نحوه ارتباط شیعیان با امام عسکری
از برخی روایات فهمیده می شود که در زندگی امام حسن حداقل دورانی وجود داشته که امکان دیدار مستقیم با آن بزرگوار در خانهاش نبوده است و شیعیان معمولاً در مسیری که امام به مرکز حکومت رفت و آمد می کرد، توفیق زیارت چهره آن حضرت را داشته اند. در کتاب الغیبه طوسی آمده است که در یوم النوبه (روز مراجعه امام به مرکز حکومت) شور و شعفی در میان مردم پدید می آمد و خیابانها مملوّ از جمعیت می شد. آن گاه که امام در خیابان حضور می یافت، هیاهو خاموش می شد و امام از میان مردم عبور می کرد.[۲۹] . علی بن جعفر از حلبی نقل می کند: در یکی از روزها که قرار بود امام به دار الخلافه برود، ما در عسکر به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال از طرف آن حضرت توقیعی بدین مضمون به ما رسید: ألّا یسلمنّ علیّ أحد و لا یشیر الیّ بیده و لا یؤمئ فإنّکم لا تؤمنون علی أنفسکم.[۳۰] کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا که در امان نیستید! این روایت به خوبی نشان می دهد که دستگاه خلافت تا چه حد روابط امام با شیعیانش را زیر نظر داشته و آن را کنترل می کرده است. در چنین وضعیتی امام تنها از طریق وکلا با شیعیان ارتباط داشت و آنها مسوولیت رد و بدل کردن نامه های شیعیان به امام یا وکیل ارشد آن حضرت و همچنین جمع آوری اموال مربوط به امام از تمامی مناطق شیعه نشین و رساندن آن به امام را بر عهده داشتند. عثمان بن سعید، شخصیت موجّه و شناخته شده شیعی، وکیل ارشد امام بود و همه اموال به دست او می رسید.[۳۱] فرزند او محمّد بن عثمان نیز منصب وکالت را به عهده داشت.[۳۲] احمد بن اسحاق اشعری، از عالمان بزرگ قم و از اصحاب خاص امام حسن عسکری علیه السلام وکیل آن حضرت در ناحیه قم بود.[۳۳] و از وکلای بغداد می توان به ریان بن صلت بغدادی اشعری اشاره کرد.[۳۴] وکیل آن حضرت در کوفه، ایوب بن نوح بن دراج بود[۳۵] و علی بن جعفر همانی برمکی از وکلای مکه[۳۶] و عبداللّه بن حمدویه بیهقی از وکلای حضرتش در بیهق و نیشابور بود.[۳۷] [۳۸]
موقعیت امام عسکری در سامرا
امام عسکری علیه السّلام اگرچه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی و اخلاقی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتقاد بی شائبه آنان به امام و احترام بی چون و چرای مردم از وی، شهرت فراوانی پیدا کرده بود. سعد بن عبدالله اشعری قمی از علمای معروف شیعه می گوید: در شعبان سال ۲۷۸ ق - هیجده سال پس از رحلت امام عسکری علیه السّلام - در مجلس احمد بن عبیدالله بن خاقان - که آن روزها مسئولیت خراج قم را بر عهده داشت و به آل محمد و مردم قم نیز عداوت می ورزید - نشسته بودیم. سخن از طالبیون ساکن سامرا و مذهب و موقعیت آنان در پیش حاکم به میان آمد، احمد گفت: من کسی از علویان را چون حسن بن علی عسکری علیه السّلام در سامرا ندیده و نشنیده بودم که این چنین به وقار و عفاف و زیرکی و بزرگ منشی در میان اهل بیت خود شناخته شده و پیش سلطان و بنی هاشم محترم باشد، چنان که او را بر افراد مسن حتی امراء و وزراء و منشیان نیز برتری می دادند. روزی من بالای سر پدرم ایستاده بودم؛ آن روز پدرم برای دیدار با مردم نشسته بود. یکی از حاجبان وارد شد و گفت: ابن الرضا در بیرون در ایستاده است. پدرم با صداى بلندى گفت: او را اجازه ورود بدهید و آن حضرت وارد شد... وقتى پدرم او را دید چند قدم به سوى او رفت، -کارى که ندیده بودم با کسى حتى امرا و ولات عهد انجام بدهد-. وقتى به او نزدیک شد، دست به گردنش انداخت و صورت و پیشانى او را بوسید. آنگاه دستش را گرفت و در جاى خود نشاند. پدرم خود روبروى او نشست و با وى به گفتگو پرداخت. در سخنان خود، او را با کنیه -که حاکى از احترام او بود- مورد خطاب قرار مى داد و مرتب مى گفت: پدر و مادرم فدایت... . شب هنگام نزد پدرم رفتم... و از وى پرسیدم: پدر! آن شخص که امروز آن همه اجلال و احترامش نمودى، چه کسى بود که حتى پدر و مادرت را فداى او مى کردى؟ گفت: او ابن الرضا، امام رافضیان بود؛ آنگاه ساکت شد. چند لحظه بعد سکوتش را شکست و ادامه داد: فرزندم اگر روزى خلافت از دست بنى عباس بیرون رود، در میان بنى هاشم، جز او کسى شایستگى تصدى آن را ندارد. او به خاطر فضل، صیانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نیکو، سزاوار مقام خلافت است. اگر پدر او را دیده بودى مردى بود بزرگوار، عاقل، نیکوکار و فاضل. با شنیدن این سخنان آتش خشم سرتاسر وجودم را فرا گرفت. در عین حال حس کنجکاویم براى شناختن او برانگیخته شد. از هر کس از بنى هاشم، منشیان، قضات، فقها، حتى مردم عادى که درباره اش سؤال مى کردم، او را در نزد آنان در نهایت جلالت و بزرگوارى و مقدم بر سایر افراد اهل بیت مى یافتم. همه مى گفتند: او امام رافضیان است. از آن پس اهمیت وى پیش من رو به فزونى گذاشت؛ زیرا دوست و دشمن او را به نیکى مى ستودند. ...[۳۹] این روایت با توجه به راوى آن که خود یکى از معاندان سر سخت اهل بیت بوده، موقعیت اخلاقى و اجتماعى امام را در میان عامه مردم و حتى خواص نشان مىدهد.
محدودیتها و فشارهای خلفای عباسی
خلفای عباسی معاصر امام حسن عسکری علیه السلام عبارت بودند از: متوکل (۲۳۲ تا ۲۴۶)، منتصر (۲۴۶ تا ۲۴۸)، مستعین (۲۴۸ تا ۲۵۲)، معتز (۲۵۲ تا ۲۵۵)، مهتدى (۲۵۵ تا ۲۵۶) و معتمد (۲۵۶ تا ۲۷۹). امام عسکری تحت فشارها و محدودیتهای زیادی از طرف این خلفا زندگی می کرد، چرا که در آن دوران، شیعه به صورت یک قدرت عظیم در عراق درآمده بود و این باعث می شد که خلفا احساس خطر کنند.[۴۰] روشن است که امام عسکری علیه السلام همانند سایر امامان، در صورت داشتن اختیار و آزادی، نه سامرا، بلکه مدینه را برای زندگی انتخاب می کردند. در واقع اقامت طولانی ایشان در سامرا جز نوعی بازداشت از طرف خلیفه قابل توجیه نیست. به همین جهت از امام خواسته بودند حضور خود را در سامرا، به طور مداوم به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که طبق نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دار الخلافه حاضر شود.[۴۱] . روایات زیادی نیز درباره بازداشت و زندانی شدن امام عسکری علیه السّلام وجود دارد که البته از جهاتی با یکدیگر ناسازگارند. علت این امر، افزون بر این که می تواند اشاره به تعدّد بازداشت آن حضرت باشد، اشتباه مردم در نام خلفا نیز هست. این بازداشت ها عبارت اند از: خبری درباره زندانی شدن آن حضرت در دوران مستعین (۲۴۸-۲۵۲) در دست است. صیمری در کتاب «الاوصیاء» نقل کرده است که مستعین دستور بازداشت امام عسکری علیه السّلام و آوردن وی به کوفه را به سعید حاجب داد. ابو الهیثم بن سیابه ضمن نامه ای که به امام نوشت، از این خبر اظهار نگرانی کرد. امام در جواب وی نوشتند: پس از سه روز فرجی حاصل خواهد شد. سه روز بعد، مستعین خلع شد و خطر رفع گردید.[۴۲] این خبر در منابع دیگر درباره معتز عباسی نقل شده است. معتز، دیگر خلیفه سختگیر عباسی، امام عسکری و برادرش جعفر را زندان کرده است. با توجه به شهادت امام هادی علیه السّلام در سال ۲۵۴ و امامت فرزندش، آمدن دو برادر به زندان باید در سال ۲۵۴ یا ۲۵۵ باشد. صالح بن وصیف از ایادی عباسیان که حراست امام را در زندان بر عهده داشت، از طرف برخی شخصیتهای عباسی به سختگیری بر آن حضرت و آزار وی تشویق میشد که در پاسخ آنها گفت: قد وکّلت به رجلین شرّ من قدّرت علیه فقد صارا من العباده و الصّلاه الی أمر عظیم. دو تن که آنها را بدترین مردم می دانستم بر او مأمور کردم ولی آنان چنان تحت تأثیر امام عسکری قرار گرفتند که در عبادت و نماز به حد والایی رسیدند.[۴۳] مدارکی حاکی از آن است که شخص امام در زندان به طور دائم روزه بوده اند.[۴۴] . خبری هم درباره دوران مهتدی (۲۵۵-۲۵۶) موجود است. این خلیفه مدعی بود که او «عمر بن عبد العزیزِ عباسیان است.[۴۵] ابوهاشم جعفری گفته است: در دوران مهتدی، هنگامی که در زندان بودم، امام عسکری علیه السّلام را به زندان آوردند. با کشته شدن مهتدی در سال ۲۵۶ ق. خدا جان او را از خطر مرگ رهانید؛ زیرا خلیفه قصد کشتن آن حضرت را داشت.[۴۶] . بار دیگر که امام زندانی شد، در عصر معتمد عباسی (۲۵۶-۲۷۹) بوده است. در روایتی آمده که آن حضرت در سال ۲۵۹ ق. در زندان معتمد عباسی بوده و علی بن جرین زندانبان او بوده است. او در پاسخ معتمد که درباره امام از وی سؤالاتی نموده، چنین گفته است: همواره روزها روزه دار و شبها مشغول نماز است.[۴۷]
اصحاب امام حسن عسکری
برخی از اصحاب و شاگردان ممتاز امام حسن عسکری علیه السلام عبارتند از: حسین بن اشکیب سمرقندى: نجاشى تألیفات او را بر شمرده که در میان آنها کتابى با عنوان «الرد على الزیدیة» به چشم مى خورد.[۴۸] . محمد بن خالد برقى : احمد بن محمد برقی: کتاب المحاسن وى دائرة المعارفى مشتمل بر احادیث امامان در تمامى زمینههاى مختلف معارف دینى از قبیل: اخلاق، تفسیر و جز آن بوده است. حسن بن موسى خشاب: از اصحاب امام عسکرى علیه السّلام تألیفاتى از خود باقى گذاشته که کتاب «الرد على الواقفیه» از آن جمله است. احمد بن اسحاق اشعری: او نماینده ویژه و مورد اعتماد امام عسکری علیه السلام در شهر قم بود. او وجوهات جمع آوری شده را در سفرهای متعدد به حضور امام علیه السلام تقدیم می کرد و مسائل مردم قم را نزد امام می برد و پاسخ می گرفت. احمد بن اسحاق به جز امام یازدهم، به حضور امام جواد و امام هادی علیهماالسلام نیز رسیده است و نیز جواب نامه هایی از طرف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دریافت داشته است.[۴۹] . احمد بن محمد بن مطهر: او مأمور کارهای امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ بود.[۵۰] . ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری: او از نسل جناب جعفر طیار ـ علیه السلام ـ و از بزرگان دودمان خویش و اهل بغداد بود، در خدمت ائمه ـ علیهم السلام ـ مقام و منزلتی بزرگ داشت، امام جواد و امام هادی و امام حسن عسکری ـ علیهم السلام ـ را درک کرد و در اوایل غیبت صغری از ناحیه امام عصر ـ علیه السلام ـ از وکلا و کارگزاران نیز بوده است.[۵۱] . ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی: او اهل نوبخت و بزرگ متکلیمن بغداد و بزرگ طایفه نوبختیه محسوب می شد. کتب زیادی تصنیف کرده و از جمله کتاب انوار در تواریخ ائمه اطهار علیهم السلام. ابن ندیم در کتاب الفهرست می نویسد که ابوسهل کتابهای بسیاری تألیف کرده که بعضی از آنها به خط خود اوست و درباره علم کلام و فلسفه می باشد و کتابی هم در باب امامت نوشته است و جمعی از ناقلین فلسفه مثل ابوعثمان دمشقی و اسحق و ثابت از وجود او استفاده می کردند.[۵۲] . عثمان بن سعید عَمْری: او از بزرگان اصحاب و وکلاء امام هادی و امام حسن عسکری و امام قائم ـ علیهم السلام ـ می باشد، از سن یازده سالگی در خدمت حضرت امام هادی ـ علیه السلام ـ نشو و نما یافته و رابط و واسطه میان مردم و امام هادی و امام عسکری بود و در زمان غیبت صغری توفیق پیدا نمود تا از نوّاب امام عصر ـ عجل الله تعالی فرجه ـ گردد.[۵۳]
تفسیر منسوب به امام عسکری
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری کتاب تفسیرى است که به امام عسکرى علیه السّلام نسبت داده شده و شامل تفسیر سوره حمد و قسمتى از سوره بقره است. البته این کتاب از ابتداى طرح آن در محافل علمى، از قرن چهارم تا به امروز، مورد قضاوتهاى گوناگونى قرار گرفته است. شمارى از عالمان، آن را از آثار امام دانسته و احادیثى نیز از آن نقل کردهاند. اما برخى دیگر آن را جعلی و ساختگى شمرده و آن را فاقد اعتبار علمى دانستهاند. بخشى از این قضاوتها متکى به سند کتاب است؛ زیرا دو نفر به نامهاى یوسف بن محمد بن زیاد و محمد بن سیار، اساس روایت آن هستند که افرادی مجهول می باشند و در کتب رجالی شرح حالی از آنها نیامده است. واسطه این دو و شیخ صدوق نیز، محمد بن قاسم استرآبادى است، که او نیز همانند دو راوی بلاواسطه تفسیر، توثیق نشده است، گرچه شیخ صدوق به او اعتماد داشته است.[۵۴] . البته ابن شهر آشوب نیز در کتاب معالم العلماء، تفسیری ۱۲۰ جلدی را در زمره کتابهای حسن بن خالد برقى دانسته،[۵۵] که عبارت آن چنین است: «حسن بن خالد برقى اخو محمد بن خالد، من کتبه: تفسیر العسکرى من املاء الامام علیه السلام، مائة و عشرون مجلدة». این تفسیر اکنون بر جای نمانده است.
حکمت روزه: جعفر بن محمد بن حمزه علوی از حضرت عسکری علیه السلام درباره حکمت تشریع روزه پرسش کرد و امام پاسخ داد: فرض الله تعالی الصوم لیجد الغنی مسّ الجوع فیحنو علی الفقیر...[۵۶] خداوند متعال روزه را واجب کرد تا دولتمندان، فشار گرسنگی را حس کنند و بر فقیران دل بسوزانند و آنان را دستگیری کنند... .
دوستی و دشمنی نیکان: حبّ الابرار للأبرار فضیلة للأبرار، و بغض الفجار للأبرار زین للأبرار، و بغض الأبرار للفجار خزی للفجار...[۵۷] دوستی نیکان نسبت به یکدیگر برایشان فضیلت است و بغض بدکرداران نسبت به نیکان زیور و زینت آنان است، لیکن بغض نیکان نسبت به بدکاران مایه ی خواری بدکاران است... .
دروغ کلید پلیدیها: جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِی بَیتٍ، وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْکذِب .[۵۸] همهی پلیدی ها در خانه ای گذارده شده و کلید همهی آنها دروغ قرار داده شده است.
تفکر: لَیْسَتِ العِبادةُ کثرةُ الصّیامِ و الصّلاة، و اِنَّما العبادةُ کثرَةُ التّفکُّرِ فی امرِ الله».[۵۹] عبادت، روزه و نماز بسیار نیست؛ بلکه عبادت، تفکر بسیار در امر خداوند است.
شب زنده داری: إنّ الوُصولَ الی اللهِ سفَرٌ لا یُدرَکُ إلا بامْتِطاء اللّیل .[۶۰] همانا رسیدن به خدا، سفری است که جز با مرکب قرار دادن شب شب زنده داری نمی توان به آن دست یافت.
ولادت باسعادت حضرت امام حسن عسکری(ع) 8 ربیع الثانی232 ق
امام از جوانی تحت نظر خلفای جورِ عباسی قرار داشت تا جایى که از پانزده سالگی و در زمان حیات پدر بزرگوار خویش نیز به زندان برده شد. آن امام همام، به مقتضای زمان، ...
ویژه نامه ميلاد با سعادت امام حسن عسکری عليه السلام
ابومحمد حسن بن علی(ع) یازدهمین امام شیعیان اثنی عشری و فرزند امام هادی(ع) و پدر امام زمان(ع)، مشهور به امام حسن عسکری. لقب عسکری از آن جهت به ایشان داده شده که ...
راهکار امام حسن عسکری(ع) برای حفظ دین
پس از شهادت امام هادی(ع) در سال 254هجری، امامت شیعیان به فرزند 22ساله او، امام حسن عسکری(ع) رسید. امامی مظلوم و غریب که هر چند کوتاهترین مدت ...
بررسی سیره مبارزاتی امام حسن عسکری علیه السلام
تبیین زندگی امام حسن عسکری علیهالسلام و تشریح دورهی زمانی منتهی به غیبت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف موضوع گفتوگویی است که پایگاه اطلاعرسانی ...
امام حسن عسکری (علیه السّلام) - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) (۲۳۲-۲۶۰ق)، فرزند امام هادی (علیهالسّلام)، پدر امام زمان (علیهالسّلام) و یازدهمین امام شیعیان اثنیعشری است که به مدت شش سال ...
چهل حدیث عسکری - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
حرم امامین عسکریین (ع) درسامرا - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
تصویری جدید از گنبد حرم مطهر امامین عسکریین، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) در شهر سامرای عراق را مشاهده میکنید.
ویژه نامه امام حسن عسکری علیه السلام
ویژه نامه امام حسن عسکری علیه السلام · زندگی امام حسن عسکری علیه السلام · ولادت امام حسن عسکری علیه السلام · شهادت امام حسن عسکری علیه السلام · کرامات ومعجزات امام ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم سیزدهم امام عسکری ع
ادامه مطلب را ببينيد
مدایح امام عسکری علیه السّلام
امشب كه شب ولادت و میلا د است - این شامِ مبارکِ مبا ركبا د است
شا د است دل امامِ هادی امشب - هم قلبِ امامِ مهدیِ ما شا د است
***
آن مَه كه زهرنقص بری میبا شد - اولا یق تا جِ سروری میبا شد
گرشهرِ مدینه شددراین شب روشن - ازنوراما م عسكری میبا شد
***
خورشید سپهررهبری آمده است - احیا گرِ فِقهِ جعفری آمده است
تبریك به هادی همه گوئیم امشب - زیرا که اما م عسكری آمده است
***
فرزند نقی اما مِ مارهبرِ ماست - درهردوجها ن سیدوهم سرورماست
اویازدهمین اخترتا با ن ولاست - او دردوجهان شفیعِ ما یاورِ ماست
***
زمین رابس سروری باشد امشب - زمان راطاقِ نوری باشد امشب
مدینه درسرورو نورباشد - که یک زیبا پسر میآرد امشب
***
خوشا دلی که بُوَد داغ از غمِ تو - خوشا گلی که گرفته است ماتم تو
دلِ هزار سلیمان اسیرغم باشد - سلام برتو و هم مهدی مکرّم تو
***
عسکری حجت یزدان آمد
غنچه خندید که گل وا شده است - باغِ گل از گل طاها شده است
امشب آن حامیِ ایمان آمد - عسکری حجّت یزدان آمد
جشن و شور است و سروری درخاک - نور باران ز زمین تا افلاک
یوسف است اینکه به کنعان آمد - عسکری حجّت یزدان آمد
قدسیان عطر طرب می پاشند - همگیشان زطرب بشّاشند
عرش تافرش چراغان آمد - عسکری حجت یزدان آمد
دین حق محکم از آن عترتِ اوست - عطرِ دین از اثر دولت اوست
یازدهم حامی قرآن آمد - عسگری حجت یزدان آمد
اهل دل جمله مناجات کنید - رو به آن قاضی حاجات کنید
امشب آن آیتِ غفران آمد - عسگری حجت یزدان آمد
اندر این شب همگی شاد شوید – همه ازقید غم آزاد شوید
باقری آن مَهِ تابان آمد - عسگری حجت یزدان آمد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم سیزدهم امام عسکری ع
ادامه مطلب را ببينيد
سخنگوی سپاه: حمله اسرائیل به ایران با چراغ سبز آمریکا آغاز شد/ در برابر قدرتمان دوام نیاوردند
سخنگوی سپاه پاسداران با اشاره به جنگ اخیر و ویژگیهای آن گفت: جنگ اخیر ترکیبی از جنگ موشکی، هوایی و جنگاورانه بود که با چراغ سبز آمریکا آغاز و با ورود مستقیم آنها خاتمه یافت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد، سردار نائینی در جمع بسیجیان مرکز صدا و سیمای خراسان رضوی اظهار داشت: عملکرد رسانه ملی در طول جنگ تمامعیار، به گونهای بود که حتی یک لحظه صدا و تصویر نظام اسلامی در رسانه قطع نشد و این یک دستاورد بزرگ است.
بیشتر بخوانید
قالیباف: امام خامنهای جنگ 12 روزه را فرماندهی کردند
وی افزود: دشمن در جنگ تمامعیار با برنامهریزی دقیق و حملات گسترده به فرماندهان، رادارها، سایتهای موشکی و پدافند کشور قصد داشت قدرت تهاجمی و دفاعی ما را از کار بیندازد، اما با هوشمندی و فرماندهی رهبر معظم انقلاب و استحکام نظام، این نقشهها نقش بر آب شد.
سردار نائینی با اشاره به جنگ اخیر و ویژگیهای آن گفت: جنگ اخیر ترکیبی از جنگ موشکی، هوایی و جنگاورانه بود که با چراغ سبز آمریکا آغاز و با ورود مستقیم آنها خاتمه یافت.
سخنگوی سپاه پاسداران گفت: دشمن حتی با وجود داشتن تکنولوژی در پدافند و نیروی هوایی، نتوانست در برابر قدرت و تابآوری جمهوری اسلامی دوام بیاورد.
سخنگوی سپاه پاسداران تأکید کرد: رسانه ملی با حفظ روحیه رزمندگان و مردم، نقش کلیدی در مقابله با عملیات روانی دشمن داشت و در حفظ تابآوری ملی، همگام با میدان نظامی، عمل کرد و لحظه به لحظه آماده مقابله بود.
وی اظهار کرد: دشمن در جنگ شناختی خود شکست خورده و با عملیات روانی طولانیمدت قصد دارد روحیه مردم و ساختار فرماندهی را تضعیف کند، اما این توهم و باور دشمن را مردم با ایمان، اتحاد و رهبری مقتدر خنثی کردند.
سردار نائینی در پایان با اشاره به شرایط فعلی کشور گفت: جنگ نظامی پایان یافته اما جنگ شناختی و روانی دشمن ادامه دارد و دشمن تلاش میکند با تولید روایتهای غلط، ثبات سیاسی و انسجام ملی را بشکند اما با هوشیاری و اتحاد مردم این تهدید نیز خنثی خواهد شد.
• ترامپ فرمان حمله صادر کرد نامه نیوز
• بمب خبري؛ ۲ هزار تريليون تومان از شرق وارد ايران شد گسترش نیوز
• رسما اعلام شد: لغو دائمي تحريمها از ۲۶ مهر نامه نیوز
• اولين تصاوير ابرجاسوس رژيم صهيونيستي در ايران اطلاعات
• سخنگوي سپاه: حمله اسرائيل به ايران با چراغ سبز آمريکا آغاز شد/ در برابر قدرتمان دوام نياوردند خبرگزاری تسنیم
• شهادت محمد السنوار تاييد شد افکار نیوز
• مقام ارشد اسرائيلي : مغرور نشويم ايران يک قدرت است مثلث آنلاین
• وعده جديد ترامپ به خاورميانه؛ کابوس بيبي در راه است؟ اکوایران
• ماجراي هتل ۱۵ طبقه شوراي نگهبان در مشهد چيست؟/ شوراي نگهبان واکنش نشان داد اقتصاد نیوز
• هديه شيرين چين به ايران؛ دوست قديمي حسابي از خجالت آمريکا درآمد گسترش نیوز
• جنگ مستقيم «آمريکا با ايران» ؛ معادله شکست خورد همشهری آنلاین
• توئيت خبرنگار آمريکايي درباره مذاکرات ايران و آمريکا/ ويتکاف بعد از هر دوره مذاکره موضع کاملا جديدي مي گرفت دنیای اقتصاد
• پزشکيان کار را تمام کرد/ بساط ريخت و پاشها جمع شد اقتصاد آنلاین
• خبر فوري شبانه از جنگ مجدد ايران و اسرائيل افکار نیوز
• جاسوس معتمد رژيم صهيونيستي در ايران به دار مجازات آويخته شد/ ۹ سفر خارجي و ۶۳ ملاقات محرمانه بهمن چوبي با افسران موساد مشرق نیوز
• آقاي پزشکيان استعفا ميکنيم يا توضيح ميدهيد؟ اطلاعات
• يک سوال مهم/ آيا تمام تحريمهاي ايران در ۲۶ مهر لغو خواهند شد؟ افکار نیوز
• تمام افرادي که همراه با سيد حسن نصرالله به شهادت رسيدند+ عکس مشرق نیوز
• توضيح وزير دفاع پاکستان درباره جنجال تصوير منتشر شده از وي در سازمان ملل خبرگزاری تسنیم
• کدام فرماندهان با سقوط هواپيما C-۱٣۰ هرکولس ارتش در کهريزک شهيد شدند + ويدئو همشهری آنلاین
• جاسوس اسرائيل اعدام شد | بهمن چوبي کيست ؟ پارس نیوز
• پيام محرمانه رييس ارتش اسرائيل به نتانياهو: هشدار مهم در مورد جنگ اکوایران
• کره جنوبي: نميتوانيم ۳۵۰ ميليارد دلار به آمريکا بدهيم دنیای اقتصاد
• شرط مهم ايران براي مذاکره با آمريکا | پزشکيان: ما آمادهايم آمريکا در ايران سرمايهگذاري کند | سوال مشکوک از پزشکيان: اورانيوم غني سازي شده کجاست؟ همشهری آنلاین
• پرسش مهم از سفير چين در تهران؛ پاسخ مهمتر سفير همشهری آنلاین
• پيام محرمانه ارتش اسرائيل به نتانياهو جنجالبرانگيز شد مشرق نیوز
• عکس/ تشييع پيکر همسر آيت الله سيستاني در کربلاي معلي مشرق نیوز
• پزشکيان کار را تمام کرد/ بساط ريخت و پاشها جمع شد اقتصاد آنلاین
• عکس جالب از پزشکيان در هواپيما در راه بازگشت از نيويورک افکار نیوز
• اسماعيل کوثري: اگر اقدامي عليه کشتيهاي نفتي و تجاري ما انجام شود، ما هم متقابلا قطعا اين کار را خواهيم کرد اکوایران
• فعال رسانهاي آمريکايي: پزشکيان به ويتکاف حمله کرد و گفت شياد است! همشهری آنلاین
• استيضاح ۴ وزير دولت کليد خورد + اسامي نامه نیوز
• خبر فوري از مجلس درباره خروج از NPT رسيد اطلاعات
• همه تلاشمان را کرديم اما زور اسرائيليها بيشتر بود! اطلاعات
• حرفهاي معنادار لاوروف درباره ايران/فيلم افکار نیوز
• درخواست مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا از ايران مثلث آنلاین
• واکنش کره جنوبي به بازگشت تحريم هاي سازمان ملل عليه ايران دنیای اقتصاد
• عکسي کمياب از حضور هبر انقلاب در جمع نيروهاي موشکي سپاه اقتصاد نیوز
• قانون بازنشستگي ۱۴۰۴/ بعد از فوت بازنشسته مستمري به چه کسي ميرسد؟ اقتصاد ایرانی
• در دو نقطه از اصفهان صداهاي انفجار شنيده ميشود همشهری آنلاین
• اين درگيري پاياني ندارد؛ حمله اسرائيل قريبالوقوع است؟ تازه نیوز
• قاليباف: تصميمات مهمي در جلسه غيرعلني گرفته شد مشرق نیوز
• لاريجاني:آمريکا زماني که از جنگ خسته شد، بيايد مذاکره کند +ويديو اطلاعات
• تصميمات جديد ترامپ در راه است اکوایران
• دستگيري عامل بمبگذاري در آموزش و پرورش آذربايجان غربي همشهری آنلاین
• بيانيه وزارت خارجه روسيه درباره اسنپبک/ قطعنامه ۲۲۳۱ همچنان معتبر است دنیای اقتصاد
• واکنش ايران به ادعاهاي شوراي همکاري خليج فارس و انگليس/ بيانيههاي سياسي هيچ تغييري در واقعيتهاي جغرافيايي، تاريخي و حقوقي ايجاد نميکند دنیای اقتصاد
• موساد بهدنبال رديابي غايبان سخنراني نتانياهو در سازمان ملل مشرق نیوز
• جزئيات نشست غيرعلني امروز مجلس درباره اسنپبک | توافق قاهره ديگر موضوعيت ندارد | ايران از NPT خارج ميشود؟ همشهری آنلاین
• روبيو خواستار مذاکره مستقيم با ايران شد مشرق نیوز
• حمله ۱۲ ساعته روسيه به اوکراين؛ لهستان حريم هوايي خود را بست مشرق نیوز
• افشاگري دبير شوراي امنيت کشور: فرمانده جنگ ۳۳ روزه سردار پاکپور بود افکار نیوز
• فوري/ زمان دقيق فعال شدن مکانيسم ماشه اعلام شد اکوایران
• آلمان، تکليف مکانيسم ماشه را مشخص کرد افکار نیوز
• نيکزاد: مجلس يکشنبه نامه نمايندگان درباره ساخت بمب هستهاي را بررسي ميکند اکوایران
• اولين اقدام ايران بعد از خبر اجرايي شدن مکانيسم ماشه اطلاعات
• سخنان عجيب وزير درباره موفقيت صهيونيستها+ ويدئو | در شرف موفقيت هستند که اميدواريم خداوند خودش عنايت کند همشهری آنلاین
• اتفاقي نگران کننده/ چشم ها به نيروگاه هسته اي زاپوريژيا دوخته شد/ چرنوبيل ديگري در راه است؟ اقتصاد نیوز
• پزشکيان تکليف آژانس و ان پي تي را روشن کرد افکار نیوز
• چه کسي احتمال حمله اسرائيل به ايران را به رهبري خبر داد؟ اطلاعات
• ۳ کشور عربي که پاي سخنراني نتانياهو نشستند+ فيلم مشرق نیوز
• حرکت غيرمنتظره روسيه/ بازي جهاني به سود ايران تغيير کرد اقتصاد ایرانی
• عصبانيت شبکه صهيونيستي از سخنراني روشنگرانه پزشکيان مشرق نیوز
• خبر آمادهباش جنگ اسرائيل و ايران از قلب لبنان رسيد! +ويديو تازه نیوز
• کدام کشورها با تعويق مکانيسم ماشه مخالفت کردند؟ همشهری آنلاین
• اعلام آمادگي پزشکيان براي ديدار با ترامپ مثلث آنلاین
• حتي با ٣۰۰ فروند F-٣۵ هم نميتوانستيم با آمريکا مقابله کنيم! افکار نیوز
• پزشکيان به آمريکا چراغ سبز نشان داد خودرویک
• آمريکا در حال تدوين گزينههايي براي حمله به داخل خاک ونزوئلا خبرگزاری تسنیم
• پايگاه آمريکا را زديم، ترامپ فورا تلفن زد! | آنها مگر هواپيما، نيرو، موشک و پول کم داشتند که تسليم شدند؟ همشهری آنلاین
• توافق غيرمنتظره ايران و عراق/ شاهکار ديپلماتيک بغداد همه را حيرتزده کرد اقتصاد آنلاین
• آب پاکي عراقچي روي دست آژانس انرژي اتمي نامه نیوز
• پزشکيان: درخواست آمريکا غيرقابل قبول است مشرق نیوز
• سفراي ايران در ۳ کشور اروپايي به تهران فراخوانده شدند دنیای اقتصاد
• ۲ مامور پليس در درگيري با سارقان مسلح به شهادت رسيدند اقتصاد نیوز
• فوري| پزشکيان شرط گفتوگو با ترامپ را اعلام کرد +ويديو اطلاعات
• سفرنامه پزشکيان به نيويورک| از تلاش براي نچکاندن ماشه تا بالا بردن عکس شهداي جنگ خبرگزاری تسنیم
• واکنش لاريجاني به نزديکي حزب الله و سعودي ها نامه نیوز
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
ترجمه و شرح حکمت 181 نهج البلاغه: نتیجه کوتاهی و ثمره دوراندیشى
متن نهج البلاغه
نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح )
وَ قَالَ (علیه السلام): ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ، وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ.
و فرمود (ع): ثمره تفريط و كوتاهى در كارها پشيمانى است و ثمره دورانديشى سلامت است.
شرح
شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )منهاج البراعه (خوئی)جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )
سرانجام دورانديشى:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود، نتيجه تفريط و ثمره دورانديشى را در عبارتى كوتاه و پرمعنا بيان كرده مى فرمايد: «ميوه درخت تفريط پشيمانى و ميوه درخت دورانديشى سلامت است»; (ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ، وَثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلاَمَةُ).
امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى واژه «تفريط» را نقطه مقابل «حَزْم» شمرده كه به معناى دورانديشى و تدبير امور و آينده نگرى است، بنابراين «تفريط» در اين كلام به معناى ترك دورانديشى و تدبير در امور و انحراف از حق است; خواه از طريق زياده روى باشد يا كوتاهى و كم كارى. درست است كه تفريط غالباً در مقابل افراط ذكر مى شود و افراط را به معناى زياده روى و تفريط را به معناى كوتاهى و كم كارى تفسير مى كنند; ولى هرگاه تفريط به طور مستقل ذكر شود ممكن است هرگونه انحراف از حق و واقعيت را شامل گردد، همان گونه كه در كلام بالا چنين به نظر مى رسد. صاحب كتاب لسان العرب تفريط را به معناى ضايع كردن چيزى تفسير مى كند كه اين ضايع كردن ممكن است عوامل مختلفى داشته باشد.
و دیگران تجربه کرده ایم. مخصوصا بسیار مى شود که انسان به امورى به دیده حقارت مى نگرد و سرانجام ضربه سنگینى از ناحیه آن مى خورد همان گونه که بعضى از دانشمندان گفته اند: شخص عاقل هرگز نباید چیزى از خطاها و لغزش هایش را کوچک بشمرد، زیرا هنگامى که انسان چیزى را کوچک مى شمرد در مشکلات بزرگى مى افتد. در تاریخ دیده ایم که گاه دشمنانى که به نظر کوچک مى آمدند حکومتى را زایل کردند و بسیار دیده ایم که گاه بیمارى کوچکى که مورد بى اعتنایى واقع مى شود ضربه سنگینى به سلامت ما مى زند ونهرهاى بزرگ وسیلاب ها را دیده ایم که از جوى هاى کوچک تشکیل مى شوند.(1)
در این که میوه تلخ نهال تفریط، پشیمانى است جاى تردید نیست قرآن مجید نیز به این حقیقت اشاره کرده و به مسلمانان هشدار مى دهد که: «و از بهترین دستورهایى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید پیش از آن که عذاب الهى ناگهان به سراغ شما درآید در حالى که از آن آگاه نیستند. (این دستورها براى آن است که) مبادا کسى روز قیامت بگوید: افسوس بر من از کوتاهى هایى که در اطاعت فرمان خدا کردم واز مسخره کنندگان (آیات او) بودم»; (وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِّنْ رَّبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ * أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللهِ).(2)
در حدیثى نیز از امام هادى(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «اُذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْریطِ تَأْخُذْ بِقَدیمِ الْحَزْمِ; افسوس هاى ناشى از تفریط را به یاد آور تا به دوراندیشى اهمیت دهى».(3)
درباره ثمرات و تفسیر مسئله حزم و دوراندیشى نیز که نقطه مقابل تفریط است روایات فراوانى داریم; از جمله در حدیثى از امام على بن ابى طالب(علیه السلام)مى خوانیم: «التَّدْبیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یُؤمِنُکَ مِنَ النَّدَمِ; تدبیر پیش از عمل تو را از پشیمانى (بعد از عمل) ایمن مى سازد».(4)
در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «مَنْ نَظَرَ فِى الْعَواقِبِ سَلِمَ مِنَ النَّوائِبِ; کسى که دوراندیش باشد و پایان کار را ببیند از گرفتارى ها و مصائب سالم خواهد ماند».(5)
در تفسیر «حزم» از همان حضرت آمده است که فرمود: «الْحَزْمُ النَّظَرُ فِى الْعَواقِبِ وَمُشاوَرَةُ ذَوِى الْعُقُولِ; حزم همان عاقبت نگرى و مشورت با صاحبان فکر و اندیشه است».(6)
گرچه گاه مى شود که تفریط از سستى و تنبلى سرچشمه مى گیرد; اما غالباً منشأ تفریط همان ترک دوراندیشى است.
این نکته نیز قابل توجه است که گاه انسان در مطالعه عواقب امور تفریط مى کند و گرفتار نوعى وسواس و در نتیجه تفریط مى شود. در این گونه موارد حزم آن است که این گونه عاقبت اندیشى ها رها شوند و انسان تصمیم بگیرد که با شجاعت وارد کار شود و این شبیه چیزى است که بعضى از فقها مى گویند: گاه احتیاط در ترک احتیاط است.
در اهمیت دوراندیشى و آثار و روایات مربوط به آن توضیحات بیشترى ذیل حکمت 48 داده ایم.
آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در اینجا به طور فشرده به آن اشاره کنیم این است که منظور از سلامت در عبارت بالا تنها سلامت دین نیست، بلکه سلامت دنیا، جسم، خانواده، کسب و کار و سلامت جامعه نیز در دوراندیشى و ترک هرگونه تفریط و مسامحه کارى است.(7)
*****
پی نوشت:
(1). بهج الصباغه، ج 13، ص 350.
(2). زمر، آیه 55 و 56.
(3). میزان الحکمة، باب حزم، ح 3690.
(4). بحارالانوار، ج 68، ص 338.
(5). مستدرک الوسائل، ج 11، ص 307 .
(6). غررالحکم، ح 10881.
(7). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر، این کلام حکیمانه را با تفاوت هایى از کتب مختلف نقل کرده که نشان مى دهد آنها منابع دیگرى در اختیار داشته اند از جمله غرر الحکم که آن را به این شکل نقل کرده است: «ثَمَرَةُ التَّفْریطِ مَلامَةٌ» و کمى پیش از آن «ثَمَرَةُ الْعَقْلِ الاِْسْتِقامَةُ» و بعد از آن «ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلامَةُ» و نویسنده مصادر اضافه مى کند که من اطمینان دارم هر سه جمله در کلام امام(علیه السلام) با هم بوده و نویسنده غرر الحکم طبق روشى که دارد آنها را از هم جدا کرده است. سپس از کتاب طراز نوشته امیر یحیى علوى آن را به این صورت نقل مى کند: «التَّفْریطُ ثَمَرَتَهُ النَّدامَةُ». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 147)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد
سفره مردم گروگان مافیا
سودجویان از انحصار واردات برنج، 72هزار میلیارد تومان در 5ماهه اول امسال به جیب زدند
مسعود سلطانی - ملیحه فلاح
واردات برنج در تاریک خانه هایی مدیریت می شود که هیچ کس به آن راه ندارد. مافیای واردات برنج در حال چپاول مردم است. با یک حساب و کتاب سرانگشتی می توان ابعاد فاجعه را فهمید. در پنج ماهه امسال 836هزار تن برنج وارد کشور شده است. برای واردات این میزان برنج از ارز با نرخ ترجیحی 29هزارو 431تومان استفاده شده و میانگین قیمتی هر کیلوگرم برنج وارداتی نیز 31هزار و 805 تومان است. برنج پاکستانی باید در بازار به قیمت مصوب 63هزار تومان به فروش برسد اما اکنون کمترین نرخ برنج وارداتی پاکستانی 150هزار تومان به ازای هر کیلوگرم است. حالا با چند ضرب و تقسیم ساده متوجه چپاول بزرگ در حق مردم ایران می شویم. اختلاف قیمت نرخ مصوب برنج با نرخ برنج در بازار هم اکنون 87هزار تومان به ازای هرکیلوگرم است و این یعنی بیش از 72هزار میلیارد تومان از پول مردم ایران به جیب مافیای برنج سرازیر شده است.
واردات برنج انحصاری است؟
صحبت های استاندار خراسان رضوی به قدری شفاف است که تا عمق فاجعه را بفهمیم اما گویا بحرانی که مافیای برنج ایجاد کرده بسیار عمیق تر است و اکنون فقط نوک کوه یخ این بحران بیرون زده است. چراکه این موضوع حتی صدای اعتراض رئیس سازمان بازرسی کل کشور را هم درآورده است. ذبیح ا... خداییان در نخستین روز این هفته، گفت: برای واردات کالاهای اساسی نباید به افراد خاص بدون ضابطه و شفافیت مجوز داد، زیرا این وضعیت موجب انحصار و برهم خوردن تعادل بازار می شود.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور به انحصاری که در حوزه واردات برنج ایجاد شده، اعتراض کرده و این در حالی است که طبق قانون اجرای سیاست های کلی اصل44 قانون اساسی «انحصار، تبانی، محدود کردن دسترسی رقبا، قیمت گذاری دستوری و ایجاد مانع برای ورود دیگران به بازار، همگی مصداق رفتار ضد رقابتی محسوب می شود و ممنوع است.» علاوه براین هر تصمیمی که به ایجاد انحصار ارزی یا محدودیت بی دلیل برای دیگر واردکنندگان منجر شود، توسط سازمان بازرسی کل کشور قابل پیگیری است.
آیا میزان واردات برنج کاهش پیدا کرده است؟
شاید این گمانه زنی وجود داشته باشد که امسال میزان واردات برنج کاهش پیدا کرده است و به همین دلیل شاهد افزایش قیمت برنج هستیم. گمرک جمهوری اسلامی ایران آمار واردات پنج ماهه1404 را منتشر کرده است و بررسی آمارها نشان می دهد که از ابتدای سال تاکنون 836هزار و 248تن برنج وارد کشور شده است.
این در حالی است که در سال1403 در مدت مشابه یعنی پنج ماهه نخست سال، 491هزار تن برنج وارد کشور شده بود. این یعنی در پنج ماه نخست امسال 70درصد بیشتر از مدت مشابه در سال گذشته برنج وارد کشور شده! اما قیمت برنج در مردادماه امسال نسبت به مرداد ماه سال گذشته بیش از سه برابر شده است.
طبق آمارهای رسمی منتشرشده از سوی گمرک، میانگین قیمت هر کیلوگرم برنج وارداتی امسال 31هزار و 805 تومان و در سال گذشته 27هزار تومان بوده است.
با این حال، قیمت برنج پاکستانی از مردادماه تاکنون در بازار حداقل 150هزار تومان است. این درحالی است که در مردادماه سال گذشته قیمت هر کیلوگرم برنج پاکستانی در بازار 45هزار تومان بوده است، البته شیب افزایش قیمت برنج پاکستانی از نیمه دوم سال گذشته شروع شد و در اسفندماه سال قبل به 100هزار تومان به ازای هرکیلوگرم رسید.
جالب است که در پنج ماهه نخست امسال 13هزار و 323تن برنج از گمرکات خراسان رضوی ترخیص شده است، این میزان برنج نیز با ارز 28 هزار و ۵۰۰ تومان وارد کشور شده است، اما در بازار مشهد هیچ خبری از برنج با قیمت مصوب 63هزار تومان نیست!
چه کسی مسئول است؟
اینکه برنج های وارد شده با ارز ترجیحی کجاست و در کدام انبار است و چرا به قیمت مصوب در بازار وجود ندارد را با مدیرکل صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی در میان گذاشتیم. امیررضا رجبی در پاسخ به ما گفت: از آذر ماه سال1400 قانون انتزاع و تمرکز وظایف در جهاد کشاورزی اجرا شده و مدیریت کالای اساسی به وزارت جهاد کشاورزی منتقل شده است. البته ما در کنارشان برای کمک هستیم و در حوزه ثبت سفارش یا بحث های نظارت همکاری داریم، اما چون موضوع مدیریت کالای اساسی از جمله برنج، روغن، شکر و گوشت با جهاد کشاورزی است، من در این موضوع ورود نمی کنم چراکه حوزه تخصصی آن هاست.
بعد از دریافت این پاسخ سراغ مجید جعفری، رئیس سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی، رفتیم. او طی پاسخی مکتوب به ما گفت: برنج وارداتی به استان با دو نوع برنج هندی و برنج پاکستانی بوده و سهمیه بندی خاصی برای استان در نظر گرفته نشده است که البته وجود سهمیه مشخص (با توجه به پیک زائر) همیشه از تقاضاهای استان بوده است. روند واردات برنج به کشور کاملا سیستمی بوده و بدین صورت است که توسط واردکنندگان در فرایند ثبت سفارش کالا خریداری و با تأیید ثبت سفارش سیستمی به کشور وارد شده و طی فرایندهای موجود در گمرک ترخیص و در شبکه توزیع قرار می گیرد.
جعفری ادامه داد: برنج وارداتی توسط بخش خصوصی خریداری و به استان حمل می شود. از ۱۵شهریور تمام برنج وارداتی که اظهار می شود، در سامانه بازارگاه توزیع می گردد و شبکه توزیع برنج موظف است برنج را با قیمت مصوب توزیع کند. درضمن نظارت بر بازار توسط جهاد کشاورزی و سایر دستگاه های مرتبط به طور مستمر در حال انجام است که درصورت محرزشدن تخلف گران فروشی واردکننده یا تأمین کننده عمده برنج به بنکداران استان برای حلقه قبل از بنکدار این استان، پرونده تعزیری تشکیل و به استان مبدأ ارسال می شود.
به وزیر اطلاعات گزارش دادم
این موضوع، صدای اعتراض مقامات عالی رتبه دولتی را هم درآورده است. جایی که استاندار خراسان رضوی در جلسه شورای گفت وگوی دولت و بخش خصوصی در حضور معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه این موضوع را مطرح کرد. صحبت های غلامحسین مظفری را در ادامه به طور کامل بخوانید.
«همه چیز را متمرکز کرده ایم. تخصیص ارز و واردات را متمرکز کرده ایم. در جنگ دوازدهروزه پیش بینی ما این بود که باید نیازهای کشور را از شرق تأمین کنیم. بنادر ما کامل تحت تأثیر بودند. ما اینجا ظرفیت های بسیار خوبی داریم. ما رفتیم پاکستان، قیمت برنج پاکستانی به صورت جهانی هر کیلوگرم یک دلار است. فرمول خیلی ساده است. نرخ ارز برای واردات کالاهای اساسی 28هزار و 500تومان است. یعنی قیمت خرید هر کیلوگرم برنج پاکستانی 28 هزار و ۵۰۰ تومان است. قیمت مصوب برنج پاکستانی را 63هزار تومان گذاشته ایم اما در بازار کمتر از 150هزار تومان نیست و به دست مردم هم نمی رسد.
خدمت رئیس جمهور گفتم ما در خراسان رضوی، جنوبی و شمالی 10درصد از جمعیت کشور هستیم. 10درصد از سهمیه ارز را به ما بدهید. به اندازه کافی آدم توانمند و صاحب صلاحیت داریم که برنج را بیاورند. ما برنج 63هزار تومانی اصلا نداریم.
مکاتبه کردیم با وزیر جهاد کشاورزی و این موضوعات را خدمت وزیر محترم اطلاعات هم مطرح کردیم. من به عنوان استاندار جمعیت 8درصدی کشور میگویم با این همه امکاناتی که داریم چرا امکان واردات و صادرات در این مملکت را نداریم. حتی گفتیم به ما اجازه بدهید بدون ارز ترجیحی و با ارز آزاد برنج وارد کشور کنیم. باز هم امکانش وجود ندارد.
محرمانه نیست و همه می دانند که انحصاری است!
نایب رئیس کمیسیون مدیریت واردات و بازرگانی داخلی اتاق بازرگانی خراسان رضوی در همین رابطه به ما گفت: تعیین سهمیه واردات برنج در دست مرکز است. این موضوع خیلی محرمانه نیست و بخش عمده واردات برنج در دست سه یا چهار شرکت است. باقی مانده سهمیه واردات برنج بین تاجران شهرهای مختلف توزیع می شود که عددی نیست. مرتضی قندچی ادامه داد: حال اینکه چه کسانی ارز دولتی گرفتند و برنج وارد کردند و کجا توزیع کردند، موضوعاتی است که دست حاکمیت است و حاکمیت باید پیگیری کند. شما به عنوان رسانه که نمی توانید رد برنج وارداتی را بزنید. شما درنهایت می توانید سؤال کنید که این ارز را چه کسانی گرفته اند. عمده واردات برنج در دست چند نفر است و آن اعداد بزرگ است که بازار را تکان می دهد. این باید مشخص شود. تقریبا هیچ شفافیتی وجود ندارد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا آمادگی واردات برنج از سوی تاجران خراسانی وجود دارد، گفت: همین الان تعاونی های مرزنشین در خراسان رضوی این کار را انجام می دهند و حتی حاضرند با نرخ ارز آزاد، واردات برنج را انجام دهند. سایر تاجران خراسانی نیز این توانایی را دارند.
- تقویت انسجام و معیشت، جایگزین خروج از NPT
- ایستادگی برابر زورگویان؛ تعامل با همسایگان
- بررسی راههای افزایش تابآوری ملی
- شبکه پولشویی متهمان پرونده چای دبش شناسایی شد
- روند توا فق شکل گرفته بود ترامپ آن را پاره کرد
- ابزار داخلی مقابله با تحریم ها
- پایان عصر جریمههای مالیاتی
- ارکان نظامی آماده رزم دفاعی
- نیازمند دکترین جدید هستیم
- طراحی سیاستهای ارزی برای شرایط ویژه «اسنپبک»
- بررسی راههای افزایش تابآوری ملی
- روند توا فق شکل گرفته بود، ترامپ آن را پاره کرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
مقام معظم رهبری در جنگ ۱۲ روزه همچون دوران دفاع مقدس در اتاق جنگ فرماندهی کرد
رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: رهبری همانند دوران دفاع مقدس که در اتاق جنگ حاضر بود، در این جنگ ۱۲ روزه و در این سن و سال نیز همچنان محکم و استوار فرماندهی کردند.
جوان آنلاین: محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در آیین اختتامیه دومین کنگره ملی بزرگداشت ۳ هزار شهید استان سمنان ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس که یادآور شهادتها، رشادتها و شجاعتهای این ملت بود، گفت: توفیق دارم در جمع خانوادههای شهدا، آزادگان، جانبازان، ایثارگران و مردم مؤمن، با اخلاق و ولایتمدار استان سمنان باشم. به طور ویژه از تمامی دست اندرکاران و مسئولان برگزار کننده این کنگره ملی با شکوه قدردانی میکنم که کاری با سلیقه ارائه کردند و برای آنها عزت دنیوی و اجر اخروی خواهد داشت که نام شهدا را زنده نگاه میدارند.
قالیباف با بیان اینکه این مراسم، مراسم ذکر و یادآوری نام، یاد و خاطره شهداست، گفت: این مجلس تذکری برای من و امثال من و همه ماست تا بدانیم حق غفلت از راه شهدا و امام شهدا را نداریم. این مردم، انقلاب، کشور و این خانوادهها پارههای تن و عزیزان خود را بیمنت و با افتخار برای انقلاب، ایران، اسلام، برای آرامش من و شما و برای برخورداری ما از امکانات مادی و معنوی فدا کردند و تا زمانی که در قید حیات هستیم، در همه ابعاد مدیون آنها هستیم. فارغ از هر نگاه و سلیقهای، کافی است اندکی انصاف داشته باشیم تا بدانیم مدیون خانواده عزیز شهدا بوده و نسبت به آنها دین داریم.
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: ما باید از خود بپرسیم چه کیمیایی باعث شده از کوچه و پسکوچههای روستاها و شهرهای این کویر و اقصی نقاط کشور، جوانان و نوجوانانی که شناخته شده نبودند و پرورش یافته در یک نقطه عمومی بودند به جایی میرسند که افتخارات بزرگی را رقم زده و به یک قهرمان تبدیل شوند. آنها نامآور و اسطورهای فرامکانی شدند. این چیزی جز ایمان آگاهانه و عشق خالصانه نیست. شهدا اینگونه گام برداشتند و اینگونه باور داشتند که در این مسیر حرکت کردند.
شهدا، وجدان بیدار جامعه ما هستند
وی همچنین با اشاره به اینکه شهیدان حافظه تاریخی ما نیستند بلکه آنها وجدان بیدار جامعه ما هستند و هر انسان باوجدانی میداند در مقابل این عزیزان چه مسئولیتی دارد، گفت: همه ما میدانیم شهدا با خدا معامله کردهاند. انسانهایی که با ایمان، آگاهانه و خالصانه گام بر میدارند، تنها مشتری خود را خدا میدانند. آنها با خداوند معامله کردند، از این رو همه ما مدیون آنها هستیم. شهدا در نزد خدا روزی میخورند و بیشک در محفل امشب ما نیز حضور دارند.
قالیباف در ادامه با بیان اینکه میراث شهدا برای ما صرفا یک پیروزی نظامی نبود، عنوان کرد: رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس با آن همه مظلومیت و بدون هیچ امکاناتی در مقابل شرق و غرب جنگیدند و ایستادند، اما صرفا این میراث شهدا نیست بلکه میراث شهدا، خلق یک فرهنگ و منطق بود؛ تجلی فرهنگ و منطق ایثار بود.
رئیس قوه مقننه در ادامه با بیان اینکه اگر امروز اسنپبک رخ میدهد باز هم مردم حاضر هستند همه فشار ناشی از آن را تحمل کنند، اما روی عزت خود پا نگذارند، یادآور شد: ما شاهد غیرت ایرانی و عزت اسلامی مردم در شبی بودیم که علیرغم مذاکره با آمریکای مستکبر که میدانستیم هرگز صادق نیستند و همواره صداقت آمریکایی را نماد خیانت میدانستیم، به ما حمله کردند. هسته سخت ایران اسلامی، ۹۰ میلیون نفر بودند که علیرغم همه مشکلات آنها را نادیده گرفته و در مقابل دشمن ایستادند؛ این اتفاق که یک شبه رخ داد به برکت خون شهیدان و میراث شهداست.
وی در ادامه با بیان اینکه ما باید میراثدار شهدا باشیم، نه میراثخوار شهدا، عنوان کرد: میراث داران شهدا لحظهای در برابر دشمن در خود احساس تردید نمیکنند و سُست نمیشوند. این وظیفه ماست. فرهنگ شهادت و ایثار و منطق عزت متعلق به عصر، نسل و قشر خاصی نیست بلکه برای همه نسلها، همه عصرها و همه اقشار است.
متولدین دههای ۶۰ و ۷۰ شجاعانهتر از تخریبچیهای دفاع مقدس پای قبضههای موشک در جنگ ۱۲ روزه جنگیدند
قالیباف با اشاره به صحبتهایی که در مراسم چهلم شهدای جنگ ۱۲ روزه در هوافضا کرده بود، گفت: در سالهای گذشته و اوایل حمله داعش و دوران دفاع از حرم بارها شده بود که با شهید سلیمانی، شهید کاظمی، شهید حاجیزاده و شهید باقری صحبت میکردیم که آیا امروز نیز جوانان پای کار خواهند ایستاد؟ آن زمان نیز مدافعان حرم عمدتا از قشر محروم بودند، همان کسانی که امام (ره) درباره آنها فرمودند کسانی که طعم فقر، محرومیت و مظلومیت را چشیدهاند تا پایان خط پای این نظام هستند و آن روز نیز همان افراد بودند که به میدان آمدند و شهید شدند و پیکرشان نیز مظلومانه و آرام در شهرها تشییع میشد و تبلیغاتی هم برایشان نمیشد.
رئیس نهاد قانونگذاری کشورمان ادامه داد: آن زمان ما از خود میپرسیدیم آیا جوانان امروز مانند رزمندگان متولد دهه ۳۰ و ۴۰، پای کار میآیند؟ و تصور میکردیم افراد معدودی پای کار میآیند. در آن مراسم (چهلم شهدای جنگ ۱۲ روزه) به روح حاضر و ناظر شهدا، شهادت دادم که به ویژه در جنگ ۱۲ روزه، رزمندگان متولد دهههای ۶۰ و ۷۰ شجاعانهتر و محکمتر از تخریبچیهای زمان جنگ پای قبضههای موشک جنگیدند. این رزمندگان با غسل شهادت زیر آتش و با احتمال بالای ۸۰ درصد شهادت و مجروحیت ایستادند و پای دشمن را که به قصد قطع آتش ما آمده بود، قطع کردند.
وی در ادامه این اتفاقات را حاصل و میراث شهدا و امام (ره) دانست و افزود: امام (ره) مرد الهی بود که کلامی جز برای خدا نگفت و گامی جز در راه خدا برنداشت. امام (ره) به خود، به مردم و به خدا ایمان داشت و امروز تحت ولایت مقام معظم رهبری این راه را ادامه میدهیم، رهبری که همانند دوران دفاع مقدس که در اتاق جنگ حاضر بود، در این جنگ ۱۲ روزه و در این سن و سال نیز همچنان محکم و استوار فرماندهی کرد و این افتخار برای ایران، انقلاب و اسلام ما باقی ماند.
قالیباف با بیان اینکه در اولین سالگرد شهادت سیدحسن نصرالله هستیم، عنوان کرد: امروز حزب الله و جبهه مقاومت و همه آنهایی که در اقصی نقاط دنیا شرف و انسانیت دارند، در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادهاند. اساتید و دانشجویانی از دانشگاههایی در قلب آمریکا در برابر جنایات آنها فریاد میزنند که آثار صبر و دلدادگی شهدا و خانوادههای آنهاست و میراث شهیدان است. ما سر تعظیم در برابر خانواده شهدا که اسوه صبر، مقاومت و استقامت هستند فرود میآوریم. خانواده شهدا فراق عزیزان خود را به دوش کشیدند و ما عمیقا در برابر آنها سر تعظیم فرود میآوریم.
رئیس مجلس در ادامه با بیان اینکه حرکت خالصانه و آگاهانه و توجه به سنتهای الهی صرفا در عرصه نظامی نیست بلکه در عرصه اقتصادی نیز باید باشد، عنوان کرد: بیتردید چالشهای اقتصادی و فرهنگی امروز کشور به خاطر فاصله گرفتن ما از فرهنگ شهادت و باور به سنت الهی است؛ اگر ما در مسیر خدا گام برداریم و عاشقانه و خالصانه حرکت کنیم، گره از مسائل اقتصادی و فرهنگی باز میشود.
وی در ادامه خطاب به دولت گفت: امروز مردم در شرایط معیشتی سختی قرار دارند. در قانون برنامه هفتم پیش بینیهای لازم صورت گرفته است و البته اراده و خواست رئیسجمهور نیز هست. اخیرا رهبری در ملاقات دولت و رئیسجمهور با ایشان بر مسأله معیشت به ویژه اجرای طرح کالابرگ الکترونیک و مسکن تأکید داشتند. در این زمینه حتی یک هفته را نیز نباید از دست بدهیم و باید بدون فوت وقت گام برداریم.
قالیباف در ادامه با تأکید بر اینکه دولت بر اساس نیاز جامعه و مطالبه رهبری باید پا به میدان بگذارد و ما نیز در مجلس و در همه بخشها دست به دست یکدیگر میدهیم تا این دو معضل جدی را حل و فصل کنیم، خاطرنشان کرد: مردم بدانند ما با همه توان در این مسیر گام برداشتیم. همچنین باید توجه کنیم ثمره جنگ ۱۲ روزه (انسجام ملی) که لطف یک شبه خداوند به کشور ماست نتیجه یک خودآگاهی و عطیه الهی است. ما با هر نگاه و سلیقهای که داریم حق نداریم به این انسجام، خدشه وارد کنیم و این وظیفه ماست و امیدواریم با دعای خیر شما خانواده معظم شهدا پیش برویم.
رئیس دستگاه تقنینی کشور در پایان با بیان اینکه یاد شهدا صرفا این نیست که در حافظه تاریخ بمانند بلکه باید در عمل ما نمود داشته باشند، عنوان کرد: براساس وجدان نباید کاری کنیم که به اقتصاد و انسجام ما لطمه بزند. تلاش مجاهدانه همه ما مسئولان و یکایک ملت، به ویژه فعالان اقتصادی که بیشک مجاهدان واقعی این عرصه هستند، در این زمینه به ما کمک میکند و ما باید دست به دست یکدیگر بدهیم تا شاهد موفقیت و حل مشکلات باشیم.
توطئه خلع سلاح حزبالله لبنان، پیشینه و چشمانداز/ «تیغی در نیام» به مثابه عامل صیانت از لبنان
حزبالله «ثروت باقی» نصرالله
عراقچی: نه ایران تحریمهای سازمان ملل را قبول دارد نه چین و روسیه متعهدند
«سیانان» اعتراف کرد: اسرائیل منزوی شده و نفرت از آن در حال گسترش است
سخنگوی نظامی جنبش نجباء: شهید سید حسن نصرالله کابوس غرب بود
ترامپ یک تصمیم خطرناک را درباره اوکراین بررسی میکند
شیخ اکرم الکعبی: خون شهید سید حسن نصرالله آغاز عصری نو است
چراغ سبز ترامپ به اوکراین برای حمله دوربرد به عمق خاک روسیه!
سید حسن نصرالله کابوس صهیونیستها بود، هست و خواهد بود
لااقل به این پیشنهاد عمل کنید!(یادداشت روز)
اخبار ویژه
تصویب طرح اعدام اُسرای فلسطینی در پارلمان رژیم صهیونیستی
رمزارز؛ مرز باریک سرمایهگذاری و هدررفت پول
مدعیان دفاع از دانشِ آزاد برای ترور دانشمندان جنگنده میفرستند
مدعیان اصلاحات از اروپا شکست عشقی خوردند یقه جلیلی را گرفتهاند!
ماشه عملیات روانی است دولت تحریمهای داخلی را برطرف کند
کنترل آثار روانی اسنپبک در جلسه غیر علنی مجلس بررسی شد
ترور در برابر منطق مناظره
آمریکاییها غلط میکنند که میگویند برد موشکهایتان را کوتاه کنید
مسائل دفاعی به هیچ عنوان قابل مذاکره نیست
دوام برگزاری ازدواجهای دانشجویی مدیون عنایت ویژه رهبر انقلاب است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
سردسته باند انتقال گوشی های سرقتی به خارج ازکشور دستگیر شد
با دستگیری یک تبعه افغانستانی درمنطقه گلشهر مشهد، بیش از ۱۰۰ دستگاه گوشی بسته بندی شده و اوراقی از پاتوق وی کشف شد.
به گزارش روزنامه خراسان، ماموران کلانتری گلشهر مشهد با بهره گیری از منابع و مخبران محلی به اطلاعاتی از انتقال گوشی های سرقتی به افغانستان دست یافتند و به این ترتیب تحقیقات گسترده ای را دراین باره آغازکردند . ادامه بررسی های آنان نشان داد فرد۴۳ساله معروف به «افغان» اقدام به خرید گوشی های سرقتی می کند و در برخی موارد نیز از قطعات آن ها،روی گوشی های دیگر نصب و به فروش می رساند.
با کسب این اطلاعات،بی درنگ گروهی از عوامل انتظامی به سرپرستی سرگرد ولی نیا(جانشین کلانتری گلشهر)وارد عمل شدند و در اولین مرحله از اقدامات پلیسی موضوع را به قاضی فخارزاده(جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)اطلاع دادند. طولی نکشید که با دستورهای ویژه قضایی رصدهای اطلاعاتی پلیس،به منطقه گلشهر کشید و منزل فرد مظنون به محاصره درآمد. در ادامه این عملیات نیروهای انتظامی به بازرسی پاتوق تبعه خارجی پرداختند و او را درحالی به دام انداختند که مشغول استعمال موادمخدرصنعتی بود.
در نتیجه این بازرسی ،بیش از۱۰۰دستگاه گوشی تلفن همراه سرقتی با نشان ها و انواع مختلف کشف شد. بررسی های بیشتر بیانگرآن بود که شماره سریال تعدادی ازگوشی ها مخدوش شده است و مالخر افغانستانی با اوراق کردن گوشی ها ،از قطعات آن ها برای گوشی های دیگر استفاده می کرد. از سوی دیگر تعدادی گارد و قاب گوشی های مختلف درحالی کشف شد که نوع بسته بندی گوشی ها و جاسازآن ها درون جعبه های خاص،از انتقال گوشی های سرقتی به خارج از کشور حکایت داشت.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، هنوز بازرسی های عوامل انتظامی با کشف ۳ دستگاه دوربین فیلم برداری و عکاسی ادامه داشت که فرد سابقه دار دیگری وارد پاتوق «افغان» شد و بلافاصله حلقه های فولادین قانون را بر دستان خود دید.در بازرسی از این متهم نیز مقادیری موادمخدر صنعتی از نوع شیشه کشف شد و دو متهم با دستور سرهنگ ابراهیم عربخانی(رئیس کلانتری گلشهر)به مقر انتظامی انتقال یافتند. همزمان با آغاز بازجویی های تخصصی از مالخر تبعه خارجی،مشخص شد که وی انواع گوشی های سرقتی را از باندهای سرقت و گوشی قاپی خریداری می کرد و آن هایی را که ارزش بیشتری داشتند، درون قاب های چوبی و بسته بندی های خاص به آن سوی مرز انتقال می داد . وی همچنین ادعا کرد که از حدود ۵ ماه قبل به خرید گوشی های سرقتی روی آورده است اما اسناد و مدارک پلیس نشان می دهد که این مالخر یکی از سردسته های انتقال گوشی های سرقتی به افغانستان است و از سوی دیگر با مهارتی که در زمینه تعمیر گوشی دارد از قطعات گوشی های سرقتی نیز برای دوتایکی کردن آن ها بهره می برد .
ادامه گزارش روزنامه خراسان حاکی است:با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستورهای محرمانه ای از سوی قاضی اسماعیل عندلیب(معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)تحقیقات پلیس برای ریشه یابی این ماجرا و شناسایی گوشی قاپ ها نیز ادامه یافت و افسران دایره تجسس موفق شدند یکی از سارقان حرفه ای معروف به «سوخته»را رد زنی و دستگیر کنند. از سوی دیگر با این دستور قضایی،بررسی های پلیس درحالی وارد مرحله جدیدی شده است که متهمان بازداشت شده، با صدور قرار قاطع قانونی روانه زندان شدند تا تحقیقات اطلاعاتی و عملیاتی پلیس به نتیجه برسد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
جهش ایران، با آمادگی در چهار جبهه!

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و هفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده سروین حمیدیان تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و هفت
سرمقاله
جهش ایران، با آمادگی در چهار جبهه!
ملّت ایران در میانهی تحولات پرشتاب منطقهای و جهانی، بیش از هر زمان دیگر به آمادگی فراگیر نیاز دارد. تجربهی جنگهای ترکیبی و فشارهای چندلایه علیه کشور نشان داده است که موفقّیت جمهوری اسلامی تنها در سایهی ارتقای همهجانبهی توان ملی امکانپذیر است. امروز چهار میدان اصلی پیش روی ماست که هر یک به اندازهی یک جبههی واقعی تعیینکنندهاند: دفاعی، دیپلماسی، اقتصادی و فرهنگی–اجتماعی.
نخست، میدان دفاعی است؛ میدانی که امنیت و بقا را تضمین میکند. پیروزی ایران در جنگ ۱۲ روزه اخیر رژیم صهیونی نشان داد در کنار نقاط قوت چشمگیر، هنوز ضعفهایی وجود دارد که باید با سرعت در فناوری، تاکتیکها و راهبردها جبران شود. قدرت بازدارندگی، محصول آمادگی پیوسته است؛ هر تأخیر در این عرصه به معنای دادن امتیاز به دشمن است.
دوم، میدان دیپلماسی است؛ جایی که معادلات به ظاهر حقوقی، در واقع ادامهی جنگ با ابزارهای سیاسی است. اقدام اخیر سه کشور اروپایی در نقض آشکار تعهدات برجامی یادآور میشود که دیپلماسی دیگر صرفاً مذاکره برای رفع تحریم نیست، بلکه بخشی از نبردی است که باید با حضور فعال و ابتکار عمل همراه باشد. هنر دیپلماسی امروز، خلع سلاح حقوقی دشمن و اثبات مشروعیت ایران در افکار عمومی جهان است.
سوم، میدان اقتصاد است؛ جبههای که هر پیروزی سیاسی و نظامی را بیپشتوانه یا پایدار میکند. رهبر انقلاب سالهاست تأکید میکنند که رونق تولید داخلی محور اصلی حل اساسی مشکلات اقتصادی است و مهار تورم، تثبیت ارزش پول ملی و تقویت همبستگی دولت و مردم در سختیها، شرط اصلی تابآوری در برابر فشارهای خارجی است. همان همدلی که در روزهای جنگ جلوهگر شد، اکنون باید در سیاستگذاریهای اقتصادی و اجرای قوی و فوری و دقیق آن استمرار یابد.
چهارم، میدان فرهنگی و اجتماعی است؛ عرصهای که نبرد ادراکی و جنگ روانی دشمن در آن جریان دارد. شفافیت، اطلاعرسانی دقیق، و تولید روایتهای قدرتمند رسانهای، سپر اصلی جامعه در برابر عملیات ادراکی است. بیتوجهی به این حوزه، دشمن را در تخریب روحیهی عمومی یاری میکند. دشمن باید در این عرصه خلع سلاح شود. رسانهها بایستی بدانند مانند یک یگان در مقابل ارتش رژیم صهیونی صف کشیدهاند و عملکرد خود را بر این مبنا طراحی و ارزیابی کنند و ببینند چطور برای ایران نقش ایفا میکنند.
تداوم همبستگی طلایی ملت ایران و ظرفیتهای بالقوه ایران پهناور و نیروی جوانی ملت، ایران امروز را در آستانهی یک دوران جهش قرار داده است. تقویت همزمان این چهار میدان «دفاعی، دیپلماسی، اقتصادی و فرهنگی–اجتماعی»، نهتنها توان کشور را ارتقا میدهد، بلکه ترفندهای دشمن را در هر سطحی خنثی میکند. آیندهی جمهوری اسلامی در گرو این آمادگی چهار جبهه است؛ آمادگیای که میتواند ملت را به قلههای تازهی اقتدار و پیشرفت برساند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
چکاندن ماشه با خشاب خالی

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و نهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر خواهران شهیده فاطمهسادات و ریحانهسادات ساداتی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و نه
سرمقاله
چکاندن ماشه با خشاب خالی
دولتهای اروپایی در بزنگاههای راهبردی، هویتی مستقل از آمریکا ندارند. «اروپای واقعی» همان بود که به جای اجرای تعهدات، ایران را با وعدههایی مثل اینستکس و کانالهای پوشالی، سالها معطل گذاشت. امروز هم همان اروپا، همصدا با واشنگتن، مکانیسم ماشه را علیه ملت ایران چکاند!
البته که مکانیسم ماشه، بیش از آنکه آثار حقوقی یا اقتصادی تازهای داشته باشد – چراکه عمده تحریمها پیشتر بازگشتهاند – یک جنگ روانی برای القای بنبست و ایجاد فشار روحی بر ملت ایران است. هدف اصلی دشمن، تغییر محاسبات جامعه و القای گزاره تسلیم است اما تجربه جنگ و تحریم به ما آموخته است که هر جا مقاومت کردهایم، بنبست شکسته و درهای تازهای گشوده شده است.
بیتردید، مقصر اصلی وضعیت موجود دشمنیِ جبههی غربی است. نباید اجازه داد پیکان مقصرتراشی این موضوع به سمت داخل برود و حاشیهسازیهای جدید در کشور درست شود. انرژی و انگیزه مردم باید به سمت شناخت دقیق دشمن و طراحی پاسخ متناسب هدایت شود.
در چنین شرایطی، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، شکلگیری «اتحاد مقدس» در داخل کشور است. باید همه جریانهای سیاسی و اجتماعی ـ با وجود اختلافنظرهای طبیعی ـ در برابر تهدید مشترک دشمن در یک صف قرار گیرند.
تجربهی دفاع مقدس و همین جنگ اخیر نشان داد که وقتی ملت و حاکمیت در کنار هم ایستادند، دشمن از دستیابی به اهداف خود بازماند. اتحاد مقدس به معنای چشمپوشی از نقد یا مطالبهگری نیست، بلکه یعنی ترجیح دادن امنیت ملی و استقلال کشور بر رقابتهای جناحی و مقطعی. امروز هم هیچ سرمایهای بالاتر از این همبستگی ملی برای بیاثر کردن فشارهای سیاسی و اقتصادی و روانی دشمن وجود ندارد.
همچنین باید از تجربه گذشته عبرت گرفت. لبخند اروپا، همزمان با خنجر آمریکا بود. آنچه رهبر انقلاب بارها هشدار دادند، امروز عینیت یافته است: اعتماد به وعدههای غرب، ما را متوقف و دشمن را جسور میکند. در مقابل، تکیه بر توان داخلی و گسترش همکاری با شرکای واقعی مانند همسایگان، کشورهای جنوب جهان و نگاه به شرق میتواند ظرفیتهای بزرگی را فعال سازد.
اکنون وظیفه دولت و مسئولان اقتصادی، مدیریت درست بازار و جلوگیری از تلاطمهای مصنوعی است. رسانهها نیز باید به جای تکرار روایتهای غربگرا و پمپاژ بحران ساختگی، آرامش و امید را تقویت کنند. اگر جنگ اصلی در میدان افکار عمومی است، پس جبهه رسانهای نیز باید همانقدر فعال و هوشیار باشد.
مکانیسم ماشه، اگرچه در ظاهر تهدیدی جدید است، اما در حقیقت اعتراف دوبارهای است به ناتوانی دشمن در برابر ملتی که تصمیم خود را برای استقلال و پیشرفت گرفته است. راه آینده، روشن است: مقاومت هوشمندانه، انسجام داخلی و گسترش پیوندهای واقعی با ملتها و کشورها و قدرتهایی که صادقانه آماده همکاری با ایران هستند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
عصر نصراللّه

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و هشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر خواهران شهیده آیما و هیدا زینلی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و هشت
سرمقاله
عصر نصرالله
او هیچگاه اینقدر زنده نبوده است؛ یک سال از شهادت سیدحسن نصرالله گذشته، اما حقانیت او هر روز درخشانتر از پیش جلوه میکند. دشمنان گمان میکردند با حذف یک رهبر و یک فرمانده میتوانند شریان مقاومت را قطع کنند؛ اما تجربه یکسال گذشته نشان داد که خون او راه را نورانیتر کرده است و میراث فکری و سازمانیاش میدان را پررمقتر.
اول: راهِ نصرالله، قبل از هر چیز مکتب مقاومت است. سیدحسن این مکتب را نه به شعار که به عمل و بالاتر از آن به یک سازمان کارآمد اجتماعی و محبوب بدل کرد؛ این مکتبِ اعتقادی، ریشه در اندیشهی امام بزرگوار(ره) دارد؛ آنجا که ایستادگی و عدم تسلیم را بهمثابه سرفصل یک حرکت تاریخساز معرفی کردند.
دوم: میراث میدانی او «حزبالله» است؛ شجرهی طیّبهای که در سه دهه سختی، به برکت شجاعت و سیاستورزی او، از نهال به درختی تنومند بدل شد. حزبالله امروز تنها یک ساختار نظامی نیست بلکه تجسمی از مکتب مقاومت، سازماندهی مردمی و ظرفیت ملی برای دفاع و بازدارندگی دربرابر دشمن است. دشمن بارها آزمود و فهمید که مقابلهی صرف نظامی با این ارکان، نتیجهای جز تضعیف خودِ دشمن ندارد.
سوم: آرمانِ آزادیِ قدس محورِ غاییِ این راه بود و هست. برای سید و برای هزاران جوانی که راه او را ادامه میدهند، آزادیِ قدس یک مقصد سیاسی نیست بلکه عهدی الهی و هویتی است که استمرار مقاومت را توجیه میکند. همین آرمان است که در روزهای سخت منطقه، رشتههای اتحادِ امت را استوارتر میسازد.
چهارم: اثر زندگی مردان بزرگی چون سیدحسن از محدوده عمر دنیوی عبور میکند زیرا اندیشه و ساختارهایی بنیان میگذارند که بدون حضور جسمانیشان نیز ادامه دارد. آنچه آنان بنا نهادهاند، خودِ حیاتِ مقاومت است: نهادها، گفتمانها، و ارادهای جمعی که هر حملهی دشمن را به فرصتی برای رشد تبدیل میکند.
جوان غیور فلسطینی یا لبنانی وسوری میبیند که فرقی ندارد؛ چه در میدان باشد، چه در خانه - خطر هست: مرگ، بمباران، تهدید. پزشک باشد، پرستار، کارگر یا کاسب، تهدید همه را دربرمیگیرد. پس برای او جز یک گزینه نمیماند: یا مقاومت کند یا در کنارهگیری از مقاومت، زندگی زیر سایه تهدید را بپذیرد؛ این مگر همان چیزی نیست که سید در سخنرانیهایش میخواست به امت اسلامی بیاموزد؟ اتفاقات امروز آن جوان عربی که شاید روزی قرار بود بین دوراهی سازش و مقاومت تصمیم بگیرد وادار به نبرد میکند و موضع حق و انگیزه جبهه مقاومت را تشدید میکند. باید سخن رهبر انقلاب را یادآوری کرد که اینها: «به دست خودشان جبههی مقاومت را دارند توسعه میدهند و تشدید میکنند؛ این یک الزام قطعی است و تخلّفناپذیر است. و امروز جبههی مقاومت هر اندازه گسترش دارد، فردا این گسترش چند برابر خواهد شد.»

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
کلام نصرالله
هیچ کس نمیتوانست بهتر از سیّد، به فصاحت سیّد و دقیقتر از سیّد، از سیّدحسن نصرالله بگوید. بیش از ۱۷۰ ساعت سخنرانی، مصاحبه و گفتوگوهای ایشان را دیدم و شنیدم و از میان دریای عمیق و اعجابانگیز کلمات ایشان، بنا بر موضوع و محتوای هر فصل بخشهایی از سخنرانیها، مصاحبهها و گفتوگوها را بدون هیچ تغییری روی کاغذ آوردم.

صدوهفتاد ساعت سخنرانی و مصاحبه سیدحسن نصرالله در «روح الامین» گردآوری شده تا صدای او بدون هیچ تغییری به فارسیزبانان برسد. کتابی که چهرهای متفاوت از تاریخ و سیاست لبنان را به نمایش میگذارد. رهبر مقاومت با صداقت و صدای خودش، زندگی و مقاومتش را بیان میکند. خواندن این اثر یعنی شنیدن مستقیم از زبان کسی که خود مظهر مقاومت است. به مناسبت اولین سالگرد شهادت مجاهد کبیر سیدحسن نصرالله بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR به مرور و معرفی این کتاب میپردازد.
شاید نوشتن از کسی مثل سیدحسن نصرالله یکی از سختترین کارهای دنیا باشد. شاید که نه، حتماً. نمیشود دریا را با لیوان پیمانه کرد. احتمالاً هیچکس تواناتر، آگاهتر و مناسبتر از سیّد مقاومت برای معرفی سیّد مقاومت نیست. کسی که میتوانست با کلمات معجزه کند و با تعابیرش دنیا را تکان بدهد. کلام سیّدحسن نصرالله نه نظم بود و نه نثر. سیّد با کلمات و جملات، با همین حروف معمولی الفبایی که میشناسیم، حماسه و عزت را در هم میآمیخت و سرود مقاومت و آزادگی سر میداد. دوست و دشمن مبهوت کلامش میشدند و به صدق کلام و وعدههایش بیشتر از چشمانشان ایمان داشتند. اغراق نیست اگر بگوییم سخنرانیهای سیدحسن نصرالله مهمترین رسانه مقاومت در دهههای اخیر بود.
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب آورده است: «هیچ کس نمیتوانست بهتر از سیّد، به فصاحت سیّد و دقیقتر از سیّد، از سیّدحسن نصرالله بگوید. بیش از ۱۷۰ ساعت سخنرانی، مصاحبه و گفتوگوهای ایشان را دیدم و شنیدم و از میان دریای عمیق و اعجابانگیز کلمات ایشان، بنا بر موضوع و محتوای هر فصل بخشهایی از سخنرانیها، مصاحبهها و گفتوگوها را بدون هیچ تغییری روی کاغذ آوردم.»
جملات و عبارت سیّد مقاومت بدون هیچ دخل و تصرفی در کتاب آمده است و تنها از زبان عربی به فارسی ترجمه شده است. تنها برای پرداخت جامع و کامل به یک مبحث، برای نگارش هر فصل به یک مصاحبه، سخنرانی و یا گفتوگو بسنده نشده و جمعی از آنها را در کنار هم قرار گرفته است. در بعضی موارد برای حفظ یکپارچگی مطلب ترتیب پاراگرافهای یک سخنرانی تغییر داده شده و یا حتی جملهای از یک سخنرانی یا مصاحبه در دل یک سخنرانی یا مصاحبه دیگر آورده شده، با این حال خط به خط کتاب ترجمهای از صحبتهای سیّد مقاومت است و به جز کلمات و عبارات محدود ذکر شده در کروشهها، چیزی به کلام ایشان افزوده و یا از آن کم نشده است.
در پایان هر فصل فهرست مصاحبهها، سخنرانیها و گفتوگوهایی که شامل مطالب آن فصل میشود را با ذکر اسم و سال به صورت پاورقی آورده شده تا مخاطب در صورت نیاز بتواند راحتتر به فایل تصویری محتوا دسترسی پیدا کند. همچنین در جایی که سیّد مقاومت به دلیل تواضع و پرهیز از خود بزرگبینی و منیّت از ذکر جزئیات خودداری کرده بودند و یا افراد دیگری از جمله اعضای خانواده و همرزمان ایشان نکاتی داشتند که میتوانست تکمله مناسبی باشد برای مسئلهای که سیّد مقاومت درباره آن صحبت میکرد، آن مطالب هم با ذکر منبع، به صورت پاورقی به متن اصلی ضمیمه شده است.
روایتها به صورت اول شخص و همانطور که بیان شده، از زبان خود سیّدحسین نصرالله و کاملاً براساس سبک و سیاق بیان ایشان نوشته شده است. این ویژگی باعث میشود تا خواننده کتاب خود را مخاطب اختصاصی کلام سیّد تصور کند و از همان فصل نخست صدای گرم و شیرین سیّد را با گوش جانش بشنود.
«طبقه اول مخصوص پذیرایی از مهمانها بود و طبقه دوم حکم کتابخانه ساده و کوچک سیّد محمدباقر صدر را داشت. وارد اتاق شدیم و برای اولین بار سیّد محمدباقر صدر را دیدم. جوان بود و تازه در دهه چهلم زندگیاش به سر میبرد، با این حال مسنتر به نظر میرسید و پنجاه یا حتی شصت ساله نشان میداد. مقابل ایشان نشستیم. خجالت میکشیدم. من طلبهای گمنام و کوچک بودم و او سیّد محمدباقر صدر!»
این کتاب در قالب هفده فصل شهید بزرگوار، سیّدحسن نصرالله را از کودکی تا چند هفته پیش از شهادت روایت میکند و دریچهای تازهای به زندگی شخصی، اعتقادی، سیاسی، نظامی و خانوادگی ایشان باز میکند. به طوری که خواننده بعد از خواندن «روح الامین» تا حد زیادی با چهرههای تأثیرگذار زندگی سیّد مقاومت، از حضرت امام گرفته تا رهبر معظم انقلاب، شهید محمدباقر صدر، امام موسی صدر، شهید سیّدعباس موسوی و مرحوم آیتالله بهجت و کم و کیف رابطه ایشان با افرادی همانند حاج عماد مغنیه و شهید حاج قاسم سلیمانی آشنا میشود.
در این کتاب گاه خاطره کمتر شنیده شدهای از سیّدحسن نصرالله بیان شده که از مفاصل تاریخی به حساب میآید: «روز موعود به دیدار امام رفتم. هیچ کس آنجا نبود. هیچ کدام از مسئولان از جمله مسئولان وزارت امور خارجه و سپاه پاسداران که معمولاً در ملاقاتها همراه ما حاضر میشدند، در آنجا نبودند. حتی سیداحمد هم آنجا نبود. شیخ رحیمیان هم پس از همراهی با من تا اتاق امام، رفت و من تنها ماندم. تحت تأثیر هیبت امام که در اتاق حضور داشت قرار گرفتم. امام روی یک کاناپه نشسته بودند. من هم روی زمین نشستم. جوری تحت تأثیر وجود ایشان قرار گرفته بودم که صدایم در نمیآمد. امام به من گفتند:«نزدیکتر بیا.» نزدیکتر شدم و کنار ایشان نشستم. شروع به صحبت کردم و نامهای که به همراه داشتم را به ایشان دادم. امام پاسخ مسائلی که در خصوص تحولات آن زمان لبنان با ایشان در میان گذاشتم را دادند و سپس با لبخند فرمودند:«به تمامی برادرانمان بگو که نگران نباشند. من و برادرانم در جمهوری اسلامی ایران همگی با شما هستیم و همیشه در کنار شما باقی خواهیم ماند.» این آخرین دیدار من با حضرت امام رحمهالله بود.»

و گاه شیوه خاطرهگویی خواننده را با ابعاد کمتر شناخته شده شخصیت خود از جمله لطافت طبع و شوخطبعیاش آشنا میکند: «همین که برادران بلند شدند تا قرآن بیاورند، سیدعباس مخالفت کرد و گفت: «نه! من استخاره میکنم، نه شما.» بلند شد و به خانه رفت. در خانه وضو گرفت، نماز خواند، با هر دعایی که در نظر داشت توسل کرد و استخاره گرفت. نیم ساعت طول کشید تا با اخم برگردد. خندیدم و آرام به برادرها گفتم: «خوب آمده، اگر خوب نیومده بود سیّدعباس داشت میخندید!» سیّد عباس با اخم به من نگاه کرد و گفت: «همین را میخواستی؟» خندیدم و جواب دادم:«ما سرباز شما هستیم سیّد!»»
با این تفاصیل «روح الامین» فرصت مناسبی است تا چند ساعتی پای حرفهای شنیدنی سیّد مقاومت نشست، او را بیواسطه شناخت و مثل همیشه از او آموخت.
- داستان نصرالله
- همسفرش بودم در آتش و برف
- زندگی در سایه انقلاب
- زبور مقاومت
- قدرت نصرالله
- سیدی که عزیز هم بود
- «زبان فارسی باید در سازمان ملل طنینانداز شود»
- دستورالعمل دیپلماسی در میانه جنگ
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد

محلات قدیمی مشهد
هسته اولیه شهر مشهد به تدریج از به هم پیوستن سه کانون یعنی شهرک نوغان ، قریه سناباد و مجموعه حرم مطهر حضرت رضا (ع) به وجود آمده است . حرم مطهر در میانه دو کانون دیگر با فاصله تقریبی یک و نیم کیلومتر قرار داشته ، شهرک نوغان در ابتدای شکل گیری هسته اولیه شهر نسبت به دو کانون دیگر از اعتبار بیشتری برخوردار بوده و در شمال حرم قرار داشته ، حرم مطهر ابتدا در باغی که مقر کاخ با شکوه والی خراسان به نام حمید بن قحطبه الطائی بوده ، قرار داشته که اکنون عمارت آستانه مقدسه است . کانونهای عمده سکونتی قریه سناباد دو شهرک نوقان بودند و در مراحل اولیه شکل گیری شهر به تدریج مسیر این کانونهای جمعیتی تا حرم به شکل طولی به کاربری مسکونی تبدیل شدند به ویژه مسیر سناباد به حرم که علاوه بر راه زیارتی ، کانال آبیاری اراضی پیرامون نیز بود . همزمان با رشد تدریجی شهر مسیر راههای کاروانی منتهی به حرم به ویژه دروازه قوچان در شمال غربی و پایین خیابان در شرق نیز اشغال شد . و در نتیجه پتانسیل کانونهای نوغان و سناباد در مقایسه با هسته زیارتی کاهش و رشد فیزیکی شهر تحت تاثیر کانون مذهبی و راههای کاروان رو قرار گرفت .
در واقع محورهای ارتباطی همزمان نقش های اقتصادی و عبوری را ایفا می کردند این وضعیت در دوره شاه عباس کبیر به منتهی درجه رسید و خیابان بالا خیابان ( حرم تا دروازه قوچان ) و پایین خیابان ( حرم تا پنج راه ته خیابان ) تعریض گردیدند و به تدریج محلات شهر در پیرامون کانونهای اولیه ( نوغان و سناباد ) ، دروازه های شهر و مسیرهای ارتباطی شکل گرفت . که علاوه بر عوامل مذکور مسایل قومی ، زبانی ، منشاء سکونت اولیه و مذهب در شکل دهی محلات شهر نقش عمده ای را ایفا کردند .
علی رغم برخی اختلافات بین مفسران بر سر تعداد محلات مشهد به طوری که فریزر تا جر انگلیسی در سال ۱۸۲۱ میلادی تعداد محلات شهر مشهد را ۳۲ و صنیع الدوله در مطلع الشمس ۱۳۰۲ تعداد محلات بزرگ را ۹ و کوچک را ۱۰ مورد ذکر می کند . زین العابدین ابن محمد ولی میرزا که در زمان ناصر الدین شاه قاجار و حکمرانی رکن الدوله به مشهد آمده و سکنه رضوی را سر شماری کرده از ۶ محله یه اسم سراب سرشور ، عیدگاه ، پایین خیابان ، نوغان ، بالا خیابان نام برده است .
محلات بزرگ : خیابان علیا (بالا خیابان) ، خیابان سفلی (پایین خیابان) ، سراب ، چهار باغ ، عیدگاه و نوغان
محلات کوچک : پاچنار ، ارگ ، سرسوق«سرشور» ، سرحوضان ، جدیدها ، سرویها ، تپ المحله . غیرشمارها (سیاهان) ، کشمیریها ، چاه نو
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
وجه تسمیه ميدان «آب» و «برق» و «ضد» و ديگر محلات قديمي شهر مشهد
ساختار شهرهای قدیمی متشکل از چند محله برگیرنده کوچه ها و مراکز تجاری متعدد بوده است که به مرور ایام با گسترش شهرها این محلات مضمحل میشوند. نفوذ مدرنیسم و گذر از سنت گرایی بسیاری از تغییرات ناخواسته را به بافت قدیمی شهرها تحمیل کرده و ساختاری که نشان از هویت یک شهر بوده است به سرعت تغییر یافته است. از این رو در حال حاضر بسیاری از اماکن، اسامی و اصطلاحات شهری که در برگیرنده هویت شهر بوده اند روبه فراموشی رفته و باید تاریخ جدیدی برای آنها قائل شد. دگرگونی درنحوه ساخت و ساز و حتی دکوراسیون شهری بیننده یا شهروندان را با موضوعی جدید آشنا میکند
شهر مشهد از جمله نقاطی است که ساختار شهری آن بر اساس محله بوده است. این محلات برگرد حرم مطهر شکل گرفته بوده اند. وجود مرقد مطهر امام رضا ع موجب شده سبک زندگی و طراحی شهری از اماکن زیارتی الهام گرفته شده باشد، ولی با گسترش شهرنشینی محلات قدیمی دیگر جوابگوی خیل مهاجرین و انبوه مردم نبوده اند و شهرک های جدید در حاشیه شهر تاسیس شدند که هیچ سنخیت فرهنگی – اجتماعی با بافت اصلی شهر نداشتند. به دیگر سخن این شهرکها زمینه ایجاد فرهنگهای متفاوت در یک شهر را به وجود آوردند.
حصار مشهد رضوی
اصلی ترین دیوار شهر مشهد که تا یک قرن پیش دوام آورد و سد مقاومت این شهر در برابر هجوم اقوامی چون ازبکان و ترکمانان بود، بارویی است که به فرمان شاه تهماسب یکم صفوی (درگذشته 981ق) بنا شد. این بنا، براساس برخی گزارشهای تاریخی، حدود 6کیلومتر بود و بیش از 141 بُرج دیده بانی داشت که در آن قلعه بانانی مشغول حراست از حصار و حریم شهر بودند. صدرالمتألهین لاهیجی (نویسنده کتابی درباره تاریخ و جغرافیای شهر مشهد قدیم) در این باره مینویسد: «باروی شهر مشهد را گویند اصلاً از بناهای شاه تهماسب بن شاه اسماعیل صفوی است. این حصار طوری بنا شده که از هر برجی، برج دیگر را میتوانند زد و قلعه شهر که محیط آن تقریباً یک فرسخ میشود، صد و چهل و یک برج دارد». این بارو، تا حد زیادی از هجمه های پیاپی ازبکان و خسارات ناشی از این حملههای جنونآمیز به شهر کاست و سبب برقراری امنیت نسبی مشهد شد. حصار یاد شده تا اوایل دوره پهلوی، کمابیش دوام آورد و در دوران برقراری اش، مرمتهای متعددی را به خود دید. برخلاف بسیاری از شهرهای شرقی ایران که به دلیل خشکسالی یا ناامنی، حیات و فعالیت پشت حصار و باروهای آنها محدود میشد، در مورد مشهد رضوی چنین نبود؛ براساس گزارش های تاریخی و آنچه جهانگردان روایت کرده اند، حیات در دو سوی باروی مشهد جریان داشت و بسیاری از کارگاه های صنعتی، بیرون از محدوده مشهد و نزدیک به مزارع پهناور موقوفه آن فعال بودند. آنچه در تصویر امروز میبینید، نمایی است که هانری رنه دالمانی، 125 سال پیش، از بیرون حصار مشهد دید و ثبت کرد؛ جایی پشت دروازه و دیوارهای محله پایین خیابان در مجاورت نهر نادری که برای آبیاری مزارع پایین دست دشت مشهد جریان داشت. این منطقه، جایی بود که در آن، سفالگران به تولید فراورده های سفالی گوناگون مشغول بودند؛ از ساخت ظروف سفالی مانند «تاقار» که در «ماست بندی» و «خمیرگیری» استفاده فراوانی داشت تا ساخت «کَوَل» که از آن برای حفاظت دیواره چاه و قنات استفاده میکردند و شاید «تنبوشه»های ظریفی که حکم لوله های آب امروزی را داشت و سبب میشد معماران مشهدی بتوانند در بنای اماکن متبرکه یا خانه های شخصی و معابر عمومی، با ساخت یک آب نمای جذاب، دلبری کنند. همه اینها، بیرون از شهر و جایی پشت دروازه پایین خیابان تولید میشد و هنگامی که در سال 1277ش، دالمانی تصمیم گرفت تصویری از این کارگاه ها تهیه کند، بیاختیار دیوار باشکوه مشهد نیز در عکس جای گرفت و برای ما، نسلی که هیچ تصوری از باروی شهر نداریم، یادگاری ارزشمند برجا گذاشت. امروزه از آن باروی باشکوه، رد و نشانی جز چند نام ناشناخته وجود ندارد؛ کوچه هایی که فقط قدیمیها نام اصلیشان را به یاد دارند و آنها را با کلماتی مانند «پِیبَره» یا «پِیبَهره» میشناسند، «بَرَه» یا «بَهره» تغییر یافته واژه «بارو» است.
نخستین برج و باروی مشهد
حدود ۸۰۰ سال از تاریخ ایجاد نخستین برج و باروی مشهد گذشته است. براساس آنچه در اسناد مکتوب باقی مانده نخستین بار در قرن ۶ هجری قمری حصار و دیواری دورتادور شهر کشیده و چهار دروازه در چهار طرف این بارو برای رفت وآمد مردم تعبیه شده بود. در طرفین هر کدام از این دروازهها دو برج وجود داشته که در آن تعدادی نگهبان به صورت شبانه روزی برای حفاظت از دروازه ها و کنترل نحوه ورود و خروج افراد حضور داشته اند. البته در حد فاصل هر دو دروازه تعدادی برج نگهبانی هم وجود داشته است که تعدادی نگهبان دیگر هم در آنها مشغول نگهبانی بوده اند. به دلیل نحوه نگارش خاص آن زمان مسائل جغرافیایی و نظامی آمار دقیقی از تعداد برجهای نگهبانی موجود در باروی نخستین شهر مشهد وجود ندارد. نخستین برج و باروی مشهد در طول تاریخ دچار تغییرات بسیار و به دلیل نبود حکام لایق در بسیاری نقاط تخریب شده بود تا اینکه در عهد شاه طهماسب صفوی بار دیگر در دورتادور مشهد دیواری تعبیه و در فواصل مختلف آن تعدادی برج نگهبانی هم ایجاد شد تا از این سازه محافظت کامل شود. تنها تغییر عمده برج و باروی شاه طهماسبی نسبت به خلف قرن ششمی خود ایجاد دروازه پنجم شهر در محدوده پایین خیابان امروزین است که درست در پایان سازه جدید شهری این دوره یعنی خیابان ایجاد شده بود. حصار شهر مشهد که در نزد مردم شهر به «بَحره» مشهور بوده در سالهای پس از حکومت صفویان تا دوران مشروطه هم برخلاف حملات متعددی که به این شهر شده از ثبات نسبتا خوبی برخوردار بوده است تا جایی که در تمام این دورانها شهر تنها وقتی برخی مدافعان اقدام به تخلیه برجهای اطراف شهر یا گشودن دروازهها کرده اند، سقوط کرده است. مهمترین دلیل این استقامت خوب نحوه جانمایی برجهای متعدد شهر بوده است. اسناد موجود بازگو کننده این موضوع مهم است که نه تنها در حد فاصل برجهای دفاعی شهر مشهد تعداد زیادی روزنه تیر یا همان تیرکش قرار داشته که از شکاف آنها مدافعان شهر مهاجمان را به تیر می بسته اند. برجهای نگهبانی شهر هم از ساختار ویژه ای برخوردار بوده اند. این برج ها به نحوی ساخته شده بودند که هر کدام از برج ها به دو برج ساخته شده قبل و بعد از خود احاطه داشته است و نگهبانان حاضر در هر برج میتوانسته اند افراد حاضر در دو برج دیگر را تیرباران کنند. بدین گونه اگر برجی به هر دلیل در اختیار نیروهای دشمن قرار میگرفته مدافعان شهر از طریق دو برج مجاور آن امکان نابود کردن دشمنان را داشته اند. این حقیقت خاص نظامی، درست همان اصلی است که باعث شده برج و باروی شهر مشهد برخلاف نمونه هایی، چون ارگ بم از یک نظم هندسی خاص تبعیت نکرده و محدوده محصور در آن به عنوان شهر مشهد یک چندصدضلعی غیرمتقارن باشد.
از کوچه «پشت بهره» تا کوچه نهضت
کوچه شهید هاشمی نژاد ۱۰ در طول تاریخ، اسامی رسمی و غیررسمی بسیاری داشته است؛ نخستین نام شناخته شده برای این کوچه عنوان کوچه پشت بهره است. این نام تا زمان ایجاد خیابان فوزیه در نیمه نخست دهه۳۰ قرن ۱۴ خورشیدی، معرف این مسیر بوده است. پس از آن، اما دو عنوان فوزیه۱۴ و عشرت آباد۱۴ هم برای معرفی این مسیر مورداستفاده قرار گرفت. خیریه مرتضوی نام بعدی این کوچه بود که از دهه۴۰ قرن ۱۴ خورشیدی، برای معرفی غیررسمی آن استفاده میشد. البته به فهرست این نامها باید نام تالارفرید را هم اضافه کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر نام خیابان عشرت آباد به شهیدهاشمینژاد هم نام رسمی این کوچه به شهیدهاشمینژاد۱۴ تغییر یافت ولی در سالهای اخیر و بر اثر اجرای طرح بزرگ نوسازی میدان شهدا، تعدادی از کوچه های ابتدای این خیابان حذف شدند و کوچه شهیدهاشمینژاد۱۴ به عدد ۱۰ تغییرشماره داد؛ همچنین در میانه دهه۷۰خورشیدی نام شهیدعلیرضانوروزی هم بر تابلو ورودی این کوچه ثبت شد. عنوانهای خواجه ربیع ۱۳، آیت الله عبادی۱۳، کوچه دبستان بهار، شهید کاشانی۳۸ و شهیدمهدی مؤمنیان از دیگر نامهای رسمی و غیررسمی این کوچه هستند. بر اساس گفته قدیمی هایی، چون علی ظریفیان، معلم کهنه کار، جغرافیای شهر با تخریب تکه کوچک دیوار کاهگلی موجود در محدوده خیابان کاشانی حد فاصل دو چهارراه عشرت آباد و زرینه کنونی یعنی جایی در مقابل هنرستان جلیل نصیرزاده این روزها در سال ۱۳۴۸ آخرین بقایای دیوار دور شهر مشهد هم نابود شد. به روایت قدیمیهای شهر برخی از این برجهای نگهبانی در محدوده شمالی شهر و حدفاصل راه آهن و دروازه پایین خیابان به عنوان یک سازه مسکونی موقت در بین فضاهای کشاورزی تا سالهای منتهی به انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار میگرفت و در سالهای نخست پس از انقلاب و با تبدیل شدن این باغ ها و زمینهای کشاورزی به زمین مسکونی تخریب شد و جای آن را خانه های امروزین گرفت.
شهر و ۳۷ برج دیده بانی آن
مشهد از همان ابتدای شکل گرفتنش در هزار و ۲۰۰ سال قبل، هویتی زیارتی داشت و مقصد زائرانی بود که از همه جای دنیا به پابوس حضرت رضا ع میآمدند. شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا (ع)» روایت هایی از زائران مصری و حتی افرادی از اندلس نقل میکند که به مشهد آمدند، زیارت کردند و برخی، ماندند برای خدمت. بنابراین، وقتی از مشهد ۱۵۰ سال قبل حرف میزنیم، زائران و مسافران، بخش دایمی و همیشگی آن را تشکیل میدهند و اصلاً، هویت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شهر، حول همین مقوله دور میزند. مشهد ۱۵۰ سال قبل، هفت دروازه داشت که غیر از یکی، بقیه باز بودند و میشد از طریق آنها وارد شهر شد؛ دروازه های «بالاخیابان»، «پایینخیابان»، «عیدگاه»، «ارگ،» «نوغان»، «سراب» و «میرعلی آمو». دروازه میرعلی آمو را بسته بودند؛ چون مشهدیها اعتقاد داشتند اگر باز شود، بلایی بزرگ بر شهر نازل خواهد شد؛ حق هم داشتند، آخر در دوره صفوی هر وقت ازبکها هوس غارتگری به سرشان میزد، از سمت همین دروازه به شهر هجوم میآوردند! مشهد ۱۵۰ سال قبل، یعنی دوره ای که ناصرالدین شاه سلطنت میکرد، بارویی به طول بیش از هفت کیلومتر داشت و طبق گزارش برخی جهانگردان خارجی، به جز برجهای دو طرف دروازه ها، ۳۷ برج دیده بانی روی باروی شهر ساخته بودند؛ یعنی تقریباً هر ۱۸۰ متر، یک برج دیده بانی. دیوار شهر، یادآور خاطرات دوره شاه تهماسب یکم صفوی (درگذشته ۹۵۵ خورشیدی) بود. دروازه ها را از چوب ساخته بودند و آن طور که هانری دالمانی، جهانگرد فرانسوی، مینویسد، باروی شهر نیز، با کاهگل پوشانده شده بود و نمای خانههای شهر هم، اعم از کوچک و بزرگ، تفاوتی با نمای باروها نداشت. بنابراین، در مشهد ۱۵۰ سال قبل، شما با شهری مواجه میشدید که رنگ آن از تناسب و هارمونی بسیار جذابی برخوردار و البته بسیار چشم نواز بود.
بالاخیابان و پایین خیابان : ۱۵۰ سال قبل، بستگی داشت که بخواهید از کدام طرف شهر وارد آن شوید. معمولاً مسافران از دو دروازه بالاخیابان و پایین خیابان که در دو سوی خیابان مشهد، به طول بیش از دو کیلومتر قرار داشت، وارد شهر میشدند. تراکم جمعیت شهر، طبق گزارش زینالعابدین میرزای قاجار در کتاب «نفوس ارض اقدس»، در محله پایین خیابان بیشتر بود؛ پس اگر شما در سفرتان، برای ورود به مشهد، از دروازه این بخش عبور میکردید، با غلغله جمعیت، کوچه های تو در تو و دست فروشهای متعددی روبه رو میشدید که در کنار کاروانسراها و تیمچه های پایین خیابان، دربه در به دنبال مشتری میگشتند. دروازه پایینخیابان، ورودی شرقی شهر مشهد بود. اما اگر میخواستید از ورودی غربی وارد شهر شوید، منظره ای که میدیدید، کاملاً فرق میکرد. دروازه بالاخیابان، در کنار باغهای بزرگ شهری قرار داشت و نمایی که مسافر میدید، به ویژه در بهار و تابستان، نمایی سبزرنگ و جذاب بود. در کنار نهر نادری که از وسط خیابان مشهد میگذشت و آب چشمه گیلاس و چند قنات مهم را به سوی حرم رضوی میبرد، تعدادی آسیاب آبی وجود داشت که به آنها در ادبیات قدیمی «طاحونه» میگفتند. علاوه بر اینها، در آن منطقه، میشد ده ها یخچال سنتی را دید که یخ مورد نیاز شهر در تابستان، به وسیله آنها تأمین میشد. آب نهر نادری، در مسیر بالاخیابان، بسیار تمیزتر بود؛ چون قرار بود آب نهر از حرم رضوی بگذرد، زائران و مجاوران، به احترام آن مکان مقدس، از آلوده کردن آب، خودداری میکردند؛ این وضعیت، در پایین خیابان و بعد از عبور آب از صحن عتیق حرم رضوی، دیگر وجود نداشت و استفاده از آب نهر نادری، به هر شکلی مجاز میشد!
حرم و جذابیتهای ۱۵۰ سال قبل آن : اما برگردیم به مهم ترین بنای شهر مشهدِ ۱۵۰ سال قبل که در دوره ما و البته در دوره فرزندان و نوادگان ما، همچنان مهم ترین بنای شهر و بلکه دلیل شکل گرفتن مشهد است؛ یعنی حرم مطهر امام رضا (ع). خیابان مشهد، از دو سو، به حرم رضوی میرسید و این مکان مقدس، توسط محلات شش گانه مشهد، یعنی نوغان، «بالاخیابان»، «سراب»، «سرشور»، «عیدگاه» و «پایینخیابان» احاطه میشد. هر کدام از این محلات، از نعمت مجاورت حرم رضوی برخوردار بود. ۱۵۰ سال قبل، هر کدام از محلات مشهد، برای خودش قبرستان مجزا داشت، اما مهم ترین قبرستان شهر، یعنی قبرستان «قتلگاه» در شمال حرم رضوی، جنبه عمومی به خود گرفته بود و حتی مردم دیگر مناطق ایران و کشورهای همجوار نیز، اموات خود را برای دفن به آنجا منتقل میکردند. قتلگاهِ ۱۵۰ سال قبل که نام خود را از واقعه سال ۵۱۲ ق و حمله مردم تابران به مشهد گرفته بود، وسعت بسیار داشت و شاید هزاران قبر را در بر میگرفت. در داخل حرم رضوی ۱۵۰ سال قبل، افزون بر صحن عتیق که یادگار امیرعلیشیر نوایی درگذشته ۸۷۹ خورشیدی و دوران حکومت سلطانحسین بایقرای تیموری بود و در دوره شاهعباس یکم صفوی درگذشته ۱۰۰۷ خورشیدی به چهار برابر اندازه اولیه گسترش یافت، صحن نو هم، در دوره فتحعلیشاه قاجار (درگذشته ۱۲۱۳ خورشیدی) بر زمینی موسوم به باغ ایلخانی پا گرفت و در دوره ناصرالدینشاه، یعنی همین عهدی که داریم دربارهاش صحبت میکنیم، کارهای مربوط به معرق کاری و طلاکاری ایوان آن، رو به پایان بود. ایوان طلای این صحن، بعدها به «ایوان ناصری» معروف شد. در همین دوره، کتیبه های بسیار زیبای این صحن، توسط محمدحسین شهیدی مشهدی به رشته تحریر درآمد و در زمره آثار هنری نفیس و ارزنده جهان اسلام قرار گرفت. آثاری که همچنان بر اطراف ایوانهای صحن نو، خودنمایی میکند.
حکایت بازارهای مشهد : بازارهای مشهدِ ۱۵۰ سال قبل، مانند امروز، خیلی شلوغ بود. به غیر از کاروانسراهای پایین خیابان و چند کاروانسرای بیرون شهر که محل اتراق کاروانهای مسافرتی و تجاری محسوب میشد، اصلی ترین بازار مشهد، در امتداد محله سرشور، از جنوب شهر، تا ضلع غربی حرم رضوی قرار داشت. این بازار، بعد از طی کردن محله سرشور و رسیدن به نزدیکی حرم، به میدان «سرسنگ» و محدوده حمام «مهدیقلیبیگ» میرسید و از آنجا، تا ضلع غربی صحن عتیق امتداد داشت و بعد از صحن نیز، تا ابتدای قبرستان قتلگاه، ادامه پیدا میکرد. این بازار، شامل تیمچه های مختلفی بود که اصناف گوناگون، مانند کفش دوزها، زرگرها، سنگ تراشها، پوستین دوزها و ... در آن مستقر بودند و صدالبته، در فصل های زیارتی، جای سوزن انداختن نبود. ناصرالدین شاه در سفر سال ۱۲۶۲ خورشیدی به مشهد، در این بازار به تفرج پرداخت و دستورهایی برای زیبا سازی آن صادر کرد. با این حال، آتشسوزی دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، آثار آن زیبایی زایدالوصف را از میان برد و امروزه، تنها آب انبار «حوض چهل پایه» در بازار فرش مشهد، خبر از روزهای پررونق این بازار باشکوه میدهد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
اولین بارو و دروازه های قدیم مشهد
شهر مشهد در ابتدای دهه 1300 ش دارای برج و بارو و دروازه بود. که برای ورود و خروج مردم و بارو بنه و دواب بارکش و اسب و استر و گاری یا کالسگه آنان در دروازه شهر عوارض میگرفتند.... اولین بارو و دروازه های قدیم مشهد شهر مشهد در ابتدای دهه 1300 ش دارای برج و بارو و دروازه بود. که برای ورود و خروج مردم و بارو بنه و دواب بارکش و اسب و استر و گاری یا کالسگه آنان در دروازه شهر عوارض میگرفتند.دروازههای مشهد عبارت بودند از دروازه نوغان در انتهای راسته نوغان نزدیک به باغات دریادل دروازه بالا خیابان در حدود کوچه سرآسیاب نزدیک به دروازه قوچان ، دروازه سراب در خیابان سعدی ،دروازه ارک بین فلکه ده دی و بیمارستان سینا ، دروازه عیدگاه در اواسط کوچه عیدگاه و دروازه پایین خیابان نزدیک به پنج راه و دروازه میرعلی در انتهای کوچه گنبدخشتی در محل کوچه جوادیه محدوده شهری نیز در همین مسیر قرار داشت ولی بافت مسکونی و جمعیتی شهر بسیار کوچکتر از این بود زیرا کمی مانده به باروی شهر کاروانسراها باغات میوه و مزارع تربار شهر بود و مشهد غیر از بالاخیابان و پایین خیابان هیچ خیابان دیگری نداشت .
بنای دیوار مشهد خراسان به دست امیر علی کاکویه
در سال 505 هجری قمری، امیر علی کاکویه اقدام به بنای دیوار شهر مشهد در خراسان کرد. این رویداد تاریخی که در دوران حکومت او رخ داد، نقش مهمی در تحکیم و امنیت این شهر ایفا کرد. مشهد که به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای خراسان شناخته میشد، با این اقدام به مکانی امن تر و مستحکم تر تبدیل شد. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97) خراسان در آن دوران به دلیل موقعیت جغرافیایی و اهمیت مذهبی، همواره مورد توجه حکومتهای مختلف بود. مشهد به عنوان مرکز زیارتی شیعیان و محل دفن امام رضا، از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. امیر علی کاکویه که از حاکمان محلی خراسان بود، با درک این اهمیت، اقدام به ساخت دیوار شهر کرد تا از آن در برابر حملات احتمالی محافظت کند. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97) . ساخت دیوار مشهد به مباشرت امیر علی کاکویه انجام شد. این دیوار نه تنها به عنوان یک سازه دفاعی، بلکه به عنوان نمادی از قدرت و اقتدار او نیز شناخته میشد. با تکمیل این پروژه، شهر مشهد به یکی از مستحکم ترین شهرهای منطقه تبدیل شد و امنیت ساکنان آن تا حد زیادی افزایش یافت. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97) . بنای دیوار مشهد نه تنها امنیت شهر را افزایش داد، بلکه به عنوان یکی از اقدامات مهم امیر علی کاکویه در تاریخ خراسان ثبت شد. این دیوار به عنوان بخشی از میراث تاریخی مشهد، تا سالها پس از آن نیز مورد استفاده قرار گرفت و نقش مهمی در حفظ و نگهداری شهر ایفا کرد. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97) بنای دیوار مشهد به دست امیر علی کاکویه در سال 505 هجری قمری، یکی از رویدادهای مهم تاریخی در خراسان بود. این اقدام نه تنها امنیت شهر را افزایش داد، بلکه به عنوان نمادی از قدرت و اقتدار او نیز شناخته شد. این دیوار به عنوان بخشی از میراث تاریخی مشهد، تا سالها پس از آن نیز مورد استفاده قرار گرفت و نقش مهمی در حفظ و نگهداری شهر ایفا کرد. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97)
ساخت دیوار دفاعی مشهد توسط عضدالدین فرامرز بن علی در سال ۵۱۵ قمری
در سال ۵۱۵ هجری قمری، عضدالدین فرامرز بن علی، حاکم وقت مشهد، دستور ساخت دیواری مستحکم و دفاعی را در اطراف شهر مشهد صادر کرد. این اقدام با هدف محافظت از شهر و ساکنان آن در برابر تهدیدات خارجی و حملات احتمالی انجام شد. مشهد در آن دوران به عنوان یکی از شهرهای مهم مذهبی و سیاسی ایران شناخته میشد و وجود چنین دیواری امنیت شهر را افزایش میداد. این دیوار نه تنها بهعنوان یک سازه دفاعی، بلکه بهعنوان نمادی از قدرت و اقتدار حاکمیت عضدالدین فرامرز نیز محسوب میشد. (الكامل في التاريخ جلد : 10 صفحه : 523) . دیوار ساخته شده توسط عضدالدین فرامرز بن علی از استحکام بالایی برخوردار بود و بهگونهای طراحی شده بود که بتواند در برابر حملات دشمنان مقاومت کند. این دیوار بهعنوان یک مانع دفاعی، شهر را از هرگونه تهاجم احتمالی محافظت میکرد. ساخت چنین دیواری در آن زمان نشان دهنده توجه حاکمان به امنیت شهروندان و اهمیت استراتژیک مشهد بود. این اقدام همچنین باعث افزایش اعتماد مردم به حاکمیت و تقویت جایگاه سیاسی عضدالدین فرامرز شد. (الكامل في التاريخ جلد : 10 صفحه : 523) . ساخت دیوار دفاعی مشهد نه تنها امنیت شهر را افزایش داد، بلکه به رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی آن نیز کمک کرد. با وجود این دیوار، تجار و بازرگانان با اطمینان بیشتری به فعالیتهای اقتصادی خود ادامه دادند و این امر باعث رونق تجارت در منطقه شد. علاوه بر این، مشهد بهعنوان یک شهر مذهبی، با وجود این دیوار، به مکانی امنتر برای زائران تبدیل شد و این موضوع بر اهمیت مذهبی و فرهنگی شهر افزود. این اقدام عضدالدین فرامرز بن علی به عنوان یکی از اقدامات مهم در تاریخ مشهد ثبت شده است. (الكامل في التاريخ جلد : 10 صفحه : 523)
مروری بر تاریخچه «بالاخیابان» و «پایین خیابان» که نخستین خیابان مشهد است
نخستین خیابان مشهد
محلات قدیم مشهد با بوی ادویه های زیر بازارچه، هرم آفتاب پهن شده روی صدای «حیعلیصلاه» ظهر، اشک حلقه زده در تماشای حرم و لخلخ دمپایی زائرانی که راه سمت خانه دوست پیش گرفته اند، محلات قدیم مشهد با سایه سار درختهای توتش که هر خُلق گرفته ای را شیرین و عطرِ سرخی پیچ انارهای لم داده روی لبه دیوارهایش، دِماغ جان را تازه میکند، محلات قدیم مشهد با خانه ها، مغازه ها، مردها، زنها و بچه هایش همه و همه حلقه نگین انگشتری حضرت رضا (ع) هستند، زیرا به یمن حضور او، مشهد شهر قلبهای مسلمان شده است. حالا این را که مشهد با کوچه های خاکی و خانه های کاهگلی اش، کی رنگوروی شهر به خود گرفته است، باید در تاریخ نخستین خیابانکشیِ آن جست وجو کرد. طبق منابع تاریخی، طول عمر این خیابان به عهد شاه عباس صفوی میرسد. درواقع یکی از اقدامات عمرانی صفویان در دوران زمامداریشان، خیابانکشی در مشهد بوده است که بعدها آن خیابان به دو قسمت «پایینخیابان» و «بالاخیابان» معروف میشود. جالب است بدانید که تا زمان شاه عباس اول صفوی در همه ایران، تنها دو خیابان ساخته شده بود که یکی در هرات و دیگری در قزوین قرار داشت. خیابان «هرات» که دست کم از هزار سال پیش از آن به نام «دشت خدایان» معروف بود، در زمان تیموریان تبدیل به محله خیابان شد و پس از آن هم شاه تهماسب صفوی در قزوین خیابانی احداث کرد، اما همزمان با انتقال مرکز حکومت صفویه از قزوین به اصفهان و احداث میدان چهارباغ در آن شهر توسط شاه عباس، وی سومین خیابان ایران را هم به طول تقریبی سه کیلومتر از شمالغرب مشهد به جنوب شرق آن احداث میکند. بعدها و در سده یازدهم هجری قسمت علیای این خیابان که حدود دو کیلومتر طول دارد و در شمالغرب واقع است، به «بالاخیابان» و قسمت سفلای آن که در جنوب شرق قرار دارد، به «پایین خیابان» مشهور میشود. درواقع این خیابان سراسری، شهر را به دو بخش شمالی یا پشت به حضرت و همچنین بخش جنوبی یا رو به حضرت تقسیم میکرد که بخش نخست (پایین خیابان) شامل محلات قبر میر، نوغان، قتلگاه و تپل محله میشد و قسمت دوم (بالاخیابان) محلات باغ عنبر، سراب، چهارباغ، سرشور، عیدگاه و جدیدها را دربر میگرفت. خلاصه اش اینکه آبادانی شهر مشهد تا قبل از توسعه و خیابانکشیهای جدید، بر محور و امتداد همین خیابان بوده است.
بافت جغرافیایی محله پایین خیابان
طول این محله حدود یک کیلومتر است که از حرم مطهر تا دروازه پایین خیابان امتداد دارد. در گذشته محله پایین خیابان که دارای بیشترین واحد مسکونی و کمترین تعداد باغ بوده، فقیرترین محله شهر محسوب میشده است. قرار داشتن این محله در قسمت شرق و پایین دست شهر، سبب میشده است که آب خیابان و آبهای فصلی و فاضلاب شهر در نهایت کثیفی به این محله برسد. علاوهبر این قرار داشتن پایین خیابان در حد فاصل محله سوداگر و جهودنشین عیدگاه و محله قدیمی و روستایی طبع نوغان و همچنین واقع بودن این محله بر سرِ شاهراه های تجاری و سیاسی و نظامی سرخس و مرو و هرات (محل حملات ترکمانها، ازبکها و افغانها) این محله را تبدیل به محله ای پرمخاطره و آسیب پذیر کرده بود.
مشاغل مردم محله پایین خیابان
بر طبق آنچه شاهزاده زین العابدین میرزای قاجار در کتاب نفوس ارض اقدس نوشته، جمعیت عموم محله پایین خیابان را پیشه وران خرده پا و صاحبان مشاغل فقیرانه تشکیل میداده است. در آماری که او گرفته است، اعیان و دولتمردان کمتر در این محله سکونت داشته اند و شغل مردم این محله نیز باجگیر، بقال، حمال، خرکار، خرده فروش، درویش، دستفروش، دلال، زارع، ساربان، سبزی کار، سقا، شالباف، علاف، قصاب، کاه فروش، کهنه دوز، کلاه دوز، مقنی، نعل بند، هیمه کش و کارکنان و نوکران دولت و آستان قدس، ثبت شده است.
بافت جمعیتی محله پایینخیابان
محله کوچک غیرشمارها یا (غریب زادهها) در همین محله و محله نوغان (ظاهرا در کوچه سیاه آب یا سیاوون) واقع بوده است. درنتیجه ۲۳ خانوار از ۳۵ خانوار غریب زاده شهر در پایین خیابان می زیسته اند که بیشترشان خراط و مطرب بوده اند. همچنین وجود اراضی وسیع و حاصل خیز و موقوفه آب خیابان مشهد (متعلق به آستان قدس) در بیرون دروازه پایین خیابان، سبب شده بود که تعداد زارعان این محله نیز درخورتوجه باشد و داروغه مزارع آستان قدس به همراه یک داروغه دیگر در همین محله ساکن شوند. بیشترین کارخانه های شعربافی و کاروانسراها و تیمچه های شهر نیز در این محله قرار داشته است. طبق نخستین سرشماری مشهد در سال ۱۲۷۵ هجریشمسی، تعداد خانوارهای این محله ۱۲۵۷خانوار ذکر شده است. همچنین بناهای محله در آن سال، ۲ مدرسه، ۱۴مسجد، ۱۴تکیه، ۵کاروانسرا و تیمچه، ۱۵حمام، ۱۰ آبانبار، ۱۲کارخانه و ۲۱باغ بوده است.
بافت جمعیتی محله پایین خیابان
بالاخیابان با اینکه ظاهرا بیشترین وسعت را درمیان محلات شهر داشته و در بلند آب و بالادست هم واقع بوده، تعداد منازل و جمعیت اهالی آن کمتر از دیگر محلات بوده است؛ چراکه آب خیابان و بیشترین قنات های مشهد از این محله وارد شهر میشده که باغ ها و باغچه های اعیان نشینها را آبیاری میکرده است. باغهای هشت آباد، عنبر، سنگی، منبع و باغ های سرده، سعد آباد و نکاح که در بالاخیابان یا در جوار آن قرار داشته اند، برای مردم مشهد آشنا هستند. این بافت اعیان نشین سبب شده است در کتاب نفوس ارضاقدس، نام نقیب سادات رضوی، داروغه آب خیابان، شیخ الرئیس (رئیس دارالشفای آستان قدس) و تعداد دیگری از صاحب منصبان بلندپایه در فهرست ساکنان آن دیده شود. طبق سرشماری صورت گرفته در سال۱۲۷۵ هجریشمسی، تعداد خانوارهای این محله ۲۴۷۲خانوار برآورد شده است. همچنین بناهای محله در آن سال به این شرح است: ۲ مدرسه، ۳۸مسجد، ۱۲تکیه، ۱۷کاروانسرا و تیمچه، ۱۰حمام، ۱۵آبانبار، ۵۹کارخانه و ۳۷باغ.
مزار پیر پالان دوز
این مقبره متعلق به محمدعارف عباسی، از عرفای بزرگ قرن دهم هجری و قطب سلسله ذهبیه است. بنای این مزار، چهارضلعی است و دارای گنبدی پیازیشکل و یک ایوان آجری زیباست. در داخل بقعه بر سقفها بقایای نقاشیهایی از دوران صفویه وجود دارد. همچنین بنا با کاشیهای ساده فیروزهایرنگ تزیین شده است و تاریخ ساخت آن به سال۹۸۵ (ه. ق) پهلو میزند.
مدرسه عباسقلیخان
مدرسه عباسقلیخان یکی از مدارس بزرگ مشهد است که در زمان زمامداری صفویان ساخته شده است. بانی اصلی این بنا فردی به نام عباسقلیخان شاملو بوده که حاکم هرات بوده است. بر روی کتیبه ای که در سردر مدرسه وجود دارد، نام عباسقلیخان ذکر شده است و تاریخ ساخت بنا را نیز سال ۱۰۷۷ هجری قمری ذکر کرده اند. این مدرسه، یکی از شاهکارهای معماری در ایران محسوب میشود.
مصلای پایینخیابان
این بنا در گذشته در بیرون از حصار شهر واقع بود و نظر کاروانیان را به سوی خود جلب میکرد. مصلای پایین خیابان در سال ۱۰۸۷ قمری، اوایل عهد صفوی مقارن با زمامداری شاه سلیمان صفوی، به سعی و اهتمام حاجملک و معماری حاجیشجاعه، بنای اصفهانی، به امر نواب عالی مقام (ابوصالح)، از نقبای سادات رضوی مشهد (بانی مدرسه نواب) بنیان شده و در تاریخ ۱۵دی۱۳۱۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران با شماره ۱۴۱ به ثبت رسیده است.
شکلگیری محلات اطراف نخستین خیابان
به مرور هسته های جمعیتی در اطراف این خیابانها سکنا میگزینند و محلات را تشکیل میدهند؛ درواقع در مراحل اولیه شکل گیری شهر، به تدریج مسیر سه کانون اصلی سناباد، نوغان و مجموعه حرم به شکل طولی به کاربری مسکونی تبدیل میشوند؛ بهویژه مسیر سناباد به حرم که علاوه بر راه زیارتی، کانال آبیاری اراضی اطراف نیز بوده است. هم زمان با رشد تدریجی شهر، مسیر راه های کاروانی منتهی به حرم به ویژه مسیر دروازه قوچان در شمال غرب و پایین خیابان در شرق نیز اشغال میشود و محلاتی ازقبیل سراب، چهارباغ و... به وجود می آیند. درنتیجه ظرفیت کانونهای نوغان و سناباد در مقایسه با هسته زیارتی، کاهش مییابد و رشد فیزیکی شهر تحت تاثیر کانون مذهبی و راه های کاروانرو قرار میگیرد و این محورهای ارتباطی همزمان نقشهای اقتصادی را نیز ایفا میکنند.
وجه تسمیه بالاخیابان و پایینخیابان
محله پایین خیابان که شامل دو حاشیه بخش سفلای خیابان مشهد است، میان محلات عیدگاه و نوغان قرار دارد، لذا عمر و قدمت آن کمتر از محله عیدگاه نیست، اما تا پیش از احداث خیابان توسط شاه عباس صفوی، محله مزبور قطعا به این نام خوانده نمیشده است.
طبق منابع تاریخی، شاه عباس در آغاز و پایان این خیابان دو دروازه جدید به نامهای «بالاخیابان» و «پایین خیابان» نیز احداث میکند و پس از آن بوده است که حدود دروازه پایین تا حرم به «پایین خیابان» و از دروازه بالا تا حرم به «بالاخیابان» معروف میشود.
بافت جغرافیایی محله بالاخیابان
محله بالاخیابان که شامل دو حاشیه قسمت علیای خیابان مشهد بوده، در شمالغرب شهر و میان دو محله قدیمی سراب و نوغان قرار داشته است. درنتیجه قدمت آن به صدهاسال پیش میرسد، اما مانند محله پایین خیابان از آغاز سده ۱۱ هجری به این نام خوانده شده است. طول این محله یا قسمت علیای این خیابان، تقریبا دو کیلومتر بوده و از دروازه بالاخیابان (دروازه قوچان سابق و میدان توحید فعلی) تا حرم مطهر امتداد داشته است. این محله گرچه از وسعت زیادی برخوردار بوده، چون آب شهر در این بخش قرار داشته، بیشتر مساحت آن را باغ ها و باغچه ها دربر می گرفته است. وجود این باغ ها سبب شده بود فضای مسکونی و درنتیجه جمعیت این محله، کم باشد.
مشاغل مردم محله بالاخیابان
ازآنجاکه روستاهای فراوانی حدفاصل دروازه بالاخیابان تا چناران واقع بوده اند، بیشترین آذوقه، علف، هیزم، هیمه، سبزی و میوه شهر از طریق دروازه بالاخیابان وارد شهر میشده است و در بافت مشاغل مردم این محله، میتوان علاوه بر طبقه مرفهان و صاحب منصبان، مشاغلی، چون گاودار، مقنی، هیزم شکن، علف کش، عمله، باغدار، باغبان، باغتره کار، چوپان، دشتبان، زارع، زغال فروش، میراب، سبزیکار و سالار را هم دید. طبق منابع تاریخی، کاروانسراها و کارخانه های شعربافی این محله، کم و باغ ها و آب انبارهای آن زیاد بوده است. در قرن حاضر نیز بیشتر علافیها، تره بارفروشیها و میادین بار شهر مشهد در این محله و در جوار آن بودهاست.
باغ و نهر نادری
باغ نادری نیاز به معرفی ندارد اما، معروف ترین نهر مشهد که هنوز هم خنکای خیالش، خاطر موسپیدکرده های شهر راتر میکند، نهر نادری بوده که از این خیابان میگذشته است. این نهر از کوچه «باغ عنبر» به سمت غرب، در امتداد بالاخیابان تا دروازه قوچان فعلی، عبور میکرد و در اطراف آن کاروانسراهای بزرگ، محل نگهداری دواب اسب و شتر، کارگاههای دباغی و صباغی (آشگری و رنگرزی)، انبارهای غله و بوجاری قرار داشت. طبق اسناد تاریخی، با روی کار آمدن صفویه، به دلیل توجه آنان به شهر مشهد، افزایش جمعیت این شهر و تشدید بحرانِ کمی آب، به دستور شاه عباس کار انتقال آب از چشمه گیلاس به مشهد که با کار علیشیر آغاز شده بود، تکمیل شد. وی پس از خرید آب از صاحبان اصلی، آن را در ۱۰۲۳ هجری قمری وقف آستان قدس رضوی کرد. او خیابان مشهد (بالا و پایین خیابان) را از شرق به غرب احداث کرد. بعد از آن هم نهری با نام «نهر شاهی» در آن جاری ساخت و دستور داد در دو طرف جوی، درخت کاری کنند. طبق وقفنامه، تمامی آب چشمهگیلاس باید به صحن آستانه متبرکه آورده شود تا عامه مسلمین از آن بهره برند. دیگر آنکه احدی حق احداث نهر جدید چه در بالا و چه در پایین آستانه را ندارد که آب را به زراعت، باغات، خانهها، برکه ها و حمام های خود ببرد و فقط مردم اجازه دارند به قدر احتیاج از این آب استفاده کنند. حتی اجازه داده نشده است املاک آستانه که در مسیر این نهر قرار دارند، از این آب استفاده کنند. در این وقفنامه تأکید شده است: «پس از آنکه آب از شهر خارج شد، صرف زراعت املاک آستانه و آشپزخانه حضرت بشود.»، لذا چنین شد که نهر شاهی با گذشتن از میان خیابان به حرم میرسید. این نهر در دوره نادرشاه تغییراتی کرد، اما بعدها با افزایش جمعیت شهر، به محل شستوشوی ظروف و رختهای چرک، تبدیل و آب آن رفته رفته کثیف شد، تاآنجاکه محل انواع امراض و بیماریهای پوستی گردید؛ به همین سبب از سال ۱۳۰۰ که موضوع پوشاندن نهر مطرح شد، اتفاقی نیفتاد تا اینکه در سال ۱۳۴۴ شمسی مرحوم شهرستانی، شهردار وقت مشهد، با موافقت تیمسار سپهبد، نادر باتمانقلیچ، نایب التولیه آستان قدس رضوی که استاندار خراسان هم بود، تمام درختهای کهن چنار و... را که از زمان صفویه تا آن زمان در طول چهار کیلومتر خیابان علیا و سفلی بود، قطع کردند و روی نهر را با بتون آرمه پوشاندند. اینگونه شد که این نهر از نظرها محو شد تا این روزها محل انتقال آبهای خاکستری و سطحی مشهد باشد.
مسجد کرامت
یکی از مساجد قدیمی و معروف شهر مشهد است که در چهارراه شهدا (چهارراه نادری) واقع شدهاست. این مسجد بزرگ از گذشته بهدلیل قرابت با حرم علیبنموسیالرضا (ع)، محل رفتوآمد جمع کثیری از زوار بوده است. مسجد کرامت در دوران انقلاب، مرکز و ستاد عملیاتی راهپیماییها بود. در واقعه ۱۰دی۱۳۵۷ نیروهای نظامی شاه به مسجد و مردم اطراف حمله کردند که این واقعه به کشته و زخمی شدن عده ای از معترضان انجامید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
کوچه «شهید شوشتری ۴» در محله نوغان مشهد | کوچه «خاور خانم» که خانه اش را وقف مسجد کرد
https://shahraranews.ir/files/fa/news/1403/9/19/2971450_580.jpg
کوچه «شهید شوشتری۴» یا کوچه «حاج خاور» در طول عمر بیش از ۱۵۰ساله خود با اسامی مختلفی شناخته شده است. نخستین نام ثبتشده در نقشههای شهری برای این مسیر، کوچه «نجارها» ست که نشان میدهد این کوچه در گذشته میزبان این شغل و محل گردآمدن هنرمندان این صنف بوده است. این مسیر در نقشه دو دهه ۲۰و۳۰ مشهد به این نام شناسایی شده است؛ البته پیش از این نام گذاری در اسناد موجود، از این مسیر بهعنوان کوچه منتهی به میدان کهنه نوغان از دروازه دولاب نام برده شده است. با گذشت زمان و الزام خروج واحدهای نجاری از این محدوده از سوی شهرداری وقت و تبدیل اغلب فضاهای تجاری کوچه به مسکونی، دیگر نام نجارها سنخیت خود با این مسیر از دست داد و به همین دلیل در جریان نامگذاری عمومی مسیرهای مختلف شهری توسط شهرداری در سالهای نیمه دوم دهه۴۰ خورشیدی نام مسرور برای این کوچه در نظر گرفته شد. در اسناد موجود هیچ دلیلی برای این انتخاب ذکر نشده است و مشخص نیست این نام به واسطه حضور فردی با این عنوان خانوادگی برای این مسیر انتخاب شده یا دلیل دیگری داشته است. این نام گذاری حکومتی بوده و تنها در اسناد رسمی و تابلوی ورودی کوچه (از سمت کوچه «راد») معنا و جایگاه داشته است؛ زیرا که اغلب مردم این کوچه را به نام مسجد قدیمی موجود در آن، کوچه مسجد حاجخاور و به صورت خلاصه کوچه «حاج خاور» مینامیده اند. نام مردمی «حاج خاور» و نام رسمی «مسرور» تا سالهای نخست پس از انقلاب اسلامی هم در معرفی این کوچه کاربرد داشته است؛ اما در این زمان نام رسمی کوچه به گواه نقشه های موجود از آن دوران، باردیگر به «نجارها» تغییر پیدا میکند. این تغییر نام زمان زیادی ادامه پیدا نمیکند و چندی بعد نام عباس شاهی بر تابلوهای آن میدرخشد؛ یکی از جوانان این کوچه که در دوران دفاع مقدس جان بر سر دفاع از وطن میگذارد و نامش پسوند شهید میگیرد. البته این نام هم مدت زیادی ادامه پیدا نمیکند و با احداث شارستان شهید شوشتری کنونی در ابتدای دهه۹۰ و تغییر مسیر کوچه، تابلوی معرفی آن به تقاطع شارستان منتقل و ابتدا در کنار نام «شهید شاهی» با عنوان «شارستان رضوی۴» و سپس «شهید شوشتری۴» ثبت میشود. ناگفته نماند هرچند در شرایط کنونی تابلوی نصب شده در ابتدای این کوچه از جانب کوچه «راد» دیده نمیشود، عنوان فرعی شماره۸، «راد» است. این در حالی است که برخی زائران بهدلیل استقرار انبار شببازار شوشتری در این کوچه، آن را به نام کوچه «انبار» هم میشناسند و برخی دیگر نیز به دلیل قرار گرفتن گودال بزرگ ناجا در بخش جنوبی کوچه از آن بهعنوان کوچه «پشت گودال» یاد میکنند.
درباره کوچه ای در خیابان توحید مشهد | باغهای انگور «پشت بهره» و قصه اربابانش
https://shahraranews.ir/files/fa/news/1403/10/4/2982469_241.jpg
با اینکه سالهاست حصار دور مشهد فرو ریخته، این راه یا مسیر از بین نرفته است و هنوز وجود دارد و اکنون با تابلوی کوچه توحید۲۶ شناخته میشود. این مسیر، اما زمانی نهچندان دور به عنوان «مسیر پشتبهره سراب» از آن یاد میشد و در حاشیه داخلی باروی مشهد -حدفاصل دو دروازه بالاخیابان و سراب- امتداد داشت.
پیبهره ، کوچه ای در کنار حصار شهر
کوچه ای که اکنون عنوان توحید۲۶ بر روی آن ثبت شده، در طول عمر طولانی خود با اسامی مختلفی در بین مردم شناخته شده است. کهن ترین نام این کوچه، برگرفته از موقعیت مکانی آن، یعنی مسیر پشت حصار دور شهر مشهد است. ناگفته نماند این حصار در دوران شاه طهماسب صفوی پا گرفته است. کوچه توحید۲۶ در آن زمان بخش عمده ای از مسیر قرارگرفته در سمتِ داخلی دیوارِ نگهبان دور شهر بود؛ برای همین هم مشهدیها به آن «بهره» میگفتند. این مسیر که حد فاصل دروازه های بالاخیابان و سراب را به خود اختصاص داده بود، در زبان مردم کوچه و بازار به کوچه «پیبهره» هم شهرت داشت. مردم سایر نقاط شهر، اما پسوند سراب را هم به این عنوان اضافه میکردند و مسیر مورداشاره را «پیبهره سراب» میخواندند تا آن را از کوچه های مشابه در سایر نقاط شهر متمایز کنند. این نام در نامه ها و اسناد دولتی اندکی تغییر میکرد و برای آن به جای عنوان مشهدیِ «بهره» از کلمه «باره» استفاده میشد. عنوان «پی بهره سراب» در سالهای نخست دوران پهلوی و پس از تخریب دروازه بالاخیابان، کمی مختصر شد و به کوچه «بهره سراب» تغییر کرد. این نام، اما پس از سکونت مرحوم دکترمرتضیشیخ در این کوچه به کوچه «دکتر شیخ» تغییر یافت؛ البته سکونت یکی از مدیران ارشد مخابرات خراسان در بخش انتهایی کوچه سبب شد تا نام رسمی کوچه در قسمت انتهایی آن با عنوان «صنیعی» (کوچه مشتاق قدیم و خیابان صاحبالزمان (عج) کنونی) تابلو بخورد . این وضعیت تا سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت، اما پس از شهادت یکی از ساکنان قدیمی کوچه، یعنی «شهید محمود رامندی»، نام مبارک او نیز در کنار عنوان توحید۲۶ بر سردر این کوچه نقش بست. چندی بعد با ایجاد خیابان صاحب الزمان (عج) در انتهای این کوچه، تابلوی صاحب الزمان عج ۱۶ نیز بر این سمت حک شد.
باغهای انگوری که به خانه های اربابی تبدیل شدند
کوچه «شهید رامندی» کنونی همانگونه که پیش تر اشاره شد در اصل بخشی از مسیر پشت باروی ایجادشده در دوران شاه طهماسبصفوی است و برایناساس، حداقل ۴۵۰سال قدمت دارد. برابر اسناد موجود، وضعیت این مسیر از دوران صفوی تا میانه های عصر حکومت قاجارها بر ایران یا حداقل تا سال۱۲۴۸خورشیدی که نخستین نقشه رسمی از مشهد (نقشه دالمج) ترسیم شده، تغییر چندانی نکرده است. در کل این دوران، بخش غربی کوچه به دیوار محافظ شهر اختصاص داشته و کاربری بخش عمده ای از زمینهای سمت شرقی این کوچه هم عمدتا باغ انگور بوده است؛ البته بعدها بسیاری از این باغ ها ماهیت اصلی خود را از دست دادند و به خانه باغ های اربابی تبدیل شدند. ناگفته نماند که ساکنان این کوچه در دوره صفوی بیشتر خانواده نظامیان فعال در حصار شهر بودند، اما به مرور زمان تعدادی از مالکان عمده زمینهای روستاهای غرب و شمالغربی مشهد در این محدوده ساکن شدند. کوچه «پشتباره سراب» در نیمه نخست سده ۱۴ خورشیدی، تغییرات درخورتوجهی را به خود دید که مهمترین آنها مسکونی شدن بخش غربی کوچه بود. درواقع حذف برج وباروی دور شهر پس از سال۱۳۱۰ خورشیدی و ایجاد خیابان سنایی با فاصله کمی از این مسیر در غرب آن، عاملی شد تا جانب غربی کوچه - که بین این مسیر و خیابان جدید سنایی قرار میگرفت- به سرعت مسکونی شود. به اینصورت، کوچه «پشت باره سراب» از میانههای دهه۲۰ به مسیری ارباب نشین تبدیل شد؛ زیرا ساکنان نخستین آن فرزندان و نزدیکان همان اربابانی محسوب میشدند که در باغهای انگور خانه ساخته بودند. این تغییر وضعیت در کوچه و افزایش پلاک های مسکونی آن به تدریج باعث افزایش فرعیهای کوچه شد، به نحویکه سال۱۳۳۳ از بخش شرقی کوچه سه فرعی منشعب میشد که دو فرعی اول و سوم پس از گذشت مسیری کوتاه به هم متصل و سپس به کوچه «زردی» ختم میشدند؛ اما فرعی دوم بنبستی کوچک بود. در این سال در بخش غربی کوچه نیز یک فرعی وجود داشت که به خیابان سنایی ختم میشد. روند رشد کوچه در سالهای بعد سبب شد در سال ۱۳۵۰ تعداد فرعیهای شرقی به پنج فرعی افزایش پیدا کند. نکته مهم درباره ساکنان این کوچه در دو دهه۴۰و۵۰، افزایش تعداد کارمندان ساکن در آن (به ویژه کارمندان شرکت مخابرات) بود، تاجایی که در برخی نقشهها و اسناد، بخش جنوبی کوچه به نام یکی از ساکنان کوچه، یعنی آقای صنیعی که مدتی مدیر مخابرات مشهد بود، تغییر نام پیدا کرد. بد نیست بدانید که سکونت پزشک مردمی مشهد، مرحوم دکترمرتضیشیخ، در این حدود نیز، چون باعث رفت وآمد پیوسته مردم به آن و در نتیجه افزایش امنیت این مسیر شده بود، موجب اقبال مردم برای سکونت در آن شد. اقبال مردمی هم سبب گرانی خانه های این مسیر شد، آنچنانکه منازل این کوچه در دهه۵۰ جزو گران قیمتترین منازل بافت مرکزی شهر محسوب میشدند. کوچه «پشت بهره سراب» در سالهای اولیه پس از انقلاب تغییر چندانی به خود ندید؛ اما پس از پایان جنگ تحمیلی وضعیت کوچه تغییر کرد. تبدیل برخی پلاک های آن به یک مجموعه تجاری اقامتی در سالهای نخست دهه۷۰ را باید نخستین تحول بزرگ ایجاد شده در این کوچه در سالهای پس از انقلاب دانست. پس از این تغییر پلاکهای قدیمی، اما بزرگ کوچه موردتوجه مجموعه سازان قرار گرفت تاجاییکه اغلب املاک کوچه به مجتمعهای اقامتی تبدیل شد. همچنین ایجاد خیابان صاحبالزمان (عج) در محدوده جنوبی کوچه برای اتصال دو میدان صاحب الزمان (عج) و شهدا در سالهای پایانی دهه۸۰ در افزایش مجتمعهای مسکونی کوچه نقش مهمی داشته است. با تمام این تغییرات، کوچه هنوز میزبان بناهای زیبای متعددی است. یکی از این بناها متعلق به خانواده ارباب است و در حاشیه شرقی کوچه قرار دارد. دیگر بنای زیبای کوچه در محل تقاطع «شهید رامندی۳» (سنایی ۱۱) با خیابان سنایی واقع شده است. در این حدود یک خانه زیبای ساخته شده در دهه۲۰ نیز خودنمایی میکند.
کوچه «توحید۲۳» باقیمانده از کنار باروی مشهد قدیم | «خندق»، کوچه بدون بنبست
https://shahraranews.ir/files/fa/news/1403/10/4/2982469_241.jpg
شاید بتوان فرعی «خندق۲۳» (توحید۲۳) را تنها کوچه بافت قدیم شهر مشهد لقب داد که هیچ کدام از فرعیهای آن بنبست نیستند.
کوچه «توحید ۲۳»؛ از «بهره» و «خندق» تا کوچه حمام مولوی
کوچه موردنظر در این نوشتار مانند بسیاری از گذرهای قدیمی شهر اسامی متعددی به خود دیده است. نخستین و قدیمی ترین نام این مسیر همان عنوانی است که برای همه کوچههای قرار گرفته در پشت دیوار حافظ شهر استفاده میشده است، یعنی همان "بهره" با این تفاوت که مردم ساکن در کوچه آن را به عنوان میخوانده اند، اما مردم سایر نقاط شهر با استفاده از عنوان «بهره بالاخیابان» یا بهره شمالی برای آن، مسیر مورد اشاره را از سایر کوچه های مشابه تفکیک میکرده اند. خندق دیگر نامی است که برای معرفی این مسیر مورد استفاده قرار میگرفته است. این نام که در چند نقشه دهه های اول تا سوم سده ۱۴ خورشیدی ثبت شده، به دلیل مجاورت بخشی از کوچه با کال کهن دور شهر، روی آن گذاشته شده بود. 'بالاخیابان۱۹" نامی است که پس از شماره دار شدن کوچه های این مسیر در دهه۵۰ خورشیدی برای آن برگزیده شد. این عنوان پس از پیروزی انقلاب و تغییر نام مسیر «بالاخیابان» تغییر پیدا کرد. چندی بعد هم نام «شهیدهادی یزدی نیا»، از شهدای ساکن این کوچه در جریان جنگ تحمیلی، زینت بخش تابلوی ورودی آن شد. اکنون هم با تغییر شمارگان کوچه های خیابان توحید و شماره دار شدن برخی فرعیهای بن بست، شماره کوچه از ۱۹به۲۳ تغییر پیدا کرده است. این تابلو («توحید ۲۳») بر تابلوی انتهایی کوچه و در محل تقاطع آن با خیابان «شهیدمحسن کاشانی» نصب شده است. همچنین مهم ترین فرعی این کوچه که تا قبل از ایجاد خیابان کاشانی ادامه مسیر آن تلقی میشد، اکنون در حالی به نام «شهیدحمید موسوی» مزین است که در سالهای قبل از انقلاب به نام یکی از خاندانهای شناخته شده ساکن در این مسیر، به کوچه «صنعتی» مشهور بود. ناگفته نماند که به دلیل سکونت چهره بزرگ ورزش خراسان، پهلوان احمد وفادار، در مقطعی از زمان این کوچه در نزد برخی از قدیمی های شهر به نام کوچه «پهلوان وفادار» نیز مشهور بوده است؛ همچنین در دهه های ۴۰ تا ۶۰ خورشیدی برخی دیگر این کوچه را به خاطر حمام قرار گرفته در ابتدای آن، کوچه «حمام مولوی» مینامیده اند. نقشهها و اسناد برجای مانده از دوران قاجار میگویند گذر موردنظر حداقل تا اواسط دوران حکومت قاجارها بر ایران خالی از سکنه بوده است. براساس نقشه دالمج به هنگام ترسیم این نقشه (سال ۱۲۴۸ خورشیدی) کوچه موردنظر راهی بوده است که از آن بهره برداری نظامی میکرده اند و به عنوان پشتیبانی نظامیان ساکن در برجهای دیدبانی باروی شهر استفاده میشده است. این مسیر در دوران میانی حکومت قاجارها بر ایران، ازیک سو با باروی دور شهر و از دیگرسو با باغ های انگوری متفرقه محدود میشده است. وضعیت این مسیر تقریبا در سالهای بعد تا پایان دوره حکومت قاجارها بر ایران هم تغییر محسوسی نداشت. در این دوره تنها برخی از باغ های بزرگ انگوری این محدوده به باغهای کوچک تر تبدیل شدند و حدفاصل آنها چند مسیر فرعی مالرو برای حمل محصولات ایجاد شد که بعدها همین مسیرها به کوچه های فرعی تبدیل شدند.
تغییرات «توحید ۲۳» با گسترش خیابان سنایی
تغییر وضعیت کوچه «خندق» از مسیر مورداستفاده نظامیان و باغ داران به کوچهای مسکونی و موردتوجه مردم مشهد بهتدریج و در نیمه نخست قرن ۱۴ خورشیدی رخ داد. در ابتدای این دوران و با حذف برج وباروی حاشیه شهر و سپس تغییر مکان دروازه «بالاخیابان» کوچه مورد نظر از آخرین مسیر درون شهری محدوده «بالاخیابان» به کوچه ای قابلسکونت تغییر وضعیت داد. این امر با ایجاد کوچه «چهارشنبه بازار» یا «نور» و سپس گسترش خیابان سنایی پس از میدان «دروازه قوچان» و ایجاد خیابان «شاهعباس» وقت و کاشانی امروز تثبیت پیدا کرد. در گام بعد تبدیل اراضی باغی قرار گرفته در جانب شرقیکوچه به پلاک بزرگ مسکونی، شرایط سکونت در این کوچه را کامل تر کرد. این روند تغییر وضعیت حدود چهل سال طول کشید، به نحویکه هرچند در نقشه۱۳۳۳ مشهد مسیر موردنظر بدون فرعی بود، در پایان این دوره به جز فرعی صنعتی که در اصل مسیر کهن کوچه بود دو فرعی دیگر هم در جانب شرقی کوچه ایجاد شد. نکته جالب توجه این بود که هر سه این فرعیها به کوچههای دیگر منشعب شده از «بالاخیابان» مرتبط بودند تا بدین گونه بتوان کوچه «خندق» را کوچه ای بدون فرعی بن بست لقب داد. همچنین هر چند در ابتدای این دوران هیچ اثری از بناهای عام المنفعه در کوچه نبود، اندکی بعد با ایجاد حمام مولوی در ابتدای آن، نقیصه مورداشاره هم تاحد بسیار زیادی رفع شد. تغییر وضعیت کوچه از مسیری تکمیل کننده کوچه های «یغما» و «رضویها» به مسیری که دو خیابان «شاهعباس» و «بالاخیابان» وقت را به یکدیگر متصل میکند نیز در رشد این کوچه بی تأثیر نبود. سرانجام سکونت پهلوان بزرگ شهر و صاحب نخستین بازوبند دائمی پهلوانی کشور، یعنی پهلوان احمد وفادار، در این کوچه هم باعث اقبال مردم به این محدوده شد، به نحویکه در سالهای پایانی دهه۵۰ هیچ اثری از باغهای سرسبز آن به جز درخت های باقیمانده در حیاط خانه های این محدوده وجود نداشت.
در معدود نقشه هایی که از دهه ۲۰ و ۳۰ مشهد به جا مانده است، هیچ اثری از محدوده غربی مشهد که امروز به نام قاسم آباد شناخته میشود وجود ندارد و انتهای مشهد فلکه دروازه قوچان یا همان میدان توحید امروزی است. در این سالها تنها در نقشه ای که فردی انگلیسی در سال ۱۳۳۸ از مشهد برداشته است، غرب مشهد برای اولین بار به شکلی تقریباً رسمی وارد نقشههای شهر مشهد میشود. البته در آن نقشه نامی از قاسم آباد وجود ندارد و تنها زمینهای کشاورزی روستای یوسفیه و امامیه و قلعه این روستا که امروز بخشهایی از آن در میداننمایشگاه باقی مانده است، مشخص شده است. آنطور که شواهد نشان میدهد گویا سال ۱۳۴۸ است که نام قاسم آباد به نقشه های مشهد راه پیدا میکند. در نقشه ای که در این سال منتشر شده است، محدوده ای کوچک از غرب مشهد، یعنی درست وسط زمینهای کشاورزی و جایی که امروز خیابان یوسفیه است، قاسم آباد نامیده شده است. بعد از این نوبت به مهندس خازنی و طرح تفصیلی معروفش میرسد. در دهه۵۰ که بافت قدیم مشهد دیگر جایی برای زندگی نداشت، مهندس محمدرضا خازنی پس از چند سال مطالعه غرب مشهد را بهترین نقطه برای گسترش شهر دانست. در نقشه هایی که از آن سال باقی مانده است، خازنی همه محدوده غرب مشهد را به نام قاسم آباد شناخته و نام گذاری کرده است. ناصرالدین شاه قاجار در سفر دومش به مشهد وقتی که قصد رفتن به ییلاقات طرقبه و شاندیز داشته است، گذرش به اینجا میافتد و مینویسد که نامِ اینجا قاسم آباد است . البته نام قاسمآباد خیلی قبل تر از نقشه های دهه۴۰ و ۵۰ در برخی از سفرنامهها و متون تاریخی آمده است. ناصرالدین شاه قاجار در سفر دومش به مشهد وقتی که قصد رفتن به ییلاقات طرقبه و شاندیز داشته است، گذرش به اینجا میافتد و مینویسد که نامِ اینجا قاسمآباد است. ادوارد ادنوان، خبرنگار ایرلندی، هم که حدود ۹۰سال پیش سفری به مشهد داشته است به همین نام اشاره میکند. قدیمیهای این منطقه هم پشت در پشت و بیش از ۶۰-۵۰ سال است که اینجا زندگی میکنند، میگویند که اینجا از همان ابتدا قاسم آباد بوده است. اما مهندس قاسم خالدی روایت متفاوت و دیگری از نام گذاری اینجا دارد. در دهه۳۰ اوضاع آب مشهد چندان مساعد نبوده است و شهر با مشکل کمآبی دست و پنجه نرم میکرده است. گروهی از متخصصان شرکتی به نام "دکتر کوروش" به مشهد میآیند تا ببینند چطور میشود به این وضعیت خاتمه داد. آخر به این نتیجه میرسند که در مناطقی از مشهد چاه بزنند تا آب شهر تأمین شود. نوغان، رضاشهر و قاسمآباد که به اذعان مهندس خالدی هنوز نامی نداشته است برای کندن چاه انتخاب میشوند. مهندسها گفتند آب قاسمآباد، هم بهتر است و هم بیشتر خالدی میگوید: مهندسها گفتند آب قاسمآباد، هم بهتر است و هم بیشتر عده ای متخصص با همکاری تعدادی از بچه های سازمان آب، ١٤حلقه چاه عمیق در قاسمآباد حفر کردند. کار که تمام شد، سید جلال تهرانی، استاندار وقت را برای بازدید بردم. رفتیم وسط بیابانها و مدام از این تپه بالا میرفتیم و از آن تپه میآمدیم پایین. یادم هست گفت: مهندس من را کجا میبری؟ خلاصه به محل چاهها رسیدیم. چند نفر از مهندسهایی که زیر نظر من کار میکردند، موتورهای چاه را روشن کردند و آب فواره زد بالا. استاندار خیلی خوشش آمد. بعد رو کرد به دو کدخدایی که یک گوشه ایستاده بودند و اسم روستاهای اطراف را پرسید. آنها هم اسمهایی گفتند که الان خاطرم نیست. استاندار رو کرد به من و گفت: آقای مهندس! اسمت چیه؟ گفتم: «قاسم». بعد رو کرد به جمعیت و گفت: «اسم اینجا را بگذارید قاسمآباد» الان محل همان چاهها در شریعتی ٧۳ است. مشخص نیست که روایت مهندس خالدی از نام گذاری قاسم آباد درست است یا روایت قدیمیهای اینجا، متون تاریخی یا نقشه ها.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
هسته اولیه شهر مشهد به تدریج از به هم پیوستن سه کانون یعنی شهرک نوغان ، قریه سناباد و مجموعه حرم مطهر حضرت رضا (ع) به وجود آمده است . حرم مطهر در میانه دو کانون دیگر با فاصله تقریبی 5/۱ کیلومتر قرار داشته ، شهرک نوغان در ابتدای شکل گیری هسته اولیه شهر نسبت به دو کانون دیگر از از اعتبار بیشتری برخوردار بوده و در شمال حرم قرار داشته ، حرم مطهر ابتدا در باغی که مقر کاخ با شکوه والی خراسان به نام حمید بن قحطبه الطاعی بوده ، قرار داشته که اکنون عمارت آستانه مقدسه است . کانون های عمده سکونتی قریه سناباد دو شهرک نوقان بودند و در مراحل اولیه شکل گیری شهر به تدریج مسیر این کانون های جمعیتی تا حرم به شکل طولی به کاربری مسکونی تبدیل شدند به ویژه مسیر سناباد به حرم که علاوه بر راه زیارتی بر کانال آبیاری اراضی پیرامون نیز بود . همزمان با رشد تدریجی شهر مسیر راههای کاروانی منتهی به حرم به ویژه دروازه قوچان در شمال غربی و پایین خیابان در شرق نیز اشغال شد . و در نتیجه پتانسیل کانون های نوغان و سناباد در مقایسه با هسته زیارتی کاهش و رشد فیزیکی شهر تحت تاثیر کانون مذهبی و راههای کاروان رو قرار گرفت . در واقع محورهای ارتباطی همزمان نقش های اقتصادی و عبوری را ایفا می کردند این وضعیت در دوره شاه عباس کبیر به منتهی درجه رسید و خیابان بالا خیابان ( حرم تا دروازه قوچان ) و پایین خیابان "حرم تا پنج راه ته خیابان" تعریض گردیدند و به تدریج محلات شهر در پیرامون کانونهای اولیه ( نوغان و سناباد ) ، دروازه های شهر و مسیرهای ارتباطی شکل گرفت . که علاوه بر عوامل مذکور مسایل قومی ، زبانی ، منشاء سکونت اولیه و مذهب در شکل دهی محلات شهر نقش عمده ای را ایفا کردند . علی رغم برخی اختلافات بین مفسران بر سر تعداد محلات مشهد به طوری که فریزر تا جر انگلیسی در سال ۱۸۲۱ میلادی تعداد محلات شهر مشهد را ۳۲ و صنیع الدوله در مطلع الشمس ۱۳۰۲ تعداد محلات بزرگ را ۹ و کوچک ۱۰ مورد ذکر می کند . زین العابدین ابن محمد ولی میرزا که در زمان ناصر الدین شاه قاجار و حکمرانی رکن الدوله به مشهد آمده و سکنه رضوی را سر شماری کرده از ۶ محله یه اسم سراب سرشور ، عیدگاه ، پایین خیابان ، نوغان ، بالا خیابان نام برده است . محلات بزرگ : خیابان علیا ( بالا خیابان ) ، خیابان سفلی ( پایین خیابان ) ، سراب ، چهار باغ ، عیدگاه و نوغان. محلات کوچک : پاچنار ، ارگ ، سرسوق ، سرحوضان ، جدیدها ، سرویها ، تپ المحله . غیرشماره (سیاهان ) ، کشمیریها ، چاه نو
۱.بازار زنجیر : این بازار نامش را از زنجیری گرفته بود که در فضای هشتی مانند وسط بازار، از سقف آویزان بود و به دو سوی دیواره های بازار اتصال داشت. وجود زنجیر نشان میداد بازار هم جزئی از «بست» است؛ جایی که حریم امن حرم مطهر رضوی است. «بست» مفهومی مهم در شناخت جغرافیای شهری مشهد بهشمار میآید. بست محلی است که محدوده ورود به فضای قدسی حرم مطهر است؛ جایی که شهر و دغدغه های آن به پایان میرسد و روحانیت جغرافیای حرم مطهر آغاز میشود. بازار زنجیر، نام خود را از این مفهوم داشت؛ زنجیری که نشان دهنده آغاز جغرافی قدسی بود. این بازار در بست بالاخیابان قرار داشت و یکی از مهم ترین بازارهای اطراف حرم مطهر به حساب میآمد و «دکان»هایش، گران ترین دکانهای اطراف حرم مطهر بود.
۲. بازار حکاکها : بازار زنجیر در انتها، از سمت شمالی به «بازار سنگتراشها» یا «بازار حکاکها» میرسید؛ بازاری که در قدیم بهخاطر همجواری با آرامستان تاریخی شهر (قتلگاه) محل حضور سنگتراش هایی بود که در گذشته های پیش از آن، سنگهای قبور را میتراشیدند. ورودی این بازار از محلی بوده که در حال حاضر، ورودی کتابخانه مرکزی حرم مطهر رضوی است. آنچه امروز در جغرافیای پیرامونی حرم مطهر به عنوان «باغ رضوان» (مقبره شیخ طبرسی) شناخته میشود، بازمانده از آن آرامستان تاریخی است که مدفن بسیاری از علما، دانشمندان، تجار و پیشه وران بوده است. در بازار سنگتراشها «هرکاره» یا همان دیگ سنگی مشهدی هم کالای پرطرفداری بود که با تیشه هنرمندانه سنگتراشها تراشیده میشد و سوغات مشهد به حساب میآمد.
۳. بازار ساعت : «بازار زیرساعت» یا «بازار ساعت» به خاطر اینکه از زیر ایوان ساعت صحن عتیق (ساعت مظفری) آغاز میشد به این نام مشهور شده بود. بازار ساعت تا فلکه حضرت ادامه داشت. در این بازار که تا نزدیکی باغ رضوان امتداد داشت، سماور، منقل، ظرف و ظروف خانگی و چمدانهای جداره حلبی به فروش میرسید.
۴.بازار حضرتی : «بازار حضرتی» راه بازاری بود در ورودی به صحن عتیق حرم مطهر و به محدوده ای میرسید که بعدها در نوسازیهای شهر، آغاز میدان و خیابان طبرسی شد. بازار حضرتی بعد از فلکه هم ادامه داشته است. هنوز هم نام این بازار به بخشی از مغازه هایی که در ابتدای ورودی خیابان طبرسی قرار دارند، اطلاق میشود. از این سو، آخرین راسته بازار بود بر گرداگرد حرم مطهر و بعد از آن، هرچه بود، دکانهایی فرد افتاده بود و خانه هایی که عمدتاً به کار میهمان پذیری مشغول بودند.
۵.بست پایین خیابان : در سوی دیگر حرم مطهر، در بست پایین خیابان هم دو بازار کوچک در دو طرف مسیری قرار داشت که نقاره خانه میرسید؛ بازاری که در عکس دیده میشود همجوار یکی از اضلاع صحن نو یا صحن آزادی است و در کنار ایوان شمالی این صحن (ایوان تلگرافخانه) قرار دارد.
۶. سرای وزیرنظام : «سرای وزیرنظام» یا «بازار وزیرنظام» در اواخر قاجار به همت «میرزا فضل الله خان نوری ملقب به وزیرنظام متولی باشی آستانه مقدسه» بنا شده بود و از ضلع جنوبی به مدرسه «دو در» در جوار حرم مطهر میرسید. سرای وزیرنظام، بازاری بود برای کلاه دوزان، صحافان، چرم دوزان، تیماج فروشها و کفاشها. سرای وزیرنظام تقریباً در محلی قرار داشت که در حال حاضر بخشی از صحن جمهوری اسلامی حرم مطهر رضوی است.
معبر عمده شهر قديم مشهد معروف به خيابان شامل دو قسمت به نامهاي"بالاخيابان"و"پايين خيابان"بود. اين خيابان در دوره حکومت شاه عباس کبير (1641ميلادي) احداث گرديده است و از دروازه بالا خيابان تا دروازه پايين خيابان امتداد دارد. عرض آن 22 ذرع (88/22مترمربع) مي باشد امّا طول آن از دروازه بالا خيابان تا درب صحن حرم مطهر حضرت رضا«ع» 1950ذرع (2028مترمربع) و از دروازه پايين خيابان تا درب صحن 850 ذرع (884 مترمربع) و از درب صحن تا درب ديگر صحن 100ذرع 104مترمربع و از هر طرف صحن با امتداد 90 ذرع (6/93مترمربع) بست ميباشد. بدين ترتيب کل طول اين خيابان 2998مترمربع ميباشد. به قول کلنل سي.ام. مک.گرگور وجهه مشخص شهر مشهد خيابان است که کاملاً مستقيم است و درازاي آن حدود يک کيلومتر است. عرض آن در اصل هشتاد پا بوده ولي اکنون کاهش يافته است. اين خيابان به جز آنجا که به حرم ميرسد از ميان شهر عبور ميکند... گفته ميشود دو طرف خيابان در گذشته درختکاري شده بود ولي در حال حاضر تنها بالاخيابان به اين درختهاي باشکوه آراسته است. رابري در وصف مشهد و خيابان اصلي شهر چنين ميگويد: ما از خيابان وسيعي که پايين خيابان نام داشت گذشتيم و رو به صحن شريف نهاديم. نهر عريضي که در وسط خيابان قرار دارد و به صورت مارپيچ از ميان شهر ميگذرد، منظره بسيار دلپذيري به شهر بخشيده است. در دو سوي اين شهر به فاصله هاي معين درختاني کاشته اند که مردم در زير سايه آنها ميآرامند و در واقع اين منظره است که مشهد را يکي از دلرباترين شهرهاي ايران ميکند. آن قسمت از خيابان را که در بالاي حرم مطهر حضرت رضا«ع» قرار دارد به عنوان بالاخيابان"خيابان عليا" و آن قسمت از خيابان را که در پايين پاي حرم مطهر حضرت رضا«ع» قرار دارد به عنوان پايين خيابان "خيابان سفلي" مينامند. آب نهر خيابان به وسيله اميرعليشير نوايي وزير با تدبير و دانشمند سلطان حسين بايقرا با بازگرداندن آب چشمه گيلاس از طوس به سمت مشهد تأمين گرديد که نقش عمده اي در رونق شهر مشهد و همچنين در رکود شهر طوس به عهده داشت. در حال حاضر پايين خيابان به نواب صفوي و بالاخيابان به نام آيتا... شيرازي تغيير نام يافته است.
محله بالا خیابان: از نخستین خیابان های مشهد
محله بالا خیابان یکی از قدیمی ترین محله های مشهد است که قدمتی دیرینه دارد. این محله با بافت سنتی و معماری خاص خود، یادآور تاریخ پرفراز و نشیب این شهر است. پس از احداث تنها خیابان مشهد در زمان شاه عباس صفوی، قسمتی که در بالای سر حضرت واقع میشد به بالا خیابان (خیابان علیا) و قسمتی که در پایین حرم واقع میشد به پایین خیابان معروف شد. بالا خیابان در طول تاریخ، میزبان افراد و رویدادهای مهمی بوده است. این محله در گذشته، محل سکونت بسیاری از بزرگان و علما بوده و از اهمیت مذهبی و فرهنگی بالایی برخوردار بوده است. محله بالا خیابان در شمال حرم مطهر رضوی واقع شده است و از شمال به باروی قدیم شهر مشهد، از شرق به حرم، از جنوب شرقی به کوچه باغ عنبر و از غرب به خیابانهای اطراف محدود میشود. در میان بافت قدیمی بالا خیابان میتوان اقامتگاهها و مراکز تجاری مختلفی را مشاهده کرد که هتل شارستان مشهد یکی از مراکز شاخص در این منطقه محسوب میشود. شما می توانید با اقامت در بالا خیابان، از حضور در نزدیکی حرم امام رضا فیض ببرید. با وجود تغییرات فراوان در شهر مشهد، زندگی روزمره در بالا خیابان همچنان رنگ و بوی سنتی خود را حفظ کرده است. کوچه های تنگ و پیچ در پیچ، خانه های قدیمی با حیاط های اندرونی و همسایگی گرم و صمیمی، از ویژگیهای بارز این محله است.
بالاخیابان
بالا خیابان جزء محلات بزرگ شهر محسوب و تا اوایل سالهای ۱۳۰۰ ش مشهد تنها دارای دو خیابان شرقی و غربی بود بنام بالا خیابان یا خیابان علیا که از فلکه دروازه قوچان شروع می شد و تا بست بالا یا بست علیا و صحن عتیق"صحن انقلاب" ادامه داشت و پایین خیابان "ته خیابون در لفظ عامیانه مردم" که از بست پایین یا بست سفلی به سمت شرقی تا محل پنج راه پایین خیابان فعلی امتداد داشت. این خیابان سراسری شهر مشهد را به دو بخش شمالی یا پشت به حضرت شامل محلات قبر میر ، نوغان ، قتلگاه ، تپل محله ، آب میرزا و بخش جنوبی یا رو به حضرت شامل محلات باغ عنبر ، سراب ، چهار باغ ، ملک ، کوچه ارگ ، سرشور ، عیدگاه و جدیدها تقسیم می کرد و آبادانی شهر مشهد تا قبل از توسعه و خیابان کشی های جدید بر محور و امتداد همین خیابان بود که محدوده آباد آن کمی پایین تر از میدان شهدا در کوچه باغ عنبر فعلی شروع و از قسمت شرقی به پنج راه پایین خیابان تمام می شد. از کوچه باغ عنبر به بالا آبادی رونق چندانی وجود نداشت امتداد بالاخیابان به سمت بالا یا غرب تا دروازه قوچان فعلی گذرگاه و معبر بی قواره ای بود که در بعضی نقاط از عرض فعلی خیابان پهن تر و در برخی محل ها باریکتر بوده و نهر آب خیابان به صورت جوی فاقد دیواره جانبی از آن عبور می کرد که در اطراف آن کاروانسراهای بزرگ محل نگهداری اسب ، شتر و کارگاههای دباغی ، صباغی ، انبارهای غله و بوجاری بود.
کوچه های تاریخی محله بالا خیابان
از کوچه های تاریخی این محله میتوان به : کوچه های نادری ، حوض لقمان ، ناظر ، ذردی، نور ، قراولخانه ، گلشن ، باغ سنگی ، رضوی ها ، سر اسیاب ، یزدی اباد ، حاجی رمضان ، یخدان ، اشاره کرد . در اطراف محله بالا خیابان باغ های معروفی قرار داشتند که عبارت بودند از: باغ هشت اباد(عشرت اباد) ، باغ عنبر ، باغ سنگی ، باغ منبع ، باغ نکاح ، باغ های سرده و باغ سعداباد. اثار شاخص محله بالا خیابان : موزه و ارامگاه نادر شاه افشار در این محله واقع است . مسجد های تاریخی این محله در گذشته عبارت بودند از : مساجد حوض لقمان، دوازده امامی ها ، محمدیه ، حیدری ، کوچه ذردی ، کاظمیه ، سجادیه ، احدی ها . مساجد قدیمی موجود در این محله : مسجد شاهزاده علی اصغر و مسجد حوض لقمان . کاروانسراهای تاریخی محله بالا خیابان در گذشته عبارت بودند از: کاروان سرای حاج باقر ، کاروان سرای حاج محمد حسن اشکذری ، کاروانسرای چهار برادران .
جاده مشهد به شهر قوچان بعد از میدان دروازه قوچان (توحید فعلی) بیرون محله بالا خیابان مسیر رفت و امد مسافران شهر های شمالی استان به شهر مشهد بود در این مسیر سراهای قدیمی بسیاری در جهت تامین نیازمندی های این مسافران وجود داشت برخی از این سراها مسافربری بودند، برخی محل خرید و فروش اقلامی مانند حبوبات و…. و برخی نیز کاربری های دیگری داشتند امروزه نیز برخی از انها وجود دارند مانند سرای نجات،زمان و… تی بی تی سابق بعد از دروازه قوچان در محل ساختمان فعلی مجتمع مجد ( ترمینال مسافربری بود) قرار داشت .
محله سراب مشهد: از سرآب قنات تا قلب تاریخ
محله سراب یکی از محله های قدیمی مشهد است که در جنوب غرب این شهر و در روستای سناباد واقع شده بود. این محله در مجاورت باغ حمید بن قحبطه و بارگاه رضوی قرار داشت و در سالهای نخستین به هسته مرکزی شهر مشهد پیوند خورد. محله سراب در حد فاصل محله ارگ، بالاخیابان و چهار باغ قرار گرفته بود و از سمت غرب به باروی شهر متصل بوده است. مجرای قنات سناباد از این محله عبور میکرده و به همین دلیل نام “سراب” که به معنای سرِ آب یا ابتدای قنات است، به این محله داده شده بود. در این محله یک بازارچه و دروازه به نام سراب وجود داشت که در طرح توسعه فیزیکی شهر مشهد در سالهای ۱۲۱۰ هجری شمسی تخریب شدند. محله سراب به دلیل موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن در قسمت مرتفع و بلند آب شهر، محل سکونت اعیان و مقامهای بلندپایه حکومتی و مذهبی بود. والی خراسان، وزیر وی، متولی آستان قدس و دیگر مقامات بلندپایه در این محله ساکن بودند. این محله برخلاف دیگر محلات قدیمی مشهد، محل سکونت یهودیها و غیرشمارها نبوده است. وجه علمی و فرهنگی محله سراب نیز بارز بوده است، به طوری که طبیبان، جراحان، معلمان، روزنامه نویسان، کتاب فروشان، محرران و خوش نویسان در این محله زندگی میکردند. همچنین، باغها، حمامها و تکیه های فراوانی در این محله وجود داشته و خانه های وقفی آن نیز بسیار بوده اند. در طول زمان، با توسعه خیابان ارگ (امام خمینی کنونی)، محله سراب به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد و با احداث خیابان و فلکه سعدی و خیابان دانشگاه، هویت یکپارچه این محله از بین رفت.
محله سراب
در قسمت جنوب غربی شهر و در محل روستای سناباد واقع شده و کلمه سراب به معنی سرآب یا اول یا اول قنات که همان قنات سناباد است می باشد. در حد فاصل محله ارگ و بالاخیابان و چهار باغ قرار گرفته است که طرف غربی آن به باروی شهر متصل است و مجرای قنات سناباد در این محله از باغ عنبر می باشد.
محله چهارباغ
این محله یکی از محلات اشرافی قدیم مشهد به حساب می آمده که می توان از برخی نام های کوچه ها به این نتیجه رسید. کوچه هایی مانند شوکت الدوله ، حاج محمود هراتی ، در این محله بناهایی وجود دارد که دارای اهمیت هستند یکی از بناهایی که در این محله وجود دارد کنسولگری آمریکا می باشد. ساختمان این کنسولگری متعلق به ۲۰۰ سال پیش است و در کوچه چهار باغ قرار داشته است ساختمان داخلی این کنسولگری با ساختمان اصلی که در محل کار سر کنسول بوده در قسمت راست ساختمان قرار دارد و در روبروی ساختمان اصلی ساختمانی وجود دارد با اتاق های متعدد که به احتمال زیاد محل اقامت سرکنسول و احتمالاً کارکنان کنسولگری بوده است. این ساختمان همچنین دارای حوض انبار و اصطبل هم بوده است در سال ۱۳۲۲ ه.ش ساختمان این کنسولگری توسط حاج آقای کوزه کنانی از آمریکایی ها خریداری شده است و بعد از فوت ایشان این ساختمان به هیأت مذهبی خمینی شهر فروخته شد.
کوچه شوکت الدوله
این فرد از خانهای زمان رضا شاه بوده است و به همین خاطر نام وی بر روی کوچه ای به همین نام مانده است این کوچه در ابتدای چهارراه خسروی نو به سمت چهارراه شهدا قرار دارد عرض کوچه ۴ متر است کف آن آسفالت می باشد.
کوچه حاج محمود هراتی
این کوچه هم در محله چهارباغ قرار دارد و ۲ کوچه به نام این شخص وجود دارد یکی همان کوچه ای که در نهایت به کنسولگری آمریکا می رسد و دیگری هم به یک بن بست. عرض کوچه بن بست ۲ متر و کف کوچه هم موزاییک فرش است به گفته اهل محل ایشان پدر آقای احمدزاده استاندار سابق خراسان می باشد. علاوه بر وجود کنسولگری آمریکا در این محل بنای دیگری که از اهمیت ویژه ای برخوردار است منزل آیت ا… قمی می باشد. وی در سال ۴۲ این خانه را خریداری کرد که قبلاً در این محل بانک شاهی قرار داشت. منزل آیت ا… قمی قبلاً در خیابان خسروی قرار داشته است. علاوه بر این بناها در محله چهارباغ مساجدو بناهای دیگری هم وجود داشت. مساجد حاج فرهاد، صدیقی ها ، رضائیه ، سلیمانی الهادی و مسجد شاه ، کاروانسرای ملک ،چوب برها ، جعفرزاده و حوض انبارهای نقاشی ، تاریکی و همینطور حمام نوروزی را می توان نام برد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
قلعه سناباد
سناباد روستایی در ولایت طوس که مدفن امام رضاعلیه السلام بوده و هماکنون جزء شهر مشهد است.[۱] روستای کوچک سناباد قبل از آباد شدن مشهد، از قُرای ولایت طوس به شمار میرفته است. در سال ۱۹۳ق هارون الرشید در سناباد درگذشت و او را در باغ حمید بن قحطبه طائی که بعدها به بقعه هارونیه مشهور شد، دفن کردند.[۲] پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ قمری در نوقان،[۳] به خواست مأمون، امام رضا(ع) در این مکان در کنار هارون دفن شد.[۴] پیوند سناباد با روستاهای دیگر به تدریج شهر مشهد را به وجود آورده است.[۵] .
آب سناباد که ظاهرا به دلیل جاری بودن در قریه سناباد به این نام شهرت یافته، و بنا به شواهد تاریخی با بیش از هزار سال قدمت، در اراضی و باغهای سناباد نوغان، واقع در بخشی از دشت توس جاری بوده چون مشهور است که پیکر مطهر امام رضا علیه السلام را در مظهر آن (سراب) غسل داده اند (عبدالحمید مولوی، پیش نویس فهرست موقوفات آستان قدس، ج 3، ص 2/300؛ مینورسکی، یادنامه ایرانی، ص 54) و به قولی آب سناباد به عنوان نخستین آب جاری در بقعه رضوی (عزیزاللّه عطاردی، تاریخ آستان قدس، تهران، انتشارات عطارد، 1371 ش، ج 1، ص 364)، تا مدتها تنها منبع تأمین کننده آب مورد استفاده در مشهدالرضا علیه السلام بوده است از جهت قدمت و قداست حائز اهمیت می باشد و بررسی پیشینه تاریخی این قنات همانند محدوده جغرافیایی قریه سناباد به ویژه در چند قرن اول پیدایش مشهدالرضا نیاز به تحقیق دارد. سرچشمه و مظهرِ قنات سناباد «سرآب» نام داشته، که در شمال غربی مشهد در محله ای به همین نام واقع بوده است. این نام مکرر از عهد صفویه تا دهه های اخیر در منابع تاریخی ذکر شده است. قریه سناباد در قرن سوم قمری از توابع نوغان در ولایت توس به شمار می آمد و در فاصله یک مایلی (3/1069 متر) جنوب و جنوب غربی نوغان و در 17/36 درجه عرض و 25 / 59 درجه طول جغرافیایی واقع بوده (علیرضا چکنگی، فرهنگنامه تطبیقی نامهای قدیم و جدید مکانهای جغرافیایی ایران، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ص 95) و به نوشته ابودف باغی به وسعت یک مایل منسوب به حمید بن قحطبه در داخل آن قرار داشته (ابودلف، سفرنامه ابودلف در ایران، با تعلیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمه طباطبایی، تهران، کتابفروشی زوار، 1354 ش، ص 84) و آرامگاه علی بن موسی الرضا علیه السلام و قبر هارون الرشید در درون کاخ با دیوارهای بلند و غرفه های زیبا و تاق نماها و ... محصور بوده است (ابودلف، سفرنامه ابودلف در ایران، با تعلیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمه طباطبایی، تهران، کتابفروشی زوار، 1354 ش، ص 84) . سناباد پس از خاکسپاری پیکر مطهر امام رضا علیه السلام در 203 ق، به تدریج توسعه یافته و ابتدا به صورت شهرکی مذهبی با نام مشهدالرضا و مشهد طوس و سپس شهری بزرگ با نام مشهد مبدل گردیده تا آنجا که نام سناباد و نوغان و حتی توس را تحت الشعاع قرار داده است (محمّد رضا قصابیان، تاریخ مشهد، مشهد، انتشارات انصار، 1377 ش، ص 45-41). هم اکنون فقط خیابانی با همین نام در بخشی از مسیر سابق قنات واقع در غرب محله قدیمی سراب وجود دارد که یادگار نام این روستا و قنات قدیمی است. تعیین محدوده جغرافیایی آب سناباد نیز همانند قریه سناباد از زمان شهادت حضرت رضا علیه السلام تا قرن اخیر میسّر نیست و با آنکه در منابع تاریخی قرن سوم قمری به بعد بارها از سناباد یاد شده، آگاهیهای موجود در باره این قریه و به ویژه قنات سناباد در چند قرن اول پیدایش مشهدالرضا بسیار اندک و گاه با افسانه آمیخته است؛ چنان که خبر احتمالی جاری شدن آب سناباد که همانند خبر احداث کاخ حمید بن قحطبه بدون مستند تاریخی توسط بعضی از نویسندگان نقل شده، به صورت مکرر در مآخذ بعدی تکرار شده، در حالی که منبع معتبر خبرهای مزبور همچون موضوع غسل داده شدن پیکر مطهر امام رضا علیه السلام در قنات سناباد مشخص نمی باشد (ملا هاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص 535؛ ادیب المعی، ظفرنامه عضدی (نسخه خطی)، ص 108؛ خجسته مبشری، تاریخ مشهد، ص 85) . با آنکه به صراحت از قنات سناباد در قرن سوم تا نهم قمری سخنی به میان نیامده، اما دلایل و شواهد گوناگون تاریخی وجود قنات سناباد را در این دوران مورد تأیید قرار می دهد؛ از جمله وجود باغ سرسبز حمید بن قحطبه در نوغان توس که در بخش کم ارتفاع تر شرق مظهر قنات سناباد قرار داشته و عدم وجود خبر در مورد منبع آبی دیگر در حوالی سناباد و وضعیت جغرافیایی مشهد الرضا در قرن سوم به بعد و شیوه آبیاری در دشت توس، وجود یک قنات بی نام و نشان در متون تاریخی را که با نشانه های آب سناباد در قرنهای اخیر انطباق دارد، به عنوان قنات سناباد اثبات می کند؛ چنان که در قدیم ترین خبر در باره این قنات بی نام در حوالی سناباد، ابن بابویه قمی از سیلی عظیم در ناحیه سناباد یاد می کند که در مسیل منحرف شده و در قناتی که از محلِ مشهد امام بلندتر بوده است فرو ریخته و به مشهد امام آسیبی وارد نیامده است (ابن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ترجمه علی اکبر غفاری و مستفید، نشر صدوق، 1373 ش، ج 2، ص 697، ح 9( . در خبر دیگری بیهقی در شرح خدمات ابوالحسن عراقی دبیر غزنویان از احیای کاریزی در مشهد سخن به میان می آورد که می توان آن را مهم ترین خبر موثق در باره آب سناباد در قرن پنجم به شمار آورد (بیهقی، تاریخ بیهقی، تصحیح دکر فیاض، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی، 1375 ش، ص 712). در باره علت عدم ذکر نام برای قنات مزبور می توان احتمال داد که به دلایل مختلف از جمله منحصر به فرد بودن این قنات در منطقه سناباد و اهمیت ندادن به قنات معروف بوده است. قنات سناباد که تا مدتها به دلیل عدم گسترش سناباد تنها منبع آبی مورد استفاده بوده است، با پیدایش و گسترش مشهد الرضا علیه السلام که به نوشته مؤلف تذکره لباب الباب دارای قصباتی شده است (محمّد عوفی، تذکره لباب الباب، به اهتمام ادوارد براون، ترجمه محمّد عباسی، کتابفروشی فخر رازی، 1361 ش، نیمه اول، ص 210-209)، به نقل از مستوفی با سرعت توسعه یافته (مستوفی، نزهة القلوب، به اهتمام گای لسترنج، تهران، دنیای کتاب، 1362 ش، ص 151) و در زمان ابن بطوطه از رونق زیادی برخوردار بوده است (ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمه محمّد علی موحد، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361 ش، ج 1، ص 441)؛ چنان که به واسطه افزایش جمعیت و عدم تکافوی آب سناباد، به نوشته دولتشاه سمرقندی در عهد سربداران توسط خواجه یحیی، قناتهای دیگری در مشهد و توس جاری می شود (دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ دوم: انتشارات پدیده خاور، 1366 ش، ص 212) . بعدها با گسترش بیشتر مشهد در عهد تیموری، برای تأمین آب مورد نیاز مشهد به دستور ملکان حسین بایقرا و با مباشرت امیرعلیشیرنوایی آب چشمه گلسپ به طرف مشهد هدایت و در صحن جاری شده، مورد استفاده زائران و مجاوران قرار می گیرد (وقفنامه آب خیابان، اداره مخطوطات کتابخانه مرکزی آستان قدس، 1023 ق؛ اسکندر بیک ترکمان، عالم آرای عباسی، تصحیح دکتر رضوانی، دنیای کتاب، 1377 ش، ج 2، ص 1409؛ اعتماد السلطنه، مطلع الشمس، ص 184-180) . با توجه به آگاهیهای بیشتری که درباره قنات سناباد در منابع قرن نهم قمری به بعد وجود دارد، به طور قطع، آب سناباد در قرن نهم در سناباد جاری بوده است؛ چنان که بارها از قنات سناباد و سراب در روضة الصفا و حبیب السیر و دیگر منابع تاریخی نام برده شده است (محمّد بن خاوندشاه بلخی (میرخواند)، روضة الصفا، تلخیص عبّاس زریاب، انتشارات علمی، ج 2، ص 725؛ خواند میر، حبیب السیر، تصحیح دبیر سیاقی، چاپ سوم: کتابفروشی خیام، 1362 ش، ج 3، ص 123) . به استناد نوشته مؤلف کتاب خلاصة التواریخ و مضمون وقفنامه مورخ 1027 ق در قرن یازدهم علاوه بر قنات سناباد، آب قنات موقوفه مهدی قلی بیگ نیز در حرم جاری و مورد استفاده بوده است. (... ایضا قنات منصوصه قبل را وقف کرد بر حمام منموق فوق و آنچه فاضل آید به مسجد جامع برده، زوار و غیرهم کائنا من کان از آن انتفاع یابند و ...) (وقفنامه مهدی قلی بیگ، بازنویسی، مورخ 1027 ق؛ قاضی احمد بن شرف الدین حسین قمی، خلاصة التواریخ، تصحیح احسان اشراقی، انتشارات دانشگاه تهران، 1359 ش، ج 1، ص 439) . از عهد صفویه به بعد باز هم آگاهیهای بیشتری درباره قنات سناباد به دست می آید؛ چنان که در طومار علیشاهی به عنوان یکی از مهم ترین اسناد موقوفه آستان قدس به تاریخ 1160 ق، قنات سناباد را موقوفه ای با واقف نامعلوم و دائر با میزان حق الشرب ثبت شده در عهد افشاری معرفی می کند (طومار علیشاهی، متن بازنویسی مرکز خراسان شناسی، ص 22). در طومار عضدالملک نیز از قنات سناباد به عنوان یک قنات وقفی مطلقه بالتمام با محدوده معینه در دروازه سراب یاد شده است (طومار عضد الملک، متن بازنویسی مرکز خراسان شناسی، ص 40 و 47) . نخستین آگاهی در مورد محدوده جغرافیایی قنات سناباد مربوط به عهد قاجاری است که در طومار عضد الملک به آن اشاره شده است. در آن روزگار به قولی آب سناباد به دلیل اعتقاد مردم مبنی بر متبرک بودن آن که محل تغسیل پیکر مطهر امام رضا علیه السلام بوده و اولین و قدیم ترین آب جاری در مشهد، مورد توجه زائران و مجاوران بوده است (عبدالحمید مولوی، پیش نویس فهرست موقوفات آستان قدس، ج 3، ص 3002)؛ لذا از زمان نادر شاه افشار همه روزه از دهنه قنات سناباد به وسیله پنج قاطر، آب سناباد از محله سراب به سقاخانه صحن عتیق انتقال یافته و به عنوان آب متبرک مورد استفاده زائران بوده است (احتشام کاویانی، شمس الشموس، ص 228؛ بهبهانی، مرآت الاحوال بخش خراسان آرشیو خراسان اداره اسناد کتابخانه مرکزی، ص 939 به تأمین آب مشهد در عهدنامه ای اشاره دارد). در عهد قاجاریه با وجود آنکه قناتهای دیگر و نهر خیابان در مشهد جاری است، اما به نوشته حکیم الممالک آب سناباد در بعضی از محلات مشهد جاری بوده است (علینقی حکیم الملک، روزنامه سفر خراسان، (چاپ عکسی)، ص 190) و به نوشته اعتماد السلطنه جزء موقوفات آستانه بوده و در محله سراب و باغ عنبر جریان داشته (اعتماد السلطنه، مرآت البلدان، تصحیح عبدالحسین نوایی و میر هاشم محدث، ج 3-2، ص 1546-1545) و زین العابدین شیروانی می نویسد که آب آن خوشگوار است (زین العابدین شیروانی، بستان السیاحه، کتابخانه سنایی و کتابفروشی محمودی، (افست)، بی تا، ص 586؛ همو، ریاض السیاحه، تصحیح حامد ربانی، تهران، انتشارات سعدی، 1339 ش، ص 276)، و مطابق شرط واقف، بخشی از آب سناباد در مطبخ سرکار فیض آثار جاری است (نوروز علی بسطامی، فردوس التواریخ، (چاپ سنگی)، ص 53) که به نوشته ادیب المعی این آب در عهد ناصری و توسط فضل اللّه خان وزیر نظام تا مطبخ آستانه هدایت شده است (ادیب المعی، ظفرنامه عضدی، (نسخه خطی)، ص .53) . گسترش بیشتر مشهد و افزایش جمعیت، لزوم تأمین منابع آبی بیشتری را باعث گردیده، چنان که در سال 1333 ق به دستور مرحوم سلطان حسین میرزا نیّرالدوله پسر پرویز میرزا نیّرالدوله و نوه فتحعلی شاه قاجار والی وقت خراسان، برای آنکه آب قنات مسجد بدون آلودگی به مسجد گوهرشاد برسد با ساختن منبع و نصب تلمبه و احداث لوله کشی، تا جامع گوهرشاد آب مزبور از باغ منبع در خارج دروازه سراب و در مسیر راسته سراب و کوچه حمام شاه و بازار بزرگ به طرف مسجد جامع هدایت شده، در آنجا مورد استفاده قرار گرفت (پیش نویس فهرست موقوفات آستان قدس، ج 2، ص 132، (قنات منبع پلاک (2848) بخش 9 تبادکان مشهد)؛ بقیعی، مزار میرمراد، ص 91). اما به نوشته سفرنامه نویسان، آب سناباد با آبدهی قابل توجه در این دوران همچنان مورد استفاده بوده است، چنان که به نوشته کلنل ییت این قنات که زمانی به تنهایی آب این دهکده را فراهم می کرده است هم اکنون هنوز هم در بخش شمال غربی مشهد که سراب نام دارد جاری و مورد استفاده است (کلنل ییت، سفرنامه خراسان و سیستان، ترجمه روشنی زعفرانلو و رهبری، 1365 ش، ص 289؛ سفرنامه دالمانی و منشی زاده و لسترنج، پانوشت ص 414) . با وسعت یافتن مشهد و افزایش جمعیت در اواخر عهد قاجاریه، قناتهای دیگری در حوالی شمال قنات سناباد جاری می شود که از مشخصات دوازده قنات در منابع این دوره یاد شده است («دو مقاله در باره مشهد»، ترجمه کاظم خادمیان، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، ش 26 و 27، ص 675؛ امام، مشهد طوس، ص 161) . قنات سناباد در روزگار قاجار و پهلوی در مسیری به طول تقریبی 9200 متر از غرب به شرق جریان داشته و پیشکار قنات مزبور در کال چهل بازه بند گلستان در اراضی وکیل آباد واقع در غرب مشهد قرار داشته و حلقه چاههای آن از غرب به شرق در اراضی آبکوه و زرگران موقوفه آستان قدس (29 مؤتمن، تاریخ آستان قدس، ص 19)، به شماره پلاک 4 اصلی، و اراضی سعدآباد موقوفه گوهرشاد به شماره پلاک 5 اصلی بخش 9 مشهد جریان داشته و در حد فاصل چهارصدمتری جاده قدیم طرقبه در شمال و موازی مسیر قنات منبع که در جنوب آن واقع بوده، در جهت شمال شرق امتداد یافته و پس از عبور از اراضی مزرعه سروده و سعدآباد با فاصله کم در جنوب قنات آصف الدوله در داخل خانه های اعیانی سعدآباد در اراضی مذکور در داخل باغ منبع به شماره پلاک 5791 اصلی بخش 1 جریان داشته و در شمال باغ مذکور و تصویر 1. صورتجلسه ثبت اسناد و املاک . جنوب خیابان سعدآباد و حدود 150 متری خارج دروازه سراب، بین باغ منبع و باغچه سید نور علی شاه و نزدیک حمام قدیمی سناباد ظاهر شده و با عبور از کنار یخچال قدیمی و قبرستان سراب و منازل محله سراب از طریق کوچه آقا میرزا ناظر و کوچه شجاع التولیه به طرف حرم امتداد یافته وارد باغ عنبر شده و به صورت منقطع از باغ سنگی و باغ مستوفی و منازل مسکونی عبور نموده و پس از مشروب ساختن آب انبارهای عمومی و شخصی تا محله چهارباغ جریان داشته و از آنجا در کوچه مسجد نقاشها و کوچه میرزا شهاب و خیابان علیا و چهارباغ و سپس کارخانه زواری آستان قدس عبور نموده و به آب انبار صحن عتیق منتهی می گردیده و در آنجا آب مزبور مورد استفاده بوده است. (سند مالکیت اراضی آبکوه و زرگران، پلاک 4 و 90 اصلی بخش 9 مشهد، موقوفه آستان قدس به شماره ثبت 16779 دفتر 115، ص 326؛ تقاضانامه ثبت اداره کل اسناد و املاک استان نهم، ش 3924، استیجاری شهرداری، مورخ 13/11/1329، ص 2-1؛ نقشه علی اکبر هندسی، سعدآباد، 1039 ش؛ نقشه آبکوه، 1310 ش؛ مؤتمن، تاریخ آستان قدس، ص 19؛ گزارش وضعیت آبهای خریداری شهرداری، 3355، 9/4/1327) . قنات سناباد که موقوفه آستانه بوده و در طومارهای علیشاهی و عضدالملک درج گردیده، در مورخ 1308 ش جهت ثبت مالکیت، مطابق تقاضانامه ثبت شماره 3924، از طرف میرزا تقی شهابی محاسب اول آستان قدس به نمایندگی از طرف محمّد ولیخان اسدی، نیابت تولیت وقت اقدام شده و به استناد صورتجلسه تحدید حدود باغ عنبر از طرف اداره کل ثبت و اسناد استان نهم به شماره 11797، 18 دی ماه 1308 و پذیرش درخواست ثبت به تاریخ 30/8/1311 تحدید حدود، قنات سناباد در 15 فروردین 1317 ش با حضور نمایندگان آستان قدس و اداره کل ثبت و اسناد املاک مشهد و با مشخصات پلاک 5847 اصلی بخش 1 مشهد انجام شده، صورتجلسه ثبت مکتوب گردید (تقاضانامه ثبت، ش 3924، 14 برج دی 1380) . منبع : فصلنامه مشکوة، شماره 78 , محمّد رضا قصابیان - گروه جغرافیای بنیاد پژوهشهای اسلامی , , , , تعداد بازدید : 8780 تاریخ درج : 1386/09/14)
نامی کهن سال که در دل خود، یادواره ای از حماسه های ناگفته مردم مشهد دارد؛ حماسه هایی که در دل تاریخ گم شدند و کمتر کسی از آنها یادی میکند. «الندشت» که در متون قدیمی آن را «علمدشت» هم ذکر کرده اند، باغی بزرگ در جنوب مشهد بود که امروزه بقایای آن، به همین نام، در حاشیه خیابان کوهسنگی این شهر وجود دارد. این باغ مصفا که از دیرباز و به دلیل داشتن منابع آب مناسب، یکی از کانونهای اصلی کشاورزی اطراف مشهد محسوب میشد، در کنار دشت زرگران که سمت غرب آن قرار داشت، از دوران شاه تهماسب یکم صفوی به بعد، به باروهای جنوبی شهر مشهد و دروازه «دستگرد» که احتمالاً بعدها دروازه «ارگ» خوانده شد، راه مییافت. بیشتر این اراضی، موقوفه حضرت ثامنالحجج(ع) است. گستره زمینهای باغ بزرگ الندشت تا مکان کنونی بیمارستان امام رضا(ع) بود و حتی برخی معتقدند که این مرکز درمانی مهم شهر مشهد، بر اراضی باغ الندشت بنا شده است. بنابراین، آنچه امروز به نام باغ الندشت میشناسیم، محدوده ای بسیار کوچک از آن باغ بسیار مصفا و بزرگ بود که بخش معتنابهی از آن، به زمینهای کشاورزی اختصاص داشت. به همین دلیل، در منابع تاریخی چند قرن قبل، مانند «عالم آرای نادری»، از آن با واژه «صحرا» یاد شده است؛ واژه ای که هنوز هم در میان مشهدیهای قدیم و اهالی روستاهای همجوار این شهر، برای نامیدن کشتزارها، مورد استفاده قرار میگیرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
نوغان یکی از قدیمی ترین محله های مشهد
بدون شک در میان نام محله های قدیمی مشهد، میتوان نام محله نوغان را نیز قرار داد. این خیابان، که بازار اصلی محله محسوب میشود، به صورت شمالی جنوبی قرار داشته و در گذشته از دروازه نوغان تا چهار سوق و تقاطع کوچه سیاهان و محله نوغان امتداد داشته است. نوغان از محلههای قدیمی مشهد بوده و در طول تاریخ، بارها تغییرات و تحولات مختلفی را تجربه کرده است. از جمله ویژگیهای اجتماعی این محله، از خود گذشتگی زنان آن در زمان شهادت حضرت رضا"ع" است که مهریه های خود را به شوهرانشان بخشیدند تا بتوانند در تشییع پیکر حضرت رضا (ع) شرکت کنند. محله نوغان مشهد نه تنها به دلیل تاریخ کهن و رویدادهای مهمش مشهور است، بلکه دارای آثار و بناهای تاریخی قابل توجهی نیز میباشد. مسجد امام رضا (ع)، مسجد پل سنگی و مسجد محراب خان از جمله این آثار هستند. محله نوغان به عنوان یکی از اولین و قدیمیترین محله های مشهد، نقش مهمی در تاریخ و فرهنگ این شهر ایفا کرده و امروز نیز ساکنان آن به دستاوردهای گذشتگان خود افتخار میکنند.
تاریخچه محله نوغان | نوغان در دوره های مختلف تاریخ
محله نوغان یکی از قدیمیترین و تاریخیترین محلات مشهد است که ریشه های آن به دوران باستان برمیگردد. این محله با داشتن تاریخچه ای غنی و پرافتخار، نقش مهمی در توسعه فرهنگی و اجتماعی شهر مشهد داشته است.
محله نوغان
نوغان در واقع یکی از آبادی های معتبر و معروف حومه شهر طوس قبل از پیدایش شهر مشهد بوده است. هسته اولیه شهر مشهد از ترکیب نوغان و دهکده سناباد شکل گرفته است. و به تدریج با رشد نوغان به صورت یک محله باقی مانده است . حدود ده محله نوغان در مطلع الشمس چنین ذکر شده است محله نوغان مابین شمال و مشرق حرم حضرت رضا(ع) عرض عریضی دارد از جمله قطعه ای از آن قتلگاه است در جنوب قبرستان معروف قتلگاه که خود حضرت رضا(ع) آن را خرید و وقف فرموده اند . قطعه دیگر این محله را پای گنبدخشتی ، قطعه ای را سر پل سنگی ، قطعه ای را سرقبر میر گویند و محله غیر شمارها ومحله کشمیری ها در واقع جز محله نوغان است. در ۱۰۰۰ سال پیش کتابی به نام حدود العالم من المشرق الی المغرب مطلبی در باره نوغان نوشته که در آن معدنی بوده که از آن معدن دیگ سنگی می ساخته اند کتابی دیگر به نام جام جم از نوغان ذکری به میان آورده و سپس یاقوت حموی در کتاب معروف خود معجم البلدان شرحی از نوغان آورده است و از دیگ های سنگی آن یاد کرده است. درباره وجه تسمیه این محل دو نظر وجود دارد اول آنکه چون معدن سنگ بوده و از آن معدن سنگ استفاده می کرده اند به نوکان یعنی معدن جدید و نو تعبیر شده است و دیگر آنکه نوغانه گفته اند به دلیل زاویه و پیچی که مجرای دو قنات را قبل از رسیدن به مظهر قنات به هم مربوط کرده است.
راسته نوغان
خیابان اصلی این محله به نام راسته نوغان می باشد که کوچه هایی از آن منشعب می باشد. راسته نوغان در واقع بازار اصلی این محله بوده که در جهت شمالی جنوبی قرار داشته و انتهای شمالی آن به دروازه نوغان و انتهای جنوبی آن به چهار سوق ( تقاطع کوچه سیاهان و نوغان) ختم می شده است. ویژگی نوغان از نظر اجتماعی از خود گذشتگی زنان این محله در زمان شهادت حضرت رضا(ع) می باشد که به خاطر شرکت در تشییع پیکر حضرت رضا(ع) مهریه قباله ها را به شوهرانشان بخشیدند تا به آنان اجازه شرکت در این مراسم را بدهند. هنوز هم به خاطر این عمل قهرمانانه زنان محله در ۱۲۰۰ سال گذشته ساکنان فعلی به آن افتخار می کنند. از آثار دیگر موجود در این راسته مسجد امام رضا(ع) ، مسجد پل سنگی ، مسجد محراب خان (آب انباری به نام محراب خان که در گذشته در مجاورت مسجد ساخته شده بود). می باشد . کار و شغل مردم این محله : زارع ، چوپان ، گله دار و بعضی از مشاغل کمیاب چون چکمه دوزی ، حصیربافی ، خرازی ، سنگ تراشی ، عطاری ، کاشی پزی ، کفاشی ، نعل بندی .
اين محله در شمال شرقي مشهد و در حدود نوقان بوده است. زيرا اراضي دستجرد در آنجاست و شايد شکل قديميتر آن دستگرد بوده که بعدها معرّب شده و به شکل دستجرد درآمده است. گـَرد و کـَرد تقريبا به معني آباد است. و شايد به اين مناسبت به آن دستگرد گفته اند که بعد از توسعه مشهد به زور بازو و کمک دست، آباد شده است. علاوه بر محلات فوق محله کليميان و مسيحيان در محدوده جنوب غربي مشهد در نزديک دروازه ارگ وجود داشته که محل سکونت گروههاي مسيحي بوده و کليساي انجيلي مشهد در همين محله بنا شده است.
محله پاچنار
محله پاچنار که هنوز حمام آن به نام پاچنار (یا در لهجه مشهد حموم پاچنار) باقی است شاید به مناسبت داشتن چنار یا چنارهای بلند و بزرگ به این اسم خوانده شده باشد زیرا مشهد چنارهای عالی و زیبایی داشت که کم نظیر بود و در بعضی از آنها چنارهای بالاخیابان ضرب المثل شده بود و عمر چند صدساله داشت. محله پاچنار در شمال مشهد و محاذی خیابان علیا است.
خیابان تاریخی ارگ مشهد
یکی از جذابیت های مشهد بازدید ازخیابان های تاریخی آن است. خیابان ارگ، یکی از آنهاست. در گذشته، خیابان ارگ از سه راه ارگ تا میدان ده دی را دربرمیگرفت؛ اما در حال حاضر این خیابان فقط قسمتی از خیابان امام خمینی را شامل می شود. از آنجایی که محله ارگ در دوره پهلوی دوم به طبقات بالا دست و مرفه تعلق داشته، با پیشرفت خوبی به همراه شده است و اکنون نیز بسیاری از مراکز مهم و دولتی شهر مشهد نظیر بانک ملی، هلال احمر، اداره دارایی، شهرداری، اتاق تجارت، هتل پارس، ستاد ارتش، اداره ثبت، پست و تلگراف، باغ ملی، ساختمان چهار طبقه، و میدان ارگ در این خیابان قرار دارند و یکی از مهمترین خیابانهای مشهد به شمار می رود. بیشترین آثاری که در شهر مشهد به ثبت ملی رسیدهاند در این خیابان قرار دارد.
محله ارگ
یکی از محلات کوچک ولی با اهمیت از نظر پایگاه اجتماعی – اقتصادی در محدوده بافت قدیم شهر مشهد ، محله ارگ می باشد به علت نزدیکی و مجاورت این محله با بنای مقر حکومتی (ارگ) و سکونت عده ای از طبقات بالای جامعه شهری در آن محله با عنوان محله ارگ نامگذاری شده است . در مطلع شمس ذکر شده که محله ارگ مابین مغرب و جنوب شهر واقع وخود ارگ در کنار این محله متصل به باروی شهر است که حصار آن از یک طرف همان حصار شهر است.
مرکز حکومت نشین مشهد تا اوائل دوره قاجاریه در چهارباغ بوده و ارگ در آن ازمنه به منزله قلعه نظامی محسوب میشده است . از اوائل دوره قاجاریه ، مخصوصاً زمان فتحعلیشاه و حکومت محمدولی میرزا (درخراسان) عمارت ارگ بنا شده است . در سال 1293 ق حاجی ظهیرالدوله دارالحکومه عالی در ارگ مشهد مقدس بنا نمود که منظور ظاهراً مرمت عمارت محمد ولی میرزا ، یا بنیان عمارت جدیدی بوده است . قبل از 1307 خورشیدی زمان ایالت قوام السلطنه قسمتی از آن ساختمان شد. صاحب روضة الصفای ناصری راجع به ارگ مینویسد : ارگ در یک طرف شهر افتاده ، دیوار ارگ میانه مغرب و شمال 400 ذرع ، و تمام اطراف ارگ 1246 ذرع است و 32 برج دارد . اما اکنون وضع ارگ تغییرات کلی نموده ، حصار و برج ها در بیشتر نقاط خراب و در قسمتی از ارگ ، باغ ملی احداث و در قسمت دیگر عمارت تلگرافخانه و پست خانه به سال 1304 ش نیز عمارت ارکان حرب به سال 13471 ق بنا شده است . عمارت توپ خانه نیز پس از انتقال توپخانه به شهر نو فروخته شده است . ارگ امروزی دارای میدانی است که خیابان پهلوی از طرف مغرب آن میگذرد . در سه قسمت دیگر میدان سه خیابان سواره رو احداث شده است . و سط میدان در سال 1333 ق زمان ریاست مالیه مسیولولو به اهتمام مشارالیه مشجر گشته و از سال 1307 خورشیدی اطراف آن گل کاری شده است . بعداً اشجار دیگری نیز کاشته شده است . عمارت و دوائر واقع در میدان ارگ : اداره شهرداری (که در محل ایالتی سابق است) پست خانه و تلگراف خانه (در ضلع جنوبی) عمارت ارکان حرب ، اداره نظمیه (در ضلع شرقی) اداره گمرک (در ضلع شمالی) خیابانها و کوچه های میدان ارگ ، خیابان پهلوی ، کوچه ارگ ، کوچه گنبدسبز، کوچه پشت شهربانی (مشهد درآغاز قرن چهارده خورشیدی مشهور به گزارش مکتب شاهپور، تالیف استادان : محمدتقی مدرس رضوی،علی اکبرفیاض، سیدعلی موید ثابتی،عبدالحمید مولوی، محمودفرخ ، انتشارات آهنگ قلم ، تابستان86)
خیابان جنت
یکی دیگر از خیابان های تاریخی مشهد شامل خیابان جنت است که از آن به عنوان یکی از قدیمی ترین مراکز خرید شهر مشهد نیز یاد میشود. بازار جنت به موازات خیابان مدرس و در حد فاصل میان بلوار امام خمینی و پاسداران قرار دارد و به جرات می توان آن را یکی از معروف ترین بازار فروش پوشاک این کلان شهر دانست. از این رو بسیاری از مسافران و ساکنان مشهد این خیابان را برای خرید پوشاک انتخاب میکنند. البته جنت در نزدیکی بازار بزرگ صرافیهای مشهد نیز قرار دارد و به همین دلیل یکی از مراکز خرید ویژه این شهر محسوب میشود.
محله سرشور: محله تاریخی مشهد
محله سرشور، یکی از زیباترین بازسازیهای بافت تاریخی در مشهد است که با الهام از معماری سنتی ایرانی و با هدف احیای هویت تاریخی این شهر انجام شده است. این محله که زمانی یکی از محله های قدیمی و پررونق مشهد بوده، اکنون با چهره ای نو و جذاب به روی گردشگران و زائران باز شده است. محله سرشور، همچون بسیاری از محله های قدیمی مشهد، دارای قدمتی طولانی است. این محله در گذشته یکی از مراکز تجاری و مسکونی مهم شهر بوده و ساکنان آن عمدتاً از تجار، صرافان، زرگران و سایر مشاغل مرتبط با تجارت بودند. با گذشت زمان و تغییرات شهری، محله سرشور نیز دستخوش تغییرات زیادی شد. در سالهای اخیر، با هدف حفظ بافت تاریخی و هویت شهر مشهد، پروژه بازپیرایی محله سرشور آغاز شد. در این پروژه، با استفاده از معماری سنتی ایرانی و مصالح بومی، ساختمانهای قدیمی مرمت و بازسازی شدند و کوچهها و بازارچهها به سبک گذشته بازآرایی شدند.
محله سرسوق - سرشور
محله سرسوق به طور قطع اسم دیگری داشته است که صنیع الدوله خواسته است به شکل ادبی در آورد سوق در عربی به معنی بازار است ولی در لهجه مشهدی در زبان محاوره مردم کمتر کلمات عربی به کار می رود و اگر به حسب ضرورت مردم مجبور باشند آن را مختصر تعریف می کنند در مشهد کلمه سر به معنی ابتدا و آغاز و گاهی بالا زیاد دیده می شود مانند سراب ، سرشور از طرف دیگر سو در لهجه مشهدی تقریباً به همان معنای لغوی و اصیل فارسی استعمال می شود مثل چهارسو . بنابراین سرسوق که صنیع الدوله نوشته است احتمال دارد سه سو یا سرسو و یا غیر از این ها باشد. محله سرشور یکی از ۶ محله قدیمی مشهد بوده که در غرب حرم مطهر امام رضا علیه السلام قرار دارد ، اگر بخواهیم تصویر امروزی اش را داشته باشیم خیابان های خسروی ، آخوند خراسانی و امام رضا (ع) اطراف این محله را گرفته اند . برای رفتن به بازار سر شور اگر از باب جواد حرم مطهر خارج شویم و به سمت راست حرکت کنیم روبرو ی بازارچه فرش یک کوچه می بینیم به اسم بازار سر شور . این محله نه خیلی اعیان نشین بوده ، و نه خیلی فقیر نشین بیشتر مردم یا کارمند موقت دولت بودند یا کارمند آستانه . آدم های فرهنگی شهر مثل شاعر ، صحاب ، کتابدار و روزنامه چی در این محله زندگی می کردند . محمد تقی بهار (ملک الشعرا) در این محله بدنیا آمده است .
خیابان سرشور
یکی دیگر از خیابان های تاریخی مشهد خیابان سرشور است که در غرب حرم مطهر و جنوب شرق محله سراب قرار دارد. سرشور یکی از خیابان های مشهد نزدیک حرم و اعیانی نشین ترین محله مشهد پس از محله سراب است و از آن به عنوان خیابان دیالمه نیز یاد می شود. بازار سرباز سرشور در قسمت چپ خیابان خسروی نو قرار دارد و در آن محصولات مختلفی نظیر مواد غذایی، کیف، کفش، پوشاک و حوله به فروش میرسد.در این خیابان ۳ خانه اعیان نشین قدیمی از دوره قاجار برجای مانده است. بناهای با ارزش موجود در این خیابان شامل خانه دختر ملک، خانه جواهر و خانه صاحب علم هستند که از بین آنها فقط خانه دختر ملک به ثبت ملی رسیده است.
خیابان خسروی
خسروی نیز یکی دیگر از خیابان های تاریخی مشهد است که از آن به عنوان بورس طلا، جواهر و زیورآلات نقره مشهد یاد میشود. خیابان خسروی مشهد، همچنین یکی از مقاصد اصلی کسانی که قصد خرید پارچه یا آینه و شمعدان را دارند. در حال حاضر خیابان خسروی یکی از ۴ خیابان اصلی شهر مشهد به شمار میرود و بسیاری از هتلها و آپارتمانهای معروف مشهد در این خیابان قرار دارند. خسروی بورس فرش نیز بوده و بسیاری از فرش فروشیهای قدیمی و نام آشنا در این خیابان واقع شده اند.
خیابان تهران یا خیابان امام رضا
خیابان تهران حدود یک قرن پیش در سال ۱۳۰۷ در قسمت ضلع جنوبی حرم مطهر ساخته شده است و اکنون یکی از شریانهای اصلی شهر مشهد به شمار میرود. این خیابان اکنون به نام خیابان امام رضا (ع) شناخته می شود و ایستگاه مترو بسیج در آنجا قرار دارد. بیش از ۹۵ سال از ساخت خیابان تهران میگذارد و این خیابان در طول این سالها شاهد رویدادهای تاریخی مهمی بوده و حتی سبک معماری آن بارها دستخوش تغییر شده است.
محله چاه نو«چهنو»
اين محله در حدود خيابان تهران (اين خيابان از آن جهت كه مسير اصلي مشهد به تهران بوده، به خيابان تهران شهرت يافته است) فعلي واقع بوده است. در لهجه مشهدي «چهنو» همان چاه نو است که بدون کسره اضافه و به اصطلاح به شکل اضافه مقطوع الحر تلفظ ميشود و هنوز در همان خيابان تهران و نزديک فلکه آب کوچه اي به نام کوچه چهنو باقي است و معلوم ميشود در زمان خود محله تازه تأسيسي محسوب ميشده و بعد از احداث چاه يا منبع آب جديدي به وجود آمده است. به اين نکته هم بايد توجه داشت که چون مشهد در اصل کم آب بود، احداث کاريز و قنات و چاه به منظور تأمين نياز عمومي، کار مهمي تلقي ميشده است کما اينکه در بين هفت محله اي که صنيع الدوله به نقل از حافظ ابرو نام برده، در دو محله نقش آب ديده ميشود. وجود آب انبارهاي بزرگ و عميق که هنوز آثار آنها در گوشه و کنار شهر باقي مانده، ميتواند مؤيد کمبود آب در مشهد باشد.
خیابان نخریسی مشهد
یکی دیگر از خیابان های تاریخی مشهد خیابان نخریسی است که بیش از 6 دهه قدمت دارد و جزو محلات اصیل و ریشه دار مشهد به شمار میرود. نخستین کارخانه های نخریسی شهر مشهد در این محله شروع بکار کرده اند و ساکنان اولیه این محله را کارکنان و کارگران این کارخانه ها تشکیل میدادند و در حال حاضر این محله بیش از ۲۱هزار ساکن دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
بالا خیابان یا خیابان شیرازی
یکی دیگر از خیابان های تاریخی مشهد، بالا خیابان است که از از میدان شهدا شروع و تا نزدیکی حرم مطهر رضوی ادامه دارد. به عبارت دیگر، بالا خیابان همان خیابانی شیرازی کنونی است و چون در سمت بالای سر امام رضا"ع" قرار دارد، ساکنان قدیمی و محلی مشهد آن را به عنوان بالا خیابان می خواندند. باغ نادر شاه افشار از بارزترین آثار تاریخی موجود در این خیابان است.
پایین خیابان
پایین خیابان همان خیابان نواب صفوی است که در قسمت شرق حرم اما رضا قرار دارد و یکی از قدیمی ترین خیابان های شهر مشهد به شمار میرود. این خیابان در دوره صفوی بنا شده و در قسمت پایین پای حضرت علی ابن موسی الرضا قرار دارد و به همین دلیل مردم محلی از آن به عنوان پایین خیابان یاد میکردند.
محله پایین خیابان یکی از دو محله منطقه ثامن است که خرده محلات بسیاری از مشهد قدیم را در دل خود جای داده است. محلات قبر میر، عیدگاه، سرحوض، جدیدها و غیرشمارها از جمله محلات قدیمی مشهد است که اکنون در حدود محله پایینخیابان قرار دارند.
محله مروی ها
این محله در مشرق شهر واقع شده است و تپ المحله در حقیقت جزء این محله است. اغلب سکنه این محله اهل مرو می باشند که در دوره حکومت قاجاریه از مرو به مشهد آمده و سکنی گزیده اند لذا این محله به نام محله مرویها مشهور است.
محله غیر شمارها
در مشهد قرشمالها گفته می شود جزو محله های گم شده مشهد است توضیحی که صنیع الدوله داده نوشته است کوچه سیاهان هم می گویند معلوم می شود در زمان او از محله بزرگ اصلی تنها کوچه ای باقی مانده بوده است و تصور می رود منظور همان کوچه سیاوون پایین خیابان باشد که با وجود تغییر اسم باز مردم تلفظ قدیمی آن را حفظ کرده اند.صنیع الدوله در مطلع الشمس محله غیر شمارها را جزء محله نوغان ذکر کرده است.
يكي از محلات قديمي شهر مشهد است كه در شمال و شمال غرب حرم مطهر حضرت رضا«ع» واقع شده، اين محله از شرق به محله نوقان، از جنوب به حرم مطهر و راسته بالا خيابان، از غرب به باغ نادري (خيابان شهيد رجايي) و از شمال به حصار شهر (بلوار راه آهن) متصل بوده است. تقي بينش در مقاله اي با عنوان محلات قديمي شهر مشهد در خصوص وجه تسميه تپ المحله نوشته: طپ المحله - تپالمحله با اسامي عربي گونه يا تلفظ عاميانه آن كه صنيع الدوله نوشته، هنوز در پايين خيابان موجود است و با آن كه بعضي ميگويند ته پل بوده اشتقاق آن كاملاً روشن نيست. اينكه محل قرارگيري اين محله در پايين خيابان بوده، اشتباه است. در كتاب انگيزه در خصوص وجه تسميه تپ المحله گفته شده: محل اوّليه تپ المحله 4ـ3 متر از كوچه هاي اطراف بلندتر بود در آنجا آثار هيچ قبري بيش از يك نسل باقي نميماند. همين كه ساختمان يكي كهنه و مخروبه ميشد، قبركنها آن را درهم ميكوفتند و روي آن گور تازه اي ميساختند و به خريدار ديگري مي فروختند. تا اينكه در طول چند قرن از مجموع آن قبرها، اين تپه مقدّس پديد آمده بود. به همين مناسبت محله مجاور قتلگاه را تپ المحله گويند. اينكه گفته شده مكان اوّليه اين محله، قبرستاني به نام قتلگاه بوده، اشتباه است. قتلگاه يا همان باغ رضوان سابق، يكي از قبرستانهاي معروف مشهد بوده كه در جنوب شرقي تپ المحله قرار داشته و بعد از تخريب فلكه حضرت در سال 1354هـ.ش تخريب گرديده است. تحقيقات ميداني به عمل آمده نشان ميدهد كه در اواسط راسته نوقان پلي سنگي وجود داشته و از اين پل در جهت غرب، كوچه اي فرعي به نام كوچه هفت در به علت وجود مسجد هفت در اين معبر، منشعب و يك محله مسكوني را به راسته نوقان متصل ميكرده است، چون اين محله در آخر اين پل سنگي قرار داشته، به تپ المحله نام گذاري شده يعني محله اي كه در انتهاي پل محله نوقان قرار داشته است. اين محله هنوز بافت سنّتي خود را حفظ كرده و داراي بازارچه اي است كه نيازهاي ساكنان و زائران را تأمين مينمايد. مسجد و آبانبار مرويها كه حدود 200سال پيش توسط سيدرضا بيك مروي ساخته شده، سمبل مركز تپ المحله ميباشد. مساجد و تكاياي ديگري از جمله مسجد تركها، كُردها، صاحبكار، حمام باغ، عربها، درخت توت، كفايي، شاهزاده قاسم، قصابها و حاج آقاجان در اين محله وجود دارند. بازارچه حاج آقاجان (شهيد آستانه پرست فعلي) در جنوب تپ المحله است در داخل بازارچه مرقد امامزاده سيّد فخرالدين، نوه امام سجاد«ع» معروف به قبر سبز نيز قرار دارد. تاريخ وفات ايشان 671هـ.ق ميباشد. آب انبارهاي متعددي از جمله حوض حاج باقر و حوض تركها در اين محله وجود دارد. تپ المحله محل سكونت تركهاي آذربايجاني است. دو قهوه خانه به سبك آذربايجاني كه داراي قليانهاي بلند ميباشد، در اين محله وجود دارد. در ايّام سوگواري، دسته هاي عزاداري ترك از شمال كشور آمده و در اين محله استقرار مييابند.
تپل المحله
یکی از محلات قدیمی شهر مشهد تپل المحله می باشد که در قسمت شمال ، شمال غربی حرم مطهر حضرت رضا (ع) واقع است این محله از سمت شرق به محله نوغان از جنوب به حرم مطهر و راسته بالا خیابان و از غربی به باغ نادری و خیابان شهید رجایی فعلی و از شمال به حصار شهر و بلوار راه آهن متصل بوده است . تقی بینش در مقاله ای با عنوان محلات قدیمی شهر مشهد در خصوص وجه تسمیه تپ المحله نوشته طپ المحله با املای عربی گونه یا تپل المحله تلفظ عامیانه ان صنیع الدوله نوشته است هنوز در پایین خیابان موجود است و اشتغال آن کاملاً روشن نیست این که محل قرار گیری این محله در پایین خیابان است اشتباه است. بررسیها و تحقیقات میدانی به عمل آمده نشان می دهد که در اواسط راسته نوغان پلی سنگی وجود داشته و از این پل در جهت غربی کوچه ای قدیمی به نام کوچه هفت در به علت وجود مسجد هفت در از این معبر منشعب و یک محله مسکونی را به راسته نوغان متصل می کرده است . چون این محله در آخر این پل سنگی قرار داشته به نام تپ المحله نامگذاری شده است.
محله دستجرد
این محله در شمال شرقی مشهد در حدود نوغان بوده است زیرا اراضی دستجرد در آنجاست و شاید شکل قدیم تر آن دستگرد بوده است که بعدها معرب شده و به شکل دستجرد در آمدها ست. گرد یا کرد ، تقریباً به معنی آباد است وشاید به این مناسبت به آن دستگرد گفته اند که بعد از توسعه مشهد به زور با زو و کمک دست آباد شده بوده است. محله بین محله های عیدگاه و نوغان قرار دارد به همین دلیل عمرش هم کمتر از محله عیدگاه نیست شاه عباس صفوی در اول و آخر خیابان مشهد دو تا دروازه جدید هم به نام های بالا خیابان و پایین خیابان درست کرد . محله پایین خیابان همان امتداد محور عمده ارتباطی شهر از بست پایین حرم مطهر حضرت رضا (ع) تا پنج راه ته خیابان ( پایین خیابان ) است که طول آن ۸۸۴ متر بوده است . براساس برآوردهای انجام گرفته این محله دارای ۱۵۸۵ خانوار جمعیت ۱۲۸۸ دربند مغازه بوده است حدود ۱۲ کاروانسرا در این محله که عمده در حاشیه پایین خیابان بوده اند، قرار داشته است.شغل و کار مردم این محله بیشتر پیشه وری خرده پا ، بقال ، خرده فروش ، سبزی کار ، قصاب ، کفاشی ، کلاه دوز و نعل بند بوده است .
پایین خیابان: گذرگاه تاریخ و فرهنگ در مشهد
محله پایین خیابان یکی از محلات قدیم مشهد است که در منطقه ثامن واقع شده و محله های معروفی مانند قبر میر، عیدگاه، سرحوض، جدیدها و غیرشمارها را در خود جای داده است. این محله با قدمتی که به زمان صفویه بازمیگردد، بهدستور شاه عباس اول در فاصله سالهای ۱۰۱۰ تا ۱۰۲۳ قمری ساخته شد. محله پایین خیابان بهطول یک کیلومتر از حرم مطهر امام رضا (ع) تا دروازه پایین خیابان (حدود پنجراه پایین خیابان) گسترش یافته است. این محله در سال ۱۲۷۵ خورشیدی بیشترین تراکم جمعیتی را در میان محلات ششگانه مشهد داشته است. بیشتر جمعیت ساکن در این محله فقیر بودند، اما تاجران زیادی نیز به دلیل اعتقادی که به زندگی در پایین پای حضرت رضا (ع) داشتند، در این محدوده زندگی میکردند. این محله به دلیل قرارگرفتن در مسیر شاهراه های تجاری و نظامی سرخس، مرو و هرات، همیشه در معرض حملات ترکمانها، ازبکها و افغانها قرار داشته و پرمخاطره و آسیب پذیر بوده است. امروزه، محله پایین خیابان به دلیل تغییرات و نوسازیهای انجام شده، کمتر جمعیت دارد و بیشتر به مراکز تجاری و اقامتی تبدیل شده است.
اين محله در قسمت شمال شرقي مشهد و در داخل محله نوقان قرار گرفته، به علت دفن ميرمحمّدتقي رضوي مشهور به ميرشاهي در اين محله که در گذشته بقعه اي هم داشته قبرستان پيرامون آن قرار داشته است. اين قسمت از نوقان به قبر مير شهرت يافته است. البتّه در حال حاضر اين قبرستان تخريب شده و به جاي آن مدرسه اي به نام شهيد جعفرنيا ساخته شده است. يک مدرسه قديمي هم در آن محل وجود دارد که به آن مدرسه مير ميگويند. کوچه اي هم که قبرستان در آن واقع شده در حال حاضر به اين نام مشهور است. در اين محله بازاري هم بوده که در آن به فروش پارچه و فرش اقدام ميکرده اند. مردم اين منطقه در گذشته خود پارچه و فرش توليد ميکرده اند. علاوه بر کوچه مير کوچه هاي قديمي ديگري هم در محله وجود دارد؛ مثل کوچه لايق، کوچه کشميرها، کوچه طالبيان، کوچه صندوق سازان، کوچه تاجرها، کوچه سياه آب، کوچه باغ دولاب، کوچه کشميريها. و امّا وجه تسميه كوچه هاي مذكور: كوچه كشميريها را به علت به اينکه عده اي از اهالي بخارا و کشمير در اين کوچه اقامت داشته اند به اين نام مشهور شده است. کوچه لايق به اين دليل به اين اسم نهاده شده که در اين کوچه عالِمي به نام لايق سکونت داشته است لذا کوچه به نام وي مشهور شده است. کوچه صندوق سازان محل زندگي صندوق سازها بوده، لذا به اين نام مشهور گشته است. کوچه تاجرها، به علت سكونت تاجران لباس، پارچه، حنا، قالي و فرش در اين محله بوده است. عرض کوچه 5/2متر و تمام خانه هاي اين کوچه تخريب شده است. يکي ديگر از کوچههاي معروف محله قبر مير، کوچه جواديه ميباشد که آقاي عابدزاده از بزرگان محل پس از خريد حيطه سبزي تصميم گرفت چهارده بنا به نام چهارده معصوم«ع» بنا کند از جمله حسينيه و مسجد جواديه كه در اين محله قرار دارد. چون در اين کوچه آقاي عابدزاده مسجدي به نام جوادالائمه«ع» ساخته، لذا کوچه به نام جواديه مشهور شده است. علاوه بر کوچه هاي قديمي، در اين محله مساجد و حمام هاي قديمي هم موجود است؛ از جمله مسجد طفلان مسلم، تکيه کرمانيها، مسجد امام خميني (مسجد قبر)، مسجد خرابي شام، مسجد حاجي رستم، مسجد حاج آخوند، مسجد درويشها، مسجد موسيبنجعفر«ع» ميباشند. يکي ديگر از مکانهاي قديمي در اين محله، حمام کشميرها ميباشد كه قدمت آن حدوداً به 130 سال پيش ميرسد و در حال حاضر هنوز اين حمام داير و مورد استفاده ميباشد. علاوه بر اين حمام، حمامهاي ديگري هم در محله وجود دارد، مثل حمام حاجي قلي که داراي آب انبار هم ميباشد. در ساير نقاط اين محله، مساجدي وجود دارد، مثل مسجد داروغه، مسجد حوضانبار، مسجد ميرزاعلي نانوا، مسجد تبريزيها، تکيه داروغه. در داخل کوچه اوحد منبع آبي به همين نام ـ اوحد ـ وجود دارد كه معتقدند قدمت آن به 120سال مي رسد. نکته اي که اينجا لازم است به آن اشاره شود اين است که در حال حاضر بيشتر منازل اين محله به علت قرار گرفتن در طرح نوسازي و بازسازي بافت پيرامون حرم حضرت رضا"ع"، تخريب شده و تعداد کمي منزل در اين محله باقي مانده است كه اهالي محل هم در حال کوچ از اين محله هستند ولي هنوز بقاياي منازل قديمي در اين محله ديده ميشود که در زمانهاي دور متعلق به افراد مرفّه و ثروتمند بوده است.
محله قبر میر
این محله در قسمت شمال شرقی مشهد و در داخل محله نوغان قرار گرفته است درباره علت نامگذاری این محله گفته ها متفاوت است بعضی می گویند که میریکی از خاندانهای قدیم محله بوده است و به علت این که در این محل دفن گردیده است به قبر میر معروف شده است . در این محله بازاری هم بوده که در آن به فروش پارچه و فرش اقدام می کردند. علاوه بر کوچه میر کوچه های قدیمی دیگر هم در محله وجود دارد ، مثل کوچه لایق ، کوچه کشمریها ، کوچه طالبیان ، کوچه صندوق سازان ، کوچه تاجرها ، کوچه سیاه آب.
عیدگاه: نگین تاریخی جنوب شرقی حرم رضوی
محله عیدگاه یکی از محلات قدیمی و تاریخی شهر مشهد است که در جنوب شرقی اماکن متبرکه رضوی و بخش مرکزی این شهر قرار دارد. شهر باستانی نوغان با قدمت دوهزارساله اش، حدود ۱۲۰۰ سال است که با نام مشهد شناخته میشود و محله عیدگاه نیز از همین دورهها به عنوان یکی از بخشهای اصلی و مهم شهر مطرح بوده است. این محله در گذشته رونق بسیاری داشته و به عنوان زائرپذیرترین محله مشهد شناخته میشد. با وجود گسترش شهر و ایجاد مناطق مسکونی جدید، محله عیدگاه همچنان به واسطه نزدیکی به اماکن متبرکه رضوی اهمیت خود را حفظ کرده است. محله عیدگاه در محدوده ای قرار دارد که از غرب و شمال غربی به محله سرشور و حرم مطهر، از شرق به حصارشهر، و از شمال به بالاخیابان و محله سرحوضان محدود میشده است. این محله دارای بافت تاریخی و اجتماعی متنوعی است و در آن اماکن و ابنیه تاریخی متعددی مانند آبانبارها، حمامها، مساجد و تکایای قدیمی وجود دارد. همچنین این محله از دیرباز مرکز تجارت و کسب وکار بوده و بازارهای مهمی را در خود جای داده است. در محله عیدگاه میتوان ردپای یهودیان قدیمی مشهد را نیز دید که در گذشته در این محله سکونت داشته و نقش مهمی در اقتصاد و تجارت محله ایفا کرده اند.
محله عیدگاه
در جنوب شرقی حرم مطهر قرار دارد. خیابان صفوی در شمال ، خیابان فردوسی در جنوب بلوار و فلکه ۱۷ شهریور در شرق وقسمتی از فلکه حضرت و خیابان امام رضا (ع) در غرب این منطقه واقع شده است. در گذشته تنها کوچه عیدگاه (راسته عیدگاه) و کوچه زنجیر و کوچه سیروس بوده است و سپس محله جدیدها در همین منطقه به وجود آمده از کوچه های مهم دیگر کوچه باغ حسنخان و کوچه شمس را می توان نام برد. این منطقه هم مانند منطقه نوغان است با همان خصوصیات محلات قدیمی ، خانه ها تماماً قدیمی با همان مصالح ساختمانی که از چوب و خشت خام و کاه گل تشکیل شده است. نوسازی و یا تعمیر خانه ها در محل خیلی کم انجام شده است. محله عیدگاه در جنوب شهر و سر راه ری و عراق عجم و ولایت های جام و هرات بوده "یعنی شرق محله سرشور و غرب محله پایین خیابان" . در قرن دهم هجری یکی از دروازه های شهر در محله عیدگاه قرار داشته و از زمان صفویه محله عیدگاه در کتابهای تاریخی به عنوان یکی از قدیمی ترین دروازه های شهر نام برده شده است. شغل مردم عیدگاه: شالبافی ، شاطر نانواها، صابون فروش ها و هیزم کش ها ، عشال ، طبیب ، صراف ، الیجه باف ، بقال ، پاکار ، چادرباف ، چرخ تاب ، زرگر ، حجار، کاتب ، مقنی ، مسگر و غیر از این موارد کلانتر یا داروغه شهر هم در این محله زندگی می کرده است. وجه تسمیه : در خصوص وجه تسمیه محله عیدگاه اقوال مختلفی وجود دارد از جمله این که عیدگاه محل برگزاری اعیاد و مراسمات سنتی ، دینی مرسوم در بین مردم شهر مشهد بوده است. ولی به دلیل وجود بارگاه حرم مطهر چندان معقول به نظر نمی رسد که مراسمات در این محل برگزار گردد با این حال بیانگر وجود اتفاق یک حادثه در این محل است که به عیدگاه مشهور شده است . عده ای معتقدند به دلیل خودداری متجاوزان از قتل عام مردم محله مردم آن جشن گرفتند که به محله عیدگاه مشهور شده است.
محله سرحوضان
حوض در لهجه مشهدی به معنی آب انبار است و محله سرحوضان قطعاً در ابتدای حوض یا اب انباری قرار داده است محدوده سرحوضان در مطلع الشمس چنین ذکر شده است این محله نیز در جنوب شهر است که این محله و عیدگاه از طرف قبله محاذی خیابان سفلی می باشد و سرحوضان مابین خیابان و عیدگاه است. این محله بدین خاطر به این اسم معروف شده است زیرا در سال ۱۸۳۸ در یک اغتشاش ضد یهود که منجر به قتل ۳۵ نفر یهودی به دست انبوه جمعیت شد بقیه به اجبار مسلمان شدند. آنها به نام جدید مشهورند اگر چه به پیروی از پیامبر اسلام تظاهر می کردند اما در واقع مثل همیشه یهودیان معتقدی بوده اند. یهودیان مسلمان شده مراسم های مذهبی خود را انجام می داده اند و گاه بیگاه عده ای را به مساجد می فرستادند . یهودیان از ازدواج با مسلمانان خودداری می کردند این محله در نزدیکی محله عیدگاه واقع شده بود که ساختمان ها و حیاط هایشان به یک دیگر راه دارند.
خیابان سناباد
خیابان سناباد یکی از اصلیترین و قدیمیترین خیابان های تاریخی مشهد است. از این خیابان میتوان به عنوان بورس مصنوعات چوبی، فروشگاههای لوازمخانگی، کابینت و مبل یاد کرد. همچنین بسیاری از عروس و دامادهای مشهدی ترجیح میدهند لباس عروسی خود را از فروشگاههای متنوع لباس عروس و داماد موجود در این خیابان خریداری کنند. براساس آنچه در تاریخ شفاهی شهر مشهد نقل می کنند، آمده که خیابان سناباد، اواخر دهه30 آسفالت شد؛ چراکه محله سناباد بخشی از بالای شهر محسوب میشد و رسیدگیها هم بهتر بود. این محله که حالا خیابانی به نام آن برجای مانده، مملو از باغات زردآلو بود که در دو سوی این خیابان تا پل خاکی (میدان تختی فعلی) امتداد داشتند. ساکنان این خیابان بیشتر متمول بودند و درشکه داشتند.
پارک وحدت
طبق گفتههای قدیمیهای منطقه پنج مشهد، آقایان جواد اکبری و مهدیزاده، قسمتی از پارک وحدت در گذشته قبرستان بودهاست. گفته میشود که شهدای واقعه مسجد گوهرشاد هم در آنجا دفن شدهاند. در دوره پهلوی قبرستان تخریب شد و پارک جنگلی جایش را گرفت. مهدیزاده از دورانی که قبرستان محل رفتوآمد بود، یادش میآید که با دوچرخه و با همراهی یکی از کارگرهای باغشان از آنجا میگذشته و به سمت حرم میرفته است. جواد اکبری از پیرمردهایی که در ضلع غربی پارک ساکن است، میگوید: قدیم اینجا دامداری بود و ما همینجا زندگی میکردیم و گاوها را میدوشیدم. متولد کرمانم، ۵ ساله بودم که به مشهد آمدیم. ۴۰ سال تمام برای حاجی زابلیمقدم کار کردم. این محل از قدیم بوده و من هم اینجا ساکن بودم. تا زمانی که جوان بودم، در همین دامداری کار میکردم. بعد هم خادم مسجد محله شدم. او که حافظه خوبی دارد و عمری در این محله بوده است، درباره کوره آجرپزی کنار گودال زابلیها که در ضلع جنوب غربی پارک بوده، میگوید: اینجا اول قبرستان بود. بعد جنگل شد و بعد هم در مکان سابق گودال خشت مالها دریاچه بوستان وحدت ساخته شد. جای شهربازی هم کوره آجرپزی حسن خردو بود. قبرستان را شاه جمع کرد و گودبرداری کردند و جنگل شد. بعد هم که امام خمینی ره آمد، اینجا چندسالی نمازجمعه برگزار میشد. حرم امام رضا (ع) اوایل کوچک بود. دور تا دورش را کاروانسرا ساخته بودند. باغ رضوان بود. حرم ۲ صحن داشت؛ صحن آزادی و صحن انقلاب. در آغاز دهه هفتاد، عملیات بازسازی پارک وحدت به شکل امروزی اش آغاز شد. مکان پشت زمین، پس از بازسازی به شکل دریاچه تفریحی بزرگی درآمد که مورد استفاده اهالی و زائران است. در ضلع جنوب غربی و مکان سابق کوره آجرپزی هم در ابتدا باغچه گلهای ژاپنی و سالهای پس از آن شهربازی کوچکی دایر بود. در حال حاضر آنجا محوطه ای محصور برای ورزش بانوان است. خانم محمدی، کسی که در مورد تاریخ شفاهی محله تحقیقاتی داشته، میگوید: تصور میکنم این محله به سبب نزدیکی به حرم مطهر، رضائیه نام گرفته است. تعداد ساکنان این محله چیزی حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ خانوار است. علت اینکه این محله بیش از این رشد نکرده است، محدود بودن از لحاظ جغرافیایی بین خط راه آهن، پارک و بولوار وحدت است. در گذشته روستایی نزدیک به این محدوده وجود داشته به نام «گوسولوک» که نزدیک ترین روستا به شهر محسوب میشده است. آن زمان در محدوده محله رضائیه، باغ های میوه وجود داشته و مردم آن را چهار درویش میخواندند. نام دیگری هم بوده که به کل باغ های محله گفته میشده است با عنوان "باغ بژمه" . منازل مسکونی آنجا هم کم و پراکنده بود. آب انبار قدیمی نیز در نزدیکی آنجا وجود داشته است با عنوان «حوض قلیانی» که در اصل نزدیک به چهارراه قهوه خانه عرب است. این آب انبار آب گوارایی داشته که مردم محله برای آشامیدن از آن استفاده میکرده اند. صحبتهای خانم محمدی در مورد نام رضائیه میتواند درست باشد، اما تعدادی از ساکنین رضائیه و پیرمردهای آن سمت بولوار وحدت که در فضای سبز کوچک ابتدای وحدت ۱۷ دور هم جمع میشوند، چیز دیگری میگویند. حاج اکبر میگوید: نام رضائیه به خاطر این است که زمینش وقف امام رضا (ع) است و از همان ابتدا قرار بود در اختیار کم بضاعتها قرار بگیرد. اصلا تمام این محلات و مشهد هم وقف امام رضا (ع) و متعلق به ایشان است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
حسینآباد کرمانیها
روایت محله حسین آباد کرمانیها از خیابان شهید رحیمی و با یک درخت به قدمت ۱۵۰ سال شروع میشود. درختی که با وجود ساخت و سازها و تغییر کاربری محله، جلوی درب یک خانه ویلایی بزرگ عظمت خود را حفظ کردهاست. با حسن سلیمانی، یکی از قدیمیهای حسین آباد، محله را دور میزنیم. او که متولد ۱۳۳۶ است، از گذشته اینجا برایمان صحبت میکند. اینکه تمام این محله باغ و زمین کشاورزی بوده و حالا تبدیل به یکی از محله های رو به پیشرفت منطقه ۵ است. سلیمانی بعضی از اتفاقات و تغییرات منطقه را که خودش نظاره کرده و بعضیها را از بزرگترها و اهالی محله شنیده، برای ما روایت میکند. او میگوید: «اهالی اینجا اکثرا کرمانی هستند و از آنجا مهاجرت کرده اند. کوچه بژمه اینجا و هنوز هم بافت قدیم آن هست. بعد از همین زمین شهرداری است. ما کرمانیها جمعه را شکسته بژمه میگوییم. حسینآباد ۴ زمیندار داشت؛ آقای عبدالله رضوی یا همان میرزای ناظر، امام شیخ یحیی، کاظم آقا و امیر تولیه که زمینهای سمت بازار ملل را داشت. آقای سلیمانی به قول خودش ۴ نسل است که ساکن محله حسینآباد هستند و اجدادش از پایه گذاران و قدیمیهای حسینآباد بوده اند و روی زمینها کشاورزی میکرده اند. سلیمانی میگوید: قدیم اینجا روستا بود و هر کدام از ۴ مالک بزرگ، یک چاه آب هم در زمینهایشان داشتند. املاک این قسمت خیابان شهید رحیمی دست عبدالله رضوی معروف به میرزا ناظر بود و وسط املاکش یک عمارت بزرگ ساخته بود و، چون آب هم داشت، اینجا پوست شوری هم میکردند. میپرسیم پوست شوری چیست؟ میگوید: شستن پوست گوسفند را اصطلاحا پوست شوری میگفتند. اینجا غسال خانه هم داشت و کمی آغل گوسفند و خرید و فروش آن هم بود. چون مالدارها یکشبه نمیتوانستند دامهایشان را بفروشند، میرزا ناظر ۲ آغل درست کرد؛ ۲ تا چهاردیواری؛ یکی برای شتر و گاو و یکی برای گوسفند. او ادامه میدهد: پدر میرزا ناظر کلیددار حضرت بوده و خودش میگفت: نسل چندم آقا علی بن موسی الرضا (ع) هستم. عمارتشان خیلی بزرگ بود. اگر مثل امروز امکانات بود، حتما فیلمش را میگرفتم. بعد از انقلاب این زمینها در تملک اوقاف قرار گرفت. به هر کشاورز یک یا دو قطعه زمین رسید و دوباره مشغول به کار شدند. بخشهایی از زمینها هم که ساختمانسازی شد، کمکم جاده احداث شد و به شهر وصل شد. از آقای ابوالفتحی میپرسم چرا حسینآباد به حسینآباد کرمانیها معروف است؟ میگوید: تمام کرمانیهایی که مهاجرت کردند، به اینجا آمدند و به همین خاطر به حسین آباد کرمانیها معروف شد. اکثر ساکنین اینجا پسوند کرمانیها را در فامیل خود دارند. در حسین آباد کرمانیها علاوه بر کرمانیها، عده ای از زابلیها سکونت کرده اند و عده ای از آنها در خیابان سرخس، محله ای که به گودال زابلیها معروف است، ساکن شدند.
مزرعه گل ختمی یا با املای قدیمی اش، «گلخطمی»، یکی از شناخته شده ترین مزارع بیرون باروی شرقی مشهد بود که طبق گزارش احمد ماهوان در کتاب «تاریخ مشهد قدیم»، در سال1340خورشیدی رسما به قسمتی از شهر تبدیل شد. اراضی مزرعه گل ختمی گستردگی زیادی داشت و به همیندلیل می توان بخش عمده ای از مناطقی را که امروزه بین خیابان فداییاناسلام (نخریسی)، بولوار جمهوریاسلامی"فرودگاه" و مسیر شرقی کمربندی مشهد قرار گرفته است، قسمتی از این مزرعه قدیمی دانست. درباره وجه تسمیه «گلختمی» تنها چیزی که به ذهن متصور میشود، فراوان بودن گیاه دارویی «گلختمی» در این منطقه است که البته میتوانیم این تصور را تا حدودی صحیح بدانیم. شاید چنان که برخی میگویند باغی با این عنوان در اراضی مذکور وجود داشته که باعث تعمیم عنوان آن به نواحی اطرافش شده است. به نظر میرسد که شهرت مزرعه گلختمی، با همین اسم، دست کم از اواسط دوره قاجار وجود داشته است. احتشام کاویانیان در کتاب شمسالشموس این مزرعه و قنات آن را بخشی از موقوفات حرم رضوی معرفی میکند و میافزاید که بخشهایی از اراضی این مزرعه برای ساخت منزل در زمان نگارش کتاب توسط وی (نیمه دوم دهه1340خورشیدی)، به اجاره واگذار شده بود. مزرعه گلختمی دارای قلعه و ساکنانی هم بوده است که برای آنها داروغه ای تعیین کرده بودند. در سندی مربوط به سال1337خورشیدی، از سید حسین شیرکویی با عنوان «داروغه سابق گلختمی» نام برده شده است "سند شماره 81430 مجموعه مرکز اسناد آستانقدسرضوی" . بخشی از جاده قدیمی شهر با عبور از کنار باغهای روستای «گلختمی» مشهد را به نیشابور و سبزوار و تهران پیوند میداده
در مورد محله چهارصد دستگاه اطلاعات ضد و نقیض زیادی به دستمان رسیده است. هیچ کس به طور دقیق و قطعی وجه تسمیه آن را نمیداند. آقای کریمی ساکن محله به نقل از پدرش میگوید: پدرم میگفت روزی فرح پهلوی که به نیت زیارت امام رضا (ع) به مشهد آمده بود، از نواحی اطراف حرم دیدن کرده و با دیدن زاغه نشینی عده ای در محل فعلی پارک وحدت، دستور ساخت این مجموعه را داده است. بعدها که متوجه شدند تعداد بیخانمانها بیشتر از تصورشان است، هر خانه را دو قسمت کردند و خانه ها ۴۰ متری است . ابوالفتحی هم در مورد خیابان چهارصد دستگاه میگوید: در دوره پهلوی در این مکان خانه های ۴۲ متری ساخته شد که اکثر ساکنان آن عرب هایی بودند که به مشهد مهاجرت کرده بودند. زمینهای این خیابان، موقوفه آستان قدس است و نام دیگر چهارصد دستگاه، مجتمع عرب هاست. در بین ساکنین آن حتی عربهای عراقی هم دیده میشوند. اکثر واگذاریهای این منطقه مربوط به قبل انقلاب و حدود سال ۴۹ بوده است. با وجود خرید و فروشهای اخیر، همچنان بیشتر ساکنین این محله عرب هستند.
محدوده شهرک الزهراو شهید عباسپور
ابوالفتحی درباره تاریخچه خیابان شهید عباسپور هم میگوید: این مکان به میدان بار معروف بوده است. سمت راست میدان بار، محله خدربیک دو و سمت چپ شرکت گاز، خدربیک یک بوده است. محله خدربیک اکنون به نام شهید فیضی معروف است و حتی قبل از نامگذاری این منطقه به نام شهرک الزهرا هم این محله به نام خدربیک معروف بوده است. داخل خدربیک، ۲ تا خیابان پانزده متری معروف به شهید فیضی بود و بالاتر از آن کوچه های سلمان بود که بیشتر محل سکونت برادران اهل سنت بود و در حال حاضر شامل قسمتهایی از شهرک الزهرا میشود. بعد از آنجا به اباذر میرسیم که محل سکونت برادران اهل سنت است و بعد از آن به شهرک مهرآباد قدیم میرسیم.
گلشهر و محلاتش
ابوالفتحی میگوید: از سمت خدربیک که به سمت بولوار آوینی بیایید، بعد از مهرآباد، شهرک ثامن و در ادامه در گلشهر محله های امیرالمؤمنین و بازار شلوغه قرار دارد. بعد از شهید آوینی ۴۹ هم به نام محله نیزه معروف است. او در مورد تاریخ نام گذاری شهرک ثامن میگوید: «در سال ۷۹ بعد از توافق شهرداری و مالک آن منطقه جناب آقای برزگر، شرکتی به نام انجام ابنیه چند بلوک آن زمینها را آپارتمانهای تیپ ساختند و آنجا به نام شهرک ثامن معروف شد و در ادامه خود مردم در آنجا ساخت و ساز کردند و آنجا شکل شهرک به خود گرفت. مهدی ابوالفتحی در مورد محله آوینی نیز میگوید: به اعتقاد اهالی ابتدا این منطقه گلشور بوده و بعد به گلشن تغییر نام پیدا کرده و در نهایت این منطقه را به نام گلشهر نام گذاری کردهاند. البته واقعیت این است که منطقه گلشور از فلکه گلشور کنار بازار فردوسی کنونی شروع میشده و تا گلشهر ادامه داشته است. به کل این منطقه گلشور میگفتند. در این منطقه که یک زمین مسطح بوده، قبرستانی قرار داشته که در حال حاضر قسمتی از میدان، بازار فردوسی و پارک روی این قبرستان احداث شده است. همانطور که ساکنین گفته اند، این منطقه در گذر زمان از گلشور به گلشن و سپس به گلشهر تغییر نام دادهاست. آخر بولوار شهید آوینی که بعد از شهادت شهید آوینی به این نام شد، بیشتر به نیزه معروف بود. هرچند وجه تسمیه نیزه دقیقا مشخص نیست، اما بنابر نقل برخی اهالی و نیز به گفته آقای ابوالفتحی تمام شیب مشهد به همان سمت بوده و به همین علت آب زیادی جمع میشده تا حدی که اگر سمت میدان امیرالمؤمنین را تا ۷ یا ۸ متر حفر کنی، احتمال اینکه زمین خیس باشد، زیاد است؛ لذا در قدیم آنجا نیزارهای زیادی وجود داشته و به همین علت آنجا را نیزه میگفتند.
ابوالفتحی در مورد گودال پشت صدمتری نیز توضیحاتی میدهد: «گودال پشت صدمتری معروف به گودال خشتمالها و متعلق به امام جمعه بوده و زمین کوره آجرپزی ایشان بودهاست. آقای امامجمعه از آدمهای قدیمی بودند که کوره آجرپزی داشتند. زمینی که در حال حاضر گود شده، کوره آنها بوده که در وسط قرار داشته و الآن دورتادور آن را برداشته اند و گود شده است. زیر اراضی حسینآباد کرمانی ها، اراضی بوجمهن است. در زمینهای بوجمهن، ۴ حلقه چاه وجود داشت. زمینهایی که الآن سبزیکاری شده، قبلا به نام بوجمهن معروف بوده است. مالک اینها میرزای ناظر بوده که این زمینها را وقف کرده است.
او درخصوص مهدیآباد نیز میگوید: مهدیآباد از سال ۱۳۸۶ به بعد وارد محدوده شده است. قبل از آن، این اراضی روستا بودند. روستاهای مهدی آباد، کریم آباد و حجت آباد بعد از آنکه وارد محدوده شهری شدند، تغییر نام نداشتند و به همان نامهای سابقشان خوانده شدند. در مورد کوی سجادیه هم وضع به همین ترتیب است. از زمانی که مردم یادشان می آید، این منطقه به نام کوی سجادیه معروف بوده است. از وی در مورد چگونگی تعیین نام برای این مناطق میپرسم که میگوید: این نامها در این محله ها در بین مردم جا میافتاده اند. من از قدیم کوی سجادیه، گودال فخّار و گودال شهید عصمتی را به یاد دارم که به این نامها معروف بودند. از میدان میرزا کوچک خان تا سه راه، ۳ تا گودال بود. یکی گودال فخار بود و روبه روی گودال فخار، ۲ تا گودال دیگر بود که به گودال شهید عصمتی و گودال شهید هنرمند معروف بود که یکی بین میرزا کوچک خان ۳ و ۵ و دیگری بین میرزا کوچک خان ۱۱ و ۱۳ قرار دارد. او درخصوص گاراژ سیدی هم میگوید: این زمینها متعلق به آقای سیدی فلاح بودهاست. یک قطعه از آن تقریبا در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ ساخته شد و در سال ۱۳۵۷ یک قطعه دیگر به آن اضافه کردند.
محله آبکوه تا حدود سال ۱۳۴۰، دهی در یکفرسنگی (۶۲۴۰متری) دروازه ارگ بود، اما پس از انقلاب اسلامی ضمیمه مشهد شد و امروز یکی از محلات این شهر است. با اینکه از اراضی این روستا در قدیمیترین وقفنامه موجود در خراسان، یعنی وقف نامه گوهرشاد (۸۲۹ قمری) نام برده شده است، نام «آبکوه» چنین قدمتی ندارد. قلعه آبکوه یکی از روستاهایی است که تا چند دهه پیش چندین کیلومتر با شهر مشهد فاصله داشت و از نظر قدمت طبق تحقیقات بهعمل آمده پیدایش آن را حدوداً چهارصد سال قبل میدانند. اما عدهای از قدیمیهای آبکوه نقل میکنند که آبکوه بیش ازهزار سال قدمت دارد. این روستا در ۶کیلومتری غرب شهر مشهد واقع شده بود و تا قبل از سال ۱۳۴۰، خارج ازمحدوده شهری محسوب میشد. اما با افزایش جمعیت و گسترش شهر، هم اکنون در مرکز شهر مشهد قرار گرفته است. آبکوه حدود ۳۰هکتارمساحت دارد و تا پایان سال ۹۰، تقریبا دارای جمعیتی بیش از ۱۱هزار تن بوده است. آبکوه دهه چهل، از جنوب به روستاهای احمدآباد (در محدوده سهراه راهنمایی فعلی) و روستای ملکآباد (در ضلع جنوبی باغ ملک آباد فعلی) منتهی میشد. از سمت شمال هم تا جایی که چشم کار میکرد، کاریزها، گندم زارها و باغ ترهها دیده میشد. از سمت غرب بیابان های لم یزرع و دشتها و کاریزها، ازسمت شرق نیز فقط باغ های روستا بود.
وجه تسمیه آبکوه
اما وجه تسمیه آبکوه چیست؟ نظر بیشتر بومیها این است که در روزگاران گذشته و درزمان بارندگی، آبهای سطحی از کوههای سمت جنوب و شرق به این روستا سرازیر میشده است و چون قلعه آبکوه، نخستین روستای در مسیر آبها بوده، آن را آبکوه نامیده اند.
قلعه کهنه، آبکوه، سعدآباد
قلعه آبکوه شامل ۳محدوده قلعه کهنه، آبکوه و سعدآباد بوده است. قلعه کهنه، محدوده چهاربرجی قدیم است که در قسمت غرب قلعه آبکوه فعلی قرار داشته و مردم بعد از خراب شدن قلعه، نام آن را قلعه کهنه گذاشته اند. محدوده آبکوه نیز، در بین روستای سعدآباد و قلعه کهنه واقع شده است و قدمت کمتری در مقایسه با چهاربرجی (قلعه کهنه) و سعدآباد دارد. سعدآباد نیز در قسمت شرق قلعه آبکوه فعلی قرار دارد
تاريخ مشهد قديم براي نسلهاي بعد يكي از جذابترين و شنيدنيترين مطالب است؛مشهد قدیم از پنج محله اصلی شامل پایین خیابان، بالا خیابان، سراب، نوغان و عیدگاه تشکیل شده بود.
نام محله «تَپُل المحله» از کجا آمده است؟
عدهای میگویند آنجا محل طبل زدن(طبال محله) بوده است یعنی وقتی یکی از بزرگان شهر مثلا داروغه شهر میخواسته مطلبی را به اطلاع عموم برساند، چند نفری را می فرستاده که طبل میزدند و با صدای طبل مردم جمع می شدند و خبر اعلام و اطلاع رسانی میشده است.عده ای دیگر نیز میگویند مردم آن زمان هر کدام برای خود طویلهای داشتهاند و تپالههای (فضولات) حیوانات خود را جمعآوری و در این محله تخلیه میکردند (تپاله محله) و از طرف متصدیان آن زمان افرادی با وسیله میآمدند و تپاله ها را جمعآوری میکردند اما اعتقاد خود من به همان طبل زدن و طبل محله است.
محله «سرشور» را یادتان هست؟
سرشور محله ای بود که جمعیت زیادی داشت و بازار بزرگی در آن بود، از صحن قدیم شروع میشد و ادامه داشت، زمانی که میدان قدیم را تقسیم کردند یک طرف میدان شد بازار زنجیر و طرف دیگر آن بازار سرشور شد.
کوچه «عیدگاه» کجا بود؟
از فلکه آب (میدان بیتالمقدس فعلی) به سمت چهارراه کلانتر(چهارراه دانش فعلی) سمت چپ کوچه ای بود به نام عیدگاه که به سمت شرق مشهد امتداد مییافت که امروزه مدرن شده و خانه های قدیمی آن تخریب شده است.این محله دارای قبرستان، بازارچه، حمام عمومی و … بود و دلیل نام گزاری آن این بود که زمانی که ازبکها به مشهد حمله کردند، در اینجا جنایات زیادی را مرتکب شدند، یکی از آن جنایات این بود که سردار ازبکها دستور قتل عام مردم را صادر کرد و عده زیادی از مردم را کشتند و در جایی که تا ۳۰ سال پیش به آن باغ رضوان میگفتند (شمال حرم سمت خیابان طبرسی فعلی) دفن کردند از آن زمان این محل به قتلگاه معروف شد.وقتی بعد از مدتی با اصرار خانوادههای مقتولین و بازماندگان، سردار ازبک قبول کرد که قتل عام را پایان دهد، در این محله عیدگاه مردم جشنی گرفتند و این محله از همان زمان به عیدگاه معروف شد.
باغ خونی کجا بود و وجه تسمیه نام آن چیست؟
زمانی که ما کودک بودیم جنگ جهانی شروع شد و روسها ایران را به تصرف خود درآوردند و مشهد را هم اشغال کردند، باغی بود که محل کنسولگری روسها بود و چون در آنجا هم کشتارهایی انجام شد این باغ به باغ خونی معروف شد. خیابان امام رضا(ع) را که به سمت حرم مطهر می رویم در سمت راست خیابانی بود و این باغ خونی در وسط های همان خیابان واقع شده بود.
میدان «دوچرخه» را به خاطر دارید؟
میدان دوچرخه را در دو مکان داشتیم، یکی انتهای خیابان خاکی جنب بیمارستان سینا امروزی بود که کسانی که تمایل به یادگیری دوچرخه سواری داشتند به آنجا میرفتند و آموزش میدیدند. یک میدان دوچرخه هم در خیابان طبرسی بالاتر از میدان طبرسی سمت راست بود که خود من هم دوچرخه سواری را آنجا یاد گرفتم. البته این را هم بگویم که آن زمان برای دوچرخه سواری باید گواهینامه میگرفتیم.
نام محله «سراب» از کجا آمده است؟
سراب در حقیقت سر آب بوده که آنجا در اصطلاح علمی مظهر قنات بوده است یعنی جایی که آب قنات ظاهر میشود.
علت نامگذاری فلکه ای به نام «ضد» چه بود؟
لشکر مشهد در زمان قدیم در سمت جنوب خیابان بهار واقع بود که آنها توپخانه ضد هوایی داشتند، یکی از این ضد هواییها را در میدانی قرار داده بودند که اگر زمانی دشمن حمله کرد از آن استفاده کنند، از این ضد هوایی فقط کلمه ضد روی این میدان ماند و به همین نام معروف شد.
محلهای هم به «چهنو» معروف شده است، «چهنو» به چه معناست؟
در قسمتی از خیابان تهران چاه جدیدی زده بودند که به تامین آب مشهد کمک کند، این محله را چاه نو میگفتند و به مرور زمان که این اسم دهان به دهان گشت چاه نو تبدیل به چهنو شد.
بازارچه «حاجآقاجان» کجا بود؟
در سمت شمال صحن بالا خیابان جایی که الان کتابخانه آستان قدس رضوی واقع شده است دو بازارچه نزدیک به هم بود به فاصله ۲۰ متر، یکی از این بازارچهها که تا تپلالمحله هم ادامه داشت بازارچه حاج آقاجان بود که در مجاورت این بازارچه باغ رضوان واقع شده بود و دبیرستانی به نام غزالی هم آنجا بود که بسیاری از مشهدیهای قدیمی در آنجا تحصیل کردهاند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
معرفی محله های قدیمی مشهد، از بالا خیابان تا سرشور - روزانه
قدیمی ترین محله های مشهد با تصاویر اختصاصی | بافت تاریخی مشهد
محلات مشهد بایگانی - دانشنامه مشهد
خیابان های تاریخی مشهد؛ از خیابان ارگ تا سرشور - تابناک | TABNAK
مشهد - کوچه و محله های تاریخی و قدیمی - YouTube
محله نوغان | قدیمی ترین محله مشهد – پاشا24
پایینخیابان؛ پرجمعیتترین محله مشهد قدیم بود
محله های قدیمی مشهد - ایران اقامت آنلاین
این نقشه محله های قدیمی شهر مشهد است. شهر مشهد از جمله نقاطی است که ...
محله نوغان | قدیمی ترین محله مشهد – پاشا24
حکایت نامهای قدیمی محلات منطقه ۵ مشهد
محله بالا خیابان با تصاویر اختصاصی | محلات قدیمی شهر مشهد
معرفی محلات قدیمی مشهد+پاورپوینت و عکس - نماشا
محلات قدیم شهر مشهد - مرکز تحقیقاتی _ tarikhsazan
نام قدیم جدید خیابان های مشهد | اسم قدیم میدان ها کوچه های اطراف حرم رضوی
روزنامه خراسان: همه محلههای 1500 ساله مشهد
شناسایی و وجه تسمیه معابر،محلات و اماکن عمومی بافت قدیمی شهر مشهد
خانه داروغه مشهد | یادگار معماری دوران قاجار در مشهد - پته
روایتی از کوچه «توحید۲۳» باقیمانده از کنار باروی مشهد قدیم | «خندق»
روایتی-از-کوچه-توحید۲۳-باقیمانده-از-کنار-بارو... ‹ news ‹ shahraranews.ir
نقشه خیابان های مشهد | آشنایی با محله های مشهد - ۲نبش
قدیمی ترین محله های مشهد با تصاویر اختصاصی | بافت تاریخی مشهد
جلوهای از «بالاخیابان» قدیم؛ شکوه فراموششده مشهد
محله بالا خیابان با تصاویر اختصاصی | محلات قدیمی شهر مشهد
مروری بر تاریخچه «بالاخیابان» و «پایینخیابان» که نخستین خیابان ...
محله پائین خیابان به همراه تصاویر | محلات قدیمی مشهد
بالاخیابان و پایین خیابان شهر مشهد به مثابه آستانه تشرف به حرم ...
تاریخنگاری برج و باروی مشهد از ۸۰۰ سال پیش تا دهه ۴۰
بررسی تاریخی خیابان(چهارباغ) شهر مشهد در عصر صفویه (1020
بررسی اجمالی تاریخ اجتماعی شهر مشهد در دهه 30 و 40 ش - 15khordad42.ir
قدیمی ترین محله های مشهد با تصاویر اختصاصی | بافت تاریخی مشهد
بنای دیوار مشهد - پایگاه جامع تاریخ
مشهد 150 سال قبل چه شکلی بود؟ + تصاویر - باشگاه خبرنگاران
قدیمی ترین محله های مشهد با تصاویر اختصاصی | بافت تاریخی مشهد
حصار مشهد رضوی و شکوه فراموش شده آن - قدس آنلاین
مشهد ۱۵۰ سال قبل چه شکلی بود؟ + تصاویر - باشگاه خبرنگاران جوان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
![]()
عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از سادات حسنی و از راویان حدیث. نسب او با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافت. حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری قرار دارد و زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین(ع) دانسته شده است. گفته شده تاریخ تولد و وفات عبدالعظیم در منابع قدیم ذکر نشده است؛ اما در منابع متأخر تولد وی در ۴ ربیعالثانی سال ۱۷۳ق و وفاتش در ۱۵ شوال سال ۲۵۲ قمری نقل و به کتابهای نزهة الابرار اثر سید موسی بَرزنجی، مناقب العترة اثر احمد بن محمد بن فهد حلی (درگذشت ۸۴۱ق) و کتاب تاریخ نوشته نورالدین محمد سمهودی نسبت داده شده است.[۳] محمد محمدی ریشهری با استناد به نقل روایت عبدالعظیم از هشام بن حکم (درگذشت ۱۹۹ق) در کمتر از بیست سالگی، تاریخ تولد او را سال ۱۸۰ قمری یا پیش از آن دانسته است. همچنین با استناد به حدیث امام هادی(ع) درباره فضیلت زیارت قبر عبدالعظیم، گفته است که عبدالعظیم پیش از شهادت امام هادی(ع) (سال ۲۵۴ قمری) از دنیا رفته است.[۴] . جده مادری او «لبابه» از بنیهاشم و دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب است. او در ابتدا همسر حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) بود که از او عبیدالله به دنیا آمد و پس از شهادت آن حضرت به همسری زید بن امام حسن (علیهالسلام) در آمد و از آن جناب حسن الامیر به دنیا آمد پس معلوم شد که پدر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) عبدالله قافه و مادرش دخترزاده اسماعیل بن ابراهیم و یا به گفته منتقلة الطالبیه ام ولد بوده است، اما ابونصر بخاری نام مادر حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) را امینه دختر اسماعیل بن ابراهیم میداند.[۱۰] . شیخ المحدّثین، صدوق، از محمد بن یحیی عطّار (که یکی از اهالی ری است) اینگونه نقل کرده که: خدمت امام هادی (علیهالسلام) رسیدم. ایشان فرمود: «کجا بودی؟» گفتم: حسین بن علی (علیهالسلام) را زیارت کردم. امام هادی (علیهالسلام) فرمود: أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (علیهالسلام).[۷۶] [۷۷] [۷۸][۷۹] . بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (علیهالسلام) را زیارت کرده باشد. عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری - که از پایگاههای مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کردهاند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا به خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آنجا مخفی شد.[۵] . امام هادی(ع) در سفری که عبدالعظیم به سامرا داشت، او را تصدیق کرد. امام هادی(ع) وی را اینگونه خطاب میکند: یا اباالقاسم! تو به حق ولی ما هستی... تو همان دینی را که پسندیده خداست، انتخاب کردهای... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند.[۳۳] این گفتگو میان امام و عبدالعظیم به حدیث عرض دین مشهور است.[یادداشت ۴] . ابوتراب رویانی میگوید: شنیدم که ابوحماد رازی میگفت در سامرا بر امام هادی(ع) وارد شدم و از بعضی مسائل حلال و حرام پرسیدم. چون قصد وداع داشتم حضرت فرمود: چنانچه در امور دینی در [تشخیص] حلال و حرام، مسئلهای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سؤال کن و سلام مرا به او برسان.[۳۴]
زیارتنامه حضرت عبد العظیم الحسنی
اَلسَّلامُ عَلی آدَمَ صِفْوَة اللهِ اَلسَّلامُ عَلی نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی اِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی مُوسی كَلیمِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی عیسی رُوحِ اللهِ اَلسَّلام عَلیكَ یا رَسولَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا خیرَ خَلْقِِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا صَفِیَّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللهِ خاتَمَ النَّبیّینَ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا اَمیرَالْمُؤمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ وَصِیَّ رَسُول اللهِ اَلسَّلامُ عَلیکِ یا فاطِمَة سیِّدَة نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلیْكُما یا سِبْطَیِ الرَّحْمَة وَ سیِّدیْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّة اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلیَّ بْنَ الْحُسیْنِ سیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّة عیْنِ النّاظِرینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ باقِرَالْعِلْمِ بَعْدَالنَّبی اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا جَعْفَرَبْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ الْبـآرَّ الْـاَمینَ اّلسَّلامُ عَلیْكَ یا مُوسی بْنَ جَعْفَرِ الطّاهِرَالطُّهْرَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی اَلسًّلامُ عَلیْكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ التَّقیّ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلی بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِیَّ النّاصِحَ الْـاَمینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلیّ اَلسَّلامُ عَلی الْوَصیِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی نُورِكَ وَ سِراجِكَ وَ وَلِیِّ وَلیِّكَ وَ وَصِیِّ وَصیِّكَ وَحُجَّتِكَ عَلی خَلْقِكَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ ایُّهَا السّیِّدُ الزَّكِیُّ وَ الطّاهِرُ الصَّفِیُّ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یَا بْنَ السّادَة الْاَطْهارِ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یَا بْنَ الْمُصْطَفیْنِ الْـاَخیارِ اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ عَلی ذُریَّةِ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مَنْ بِِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی اَلسَّلامُ عَلیْكَ عَرَّفَ اللهُ بیْنَنا وَ بیْنَكُمْ فی الْجَنَّة وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِكُمْ وَ اَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّكُمْ وَ سَقانا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ صَلَوات اللهِ عَلیْكُمْ اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ اَنْ یَجْمَعَنا وَ ایّاكُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلیْهِ وَ آلِهِ وَ اَنْ لایَسْلُبَنا مَعْرِفَتكُمْ اِنَّهُ وَلیٌّ قَدیرٌ اَتَقَرَّبُ اِلی الله بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِكُمْ وَ التَّسْلیمِ اِلی اللهِ راضیاً بِهِ غیْرَ مُنْكِرٍ وَ لامُسْتَكْبِرٍ وَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذلِكَ وجهک یا سیِّدی اَللّهُمَّ و رِضَاکَ وَالدّارَ الاخِرَةَ یا سَیِّدی وَ ابنَ سَیِّدی اِشفَع لِی فِی الجَنَّةِ فَاِنَّ لَکَ عِندَاللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ اَن تَختِمَ لی بِالسَّعادَةِ فَلا تَسلُب مِنّی ما اَنَا فیهِ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظیمِ اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عافیَتِكَ وَ صَلّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الّراحِمینَ .
بندهٔ ربّ رحیم آمد خوش آمد
روی لبا زمزمه یا سیدالکریم
افق فضل و شرف را قمري پيدا شد
با دوستان فاطمه ، لطف عمیم داشت
عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از سادات حسنی و از راویان حدیث
https://hedayat.blogfa.com/post/20188
حضرت عبدالعظیم حسنی از نوادگان امام حسن (علیه السلام)
https://hedayat.blogfa.com/post/18862
عبدالعظیم حسنی
https://hedayat.blogfa.com/post/20264
امامزاده عبدالعظیم حسنی (ع)
https://hedayat.blogfa.com/post/12038
وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور | عبدالعظیم حسنی
https://hedayat.blogfa.com/category/473
کتاب شرح حدیث عبدالعظیم حسنی
https://hedayat.blogfa.com/post/6009
همراه زائرین حضرت عبدالعظیم حسنی
https://hedayat.blogfa.com/post/17355
تولد حضرت عبدالعظيم حَسني(ع) (4ربیع الثانی173ق)
https://hedayat.blogfa.com/post/12037
زیارتنامه حضرت عبد العظیم الحسنی
https://hedayat.blogfa.com/post/17514
کتاب شرح حدیث عبدالعظیم حسنی
https://hedayat.blogfa.com/post/6009
کتاب همراه زائرین حضرت معصومه علیهاسلام شاه عبدالعظیم و شاه چراغ
https://hedayat.blogfa.com/post/12218
وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور | زیارت امام زادگان وعلما
https://hedayat.blogfa.com/category/432
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عبدالعظیم حسنی
ادامه مطلب را ببينيد
پایگاه آمریکا را زدیم، ترامپ فورا تلفن زد! | آنها مگر هواپیما، نیرو، موشک و پول کم داشتند که تسلیم شدند؟
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: پس از زدن پایگاه نظامی آمریکا در قطر، بلافاصله رییس جمهور آمریکا در تماس با امیر قطر درخواست آتش بس می کند، باید پرسید که آنها مگر هواپیما، نیرو، موشک و پول کم داشتند که تسلیم شدند؟

به گزارش همشهریآنلاین، سردار فدوی افزود: سرعت پیشرف کشورمان در این سال ها به طور مستمر شتابان شده است به گونه ای که رشد علمی ایران در ۱۶ سال گذشته ۱۱ برابر جهان است.
اتمام حجت عراقچی با 3 کشور اروپایی
امیرعبداللهیان در دیدار گروسی: همکاری ایران و آژانس نباید تحت تأثیر رفتارهای بیثبات آمریکا قرار گی…
اروپا: مهلتهای دیپلماسی به ایران در حال اتمام است
ایران از توافقنامه اخیر با آژانس خارج خواهد شد
ایران قربانی آمریکا شد
پایگاه آمریکا را زدیم، ترامپ فورا تلفن زد! | آنها مگر هواپیما، نیرو، موشک و پول کم داشتند که تسلیم شدند؟
علی لاریجانی: همه راهها را برای انجام مذاکره رفتیم | حتی مذاکره با آمریکا را هم پذیرفتیم اما...
یک عکس آرشیوی بهانه برای فرار از ضربه سنگین ایران شد + عکس | تکنیک قدیمی، بازی جدید: تمسخر یا هراس از شکست بزرگ اطلاعاتی!
درخواست جالب ۲ سرباز از فرمانده + فیلم
اولویت وزارت اطلاعات مقابله با رژیم صهیونیستی است
گزارش وزارت اطلاعات درباره دستگیری تیم تروریستی موساد
توضیحات وزارت اطلاعات درباره دستگیری حبیب اسیود
تولید ابر مصنوعی با پرتاب موشک
ادعای رسانه آمریکایی درباره پهپاد ایرانی شاهد/ همه به دنبال نسخهای از آن هستند
پدر ایلان ماسک به سوءاستفاده جنسی از کودکان متهم شد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
شمارش معکوس برای پرتاب قدرتمندترین موشک / غرش موتورها روی سکو
سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۴۴۴۶۴ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ - ۰۸:۵۹
اقتصادنیوز: اسپیسایکس آماده میشود تا استارشیپ، قدرتمندترین موشک جهان را دوباره به آسمان پرتاب کند. این در حالی است که تأخیرهای پیاپی در برنامه توسعه استارشیپ حواشی بسیاری برای این موشک ۱۲۰ متری به همراه داشته است.
![]()
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، اسپیسایکس، کمپانی فضایی مشهور ایلان ماسک، آزمایش «استاتیک فایر» یا همان روشنکردن موتورهای بخش بالایی استارشیپ در حالی که موشک روی سکوی پرتاب قرار دارد، را پیش از پرتاب دوباره این غول فضایی انجام داد. در این تست، شش موتور رپتور با موفقیت روشن شدند و عملکردی پایدار داشتند. آزمایش استاتیک فایر یکی از آخرین مراحل پیش از پرتاب بعدی است.
![]()
ادعای رسانه آمریکایی درباره پهپاد ایرانی شاهد/ همه به دنبال نسخهای از آن هستند
اقتصادنیوز: همانطور که روزگاری کلاشینکف یا آر پی چی، انقلابی در جنگها ایجاد کردند، اکنون به نوشته وال استریت ژورنال، پهپاد ایرانی شاهد، منجر به انقلابی در نبردهای هوایی شده است.
استارشیپ قرار است در پرتاب آتی، همانند ماموریتهای پیشین، از زمین بلند شود و پس از جداسازی، بخش بالایی آن در اقیانوس هند فرود بیاید. این پرواز آزمایشی میتواند مسیر آینده اسپیسایکس را هموار کند. ناسا توسعه نسخه ویژهای از همین فضاپیما را برای برنامه فرود انسان بر ماه، موسوم به آرتمیس، به اسپیسایکس سپرده است.
![]()
اولین آزمایش موشکی هند از روی ریل قطار+ فیلم
اقتصادنیوز: وزیر دفاع هند گفت، آزمایش موشکی امروز هند را در گروه کشورهایی قرار داده که دارای قابلیتهایی هستند که یک سیستم پرتابگر را از شبکه ریلی سیار توسعه دادهاند.»
شکستها و موفقیتهای نسبی
از آغاز آزمایشهای پروازی استارشیپ تاکنون، شکستها بخش جداییناپذیر این مسیر بودهاند. موشکهای غولپیکر بارها در مراحل مختلف پرتاب یا فرود از بین رفتهاند. با این حال، پرتاب قبلی نقطه عطفی در توسعه این موشک بود. چرا که برای نخستین بار بیشتر اهداف آزمایشی محقق شد و استارشیپ توانست با ثبات بیشتری عملکرد خود را نشان دهد.
![]()
یکی از چالشهای کلیدی که هنوز پاسخی برای آن یافت نشده، مسئله انتقال سوخت در مدار است. برای رساندن فضانوردان به ماه و بازگشت آنها، استارشیپ نیازمند مقادیر عظیمی سوخت است. این بدان معناست که چندین فضاپیمای «تانکر» باید در مدار زمین، استارشیپ اصلی را با متان و اکسیژن مایع پر کنند. چنین فناوری حساسی تاکنون در هیچ مقیاسی آزمایش نشده است و کارشناسان هشدار میدهند که توسعه آن شاید سالها طول بکشد.
استارشیپ در واقع سنگ بنای برنامههای بلندپروازانهتری است. ایلان ماسک از ابتدا این فضاپیما را برای سفر به مریخ میخواست. هرگونه تاخیر یا مشکل در توسعه استارشیپ، بهطور مستقیم روی رویای سفر بینسیارهای تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین موفقیت این پروژه، نه تنها برای ناسا بلکه برای آینده کل صنعت فضایی اهمیت حیاتی دارد.
کارشناسان بر این باورند که اسپیسایکس توانایی فنی و منابع لازم برای غلبه بر چالشها را دارد، اما سرعت پیشرفت بههیچوجه با وعدههای اولیه ماسک همخوانی ندارد. از دیدگاه فنی، هر آزمایش موفق، قدمی استوار به جلو است. اما پرسش اساسی اینجاست: چه زمانی این پیشرفتها به پروازی کاملاً موفق منجر خواهد شد؟
استارشیپ اسپیسایکس در حال حاضر در نقطهای حساس قرار دارد که یک سوی آن، رویای بازگشت انسان به ماه پس از بیش از نیم قرن و سوی دیگر، چشمانداز بلندمدت پرواز به مریخ خودنمایی میکند
• خبر خوش به مردم ايران رسيد: پزشکيان پاي معيشت ايستاد! اقتصاد آنلاین
• پايگاه آمريکا را زديم، ترامپ فورا تلفن زد! | آنها مگر هواپيما، نيرو، موشک و پول کم داشتند که تسليم شدند؟ همشهری آنلاین
• ماجراي عکس گزارش وزارت اطلاعات که بهانه ضدانقلاب شد اقتصاد نیوز
• علي لاريجاني: ما مذاکره مستقيم با آمريکا را هم پذيرفتيم اکوایران
• آب پاکي عراقچي روي دست آژانس انرژي اتمي نامه نیوز
• صلح ايران و آمريکا نزديک است!+فيلم افکار نیوز
• اروپايي ها در روزهاي اخير پيشنهاد جديدي دادند که در حال بررسي هستيم همشهری آنلاین
• حمله مقامات اسرائيل به ترامپ/ جدال لفظي بالا گرفت دنیای اقتصاد
• اين سلاح کابوس پهپادها مي شود؟ | نابودي ۲۰۰ پهپاد بدون اتصال به برق همشهری آنلاین
• فروپاشي اقتصادي ايران قريبالوقوع شد! اقتصاد ایرانی
• شمارش معکوس براي پرتاب قدرتمندترين موشک / غرش موتورها روي سکو اقتصاد نیوز
• اسلامي خطاب به اروپا و آمريکا؛ بس کنيد | با «روس اتم» نيروگاههاي بزرگ و کوچک جديد خواهيم ساخت همشهری آنلاین
• ورود ايران به جمع غول هاي اتمي | رقص هسته اي تهران و مسکو آغاز شد گسترش نیوز
• نطق ترامپ آرزوي نتانياهو را بر باد داد تازه نیوز
• هشدار جدي ايران به اروپا: قطعنامهها برگردد، پاسخ ما قاطع است! اطلاعات
• صادرات کالاهاي اسرائيلي دود شد اطلاعات
• فرصتهاي ايران عليه فشار حداکثري ترامپ/ رونمايي از نقشه جنگي دبير شوراي عالي امنيت ملي در تهران! مشرق نیوز
• بيانيه مشترک نشست چهارجانبه وزراي امور خارجه چين، ايران، پاکستان و روسيه درباره افغانستان خبرگزاری تسنیم
• اعلام آمادگي زلنسکي براي کنارهگيري از قدرت مشرق نیوز
• اعزام ناوهاي جنگي به مديترانه / اسپانيا و ايتاليا در آستانه درگيري دريايي با اسرائيل؟ اقتصاد نیوز
• ادعاي استقرار ميگ-۲۹ روسي در پايگاه هوايي شيراز اقتصاد نیوز
• ثروت سرشار در راه ايران/ دريچه رونق اقتصاد باز شد اقتصاد آنلاین
• مکالمه پر تنش ملانيا با ترامپ در مارين وان + عکس اقتصاد نیوز
• فوري/ درخواست روسيه و چين از شوراي امنيت/ رأيگيري درباره تعويق مکانيسم ماشه دنیای اقتصاد
• شمارش معکوس براي پرتاب قدرتمندترين موشک / غرش موتورها روي سکو اقتصاد نیوز
• انتظار ترامپ به سر رسيد/ ديدار امروز ترامپ با اين رييس جمهور اکوایران
• سميه رشيدي در بيمارستان فوت کرد+ جزئيات | از اعتياد به موادمخدر صنعتي تا مصرف داروي اعصاب و روان| ارتباط با سرپل منافقين و دريافت ۱۰ عمليات همشهری آنلاین
• لحظه وحشت ترامپ و همسرش در سازمان ملل/ ترامپ خواستار تحقيق فوري شد اکوایران
• نتانياهو رسماً به وحشت افتاد/ آسمان اروپا را براي رسيدن به نيويورک دور زد! دنیای اقتصاد
• تير خلاص مامور آمريکا به ايران؛ بدترين اتفاق ممکن براي پزشکيان رخ داد گسترش نیوز
• ادعاي جنجالي درباره غنيسازي ۹۳ درصدي نامه نیوز
• خبر فوري از نيويورک: ديدار عراقچي با يک شخصيت مهم +عکس تازه نیوز
• لحظه بمباران مهيب اسرائيل/عکس افکار نیوز
• صبح امروز؛ خروج قطار مسافري از ريل در مشهد همشهری آنلاین
• تصاوير جديد پدافند هوايي ايران با تيپ مکانيزه امام زمان افکار نیوز
• پزشکيان: مسئول وضعيت فعلي کساني هستند که از برجام خارج شدند خبرگزاری تسنیم
• اولين فيلم از حادثه قطار تهران مشهد نامه نیوز
• توييت پزشکيان بعد از ديدار با مکرون: راهحل قطعي در دسترس است اطلاعات
• وال استريت ژورنال: همه کشورها به دنبال کپيبرداري از پهپاد ايراني شاهد هستند خبرگزاری تسنیم
• ثروت سرشار در راه ايران/ دريچه رونق اقتصاد باز شد اقتصاد آنلاین
• فوري| پزشکيان: ايران آماده راستيآزمايي است/ طبق فتواي رهبري ساخت سلاح هستهاي حرام است اطلاعات
• نخست وزير ايتاليا: اسرائيل حق جلوگيري از تشکيل کشور فلسطين را ندارد دنیای اقتصاد
• اولين تصاوير ديده نشده از محل زندگي وزير جنگ اسرائيل افکار نیوز
• انقلابي تازه در اينترنت ايران اقتصاد آنلاین
• سميه رشيدي عامل منافقين در بيمارستان فوت کرد خبرگزاری تسنیم
• ادعاي يک مقام آمريکايي ديگر درباره گفتگو با ايران دنیای اقتصاد
• اظهارات کهنه جاسوس انگليس عليه روسيه، چين و ايران در سايه سکوت آنکارا خبرگزاری تسنیم
• زلنسکي و الجولاني يکديگر را در آغوش گرفتند+فيلم مشرق نیوز
• سازمان ملل با همکاري آمريکا به سراغ شاهرگ ايران آمد گسترش نیوز
• واکنش مشاور رهبري انقلاب به سخنان پزشکيان در سازمان ملل اقتصاد نیوز
• فرار هوايي نتانياهو از اروپا/ هراس نخست وزير اسرائيل اکوایران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد

امروز ایران عزیز ۱٫۶۴۸٫۱۹۵ کیلومتر مربع مساحت دارد و حال آنکه در کمی بیش از ۲۰۰ سال گذشته، بیش از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار کیلومتر مربع وسعت آن بوده است. متأسفانه ضعف، خیانت و بیتدبیری حکومتهای قاجار و پهلوی از قرارداد ننگین گلستان در ۱۱۹۲ دوره فتحعلی شاه و واگذاری قفقاز، گرجستان، داغستان، ارمنستان، چچن و اینگوش با مساحت حدود ۲۳۰ هزار کیلومتر مربع تا واگذاری مجمع الجزایر بحرین در ۱۳۵۰ دوره محمد رضا پهلوی با مساحت بیش از ۷۰۰ کیلومتر مربع به کشور عزیزمان تحمیل و موجب جدایی حدود دو سوم خاک ایران شده است. جالب اینکه گرچه بخشی از این فاجعه حاصل جنگ بوده، اما بخشهایی مثل همین واگذاری بحرین ناشی از ترس و پذیرش فشار انگلیس خبیث بوده است که به مراتب ننگ آن از قراردادهای پس از شکستهای جنگی بیشتر میباشد. همین سابقه شوم از دست رفتن سرزمین و احساس ناتوانی در برابر جنگ یا فشارهای بیرونی، منجر به شکلگیری روحیه ترس و بیهودگی هرگونه مقاومت در بین بخشی از جامعه ایرانی، حتی بخشی از نخبگان ما شده است که شوربختانه گاه به آن لباس عقلانیت و تدبیر پوشانده و امثال محمد علی فروغی را مورد تجلیل قرار میدهند. حال آنکه هنر فروغی ساری و جاری ساختن سیاستهای انگلیس در دوران بازی بزرگ قدرتهای جهانی برای سلطه بر منطقه خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز، در دستگاه حاکمیتی ایران و نبوغ او کشف خواسته و ذائقه انگلیسیها و اجراییسازی آن متناسب با اوضاع داخلی ایران بود. او توانست خواسته انگلیسیها برای انتقال قدرت از قاجاریه را به نفع رضا خان و پسرش تنظیم کرده و محقق سازد. همین سایه ترس و احساس ضعف در برابر تهدید و فشار قدرتهای بیگانه از قاجاریه به پهلوی منتقل و حتی شکل حادتری به خود گرفت که نتیجهاش قرارداد ننگین سعدآباد در ۱۳۱۶ و جدایی ارتفاعات آرارات و واگذاری به ترکیه، جدایی اروند رود و واگذاری به عراق و جدایی دشت وسیع ناامید و واگذاری به افغانستان در دوره رضاخان و واگذاری بندر فیروزه به شوروی در ۱۳۳۳ و جدایی بحرین در ۱۳۵۰ در دوره محمدرضا پهلوی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران پارادایم ترس و احساس ضعف، تغییر یافته و متأثر از آموزههای مکتبی که امام خمینی (ره) با انقلابی بزرگ و عمیق آن را به لایههای فکری - فرهنگی جامعه ایرانی نفوذ داده و با هویت تمدنی ایران پیوند زده بود پارادایم شجاعت و حماسه جای آن را گرفت. اما ضعف شناختی و تصلبنگری دشمنان ایران مانع فهم این تغییر پارادایم بود و همین عقبماندگی شناختی آنها موجب شد برای تحمیل خواسته و پیگیری اهدافشان پس از انقلاب اسلامی هم به همان شیوهها و ابزار گذشته رو آورند
مناطق جدا شده ازخاک ایران 1
مناطق جدا شده ازخاک ایران 2
مناطق جدا شده ازخاک ایران 3
مناطق جدا شده ازخاک ایران 4
مناطق جدا شده ازخاک ایران 5
مناطق جدا شده ازخاک ایران 6
مناطق جدا شده ازخاک ایران 7
مناطق جدا شده ازخاک ایران 8
مناطق جدا شده ازخاک ایران 9
مناطق جدا شده ازخاک ایران 10
مناطق جدا شده ازخاک ایران 11
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال
ادامه مطلب را ببينيد
فراتر از چند کیلو اورانیوم

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و ششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده تارا حاجیمیری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و شش
سرمقاله
فراتر از چند کیلو اورانیوم
پرونده هستهای ایران با بیش از دو دهه قدمت، اینک به یکی از مزمنترین موضوعات بینالمللی تبدیل شده است. این موضوع ابعاد مختلفی دارد اما به نظر میرسد «غنیسازی» در صدر آنهاست.
طبق قوانین بینالمللی منع خاصی برای غنیسازی اورانیوم وجود ندارد و صرفاً کشورهایی که عضو معاهده عدم اشاعه هستهای، موسوم به NPT هستند باید طبق مقررات خاصی، فعالیتهای خود در این زمینه را پیش ببرند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی موظف به نظارت در این زمینه است. البته این نیز در عمل مانند بسیاری دیگر از قوانین و سازوکارهای بینالمللی، با آنچه روی کاغذ نوشته شده متفاوت است.
آمریکا بیش از دو دهه است که این موضوع را، به بهانهای برای جوسازی، فشار، تهدید و تحریم علیه ایران تبدیل کرده است و اخیراً نیز به همین بهانه، با کمک رژیم نیابتی خود در منطقه، جنگی ۱۲روزه را به کشورمان تحمیل کرد. سؤالی که در اینجا ممکن است پیش بیاید آن است که آیا غنیسازی اورانیوم ارزش این همه هزینه را دارد؟ چرا ایران حاضر نیست برای رهایی از این مخمصه و فشارهای تحریم و سایه تهدید، دست از غنیسازی بردارد؟
نکته نخست آنکه اگر غنیسازی بعنوان محور اصلی فعالیت صلحآمیز هستهای، آنقدرها هم ارزش ندارد، چرا قدرتهای غربی و در رأس آنها آمریکا حاضر نیستند سایر کشورها، از جمله ایران به این باشگاه بپیوندند؟ آیا جز این است که میخواهند این فناوری و صنعت کلیدی و پیشرفتساز همچنان محدود و انحصاری بماند؟
با اندکی جستجو در اینترنت و منابع مرتبط، بهراحتی میتوان دریافت زنجیره بسیار گستردهای از فعالیت ها و تولیدات در بخشهای مختلف -از صنعت و کشاورزی گرفته تا انرژی و پزشکی و...- وابسته به این فناوری پایه و مادر هستند. با این تفاسیر، سؤال درست این است: چرا ایران باید به دلیل خواست غیرقانونی کشوری دیگر، خود را از چنین منبعی از علم، پیشرفت و ثروت محروم سازد؟!
نکته دوم آنکه غرب و در رأس آنها آمریکا، بر چه اساسی به خود اجازه میدهند از ایران بخواهند از حق قانونی خود دست بکشد؟ آیا ایران است که هنجارهای بینالمللی را رعایت نمیکند یا آمریکا و متحدان اروپایی آن هستند که هنوز هم در خواب و خیال استعمار دیگران، البته با روشهای نوینتر هستند؟ دست کشیدن از غنیسازی، هرچه باشد بازگشت به آغوش بینالمللی نیست، بلکه نام واقعی آن، پذیرش نظام ارباب و رعیتی دنیاست که عواقب و تبعات خاص خود را نیز به همراه دارد.
سوم آنکه فرض کنیم ایران دست از فعالیت هستهای و غنیسازی کشید و به باجخواهی بیمبنای آمریکا تن داد، چه کسی تضمین میکند که چنین کاری باعث پایان یافتن خصومت و تهدید و تحریم شده و دشمن به دنبال آن بهانه دیگری نتراشیده و باجخواهی جدیدی نخواهد کرد؟ پاسخ به این سؤال چندان هم دشوار نیست.
چند روز پیش دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور فاش کرد محدودسازی برد موشکهای ما به زیر ۵۰۰ کیلومتر، خواست جدید واشنگتن است که در پیغامهای خود مطرح کردهاند.
در پایان باید گفت تجربه تلخ برجام زنده و پیش چشم ماست. توافقی که علیرغم نرمش فراوان و در مواردی زیاده از حدّ ایران، در نهایت نهتنها پرونده هستهای ایران را حل نکرد بلکه به نوعی بر پیچیدگی و دشواریهای آن نیز افزود.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
امروز علاج، قویشدن است

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و پنجمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده سیدهمحیا صدیقیصابر تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و پنج
سرمقاله
امروز علاج، قویشدن است
سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب درباره بیثمر بودن مذاکره با دولت آمریکا و لزوم قویتر شدن کشور، بار دیگر نقشه راهی روشن برای سیاست خارجی و اقتصاد ایران ترسیم کرد؛ نقشهای که نه بر امید به «امتیازگیری از میز مذاکره» بلکه بر اتکا به توان ملی و طراحی سناریوهای بومی استوار است.
آمریکا در نظم جدید جهانی دیگر قدرت بلامنازع گذشته نیست و توافقهایش – حتی با نزدیکترین متحدان – بیشتر ابزار کنترل تنش است تا یک تعهد پایدار. از برگزیت تا مالیات شبکههای اجتماعی، همه نمونههای اخیر گواه آن است که هیچ کشوری حتی اروپا، توافق امضا شده با آمریکا را نهایی و قطعی نمیداند. در چنین شرایطی، ایران نیز نمیتواند بر یک چنین توافقاتی حساب باز کند.
قاعده بازی تغییر کرده است. آمریکا برای مهار رقبای اصلی خود یعنی چین و روسیه، ناامنی پیرامونی را به یک استراتژی بدل کرده و ایران را در مرکز این میدان فشار قرار داده است. نتیجه روشن است: تا زمانی که تهران قدرت بازدارندگی خود را تثبیت نکند، هر مذاکرهای صرفاً فصلی موقت از کنترل تنش خواهد بود. بنابراین توصیه رهبر انقلاب برای «قوی شدن» نه یک شعار سیاسی، بلکه شرط آغاز هر گفتوگوی واقعی است.
این قوی شدن اما فقط به معنای افزایش توان دفاعی نیست. در عرصه اقتصاد ایدههایی جدی از سوی صاحبنظران میهندوست ارائه میشود؛ از جمله اینکه ایران باید خود را با «جهان پس از تحریم» و کاهش سهم تجارت چندجانبه وفق دهد. راهحل، دیگر فقط «دور زدن تحریم» نیست؛ بلکه حرکت به سمت تجارت دوجانبه، تعریف مبادی جدید واردات کالای اساسی، و ایجاد لجستیک مستقل از کانالهای سنتی نیز هست. تمرکز بر صادرات نفت بهعنوان لنگر ثبات اقتصادی، ایمنسازی مسیرهای حملونقل، و تجاریسازی شرکت ملی نفت برای جذب سرمایههای جدید از جمله محورهایی است که میتواند ثبات بازار ارز و سرمایهگذاری را تضمین کند.
همزمان، در مسئلهی هستهای میتوان از مرحله «غنیسازی بهعنوان حق» به مرحله «غنیسازی بهعنوان مزیت توسعه» پیش رفت. تعریف مصارف صلحآمیز و تولید برق هستهای، پاسخ هوشمندانهای است که هم نگرانیهای بینالمللی را بیاثر میکند و هم نقطه تمایز ایران را تثبیت میسازد.
در نهایت، دولت چهاردهم میتواند قوی شدن را از سطح شعار یا حرکت به سمت سندهای بلندمدت به سمت تنظیم یک چشمانداز کوتاهمدت و سنجشپذیر – مثلاً یک برنامه یکساله ملی – ببرد و نسبت به تحقق آن متعهد باشد و مجلس نیز با همکاری و ریلگذاری مناسب، امکان اجرای آن را فراهم کند.
ایران در آستانه سال ۱۴۰۵ با واقعیتی روبهروست که دیگر نمیتوان آن را با چانهزنیهای مقطعی پنهان کرد: در جهانی که نظم قدیم فرو ریخته و قدرتهای نوظهور در حال شکلگیریاند، تنها کشورهایی به سهم واقعی خود دست مییابند که پیش از مذاکره، قدرت خود را تثبیت کرده باشند. قوی شدن، نه فقط انتخاب امروز ایران، بلکه ضرورت آینده آن است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
پیام به مناسبت هفته دفاع مقدس و روز مهمانی لالهها
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت هفته دفاع مقدس و روز «مهمانی لالهها»، شهادت را پاداش مجاهدت دانستند و تأکید کردند که ملتها با این مجاهدتها رشد میکنند و با این شهادتها جلوه و جلا مییابند.

متن این پیام که همزمان با مراسم غبار روبی، عطرافشانی و گلباران مزار شهیدان در سراسر کشور با عنوان «مهمانی لالهها» از سوی حجتالاسلام موسوی مقدم نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
امسال، هفتهی دفاع مقدّس، با شهادت جمعی از برجستگان مسیر مقاومت اسلامی و جوانان شجاع در نقاط گوناگون، جلوه و شکوه دیگری یافته است.
شهادت پاداش مجاهدت است؛ چه در دفاع هشتساله، چه در نبرد قهرمانانهی دوازدهروزه، و چه در لبنان و غزّه و فلسطین. ملّتها با این مجاهدتها رشد میکنند و با این شهادتها جلوه و جلا مییابند.
مهم آن است که به وعدهی الهی دربارهی پیروزی حق و زوال باطل یقین کنیم و به وظیفهی خود در نصرت دین خدا پایبند باشیم.
سیّدعلی خامنهای
۲ مهرماه ۱۴۰۴
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران

به مناسبت اول مهرماه و آغاز سال تحصیلی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
سلام عرض میکنم به همهی ملّت عزیز ایران. عرایضی را مناسب دیدم که با مردم عزیزمان در میان بگذارم؛ دو سه موضوع هست که حالا دربارهی آنها شرح خواهم داد.
پیش از شروع در این مطلب، لازم میدانم شادباش عرض کنم ورود ماه مهر را. ماه مهر، ماه درس و مدرسه و دانش و دانشگاه است. ماه مهر، ماه آغاز حرکت میلیونها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است؛ این خصوصیّت ماه مهر است.
بنده به مسئولان عزیزمان، بخصوص مسئولان آموزشوپرورش، و وزارت علوم، و بهداشت و درمان، توصیه میکنم که ارزش و اهمّیّت استعداد جوان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان دادهاند.
من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابتهای مختلف دانشآموزان جهان، در همین اواخر، با [وجود] حوادث جنگ دوازدهروزه و این چالشهایی که وجود داشت، دانشآموزان ما چهل مدال رنگارنگ را کسب کردند که از این چهل مدال، یازده مدال طلا بود. اینها خیلی اهمّیّت دارد، ارزش دارد. در المپیاد نجوم، رتبهی اوّل را در دنیا در بین کشورهای شرکتکنندهی بینالمللی به دست آوردند. در رشتههای دیگر هم رتبههای خوبی را به دست آوردند. در عرصهی ورزش هم که خب این روزها دارید میبینید؛ قبلاً والیبال، حالا هم کشتی. جوانهای ما اینجوری هستند؛ بحمدالله استعداد اینها استعداد فوقالعادهای است؛ از این بایستی استفاده کرد.
لازم میدانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر، شهید سیّدحسن نصرالله، یادی از ایشان بکنم. سیّدحسن نصرالله ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام؛ نهفقط برای تشیّع، نهفقط برای لبنان؛ ثروتی برای دنیای اسلام بود. البتّه این ثروت از دست نرفته؛ ثروت باقی است؛ او رفت، امّا این ثروتی که او ایجاد کرده بود باقی است. داستان حزبالله لبنان داستان دنبالهداری است. نباید حزبالله را دستِکم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیر لبنان.
لازم میدانم یاد شهیدان اخیر را که در این حادثهی [جنگ] دوازدهروزه به شهادت رسیدند ــ چه سرداران نظامی، چه دانشمندان و چه دیگر افرادی که در این ماجرا شهید شدند ــ گرامی بدارم و به خانوادههای عزیزشان صمیمانه و از ته دل تسلیت عرض میکنم.
امّا مطالبی که مناسب دیدم مطرح کنم، سه مطلب است. یک مطلب دربارهی یکپارچگی ملّت ایران است؛ البتّه در این باره زیاد صحبت شده؛ من یک نکتهای را در این مورد میخواهم عرض کنم. مطلب دوّم دربارهی مسئلهی غنیسازی است که یک توضیحی دربارهی این غنیسازیای که اینقدر صحبتش میشود و تکرار میشود، من عرض کنم. مطلب سوّم هم دربارهی مذاکرهی با آمریکا است که صاحبان بیان و صاحبان قلم دربارهی آن حرفهای گوناگونی میزنند؛ بعضی موافق، بعضی مخالف؛ بعضی با استدلال، بعضی بیاستدلال. دربارهی این هم به قدر امکان چند جملهای میخواهم عرض کنم.
امّا در مورد اوّل، یعنی در مورد اتّحاد ملّت ایران، اوّلین حرف من این است که در جنگ دوازدهروزه، اتّحاد ملّت ایران، یکپارچگی ملّت ایران، دشمن را ناامید کرد؛ یعنی دشمن از همان روزهای اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت. غرضِ دشمن، زدن فرماندهان نبود؛ این یک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیّتهای مؤثّر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و بخصوص در تهران، عوامل آنها به آشوب و اغتشاش دست بزنند و مردم را ــ افرادی را که میتوانند ــ به خیابانها بکشانند و به وسیلهی مردم، علیه جمهوری اسلامی حادثهای درست کنند. این هدف بود؛ بنابراین هدف، جمهوری اسلامی بود؛ هدف، مختل کردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم(۱) که اینها حتّی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. میخواستند فتنه درست کنند، فتنههای خیابانی درست کنند، دستهجاتی را راه بیندازند و ریشهی اسلام را در کشور بکَنند؛ این هدف دشمن بود.
خب این هدف در همان قدمهای اوّل شکست خورد. سرداران که تقریباً بلافاصله جایگزین شدند، کسانی جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعدهی نیروهای مسلّح با همان استحکام و با روحیهی بالاتر باقی ماند؛ امّا مردم که مؤثّرترین عنصر، آنها بودند، مطلقاً تحت تأثیر آنچه دشمن میخواست قرار نگرفتند؛ تظاهراتی به وجود آمد، خیابانها پُر شد امّا علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی. کار را مردم به جایی رساندند که دشمن، آن کسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند: «بیعُرضهها! ما دیگر چه کار میتوانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینهها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عدّهای را ترور کردیم، کشتیم؛ چرا کاری نمیکنید؟». این عواملشان در ایران، در تهران ــ که البتّه بدون شک عواملی دارند ــ اینها جواب دادند، گفتند ما میخواستیم کارهایی بکنیم [امّا] مردم به ما اعتنائی نکردند، به ما پشت کردند؛ مسئولان و کسانی هم که مسئول انضباط کشور بودند نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشهی دشمن عقیم شد.
خب اینهایی که عرض کردم، قبلاً هم بعضی از اینها را یا همهی اینها را ما گفتهایم یا دیگران گفتهاند. آن نکتهای که من میخواهم روی آن تکیه بکنم، این است که این عامل همچنان باقی است؛ عامل وحدت ملّت ایران همچنان باقی است. عدّهای ــ که منشأ این عدّه هم خارج از کشور است خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان میدهد ــ میخواهند اینجور وانمود بکنند که آن اتّحادی که در ابتدای جنگ دوازدهروزه و این مدّت پیدا شد، مال همان روزها بود؛ چند روز که بگذرد، بتدریج ضعیف میشود، اختلافات به وجود میآید، اختلافنظرها غلبه پیدا میکند و این اتّحاد از بین خواهد رفت؛ مردم ایران متفرّق میشوند و میتوان از گسلهای قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد! این را دارند تبلیغ میکنند.
من میخواهم بگویم این حرف، غلط محض است. بله، در مسائل سیاسی اختلافنظر وجود دارد؛ ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانیاند و افتخار میکنند به ایرانی بودن خودشان؛ اینها هست، منتها در مقابل دشمن، همهی این مجموعه یک مشت محکم پولادینند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد؛ امروز اینجور است، در گذشته هم همینجور بوده، بعد از این هم به توفیق الهی اینجور خواهد بود. ایرانِ امروز و انشاءالله فردا، همان ایرانِ روز بیستوسوّم خرداد و بیستوچهارم خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئلهی اوّلی که میخواستم عرض کنم. نکتهاش هم این بود که این اتّحاد ملّی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت؛ البتّه همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.
نکتهی دوّم، مسئلهی «غنیسازی» است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرفهای سیاسی خود، کلمهی غنیسازی خیلی تکرار میشود. آنها دربارهی غنیسازی یک چیزی میگویند، ما یک چیزی میگوییم. در داخل کشور هم، در بحثهای گوناگون همینجور است، کلمهی غنیسازی تکرار میشود. من یک توضیح کوتاهی در مورد غنیسازی میخواهم بدهم. اصلاً غنیسازی چیست؟ چیست که اینقدر اهمّیّت دارد؟ همهی بحثها حولوحوش غنیسازی میچرخد؛ غنیسازی اورانیوم.
من میخواهم بگویم غنیسازی یک کلمه است، امّا در زیر آن یک کتاب حرف هست؛ که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصّص در این رشتهها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.
غنیسازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصّصان مربوط به مسائل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را ــ که معادنش هم در ایران وجود دارد ــ با یک رشته تلاشهای فنّیِ پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک مادّهی بسیار باارزشی که در مسائل گوناگون زندگی مردم دارای تأثیر است؛ این معنای غنیسازی است. یعنی یک چیزی را که از معدن زمینی به دست میآید، با فنّاوریهای پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصّصهای بالا، با مهارتهای زیاد، میآورند تبدیل میکنند به یک مادّهای که این مادّه همان اورانیوم غنیسازیشده است؛ آن را به غنیسازی میرسانند، به درجات مختلف و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثّر است؛ یعنی مردم از جهات مختلف، از مادّهی اورانیوم غنیسازیشده سود میبرند و استفاده میکنند و در زندگی مردم اثر میگذارد؛ از جمله در کشاورزی، که مفصّل در کشاورزی تأثیر دارد؛ از جمله در صنعت و مواد؛ در مسئلهی تغذیه که مربوط به همان کشاورزی است؛ در مسئلهی محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد؛ در بخشهای مربوط به پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبالگیریهای علمی تأثیر دارد؛ در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفتهی دنیا نیروگاههای برق با اورانیوم اداره میشود، [در حالی که] ما اغلب این نیروگاهها را با بنزین و با گاز اداره میکنیم که البتّه، هم هزینهی زیادی دارد، هم آلایندگی محیط زیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد؛ امّا آن برقی که از اورانیوم غنیسازیشده و نیروگاههای هستهای به دست میآید، آلایندگیاش صفر است، هزینهاش بسیار کمتر است، عمر [نیروگاهش] بسیار طولانیتر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که اینها را متخصّصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند. به نظر من اگر چنانچه ما این کاربردهای گوناگون مادّهی اورانیوم غنیسازیشده را فهرست کنیم، یک فهرست طولانیای خواهد شد.
خب ما این فنّاوری بسیار مهم را نداشتیم. ما قادر به غنیسازی نبودیم. دشمنها هم راضی نبودند به اینکه به ما بدهند، کس دیگری هم به ما این را نمیداد. چند مدیرِ باهمّت و چند دانشمندِ مسئول و والامقام ــ به معنای واقعی کلمه ــ مسئلهی غنیسازی اورانیوم را از سی و چند سال قبل در کشور شروع کردند و به اینجا رساندند. امروز ما از لحاظ غنیسازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البتّه این غنیسازی را کشورهایی که میخواهند سلاح هستهای درست کنند، تا نود درصد خلوص هم میبرند؛ ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هستهای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا شصت درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است و برای برخی از کارهای مورد نیازمان در کشور لازم است؛ تا اینجا توانستیم پیش ببریم. ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم؛ یعنی من به شما عرض کنم در میان دویست و چند کشور دنیا، ده کشور هستند که قادرند غنیسازی کنند، یکی از این ده کشور، ایران اسلامی است.
البتّه آن نُه کشور دیگر بمب هستهای هم دارند، ما هستیم که بمب هستهای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هستهای استفاده کنیم امّا غنیسازی را داریم. ما یکی از ده کشور این صنعت سرآمد محسوب میشویم؛ و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند امّا کار مهمترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه. این گزارشی است که صاحبان قضیّه به ما دادهاند، یعنی یک گزارش متقن و موثّقی است: امروز در کشور دهها دانشمند و استاد مبرّز،(۲) صدها دانشپژوه و هزاران تربیتشدهی گروههای هستهای در رشتههای گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعّالیّتند. حالا اینها آمدهاند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند؛ مسئله این است که این علم است؛ علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود؛ این وجود دارد. عرض کردم، تکرار میکنم، دهها دانشمند مبرّز، استاد مبرّز و ماهر، صدها دانشپژوه و هزاران تربیتشدهی برای کارهای مختلف هستهای که حالا مثلاً فرض کنید که در مورد درمان، من کاربردهای هستهای درمان را اسم نبردم؛ درمان یکی از موارد مهمّ کاربرد غنیسازی هستهای است. در رشتههای مختلف درمان، عدّهی زیادی مشغول به کارند؛ در بخش کشاورزی همینجور، در بخش صنعت همینجور، در بخش کارهای گوناگونِ مختلف همینجور مشغول کار هستند و دارند تلاش میکنند.
البتّه در این چند دهه که ما این کارها را در کشور انجام دادیم، روی ما، روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان فشارها هم بسیار زیاد بوده که خواستهاند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، [امّا] ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد. ما در این قضیّه و در هر قضیّهی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این طرف آمریکایی،(۳) پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنیسازی نداشته باشد؛ حالا قبلیها میگفتند که غنیسازیِ بالا نداشته باشید یا محصولات غنیسازیتان را در کشور نگه ندارید؛ این چیزها را میگفتند که ما قبول نداشتیم. این میگوید اصلاً بکلّی غنیسازی نداشته باشید. [این] یعنی چه؟ یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن، کشورمان اینهمه تلاش کرده، اینهمه هزینه کرده، اینهمه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همهی این تلاشها را، همهی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای «غنیسازی نداشتن» این است. خب معلوم است، ملّت غیرتمندی مثل ملّت ایران، توی دهن گویندهی این حرف میزند و این حرف را قبول نمیکند. این هم [مطلب] مربوط به غنیسازی که عرض کردیم.
و امّا موضوع دیگری که موضوع سوّم است: در اظهارات اهل سیاست، مسئلهی مذاکرهی با آمریکا زیاد مطرح میشود؛ نظرات مختلفی هم هست. گفتم بعضیها این را مفید میدانند، لازم میدانند، بعضیها مضر میدانند، بعضیها نظرات میانهتری دارند؛ حرفها مختلف است. من آنچه را تا حالا در این سالهای متمادی فهمیدهام، دیدهام، احساس کردهام و تجربه کردهام، به ملّت عزیزمان عرض میکنم.
خواهش میکنم مسئولین سیاسی و فعّالان سیاسی هم یک قدری تأمّل کنند، روی این حرفها فکر کنند، تأمّل کنند و قضاوت را بر اساس آگاهی و اطّلاع انجام بدهند. حرف من این است که در حال حاضر با وضعیّتی که وجود دارد ــ حالا ممکن است بیست سال دیگر، سی سال دیگر وضعیّت دیگری وجود داشته باشد؛ با آن کاری نداریم ــ در وضع کنونی، مذاکرهی با دولت آمریکا، اوّلاً هیچ کمکی به منافع ملّی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد؛ یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایدهای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند؛ مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اوّلاً.
ثانیاً بعکس، زیانهایی هم بر آن مترتّب است. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوّم این است که مذاکرهی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبرانناپذیر هستند؛ یک چنین زیانهایی هم دارد. من حالا اینها را شرح خواهم داد.
امّا اینکه میگوییم به سود ما نیست، برای ما فایدهای ندارد، چون طرف آمریکایی پیشاپیش خودش نتیجهی مذاکرات را معیّن کرده؛ یعنی اعلام کرده که مذاکرهای را قبول دارد و میخواهد مذاکرهای بکند که نتیجهی آن مذاکره، تعطیل شدن فعّالیّتهای هستهای و غنیسازی در کشور ایران باشد. یعنی بنشینیم پشت میز مذاکرهی با آمریکا و نتیجهی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد، حرفی باشد که او گفته «باید انجام بگیرد»! این که دیگر مذاکره نیست؛ این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجهی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید! این مذاکره است؟ طرف مقابل امروز اینجوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این دربیاید که ایران غنیسازی نداشته باشد! حالا این [فرد] غنیسازی را گفته، چند روز قبل از این، معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد! نه موشک دوربُرد؛ موشک میانبُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاهبُرد هم نباید داشته باشد! یعنی ایران آنچنان دستش بسته و خالی باشد که اگر چنانچه به او تعرّض شد، حتّی به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد؛ معنای این حرف این است؛ مذاکره کنیم تا این نتیجه به وجود بیاید! خب این سود نیست؛ این مذاکرهای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، و همهاش به ضرر ما است؛ این نتیجهی مذاکره است. این مذاکره نیست؛ زورگویی است، تحمّل زورگویی و تحمیل آمریکا است. وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، اینجور توقّعات، اینجور اظهارات، ناشی از نشناختن ملّت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست؛ اینها را که نمیداند، اینجوری حرف میزند؛ به قول ما مشهدیها «این حرف از دهن گویندهاش بزرگتر است» و این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی، قابل اعتنا نیست. پس بنابراین برای ما سود ندارد.
و امّا ضرر؛ گفتم ضرر دارد. این مهمتر است؛ اینکه ضرر دارد، مهمتر است. طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید، چنین و چنان خواهد شد، بمباران میکنیم، چه میکنیم؛ از این حرفها؛ یک خرده مبهم، یک خرده صریح؛ یعنی تهدید: یا مذاکره کنید یا اگر مذاکره نکردید، چنین و چنان خواهد شد! این تهدید است. خب قبول چنین مذاکرهای نشانهی تهدیدپذیری ایران اسلامی است. اگر چنانچه شما با این تهدید رفتید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً میترسیم، میلرزیم و تسلیم طرف مقابل میشویم؛ معنایش این است. این تهدیدپذیری اگر به وجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت. امروز میگویند اگر چنانچه غنیسازی داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ فردا میگویند اگر موشک داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ بعد میگویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم! مدام تهدید [هست] و مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقبنشینی کنیم. یعنی قبول مذاکرهای را که با تهدید همراه است، هیچ ملّت باشرفی انجام نمیدهد، هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند. بنابراین، وضع اینجوری است.
طرف مقابل هم البتّه حالا ممکن است بگوید من در مقابل این، فلان امتیاز را هم به شما میدهم! دروغ میگویند؛ آنچه میگویند به عنوان امتیاز میدهیم، دروغ است. ده سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکاییها بستیم که اسمش در داخل کشور ما «برجام» است؛ در این قرارداد، بنا شد که ما در مورد هستهای این کارها را انجام بدهیم ــ آن مرکز تولید را مسدود کنیم؛ آن محصول سه و نیم درصدی را که آن وقت تولید میکردیم، بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم یعنی از بین برود، غنیسازیاش را از بین ببریم؛ و چیزهای دیگر ــ آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از ده سال، پروندهی ایران در آژانس هستهای بینالمللی به شکل عادّی دربیاید. [البتّه] آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند «ده سال»، من گفتم «ده سال» یک عمر است، چرا «ده سال» را شما قبول میکنید؛ گفتند چنین، چنان، بنا شد «ده سال» را هم قبول نکنند، امّا به هر حال قبول کردند. «ده سال» همین روزها تمام شد؛ آن ده سالی که بنا شده بود پروندهی ایران در آژانس عادّی بشود، این روزها تمام شد. امروز شما ملاحظه کنید، نهتنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هستهای کشور در شورای امنیّت، سازمان ملل و در هستهای مضاعف شده، چند برابر هم شده! طرف اینجوری است، قولش این است! ما همهی کارهایی را که باید انجام میدادیم انجام دادیم، او تحریمها را برنداشت، هیچ کدام از قولهایی را که داده بود انجام نداد و بعد هم اصلاً خود او، به تعبیر رایج، پاره کرد آن قرارداد یا آن توافقنامه و تفاهمنامهای را که مقرّر شده بود، اصلاً بکلّی خارج شد از برجام و آن را رد کرد.
اگر چنانچه شما با طرف مقابل مذاکره کنید و آنچه را او میخواهد قبول کنید که خب، این تسلیم و ضعف کشور و نابود کردن شرف یک ملّت است؛ اگر تهدید او را که با تهدید دارد با شما حرف میزند، قبول کردید، اینجوری است، اگر قبول نکردید میشوید مثل حالا که باز همان دعوا و همان [مسئلهها هست]. بنابراین مذاکره، مذاکرهی درستی نیست. تجربهها را فراموش نکنیم، این تجربهی ده سال گذشته را فراموش نکنیم. آن که محلّ کلام ما است، آمریکا است؛ حالا فعلاً با اروپا مسئلهای نمیخواهم مطرح کنم.
این طرف مقابل ما در همهچیز خُلف وعده میکند، در همهچیز دروغ میگوید، فریب اِعمال میکند؛ وقت و بیوقت تهدید نظامی میکند؛ اگر دستشان برسد، اشخاص را ترور میکنند، همچنان که سردار شهید ما را، شهید سلیمانی را ترور کردند؛ یا مراکز هستهای را بمباران میکنند؛ اگر بتوانند از این کارها میکنند. طرف یک چنین وضعیّتی دارد؛ با این طرف نمیشود مذاکره کرد، نمیشود با اطمینان و اعتماد نشست و حرف زد و حرف شنید و قرار گذاشت.
به نظر من مذاکرهی با آمریکا برای مسئلهی هستهای و شاید برای مسائل دیگر، بنبست محض است؛ یعنی هیچ راه درستی وجود ندارد برای اینها، بنبست محض است. فکر کنند، ببینند. البتّه برای او مفید است؛ این مذاکره برای آن رئیسجمهور فعلی آمریکا مفید است؛ او سرش را بالا خواهد گرفت، خواهد گفت من ایران را تهدید کردم و او را آوردم پای میز مذاکره نشاندم؛ او در دنیا از این افتخارات میکند. امّا برای ما ضرر محض است و هیچ فایدهای برای ما ندارد.
و من آن چیزی که در نهایت میخواهم عرض بکنم، این است که راه علاج پیشرفت کشور، قوی شدن است؛ باید قوی بشویم. قوی شدنِ نظامی لازم است، قوی شدن علمی لازم است، قوی شدن دولتی و ساختاری و سازمانی لازم است. باید افراد هوشمند ما، صاحبنظران دلسوز ما بنشینند، راههای تقویت کشور را پیدا کنند؛ و این راهها را دنبال کنند. اگر این شد، آن وقت طرف تهدید هم نمیکند؛ اگر دید طرف مقابل قوی است، حتّی تهدید هم نمیکند. به نظر من جز این راهی وجود ندارد.
بایستی از خدای متعال کمک خواست، به خدای متعال توکّل کرد، به ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) متوسّل شد که شفاعت کنند و کمک کنند، و همّت ملّی را به میدان آورد و انشاءالله کارها را پیش برد؛ و این کار به توفیق الهی خواهد شد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم پس از مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت امام رضا (علیه السّلام) (۱۴۰۴/۶/۲)
۲) برجسته
۳) دونالد ترامپ (رئیسجمهور آمریکا)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران

حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب در سخنانی تلویزیونی خطاب به مردم، اتحاد و یکپارچگی مستمر ملت ایران را، مشتی پولادین بر فرق دشمن خواندند و با تشریح علتِ تسلیم نشدنِ ملت غیرتمند ایران در مقابل فشار و تهدید دشمن برای صرف نظر کردن از فناوری پرفایده غنیسازی اورانیوم، تاکید کردند: مذاکرهای که آمریکا از اول نتیجه آن را مشخص و دیکته کند، بیفایده و پرضرر است، چرا که دشمن زورگو را برای تحمیل هدفهای بعدی به طمع میاندازد و هیچ ضرری را هم از ما دفع نمیکند و اینگونه مذاکرات را هیچ ملت باشرف و سیاستمدار خردمندی نمیپذیرد.
رهبر انقلاب در ابتدای سخنانشان با شادباش آغاز ماه مهر به عنوان ماه درس و دانش و شروع حرکت میلیونها جوان و نوجوان و نونهال بهسمت دانایی و توانایی، مسئولان کشور بهخصوص مسئولان آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان را به درک ارزش و اهمیت استعداد فوقالعاده جوان ایرانی و بهرهبرداری از این نعمت الهی توصیهی موکّد کردند.
ایشان با اشاره به ۴۰ مدال رنگارنگ از جمله ۱۱ مدال طلای دانشآموزان ایرانی در رقابتهای جهانیِ ۲ ماه اخیر گفتند: دانشآموزان ما با وجود جنگ ۱۲ روزه و چالشهای ناشی از آن، در نجوم، رتبه اول دنیا شدند و در رشتههای دیگر هم رتبههای خوب آوردند؛ همچنانکه همین استعداد، باعث شد در روزهای اخیر جوانانمان در کُشتی اینگونه بدرخشند و قبلاً هم در والیبال و برخی رشتههای دیگر افتخار بیافرینند.
رهبر انقلاب همچنین با اشاره به سالگرد شهادت شهید سید حسن نصرالله، آن مجاهد کبیر را ثروتی عظیم برای دنیای اسلام، تشیع و لبنان برشمردند و گفتند: ثروتی که سید حسن نصرالله ایجاد کرد از جمله حزبالله باقی و دنبالهدار است و نباید از این ثروت مهم در لبنان و غیرلبنان غفلت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با گرامیداشت یاد سرداران، دانشمندان و سایر شهیدان جنگ ۱۲ روزه، به خانوادههای آنان، صمیمانه و از عمق وجود تسلیت گفتند و مطالب اصلی سخنان تلویزیونی خود با ملت را در ۳ محور متمرکز کردند: اهمیت اتحاد و یکپارچگی ملت ایران در جنگ ۱۲ روزه و حال و آینده کشور _تشریح اهمیت غنیسازی پرفایدهی اورانیوم_ و تبیین مواضع مستحکم و خردمندانه ملت و نظام در مقابل تهدیدات آمریکا.
ایشان در تبیین اولین محور، اتحاد ملت را عامل اصلی ناامیدی دشمن در جنگ ۱۲ روزه دانستند و گفتند: زدن فرماندهان و برخی شخصیتهای موثر وسیلهای بود تا دشمن در کشور بهخصوص تهران با کمک عوامل خود آشوب و اغتشاش بهپا کند،اگر توانست مردم را علیه جمهوری اسلامی به خیابانها بکشاند و با مختل کردن امور کشور، اصل نظام را هدف قرار دهد و با نقشههای بعدی، اسلام را در این سرزمین ریشهکن کند.
حضرت آیتالله خامنهای، مشخص شدن سریع جانشینان فرماندهان شهید و استحکام و روحیه بالاتر نیروهای مسلح و اداره کشور بر نظم و ترتیب و قاعده را از عوامل موثر در شکست دشمن خواندند، اما تاکید کردند ملت موثرترین عنصر ناکامی دشمن بود و با وحدت و انسجام، مطلقاً تحت تاثیر خواستههای دشمن قرار نگرفت و خیابانها را مملو از جمعیت کرد البته علیه متجاوزان و در دفاع از جمهوری اسلامی.
ایشان با اشاره به بازخواست دشمن از عوامل خود در ایران به علت بیعرضگی و ناتوانی، افزودند: عوامل دستنشانده صهیونیزم و آمریکا پاسخ داده بودند که ما تلاش کردیم اما مردم به ما پشت و مسئولان کشور، امور را اداره کردند.
رهبر انقلاب اتحاد و یکپارچگی ملت را عامل عقیم ماندن نقشه متجاوزان خواندند و تاکید کردند: نکته مهم این است که آن وحدتِ تعیین کننده، همچنان باقی و بسیار موثر است.
ایشان با انتقاد از کسانی که با خط گرفتن از خارج میخواهند وانمود کنند که وحدت ملت مربوط به دوران جنگ بود، افزودند: برخی میگویند اختلاف نظرها به تدریج ظاهر میشود و میتوان با استفاده از گسلهای قومی و اختلافات سیاسی، مردم را به آشوب و اغتشاش کشاند، اما این حرف غلطِ محض است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به افتخار کردن همه اقوام کشور به ایرانی بودن، گفتند: ما اختلافات سیاسیِ طبیعی هم داریم اما در مقابل زورگویان، همه ملت، چه امروز و چه فردا، مانند یک مشت پولادین بر فرق دشمن فرود میآیند.
ایشان ایرانِ امروز را همان ایرانِ ۲۳ و ۲۴ خرداد امسال دانستند و افزودند: آن روزها خیابانهای مملو از جمعیت و شعارهای کوبنده آنها علیه صهیونِملعون و آمریکای جنایتکار، نشاندهنده یکپارچگی و وحدت ملت بود که این اتحاد همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت و البته همه در حفظ و تقویت آن مسئولند.
رهبر انقلاب در بخش دوم سخنانشان با ملت، با اشاره به تکرارِ کلمه غنیسازی در فضای سیاسی و خارج گفتند: باید درک کرد که چرا این مسئله، اینقدر برای دشمنان اهمیت دارد.
ایشان با دعوت از متخصصان برای تشریح ابعاد و فواید غنیسازی، گفتند: در غنیسازی دانشمندان و متخصصان، اورانیومی را که از معادن کشور استخراج میشود، با تلاشهای فنی و پیچیده و پیشرفته، به ماده بسیار باارزش ِ اورانیومِ غنیشده که کاربردهای فراوانی در عرصههای مختلف و زندگی مردم دارد، تبدیل میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به کاربردهای متنوع اورانیومِ غنیشده در کشاورزی، صنعت و مواد، محیط زیست و منابع طبیعی، بهداشت و درمان، تغذیه، و پژوهش و آموزش افزودند: در تولید انرژی برق نیز استفاده از اورانیومِ غنیشده بسیار ارزانتر و بدون آلایندگی محیطزیستی است و نیروگاههای هستهای، عمری بسیار طولانی و امتیازات متعددی دارند، به همین علت بسیاری از کشورهای پیشرفته از نیروگاههای هستهای استفاده میکنند اما سوخت نیروگاههای ما غالباً بنزین و گاز است که هزینههای زیادی دارد.
رهبر انقلاب در تشریح شکلگیری صنعت غنیسازی در کشور گفتند: ما این فناوری را نداشتیم و نیازهایمان را دیگران تامین هم نمیکردند اما با تلاش چند مدیرِ با همت و مسئولان والامقام، از سی و چند سال قبل، شروع به حرکت کردیم و اکنون در غنیسازی سطح بالایی قرار داریم.
ایشان هدف برخی کشورها برای غنیسازی تا ۹۰% را ساخت سلاح هستهای خواندند و گفتند: ما چون سلاح هستهای نداریم و تصمیممان عدم ساخت و استفاده از این سلاح است، غنیسازی را تا ۶۰% بالا بردهایم که بسیار خوب است.
حضرت آیتالله خامنهای ایران را یکی از ۱۰ کشور دارای صنعت غنیسازی در بین بیش از ۲۰۰ کشور جهان خواندند و گفتند: علاوه بر پیش بردن این فناوری پیشرفته، کار مهم دانشمندان ما، تربیت نیرو بوده است؛ بهگونهای که امروز دهها دانشمند و استاد مبرز، صدها دانشپژوه و هزاران نیروی آموزشدیده در رشتههای مرتبط با موضوع هستهای، در حال کار و تلاشاند؛ آنوقت دشمن خیال میکند با بمباران برخی تاسیسات یا تهدید به بمباران، این فناوری در ایران از بین میرود.
ایشان با اشاره به چند دهه فشار بینتیجهی قدرتهای زورگو برای تسلیم شدن ملت ایران و منصرف شدن کشور از غنیسازی تاکید کردند: تسلیم نشدیم و نخواهیم شد و در هیچ قضیه دیگری هم تسلیم فشار نمیشویم.
رهبر انقلاب گفتند: آمریکاییها قبلاً میگفتند غنیسازی بالا نداشته باشید و محصولات غنیشده را به خارج از ایران منتقل کنید؛ اما اکنون این طرف آمریکایی پا را در یک کفش کرده که نباید کلاً غنیسازی داشته باشید.
ایشان تاکید کردند: معنای این زورگویی آن است که این دستآورد بزرگ را که با سرمایهگذاری و تلاش بیوقفه به دست آوردهاید، دود کنید و به هوا بفرستید؛ اما ملت غیرتمند ایران، این حرف را نمیپذیرد و در دهان گوینده آن میزند.
رهبر انقلاب در بیان نکته سوم سخنانشان، با اشاره به طرح دیدگاههای متفاوت درباره مسئله «مذاکره با آمریکا» از طرف اهالی سیاست، گفتند: برخی مذاکره با آمریکا را مفید و برخی دیگر آن را مضرّ میدانند؛ اما آنچه را در سالهای متمادی فهمیده و دیدهایم به ملت عزیز عرض میکنم و از مسئولان و فعالان سیاسی نیز میخواهم که در خصوص این مطالب، فکر و تأمل و بر اساس آگاهی قضاوت کنند.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: ممکن است در آینده مثلاً ۲۰ یا ۳۰ سال بعد وضع دیگری ایجاد شود اما در وضعیت کنونی، مذاکره با آمریکا کاری است بدون سود که مطلقاً هیچ کمکی به منافع ملی نمیکند و هیچ ضرری را هم از کشور دفع نمیکند بلکه ضررهای بزرگ و بعضاً جبرانناپذیری در پی دارد.
ایشان در تبیین بیفایده بودن مذاکره با آمریکا گفتند: طرف آمریکایی پیشاپیش نتایج مذاکرات را از نگاه خود، معیّن و اعلام کرده مذاکرهای را میخواهد که نتیجه آن «تعطیل شدن فعالیتهای هستهای و غنیسازی در داخل ایران» باشد.
رهبر انقلاب نشستن پشت میز چنین مذاکرهای را به معنای قبول دیکته، تحمیل و زورگویی طرف مقابل خواندند و افزودند: حالا او تعطیلی غنیسازی را گفته اما معاونش چند روز قبل گفت ایران حتی موشک میانبرد و کوتاهبرد هم نباید داشته باشد یعنی آنچنان دست ایران بسته و خالی شود که اگر مورد تعرّض قرار گرفت، نتواند حتی به پایگاه آمریکایی در عراق یا جای دیگر پاسخی بدهد.
ایشان اینگونه توقعات و اظهارات مسئولان آمریکایی را ناشی از نشناختن ملت ایران و جمهوری اسلامی و بیاطلاعی از فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی دانستند و گفتند: به قول ما مشهدیها این حرفها از دهان گوینده آن بزرگتر است و قابل اعتنا نیست.
حضرت آیتالله خامنهای پس از تبیین بیفایده بودن مذاکره با آمریکا به بیان ضررهای مهم آن پرداختند و گفتند: طرف مقابل تهدید کرده است که اگر مذاکره نکنید چنین و چنان خواهد شد. بنابراین قبول چنین مذاکرهای نشانه تهدیدپذیری و ترس و لرز و تسلیم ملت و کشور در مقابل تهدید است.
ایشان تسلیم در برابر تهدید آمریکا را باعث ادامه مطالبات زورگویانه و بیانتهای او خواندند و افزودند: امروز میگویند اگر غنیسازی داشته باشید چنین و چنان میکنیم و فردا داشتن موشک یا ارتباط داشتن یا نداشتن با فلان کشور را دستمایه تهدید و اجبار به عقبنشینی میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: هیچ ملت با شرفی، مذاکره همراه با تهدید را قبول نمیکند و هیچ سیاستمدار خردمندی آن را تصدیق نمیکند.
رهبر انقلاب، وعده امتیازدهی طرف مقابل در صورت پذیرش درخواستهایش را دروغ خواندند و با اشاره به تجربه برجام خاطرنشان کردند: ۱۰ سال قبل قراردادی با آمریکاییها بستیم که بر اساس آن یک مرکز تولید هستهای مسدود و مواد غنیشده از کشور خارج یا رقیق شود تا در ازای آن، تحریمها رفع شود و پرونده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به حالت عادی درآید.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته من همان زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه یک عُمر است؛ چرا آن را قبول میکنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند ولی به هر حال امروز که آن ۱۰ سال تمام شده نه تنها پرونده هستهای ما عادی نشد بلکه مشکلات آن در شورای امنیت و آژانس بیشتر شد.
ایشان با اشاره به خلف وعده آمریکا در رفع تحریمها، خروج آن از برجام و به تعبیر رایج پاره کردن برجام با وجود انجام شدن تعهدات ایران، گفتند: طرف مقابل اینگونه است و اگر با او مذاکره و درخواستهایش را قبول کنید باعث تسلیم و ضعف کشور و نابودی شرف ملت میشود و اگر هم نپذیرفتید دوباره همان دعوا و تهدیدهای کنونی وجود خواهد داشت.
رهبر انقلاب فراموش نکردن تجارب کشور از جمله تجربه ۱۰ سال گذشته را ضروری دانستند و افزودند: فعلاً قصد طرح مسئلهای با اروپارا ندارم اما طرف مقابل یعنی آمریکا در همه چیز خلف وعده کرده و دروغ میگوید، گاه و بیگاه تهدید نظامی میکند و اگر دستش برسد شخصیتهای ما همچون سردار عزیز سلیمانی را ترور و یا مراکز ما را بمباران میکند. مگر میشود با چنین طرفی با اعتماد و اطمینان، مذاکره کرد و قرار گذاشت؟
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: مذاکره با آمریکا برای مسئله هستهای و شاید مسائل دیگر، بنبست محض است.
ایشان البته مذاکره با آمریکا را برای رئیسجمهور فعلی آن مفید و مایه نمایش و القاء کارساز بودن تهدیدهایش و نشاندن ایران پای میز مذاکره دانستند و بار دیگر گفتند: اما این مذاکره برای ما ضرر محض است و هیچ فایدهای در پی ندارد.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان، تنها راه علاج و پیشرفت کشور را قوی شدن در همه ابعاد نظامی، علمی، دولتی، ساختاری و سازمانی خواندند و افزودند: افراد هوشمند و صاحبنظران دلسوز باید راههای تقویت کشور را پیدا و دنبال کنند چرا که در صورت قوی شدن، طرف مقابل دیگر حتی تهدید هم نمیکند.
حضرت آیتالله خامنهای توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار برای جلب کمک الهی را ضروری خواندند و افزودند: باید با به میدان آوردن همت ملی، کارها را پیش برد که این کار به توفیق پروردگار انجام خواهد شد.

آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
راه علاج پیشرفت کشور قوی شدن است، باید قوی بشویم، قوی شدن نظامی لازم است، قوی شدن علمی لازم است، قوی شدن دولتی و ساختاری و سازمانی لازم است، باید بنشینند افراد هوشمند ما، صاحبنظران دلسوز ما، راههای تقویت کشور را پیدا کنند، این راهها را دنبال کنند و اینها. اگر این شد آن وقت هیچ تهدیدی، طرف تهدید هم نمیکند، اگر دید طرف مقابل قوی است حتی تهدید هم نمیکند. به نظر من جز این راهی وجود ندارد.
فعلاً، آنی که محل کلام ماست آمریکاست، حالا درباره اروپا مسئلهای نمیخواهم مطرح کنم. این طرف مقابل ما در همه چیز خُلف وعده میکند، در همه چیز دروغ میگوید، فریب اعمال میکند. وقت و بیوقت تهدید نظامی میکند، اگر دستشان برسد اشخاص را ترور میکنند، یا مراکز هستهای را بمباران میکنند.
با این طرف نمیشود مذاکره کرد، نمیشود با اطمینان و اعتماد نشست و حرف زد، و حرف شنید و قرار گذاشت. به نظر من مذاکرهی با آمریکا برای مسئلهی هستهای و شاید برای مسائل دیگر بنبست محض است، یعنی هیچ راه درستی وجود ندارد برای این دیگر.
بنبست محض است و فکر کنند، ببینند، درست کنند، و برای او البته مفید است، این مذاکره برای آن رئیسجمهور فعلی آمریکا آن مفید است، او سرش را بالا خواهد گرفت، خواهد گفت من ایران را تهدید کردم، او را آوردم پای میز مذاکره نشاندم. او در دنیا از این افتخارات میکند اما برای ما ضرر محض است و هیچ فایدهای برای ما ندارد.
اگر چنانچه شما مذاکره کنید با طرف مقابل، آنچه را که او میخواهد قبول کنید که خب این تسلیم و ضعف کشور و نابود کردن شرف یک ملت است، آنی که با تهدید دارد حرف میزند با شما، اگر تهدید را قبول کردید اینجور است، اگر قبول نکردید میشویم مثل حالا، باز همان دعوا و همان.
بنابراین مذاکره مذاکرهی درستی نیست، تجربهها را فراموش نکنیم، این تجربهی این ۱۰ سال گذشته را فراموش نکنیم.
طرف مقابل هم البته حالا ممکن است بگوید من در مقابل این چیز، فلان امتیاز هم به شما میدهم؛ دروغ میگویند. آنچه را که میگویند امتیاز، بعنوان امتیاز میدهیم، دروغ است.
ما عرض کنم که در ۱۰ سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکاییها بستیم که اسمش در داخل کشور ما، برجام است، و در این قرارداد بنا شد که ما در مورد هستهای این کارها را انجام بدهیم: آن مرکز تولید را مسدود کنیم، آن محصول سه و نیم درصدی که آن وقت تولید میکردیم را بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم، یعنی از بین برود، غنیسازیاش را از بین ببریم و چیزهای دیگر، آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از ۱۰ سال پروندهی ایران در آژانس هستهای بینالمللی به شکل عادی در بیاید.
بنده آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند ۱۰ سال، من گفتم بابا ۱۰ سال یک عمر است، چرا ۱۰ سال را قبول میکنید شما؟ گفتند چنین، چنان، بنا شد ۱۰ سال را هم قبول نکنند اما قبول کردند به هر حال، ۱۰ سال، ۱۰ سال همین روزها تمام شد.
آن ۱۰ سالی که بنا شده بود که پروندهی ایران در آژانس عادی بشود این روزها تمام شد. امروز شما ملاحظه کنید، نه تنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هستهای کشور در شورای امنیت، سازمان ملل و در هستهای مضاعف شده، چند برابر هم شده.
طرف اینجوری است. قولش این است. ما همهی کارهایی که باید انجام میدادیم را انجام دادیم، او تحریمها را برنداشت، قولهایی که داده بود هیچ کدام را انجام نداد و بعد هم اصلاً خود آن به تعبیر رائج پاره کرد آن قرارداد را، یا آن توافقنامه یا تفاهمنامهای را که مقرر شده بود، آن را اصلاً بکلی خارج شد از برجام و رد کرد.
طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید چنین و چنان خواهد شد، حالا نمیدانم بمباران میکنیم، چه میکنیم، از این حرفها و یکخرده مبهم، یکخرده صریح تهدید. یا مذاکره کنید اگر مذاکره نکردید چنین و چنان خواهد شد، این تهدید است. خب قبول چنین مذاکرهای نشانهی تهدیدپذیری ایران اسلامی است، اگر چنانچه شما رفتید با این تهدید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً میترسیم، میلرزیم و به طرف، و تسلیم طرف مقابل میشویم، معنایش این است.
این تهدیدپذیری اگر بوجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت. امروز میگویند اگر چنانچه غنیسازی داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم، فردا میگویند اگر موشک داشته باشید ما چنین و چنان میکنیم. بعد میگویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید ما چنین و چنان میکنیم، اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان.
همهاش تهدید، مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقبنشینی کنیم، یعنی قبول مذاکرهای که با تهدید همراه است را هیچ ملتِ با شرفی انجام نمیدهد، هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند.
ثانیاً بعکس، [مذاکره با آمریکا] زیانهایی هم مترتّب است بر آن. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوم این است که مذاکرهی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبران ناپذیر هستند، یک چنین زیانهایی هم دارد، من حالا اینها را شرح خواهم داد.
اما اینکه میگوییم به سود ما نیست، برای ما فایدهای ندارد چون طرف آمریکایی پیشاپیش نتیجهی مذاکرات را معین کرده خودش، یعنی اعلام کرده که مذاکرهای را قبول دارد، میخواهد مذاکرهای بکند که نتیجهی آن مذاکره، تعطیل شدن فعالیتهای هستهای و غنیسازی در کشور ایران باشد.
یعنی بنشینیم پشت میز مذاکرهی با آمریکا و نتیجهی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد این باشد که او، حرفی باشد که او گفته باید انجام بگیرد، اینکه دیگر مذاکره نیست، این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجهی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید، این مذاکره است؟
طرف مقابل امروز اینجوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این در بیاید که ایران غنیسازی نداشته باشد، حالا این غنیسازی را گفته، چند روز قبل از این معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد، نه موشک دور بُرد، موشک میان بُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاه بُرد هم نداشته باشد، نباید داشته باشد.
یعنی ایران آنچنان دستش بسته و خالی باشد که حتی اگر چنانچه بهش تعرض شد به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد، معنای این حرف این است.
مذاکره کنیم تا این نتیجه بوجود بیاید! خب این سود نیست، این مذاکرهای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، همهاش به ضرر ماست این نتیجهی مذاکره. زورگویی است، تحمل زورگویی و تحمیل آمریکاست، این مذاکره نیست.
وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، اینجور توقعات، اینجور اظهارات، ناشی از نشناختن ملت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست، اینها را که نمیداند اینجوری حرف میزند، به قول ما مشهدیها «این حرف از دهن گویندهاش بزرگتر است» و قابل اعتنا نیست این حرف، این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی. پس بنابراین برای ما سود ندارد.
البته در این چند دهه که ما این کارها را [در مسئله غنیسازی] در کشور انجام دادیم، فشارها هم روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان، بسیار زیاد بوده که خواستند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد.
ما تسلیم فشار در این قضیه و در هر قضیهی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنیسازی نداشته باشد، حالا دیگران، قبلیها میگفتند که غنیسازی بالا نداشته باشید یا محصولات غنیسازیتان را در کشور نگه ندارید، این چیزها را میگفتند که ما قبول نداشتیم، این میگوید اصلاً غنیسازی نداشته باشید، اصلاً بهکلی غنیسازی نداشته باشید. یعنی چه؟
یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن کشورمان این همه تلاش کرده، این همه هزینه کرده، این همه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همهی این تلاشها را، همهی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای غنیسازی نداشتن این است. خب معلوم است، ملت غیرتمندی مثل ملت ایران، توی دهن گویندهی این حرف میزند و این حرف را قبول نمیکند.
در اظهارات اهل سیاست، مسئلهی مذاکرهی با آمریکا زیاد مطرح میشود، نظرات مختلفی هم هست، بعضیها گفتم، این را مفید میدانند، لازم میدانند، بعضیها مضر میدانند، بعضیها نظرات میانهتری دارند، حرفها مختلف است.
من آنچه را که تا حالا در این سالهای متمادی فهمیدم، دیدم، احساس کردم و تجربه کردم را به ملت عزیزمان عرض میکنم:
حرف من این است که در حال حاضر با وضعیتی که وجود دارد، حالا ممکن است ۲۰ سال دیگر، ۳۰ سال دیگر وضعیت دیگری وجود داشته باشد، با او کاری نداریم، در وضع کنونی مذاکرهی با دولت آمریکا اولاً هیچ کمکی به منافع ملی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد.
یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایدهای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند. مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اولاً.
امروز ما از لحاظ غنیسازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البته این غنیسازی را کشورهایی که میخواهند سلاح هستهای درست کنند تا ۹۰ درصد خلوص هم میبرند، ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هستهای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا ۶۰ درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است، و برای برخی از کارهای مورد نیازمان در کشور لازم است.
تا اینجا توانستیم پیش ببریم، این، ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم، یعنی من به شما عرض کنم: در میان دویست و چند کشور دنیا، ۱۰ تا کشور هستند که قادرند غنیسازی کنند، یکی از این ۱۰ کشور ایران اسلامی است. و دیگران، آن ۹ کشور دیگر البته بمب هستهای هم دارند، ما هستیم که بمب هستهای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هستهای استفاده کنیم اما غنیسازی را داریم.
۱۰ کشور، ما یکی از ۱۰ کشور این صنعت سرآمد محسوب میشویم، و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند اما کار مهمترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه.
ما امروز در کشور دهها دانشمند و استاد مبرّز؛ این گزارشی است که صاحبان قضیه به ما دادند، یعنی یک گزارش متقن و موثقی است، دهها دانشمند و استاد مبرّز، صدها دانشپژوه و هزاران تربیتشدهی گروههای هستهای در رشتههای گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعالیتند، همین الان.
حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود، این وجود دارد.
نکتهی دوم مسئلهی غنیسازی است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرفهای سیاسی خود، مسئلهی کلمهی غنیسازی خیلی تکرار میشود. آنها دربارهی غنیسازی یک چیزی میگویند، ما یک چیزی میگوییم، در داخل کشور هم در بحثهای گوناگون همین جور است. کلمهی غنیسازی تکرار میشود. من یک توضیح کوتاهی در مورد غنیسازی میخواهم بدهم. اصلاً غنیسازی چیه؟ چیه که این قدر اهمیت دارد؟ همهی بحثها حول و حوش غنیسازی میچرخد، غنیسازی اورانیوم. من میخواهم بگویم غنیسازی یک کلمه است، اما در زیرش یک کتاب حرف هست که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصص در این رشتهها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.
غنیسازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصصان اورانیوم، مربوط به مسایل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را که معادنش هم در ایران وجود دارد، با یک رشته تلاشهای فنی پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک مادهی بسیار با ارزشی که در مسایل گوناگون مردم دارای تأثیر است. این معنای غنیسازی است. یعنی یک چیزی را که از معدن زمینی به دست میآید، این را میآورند با فناوریهای پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصصهای بالا، با مهارتهای زیاد، این را تبدیل میکنند به یک مادهای، این ماده همان اورانیوم غنیسازیشده است. او را به غنیسازی میرسانند به درجات مختلف. و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثر است.
یعنی مردم از جهات مختلف از غنیسازی، از مادهی اورانیوم غنیسازی شده سود میبرند و استفاده میکنند و در زندگی مردم اثر میگذارد. از جمله در کشاورزی، مفصل در کشاورزی تأثیر دارد. از جمله در صنعت و مواد. در مسئلهی تغذیه که همان مربوط به کشاورزی است. در مسئلهی محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد. در بخشهای مربوط پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبالگیری علمی تأثیر دارد. در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفتهی دنیا نیروگاههای برق با اورانیوم اداره میشود. ما اینها را با بنزین و با گاز اداره میکنیم اغلبش را. اغلب نیروگاهها را. که خب البته هم هزینهی زیادی دارد، هم آلایندگی محیط زیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد، اما آن برقی که از اورانیوم غنیسازیشده و نیروگاههای هستهای به دست میآید، آن برق آلایندگیاش صفر است، هزینهاش بسیار کمتر است، عمرش بسیار طولانیتر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که عرض کردم اینها را متخصصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند.
این عواملشان در ایران، در تهران که البته عواملی دارند بدون شک، اینها جواب دادند، گفتند ما میخواستیم کارهایی بکنیم. مردم به ما اعتنایی نکردند، به ما پشت کردند، مسئولان هم و کسانی که مسئول انضباط کشور بودند، آنها هم نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشهی دشمن عقیم شد.
خب اینهایی که عرض کردم، اینها را قبلاً هم بعضیاش را یا همهاش را ما گفتیم، دیگران گفتند. آن نکتهای که من میخواهم روی آن نکته تکیه بکنم این است که این عامل همچنان باقی است، عامل وحدت ملت ایران همچنان باقی است. عدهای که منشأ این عده هم خارج از کشورند، خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان میدهد، عدهای میخواهند این جور وانمود بکنند که آن اتحادی که در ابتدای جنگ دوازده روزه و این مدت پیدا شد، این مال همان روزها بود. چند روز بگذرد، به تدریج ضعیف میشود، اختلافات به وجود میآید، اختلاف نظرها غلبه پیدا میکند و این اتحاد از بین خواهد رفت. مردم ایران متفرق میشوند و میتوان از گسلهای قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد. این را دارند تبلیغ میکنند.
من میخواهم بگویم این حرف غلط محض است. بله، در مسایل سیاسی اختلاف نظر وجود دارد. ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانیاند و افتخار میکنند به ایرانی بودن خودشان. اینها هست. منتها در مقابل دشمن، همهی این مجموعه یک مشت محکم پولادیناند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد. امروز این جور است، بعد از این هم به توفیق الهی این جور خواهد بود، در گذشته هم همین جور بوده.
ایران امروز و انشاءاللّه فردا همان ایران روز ۲۳ خرداد و ۲۴ خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئلهی اولی که میخواستم عرض بکنم. نکتهاش هم این بود که این اتحاد ملی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت. البته همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.
هدف دشمن، مختلکردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم که اینها حتی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. میخواستند فتنه درست کنند، فتنههای خیابانی درست کنند، دستهجاتی را راه بیاندازند و ریشهی اسلام را در کشور بِکَنند. این هدف دشمن بود.
خب این هدف در همان قدمهای اول شکست خورد. اما سرداران و اینها که بلافاصله تقریباً جایگزین شدند، کسانی را جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعدهی نیروهای مسلح با همان استحکام و با روحیهی بالاتر باقی ماند.
اما مردم که مؤثرترین عنصر مردم بودند، مردم مطلقاً تحت تأثیر آنچه که دشمن میخواست قرار نگرفتند. تظاهراتی به وجود آمد، خیابانها پر شد، اما علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی.
کار را مردم به جایی رساندند که دشمن، آن کسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند بیعرضهها، ما دیگر چه کار میتوانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینهها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عدهای را ترور کردیم، کشتیم. چرا کاری نمیکنید؟
در مورد اتحاد ملت ایران، اولین حرف من این است که در جنگ دوازده روزه اتحاد ملت ایران، یکپارچگی ملت ایران، دشمن را ناامید کرد. یعنی دشمن از همان روزهای اواسط جنگ، اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت.
غرض دشمن، زدن فرماندهان نبود. این یک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیتهای مؤثر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و در تهران به خصوص عوامل آنها دست بزنند به آشوب و اغتشاش و مردم را، افرادی را که میتوانند، بکشانند به خیابانها، حادثهای درست کنند به وسیلهی مردم علیه جمهوری اسلامی. این هدف بود. هدف بنابراین جمهوری اسلامی بود.
لازم میدانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر شهید سید حسن نصراللّه یادی از ایشان بکنم. سید حسن نصراللّه ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام، نه فقط برای تشیع، نه فقط برای لبنان، برای دنیای اسلام ثروتی بود. البته این ثروت از دست نرفته. ثروت باقی است. او رفت، اما این ثروتی که او ایجاد کرده بود، این ثروت باقی است.
داستان حزباللّه لبنان، داستان دنبالهداری است. نباید حزباللّه را دستکم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیرلبنان.
شادباش عرض میکنم ورود ماه مهر را. ماه مهر ماه درس و مدرسه، دانش و دانشگاه است. ماه مهر ماه آغاز حرکت میلیونها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است. این خصوصیت ماه مهر است.
بنده به مسئولان عزیزمان، مسئولان به خصوص مسئولان آموزش و پرورش و وزارت علوم و بهداشت و درمان توصیه میکنم که ارزش و اهمیت استعداد جوان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان دادند.
من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابتهای مختلف دانشآموزان جهان در همین اواخر با حوادث جنگ دوازده روزه و این چالشهایی که وجود داشت، چهل مدال رنگارنگ را دانشآموزان ما کسب کردند که از این چهل مدال، یازده تا مدال طلا بود. اینها خیلی اهمیت دارد، ارزش دارد. در المپیاد نجوم رتبهی اول را به دست آوردند در دنیا در بین کشورهای شرکت کنندهی بینالمللی. در رتبههای در رشتههای دیگر هم رتبههای خوبی را به دست آوردند. در ورزش هم، عرصهی ورزش هم که خب این روزها دارید میبینید، قبلاً والیبال، بعد هم حالا کشتی. این جوانهای ما این جوریاند. بحمداللّه استعداد اینها استعداد فوقالعادهای است. از این بایستی استفاده کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
