غرب و ایران مستقل مقتدر

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و چهل‌ودومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجید وفایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و چهل‌ودو

سرمقاله

* غرب و ایران مستقل مقتدر

* «انسان، گرگِ انسان است»؛ جمله‌ای است که با کمی تغییر از متونِ غربی پیش از میلاد مسیح به دست آمده است. همین جمله را بعدها فیلسوفانِ غربی، بر اساس وضعیتِ جامعه‌ی خودشان، تئوریزه کردند تا امنیت را محصولِ ترس از قدرت بنامند. در دوره استعمار کهن، همین ذهنیتِ ضدِ انسانی، با نژادپرستیِ سفیدپوستانه درآمیخت و تمدنِ غربی را به بزرگ‌ترین غارتگرِ تاریخ بدل کرد.


بعدها آمریکا با انداختنِ بمب اتم روی هیروشیما و ناکازاکی، بیش از ۲۰۰ هزار انسان را کشت؛ نه برای پیروزی نظامی بلکه برای نمایشِ قدرت به جهان. این عمل به همان جمله «گرگِ انسان» بود که باید چنان قدرتی نشان داد که دیگران از ترس، تسلیم شوند. در واقع، بمبِ اتم «قراردادِ اجتماعی» را جهانی کرد: مردمِ جهان باید از ترسِ نابودی، زیرِ نظمِ آمریکا زندگی کنند.

بعد از جنگِ جهانیِ دوم، استعمارِ مستقیم منسوخ شد، اما همان منطق باقی ماند: قدرت باید در دستِ ما بماند تا آرامش برقرار باشد.

جنگِ سرد و کودتاهای آمریکایی در آسیا و آمریکای لاتین هم بر پایه‌ی همین «مقابله با بی‌نظمی» توجیه شد. کشورِ ما هم بی‌نصیب نبود: کودتای ۱۳۳۲ علیهِ دولت ملّی مصدق با بهانه و پوششِ «جلوگیری از سقوطِ ایران به کمونیسم».

غربِ امروز هم شکلِ جدیدی از همان گزاره‌های پیش از قرونِ وسطای غربی را اجرا می‌کند. «صلح از طریقِ قدرت» یعنی هرکس از نظمِ مطلوبِ ما خارج شود، تهدید است. فقط ابزارها متنوع‌تر شده است: رسانه، تحریم، جنگ، شبکه‌های اجتماعی و هوش مصنوعی.

غربی‌ها هنوز معتقدند ملّتی که کنترل نشود، خطرناک است؛ پس باید با فناوری و اطلاعات مهار شود، و اگر نشد، با جنگ.

آخرین نمونه‌ی روشنِ منطقِ بی‌منطقِ غرب، جنگِ ۱۲روزه بود. ننگی بالاتر از این هست که رئیس‌جمهورِ کشوری علناً می‌گوید: من به ملّتِ ایران کلک زدم؛ در حینِ مذاکره با آن‌ها جنگ کردم و اعتراف می‌کند که «من در رأسِ حمله‌ی ۲۳ خردادِ اسرائیل به ایران بودم؛ کنترلِ کامل داشتم».

صدر‌اعظم آلمان هم قبل از او از متجاوزان به ایران برای حملات هوایی به کشورمان تشکر می‌کند و می‌گوید :«آنها بخش سخت و کثیف کار را به جای همه ما غربی‌ها انجام دادند.»

آمارِ بانکِ جهانی نشان می‌دهد که در نیم‌قرنِ گذشته، بیش از ۷۰ درصدِ جنگ‌های بین‌المللی با مداخله‌ی مستقیم یا غیرمستقیمِ قدرت‌های غربی و به‌ویژه آمریکا آغاز شده است. در دهه‌ی اخیر نیز، نیمی از مخارجِ نظامیِ جهان تنها به آمریکا و متحدانش تعلق داشته است.

توصیف صلح غربی در یک جمله صلحی است که کسی که در رأسِ این هرمِ قدرت است، با غروری ابلهانه می‌گوید آن‌قدر سلاحِ هسته‌ای در اختیار دارد که می‌تواند «جهان را ۱۵۰ بار نابود کند».

اما در برابرِ این تمدنِ وحشی، ایرانی است که در طولِ تاریخ، هرگز استیلاپذیر نبوده است. در دوره‌ی ساسانی، قدرتِ سیاسی با پشتوانه‌ی دینی چنان ریشه داشت که امپراتوریِ بیزانس، ایران را هم‌سنگِ خود می‌شمرد. در صفویه، علم و ایمان در کنار هم ایستادند و حکومتی ساختند که با اروپا نه در جنگ، بلکه در موازنه بود.

انقلابِ اسلامی این تجربه‌ی تاریخی را به‌روز کرد: علمِ بدونِ وابستگی و قدرتِ بدونِ سلطه و اتکای هردو به معنویت. در چهار دهه‌ی گذشته، رابطه‌ی ایران با غرب بر همین معادله استوار ماند؛ تعامل در علم و فناوری، اما استقلال و مقاومت در سیاست و امنیت.

وقتی آمریکا از اقتصاد، فرهنگ، و در نهایت از جنگ برای سلطه بر ایران تلاش کرد، پاسخِ این ملّت، مقاومت بود؛ همان مقاومت مقتدرانه‌ای که در جنگِ ۱۲روزه، منطقِ جنگلی غرب را به چالش کشید.

فرمولِ صلحِ تحمیلیِ آمریکایی روی ایرانی‌ها جواب نمی‌دهد؛ نمی‌توانند در اراده ملّت ایران خدشه کنند.

موضع ایرانِ مستقلِ مقتدر همان است که دبیرِ عالیِ شورایِ امنیتِ ملّیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران ۱۹ آبان ۱۴۰۴ بیان کرد: ایران، استقلالِ خود را در معرضِ فروش قرار نمی‌دهد، حتی اگر به قیمتِ رویارویی تمام شود؛ با قدرت، جلویِ وحشی‌گریِ مدرن می‌ایستد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴ | 17:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پژواک قدرت ایران در اتاق بیضی

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و چهلمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجتبی محمدپور تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و چهل

سرمقاله

* پژواک قدرت ایران در اتاق بیضی
* ساعاتی پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران در سحرگاه ۲۳ خرداد امسال و آغاز جنگ، وزیر خارجه آمریکا در بیانیه‌ای مدعی شد: «امشب اسرائیل به‌صورت یک‌جانبه علیه ایران دست به اقدام زد. ما در حملات علیه ایران دخالتی نداریم و اولویت اصلی ما حفاظت از نیروهای آمریکایی در منطقه است.»

این ادعا از همان ابتدا نیز قابل اعتنا نبود و رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوّمین پیام تلویزیونی خود که در روز پنجم جنگ صادر شد، به نقش آمریکا در این جنگ اشاره کرده و در این مورد فرمودند؛ «از اوّل حدس زده میشد که در این حرکت خباثت‌آمیز رژیم صهیونیستی، آمریکا هم دخالت دارد؛ ولی با این حرف‌های اخیری که اینها می‌زنند، این حدس روزبه‌روز تقویت می‌شود.»

گذر زمان و درز برخی اطلاعات نشان داد نه تنها این یک حمله یک‌جانبه نبوده بلکه آمریکا در آن نقشی محوری داشته است. اعتراف اخیر رئیس‌جمهور آمریکا در این مورد، نه تنها هرگونه تردید را برطرف کرده بلکه از ابعاد مختلفی قابل تأمل و دقت نظر است. دونالد ترامپ در جمع خبرنگاران در کاخ سفید اذعان کرد که در رأس حمله به ایران بوده و «کنترل کامل» آن را در دست داشته است.

اگر چه دولت آمریکا برای هیچ‌کدام از قواعد و حقوق بین‌المللی احترامی قائل نیست و به آن تن نمی‌دهد، اما این اعتراف بی‌سابقه بدون شک برای آمریکا مسئولیت حقوقی مستقیم و بی‌شک و شبهه‌ای در خصوص جنگ ۱۲روزه ایجاد کرده است. ترامپ با این اعتراف، به روشنی اعلام کرد که مسئولیت خسارات جانی و مالی به ایران در این جنگ که موجب قتل بیش از هزار ایرانی شد، با این دولت است.

نهادهای مسئول از جمله وزارت امور خارجه نباید به راحتی از کنار این اعتراف عبور کرده و باید سطح جدیدی از تحرک و پیگیری حقوقی را در سطح بین‌المللی درباره مسئولیت آمریکا در این جنگ، کلید بزنند.

نکته دیگر در مورد این اعتراف آن است که ترامپ به وضوح به چند ویژگی و رویکرد خاص آمریکا در قبال ایران اذعان کرده است از جمله: دشمنی با ایران و مردم ایران در بالاترین سطح و به شدیدترین وجه ممکن، حیله‌گری و فریب‌کاری این کشور، دروغگویی و غیرقابل اعتماد بودن آن و بالاخره همسویی و همراهی کامل با رژیم صهیونیستی در تخاصم با ایران.

اینها ویژگی‌هایی است که به دلایل مختلف آمریکایی‌ها سال‌های‌ سال سعی در پنهان کردن آنها داشته و حتی برعکس آن را تبلیغ می‌کردند و متأسفانه برخی در داخل کشور نیز به دلایل متعدد متأثر از این عملیات روانی بوده و به آن دامن می‌زدند.

این اعتراف اگر چه زیرمتنی مبتنی بر قلدری ابلهانه آمریکا دارد اما نشانگر مسائل مهم دیگری نیز هست و پیام‌های خاص خود را به تمام کشورهای جهان و به خصوص کشورهای منطقه غرب آسیا ارسال می‌کند. از جمله این که در مواجهه با دولت آمریکا بسیار محتاط و حساس باشید و به هیچ‌کدام از حرف‌ها و قول‌های آن اعتماد نکنید چرا که این دولتی است که می‌تواند با شما برای توافقی مذاکره کند (و یا همکاری ظاهری با قطر در موضوعی مهم مثل آتش بس در غزه) اما همزمان در حال برنامه‌ریزی و طراحی و تدارک حمله به شما باشد. دولتی که حتی به مردم خود هم دروغ می‌گوید و اگر چه مدعی است سیاستش «اول آمریکا» است اما در عمل «اول آمریکا بعد از اسرائیل» است، چرا نتواند و نخواهد در پی فریب دیگران باشد؟

و بالاخره آنکه ترامپ سعی دارد با بزرگنمایی درباره دستاوردهای تجاوز آمریکا و نیروی نیابتی خود در منطقه به ایران، ژست پیروز ماجرا را گرفته و اهداف باج‌خواهانه خود را به ایران تحمیل کند اما غافل از این موضوع است که این اعتراف، ناخواسته اعتراف به قدرت ایران است. ایرانی که در جنگی که آمریکا در رأس آن بود قاطعانه ایستاد و اگر چه هزینه داد اما سر خم نکرد و همانطور که پیشینیان ترامپ رویای تسلیم ایران را داشتند، او نیز می‌تواند به همین خیال باشد!


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ | 10:57 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تاریخ؛ سپر عقل در برابر فریب تسلیم

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و چهل‌ویکمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجید جواهری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و چهل‌ویک

سرمقاله

* تاریخ؛ سپر عقل در برابر فریب تسلیم
* تاریخ فقط یادآور گذشته نیست؛ میدانِ داوری امروز است. هر بار که بحث مقاومت پیش می‌آید، عدّه‌ای با واژه‌هایی چون «ایدئولوژی»، «شعار» و «احساسات انقلابی» تلاش می‌کنند ریشه‌ی این باور را بی‌اعتبار کنند. اما تاریخ داورِ بی‌طرفی است که هیچ‌گاه جانب سازش را نگرفته است. هر جا از مقاومت فاصله گرفتیم، شکست خوردیم، تحقیر شدیم، و سهمی از خاک و عزت خود را باختیم.


ایستادگی امروز ملّت ایران ادامه‌ی طبیعی همان درسی است که از تاریخ به بهایی سخت آموخت؛ اینکه وابستگی و امید به رضایت بیگانگان، امنیت نمی‌آورد.

آنان که مقاومت را «راهبردی غیرعقلانی» می‌نامند، در حقیقت با حافظه‌ی تاریخی این ملّت سر جنگ دارند. چون می‌دانند اگر مردم به گذشته نگاه کنند، خواهند دید که تسلیم همواره پرهزینه‌تر از پایداری بوده است. هر نسلی که تاریخ را فراموش کند، ناگزیر شکستِ نسل‌های پیش را تکرار خواهد کرد.

در این میان، یک خط تحریف خطرناک در حال گسترش است: این‌که علت فشارها و دشمنی‌ها، شعارها و مواضع جمهوری اسلامی است. گویی اگر ملّتی به جای «مرگ بر آمریکا» سکوت کند، جهان ناگهان مهربان می‌شود! اما تاریخ قاجار و پهلوی فریاد می‌زند که ما زمانی هم که خاموش بودیم، غارت شدیم؛ زمانی هم که تعظیم کردیم، تکه‌تکه‌مان کردند.

تاریخ نشان می‌دهد دشمن، از ضعف خوشش می‌آید نه از ادب؛ از تسلیم استقبال می‌کند، نه از گفتگو. مقاومت پاسخی به تجربه‌ی تلخِ تسلیم است، نه نتیجه‌ی شعار.

رجوع به تاریخ یعنی بازگشت به واقعیت. در تاریخ است که می‌بینیم وعده‌های قدرت‌های بزرگ چقدر بی‌اعتبار بوده و معاهدات چقدر آسان نقض شده‌اند. شناختِ این الگوهای تکراری، یعنی بیداری ملّی.

از همین روست که رهبران آگاه، در لحظه‌ی بحران جامعه را به مطالعه‌ی تاریخ فرا می‌خوانند؛ زیرا هر که تاریخ را نخواند، دوباره قربانی آن می‌شود. تاریخ در واقع خط مقدمِ جنگ روایت‌هاست؛ هر که بتواند گذشته را تحریف کند، ذهن امروز را تسخیر خواهد کرد.

مقاومت در این معنا، خیال‌پردازی نیست؛ عقلانیت درازمدت است. آرمان اگر بر پایه‌ی تجربه تاریخی بنا شود، به راهبرد تبدیل می‌شود؛ و اگر از تاریخ جدا شود، به توهم. امروز ما بر قله‌ای ایستاده‌ایم که نسل‌های پیش، در نیمه‌راهِ آن ایستادند و زمین خوردند. خسته شدن در چند قدمی قله، همان خطای تاریخی است که باید از آن گریخت.

باید پذیرفت که مقاومت فقط میدان جنگ و تحریم نیست؛ میدانِ حفظ هویت، استقلال و حقیقت است. هر ملّتِ بی‌تاریخ، زود فریب لبخند دشمن را می‌خورد. تاریخ، سلاحِ آگاهی است؛ و تا این سلاح در دست ملّت باشد، تسلیم ممکن نیست.

پس اگر امروز از مقاومت دفاع می‌کنیم، نه از سر تعصب که از سر فهم است. تاریخ به ما می‌گوید عقب‌نشینی همیشه آغازِ سقوط بوده است. و این‌بار، برخلاف گذشته، ملّت ایران تصمیم گرفته است حافظه‌اش را زنده نگه دارد.

مقاومت یعنی نگذاریم تاریخ دوباره تکرار شود؛ یعنی حافظه را زنده نگه داریم تا فریب نخوریم.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ | 10:56 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

گرگ عوض نمی‌شود

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌ونهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سیدداوود شیروانی بروجنی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌ونه

سرمقاله

* گرگ عوض نمی‌شود
* یک روز خوشحال بودند که اوبامای رنگین‌پوست با لبخند و شعارِ تغییر آمده؛ روز دیگر گفتند بایدن اهل تعامل و زمان توافق است. بعدتر گفتند ترامپ تاجر است؛ این‌بار فرصت طلاییِ معامله و مذاکره است... هر بار هم که ایران از خود آمادگی تعامل نشان داد، آمریکا ذاتش را نشان داد و گره‌ای باز نشد؛ اما باز پیکان اتهام را سمتِ داخل گرفتند و گفتند چیزی نمانده بود به توافق برسیم، اگر مرگ بر آمریکا نمی‌گفتید، اگر فلان خطیب جمعه موضع نمی‌گرفت، اگر نسبت به جنایات اسرائیل بی‌تفاوت می‌بودید، یا اگر فلان آزمایش موشکی را انجام نمی‌دادید، حالا همه‌ مشکلات حل شده بود.

حقیقت اما ساده است: اگر کسی فقط کمی تاریخ خوانده و با سازوکار قدرت در واشنگتن آشنا باشد، می‌فهمد دشمنی با ایران نه تصمیمِ یک رئیس‌جمهور که نتیجه ساختارِ حاکمیت آمریکاست. کشوری که فرمانش پیش از تقسیمات دموکرات-جمهوری‌خواه در دستِ بازیگران دیگری است: کارتل‌های اقتصادی، صنایع اسلحه و نفت و البته لابیِ صهیونیستی. در چنین سیستمی، رئیس‌جمهور نه تصمیم‌گیر نهایی است و نه سیاست‌گذار کلان؛ هر که بیاید، ناگزیر باید در همان مسیر حرکت کند؛ چه با شعارِ صدور دموکراسی و ادعای حقوق بشر، چه تغییر، چه آمریکا اول.

از همین زاویه باید حرف‌های تازه ترامپ را شنید؛ او در کاخ سفید گفته: «من در رأس حمله ۲۳ خرداد اسرائیل به ایران بودم؛ کنترل کامل داشتم.» این دیگر تحلیل یا اتهام نیست، اعتراف است. همان چیزی که ایران از روز اولِ جنگ دوازده‌روزه می‌گفت، حالا خودِ رئیس‌جمهورشان آن را می‌پذیرد: بله، من در رأسش بودم! دشمنی دیگر فقط تحریم و بیانیه و حمایت از براندازی نیست؛ عملِ مستقیم و تجاوزِ نظامی هم جزوِ ابزارهاست.

آمریکا از روز اولِ انقلاب همین راه را رفته: از تحریکِ گروه‌های تجزیه‌طلب و تروریستی در غرب و جنوبِ کشور، تا غصبِ میلیاردها دلار داراییِ ایران پس از انقلاب؛ از چراغ‌سبز به صدام برای آغازِ جنگ و حمایتِ اطلاعاتی و نظامی او در تجاوز تا ساقط کردنِ هواپیمای مسافربریِ ایران‌ایر در خلیج فارس، جایی که یک افسرِ آمریکایی ۲۹۰ انسان را با یک موشک کشت و به‌جای محاکمه، مدال گرفت.

مشکلِ آمریکا با ما این نیست که چرا ملّت شعارِ «مرگ بر آمریکا» می‌دهد. مردم شعار می‌دهند چون آمریکا دشمنی کرده؛ از مردادِ ۱۳۳۲ تا بهمنِ ۱۳۵۷ و از روزِ اولِ پیروزیِ انقلاب تا همین جنگِ دوازده‌روزه ۱۴۰۴. اصلِ اختلاف بر سرِ حقِ «استقلالِ یک ملّت» است. ذاتِ استکباریِ آمریکا جز تسلیم، چیز دیگری را نمی‌پذیرد؛ رؤسای جمهور مختلف آمریکا این را می‌خواستند اما به زبان نمی‌آوردند؛ رئیس‌جمهور فعلی به زبان آورد و با صراحت گفت: «باید ایران تسلیم شود.» و به‌واقع، باطنِ آمریکا را لو داد.

جنگِ دوازده‌روزه فقط یک درگیری نبود؛ یادآوریِ یک حقیقت بود: این دشمنی ذاتی است و ذاتِ «شیطانِ بزرگ» تغییرناپذیر است. اگر اساس انقلاب اسلامی برپایه آیه قرآنی لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون است، ذات آمریکا هم دشمنی و جنایت است؛ نه از دشمنی خسته می‌شود و نه از جنایتِ خود شرمنده و پشیمان. راه همان است که شهیدِ بهشتی فرمود: «ای آمریکا، از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.»


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴ | 10:42 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

غرب در یک قاب شفاف

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌وهشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید ابوالحسن شریفی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌وهشت

سرمقاله

* غرب در یک قاب شفاف
* تمدّن غرب امروز با واژگان فریبنده‌ای مانند آزادی، حقوق بشر و پیشرفت خود را می‌آراید، اما اگر سطح ظاهری را کنار بزنیم، ردپای اندیشه‌هایی را می‌بینیم که ریشه در تاریخ خونبار و فلسفه مادی‌گرایانه دارند. از کولوسئوم‌های روم تا میدان‌های استعمار، لذت از خشونت و سلطه‌جویی بارها و بارها تکرار شده و در بستر پرازدحام بازارهای مدرن به‌شکلی نرم‌تر و سازمان‌یافته‌تر ادامه یافته است.

در مواجهه با این تجربه تاریخی باید پرسید که ارزشِ انسان در این منظومه چگونه تعریف می‌شود؛ آیا کرامت و اخلاق محور قرار دارند یا سود و قدرت؟ فردگرایی افراطی و مادی‌گرایی، انسان را به ابزار تولید و افزایش سرمایه تنزل می‌دهد و هرکس یا هر ملّتی که در این چرخه سودآور نباشد، به‌سادگی حذف یا به حاشیه رانده می‌شود.

این منطق سرمایه‌سالاری، نه تنها اقتصاد، که سیاست و فرهنگ را نیز ابزارمند کرده است؛ کالاها، رسانه‌ها و حتی گفتمان حقوق بشر کالاهایی‌اند که در خدمت تثبیت منافع قرار می‌گیرند و با ظاهری اخلاقی، بی‌عدالتی را پنهان می‌سازند.

حضور رژیم صهیونیستی در مرکز منافع غربی در منطقه غرب آسیا را باید در همین چارچوب دید: رابطه‌ای که بیش از آنکه صرفاً سیاسی باشد، اقتصادی و راهبردی است و برای حفظ جریان انرژی، منافع تجاری و موقعیت ژئوپلیتیک به‌شدت حیاتی است. لذا وقتی ساختارهای قدرت غربی در مقابل واکنش‌های انسانی نسبت به کشتار و خشونت سکوت می‌کنند یا آن را توجیه می‌سازند، باید فهمید که اخلاقیات جایگاه دوم را یافته و منافع اولویت را تعیین می‌کنند.

این همان منطق سردِ قدرت است که در قرن بیست‌ویکم نیز با چهره‌ای مدرن ادامه یافته و امروز در قالب سیاست‌های دوگانه، رسانه‌های کنترل‌شده و نهادهای بین‌المللی گزینشی بازتولید می‌شود.

نمونه‌های عینی این تناقض‌ها در دهه‌های اخیر متعدد بوده است؛ از حمله‌ها و مداخلات نظامی تا حمایت بی‌قید و شرط از متحدانی که در منطق قدرت هزینه‌های انسانی سنگینی را رقم زده‌اند.

در این میان جنگ‌های کوتاه‌مدت اما خونین، مانند آنچه در دوره اخیر شاهد بودیم، عریان‌ترین نمایش از تداوم همان الگوست: ویترینی از ارزش‌های انسانی و پشت صحنه‌ای از محاسبات منافع. همزمان، تحولات جهانی نشان می‌دهد که دورانِ تک‌صداییِ غرب به پایان رسیده؛ خود بازیگرانِ اروپایی و نخبگانشان به کاستیِ توانِ الگوسازی و فقدان مشروعیت فرهنگی اذعان کرده‌اند و نظم بین‌الملل به سمت چندمرکزی و رقابت‌های منطقه‌ای حرکت کرده است.

در چنین شرایطی، کشورهایی که به میراث فرهنگی و هویت تمدّنی خود باور دارند، می‌توانند از موضع انفعال خارج شده و در طراحی نظم جدید جهانی نقش‌آفرینی کنند.

این تغییر ساختاری فرصتی است برای کشورهای صاحب تمدّن‌های دیگر، به‌ویژه تمدّن اسلامی و تجربه تاریخی ایران، تا نسخه‌ای متفاوت از توسعه و پیشرفت را پیشنهاد کنند؛ نسخه‌ای که اساسش بر کرامت انسانی، عدالت اجتماعی و استقلال فکری استوار باشد.

بازخوانی تاریخ نشان می‌دهد که پیوند میان دین، فرهنگ و عقلانیت در تمدّن اسلامی و ایرانی، بستری برای تولید دانش، هنر و عدالت فراهم آورده که می‌تواند در مواجهه با سلطه‌گری غربی مدلی سازنده عرضه کند. از این منظر، آینده نه متعلق به منطق سلطه، بلکه به منطق آگاهی، همبستگی و عدالت است.

به این ترتیب وظیفه روشنگری و نقد سازنده آن است که ویترینِ پرآب‌وتاب غرب را کنار زده و ریشه‌های فکری و عملی آن را افشا کند تا مخاطبان بفهمند شعارها چقدر با رفتارها فاصله دارند.

برای مقاومت مؤثر، لازم است که خود را در زمینه دانش و فناوری تقویت کنیم تا وابستگی‌ها کاهش یابد، قدرت تصمیم‌گیری ملّی حفظ شود و صدای استقلال در میان غوغای تبلیغاتی جهان رسا بماند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴ | 10:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

راز اشغال ۸۰ ساعته و پیروزی ۱۲ روزه

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌وهفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجتبی بهرامی خلیل‌آبادی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌وهفت

سرمقاله

* راز اشغال ۸۰ ساعته و پیروزی ۱۲ روزه
* هشتاد ساعت. فقط همین. کمتر از چهار شبانه‌روز طول کشید تا ایرانِ پهلوی سقوط کند. نه آنکه کشور کوچکی بود یا ارتش نداشت یا با نظامی‌گری آشنا نبود؛ اتفاقاً در بوق و کرنا کرده بودند که ارتش نوین ساخته‌ایم، قشون متّحدالشکل داریم، سربازمان یونیفرم دارد و خودش هم از ۱۲سالگی در ارتش پادویی کرده بود. اما وقتی باید برای ایران می‌ایستاد، نه اراده بود، نه ایمان، نه جرأت.

انگلیس و شوروی از شمال و جنوب ریختند و رضاخان، با اولین اولتیماتوم کشور را دو دستی تقدیم کرد و رفت. یک برگ سیاه در تاریخ معاصر ایران؛ در آن شرایط نه ماندنش خبر خوبی برای مردم بود و نه سقوط کشور به دست اجنبی. اما فقط چند دهه بعد، ماجرای مشابهی رخ داد با نتیجه‌ای دقیقاً برعکس.

مقابل ایران دو قدرت اتمی و تمام تکنولوژی نظامی و اطلاعاتی و الکترونیکی غرب بودند و با این حال، در اهدافشان شکست خوردند. چرا؟ چون این‌بار ایران «قدرت» واقعی داشت، نه فقط در ظاهر بلکه در میدان.

ما در تاریخ‌مان، از این روزها زیاد داشته‌ایم. گاهی ایستاده‌ایم، گاهی فرو ریخته‌ایم. هر دو را باید به یاد آورد؛ هم روزهای شیرین را و هم روزهای تلخ را. نه فقط برای حسرت یا افتخار، بلکه برای درس گرفتن. باید یادمان باشد که وقتی قدرت از درون بجوشد، وقتی مردم در صحنه باشند، وقتی فرمان کشور دست خودمان باشد، نتیجه فرق می‌کند.

در همین جنگ دوازده روزه، همه‌چیز روی میز بود. فشار دیپلماتیک، حمله سایبری، عملیات پهپادی، عملیات روانی و تبلیغاتی. فکر کردند با این ابزار می‌شود اراده ملت ایران را خُرد کرد اما برعکس شد. فراموش کرده بودند که ایران، مثل کشورهای منطقه نیست؛ نه وابسته و غیرمردمی است، نه ضعیف و واداده. اینجا پشت حکومت، ملتی است که در سخت‌ترین دوران‌های جنگ تحمیلی و جنگ اقتصادی ایستاده، هزینه داده، و عقب نرفته است.

و شاید همین ایستادگی و تاب‌آوری است که حالا آنها را گیج کرده. نه فقط تحلیلگران غربی که حتی سران کشورهای مستکبر هم دارند اعتراف می‌کنند که پروژه تغییر رژیم، بی‌ثمر و شکست‌خورده است. ایران را نمی‌شود با تهدید عقب راند. یک مقام نظامی بازنشسته آمریکایی نزدیک به دولت آمریکا اخیر گفته که «ایران هم هر هفته قدرتمندتر و مستحکم‌تر می‌شود... تنها چیزی که ما به آن احترام می‌گذاریم، استفاده از زور است و ایالات متحده تنها زبان زور را می‌فهمد.» این زبانی است که نه ترجمه نیاز دارد، نه واسطه: زبان قدرت.

درسِ تلخ اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰ این بود: حکومت بدون مشروعیت و مردم سقوط می‌کنند، حتی اگر یونیفرم و تانک داشته باشند. و درسِ مقاومت ۱۴۰۴ هم این بود: ملّتی که برای حق می‌جنگد و برای کشورش تصمیم می‌گیرد شکست نمی‌خورد حتی اگر دو قدرت اتمی روبرویش باشد.

هم دفاع مقدّس هشت‌ساله و هم دفاع مقدّس دوازده روزه یک اصل را برای ملّت ایران ثابت کرد و آن اصل، این است که صیانت کشور و بازدارندگی کشور از دست‌اندازی دشمن با مقاومت و اتکا به خود و قوی‌شدن به دست می‌آید نه با امید و اتّکا به بیگانه.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ | 10:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

آمریکا؛ وارث استعمار، بانی کودتا

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌وششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید کامران قلعه‌وند تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌وشش

سرمقاله

* آمریکا؛ وارث استعمار، بانی کودتا
* پس از جنگ جهانی دوم، دنیا شاهد جابه‌جایی شتابناک قدرت بود؛ اروپا از ویرانی بیرون می‌آمد ولی دیگر توان پیشتازی نظامی و سیاسی پیشین را نداشت. در این خلأ، ایالات متحده آرام‌آرام جای اروپا را گرفت و با ابزارهای اقتصادی و نظامی نفوذش را در سطح بین‌المللی گسترش داد. ایران در دوره پهلوی اول و دوم یکی از میدان‌های اصلی این نفوذ شد؛ رابطه‌ای که بیش از شراکت بر پایه وابستگی و تأمین منافع صنایع نظامی آمریکا شکل گرفت.

قراردادهای تسلیحاتی و خریدهای کلان که در زمان محمدرضا شاه انجام شد، ایران را عملاً به انبار تجهیزات و بازار دائم کارخانجات اسلحه‌سازی آمریکا تبدیل کرد. این معادله سودآور برای تولیدکنندگان خارجی، نیاز کشور به تصمیم‌گیری مستقل درباره امنیت و سیاست دفاعی را تحت‌الشعاع قرار داد. هنگامی که انقلاب رخ داد، همین چرخه‌ وابستگی و مصرف در هم شکست و آمریکا با مواجهه‌ای سیاسی و اطلاعاتی پاسخ داد؛ از تلاش برای ائتلاف‌سازی با اپوزیسیون تا نفوذ در میان عناصر ناراضی ارتش و حمایت از شخصیت‌هایی که توان مقابله با جریان انقلابی را داشتند.

اسناد منتشرشده لانه جاسوسی تصویر دیگری از نقش سفارت آمریکا ارائه می‌دهد: نهادی که فراتر از جمع‌آوری اطلاعات، محل طراحی و هماهنگی عملّیات فشار و براندازی شده بود. از ارتباط‌گیری با گروه‌هایی که پیش‌تر با رژیم پهلوی مراوده داشتند تا برقراری تماس با چهره‌های محلی که می‌توانستند ظرفیت مخالفت داخلی ایجاد کنند، خطوط عملّیات گوناگون دیده می‌شود. همین اقدامات باعث شد فضای بی‌اعتمادی عمومی نسبت به ورود شاه به آمریکا و احتمال بازگشت او دوچندان شود؛ خاطرات کودتای ۱۳۳۲ و تداوم مداخله خارجی، در اذهان مردم زنده شد.

تظاهرات و خیزش دانشجویی در آستانه تسخیر سفارت را باید در بستر این سابقه خواند: پاسخ یک جامعه به تجربه طولانی از مداخله و تلاش برای بازپس‌گیری استقلال سیاسی. انقلاب ایران نه صرفاً تغییر یک رژیم، که قطع رابطه‌ی تنگاتنگی بود که منافع ملّی را قربانی منافع خارجی می‌کرد. در نتیجه، واکنش‌هایی مانند جلوگیری از لغو برخی قراردادها و ممانعت از خروج کامل تجهیزات، تلاشی بود برای حفظ حداقلی از توان دفاعی در شرایط نامطمئن.

امروز که روایت‌های تازه از نقش بازیگران بین‌المللی مطرح می‌شود، باید پرسید آیا آموزه‌های تاریخ آموخته شده‌اند؟ آیا می‌توان توسعه و همکاری بین‌المللی را بدون قربانی شدن استقلال ملّی و تبدیل اقتصاد به بازار مصرف تسلیحات خارجی پی گرفت؟ پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند سیاست‌ورزی هوشمند، شفافیت در قراردادها و تقویت ساخت داخل است؛ راهی که هم امنیت ملّی را تضمین کند و هم از تکرار تجربه وابستگی تاریخی جلوگیری کند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ | 10:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تحلیل «منطقی» و علاج واقعی

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌وپنجمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید فرامرز حضرتی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌وپنج

سرمقاله

* تحلیل «منطقی» و علاج واقعی
* آمریکایی‌ها سالهاست که اصرار دارند مواضع ایران در برابر خود را با برچسب‌هایی همچون توهم توطئه، لجاجت، دشمنی، مغایر با منافع ملی و امثال اینها تخطئه کرده و زیر سوال ببرند. برای این منظور به بهانه‌های مختلف و اغلب کهنه‌ای نیز متوسل می‌شوند که استناد به شعار «مرگ بر آمریکا» یکی از آنهاست.

اگر کسی پس از چند دهه از کما بیرون آمده باشد و این وضعیت را ببیند گمان خواهد کرد این ایران است که دولت قانونی آمریکا را با کودتا سرنگون کرده، دیکتاتوری فراری را بر ملت آمریکا مسلط کرده و یک سازمان امنیتی مخفی و مخوف را آموزش داده و تجهیز کرده تا هر شهروند آمریکایی منتقد و مخالفی را دستگیر کرده و شکنجه کند. و این ایران بوده است که قصد کودتایی دیگر در آمریکا داشته، عملیات نظامی مخفی در قلب خاک آمریکا انجام داده، همسایه آمریکا را تجهیز و تحریک کرده و هشت سال به جان آن انداخته، هواپیمای مسافربری را با حدود ۳۰۰ شهروند آمریکایی سرنگون کرده است. اضافه کنید که دانشمندان آمریکایی را ترور و در تأسیسات این کشور خرابکاری میکند، اخیراً هم با کمک یکی از نیروهای نیابتی خود به این کشور حمله کرده و یک‌دوجین برنامه و فعالیت ریزودرشتِ دیگر ازاین‌دست!

بیانات امروز رهبر انقلاب به مناسبت ۱۳ آبان و روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی که در جمع هزاران تن از دانش‌آموزان و دانشجویان سراسر کشور در حسینیه امام خمینی(ره) ایراد شد، تحلیلی جامع و ریشه‌ای از چرایی، ابعاد و دورنمای تخاصم میان دو کشور ارائه می‌دهد. تحلیلی که می‌توان گفت صفت «منطقی» دقیق‌ترین عبارت برای تشریح آن است.

هیچ سیاستمدار و تحلیلگر عاقلی در دنیا، منکر روحیه و رفتار استکباری آمریکا نیست. روحیه و رفتاری که اغلب سعی می‌شود در زروَرق تعابیر سیاسی، دیپلماتیک، تئوری‌های آکادمیک و گاه حتی چاپلوسی‌های آشکار پیچیده شده تا از گزندگی آن کاسته شود. آنهایی که در برابر این سیاست استکباری کرنش می‌کنند، دلایل و توجیهات خود را دارند. عبور از استقلال ملی و پذیرش زیر سؤال رفتن آن، مهم‌ترین ویژگی مشترک کرنش‌کنندگان است.

سیاست و البته گناه ایران از نگاه برخی آن است که حاضر نیست در برابر آمریکا از استقلال خود صرف نظر کند و خدشه به آن را بپذیرد.

تهدید و زورگویی، سیاست چماق و هویج و قلدری از جمله اهرم‌های اصلی در جعبه‌ابزار دیپلماسی آمریکایی است. فرق چندانی هم ندارد که کدام حزب و رئیس جمهور بر سر کار باشد. تنها تفاوت دولت فعلی آمریکا با دولت‌های پیشین، استفاده از ابزار قلدری به‌صورت عیان و بدون احساس نیاز به لاپوشانی و بزک کردن است.

اما چرا روایت و تحلیل امروز رهبر انقلاب، «منطقی» است؟ بررسی‌ها و گزارش‌های دقیق و مبتنی بر آمار محققانی در خودِ غرب نشان می‌دهد قلدری و تهدید و ارعاب، اصلی‌ترین ابزار و ویژگی دولت حاضر است و این تهدیدها زمانی عملی شده‌اند، که آمریکا حس کرده با بازیگری ضعیف مواجه است که اقدام علیه آن، هزینه ندارد یا هزینه اندکی دارد.

توصیه بر نشان ندادن ضعف در برابر دشمن قلدر و تأکید بر «قوی شدن»، ریشه در این تحلیل عقلانی و منطقی دارد؛ «این را همه بدانند که درحال‌حاضر علاج خیلی از مشکلات «قوی شدن» است؛ کشور را باید قوی کرد. دولت در بخشهای مختلفِ مربوط به خودش کار را با قوّت انجام بدهد؛ نیروهای نظامی کار خودشان را با قوّت انجام بدهند؛ جوانها تحصیل و پیشرفت علمی را با قوّت انجام بدهند. اگر چنانچه کشور قوی بشود و دشمن احساس کند که با برخورد با این ملّت قوی، سود نخواهد برد و ضرر خواهد دید، قطعاً کشور مصونیّت پیدا میکند؛ بدون تردید. قوّت نظامی لازم است، قوّت علمی لازم است، قوّت مدیریّت کشوری لازم است؛ این کارها باید انجام بگیرد. قوّت انگیزه‌ی شما جوانها هم لازم است؛ یعنی این انگیزه را از دست ندهید، این روحیه را از دست ندهید.»


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۴ | 18:30 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تسخیر در ۱۳ آبان، تحقیر در جنگ ۱۲ روزه

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌وچهارمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سیّد غلام‌عباس موسوی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌وچهار

سرمقاله

* تسخیر در ۱۳ آبان، تحقیر در جنگ ۱۲ روزه
* ترامپ در سخنرانی اخیر خود در جمع شکست‌خوردگان جنگ ۱۲روزه در تل‌آویو ادعا کرده بود: «ما آماده‌ایم هر زمان که ایرانی‌ها آماده باشند... دست همکاری ما باز است... آنها می‌خواهند معامله کنند؛ عالی می‌شود اگر بتوانیم معامله‌ای انجام دهیم.»


جمله‌ای که چند روز بعد با پاسخ قاطع رهبر انقلاب مواجه شد: «اسم این معامله نیست. «بنشینیم صحبت کنیم و نتیجه این بشود»! این زورگویی است.»

ترامپی حرف از معامله می‌زند که کارنامه چهارسال قبلی او در کاخ سفید گواه روشنی بر غیرقابل‌اعتمادبودن آمریکاست. در آن دوره، هر توافق بین‌المللی که با منافع آنی و شخصی وی سازگار نبود، یک‌طرفه کنار گذاشته شد.

دست‌کم سیزده معاهده و توافق رسمی جهانی -از توافق‌های زیست‌محیطی و امنیتی تا معاهدات اقتصادی- لغو شدند. آنچه که «بازنگری در توافق‌های قبلی» خوانده می‌شد، در واقع نقض تعهدات و بی‌اعتنایی آشکار به اصول حقوق بین‌الملل بود. و البته این فهرست فقط شامل معاهدات شناخته‌شده است؛ قراردادهای کوچک‌تر و توافق‌های فنی بی‌سر و صدا بسیار بیشتر از این‌ها قربانی شدند.

اما این یک رفتارِ فردی نیست؛ این سنتی ریشه‌دار در سیاست آمریکاست. تاریخ از نخستین پیمان‌های داخلیِ دولت‌های استعماری با قبایل بومی در قرن هجدهم تا پیمان‌های قرن بیستم مانند توافق ورسای، دائم شاهد یک الگوی تکرارشونده بوده است: امضای پرسروصدا و با ژست همکاری و صلح‌جویی در آغاز، و نقض قاطعانه و یک‌طرفه در پایان. این نه یک استثنا در رفتار واشنگتن، که قاعده‌ای تاریخی در دکترین قدرت آمریکایی است.

با چنین پیشینه‌ای، سخن از «معامله با ایران» آن هم از سوی فرد بی‌اعتباری مثل ترامپ معنایی جز بازتولید همان فریب تکراری در جنگ روایت‌ها ندارد.

آنچه امروز ترامپ «معامله» می‌نامد، در واقع تلاش برای تحمیل اهداف ناکام آمریکا در جنگی است که نتیجه‌اش شکست دو قدرت اتمی قرن ۲۱ دربرابر اتّحاد مقدّس مردم ایران بود.

واشنگتن امروز می‌داند که با ایرانِ مستقل و یکپارچه نمی‌تواند معامله‌ای از جنس تحمیل انجام دهد. از همین‌روست که روایت را عوض می‌کند.

اگر در سال ۱۳۵۸، جنگ روایت میان «تسخیر لانه جاسوسی» و «اشغال سفارت» در جریان بود و آمریکا در فضای رسانه‌ای غرب، می‌توانست چهره خود را اندکی بزک کند، امروز دیگر از آن قدرت مطلق روایت‌سازی خبری نیست. چهار دهه گذشته‌ و ابرقدرتِ اول جهان حالا حتی در خاک خودش نمی‌تواند ادعای دفاع از آزادی و حقوق بشر کند. از واشنگتن تا مینیاپولیس، از غزّه تا زندان گوانتانامو، تصویر آمریکا دیگر تصویرِ منجی حقوق بشر نیست؛ تصویرِ کشوری است گرفتار در دروغ‌های خودش و شریک در جنایات اسرائیل.

جهان تغییر کرده است. دیگر نمی‌شود زیرِ سایه رسانه‌های انحصاری حقیقت را پنهان کرد. همان‌گونه که در جنگ اخیر، میلیون‌ها نفر در شرق و غرب، روایت ایران از حقیقت را پذیرفتند و گفتمان مقاومت و شعارهای ضدّآمریکایی در پایتخت‌های غربی جاری شد.

ورق برگشته است. جنگ روایت‌ها که زمانی در انحصار رسانه‌های آمریکا بود، امروز به میدان برتری ملّت ایران بدل شده است.

از ۱۳ آبان ۵۸، روزی که جوانان انقلابی لانه جاسوسی آمریکا را فتح کردند، تا جنگ ۱۲ روزه ۱۴۰۴ که نسل سوم و چهارم انقلاب پایگاه‌های آمریکا را در منطقه زیر آتش موشک‌های خود تحقیر می‌کنند، یک حقیقت روشن مانده است: پرچم ایران، در هر میدانی برافراشته‌تر از پیش در اهتزاز است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ | 18:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دیپلماسی هالووینی؛ أخاذی با تهدید و قلدری

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌وسومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علیرضا صمدی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌وسه

سرمقاله

* دیپلماسی هالووینی؛ أخاذی با تهدید و قلدری
* پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، سیاست آمریکا در برابر ایران را می‌توان یک پنج‌ضلعی در نظر گرفت. اضلاع این سیاست عبارتند از: قلدری، فریب‌کاری، هجمه رسانه‌ای، فشار مالی مستقیم و غیرمستقیم. شکل این پنج‌ضلعی در این مدت به‌دلایل مختلف تغییراتی داشته و طول هرکدام از اضلاع کم‌وزیاد شده اما با اطمینان می‌توان گفت هرگز و در هیچ دوره‌ای هیچ‌کدام از آنها حذف نشده‌اند.

در مقاطعی خاص نیز ضلع فریبکاری چنان پررنگ بوده که سعی کرده است سایر اضلاع را پنهان سازد، حال آنکه چهار ضلع دیگر فعال بوده و اهداف خود را پیگیری می‌کرده‌اند. البته آمریکایی‌ها همیشه برای این سیاست‌ها عناوین قابل طرح و درواقع روکش‌های شیک داشته‌اند. برای نمونه، قلدری خود را به اسم «صلح از طریق قدرت» مطرح می‌کنند. هجمه رسانه‌ای ذیل عنوان کلی‌تری مثل «قدرت نرم» اعمال می‌شود و البته فریب‌کاری همان‌طور که از نامش پیداست می‌تواند هربار به‌رنگی و تحت عنوانی ظاهر شود. فشار مالی مستقیم و غیرمستقیم نیز چیزی جز جنگ اقتصادی با مردم نیست که تحت عناوینی همچون مقابله با تروریسم، جلوگیری از اشاعه هسته‌ای، دفاع از اقلیت‌ها و آزادی بیان و یک‌دوجین دیگر ادعای توخالی تحمیل می‌شود.

در دوره اخیر، آمریکا سیاست خارجی مبتنی بر نمایش قدرت و ارعاب را دنبال کرده است. ترامپ با استفاده از ابزارهایی مانند تحریم‌های اقتصادی، تهدید به اقدام نظامی (و گاهی اوقات حملات واقعی) و فشار دیپلماتیک بی‌وقفه، سعی کرده است سایر کشورها را به پذیرش شرایط آمریکا وادار کند. این به‌اصطلاح «استراتژی اخاذی» به‌طرز فریبنده‌ای ساده به نظر می‌رسد: تهدید، کسب امتیاز و نمایش توافق به‌عنوان یک پیروزی. اما در عمل، این استراتژی به‌گل‌نشسته است؛ فاقد عمق استراتژیک، نادیده گرفتن پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی و محاسبه نادرست انگیزه‌های بازیگران جهانی.

در برابر چنین سیاستی به‌طور کلی دو راه وجود دارد: مسیر نخست نوعی چاپلوسی و پذیرش تحقیر است. مسیری که حتی برای نزدیکترین متحدان سنتی آمریکا نیز هزینه‌های کمی نداشته و طاقت آنان را طاق کرده است. مسیر دوم مقاومت هوشمندانه است. در این مسیر هرگونه نشان دادن ضعف، نتایج پرهزینه‌ای دارد، چرا که طرف مقابل را در اِعمال بیشتر فشار، استفاده از زبان تهدید و سیاست اخاذی، مصمم‌تر می‌کند. چیزی شبیه بچه‌های قلدر حیاط مدرسه که به ترسوها زور می‌گویند و البته همیشه هم مشتی نوچه و چاپلوس دوروبرِ خود دارند.

این سیاست قدرمآبانه در برابر ایران، جنبه‌های مضحکی نیز دارد. برای نمونه وزارت خارجه آمریکایی که به ایران حمله نظامی کرده و شدیدترین جنگ اقتصادی تاریخ را بر مردم ایران تحمیل کرده، روز گذشته پیامی صادر کرده است و ضمن تبریک هالووین، از این که مردم ایران در این نمایش ضدفرهنگی غوطه‌ور نیستند، ابراز عصبانیت کرده است!

عبارت مشهور هالووین این است: «شیرینی یا شرارت»! یعنی یا شیرینی و شکلات بده یا با شرارت مواجه خواهی شد. سیاست خارجی آمریکا شبیه کودکی است که کدو تنبل بر سر گذاشته و می‌خواهد با ارعاب از دیگران اخاذی کند. گویا برای کاخ سفید ۳۶۵ روز سال، هالووین است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ | 18:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

خط بطلان «سفیران امید» بر روایت ایران‌ستیزان

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌ودومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجید وفایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌ودو

سرمقاله

* خط بطلان «سفیران امید» بر روایت ایران‌ستیزان
* کارنامه نهایی کاروان ورزشی کشورمان در سومین دوره مسابقات آسیایی جوانان در بحرین عمق درخشان نتایج را نشان می‌دهد: حضور ۲۳۹ ورزشکار ایرانی در کاروان ایران با شعار «سفیران امید» در ۲۴ رشته، کسب ۷۶ مدال‌ در ۱۹ رشته، صعود ۱۶ پله‌ای نسبت به دومین دوره بازی‌ها در نانجینگ چین، قرار گرفتن در رده چهارم آسیا بعد از چین، ازبکستان و قزاقستان. نکته جالب توجه آنکه از مجموع کل ورزشکاران ایرانی اعزام شده به مسابقات حدود ۷۰ درصد موفق به کسب مدال شدند و کاروان ایران بخصوص در رشته های تیمی نتایج درخشانی داشته است.

مقایسه این میزان مدال‌آوری با دوره گذشته حاکی از یک رشد ۹۵۰ درصدی در مجموع مدال‌هاست. این همه ماجرا نیست! حسب آنچه رسانه‌ها عنوان کرده‌اند ۴۷ درصد مجموع مدال‌های کاروان ایران توسط دختران ایرانی کسب شده است. با این توضیحات کاروان ورزشی جوانان ایرانی پرافتخارترین سابقه خود را در این مسابقات رقم زده است. تحلیل این موفقیت در شرایط چند سال اخیر کشور از دو جهت حائز اهمیت است. نخست مقایسه وضعیت فعلی و واقعیتی است که در متن میدان و توسط دختران و پسران ایرانی رقم خورده با تصویری که نظام رسانه‌ای بدخواهان و ایران‌ستیزان از وضعیت فعلی ایران ارائه می‌دهند.

طبق روایت بدخواهان، ایران امروز چیزی نیست جز یک اجتماع منفعل و دل‌مرده؛ جامعه‌ای که آینده و فردایی برای خود نمی‌بیند. بر همین مبنا هم تلاش و نشاطی در آن جریان ندارد. از نگاه این منطق بدخواهانه، ایران امروز یک موجود ضعیف است که احتمالا نه تنها در ساحت ملّی بلکه در ساحت منطقه‌ای و بین‌المللی هم نه اینکه توانی نداشته باشد بلکه حتی اراده و انگیزه‌ای هم برای کنش‌گری ندارد.

حال این تصویر توهمی را مقایسه کنید با واقعیتی که جوانان ایرانی در همین یک سال اخیر نه فقط در ورزش بلکه حتی در میدان علم رقم زده‌اند؛ یک واقعیت پرافتخار و بالنده و درست نقطه مقابل لفاظی‌های بدخواهانه. جوان ایرانی در میدان مشغول پاسخ به گستاخی‌هاست.

نکته مهم دیگر آنکه این موفقیت‌های درخشان در موقعیتی حاصل می‌آید که بدخواهان و ایران‌ستیزان در چند سال اخیر از هیچ تلاشی برای به کنج عزت راندن و شکستن کمر ایران فروگذار نکرده‌اند. از تحریم و فشار اقتصادی گرفته تا حتی جنگ و تجاوز نظامی. در اوج این فشارها و حرمان‌ها و یأس‌آفرینی‌هاست که خروجی عملکرد جوانان ایرانی در میدان‌های مختلف از علم و ورزش گرفته تا معرکه نظامی از حد عادی و معمولی فراتر می‌رود. او در این معرکه نه تنها قالب را تهی و میدان را خالی نکرده بلکه با قوتی بیش از پیش پای کار ایستاده؛ سرکنگبین دشمن صفرا فزوده.

از افسر جوان دهه شصتی و دهه هفتادی نظامی پای سامانه‌های دفاعی و موشکی تا عضو تیم ملّی ورزشی کشور همه یک هدف مشترک دارند: بر افراشتن و اهتزاز پرچم ایران عزیز به‌عنوان نماد امید و آزادگی و ایستادگی! نام کاروان ورزشی ایران را درست انتخاب کرده بودند. این جوانان به معنای واقعی کلمه سفیران امیدند و ایران فردا با این جوانان قله‌ها را فتح خواهد کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ | 18:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

«اتحاد مقدس» تاریخ مصرف ندارد

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌ویکمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید طاهر آیت‌اللهی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌ویک

سرمقاله

* «اتّحاد مقدّس» تاریخ مصرف ندارد

* در روزگار پرتنش منطقه، تجربه جنگ تحمیلی دوازده‌روزه بار دیگر به ما یادآور شد که انسجام ملّی بزرگ‌ترین دارایی هر ملّت است. در آن روزها، هنگامی که دشمن با نقشه‌ای حساب‌شده و پشتیبانی قدرت‌های جهانی به میدان آمد، مردم و مسئولان در کنار هم ایستادند و اجازه ندادند اهداف او تحقق یابد. آنچه دشمن را عقب راند، نه برتری نظامی، بلکه همدلی مردمی بود که میان ایمان، وطن و عزت خویش پیوندی ناگسستنی برقرار کردند.


اتّحاد، یک مفهوم تاریخی نیست؛ نیرویی زنده است که هرگاه به خطر بیفتد، بنیان‌های کشور را متزلزل می‌کند. ملّت ایران بارها ثابت کرده که در لحظات بحران، اختلاف‌های درونی را کنار می‌گذارد و بر محور دفاع از سرزمین و آرمان مشترک گرد هم می‌آید. همان‌گونه که در دوران دفاع مقدّس، پیروزی نتیجه حضور مردم بود، در این نبرد کوتاه اما تعیین‌کننده نیز، وحدت مردم به «سپر پولادین» کشور بدل شد.

اما حفظ این سرمایه، نیازمند مراقبت دائمی است. انسجام ملّی، دستاوردی نیست که با پیروزی در یک نبرد تثبیت شود. دشمنان امروز، با ابزار رسانه و جنگ شناختی می‌کوشند همان همدلی را هدف قرار دهند. آنان به‌جای حمله نظامی، ذهن‌ها و اعتمادها را نشانه گرفته‌اند. بنابراین صیانت از انسجام، به معنای تقویّت امید، عقلانیّت و گفت‌وگوی درون‌زا در جامعه است.

در عین حال، وحدت به معنای حذف تنوع یا تفاوت دیدگاه‌ها نیست. جامعه زنده، چند صداست اما نباید چند جهت شود. اگر اختلاف‌نظرها در مسیر منافع ملّی مدیریت شوند، به جای تهدید، به منبعی برای پویایی تبدیل خواهند شد. رمز اتّحاد پایدار، همین توانایی در تبدیل تفاوت به تکامل است.

جنگ اخیر نشان داد که ملّت ایران وقتی خطر را نزدیک احساس کند، می‌تواند قدرت خود را از درون بازآفرینی کند. این تجربه یادآور یک اصل بنیادین است: اتّحاد، شرط پیروزی در میدان و شرط بقا در صلح است. امروز نیز، هر سخن و رفتاری که اعتماد عمومی را تضعیف کند، دانسته یا نادانسته در خدمت دشمن قرار می‌گیرد.

اتّحاد مقدّس، تنها یادگار گذشته نیست؛ مأموریتی برای امروز است. ما باید از آن پاسداری کنیم، چون تا وقتی این پیوند زنده است، هیچ نقشه‌ای علیه ایران به سرانجام نخواهد رسید.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ | 19:44 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

خط بطلان «سفیران امید» بر روایت ایران‌ستیزان

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و سی‌ودومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مجید وفایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و سی‌ودو

سرمقاله

* خط بطلان «سفیران امید» بر روایت ایران‌ستیزان
* کارنامه نهایی کاروان ورزشی کشورمان در سومین دوره مسابقات آسیایی جوانان در بحرین عمق درخشان نتایج را نشان می‌دهد: حضور ۲۳۹ ورزشکار ایرانی در کاروان ایران با شعار «سفیران امید» در ۲۴ رشته، کسب ۷۶ مدال‌ در ۱۹ رشته، صعود ۱۶ پله‌ای نسبت به دومین دوره بازی‌ها در نانجینگ چین، قرار گرفتن در رده چهارم آسیا بعد از چین، ازبکستان و قزاقستان. نکته جالب توجه آنکه از مجموع کل ورزشکاران ایرانی اعزام شده به مسابقات حدود ۷۰ درصد موفق به کسب مدال شدند و کاروان ایران بخصوص در رشته های تیمی نتایج درخشانی داشته است.

مقایسه این میزان مدال‌آوری با دوره گذشته حاکی از یک رشد ۹۵۰ درصدی در مجموع مدال‌هاست. این همه ماجرا نیست! حسب آنچه رسانه‌ها عنوان کرده‌اند ۴۷ درصد مجموع مدال‌های کاروان ایران توسط دختران ایرانی کسب شده است. با این توضیحات کاروان ورزشی جوانان ایرانی پرافتخارترین سابقه خود را در این مسابقات رقم زده است. تحلیل این موفقیت در شرایط چند سال اخیر کشور از دو جهت حائز اهمیت است. نخست مقایسه وضعیت فعلی و واقعیتی است که در متن میدان و توسط دختران و پسران ایرانی رقم خورده با تصویری که نظام رسانه‌ای بدخواهان و ایران‌ستیزان از وضعیت فعلی ایران ارائه می‌دهند.

طبق روایت بدخواهان، ایران امروز چیزی نیست جز یک اجتماع منفعل و دل‌مرده؛ جامعه‌ای که آینده و فردایی برای خود نمی‌بیند. بر همین مبنا هم تلاش و نشاطی در آن جریان ندارد. از نگاه این منطق بدخواهانه، ایران امروز یک موجود ضعیف است که احتمالا نه تنها در ساحت ملّی بلکه در ساحت منطقه‌ای و بین‌المللی هم نه اینکه توانی نداشته باشد بلکه حتی اراده و انگیزه‌ای هم برای کنش‌گری ندارد.

حال این تصویر توهمی را مقایسه کنید با واقعیتی که جوانان ایرانی در همین یک سال اخیر نه فقط در ورزش بلکه حتی در میدان علم رقم زده‌اند؛ یک واقعیت پرافتخار و بالنده و درست نقطه مقابل لفاظی‌های بدخواهانه. جوان ایرانی در میدان مشغول پاسخ به گستاخی‌هاست.

نکته مهم دیگر آنکه این موفقیت‌های درخشان در موقعیتی حاصل می‌آید که بدخواهان و ایران‌ستیزان در چند سال اخیر از هیچ تلاشی برای به کنج عزت راندن و شکستن کمر ایران فروگذار نکرده‌اند. از تحریم و فشار اقتصادی گرفته تا حتی جنگ و تجاوز نظامی. در اوج این فشارها و حرمان‌ها و یأس‌آفرینی‌هاست که خروجی عملکرد جوانان ایرانی در میدان‌های مختلف از علم و ورزش گرفته تا معرکه نظامی از حد عادی و معمولی فراتر می‌رود. او در این معرکه نه تنها قالب را تهی و میدان را خالی نکرده بلکه با قوتی بیش از پیش پای کار ایستاده؛ سرکنگبین دشمن صفرا فزوده.

از افسر جوان دهه شصتی و دهه هفتادی نظامی پای سامانه‌های دفاعی و موشکی تا عضو تیم ملّی ورزشی کشور همه یک هدف مشترک دارند: بر افراشتن و اهتزاز پرچم ایران عزیز به‌عنوان نماد امید و آزادگی و ایستادگی! نام کاروان ورزشی ایران را درست انتخاب کرده بودند. این جوانان به معنای واقعی کلمه سفیران امیدند و ایران فردا با این جوانان قله‌ها را فتح خواهد کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ | 19:43 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ | 11:27 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

چرا باند جنایتکار مأیوس است؟

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و سومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید محمدحسین شهریاری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و سه

سرمقاله

* چرا باند جنایتکار مأیوس است؟

* تحولات دو سال اخیر در فلسطین اشغالی نشان‌دهنده نقطه عطفی در معادلات منطقه‌ای و جهانی است.

تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی‌بر «مأیوس بودن صهیونیست‌ها» و تلاش رئیس‌جمهور آمریکا برای بازگرداندن روحیه به آنان در سخنرانی اخیر خود در کنیست، نشانه بحران عمیق سیاسی، نظامی و روانی صهیونیست‌ها است.

اگر نگاهی دقیق به تحولات دو سال اخیر داشته باشیم به‌خوبی این نکته اثبات می‌شود که اسرائیل هرگز قادر نخواهد بود به وضعیت پیش‌از ۷ اکتبر بازگردد.

حملات موشکی دقیق و هدفمند ساخت صنایع دفاعی ایران توانستند مراکز حساس و زیرساخت‌های اسرائیل را تخریب کنند. این موشک‌ها که ساخته و طراحی‌شده توسط جوانان ایرانی هستند، نشان‌دهنده تحول راهبردی در عرصه دفاعی و قدرت بازدارندگی محور مقاومت است و اثر روانی آن برای صهیونیست‌ها بسیار گسترده است.

ازسوی‌دیگر اسرائیل در دو سال جنگ خونین غزّه نیز نتوانست حماس را خلع سلاح کند، کنترل کامل امنیتی برقرار نماید و یا ساکنان غزّه را از مناطق خود تخلیه کند. مهم‌تر از همه، وعده نخست‌وزیر این رژیم، که اسرای صهیونیست را از طریق نظامی بازخواهد گرداند، محقق نشد.

این ناکامی، محدودیت‌های ساختاری و سیاسی اسرائیل را آشکار کرد. جنگ غزّه با ۶۷ هزار شهید ازجمله ۲۰ هزار کودک، بدون آنکه اهداف اصلی اسرائیل را محقق کند، شکست راهبردی و انسانی رژیم را برجسته کرد.

طبق آخرین نظرسنجی مرکز مطالعات امنیتی اسرائیل ۷۰ درصد از صهیونیست‌ها معتقدند که «اسرائیل» در این نبرد پیروز نشده است. علاوه‌براین هراس از تکرار عملیات‌های مشابه در بین ساکنان سرزمین‌های اشغالی همچنان وجود دارد و ۶۳ درصد از آن‌ها معتقدند که احتمال وقوع رویدادهای مشابه ۷ اکتبر در سال‌های آینده وجود دارد.

ناکامی در جنگ، فشارهای داخلی کابینه، کسری بودجه و اعتراضات داخلی نشان می‌دهد اعتماد عمومی به کابینه و توان نظامی این رژیم بسیار تضعیف شده است.

تلاش‌های تبلیغاتی آمریکا، ازجمله سفر رئیس‌جمهور و سخنان روحیه‌بخش، صرفاً اقدامی برای مدیریت روانی و جلوگیری از فروپاشی کامل روحیه داخلی اسرائیل بود و قادر به تغییر واقعی معادلات نیست.

در سطح جهانی نیز اسرائیل به‌شدت منزوی شده است. پروژه‌های تبلیغاتی هاسبارا با بودجه‌های کلان تلاش داشتند تجاوز رژیم را مشروع نشان دهند، اما تصاویر مستقیم کشتار غیرنظامیان، نابودی زیرساخت‌ها و مقاومت فعال فلسطینیان باعث فروپاشی دیپلماسی عمومی رژیم شد. ترامپ تلاش می‌کند اسرائیل را از این انزوا خارج کند، اما فشار افکار عمومی جهانی و ناکامی در تحقق اهداف جنگ، یأس را تشدید کرده است.

مأیوس بودن اسرائیل یک پدیده ساختاری، روانی، نظامی و اقتصادی است که نشان می‌دهد رژیم نمی‌تواند به وضعیت پیش‌از ۷ اکتبر بازگردد.

شکست میدانی، ناکامی در تحقق اهداف جنگ، فروپاشی دستگاه تبلیغاتی بین‌المللی، تفاوت نگرش نسل‌های جوان غربی به ماجرای فلسطین، بحران داخلی و تبعات اقتصادی و امنیتی همگی حاکی از شکست‌های بزرگ اسرائیل پس از ۷ اکتبر است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ | 18:18 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روزمرگی در کمین بیداری

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و چهارین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید عباس صیامی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و چهار

سرمقاله

* روزمرگی در کمین بیداری

* جنگ دوازده‌روزه، اگرچه از نظر زمانی کوتاه بود، اما لرزشی عمیق در لایه‌های پنهان هویت جمعی ما ایجاد کرد. در روزهایی که خبرها از آتش و خون پر بود، جامعه ایرانی بار دیگر در آینه‌ای از موقعیت‌های مرزی به تماشای خود نشست؛ جایی که تعلق، ایمان و حس مسئولیت اجتماعی از سطح شعار فراتر رفت و به کنش و واکنش بدل شد.


آنچه در این مدت آشکار شد، صرفاً همدلی لحظه‌ای با قربانیان جنگ نبود، بلکه بازتعریفی از مفهوم وطن‌دوستی، استقلال و دفاع از مظلوم به‌مثابه ارزش‌های زنده و نه تاریخی بود.

در شرایط عادی، پیوندهای اجتماعی ما گاه در روزمرگی و بی‌تفاوتی حل می‌شود، اما بحران‌ها چهره واقعی این پیوندها را آشکار می‌کنند. جنگ دوازده‌روزه فرصتی بود تا بفهمیم جامعه، فراتر از شکاف‌های سیاسی و نسلی، هنوز از منابع عمیق معنایی برای همبستگی برخوردار است. این تجربه نشان داد که ریشه‌های ایمان و مقاومت، اگرچه گاه خاموش به نظر می‌رسند، اما در لحظه‌های اضطرار شعله‌ور می‌شوند و می‌توانند محور بازسازی وحدت ملی باشند.

نقش رسانه‌ها در این میان تعیین‌کننده بود. آن‌ها میدان رقابتی از روایت‌ها ساختند؛ میان کسانی که می‌خواستند بحران را صرفاً صحنه‌ای از درگیری نظامی نشان دهند و آنان که می‌کوشیدند عمق انسانی و اخلاقی آن را برجسته کنند. نتیجه روشن بود: افکار عمومی به‌سوی روایت‌هایی گرایش یافت که با حس عدالت‌خواهی و استقلال‌طلبی ایرانیان سازگارتر بود، و این خود نشانه‌ای از بازگشت اعتماد اجتماعی به نهادهایی است که در بزنگاه‌ها نقش دفاع از مردم را بر عهده دارند.

در این میان، نسل جوان نیز نقشی غافلگیرکننده ایفا کرد. برخلاف تصور رایج از بی‌تفاوتی آنان، بسیاری از جوانان با خلاقیت رسانه‌ای، کنشگری مجازی و حتی فعالیت‌های میدانی نشان دادند که نسبت‌شان با ارزش‌های جمعی قطع نشده است. این حضور، پرسشی تازه پیش روی جامعه گذاشت: آیا ما نسل‌ها را بر اساس ظاهر و سبک زندگی قضاوت کرده‌ایم و از ظرفیت درونی‌شان برای تداوم فرهنگ مقاومت غافل مانده‌ایم؟

بااین‌حال، هر بیداری اجتماعی در معرض خطر فراموشی و مصادره است. اگر این همبستگی به ساختارهای شفاف و پاسخگو گره نخورد، به‌زودی در هیاهوی روزمرگی فروکش می‌کند. مسئولیت نهادها و رسانه‌ها امروز آن است که این سرمایه اجتماعی را با آموزش مدنی، گفت‌وگوی بین‌نسلی و تقویت نهادهای اعتمادساز به توان پایدار بدل کنند.

جنگ دوازده‌روزه گذشت، اما در ذهن جامعه اثری ماند که نباید به هیجان گذرا تقلیل یابد. شاید اکنون زمان آن باشد که از دل این تجربه، نه فقط روایت مظلومیت، بلکه الگوی بلوغ و بیداری اجتماعی استخراج شود؛ الگویی که بتواند حافظ صلح، عدالت و هویت جمعی ما در جهان پرآشوب امروز باشد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ | 18:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

صلح نمایشی در خارج؛ آشفتگی واقعی در خانه

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و پنجمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علی‌اصغر پازوکی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و پنج

سرمقاله

* صلح نمایشی در خارج؛ آشفتگی واقعی در خانه

* دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در ماه‌های اخیر به‌نوعی جبهه تقابل خود را به همه کشورهای جهان گسترش داده است. از ونزوئلا تا روسیه، ایران، چین و حتی متحدان غربی. در این میان ایران همواره به یکی از بخش‌های ثابت همه سخنرانی‌های ترامپ تبدیل شده و به‌بهانه‌های مختلف به امور داخلی ایران گریزی می‌زند.

این درحالی است که ترامپ در عرصه داخلی با چالش‌های مختلفی مواجه است و گویی سعی دارد با این فرافکنی‌ها به‌نوعی افکار عمومی را از این چالش‌ها به مسائل خارجی منحرف کند. رهبر معظم انقلاب اخیراً در دیدار قهرمانان و مدال‌آوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی به این مسئله اشاره و تأکید کردند: «... شما چه‌کاره‌ی دنیایید؟ چه ربطی به آمریکا دارد که ایران امکانات هسته‌ای و صنعت هسته‌ای دارد یا ندارد؟ این دخالتها، دخالتهای ناباب، ناجور، غلط و زورگویانه است. شنیدم در همه‌ی ایالات آمریکا الان مردم در خیابان‌ها دارند علیه او شعار می‌دهند؛ طبق این گزارش‌ها، هفت میلیون جمعیت در شهرهای مختلف علیه این شخص دارند شعار می‌دهند. اگر شماها خیلی توانایی دارید، بروید اینها را آرام کنید! بروید اینها را ساکت کنید و به خانه‌هایشان برگردانید.»

اعتراضات گسترده مردم آمریکا که از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ شروع شد یکی از بزرگ‌ترین جنبش‌های اعتراضی در تاریخ معاصر این کشور است. میلیون‌ها شهروند، از نیویورک و شیکاگو گرفته تا روستاهای کوچک داکوتای شمالی، در اعتراض به سیاست‌های اقتدارگرایانه ترامپ به خیابان آمدند و شعار «نه به پادشاه» سر دادند. این جنبش نه‌تنها نمادی از مخالفت با تمرکز قدرت در دست سیاستمداری تندرو مثل ترامپ است، بلکه درخواست بازگشت به قانون اساسی و حقوق مدنی است، همان قوانینی که تنها بر روی کاغذ نوشته شده و هیچگاه عملی نشده است.

دلایل شکل‌گیری این اعتراضات متعدد است: تعطیلی گسترده دولت فدرال، سیاست‌های مهاجرتی تهاجمی، محدودیت رسانه‌ها، اعزام نیروهای فدرال به شهرهای تحت کنترل دموکرات‌ها و تلاش برای گسترش اختیارات اجرایی؛ اینها همگی فضایی از نارضایتی و ترس از اقتدارگرایی ایجاد کرده‌اند. معترضان معتقدند که ترامپ در پی تبدیل مقام ریاست‌جمهوری به موقعیتی شبیه پادشاهی است؛ همان چیزی که بیش از ۲۵۰ سال پیش آمریکایی‌ها علیه آن انقلاب کردند.

اما نکته جالب این است که ترامپ به جای توجه به این درخواست‌های داخلی با بدترین الفاظ مخالفان را خطاب کرده و به سیاست تهاجمی در عرصه خارجی برای انحراف افکار عمومی روی آورده است.

این سیاست تهاجمی در مورد ایران به اوج خود رسیده و ترامپ در دخالتی آشکار خواستار اعمال محدودیت‌هایی بر برنامه هسته‌ای و فشار بر تهران برای پذیرفتن صلح تحمیلی است. اما واکنش قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد این زیاده‌خواهی‌ها برای وی این مسئله را مسجل کرد که ایران مانند برخی بازیگران و کشورهای دیگر، ضعیف و بی‌اراده نیست و هیچگاه مذاکره و صلح تحت فشار را قبول نخواهد کرد.

علاوه‌براین دخالت‌های آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف و در مقابل تمسخر مخالفان داخلی و تظاهرکنندگان، صدای رسانه‌های آمریکایی را نیز درآورده و بیشتر رسانه‌های جریان اصلی، سیاست‌های تهاجمی ترامپ در عرصه خارجی را نه درراستای منافع ملی آمریکا بلکه به‌عنوان ماجراجویی‌هایی خطرناک از سوی ترامپ می‌دانند که هزینه‌های زیادی را بر آمریکا در جهان تحمیل کرده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ | 18:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

جنگی میان همه جنگ‌ها

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و ششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علی تیزکار تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و شش

سرمقاله

* جنگی میان همه جنگ‌ها

* جنگ تمام نشده است. همانطور که شروع آن سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد نبود. حالا هم تمام نشده است و ادامه دارد. آن ۱۲ روز جلوه و بُعدی خاص از جنگی بود که از دهه‌ها پیش در میادین مختلف و گوناگون آغاز شده است. برخی میدان‌های آن سروصدا و گلوله و خون دارد -مثل ترور دانشمندان هسته‌ای در دهه ۹۰- و بعضی دیگر از جنس عملیات‌های خاموش و بی‌سروصداست؛ مثل تهاجم فرهنگی و عملیات رسانه‌ای و روانی، جنگ اقتصادی، جنگ علمی، جنگ دیپلماتیک و جنگ سایبری از دیگر ابعاد این نبرد همه‌جانبه و تمام‌عیار است.

هرکدام از این میادین و ابعاد مختلف درگیری، مختصات، عوامل، سربازان، تکنیک‌ها، ویژگی‌ها و ابزار خاص خود را دارد اما یک عامل و عنصر در تمام این نبردها حیاتی و تعیین‌کننده است؛ امید. جبهه‌ای که ناامید باشد، با قاطعیت می‌توان گفت نبرد را پیشاپیش باخته است.

دشمن نیز از سال‌ها پیش درباره این موضوع و عنصر، کار تخریبی فراوانی را شروع کرده است. برنامه‌ای همه‌جانبه و مفصل و البته پیچیده که اقشار مختلف را دربرمی‌گیرد و می‌خواهد هرکدام را به‌نحوی ناامید سازد.

با اندکی دقت می‌توان دریافت که قشر جوان ایرانی، در مرکز اهداف این برنامه راهبردی قرار دارد. چراکه جوانان موتور محرکه و نیروی اصلی هرکدام از میادین نبرد فوق هستند. واقعیت آن است که در این نبرد شناختی و ذهنی، امکانات دشمن به‌هیچ‌عنوان با امکانات ما قابل قیاس نیست. آنان از به‌روزترین و مدرن‌ترین فناوری‌ها و ابزار برای این نبرد برخوردار هستند و بودجه‌هایی که در این مسیر هزینه می‌کنند به‌هیچ‌عنوان با بودجه‌های ایران تناسبی ندارد. کارشان را هم از منظری خوب بلدند! نقاط ضعف را صد برابر بزرگ می‌کنند و نقاط قوت را یا پنهان کرده یا به آن خدشه وارد می‌سازند.

متأسفانه برخی در داخل نیز آگاهانه یا ناآگاهانه در زمین دشمن توپ می‌زنند و با رفتار و گفتار غلط خود، به عملیات ناامیدسازی دشمن دامن می‌زنند و درواقع به جبهه خودی خیانت می‌کنند.

به‌هرحال این کشور از مشکلاتی مزمن و تاریخی رنج می‌برد که میراث حکومت‌های وابسته و فاسد پیشین است. عقب‌ماندگی از قافله علم و پیشرفت جهانی در دو قرن اخیر تنها یک نمونه از این آسیب‌هاست. در کنار آن فشار بی‌امان دشمن در حوزه‌های مختلف که فقط یکی از آنها برای خرد کردن هر کشور و ملّتی کافی است، خود عاملی دیگر است. نفوذی‌ها و غربزده‌ها دو دسته دیگری هستند که به‌طرق مختلف برنامه دشمن را تسهیل و تکمیل می‌کنند. در چنین شرایطی، روی کاغذ و علی‌الظاهر همه چیز به نفع دشمن و برنامه ناامیدسازی آن است.

اما در همین شرایط سخت و خطیر می‌بینیم که جوانان ایرانی در میادین ورزشی به‌کرّات افتخار می‌آفرینند، مدال‌های علمی جهانی را به خانه می‌آورند، در میدان نظامی هم نوآوری و تولیدات کارآمد و شگفتی‌ساز دارند و هم وقت استفاده از آنها حماسه می‌آفرینند و بالاخره در میدان دفاع از وطن، با هر سلیقه و نگاهی، کنار هم در برابر دشمن متجاوز می‌ایستند. و این همان چیزی است که دشمن از درک آن عاجز بوده و علی‌رغم تمام برنامه‌ریزی‌ها و صرف بودجه‌های کلان، نمی‌تواند اهداف خود را محقق سازد.

و بالاخره در پایان باید تأکید کرد امیدداشتن و امیددادن به‌معنای خوش‌خیالی و نادیده انگاشتن مشکلات نیست. اتفاقاً دل بستن به نقاط خیالی و چشم امید به دست اجنبی داشتن یکی از ابعاد برنامه دشمنان ایران عزیز است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ | 18:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

صلح آمریکایی بوی خون می‌دهد

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و هفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علی‌محمد صانعی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و هفت

سرمقاله

* صلح آمریکایی بوی خون می‌دهد

* دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی‌های مختلف در تلاش برای تثبیت این گزاره است که به‌دنبال نجات غرب آسیا و برقراری صلح در این منطقه است. این ادعا، بازی جدید ترامپ برای کسب منافع است و صلح مد نظر وی چیزی جز تحمیل اراده آمریکا بر دیگران نیست، اما پایه و اساس همین ادعا نیز بسیار مضحک است. چرا که اساساً آمریکا خود با ایجاد پایگاه‌های نظامی گسترده باعث‌وبانی تمام مشکلات و چالش‌های موجود در غرب آسیا به‌شمار می‌رود و اکنون ژست ناجی گرفتن از سوی ترامپ لطیفه‌ای سیاسی است.

آمریکا در بیش از دو دهه‌ گذشته، نقشی ویرانگر در نظم سیاسی، امنیتی و اجتماعی منطقه ایفا کرده است. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، سیاست خارجی آمریکا تهاجمی‌تر از قبل شد و با سیاست ادعایی «مبارزه با تروریسم» رویکردی مداخله‌گرایانه و نظامی‌محور را بیش از گذشته در پیش گرفت. این تغییر راهبرد، بهانه‌ای برای حضور گسترده‌ نظامی در منطقه و اجرای سیاست‌هایی شد که نه‌تنها موجب افزایش ثبات نشد، بلکه زمینه‌ساز چرخه‌ای از ناامنی، فروپاشی دولت‌ها و ظهور گروه‌های تروریستی شد.

در این چارچوب، حمله‌ آمریکا به افغانستان در سال۲۰۰۱ و عراق در سال۲۰۰۳ به‌عنوان دو محور اصلی «جنگ پیش‌دستانه» تعریف شد. ادعای وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق و حمایت طالبان از تروریسم، به ابزار آمریکا برای مشروعیت‌بخشی به این مداخلات تبدیل شد؛ بااین‌حال، در هر دو مورد، ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشورها پس از مداخله دچار فروپاشی شدند.

نابودی نهادهای دولتی، حذف نیروهای بومی از ساختار قدرت و گسترش احساس بی‌عدالتی و تحقیر اجتماعی، بستری مناسب برای رشد گروه‌های تروریستی نظیر القاعده و بعدها داعش فراهم کرد. در واقع، سیاست‌های ادعایی آمریکا به‌جای مبارزه با تروریسم به بازتولید و گسترش آن انجامید. حتی مقامات سیاسی این کشور از جمله ترامپ بارها اعتراف کرده‌اند که داعش اساساً محصول نهادهای اطلاعاتی آمریکا بوده است.

از سوی دیگر حمایت همه‌جانبه آمریکا از اسرائیل باعث شد که چرخه بی‌ثباتی و جنایت در غرب آسیا وارد عمیق‌ترین مرحله خود شود. جایی که رژیم صهیونیستی با سلاح‌های آمریکایی طی دو سال ۶۷ هزار فلسطینی را شهید و با به کار بردن ۲۰۰ هزار تن بمب، غزه را ویران کرد، با حملات گسترده شمار زیادی از مردم لبنان را به شهادت رساند، زیرساخت‌های یمن و سوریه را هدف قرار داد و در نهایت حملات تروریستی به ایران را به‌عنوان یکی از پایه‌های اصلی صلح ادعایی در منطقه‌ انجام داد.

این رفتارها و کنشگری‌های آمریکا در بیش از دو دهه اخیر باعث شده که غرب آسیا به‌عنوان بحرانی‌ترین منطقه در عرصه بین‌الملل شناخته شود و علت این مسئله نیز مستقیم به سیاست‌های جنگ‌طلبانه و تندروانه آمریکایی‌ها برمی‌گردد. حال در این شرایط دونالد ترامپ با گرفتن ژست صلح‌طلبی به دنبال نجات منطقه‌ای است که خود آن را تبدیل به نقطه‌ای بحرانی کرده‌اند.

شاید دولت آمریکا بتواند با نمایش‌هایی همچون نشست شرم الشیخ، مدتی رسانه های جهان را سرگرم کند اما واقعیت آن است که تا وقتی دست از مداخله در امور منطقه برنداشته و قلاده رژیم اسرائیل را نکشد، غرب آسیا روی آرامش به خود نخواهد دید و آتش زیر خاکستر دیر یا زود زبانه خواهد کشید.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ | 18:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حزب‌الله؛ بازیگر خردمند

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و هشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علی هاتفی‌فرد تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و هشت

سرمقاله

* حزب‌الله؛ بازیگر خردمند

* حزب‌الله لبنان امروز در یکی از نقاط حساس تاریخ خود به سر می‌برد، وضعیتی که ریشه در متغیرهای کلان غرب آسیا و ماهیت سیاست‌های راهبردی واشنگتن و تل‌آویو دارد.


دولت دونالد ترامپ و متحدان منطقه‌ای‌اش تلاش دارند با فشار سیاسی و نظامی و تبلیغِ عبارت فریبنده «صلح منطقه‌ای»، کانون‌های مقاومت علیه اشغالگری را هدف قرار دهند و پروژه خلع سلاح را پیش ببرند.

در چنین فضایی، رفتار حزب‌الله در ماه‌های گذشته نشان‌دهنده اتخاذ راهبردی هوشمندانه و خردمندانه است که دو چالش اصلی پیش روی این جنبش را مدیریت می‌کند.

چالش نخست، تداوم حملات پراکنده و هدفمند اسرائیل به لبنان است. از زمان اعلام آتش‌بس اسرائیل با لبنان، نقض مکرر آتش‌بس (بیش از ۴ هزار مورد) و عملّیات‌های ترور هدفمند در خاک لبنان ادامه یافته است، رفتاری که بسیاری آن را تلاشی برای وادار ساختن حزب‌الله به واکنش گسترده و فراهم آوردن بهانه برای آغاز جنگی فراگیر می‌دانند.

در پاسخ، حزب‌الله به‌جای اقدام هیجانی یا آغاز جنگ گسترده، از استراتژی خویشتنداری تاکتیکی استفاده کرده است. اظهارات اخیر شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب‌الله نمایانگر همین راهبرد است؛ یعنی آمادگی کامل برای دفاع و مخالفت قاطع با هر تلاشی برای تضعیف مقاومت.

شیخ نعیم قاسم در گفت‌وگو با شبکه المنار تأکید کرد: ما به‌عنوان مقاومت آماده دفاع هستیم اما آماده‌ی به راه انداختن جنگ نیستیم. ما نه تصمیمی برای جنگیدن داریم و نه تصمیمی برای شروع جنگ. اما اگر جنگی به ما تحمیل شود، حتی اگر چیزی جز یک تخته چوب نداشته باشیم، اجازه عبور به اسرائیل را نخواهیم داد.

چالش دوم، فشارهای سیاسی و دیپلماتیک برای خلع سلاح حزب‌الله است که از سوی آمریکا و اسرائیل پیگیری می‌شود. در داخل لبنان، بحران اقتصادی و شکاف‌های سیاسی پیچیده‌ای وجود دارد که هرگونه تحریک داخلی می‌تواند به یک بحران طولانی و فراگیر منجر شود که همه‌ی گروه‌ها بازنده‌ی این بحران خواهند بود.

حزب‌الله اما با تأکید مستمر بر مشروعیت سلاحش به‌عنوان ابزار دفاع ملّی و با تلاش برای جلوگیری از تبدیلِ این مسئله به جنگ داخلی، مسیرِ حفظ انسجام داخلی را پی گرفته است. به عبارت دیگر، رویکرد حزب‌الله نه تقابل با جریان‌های لبنانی، بلکه تلاش برای حفظ ثبات و ممانعت از بهره‌برداری دشمن از اختلافات داخلی است.

این بازی هوشمندانه بر سه ستون قرار دارد: خویشتنداری نسبت به تحریکات اسرائیل، حفظ سلاح مقاومت به‌عنوان تضمین امنیت ملّی و تقویت انسجام سیاسی و اجتماعی در داخل لبنان. ترکیب این سه عنصر، هم توان بازدارندگی را حفظ می‌کند و هم مانع از سقوط کشور در گرداب جنگی می‌شود که هدف اصلی پروژه‌های خارجی است.

درمجموع باید تأکید کرد که حزب‌الله با کنشگری هوشمندانه خود در محیط ملتهب منطقه نشان داده است که توانایی تبدیل تهدیدات خارجی به فرصتی برای نشان دادن مسئولیت‌پذیری ملّی و مدیریت بحران را دارد به‌گونه‌ای که از یک سو از امنیت مرزها دفاع شود و از سوی دیگر از فروپاشی داخلی جلوگیری گردد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ | 18:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روزمرگی در کمین بیداری

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و چهارین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید عباس صیامی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و چهار

سرمقاله

* روزمرگی در کمین بیداری

* جنگ دوازده‌روزه، اگرچه از نظر زمانی کوتاه بود، اما لرزشی عمیق در لایه‌های پنهان هویت جمعی ما ایجاد کرد. در روزهایی که خبرها از آتش و خون پر بود، جامعه ایرانی بار دیگر در آینه‌ای از موقعیت‌های مرزی به تماشای خود نشست؛ جایی که تعلق، ایمان و حس مسئولیت اجتماعی از سطح شعار فراتر رفت و به کنش و واکنش بدل شد.


آنچه در این مدت آشکار شد، صرفاً همدلی لحظه‌ای با قربانیان جنگ نبود، بلکه بازتعریفی از مفهوم وطن‌دوستی، استقلال و دفاع از مظلوم به‌مثابه ارزش‌های زنده و نه تاریخی بود.

در شرایط عادی، پیوندهای اجتماعی ما گاه در روزمرگی و بی‌تفاوتی حل می‌شود، اما بحران‌ها چهره واقعی این پیوندها را آشکار می‌کنند. جنگ دوازده‌روزه فرصتی بود تا بفهمیم جامعه، فراتر از شکاف‌های سیاسی و نسلی، هنوز از منابع عمیق معنایی برای همبستگی برخوردار است. این تجربه نشان داد که ریشه‌های ایمان و مقاومت، اگرچه گاه خاموش به نظر می‌رسند، اما در لحظه‌های اضطرار شعله‌ور می‌شوند و می‌توانند محور بازسازی وحدت ملی باشند.

نقش رسانه‌ها در این میان تعیین‌کننده بود. آن‌ها میدان رقابتی از روایت‌ها ساختند؛ میان کسانی که می‌خواستند بحران را صرفاً صحنه‌ای از درگیری نظامی نشان دهند و آنان که می‌کوشیدند عمق انسانی و اخلاقی آن را برجسته کنند. نتیجه روشن بود: افکار عمومی به‌سوی روایت‌هایی گرایش یافت که با حس عدالت‌خواهی و استقلال‌طلبی ایرانیان سازگارتر بود، و این خود نشانه‌ای از بازگشت اعتماد اجتماعی به نهادهایی است که در بزنگاه‌ها نقش دفاع از مردم را بر عهده دارند.

در این میان، نسل جوان نیز نقشی غافلگیرکننده ایفا کرد. برخلاف تصور رایج از بی‌تفاوتی آنان، بسیاری از جوانان با خلاقیت رسانه‌ای، کنشگری مجازی و حتی فعالیت‌های میدانی نشان دادند که نسبت‌شان با ارزش‌های جمعی قطع نشده است. این حضور، پرسشی تازه پیش روی جامعه گذاشت: آیا ما نسل‌ها را بر اساس ظاهر و سبک زندگی قضاوت کرده‌ایم و از ظرفیت درونی‌شان برای تداوم فرهنگ مقاومت غافل مانده‌ایم؟

بااین‌حال، هر بیداری اجتماعی در معرض خطر فراموشی و مصادره است. اگر این همبستگی به ساختارهای شفاف و پاسخگو گره نخورد، به‌زودی در هیاهوی روزمرگی فروکش می‌کند. مسئولیت نهادها و رسانه‌ها امروز آن است که این سرمایه اجتماعی را با آموزش مدنی، گفت‌وگوی بین‌نسلی و تقویت نهادهای اعتمادساز به توان پایدار بدل کنند.

جنگ دوازده‌روزه گذشت، اما در ذهن جامعه اثری ماند که نباید به هیجان گذرا تقلیل یابد. شاید اکنون زمان آن باشد که از دل این تجربه، نه فقط روایت مظلومیت، بلکه الگوی بلوغ و بیداری اجتماعی استخراج شود؛ الگویی که بتواند حافظ صلح، عدالت و هویت جمعی ما در جهان پرآشوب امروز باشد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴ | 18:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

چرا باند جنایتکار مأیوس است؟

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و سومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید محمدحسین شهریاری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و سه

سرمقاله

* چرا باند جنایتکار مأیوس است؟

* تحولات دو سال اخیر در فلسطین اشغالی نشان‌دهنده نقطه عطفی در معادلات منطقه‌ای و جهانی است.

تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی‌بر «مأیوس بودن صهیونیست‌ها» و تلاش رئیس‌جمهور آمریکا برای بازگرداندن روحیه به آنان در سخنرانی اخیر خود در کنیست، نشانه بحران عمیق سیاسی، نظامی و روانی صهیونیست‌ها است.

اگر نگاهی دقیق به تحولات دو سال اخیر داشته باشیم به‌خوبی این نکته اثبات می‌شود که اسرائیل هرگز قادر نخواهد بود به وضعیت پیش‌از ۷ اکتبر بازگردد.

حملات موشکی دقیق و هدفمند ساخت صنایع دفاعی ایران توانستند مراکز حساس و زیرساخت‌های اسرائیل را تخریب کنند. این موشک‌ها که ساخته و طراحی‌شده توسط جوانان ایرانی هستند، نشان‌دهنده تحول راهبردی در عرصه دفاعی و قدرت بازدارندگی محور مقاومت است و اثر روانی آن برای صهیونیست‌ها بسیار گسترده است.

ازسوی‌دیگر اسرائیل در دو سال جنگ خونین غزه نیز نتوانست حماس را خلع سلاح کند، کنترل کامل امنیتی برقرار نماید و یا ساکنان غزه را از مناطق خود تخلیه کند. مهم‌تر از همه، وعده نخست‌وزیر این رژیم، که اسرای صهیونیست را از طریق نظامی بازخواهد گرداند، محقق نشد.

این ناکامی، محدودیت‌های ساختاری و سیاسی اسرائیل را آشکار کرد. جنگ غزه با ۶۷ هزار شهید ازجمله ۲۰ هزار کودک، بدون آنکه اهداف اصلی اسرائیل را محقق کند، شکست راهبردی و انسانی رژیم را برجسته کرد.

طبق آخرین نظرسنجی مرکز مطالعات امنیتی اسرائیل ۷۰ درصد از صهیونیست‌ها معتقدند که «اسرائیل» در این نبرد پیروز نشده است. علاوه‌براین هراس از تکرار عملیات‌های مشابه در بین ساکنان سرزمین‌های اشغالی همچنان وجود دارد و ۶۳ درصد از آن‌ها معتقدند که احتمال وقوع رویدادهای مشابه ۷ اکتبر در سال‌های آینده وجود دارد.

ناکامی در جنگ، فشارهای داخلی کابینه، کسری بودجه و اعتراضات داخلی نشان می‌دهد اعتماد عمومی به کابینه و توان نظامی این رژیم بسیار تضعیف شده است.

تلاش‌های تبلیغاتی آمریکا، ازجمله سفر رئیس‌جمهور و سخنان روحیه‌بخش، صرفاً اقدامی برای مدیریت روانی و جلوگیری از فروپاشی کامل روحیه داخلی اسرائیل بود و قادر به تغییر واقعی معادلات نیست.

در سطح جهانی نیز اسرائیل به‌شدت منزوی شده است. پروژه‌های تبلیغاتی هاسبارا با بودجه‌های کلان تلاش داشتند تجاوز رژیم را مشروع نشان دهند، اما تصاویر مستقیم کشتار غیرنظامیان، نابودی زیرساخت‌ها و مقاومت فعال فلسطینیان باعث فروپاشی دیپلماسی عمومی رژیم شد. ترامپ تلاش می‌کند اسرائیل را از این انزوا خارج کند، اما فشار افکار عمومی جهانی و ناکامی در تحقق اهداف جنگ، یأس را تشدید کرده است.

مأیوس بودن اسرائیل یک پدیده ساختاری، روانی، نظامی و اقتصادی است که نشان می‌دهد رژیم نمی‌تواند به وضعیت پیش‌از ۷ اکتبر بازگردد.

شکست میدانی، ناکامی در تحقق اهداف جنگ، فروپاشی دستگاه تبلیغاتی بین‌المللی، تفاوت نگرش نسل‌های جوان غربی به ماجرای فلسطین، بحران داخلی و تبعات اقتصادی و امنیتی همگی حاکی از شکست‌های بزرگ اسرائیل پس از ۷ اکتبر است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴ | 18:35 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

به همین خیال باش!

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و دومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سینا سلیمانی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و دو

سرمقاله

* به همین خیال باش!

* دونالد ترامپ، در سفر هفته گذشته خود به منطقه غرب آسیا برای شرکت در اجلاس شرم‌الشیخ، ابتدا راهی سرزمین‌های اشغالی شد و سخنرانی مفصلی را در مجلس رژیم اسرائیل انجام داد.

بخش قابل‌توجهی از این سخنرانی به ایران اختصاص داشت. او با لودگیِ بیش از عادت همیشگی خود سعی کرد چند پیام موازی را صادر کند. پیام‌هایی که در مجموع می‌خواست از او تصویر قلدری سخاوتمند را به نمایش بگذارد که فرصتی دیگر برای تسلیم شدن به ایران داده و ایران باید قدر این فرصت را بداند.

البته که این مدل رفتار و برخورد متکبرانه و لودگی از سوی رئیس‌جمهور فعلی آمریکا، چیز جدید و تعجب‌آوری نیست. او ده‌ها تن از سران کشورهای دنیا را ۴ ساعت در اجلاس شرم‌الشیخ منتظر نگه داشت و دیر به اجلاس رفت و در اجلاس نیز سیرکی تحقیرآمیز بر پا کرد و هر کدام را به شکلی نواخت.

یاوه‌گویی‌های ترامپ در کنست، البته تازگی نداشت. او کم و بیش در تمام سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های اخیر خود گریزی به ایران می‌زند و از این دست سخنان می‌گوید اما این سخنرانی هم از نظر کمیت و هم کیفیت لودگی در سطح جدید قرار داشت و پاسخ ندادن به آن تبعات خاص خود را داشت و می‌توانست دشمن را درباره رجزخوانی‌های خود دچار توهمی خطرناک کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی دیروزشان، به این یاوه‌گویی‌ها واکنش نشان داده و پاسخی محکم و قاطع به آن دادند. این پاسخ از چند منظر قابل تأمل و تحلیل است؛ نخست آن که نشان داد ایشان به عنوان رهبر این کشور و ملت، در خط مقدم دفاع از عزت ایرانی و ایرانی هستند و اجازه نمی‌دهند هر بی‌سر‌ و‌ پایی هر آنچه می‌خواهند درباره ایران بر زبان رانده و پاسخی درخور دریافت نکنند.

نکته مهم دیگر آنکه واکنش قاطع رهبر انقلاب، بار دیگر نشان داد ایشان در برابر هیمنه پوشالی و تهدیدهای استکبار هراسی نداشته و آنجا که ضرورت دارد، موضع‌گیری صریح و شفاف می‌کنند.

این موضع‌گیری نیز از سر انفعال و به شکل تدافعی نیست، بلکه به صورت مستدل و منطقی، شکل تهاجمی نیز به خود گرفته و وضعیت شکننده حریف را به او یادآوری می‌کند.

در اینجا نیز ترامپ خطاب قرار گرفته و به او یادآوری شد، کسی که ۷ میلیون از مخالفانش در خیابانها علیه او تظاهرات کرده‌اند در جایگاهی نیست که برای بقیه قلدری کند و بهتر است به امورات کشور خود بپردازد.

این پاسخ دو نکته مهم دیگر نیز داشت. نخست آنکه با تیزبینی به ماهیت واقعی آن اشاره داشت که هدف از آن نمایش و رجزخوانی‌ها، روحیه دادن به صهیونیست‌های شکست‌خورده و مأیوس بود و دوم آنکه ایران تسلیم زورگویی نمی‌شود و آنچه ترامپ مذاکره و معامله می‌نامند و تهران را به آن دعوت می‌کند، دیکته‌ای آمریکایی است که ایران صرفاً باید امضاکننده آن باشد.

این قلدربازی‌ها شاید برخی را در دنیا مرعوب کند و صحنه‌ای برای نمایش‌هایی همچون شرم‌الشیخ بسازد اما قطعا بر ایران اثر نخواهد گذاشت.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴ | 18:33 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شناسنامه جوان ایرانی

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و یکمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید اسماعیل پاشایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و یک

سرمقاله

* باز هم شلیک به توافق

* جوانان سرمایه هر کشوری محسوب می‌شوند و جوامع مختلف سعی دارند حتی به قیمت جذب مهاجر، جمعیت جوان خود را تا جای ممکن حفظ کنند. در ایران و تاریخ معاصر آن، جوانان ارزش و نقشی مضاعف و تاریخی داشته و دارند. اگرچه اقشار مختلف سنی در مبارزه با رژیم طاغوت و براندازی آن نقش داشتند اما با جرأت و اطمینان می‌توان گفت، بار اصلی این انقلاب مردمی و اجتماعی بر دوش جوانان بود. همان جوانانی که حضرت امام(ره) سال‌ها پیش از آن و در اوایل دوران مبارزه به آنان اشاره کرده و فرموده بودند سربازان من در گهواره‌ها هستند. کودکانی که قد کشیدند و در جوانی، رژیم وابسته و فاسد پهلوی را ریشه‌کن کردند.

پس از پیروزی انقلاب نیز هرگاه کشور با موقعیتی خطیر مواجه شد، باز هم این جوانان بودند که با شوروشوق و شجاعانه وارد میدان شدند و خطر را دفع کردند. جنگ تحمیلی هشت‌ساله و نقش جوانان در آن، نمونه بارز و شاخصی از این حضور درخشان است.

می‌توان گفت تقریباً تمام برنامه و توطئه‌های دشمن نیز برای همین نسل است. دشمن به‌خوبی می‌داند هر ضربه‌ای که خورده و هر شکست کلانی که در تقابل با ایران متحمل شده، جوانان در آن نقش داشته‌اند. دستاوردها و پیشرفت‌های ایرانِ امروز، مرهون این نسل است. نسلی که علی‌رغم تمام موانع طبیعی و غیرطبیعی، وسوسه‌ها و توطئه‌های دشمن و مشکلات و کمبودها و حتی گلایه‌ها، از تلاش و تکاپو دست نکشیده و رخدادهای بزرگی را رقم زده است، از میادین بین‌المللی ورزش قهرمانی گرفته تا میدان علم و دانش و کار و تولید و سازندگی.

اغراق نیست اگر بگوییم موضوع جوان و جوانان ایرانی، یکی از بزرگ‌ترین موضوعاتی است که دشمن درباره آن دچار اشتباه محاسباتی است. رسانه‌های غربی طی دو دهه اخیر مملو از تحلیل‌ها و گزارش‌هایی است که مدعی بودند نسل جوان ایرانی تغییر کرده و دین‌گریز شده و ناامید است و اهل مقاومت نیست و از این قبیل ادعاها. البته‌که بسیاری از آنان خوب می‌دانند که نسبت این ادعاها با واقعیت چیست اما اصرار بر عملیات روانی، خودشان را هم دچار توهم کرد و نتیجه آن شد که گمان کردند در جنگ اخیر، نسل جوان پشت کشور خود را خالی خواهد کرد اما وقتی شیپور جنگ نواخته شد، حتی همان جوانانی که ظاهری متفاوت داشتند نیز زیر پرچم مقدس ایران جمع شدند و در برابر دشمن صف‌آرایی کرده و دشمن را غافلگیر کردند.

روی دیگر این اتحاد و انسجام، جوانانی بودند که در عین گمنامی، طی این سال‌ها دست کشور را از ابزار دفاعی بومی پر کردند تا جوانانی دیگر با رشادت و شجاعت به وقت خطر، دشمن متجاوز را تنبیه کنند و بر جای خود بنشانند. و امتداد این نسل افتخارآمیز جوانانی هستند که با افتخار به پرچم کشور خود در میادین ورزشی ادای احترام نظامی می‌کنند و یا میهن را در محافل علمی جهانی، سربلند می‌سازند.

از همین روست که امروز رهبر انقلاب در دیدار قهرمانان و مدال‌آوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی تأکید کردند: «قدرت ملّت ایران در جوانهایش متجلّی است».


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ | 16:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

به همین خیال باش!

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیست و دومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سینا سلیمانی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست و دو

سرمقاله

* به همین خیال باش!

* دونالد ترامپ، در سفر هفته گذشته خود به منطقه غرب آسیا برای شرکت در اجلاس شرم‌الشیخ، ابتدا راهی سرزمین‌های اشغالی شد و سخنرانی مفصلی را در مجلس رژیم اسرائیل انجام داد.

بخش قابل‌توجهی از این سخنرانی به ایران اختصاص داشت. او با لودگیِ بیش از عادت همیشگی خود سعی کرد چند پیام موازی را صادر کند. پیام‌هایی که در مجموع می‌خواست از او تصویر قلدری سخاوتمند را به نمایش بگذارد که فرصتی دیگر برای تسلیم شدن به ایران داده و ایران باید قدر این فرصت را بداند.

البته که این مدل رفتار و برخورد متکبرانه و لودگی از سوی رئیس‌جمهور فعلی آمریکا، چیز جدید و تعجب‌آوری نیست. او ده‌ها تن از سران کشورهای دنیا را ۴ ساعت در اجلاس شرم‌الشیخ منتظر نگه داشت و دیر به اجلاس رفت و در اجلاس نیز سیرکی تحقیرآمیز بر پا کرد و هر کدام را به شکلی نواخت.

یاوه‌گویی‌های ترامپ در کنست، البته تازگی نداشت. او کم و بیش در تمام سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های اخیر خود گریزی به ایران می‌زند و از این دست سخنان می‌گوید اما این سخنرانی هم از نظر کمیت و هم کیفیت لودگی در سطح جدید قرار داشت و پاسخ ندادن به آن تبعات خاص خود را داشت و می‌توانست دشمن را درباره رجزخوانی‌های خود دچار توهمی خطرناک کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی دیروزشان، به این یاوه‌گویی‌ها واکنش نشان داده و پاسخی محکم و قاطع به آن دادند. این پاسخ از چند منظر قابل تأمل و تحلیل است؛ نخست آن که نشان داد ایشان به عنوان رهبر این کشور و ملت، در خط مقدم دفاع از عزت ایرانی و ایرانی هستند و اجازه نمی‌دهند هر بی‌سر‌ و‌ پایی هر آنچه می‌خواهند درباره ایران بر زبان رانده و پاسخی درخور دریافت نکنند.

نکته مهم دیگر آنکه واکنش قاطع رهبر انقلاب، بار دیگر نشان داد ایشان در برابر هیمنه پوشالی و تهدیدهای استکبار هراسی نداشته و آنجا که ضرورت دارد، موضع‌گیری صریح و شفاف می‌کنند.

این موضع‌گیری نیز از سر انفعال و به شکل تدافعی نیست، بلکه به صورت مستدل و منطقی، شکل تهاجمی نیز به خود گرفته و وضعیت شکننده حریف را به او یادآوری می‌کند.

در اینجا نیز ترامپ خطاب قرار گرفته و به او یادآوری شد، کسی که ۷ میلیون از مخالفانش در خیابانها علیه او تظاهرات کرده‌اند در جایگاهی نیست که برای بقیه قلدری کند و بهتر است به امورات کشور خود بپردازد.

این پاسخ دو نکته مهم دیگر نیز داشت. نخست آنکه با تیزبینی به ماهیت واقعی آن اشاره داشت که هدف از آن نمایش و رجزخوانی‌ها، روحیه دادن به صهیونیست‌های شکست‌خورده و مأیوس بود و دوم آنکه ایران تسلیم زورگویی نمی‌شود و آنچه ترامپ مذاکره و معامله می‌نامند و تهران را به آن دعوت می‌کند، دیکته‌ای آمریکایی است که ایران صرفاً باید امضاکننده آن باشد.

این قلدربازی‌ها شاید برخی را در دنیا مرعوب کند و صحنه‌ای برای نمایش‌هایی همچون شرم‌الشیخ بسازد اما قطعا بر ایران اثر نخواهد گذاشت.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ | 16:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

باز هم شلیک به توافق

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و بیستمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید حمیدرضا میرزایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و بیست

سرمقاله

* باز هم شلیک به توافق

* رژیم صهیونیستی امروز با حمله به نقاط مختلف نوار غزه نشان داد که رویکرد این رژیم همان مشی همیشگی یعنی عدم پایبندی به تعهدات و توافقات است. درحالی‌که توافق شرم‌الشیخ با هدف برقراری آتش‌بس و کاهش تنش‌ها در نوار غزه منعقد شد، واقعیت میدانی چیز دیگری را نشان می‌دهد؛ رژیم صهیونیستی با نقض آتش‌بس بار دیگر ثابت کرد که به هیچ توافق و تعهدی پایبند نیست. این حملات به بهانه حمله حماس به خودروی زرهی صهیونیست‌ها انجام شده در حالی که گردان‌های قسام هرگونه ارتباط با این حمله را منکر شده‌اند. طبق آخرین آمار بیش از ۲۰ حمله هوایی اسرائیل به مناطق شرقی شهر خان‌ یونس در جنوب نوار غزه انجام شده است.


از زمان تأسیس این رژیم تا امروز، هیچ آتش‌بسی از سوی اسرائیل به‌طور واقعی تداوم نیافته است. براساس گزارش‌های مستند، رژیم صهیونیستی تنها در لبنان بیش از ۴۱۵۱ بار توافق آتش‌بس را نقض کرده و در غزه نیز بارها پس از امضای توافق‌های مشابه، حملات جدیدی را علیه غیرنظامیان آغاز کرده است. این آمارها بیانگر یک واقعیت انکارناپذیر است: نقض تعهدات بخشی از دکترین نظامی و سیاسی اسرائیل است.

توافق شرم‌الشیخ نیز در همین مسیر قرار دارد. با وجود تعهدات رسمی برای توقف عملیات، جنگنده‌های اسرائیلی به بمباران مناطق رفح، خان‌یونس و جبالیا ادامه داده‌اند. این اقدامات نه‌تنها نقض آشکار توافق آتش‌بس است، بلکه نشان می‌دهد تل‌آویو هیچ‌گونه اراده‌ای برای تحقق صلح پایدار ندارد. در چنین شرایطی، اعتماد به این رژیم چیزی جز ساده‌انگاری سیاسی نیست.


کارشناسان جهان عرب در ارزیابی خود از این وضعیت تأکید می‌کنند: «آتش‌بس کنونی در غزه «بسیار شکننده» است، چراکه رژیم صهیونیستی اساساً قابل اعتماد نیست. همان‌گونه که این رژیم در لبنان هزاران‌بار آتش‌بس را نقض کرد در غزه نیز همین سناریو تکرار خواهد شد. اسرائیل از هر توافقی برای پوشاندن شکست‌های میدانی خود استفاده می‌کند و بلافاصله پس از بازسازی توان نظامی، حملاتش را از سر می‌گیرد.»

واقعیت آن است که توافق شرم‌الشیخ نه بر پایه‌ی اعتماد، بلکه بر پایه‌ی اجبار و فشارهای بین‌المللی شکل گرفته است. رژیمی که مدارس، بیمارستان‌ها و اردوگاه‌های آوارگان را بمباران می‌کند، نمی‌تواند شریک صلح باشد. تا زمانی که تل‌آویو از پاسخ‌گویی در برابر جنایاتش مصون است و از حمایت کامل واشنگتن برخوردار است، هرگونه آتش‌بس تنها «وقفه‌ای کوتاه در روند کشتار» خواهد بود.

با این رفتارهای تکراری و پیش‌بینی‌شده اسرائیل، آینده توافق شرم‌الشیخ نه‌تنها روشن نیست، بلکه در سایه تجربه‌های تلخ گذشته، تیره و ناپایدار به‌نظر می‌رسد. آتش‌بس شکننده کنونی، فرصتی کوتاه برای مردم رنج‌دیده غزه فراهم کرده است تا از زیر آوار جنگ نفسی تازه کنند، اما تا زمانی که رژیم صهیونیستی پاسخگو و مهار نشود، هیچ صلحی واقعی نخواهد بود.

حماس به‌خوبی نسبت به کارنامه سیاه اسرائیل واقف بود و به همین دلیل پاسخی هوشمندانه به طرح ۲۰بندی صلح داد. حماس با این پاسخ راه را بر هرگونه اتهام مبنی بر عدم تمایل این جنبش به راه حل سیاسی و مذاکره، بست و فرصتی برای عیان شدن مجدد چهره جنگ‌طلبانه اسرائیل فراهم کرده است. اکنون جهانیان به‌خوبی باید این واقعیت را مشاهده کنند که توافق صلح با آمریکا و اسرائیل سرابی بیش نیست.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ | 18:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

عبرت‌هایی برای زمانه پسابرجام

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و نوزدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رضا بوسلیک تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و نوزده

سرمقاله

* عبرت‌هایی برای زمانه پسابرجام

* امروز به‌طور رسمی و براساس توافق هسته‌ای موسوم به برجام، این توافق پس از ۱۰ سال پایان یافت.

توافقی که با انعطاف و نرمش بیش از اندازه ایران، قرار بود سایه تحریم‌ها را از سر ایران رفع و پرونده هسته‌ای ایران را عادی کند اما طرف غربی از همان ابتدای توافق، بنا را بر ناسازگاری و سنگ‌اندازی گذاشت تا در عمل نشان دهد هدف واقعی آنها چیز دیگری است.

حتی دولت اوباما که خود طرف مذاکره برجام بود، پایبندی کاملی به توافق نداشت و ایران هرگز نتوانست از موهبت‌های وعده داده شده، بهره‌مند شود.

با خروج یک‌طرفه آمریکا از برجام، اروپایی‌ها وعده‌های رنگارنگ دادند و ایران همچنان به تعهدات خود پایبند ماند اما به هیچ‌کدام از آن وعده‌ها عمل نکردند و بعد از آنکه تهران طبق متن توافق، شروع به کاهش گام‌به‌گام تعهدات خود کرد، با وقاحت هرچه تمام‌تر انگشت اتهام را به‌سوی ایران دراز کرده و مدعی نقض برجام شدند و اصلاً به روی مبارک خود نیاوردند که این آمریکا بود که از برجام خارج شد و خودِ آنها بودند که به هیچ‌کدام از وعده‌های خود برای جبران خسارت‌های ایران عمل نکردند.

ماجرا کش‌وقوس فراوان یافت و هرچه ایران حسن نیت و نجابت به خرج داد، طرف مقابل گستاخ‌تر و جری‌تر شد و کار را به جایی رساندند که در میانه مذاکرات، دست به حمله نظامی زدند. تجاوزی که اگرچه اسرائیل درظاهر مجری آن بود اما درواقع به‌نیابت از غرب انجام شد و البته در رسیدن به اهداف راهبردی خود کاملاً ناکام ماند.

سپس غرب آشکارا و بدون داشتن مشروعیت حقوقی، مکانیسم ماشه را فعال کرد تا تحریم‌های سازمان ملل را دوباره بازگرداند.

اقدامی که ایران به‌همراه روسیه و چین، به‌عنوان دو عضو دائم شورای امنیت، رسماً آن را رد کرده و ۱۲۰ کشور عضو جنبش عدم تعهد نیز به این تصمیم و رویکرد پیوستند تا نشان دهند دوره کدخدایی آمریکا بر جهان گذشته و فصل جدیدی آغاز شده است.

برجام بیش از منفعت برای ایران عبرت داشت و مهم‌ترین عبرت آن نیز غیرقابل اعتماد بودن غرب است که به قول حضرت آیت‌الله جوادی آملی وقتی به آمریکایی‌ها دست می‌دهید، انگشتانتان را بشمارید!

برجام اثبات کرد دشمن به‌هیچ‌عنوان قصد دست کشیدن از ابزار تحریم‌ را ندارد و چنین مسیری غیرمنطقی و در عمل، بن‌بست است.

مذاکره هیچگاه از جعبه ابزار ایران خارج نشده اما باید دانست چرا از این ابزار استفاده می‌کنیم و از آن چه انتظاری داریم. دشمن به‌خیال خود می‌خواهد قورباغه دیکته را به جای قناری مذاکره قالب کند، غافل از آنکه ایران اهل تسلیم و کرنش نیست.

صف‌آرایی دشمن و اهداف آن شفاف‌تر از پیش شده و علنی می‌گوید به‌دنبال چیست. در چنین شرایطی اتحاد و انسجام اجتماعی، هم‌صدایی جریانات و گروه‌های سیاسی در برابر صف‌آرایی دشمن و یارگیری هوشمندانه در سطح جهانی از جمله اقدامات لازم و ضروری است و هرگونه اقدامی برخلاف این الزامات، ریختن آب به آسیاب دشمن و شلیک به سنگرِ خودی است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ | 17:10 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

غده سرطانی «عادی» نمی‌شود

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و هجدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رضا امینی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و هجده

سرمقاله

* غده سرطانی «عادی» نمی‌شود

* عادی‌سازی فقط بازگشایی سفارت و پرواز مستقیم و چند عکس دست‌دادن و چند امضای دیپلماتیک نیست. عادی‌سازی، شاید آخرین گام فرایند اشغال یک کشور است؛ اشغال وقتی کامل می‌شد که پرونده‌ی جنایت اسرائیل در حافظه‌ی مردم دنیا کم‌رنگ می‌شد و رنج مردم فلسطین به حاشیه ‌می‌رفت. و وقتی رنج فراموش شود، نقشه‌ی اشغال کامل می‌شود. این، معنای واقعی عادی‌سازی است؛ نه یک امضای روی کاغذ، بلکه دستکاری در وجدان عمومی ملت‌های منطقه.

پیش از هفتم اکتبر، منطقه داشت به همین سمت می‌رفت. پیمان ابراهیم با امارات و بحرین آغاز شد و مراکش و سودان هم به این مسیر پیوستند؛ بسته‌ای از همکاری اقتصادی و امنیتی که قرار بود اسرائیل را به «واقعیت روزمره» کشورهای عربی تبدیل کند. قطعه آخر پازل که روابط ریاض-تل‌آویو بود هم در حال جاگذاری بود که اتفاقی افتاد.

طوفان الاقصی این خط را شکست. پروژه‌ی اصلی، یعنی «فراموشی فلسطین»، فروپاشید. فلسطین دوباره به صدر دستور کار ملت‌های جهان برگشت.

از آن‌سو، خیابان‌های جهان غرب به صحنه‌ی یادآوری رنج فلسطین و ظلم اسرائیل بدل شد. از لندن تا سیدنی، صدها تجمع و راهپیماییِ پی‌درپی، از یک اعتراض هیجانی و کم‌عمق به جنبشی آگاهانه و پایدار بدل شد.

در لندن و نیویورک و پاریس، مردم با پرچم و چفیه فلسطین به خیابان آمدند تا نشان دهند افکار عمومی دیگر حاضر نیست رنج مردم غزه را عادی ببیند.

وقتی خیابان‌ها به حرکت درآمد، موجِ به رسمیت شناختن دولت فلسطین پس از طوفان الاقصی هم شتاب گرفت: سال ۲۰۲۴ با اسپانیا، ایرلند و نروژ آغاز شد و در ۲۰۲۵، کشورهای بیشتری هم‌صدا شدند.

اوج این روند جایی بود که لندن، اوتاوا و کانبرا در سپتامبر اعلام کردند دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسند؛ حرکتی صریح برای فشار بر تل‌آویو و خروج خودشان از فشار افکار عمومی.

امروز، بیش از ۱۴۰ کشور فلسطین را به‌عنوان دولت رسمی پذیرفته‌اند. این یعنی عادی‌سازی اسرائیل، حتی در سطح دولت‌های غیرمنطقه هم دیگر یک خیابان یک‌طرفه نیست.

در کنار این‌ها، در نوامبر ۲۰۲۴ دیوان کیفری بین‌المللی برای نتانیاهو و گالانت حکم تعقیب صادر کرد؛ تصمیمی که هزینه‌ی سیاسی عکس‌های دست‌دادنِ بی‌هزینه‌ی گذشته را بالا برد و هر پروژه‌ی صلحِ دروغین را بیش از پیش رسوا کرد.

در خودِ میدان هم آنچه تل‌آویو شرط صلح می‌نامید، یعنی خلع سلاح کامل غزه و حماس، رخ نداد. حتی تحلیلگران نزدیک به رژیم هم نوشتند که هیچ‌کس نمی‌تواند حماس را خلع سلاح کند.

پرونده‌ی غزه در کنار پرونده‌های اخیر جنایات رسمی و آشکار صهیونیست‌ها در لبنان، سوریه، ایران و قطر نشان می‌دهد که اسرائیل دیگر نمی‌تواند در نقش «عنصر عادی» ظاهر شود و هرچه زمان می‌گذرد، این حقیقت برای ملت‌های منطقه روشن‌تر می‌شود که امام فرمودند: این یک غده سرطانی است در یک گوشه ممالک‌‌ ‌‌اسلامی، و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان «قدس».


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ | 17:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

یحییٰ، نام تمام پسران غزه است

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و هفدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رسول نورمحمدزاده تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و هفده

سرمقاله

* یحییٰ، نام تمام پسران غزه است

* در نخستین سالگرد شهادت یحیی سنوار به عنوان معمار عملیات طوفان‌الاقصیٰ باید تأکید کرد که او بیش از یک رهبر مقاومت بود؛ سنوار معمار استراتژیک شکستی است که به‌هیچ‌وجه ترمیم‌پذیر نیست و بنیادهای رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد.

او در شرایطی که همه گمان می‌کردند تنها می‌توان با فناوری پیشرفته و قدرت نظامی بر دشمن غلبه کرد با درک عمیق از ماهیت نبرد و بهره‌گیری از راهبردهای نوین مقاومت، توانست مدل جدیدی از جنگ را معرفی کند؛ جنگی که تنها بر تسلیحات مدرن تکیه ندارد، بلکه با ترکیبی از اراده بی‌وقفه، تاکتیک‌های نامتقارن و پشتوانه مردمی، بنیان‌های قدرت دشمن را به‌طور ریشه‌ای ویران می‌کند. سنوار نشان داد که اراده و عزم ملت، حتی در محاصره و سخت‌ترین شرایط، قادر است قله‌های پیروزی را فتح کند و آنچه به نظر غیرممکن می‌آمد را ممکن سازد.

آنچه سنوار به جای گذاشت میراثی است که فراتر از زمان و مکان عمل می‌کند؛ میراثی که بر وحدت و همگرایی مقاومت تأکید دارد و راه را برای همه نیروهای آزادی‌بخش باز می‌کند. وعده‌های او، از آزادی اسیران گرفته تا برجسته‌کردن آرمان فلسطین در سطح جهان، به شکل ملموسی تحقق یافته‌اند و این خود گواهی بر صلابت و دقت نگاه اوست.

دستاوردهای عملیاتی و سیاسی، ترکیبی از قدرت نرم و سخت را به نمایش گذاشت که قادر است معادلات را به نفع مردم فلسطین تغییر دهد. به همین دلیل، سنوار نه فقط یک فرمانده میدانی، بلکه یک طراح راهبردی است که آینده مقاومت را شکل داده است.

در عرصه بین‌المللی، میراث سنوار به عنوان نماد مقاومت مشروع فلسطین در برابر نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها تثبیت شده است. جهان به چشم خود دید که چگونه روایتی که سال‌ها تلاش شد به فراموشی سپرده شود، دوباره احیا شد و به یک حرکت فراگیر و قدرتمند تبدیل گشت. حمایت‌های مردمی گسترده، موج‌های اعتراضات جهانی و افزایش قابل توجه شناخت حقوق فلسطینیان، نمود بارزی از تحقق چشم‌انداز سنوار است.

سنوار نه به پایان یک راه بلکه به شروع یک مسیر بزرگ بدل شده است؛ مسیری که هرچند سخت و پر پیچ‌وخم است، اما با همت و همبستگی می‌تواند سرنوشت را دگرگون سازد. میراث او یک سرمایه معنوی و راهبردی است که تا همیشه چراغ راه آزادی‌خواهان خواهد بود و نشان می‌دهد که اگر اراده ملت و استراتژیست‌هایی همچون سنوار در کنار هم قرار گیرد شکست دشمن نه فقط ممکن، بلکه حتمی است.

شهادت سنوار و دیگر رهبران حماس نه تنها باعث ایجاد وقفه در مسیر مبارزه نشده بلکه همانند دمیدن روح تازه‌ای در کالبد مقاومت است. پیروزی حماس در تبادل اسرا نشان داد که مقاومت با وجود دو سال حملات همه جانبه تعیین‌کننده آینده این نبرد است و این همان دستاورد بزرگ عملیات طوفان‌الاقصیٰ و معمار بزرگش یحیی سنوار است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ | 17:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ارتجاع شرم‌الشیخ

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و شانزدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید داود دیده‌بان تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و شانزده

سرمقاله

* ارتجاع شرم‌الشیخ

* توقف آتش در طرح ۲۰بندی ترامپ هرچند مورد موافقت حماس قرار گرفت تا فشار بی‌امان و وحشیانه دشمن صهیونی موقتاً از روی مردم برداشته شود اما دقت در بیانیه رسمی که از سوی حماس در پاسخ به طرح ترامپ منتشر شده نشان می‌دهد این طرح در روی زمین و در ادامه با گره‌هایی مواجه خواهد شد که هنوز و تا این لحظه هیچ پاسخ روشنی از طرفین نسبت به آن داده نشده است. حماس مشخصاً در بیانیه خود از کنار موضوع خلع سلاح مقاومت گذشته و هیچ اشاره‌ای به آن نکرده است. موضوعی که از یکی از خواست‌های اصلی رژیم است.


نکته دیگر آنکه حماس برخلاف طرح ترامپ برای اداره فردای غزه قائل به یک اجماع ملی بین فلسطینی‌های کرانه باختری و غزه است تا از دل این اجماع ملی یک ساختار فلسطینی بیرون آید. حماس عنوان کرده این جنبش هم بخشی از این اجماع خواهد بود. در مقابل در طرح ترامپ عنوان شده تشکیلات فلسطینی اداره غزه باید تحت نظر یک هیئت صلح بین‌المللی فعالیت کند که شخصیت‌هایی مانند تونی بلر و دونالد ترامپ در آن عضویت دارند و سیاست‌های آن را تعیین می‌کنند. این در حالی است که رژیم اعلام کرده نه‌تنها حماس بلکه هیچ ساختار فلسطینی را در همسایگی خود به رسمیت نخواهد شناخت.

حماس فعلا هوشیارانه در برابر این موضوعات سکوت پیشه کرده است. در آن سو، نظام رسانه‌ای غرب و آمریکا مشغول رپورتاژ سنگین برای ترامپ و موفقیت او برای ایجاد صلح پایدار است. در این میان اما تحلیلگران اعتقاد دارند کباده‌هایی نظیر صلح پایدار بزرگ‌تر از قواره چیزی است که امریکایی‌ها مشغول پیگیری آن هستند. آنچه امروز کاخ سفید مدعی آن است، پیش از این سه دهه قبل در اواسط دهه ۹۰ میلادی و آن مرتبه هم توسط کاخ سفید تجربه شده بود. تاریخ از یاد نبرده است که آمریکایی‌ها در آن مقطع هم با طرح کنفرانس مادرید در پی به تعبیر خودشان صلح همیشگی و پایدار در منطقه بودند.

کنفرانسی که حتی امثال حافظ اسد هم در آن شرکت داشتند و هرچند با سایر کشورها به جایی نرسیده اما در مورد گروه‌های مبارز فلسطینی به طرح‌های سازش اسلو ۱ و ۲ ختم شد. جنین مورد ادعای امریکایی‌‌ها اما در عمل مرده به دنیا آمده. انتفاضه ابتدای قرن از دل این سازش‌ها زاده شد. در ادامه هم عرفات در مقام یک مبارز فلسطینی که بعد از سال‌ها مبارزه از در سازش با صهیونیسم در آمده بود، رؤیای کشور فلسطین را بربادرفته دید و ترور شد. آنچه امریکایی‌ها امروز در قالب مصادیقی مانند کنفرانس شرم‌الشیخ در حال پیگیری آنند همان طرح منسوخ مادرید است.

ایستگاه شرم‌الشیخِ ۲۰۲۵ چیزی بیش از ایستگاه مادرید دهه ۹۰ میلادی نیست. تنها تفاوت در این است که رژیمِ صهیونیِ امروز بی‌اعتبارتر و بی‌آبروتر و نسل‌کُش‌تر از آن روز ظاهر شده است. در این میان البته مقاومت فلسطین با کوله‌باری از تجربیات تاریخی گذشته و آگاه از بدعهدی دشمن صهیونی سعی دارد تاحدامکان از این فضا استفاده و آلام مردم غزه را کاهش دهد.

جمهوری اسلامی ایران در همه این سال‌ها نشان داده حامی هر تصمیمی است که گروه‌های مقاومت فلسطینی بگیرند و راه‌حل اساسی و نهایی مسئله فلسطین را برگزاری یک رفراندوم بین فلسطینیان با هر دین و مذهبی برای انتخاب سرنوشت و حکومت خود میداند. همه اینها اما منافی اقدام مرتجعانه سران عرب و تعدادی از کشورهای اسلامی نیست که گرد لفاظی‌های ترامپ جمع شده و مرتجعانه برای یک نسخه ارتجاعی کف می‌زنند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴ | 18:26 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |