تایباد به سر میبردند حملهای از خاک افغانستان به داخل خاک ایران صورت گرفت در سیزدهم آذرماه ۱۳۱۳، عشایر افغان به منطقه زورآباد در شمال مرز ایران و افغانستان واقع در شمال تایباد و جنوب صالحآباد یورش برده ۲۵روستا را غارت کرده، ۲ هزار نفر از روستائیان ایرانی را به افغانستان برده، ۱۲ نفر از نیروی امنیه (ژاندارمری) ایران را خلع سلاح کرده و ۳نفر از آنها را کشتند. خسارت وارده به روستاهای ایران نزدیک به پنجاه هزار لیره استرلینگ برآورد گردید.(رسائلی در باب حکومتمندی، فصلنامه گفتوگو، ش۴۴، آذر ماه۱۳۸۴، صص۶۰-۵۹)
۹۶۰کیلومترمربع از ایران جدا شد
بنابر آنچه مهندس محمدعلی مخبر، مأمور فنی کمیسیون ایران در حکمیت آلتای و نگارنده کتاب مرزهای ایران، ابراز کرده است در زمان رضاخان و در قرارداد آلتای، آقای فخرالدین آلتای نزدیک به ۹۶۰ کیلومترمربع از خاک ایران را جدا و به افغانستان واگذار کرد. (کتاب مرزهای ایران، نوشته محمدعلی مخبر، ص۵۱)
اشغال روستاهای مرزی در دوره رضاخان
با مقایسه بین نقشه سرحدات ایران و افغانستان در نقشهای که در عصر مظفرالدین شاه قاجار ترسیم شده و اعتبار آن به تأیید لرد کرزن نیز رسیده است با نقشه سرحدات پس از حکمیت آلتای میتوان ابعاد گسترده اشغال سرزمینهای ایران به وسیله افغانها در فاصله بین دوران مظفرالدین شاه و عصر رضاشاه را دریافت. بر این اساس، افزون بر نیمی از موسیآباد، نصف دایر و با ثمر نمکزار، ده کلاته نظرخان قریه، آسپران منطقه چکاب و کوههای شمتیغ و زنگلاب، قسمتهای دیگری از خاک ایران همچون چاه ریگ، گدار شبیک، کاریزک چاه مزار و کنار کپه نیز به اشغال افغانها درآمده بود. (نقشه چاپشده، ترسیمی محمدرضا ابنمرحوم حسینعلیخان قراچهداغی در سال ۱۳۱۴ قمری، تاب تمامیت ارضی ایران، جلد اول، محمدعلی بهمنی قاجار، ص۲۶۹)
اشتباه استراتژیک خلعسلاح عشایر
خلع سلاح عشایر توسط رضاخان این موقعیت را برای افغانها فراهم کرده بود که بهسادگی دهها کیلومترمربع از خاک ایران را بهدست عشایر افغان به اشغال درآورند.(اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۱۳، پ۳، صص۲۱۴-۲۱۱)
هدیه دهکده فیروزه به شوروی
دهکده فیروزه، در شمال شرق کشور و در ازبکستان امروزی قرار داشت؛ دهکدهای خوش آب و هوا و توریستی که از ایران جدا و به شوروی سابق الحاق شد. قرار بود شوروی بدهی خود را به ایران پس از جنگ جهانی دوم بپردازد، اما در موعد موردنظر، مصدق به عنوان نخست وزیر انتخاب شده بود. دربار پهلوی هم از شوروی خواست این بدهی را تا زمانی که مصدق بر سرکار است، نپردازد. پس از کودتای ۲۸مرداد، ایران درخواست کرد تا این بدهی پرداخت شود، اما شوروی از این کار ممانعت و در ازای پرداخت بدهی، دهکده فیروزه را طلب کرد. این دهکده زیبا هم به این راحتی از ایران جدا شد و بدهی شوروی هم بنابر برخی اظهارنظرها، مستقیم به حساب شخصی شاه در سوئیس واریز شد.
۸۰۰کیلومترمربع از خاک ایران به ترکیه واگذار شد
با انعقاد عهدنامه موسوم به قرارداد۱۳۱۰ راجعبه تعیین خط سرحدی بین ایران و ترکیه به تاریخ دوم بهمن ماه ۱۳۱۰بیست و سوم ژانویه ۱۹۳۲ خط مرزی جدید ایران و ترکیه تعیین شد؛ خط مرزیای که براساس آن نزدیک به ۸۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران ازجمله سرچشمه قرهسو و نیز قله و دامنه آرارات کوچک از خاک ایران جدا شد ضمن اینکه از ادعای مالکیت ایران بر منطقه قرهسو نیز که در آغاز دهه۱۳۰۰ خورشیدی توسط اقبالالسلطنه ماکویی تعقیب میگردید، رسماً دست برداشته شد. (مرزهای ایران، نوشته محمدعلی مخبر، ص۸۳؛ تمامیت ارضی ایران، جلد یک، محمدعلی بهمنی قاجار، ص ۷۰۰)
مهم نیست این تپهها (آرارات) مال کی باشند
سرلشکر حسن ارفع، رئیس ستاد ارتش پهلوی در کتاب خاطرات خود مینویسد: رضاخان بعد از بخشیدن رشتهکوههای آرارات کوچک به ترکیه در توجیه این کار خود گفت: مهم نیست این تپهها مال کی باشند مهم این است دو کشور با هم دوست باشند. (در زمانه پنج شاه، حسن ارفع، صفحه۲۸۹)
بقیه شط العرب برای شما باشد
باقر کاظمی، وزیر خارجه رضاخان، در خاطرات خود مینویسد: نوری سعید، وزیر خارجه عراق، با نهایت خضوع و خشوع و حالت گریه و تعظیم به رضاشاه گفت: «اعلیحضرت شایسته است به عراق ترحم فرمایند. ما کشور کوچک و ضعیف و نحیفی هستیم که حتی از ایالات ایران هم کوچکتریم، درصورتی که ایران به این بزرگی و عظمت و ثروت و جمعیت است و هزاران فرسخ در خلیجفارس و بحر عمان و دریای هند مجاورت با دریا دارد و عراق بیچاره بدبخت برای نفس کشیدن و زنده ماندن یک راه باریک به دریای آزاد دارد که شطالعرب باشد که اگر آن را نداشته باشیم، گلوی ما فشرده میشود و خفه خواهیم شد...سپس به حال گریه و زاری گفت: اگر من به این وضع به بغداد برگردم، حیثیت و نفوذم لکهدار میشود و یک نوکر صدیق اعلیحضرت از بین خواهد رفت.
شاه که در مقابل این حرفها تحتتأثیر قرار گرفته بود گفت: جلوی آبادان مقداری به ایران بدهید و بقیه شط العرب مثل حالا باشد(برای شما باشد).» (یادداشتهایی از زندگانی باقر کاظمی، باقر کاظمی، جلد۳، صص۴۶۷-۴۶۶)
با انعقاد عهدنامه سرحدی۱۳۱۶، تلاش ۱۰۰ساله ایران برای احقاق حقوق خود در اروندرود از میان رفت و عهدنامه مذکور مالکیت تمام اروندرود را که ایران تا آن زمان حاضر به پذیرش آن نبود، به عراق واگذار کرد.
شاه علاقهای به حفظ بحرین نداشت
سر دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس در تهران، در مورد عقیده شاه در مورد بحرین میگوید که شاه از سال ١٩٥٥ (١٣٣٤) به بیعلاقگیاش در مورد بحرین اذعان کرده بود. رایت در اینباره مینویسد: «گهگاه شاه مسئله بحرین را مطرح میکرد و میگفت مرواریدها تمامشده و نفت هم در شرف اتمام است و علاقهای به گرفتن جزیره ندارد ولی بهعلت ادعای تاریخی ایران نسبت به آن خطه نمیخواهد در تاریخ از وی بهعنوان پادشاهی یاد شود که ارثیهاش را بدون دلیلی موجه بر باد میدهد، به زبان دیگر، در پی فرمولی برای حفظ آبرو بود. (بحرین یادی از آن استان آشنای گمشده، فریدون زندفر،سفیر ایران در عراق، پاکستان و کویت در زمان پهلوی، ص۱۴۲)
بحرین از نظر ما اهمیتی ندارد
شاه دلیل خود را برای موافقت با تجزیه بحرین در مصاحبه با روزنامه گاردین در ۵شهریور سال۴۵(۲۷اوت ۱۹۶۶) اینگونه بیان میکند: با توجه به اینکه نفت بحرین دارد به پایان میرسد و مروارید به پایان رسیده است، بحرین از نظر ما اهمیتی ندارد. (تاریخ تجزیه ایران، هوشنگ طالع ،نماینده مجلس در زمان پهلوی دوم، جلد۲، ص۱۴۱).
تصرف خاک ایران توسط شوروی
در هفدهم آبان ماه ١٣٠٦، مأموران شوروی با کشاورزی دهقانان ایران در قریه سیدلر مخالفت کردند و زمینهای کشاورزی سیدلر را به اتباع شوروی واگذار کردند. وزارت امور خارجه ایران نسبت به این اقدام مأموران شوروی اعتراض کرد؛ اما کمیسر ملی امور خارجه شوروی اعلام داشت هیچ نوع تجاوزی از طرف مأموران شوروی به خاک ایران نشده و اراضی مورد اعتراض خاک مسلم شوروی است. در ششم فروردین ۱۳۰۸ نیز نظامیان شوروی به منطقه واقع در بین آتتوتان و آقبلاغ در جنوب قریه سیدلر یورش برده و بخشی از خاک ایران به طول ۱۵۰ متر و عرض ۳۵۰ متر را اشغال کردند. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی نیز نظامیان شوروی بهطور ناگهانی به پاسگاه مرزی ایران در قافلی بلاغ یورش برده و پاسگاه ایرانی را خراب و با خاک یکسان کرده و مأموران ایرانی پاسگاه را کشتند.
در منطقه یدیلر در نزدیکی شهر آستارا و رودخانه آستارا نیز نظامیان شوروی پیشروی کرده و قطعه زمینی به طول تقریباً یک کیلومتر از خاک ایران را اشغال کردند. تمام این مناطق اشغالی تا پایان پادشاهی رضاشاه در تصرف نظامیان شوروی باقی ماند و دولت شوروی در این مناطق به انواع تصرفات مالکانه دست زده و تمام اعتراضهای دولت ایران را رد کرد. (دروازههای ایران قفل است، ابوالحسن احتشامی،نماینده مجلس شورای ملی در زمان پهلوی، صص ۲۲۶-۲۲۳)
رویه انعطافآمیز دولت ایران در برابر شوروی به انعقاد قرارداد اول اسفندماه۱۳۰۶ بین دولتهای ایران و شوروی در مورد استفاده از رودخانهها و آبهای سرحدی واقع در امتداد خط سرحد از هریرود تا دریای خزر انجامید؛ قراردادی که آثار زیانبار آشکاری علیه منافع ملی ایران داشت و نهتنها اصل تنصیف را زیر پا گذاشت، بلکه حتی حقوقی در مورد رودخانههای صددرصد داخلی ایران به شوروی اعطا کرد.
در مجموع میتوان گفت، قرارداد اول اسفند ۱۳۰۶ از تضییع حق مساوی ایران در رود مرزی هریرود فراتر رفت و برای روسها در آبها و رودهای داخلی ایران نیز سهم و حق قائل شد؛ موضوعی که بیسابقه بود و هیچگاه در دوره تزاری چنین امتیازی نصیب روسها نشده بود. افزون بر این موارد، پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه نیز، دولت ایران امتیاز صید ماهی در جنوب دریای خزر را به کمپانی مختلط ایران و شوروی واگذار کرد و تعرفه تجارتی را نیز بنا به میل شوروی و براساس تعرفه۱۹۰۳ تعیین کرد. در مجموع بیشتر خواستههای دولت شوروی در زمان ریاست وزرایی و پادشاهی پهلوی اول برآورده شد.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2023/02/07/4/3710997.jpg?ts=1675785884934
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
خاک فروشی رضاخان و بحران قرهباغ
قدرتهای استعماری که رضاخان و آتاتورک را بر سرکار آوردند با ایجاد پیمان بغداد به دنبال ایجاد سد محکمی در برابر نفوذ کمونیسم شوروی بودند و رضاخان نیزبه دنبال تحکیم روابط با آتاتورک بود.
به گزارش مشرق، «محمد جواد اخوان» در «روزنامه جوان» نوشت:
پس از گذشت حدود یک سال از آخرین منازعه در قرهباغ، بار دیگر توجه رسانهها به این منطقه جلب شده است. در همان روزهای جنگ سال گذشته (سپتامبر ۲۰۲۰) از جهت حرکت نیروهای دولت آذربایجان میشد حدس زد هدف اساسی این دولت از پیشروی بازپسگیری قرهباغ کوهستانی نیست و هدفگذاری دیگری دارد. بیشتر مناطقی که آذربایجان در این جنگ از ارمنستان باز پس گرفتن مناطق خالی از سکنه جنوب قرهباغ و عمدتاً در حاشیه مرزهای جمهوری اسلامی ایران بود.
حال با گذشت یک سال زمزمههایی از تحرک تازه برای استمرار طمعورزی کشورگشایانه دولت باکو و متحدان آن و جنگافروزی جدید مشاهده میشود. البته روشن است که در این میان این حاکمان باکو صحنهگردان اصلی این بازی جدید نبوده و در واقع جادهصافکن آمال و آرزوهای بازیگران دیگر شدهاند. بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح فرمودند: «آن کسانی که با توهّم تکیه به دیگران گمان میکنند که امنیتشان را میتوانند تأمین کنند بدانند که سیلی این را بهزودی خواهند خورد.» پشتصحنه جولان اخیر باکو را باید در محور صهیونیستی از یکسو و قدرتطلبان در آنکارا از سوی دیگر جستوجو کرد.
به نظر میرسد ائتلاف دو جریان عبری و ترکی به دنبال اشغال کانال «زنگزور» (نقطه اتصال میان ارمنستان و ایران) است. در ظاهر امر نفع باکو از اشغال این منطقه، وحدت سرزمینی و اتصال به منطقه نخجوان است، اما در واقع باید گفت فراتر از باکو، بازیگران دیگری هستند که منافع مهمتری از این الحاق سرزمینی دارند.
در صورت الحاق زنگزور به آذربایجان، با توجه به هممرزی نخجوان با ترکیه، ترکیه با سرزمین اصلی دولت باکو هممرز میشود و آرزوی چندین ساله ایجاد دالان پانتورانیستی که از استانبول تا مغولستان امتداد مییابد برآورده میشود. از سویی این الحاق، اتصال ارمنستان با ایران را قطع میکند و ارمنستان (بهعنوان دشمن قدیمی آنکارا) را در یک محاصره ژئوپلیتیکی قرار خواهد داد. با قطع شدن مسیر میان ایران و ارمنستان، راهگذر زمینی شمال- جنوب که روسیه را به خلیجفارس و شبهقاره هند متصل میکند، نیز متوقفشده و عملاَ به زیان کشور هایی، چون روسیه و ایران خواهد بود.
هرچند آرزوی ایجاد دالان پانتورانیستی که آسیای صغیر را به قفقاز و از طریق دریای خزر به آسیای میانه متصل میکند، خیال خامی بیش نیست، اما میتواند یکی از ابزارهای امریکا در مهار قدرتهای نوظهور آسیایی و غیر غربی همچون روسیه و چین باشد و در ادامه جریانات قومیتی پانتورانیستی را در این کشورها فعالتر نماید. در واقع هرچند عرض دالان کمتر از ۴۰ کیلومتر است، اما همین ناحیه کوچک میتواند تأثیرات ژئوپلیتیکی بزرگی بر جهان داشته باشد.
اما مهمتر از دالان زنگزور، ناحیه دیگری است که تأثیر بسیار مهمتری دارد و بسیاری از همین خیالات خام موجود در آنکارا و تلآویو را سبب شده است. دالانی بسیار باریک به نام «قرهسو» با عرض کمتر از ۵ کیلومتر که ترکیه را به نخجوان متصل میکند. جالب اینجاست که این سرزمین متعلق به ایران بوده و تا همین یک قرن پیش متعلق به کشورمان بوده است. در دوره رضاشاه به دلیل بیکفایتی و خیانت پهلوی این منطقه ظاهراً کوچک، اما راهبردی به ترکیه واگذار شد و همین باریکه است که طمع ژئوپلیتیک آنکارا در قفقاز را برانگیخته است.
نکته قابلتوجه اینکه آتاتورک از دلیل بیسوادی و بیاطلاعی رضاشاه و کارگزارانش بهخوبی استفاده کرده و با اعطای زمینی در جای دیگری که بههیچعنوان اهمیت آن قابلمقایسه با قرهسو نبود، این نقطه راهبردی را از ایران جدا کرد. داستان ازاینقرار است که قدرتهای استعماری که رضاخان را در ایران و آتاتورک را در ترکیه بر سرکار آوردند، با ایجاد پیمان بغداد به دنبال ایجاد سد محکمی در برابر نفوذ کمونیسم شوروی بودند و در این میان رضاخان نیز به هر طریق به دنبال تحکیم روابط با همتای ترکی خود بود، هرچند این اتفاق به قیمت از دست رفتن خاک ارزشمند و انتزاع سرزمینی راهبردی از ایران رخ دهد.
در این زمینه خاطرات سرلشکر ارفع که در سفر رضاشاه به ترکیه عضو هیئت همراه وی بود، خواندنی است: «من عضو هیئت تحدید حدود و حل اختلافات بودم. یک روز که من و یک سرهنگ ترک بر سر موضوعی مورد اختلاف با حرارت بسیار بحث میکردیم رشدی آراس گفت که ما ترکها به نظر اعلیحضرت شاهنشاه اطمینان و اعتقاد کامل داریم، سرهنگ ارفع پروندهها و نقشهها را به حضور ایشان ببرد هرچه فرمودند ما قبول داریم! من نقشهها و کاغذها را جمع کرده به پیش شاه رفتم... همینکه نقشهها را دیدند فرمودند: موضوع چیست؟ من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه چنین است فلان منطقه چنان است، آنجا سخت موردنیاز ماست، و از این حرفها... پس از مدتی که با حرارت عرایضی کردم با کمال تعجب دیدم اعلیحضرت چیزی نمیفرمایند. وقتی سرم را بلند کردم دیدم شاه با حالت مخصوصی به من نگاه میکند گویی به حرفهایم چندان توجهی ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببیند من چه میگویم؛ لذا من سکوت کردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهمیدی... بگو ببینم این تپه اینجا از آن تپه که میگویی بلندتر نیست؟ عرض کردم: بله قربان، فرمودند: آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟ عرض کردم بلی. فرمودند: منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دو دستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم!»
بهاینترتیب زمینه برای تجزیه نزدیک به ۸۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران فراهم شد. بخشی از خاک ایران که دارای ارزش استراتژیک بالایی بوده و اهمیت تاریخی زیادی هم داشت، شامل قله آرارات کوچک به ارتفاع ۴۰۰۰ متر و دامنههای آن، از دست رفت. شاید این واگذاری از مسخرهترین واگذاریهای خاک ایران به اجانب است که صورت گرفت. نواری استراتژیک به ترکیه واگذار شد و به تغییر ژئوپلیتیک منطقه انجامید. خطکشیهای مرزی با دهانه سه و نیم کیلومتری و زائده عجیبوغریب در امتداد ارس ترسیم شد تا ترکیه به نخجوان راه پیدا کند و برای نفوذ در قفقاز با مانع زمینی روبهرو نباشد. فرض کنید که رضاشاه این خیانت را در حق ملت ایران نکرده بود و این سرزمین کوچک، اما راهبردی را به ترکیه نبخشیده بود، آیا امروز از توهماتی که به دنبال تغییر ژئوپلیتیک منطقه است، خبری بود؟
رشوهای که رضاخان در برابرش نمیتوانست مقاومت کند!
حسین فردوست میگوید: اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و یا پیشنهادی را تصویب کند، بهتر بود قبل از شروع نام چند ملک را مطرح میکردید و مطمئن بودید که کارتان انجام میشد!
به گزارش مشرق، اشغال ایران از سوی متفقین در ۳ شهریور ۱۳۲۰ و در پیامد آن برکناری شاه وقت در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ و جایگزینی ولیعهد او یکی از مهمترین و قابل توجهترین رخدادهای تاریخ معاصر است و در عین حال آن طور که باید و شاید به آن پرداخته نشده است. ارزیابی درست و معنادار از رضاشاه و حکومت او بدون بررسی مطالعه سالهای پایانی سلطنت او و طرز سقوط او ممکن نیست. برای اینکه مخاطبان فارس بهتر با سالهای پایانی حکومت رضاخان آشنا شوند بخشی از خاطرات و اسناد را منتشر میکنیم تا غبار زمان بر حقیقت دوران رضاخانی ننشیند.
رضاخان در برابر کدام رشوه نمی توانست مقاومت کند؟
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2021/08/29/4/3244693.jpg
اسناد تصاحب زمینهای مردم توسط رضاشاه
اگر رضاخان خاطرات خود را مینوشت و در آن توضیح میداد که چرا هزاران هزار مالک را بی ملک کرد تا خود مالک شود، دانستن انگیزه او جالب بود. تصور میکنم اگر خاطراتش را مینوشت باید میگفت که از نظر ملک سیری نداشتم! از شخصی که خود زمانی به رضاخان پیشنهاد فروش املاکش را داده بود پرسیدم. پاسخ داد: «اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و یا پیشنهادی را تصویب کند، بهتر بود قبل از شروع نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح میکردید و مطمئن بودید که کارتان انجام میشد!» همه و یا لااقل تعداد زیادی از کسانی که حق ملاقات با او را داشتند چنین پیشنهاداتی میدادند و این نقطه ضعف بزرگ رضاخان بود. در روزهای اشغال ایران توسط متفقین، که انگلیسیها رضا را به عنوان یک مهره بی ارزش و مدفون میدانستند، رادیوی بی بی سی سه روز متوالی درباره املاک رضاخان سخن گفت و میگفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرده، غصب کلیه اموال مردم شمال است؟
کتاب: ظهور و سقوط جلد اول صفحه: ۱۱۲
رضاخان با هیتلر و بلند پروازیهای او همدلی داشت
(فردوست) همانطور که گفتم، با پیشرفت آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، مناسبات صمیمانهای بین رضاخان و هیتلر بوجود آمد. ارتش آلمان تا کوههای قفقاز پیشروی کرده بود و به مرزهای ایران نزدیک میشد. متفقین به وحشت افتادند و با اطلاعاتی که از درون دربار رضاخان داشتند، مطمئن شدند که اگر ارتش آلمان بتواند خود را به مرزهای ایران برساند، رضاخان صددرصد در اختیار آلمانها قرار خواهد گرفت و آلمان هیتلری از طریق ایران میتواند بر خاورمیانه از سویی و بر سایر مستعمرات انگلیس که هندوستان مهمترین آنها بود، از سوی دیگر اعمال کنترل کند. آیا مسئله گرایش رضاخان به آلمان نازی ساختگی بود یا واقعیت داشت؟ باید بگویم که کاملاً واقعیت داشت. از مدتها قبل، نزدیکیهای سیاسی بین آنها ایجاد شده بود و رضاخان با هیتلر و بلند پروازیهای او همدلی داشت.
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2021/08/29/4/3244694.jpg
رضاخان در حال سان دیدن از دانشکده افسری، ارتش مورد مباهات او حتی یک روز هم در برابر بیگانگان تاب نیاورد!
ولیعهد هم در همین عوالم بود و در صحبتهایش با من موفقیت آلمان را صددرصد میدانست. او در اتاقش نقشهای نصب کرده بود و در آن شهرهایی که توسط آلمانها اشغال میشد را علامتگذاری میکرد. او به من دستور داد که از طریق رادیو به وسیله سنجاق پیشرفت لحظه به لحظه جنگ را در نقشه منعکس کنم. رضاخان یک قزاق بود و اطلاعات نظامی کلاسیک نداشت و مسائل را ساده میدید. لذا میتوان گفت که حتی او نیز بنوبه خود تحت تأثیر جرق های پسرش قرار میگرفت.
کتاب: ظهور و سقوط جلد اول صفحه: ۸۷
ایرانیان از برای رهایی از سلطه انگلستان طرفدار آلمانند
تلگرام دریفوس (سفیر آمریکا در ایران ) در ۲ جولای ۱۹۶۲: «نخست وزیر و دیگر مقامات بلندپایه ایران، مخصوصاً کسانی که ارتباط تنگاتنگی با متفقین دارند، از بابت پیروزیهای آلمان در مصر، که در نگاه ایرانیان به عنوان مقدمه فتح کل خاورمیانه تعبیر میشود، عمیقاً نگرانند. تودههای مردم از بدبیاریهای انگلیس شادمانند و ابراز امیدواری میکنند که عملیات در مصر منجر به رهایی آنان از سلطه روس و انگلیس بشود. کمتر کسی به عواقب اشغال ایران به دست آلمان میاندیشد، و تنها آرزوی مردم خلاصی از شر متجاوزان به خاکشان است. شکی نیست که آلمانیها در ایران به عنوان منجیان رهایی بخش مورد استقبال قرار خواهند گرفت. نفرت از اشغالگران، قحطی و شبه قحطی در پارهای از نقاط کشور، قیمتهای نجومی، اجناس، کمبود کالا، اختلال در روند عادی زندگی و طغیان مجدد ایلات و عشایر، اعصاب مردم را به هم ریخته است. به عقیده بنده، در صورت ورود یا حتی نزدیک شدن قوای آلمان به ایران باید منتظر اغتشاشات شهری و انتقام گیری از بیگانگان باشیم. این خطر برای اقلیتهای مسیحی شمال ایران به مراتب بیشتر است.
کتاب: ایران پل پیروزی سرزمین قحطی صفحه: ۲۹۲
زمینه سازی بی بی سی فارسی برای اشغال ایران
بی بی سی فارسی از ابتدای تأسیس خود تا پایان تابستان ۱۳۲۰ کارزار تبلیغاتی بی وقفهای را در سه جبهه صورت می داد: بدبین کردن ایرانیان نسبت به آلمان هیتلری و متحدانش، ایجاد بدبینی درباره رضاشاه به عنوان همکار آلمان و در نهایت آماده سازی اذهان عمومی برای اشغال ایران و توجیه راهبردی آن. برای رسیدن به این اهداف، یک کارمند سابق شرکت نفت انگلیس و ایران به نام «لورنس پاول الول ساتن» (۱۹۸۶-۱۹۹۲) به عنوان مشاور و ناظر ارشد به استخدام رادیو بی بی سی فارسی در آمد.
الول ساتن در سالهای واپسین جنگ و پس از لمبتون، وابسته مطبوعاتی و تبلیغاتی سفارت کشورش در تهران شد. سپس همانند لمبتون به کرسی استادی تاریخ و زبان فارسی (البته در دانشگاه ادینبورو اسکاتلند) دست یافته هنگامه جنگ جهانی دوم صحنه پیکار خاموش وزارت امور خارجه و مسئولان ارشد بی بی سی با برخی از کارکنان بخش فارسی برای انتشار مطالب تبلیغاتی و فرمایشی دیکته شده از سوی وزارت امور خارجه بود. این مسئله در ابتدا این گونه حل شد که مطالب ارسالی به عنوان خبرنگار به ظاهر مستقل تهیه شود، اختلاف نظر این گونه خاتمه یافت: «بی بی سی پذیرفت که دولت انگلستان به لحاظ قانونی می تواند با پذیرش کامل و علنی مسئولیت پخش هر چیزی را از بی بی سی فارسی بخواهد.»
کتاب: ایران و استعمار انگلیس اولین همایش صفحه: ۱۸۰
هدف اصلی انگلستان در ایران عبارت حفظ مناطق نفتی بود
هدف اصلی انگلستان در ایران عبارت بود از حفظ منافع خویش و به خصوص حفظ مناطق نفتی در مقابل هرگونه تهدید احتمالی از خارج، اما حفظ این منافع، چنانچه در یادداشت وزارت امور خارجه و گزارش ستاد ارتش انگلستان نیز آمده بود، می بایست بدون تقویت بنیاد نظامی و اقتصادی ایران انجام گیرد. از آنجا که انگلستان نیروی نظامی کافی برای فراهم آوردن منافع در این منطقه نداشت، دولت انگلستان راه سومی را برگزید و آن توافق با شوروی از طریق مذاکره مستقیم بود.
انگلستان اکنون در نظر داشت که تصرف استانهای شمالی کشور را توسط شوروی، که در قرارداد سری ۱۹۰۷میلادی به عنوان منطقه نفوذ شوروی شناخته شده بود با این شرایط مورد موافقت قرار دهد. انگلستان مناطق نفتی ایران را به تصرف کامل خود درآورد؛ شوروی متعهد شود که بعد از اشغال استانهای شمالی سعی در ادامه پیشروی به سمت جنوب ایران نکند. نه تنها جواب منفی انگلستان به تقاضاهای کمک دولت ایران، بلکه روش انگلستان در سایر مسائل مربوط به روابط دو کشور، نشان می داد که این کشور همواره منافع ایران را بدون کوچکترین احساس مسئولیتی قربانی منافع خود خواهد کرد.
پس از آنکه در ژوئن ۱۹۴۱ (تیر ۱۳۲۰) شوروی و انگلستان بر ضد قدرتهای محور متحد شدند، خیلی زود بر سر موضوع اشغال ایران نیز به توافق نهایی رسیدند. اهمیت سوق الجیشی ایران اهمیت سوق الجیشی اشغال نظامی ایران عبارت بود از: الف) نیاز به ایجاد خطوط ارتباطی مستقیم و مطمئن برای حمل کمک های نظامی انگلیس و آمریکا به شوروی وجود راه آهن سراسری و راه شوسه که خلیج فارس را به مرزهای شوروی پیوند می زد، امکان فرستادن کالا را به طور مطمئن و بدون خطر نابودی توسط نیروهای دشمن، به شوروی ممکن می ساخت. ب) حراست از مناطق نفتی در جنوب ایران در صورتی که نفت ایران از تسلط دولت انگلستان خارج می شد، آغاز رویه عملیاتی نظامی برضد دول محور در خاورمیانه برای ارتش انگلستان تقریبا غیرممکن می گردید.
کتاب: ایران و استعمار انگلیس اولین همایش صفحه: ۳۸۲
شوروی ایران را سهم انگلستان میدانست
شوروی در سال های ۱۳۲۰-۱۳۳۲ میتوانست سیاست خود را در ایران تهاجمی تر کند و نیروی کافی داخلی (حزب توده) را نیز در اختیار داشت. ولی شوروی همیشه عقب مینشست، چون میدانست که اشغال ایران و یا الحاق آن به بلوک کمونیستی برای آمریکا به هیچوجه قابل قبول نخواهد بود. مسلماً برای روسها یک ایران کمونیستی ایده آل بود، ولی ایده آلی که وصول به آن در شرایط موجود امکان پذیر تلقی نمیشد و لذا آنها راه توسعه مناسبات با رژیم محمدرضا را پیش گرفتند. را در اینکه استالین روابط حسنه با محمدرضا داشت تردیدی نیست و او تنها فرد از سران سه قدرت بود که در کاخ به ملاقات محمدرضا آمد و او را برای همیشه سپاسگزار خودکرد. محمدرضا همیشه این محبت استالین را به خاطر داشت.
کتاب: ظهور و سقوط جلد اول صفحه: ۵۳۹
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
واکنشهای مطبوعات دوران پهلوی به اشغال ایران
https://cdn.mashreghnews.ir/d/2020/09/17/2/2919381.jpg
در دوره پهلوی اول نشریات خارجی و داخلی ایران به شدت تحت نظارت دولت بوده و اجازه انتقاد و ابراز نظر در امور کشور را نداشتند در نتیجه تعداد زیادی از جراید توقیف شده بودند.
به گزارش مشرق، سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ فضای کشور با حضور اشغالگران و ادامه حکومت پهلوی برای مردم ایران دوران پرتلاطم و تلخی از صرف منافع ملی برای کسب رضایت متفقین بود و ارتش بیگانه و حاکم جابر هر روز به نوعی بلای جان آنها میشد. قضایای لایحه جدید مطبوعات، تشکیل اتحادیه مطبوعات، درخواست امتیاز نفت شمال از سوی شوروی، بررسی قانون مطبوعات و تغییر مرجع رسیدگی به جرائم مطبوعاتی، مرامنامه شورای عالی مطبوعات که اولین آئیننامه دولت جدید در مورد نشریات بود، کمبود ارزاق و شیوع بیماریهای همهگیر در میان مردم، رابطه مجلس با مطبوعات، تحدید مطبوعات، نقض حقوق شهروندان ایرانی توسط متفقین، اختیارات اقتصادی دکتر میلیسپو، بیارادگی شاه در مقابل دستورات اشغالگران و ... از جمله مهمترین چالشهای جراید در چهار و نیم سال اشغال ایران بود که هر یک به جنجالهایی تبدیل شد و برخی از آنها از جمله الغای اختیارات میلیسپو و موکول شدن امتیاز نفت به پس از جنگ با تصمیمات درست مجلس به تجربه مبارزه برای استقلال کشور تبدیل شد. در نهایت علیرغم تغییرات و اصلاحات ظاهری این سالها در نشریات خارجی از آن به دموکرات بودن شاه و باز بودن فضای سیاسی ایران یاد میشد دولت یک سیاست واحد در کنترل جراید و تحدید آزادی بیان اعمال کرد.
عباس خلیلی در سرمقاله روزنامه اقدام، ۳۱ فروردین ۱۳۲۲ می نویسد:
«اگر دولت ادعا کند که توقیف جراید بر حسب امر متفقین است که این ادعا دلیل عجز و ضعف میباشد. ما دولتی میخواهیم که در قبال نفوذ و امر خارجی از ما دفاع و ملت را حمایت کند نه اینکه آلت اجراء نیات و مقاصد دیگران [بیگانگان] باشد.»
بهشت ایران در گزارشهای خارجی
وضعیت ایران در رسانههای غربی اعم از نشریات انگلیسی، آمریکایی و فرانسوی مانند نشریاتی که در داخل کشور منتشر میشد با سوگیریهای خاص همراه بود. در آغاز جنگ جهانی دوم با ابراز تمایل آشکار و نهان دولت ایران نسبت به دول محور ایران مورد انتقاد غربیها بود و علیرغم اظهار و تاکید رضاشاه بر سیاست بیطرفی، طبعا در نشریات آنان چهره یک هوادار دشمن را داشت. با حمله آلمان به شوروی و به خطر افتادن مستعمرات انگلیس در آسیا این دو دولت به راهکار آسانی برای رساندن تدارکات به جبهه شوروی فکر کردند و ایران با ضعف حکمرانی که شواهد آن در گزارش ماموران دول متفق به صورت جزئی ذکر شده بود شاهراه بیخطر و همواری برای پشتیبانی از قوای شوروی بود. لذا شوروی و انگلیس در ادامه توافق ۱۹۰۷ که ایران را از شمال و جنوب بین این دو قدرت غدار تقسیم میکرد نقشه تجاوز به خاک ایران را ترسیم کردند.
نیمه مرداد ۱۳۲۰ رادیوهای شوروی و انگلیس شروع به ابراز نگرانی از حضور ستون پنجم آلمان در ایران نمودند و با اغراق در نفرات اتباع آلمانی، ناامنی و عدم انسجام ارتش، قیام مجدد عشایر و ... تصویری از خطر بالقوه ایران برای شوروی ساختند.
همچنین با نزدیک شدن به زمان حمله، سفرای دول متفق شروع به انتقال هشدار و اخطار دولت متبوع خود جهت حضور اتباع آلمانی در ایران نمودند و با برخورد رضاشاه اطمینان یافتند او پذیرای نظرات متفقین است اما سرعت لازم برای تحقق برنامه آنان را ندارد.
لذا حذف شاه و جایگزینی او با یک فرد مطیع که همزمان در ذهن مردم ایران سابقه چندان منفیای نداشته باشد در دستور کار قرار گرفت. دو هفته به زمان آغاز تجاوز نظامی در مرداد ماه رادیوی بریتانیا یعنی بیبیسی و دهلی به زبان انگلیسی و فارسی شروع به نقد سیاستهای رضاشاه نمودند و از ظلم و فساد در اداره کشور سخن گفتند تا جایی که شنیدن این سخنان در گلو مانده برای مردم ایران فضای متفاوتی را ایجاد کرد و به آنان نشان داد با برداشته شدن حمایت انگلستان گویا راه اعتراض به شاه باز شده است. افشاگری رسانههای متفقین در مورد رضاشاه تا استعفای او و سوگند شاه جدید در ۲۶ شهریور ادامه مییابد.
این فضای ملتهب با اعلام حمله به ایران تشدید شد و اکنون مردم بیپناه در مقابل قوای شوروی با خاطره تجاوز جنگ جهانی اول قرار گرفته و همزمان اخبار پیشروی انگلیس از غرب و جنوب را شاهد بودند. طبق اسناد رسمی و گزارشهای رسانهای هیچ مقاومت جدی و شکنندهای در برابر قوای اشغالگر صورت نگرفت و نیروهای متجاوز بیتوجه به اعلان تسلیم دولت رضاشاه تا موعد قبلی خود پیشروی نموده و برای برقراری امنیت و اقدام علیه اتباع آلمانی در سراسر کشور لشکرهای خود را مستقر کردند. در میان لشکر اشغالگران خبرنگارانی هم حضور داشتند که به ثبت مشاهدات میپرداختند از جمله اینکه در یکی از مقالات نیویورک تایمز برخورد ایرانیان با قوای اشغالگر «استقبال با خشنودی و رضایت» خوانده شد.
در این زمان برای القای رعب و وحشت به نیروها و دولت ایران مناطق غیرنظامی از جمله شهرهایی نظیر همدان و تهران هدف بمباران قرار گرفتند و ناظران خارجی تلفات را ناچیز اعلام کردند.
تا زمان اشغال کامل کشور مطبوعات متفقین احتمالات جانشینی شاه را بررسی میکردند و از زمانی که شاه استعفا کرد و محمدرضا پهلوی را به عنوان جانشین خود معرفی نمود اقدامات او زیر ذرهبین قرار گرفت تا میزان صلاحیتش برای اداره کانال پارسی محک زده شود. پس از سوگند محمدرضا به عنوان شاه جدید، برای اولین بار با رسانههای خارجی مصاحبه کرد و از برنامههای اصلاحی خود و جبران گذشته سخن گفت. او وعده میداد بسیاری از سیاستهای پدر را تغییر دهد و بیشتر به رفاه مردم بپردازد. همچنین در مورد همکاری با دول خارجی به ایجاد رابطه و قرار گرفتن در جبهه متفقین تمایل نشان داد. هرچند در نبود این مصاحبهها نیز شتابزدگی او در اجرای فرامین متفقین مشهود بود.
در مطبوعات و رسانههای خارجی کمتر موردی به دفاع از حق حاکمیت ایرانیان و تخطئه اشغال آن مشاهده میشد و مخصوصا مطبوعات متفقین، روایت دستاندازی به ایران و دخالت در امور داخلی آن را تبدیل به حق مسلم خود در استفاده از امکانات و حفاظت از نفت آن در مقابل آلمان کردند.
مطبوعات ایران در سانسور و توقیف دورهای
در دوره پهلوی اول نشریات خارجی و داخلی ایران به شدت تحت نظارت دولت بوده و اجازه انتقاد و ابراز نظر در امور کشور را نداشتند در نتیجه تعداد زیادی از جراید توقیف شده بودند. از زمان شروع سلطنت محمدرضا پهلوی، مطبوعات و گروههای سیاسی ایران با اعلام آزادیهای اجتماعی توسط شاه جوان مواجه شدند و فضای سیاسی کشور نسبت به دوره بیست ساله قبل از آن باز شد. در نتیجه بسیاری از مدیران جراید مجددا درخواست کسب مجوز نمودند.
سال قبل از اشغال و در دوره رضاشاه با وجود سیاست سانسور هر گونه مطلب در نقد دو جبهه جنگ در مطبوعات که از ابتدای جنگ در پیش گرفته شده بود، با تجاوز شوروی به فنلاند و تهدید ترکیه، نگرانیهایی از حمله شوروی به ایران وجود داشت. در نتیجه مطبوعات که تنها در صورت اجازه مقامات میتوانستند موضعگیری داشته باشند از روحیه سلحشوری و لزوم مقاومت در دنیای امروز سخن میگفتند تا چنین القا کنند که ایران بدون مقاومت تسلیم نمیشود.
اما این تنش زودگذر در سیاست کلی تاثیری نداشت و رضاشاه هرگز عزم درگیر نمودن ارتش خود در جنگ را نداشت. هرچند سال بعد با ترخیص سربازان -با توجیه عدم نیاز- توسط افسران ارشد به خشم آمد و وزیر جنگ احمد نخجوان را به زندان فرستاد.
دولت ایران در ابتدای کار خود درگیر اصلاحات نصفه و نیمه بود بنابراین برخی قوانین دوره رضاشاه هنوز معتبر بودند و طبعا انتقاداتی به نخست وزیر فروغی وارد بود اما این دولت جدید نیز تاب انتقاد نداشت و هرازگاهی جریدهای توقیف میشد. کنترل و تصمیم بر چاپ نشریات با فرمانداری نظامی و البته متفقین بود و دولت تلاش میکرد خود را در تصمیمات فرمانداری بیتقصیر نشان دهد اما هر انتقاد و روشنگری در وضع نابسامان کشور با برخورد قهری مواجه میشد بنابراین بسیاری از نشریات در سالهای اشغال هرگز به شمارگان عادی انتشار خود نرسید.
در دو سال اول اشغال مجلس به طور کلی با دولت همراه و همسو و در تعارض با مطبوعات بود گویا مجلس شورای ملی باید آرام آرام با استقلال رای خود در کنار دولت آشنا میشد. در نتیجه جراید منتقد که با بیکفایتی مقامات و تجاوزگریهای متفقین، نقدهای اساسی برای گفتن داشتند، دائما به محاق توقیف میرفتند و در واقع مدیران مطبوعات کشور بیش از نگرانی برای امور جاری و منافع ملی بایستی نگران احضار خود یا تذکر و توقیف نشریه در مقابل کوچکترین نقد به ساختار و مدیریت دولت بودند تا جایی که اساس نقد و اصلاح امور فراموش شد و از چرایی اشغال یا تعیین زمان خاتمه آن و مطالبه حقوق ملت ایران از اشغالگران چندان حرفی به میان نمیآمد. برای مثال یکی از مشکلات عدیده مردم عدم مدیریت نان و ارزاق و نفت مصرفی بود که به گواه اخبار بخش زیادی از آن توسط اشغالگران خریداری و به اروپا صادر میشد یا حتی شایعاتی از معدوم نمودن گندم توسط متفقین وجود داشت. این موضوع در ایجاد کمبود و قحطی و گرانی موثر بود چنان که در آذر سال ۱۳۲۱ بلوای نان در تهران به پا شد و حتی پایتخت از سوءمدیریت دولت در امان نبود اما صحبت از این مسائل و سخن از بیلیاقتی عمال حکومت ممنوع بود.
از طرفی هر نخست وزیر سیاستهای متفاوتی در برخورد با مطبوعات داشت اما تغییر زود به زود کابینه و جابجاییهای مکرر در برنامهریزی مستمر و اداره امور اختلال ایجاد میکرد چنان که در سال ۲۳ وزارت فرهنگ چهار بار تغییر کرد و همواره جراید از سانسور و توقیف بیملاحظه شاکی بودند.
سال ۱۳۲۲ و پس از آن به تدریج فشار سانسور متفقین روی مطبوعات ایران کم شد زیرا با پیروزی در مقابل آلمان و کنترل اوضاع جنگ درصدد خروج نیروهای خود از ایران و تصمیمگیری برای ادامه کار حکومت بودند. لذا از این زمان مطبوعات در مقابل اراده دولت، شاه و مجلس برای سانسور یا آزادی قلم قرار داشتند.
در سال پایانی اشغال برخی مدیران مطبوعات که درخواستشان برای برگزاری محکمه عادلانه و لغو حکومت نظامی بیپاسخ مانده بود با انتشار یک بیانیه با عنوان قطعنامه جراید موضع خود را در تقابل با نقض آزادی قلم پهلوی اعلام نمودند.
فاطمه محمدی
منابع:
۱. شهریور ۱۳۲۰، اسرار حمله متفقین به ایران، محمدقلی مجد، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
۲. مطبوعات ایران در دوران اشغال، مسعود کوهستانینژاد
تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی – بخش اول
https://historydocuments.ir/pic/article/4250.jpg
نواحی جدا شده از ایران در دوره قاجار
https://historydocuments.ir/pic/attach_photo/52/51638.jpg
نواحی جدا شده در محدوده قرهسو و آرارات کوچک
https://historydocuments.ir/pic/attach_photo/52/51639.jpg
حدود نواحی جدا شده در محدوده آرارات کوچک و قرهسو
https://historydocuments.ir/pic/attach_photo/52/51640.jpg
موقعیت جغرافیایی کوه آرارات
https://historydocuments.ir/pic/attach_photo/52/51641.jpg
سرزمینهایی که پهلویها از ایران جدا کردند
· فهرست آثار تمدنی ایران در سایر مناطق جهان
· کوچ اجباری اهالی مرو به امیرنشین بخارا
· ادعاهای دیگران درباره میراث فرهنگی، معنوی و طبیعی ایران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
مناطق جدا شده از خاک ایران طی یک قرن گذشته...
مناطق جدا شده از خاک ایران طی یک قرن گذشته...
با توجه به تهدید های مرزی موجود علیه تمامیت ارضی ایران بد نیست به این نکته اشاره کنیم که سرزمین های کنونی ایران , تنها 30 درصد از ناحیه ای وسیع است که در تاریخ با نام "ایران زمین " "ایران بزرگ " یا "ایرانشهر"و در جغرافیا با نام فلات ایران شناخته می شود ...
ترفندها و دسیسه های بیگانگان و سستی پادشاهان بی کفایت گذشته بخش های زیادی از این سرزمین کهن را در طول فاصله کوتاه 196 ساله از ایران بزرگ جدا نمود که مروری بر چگونگی هر یک از این جدایی ها به رغم تلخی بسیار برای میهن گرایان ایرانی جهت الزام جدیت و حساسیت ما دست کم برای حفظ سرزمین های باقیمانده موجود بسیار آموزنده خواهد بود .
گستره سرزمین های جدا شده از ایران در قراردادهای ترکمنچای , گلستان , آخال,پاریس و ...
سرزمین های جدا شده قفقاز بر اساس قراردادهای گلستان و ترکمنچای با روسیه 1813 و 1828 م .
1- - اران وشروان :86600 کیلومترمربع
2-- ارمنستان : 29800 کیلومتر
3- - گرجستان : 69700 کیلومتر
4- - داغستان : 50300 کیلومتر
5- - اوستیای شمالی : 8000 کیلومتر
6- - چچن : 15700 کیلومتر
7- - اینگوش : 3600 کیلومتر
جمع کل :263700
سرزمین های جدا شده ایران شرقی بر اساس پیمان پاریس و پیمان منطقه ای مستشاران انگلیسی :
1- - هرات و افغانستان : 625225 کیلومتر
2- - بخش هایی از بلوچستان و مکران : 350000 کیلومتر
جمع کل : 975225 کیلومتر
سرزمین های جدا شده ورا رود بر اساس پیمان آخال با روسیه (1881 م ) :
1 - - ترکمنستان : 488100 کیلومتر
2 - - ازبکستان : 447100 کیلومتر
3 - - تاجیکستان : 141300 کیلومتر
4 - - بخش های ضمیمه شده به قزاقستان : 100000 کیلومتر
5 - - بخش های ضمیمه شده به قرقیزستان : 50000 کیلومتر
جمع کل : 1226500 کیلومتر مربع
سرزمین های جدا شده جنوب خلیج فارس بر اساس پیمان منطقه ای مستشاران انگلیس :
1 -- امارات : 83600 کیلومتر
2 - - بحرین : 694 کیلومتر
3 - - قطر : 11493 کیلومتر
4 - - عمان : 309500 کیلومتر
جمع کل : 405287
مساحت سرزمین های جدا شده از ایران درونی به همراه دو سوم کردستانات (که در دوره صفوی به اشغال عثمانی در آمد و بعد ها در بین سه کشور ترکیه ,عراق و سوریه تقسیم شد )
به مساحت تقریبی 200000 کیلومتر مربع
و نیز عراق به مساحت 438317 کیلومتر مربع .
در جمع حدود 3/5 میلیون کیلومتر مربع بالغ می شود
که این مقدارتجزیه یک کشور در کل تاریخ ایران و دنیا بی سابقه است.
مناطق جداشده ازخاک ایران
تغییر الگوی قدرت و نفوذ ایران با دفاع مقدس
https://bayanbox.ir/view/39057389560734810/140007083452-KhakeIran-s.jpg
با توطئه انگلیسیها دو سوم ایران در سه قرن اخیر از کشور جدا شد
سرزمین های جدا شده از ایران در 200 سال گذشته
واگذاری ۷ منطقه راهبردی ایران در زمان پهلوی + تصاویر
روز شمار جدایی پارههای وطن
حدود ١٩۵سال پیش و باز هم در زمان فتحعلیشاه قاجار به موجب قرارداد ننگین ترکمنچای در سال١٢٠٧شمسی (۱۸۲۸میلادی)، منطقه «ایروان، نخجوان و بخشهایی از تالش و آذربایجان» و در مجموع حدود ۳۰هزارکیلومتر مربع دیگر از ایران جدا و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!
جوان آنلاین: محمدرضا سرشار در کانال تلگرامی خود نوشت: حدود ٢١٠سال پیش در زمان فتحعلی شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین گلستان در سال١١٩٢شمسی (۱۸۱۳میلادی) کشورهای فعلی «قفقاز، ارمنستان، گرجستان، داغستان، چچن و اینگوش و سواحل ارزشمند دریای کاسپین» به مساحت حدود ٢٣٠هزارکیلومتر مربع از ایران جدا و به روسیه تزاری تقدیم شد!
حدود ١٩۵سال پیش و باز هم در زمان فتحعلیشاه قاجار به موجب قرارداد ننگین ترکمنچای در سال١٢٠٧شمسی (۱۸۲۸میلادی)، منطقه «ایروان، نخجوان و بخشهایی از تالش و آذربایجان» و در مجموع حدود ۳۰هزارکیلومتر مربع دیگر از ایران جدا و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!
حدود ١۶٧سال پیش در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب معاهده ننگین پاریس در سال١٢٣۵شمسی (۱۸۵۶میلادی) مناطق «هرات و افغانستان و بلوچستان و مکران» به مساحت ۲۲۵/۹۷۵ کیلومتر مربع با فشار انگلیس از ایران جدا شد!
حدود ١۵٢سال پیش و باز هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین حکمیت «گلد اسمیت» در سال١٢۵٠شمسی (۱٨٧١میلادی) و باز هم تحت فشار انگلیس مناطقی از «پاکستان و سیستان» به مساحت ۳۵۰ هزارکیلومترمربع از ایران جدا شد!
حدود ١۴٢سال پیش باز هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب «پیمان آخال» در سال١٢۶٠شمسی (۱۸۸١میلادی) کشورهای فعلی «ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان» به مساحت ۵۰۰/۲۲۶/۱ کیلومترمربع از ایران جدا و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!
حدود ١٠۴سال پیش در سال١٢٩٨شمسی (١٩١٩میلادی) در زمان احمدشاه قاجار و دولت وثوقالدوله بر اساس پیمان منطقهای مستشاران انگلیس، جزایر نفتخیز خلیجفارس از جمله کشورهای فعلی «امارات، قطر، عمان و چند جزیره بسیار ارزشمند دیگر» به مساحت ۲۸۷/۴۰۵ کیلومترمربع رسماً از ایران جدا شد!
حدود ٨۶سال پیش در سال۱۳۱۶شمسی (۱۹۳۷میلادی) در زمان رضاشاه پهلوی با امضای پیمان ننگین سعدآباد با کشورهای همسایه (عراق، ترکیه و افغانستان) بخشهای عظیمی از ایران با دسیسه انگلیس جدا شد، از جمله «ارتفاعات سوقالجیشی آرارات» به ترکیه، بخش عظیمی از «اروندرود» و اداره کامل آن را به عراق دادند و «دشت وسیع ناامید» به مساحت ۳هزارکیلومتر به افغانستان بخشیده شد!
حدود ۶٩سال پیش در سال١٣٣٣شمسی (١٩۵۴میلادی) در زمان محمدرضا شاه پهلوی، بندر استراتژیک «فیروزه» در شرق دریای خزر از ایران جدا و به شوروی واگذار شد!
و باز هم در زمان محمدرضا شاه در سال١٣۵٠شمسی (١٩٧١میلادی) با فشار انگلیس، مجمعالجزایر بحرین به مساحت بیش از ٧٠٠کیلومتر مربع با انبوهی از مخازن نفت و گاز از ایران جدا شد!
و با کمال تأسف باید این حقیقت تلخ را بدانیم که این مقدار تجزیه و جدایی بیش از ٣میلیونو۵٠٠هزارکیلومتر مربع از خاک ایران به واسطه سستی و خیانت پادشاهان میهنفروش در کل تاریخ جهان بیسابقه است و ایران امروز با مساحت ۱۹۵/۶۴۸/۱ کیلومترمربع کمتر از یک سوم مساحت ایران بزرگ ۲۰۰ سال قبل را دارد!
اما در زمان جمهوری اسلامی و پس از هشت سال دفاع مقدس، یک سانتیمتر از خاک کشور عزیزمان را هم از دست نداده ایم!
نقشه ایران در دورههای تاریخی مختلف
http://www.jahangardy.com/fa/media/k2/items/cache/42121f00ffc451d0c288e11c1f28cbd4_XL.jpg
http://www.jahangardy.com/fa/images/iran_MapAnimation.gif
http://www.jahangardy.com/fa/images/madha.jpg
http://www.jahangardy.com/fa/images/achaemenid_empire_engorged_by_daeresd5sxia8.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/solookmap.jpg
http://www.jahangardy.com/fa/images/ashkmap.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/sasanimap.gif
http://www.jahangardy.com/fa/images/map1.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/map2.jpg
http://www.jahangardy.com/fa/images/map3.gif
http://www.jahangardy.com/fa/images/map4.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/map5.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/map6.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/mmmh.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/moghol_map1.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/moghol_map_2.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/teymorian_2.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/safavia2.jpg
http://www.jahangardy.com/fa/images/afshar2.jpg
http://www.jahangardy.com/fa/images/zand2.png
http://www.jahangardy.com/fa/images/ghajar2.jpg
http://www.jahangardy.com/fa/images/IranMapngsversion1506974031124.jpg
https://basirat.ir/files/fa/news/1400/11/14/108024_188.jpg
https://basirat.ir/files/fa/news/1400/11/14/108028_656.jpg
https://pbs.twimg.com/media/Fm_DWnfXkAA7Q8N?format=jpg&name=large
https://pbs.twimg.com/media/Fm_DWnfXkAA7Q8N?format=jpg&name=large
ادامه مطلب را ببينيد
اتحاد مقدس
حضرت آیتالله خامنهای: «ایرانِ امروز و انشاءاللّه فردا، همان ایرانِ روز بیستوسوّم خرداد و بیستوچهارم خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند.» ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «اتحاد مقدس» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
این مذاکره است؟!
حضرت آیتالله خامنهای: «طرف آمریکایی میخواهد مذاکرهای بکند که نتیجهی آن تعطیل شدن فعّالیّتهای هستهای و غنیسازی در کشور ایران باشد... این مذاکره نیست؛ زورگویی است، تحمّل زورگویی و تحمیل آمریکا است. قبول مذاکرهای را که با تهدید همراه است، هیچ ملّت باشرفی انجام نمیدهد، هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند.» ۱۴۰۴/۷/۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «این مذاکره است؟!» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
روایت نیمقرن همراهی با رهبر انقلاب
نویسنده در این کتاب قدمبهقدم خاطرات انقلاب را با محوریت آقای خامنهای در تبعید و در شهر مشهد پیش میبرد. حوادث اول انقلاب، ورود امام به کشور، ماجرای بنیصدر و مجروحیت آقا از حوادثی است که در این کتاب از زبان شمقدری گفته شده است.

کتاب متولد چهل و دو روایت رفاقت حاج علی شمقدری با آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب است. رفاقتی که از سال ۱۳۴۳ در مشهد کلید خورد و زندگی حاج علی آقای شمقدری متحول کرد. روایتی که از خیابانهای خونین مشهد آغاز میشود و تا روزهای پرالتهاب ریاستجمهوری و رهبری انقلاب امتداد مییابد. حاج علی شمقدری در ۲۷ شهریور ۱۳۹۹ بواسطه بیماری کرونا درگذشت و رهبر انقلاب در پیامی ضمن تسلیت، ایشان را «همواره در جبههی حق، به پایداری و غیرت و صدق و وفا» توصیف کردند. به مناسبت ایام سالگرد درگذشت حاج علی شمقدری، بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR به معرفی این شخصیت معتمد رهبر انقلاب اسلامی میپردازد.
هرکدام از حوادث تاریخی و قیامهایی که در کشور ما رخ داده، از گوشهای از این خاک سر برآورده و هیچکدام همزمان کل کشور را درگیر نکرده است. حکومت اسلامی لارستان که در سال ۱۲۸۸ خورشیدی در استان فارس پس از جنبش مشروطه به رهبری مجتهدی به نام سید عبدالحسین نجفی لاری تشکیل شد، بر بخشهایی از فارس، هرمزگان، بوشهر و کرمان نفوذ داشت. رئیسعلی دلواری بین سالهای ۱۲۶۱ تا ۱۲۹۴ در شهرستان تنگستان و بوشهر علیه نیروهای انگلستان در جنگ جهانی اول قیام کرد. میرزا کوچکخان جنگلی در شمال ایران علم مبارزه را برپا کرد؛ اما هیچکدام این قیامها به عظمت و فراگیری ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نبود. این قیام در شهرهای تهران، قم، شیراز، مشهد، ورامین و پیشوا آغاز شد و منجر به بیداری کل مردم ایران شد.
کتاب «متولد چهل و دو» قیام مردم مشهد علیه حکومت پهلوی را از زبان «حاج علی شمقدری»، یکی از همراهان رهبر انقلاب، روایت میکند. این کتاب از زبان راوی اولشخص نوشته شده است. حاج علی آقا خودش نشسته و برای خواننده تعریف میکند که از همان جوانی، در هیاهوی خیابانهای ملتهب مشهد، وقتی صدای تیراندازی پیچید، دیگر همان آدم سابق نشد. او در این باره میگوید: «از همان روز پانزده خرداد من خیلی چیزها را گذاشتم کنار. اصلاً آدم دیگری شدم. راهی را شروع کردم که دیگر هرگز عوض نکردم و حتی هرگز در ادامه آن سرد نشدم و شک هم نکردم.»
شمقدری مردی بود از نسل جوانانی که در فضای آلوده و پر از فریب دوران پهلوی، دل به «سید علی خامنهای» سپرد و تا پایان دوران ریاست جمهوری، ایشان را تنها نگذاشت. او در جلسات تفسیری و معارفی آیتالله خامنهای نه فقط شنونده بود، بلکه شاگردی مشتاق در محضر استادی روشنبین بود. پیوند او با رهبر معظم انقلاب تنها یک رابطه سیاسی نبود؛ بلکه رابطهای سرشار از محبت، اعتماد و همراهی صادقانه بود. این علاقه و اخلاص او را به یاری امین برای رهبر انقلاب بدل کرد، تا جایی که رهبر انقلاب در وصف او گفتند: «اینجانب در بیش از نیم قرن آشنایی با این برادر با ایمان و پرتلاش، همواره او را در جبهه حق، به پایداری و غیرت و صدق و وفا شناخته و از او جز نیکی و مجاهدت ندیدهام. رحمت و رضوان خدا بر او باد.»
چهره حاج علی ساده بود، اما نگاهش عمقی داشت که از ایمان ریشهدار برمیخاست. در خاطراتش، صداقت و شفافیت موج میزند؛ هر جملهاش بازتاب تولد خودخواستهاش است. انسانی پرتلاش که همزمان با مبارزه علیه شاه و بهاییت، به ورزش، خودسازی، تشکیل خانواده، علماندوزی و استفاده از محضر رهبر انقلاب همت گماشت. همه این ویژگیها باعث شکلگیری روحیه صبوری، استقامت و مردانگی او شد؛ چهرهای که بعدها در میدانهای بزرگتر انقلاب و مبارزه نیز آشکار شد.
از همان سالهایی که پای شمقدری به جلسات تفسیر قرآن سیدعلی خامنهای باز شد، معتمد ایشان شد. آیتالله خامنهای نه فقط معلم، بلکه محور جمعی صمیمی بود؛ همه اقشار، از جوانان چریک تا بازاریهای مؤمن، در جلسات او حاضر میشدند و سوالات خود را مطرح میکردند. در چنین فضایی، جلسات و تجمعات ضد آمریکایی و ضد بهائیت، نور امیدی بودند؛ محلی برای شکستن سکوت و هراس مردم، جایی که دهانها باز شد و دلها با همت و مقاومت آشنا گردید.
او در سالهای پیش از انقلاب، میان فشارهای ساواک و تنگنای زندان، به فعالیتهای خود ادامه میداد. او در سلولهای اوین، در کنار دیگر مبارزان، درس مقاومت و صبر میآموخت و با حفظ قرآن و برگزاری جلسات مذهبی، سعی میکرد روحیه دوستانش را حفظ کند. حتی در شرایطی که شکنجه و بازجوییهای طولانی باعث فرسایش جسم و روح میشد، او با تدبیر و ایمان، راهی برای حفظ ارتباط با مبارزان و خانواده پیدا میکرد.
پس از آزادی، حاج علی به تهران بازگشت و دوستان و خانواده، مدیریت داراییها، خانهها و کسبوکارهایش را بر عهده گرفتند تا هنگام بازگشت به مشهد، همه چیز در نظم و امنیت باشد. در مشهد، او همزمان به فعالیتهای اقتصادی، مذهبی و آموزشی پرداخت و جلسات قرآن و کتابخوانی برای نوجوانان و جوانان برگزار میکرد، در حالی که ارتباط مخفیانه با آقای خامنهای و دیگر روحانیان مبارز را حفظ میکرد.
فعالیتهای شمقدری محدود به آموزش و اقتصاد نبود؛ او مأموریتهایی برای پشتیبانی از روحانیان و مبارزان تبعیدی داشت و مسیرهای دشوار ایرانشهر، بم، اردکان و قم را برای کمکرسانی و جمعآوری گزارشهای مربوط به شهادت آقا مصطفی طی میکرد. هر مأموریت فرصتی بود برای تقویت شبکههای مبارزاتی و حمایت از جریانهای انقلابی.
سالهای قبل از انقلاب، با تمام شکنجهها، تبعیدها و شهادتها، عرصهای بود که شمقدری در آن تجربه و مهارت جمعآوری کرد؛ او یاد گرفت که مبارزه تنها در میدان آشکار رخ نمیدهد، بلکه در زندگی روزمره، مراقبت از ارزشها و همراهی با دیگران نیز جریان دارد. وی نمونهای از شخصی بود که با ایمان و پشتکار، توانست هم بر بحرانهای شخصی غلبه کند و هم در مسیر بزرگتر تاریخی، نقشی مؤثر ایفا کند.
از زبان این یار وفادار، تصویر سیّدعلی خامنهای یا همان «آقا»، جلوهای از شجاعت، تدبیر و آرامش در شرایط بحرانی دارد. شمقدری، ایشان را انسانی میبیند که حتی در زمانی که تحت تعقیب ساواک و با خطرهای جدی روبهرو بود، آرامش خود را از دست نمیدادند و با دقت و تمرکز تصمیم میگرفتند.
حاج علی از آقا خاطرات جالبی دارد؛ اینکه آقا برای مردم جاذبهای خاص داشتند و حضور ایشان در اجتماعات و مراسم مذهبی و سیاسی شور و هیجان ایجاد میکرد و سخنرانیهایشان کوتاه اما بسیار اثرگذار بود. پس از هر سخنرانی، مردم با اشتیاق دست به راهپیمایی میزدند و اعتراضات مسالمتآمیز اما پرقدرت شکل میگرفت. شمقدری میگوید که آقا همواره همراه مردم بودند، نه فقط بهعنوان یک رهبر معنوی، بلکه بهعنوان کسی که درد و دغدغههای آنان را درک میکردند و با تدبیر، مسیر حرکت آنها را هدایت میکردند.
هوشمندی و ابتکار آقا در مواجهه با مشکلات نیز برجسته بود. برای مثال، توصیه ایشان به جوانان برای تراشیدن سرهایشان تا بتوانند از سربازی فرار کنند و در فعالیتهای مبارزاتی شرکت کنند، نشاندهنده دقت و مسئولیتپذیری ایشان بود. وی با اشاره به این اقدام میگوید که آقا همواره به فکر راهحلهای عملی و مؤثر برای حمایت از مردم و پیشبرد اهداف مبارزاتی بودند.
شمقدری همچنین یادآور میشود که آقا در مواجهه با تهدیدها، هیچگاه ترس را بر خود یا دیگران غالب نمیکردند. در حوادثی که ساواک تلاش میکرد جلسهها و مراسم را به هم بریزد یا مردم را بترساند، آقا با خونسردی و تدبیر، جریان مبارزه و حضور مردم را حفظ میکردند. ایشان نمونهای از شجاعت، صبر و وفاداری به آرمانها بودند و حضوری سرنوشتساز در شکلگیری اعتراضات مردمی پیش از انقلاب داشتند.
در نگاه حاج علی، آقا ترکیبی از شجاعت، حکمت و نفوذ معنوی در میان مردم بودند. ایشان نه تنها از تهدید نمیترسیدند، بلکه الهامبخش مردم در مسیر مبارزه علیه ظلم و استبداد بودند. حضور مستمرشان در مراسم و جلسات، سخنرانیهای کوتاه و جذاب و ابتکارهای هوشمندانهاش، همه گواهی بر رهبری کارآمد و اثرگذار ایشانست. شمقدری میگوید که آقا با تدبیر و شجاعتشان، نه تنها مسیر مبارزه را روشن نگه میداشتند، بلکه اعتماد و امید مردم را تقویت میکردند و بهعنوان یک رهبر معنوی و سیاسی، نقشی تعیینکننده در پیروزی انقلاب ایفا کردند.
نویسنده در این کتاب قدمبهقدم خاطرات انقلاب را با محوریت آقای خامنهای در تبعید و در شهر مشهد پیش میبرد. حوادث اول انقلاب، ورود امام به کشور، ماجرای بنیصدر و مجروحیت آقا از حوادثی است که در این کتاب از زبان شمقدری گفته شده است. از قسمتهای جذاب این کتاب، حوادث زمان ریاست جمهوری رهبر انقلاب اسلامی و چگونگی رتق و فتق امور رئیسجمهور توسط حاج علی شمقدری است.
وی درباره آن روزها میگوید: «در جریان ترورها، انفجارها و تهدیدهای جنگی، آرامش و مدیریت آقای خامنهای مثالزدنی بود. ما شاهد انفجارهای متعدد در تهران و خطرات بمباران و حملات هوایی بودیم، اما ایشان حتی در شرایط دشوار، نظم و شجاعت خود را حفظ میکردند و من نیز همواره آماده بودم جانم را سپر ایشان کنم.» حضور در مراسم مذهبی و بازدید از مداحان، نماز جمعه و فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و امنیتی بخشی از وظایف او بود.
او که در طول این سالها، همراهی و حفاظت آیتالله خامنهای در تهران تا پیگیری اوضاع مشهد، ارتباط با انجمنهای اسلامی، نظارت بر خرید و پذیرایی مهمانان و حفاظت شخصی ایشان را انجام داده، علاوه بر اینها با مصائب شخصی نیز روبهرو بود؛ از ترور برادر و شهادت پسرش گرفته تا فوت پدرخانمش. با اینوجود، همواره انجام وظایف را بر مسائل شخصی و خانواده مقدم میدانست.
در یکسوم انتهایی کتاب نیز شمقدری خاطرات زمان ریاست جمهوری رهبر انقلاب را نقل میکند. از سفرهای خارجی ایشان میگوید که چطور با هواپیمای مردم عادی به سفر میرفتند و در طول پرواز با مسافران سلام علیک میکردند. از سرکشی به شهرها و روستاها تعریف میکند و اینکه در هر سفر چقدر میزان اقبال مردم به ایشان زیاد بوده و ایشان چگونه با سعهصدر و گشادهرویی پاسخ مردم را میدادند و اولویت کار خود را در روزهای پایانی جنگ، بازسازی شهرها و روستاهای جنگزده و رسیدگی به معیشت مردم تعریف میکنند.

نویسنده در انتهای کتاب درباره رحلت امام و عمق ناراحتی رهبر انقلاب از این حادثه آورده است: بازگشت آیتالله خامنهای از سفر چین همزمان شد با بیماری امام خمینی و بستری شدن ایشان در بیمارستان جماران. راوی (آقای شمقدری) از نگرانی شدید خود در آن روزها میگوید: شبی پراضطراب داشت و وقتی آقا از جماران بازگشتند، سیمای خسته و اندوهگینشان نشانهای از رحلت امام بود. ساعاتی بعد خبر ارتحال امام رسماً اعلام شد و کشور در غم فرو رفت.
شمقدری که از سال ۱۳۴۳ همراهشان بود، میگوید هرگز آقا را چنین شکسته و محزون ندیده بود. فردای رحلت امام، آیتالله خامنهای برای شرکت در جلسه خبرگان از ریاستجمهوری خارج شدند و عصر همان روز، خبرگان ایشان را به رهبری انتخاب کردند. با معرفی رهبری جدید، دیدارهای گسترده از سوی مردم و مسئولان آغاز شد و موجی از عشق و حمایت در کشور شکل گرفت. شمقدری این روزها را بسیار پرکار توصیف میکند: «آقا همزمان رئیسجمهور و رهبر بودند و مردم و گروهها برای بیعت و عرض تبریک صف میکشیدند.»
پس از تثبیت رهبری، پنجاه روز در بیت آقا خدمت کرد. اما به دستور ایشان به مشهد بازگشت تا دفتر ارتباطات مردمی را راهاندازی کند. آقا به او فرمودند حضورش در مشهد اهمیت دارد. اگرچه جدایی برایش سخت بود، اطاعت کرد و به مشهد رفت. در مشهد حجم کارها بسیار زیاد بود؛ نامهها و درخواستهای مردمی از شهرها و روستاهای دور و نزدیک میرسید. او گزارشها را گردآوری و به تهران میبرد، دستورات آقا را میگرفت و پیگیری میکرد. بسیاری از مشکلات مالی، جهیزیه یا مسائل قضایی مردم به دست او حلوفصل میشد. در سفرهای استانی نیز همراه رهبر بود و نامههای مردمی را جمعآوری میکرد. روایت میکند که حتی یک کودک نامهای نوشته بود و دوچرخه خواسته بود؛ آقا دستور دادند و فردا برایش تهیه شد.
روایت نیمقرن همراهی با رهبر انقلاب
- پایدارِ جبهه حق
- حیدربابایه سلام
- رمز و راز یک پیوند برادری
- برای ساخت تمدن باید جامعهای ادیب داشته باشیم
- «این را همه بدانند»
- جایگاه «رفتار تحسین آمیز»؛ چرا پیام رهبر انقلاب به کشتیگیران متفاوت بود؟
- سند یک جنایت
- قلدرِ در بند انگلیس
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مذاکره علیه مذاکره

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و چهارمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده مرسانا بهرامی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و چهار
سرمقاله
مذاکره علیه مذاکره
مذاکره را اگر گفتوگویی از موضع برابر بین دو یا چند طرف بدانیم، در این صورت، هدف آن رسیدن به نقطهای است که شامل حدّاقلهایی از منفعت برای طرفین باشد. اصولاً به همین دلیلِ درست یا غلط هم هست که مذاکره در افواه عمومی به بازی برد_برد معروف شده است. در مذاکره قرار است یک نتیجهی حدّاقلّی حاصل شود که حدّاقلهایی از منفعت طرفین در آن لحاظ شده باشد.
طرحی که بعد از جنگ دوازدهروزه به عنوان راهکاری برای خروج از وضعیت فعلی مطرح شده و مذاکره را چارهی باز شدن آن میدانند، چقدر با تعریف فوق تطابق دارد؟ طرف آمریکایی صریحاً و علناً اعلام کرده به چیزی جز غنیسازی صفر راضی نیست. بر حسب منطق او، اگر هم قرار به مذاکره است، باید خروجی مذاکرات نتیجهای باشد که مطلوب او است. در سمت دیگر، همانگونه که رهبر انقلاب در سخنان تلویزیونی سهشنبهشب خود اعلام کردند، دو دهه عمر پروندهی هستهای و فرازونشیبهای متعدّد و حتّی ترور دانشمندان هستهای کشور، همه و همه مگر برای آن نبود که کشور به این فنّاوری مهم دست پیدا کند؟ اتّفاقی که صرفاً با تکیه به توان داخلی انجام گرفت، بدون آنکه هیچ کشور خارجی در این مسیر دستگیر ایرانیان شده باشد.
پس هدف اصلی مذاکره و تعامل، تسلّط و دستیابی به این سطح از فنّاوری و حفظ آن است؛ اگر هم در این دو دهه مذاکرهای صورت گرفته، صرفاً با این فلسفه بوده است. حال، وقتی طرف آمریکایی صریحاً اعلام کرده این چرخه باید از بُن و ریشه از ایران کنده شده و ایرانیان حقّ داشتن آن را ندارند، چه فلسفه و هدفی برای مذاکره باقی میماند؟ مگر قرار نبود در مذاکره طرفین به منافع حدّاقلّی دست یابند؟ منفعت طرف ایرانی کجای این معادله است؟
دو دیگر آنکه با فرض تن دادن به خواستهی آمریکاییها و پذیرفتن غنیسازی صفر در ازای کاهش تحریمها، چه تضمینی وجود دارد با دست کشیدن ملّت ایران از این دستاورد بزرگ، طرف مقابل به شروط خود پایبند بماند و به مانند برجام یا مذاکرات پیش از جنگ دوازدهروزه، زیر میز بازی نزند؟ با چه تضمینی میتوان به طرفی اعتماد کرد که یک تفاهم بینالمللی با حضور تعدادی از کشورهای مهمّ اروپایی و شرقی را زیر پا گذاشت و به تعهّداتش پایبند نبود؟ چه تضمینی است که بعد از اِعمال محدودیّتهای هستهای به مانند آنچه در برجام اِعمال شد، طرف مقابل از تعهّدات خود شانه خالی نکند و در ادامه موضوعات دیگری را برای امتیازگیری پیش نکشد؟
آنچه امروز توسّط آمریکا و اروپا تبلیغ میشود نه یک مذاکره به معنای واقعی، بلکه یک عوامفریبی ریاکارانه است. مذاکره از نگاه آنان، در این شرایط، صرفاً نام مذاکره را به یدک میکشد؛ در باطن امّا تحقّق هدفی است که آمریکا، رژیم صهیونی و غرب در جنگ دوازدهروزه به آن نرسیدند. آنها در پی رسیدن به چیزی هستند که در جنگ موفّق به تحقّق آن نشدند.
فریبکاران ضدّمذاکرهی اروپایی و آمریکایی امروز به دنبال تحقّق هدف جنگی خود هستند، نه اینکه به یک معادله برای تحقّق منافع متقابل تن دهند؛ در پی شکستن کمر ملّتی هستند که در طیّ دوازده روز جنگ تحمیلی با حمایت همهجانبهی آمریکا و اروپا، ایستاد و تن به ذلّت نداد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
از سیمخاردار تا «سجیل»

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و سوّمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سعید رنجبر تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و سه
سرمقاله
از سیمخاردار تا «سجیل»
امروز هفته دفاع مقدّس در حالی آغاز شد که کشور یک جنگ ۱۲ روزه ترکیبی و پیچیده را با پیروزی و قدرت فوقالعاده آفندی علیه رژیم صهیونی پشت سر گذاشته است. اما ایران چطور بعد از دفاع مقدّس اول و در سالهای بین ۱۳۶۸ تا ۱۴۰۴ قدرت نظامی خود را متحول کرده و از کمبود سیمخاردار به شهرکهای زیرزمینی ناشناخته و مملو از سجّیل و فتاح و خرمشهر۴ رسیده است؟
در میانه جنگهای ترکیبی، بیش از هر چیز «ساختار فرماندهی» تعیینکننده سرنوشت ملتهاست.
تجربه سه دهه گذشته نشان میدهد که پس از رحلت امام خمینی رحمهالله، حضرت آیتالله خامنهای با نگاهی راهبردی، شاکلهای نو برای رهبری و فرماندهی نیروهای مسلح ایران بنا نهادند؛ شاکلهای که امروز در جنگ اخیر، کارآمدی خیرهکننده خود را آشکار کرده است.
نخستین گام رهبر انقلاب، ساختارمندسازی دقیق و هماهنگ نیروهای مسلح بود. ایشان با تعیین مرزهای روشن مأموریت ارتش، سپاه، فراجا و دیگر نهادهای نظامی، از تداخل وظایف جلوگیری کردند. ایجاد ستادکل نیروهای مسلح و قرارگاه خاتمالانبیاء به عنوان دو بازوی اصلی فرماندهی، امکان تصمیمگیری سریع و یکپارچه را فراهم آورد؛ سازوکاری که در شرایط جنگی اخیر، از اتلاف وقت جلوگیری و واکنش فوری ایران را ممکن ساخت.
دومین اقدام، حضور فعال و مستمر در رهبری میدانی است. رهبر انقلاب نهتنها فرماندهی کل قوا را در سطح کلان به عهده دارند، بلکه همچون یک مدیر جوان و چابک، بهطور هفتگی با فرماندهان ارتش و سپاه نشستهای تخصصی برگزار میکنند، طرحهای آفندی و پدافندی را بررسی و شخصاً تصویب مینمایند. این پیوند نزدیک، سلسلهمراتب فرماندهی را از یک ساختار تشریفاتی به یک شبکه زنده و پویا بدل کرده است.
سومین محور، توسعه تجهیزات و سلاحهای بومی است. در دوران زعامت ایشان، ایران توانست به خودکفایی چشمگیری در حوزه موشکی، پهپادی، زرهی و پدافندی دست یابد. موشکها و پهپادهای ساخت داخل که در روزهای اخیر سدهای دفاعی دشمن را درهم شکستند، محصول همین سیاست بلندمدت است.
چهارمین دستاورد، ایجاد و تقویت جبهه مقاومت است. شبکهای فراملّی که امروز به بازوی بازدارندهای نه فقط برای ایران، بلکه برای امنیت کل منطقه بدل شده است. این جبهه توانسته دست رژیم صهیونیستی را در سوریه، لبنان و دیگر نقاط کوتاه و هزینه هر ماجراجویی را بهطرز بیسابقهای افزایش دهد.
مجموع این اقدامات، به همراه یک عامل ویژه، امروز به یک «مزیّت راهبردی» برای جمهوری اسلامی تبدیل شده که آن عامل ویژه، تصمیمگیری بهموقع است. رهبر انقلاب که در میان شاگردان امام خمینی رحمهالله به همین ویژگی شهرهاند، بار دیگر نشان دادند که زمان را از دست نمیدهند. واکنش سریع و سازمانیافته ایران به حمله رژیم صهیونیستی، حاصل همین آمادگی ساختاری است.
جنگ اخیر یک بار دیگر این واقعیت را برجسته کرد که قدرت سخت بدون فرماندهی هوشمند، کارایی محدودی دارد. آنچه توانست نیروهای مسلح ایران را در آزمون بزرگ به پیروزی نزدیک کند، صرفاً سلاح یا تکنولوژی نبود، بلکه ترکیب رهبری شجاعانه، ساختار منسجم و تصمیمهای لحظهشناس بود؛ ترکیبی که امروز به عنوان سرمایهای راهبردی برای امنیت ملّی و ثبات ایران شناخته میشود.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
از مالزی تا آمریکا همه علیه اسرائیل

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و دوّمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید حامد ربانی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و دو
سرمقاله
از مالزی تا آمریکا همه علیه اسرائیل
یکی از تازهترین تعابیر رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره سرنوشت رژیم صهیونیستی، عبارت «منزویترین و منفورترین دولت دنیا» است. این گزاره نهتنها یک توصیف سیاسی، بلکه بیانگر یک روند تاریخی است که در مسیر تحقق شعار دیرینهی «محو اسرائیل» قرار دارد.
ایشان در ادامهی این موضعگیری، دو راهکار بنیادین را برای تعمیق این انزوا و قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی برشمردند: نخست، قطع روابط اقتصادی و دوم، قطع روابط سیاسی. این فراخوان در وهلهی نخست متوجه دولتها و حکومتها است و در مرحلهی بعد خطاب به مردم و نخبگان جهان قرار میگیرد.
طرح مسئلهی «محو اسرائیل» به دست مردم فلسطین، پیشینهای طولانی دارد. از زمان امام خمینی رحمهالله تاکنون، این راهبرد بارها مورد تأکید قرار گرفته است. حضرت آیتالله خامنهای نیز در تبیین این موضوع بارها تصریح کردهاند که مقصود از محو اسرائیل، حذف فیزیکی یک جمعیت یا قومیت نیست، بلکه بازگرداندن حاکمیت سرزمین فلسطین به صاحبان واقعی آن است؛ اعم از مسلمان، مسیحی یا یهودی. به بیان دیگر، فلسطینیان باید خود دولت و ساختار سیاسی خویش را برگزینند و بیگانگان و غاصبانی همچون نتانیاهو و همفکران او را از صحنه بیرون برانند.
آنچه این روزها اهمیت مضاعف یافته، ظهور تحرکات گسترده مردمی و حتی دولتی در نقاط مختلف جهان است؛ نشانههایی روشن از اینکه انزوای رژیم صهیونیستی صرفاً یک پیشبینی نظری نیست، بلکه به واقعیت میدانی بدل شده است. جوانان آمریکایی با تحریم فروشگاهها و اجبار به کنار گذاشتن محصولات صهیونیستی، فعالان ایرلندی با تخلیه قفسههای فروشگاهها، و کارگران بندر جنوا در ایتالیا با جلوگیری از صادرات ۱۴ هزار کانتینر سالانه به اسرائیل، تنها نمونههایی از این موج جهانی هستند.
در سراسر آسیا موج تنفر از اسرائیل بیش از پیش وجود دارد. تظاهرات روزانه در کشورهای و شهرها برقرار است. نمازهای جمعه اندونزی و مالزی دیگر کشورها هر هفته صحنه فریاد در حمایت از غزّه است. در اروپا، جوانان انگلیسی با تحصن و حتی تخریب ابزار تولید سلاح، کوشیدهاند مانع صدور تجهیزات کشتار جمعی به تلآویو شوند. مردم اسپانیا با بستن مسیر مسابقات ورزشی، حضور نمایندگان اسرائیل را ناکام گذاشتند. بیش از چهار هزار هنرمند، کارگردان و بازیگر نیز با پیوستن به جنبش تحریم فرهنگی علیه اسرائیل، وجههی بینالمللی این رژیم را بیش از پیش تضعیف کردهاند. در عرصهی ورزش نیز، تلاش قطر برای اخراج اسرائیل از یوفا و موضع دولت اسپانیا درباره احتمال انصراف از جام جهانی در صورت حضور اسرائیل، بُعد دیگری از این انزوا را آشکار میسازد.
این اقدامات مردمی و دولتی، بازتابی عینی از تحقق همان راهبردی است که رهبر انقلاب اسلامی آن را بارها تبیین کردهاند: قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی، چه اقتصادی و چه سیاسی. واقعیت امروز جهان نشان میدهد که اسرائیل بیش از هر زمان دیگری در موقعیتی شکننده قرار گرفته است. با تداوم این روند، امید آن میرود که آرمان دیرینهی آزادی فلسطین و پایان موجودیت رژیمی که بر پایهی اشغال و جنایت و تروریسم شکل گرفته است، به زودی به واقعیتی ملموس بدل گردد؛ واقعیتی که نهتنها خواست ملت فلسطین، بلکه مطالبهی فزایندهی افکار عمومی و بسیاری از دولتهای جهان نیز هست.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
به قول ما مشهدیها بزرگتر از دهانشان حرف میزنند
رهبرمعظم انقلاب، زورگویی مسئولان آمریکایی را ناشی از نشناختن ملت ایران و جمهوری اسلامی دانستند
حضرت آیت ا... خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، سه شنبه شب در سخنانی تلویزیونی خطاب به مردم، اتحاد و یکپارچگی مستمر ملت ایران را مشتی پولادین بر فرق دشمن خواندند و با تشریح علتِ تسلیم نشدنِ ملت غیرتمند ایران در مقابل فشار و تهدید دشمن برای صرف نظرکردن از فناوری پرفایده غنی سازی اورانیوم، تأکید کردند: مذاکره ای که آمریکا از اول نتیجۀ آن را مشخص و دیکته کند، بی فایده و پرضرر است؛ چراکه دشمن زورگو را برای تحمیل هدف های بعدی به طمع می اندازد و هیچ ضرری را هم از ما دفع نمی کند و این گونه مذاکرات را هیچ ملت باشرف و سیاستمدار خردمندی نمی پذیرد.
از استعداد جوان ایرانی، بهره برداری کنید
رهبر معظم انقلاب در ابتدای سخنانشان با شادباش آغاز ماه مهر به عنوان ماه درس و دانش و شروع حرکت میلیون ها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی، مسئولان کشور به ویژه مسئولان آموزش وپرورش، وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان را به درک ارزش و اهمیت استعداد فوق العاده جوان ایرانی و بهره برداری از این نعمت الهی توصیه مؤکّد کردند.
ایشان با اشاره به چهل مدال رنگارنگ ازجمله یازده مدال طلای دانش آموزان ایرانی در رقابت های جهانی دو ماه اخیر، گفتند: دانش آموزان ما باوجود جنگ دوازده روزه و چالش های ناشی از آن، در نجوم، رتبه اول دنیا شدند و در رشته های دیگر هم رتبه های خوب آوردند؛ همچنان که همین استعداد، باعث شد در روزهای اخیر جوانانمان در کُشتی این گونه بدرخشند و قبلا هم در والیبال و برخی رشته های دیگر افتخار بیافرینند.
حزب ا... باقی و ادامه دار است
رهبر معظم انقلاب همچنین با اشاره به سالگرد شهادت شهید سید حسن نصرا...، آن مجاهد کبیر را ثروتی عظیم برای دنیای اسلام، تشیع و لبنان برشمردند و گفتند: ثروتی که سید حسن نصرا... ایجاد کرد، ازجمله حزب ا...، باقی و دنباله دار است و نباید از این ثروت مهم در لبنان و غیرلبنان غفلت کرد.
حضرت آیت ا... خامنه ای با گرامیداشت یاد سرداران، دانشمندان و سایر شهیدان جنگ دوازده روزه، به خانواده های آنان، صمیمانه و از عمق وجود تسلیت گفتند و مطالب اصلی سخنان تلویزیونی شان با ملت را در سه محور متمرکز کردند: اهمیت اتحاد و یکپارچگی ملت ایران در جنگ دوازده روزه و حال و آینده کشور، تشریح اهمیت غنی سازی پرفایده اورانیوم و تبیین مواضع مستحکم و خردمندانه ملت و نظام در مقابل تهدیدات آمریکا.
وحدت ملت، مؤثرترین عنصر ناکامی دشمن
ایشان در تبیین اولین محور، اتحاد ملت را عامل اصلی ناامیدی دشمن در جنگ دوازده روزه دانستند و گفتند: زدن فرماندهان و برخی شخصیت های مؤثر، وسیله ای بود تا دشمن در کشور به ویژه تهران با کمک عوامل خود آشوب و اغتشاش به پا کند، اگر توانست مردم را علیه جمهوری اسلامی به خیابان ها بکشاند و با مختل کردن امور کشور، اصل نظام را هدف قرار دهد و با نقشه های بعدی، اسلام را در این سرزمین ریشه کن کند.
حضرت آیت ا... خامنه ای، مشخص شدن سریع جانشینان فرماندهان شهید و استحکام و روحیه بالاتر نیروهای مسلح و اداره کشور بر نظم و ترتیب و قاعده را از عوامل مؤثر در شکست دشمن خواندند، اما تأکید کردند ملت مؤثرترین عنصر ناکامی دشمن بود و با وحدت و انسجام، مطلقا تحت تأثیر خواسته های دشمن قرار نگرفت و خیابان ها را مملو از جمعیت کرد؛ البته علیه متجاوزان و در دفاع از جمهوری اسلامی.
ایشان با اشاره به بازخواست دشمن از عوامل خود در ایران به علت بی عرضگی و ناتوانی، افزودند: عوامل دست نشانده صهیونیزم و آمریکا پاسخ داده بودند که ما تلاش کردیم، اما مردم به ما پشت و مسئولان کشور، امور را اداره کردند.
رهبر معظم انقلاب، اتحاد و یکپارچگی ملت را عامل عقیم ماندن نقشه متجاوزان خواندند و تأکید کردند: نکته مهم این است که آن وحدتِ تعیین کننده، همچنان باقی و بسیار مؤثر است.
همه در قبال حفظ وحدت مسئول اند
ایشان با انتقاد از کسانی که با خط گرفتن از خارج می خواهند وانمود کنند که وحدت ملت مربوط به دوران جنگ بود، افزودند: برخی می گویند اختلاف نظرها به تدریج ظاهر می شود و می توان با استفاده از گسل های قومی و اختلافات سیاسی، مردم را به آشوب و اغتشاش کشاند، اما این حرف، غلطِ محض است.
حضرت آیت ا... خامنه ای با اشاره به افتخارکردن همه اقوام کشور به ایرانی بودن، گفتند: ما اختلافات سیاسی طبیعی هم داریم، اما در مقابل زورگویان، همه ملت، چه امروز و چه فردا، مانند یک مشت پولادین بر فرق دشمن فرود می آیند.
ایشان ایرانِ امروز را همان ایرانِ ۲۳ و۲۴ خرداد امسال دانستند و افزودند: آن روزها خیابان های مملو از جمعیت و شعارهای کوبنده آن ها علیه صهیونِ ملعون و آمریکای جنایتکار، نشان دهنده یکپارچگی و وحدت ملت بود که این اتحاد همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت و البته همه در حفظ و تقویت آن مسئول اند.
رهبر معظم انقلاب در بخش دوم سخنانشان با ملت، با اشاره به تکرارِ کلمه غنی سازی در فضای سیاسی و خارج گفتند: باید درک کرد که چرا این مسئله، این قدر برای دشمنان اهمیت دارد.
ایشان با دعوت از متخصصان برای تشریح ابعاد و فواید غنی سازی، گفتند: در غنی سازی، دانشمندان و متخصصان، اورانیومی را که از معادن کشور استخراج می شود، با تلاش های فنی و پیچیده و پیشرفته، به ماده بسیار باارزشِ اورانیومِ غنی شده که کاربردهای فراوانی در عرصه های مختلف و زندگی مردم دارد، تبدیل می کنند.
حضرت آیت ا... خامنه ای با اشاره به کاربردهای متنوع اورانیومِ غنی شده در کشاورزی، صنعت و مواد، محیط زیست و منابع طبیعی، بهداشت و درمان، تغذیه و پژوهش و آموزش افزودند: در تولید انرژی برق نیز استفاده از اورانیومِ غنی شده بسیار ارزان تر و بدون آلایندگی محیط زیستی است و نیروگاه های هسته ای، عمری بسیار طولانی و امتیازات متعددی دارند؛ به همین علت بسیاری از کشورهای پیشرفته از نیروگاه های هسته ای استفاده می کنند، اما سوخت نیروگاه های ما غالبا بنزین و گاز است که هزینه های زیادی دارد.
دانشمندان ما، ده ها نیرو تربیت کرده اند
رهبر معظم انقلاب در تشریح شکل گیری صنعت غنی سازی در کشور گفتند: ما این فناوری را نداشتیم و نیازهایمان را دیگران تأمین هم نمی کردند، اما با تلاش چند مدیرِ باهمت و مسئولان والامقام، از سی و چند سال قبل، شروع به حرکت کردیم و اکنون در غنی سازی سطح بالایی قرار داریم.
ایشان هدف برخی کشورها برای غنی سازی تا ۹۰درصد را ساخت سلاح هسته ای خواندند و گفتند: ما چون سلاح هسته ای نداریم و تصمیممان عدم ساخت و استفاده از این سلاح است، غنی سازی را تا ۶۰درصد بالا برده ایم که بسیار خوب است.
حضرت آیت ا... خامنه ای ایران را یکی از ۱۰ کشور دارای صنعت غنی سازی در بین بیش از دویست کشور جهان خواندند و گفتند: علاوه بر پیش بردن این فناوری پیشرفته، کار مهم دانشمندان ما، تربیت نیرو بوده است؛ به گونه ای که امروز ده ها دانشمند و استاد مبرز، صدها دانش پژوه و هزاران نیروی آموزش دیده در رشته های مرتبط با موضوع هسته ای، در حال کار و تلاش اند؛ آن وقت دشمن خیال می کند با بمباران برخی تأسیسات یا تهدید به بمباران، این فناوری در ایران از بین می رود.
تسلیم نشدیم و نخواهیم شد
ایشان با اشاره به چند دهه فشار بی نتیجه قدرت های زورگو برای تسلیم شدن ملت ایران و منصرف شدن کشور از غنی سازی تأکید کردند: تسلیم نشدیم و نخواهیم شد و در هیچ قضیه دیگری هم تسلیم فشار نمی شویم.
رهبر معظم انقلاب گفتند: آمریکایی ها قبلا می گفتند غنی سازی بالا نداشته باشید و محصولات غنی شده را به خارج از ایران منتقل کنید؛ اما اکنون این طرف آمریکایی پا را در یک کفش کرده که نباید کلا غنی سازی داشته باشید.
ایشان تأکید کردند: معنای این زورگویی آن است که این دستاورد بزرگ را که با سرمایه گذاری و تلاش بی وقفه به دست آورده اید، دود کنید و به هوا بفرستید؛ اما ملت غیرتمند ایران، این حرف را نمی پذیرد و در دهان گوینده آن می زند.
مذاکره با آمریکا، کمکی به منافع ملی نمی کند
رهبر انقلاب در بیان نکته سوم سخنانشان، با اشاره به طرح دیدگاه های متفاوت درباره مسئله «مذاکره با آمریکا» از طرف اهالی سیاست، گفتند: برخی مذاکره با آمریکا را مفید و برخی دیگر آن را مضر می دانند؛ اما آنچه را در سال های متمادی فهمیده و دیده ایم، به ملت عزیز عرض می کنم و از مسئولان و فعالان سیاسی نیز می خواهم که درخصوص این مطالب، فکر و تأمل و بر اساس آگاهی قضاوت کنند.
حضرت آیت ا... خامنه ای افزودند: ممکن است در آینده، مثلا بیست یا سی سال بعد، وضع دیگری ایجاد شود؛ اما در وضعیت کنونی، مذاکره با آمریکا کاری است بدون سود که مطلقا هیچ کمکی به منافع ملی نمی کند و هیچ ضرری را هم از کشور دفع نمی کند، بلکه ضررهای بزرگ و بعضا جبران ناپذیری درپی دارد.
ایشان در تبیین بی فایده بودن مذاکره با آمریکا گفتند: طرف آمریکایی پیشاپیش نتایج مذاکرات را از نگاه خود، معین و اعلام کرده مذاکره ای را می خواهد که نتیجه آن «تعطیل شدن فعالیت های هسته ای و غنی سازی در داخل ایران» باشد.
مذاکره دیکته شده را نمی پذیریم
رهبر معظم انقلاب، نشستن پشت میز چنین مذاکره ای را به معنای قبول دیکته، تحمیل و زورگویی طرف مقابل خواندند و افزودند: حالا او تعطیلی غنی سازی را گفته، اما معاونش چند روز قبل گفت ایران حتی موشک میان برد و کوتاه برد هم نباید داشته باشد؛ یعنی آن چنان دست ایران بسته و خالی شود که اگر مورد تعرض قرار گرفت، نتواند حتی به پایگاه آمریکایی در عراق یا جای دیگر پاسخ بدهد.
ایشان این گونه توقعات و اظهارات مسئولان آمریکایی را ناشی از نشناختن ملت ایران و جمهوری اسلامی و بی اطلاعی از فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی دانستند و گفتند: به قول ما مشهدی ها این حرف ها از دهان گوینده آن بزرگ تر است و قابل اعتنا نیست.
حضرت آیت ا... خامنه ای پس از تبیین بی فایده بودن مذاکره با آمریکا به بیان ضررهای مهم آن پرداختند و گفتند: طرف مقابل تهدید کرده است که اگر مذاکره نکنید، چنین و چنان خواهد شد؛ بنابراین قبول چنین مذاکره ای نشانه تهدیدپذیری و ترس و لرز و تسلیم ملت و کشور در مقابل تهدید است.
هیچ ملت باشرفی، مذاکره همراه با تهدید را قبول نمی کند
ایشان تسلیم دربرابر تهدید آمریکا را باعث ادامه مطالبات زورگویانه و بی انتهای او خواندند و افزودند: امروز می گویند اگر غنی سازی داشته باشید، چنین و چنان می کنیم و فردا داشتن موشک یا ارتباط داشتن یا نداشتن با فلان کشور را دستمایه تهدید و اجبار به عقب نشینی می کنند.
حضرت آیت ا... خامنه ای تأکید کردند: هیچ ملت باشرفی، مذاکره همراه با تهدید را قبول نمی کند و هیچ سیاست مدار خردمندی آن را تصدیق نمی کند.
رهبر معظم انقلاب، وعده امتیازدهی طرف مقابل درصورت پذیرش درخواست هایش را دروغ خواندند و با اشاره به تجربه برجام خاطرنشان کردند: ۱۰ سال قبل قراردادی با آمریکایی ها بستیم که بر اساس آن یک مرکز تولید هسته ای مسدود و مواد غنی شده از کشور خارج یا رقیق شود تا در ازای آن، تحریم ها رفع شود و پرونده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی به حالت عادی درآید.
آمریکا در همه چیز خلف وعده کرده است
حضرت آیت ا... خامنه ای افزودند: البته من همان زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه یک عُمر است؛ چرا آن را قبول می کنید؟ قرار شد قبول نکنند، اما قبول کردند؛ ولی به هر حال امروز که آن ۱۰ سال تمام شده، نه تنها پرونده هسته ای ما عادی نشد، بلکه مشکلات آن در شورای امنیت و آژانس بیشتر شد.
ایشان با اشاره به خلف وعده آمریکا در رفع تحریم ها، خروج آن از برجام و به تعبیر رایج پاره کردن برجام باوجود انجام شدن تعهدات ایران، گفتند: طرف مقابل این گونه است و اگر با او مذاکره و درخواست هایش را قبول کنید، باعث تسلیم و ضعف کشور و نابودی شرف ملت می شود و اگر هم نپذیرفتید، دوباره همان دعوا و تهدیدهای کنونی وجود خواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب، فراموش نکردن تجارب کشور از جمله تجربه ۱۰ سال گذشته را ضروری دانستند و افزودند: فعلا قصد طرح مسئله ای با اروپا را ندارم؛ اما طرف مقابل یعنی آمریکا در همه چیز خلف وعده کرده و دروغ می گوید، گاه وبیگاه تهدید نظامی می کند و اگر دستش برسد، شخصیت های ما همچون سردار عزیز سلیمانی را ترور یا مراکز ما را بمباران می کند. مگر می شود با چنین طرفی با اعتماد و اطمینان، مذاکره کرد و قرار گذاشت؟
علاج کشور، قوی شدن در همه زمینه هاست
حضرت آیت ا... خامنه ای تأکید کردند: مذاکره با آمریکا برای مسئله هسته ای و شاید مسائل دیگر، بن بست محض است.
ایشان البته مذاکره با آمریکا را برای رئیس جمهور فعلی آن مفید و مایه نمایش و القای کارساز بودن تهدیدهایش و نشاندن ایران پای میز مذاکره دانستند و بار دیگر گفتند: اما این مذاکره برای ما ضرر محض است و هیچ فایده ای در پی ندارد.
رهبر معظم انقلاب در پایان سخنانشان، تنهاراه علاج و پیشرفت کشور را قوی شدن در همه ابعاد نظامی، علمی، دولتی، ساختاری و سازمانی خواندند و افزودند: افراد هوشمند و صاحب نظران دلسوز باید راه های تقویت کشور را پیدا و دنبال کنند؛ چراکه در صورت قوی شدن، طرف مقابل دیگر حتی تهدید هم نمی کند.
حضرت آیت ا... خامنه ای توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار(ع) برای جلب کمک الهی را ضروری خواندند و افزودند: باید با به میدان آوردن همت ملی، کارها را پیش برد که این کار به توفیق پروردگار انجام خواهد شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
علل شروع جنگ تحمیلی و اثرات آن به روایت یک راوی دفاع مقدس
پیشرفت صنایع تسلیحاتی ریشه در دفاع مقدس دارد
جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، پیش درآمدی از اختلافات مرزی بین دو کشور ایران و عراق داشت
علیرضا محمدی
جوان آنلاین:۳۱ شهریور ۱۳۵۹ نقطه عطفی در تاریخ معاصر کشورمان به شمار میرود. شروع جنگ تحمیلی عراق بعثی علیه ایران، بزرگترین تلاش استکبار جهانی برای شکست نظام اسلامی بود که تا آن زمان رقم خورده بود. این جنگ هشتسال تمام به طول انجامید و در نهایت ایران حتی یک وجب از خاک خود را واگذار نکرد. محمود محمودی، از راویان دفاع مقدس در گفتوگو با «جوان»، به بررسی علل و عوامل جنگ تحمیلی میپردازد.
پیش درآمد جنگ
جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، پیش درآمدی از اختلافات مرزی بین دو کشور ایران و عراق داشت. اما عقبه واقعی این جنگ از زیاده خواهیهای ابرقدرتهایی، چون امریکا رقم میخورد که هیچگاه وقوع یک انقلاب مردمی را در ایران برنمیتافت. ایران دوران پهلوی متحد امریکا بود و با برچسب «ژاندارم منطقه» اهداف استکباری ایالاتمتحده را در منطقه خاورمیانه دنبال میکرد. اما با وقوع انقلاب اسلامی، نه تنها دست امریکا از منافع خود در ایران دور ماند که رویکرد ضد استکباری و ضد صهیونیستی انقلاب اسلامی، خطری برای برتری جویی امریکا در منطقه به شمار میرفت؛ لذا با نشاندادن چراغ سبز به صدام، او را تشویق به حمله به ایران کردند.
ساعات تاریخی
ظهر روز ۳۱ شهریور، ساعات و لحظات تاریخی در ایران رقم خورد. حمله ناگهانی دهها فروند جنگنده عراقی به تهران و چند شهر دیگر، زنگ آغاز جنگی را به صدا درآورد که از دل ویرانیهای آن، ایرانی ظهور کرد که قویتر از گذشته بود. هرچند جنگ تحمیلی خسارات مادی و جانی بسیاری به همراه داشت، اما وقتی ایران توانست مقابل صدام و تمامی حامیانش ایستادگی کند، خبر از پتانسیلی درونی داد که از یک پارچگی مردم ایران ذیل رهبری ولایت فقیه نشئت میگرفت. ایران نشان داد، در دل تحریمها و با مشارکت تمامی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای میتواند یک جنگ بزرگ را سالها مدیریت کرده و نهایتاً حتی یک وجب از خاک خود را واگذار نکند.
گنجینه ارزشمند
بعد از اتمام دفاع مقدس، حضرت امام یک جمله تاریخی پیرامون دفاع مقدس هشتساله مردم ایران گفتند این جمله سالها بعد در واقعیت معنا پیدا کرد. ایشان فرمودند که جنگ تحمیلی باعث شد کشور ما تا سالها از تعرض بیگانگان در امان باشد. در گذر زمان دیدیم، این فرمایش امام تا چه میزان حقیقت داشت. حماسهای که مردم ایران در جنگ خلق کردند، در نظر دیگر کشورهای جهان به آن میزان عظیم بود که باعث شد چشم طمع ابرقدرتها تا سالها از این آب و خاک دور بماند. همچنین حضرت آقا نیز در یکی از فرمایشات خود پیرامون دفاع مقدس آن را گنجینهای دانستند که تا سالها میتوان ارزشهای موجود در این دوره پرشکوه را استخراج کرد.
ریشههای دفاع مقدس
اکنون با گذشت چند دهه از شروع و اتمام دفاع مقدس، هنوز اثرات این دوران باشکوه، چون پیشرفتهای عظیم صنایع تسلیحاتی کشورمان را شاهد هستیم. موشکها و پهپادهایی که در تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، بلای جان اشغالگران قدس شدند و ضربات سختی به آنها وارد کردند، همگی ریشه در دفاع مقدس دارد. یا انسجام مردمی که در جنگ اخیر شاهد بودیم، سابقه و ریشه در دوران دفاع مقدس دارد. زمانی که مردم از جبههها پشتیبانی میکردند و فرزندان خود را به جبهه اعزام میکردند، اکنون به نوعی دیگر همان صحنهها را در دفاع مقدس ۱۲ روزه دیدیم و نهایتاً حملات دشمن ناکام ماند. در یک کلام بسیاری از داشتههای ایران امروز ما، ریشه در جنگ تحمیلی و ابتکاراتی دارد که آن روزها جوانان این کشور به منصه ظهور رساندند.
مذاکره با آمریکا بنبست محض است سودی ندارد و ضررهای جبرانناپذیر هم دارد
جای خالی یک مستند خوب(یادداشت روز)
اخبار ویژه
تکبیرهای جامانده(نکته)
«فشار بر حزبالله، التماس به آمریکا» چکیده رویکرد ژوزف عون مقابل تجاوزات اسرائیل
فروش نهادههای دامی با دو فاکتور تهدید جدی برای بازار گوشت و مرغ
آقای پزشکیان فرصت رسوا کردن آمریکا را از دست ندهید
ایران در جنگ 12 روزه، اسرائیل را در هم شکست
اعجاز انقلاب اسلامی و اکسیر جبههها (مقاله وارده)
شاهکار بلندقامتان کشورمان با پیروزی مقابل صربستان صعود مقتدرانه والیبال ایران به جمع 8 تیم برتر جهان
در وضع کنونی مذاکره با آمریکا سودی ندارد ضرری را هم دفع نمیکند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
آنان مخلصانه و گمنام به ایران و ایرانی خدمت کردند
پس از پایان دفاع مقدس حضور شهید باغبان در جبهه مقاومت اسلامی باعث شد تا او همچنان دور از زادگاهش دزفول باشد و در هر جایی که حضور داشت، هیچ نام و نشانی از او وجود نداشته باشد. به قول همرزم شهید: خلاصه زندگی او در یک کلام تعریف میشود؛ ایشان یک رزمنده مکتبی بود. یک سرباز ولایت و دین و میهن که عاشق خدمت به مردمش بود
علیرضا محمدی
جوان آنلاین: یکی از نکاتی که پس از تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی و امریکا به کشورمان رخ نشان داد، بیان و بروز نام و یاد سرداران رشیدی بود که به دلیل مسئولیتها و نوع مشاغلشان هیچ نام و نشانی از آنها وجود نداشت. این فرماندهان شهید تا در کنار ما حضور داشتند، نامی از آنها مطرح نمیشد و البته خود نیز گمنامی را میپسندیدند. گویی بهانهای، چون شهادت لازم بود تا شمهای از خدمات، سختیها و زحماتی که برای اعتلای ایران اسلامی کشیده بودند، در دوران پس از جنگ بیان شود. شهدایی، چون محمود باقری فرمانده موشکی هوافضای سپاه، محمدحسن محققی، جانشین سازمان اطلاعات سپاه، مرتضی طیب مسعود از فرماندهان هوافضای سپاه، شهید نصیر باغبان، معاون اطلاعات نیروی قدس سپاه و... از جمله این شهدا بودند.
سردار شهید محمود باقری
کابوس صهیونیستها و امریکا
شهید محمود باقری در زمان شهادت فرمانده موشکی نیروی هوافضای سپاه بود. این فرمانده رشید و یگان تحت امرش، کابوسی برای رژیم صهیونیستی و امریکا به شمار میرفتند. بعد از شهادت حاج محمود، تصاویری قدیمی از او در کنار شهدایی، چون حاج حسن طهرانیمقدم و سردار امیرعلی حاجیزاده منتشر شد که نشان میدهد؛ شهید باقری به عنوان یکی از پیشکسوتان هوافضای سپاه، از سالهای دور در این یگان حساس و تخصصی فعالیت میکرد.
او یکی از اولین فرماندهان شهید سپاه در بامداد روز ۲۳ خرداد بود. فرماندهی که موشکهای او و همرزمانش در وعده صادق ۱ و ۲ بلای جان صهیونیستها شد و اخیراً نیز انتشار تصاویر اصابت ۹ موشک سپاه به پایگاه استراتژیک تل نوف رژیم صهیونیستی نشان میدهد، شهید باقری و یارانش در این دو عملیات چه کردند و چه ضربات سختی به صهیونیستها وارد کردند.
۱۵ سال فرماندهی گمنام
نکته بارز در زندگی شهیدمحمود باقری این مسئله است که او از سال ۱۳۸۸ با حکم فرماندهی معظم کل قوا به فرماندهی موشکی هوافضای سپاه منصوب شده بود. اما در تمامی این سالها و بهرغم عملیات بزرگی که یگان موشکی سپاه در هدف قرار دادن پایگاه امریکایی عینالاسد، پایگاه گروههای جدایی طلب و تروریست در شمال عراق و سوریه و نهایتاً دو عملیات بزرگ وعده صادق ۱ و ۲ انجام داده بود، اما کمتر کسی با نام این شهید بزرگوار آشنا بود.
شهید باقری در طول ۱۵ سال تصدی این سمت، استانداردهای موشکی ایران را در سطحی بالا برد که اثرات آن در عملیات وعده صادق ۳ به وضوح نمایان شد. فرزند شهید باقری در خصوص پدر و گمنامی او گفته است: شهید باقری گرفتن بالاترین مدال نظامی کشور از دست فرمانده کل قوا را حتی به خانوادهاش نگفته بود. جز خدا و خدمت به این مردم، دنبال هیچ تبلیغ، ترفیع و تعریفی و دنبال هیچ موقعیت و منصب و منفعتی شخصی نبود.
فرزند شهید همچنین گفته است: او چنان خدایی و خالص شده بود و چنان از همه تعلقات و تمنیات دنیایی رها بود که همه خانواده در آن روزهای آخر و پیش از شروع جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، بوی شهادت را از او استشمام میکردند و به شهید شدن قریبالوقوعش یقین پیدا کرده بودند. شهادت در کنار مافوق و فرمانده ارشدش سردار سرلشکر شهید «امیرعلی حاجیزاده» و سفر کردن از این دار غرور به سرچشمه نور، اجر آن همه همت و مجاهدت بیامانش بود.
سردار شهید مرتضی طیب مسعود
مخلص مثل یک بسیجی
شهید مرتضی طیب مسعود نیز یکی از گمنامترین سرداران شهیدی است که قبل از شهادتش، حتی بسیاری از همشهریهای او در رزن همدان نیز او را نمیشناختند و از چند و، چون سمتی که در نیروی هوافضای سپاه داشت، اطلاع نداشتند.
سرداررضا میرزایی از فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس استان همدان که پس از جنگ فعالیتهای فرهنگی بسیاری در این استان انجام میدهد، در خصوص گمنامی شهید طیب مسعود بیان کرده است: به خاطر حساسیتهای شغلی این شهید گرانقدر کمتر کسی میدانست او چه کاره است و چه کاری انجام میدهد. حتی خیلی از بچههای قدیمی سپاه همدان و خود شهر رزن دقیقاً نمیدانستند، مسئولیت شهید طیب چیست. نهایتاً میدانستند در سپاه خدمت میکند. این شهید بزرگوار امین سردار حاجیزاده و امانتدار خوبی هم بود. هیچوقت بروز نمیداد چه کاری انجام میدهد. بیادعا وظایفش را انجام میداد و در عین گمنامی کار میکرد. سوریه همراه با سردار حاجیزاده رفته بود و آنجا هم مجروح شد، اما کمتر کسی متوجه مجروحیت ایشان شد. فقط خانوادهاش متوجه شدند. شاید حرفهایی که الان در مورد این شهید و مسئولیتهایش میزنیم هیچ جای دیگری بیان نشده است. ایشان وقتی شهید شد همه متوجه شدند چه مسئولیتی داشت.
من یک سربازم
غلامرضا صیفی، دایی شهید نیز گفته است: خودش میگفت یک سربازم هستم و دارم خدمتم را میکنم. یادم است چند سال قبل مدتها از او خبر نداشتیم. به روستا هم نمیآمد. یک روز خواهرم (مادر شهید) آمد و گفت: هرچه تلاش میکنیم با مرتضی تماس بگیریم موفق نمیشویم. پرسیدم مگر او کجاست که دسترسی ندارید؟ گفت سوریه است. نگو از مدتها پیش به آنجا رفته و ما اصلاً خبر نداشتیم. حدود پنج سال در سوریه بود. بعدها متوجه شدیم مجروح شده است و علت اینکه مادرش هم نمیتوانست با او ارتباط بگیرد، همین بود.
شهید نصیر باغبان
سرداری از دزفول
سردار شهید نصیر باغبان نیز از شهدای گمنام تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی و امریکا به ایران است که به محسن باقری شهرت داشت و این شهید گرانقدر بیش از آنکه در ایران شناخته شده باشد، در جبهه مقاومت اسلامی شناخته شده بود. به گونهای که حتی در شهرش دزفول نیز کمتر کسی او را میشناخت و از مسئولیتهایش با خبر بود. شهید باغبان در دوران دفاعمقدس نیز در قرارگاه برون مرزی رمضان خدمت میکرد و مأموریتهای برون مرزی او باعث شده بود حتی در جمع رزمندگان دزفولی نیز حضور نداشته باشد.
غلامعلی سخاوتی از همرزمان دوران دفاع مقدس شهید در خصوص او میگوید: شهید نصیرباغبان یک عمر در مأموریتهای خارج از کشور به سر برد. بعد از جنگ که وارد نیروی قدس شد، همچنان روند حضورش در جبهه مقاومت را حفظ کرده بود. زمان جنگ یادم است که ایشان هرگاه به دزفول میآمد، در مسجد نجفیه یا جمع دیگری که بین بچههای رزمنده تشکیل میشد، از خاطرات حضورش در کردستان عراق سخن میگفت. قرارگاه رمضان کارش عملیات برون مرزی بود. پیش میآمد رزمندگان این قرارگاه وقتی به عمق خاک دشمن در منطقه کردستان عراق یا نقاط دیگر میرفتند، ماهها همانجا میماندند و زمینه انجام یک عملیات برون مرزی یا ارتباطگیری با اکراد مخالف حکومت بعث عراق را مهیا میکردند. شهید نصیرباغبان هم از این قاعده مستثنا نبود. خاطرات ایشان از کردستان بسیار جالب بود. بعدها همین قرارگاه رمضان یکی از بخشهای تشکیل دهنده نیروی قدس سپاه شد.
عاشق خدمت به مردم
پس از پایان دفاعمقدس حضور شهید باغبان در جبهه مقاومت اسلامی باعث شد تا او همچنان دور از زادگاهش دزفول باشد و در هر جایی که حضور داشت، هیچ نام و نشانی از او وجود نداشته باشد. به قول همرزم شهید: خلاصه زندگی او در یک کلام تعریف میشود. ایشان یک رزمنده مکتبی بود. یک سرباز ولایت و دین و میهن که عاشق خدمت به مردمش بود. شهید نصیرباغبان سالها در دفاع مقدس در جبهههای مختلف جنگید. بعد از جنگ هم از افغانستان بگیر تا عراق، سوریه، لبنان و... حضور داشت. مدتی هم در کنسولگری ایران در بصره خدمت کرد. هر کاری و مأموریتی که به او محول میشد به بهترین شکل انجام میداد.
شهید حاجحسن محقق
یک عمر رزمندگی
شهید محمدحسن محققی معروف به «حاج حسن محقق» نیز از دیگر سربازان گمنام امام زمان (عج) بود که در آخرین سمت زمینیاش به عنوان جانشین اطلاعات سپاه روز ۲۵خردادماه ۱۴۰۴ در کنار سردار شهید محمد کاظمی، فرمانده سازمان اطلاعات سپاه و درپی حمله موشکی اسرائیل به شهادت رسید.
شهید محقق از قدیمیترین نیروهای اطلاعات- عملیات در دفاع مقدس بود که به گفته یکی از همرزمانش، کارهای اطلاعاتی را در اولین ماههای جنگ تحمیلی صدام علیه ایران در دشتهای ذوالفقاری آبادان شروع کرده بود. او که از ۱۷ سالگی وارد جبهههای جنگ شده بود، بهرغم مجروحیتهای متعدد، تا پایان جنگ در جبههها ماند و فرماندهی گردان و سپس تیپ حبیب از لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) را برعهده داشت.
جانباز همیشه پای کار
شهید محقق در تک سنگین و گسترده روزهای آخر جنگ عراق به ایران، به همراه نیروهای تیپ حبیب به مقابله دشمن رفت که در جریان همین زدوخوردها گلولهای کنارش منفجر و به شدت مجروح شد. در این واقعه یک پای حاج حسن از بالای زانو قطع شد و زانوی پای دیگرش هم فیکس شد؛ یعنی دیگر خم نمیشد. او سالها با یک پای قطع شده و پای دیگری که حتی نمیتوانست آن را خم کند، در میادین مختلف حضور یافت و عاقبت نیز به دست شقیترین دشمنان اسلام که همان صهیونیستها باشند به شهادت رسید.
با شهادت رفت
سردار قاسم صادقی همرزم شهید در شرح خاطرهای از او میگوید: در حج خونین سال ۶۶ من و حاج حسن به حج رفته بودیم. من در یک کاروان و ایشان هم در کاروان دیگری بود. در مراسم برائت از مشرکین که ایادی سعودی حجاج ایرانی را مورد ضرب و شتم قرار دادند، حاج حسن در صف اول بود و ایشان را طوری زده بودند که نفسش بالا نمیآمد. بچهها ایشان را حمل کردند و بردیم در کاروان آنجا نفس ایشان را احیا کردیم. من به شوخی گفتم حاج حسن بالاخره حلوایت را میخورم. ایشان گفت: نه من حلوایت را میخورم. تا این اواخر هر بار همدیگر را میدیدیم همین شوخی ردوبدل میشد. نهایتاً او با شهادت رفت و ما هنوز حسرت به دل ماندهایم.
اسلامی: تاسیسات آسیب دیده بازسازی میشوند
اعتراض بقایی به محدودیتهای آمریکا برای دیپلماتهای ایران در نیویورک
اقتصاد کشور آبدیده شده، تحریم مسئله جدیدی نیست
اخلال در «ضد اسرائیلیترین» اجلاس سازمان ملل
«گردان تخریب» مستندی که روایت جنگ را از خط مقدم فراتر میبرد
چرا قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران دیگر اهمیت سابق را ندارند؟
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
بازتاب سخنان رهبر معظم انقلاب در رسانههای جهان
سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب اسلامی با مردم ایران در رسانههای خارجی بازتاب گستردهای داشت.
جوان آنلاین: حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران سه شنبه شب در یک سخنرانی تلویزیونی با مردم ایران سخن گفتند.
رهبر انقلاب در بخشی از سخنان خود در این گفتگوی تلویزیونی با مردم افزودند: غنیسازی اورانیوم در مسائل گوناگون زندگی مردم تأثیر دارد، در مسئله کشاورزی، در تغذیه، در صنعت، در مواد، در محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد.
این سخنرانی تلویزیونی در رسانههای بین المللی انعکاس گستردهای داشت.
خبرگزاری رویترز
این خبرگزاری نوشت: آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی ایران، امروز سهشنبه اعلام کرد که مذاکرات با ایالات متحده به نفع تهران نخواهد بود و به «بنبست» خواهد رسید.
[آیت الله] خامنهای در پیامی ضبطشده، همچنین گفت که ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم «تسلیم فشارها» نخواهد شد و موضع رسمی طولانیمدت خود را تکرار کرد که ایران به سلاح هستهای نیاز ندارد و قصد تولید آن را هم ندارد.
شبکه الجزیره
شبکه الجزیره در این خصوص نوشت: [آیت الله] خامنهای گفت که غنیسازی اورانیوم را متوقف نخواهیم کرد و مذاکره با آمریکا به نفع ما نخواهد بود.
این شبکه خبری نوشت: رهبر ایران امروز سهشنبه گفت که مذاکرات با ایالات متحده به نفع تهران نخواهد بود و به «بنبست» خواهد رسید.
الجزیره در ادامه گزارش خود افزود: خامنهای در یک پیام ویدئویی ضبطشده نیز اظهار داشت که ایران در موضوع غنیسازی اورانیوم "تسلیم فشارها نخواهد شد" و بار دیگر موضع دیرینه تهران را تکرار کرد که نیازی به سلاح هستهای ندارد و قصد تولید آن را هم ندارد.
این شبکه خبری ۱۰ مورد از برجستهترین محورهای رهبر انقلاب را برشمرد و به قرار زیر نوشت: «ما در میان ۱۰ کشور جهان هستیم که فناوری غنیسازی اورانیوم را دارند.
-به سلاح هستهای نیازی نداریم و قصد تولید آن را نداریم.
-ملت ایران هرگز توقف غنیسازی اورانیوم را نخواهد پذیرفت.
-پذیرش مذاکرات به معنای پذیرش و تسلیم در برابر تهدیدهاست.
-آمریکا میخواهد ما موشک از جمله موشکهای میانبرد نداشته باشیم.
-پذیرش مذاکره تحت تهدید برای هیچ مسئول شریفی پذیرفتنی نیست.
-این آمریکا بود که از توافق هستهای خارج شد و امکان مذاکره با آنها وجود ندارد، چرا که به علت بی اعتمادی، این مذاکرات به بنبست میرسد.
-تنها راه مقابله با چالشها این است که در همه عرصهها قوی شویم.»
یورونیوز
شبکه یورونیوز نیز در پوشش سخنرانی رهبر انقلاب با مردم گزارش داد: رهبر ایران مذاکره «تحت فشار» را رد و تأکید کرد که برنامه غنیسازی صرفاً برای رفع نیازهای غیرنظامی است.
این شبکه افزود: [آیت الله] خامنه ای امروز سهشنبه، گفت که مذاکرات با ایالات متحده به نفع تهران نخواهد بود و به «بنبست» خواهد انجامید، و تأکید کرد که ایران در موضوع غنیسازی اورانیوم «تسلیم فشارها نخواهد شد». او بار دیگر تأکید کرد که غنیسازی تنها برای تأمین نیازهای کشاورزی، صنعتی، دارویی و انرژی کشور است.
در ادامه گزارش یورونیوز آمده است: رهبر ایران افزود که سطح غنیسازی به ۶۰ درصد افزایش یافته تا این نیازها را پوشش دهد و تصریح کرد ایران به دنبال دستیابی به بمب هستهای نیست.
این شبکه خبری گزارش داد: [آیت الله] خامنهای توضیح داد که مذاکره با واشنگتن در شرایط کنونی هیچ فایدهای نخواهد داشت، بلکه صرفاً به معنای «دیکته کردن خواستههای طرف مقابل» است. وی گفت آمریکا میخواهد از طریق مذاکرات، برنامه موشکی ایران را نیز محدود کند و این را «برداشت نادرست از ایران و ملت آن» دانست.
در پایان مطلب این شبکه خبری آمده است: وی همچنین به جنگ اخیر با اسرائیل اشاره کرد و گفت هدف آن ایجاد اعتراضات داخلی علیه حکومت بود، اما این طرح شکست خورد. [آیت الله] خامنهای بر «انسجام و وحدت ملت ایران» تأکید کرد و افزود: «ماجرای حزبالله ادامه دارد و نباید آن را دستکم گرفت.»
شبکه العربیه
این شبکه عربستانی نیز این سخنرانی را پوشش داد و با این تیتر نوشت: «[آیت الله] خامنهای: مذاکره با آمریکا به نفع ما نخواهد بود.»
بر اساس گزارش این شبکه، «رهبر ایران تأکید کرد که تهران نیازی به سلاح هستهای ندارد و قصد تولید آن را ندارد.»
العربیه اعلام کرد: [آیت الله سید علی] خامنهای، امروز سهشنبه گفت که مذاکرات با ایالات متحده به نفع تهران نخواهد بود و به «بنبست» خواهد رسید.
در ادامه خبر این شبکه خبری آمده است: «[آیت الله] خامنهای در پیامی ضبط شده گفت: ایران تسلیم فشارهای غربی برای توقف غنیسازی اورانیوم نخواهد شد.
وی در سخنرانیاش گفت: آمریکاییها میگویند شما نباید هیچگاه غنیسازی کنید. ما در موضوع غنیسازی اورانیوم، هرگز تسلیم فشارها نشدهایم و نخواهیم شد.
العربیه گزارش داد: رهبر ایران همچنین مذاکره مستقیم با آمریکا را رد کرد و گفت چنین گفتوگوهایی «نه تنها بیفایده است، بلکه در شرایط کنونی زیانهای بزرگی دارد که برخی از آنها جبرانناپذیر است.»
روزنامه الشرق الاوسط
این رسانه عربستانی نیز با این تیتر به پوشش این خبر پرداخت و در این باره نوشت: «[آیت الله] خامنهای: مذاکرات با آمریکا به بنبست رسیده است
این رسانه چاپ لندن نوشت: رهبر ایران امروز سهشنبه گفت مذاکرات با ایالات متحده به بنبست رسیده و به نفع تهران نخواهد بود.
الشرق الاوسط در ادامه مطلب خود افزود: رهبر ایران مذاکره مستقیم با واشنگتن را رد کرد و این موضوع احتمالاً آخرین تلاشها برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه تهران را بینتیجه خواهد گذاشت.
الشرق الاوسط اعلام کرد: [آیت الله] خامنهای در پیام ضبطشدهای که از تلویزیون رسمی پخش شد، تأکید کرد ایران در موضوع غنیسازی اورانیوم «تسلیم فشارها نخواهد شد» و بار دیگر موضع دیرینه تهران را تکرار کرد که به سلاح هستهای نیازی ندارد و قصد تولید آن را ندارد.
این روزنامه نوشت: رهبر ایران گفت: «ایالات متحده از پیش نتیجه مذاکرات را اعلام کرده است، نتیجهای که همان توقف فعالیتهای هستهای و غنیسازی است. این مذاکره نیست، بلکه دیکته و تحمیل است.»
الشرق الاوسط اعلام کرد: [آیت الله] خامنهای افزود که مذاکره با آمریکا «به بنبست رسیده است» و تصریح کرد که چنین مذاکراتی «نه تنها سودی ندارد، بلکه در شرایط کنونی خسارتهای بزرگی وارد میکند که برخی از آنها جبرانناپذیر است.»
این روزنامه نوشت: رهبر ایران تأکید کرد: «مذاکره با آمریکا در وضعیت کنونی به ضرر منافع ماست. پذیرش مذاکره تحت تهدید به معنای تسلیم در برابر فشارهاست و هیچ کشوری با عزت چنین چیزی را نمیپذیرد.»
الشرق الاوسط اعلام کرد: [آیت الله] خامنهای بار دیگر بر ادامه غنیسازی اورانیوم تأکید کرد و گفت: «ملت ایران توقف غنیسازی را نخواهد پذیرفت. ما نیازی به سلاح هستهای نداریم و قصد تولید آن را نداریم.»
این روزنامه در پایان مطلب خود نوشت: رهبر ایران تأکید کرد که «آمریکا میخواهد ما موشک نداشته باشیم، حتی موشکهای میانبرد.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات مقام معظم رهبری نقشه راه مواجهه با توطئهها است/ دفاع مقدس ۱۲ روزه، تجلی ارزشهای هشت سال جنگ بود
دبیر شورای نگهبان گفت: بیانات مقام معظم رهبری نقشه راه مواجهه با توطئههاست.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
به گزارش قدس آنلاین به نقل از پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان، آیتالله احمد جنتی در ابتدای جلسه امروز این شورا، با اشاره به بیانات شب گذشته رهبر معظم انقلاب اظهار داشت: بیانات مقام معظم رهبری الگوی کاملی از انجام تکلیف جهاد تبیین بود. سخنان ایشان نقشه راه کشور در مواجهه با توطئههای دشمنان را مشخص کرد و روش بیاثر کردن طراحیهای آنها را نیز نشان داد.
وی تاکید کرد: به کار بستن این رهنمودها در جهت قوی شدن ایران اسلامی یک وظیفه همگانی است و هر کس گزینهای غیر از قوی شدن کشور را انتخاب کند، پشیمان خواهد شد.
آیتالله جنتی بیان داشت: دشمنان مردم ایران از تمام توان خود برای متوقف کردن این ملت با اراده بهره بردهاند، اما نتیجهای جز ناکامی به دست نیاوردهاند و در آینده هم به دست نخواهند آورد.
گرامیداشت هفته دفاع مقدس
دبیر شورای نگهبان همچنین به مناسبت هفته دفاع مقدس اظهار داشت: در هفته دفاع مقدس هستیم که یادآور هشت سال رشادت و حماسهسازی مومنانه مردم سربلند ایران اسلامی است. درود میفرستیم به روان پاک شهدایی که با مقاومت و از خودگذشتگی، محاسبات قدرتهای استکباری را برهم زدند و استقلال و عزت امروز ایران مرهون مجاهدت آنان است.
وی افزود که شکلگیری سبک زندگی مجاهدانه و ایجاد وحدت و همبستگی بر محور منافع ملی، از مهمترین دستاوردهای دفاع مقدس بود و حفظ این دستاوردهای متعالی، تضمینکننده عزت و اقتدار کشور است.
آیتالله جنتی به دفاع مقدس ۱۲ روزه نیز اشاره کرد و گفت: در دفاع مقدس ۱۲ روزه، ارزشهای دفاع مقدس هشت ساله تجلی دوباره یافت و فرزندان رشید ایران در نیروهای مسلح، دشمنان انقلاب اسلامی را در رسیدن به اهدافشان ناکام گذاشتند و نشان دادند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، قویتر از گذشته، به سمت اهدافش حرکت میکند.
ضرورت علمآموزی همراه با رشد ایمانی
دبیر شورای نگهبان در پایان به آغاز سال تحصیلی جدید نیز اشاره کرد و بیان داشت: از دیروز سال تحصیلی جدید آغاز شده است و مدارس، دانشگاهها و حوزههای علمیه فعالیت خود را از سرگرفتهاند. توفیق روزافزون جامعه علمی کشورمان را از خداوند متعال مسئلت داریم و امیدواریم نظام آموزشی ما با تربیت جوانان عالم و با ایمان، زمینهساز پیشرفت و تعالی کشور شود.
وی با تأکید بر اهمیت توامان علمآموزی و رشد ایمانی گفت: علمآموزی اگر همراه با رشد ایمان و ارزشهای انسانی نباشد نمیتواند تضمینکننده سعادت جامعه بشری باشد و مناسبات ظالمانه را بر جهان حکمفرما خواهد کرد که نمونه واضح آن را در رفتار غیرانسانی رژیم نامشروع صهیونیستی با مردم غزه شاهدیم.
رهبر انقلاب با تشریح علتِ تسلیم نشدنِ ایران در مقابل تهدید دشمن برای صرف نظر کردن از فناوری پرفایده غنیسازی اورانیوم، مذاکرهای را که آمریکا از اول نتیجه آن را مشخص و دیکته کند،پرضرر دانستند
هیچ فشاری برای مذاکره با آمریکاییها بر رئیس جمهور وارد نشد/ اظهار نظر برای احزاب و جریانها آزاد است
وزیر نفت در پاسخ به قدس: ما با تحریم زندگی کردهایم/ اسنپبک خللی در فعالیت نفتکشها ایجاد نخواهد کرد
اقدام غیر قانونی آمریکا علیه هیأت ایرانی حاضر در نیویورک
هدیه ناخواسته آمریکا به ایران؛ اروپا هم غافلگیر شد
پرده برداری لاریجانی از عهدشکنی جدید اروپایی
تیر خلاص مامور آمریکا به ایران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
بازتاب بیانات امام خامنهای در رسانههای عربی؛ از موضع قاطع مقابل فشارها تا حفظ میراث شهید نصرالله
رسانههای برجسته منطقه با بازتاب گسترده سخنرانی شب گذشته امام خامنهای اعلام کردند که رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران وحدت ملت این کشور را عامل اصلی شکست توطئههای آمریکا و اسرائیل در جنگ ۱۲روزه دانسته بر عدمتسلیم مقابل فشارهای دشمن تأکید نمودند.

زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه
سخنرانی شب گذشته، سهشنبهشب، حضرت آیت الله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی که خطاب به ملت ایران انجام شد و در آن رهبر معظم انقلاب ضمن قدردانی از اتحاد و یکپارچگی مستمر مردم که دشمنان را ناامید کرد، به بیفایده و پرضرر بودن مذاکره با آمریکا اشاره نمودند، بازتابی گسترده در رسانههای عربی داشت و اغلب این رسانهها، آن بخش از سخنان امام خامنهای را که مربوط به عدم عقبنشینی ایران از غنیسازی اورانیوم بود، برجسته کردند.
ایران غنیسازی اورانیوم را رها نخواهد کرد
شبکه المیادین در پوشش سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی اعلام کرد: امام خامنهای در سخنرانی سهشنبهشب خود اظهار داشتند که ایران اورانیوم غنیشده را در زمینههای مهمی از جمله کشاورزی و زمینههای علمی بهکار میبرد. فهرست کاربرد اورانیوم غنیشده طولانی است و امروز ایران از سطح بالایی از غنیسازی برخوردار و یکی از 10 کشوری است که این فناوری را در اختیار دارد.
المیادین افزود: رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران همچنین تأکید کردند که؛ ایران از موضع خود در غنیسازی اورانیوم عقبنشینی نخواهد کرد و ملت ایران به کسانی که خواستار عقبنشینی ما از غنیسازی اورانیوم هستند، سیلی بزرگی خواهند زد. آمریکا میخواهد ایران برنامه هستهای خود را رها کند، اما ما در مورد هیچ موضوعی تسلیم نمیشویم و کوتاه نمیآییم.

این شبکه لبنانی در ادامه به آن بخش از سخنان رهبری که مربوط به بیفایده بودن مذاکره با آمریکاست اشاره و اعلام کرد که امام خامنهای فرمودند: قطعاً مذاکره با آمریکا هیچ فایدهای نخواهد داشت و نهتنها از هیچ آسیبی به کشور جلوگیری نمیکند بلکه ضررهای بیشتری نیز وارد میسازد. طرف آمریکایی نتیجه مذاکرات را از پیش تعیین کرده و گفته است که نتیجه مذاکرات را میپذیرد؛ مشروط به اینکه نتیجه آن تعطیلی و از کار انداختن برنامه هستهای ایران باشد.
وحدت ملت ایران توطئههای دشمن را شکست داد
المیادین ادامه داد: رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران تأکید کردند که آمریکا بهدنبال تحمیل دیکتههای خود به ایران است و اسم این کار مذاکره نیست. آنها میخواهند ایران کاملاً خالی از هر قدرتی باشد؛ بهطوری که نتواند در صورت هدف قرارگرفتن از خودش دفاع کند.
بر اساس این گزارش امام خامنهای در بخش دیگری از سخنان خود به تجاوز مشترک آمریکایی صهیونیستی علیه ایران اشاره کرده فرمودند: دشمن بعد از آغاز تجاوز متوجه شد که نمیتواند به اهدافش برسد هدف اصلی دشمن ایجاد ناآرامی و اختلاف در شهرهای ایران بود و تصور میکرد اگر سران کشور ما را هدف قرار دهد ناآرامی ایجاد خواهد شد اما این توطئه بهخاطر وحدت مردم ایران شکست.
ایران تسلیم فشارها در هیچ موضوعی نخواهد شد
شبکه الجزیره نیز بهنوبه خود در بازتاب سخنان شب گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، به موضع قاطع امام خامنهای در تأکید بر غنیسازی اورانیوم پرداخته اعلام کرد: آیت الله سید علی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی ایران در سخنرانی سهشنبهشب خود اعلام کردند که ایران در برابر فشار غرب برای کنار گذاشتن غنیسازی اورانیوم تسلیم نخواهد شد.

الجزیره در ادامه به صحبتهای مقام معظم رهبری در مورد توسعه برنامه هستهای ایران پرداخت؛ جایی که ایشان تأکید کردند: ما طی دهههای گذشته فعالیتهای هستهای خود را توسعه دادهایم. طرف آمریکایی به ما میگوید؛ "شما اصلاً نباید غنیسازی کنید."، اما ما میگوییم که در مورد موضوع غنیسازی اورانیوم، تسلیم هیچ فشاری نشدهایم و نخواهیم شد و در هیچ موضوع دیگری هم تسلیم نشدهایم و نخواهیم شد.
این شبکه تلویزیونی مشهور قطری در ادامه تأکید کرد که رهبر معظم انقلاب ایران اظهار داشتند: ایران به سلاح هستهای نیاز ندارد و ما تصمیم گرفتیم که از داشتن آن اجتناب کنیم، همچنین مذاکرات با آمریکا نهتنها بیفایده است، بلکه در شرایط کنونی خسارات قابلتوجهی ایجاد میکند که برخی از آنها میتوانند غیرقابل جبران باشند.
شهید نصرالله گنجی ماندگار است و داستان حزبالله پابرجاست
شبکه المنار لبنان، ابتدا آن بخش از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی را که مربوط به یاد و خاطره شهید سید حسن نصرالله بود برجسته و اعلام کرد که امام سید علی خامنهای فرمودند: شهید سید حسن نصرالله نهفقط برای شیعیان، بلکه برای کل جهان اسلام یک گنج و ثروت بزرگ بود و این ثروت همچنان ادامه دارد و داستان حزبالله همچنان پابرجاست و گنجینه حزبالله برای لبنان و غیرلبنانیها بسیار بزرگ و زیاد است.
المنار ادامه داد: رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در سخنرانی خود بهمناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس به وحدت ملت ایران در مقابله با دشمن صهیونیستی ـ آمریکایی اشاره و تأکید کردند که یک هفته بعد از آغاز تجاوز به ایران، دشمن متوجه شد که نمیتواند به اهدافش برسد و در سایه وحدت ملت ایران، نقشههای آن شکست خورده است. با وجود اختلاف نظرهای داخلی اما زمانی که صحبت از مقابله با دشمن شود، همه ایرانیها به مشتی پولادین مقابل دشمن تبدیل میگردند.

توسعه برنامه هستهای ایران با قدرت ادامه دارد
این شبکه لبنانی در ادامه، آن بخش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی ایران را که مربوط به توسعه برنامه هستهای و غنی سازی اورانیوم بود، بازتاب داده تأکید کرد: امام خامنهای به امکان استفاده از اورانیوم غنیشده در زمینههای مختلف از جمله کشاورزی، محیط زیست، برق، فناوری و پزشکی اشاره کرده توضیح دادند که ایران یکی از 10 کشوری است که فناوری غنیسازی اورانیوم را در اختیار دارد و دارای دهها دانشمند ارشد هستهای و صدها نفر دیگر است که مسیر توسعه برنامه هستهای را دنبال میکنند و هزاران نفر در این زمینه فعالیت دارند.
المنار تصریح کرد: امام خامنهای در مورد مذاکره با آمریکا هم گفتند که طرف آمریکایی نتیجه مذاکرات را از پیش تعیین کرده و نتیجهای را میپذیرد که منجر به اختلال و تعطیلی برنامه هستهای ایران شود و در وضعیت کنونی، مذاکره با آمریکا بیفایده است و نهتنها سودی ندارد؛ بلکه بسیار پرضرر خواهد بود.
ایران نیازی به سلاح هستهای ندارد و بهدنبال تولید آن نیست
وبسایت قطری العربی الجدید هم مانند بسیاری از رسانههای عربی، آن قسمت از سخنان امام خامنهای را که مربوط به عدم عقبنشینی ایران از غنیسازی اورانیوم بود، برجسته و اعلام کرد که آیت الله سید علی خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی ایران سهشنبهشب در سخنرانی خود گفتند: ایران به سلاح هستهای نیاز ندارد و بهدنبال تولید آن نیست. ما جزء 10 کشوری هستیم که قادر به غنیسازی اورانیوم هستیم و 9 کشور دیگر بمب هستهای دارند، اما ما هرگز چنین سلاحی را نداریم و نخواهیم داشت. ایران اورانیوم را تا 60 درصد غنی میکند که درصد بالایی است و برای نیازهای داخلی مهم است.
العربی الجدید همچنین به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران بر بیفایده بودن مذاکره با آمریکا اشاره و تأکید کرد که آیت الله سید علی خامنهای اظهار داشتند: مذاکره با آمریکا یک ضرر محض است و به منافع ملی ایران خدمت نمیکند.
ایشان همچنین هشدار دادند که پذیرش مذاکره تحت تهدید، ایران را در معرض باجگیری قرار میدهد و در را بهروی خواستههای بیپایان آمریکا در حوزه غنیسازی گرفته تا موشکی باز میکند.
حزبالله یک سرمایه راهبردی برای لبنانیها و غیرلبنانیها در منطقه است
این رسانه برجسته قطری همچنین به سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شهید سید حسن نصرالله نیز پرداخته اعلام کرد که آیت الله سیدعلی خامنهای به سالگرد شهادت سید حسن نصرالله اشاره و تأکید کردند که شهید نصرالله سرمایه بزرگی است که از دست نرفته است و حزبالله یک سرمایه راهبردی برای لبنانیها و غیرلبنانیها در منطقه است. ایشان همچنین از وحدت مردم ایران در طول جنگ 12روزه با اسرائیل قدردانی و اعلام کردند: وحدت ملت ایران، توطئههای دشمن را که بهدنبال ایجاد ناآرامی در کشور ما بود شکست داد.
وبسایت العهد در بازتاب سخنان امام خامنهای اعلام کرد: آیت الله العظمی امام سید علی خامنهای در سخنرانی شب گذشته خود به مقام والای شهید سید حسن نصرالله اشاره و تأکید کردند که شهید نصرالله گنجی بزرگ برای جهان اسلام بود و نهفقط برای شیعیان و این گنج ادامه دارد و داستان حزبالله ماندگار خواهد بود.
این رسانه عربی تصریح کرد که امام خامنهای با قدردانی از وحدت ملت ایران فرمودند: دشمن یک هفته بعد از آغاز تجاوز خود به ایران متوجه شد که نمیتواند به اهدافش برسد و در اجرای توطئههایش شکست خورد. ایران همان ایرانی خواهد بود که با تجاوز دشمن مقابله کرد و مردمش در حمایت از نظام اسلامی به خیابانها آمدند و این وحدت ملی ادامه دارد.
به گزارش وبسایت العهد، امام سید علی خامنهای با تأکید بر بیفایده بودن هرگونه مذاکره و گفتگو با آمریکا تأکید کردند که ایران هرگز تسلیم فشارها در هیچ زمینهای از جمله برنامه هستهای نشده و نخواهد شد و به غنیسازی اورانیوم ادامه میدهد.
ایران تسلیم دیکتههای آمریکا نمیشود
اما سخنرانی مقام معظم رهبری در رسانههای سعودی هم بازتاب زیادی داشت و شبکه العربیه آن بخش از اظهارات ایشان را که مربوط به عدم تسلیم شدن مقابل فشارهای آمریکا بود برجسته و تأکید کرد که رهبر انقلاب اسلامی ایران در سخنرانی سهشنبهشب خود اعلام کرد که ایران تسلیم فشار غرب برای کنار گذاشتن غنیسازی اورانیوم نخواهد شد و نهتنها در مورد برنامه هستهای، بلکه در هیچ زمینه دیگری تسلیم فشارها و دیکتههای آمریکا نمیشود.

این رسانه سعودی همچنین به صحبتهای مقام معظم رهبری در مورد بیفایده بودن مذاکره با آمریکا اشاره و اعلام کرد که رهبری ایران مذاکرات با آمریکا را رد کرده نهتنها آن را بیفایده دانستند، بلکه تأکید کردند که این مذاکره موجب خسارات قابلتوجهی برای ایران میشود که برخی از آنها غیر قابل جبران است.
مذاکره با آمریکا پرضرر است و هیچ خدمتی به منافع ملی ایران نمیکند
روزنامه سعودی الشرق الاوسط نیز بهنوبه خود در بازتاب سخنان امام خامنهای گزارش داد که آیت الله سید علی خامنهای، رهبری ایران در سخنرانی سهشنبهشب خود گفت که مذاکره با آمریکا به بنبست رسیده است و نهتنها به منافع ملی ایران خدمت نمیکند، بلکه به آن آسیب هم میزند.

الشرق الاوسط افزود: رهبری ایران همچنین اظهار داشتند که این کشور به موضع رسمی و همیشگی خود در عدم تولید سلاح هستهای پایبند است، اما در مورد غنیسازی اورانیوم و موضوعات دیگر تسلیم فشارها نمیشود. پذیرش مذاکره تحت تهدید بهمعنای تسلیم شدن مقابل فشارهاست و هیچ کشور شریفی آن را نمیپذیرد.
ایرانیها در مقابله با دشمنان مشتی پولادین هستند
روزنامه لبنانی الاخبار، بازتاب سخنان مقام معظم رهبری را با بیانات ایشان در مورد شهید سید حسن نصرالله آغاز و اعلام کرد که امام خامنهای در سخنرانی خود بهمناسبت هفته دفاع مقدس فرمودند: شهید سید حسن نصرالله نهفقط برای شیعیان، بلکه برای کل جهان اسلام ثروتی بزرگ بود و این ثروت ادامه دارد، همچنین حزبالله سرمایه بزرگی برای لبنان و غیرلبنانیها است و داستان آن همچنان پابرجاست.
الاخبار تصریح کرد: امام خامنهای با تأکید بر اینکه دشمن یک هفته بعد از آغاز تجاوز به ایران متوجه شد نمیتواند توطئههایش را اجرا کند، از وحدت بینظیر ملت ایران قدردانی و تأکید کردند، با وجود اختلافنظرهای داخلی که در برخی زمینهها وجود دارد اما زمانی که بحث مقابله با دشمن پیش بیاید، همه ایرانیها تبدیل به مشتی پولادین میگردند.
به گزارش این رسانه لبنانی، امام خامنهای همچنین بر موضع قاطع ایران در عدم عقبنشینی از غنیسازی اورانیوم تأکید و اعلام کردند: دشمنان، تأسیسات هستهای ما را هدف قرار دادند، اما نمیتوانند علم را از بین ببرند. ما دهها دانشمند هستهای داریم و صدها نفری که این مسیر را دنبال میکنند و هزاران نفر که در حوزه هستهای فعالیت دارند. ایران هرگز غنیسازی اورانیوم را رها نخواهد کرد و ملت ما به هر کسی که بهدنبال عقب راندن ایران از غنیسازی اورانیوم باشد، سیلی بزرگی خواهد زد.
پیامهای بیانات مقام معظم رهبری برای مخاطبان داخلی و بینالمللی
وبسایت یمنی المسیره وابسته به جنبش انصارالله نیز از دیگر رسانههای عربی بود که بیانات شب گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران را پوشش داده اعلام کرد که سخنرانی امام سید علی خامنهای پیامهای موازی برای مخاطبان داخلی و بینالمللی داشت.
بر اساس این گزارش، پیامهای بیانات مقام معظم رهبری، شامل به چالش کشیدن آمریکا و غرب با امتناع از عقبنشینی ایران از غنیسازی اورانیوم و رد مذاکره با آمریکا، تا اطمینان دادن به مردم ایران مبنی بر اینکه فشارها دستاوردهای آنها را به خطر نمیاندازد میشد. پیامهای این سخنرانی امام خامنهای همچنین شامل ادامه حمایت از حزبالله و محور مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی نیز بود.

المسیره اعلام کرد که امام خامنهای با رد گزینه مذاکره با آمریکا تأکید کردند که ایران به پیشرفت در برنامه هستهای و غنیسازی اورانیوم ادامه میدهد و تسلیم فشارها و دیکتهها نمیشود. ایشان به وحدت داخلی بزرگ مردم ایران اشاره کرده و فرمودند که وحدت ملت ایران توطئههای دشمن برای ایجاد هرجومرج در کشور ما را ناکام گذاشت و مردم ما، دشمن را ناامید کردند.
بر اساس این گزارش، امام سید علی خامنهای در سطح منطقهای هم بخشی از سخنرانی خود را به ستایش از شهید سید حسن نصرالله اختصاص داده ایشان را گنجی بزرگ توصیف و تأکید کردند داستان حزبالله همچنان ماندگار و پابرجاست.
وحدت ملت ایران عامل اصلی ناامیدی و شکست دشمن در طول جنگ 12روزه بود
وبسایت روسیا الیوم هم از دیگر رسانههای عربی بود که بیانات شب گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران را بازتاب داد و در ابتدا به موضع قاطع ایشان در عدم تسلیم شدن مقابل فشارها و دیکتههای محور آمریکایی اشاره کرد.
روسیا الیوم در این زمینه گزارش داد که آیت الله سید علی خامنهای بر عدم تسلیم شدن ایرانیها مقابل فشارهای دشمن آمریکایی ـ اسرائیلی و تهدیدات مبنی بر رهاکردن غنیسازی اورانیوم تأکید کرده گفتند که مذاکراتی که نتیجه آن از ابتدا توسط آمریکا تعیین و دیکته شود، بیفایده و بیاثر است؛ زیرا دشمن را قادر به باجگیری میکند و برای ایران بسیار پرضرر خواهد بود.

این رسانه عربی تصریح کرد که آیت الله سید علی خامنهای وحدت ملت ایران را عامل اصلی ناامیدی دشمن در طول جنگ 12روزه دانسته گفتند: دشمن تصور میکرد با هدف قراردادن سران و برخی چهرههای تأثیرگذار میتواند در ایران آشوب و ناآرامی ایجاد کند، اما مردم ایران با وحدت خود نقشههای دشمن را ناکام گذاشتند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
اظهارات مهم محسن رضایی درباره سلاح های ایرانی/ رهبری هر هفته با فرماندهان ارتش و سپاه جلسه دارند
سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۴۴۰۰۲ ۱۴۰۴/۰۷/۰۱ - ۰۶:۲۵
اقتصادنیوز: محسن رضایی گفت: فرماندهی رهبر انقلاب یک فرماندهی در خط و فعال و روزمره است. همانطور که ایشان سران سه قوه را هر هفته جلسه میگذارند، هر هفته با فرماندهان ارتش و سپاه جلسه دارند، جزئیات را بررسی میکنند، طرحها را میبینند و طرحهای آفندی و پدافندی را به تصویب میرسانند.
![]()
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، سرلشکر محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس، در گفتوگو با پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب با اشاره به هفته دفاع مقدس گفت: هفته دفاع مقدس در حقیقت هفته پیروزیهای ملت ایران بعد از ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال تاریخ شکستهای پی در پی ایران است.
سرلشکر رضایی ادامه داد: زمانی ما در ایرانی زندگی میکردیم که جغرافیای آن دو برابر امروز بود. اما طی جنگهای متوالی و شکستهای پی در پی نیمی از سرزمینهای ما از دست رفت.
اطلاعاتی تازه از جزئیات جنگ 12 روزه؛ نتانیاهو چند ساعت قبل از آغاز حمله گفت رژیم ایران باید سقوط کند/ ترامپ به نتانیاهو گفته بود «ناک اوت شان کن!»
اقتصادنیوز: در پایان هفته اول جنگ که قدرت جمهوری اسلامی برای رژیم آشکار شده است، نتانیاهو لحنش را تغییر می دهد و دیگر از قطعی بودن سرنگونی نظام حرف نمی زند اما تلاش می کند آمریکا را وادار به فروپاشی ایران کند.
وی افزود: در این جنگ میخواستند یک بار دیگر آن صحنههای تلخ تاریخی را تکرار کنند، ولی مشت محکمی به دهان آنها زده شد و تمام سرزمینهای ما حفظ شد، یعنی بخشهایی که از دست رفته بود دوباره به دست ملت ایران برگشت.
رضایی بیان کرد: سرزمین ایران همانطور که در اولین مصاحبه روز دوم جنگ ۱۲ روزه من گفتم، سرزمین گنج و شمشیر است. چون در چهارراه بینالمللی دنیا قرار دارد، همیشه به این نقطه طمع میکنند و تقریباً هر ۴۰ سال یک جنگ یا تجاوزی به مرزهای ایران صورت میگرفت.
وی در ادامه تاکید کرد: الان هم تقریباً بعد از ۳۶، ۳۷ سال دوباره همین جنگ ۱۲ روزه رخ داد.
فرمانده سابق کل سپاه تصریح کرد: تا قبل از انقلاب اسلامی، دهها جنگ و تعداد زیادی کودتا در ایران صورت میگرفت که همه داشتههای ملت ایران را میبرد و ایران را شکست میدادند، و تا سالها ایران در ناامنی، غارت و تجاوز آنها بود. اما از انقلاب اسلامی به بعد، کاملاً وضعیت برگشته است؛ یعنی دهها توطئه که به بعضی از آنها اشاره خواهم کرد، صورت گرفته ولی این بار آنها بودند که شکست خوردند و ما بودیم که داشتههایمان را حفظ و بر آن اضافه کردیم.
رضایی مطرح کرد: از ابتدای انقلاب تا کنون، 9 اقدام علیه براندازی جمهوری اسلامی صورت گرفته است، مشابه کودتاهایی که علیه مشروطه و ملی شدن نفت که موفق بودند و ما آن موقع اینها را از دست دادیم.
وی عنوان کرد: مشابه جنگ جهانی اول و دوم که ایران شکست خورده و اشغال شده بود، اما در این جنگها که بعد از انقلاب اتفاق افتاده، دشمن بود که شکست خورده و ما سرزمینهای خود را حفظ کردیم.
رضایی تاکید کرد: بنابراین این یک نقطه مهم و تحولی در امنیت و اقتدار ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: قبل از انقلاب چنین چیزی نبود، و اگر بوده، برعکس این اتفاق افتاده بود یعنی اشغال میشد و علیه انقلابات کودتا صورت میگرفت و نهضتها از دست مردم گرفته میشد.
وی در ادامه در توضیح رهبری نیروهای مسلح گفت: من میخواهم قدری توضیح بدهم چگونه نیروهای مسلح رهبری، فرماندهی و تصمیمگیری میشوند. این مهم است که مردم ما حقیقتاً بدانند. رهبر معظم انقلاب اسلامی بعد از امام با توجه به تجاربی که ما در جنگ داشتیم، چند کار کلیدی در نیروهای مسلح ایران انجام دادهاند.
رضایی افزود: اولین کاری که ایشان کردند ساختارمندی دقیق و هماهنگ بین نیروهای مسلح ایران بود. مرز میان سپاه و ارتش مشخص شده است. نیروی دریایی سپاه چه کاری باید بکند؟ نیروی دریایی ارتش چه مسئولیتی دارد؟ نیروی هوایی ارتش مسئولیتش چیست؟ هوافضا، پدافند ارتش چه کار باید انجام دهد؟
فرمانده سابق کل سپاه اظهار داشت: علاوه بر اینها، بالاسر فرماندهان ارتش و سپاه و فراجا یک ستاد کل درست کردند و یک قرارگاه عملیاتی به نام قرارگاه خاتم الانبیا تشکیل دادند که سردار رشید فرمانده آن بود و عملاً فرمانده جنگ ایشان بود. این دو بازو هستند؛ مقام معظم رهبری فرماندهان ارتش و سپاه را توسط این دو بازو در حقیقت رهبری میکنند.
رضایی ادامه داد: بنابراین فرماندهی رهبر انقلاب یک فرماندهی در خط و فعال و روزمره است. همانطور که ایشان سران سه قوه را هر هفته جلسه میگذارند، هر هفته با فرماندهان ارتش و سپاه جلسه دارند، جزئیات را بررسی میکنند، طرحها را میبینند و طرحهای آفندی و پدافندی را به تصویب میرسانند.
رضایی تصریح کرد: خدا را شکر با این سنی که الآن دارند، مانند یک جوان فعال و با حساسیت دقیق مسئولیت فرماندهان را کنترل میکنند، نظارت میکنند، گزارش میگیرند، تشویق میکنند، درجه میدهند و فرماندهان جدید را منصوب میکنند.
وی افزود: یک سلسله مراتب فعال بین رهبری و بدنه نیروهای مسلح وجود دارد که این ساختار در این جنگ به شدت به ما کمک کرد. اگر چنین ساختاری نبود، ارتش نمیدانست چه کار کند، سپاه چه کار کند و نیروهای مسلح چگونه عمل کنند و تصمیمها چگونه گرفته شود. ممکن بود چند روز طول بکشد تا اقدام کنیم.
رضایی گفت: این سامانه دفاعی و سلسله مراتب فرماندهی بعد از امام ساختارمند شده بود که توانست عکسالعمل بسیار سریع و به موقع را انجام دهد. این مسئله مؤثر بود در این دفاع.
وی خاطرنشان کرد: کار سومی که رهبر انقلاب پس از امام انجام دادند، توسعه گسترده تجهیزات و سلاحهای بومی بود. ما با موشکهای بومی خودمان دیوار دفاعی و پدافند هوایی اسرائیل را شکستیم. این موشکها، ساخت خود ایران است. پهپادها ساخت خود ما هستند. تانک میسازیم، توپخانه میسازیم.
رضایی ادامه داد: در دوران فرماندهی مقام معظم رهبری توسعه وسیعی در ساخت سلاحها، مهمات و موشکهای ایران به وجود آمد.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس عنوان کرد: کار چهارمی که ایشان انجام دادند، توسعه جبهه مقاومت به عنوان بازوی کنترلکننده ارتش اسرائیل بود، نه تنها بازدارندگی برای ایران بلکه بازدارندگی برای کشورهای منطقه.
رضایی گفت: امروز اگر سید حسن بود، اینها به قطر حمله میکردند؟ اگر سید حسن بود، اینها میتوانستند در سوریه آقای اسد را بزنند؟ یا هر روز سوریه را بمباران کنند؟
سرلشکر محسن رضایی افزود: جبهه مقاومت نه تنها امنیت ایران و منطقه را تأمین کرد بلکه نیرویی بازدارنده برای کل کشورهای منطقه شد. این هم در دوران رهبر معظم انقلاب به وجود آمد و در دوران مقام معظم رهبری یک دست بلندی برای کنترل اسرائیل به وجود آمد که تقریباً ۳۰ سال تاکنون ادامه داشته است.
وی همچنین ادامه داد: اگر بخواهم خلاصه کنم، بعد از امام مقام معظم رهبری اقداماتی در تقویت نیروهای مسلح انجام دادند که آثار آن را در این جنگ دیدیم و خود ایشان شجاعانه به صحنه آمدند، مدیریت جنگ را به دست گرفتند و ما توانستیم پیش برویم.
رضایی خاطرنشان کرد: نقش دوم مربوط به نیروهای مسلح است که در این جنگ خوب درخشیدند و من بخشی از این را توضیح میدهم.
وی یادآور شد: ویژگی بارز مقام معظم رهبری تصمیمگیری به موقع است. ایشان معروف به تصمیمگیریهای به موقعاند. نه تنها در این جنگ بلکه در حوادث گذشته نیز یکی از ویژگیهای بارز ایشان این است که به موقع تصمیم میگیرند.
رضایی افزود: ایشان زمان را از دست نمیدهند و در این جنگ بلافاصله بعد از حمله اسرائیل، تصمیم گرفتند و تصمیم را به مرحله اجرا گذاشتند.
• علت عصبانيت اين روزها از رهبر انقلاب مشرق نیوز
• حرف اصلي رهبر انقلاب در سخنراني تلويزيوني+ ويدئو | حالا اين بابا پا را توي يک کفش کرده که ايران بايد .... همشهری آنلاین
• درخواست براي ساخت سلاح هستهاي | نامه ۷۰نماينده براي تغيير دکترين دفاعي و موضوع سلاح هستهاي + متن و تصوير نامه | اسامي امضا کنندگان همشهری آنلاین
• نيروهاي مسلح آماده مقابله با تهديدات احتمالي؛ مردم نگران نباشند | معرفي دژ پولادين ايران در مقابله با دشمن همشهری آنلاین
• تير خلاص مامور آمريکا به ايران؛ بدترين اتفاق ممکن براي پزشکيان رخ داد گسترش نیوز
• اقدام غير قانوني آمريکا عليه هيأت ايراني حاضر در نيويورک اقتصاد نیوز
• تسليحات جنگي روسي در راه ايران | خريد سوخو ۳۵، ميگ ۳۵، ميگ ۲۹ و اس ۴۰۰ توسط ايران همشهری آنلاین
• هديه ناخواسته آمريکا به ايران؛ اروپا هم غافلگير شد گسترش نیوز
• ايران هرگز طرف ما نخواهد بود افکار نیوز
• پيام مهم پزشکيان در آمريکا خبرساز شد +عکس اطلاعات
• بالاخره اردوغان پشت ايران درآمد نامه نیوز
• اگر پزشکيان، ترامپ را در راهروهاي سازمان ملل ببيند، چه واکنش نشان مي دهد؟ اقتصاد نیوز
• پاسخ قطعي درباره مذاکره مستقيم ايران با آمريکا افکار نیوز
• روايت تکاندهنده سردار کوثري از پيشبيني دقيق حمله اسرائيل توسط شهيدان محقق و رشيد اطلاعات
• چراغ سبز ايران به چين در دقيقه ۹۰؛ پيام حساس به آمريکا و اروپا ارسال شد گسترش نیوز
• قطع مشکوک ميکروفون روساي جمهور در سازمان ملل حين صحبت درباره فلسطين + ويدئو همشهری آنلاین
• واکنش سياستمداران ترکيه به اظهارات تحقيرآميز روبيو عليه اردوغان خبرگزاری تسنیم
• ادعاي خبرساز ثابتي درباره اقدام خودسرانه عراقچي تازه نیوز
• ايران به مذاکرات مستقيم با آمريکا بازگردد همشهری آنلاین
• پزشکيان با ترامپ ديدار کند استيضاح ميشود! اطلاعات
• چرا پلهبرقي سازمان ملل جلوي پاي ترامپ و ملانيا از کار افتاد؟+ فيلم مشرق نیوز
• ديدار نفسگير مکرون و پزشکيان+جزئيات نامه نیوز
• انگليس آماده اجراي دستور ترامپ براي سرنگوني جنگندههاي روسيه است مشرق نیوز
• جادوي خوشبختي در خاورميانه؛ عربستان راه را به ايران نشان داد گسترش نیوز
• عمليات وعده صادق ۴ در صورت حمله، محکمتر و دقيقترخواهد بود + ويدئو همشهری آنلاین
• چه کسي پله برقي سازمان ملل را مقابل ترامپ خاموش کرد؟ خبرگزاری تسنیم
• هديه ناخواسته آمريکا به ايران؛ اروپا هم غافلگير شد گسترش نیوز
• شرط ملاقات ترامپ و پزشکيان نامه نیوز
• چراغ سبز مجلس به پزشکيان/ تغييرات بزرگ در راه است اقتصاد ایرانی
• اظهارات مهم محسن رضايي درباره سلاح هاي ايراني/ رهبري هر هفته با فرماندهان ارتش و سپاه جلسه دارند اقتصاد نیوز
• رونمايي از جديدترين سلاح ليزري/ کابوس پهپادها به ميدان آمد+ عکس اقتصاد نیوز
• جنگندههاي ميگ ۲۹ روسي وارد ايران شدند تازه نیوز
• اعلام مکان اورانيوم غني شده ۶۰ درصد مثلث آنلاین
• صندلي خالي اسرائيل در نشست سازمان ملل+ عکس اقتصاد نیوز
• اقدام آمريکا عليه ايران همزمان با سفر پزشکيان + جزئيات همشهری آنلاین
• پسر پزشکيان به پدرش در نيويورک؟ افکار نیوز
• ورود غول ژاپني به ايران ؛ انقلابي در صنعت خودروي کشور گسترش نیوز
• اقدام غير قانوني آمريکا عليه هيأت ايراني حاضر در نيويورک اقتصاد نیوز
• دهن کجي الجولاني به اسرائيل/ پيوستن سوريه به «توافقات ابراهيم» منتفي است دنیای اقتصاد
• شهادت ۱۷ مأمورپليس در حمله موشکي رژيم صهيونيستي به فرماندهي انتظامي تهران خبرگزاری تسنیم
• پزشکيان به ديدار با ترامپ واکنش نشان داد/ ترامپ و پزشکيان ديدار خواهند داشت؟ اکوایران
• اسکورت خودروي ترامپ هنگام ورود به نشست سازمان ملل | ويدئو همشهری آنلاین
• مهاجراني: همه ظرفيت ديپلماسي براي جلوگيري از فعال شدن مکانيسم ماشه به کار گرفته شده اکوایران
• اسپانيا: اگر تلآويو عليه «صمود» اقدامي کند وارد عمل ميشويم مشرق نیوز
• اعلام آماده باش براي جنگ با اسرائيل / ارتش اين کشور براي جنگ بزرگ مجهز شد اکوایران
• تلآويو فلج شد دنیای اقتصاد
• سرود ملي اين کشور داراي واژههاي فارسي است اطلاعات
• اين زن ميخواهد ترامپ را شاه کند مشرق نیوز
• فردا اول مهرماه/ دو خبر مهم و يک احتمال نامه نیوز
• چرا حمله رژيم صهيونيستي به مقر سامانه ۱۱۰ پليس ناکام ماند؟ خبرگزاری تسنیم
• دوست صميمي آمريکا دست ايران را گرفت گسترش نیوز
• هدف قرار گرفتن مسئول بلندپايه صهيونيست از زبان مشاور نخست وزير يمن مشرق نیوز
• دانمارک: خطرناکترين حمله به زيرساختهاي کشور رخ داد مشرق نیوز
• مرگ مفتي اعظم آل سعود خبرگزاری تسنیم
• پزشکيان عازم نيويورک شد/ صداي ملت ايران را به جهانيان ميرسانيم خبرگزاری تسنیم
• اختصاصي/ دفتر نتانياهو عمليات نظامي اسرائيل در قطر را لو داد خبرگزاری تسنیم
• در جنگ آينده، معلوم نيست اسرائيل باقي بماند! افکار نیوز
• مراقبت ويژه از رئيسجمهور پيش از سفر به آمريکا/ شنود صداهاي مشکوک در اطراف ساختمان قرمز در پاستور! مشرق نیوز
• رژه نيروهاي مسلح به دليل تهديدات لغو شد نامه نیوز
• اولين بيانيه مهم سپاه بعد از مکانيزم ماشه پارس نیوز
• پول هاي آمريکايي در راه ايران؛ تهران با دوست هميشگي توافق کرد گسترش نیوز
• روحاني: آنهايي که برجام را آتش ميزدند ساکت باشند/ آمريکا ٣ بار در سازمان ملل مقابل ايران شکست خورد+ فيلم دنیای اقتصاد
• پيشنهاد عراقچي از سوي اتحاديه اروپا رد شد مثلث آنلاین
• دوست صميمي آمريکا دست ايران را گرفت گسترش نیوز
• پيام قابل تامل لاريجاني افکار نیوز
• فشار به ايران با تهديد حمله نظامي؟ افکار نیوز
• جلسه هماهنگي جنگي ارتش و سپاه مثلث آنلاین
• حاجي دليگاني: طرح خروج از NPT نهايي شده و آماده ارائه به مجلس است خبرگزاری تسنیم
• نامه محرمانه عربستان به اسرائيل فاش شد تازه نیوز
• ارتش اسرائيل در حالت آمادهباش کامل مشرق نیوز
• ايران دست به کار شد / تاثير فعالسازي مکانيسم بر اقتصاد ايران ! اکوایران
• اعلام آماده باش براي جنگ با اسرائيل / ارتش اين کشور براي جنگ بزرگ مجهز شد اکوایران
• رژه نيروهاي مسلح لغو شد/ فرمانده سپاه همدان علت را توضيح داد اقتصاد نیوز
• وعده ارشدترين نظامي ايران درباره جنگ احتمالي تازه نیوز
• آمريکا مدعي شد: به رسميت شناختن کشور فلسطين نمايشي است مشرق نیوز
• ايران و چين سنگينترين قرارداد تاريخ را بستند! اقتصاد ایرانی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
درخواست برای ساخت سلاح هستهای | نامه ۷۰نماینده برای تغییر دکترین دفاعی و موضوع سلاح هستهای + متن و تصویر نامه | اسامی امضا کنندگان
بیش از ۷۰ نماینده مجلس در نامه ای به شورایعالی امنیت ملی و روسای سه قوه با اشاره به ضرورت بازنگری در دکترین دفاعی ایران تاکید کردند: بهکارگیری سلاح هستهای مصداق حرمت فتوای رهبری معظم انقلاب در سال ۱۳۸۹ بوده اما ساخت و نگهداری بهعنوان بازدارندگی بحث دیگری است.

به گزارش همشهریآنلاین، حجتالاسلام و المسلمین حسنعلی اخلاقی امیری نماینده مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی نامه ای مبنی بر تجدیدنظر در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران تهیه کرد.
این نامه که علاوه بر تهیه کننده آن، به امضای ۷۰ نماینده مجلس رسیده تاکید دارد که فتوای رهبری معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای مدظلهالعالی در سال ۱۳۸۹ مبنی بر ممنوعیت تولید و استفاده سلاح هستهای در حالی صادر شد که مجامع بینالمللی و کشورهای غربی توان کنترل حداقلی رژیم منحوس صهیونیستی را داشتند اما بهکارگیری سلاح هستهای مصداق حرمت فتوای رهبری معظم انقلاب در سال ۱۳۸۹ بوده و ساخت و نگهداری بهعنوان بازدارندگی بحث دیگری است.
متن کامل این نامه و اسامی امضاء کنندگان آن به شرح زیر است:
خطاب به شورایعالی امنیت ملی
بسمالله الرحمن الرحیم
ریاست محترم جمهوری اسلامی جناب دکتر پزشکیان زید عزه
رئیس محترم مجلس شورای اسلامی جناب دکتر قالیباف زید عزه
ریاست محترم قوه قضائیه جناب حجه الاسلام والمسلمین محسنیاژهای زید عزه
و اعضای محترم شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران زید عزه
سلامعلیکم
فتوای رهبری معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای مدظلهالعالی در سال ۱۳۸۹ مبنی بر ممنوعیت تولید و استفاده سلاح هستهای در حالی صادر شد که مجامع بینالمللی و کشورهای غربی توان کنترل حداقلی رژیم منحوس صهیونیستی را داشتند امروز این رژیم غاصب به مرز جنون رسیده و به هر کجا دست پلیدش میرسد بدون رعایت هیچ تعهد بینالمللی هجوم میآورد و مردم بی گناه را به خاک و خون میکشد.
مستحضرید تغییر موضوع و تفاوت شرایط در فقه امامیه موجب تغییر حکم خواهد شد ضمن اینکه مصلحت حفظ اسلام عزیز که امروز با حفظ نظام جمهوری اسلامی گرهخورده از واجبات مهمی است که میتوان حکم حرمت اولیه را بهعنوان حکم ثانوی تبدیل بهحکم جواز کند. برایناساس ما نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی درخواست داریم مبتنی بر آیه شریفه: « وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةࣲ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡ.....» بخاطر بازدارندگی در این دنیایی که جبهه استکبار به هیچ تعهد و قانونی پایبند نیست در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی تجدیدنظر گردد.
بهکارگیری سلاح هستهای مصداق حرمت فتوای رهبری معظم انقلاب در سال ۱۳۸۹ بوده اما ساخت و نگهداری بهعنوان بازدارندگی بحث دیگری است.
مستدعی است ازآنجاکه مصوبات آن شورا با تایید رهبری معظم انقلاب موضوعیت دارد این درخواست دراسرعوقت مطرح و نتایج کارشناسی به اطلاع مجلس شورای اسلامی رسانده شود.

اسامی نمایندگان امضاء کننده این نامه به شرح زیر است:
۱ـ حسنعلی اخلاقی
۲ـاحمد آریایی نژاد
۳ـعبد الحکیم آق ارکاکلی
۴ـمرتضی آقا تهرانی
۵ـفرشاد ابراهیم پور
۶ـنادرقلی ابراهیمی
۷ـابوالفضل ابوترابی
۸ـموسی احمدی
۹ـعلی احمدی
۱۰ـمحمدرضا احمدی سنگر
۱۱ـعلی امامی راد
۱۲ـحسین امامی راد
۱۳ـروح الله ایزدخواه
۱۴ـرحم دل بامری
۱۵ـفرهاد بشیری
۱۶ـمحمدبیات
۱۷ـعباس بیگدلی
۱۸ـعباس پاپی زاده
۱۹ـکامران پولادی
۲۰ـاکبر پولادی
۲۱ـرضا تقی پور
۲۲ـغلامرضا توکل
۲۳ـمحمد صالح جوکار
۲۴ـحسینعلی حاجی دلیگانی
۲۵ـحسن حسن نتاج
۲۶ـکمال حسین پور
۲۷ـسید اسماعیل حسینی
۲۸ـسید جواد حسینی کیا
۲۹ـمحمد خوش سیما
۳۰ـغلامرضا دهقان
۳۱ـمحمد دوست علی
۳۲ـمحمد منان رییسی
۳۳ـمحمد رستمی
۳۴ـیعقوب رضازاده
۳۵ـسمیه رفیعی
۳۶ـعبدالحسین روح الامینی
۳۷ـعلیرضا زندیان
۳۸ـسید یحیی سلیمانی
۳۹ـاسماعیل سیاوشی
۴۰ـفرامرز شاهسواری
۴۱ـغلامرضا شریعتی
۴۲ـمنصور شکر اللهی
۴۳ـرضا صدیقی
۴۴ـحسین صمصامی
۴۵ـفرهاد طهماسبی
۴۶ـمیثم ظهوریان
۴۷ـحسین عبدلی
۴۸ـحمیدرضا عزیزی
۴۹ـاحسان عظیمی راد
۵۰ـعمر علیپور
۵۱ـعلی اکبر علیزاده
۵۲ـکامران غضنفری
۵۳ـحبیب قاسمی
۵۴ـحمیدرضا گودرزی
۵۵ـزهره لاجوردی
۵۶ـبهروز محبی
۵۷ـفاطمه محمد بیگی
۵۸ـهادی محمدپور
۵۹ـمحمد طلا مظلومی
۶۰ـمحمد معتمدی زاده
۶۱ـسید محسن موسوی زاده
۶۲ـسید محمد مولوی
۶۳ـمحمد میرزایی
۶۴ـسید جلیل میرمحمدی
۶۵ـعلی اصغر نخعی راد
۶۶ـمحمد تقی نقدعلی
۶۷ـهوشنگ هادیان پور
۶۸ـعلی کرد
۶۹ـمهدی کوچک زاده
۷۰ـسید علی یزدی خواه
۷۱ـ علی آذری
- تسلیحات جنگی روسی در راه ایران | خرید سوخو ۳۵، میگ ۳۵، میگ ۲۹ و اس ۴۰۰ توسط ایران
- مذاکره سه جانبه رؤسای مجلس، شورای امنیت و عراقچی برای راهبرد مشخص ایران در مقابل اسنپ بک
- همکاری ایران و کره جنوبی در بازار کربن و انتقال فناوری مدیریت پسماندها
- تحرکات مجلس در واکنش به تهدید اسنپبک؛ ایران سر خم نمیکند
- انتظار داشتیم کره جنوبی به قطعنامه پیشنهادی خود برای لغو تحریمهای ایران رای مثبت میداد
- قالیباف: در شب حملۀ اسرائیل، غافلگیر شدیم اما از شیوۀ حمله + ویدئو
- سرلشکر سلامی: ارتش و سپاه پناهگاه مطمئن و افتخارآفرین ملت هستند
- فرمانده و امرای ارتش با فرماندهان سپاه پاسداران دیدار کردند
- عکسی متفاوت از سردار سلامی و سرلشکر موسوی در کنار هم
- هشدار صریح سردار شکارچی به اسرائیل: کوچکترین خطا با شدیدترین پاسخ ما روبهرو میشود
- ادعای بی اساس آمریکا، فرانسه و انگلیس درباره برنامه هسته ای ایران
- هشدار آمریکا به شهروندانش؛ به سوریه سفر نکنید
- وزارت خارجه آمریکا آب رفت
- بیانیه مهم وزارت خارجه آمریکا درباره آتشبس در غزه و تحولات سوریه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد





