نکات رهبر انقلاب درباره انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳
اطلاعنگاشت | برای تکمیل حماسه
حضرت آیتالله خامنهای: «اگر انشاءالله انتخابات پیشرو با خوبی و شکوه و عظمت برگزار بشود، یک دستاورد بزرگ برای ملت ایران است. بعد از این حادثهی تلخ [فقدان رئیسجمهور عزیز] مردم جمع بشوند، با آرای بالا مسئول بعدی را انتخاب بکنند، این در دنیا انعکاسش انعکاس فوقالعادهای است. این حماسه انتخابات، مکمل حماسه بدرقه شهیدان است.» ۱۴۰۳/۰۳/۱۴
به همین مناسبت در این اطلاعنگاشت، بیانات امروز رهبر انقلاب درباره انتخابات مرور شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، انتخابات ریاست جمهوری 1403
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار رئیس جمهور سوریه با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز (پنجشنبه) در دیدار آقای «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه و هیأت همراه، مقاومت را هویت ممتاز سوریه دانستند و گفتند: جایگاه ویژه سوریه در منطقه نیز به دلیل همین هویت ممتاز است و این ویژگی مهم باید محفوظ بماند.
رهبر انقلاب اسلامی با تشکر از حضور آقای «بشار اسد» در تهران بهمنظور ابراز تسلیت به ملت ایران، به نقش بارز آقای رئیسی در تقویت روابط ایران و سوریه اشاره کردند و افزودند: آقای امیرعبداللهیان نیز در این زمینه یک توجه ویژه داشت.
حضرت آیتالله خامنهای، تقویت ارتباطات ایران و سوریه را از لحاظ اینکه دو کشور از ارکان محور مقاومت هستند، مهم ارزیابی کردند و گفتند: هویت ممتاز سوریه که همان مقاومت است از دوران مرحوم حافظ اسد و با پایهگذاری «جبهه مقاومت و ایستادگی» شکل گرفت و این هویت همواره به وحدت ملی سوریه نیز کمک کرده است.
ایشان با تأکید برلزوم محفوظ ماندن این هویت خاطر نشان کردند: غربیها و دنبالههای آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوههای دیگر و از جمله وعدههایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند.
رهبر انقلاب اسلامی با تجلیل از ایستادگی محکم آقای «بشار اسد» تأکید کردند: همه باید امتیاز ویژه دولت سوریه یعنی مقاومت را در مقابل چشم خود مشاهده کنند.
حضرت آیتالله خامنهای به فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و اروپا به ایران و سوریه اشاره کردند و گفتند: باید با افزایش همکاریها و منظم کردن آن، از این شرایط عبور کنیم.
ایشان با اشاره به آماده به کار بودن آقای رئیسی فقید و عزیز برای افزایش همکاریهای ایران و سوریه در زمینههای مختلف، خاطرنشان کردند: اکنون نیز آقای مخبر با دارا بودن اختیارات رئیس جمهور، همان رویکرد را ادامه میدهد و امیدواریم همه امور به بهترین وجه به پیش برود.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با انتقاد از مواضع و بیعملی برخی کشورهای منطقه در قبال موضوع غزه، به نشست اخیر سران عرب در منامه اشاره کردند و افزودند: در این نشست کوتاهیهای زیادی در قبال فلسطین و غزه شد اما برخی کشورها نیز خوب عمل کردند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه نگاه جمهوری اسلامی به آینده، مثبت و روشن است، گفتند: امیدواریم همه ما بتوانیم به وظیفه خود عمل کنیم و به این آینده روشن برسیم.
در این دیدار آقای «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه با ابراز تسلیت به رهبر انقلاب و دولت و ملت ایران، خطاب به حضرت آیتالله خامنهای گفت: روابط ایران و سوریه یک روابط راهبردی است که تحت هدایتهای جنابعالی به پیش میرود و در رأس اجرای این هدایتها، آقای رئیسی و آقای امیرعبداللهیان بودند.
رئیس جمهور سوریه با اشاره به شخصیت متواضع، حکیم و اخلاقمدار آقای رئیسی، وی را مصداق بارز مواضع و شعارهای انقلاب اسلامی خواند و افزود: آقای رئیسی در سه سال گذشته تأثیر مهمی در نقشآفرینی جمهوری اسلامی در قضایای منطقه و موضوع فلسطین و همچنین تعمیق روابط ایران و سوریه داشت.
آقای «بشار اسد» همچنین با اشاره به موضوع مقاومت در منطقه گفت: بعد از گذشت بیش از ۵۰ سال، خط مقاومت در منطقه پیشرفت کرده و اکنون به یک رویکرد اعتقادی و سیاسی تبدیل شده است.
رئیس جمهور سوریه با تأکید بر اینکه موضع ما همواره این بوده که هرگونه عقبنشینی در مقابل غرب موجب پیشروی آنها خواهد شد، تأکید کرد: من چند سال پیش اعلام کردم که هزینه مقاومت کمتر از هزینه سازش است و این موضوع اکنون برای مردم سوریه بسیار واضح و روشن است و قضایای اخیر غزه و پیروزیهای مقاومت نیز این موضوع را برای مردم منطقه اثبات کرد و نشان داد که مقاومت یک اصل است.
آقای «بشار اسد» از رهبر انقلاب به دلیل نقش بارز و مهم در حمایت از مقاومت در منطقه و همچنین به دلیل حمایت از سوریه در همه زمینهها، تشکر و قدردانی کرد.
بعد از سخنان آقای «بشار اسد»، رهبر انقلاب اسلامی گفتند: سخنان شما نکات مهمی داشت اما یک نکته برای من مهمتر بود و آن موضوعی است که تأکید کردید و گفتید «ما هرچه عقب بنشینیم طرف مقابل جلو میآید»، در این موضوع هیچ تردیدی وجود ندارد و این، شعار و اعتقاد ما در طول بیش از ۴۰ سال گذشته بوده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نامه حضرت آیتالله خامنهای به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای ایالات متحده آمریکا
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، در نامهای خطاب به دانشجویان باوجدان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای آمریکا، ضمن ابراز همدلی و همبستگی با اعتراضات ضدصهیونیستی این دانشجویان، آنان را بخشی از جبهه مقاومت دانستند و بر تغییر وضعیت و سرنوشت منطقه حساس غرب آسیا تأکید کردند.
متن نامه حضرت آیتالله خامنهای به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
این نامه را به جوانانی مینویسم که وجدان بیدارشان آنها را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزّه برانگیخته است.
جوانان عزیز دانشجو در ایالات متّحدهی آمریکا! این، پیام همدلی و همبستگی ما با شما است. شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستادهاید.
شما اکنون بخشی از جبههی مقاومت را تشکیل دادهاید، و در زیر فشارِ بیرحمانهی دولتتان ــ که آشکارا از رژیم غاصب و بیرحم صهیونیست دفاع میکند ــ مبارزهای شرافتمندانه را آغاز کردهاید.
جبههی بزرگ مقاومت در نقطهای دور، با همین ادراک و احساسات امروز شما، سالها است مبارزه میکند. هدف این مبارزه، توقّفِ ظلمِ آشکاری است که یک شبکهی تروریست و بیرحم به نام «صهیونیستها»، از سالها پیش بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، آنها را زیر سختترین فشارها و شکنجهها گذاشته است. نسلکشیِ امروز رژیم آپارتاید صهیونیست، ادامهی رفتار بشدّت ظالمانه در دهها سال گذشته است.
فلسطین یک سرزمین مستقل است با ملّتی متشکّل از مسلمان و مسیحی و یهودی، و با سابقهی تاریخی طولانی. سرمایهداران شبکهی صهیونیستی پس از جنگ جهانی، با کمک دولت انگلیس، چند هزار تروریست را بتدریج وارد این سرزمین کردند؛ به شهرها و روستاهای آن هجوم بردند؛ دهها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند؛ خانهها و بازارها و مزرعهها را از دست آنان بیرون کشیدند، و در سرزمین غصبشدهی فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند.
بزرگترین حامی این رژیم غاصب، پس از نخستین کمکهای انگلیسی، دولت ایالات متّحدهی آمریکا است که پشتیبانیهای سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بیاحتیاطی غیر قابل بخشش، راه برای تولید سلاح هستهای را به روی او گشوده و به او در این راه کمک کرده است.
رژیم صهیونیست از روز اوّل، سیاست «مشت آهنین» را در برابر مردم بیدفاع فلسطین به کار گرفت و بیاعتنا به همهی ارزشهای وجدانی و انسانی و دینی، روزبهروز بر بیرحمی و ترور و سرکوبگری افزود.
دولت آمریکا و شرکایش، حتّی از یک اخم در برابر این تروریسم دولتی و ظلم مستمر، دریغ کردند. امروز هم برخی اظهارات دولت ایالات متّحده در قبال جنایت هولناک غزّه بیش از آنچه واقعی باشد، ریاکارانه است.
«جبههی مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأسآلود سر برآورد و تشکیل دولت «جمهوری اسلامی» در ایران، آن را گسترش و توانایی داد.
سردمداران صهیونیسم بینالمللی که بیشترین بنگاههای رسانهای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوهی آنها است، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟
سردمداران سلطهی قهرآمیز جهانی، حتّی به مفاهیم بشری هم رحم نمیکنند. رژیم تروریست و بیرحم اسرائیل را دفاعکننده از خود وانمود میکنند، و مقاومت فلسطین را که از آزادی و امنیّت و حقّ تعیین سرنوشت خود دفاع میکند، «تروریست» مینامند!
من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقهی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبههی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد. تاریخ هم در حال ورق خوردن است.
بجز شما دانشجویانِ دهها دانشگاه در ایالات متّحده، در کشورهای دیگر هم دانشگاهها و مردم به پا خاستهاند. همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از شما دانشجویان حادثهی مهم و اثرگذاری است. این میتواند در قبال شدّت عمل پلیسیِ دولت و فشارهایی که بر شما وارد میکنند، تا اندازهای آرامشبخش باشد. من نیز با شما جوانان احساس همدردی میکنم و ایستادگی شما را ارج مینهم.
درس قرآن به ما مسلمانان و به همهی مردم جهان، ایستادگی در راه حق است: فَاستَقِم کَما اُمِرت؛(۱) و درس قرآن دربارهی ارتباطات بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون.(۲) جبههی مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظائر آن به پیش میرود و به پیروزی خواهد رسید؛ باذن الله.
توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۳/۵
(۱ سورهی هود، بخشی از آیهی ۱۱۲؛ «پس همانگونه که دستور یافتهای ایستادگی کن ...»
(۲ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۷۹
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
اطلاعنگاشت | ۱۲ توصیه به نمایندگان دوره دوازدهم
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز به کار دوازدهمین دورهی مجلس شورای اسلامی، پیامی صادر کردند.
رسانه KHAMENEI.IR در این اطلاعنگاشت ۱۲ توصیه رهبر انقلاب به نمایندگان دوره دوازدهم مجلس را مرور میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیام به مناسبت آغاز به کار دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز به کار مجلس دوازدهم، شکلگیری یک مجلس تراز را در گرو تعامل منضبط و همدلانه با قوای دیگر و رفتار جمعی صحیح و صبورانه در داخل قوه مقننه دانستند و تاکید کردند: مجلس باید همواره آرامشبخش و امیدآفرین و برانگیزاننده همتها و دعوتکننده به همدلی و برادری در محیط عمومی کشور باشد.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین جذب دلهای مردم و سپاس بیدریغ آنها به واسطه خدمت به مردم و عمل صالح را مشمول پاداش الهی دانستند و خاطر نشان کردند: تشییع چند میلیونی رئیس جمهور فقید و همراهان عزیزش نمونهای از این پاداش الهی است.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی که صبح امروز توسط حجتالاسلام والمسلمین محمّدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری در آیین افتتاحیه دوره جدید مجلس شورای اسلامی قرائت شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد المصطفی و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
اکنون که دوازدهمین دورهی مجلس شورای اسلامی مانند همیشه در موعد مقرّر و بیتأخیر آغاز میشود، جبههی خشوع به درگاه خداوند عزیز و حکیم میسایم و استمرار و استحکام مردمسالاری دینی را که هدیهی بزرگ الهی به ملّت ایران است، سپاس میگویم.
هر مجلس جدید میتواند درخششی تازه در افق روشن کشور پدید آورد و بر امید و انگیزهی ملّت بیفزاید. ترکیب نمایندگان تازهنفَس با منتخبان کارآزموده و مجرّب، این پیام را میرساند که خانهی ملّت، با بهرهگیری از اختیاراتش در قانون اساسی و با التزام به مسئولیّت سنگینش در جمع ارکان کشور، خواهد توانست روزآمدی و نوآوری را با پختگی و سنجیدگی همراه کند و قانونگذاری و نظارت را از تلاطم و آشفتگی و نیز از رکود و سکون دور نگه دارد.
بیشک، تعامل منضبط و همدلانه با قوای دیگر و نیز رفتارِ جمعیِ صحیح و صبورانه در داخل قوّهی مقنّنه، به تحقّق همهی ویژگیهای یک مجلسِ تراز کمک خواهد کرد و یاد نیک نمایندگان را ماندگار خواهد ساخت.
نکتهای که همواره بر آن تأکید میکنم آن است که مجلس باید آرامشبخش و امیدآفرین و برانگیزانندهی همّتها و دعوتکننده به همدلی و برادری در محیط عمومی کشور باشد. در خود مجلس نیز مسابقات بیفایدهی رسانهای و مجادلات مضرّ سیاسی، وقت و عمر کوتاه دوران مسئولیّت را به خود مصروف نسازد؛ وگرنه ظرفیّت ارزشمند حضور نمایندگان در این جایگاه والا ضایع خواهد شد و این خسارت بزرگی است.
نکتهی دیگر دربارهی سوگند نمایندگی است. این سوگند، نمایشی و تشریفاتی نیست؛ سوگندی حقیقی و مسئولیّتزا است که در دنیا و آخرت گریبانگیر خواهد بود. نمایندگان محترم، ناگزیر باید در همهی مدّت نمایندگی، بندبندِ این سوگند شرعی را در پیش چشم داشته باشند و پایبندی به آن را معیار قضاوت دربارهی عملکرد خویش بدانند.
نکتهی بعدی مربوط به التزامات اخلاقی است. سبک زندگی اسلامی که بخش مهمّی از آن را فضایل اخلاقی تشکیل میدهد، در عرصهی چالشهای سیاسی و رقابتهای مشروع، اهمّیّت بیشتر مییابد. در اینجا است که کیمیای تقوا و گذشت و انصاف و صداقت و مسئولیّتپذیری و کار بیمنّت، قیمت اصلی خود را آشکار میسازد. شهیدان پرواز اردیبهشت(۱) ــ که اکنون سراسر کشور داغدار آنها است ــ یکی از خصوصیّاتشان رعایت فضیلتهای اخلاقی بود. مراقبت از خویش در این زمینه را باید جدّی گرفت.
نکتهی آخر یادآوریِ این حقیقت است که هر یک از نمایندگان مجلس، نمایندهی همهی ملّت ایران است؛ این بدان معنی است که کار اصلی نماینده تأمین منافع ملّی است. پیگیری مسائل حوزهی انتخابیّه باید در چارچوب نگاه کلان به مسائل کشور انجام گیرد و از تصویب طرحهای آبادانی به صورت افراطی و بیرون از حدّ طاقت بودجهی عمرانی پرهیز شود.
برادران و خواهران گرامی! کار با نیّت خدمت به مردم، عمل صالح و حسنهی مأجور الهی است و خدای شاکر علیم، در دنیا و آخرت به آن پاداش خواهد داد. جذب دلهای مردم و سپاس بیدریغ آنان یکی از پاداشهای الهی در دنیا است و تشییع چندینمیلیونی رئیسجمهور فقید و همراهان عزیزش نمونهای از این پاداش الهی است. مردم وفادار و هوشیار در شهرهای مختلف، با گلباران و اشکباران این پیکرهای پاک، یاد شهیدان دههی ۶۰ را برای نسل جدید کشور زنده کردند و در عمل، به هزاران دروغ و تهمت و شایعه پاسخ دادند. رحمت و درود خدا بر آنان!
در پایان لازم میدانم از نمایندگان محترم دورهی یازدهم، بویژه رئیس(۲) پُرتلاش و هیئترئیسهی فعّال آن، تشکّر کنم.
والسّلامعلیکمورحمةالله
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۳/۶
۱) اشاره به حادثهی سقوط بالگرد حامل حجّتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیسجمهور) و همراهان وی که در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۳۰ در نزدیکی ورزقان استان آذربایجان شرقی رخ داد و منجر به شهادت آنها شد.
۲) آقای محمّدباقر قالیباف
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیامی با جوهر خون
اسب، آرام بود و زیبا؛ با خالی سفید بر پیشانی. زنان پارچههای سیاه را آوردند و با دقت و ظرافت آن را سیاهپوش کردند، از انتهای یال تا دم. شالی سبز و سرخ هم گردن حیوان را پوشاند. جوانها از سیاه چادر دو برنو آوردند و تفنگها را از دو سوی پهلوی اسب آویختند. یکی عکسی آورد و روی پارچه سیاه، کنار برنو آویخت. ساده و سیاه و سفید؛ نقاشی صورت آن بزرگی که از دست رفته بود.
مردان در چند ردیف به صف ایستاده بودند، همه سیاه پوش. پشت به کوه و رو به آفتاب. بیشترشان روی پیراهن سیاه، چوقا هم به تن داشتند، با کلاه سیاه. چند نفری روی چوقا قطار فشنگ بسته بودند و تفنگ سرشانهشان آویزان بود. صورتها آفتاب سوخته بود و چشمها قرمز. افسار اسب را دست یکی از مو سفیدهای ایل دادند. مردِ لاغر و کشیده، آرام آرام گام برمیداشت و اسب به دنبالش روان بود. گاگریوخوانی شروع شد. مردان به سینه میزدند و اشک به آرامی بر صورت آفتاب سوختهشان میغلتید. زنان اما شیون میکردند و بیبی گل از همه بیتاب تر بود. با ظرف آتش و اسفند در دست. یادش آمد که در اولین سفر سیدابراهیم به چهارمحال و بختیاری، وقتی شنیده بود رئیس جمهور به کوهرنگ آمده و ممکن است از کنار روستای آنها هم عبور کند، نامهای نوشته بود و خود را رسانده بود لب جاده خاکی. با خودش گفته بود نامه را به دست یکی از همراهان هم برسانم خوب است دیگر، اما رئیس جمهور شخصاً نامهاش را گرفت و پیگیری کرد.
بیبی گل در نامهاش از مشکلات شخصی خود نوشته و درخواست کمک کرده بود اما نامه پربرکتش مشکلات روستای دورافتاده لبد بازفت را هم حل کرد؛ جاده و مدرسه روستا. بخاطر همین بود که وقتی خبر شهادت رئیس جمهور و همراهانش به بیبی گل سلیمانی رسید، اول از همه خود را به مدرسه روستا رساند و با دختران دانش آموز این غم را به سوگ نشستند تا مراسم کتل بندان و عزاداری سنتی ایل بختیاری را که مخصوص از دست دادن بزرگان است اجرا کنند.
این یکی از هزاران مراسم عزاداری کوچک و خودجوشی است که در کنار مراسمها و تجمعهای گسترده مردمـی در گـوشه و کنار کشور در غم از دست دادن «رئیسی عزیز» بـــرگزار شـد. وقتی خبرنگار فلان شبکه اروپایی، سیل جمعیت تشییع کنندگان در پایتخت را سانسور میکند و میرود به کوچهای فرعی تا داستان ببافد که مردم زیادی هم برای بدرقه شهید جمهور نیامده بودند، چه انتظاری میتوان و باید داشت که انبوه عزاداری های کوچک اما باشکوهی مانند آنچه در روستای دورافتادهای بر بلندای کوههای زاگرس برگزار شد را ببینند و به جهان مخابره کنند؟!
البته ملت مظلوم ایران به این ندیدنها عادت دارند. آنهایی که چشم خود را به روی واقعیتها میبندند، دچار اشتباه محاسباتی میشوند و آنکه محاسباتش اشتباه باشد، غافلگیر خواهد شد و با سیلی واقعیت از خواب و خیال بیرون خواهد آمد؛ «خب البتّه دشمن طمعورزیهایی دارد، حرفهای بیربط و یأسآلودی هم میزند، قبلاً هم میزدند، حالا هم میزنند. آن اوایل انقلاب صدّامحسین وقتی که حمله کرد به ایران، یک مصاحبهای کرد در نزدیک مرزهای ما، طرف نزدیک ایلام و آنجا یک مصاحبهای کرد، گفت مصاحبهی بعدی هفتهی آینده در تهران! این جوری گفت. وعده داد به خودش و به مستمعینش که هفتهی بعد بیایند تهران، تهران را فتح کنند و مصاحبهی بعدی را بکنند. دیدید به چه سرنوشتی دچار شد در جنگ و در بعد از جنگ.» ۱۴۰۳/۰۱/۲۳ صدام وقتی وعده مصاحبه در تهران را میداد، خیلی چیزها را ندیده بود یا نخواسته بود ببیند و لاجرم در محاسباتش جایی نداشت از جمله مردان ایل و تفنگهای برنوشان را.
مواجهه اغلب تحلیلگران و رسانههای غربی با ماجرای از دست دادن رئیس جمهور شهید و همراهانش و حال و هوای مردم ایران در این روزها نیز تقریباً چیزی از همین جنس است. علاقه چندانی به دیدن واقعیت ندارند و هیچ علاقهای به انعکاس آن. شاید چارهای هم جز این ندارند. سه سال و بلکه بیشتر از عدم محبوبیت رئیسی گفته بودند، حالا با چهرویی این سیل جمعیت را در تبریز، قم، تهران، بیرجند و مشهد نشان بدهند و به مخاطب خود چه بگویند؟!
این شعور و حضورِ جمعی به وسعت ایرانِ پهناور، واجد پیامهای مهم و متعددی است که عبور ساده از آنها تنها برای دشمنان این آب و خاک تبعات ندارد. ما نیز اگر درست و کامل نبینیم دچار خطا در تحلیل و به دنبالش عمل خواهیم شد. درباره خیلی چیزها؛ اتحاد و انسجام ملی، دلبستگی مردم به اسلام و انقلاب و...
از همین روست که رهبر انقلاب در منزل شهید رئیسی به اظهار لطف، محبت و ارادت مردم پس از وقوع حادثه در شهرهای مختلف، اشاره کرده و میفرمایند: «این اجتماعات که با دعا و روضه برای سلامتی رئیسجمهور همراه بود، نشان دهندهی دلبستگی مردم به انقلاب و شعارهای انقلاب اسلامی است.» ۱۴۰۳/۰۳/۰۲
رهبر انقلاب در پیام تسلیت خود به مناسبت این واقعه جانکاه و توصیفات بعدی درباره این شهید، صفات متعددی را برای ایشان ذکر کردند که نکاتی مانند مردمی بودن و خستگی ناپذیری در خدمت به مردم از جمله این صفات برجسته است. ویژگی مهم دیگری که رهبر انقلاب بر آن تاکید کردند، پایبندی عمیق و عملی رئیس جمهور فقید بر ارزشهای انقلاب بود؛ «آقای رئیسی از همان ابتدا که وارد تبلیغات انتخابات شد، بر روی شعارهای انقلاب و سخنان امام تکیه کرد و همه دنیا ایشان را به عنوان رئیس جمهور انقلاب میشناختند.» ۱۴۰۳/۰۳/۰۲
دو قاب مشهور از ایشان در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک از یادها نمیرود. یک بار عکس حاج قاسم را بالا برد و سالی دیگر که قرآن در اروپا مورد اهانت قرار گرفته بود، قرآن را در دست گرفت و از حرمت کتاب خدا در برابر مدعیان آزادی بیان، در جایی که توجه همه جهانیان را به خود جلب کرده بود، دفاع کرد. شهید رئیسی بعدها در مصاحبهای گفت یکی از دلایل بالا بردن عکس حاج قاسم در آن نشست بینالمللی، رساندن پیام اقتدار و مظلومیت او به چشم و گوش جهانیان بوده است. حالا شهادت خود او و تکریم و تعظیم گسترده مردم، پیامی دیگر از جمهوری اسلامی ایران به دنیاست.
رهبر انقلاب در منزل شهید رئیسی از خدمات ارزنده او پس از حیاتش گفتند. بدون شک یکی از این خدمات ارزنده، زدن مهر بطلان بر ادعاهای پر سر و صدا و مکرر دشمنان ایران، مبنی بر جدایی مردم از جمهوری اسلامی است. مهری ماندگار و گرانبها که جوهر آن، خون «رئیسی عزیز» بود؛ «این حادثه، در مقابل دیدگان جهانیان و در عمل ثابت کرد که ملت ایران به رئیس جمهور و کسانی که مظهر شعارهای انقلاب بودند چه دلبستگی و وفاداری دارند.» ۱۴۰۳/۰۳/۰۵
اسب در دشت میتازد و برنوها آویخته شدهاند برای روز مبادا. زنان و مردان ایل اگر چه سیاه پوش اما به جنب و جوش زندگی بازگشتهاند که کوهستان پابرجاست و قلهها در پیش.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، رئیسی رئیس بی مانند
ادامه مطلب را ببينيد
حضور رهبر انقلاب در منزل رئیسجمهور شهید حجتالاسلام والمسلمین رئیسی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی چهارشنبه شب (۱۴۰۳/۰۳/۰۲) با حضور در منزل حجتالاسلاموالمسلمین شهید دکتر رئیسی و دیدار با خانواده ایشان، رئیسجمهور فقید را مظهر شعارهای انقلاب اسلامی دانستند و اظهار ارادت مردم به ایشان را پیامی به دنیا به نفع جمهوری اسلامی توصیف کردند.
در این دیدار که حجتالاسلاموالمسلمین علمالهدی، سرکار خانم دکترعلمالهدی همسر شهید رئیسی، فرزندان و بستگان ایشان حضور داشتند، رهبر انقلاب اسلامی، فقدان آقای رئیسی را خسارت سنگین و غیرقابل جبرانی برای کشور توصیف کردند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حضور مردم در تشییع رئیسجمهور که از دید مهمانان خارجی دیدارکننده با ایشان هم پنهان نمانده بود، آن را پیامی به دنیا به نفع جمهوری اسلامی توصیف کردند که ریشهی مردمی جمهوری اسلامی و قوت آن را نشان داد؛ قدرت و قوتی که در عمق جامعه و ملّت ایران ریشه دارد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه این دیدار با تأکید بر اینکه خدمات خالصانه رئیسجمهور فقید فقط به دوره حیاتش خلاصه نمیشود افزودند: آقای رئیسی بعد از حیاتشان هم خدمات ارزندهای به کشور کردند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین به اظهار لطف، محبت و ارادت مردم پس از وقوع حادثه در شهرهای مختلف، اشاره کرده و افزودند: این اجتماعات که با دعا و روضه برای سلامتی رئیسجمهور همراه بود، نشان دهندهی دلبستگی مردم به انقلاب و شعارهای انقلاب اسلامی است.
ایشان با بیان اینکه شهید رئیسی مظهرِ شعارهای انقلاب اسلامی بود، گفتند حرفهای اصلی انقلاب از زبان رئیس جمهور خارج میشد و ایشان این شعارها را، شعارهای خود قرار داده بود.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان این دیدار ضمن دعا و طلب مغفرت برای حجتالاسلامالمسلمین رئیسی، برای بازماندگان ایشان از درگاه خداوند صبر مسئلت کردند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، رئیسی رئیس بی مانند
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر انقلاب در جمع خانواده شهید رئیسی: یکی از بهترینها زیر این آسمان را از دست دادیم...
حضرت آیتالله خامنهای روز گذشته در جمع خانواده شهید رئیسی با اشاره به ضایعه دردناک شهادت رئیسجمهور فقید کشور: «ما یکی از بهترین عناصرمان در زیر این آسمان را از دست دادیم؛ یکی از بهترینها را از دست دادیم... چارهای نیست؛ اینها را باید تحمل کرد در راه خدای متعال.» ۱۴۰۳/۳/۲
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت لوح «رهبر انقلاب در جمع خانواده شهید رئیسی: یکی از بهترینها زیر این آسمان را از دست دادیم...» را منتشر میکند.
- حضور رهبر انقلاب در منزل رئیسجمهور شهید حجتالاسلام والمسلمین رئیسی
- شنبه ۵ خرداد؛ مراسم بزرگداشت رئیس جمهور فقید و همراهان گرامی ایشان از سوی رهبر انقلاب اسلامی
- دیدار رئیسجمهور تونس با رهبر انقلاب
- دیدار رئیس مجلس لبنان با رهبر انقلاب
- دیدار امیر قطر با رهبر انقلاب
- دیدار نخست وزیر پاکستان با رهبر انقلاب
- امشب؛ مراسم تکریم و بزرگداشت شهدای خدمت در حرم حضرت معصومه(س)
- دیدار آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس با رهبر انقلاب
- دیدار نخست وزیر ارمنستان با رهبر انقلاب
- دیدار نخست وزیر عراق با رهبر انقلاب
- اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیسجمهور شهید و همراهان گرامی ایشان
- رهبر انقلاب چهارشنبه در دانشگاه تهران بر پیکر رئیسجمهور و همراهان ایشان نماز اقامه میکنند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، رئیسی رئیس بی مانند
ادامه مطلب را ببينيد
تاریخ انقلاب اسلامی ثابت کرده است که بارفتن یک خدمتگزارخللی دراراده پولادین ومسیرملت رخ نمیدهد
نهضت ادامه دارد
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار غروب یکشنبه و در شب ولادت حضرت رضا و آن هنگامی که تنها چندساعت از انتشار خبر سانحه برای رئیسجمهور میگذشت، در دیدار جمعی از خانوادههای سپاه ولیامر با اشاره به حادثه پیشآمده برای رئیسجمهور اعلام کردند ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور بوجود نمیآید و همه کارها اعم از امنیت کشور و امنیت مرزها و امور مربوط به قوه مجریه مرتب و منظم انجام خواهد شد و پیش خواهد رفت. هفتهنامه خط حزب الله در گزارشی به عقبه تحلیلی این موضوع و تثبیت ساختار نظام جمهوری اسلامی پرداخته. نظامی که قدرت خود را از نیروی درونزای ملت ایران گرفته و تا امروز بحرانهای بهشدت سنگینتری را پشت سر گذاشته است.
«اتفاقی در جهتگیریهای کلان ایران رخ نخواهد داد.» این موضوع محور عمدهی تحلیلهای صهیونیستی و آمریکایی از این روزهای جمهوری اسلامی ایران است. فقدان شهادتگونهی ریاست جمهوری اسلامی ایران هرچند غم سنگینی است اما در کنار این داغ و غم یک واقعیت دیگر هم دارد خودش را نشان میدهد. ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران بهدلیل اتکا به قدرت درونی جامعه و مؤلفههای دیگر بهگونهای است که خلاء یک شخصیت یا فرد اعم از سیاسی، نظامی، اجتماعی یا فرهنگی هرچند ضایعهی سنگینی است اما تاثیری در کلیت مسیر و جهتگیریهای کلان جمهوری اسلامی ندارد. همان موضوعی که رسانههای غربی و صهیونیستی هم به آن اعتراف کردهاند.
این واقعیت نه تنها در تمام عمر جمهوری اسلامی ایران بلکه در همین سالهای نزدیک هم یک بار دیگر خودش را به وضوح به رخ کشیده است؛ شهادت و ترور سردار حاج قاسم سلیمانی! برخلاف تصوری که بعد از شهادت شهید سلیمانی پیش آمده بود، پروندهی فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران در حمایت از محور مقاومت نه تنها رو به ضعف نگرایید بلکه حجم حمایت و پشتیبانی از مقاومت در منطقه به جایی رسید که زنگ خطر را برای حیات رژیم صهیونیستی به صدا در آورد. حجم عملیات های مختلف و شلیکهایی که امروز از یمن و عراق و لبنان و دیگر مناطق جغرافیای مقاومت علیه منافع صهیونیستی صورت میگیرد بهخوبی مقیاس پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران از مقاومت را در سالهای بعد از شهادت حاج قاسم نشان میدهد.
فارغ از همه اینها عملیات کاملاً فلسطینی طوفان الاقصی علیه رژیم صهیونیستی در نوار غزه توسط مقاومت فلسطین و در ادامه هم عملیات موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صیهونیستی در قالب عملیات وعدهی صادق که تاریخیترین قدرت نمایی ایرانِ بعد از انقلاب علیه غدهی سرطانی منطقه بود همگی بعد از شهادت حاج قاسم رخ دادند. خلاء حاج قاسم هرچند ضایعهای سنگین بود اما اختلالی در حرکت استکبار ستیزانهی ملت ایران حاصل نکرد. حالا شاید بهتر بتوان وضعیت کشور را بعد از فقدان شهادتگونهی جناب آقای رئیسی تحلیل کرد. واقعیت سترگی که حتی زبان بدخواهان غیرمنصف جمهوری اسلامی را هم به اعتراف وا داشته و به انتشار عمومی عباراتی شبیه عبارات فوق کشانده است: «اتفاقی در جهتگیریهای کلان ایران رخ نخواهد داد.» از کودتا تا تجزیهطلبی و تجاوز خارجی
مروری بر حوادث تاریخی که جمهوری اسلامی بعد از انقلاب با آن مواجه بوده هم مؤید همین گزاره است. انقلاب اسلامی پس از پیروزی در بهمن ۵۷ تا پیش از تجاوز رژیم بعث هم حوادث گوناگونی را پشت سر گذاشت. استکبار با طراحی و حمایت از برنامههای ضدامنیتی مختلف از کودتا در همان روزهای ابتدای انقلاب گرفته تا حمایت از گروهکهای تروریستی تجزیهطلب در نقاط مختلف کشور سعی در ایجاد مانع و حادثه برای مسیر مردم و انقلاب ایران داشت. توطئههایی که هر یک از آنها برای شکستن و به بنبست کشاندن یک نظام سیاسی کافی بود و میتوانست باعث فروپاشی حاکمیت سیاسی نوظهور شود.
مرور این طوفانها و تندبادها از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی این موضوع را به خوبی نشان میدهد: «جنگ تحمیلی در سختترین و بدترین شرایط خودش بود. رژیم صدّام نیروهایش را تا نزدیک شهرهای بزرگ ما در جنوب و غرب آورده بود. بعضی از شهرها را که تصرّف کرده بودند، بعضی شهرها مثل اهواز و دزفول و بعضی شهرهای دیگر کشور در غرب را هم نیروها تا نزدیک[آن]شهرها آمده بودند... نیروهای دشمن مسلّط، نیروهای ما ناآماده؛ امکانات ما در نهایت ضعف، امکانات او فراوان... این مال جنگ است. در داخل کشور، در خود تهران جنگ داخلی بود؛ در خود این خیابانهای تهران جنگ داخلی بود. منافقین ریخته بودند با هر چیز که دستشان میآمد ــ از تیغ موکتبُری بگیرید تا هر چیز دیگری که در اختیارشان بود ــ افتاده بودند به جان مردم و پاسدار کمیته و پاسدار سپاه و... ؛ جنگ بود دیگر، تهران جنگ بود... تقریباً یک هفته قبل از هفتم تیر، عدم کفایت رئیسجمهورِ وقت در مجلس احراز شده بود و برکنار شده بود. یعنی کشور بدون رئیسجمهور[بود]؛ وضع این جوری بود. کشور در یک چنین شرایطی، یک استوانهای مثل بهشتی را از دست داد... حدود دو ماه بعد، رئیسجمهور جدید و نخستوزیر ــ شهید رجائی و شهید باهنر ــ را با هم در یک جلسه شهید کردند... اندکی بعد یا یک فاصلهی کوتاهی بعد از آن، چند نفر از فرماندهان ارشد جنگ از ارتش و سپاه، در حادثهی هواپیما به شهادت رسیدند؛ شهید فلّاحی، شهید فکوری، شهید کلاهدوز و امثال اینها. یعنی در ظرف کمتر از سه ماه این همه حادثهی تلخ، این همه حادثهی وحشتناک، این همه ضربهی مخرّب! خب شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام دولت را سراغ دارید که بتواند در مقابل این همه حوادث بِایستد و از پا نیفتد؟»۰۴/۰۷/۱۴۰۱ نکته قابل توجه در مرور تاریخی رهبر انقلاب آنکه جمهوری اسلامی در آن روزها هنوز یک نهال نوپا بود با این حال به سلامت و ابراهیموار از دل همهی این آتشها بیرون آمد. خدای سال ۶۰، همان خدای امسال است
اگر کشور در دل آن بحرانها و زخمها و درحالی که هنوز ساختارهای رسمی و قانونی آن کامل شکل نگرفته بودند رشد و بالنده شد، پس از حوادث تلخ و غمانگیزی مثل فقدان حاج قاسم و جناب آقای رئیسی هم با سربلندی بیرون میآید. ایران امروز برخلاف ایران دهه ۶۰ یک نهال تازه جوانه زده نیست بلکه یک نظام با ساختارهای برآمده از اراده و قدرت ملت بیش از ۸۵ میلیونی است که نه فقط از دل کودتا و ترور و تجزیهطلبی و تجاوز دشمن خارجی سربلند بیرون آمده بلکه حالا تقریباً دو دهه است که توطئههای اقتصادی و سیاسی و امنیتی دشمنانش را چه در داخل خاک خودش و چه در سطح بینالمللی و خصوصا منطقه غرب آسیا به شکست کشانده است.
ساختار و بنایی قدرتمند با چگالی سنگین و زیادی از تجربیات تاریخی و اجتماعی که حالا و در سال ۱۴۰۳ جمهوری اسلامی ایران را در یکی از متلاطمترین مناطق جهان به لنگرگاه ثبات و آرامش تبدیل کرده است. فقدان یک رئیسجمهور پرتلاش، خدمتگزار، صمیمی و مخلص و با ارزش، هر چند برای ملت ایران خلاء سنگینی است که به راحتی قابل پر کردن نیست و از این زاویه جای تاسف و اندوه دارد اما نباید از یاد برد جمهوری اسلامی ایران با اتکای به قدرت درونزایی که ظرفیت پرورش و تربیت کسی مانند سیدابراهیم رئیسی را دارد و او را به توانایی و جایگاهی میرساند که سکان اجرایی کشور را به خوبی در دست بگیرد، استعدادهای فراوانی در میان ملت انقلابی خود دارد و مکتب امام خمینی، سرچشمه جوشانی از ظرفیتهای مدیریتی در خود دارد. به تعبیر رهبر انقلاب: «ما در سال ۶۰، در مقابل این همه حادثه و شدّت عمل توانستیم روی پای خودمان بِایستیم و دشمن را ناامید کنیم، امروز هم میتوانیم؛ خدای سال ۶۰، همان خدای امسال است؛ خدای دورانهای سختی و دورانهای گوناگون یکی است، همهی سنّتهای الهی هم سر جایش است. سعی کنیم خودمان را مصداق سنّتهای الهی در راه پیشرفت قرار بدهیم؛ سعیمان این باشد.»
خداوند میخواست عزت شهید رئیسی را به جهانیان نشان دهد
- نهضت ادامه دارد
- رئیسی؛ رجایی زیست، بهشتی شد
- کدام مجلس در رأس امور است؟
- کارستان مقدس رضوی
- «تلآویو سقوط کرد»؛ چون وطنشان نبود!
- راه رسیدن به قله؛ تربیت دانشآموزان فکور و چندساحتی نه تستزن!
- پنج دستاورد عملیات «وعده صادق»
محتوای خوب، شمارگان بالا و دسترسی وسیع اهداف اصلی رهبر انقلاب در حوزه کتاب است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، رئیسی رئیس بی مانند
ادامه مطلب را ببينيد
تداوم همکاریها؛ سیاست جمهوری اسلامی
در پی شهادت رئیسجمهور اسلامی ایران، سران کشورهای خارجی و همسایه با رهبر انقلاب اسلامی دیدار داشتند و این ضایعه را تسلیت گفتند. آنچه در این دیدارها درباره رئیسجمهور فقید ایران مطرح شد در این مطلب مرور شده است.
دیدار آقای «تمیم بن حَمَد آل ثانی» امیر قطر
حضرت آیتالله خامنهای : همان روح علاقه و اطمینان میان ایران و قطر که در دوره رئیس جمهور فقید حاکم بود از طرف آقای دکتر مخبر ادامه خواهد داشت.
امیر قطر: درگذشت رئیس جمهور و همراهان ایشان را تسلیت میگویم. روابط ایران و قطر همواره مستحکم بوده و این مسیر ادامه پیدا خواهد کرد. دیدار آقای «قیس سعید» رئیسجمهور تونس
حضرت آیتالله خامنهای: دولت رئیس جمهور فقید ما، دولت کار و تحرک و ارتباط بود و اکنون نیز آقای دکتر مخبر با اختیارات کاملی که در اختیار دارند همان مسیر را برای توسعه روابط ادامه خواهند داد.
رئیس جمهور تونس: آخرین دیدار ما با رئیس جمهور فقید ایران، چندی پیش در الجزایر بود و در همان جا توافق کردیم که من به تهران بیایم اما هیچگاه تصور نمیکردم که برای ابراز تسلیتِ فوت ایشان به تهران بیایم. دیدار آقای «نبیه بری» رئیس مجلس لبنان
حضرت آیتالله خامنهای: اعلام عزای عمومی در لبنان نشانگر کمال همراهی دو کشور است و ما نسبتِ خودمان با برادران لبنانی و جناب آقای سید حسن نصرالله را نسبت خویشاوندی و برادری میدانیم.
رئیس مجلس لبنان: ما زخم و جراحت بر برادران ایرانی را زخم و جراحت خود میدانیم و وظیفه ما بود که به نمایندگی از دولت و ملت لبنان در تهران حضور پیدا کنیم.
دیدار آقای «شهباز شریف» نخست وزیر پاکستان
حضرت آیتالله خامنهای: سفر اخیر آقای رئیسی به پاکستان میتواند نقطه عطفی در روابط دو کشور باشد و آقای دکتر مخبر مسیر همکاریها و توافقها را پیگیری خواهند کرد.
نخست وزیر پاکستان : سفر چندی پیش آقای رئیسی به پاکستان بسیار مفید و زمینهساز گسترش بیش از پیش روابط و نقشه راه آینده بود. و امیدواریم که روابط در زمینههای مختلف ارتقاء یابد. دیدار آقای «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی حماس
حضرت آیتالله خامنهای: آقای مخبر که بر اساس قانون اساسی مسئولیت امور اجرایی کشور را برعهده دارد سیاستها و جهتگیریهای رئیس جمهور فقید را درباره فلسطین، با همان انگیزه و روحیه ادامه خواهد داد.
رئیس دفتر سیاسی حماس: مراتب تسلیت و تعزیت خود را به خدمت حضرتعالی و ملت برادر ایران و مسئولان ایران اعلام میکنم. دیدار آقای «نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان
حضرت آیتالله خامنهای: رئیس جمهور فقید ما نسبت به مسائل مرزی مربوط به ارمنستان و حوادث اطراف این قضیه، بسیار حساس بود و باید این حساسیتها و مراقبتها همچنان لحاظ شوند و ما باید خودمان بتوانیم منافع خود را تأمین کنیم.
نخست وزیر ارمنستان: ما از شنیدن خبر درگذشت رئیس جمهور و وزیر امور خارجه ایران و همراهان ایشان در سانحه هوایی شوکزده شدیم و در بهت هستیم اما همانگونه که حضرتعالی گفتید، مطمئنیم که تحت هدایتها و رهبری شما خللی در امور ایران بهوجود نخواهد آمد. دیدار آقای «محمد شیاع السودانی» نخست وزیر عراق
حضرت آیتالله خامنهای: ما شخصیت برجستهای را از دست دادیم. آقای رئیس جمهور برادر بسیار خوب و مسئولی کارآمد و با کفایت و صمیمی و جدی بود. انشاءالله همان مسیر همکاریها و توافقها با دولت عراق ادامه پیدا خواهد کرد.
نخست وزیر عراق: در این شرایط متاثرکننده به دیدار حضرتعالی آمدم تا مراتب حزن، اندوه و تعزیت دولت و ملت عراق را به دولت و ملت ایران اعلام کنم. آنچه ما از آقای رئیسی، رئیس جمهور شهید ایران دیدیم چیزی جز صدق، اخلاص، پاکی، کار و تلاش و خدمت به مردم نبود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، رئیسی رئیس بی مانند
ادامه مطلب را ببينيد
خادم ایران بُوَد در حلقه مهر رضا...
رسانه KHAMENEI.IR براساس جمله رهبر انقلاب با عنوان «خادمالرضا علیهالسلام» که در پیام تسلیت اخیر ایشان در پی شهادت رئیس جمهوری صادر شده بود، لوح «خادم ایران بُوَد در حلقه مهر رضا...» را منتشر میکند.
- حضور رهبر انقلاب در منزل رئیسجمهور شهیدحجتالاسلاموالمسلمین رئیسی
- دیدار رئیسجمهور تونس با رهبر انقلاب
- دیدار رئیس مجلس لبنان با رهبر انقلاب
- دیدار امیر قطر با رهبر انقلاب
- حضور رهبر انقلاب در منزل رئیسجمهور شهیدحجتالاسلاموالمسلمین رئیسی
- دیدار رئیسجمهور تونس با رهبر انقلاب
- دیدار رئیس مجلس لبنان با رهبر انقلاب
- دیدار امیر قطر با رهبر انقلاب
- دیدار نخست وزیر پاکستان با رهبر انقلاب
- امشب؛ مراسم تکریم و بزرگداشت شهدای خدمت در حرم حضرت معصومه(س)
- دیدار آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس با رهبر انقلاب
- دیدار نخست وزیر ارمنستان با رهبر انقلاب
- دیدار نخست وزیر عراق با رهبر انقلاب
- اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیسجمهور شهید و همراهان گرامی ایشان
- رهبر انقلاب چهارشنبه در دانشگاه تهران بر پیکر رئیسجمهور و همراهان ایشان نماز اقامه میکنند
- پیام رهبر انقلاب به مناسبت آغاز به کار ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، رئیسی رئیس بی مانند
ادامه مطلب را ببينيد
چه مقاماتی در حاشیه مراسم تشییع آیتالله رئیسی با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند؟
رییس دفتر سیاسی حماس، نخست وزیر ارمنستان و نخست وزیر عراق در پی شهادت رییسجمهور، وزیر امور خارجه و همراهان وی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار و مراتب تسلیت و همدردی ملت و کشور خود را به ایشان اعلام کردند.
جوان آنلاین: جمعی از مقامات و شخصیتهای کشورهای مختلف در پی شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی رییس جمهور و حسین امیرعبدالهیان وزیر امور خارجه و همراهان وی، در سفر به تهران با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار و این ضایعه را به ایشان تسلیت گفتند و مراتب همدردی کشور خود را به رهبری و ملت ایران اعلام کردند.
ابلاغ پیام تسلیت ملت و دولت قطر به رهبر انقلاب اسلامی
به گزارش ایرنا، شیخ «تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی» امیر قطر عصر امروز چهارشنبه در دیدار با رهبر انقلاب اسلامی، به نمایندگی از دولت و ملت این کشور، ضایعه درگذشت رئیسجمهور و وزیر امور خارجه و همراهان ایشان را به حضرت آیتالله خامنهای و ملت ایران تسلیت گفت.
اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس با رهبر انقلاب دیدار کرد
«اسماعیل هنیه» پیش از ظهر امروز در دیدار با رهبر انقلاب اسلامی، به نمایندگی از دولت و ملت فلسطین، ضایعه درگذشت رئیس جمهور و وزیر امور خارجه و همراهان ایشان را به حضرت آیتالله خامنهای و ملت ایران تسلیت و تعزیت گفت.
رهبر انقلاب خطاب به رئیس دفتر سیاسی حماس فرمودند: اکنون نیز وعده اول خداوند درباره مردم فلسطین محقق شده و آن، همان غلبه مردم غزه که گروهی کوچک هستند در مقابل گروه بزرگ و قدرتمندِ آمریکا، ناتو، انگلیس و برخی کشورهای دیگر است. برهمین اساس وعده دوم یعنی محو رژیم صهیونیستی نیز قابل تحقق است و به لطف الهی آن روزی که فلسطین از «بحر» تا «نهر» تشکیل شود، فرا خواهد رسید.
رهبر انقلاب: سفر اخیر آقای رئیسی به پاکستان میتواند نقطه عطف روابط دو کشور باشد
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار آقای «شهباز شریف»، نخست وزیر پاکستان و هیات همراه ضمن تشکر صمیمانه از ابراز همدردی دولت و ملت برادر پاکستان گفتند: برای جمهوری اسلامی ایران، روابط با پاکستان بسیار اهمیت دارد و به این کشور نگاه کاملاً برادرانه دارد، اما روابط دو کشور در سالهای گذشته با فراز و نشیبهایی همراه بوده است و ما معتقدیم در دولت جدید پاکستان امکان اوجگیری مجدد این روابط وجود دارد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تاکید آقای رئیسی رئیس جمهور فقید بر اهمیت روابط با پاکستان افزودند: سفر اخیر آقای رئیسی به پاکستان میتواند نقطه عطفی در روابط دو کشور باشد و آقای دکتر مخبر مسیر همکاریها و توافقها را پیگیری خواهند کرد.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: ارتباطات دوستانه بین کشورهای برادر همیشه آسان به پیش نمیرود و باید بر موانع فائق آمد و پیشرفت همکاریها را با جدیت و در عمل دنبال کرد.
آقای «شهباز شریف» نخست وزیر پاکستان نیز در این دیدار، سفر چندی پیش آقای رئیسی به پاکستان را بسیار مفید و زمینهساز گسترش بیش از پیش روابط و نقشه راه آینده دانست و اظهار امیدواری کرد که روابط در زمینههای مختلف ارتقاء یابد.
رهبر انقلاب: حساسیتهای رئیس جمهور فقید ما نسبت به مسائل مرزیِ ارمنستان همچنان لحاظ شود
«نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان در دیدار با رهبر انقلاب اسلامی مراتب تاثر و همدردی ملت و دولت ارمنستان را اعلام کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با بیان اینکه رئیس جمهور فقید ما نسبت به مسائل مرزی مربوط به ارمنستان و حوادث اطراف این قضیه، بسیار حساس بود، فرمودند: تاکید اینجانب مبنی بر گسترش همکاریها ناظر بر راهبردی بودن روابط است، اما مهم این است که روابط ایران و ارمنستان مخالفینی دارد که بر همین اساس باید مسایل مربوط به دو کشور با دقت و مراقبت انجام شود.
پیام تسلیت دولت و ملت عراق به رهبر انقلاب و ملت ایران
نخست وزیر عراق هم در دیدار رهبر معظم انقلاب، پیام تسلیت ملت این کشور را به مردم و رهبری ابلاغ کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ضمن قدردانی از سفر «شیاع السودانی» به تهران گفتند: ما شخصیت برجستهای را از دست دادیم. آقای رئیس جمهور برادر بسیار خوب و مسئولی کارآمد و با کفایت و صمیمی و جدی بود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، رئیسی رئیس بی مانند
ادامه مطلب را ببينيد
دعای رهبر انقلاب برای سلامتی رئیسجمهور در دیدار جمعی از خانوادههای سپاهیان پاسدار
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب (یکشنبه) در دیدار جمعی از خانوادههای سپاهیان پاسدار که به مناسبت شب میلاد امام رضا(ع) برگزار شد، با ابراز تاثر از حادثه نگران کننده برای رئیس جمهور محترم و همراهان ایشان گفتند: امیدواریم خداوند متعال رئیس جمهور مغتنم و همراهان ایشان را به آغوش ملت برگرداند و همه برای سلامت این جمع خدمتگزار دعا کنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: امیدواریم خداوند متعال نعمت خدمتگزاری رئیس جمهور محترم و همراهان ایشان را از کشور سلب نکند اما مردم عزیز مطمئن باشند مسئولین با جدیت چند برابری مشغول کارهای خود هستند و ما هم توصیههایی را که لازم بوده، به آنها کردهایم.
حضرت آیتالله خامنهای خاطر نشان کردند: ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید.
ایشان افزودند: انشاءالله همه کارها اعم از امنیت کشور و امنیت مرزها و امور مربوط به قوه مجریه مرتب و منظم انجام خواهد شد و پیش خواهد رفت.
ایشان در پایان اظهار امیدواری کردند، رئیس جمهور محترم و همراهان ایشان به آغوش ملت بازگردند و کارها به بهترین وجه انجام گیرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، رئیسی رئیس بی مانند
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیهالسلام
[دریافت PDF]
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
اوّلاً تشکیل این کنگره و این گردهمایی کار بسیار خوبی است؛ چون ماها ــ داخل جامعهی شیعه؛ حالا قبل از اینکه به دیگران برسیم ــ در زمینهی معرفت ائمّه نقایص زیادی داریم؛ گاهی به یک جنبه توجّه شده با افراط و بدون اتقان، از جنبههای دیگر غفلت شده؛ و گاهی حتّی به همان هم توجّه نشده، و به همین مسائل ظاهری و توجّهات ظاهری و [مانند] اینها بسنده شده.
به نظر من ما به عنوان شیعه، به عنوان مجموعهی اهل تشیّع، یکی از وظایف بزرگمان این است که ائمّهی خودمان را به دنیا معرفی کنیم. حالا بعضی از ائمّه (علیهم السّلام) مثل امام حسین (علیه السّلام) و امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، به دلایلی معرفیشده هستند؛ دیگران دربارهشان نوشتهاند، گفتهاند و نوعی شناخت از آنها در دنیای غیر شیعه و حتّی دنیای غیر اسلام وجود دارد؛ لکن اکثر ائمّه (علیهم السّلام) ناشناختهاند. امام حسن مجتبیٰ با آن عظمت ناشناخته است، حضرت موسیبنجعفر، حضرت هادی، امام جعفر صادق، با آن دستگاه عظیم و فعّالیّت فوقالعاده، اینها در دنیا ناشناختهاند. اگر چنانچه دربارهی اینها حرفی هم گفته شده از غیر شیعه ــ قهراً از غیر شیعه که باشد، جنبهی غیر فرقهای پیدا میکند ــ خیلی قلیل و محدود است. حالا مثلاً فلان نویسندهی عارف، در خلال عرفا اسم امام جعفر صادق را میآورد، مثلاً نیم صفحه یا کمتر دربارهی ایشان به عنوان یک فرد عارف و [مانند] اینها صحبت میکند؛ این [معرّفی] در این حد است، بیشتر نیست.
من به نظرم میرسد راجع به زندگی ائمّه (علیهم السّلام) از سه بُعد باید کار بشود: یکی از آن بُعد معنوی و الهی، یعنی آن قداست؛ جنبهی قداست ائمّه (علیهم السّلام)؛ از این نمیشود صرفنظر کرد؛ دربارهی این باید صحبت بشود، منتها متقن صحبت بشود. گاهی حرفهایی زده میشود، روایاتی به عنوان پشتیبان آن حرفها آورده میشود، [امّا] حرفها ضعیف است. ما باید جنبهی ملکوتی ائمّه (علیهم السّلام)، جنبهی معنوی و عرشی ائمّه را بیان کنیم؛ این جزو چیزهایی نیست که ما دربارهاش بخواهیم تقیّه کنیم یا مثلاً مخفی کنیم؛ نه، باید این جنبهی معنوی و عرشی ائمّه را بگوییم؛ کمااینکه در مورد خود پیغمبر [گفتهایم]. مسئلهی معصومیّتشان، مسئلهی ارتباطات آنها با خدای متعال، ارتباطات آنها با فرشتهها ــ اینهایی که هست ــ ولایت آنها به آن معنای معنویاش، اینها را باید بگوییم؛ از این جنبه باید یک کار عالمانهی قوی خوبی انجام بگیرد.
جنبهی دوّم، جنبهی کلمات و درسهای اینها است ــ همین که آقایان هم به آن اشاره کردید ــ در زمینههای مختلف؛ در زمینهی مسائل زندگی، مسائل گوناگونِ مورد نیاز انسان: اخلاقیّات، معاشرت، دین، احکام؛ ائمّهی ما حرف دارند، مکتب دارند [که باید] بیان بشود.
بعضی از این جنبهها که ما خیلی هم به آن توجّه نمیکنیم، در دنیا موضوعیّت دارد؛ حالا مثلاً فرض کنید مسئلهی حمایت از حیوانات؛ شما نگاه کنید در روایات ما از ائمّه، نسبت به مسئلهی رعایت حیوانات و حمایت از حیوانات چقدر بحث شده؛ این اگر چنانچه در دنیا مطرح بشود، گفته بشود، شناخته بشود، خب یک چیز مهمّی است. ببینید حالا چه کسی از ماها دربارهی این فکر میکند؟ کداممان دنبال این قضیّه هستیم؟ [یا موضوع] معاشرتها، مضامینی که دربارهی ارتباط با غیر شیعه و غیر مسلمان هست؛ اینهمه در روایات ما در این زمینه به تَبَع قرآن کریم حرف هست؛ [مثل] «لایَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّین»؛(۲) اینها حرفهایی است که تکرار کردهایم و مکرّر اینها را گفتهایم. اینها از میان کلمات ائمّه باید بیان بشود و منتقل بشود.
خب، اینهمه ما کتاب داریم؛ یعنی مثلاً بحارالانوار [بیشتر از] صد جلد کتاب است؛ و از این قبیل کتب فراوان است، امّا اینها در یک محدودهی خاصی هستند دیگر. یک شعری آن روز بنده خواندم:(۳)
مِی نابی ولی از خلوت خُم
چو در ساغر نمیآیی چه حاصل؟(۴)
مِی ناب را باید آورد در ساغر تا قابل استفاده باشد؛ ولی در خُم مانده. این مِی نابِ معارف زندگی ما که از ائمّه آمده، همینطور در خُم مانده، سرش را هم خشت گذاشتیم ــ قدیمها خشت میگذاشتند سرِ خم و میبستند ــ ما اینجوری [عمل] کردهایم. این[جوری] نمیشود؛ این باید به زبان روز، به زبان فنّی، با شیوههای درست به دنیا منعکس بشود. امروز دیگر ارتباط با دنیا کار آسانی شده؛ یعنی شما اینجا مینشینید و یک دکمهای را فشار میدهید و ده دقیقه وقت صرف میکنید، در دورترین نقطهی عالم ــ در استرالیا، در کانادا، در آمریکا، در فلان جا ــ هر کس که شما بخواهید، حرف شما را میشنود. این خیلی چیز مهمّی است. در این کار، از این شیوه باید استفاده بشود؛ منتها زبان مهم است؛ [اینکه] با چه زبانی میخواهید بیان کنید. این هم بخش دوّم آن چیزی است که برای معرّفی ائمّه باید دنبال بشود.
بخش سوّم، مسئلهی سیاست است؛ این همان چیزی است که بنده در آن [بررسی] سالهای زندگی ائمّه، عمدتاً این را دنبال میکردم که ائمّه چه کار میکردند و چه کار میخواستند بکنند. بخش سیاست، بخش خیلی مهمّی است. سیاست ائمّه چه بود؟ اینکه امام با همهی آن مقامات، با همهی آن مرتبتِ الهی که دارد و امانت الهی که دستش هست، اکتفا کند به اینکه مثلاً یک مقدار احکام بگوید و یک مقدار اخلاق بگوید و مانند اینها، این به نظر اصلاً برای انسان وقتی که درست توجّه کند قابل فهم نیست؛ آنها هدفهای بزرگی داشتند. هدف عمدهی آنها هم ایجاد جامعهی اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعهی اسلامی بدون ایجاد حاکمیّت اسلامی امکانپذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیّت اسلامی بودند. یک بُعد مهمّ امامت این است؛ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. خب مادّهاش عبارت است از همین سیاست و ادارهی کشور و ادارهی حکومت. و همهی ائمّه دنبال این بودهاند؛ یعنی بدون استثنا همهی ائمّه دنبال این بودهاند؛ منتها با شیوههای مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاهمدّت مختلف؛ [امّا] هدف بلندمدّت یکی بود.
من حالا راجع به حضرت رضا (سلام الله علیه)، بعد یک جملهای عرض خواهم کرد. حالا مثلاً فرض کنید در زمان امام صادق (علیه السّلام)؛ به حضرت مراجعه میشده که چرا قیام نمیکنید؛ مکرّر در روایت داریم و دیدهاید دیگر که [میپرسیدند] چرا قیام نمیکنید. حضرت هم به هر کسی یک استدلال یا یک جور جوابی میدهند. خب، چرا از حضرت اینقدر سؤال میکنند که چرا قیام نمیکنید؟ علّتش این است که بنا بوده حضرت قیام کند؛ این را شیعه میدانسته، این بین شیعه مسلّم بوده.
وقتی که به امام حسن مجتبیٰ (سلام الله علیه) اعتراض کردند که چرا شما صلح کردید، از جملهی حرفهایی که مکرّراً از حضرت مجتبیٰ نقل شده این است که میفرماید: «ما تَدری لَعَلَّهُ فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ اِلیٰ حین»؛(۵) این [کار] یک زمان دارد، یک اَمَد دارد، یک سرآمد دارد. شما چه میدانید؟ یعنی این وعده است. آن وقت در روایت امام این وعده مشخّص شده؛ در روایت است: اِنَّ اللهَ جَعَلَ هذَا الاَمر فی سَنَةِ سَبعین. امام مجتبیٰ سال ۴۰، ۴۱ این حرف را زدند، بنا بوده سال ۷۰ قیام انجام بگیرد و حکومت اسلامی تشکیل بشود؛ در تقدیر الهی این بوده که این کار انجام بگیرد. بعد میفرماید: «فَلَمّا قُتِلَ الحُسَینُ عَلَیهِ السَّلَامُ اِشتَدَّ غَضَبُ اللَهِ عَلَی اَهلِ الاَرضِ فَاَخَّرَه»؛(۶) وقتی در سال ۶۱ ــ محرّم ۶۱ ــ حضرت به شهادت رسیدند، این کار عقب افتاد؛ این [کار] بنا بود سال ۷۰ انجام بگیرد، [امّا] به خاطر شهادت سیّدالشّهدا و عوامل بیرونیای که طبعاً مترتّب بر این معنا میشد، این کار عقب افتاد. حالا در تعبیر روایت، «اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلَی اَهلِ الاَرض» است، امّا میدانیم که این «اشتداد غضب» و آنچه بر آن مترتّب میشود، با همین عوامل ظاهری و علل و عوامل معمولی تطبیق میکند؛ عوامل معمولیاش این است، که باز در یک روایت دیگر هست که: اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ اِلّا ثَلاثَة؛ «اِرتَدَّ» نه به معنایی که از دین برگشتند، یعنی بعد از امام حسین، شیعه از این راهی که داشت میرفت مردّد شد؛ یعنی با این وضع چه جوری میشود رفت؛ مگر سه نفر: یحییبنامّطویل [و دو نفر دیگر]؛ سه نفر بیشتر نماندند. حضرت صادق میفرماید: «ثُمَّ اِنَّ النّاسَ لَحِقوا وَ کَثُروا»،(۷) سی سال زحمت امام سجّاد و بعد حضرت باقر، نتیجهاش این شده که این [تعداد بیشتر شد].
خب بعد در [ادامهی] همان روایتی که داشتم میخواندم، خدای متعال آن امر حکومت را که سال ۷۰ قرار بود اتّفاق بیفتد، به تأخیر انداخت به سال ۱۴۰؛ «فَاَخَّرَهُ اِلی اَربَعینَ وَ مِائَة».(۸) سال ۱۴۰، سال زندگی امام صادق است دیگر؛ حضرت [سال] ۱۴۸ از دنیا رفتند. این [مطلب] بینِ شیعه، بین خواصّ شیعه گفته میشده، تکرار میشده. بعد البتّه حضرت علّت اینکه تأخیر افتاد را بعداً در همین روایت ذکر میکنند که اینجوری شد که تأخیر افتاد. لذا شما میبینید ــ این در روایت هست ــ که زُراره ــ که خب دیگر جزو نزدیکترینها است؛ زراره در کوفه است؛ میدانید اهل کوفه است؛ ساکن کوفه بود ــ یک پیغام میدهد به حضرت، یک نامهای مینویسد به حضرت صادق (علیه السّلام) و میگوید که یک نفر از دوستان ما از مردم، یعنی از شیعه، اینجا دچار گرفتاریِ قرض شده و حکومت میخواهد این را دستگیر کند به خاطر مدیون شدنش، به خاطر قرض سنگینی که دارد. این [فرد] الان مدّتی است فرار کرده؛ از زن و بچّهاش دور شده و فرار کرده و آواره است برای اینکه نتوانند دستگیرش کنند. [زراره مینویسد:] حالا من از شما سؤال میکنم اگر «هذا الأمر» ــ این «هذا الأمر» در روایات زیاد تکرار میشود؛ یعنی همین مسئلهی حکومت ــ اگر «هذا الامر» در همین یکی دو سال بنا است اتّفاق بیفتد، بگوییم این [فرد] باشد تا وقتی که این اتّفاق بیفتد و شماها بیایید سر کار و قضیّه خلاص بشود؛ امّا اگر قرار نیست، بنا نیست این [امر] یکی دو ساله انجام بگیرد، رفقا جمع شوند، پول جمع کنیم و قرض این بیچاره را بدهیم که بیاید سر خانه و زندگی.(۹) این را زراره سؤال میکند؛ این شوخی نیست. زراره چرا احتمال میدهد که ظرف یکی دو سال بشود این کار اتّفاق بیفتد؟
باز یک روایت دیگر از زراره دارد، میگوید: «و الله لا اری علی هذه الاعواد الّا جعفراً»؛(۱۰) «اعواد» یعنی منبر، یعنی ستونهای منبر؛ میگوید روی این ستونهای منبر، من غیر از جعفر را نمیبینم. یعنی یقین داشته که حضرت میآیند روی منبر خلافت مینشینند؛ یعنی این [انتظار] وجود داشته. بعد خب «یَمحُوا اللَهُ ما یَشاءُ وَ یُثبِتُ وَ عِندَهُ اُمُّ الکِتاب»؛(۱۱) قدر الهی این است، قضای الهی این نیست. قضای الهی، آن که قَدَرِ تثبیتشده است، آن بهاصطلاح قرار قطعیشده، آن [امر] نبوده؛ به خاطر عوامل خاص و علل و عوامل اینجوری. پس ائمّه دنبال این قضیّه بودند؛ این خیلی قضیّهی مهمی است.
حالا شما در این باب ببینید نقش امام رضا (علیه السّلام) چیست. حالا البتّه من الان یادم نیست مطالب آن سخنرانی که جنابعالی(۱۲) میفرمایید؛ قبل از آن هم من سال اوّل یک پیامی(۱۳) فرستادم مشهد و در آن پیام، مسئلهی قبول ولایتعهدی امام رضا را تحلیل کردم. یعنی گفتم این در واقع یک مبارزهای بود بین مأمون عاقل و زیرک و بسیار باهوش، و امام رضا. مأمون اوّل گفت خلافت را میدهم؛ اوّل ولایتعهدی نبود؛ گفت من خلافت را به شما میدهم. حضرت قبول نکردند؛ اصرار کرد؛ بعد گفت حالا که قبول نمیکنید، پس ولایتعهدی [را قبول کنید]. علّت اینکه مأمون این کار را کرد چه بود؟ من [در آن پیام]، چهار پنج علّت و دلیل برای مأمون ذکر کردم که او به این اهداف فکر میکرد و دنبال این چیزها بود. امام (علیه السّلام) قبول کردند؛ من پنج شش علّت هم ذکر کردم برای اینکه حضرت چطور قبول کردند و چرا این کار را کردند و فواید این کار چه بود. یک حرکت عظیم، یک جنگ فوقالعادهی غیر نظامی، یعنی جنگ سیاسی در واقع، بین حضرت و مأمون راه افتاده و حضرت در این جنگ مأمون را خُرد و خمیر کرده؛ یعنی با این کاری که کرده، منکوب کرده مأمون را؛ طوری که مأمون مجبور شده حضرت را به قتل برساند. وَالّا اوّل که اینجور نبود؛ [حضرت را] احترام میکردند، نماز میفرستادند؛ از این کارها بود دیگر. حالا آنجا من شرح دادم که مأمون چرا این کارها را میکرد و چرا کرد و چه اهداف و چه فوایدی در ذهنش بود؛ آن وقتها ما هم مثل شماها که الحمدلله جوانید و حوصله دارید، حوصله داشتیم و از این کارها میکردیم؛ حالا که دیگر بکلّی از این معانی دور هستیم.
بنابراین این سه بخش در زندگی حضرت امام رضا (علیه الصّلاة و السّلام) و بقیّهی ائمّه باید تبیین بشود. هنر شما این است که این سه بخش را اوّلاً استخراج کنید؛ ثانیاً اینها را از زیادهگوییها و حرفهای غیر متقن تخلیص کنید؛ ثالثاً که این سوّمی مهمتر از همه است، با زبان مناسب، با زبان روز، با زبان قابل فهم برای مخاطب غیر شیعه و حتّی شیعه ــ چون دوری بعضی از جوانهای خودمان هم از این معارف، کمتر از دوری غیر شیعه و غیر مسلمان نیست و اطّلاعی ندارند ــ بیان کنید اینها را. به نظر من اگر این کار انجام بگیرد، فقط صِرف یک گردهمایی و سخنرانی و مانند اینها دیگر نخواهد بود؛ یعنی یک فایدهی محسوسی بر آن اتّفاق میافتد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام احمد مروی (رئیس کنگره) و حجّتالاسلام سیّدسعیدرضا عاملی (دبیر کنگره) مطالبی بیان کردند.
(۲ سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۸؛ « [امّا] خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد ...»
(۳ بیانات در جمعی از شاعران و اساتید ادبیّات فارسی، به مناسبت میلاد حضرت امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام) (۱۴۰۳/۱/۶)
(۴ صائب تبریزی. دیوان اشعار، از غزلی با مطلع «ز خلوت برنمیآیی چه حاصل / به چشمِ تر نمیآیی چه حاصل»
(۵ مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۳۴ (با اندکی تفاوت)
(۶ نعمانی. کتاب الغیبة، ص ۲۹۳
(۷ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۴۴
(۸ نعمانی. کتاب الغیبة، ص ۲۹۳
(۹ رجال کشّی، ص ۱۵۷
(۱۰ رجال کشّی، ص ۱۵۶ (با اندکی تفاوت)
(۱۱ سورهی رعد، آیهی ۳۹؛ «خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات میکند و اصل کتاب نزد او است.»
(۱۲ حجّتالاسلام احمد مروی (رئیس کنگره)
(۱۳ پیام به اوّلین کنگرهی جهانی امام رضا (علیه السّلام) (۱۳۶۳/۵/۱۸)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
همه ائمه(ع) دنبال حاکمیت اسلامی بودند
رهبر معظم انقلاب اسلامی گفتند: همه ائمه بدون استثنا دنبال حاکمیت اسلامی بودهاند؛ منتها با شیوههای مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاهمدت مختلف؛ [اما] هدف بلندمدت یکی بود.
جوان آنلاین: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای هیات علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا (ع) را منتشر کرد.
متن بیانات رهبر انقلاب در این دیدار به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اوّلاً تشکیل این کنگره و این گردهمایی کار بسیار خوبی است؛ چون ماها ــ داخل جامعهی شیعه؛ حالا قبل از اینکه به دیگران برسیم ــ در زمینهی معرفت ائمّه نقایص زیادی داریم؛ گاهی به یک جنبه توجّه شده با افراط و بدون اتقان، از جنبههای دیگر غفلت شده؛ و گاهی حتّی به همان هم توجّه نشده، و به همین مسائل ظاهری و توجّهات ظاهری و [مانند] اینها بسنده شده.
به نظر من ما به عنوان شیعه، به عنوان مجموعهی اهل تشیّع، یکی از وظایف بزرگمان این است که ائمّه خودمان را به دنیا معرفی کنیم. حالا بعضی از ائمّه (علیهم السّلام) مثل امام حسین (علیه السّلام) و امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، به دلایلی معرفیشده هستند؛ دیگران دربارهشان نوشتهاند، گفتهاند و نوعی شناخت از آنها در دنیای غیر شیعه و حتّی دنیای غیر اسلام وجود دارد؛ لکن اکثر ائمّه (علیهم السّلام) ناشناختهاند. امام حسن مجتبیٰ با آن عظمت ناشناخته است، حضرت موسیبنجعفر، حضرت هادی، امام جعفر صادق، با آن دستگاه عظیم و فعّالیّت فوقالعاده، اینها در دنیا ناشناختهاند. اگر چنانچه دربارهی اینها حرفی هم گفته شده از غیر شیعه ــ قهراً از غیر شیعه که باشد، جنبهی غیر فرقهای پیدا میکند ــ خیلی قلیل و محدود است. حالا مثلاً فلان نویسندهی عارف، در خلال عرفا اسم امام جعفر صادق را میآورد، مثلاً نیم صفحه یا کمتر دربارهی ایشان به عنوان یک فرد عارف و [مانند] اینها صحبت میکند؛ این [معرّفی] در این حد است، بیشتر نیست.
من به نظرم میرسد راجع به زندگی ائمّه (علیهم السّلام) از سه بُعد باید کار بشود: یکی از آن بُعد معنوی و الهی، یعنی آن قداست؛ جنبهی قداست ائمّه (علیهم السّلام)؛ از این نمیشود صرفنظر کرد؛ دربارهی این باید صحبت بشود، منتها متقن صحبت بشود. گاهی حرفهایی زده میشود، روایاتی به عنوان پشتیبان آن حرفها آورده میشود، [امّا] حرفها ضعیف است. ما باید جنبهی ملکوتی ائمّه (علیهم السّلام)، جنبهی معنوی و عرشی ائمّه را بیان کنیم؛ این جزو چیزهایی نیست که ما دربارهاش بخواهیم تقیّه کنیم یا مثلاً مخفی کنیم؛ نه، باید این جنبهی معنوی و عرشی ائمّه را بگوییم؛ کمااینکه در مورد خود پیغمبر [گفتهایم]. مسئلهی معصومیّتشان، مسئلهی ارتباطات آنها با خدای متعال، ارتباطات آنها با فرشتهها ــ اینهایی که هست ــ ولایت آنها به آن معنای معنویاش، اینها را باید بگوییم؛ از این جنبه باید یک کار عالمانهی قوی خوبی انجام بگیرد.
جنبهی دوّم، جنبهی کلمات و درسهای اینها است ــ همین که آقایان هم به آن اشاره کردید ــ در زمینههای مختلف؛ در زمینهی مسائل زندگی، مسائل گوناگونِ مورد نیاز انسان: اخلاقیّات، معاشرت، دین، احکام؛ ائمّهی ما حرف دارند، مکتب دارند [که باید] بیان بشود.
بعضی از این جنبهها که ما خیلی هم به آن توجّه نمیکنیم، در دنیا موضوعیّت دارد؛ حالا مثلاً فرض کنید مسئلهی حمایت از حیوانات؛ شما نگاه کنید در روایات ما از ائمّه، نسبت به مسئلهی رعایت حیوانات و حمایت از حیوانات چقدر بحث شده؛ این اگر چنانچه در دنیا مطرح بشود، گفته بشود، شناخته بشود، خب یک چیز مهمّی است. ببینید حالا چه کسی از ماها دربارهی این فکر میکند؟ کداممان دنبال این قضیّه هستیم؟ [یا موضوع] معاشرتها، مضامینی که دربارهی ارتباط با غیر شیعه و غیر مسلمان هست؛ اینهمه در روایات ما در این زمینه به تَبَع قرآن کریم حرف هست؛ [مثل] «لایَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّین»؛ (۲) اینها حرفهایی است که تکرار کردهایم و مکرّر اینها را گفتهایم. اینها از میان کلمات ائمّه باید بیان بشود و منتقل بشود.
خب، اینهمه ما کتاب داریم؛ یعنی مثلاً بحارالانوار [بیشتر از] صد جلد کتاب است؛ و از این قبیل کتب فراوان است، امّا اینها در یک محدودهی خاصی هستند دیگر. یک شعری آن روز بنده خواندم:(۳)
مِی نابی ولی از خلوت خُم
چو در ساغر نمیآیی چه حاصل؟ (۴)
مِی ناب را باید آورد در ساغر تا قابل استفاده باشد؛ ولی در خُم مانده. این مِی نابِ معارف زندگی ما که از ائمّه آمده، همینطور در خُم مانده، سرش را هم خشت گذاشتیم ــ قدیمها خشت میگذاشتند سرِ خم و میبستند ــ ما اینجوری [عمل] کردهایم. این [جوری] نمیشود؛ این باید به زبان روز، به زبان فنّی، با شیوههای درست به دنیا منعکس بشود. امروز دیگر ارتباط با دنیا کار آسانی شده؛ یعنی شما اینجا مینشینید و یک دکمهای را فشار میدهید و ده دقیقه وقت صرف میکنید، در دورترین نقطهی عالم ــ در استرالیا، در کانادا، در آمریکا، در فلان جا ــ هر کس که شما بخواهید، حرف شما را میشنود. این خیلی چیز مهمّی است. در این کار، از این شیوه باید استفاده بشود؛ منتها زبان مهم است؛ [اینکه] با چه زبانی میخواهید بیان کنید. این هم بخش دوّم آن چیزی است که برای معرّفی ائمّه باید دنبال بشود.
بخش سوّم، مسئلهی سیاست است؛ این همان چیزی است که بنده در آن [بررسی] سالهای زندگی ائمّه، عمدتاً این را دنبال میکردم که ائمّه چه کار میکردند و چه کار میخواستند بکنند. بخش سیاست، بخش خیلی مهمّی است. سیاست ائمّه چه بود؟ اینکه امام با همهی آن مقامات، با همهی آن مرتبتِ الهی که دارد و امانت الهی که دستش هست، اکتفا کند به اینکه مثلاً یک مقدار احکام بگوید و یک مقدار اخلاق بگوید و مانند اینها، این به نظر اصلاً برای انسان وقتی که درست توجّه کند قابل فهم نیست؛ آنها هدفهای بزرگی داشتند. هدف عمدهی آنها هم ایجاد جامعهی اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعهی اسلامی بدون ایجاد حاکمیّت اسلامی امکانپذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیّت اسلامی بودند. یک بُعد مهمّ امامت این است؛ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. خب مادّهاش عبارت است از همین سیاست و ادارهی کشور و ادارهی حکومت. و همهی ائمّه دنبال این بودهاند؛ یعنی بدون استثنا همهی ائمّه دنبال این بودهاند؛ منتها با شیوههای مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاهمدّت مختلف؛ [امّا] هدف بلندمدّت یکی بود.
من حالا راجع به حضرت رضا (سلام الله علیه)، بعد یک جملهای عرض خواهم کرد. حالا مثلاً فرض کنید در زمان امام صادق (علیه السّلام)؛ به حضرت مراجعه میشده که چرا قیام نمیکنید؛ مکرّر در روایت داریم و دیدهاید دیگر که [میپرسیدند] چرا قیام نمیکنید. حضرت هم به هر کسی یک استدلال یا یک جور جوابی میدهند. خب، چرا از حضرت اینقدر سؤال میکنند که چرا قیام نمیکنید؟ علّتش این است که بنا بوده حضرت قیام کند؛ این را شیعه میدانسته، این بین شیعه مسلّم بوده.
وقتی که به امام حسن مجتبیٰ (سلام الله علیه) اعتراض کردند که چرا شما صلح کردید، از جملهی حرفهایی که مکرّراً از حضرت مجتبیٰ نقل شده این است که میفرماید: «ما تَدری لَعَلَّهُ فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ اِلیٰ حین»؛ (۵) این [کار] یک زمان دارد، یک اَمَد دارد، یک سرآمد دارد. شما چه میدانید؟ یعنی این وعده است. آن وقت در روایت امام این وعده مشخّص شده؛ در روایت است: اِنَّ اللهَ جَعَلَ هذَا الاَمر فی سَنَةِ سَبعین. امام مجتبیٰ سال ۴۰، ۴۱ این حرف را زدند، بنا بوده سال ۷۰ قیام انجام بگیرد و حکومت اسلامی تشکیل بشود؛ در تقدیر الهی این بوده که این کار انجام بگیرد. بعد میفرماید: «فَلَمّا قُتِلَ الحُسَینُ عَلَیهِ السَّلَامُ اِشتَدَّ غَضَبُ اللَهِ عَلَی اَهلِ الاَرضِ فَاَخَّرَه»؛ (۶) وقتی در سال ۶۱ ــ محرّم ۶۱ ــ حضرت به شهادت رسیدند، این کار عقب افتاد؛ این [کار] بنا بود سال ۷۰ انجام بگیرد، [امّا] به خاطر شهادت سیّدالشّهدا و عوامل بیرونیای که طبعاً مترتّب بر این معنا میشد، این کار عقب افتاد. حالا در تعبیر روایت، «اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلَی اَهلِ الاَرض» است، امّا میدانیم که این «اشتداد غضب» و آنچه بر آن مترتّب میشود، با همین عوامل ظاهری و علل و عوامل معمولی تطبیق میکند؛ عوامل معمولیاش این است، که باز در یک روایت دیگر هست که: اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ اِلّا ثَلاثَة؛ «اِرتَدَّ» نه به معنایی که از دین برگشتند، یعنی بعد از امام حسین، شیعه از این راهی که داشت میرفت مردّد شد؛ یعنی با این وضع چه جوری میشود رفت؛ مگر سه نفر: یحییبنامّطویل [و دو نفر دیگر]؛ سه نفر بیشتر نماندند. حضرت صادق میفرماید: «ثُمَّ اِنَّ النّاسَ لَحِقوا وَ کَثُروا»، (۷) سی سال زحمت امام سجّاد و بعد حضرت باقر، نتیجهاش این شده که این [تعداد بیشتر شد].
خب بعد در [ادامهی] همان روایتی که داشتم میخواندم، خدای متعال آن امر حکومت را که سال ۷۰ قرار بود اتّفاق بیفتد، به تأخیر انداخت به سال ۱۴۰؛ «فَاَخَّرَهُ اِلی اَربَعینَ وَ مِائَة».(۸) سال ۱۴۰، سال زندگی امام صادق است دیگر؛ حضرت [سال] ۱۴۸ از دنیا رفتند. این [مطلب] بینِ شیعه، بین خواصّ شیعه گفته میشده، تکرار میشده. بعد البتّه حضرت علّت اینکه تأخیر افتاد را بعداً در همین روایت ذکر میکنند که اینجوری شد که تأخیر افتاد. لذا شما میبینید ــ این در روایت هست ــ که زُراره ــ که خب دیگر جزو نزدیکترینها است؛ زراره در کوفه است؛ میدانید اهل کوفه است؛ ساکن کوفه بود ــ یک پیغام میدهد به حضرت، یک نامهای مینویسد به حضرت صادق (علیه السّلام) و میگوید که یک نفر از دوستان ما از مردم، یعنی از شیعه، اینجا دچار گرفتاریِ قرض شده و حکومت میخواهد این را دستگیر کند به خاطر مدیون شدنش، به خاطر قرض سنگینی که دارد. این [فرد] الان مدّتی است فرار کرده؛ از زن و بچّهاش دور شده و فرار کرده و آواره است برای اینکه نتوانند دستگیرش کنند. [زراره مینویسد:] حالا من از شما سؤال میکنم اگر «هذا الأمر» ــ این «هذا الأمر» در روایات زیاد تکرار میشود؛ یعنی همین مسئلهی حکومت ــ اگر «هذا الامر» در همین یکی دو سال بنا است اتّفاق بیفتد، بگوییم این [فرد] باشد تا وقتی که این اتّفاق بیفتد و شماها بیایید سر کار و قضیّه خلاص بشود؛ امّا اگر قرار نیست، بنا نیست این [امر] یکی دو ساله انجام بگیرد، رفقا جمع شوند، پول جمع کنیم و قرض این بیچاره را بدهیم که بیاید سر خانه و زندگی. (۹) این را زراره سؤال میکند؛ این شوخی نیست. زراره چرا احتمال میدهد که ظرف یکی دو سال بشود این کار اتّفاق بیفتد؟
باز یک روایت دیگر از زراره دارد، میگوید: «و الله لا اری علی هذه الاعواد الّا جعفراً»؛ (۱۰) «اعواد» یعنی منبر، یعنی ستونهای منبر؛ میگوید روی این ستونهای منبر، من غیر از جعفر را نمیبینم. یعنی یقین داشته که حضرت میآیند روی منبر خلافت مینشینند؛ یعنی این [انتظار] وجود داشته. بعد خب «یَمحُوا اللَهُ ما یَشاءُ وَ یُثبِتُ وَ عِندَهُ اُمُّ الکِتاب»؛ (۱۱) قدر الهی این است، قضای الهی این نیست. قضای الهی، آن که قَدَرِ تثبیتشده است، آن بهاصطلاح قرار قطعیشده، آن [امر] نبوده؛ به خاطر عوامل خاص و علل و عوامل اینجوری. پس ائمّه دنبال این قضیّه بودند؛ این خیلی قضیّهی مهمی است.
حالا شما در این باب ببینید نقش امام رضا (علیه السّلام) چیست. حالا البتّه من الان یادم نیست مطالب آن سخنرانی که جنابعالی(۱۲) میفرمایید؛ قبل از آن هم من سال اوّل یک پیامی(۱۳) فرستادم مشهد و در آن پیام، مسئلهی قبول ولایتعهدی امام رضا را تحلیل کردم. یعنی گفتم این در واقع یک مبارزهای بود بین مأمون عاقل و زیرک و بسیار باهوش، و امام رضا. مأمون اوّل گفت خلافت را میدهم؛ اوّل ولایتعهدی نبود؛ گفت من خلافت را به شما میدهم. حضرت قبول نکردند؛ اصرار کرد؛ بعد گفت حالا که قبول نمیکنید، پس ولایتعهدی [را قبول کنید]. علّت اینکه مأمون این کار را کرد چه بود؟ من [در آن پیام]، چهار پنج علّت و دلیل برای مأمون ذکر کردم که او به این اهداف فکر میکرد و دنبال این چیزها بود. امام (علیه السّلام) قبول کردند؛ من پنج شش علّت هم ذکر کردم برای اینکه حضرت چطور قبول کردند و چرا این کار را کردند و فواید این کار چه بود. یک حرکت عظیم، یک جنگ فوقالعادهی غیر نظامی، یعنی جنگ سیاسی در واقع، بین حضرت و مأمون راه افتاده و حضرت در این جنگ مأمون را خُرد و خمیر کرده؛ یعنی با این کاری که کرده، منکوب کرده مأمون را؛ طوری که مأمون مجبور شده حضرت را به قتل برساند. وَالّا اوّل که اینجور نبود؛ [حضرت را] احترام میکردند، نماز میفرستادند؛ از این کارها بود دیگر. حالا آنجا من شرح دادم که مأمون چرا این کارها را میکرد و چرا کرد و چه اهداف و چه فوایدی در ذهنش بود؛ آن وقتها ما هم مثل شماها که الحمدلله جوانید و حوصله دارید، حوصله داشتیم و از این کارها میکردیم؛ حالا که دیگر بکلّی از این معانی دور هستیم.
بنابراین این سه بخش در زندگی حضرت امام رضا (علیه الصّلاة و السّلام) و بقیّهی ائمّه باید تبیین بشود. هنر شما این است که این سه بخش را اوّلاً استخراج کنید؛ ثانیاً اینها را از زیادهگوییها و حرفهای غیر متقن تخلیص کنید؛ ثالثاً که این سوّمی مهمتر از همه است، با زبان مناسب، با زبان روز، با زبان قابل فهم برای مخاطب غیر شیعه و حتّی شیعه ــ چون دوری بعضی از جوانهای خودمان هم از این معارف، کمتر از دوری غیر شیعه و غیر مسلمان نیست و اطّلاعی ندارند ــ بیان کنید اینها را. به نظر من اگر این کار انجام بگیرد، فقط صِرف یک گردهمایی و سخنرانی و مانند اینها دیگر نخواهد بود؛ یعنی یک فایدهی محسوسی بر آن اتّفاق میافتد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر معظم انقلاب: باید به زبان روز و با شیوههای درست، معارف ائمه را به دنیا منعکس کرد
اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.
به گزارش قدس آنلاین، بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیهالسلام که در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار شده بود، صبح امروز (دوشنبه) در محل برگزاری این کنگره در حرم مطهر رضوی منتشر شد.
مشروح بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اوّلاً تشکیل این کنگره و این گردهمایی کار بسیار خوبی است؛ چون ماها ــ داخل جامعهی شیعه؛ حالا قبل از اینکه به دیگران برسیم ــ در زمینهی معرفت ائمّه نقایص زیادی داریم؛ گاهی به یک جنبه توجّه شده با افراط و بدون اتقان، از جنبههای دیگر غفلت شده؛ و گاهی حتّی به همان هم توجّه نشده، و به همین مسائل ظاهری و توجّهات ظاهری و [مانند] اینها بسنده شده.
به نظر من ما به عنوان شیعه، به عنوان مجموعهی اهل تشیّع، یکی از وظایف بزرگمان این است که ائمّهی خودمان را به دنیا معرفی کنیم. حالا بعضی از ائمّه (علیهم السّلام) مثل امام حسین (علیه السّلام) و امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، به دلایلی معرفیشده هستند؛ دیگران دربارهشان نوشتهاند، گفتهاند و نوعی شناخت از آنها در دنیای غیر شیعه و حتّی دنیای غیر اسلام وجود دارد؛ لکن اکثر ائمّه (علیهم السّلام) ناشناختهاند. امام حسن مجتبیٰ با آن عظمت ناشناخته است، حضرت موسیبنجعفر، حضرت هادی، امام جعفر صادق، با آن دستگاه عظیم و فعّالیّت فوقالعاده، اینها در دنیا ناشناختهاند. اگر چنانچه دربارهی اینها حرفی هم گفته شده از غیر شیعه ــ قهراً از غیر شیعه که باشد، جنبهی غیر فرقهای پیدا میکند ــ خیلی قلیل و محدود است. حالا مثلاً فلان نویسندهی عارف، در خلال عرفا اسم امام جعفر صادق را میآورد، مثلاً نیم صفحه یا کمتر دربارهی ایشان به عنوان یک فرد عارف و [مانند] اینها صحبت میکند؛ این [معرّفی] در این حد است، بیشتر نیست.
من به نظرم میرسد راجع به زندگی ائمّه (علیهم السّلام) از سه بُعد باید کار بشود: یکی از آن بُعد معنوی و الهی، یعنی آن قداست؛ جنبهی قداست ائمّه (علیهم السّلام)؛ از این نمیشود صرفنظر کرد؛ دربارهی این باید صحبت بشود، منتها متقن صحبت بشود. گاهی حرفهایی زده میشود، روایاتی به عنوان پشتیبان آن حرفها آورده میشود، [امّا] حرفها ضعیف است. ما باید جنبهی ملکوتی ائمّه (علیهم السّلام)، جنبهی معنوی و عرشی ائمّه را بیان کنیم؛ این جزو چیزهایی نیست که ما دربارهاش بخواهیم تقیّه کنیم یا مثلاً مخفی کنیم؛ نه، باید این جنبهی معنوی و عرشی ائمّه را بگوییم؛ کمااینکه در مورد خود پیغمبر [گفتهایم]. مسئلهی معصومیّتشان، مسئلهی ارتباطات آنها با خدای متعال، ارتباطات آنها با فرشتهها ــ اینهایی که هست ــ ولایت آنها به آن معنای معنویاش، اینها را باید بگوییم؛ از این جنبه باید یک کار عالمانهی قوی خوبی انجام بگیرد.
جنبهی دوّم، جنبهی کلمات و درسهای اینها است ــ همین که آقایان هم به آن اشاره کردید ــ در زمینههای مختلف؛ در زمینهی مسائل زندگی، مسائل گوناگونِ مورد نیاز انسان: اخلاقیّات، معاشرت، دین، احکام؛ ائمّهی ما حرف دارند، مکتب دارند [که باید] بیان بشود.
بعضی از این جنبهها که ما خیلی هم به آن توجّه نمیکنیم، در دنیا موضوعیّت دارد؛ حالا مثلاً فرض کنید مسئلهی حمایت از حیوانات؛ شما نگاه کنید در روایات ما از ائمّه، نسبت به مسئلهی رعایت حیوانات و حمایت از حیوانات چقدر بحث شده؛ این اگر چنانچه در دنیا مطرح بشود، گفته بشود، شناخته بشود، خب یک چیز مهمّی است. ببینید حالا چه کسی از ماها دربارهی این فکر میکند؟ کداممان دنبال این قضیّه هستیم؟ [یا موضوع] معاشرتها، مضامینی که دربارهی ارتباط با غیر شیعه و غیر مسلمان هست؛ اینهمه در روایات ما در این زمینه به تَبَع قرآن کریم حرف هست؛ [مثل] «لایَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّین»؛ اینها حرفهایی است که تکرار کردهایم و مکرّر اینها را گفتهایم. اینها از میان کلمات ائمّه باید بیان بشود و منتقل بشود.
خب، اینهمه ما کتاب داریم؛ یعنی مثلاً بحارالانوار [بیشتر از] صد جلد کتاب است؛ و از این قبیل کتب فراوان است، امّا اینها در یک محدودهی خاصی هستند دیگر. یک شعری آن روز بنده خواندم:
مِی نابی ولی از خلوت خُم
چو در ساغر نمیآیی چه حاصل؟
مِی ناب را باید آورد در ساغر تا قابل استفاده باشد؛ ولی در خُم مانده. این مِی نابِ معارف زندگی ما که از ائمّه آمده، همینطور در خُم مانده، سرش را هم خشت گذاشتیم ــ قدیمها خشت میگذاشتند سرِ خم و میبستند ــ ما اینجوری [عمل] کردهایم. این[جوری] نمیشود؛ این باید به زبان روز، به زبان فنّی، با شیوههای درست به دنیا منعکس بشود. امروز دیگر ارتباط با دنیا کار آسانی شده؛ یعنی شما اینجا مینشینید و یک دکمهای را فشار میدهید و ده دقیقه وقت صرف میکنید، در دورترین نقطهی عالم ــ در استرالیا، در کانادا، در آمریکا، در فلان جا ــ هر کس که شما بخواهید، حرف شما را میشنود. این خیلی چیز مهمّی است. در این کار، از این شیوه باید استفاده بشود؛ منتها زبان مهم است؛ [اینکه] با چه زبانی میخواهید بیان کنید. این هم بخش دوّم آن چیزی است که برای معرّفی ائمّه باید دنبال بشود.
بخش سوّم، مسئلهی سیاست است؛ این همان چیزی است که بنده در آن [بررسی] سالهای زندگی ائمّه، عمدتاً این را دنبال میکردم که ائمّه چه کار میکردند و چه کار میخواستند بکنند. بخش سیاست، بخش خیلی مهمّی است. سیاست ائمّه چه بود؟ اینکه امام با همهی آن مقامات، با همهی آن مرتبتِ الهی که دارد و امانت الهی که دستش هست، اکتفا کند به اینکه مثلاً یک مقدار احکام بگوید و یک مقدار اخلاق بگوید و مانند اینها، این به نظر اصلاً برای انسان وقتی که درست توجّه کند قابل فهم نیست؛ آنها هدفهای بزرگی داشتند. هدف عمدهی آنها هم ایجاد جامعهی اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعهی اسلامی بدون ایجاد حاکمیّت اسلامی امکانپذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیّت اسلامی بودند. یک بُعد مهمّ امامت این است؛ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. خب مادّهاش عبارت است از همین سیاست و ادارهی کشور و ادارهی حکومت. و همهی ائمّه دنبال این بودهاند؛ یعنی بدون استثنا همهی ائمّه دنبال این بودهاند؛ منتها با شیوههای مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاهمدّت مختلف؛ [امّا] هدف بلندمدّت یکی بود.
من حالا راجع به حضرت رضا (سلام الله علیه)، بعد یک جملهای عرض خواهم کرد. حالا مثلاً فرض کنید در زمان امام صادق (علیه السّلام)؛ به حضرت مراجعه میشده که چرا قیام نمیکنید؛ مکرّر در روایت داریم و دیدهاید دیگر که [میپرسیدند] چرا قیام نمیکنید. حضرت هم به هر کسی یک استدلال یا یک جور جوابی میدهند. خب، چرا از حضرت اینقدر سؤال میکنند که چرا قیام نمیکنید؟ علّتش این است که بنا بوده حضرت قیام کند؛ این را شیعه میدانسته، این بین شیعه مسلّم بوده.
وقتی که به امام حسن مجتبیٰ (سلام الله علیه) اعتراض کردند که چرا شما صلح کردید، از جملهی حرفهایی که مکرّراً از حضرت مجتبیٰ نقل شده این است که میفرماید: «ما تَدری لَعَلَّهُ فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ اِلیٰ حین»؛ این [کار] یک زمان دارد، یک اَمَد دارد، یک سرآمد دارد. شما چه میدانید؟ یعنی این وعده است. آن وقت در روایت امام این وعده مشخّص شده؛ در روایت است: اِنَّ اللهَ جَعَلَ هذَا الاَمر فی سَنَةِ سَبعین. امام مجتبیٰ سال ۴۰، ۴۱ این حرف را زدند، بنا بوده سال ۷۰ قیام انجام بگیرد و حکومت اسلامی تشکیل بشود؛ در تقدیر الهی این بوده که این کار انجام بگیرد. بعد میفرماید: «فَلَمّا قُتِلَ الحُسَینُ عَلَیهِ السَّلَامُ اِشتَدَّ غَضَبُ اللَهِ عَلَی اَهلِ الاَرضِ فَاَخَّرَه»؛ وقتی در سال ۶۱ ــ محرّم ۶۱ ــ حضرت به شهادت رسیدند، این کار عقب افتاد؛ این [کار] بنا بود سال ۷۰ انجام بگیرد، [امّا] به خاطر شهادت سیّدالشّهدا و عوامل بیرونیای که طبعاً مترتّب بر این معنا میشد، این کار عقب افتاد. حالا در تعبیر روایت، «اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلَی اَهلِ الاَرض» است، امّا میدانیم که این «اشتداد غضب» و آنچه بر آن مترتّب میشود، با همین عوامل ظاهری و علل و عوامل معمولی تطبیق میکند؛ عوامل معمولیاش این است، که باز در یک روایت دیگر هست که: اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ اِلّا ثَلاثَة؛ «اِرتَدَّ» نه به معنایی که از دین برگشتند، یعنی بعد از امام حسین، شیعه از این راهی که داشت میرفت مردّد شد؛ یعنی با این وضع چه جوری میشود رفت؛ مگر سه نفر: یحییبنامّطویل [و دو نفر دیگر]؛ سه نفر بیشتر نماندند. حضرت صادق میفرماید: «ثُمَّ اِنَّ النّاسَ لَحِقوا وَ کَثُروا» سی سال زحمت امام سجّاد و بعد حضرت باقر، نتیجهاش این شده که این [تعداد بیشتر شد].
خب بعد در [ادامهی] همان روایتی که داشتم میخواندم، خدای متعال آن امر حکومت را که سال ۷۰ قرار بود اتّفاق بیفتد، به تأخیر انداخت به سال ۱۴۰؛ «فَاَخَّرَهُ اِلی اَربَعینَ وَ مِائَة». سال ۱۴۰، سال زندگی امام صادق است دیگر؛ حضرت [سال] ۱۴۸ از دنیا رفتند. این [مطلب] بینِ شیعه، بین خواصّ شیعه گفته میشده، تکرار میشده. بعد البتّه حضرت علّت اینکه تأخیر افتاد را بعداً در همین روایت ذکر میکنند که اینجوری شد که تأخیر افتاد. لذا شما میبینید ــ این در روایت هست ــ که زُراره ــ که خب دیگر جزو نزدیکترینها است؛ زراره در کوفه است؛ میدانید اهل کوفه است؛ ساکن کوفه بود ــ یک پیغام میدهد به حضرت، یک نامهای مینویسد به حضرت صادق (علیه السّلام) و میگوید که یک نفر از دوستان ما از مردم، یعنی از شیعه، اینجا دچار گرفتاریِ قرض شده و حکومت میخواهد این را دستگیر کند به خاطر مدیون شدنش، به خاطر قرض سنگینی که دارد. این [فرد] الان مدّتی است فرار کرده؛ از زن و بچّهاش دور شده و فرار کرده و آواره است برای اینکه نتوانند دستگیرش کنند. [زراره مینویسد:] حالا من از شما سؤال میکنم اگر «هذا الأمر» ــ این «هذا الأمر» در روایات زیاد تکرار میشود؛ یعنی همین مسئلهی حکومت ــ اگر «هذا الامر» در همین یکی دو سال بنا است اتّفاق بیفتد، بگوییم این [فرد] باشد تا وقتی که این اتّفاق بیفتد و شماها بیایید سر کار و قضیّه خلاص بشود؛ امّا اگر قرار نیست، بنا نیست این [امر] یکی دو ساله انجام بگیرد، رفقا جمع شوند، پول جمع کنیم و قرض این بیچاره را بدهیم که بیاید سر خانه و زندگی. این را زراره سؤال میکند؛ این شوخی نیست. زراره چرا احتمال میدهد که ظرف یکی دو سال بشود این کار اتّفاق بیفتد؟
باز یک روایت دیگر از زراره دارد، میگوید: «و الله لا اری علی هذه الاعواد الّا جعفراً»؛ «اعواد» یعنی منبر، یعنی ستونهای منبر؛ میگوید روی این ستونهای منبر، من غیر از جعفر را نمیبینم. یعنی یقین داشته که حضرت میآیند روی منبر خلافت مینشینند؛ یعنی این [انتظار] وجود داشته. بعد خب «یَمحُوا اللَهُ ما یَشاءُ وَ یُثبِتُ وَ عِندَهُ اُمُّ الکِتاب» قدر الهی این است، قضای الهی این نیست. قضای الهی، آن که قَدَرِ تثبیتشده است، آن بهاصطلاح قرار قطعیشده، آن [امر] نبوده؛ به خاطر عوامل خاص و علل و عوامل اینجوری. پس ائمّه دنبال این قضیّه بودند؛ این خیلی قضیّهی مهمی است.
حالا شما در این باب ببینید نقش امام رضا (علیه السّلام) چیست. حالا البتّه من الان یادم نیست مطالب آن سخنرانی که جنابعالی میفرمایید؛ قبل از آن هم من سال اوّل یک پیامی فرستادم مشهد و در آن پیام، مسئلهی قبول ولایتعهدی امام رضا را تحلیل کردم. یعنی گفتم این در واقع یک مبارزهای بود بین مأمون عاقل و زیرک و بسیار باهوش، و امام رضا. مأمون اوّل گفت خلافت را میدهم؛ اوّل ولایتعهدی نبود؛ گفت من خلافت را به شما میدهم. حضرت قبول نکردند؛ اصرار کرد؛ بعد گفت حالا که قبول نمیکنید، پس ولایتعهدی [را قبول کنید]. علّت اینکه مأمون این کار را کرد چه بود؟ من [در آن پیام]، چهار پنج علّت و دلیل برای مأمون ذکر کردم که او به این اهداف فکر میکرد و دنبال این چیزها بود. امام (علیه السّلام) قبول کردند؛ من پنج شش علّت هم ذکر کردم برای اینکه حضرت چطور قبول کردند و چرا این کار را کردند و فواید این کار چه بود. یک حرکت عظیم، یک جنگ فوقالعادهی غیر نظامی، یعنی جنگ سیاسی در واقع، بین حضرت و مأمون راه افتاده و حضرت در این جنگ مأمون را خُرد و خمیر کرده؛ یعنی با این کاری که کرده، منکوب کرده مأمون را؛ طوری که مأمون مجبور شده حضرت را به قتل برساند. وَالّا اوّل که اینجور نبود؛ [حضرت را] احترام میکردند، نماز میفرستادند؛ از این کارها بود دیگر. حالا آنجا من شرح دادم که مأمون چرا این کارها را میکرد و چرا کرد و چه اهداف و چه فوایدی در ذهنش بود؛ آن وقتها ما هم مثل شماها که الحمدلله جوانید و حوصله دارید، حوصله داشتیم و از این کارها میکردیم؛ حالا که دیگر بکلّی از این معانی دور هستیم.
بنابراین این سه بخش در زندگی حضرت امام رضا (علیه الصّلاة و السّلام) و بقیّهی ائمّه باید تبیین بشود. هنر شما این است که این سه بخش را اوّلاً استخراج کنید؛ ثانیاً اینها را از زیادهگوییها و حرفهای غیر متقن تخلیص کنید؛ ثالثاً که این سوّمی مهمتر از همه است، با زبان مناسب، با زبان روز، با زبان قابل فهم برای مخاطب غیر شیعه و حتّی شیعه ــ چون دوری بعضی از جوانهای خودمان هم از این معارف، کمتر از دوری غیر شیعه و غیر مسلمان نیست و اطّلاعی ندارند ــ بیان کنید اینها را. به نظر من اگر این کار انجام بگیرد، فقط صِرف یک گردهمایی و سخنرانی و مانند اینها دیگر نخواهد بود؛ یعنی یک فایدهی محسوسی بر آن اتّفاق میافتد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار کارگزاران حج
[دریافت PDF]
در آستانهی برگزاری کنگره عظیم حج ابراهیمی(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز؛ چه زوّار و حجگزاران خوشبخت و سعادتمندی که امسال چشمشان به دیدار کعبهی منوّره و مرقد نبیّ مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) و ائمّهی بقیع روشن خواهد شد، و چه عوامل برگزارکنندهی این حرکت عظیم کشوری و مردمی. از دستاندرکاران اجرای حج، بنده صمیمانه تشکّر میکنم؛ زحماتشان حقیقتاً ارزشمند است و برگزاری یک حجّ سالمِ باشکوهِ معنوی منطبق با ضوابط مطلوب اسلامی حج، حقیقتاً یک توفیق بزرگی است که بخش مهمّی از آن را شما عوامل اجرای حج بر عهده دارید. خداوند انشاءالله از شما قبول کند و شماها را محفوظ بدارد.
دربارهی حج زیاد صحبت شده است؛ بزرگان، دیگران، فرمودهاند، ما هم مطالبی عرض کردهایم، لکن در حج بیش از اینها حرف هست و بحث هست و نکته هست؛ کمااینکه در یک روایتی هم از امام معصوم (علیه السّلام) همین معنا نقل شده است که راوی به حضرت عرض میکند که ما سالها است از شما راجع به حج میپرسیم، شما همینطور مطالب جدیدی را بیان میکنید، حضرت هم تصدیق میکنند، پاسخ مناسبی میدهند.
آنچه من امروز میخواهم عرض بکنم، این است که حج یک فریضهی چندلایه و چندبُعدی و پُرمضمونی است؛ هم جنبهی معنوی آن، هم جنبهی مادّی آن دارای ابعاد گوناگون است، لکن به نظر این حقیر دو نکته در حج جزو نکات برجستهی حج است که یک نکته مربوط میشود به درون انسان، باطن انسان، روح انسان ــ که تولیدکنندهی علم و معرفت و عزم است ــ یک نکته هم مربوط میشود به زندگی اجتماعی.
آن نکتهای که مربوط به درون انسان و باطن انسان و تربیت انسان و پرورش عزم و ارادهی صحیح در انسان است، عبارت است از مسئلهی «ذکر». در حج، ذکر یک عنصر بسیار مهمّی است. شما نگاه کنید از اوّل تا آخر حج، از احرام و مقدّمات احرام تا انجام عمره، بعد احرام حج، بعد وقوف و بقیّهی اعمال حج، سر تا پا متضمّن ذکر و یاد خدا است. لذا در قرآن کریم در موارد متعدّدی در همین زمینهی حج، امر به ذکر شده است؛ همین آیاتی که تلاوت کردند، و از جملهی این آیات: «فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفاتٍ فَاذکُرُوا اللَّهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرام»،(۲) «وَ اذکُرُوا اللَّهَ فی اَیّامٍ مَعدودات»،(۳) «فَاذکُرُوا اللَّهَ کَذِکرِکُم آباءَکُم»،(۴) «فَاذکُرُوا اسمَ اللَّهِ عَلَیها صَوَافّ»؛(۵) همهاش ذکر؛ سر تا پا؛ چه در طواف، چه در سعی، چه در نماز طواف، چه در وقوف عرفات، چه در مشعر، چه در اعمال منیٰ. سر تا پای حج ذکر است، توجّه به خدا است. این ذکر، منشأ زندگی است؛ مهمّش این است. وقتی ما یاد خدا در دلمان بود و خشیت الهی بر اثر یاد خدا بر دل ما سایه افکند، این در حرکت زندگی ما، در ارادهی ما، در عزم ما، در تصمیمگیریهای بزرگ ما اثر خواهد گذاشت. ملّتی که احتیاج دارد به کارهای اساسی و بزرگ، آحادش باید با ذکر خدا مأنوس باشند.
ما گاهی سفارش میکنیم به حجّاج محترم و عزیزمان که در مکّه و مدینه به فکر آن چیزی باشید که جز در آن سرزمین گیر آدم نمیآید، نه به فکر آن چیزهایی که در همهجا هست؛ بازار همهجا هست، جنس و چیزهای چشمنواز و چشمگیر همهجا هست؛ آن [چیزی] که همهجا نیست کعبه است، مسجدالحرام است، طواف است، زیارت قبر مطهّر پیغمبر است؛ این است که فقط آنجا است؛ این چند روزی که آنجا هستید، این را دریابید؛ قدر این را بدانید. این تأکید ما به خاطر همین است که اگر ما متذکّر باشیم، یاد خدا باشیم، «فَاذکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُم تُفلِحون»،(۶) دنبالِ ذکر، «فلاح» است. فلاح فقط رستگاری معنوی و روحی نیست؛ فلاح یعنی موفّقیّت، یعنی نجاح، یعنی در همهی کارها به هدف و مقصد دست یافتن؛ اینها ناشی از ذکر است؛ این یک عنصر اساسی حج، که مربوط به درون انسان است امّا سازندهی زندگی انسان است.
امّا آنچه مربوط به محیط اجتماعی است، مسئلهی «وحدت» است، مسئلهی یکپارچگی است، مسئلهی یکی دیدن است، مسئلهی ارتباط با آحاد مسلمان است؛ این مسئلهی خیلی مهمّی است در حج. مکرّر ما عرض کردهایم که خدای متعال به وسیلهی حضرت ابراهیم (علیه السّلام) نهفقط یک عدّهی خاصّی را، آحاد مردم را [به حج دعوت کرد]: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ؛(۷) [میفرماید] ناس را، همهی مردم را، همهی آحاد بشر را دعوت کن برای حج. دعوت الهیِ همهی آحاد مردم در یک چند روز معیّن، در یک جای مشخّص، هر سال، معنایش چیست؟ معنایش این است که ارادهی الهی ــ ارادهی تشریعی الهی ــ بر این قرار گرفته است که آحاد مسلمانها به هم نزدیک بشوند، همدیگر را بشناسند، با هم همفکری کنند، با هم تصمیم بگیرند؛ خلأ بزرگِ امروزِ ما این است: «با هم تصمیم بگیرند». یک جا جمع بشوند که این جمع شدن یک خروجیِ مطلوبی برای عالم اسلام داشته باشد، بلکه برای بشریّت داشته باشد؛ ما دنبال این هستیم. البتّه مقدّمهاش تفاهم است، از ملّیّتها عبور کردن، از تفرّقهای مذهبی و فرقهای عبور کردن. مذاهب مختلفی در اسلام هستند که اینها در کنار هم، همه یک جور، همه با یک لباس، همه با یک حرکت، همه در یک نقطه [در حج گرد میآیند]؛ این اجتماع الهی است، این اجتماع اسلامی است، این، آن جنبهی بارز و روشن سیاسی حج است. این دو نکته در حج وجود دارد: هم نکتهی «ذکر»، هم نکتهی «اتّحاد و وحدت اسلامی». حالا البتّه در قرآن، در کلمات رسول مکرّم اسلام و بزرگان اسلام مسئلهی عدم تفرّق، مخصوص حج نیست؛ «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا»(۸) و آیات متعدّد قرآن، از تفرّق و دشمنی با یکدیگر و مانند اینها نهی میکند مسلمانها را. خب، حالا این دو نقطهی برجستهی حج.
من اشاره کنم به اینکه در صحبت از حج باید نام مبارک جناب ابراهیم (علیه الصّلاة و السّلام) حتماً فراموش نشود. در قرآن درسهای زیادی از ناحیهی حضرت ابراهیم به ما داده شده که قرآن اینها را نقل میکند. یکیاش همین دعوت به حج است که «اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ»؛ و دستور به مردم که «وَ اتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبراهیمَ مُصَلًّى»؛(۹) جایی که او ایستاده، آنجا نماز بخوانید، آنجا را محلّ نماز قرار بدهید. یا «عَهِدنا اِلىٰ اِبراهیمَ وَ اِسماعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِیَ لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجود».(۱۰) از این تطهیری که [به آن] مأمور شدند، انسان احساس میکند که قبل از حضرت ابراهیم یک مشکلاتی در این محل وجود داشته است که این بزرگوار علاوه بر اینکه قواعد(۱۱) بیت و پایههای خانه را بالا میبردند، تطهیر هم میکردند از آن خبائثی که حالا خیلی در تاریخ و در روایات ما روشن و دقیق نیست که چه بوده. بر همین اساس بنده عرض میکنم امسال حجّ ما، «حجّ برائت» است، بنا بر تعالیمی که جناب ابراهیم به ما داده. البتّه از اوایل انقلاب برائت وجود داشته؛ از اوّل انقلاب در حج، برائت وجود داشته است، جاری شده است، باید هم بماند و باشد؛ لکن بالخصوص حجّ امسال، حجّ برائت است.
این حوادثی که حالا در غزّه پیش میآید و این حادثهی عجیب و عظیم، این آشکار شدن چهرهی خونآشام یک مجموعهی برخاستهی از تمدّن غربی، اینها چیزهایی است که توجّه به آن، مخصوص امروز و این روزها نیست؛ این در تاریخ خواهد ماند. آنچه امروز در غزّه و فلسطین دارد اتّفاق میافتد، این حملات وحشیانه و سگ هار صهیونیست و عناصر خونآشام صهیونیست از یک طرف، آن مظلومیّت و در عین حال مقاومت مردم مسلمان غزّه از یک طرف، هر کدام یک نشانهی عظیمی است در تاریخ، یک شاخصی است در تاریخ، که اینها میمانَد. اینها شاخصهای مهمّی است که راه را به آیندهی بشریّت نشان خواهد داد. ملاحظه میکنید که همین امروز، بازتاب این حادثه در جوامع غیرمسلمان، یک حادثهی شگفتانگیز و بیسابقه است. این اتّفاقی که الان در دانشگاههای آمریکا و بعضی از کشورهای دیگر میافتد،(۱۲) اصلاً سابقه که ندارد هیچ، اگر کسی ادّعا میکرد که ممکن است یک روز چنین چیزی پیش بیاید، هیچکس باور نمیکرد؛ کسی حدس نمیزد که چنین اتّفاقی بیفتد! این نشاندهندهی آن است که اینها شاخص است.
خب، وظیفهی ما چیست؟ از حضرت ابراهیم یاد بگیریم. شما ملاحظه کنید، حضرت ابراهیم (علیه السّلام) جزو پیغمبرهای دلرحم است. پیغمبرها از لحاظ خصوصیّات اخلاقی همه یک جور نبودند. حضرت ابراهیم خیلی دلرحم [بوده]؛ مثلاً وقتی ملائکه میخواهند بروند دیار لوط را عذاب کنند، حضرت ابراهیم با اینها بحث میکند که اگر میشود مثلاً به آنها رحم کنید. یُجادِلُنا فی قَومِ لوط؛(۱۳) یعنی پیش ملائکهی الهی میخواهد وساطت کند، شفاعت کند که به آنها رحم کنید؛ یعنی یک چنین موجودی است ــ در بعضی از پیغمبرانِ دیگر اوضاع یک جور دیگر است؛ حالا حضرت ابراهیم را میخواهم عرض بکنم ــ یا در این آیهی شریفهی سورهی ابراهیم [میفرماید]: فَمَن تَبِعَنی فَاِنَّهُ مِنّی وَ مَن عَصانی فَاِنَّکَ غَفورٌ رَحیم؛(۱۴) آنهایی که از من پیروی میکنند که خیلی خب پیروی میکنند، پیروان من هستند؛ [امّا] نمیگوید پروردگارا! آنهایی را هم که حرف من را گوش نمیکنند، اصلاحشان کن یا هدایتشان کن یا عذابشان کن؛ میگوید: فَاِنَّکَ غَفورٌ رَحیم؛ از آنها هم بگذر، به آنها هم بخشش کن؛ یک چنین دل رحیم و رئوفی دارد. در مورد غیرمسلمانهایی که با اسلام سرِ ستیزهگری ندارند، در سورهی ممتحنه، بعد از آنچه از حضرت ابراهیم نقل میشود، این آیات است که آن هم معلوم میشود مربوط به حضرت ابراهیم است: لا یَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین.(۱۵) یعنی اگر همدین شما هم نیست امّا با شما ستیزهگری ندارد، نسبت به او با عدالت برخورد کنید، با انصاف برخورد کنید، به او نیکی کنید؛ یعنی با غیرمسلمانی که با شما ستیزهگری ندارد، کاری به کار شما ندارد، شما را اذیّت نمیکند.
یعنی ابراهیم یک چنین شخصیّتی است؛ با عاصی آنجور، با غیرمسلمان اینجور. [امّا] ببینید همین ابراهیم نسبت به یک جماعت دیگری چه جوری برخورد میکند: قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَآؤُا مِنکُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاءُ اَبَداً حَتّىٰ تُؤمِنوا بِاللَّهِ وَحدَه؛(۱۶) ببینید، با یک جماعتی ــ جماعت دشمن ستیزهگر ــ اینجوری برخورد میکند! همان ابراهیمِ رحیم و رئوف و ودود که برای قوم لوط شفاعت میکند، برای عاصیها طلب مغفرت میکند و معتقد است به کفّاری که ستیزهگری ندارند باید نیکی کرد، همین ابراهیم در یک جا هم اینجور محکم میایستد و اظهار برائت میکند: اِنّا بُرَآءُ مِنکُم؛ ما برائت داریم از شما، وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاء؛ بین ما و شما دشمنیِ آشکاری است، ما صریحاً با شما دشمنیم و دشمنی میکنیم. اینها چه کسانی هستند؟ آن کسانیاند که ستیزهگری میکنند. آنوقت، در همین آیهی سورهی ممتحنه، دنبالهی آن آیهای که قبلاً خواندم ــ که این هم باز مربوط میشود به فضای ذهنی حضرت ابراهیم ــ میفرماید: اِنَّما یَنهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فِی الدّینِ وَ اَخرَجوکُم مِن دِیارِکُم وَ ظاهَروا عَلىٰ اِخراجِکُم اَن تَوَلَّوهُم؛(۱۷) با آن کسانی که شما را به قتل میرسانند، با شما میجنگند، شما را از خانه و دیارتان بیرون میکنند یا کمک میکنند به کسانی که شما را از خانه و دیار بیرون کردند، حق ندارید ارتباط برقرار کنید و دست دوستی به اینها بدهید؛ حق ندارید! یعنی باید بینتان دشمنی باشد؛ همان [چیزی] که ابراهیم فرمود: بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاء.
خب امروز در دنیا کیست که با مسلمانها دشمنی میکند، ستیزهگری میکند، آنها را میکشد ــ زنشان را، مردشان را، فرزندشان را ــ و آنها را از خانه و دیارشان بیرون میکند؟ چه کسی است؟ دشمن صهیونیست روشنتر از این در قرآن توصیف بشود؟ فقط هم دشمن صهیونیست نیست: وَ ظاهَروا عَلىٰ اِخراجِکُم؛ کسانی که کمک میکنند به او. چه کسی کمک میکند؟ اگر کمک آمریکا نبود، رژیم صهیونیستی قدرت داشت و جرئت داشت که اینجور وحشیانه با مردم مسلمان، با زن و مرد، با کودک، در آن محیطِ محدود اینجور رفتار بکند؟ نمیشود با این دشمن با روی خوش برخورد کرد؛ نمیشود با آنها با ملایمت رفتار کرد؛ چه آن که مباشر قتل است، چه آن که معاون قتل و پشتیبان قتل است، چه آن که خانه را ویران میکند، چه آن که از ویرانکنندهی خانه پشتیبانی میکند: وَمَن یَتَوَلَّهُم فَاُولٰئِکَ هُمُ الظّالِمون؛(۱۸) اگر کسی با اینها دست دوستی داد، ستمگر است، ظالم است؛ اَلا لَعنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمین.(۱۹) نصّ قرآن، آیات قرآن اینها است. پس امسال برائت از همیشه بارزتر است. حجّ امسال، حجّ برائت است.
بایستی حجّاج مؤمن ــ چه ایرانی و چه غیرایرانی؛ از هر جا که هستند ــ بتوانند این منطق قرآنی را به همهی دنیای اسلام منتقل کنند. امروز فلسطین به این احتیاج دارد؛ به پشتیبانی دنیای اسلام احتیاج دارد. بله، جمهوری اسلامی منتظر این و آن نماند و نمیمانَد، لکن اگر چنانچه دستهای قویّ ملّتهای مسلمان و دولتهای مسلمان از اطراف بیایند و همراهی بکنند، تأثیرش خیلی بیشتر میشود؛ دیگر این حالت رقّتبار مردم فلسطین اینجور ادامه پیدا نمیکند؛ این وظیفه است.(۲۰) (شما که آمادهاید، خدا کاری کند دنیای اسلام آماده بشود؛ انشاءالله.)
راجع به وضع حجّاج محترم هم از زحماتی که چه بعثه، چه سازمان ــ هر کدام در نقش خودشان ــ و چه بقیّهی دستگاههای مربوط به سلامت و امنیّت و رفت و آمد و حمل و نقل و بقیّهی مسائل حجّاج [میکشند و] تلاش میکنند، ما تشکّر میکنیم؛ و تأکید میکنیم که برای آسایش حجّاج ایرانی و انجام یک حجّ مبرور و مقبول، هر چه میتوانند برنامهریزی کنند؛ این برنامهریزی لازم دارد. خب بحمدالله کارهای خوبی انجام گرفته و انجام میگیرد لکن برای اینکه این فاصلهی بین کاری که ما امروز میکنیم و کاری که انتظار داریم بتوانیم انجام بدهیم پُر بشود، باید انشاءالله برنامهریزی کنیم، خدای متعال هم انشاءالله به شما کمک خواهد کرد. از خداوند، تفضّلاتش را، رحمتش را، مغفرتش را برای امام بزرگوارمان، برای شهدایمان، برای گذشتگانمان مسئلت میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدعبدالفتّاح نوّاب (نماینده ی ولیّفقیه در امور حج و سرپرست حجّاج ایرانی) و آقای سیّدعباس حسینی (رئیس سازمان حج و زیارت) مطالبی بیان کردند.
(۲ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۹۸؛ «... پس چون از عرفات کوچ نمودید، خدا را در مشعرالحرام یاد کنید ...»
(۳ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۰۳؛ «و خدا را در روزهایی معیّن یاد کنید ...»
(۴ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۰۰؛ «... همان گونه که پدران خود را به یاد میآورید، با یادکردنی بیشتر، خدا را به یاد آورید ...»
(۵ سورهی حج، بخشی از آیهی ۳۶؛ «... پس نام خدا را بر آنها در حالی که بر پای ایستادهاند ببرید ...»
(۶ سورهی انفال، بخشی از آیهی ۴۵. و سورهی جمعه، بخشی از آیهی ۱۰
(۷ سورهی حج، بخشی از آیهی ۲۷؛ «و در میان مردم براى [اداء] حج بانگ برآور ...»
(۸ سورهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۰۳؛ «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید ...»
(۹ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۵؛ «... در مقام ابراهیم، نمازگاهى براى خود اختیار کنید ...»
(۱۰ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۵؛ «... و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید.»
(۱۱ پایهها
(۱۲ اشاره به اعتراضات ضدّصهیونیستی دانشجویان دانشگاهها در دنیا، از جمله در آمریکا و اروپا که به ضربوشتم و دستگیری شماری از آنها منجر گردید.
(۱۳ سورهی هود، بخشی از آیهی ۷۴
(۱۴ سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی ۳۶
(۱۵ سورهی ممتحنه، آیهی ۸
(۱۶ سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۴؛ «قطعاً براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى که با او هستند سرمشقى نیکو است؛ آنگاه که به قوم خود گفتند: "ما از شما و از آنچه به جاى خدا مىپرستید بیزاریم؛ به شما کفر مىورزیم و میان ما و شما دشمنى و کینهی همیشگى پدیدار شده، تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید." ...»
(۱۷ سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۹
(۱۸ سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۹؛ «... و هر کس آنان را به دوستى گیرد، آنان همان ستمگرانند.»
(۱۹ سورهی هود، بخشی از آیهی ۱۸؛ «... هان! لعنت خدا بر ستمگران باد.»
(۲۰ شعار حضّار: «ای رهبر آزاده / آمادهایم، آماده»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار معلمان با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز معلم در دیدار هزاران نفر از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور، تکریم و تشکر از معلم را وظیفه فرد فرد ملت خواندند و با اشاره به اینکه آموزشوپرورش از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری با هیچ دستگاه دیگری قابل مقایسه نیست، افزودند: هویتسازی نسل نوجوان و جوان و ایجاد شوق و امید در او، تحول مستمر، توانمندسازی مادی و غیرمادی معلمین، حمایت از مراکز تربیت معلم، تقویت معاونت پرورشی و الگوسازی در جامعه معلمین، مهمترین سرفصلهای کاری آموزشوپرورش است.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین گسترش تظاهرات حمایت از ملت فلسطین در آمریکا و کشورهای دیگر را نشانه استمرار اولویت مسئله غزه در افکار عمومی جهان خواندند و تأکید کردند: جنایات رژیم صهیونیستی و همدستی آمریکا با او، حقانیت مواضع نظام و ملت ایران را در نفی رژیم اشغالگر و بدبینی به آمریکا اثبات کرد و همه بدانند هیچ راه حلی برای حل مسئله فلسطین جز بازگشت این سرزمین به صاحبان مسلمان، یهودی و مسیحی آن وجود ندارد و روابط با رژیم صهیونیستی و عادیسازی، مشکلی را حل نخواهد کرد.
ایشان با تبریک روز معلم به جامعه عزیز معلمان به عنوان پرورشدهندگان فضیلت و سازندگان آینده کشور، گفتند: توجه و احترام همگانی به معلمان، باعث ایجاد جاذبه بیشتر برای این شغل شریف، ارتقای سطح جامعه معلمین و در نتیجه، ارتقای کشور میشود و لازم است رسانهها و صاحبان تریبونهای عمومی در زمینه تبیین جایگاه معلم و ضرورت تمجید از او، فعال شوند.
رهبر انقلاب علت متفاوت بودن اهمیت آموزشوپرورش با دیگر دستگاهها را تربیت منابع انسانی برشمردند و گفتند: همه دستگاهها بکارگیرنده نیروی انسانی هستند اما آموزشوپرورش، پرورشدهنده منابع انسانی است.
حضرت آیتالله خامنهای معلمان فعال را هویتسازان نسل نوجوان و جوانان دانستند و گفتند: هر حرف و رفتار و موضعگیری و حتی اشاره معلم در شخصیتسازی نسل نو تأثیر دارد.
ایشان وجود نیروی انسانی خوب را غیرقابل مقایسه با منابع و سرمایههای طبیعی خواندند و گفتند: پیشرفت، امنیت، سلامت، علم و تحقق همه ارزشهای انسانی و اسلامی در کشور در گرو وجود نیروی انسانی مناسب است که این کار عظیم برعهده آموزشوپرورش است.
حضرت آیتالله خامنهای سخنان وزیر آموزشوپرورش در این دیدار را خوب ارزیابی کردند و افزودند: بحمدالله برخی نکاتی که در سالهای گذشته بیان کردهایم در مسیر اجرا قرار گرفته است.
رهبر انقلاب در تبیین سرفصلهای مهم آموزشوپرورش، اجرای سند تحول را مهمترین خواندند و گفتند: از انفعال و کمتوجهی به این سند در سالهای گذشته، ضرر کردیم اما بازنگریِ در حال نهایی شدن این سند و تدوین نقشهراه اجرایی آن خبر خوبی است که ترمیم سند تحول با استفاده از نخبگان داخل و خارج آموزشوپرورش، باید مستمر ادامه یابد.
«توانمندسازی»، سرفصل دومی بود که حضرت آیتالله خامنهای در باب وظایف آموزشوپرورش مطرح کردند.
ایشان گفتند: توانمندسازی معیشتی و مادی معلمان همیشه مورد تأکید بوده و اکنون نیز هرچه ممکن است باید در این زمینه تلاش شود.
رهبر انقلاب افزودند: توانمندسازی اما محور دیگری هم دارد و آن قوامیافتگی کار «معلمی» است؛ یعنی معلم از نیروی معنوی و عشقی که در وجود هر انسانی به تعلیم و تربیت وجود دارد، استفاده کند و با بهرهمندی از ملزومات، نیازها و تجربیات، شغل پرمرتبت معلم را قوام و استواری و استحکام دهد.
ایشان در همین بحث، نیت، روحیه، انگیزه و درک حقیقی از «معلمی» را لازمه پرورش نسل نو دانستند و افزودند: معلمی صرفاً با کلاس و تدریس محقق نمیشود.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین تقویت مراکز تربیت معلم را لازمه دستیابی جامعه معلمین به سطح تراز خواندند و افزودند: دانشگاه فرهنگیان و دیگر مراکز تربیت معلم باید کاملاً تقویت شوند.
سرفصل سومی که رهبرانقلاب به تبیین پرداختند، اهمیت و لزوم تقویت معاونت پرورشی بود. ایشان گفتند: در برههای عدهای میگفتند معاونت پرورشی لازم نیست و خود معلم در کنار تعلیم وظیفه پرورش را هم انجام میدهد؛ البته این حرف درست است اما صرف توجه معلم به مسائل پرورشی کافی نیست و باید مجموعهای، متولی این مسئله بسیار مهم باشد.
حضرت آیتالله خامنهای، جلوگیری از ایجاد و شیوع آسیبهای اجتماعی را جزو توقعات از جوانان خواندند و گفتند: مقدمه و شرط تحقق این مهم آن است که در خود مدارس آسیبهای اجتماعی وجود نداشته باشد که این جزو وظایف معاونت پرورشی است.
تبیین صحیح مسائل بنیادی کشور و نظام برای نوجوانان و جوانان، وظیفه دیگر معاونت پرورشی بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: اگر میلیونها جوان و نوجوان، مصالح بنیادی و مسائل اساسی کشور را بشناسند، از جبهه دوست و دشمن آگاه باشند و در مقابل اهداف دشمنان ملت واکسینه شوند، سرمایهگذاری عظیم رسانهای و سیاسی دشمنان نتیجهای نخواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: دانشآموزان، جوانان و نوجوانان باید از منطق و عقلانیت سیاستها و رفتار نظام باخبر باشند و بدانند پشت شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیلِ» ملت چه منطقی نهفته است و چرا ایران حاضر به ایجاد روابط با برخی کشورها و دولتها نیست.
رهبر انقلاب در سرفصلی دیگر با تأکید بر اهمیت ثبات مدیریتی در آموزش و پرورش، تغییرات کوتاهمدت مدیریتی را موجب به ثمر نرسیدن کارهای اساسی دانستند و گفتند: بنده در مدیریتهای سطح بالا تا متوسط تأکید بر ثبات دارم تا بتوان برنامهها و کارهای مهم را دنبال کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به وجود الگوهایی برای اقشار در صنوف مختلف جامعه، الگوسازی و معرفی نمونههای برتر معلمان را ضروری و شوقآفرین خواندند و افزودند: آموزش و پرورش باید الگوهای موفقی همچون معلمی که خوب تدریس میکند یا سالهای طولانی از عمر خود را صرف تدریس کرده است، یا رنج رفت و آمد به مناطق دشوار برای تدریس به دانشآموزان را به جان خریده است، شناسایی، و این معلمان را به عنوان قهرمانان تعلیم و تربیت معرفی کند.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان و در بیان انتظارات از جامعه معلمان، معلم را نه فقط آموزنده علم بلکه پرورنده هویت دانشآموز خواندند و گفتند: معلم میتواند تواناییهای بالقوه و استعدادهای دانشآموز را همچون استخراج طلا و نقره از معدن، کشف و بالفعل کند؛ بنابراین معلم باید در کنار علمآموزی، انگیزه، همت، اعتماد به نفس و شوق به درس و کار هم به دانشآموز بدهد تا ظرفیتهای درونی او شکوفا شود.
«دادن نگاه ملی به دانشآموز» انتظار دیگری بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: نگاه ملی یعنی دانشآموز بداند که تحصیل و کلاس درس قطعهای از حرکت عمومیِ پیشرفت و جزیی از ماشین عظیم پیشبرنده کشور و نظام است، بنابراین لازم است دانشآموزان را با افتخارات ملی، داشتههای کشور، پیروزیهای ناشی از راههای درست، آشنا و همچنین از خطرها و دشمنیها آگاه کنید.
ایشان امیدآفرینی را وظیفه دیگر معلمان دانستند و افزودند: امید تضمینکننده آینده کشور است و اگر کسی امید را در دل و جان جوان و نوجوان برانگیزد در واقع به ساخت آینده کشور کمک کرده است و به همین علت است که مکرراً بر امیدآفرینی اصرار میکنیم.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: افرادی که از سر لجاجت با نظام یا دولت یا اشخاص دیگر، جوانان را ناامید میکنند در واقع به آینده کشور لطمه میزنند.
«تشویق دانشآموزان به فعالیتهای اجتماعی» و همچنین «مهارتآموزی به دانشآموزان»، توصیههای دیگر رهبر انقلاب به معلمان بود.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان به مسئله غزه پرداختند و افزودند: با وجود تلاشهای زیاد صهیونیستها و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی آنها مسئله غزه همچنان مسئله اول دنیا است که اعتراضها به جنایات رژیم صهیونیستی در دانشگاههای آمریکا و گسترش آن به دانشگاههای اروپا از نشانههای استمرار حساسیت افکار عمومی جهان به مسئله غزه است.
ایشان افزایش روزافزون فشار افکار عمومی بر روی رژیم اشغالگر را ضروری خواندند و افزودند: رفتار وحشیانه و بیرحمانه سگ هار صهیونیستی باعث اثبات حقانیت موضع جمهوری اسلامی و ملت ایران شد و کشتار سی و چند هزار نفر که نیمی از آنها زنان و کودکان هستند ذات شریر و خبیث رژیم صهیونیستی و حقانیت موضع همیشگی ایران را به همه دنیا نشان داد.
رهبر انقلاب، رفتار آمریکا و دستگاههای مرتبط با آنها را در قبال «اعتراض بدون خشونت و تخریب» دانشجویان معترض به جنایات اسرائیل، دلیل دیگری بر اثبات موضع جمهوری اسلامی ایران در بدبینی به دولت آمریکا دانستند و گفتند: این موضوع به همه نشان داد که آمریکا شریک جرم و همدست صهیونیستها در گناه نابخشودنی کشتار مردم غزه است و برخی حرفهای بهظاهر دلسوزانه آنها هم دروغ است؛ بنابراین موضع جمهوری اسلامی که نمیتوان به دولت آمریکا خوشبین بود و به آن اعتماد کرد، اثبات شد.
حضرت آیتالله خامنهای تنها راهحل مسئله فلسطین را پیشنهاد مطرح شده از جانب ایران یعنی بازگشت فلسطین به صاحبان اصلی آن اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی خواندند و تأکید کردند: تا وقتی فلسطین به صاحبان خود بازنگردد مشکل غرب آسیا حل نخواهد شد و حتی اگر بیست، سی سال دیگر هم تلاش کنند که رژیم صهیونیستی را سر پا نگه دارند -که انشاءالله نمیتوانند- این مسئله، حل شدنی نخواهد بود.
رهبر انقلاب افزودند: فلسطین باید به مردم آن بازگردد و پس از تشکیل نظام فلسطینی، خودشان تصمیم بگیرند که با صهیونیستها چه کنند.
ایشان با اشاره به تحرکاتی برای عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه، گفتند: بعضیها خیال میکنند با این کارها مسئله حل خواهد شد در حالی که با فرض عادی شدن روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی اطراف، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه مشکل متوجه دولتهایی خواهد شد که با چشم بستن بر جنایات رژیم اشغالگر با آن دست دوستی دادهاند و ملتها به جان خود آن دولتها خواهند افتاد.
در ابتدای این دیدار وزیر آموزش و پرورش در گزارشی از مراحل نهایی بازنگری در سند تحول خبر داد. آقای صحرایی، تصویب نقشه راه اجرایی سند تحول با محوریت معلمان، برنامههای درسی و تربیتی، مدارس و ارزشیابی تحصیلی را از دیگر فعالیتها اعلام کرد.
استخدام کمسابقه ۷۰ هزار معلم با اولویت جذب دانشجو-معلمان، تکمیل و ساخت ۲۹۰۰ مدرسه در سراسر کشور، افزایش سهم دانشآموزان فنیوحرفهای در مقطع تحصیلی متوسطه دوم، پیگیری سیاست «هر دانشآموز یک مهارت شغلی» ، ارتقای امور پرورشی و مشاورهای از جمله محورهای گزارش وزیر آموزشوپرورش در این دیدار بود.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
مسئلهی غزه، امروز مسئلهی اول دنیاست. در سطح بینالمللی هر کار هم که میکنند صهیونیستها و پیشتیبانان آمریکایی و اروپاییشان که مسئلهی غزه را از دستور کار افکار عمومی دنیا خارج کنند، نمیتوانند. خب نگاه کنید به این دانشگاههای آمریکا؛ هر روز - امروز باز در خبرها میخواندم چند دانشگاه دیگر اضافه شدند - در استرالیا، در اروپا، کشورهای مختلف اروپایی، یعنی ملتها نسبت به مسئلهی غزه حساسند. مسئلهی اول دنیاست این مسئله. نباید بگذاریم این مسئله از نگاه عمومی بینالمللیِ مردم دنیا خارج بشود، از این «مسئلهی اول» بودن خارج بشود، باید فشار روی رژیم صهیونیستی روزبهروز افزایش پیدا کند.
شما ملاحظه کنید آمریکاییها و دستگاههای مرتبط با آنها، با مخالفت زبانی با اسرائیل چه معاملهای دارند انجام میدهند! دانشجویان دانشگاههای آمریکا نه تخریب کردند، نه شعار تخریب دادند، نه کسی را کشتند، نه جایی را آتش زدند، نه شیشهای را شکستند؛ اینجور دارد با آنها رفتار میشود.
این رفتار آمریکاییها هم، حقانیت موضع جمهوری اسلامی را در بدبینیِ به آمریکا نشان داد؛ یعنی در واقع شد پشتوانهی همین «مرگ بر آمریکا»یی که شما میگویید. نشان داد به همه که آمریکا شریکِ جرم است. یک حرفی هم ممکن است یک وقتی بزنند بهعنوان مثلاً دلسوزی! دروغ است، خلاف واقع است.
آنچه که انسان مشاهده میکند در عمل، نشاندهندهی همراهی و همدستی آمریکا در این جرم بزرگ، در این گناه نابخشودنی، با رژیم صهیونیستی است. اینها شریک جرمند. چطور میشود نسبت به یک چنین نظامی، نسبت به چنین رژیمی، انسان خوشبین باشد؟ چطور ممکن است؟ یا به حرف او اعتماد بکند. آموزش و پرورش یک دستگاهی در ردیف دستگاههای دیگر کشور نیست. سایر دستگاهها به کار گیرندهی نیروی انسانیاند، آموزش و پرورش ایجادکنندهی نیروی انسانی است. هویت منابع انسانی در آموزش و پرورش شکل میگیرد معلم وقتی که در میدان حضور فعال دارد درواقع دارد هویتسازی میکند.
در کشور ما مثل همه جای دیگر امنیتمان، پیشرفتمان، سلامتمان، رفاهمان، علممان، تحقیقاتمان، همهی ارزشهای انسانی و اسلامیمان احتیاج دارند به نیروی انسانی. این منابع انسانی را آموزش و پرورش درست میکند پس دربارهی آموزش و پرورش خیلی باید صحبت کرد. روز دوازدهم اردیبهشت برای ما یک فرصت است که عرض اخلاصی بکنیم به جامعهی معلمین کشور. هم تشکر کنیم، هم عرض ارادت کنیم، هم در حد توان تکریم زبانی از معلمان عزیزمان بکنیم.
«من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» همه باید از معلمین شکرگزار باشند. شما هستید که فرزندان ما را تربیت میکنید، تعلیم میدهید و آنها را برای زندگی دوران عمرشان آماده میکنید.
همهی ملت در هر رتبهای، در هر شغلی باید از معلمین تشکر کنند. سرفصل دوم، مسئلهی توانمندسازی معلمان است. توانمندسازی دوجور است: یکی، از لحاظ مسائل معیشتی و مادّی و اینهاست این همیشه مورد تأکید ما بوده و دولت در حدّ امکاناتش تلاش لازمی در این زمینه باید انجام بدهد.
اما توانمندسازی یک بعد دیگر هم دارد که آن عبارت است از اینکه معلم از نیروی معنوی خود، یعنی آن عشقی که در درون وجود انسان هست بطور طبیعی به تعلیم به تربیت، از آن استفاده کند و از معلومات لازم و نیازهای لازم و تجربههای لازم استفاده کند برای اینکه کار معلمی را قوام بدهد. اگر ما بخواهیم جامعهی معلّمین به سطح تراز برسند، باید مراکز تربیت معلّم را تقویت کنیم. معاونت پرورشی یکی از مهمترین بخشهای آموزش و پرورش هست. اوّلین کار معاونت پرورشی این است که از ایجاد و رواج و شیوع آسیبهای اخلاقی و اجتماعی در میان خود جوانها جلوگیری کند.
یکی دیگر از مسائلی که مربوط به معاونت پرورشی است تببینِ مصالحِ بنیادیِ کشور و نظام جمهوری اسلامی است. نوجوانی که ما در آموزش و پرورش داریم، مصالح بنیادی نظام را بشناسند، مصالح کشورشان را بشناسند، جبههی دوست و دشمن کشورشان را بشناسند، مسائل اساسی مورد نیاز کشورشان را بشناسند، دیگر تبلیغات دشمنان و اینهمه تلاش میلیاردی که دارند میکنند برای تبلیغات و اینها و گمراه کردن افکار عمومی کشور دشمنان دارند انجام میدهند، خنثی خواهد شد.
اگر نوجوان ما در این زمینه پیشگیری بشود، پیشگیری بشود، به تعبیر رایج واکسینه بشود از لحاظ فکری، این تبلیغات دشمنان خنثی خواهد شد. یک سرفصل که از همه مهمتر است مسئلهی تحوّل است. ما چند سال در گذشته این سند تحوّل را گذاشتیم در کشو، درش را هم بستیم، هیچ تحرّکی انجام نگرفت، ضرر کردیم.
حالا بحمداللّه شنیدم که سند مورد بازنگری قرار گرفته، که رو به اتمام است، در حال نهایی شدن است. نقشهی راه برای اجرای آن آماده شده.
این سند را جوری بایستی عمل کنیم که در تمام سطوح آموزش و پرورش اثر خودش را ببخشد. نگذارید وقفه ایجاد بشود. این سند روزبهروز باید بیشتر و بهتر ترمیم بشود. برای دانشآموزان پیشرفتها را توضیح بدهید، نقاط مثبت را توضیح بدهید، چشماندازهای شوقانگیز را توضیح دهید. سعی کنید او را امیدوار کنید به آینده. این امید است که او را به حرکت خواهد درآورد در راه درست، پیش خواهد برد. این خدمت به آیندهی کشور است.
خب امروز همهی دنیا دارند میبینند رفتار رژیم صهیونیستی را، سی و چند هزار کشته در ظرف شش ماه، که از میان اینها اقلّاً نصفشان زنان و کودکانند. این چیز کمی نیست، چیز کوچکی نیست، اینقدر بیرحمی، اینقدر وحشیگیری، این سگ هار، به جان کودکان فلسطینی و مریضها و پیران و زنان و اینها بیفتد.
این یکی از چیزهایی است که موضع همیشگی جمهوری اسلامی را برای مردم دنیا ثابت کرد. این موضع همیشگی جمهوری اسلامی ایران حقّانیّتش ثابت شد. چرا؟ دهها سال است که در جمهوری اسلامی میگویند: مرگ بر رژیم صهیونیستی. چرا؟ این ثابت شد. به همهی دنیا نشان داده شد که حق با جمهوری اسلامی است، حق با ملّت ایران است. ذات شریر و خبیثِ خودش را در این امتحان بزرگ نشان داد. حقّانیّت جمهوری اسلامی ثابت شد. بعضی خیال میکنند بروند کشورهای اطراف را وادار کنند که روابطشان را با رژیم صهیونیستی عادی کنند، مشکل حل خواهد شد. نه، اشتباه میکنند. فرض کنید کشورهای گوناگون آن دور و بر، عمدتاً کشورهای عرب روابطشان را با رژیم صهیونیستی عادی هم بکنند، این مشکل را حل نمیکند. مشکل را متوجه میکند به خود دولتهای آنها. یعنی آن دولتهایی که در این جنایات چشم پوشیدند و با وجود یک چنین جنایاتی با آن رژیم دست دوستی دادند، ملتها به جان خود آن دولتها خواهند افتاد. اگر امروز ملتهای منطقه علیه رژیم صهیونیستیاند، آن روز ملتهای منطقه علیه دولتهای خودشان خواهند بود. مشکل حل نمیشود. باید فلسطین برگردد به فلسطینیها.
این خبر در حال بروزرسانی است...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار کارگران
[دریافت PDF]
به مناسبت اولین روز از هفته کار و کارگر(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، کارگران عزیز. سلام صمیمی و قلبی خودم را به وسیلهی شما حضّار محترم به جامعهی کارگری کشور ابلاغ میکنم. انشاءالله که موفّق باشید، مؤیّد باشید. بنده از این جهت خیلی خرسندم که این «هفتهی کارگری» وجود دارد که ما بتوانیم در این هفته با جمع کارگران مواجه بشویم، اقلّاً یک تشکّر زبانی بکنیم از جامعهی کارگری؛ این فرصت برای ما مغتنم است. بله، تشکّر زبانی البتّه کافی نیست، لکن لازم است. بنده صمیمانه تشکّر میکنم از زحمات کارگرانمان، از نجابت کارگرانمان، از همّت کارگرانمان و انشاءالله از پیشرفت جامعهی کارگری.
چند نکته را عرض میکنم. این نکاتی که گفته میشود، ممکن است بعضی از این نکات برای شماها روشن باشد، واضح باشد. علّت اینکه من تکیه میکنم روی بیان این نکات، این است که اینها باید عرف بشود، به افکار عمومی تبدیل بشود، نگاه عمومی جامعه بایستی به این مطالب توجّه پیدا کند. اگر چنانچه یک مطلبی در افکار عمومی به صورت عرف درآمد، فهمیده شد، دانسته شد، پذیرفته شد، آنوقت تحقّق آن خواسته آسان خواهد شد، دولتها و مسئولین و همهی دستاندرکاران کمک خواهند کرد که آن خواسته برآورده بشود؛ ما میخواهیم این تحقّق پیدا کند.
نکتهی اوّل در مورد ارزش کارگر است. خب دربارهی ارزش کارگر خیلی صحبت شده، ما هم عرایضی کردهایم،(۲) دیگران هم گفتهاند ، شماها هم میدانید. بالاترین جملهای که در این زمینه میشود گفت این است که نبیّ مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، طبق این روایت، به دست پینهبستهی کارگر بوسه زد.(۳) دیگر از این بالاتر چه میشود؟ این ارزش کارگر است. منتها یک نکتهای در اینجا هست؛ در دنیا، کشورهای مختلف، ملّتها و فرهنگهای مختلف، همه روز کارگر دارند، روز کارگر مال همهی دنیا است، لکن نکته اینجا است که نگاه دنیای مادّی به کارگر با نگاه اسلام به کارگر متفاوت است. بله، دنیای مادّی هم برای کارگر اهمّیّت قائل است، لکن چرا؟ چون کارگر یک ابزار است، ابزار تولید ثروت است برای کارفرما؛ نگاه دنیای مادّی به کارگر نگاه ابزاری است، مثل پیچومهره، مثل خود ماشین. اسلام اینجور نیست؛ نگاه اسلام به کارگر و ارزشی که برای کارگر قائل است، ناشی است از ارزشی که برای کار قائل است؛ عمل؛ اسلام برای عمل ارزش ذاتی قائل است.
مراد از این تعبیراتِ «عمل صالح» که در قرآن هست و انواع تعبیرات و تمجیدهایی که از «عمل» در روایاتِ متعدّد هست، فقط نماز و روزه نیست؛ «عمل» یعنی همه جور عملی؛ هم عملی که انسان میکند به عنوان عبادت، هم عملی که انسان میکند برای آوردن نان حلال در سفره؛ این هم عمل است، این هم عمل صالح است؛ «اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات»(۴) شامل این عمل هم میشود؛ عنوان «عمل» یک عنوان عامّی است. لذا میبینید در قضیّهی سعدبنمعاذ که شهید شده بود، رسول اکرم رفتند داخل قبر، او را گرفتند داخل قبر خواباندند، بعد این لحد را که درست میکردند، مرتّب گفتند گچ بدهید، آب بدهید، گِل بدهید که [لحد را] محکم کنند؛ خب محکم کردن لحد [برای] چیست؟ خب معلوم است چهار روز دیگر خراب میشود. پیغمبر جواب این سؤالِ مقدّر را داد؛ کسی سؤال نکرده بود، امّا یک سؤالی بود که مطرح میشد. پیغمبر جواب داد فرمود بله، ما میدانیم این چند صباح دیگر متلاشی خواهد شد ــ هم آن بدن، هم آن لحد ــ لکن خدا دوست دارد که وقتی انسان یک عملی را انجام میدهد، آن عمل را محکمکاری کند، درست انجام بدهد؛ تعبیر روایت این است: اِنَّ اللهَ تَعالیٰ یُحِبُّ اِذا عَمِلَ اَحَدُکُم عَمَلاً اَن یُتقِنَه.(۵) پس پیدا است که عملی که در لسان روایات هست، شامل اینجور عملی هم هست. این [عمل،] احترامِ ذاتی دارد.
لذا در یک روایتی ــ که این دربارهی جامعه است، دربارهی اجتماعات بشری است ــ [آمده]: مَن یَعمَل یَزدادُ قُوَّةً؛ جامعهای که در آن، کار وجود داشته باشد و عمل انجام بگیرد، قدرت و قوّتِ آن افزایش پیدا خواهد کرد؛ وَ مَن یُقَصِّر فِی العَمَلِ یَزدادُ فَترَةً؛(۶) آن جامعهای و آن فردی که در عمل کوتاهی بکند، سستی او روزبهروز بیشتر خواهد شد. عمل، قوّت ایجاد میکند؛ هم در فرد، هم در جامعه؛ عمل این[جوری] است. پس عمل در اسلام ارزش ذاتی دارد. چه کسی این عمل را انجام میدهد؟ شما؛ کارگر. پس کارگر ارزش ذاتی دارد. ببینید، نگاه این نگاه است. نگاه این نیست که اگر این نباشد، جیب من خالی میماند؛ [این نیست که] به عنوان یک ابزار به کارگر نگاه کند؛ اسلام اینجوری نگاه نمیکند؛ میگوید این دارد عمل میکند و عمل ارزش ذاتی دارد، پس این کارگر هم ارزش ذاتی دارد. بنده این را میخواهم بگویم تا هم شما که کارگر هستید خودتان به ارزش و اهمّیّت جایگاه کارگری توجّه بکنید و تکیه بکنید، هم جامعهی کشور و مردم کشور توجّه کنند که کارگر چقدر اهمّیّت دارد. این یک نکته.
نکتهی دوّم در مورد مسئلهی امروز کشور است که مسئلهی اقتصاد است. یکی از مسائل مهمّ امروز کشور مسئلهی «اقتصاد» است؛ لذاست که ما این چندساله، در شعار سال، روی نقطههای حسّاس اقتصادی تکیه کردهایم. امسال(۷) هم گفتیم «جهش تولید»، نه «افزایش تولید»؛ «جهش»! جهش چه جوری حاصل میشود؟ با مشارکت مردم. بنده عقیدهی راسخ دارم، نظر همهی کارشناسهای اقتصادی صاحبنظر ما هم همین است که اگر مردم وارد میدان اقتصاد بشوند، بخصوص اگر وارد میدان تولید بشوند، تولید جهش پیدا میکند؛ تولید که جهش پیدا کرد، کشور ثروتمند میشود، آحاد مردم ثروتمند میشوند، جیب کارگر پُر میشود، دست کارگر پُر میشود، اشتغال افزایش پیدا میکند، بیکاری کم میشود و مشکلات فراوان کارگری و اقتصادی در کشور از بین میرود. این مسئلهی اقتصاد است.
خب حالا در این شعار ــ «جهش تولید» ــ رکن جهش تولید کیست؟ کارگر؛ یعنی غیر از آن ارزش ذاتیای که قبلاً در نکتهی اوّل عرض کردم، نکتهی دوّم این است که در شعار امسال و در سیاست کلّیای که امسال باید دنبال بشود و مسئولین کشور بحمدالله دارند دنبال میکنند و جلسه میگذارند، بحث میکنند، راهحل انشاءالله پیدا میکنند، نقش کارگر یک نقش برجسته است؛ یعنی نقش یک کارگر ماهر و باروحیه و پُرانگیزه، در جهش تولید، یک نقش انکارناکردنی و غیر قابل انکار است، نقش مهمّی دارد. اگر بخواهیم درست عرض بکنیم، میگوییم [نقش] کارگر و کارآفرین. کارآفرین هم مهم است؛ او هم باید باشد تا کارگر بتواند کار کند. کارگر و کارآفرین دو همکارند در خطّ مقدّم نبرد اقتصادی. امروز ما دچار یک نبرد اقتصادی هستیم دیگر؛ جنگِ اقتصادی است؛ این جنگ هم مثل جنگ هشتسالهی اوّل انقلاب جنگ تحمیلی است؛ آن جنگِ نظامیِ تحمیلی بود، این جنگِ اقتصادیِ تحمیلی است. آمریکا یک جور، کشورهای همراه آمریکا یک جور، با ایران اسلامی، با جمهوری اسلامی، در واقع دارند میجنگند؛ جنگِ اقتصادی است. در این جنگ اقتصادیای که ما داریم، خطّ مقدّم و جبههی جلوییِ خط، متعلّق به کارگر و کارآفرین است؛ [نقش] اینها این است.(۸) ولی نظر من این قسمت قضیّه نبود؛ نظرم این است که شما که دارید با آمریکا مبارزه میکنید، قدر کار خودتان را بدانید؛ یعنی کارگر و کارآفرین در خطّ مقدّم این مبارزه هستند. هرچه شما خوب کار کنید، هرچه به خوب کار کردنِ شما کمک بشود ــ که حالا بعداً عرض خواهم کرد ــ در این نبرد اقتصادی مؤثّر است. این هم نکتهی دوّم.
نکتهی سوّم این است که یک وظایفی در اینجا وجود دارد؛ هم یک وظایفی است که بر عهدهی دولت و مسئولین است در قبال کارگر ــ کارهایی را برای کارگر باید انجام بدهند ــ هم یک وظایفی است بر عهدهی خود کارگر؛ یعنی دو طرف وظایفی دارند که بایستی انجام بدهند. من حالا یک اشارهای به این وظایف میکنم. اوّلاً این را همه توجّه داشته باشند که بهبود حال جامعهی کارگری تأثیر بزرگی در بهبود حال کلّ جامعه دارد. آنطور که حالا به من گزارش کردهاند، ما در حدود چهارده میلیون کارگر داریم که اگر با خانوادههایشان حساب کنیم، بیش از چهلوچند میلیون انسان میشوند؛ خب چهلوچند میلیون یعنی نصف جمعیّت کشور. اگر تلاشی انجام بگیرد، کاری انجام بگیرد که حال جامعهی کارگری خوب بشود، معنایش این است که حال نصف جامعهی کشور خوب شده؛ این چیز خیلی مهمّی است. حالا این وظایفی که اینجا وجود دارد که من بعضی از آنها را یادداشت کردهام، عرض بکنم.
مسئلهی اوّل که یکی از مهمترین نیازهای جامعهی کارگری است و وزیر محترم(۹) هم اینجا هستند، مسئولین کشور هم میشنوند، مسئلهی امنیّت شغلی است. «امنیّت شغلی» یعنی اینکه کارگر به آیندهی کاریِ خودش اطمینان داشته باشد. ما در یک دورهای مبتلا شدیم به تعطیلی کارخانهجات بزرگ و احیاناً سابقهدار. خب یک کارخانهی بزرگ که تعطیل میشود، گاهی اوقات چند هزار کارگر بیکار میشوند؛ این چیز خیلی مهمّی است. خب حالا بحمدالله در این یکی دو ساله، به همّت مسئولین، خیلی از کارگاههای تعطیلشده راه افتاد. آنطور که به من گزارش کردهاند، نزدیک به ده هزار کارخانه که تعطیل یا نیمهتعطیل بود، احیا شد، زنده شد؛ این کار باید ادامه پیدا کند. انواع و اقسام روشها برای امنیّت شغلی برای کارگران بایستی فراهم بشود. بنابراین، مسئلهی امنیّت شغلی یکی از وظایفی است که بر عهدهی مسئولین است که کارگری که حالا با قناعت و با نجابت مشغول کارش است، لااقل بداند که آیندهی شغلیاش تضمینشده است و مشکلی برایش پیش نمیآید.
یک نکتهی دیگر مسئلهی بیمهها است که وزیر محترم اشاره کردند؛ مسئلهی بیمهها خیلی مهم است. سیاستهای کلّی تأمین اجتماعی که شامل کارگر و غیر کارگر میشود، مدّتها پیش ابلاغ شده،(۱۰) رئیسجمهور محترم(۱۱) هم دستور داده که آئیننامههایش تهیّه بشود؛ منتها آنطور که به بنده گزارش کردهاند، تا حالا کارهایی که باید انجام بگیرد، درست و کامل انجام نشده.
یک مسئلهی مهم، ایمنی نیروی کار است؛ نیروی کار بایستی در محیط کار دچار آسیب نشود. ایمنی نیروی کار خیلی مهم است. یکی از نیازهای مهمّ کارگر که وظیفهای را در مقابل مسئولین دولتی و صاحبان کارگاهها و بیشتر، دولت و امثال اینها قرار میدهد، نیاز به مهارت است. کارگر آماده است کار کند، [منتها] یک جاهایی احتیاج دارد به مهارت بیشتر. این مهارتافزایی و دانشافزایی در مورد کار، خیلی به پیشرفت کار کمک میکند؛ هم به نفع کارگر است، هم به نفع کشور است. این مهارتافزایی هم که توانمندسازی نیروی کار است ــ نیروی انسانی از لحاظ مهارت کاری توانمند بشود ــ یکی از [وظایف] اینها است.
از همین باب، مسئلهی جستجوی استعدادهای درخشان است. در بین جامعهی کارگری، گاهی استعدادهای برجستهای وجود دارد که ابتکارهایی به ذهنشان میرسد؛ اگر چنانچه دستگاههای ذیربط اینها را شناسایی کنند، استعدادها را پیدا کنند، به اینها میدان بدهند، مجال بدهند که بتوانند نوآوری و خلّاقیّت بکنند، به نظر من وضع جامعهی کارگری و وضع کار در کشور بسیار پیشرفت خواهد کرد.
البتّه بعضی از این وظایفی که عرض کردیم، بر عهدهی دستگاههای دولتی است، مثل وزارت کار یا حتّی دستگاههای آموزشی و مراکز آموزشی. بنده مکرّر به وزارت آموزشوپرورش در مورد آموزش فنّیوحرفهای توصیه کردهام؛(۱۲) این به نیروی کار و مهارتافزایی آنها خیلی کمک میکند. حالا نظر بعضیها این است که شاید لازم باشد و ممکن باشد که در دانشگاهها، در مدارس، در آموزشوپرورش، در کنار درسهای نظری، آموزشهای عملی هم داده بشود و حتّی شناسه بدهند، مدرک تحصیلی بدهند تا شایستگی و صلاحیّت کار در یک کارگر، در یک جوان که اینجا مثلاً تحصیل فنّی کرده، معلوم بشود و بتواند کار کند. این هم یک مسئلهی دیگر است که عرض کردیم بعضی از اینها بر عهدهی دولت است، بعضی هم بر عهدهی خود مدیران بنگاههای تولیدی است. اگر چنانچه این وظایف انجام بگیرد، به نظر ما جامعهی کارگری ارتقاء پیدا میکند؛ اینها وظایفی است در قبال جامعهی کارگری.
خود جامعهی کارگری هم وظایفی دارند. در اسلام اینجوری است دیگر؛ هر کسی که حقّی بر شما دارد، شما هم حقّی بر او دارید؛ حقوق، متقابلند. حقّ بر شما مستلزم این است که شما هم حقّی داشته باشید؛ اگر شما بر کسی حق دارید، او هم بر شما حقّی دارد. این حقوق، متقابل است. یک وظیفهی کارگر این است که کار را ارزش بداند. توصیهی جدّی من به جامعهی کارگری این است: شما که کارگر هستید، مشغول کار هستید، بدانید که دارید ارزشآفرینی میکنید. مسئله فقط این نیست که «کار میکنیم، نان حلال سر سفره میبریم»؛ البتّه این هست، امّا فقط این نیست. شما کار که میکنید، دارید کشور را آباد میکنید. کار شما موجب آبادی کشور است. کشور که آباد شد، آبرو و سرافرازی به وجود میآید، کشور قدرتمند میشود. خواندم روایت را که اگر کار انجام گرفت، کار برای کشور قوّت میافزاید. بنابراین، کار شما دو جنبه دارد: یک جنبهی شخصی، یک جنبهی عمومی؛ خب این خیلی ارزش دارد. خود شما به ارزش کار توجّه کنید.
دوّم اینکه کار را امانت بدانید؛ این وظیفهای که به شما سپرده شده، امانتی است دست شما. سوّم اینکه کار را محکم انجام بدهید، متقن انجام بدهید، کار سرهمبندی نشود، که البتّه بنده روی این مسئله بارها در گذشته تکیه کردهام، مثالهای متعدّدی زدهام، [لذا] نمیخواهم تکرار کنم.(۱۳) انضباط در محیط کار، احساس مسئولیّت نسبت به کار، اینها همه وظایف کارگری است.
اینکه میگوییم «کار را ارزش بدانیم»، مخصوص خود جامعهی کارگری نیست؛ همهی مردم باید کار را ارزش بدانند. [این کار] دو فایده دارد: یک فایده این است که [جامعه] به کارگر به چشم یک موجود ارزشمند نگاه میکند. وقتی که جامعه کار را ارزش دانست، کارگر را ــ هر کارگری؛ کارگری که روی ماشین کار میکند، کارگری که روی زمین کار میکند، کارگری که در ساختمان کار میکند؛ آن که اصطلاح «کارگر» بر او صادق است ــ یک موجود ارزشمند به حساب میآورد. دوّم اینکه خود آن آدم هم میل به کار پیدا میکند. ما یک تعداد جوان داریم در کشور، متأسّفانه جوانند امّا هیچ میلی به کار ندارند، دنبال کار هم نمیروند؛ نه آموزشِ کار میبینند، نه جستجوی کار میکنند. بعضیها را هم داریم که دنبال کار هستند، منتها کار را فقط پشتمیزنشینی میدانند، دنبال آن هستند؛ در حالی که پشتمیزنشینی اوّلاً همیشه کار نیست، بعضی اوقات بیکاری است، وانگهی حالا آنجایی هم که کار محسوب بشود، منحصر به پشتمیزنشینی نیست. بنابراین، جوانها باید در فرآیند تولید در کشور نقش بیافرینند، نقشآفرینی کنند؛ این، آن وقتی انجام میگیرد که احساس بشود که کار ارزشمند است.
یک نکتهی دیگر در مورد مسئلهی مشارکت مردم در تولید است که خب ما گفتیم «جهش تولید با مشارکت مردم». «مشارکت مردم» چه جوری [حاصل] میشود؟ این سؤال است دیگر. حالا یک نفری فرض کنید که مایل است در جهش تولید شرکت کند؛ چه جوری شرکت کند؟ چه کسی باید به او یاد بدهد؟ حرف من این است. یکی از وظایف مهمّ مسئولین این است که بنشینند زمینههای حضور مردم و مشارکت مردم در تولید را، در کار تولیدی را تبیین کنند و زمینهها را آماده کنند. حالا مثلاً یکیاش تعاون است ــ ایجاد شرکتهای تعاونی تولید ــ یکیاش کمک به کارهای خانگی است؛ یکی کمک به کارهای دستی است؛ یکی کمک به ایجاد شرکتهای دانشبنیان است. البتّه دولت میتواند از صاحبنظران اقتصادی که در دولت بحمدالله هستند و در خارج دولت هم هستند، استفاده کند؛ اینها میتوانند راههای فراوان دیگری را ارائه بدهند که [موجب] مشارکت مردم باشد؛ مشارکت در زمینهی مسائل صنعتی، مسائل خانگی، صنایع دستی، مسئلهی کشاورزی، مسئلهی دامداری؛ در همهی اینها مردم میتوانند مشارکت کنند؛ راهش باید به مردم نشان داده بشود، زمینهی مشارکت مردم فراهم بشود، بحث مشارکت مردم آسانسازی بشود.
البتّه یک نکتهی دیگر هم هست که مربوط به دولت است، [و آن اینکه] اعتبارات بانکی هم به سمت تولید هدایت بشود، که امروز البتّه اینجور نیست. اعتبارات بانکی و تسهیلات بانکی باید بیشتر به سمت تولید هدایت بشود؛ مسئولین بانکی باید به این توجّه کنند.
نکتهی آخر مربوط به تحریمها است. خب ما وقتی راجع به مسائل اقتصادی صحبت میکنیم، نمیتوانیم راجع به تحریمها بیتفاوت باشیم. ما سالها است با تحریمهای شدید مواجهیم؛ تحریمهایی که خود تحریمکنندهها، یعنی عمدتاً آمریکاییها و به تبع آنها بعضی از اروپاییها، گفتند این تحریمهایی که نسبت به ایران انجام گرفته در تاریخ بیسابقه است! خودشان گفتند. خب، اوّلاً هدف از این تحریمها چیست؟ آنها یک اهدافی را ذکر میکنند، [ولی] دروغ میگویند؛ هدف، اینها نیست. بحث انرژی هستهای را مطرح میکنند، بحث سلاح هستهای را مطرح میکنند، بحث حقوق بشر را مطرح میکنند؛ مسئله اینها نیست. [میگویند] ما ایران را تحریم میکنیم به خاطر اینکه از تروریسم حمایت میکند! «تروریسم» کیست؟ مردم غزّه! مردم غزّه از نظر آن حضرات تروریستند! یک دولتِ خبیثِ جعلیِ غاصبِ بیرحمی، در ظرف شش ماه، نزدیک چهل هزار آدم را که چند هزار نفرشان کودکند، به قتل میرساند، قتلعام میکند، [امّا] او تروریست نیست، و آن مردمی که زیرِ بمبارانِ او هستند تروریستند! پس این بهانهها، بهانههای دروغین است؛ هدف از تحریم، این مسائل نیست.
هدف از تحریم در تنگنا گذاشتن ایران اسلامی است. میخواهند جمهوری اسلامی ایران را با تحریم در تنگنا بگذارند؛ که چه بشود؟ که از خطوط استعماری و استکباری آنها تبعیّت کند، تسلیم خواستههای زورمدارانه و توقّعات قدرتطلبانهی آنها بشود، سیاستهایش را تابع سیاستهای آنها بکند؛ هدف این است. حالا بعضی خیرخواهانه ــ نظرشان خیرخواهی است انشاءالله ــ مدام توصیه میکنند که «خب آقا با آمریکا مثلاً فلان[توافق را] کنید، یک چیزی میگویند گوش کنید»! خب توقّعات آنها که تمامی ندارد؛ توقّعات آمریکا که تمامی ندارد. چند سال قبل از این، همین جا داخل حسینیّه راجع به مسائل هستهای صحبت بود، بنده در صحبت عمومی(۱۴) گفتم آمریکاییها مشخّص کنند چه اندازه عقبنشینی هستهای اگر انجام بگیرد، آنها قانع میشوند؛ حاضر نیستند مشخّص کنند؛ معلوم است. قدمبهقدم میآیند تا میرسند به آنجایی که در یک کشور آفریقایی شمال آفریقا اتّفاق افتاد؛(۱۵) یعنی تمام وسایل هستهای را جمع کنیم. یک کشور احتیاج دارد به انرژی هستهای [برای] مداوای هستهای و درمان هستهای ــ از این پیشرفتهای هستهای، صدها کارِ لازم در کشور انجام میگیرد ــ همهی اینها باید تعطیل بشود؛ آنها این را توقّع دارند. در زمینههای سیاسی، در زمینههای اقتصادی، در تدابیر کلّی کشور، آنها تبعیّت محض میخواهند. میگویند اصلاً در مقابل ما تسلیم بشوید؛ همان وضعی که بعضی از دولتها دارند که میبینید، میدانید؛ ثروتشان در اختیار آنها، آبرویشان در دست آنها، سیاستشان دنبالهرَوی از آنها؛ آنها این را میخواهند. خب معلوم است که نظام اسلامی، غیرت اسلامی، ملّت بزرگ و باسابقهی اسلامی محال است که تسلیم یک چنین زورگوییای بشود. بحث تحریمها این است.
البتّه بله، تحریمها به اقتصاد کشور صدمه میزند؛ در این شکّی نیست، در این تردیدی نیست؛ یعنی بخشی از مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها است؛ در این تردید نیست؛ لکن یک نکتهای در کنار این وجود دارد و آن اینکه همین تحریمها موجب شکوفایی استعدادها در درون کشور میشود، همین تحریمها موجب بُروز ظرفیّتهای کشور میشود. ما امروز بسیاری از چیزهایی را که مجبور بودیم با هزینهی گزاف از دولتهای خارجی ــ بعضیشان دشمن ــ تهیّه کنیم و وارد کنیم، در داخل کشور میسازیم؛ چرا؟ برای خاطر اینکه مجبور شدیم؛ آنها به ما نفروختند، آنها راه را بستند، ما به خودمان مراجعه کردیم، در درون خودمان رشد کردیم. جوان ما و دانشمند ما توانست آن وسیلهای را که آنها با منّت و با قیمت گران به ما میفروختند، با قیمت ارزان در داخل تولید کند. یک ملّت زنده اینجور است؛ یک ملّت زنده از دشمنیِ دشمن هم برای خودش فرصت درست میکند.
این توصیهی همیشگی ما است به جوانان عزیزمان، به مسئولان محترممان، به مردان و زنان غیور و متدیّنمان: از دشمنیِ دشمن برای خودتان فرصت درست کنید. حالا یک نمونهاش همین مسئلهی تسلیحات و پیشرفتهای تسلیحاتی است؛ دشمنان را متعجّب کرد که ایران در بحبوحهی تحریم بتواند سلاح پیشرفته، آن هم با این تعداد، به وجود بیاورد! بله، میتواند؛ بیشتر از این هم میتواند، بهتر از این هم میتواند، انشاءالله پیشرفتهتر از این هم میتواند. فقط هم سلاح نیست؛ حالا سلاح، خودش را یک جا نشان داد.(۱۶) در خیلی زمینهها همینجور است؛ ما امروز در زمینهی پزشکی، در زمینهی سلامت، با همهی گرفتاریهایی که وجود دارد، با همهی تحریمها، جزو پیشتازان هستیم. مسئلهی پزشکی ما در منطقهی خودمان که شاید نظیری نداشته باشد، در دنیا هم پزشکیمان جزو موارد برجسته است. در زمینههای صنعتی همینجور، در بخشهای گوناگون مهندسی همینجور. در یک جاهایی هم البتّه عقبیم؛ [اگر] همّت کنیم، در همهی جاها پیشرفت خواهیم کرد.
حالا دشمن با بهانهی تروریسم و امثال اینها ما را تحریم میکند؛ این تحریمها هم اثرش بتدریج دارد کمرنگ میشود؛ چند سال تحریم کردند، دیدند فایدهای ندارد. منابع معتبر جهانی میگویند رشد تولید ناخالص ملّی ایران در این سال، از سال قبل بیشتر است؛ خب چرا بیشتر است؟ چون بیشتر کار میکنند، چون بهتر کار میکنند، چون تحریمها آنها را از پا درنمیآورد، چون دل به کمک بیرون از کشور و بیرون از مرزها نمیبندند. این را باید تقویت کرد؛ این روحیه را بایستی در کشور افزایش داد.
به این حرفهایی که آنها بگویند «آقا شما طرفدار تروریسم هستید» [اهمّیّت ندهید]. به جبههی مقاومت میگویند تروریسم! میگویند شما چرا از فلسطین حمایت میکنید. حالا امروز همهی دنیا دارند از فلسطین حمایت میکنند؛ در خیابانهای کشورهای اروپایی، در خیابانهای واشینگتن و نیویورک، مردم راه میافتند از فلسطین حمایت میکنند و به نفع فلسطین شعار میدهند؛ مخصوص ما که نیست. [میگویند] از حزبالله [لبنان] چرا حمایت میکنید. یک موردی را نشان دادند که پرچم حزبالله را در یکی از خیابانهای یکی از شهرهای آمریکا بلند کردهاند؛ مردم دارند در دنیا از اینها حمایت میکنند؛ اینها مقاومتند، اینها غیرتند، اینها ضدّ ظلمند. فلسطینی دارد از خانهی خودش دفاع میکند؛ خانهای که غصب شده، خانهای که بزور از او گرفته شده. شهرکنشین به پشتیبانی پلیس خبیث رژیم صهیونیستی میآید باغ طرف را، مزرعهی طرف را، خانهی مسکونی طرف را با بولدوزر صاف میکند، برای اینکه آنجا شهرک بسازد، [در حالی که] فلسطینی دارد از خانهی خودش دفاع میکند؛ او تروریست است؟ جبههی مقاومت تروریست است؟ تروریست آن کسی است که اینها را بمباران میکند، در این فاجعهای که اینها آفریدهاند؛ البتّه به جایی هم نرسیدهاند و به جایی هم نخواهند رسید.
علیایّحال، برای ملّت ما معلوم باشد ــ و معلوم است برای ملّت ــ که دشمنی با ملّت ایران، به خاطر این مسائلی که اینها میگویند و دروغهایی که سرِ هم میکنند نیست؛ دشمنی به خاطر این است که ایران کشور مستقلّی است، زیر بار آنها نمیرود، زورگوییشان را قبول نمیکند، حاضر نیست دنبالهروِ سیاستهای این و آن باشد، آن هم سیاستهای شکستخورده. امروز خود این قدرتهای بهاصطلاح برجستهی عالم، اعتراف میکنند که در حال شکستند. من یک خبری دیدم از یکی از مجلّات آمریکایی ــ مال همین دو سه روزه است ــ که میگوید اعتباری که آمریکا در ظرف دویست سال به دست آورده بود، در ظرف بیست سال دارد از دست میدهد و از دست داده. این را خود آنها میگویند؛ مجلّهی معتبر آمریکایی مینویسد این را؛ ما که نمیگوییم. حالا همین سیاستِ عقبماندهی شکستخوردهی ناکامِ خلافِ فطرتِ بشری و خلافِ همهی ارزشهای الهی و انسانی، توقّع دارد که یک ملّت مستقلّی مثل ایران ــ ملّتی باسابقه، ریشهدار و متمدّن ــ بیاید از سیاستهای او پیروی کند! خب معلوم است که نمیشود.
ملّت ایران ایستاده و محکم است. و این استحکام را در عمل باید نشان بدهیم، در کار باید نشان بدهیم، در تحصیل علم باید نشان بدهیم، در تحقیقات باید نشان بدهیم، در اتّحاد ملّیمان باید نشان بدهیم. اگر این شد، آنوقت سختیها و گرفتاریها هم در دل خود، گشایش به ما ارائه خواهند داد. سختی تحمیلی ــ آن سختیای که دشمن تحمیل میکند ــ در دل خود، فرصت و گشایش دارد؛ مشروط بر اینکه ما تنبلی نکنیم، مشروط بر اینکه ما کاهلی نکنیم. بحمدالله ملّت زنده است و ظرفیّتِ زندهتر بودن در کشور ما وجود دارد؛ اگر انشاءالله در همین جهت [پیش] برویم، به توفیق الهی، افقِ روشنِ آینده قابل دسترسی است و ملّت ایران انشاءالله [به آن] خواهد رسید.
امیدواریم خداوند شما ملّت ایران را و همهی جامعهی مؤمن کارگری را حفظ کند و شما را بر دشمنانتان پیروز کند و روح شهدا را از ما راضی کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، آقای سیّدصولت مرتضوی (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) گزارشی ارائه کرد.
(۲ از جمله، بیانات در دیدار جمعی از کارگران سراسر کشور به مناسبت هفتهی کارگر (۱۴۰۱/۲/۱۹)
(۳ اسدالغابة، ج ۲، ص ۱۸۵
(۴ از جمله، سورهی شعرا، آیهی ۲۲۷؛ «مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کردهاند ...»
(۵ نهجالفصاحه، ص ۳۰۵
(۶ غررالحکم، ص ۵۹۰ (با اندکی تفاوت)
(۷ اشاره به شعار سال ۱۴۰۳: «جهش تولید با مشارکت مردم»؛ ر.ک: بیانات به مناسبت آغاز سال جدید (۱۴۰۳/۱/۱)
(۸ شعار حضّار: «مرگ بر آمریکا»
(۹ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی
(۱۰ ابلاغ سیاستهای کلّی تأمین اجتماعی (۱۴۰۱/۱/۲۱)
(۱۱ حجّتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی
(۱۲ از جمله، بیانات در دیدار معلّمان (۱۴۰۲/۲/۱۲)
(۱۳ از جمله، بیانات در ارتباط تصویری با مجموعههای تولیدی به مناسبت هفتهی کارگر (۱۳۹۹/۲/۱۷)
(۱۴ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و دانشآموزان به مناسبت روز ملّی مبارزه با استکبار (۱۳۹۲/۸/۱۲)
(۱۵ دولت لیبی (به رهبری معمّر قذّافی) به خاطر آنچه عادیسازی روابط خود با غرب و آمریکا عنوان میکرد، اعلام کرد که تمامی توانمندی هستهای خود را کنار میگذارد و این کار را انجام داد.
(۱۶ اشاره به عملیّات «وعدهی صادق»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نظر رهبر انقلاب درباره اهمیت تاریخی و راهبردی عملیات وعده صادق
هفتهنامه «خط حزبالله» در شماره اخیر خود نوشت: رهبر انقلاب اسلامی اخیراً در جریان یک دیدار، با اشاره به اعترافات اندیشمندان غربی در خصوص اهمیت تاریخی و راهبردی عملیات تنبیهی ایران علیه رژیم صهونیستی تأکید کردند که تاریخ منطقه غرب آسیا را باید به دو بخش قبل و بعد از عملیات وعده صادق تقسیم کرد.
کارشناسان منطقهای و بینالمللی در تحلیل پاسخ تاریخی و بیسابقه ایران، آن را فصل جدیدی در معادلات و قواعد منطقه میدانند؛ از جمله مرشایمر، نظریهپرداز و اندیشمند آمریکایی حوزه روابط بینالملل که هفته گذشته درباره عملیات وعده صادق گفته بود: این اولینبار است که کشوری قادر شده از سرزمین خود به اسرائیل حمله کند. این از منظر اسرائیل، واقعا شوکهکننده است. بعد از ۱۴ آوریل بازدارندگی رژیم صهیونیستی به شدت آسیب دید.
خط حزبالله ۴۴۱ | بیسابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات
شماره چهارصد و چهل و یکم هفتهنامه خط حزبالله، با عنوان «بیسابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات» منتشر شد.
گزارش این شماره خط حزبالله، تحلیلی است بر عملیات تنبیهی ضدصهیونیستی «وعده صادق» که بازتاب زیادی در رسانههای غربی داشته است.
«برخورد برنامهریزی شده و قاعدهمند با چالش دشمن ساخته» عنوان یادداشت هفته این شماره خط حزبالله است که الزامات مقابله موثر و هوشمندانه با مسئله نقشه دشمن برای کشف حجاب را از منظر رهبر انقلاب اسلامی، بازخوانی کرده است.
خطحزبالله در این شماره خود از تاکید اخیر رهبر انقلاب اسلامی بر تاریخسازی عملیات وعدهی صادق و تجلیل حضرت آیتالله خامنهای از پخش تلویزیونی برنامه تلاوت قاریان نوجوان در حرم حضرت معصومه(س) خبر داده است.
شماره این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر سردار شهید حسن طهرانی مقدم، تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخه مطالعه | نسخه چاپی | تابلو اعلانات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیسابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات
«خواهید دید که پس از خوابیدن زبانه شعلهی تند مذهب در رژیم خمینی ایران، آنچه که باقی می ماند منافع مشترک ایران و اسرائیل است.» اینها را یک کارشناس صهیونیست گفته بود؛ شانزدهم آذرماه ۱۳۶۵.
در روزهایی که تنها کمتر از هشت سال از انقلاب بهمن ۵۷ میگذشت. انقلابی که پَر شعلهاش اول از همه سفارت رژیم صهیونیستی را در مرکز تهران گرفت. عصر روز ۲۲ بهمن هنوز چند ساعت از پیروزی انقلاب نگذشته بود که سفارتخانه صهیونیستهای غاصب توسط ملّت انقلابی تسخیر و به مردم فلسطین هدیه شد.
تقریباً ۸ سال بعد از آن روزها و در آذرماه ۱۳۶۵ و زمانی که ایران درگیر جنگ تحمیلی بود کارشناس صهیونیستی از لابلای فشارهای وارد به نظام جدید سیاسی در ایران بهدنبال خیالبافی همزیستی بود. حالا بیش از ۱۳ هزار و ۶۰۰ روز از آن روز گذشته. نفرت از اشغالگران صهیونیستی و حرارت خصومتی که با تسخیر سفارتخانهی صهیونیستها در خیابان کاخ سابق(فلسطین فعلی) شعله گرفته بود حالا نه تنها سرد یا خاموش نشده بلکه بیشتر از هر زمان دیگری است. آنقدر بیشتر که حتی کارشناسان صهیونیست را هم به این اشتباه انداخته که حضرت آیتالله خامنهای از بنیانگذار جمهوری اسلامی هم اسرائیلستیزتر است. غافل از آنکه ایرانِ آن روزها درگیر با دشمنی با صدام بود و عقیدهی امام رحمهالله و رزمندگان ایرانی هم آن بود که راه قدس از کربلا میگذرد و چه درست فکر و تحلیل کرده بودند. ایران سالهاست که از کربلا گذشته. خبری از دیکتاتور بعثی عراق نیست و نیم میلیون سرباز اشغالگر ارتش آمریکا هم مجبور شدهاند عراق و افغانستان را تخلیه کنند و حالا مانده آرمان آزادسازی قدس!
خصومت ایرانیها با این پادگان اشغالی در غرب آسیا نه تنها پایین نیامده که بالاتر هم رفته. برخلاف روزها و ماهها و سالهای ابتدای انقلاب حالا ایرانیها در حمایت از آرمان فلسطین تنها هم نیستند. رسانهی آمریکایی درست گفته بود؛ ایران در تمام این سالها صبورانه کمربند مقاومت را در اطراف سرزمینهای اشغالی محکم کرده. آنقدر محکم که حالا نه ایران بلکه زنجیره مقاومت که دو سه دهه قبل اخگرهای شهادتطلبانه کوچکی علیه اشغالگری مقاومت بودند حال خود تبدیل به ستارگان درخشان و گدازههای پرحرارتی شدهاند که هرکدام به تنهایی میتوانند ضربهی حیاتی به اشغالگران صهیونیستی وارد کنند. تحلیلگر رسانهی صهیونیستی هم در ضمن تحلیل حملهی موشکی اخیر ایران به اراضی اشغالی درست گفته بود که افسانهی بازدارندگی اسرائیل پیش از آنکه با حمله اخیر و در تهران متلاشی شود در لبنان و غزه از بین رفته بود. رسانه صهیونیستی: متحمل تحقیر بیسابقهای شدیم
این عبارات در سال ۲۰۲۴ و در یک رسانهی صهیونیستی، توصیف وضعیت و حالِ رژیمی است که پیش از این در درگیریهای شش هفت دههی گذشته چه در جنگهای ۱۹۴۸ و چه در ۱۹۶۷ و چه در ۱۹۷۳ سابقهی تحمیل شکستهای سنگینی را به ارتشهای عربی مدعی آن سالها در منطقه دارد.
کنار هم گذاشتن همهی این واقعیتهاست که تحلیلگر صهیونیست را در رسانهی صهیونیستی معاریو به این واقعیات میرساند: «ما متحمل تحقیر عمومی بیسابقهای شدیم. بازدارندگی اسرائیل که مانع حملهی مستقیم به ما میشد از بین رفته است. تلاش بازدارندهی بینالمللی هم در روزهای اخیر شکست خورد. برای اولین بار از ایران بهسوی اسرائیل موشک شلیک شد!»
این بهت عمومی از مواجههی مستقیم جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی در دیگر رسانههای رژیم هم قابل مشاهده است. یدیعوت آحارنوت دیگر رسانهی صهیونیستی در گزارشی تحلیلی به این حمله پرداخته، رفتار محتاطانهی فعلی رژیم در برابر ایران را با سابقهی هجومی و تهاجمی گذشتهی آن مقایسه کرده و با اشاره به حملهی موشکی منفعلانهی صدام حسین در جنگ اول خلیج فارس که برای فرار از حملهی ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا و برای بیرون راندن عراق از کویت صورت گرفت مینویسد: «اسرائیل در آن زمان بهدرخواست آمریکا و برای اینکه ائتلاف علیه صدام دچار مشکل نشود از پاسخ و حمله به عراق خودداری کرد. این مرتبه اما این ایالات متحده بود که از اسرائیل درخواست کرد ساکت بنشنید!» یدیعوت آحارنوت اشارهی پررنگی دارد که بعد از ۳۰ سال این اولین مرتبه است که رژیم غاصب از سوی یک کشور مستقل مورد حملهی مستقیم قرار گرفته است. وزیر خارجه رژیم: با افتخار میگویند ما شما را زدیم!
این واکنشها محدود به فضای رسانهای نیست. وزیر خارجهی رژیم صهیونیستی هم که تلاشهای دیپلماتیک زیادی را برای فشار به ایران دنبال میکرد -و از قضا عمدهی این تلاشها هم از جمله طرح موضوع در شورای امنیت سازمان ملل به شکست انجامیده است- در نامهای به آمریکا و کانادا و کشورهای همسو و اعضای اتحادیه اروپا اعترافات جالبی درباره ابعاد حمله مستقیم ایران به داخل اراضی اشغالی داشته است.
در این نامه علاوه بر درخواست «تحریم پروژهی موشکی ایران» و «درج نام سپاه پاسداران در سازمانهای تروریستی» بر این نکتهی مهم تأکید کرده که ایران «علناً» و «با افتخار» مسئولیت این حمله را پذیرفته است. وزیر خارجهی رژیم با وجود لفاظیهای سیاسی و نظامی اما در نهایت به این گزاره اعتراف کرده که «آخرین حملهی ایران از داخل خاک خود به اسرائیل در گستره و اندازه یک حملهی بیسابقه» است.
این واکنشها و سرریز آنها به رسانههای صهیونیستی و غربی و آمریکایی در حالی صورت میگیرد که بسیاری از این رسانهها مدعی بودند ایران بنا به ملاحظات متعدد داخلی و خارجی فعلاً ناچار است با تهاجمها و تجاوزهای اسرائیلیها کنار بیاید.
اقدام اخیر نظامی جمهوری اسلامی ایران اما همهی این محاسبات را بر هم ریخت. این را هم میتوان در واکنش مقامات و مسئولان رژیم صهیونیستی دریافت و هم موضوعی است که در رسانههای غربی نیز به آن اشاره شده است. نیویورکتایمز، رسانهی مطرح آمریکایی از رسانههایی است که به این موضوع اشاره کرده است. نویسندهی این گزارش از قضا یک روزنامهنگار صهیونیست است که ارتباطات نزدیکی با مجامع نظامی و اطلاعاتی رژیم دارد. این رسانهی مطرح آمریکایی در گزارش خود صریحاً به این موضوع اشاره دارد که اقدام ایران که «شامل رگبار عظیمی از صدها موشک و بالستیک و پهپادهای انفجاری بود» قواعد و معادلات سابق و ناگفتهی بین ایران و اسرائیل را تغییر داد.
نکتهی جالب توجه آنکه نویسندهی گزارش به سبب ارتباطاتی که با مقامات نظامی و اطلاعاتی رژیم دارد به نقل از این مقامات به این موضوع هم اشاره دارد که «با توجه به این تغییر، محاسباتی که اسرائیل بر اساس آن برای حرکتهای بعدی تصمیم میگیرد هم تغییر یافته است.»
ایبیسینیوز دیگر رسانهی آمریکایی است که به این تغییر اشاره کرده و با این عبارات به توصیف آن پرداخته: «حکومت دینی و شیعی کشور، مسیر جدیدی را [در موازنه با اسرائیل] برگزیده و بر همین مبنا هم تغییراتی از سوی جمهوری اسلامی در پیش است.» دست و پا زدن برای انحراف از تحقیر
کنار هم گذاشتن این واکنشهای رسانهای، دیپلماتیک و نظامی حاکی از یک موضوع مهم است: «پیام دریافت شد!» و قرائن و شواهد نشان میدهد که خوب هم دریافت شده است. شدت و تأثیر در کنار وضعیت پسا طوفان الاقصی هم به اندازهای بوده که همه تواناییها و ظرفیتهایش را برای بازگشت مجدد معادلات خود با ایران به وضعیت سابق به کار انداخته و باعث برکناری مقامات اطلاعاتی و نظامی رژیم شده است.
تأکید و مطرح کردن مسائلی مانند تعداد دقت اصابت در هدفها و موفقیت ادعاییِ پدافند صهیونیستی در مقابل حملهی سنگین موشکی جمهوری اسلامی هم جملگی موضوعات و اولویتهایی فرعی برای منحرف کردن اذهان عمومی از موفقیتی است که جمهوری اسلامی ایران برای خود رقم زده است.
در راهبردهای رسانهای و عملیات روانی صهیونیستها باید موضوعی فرعی تراشیده شود تا اذهان و افکار عمومی را از موفقیت اصلی منحرف کند و این واقعیت و قدرتنمایی جدید ایران باید به هر قیمتی که شده به حاشیه رود. غافل از اینکه روند شکستهای ترمیمناپذیر صهیونیستها که در ۱۵ مهر و طوفان الاقصی شروع شده و با عملیات وعده صادق شدت گرفته است، با حیلهگریهای تبلیغاتی و رسانهای جبران نمیشود.
اعتراف به شکست و تحقیر عمومی که در متن نویسنده و تحلیلگر صهیونیست در رسانهی صهیونیستی هاآرتص هم دیده میشود، زمانی که از وقایع بعد از طوفان الاقصی میگوید و واکنشهای جنونآمیز رژیم که هیچ دستاوردی هم برای اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی نداشته، نه تنها آن را به انزوای بینالمللی و ناوکاوت شدن در برابر افکار عمومی دنیا کشانده بلکه هراس و ترس از یک درگیری گسترده با جمهوری اسلامی ایران و شبکهی مقاومت را هم بیشتر کرده که رژیم بهعنوان یک کشور منفور چقدر میتواند به بقای خود امید داشته باشد و آیا با فرض بقا، ادامهی حیات رژیم مشابه حیات سیاسی و منزویمفهوم کرهی شمالی نخواهد بود و رژیم هم کرهی شمالی دیگری در خاورمیانه؟!
واقعیت این است که جدول سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی بهصورت جدی بهم ریخته است و در ادامه این مسیر منجر به محو شدن آن خواهد شد. و نکته مهم در این زمینه، اثبات قدرت اراده ملّت ایران در چشم جهان است. موضوعی که در دیدار اخیر جمعی از فرماندهان نظامی هم با رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن تأکید شد: «بهلطف خداوند نیروهای مسلح چهره خوبی از تواناییها و اقتدار خود و همچنین یک چهره ستودنی از ملّت ایران به نمایش گذاشتند و ظهور قدرت اراده ملّت ایران در عرصه بینالمللی را به اثبات رساندند... موضوع تعداد موشکهای شلیک شده و یا موشکهای به هدف اصابت کرده که طرف مقابل بر روی آنها متمرکز شده، موضوع دست دوم و فرعی است، موضوع اصلی ظهور قدرت اراده ملّت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بینالمللی و اثبات آن است، که ناراحتی طرف مقابل نیز از همین موضوع است.» ۱۴۰۳/۰۲/۰۲
«۲۰۰ روز مقاومت»؛ امروز در جایگاه به کرسی نشاندن شروط مقاومت ایستادهایم
- چه الزامات و راهبردهایی برای جهش تولید با مشارکت مردم ضرورت دارد
- بیسابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات
- برخورد برنامهریزی شده و قاعدهمند با چالشِ دشمنساخته
- جمهوری اسلامی ایران؛ تحقق آرمان بلند علامه اقبال
- یادداشت تحلیلی درباره معجزه عصای حضرت موسی(ع)
- جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
«۲۰۰ روز مقاومت»؛ امروز در جایگاه به کرسی نشاندن شروط مقاومت ایستادهایم
حدود ۷ ماه از عملیات طوفان الاقصی میگذرد. عملیاتی که ضربه غیرقابلترمیم بزرگی به هیمنهی رژیم صهیونیستی وارد و قواعد و معادلات منطقه غرب آسیا را وارد دورهی تازهای کرد. مسئلهی فلسطین و ناتوانی رژیم صهیونیستی در برخورد با مقاومت و انتقام و نسلکشی از مردم غزه یکی از موضوعات اصلی مورد اشاره و تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی در ماههای اخیر بوده است.
رسانهی عربی KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگویی تفصیلی با آقای زیاد النخالة، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین به تحلیل و بررسی شرایط فلسطین پس از ۲۰۰ روز از آغاز عملیات طوفان الاقصی، توان نظامی مقاومت، صبر مردم غزه، واکنش دولتهای اسلامی و عربی، حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از مقاومت و وحدت محور مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی پرداخته است. لازم به ذکر است این گفتوگو در روزهای پایانی ماه رمضان امسال و پیش از عملیات «وعده صادق» انجام گرفته است. متن گفتوگو به زبان عربی
میتوان گفت انقلاب اسلامی ایران موجی که پس از توافق کمپ دیوید برای سازش با اسرائیل آغاز شده بود را متوقف کرد. پایهگذاری جنبش مقاومت و محور مقاومت در منطقه، تا حد زیادی در برابر توافق اسلو ایستاد. پس از جنگ ۳۳ روزه لبنان و اخراج ارتش اسرائیل از خاک لبنان، نبرد ـ اگر این تعبیر درست باشد ـ به داخل فلسطین کشیده شد. تا این زمان تمام نبردها و جنگهای اعراب و اسرائیل، چه در لبنان و چه مناطق اشغالی دیگر عمدتاً خارج از سرزمینهای فلسطینی بود و به همین دلیل شاهد جنگهای سه یا چهارگانه اسرائیل علیه نوار غزه تا عملیات «سیف القدس» بودیم؛ و آخرین آنها که طوفان الاقصی بود.
ویژگی عملیات طوفان الاقصی این بود که اولین جنگی است که فلسطینیها از داخل فلسطین به راه انداختند. امروز بعد از گذشت شش ماه از این عملیات سؤالاتی وجود دارد. اول اینکه: دو طرف، یعنی مقاومت اسلامی فلسطین و رژیم اشغالگر صهیونیستی کجا ایستادهاند و توازن قوا میان این دو چگونه است؟ اولاًً بحمدالله مردم فلسطین و مسیر مقاومت که با تاریخش تمام منطقه را در برگرفته بود، بیشک از مرحلهای به مرحله دیگر رفته، اما هیچگاه متوقف نشده است. امروز ما از عملیات طوفان الاقصی صحبت میکنیم که نقطه اوج اقدامات فلسطین و مقاومت فلسطینی است؛ عملیاتی که خلقالساعه نبود، بلکه حاصل تراکم [مشکلاتی در] بلندمدت و نیز تلاش بزرگی بود که رزمندگان مقاومت در میدان به عمل آوردند.
نیروهای مقاومت در منطقه، دست به دست هم دادند و از مردم فلسطین حمایت کردند. مخصوصاً جمهوری اسلامی که با تلاشهایش در حمایت و تأیید ملت فلسطین و مقاومت آن، کاری انجام داد که از دنیا توقع نمیرفت. اگر حمایت آشکار و بزرگ جمهوری اسلامی در همه سطوح، یعنی تسلیحات و امکانات دیگر با تمام جزئیاتش نبود، ما در نبرد طوفان الاقصی نمیتوانستیم چنین ایستادگی بزرگی از خود نشان دهیم. به همین دلیل امروز فلسطین نقطه اوج همه تلاشهایی است که در طول سالیان متمادی به عمل آمد تا چنین نمونه بینظیری از مقاومت فلسطین را از مردم و گروههای مختلف آن، خاصه گردانهای قسّام و قدس به نمایش بگذارد.
امروز ملت فلسطین آزمایش سختی را پشتسر میگذارد: چیزی که در فضای منطقهای و جهانی انتظارش نمیرفت؛ جایی که ما با بزرگترین قدرت نظامی منطقه و نیرویی رودرروییم که بارها در منطقه پیروز شده است. ولی امروز باریکه جغرافیایی کوچک و تحت محاصره غزه شش ماه متوالی است در برابر این ماشین جنگی عظیم ایستاده است. نه عملیاتهای مقاومت متوقف شده و نه خسارتهایی که در همه سطوح به دشمن وارد میکند. آن هم به رغم همه جنایتهایی که دشمن در حق شهروندان انجام میدهد.
اگر به اصل نبرد نگاه کنیم میبینیم دشمن جنایاتش علیه غزه را با دو هدف «پایان دادن به مقاومت» و «بازگرداندن اسرا» آغاز کرد. و ما امروز در حالی وارد هفتمین ماه جنگ میشویم که دشمن نه تنها نتوانسته اهدافش را محقق کند، بلکه روز به روز عقبتر مینشیند و مقاومت غزه حضوری قوی و مثالزدنی را در میدان و حتی موضعگیریهای سیاسیاش رقم میزند. از این رو من معتقدم ما بخش بزرگی از راه را به سمت لحظه پیروزی نهایی طی کردهایم انشاءالله.
طوفان الاقصی توازن قوا در منطقه، چه از منظر آمریکایی و چه صهیونیستی را برهم زد. اما دو نکته دیگر هست: اول اینکه امروز از شکست روایت صهیونیستها درباره موضوعاتی چون وطنِ یهودیان، هولوکاست، حق دفاع از خودشان و نظایر آن سخن به میان میآید. دومین نکته هم صحبت از نقش و وظیفهای است که قرار بود این رژیم به نیابت از استکبار جهانی در این منطقه بازی کند. ظاهراً این نقش تا حد زیادی رنگ باخته است. آیا با نامگذاری این جنگ تحت عنوان «جنگ بر سر بقا یا نابودی اسرائیل» موافقید؟ آیا این آغازی بر پایان این رژیم است؟
میتوانم بگویم روایت صهیونیستی از اساس روایت سست و شکنندهای است. برخلاف همه سروصدا و تبلیغاتی که این روایت را به خورد دنیا داد؛ چه از طرف غرب و چه برخی جهات دیگری که خود را در قالب کشورهایی که با پروژه صهیونیستی وارد سازش شده بودند نشان داد.
این روایت اسرائیلی همواره روایت سست و شکنندهای بود. آن هم در اثر مقاومت، در اثر صبر ملت فلسطین، در نتیجه حضور مستمرشان در میدان مقاومت و عدم پذیرش اشغال در همه زمانها، در اثر به رسمیت نشناختن اسرائیل به عنوان یک حکومت، با عدم اقرار ملت فلسطین به واقعیت حکومت این رژیم. ما در این لحظه متمایز میبینیم که نیروهای مقاومت به طور مستقیم با پروژه صهیونیستی درگیر شدهاند ـ با این ملاحظه که ملت تحت محاصره فلسطین با پروژه صهیونیستی مواجه است که به طور خاص از سوی آمریکا و غرب حمایت میشود؛ چه از نظر روایت، چه از نظر تأکیدی که بر محق بودن این رژیم برای بقا دارند، و چه از نظر امکاناتی که دشمن در جنگش علیه ملت فلسطین در اختیار دارد ـ بله، تفاوت بزرگی هست؛ اینکه امروز اقدام به این جنگ، صددرصد فلسطینی است. این اقدام در دیوار اسرائیل که آن را نیرویی شکست ناپذیر ترسیم میکرد که نمیشود با آن جنگید، شکاف انداخت.
بیشک فلسطینیها در روز هفتم اکتبر (۱۵ مهرماه) پیروزی بزرگی را رقم زدند که باعث شد اسرائیل احساس کند که کل موجودیتش به لرزه افتاده و تمام روایتش از خود متزلزل شده است. همه آنچه که میگفتند اسرائیل حکومتی بزرگ در این منطقه است؛ اینکه حکومتی شکستناپذیر است؛ اینکه حکومتی است که یکروزه بر چند کشور پیروز میشود.
همین حکومت در روز هفتم اکتبر در برابر گروههای مبارز فرو ریخت. آن هم گروههای مبارزی که ۱۵ سال تحت محاصره قرار داشتند، اما مسبب این شکاف بزرگ در دیوار روایت اسرائیل شدند: روایتی که میگفت این اسرائیل قویترین حکومت منطقه است که میتواند هرکاری بخواهد صورت دهد: هر حکومتی را بزند و پیروز شود و... [این روایت] ترسی بزرگ به وجود آورده بود، به حدی که حکومتهای عرب بسیاری سراغ دوستی با رژیم و حاکمیت جعلی اسرائیل و انعقاد معاهده صلح با آن رفتند.
این ضعف عربها نتیجه روایت صهیونیستی و جنگهای صهیونیستی بود که علیه منطقه انجام داد و در آنها پیروزیهایی هم به دست آورد؛ اما روز هفتم اکتبر، زمانی که این روایت صهیونیستی از هم گسست، همه صبح واقعه با یک رویداد غافلگیرکننده بزرگ از خواب برخاستند: حتی غرب و جهان عرب هم به همراه اسرائیل غافلگیر شدند.
در برابر این زلزله بزرگ، غرب ناچار شد تمام امکاناتش را بسیج کند. آمدن بایدن و سران دول غربی به اراضی اشغالی به این دلیل انجام شد که پیامی بدهند؛ اینکه ما اجازه شکست حکومت اسرائیل را نمیدهیم. همه امکانات را به رویش گشودند تا بلکه در این معرکه پیروز شود.
من گمان میکنم آنها بر این باور بودند که با این بسیج امکانات میتوانند پیامی را اولاًً به کل کشورهای منطقه و ثانیاً به مقاومت بدهند که مقاومت را زیر پا له خواهند کرد. این هم به نوبه خود چالشی بزرگ در برابر مقاومت بود. بسیاری گمان میکردند غزه چند روز یا چند هفته بیشتر نمیتواند مقاومت کند، آن هم در برابر این حجم عظیم از امکانات غرب و آمریکا و فریادهای اسرائیل و ادعایش مبنی بر اینکه باریکه غزه را در خواهند نوردید و این شعار که مقاومت را زیر پا له خواهند کرد و اسرا را باز خواهند گرداند. تمام این باورها، یک بار دیگر فروریخت: اولاًً با ایستادگی و فداکاری ملت فلسطین و حلقه زدنش پیرامون مقاومت، ثانیاً به وسیله مبارزان شجاع و قهرمانی که حماسهای کمنظیر را در مواجهه با نیروهای پیشرفته اسرائیل از خود نشان دادند.
وقتی باریکه غزه را به یاد میآوریم؛ این مساحت جغرافیایی کوچک و محدود ۳۶۰ کیلومتر مربعی را، با طول ۴۰، یا ۴۵کیلومتر و عرض هشت کیلومتر، هر تحلیلگر نظامی تصور میکرد تانکهای اسرائیل میتواند در عرض نیم ساعت یا کمتر، این مسافت هشت کیلومتری را (در بعضی مناطق کمتر) از شرق تا غرب غزه طی کند. ولی نکته غافلگیر کننده این بود که نیروهای اسرائیلی در شنهای غزه و درگیریهای آن غرق شدند؛ مبارزان و مقاومان شجاع و قهرمان خسارتهای هولناکی به ارتش اسرائیل تحمیل کردند. طوری که همچنان وقتی ما درباره شش ماه مبارزه پیوسته و غرق شدن نیروهای اسرائیل در شنهای غزه و خسارتهای ارتش اسرائیل صحبت میکنیم، همه اینها یک غافلگیری بزرگ برای آمریکا و غرب بود. طوری که حتی گفتمان آمریکا و اروپا به تبع تغییرات میدانی شروع به تغییر کرد.
در حالی که همه دولتها تهدید به عقبنشینی مقاومت و نابودی باریکه غزه میکردند، به تدریج خودشان را آماده اعتراف به این واقعیت کردند که با طرف فلسطینی وارد مذاکره شوند. بعد شروع به مذاکره با طرف فلسطینی کردند. آمریکاییها و اسرائیلیها و کشورهای منطقه با چه طرفی مذاکره میکردند؟ با مقاومتی که ایستادگی کرد. اگر مقاومت ایستادگی نمیکرد هیچکس چیزی نمیپرسید. به همین دلیل سرانجام ناچار شدند با مقاومت مذاکره کنند و به رغم آنهمه خسارات و شهدا، ما هنوز در میز مذاکرات در جایگاه طرف اساسی هستیم.
ما در این مذاکرات اولاًً همه ادعاهای طرف غربی و آن خودبرتربینی و استیلای آمریکاییها و اروپاییها را که میگفتند این مقاومت باید ساقط شود، شکستیم. تا جایی که بایدن که درباره حماس طوری سخن میگفت که گویی سازمان داعش است که بر غزه حکومت میکند، بهتدریج شروع به مذاکره با حماس کرد. غرب هم تلاش کرد نفوذهایی در وضعیت مقاومت و مذاکراتش صورت دهد تا بلکه راهحلهایی پیدا کند. البته راهحلهایی برای نجات اسرائیل، نه باریکه غزه با آنهمه خسارتهای بزرگی که به شهروندان فلسطینی وارد شده بود. الان آنها در تلاش برای یافتن راهِ نجاتی برای نیروهای اسرائیلی برای عقبنشینی از غزه میگردند.
اکنون اسرائیل تنها یکی از این دو راه را پیش رو دارد: یا عقبنشینی و تسلیم، یا پذیرش شکست و اعلام آن. این را ما از خلال کوتاهآمدنهایی که اسرائیل به رغم گردنکشیاش پیشنهاد میکند متوجه میشویم. این را نیز در نظر داشته باشید که جامعه صهیونیستی نیز دچار آسیبهایی شده است. در جامعه صهیونیستی شاهد بروز شکاف در قبال جنگ علیه غزه و نیز خسارتهایی که به ارتش اسرائیل وارد شده است، هستیم. امروز اسرائیل، دولت مطلوب و مدنظر غرب و مطلوب کشورهای امضاءکننده توافقنامه صلح در منطقه است. آنها به دنبال راه خروجی برای اسرائیل از این جنگ میگردند اما حتی برای یک لحظه هم موفق به نجات اسرائیل از تنگنا و رقم زدن یک پیروزی ولو جزئی بر مقاومت نشدند.
مقاومت چند شرط اساسی معین کرد: اسرای اسرائیلی جز با آزادی اسرای فلسطینی از زندان رنگ آزادی را نخواهند دید. این یک شرط اساسی است، و دوم: عقبنشینی نیروهای اسرائیل از نوار غزه.
در حال حاضر ما داریم درباره شرطهای مقاومت مذاکره میکنیم. الان اسرائیل در مواردی کوتاه آمده، اما بحث و جدلهایی از طرف واسطهها و آمریکاییها هست که سعی دارند به اسرائیل حاشیه امنی برای فرار بدهند. درحال حاضر، اسرائیل امتیاز میدهد اما آمریکاییها با لجاجت و عنادورزی تلاش میکنند، تا حاشیه امنی را برای تلآویو فراهم کنند که بتواند از باتلاق خارج شود. این بدان معناست که آنها تلاش دارند اسرائیل یک توافق تدریجی را به امضاء برساند؛ به این صورت که از یک سو ۴۰ اسیر اسرائیلی با شماری از اسرای فلسطینی مبادله شده و آزاد شوند و از سوی دیگر، عقب نشینی جزئی از برخی مناطق غزه صورت گیرد. آنها قصد دارند نه به یکباره که طی چند مرحله، طعم شکست را بچشند.
ما شرط گذاشتیم. رویکرد ما مثبت بود. ما براساس شروط خودمان پیش رفتیم نه شرطهای دشمن. آنها میخواستند اسرائیل به گونهای دست بالا را داشته باشد، ولی ما گفتیم اول عقبنشینی؛ و عملیات تبادل بعد از آن انجام خواهد شد. الان اینجا متوقف شدهایم. مقاومت هم هر روز عملیات بزرگی را علیه نیروهای اسرائیل در میدان رقم میزند که اسرائیل را دچار آشفتگی بزرگی کرده است.
درباره تجربه عملیات طوفان الاقصی صحبت شد. ولی میخواهیم درباره آینده از شما سؤال کنیم: بالاخره این جنگ، یا در میدان ادامه مییابد، یا از طریق مذاکراتی که به آتشبس و یک راهحل سیاسی منجر شود خاتمه خواهد یافت. اما از نظر نظامی، مقاومت تا چه زمانی آمادگی و توان ادامه دادن به این جنگ را دارد؟
اولاًً وقتی ما شروطی را که اسرائیل و واسطهها و آمریکاییها میفرستند ـ و به دنبال آنند که مثلاً عملیات تبادل اسرا صورت گیرد یا برای عقبنشینی اسرائیل شرط میگذارند ـ رد میکنیم، وقتی اسرائیل شرطی میگذارد و مقاومت آن را رد میکند، شروط متضادی را پیشنهاد میکند که بدیهی است همین شرطها مانع هرگونه پیشرفتی در دستاوردها به نفع اسرائیل است. ما امروز در جایگاه به کرسی نشاندن شروط مقاومت ایستادهایم، نه قبول شروط آنها.
من الان درباره مذاکرات صحبت نمیکنم. بلکه میگویم اگر این نبرد ادامه یابد تا چه زمانی مقاومت آمادگی و توان ادامه این جنگ را دارد؟
اولاًً وقتی میگویم ما شروطمان را به دشمن تحمیل میکنیم، معنایش این است که ما پشتگرم به یک سری واقعیتهای عینی هستیم. به اینکه مقاومت به مبارزهاش با دشمن در میدان ادامه میهد؛ میتواند شروطش را تحمیل کند؛ و میتواند در همان سطحی که در روز اول جنگ کارش را شروع کرد و تا این لحظه آمده ادامه بدهد. من بیش از یک بار گفتهام؛ ما الان بعد از گذشت شش ماه در میانه جنگیم، نه انتهایش. وقتی میگویم در میانه جنگیم، یعنی قدرت آن را داریم که اقلاً شش ماه دیگر و چه بسا بیشتر به مقاومت در همین سطح ادامه بدهیم. چه بسا مبارزان بیشتر بتوانند ادامه بدهند، یا نیروهای اسرائیلی بیشتری در میدان مستقر شوند و مبارزان بتوانند عملکرد بهتری از خود نشان بدهند. مخصوصاً که ما انتظار داریم و کار میکنیم تا اسرائیل با عملیاتهای شهادتطلبانه بزرگ و بسیاری روبهرو شود. هیچ بعید نیست دشمن صهیونیستی مبارزانی را ببیند که با خود مواد انفجاری حمل میکنند و مستقیماً به تانکهای اسرائیل هجوم میبرند.
باید مطمئن باشیم چنین قدرتی نزد مبارزان در میدان وجود دارد و ما خودمان را برای یک مبارزه طولانیمدت آماده کردهایم. اگر دشمن راضی به آتشبس طبق شروط مقاومت نشود، ما مقاومتمان را به همان کیفیت و همان روش ادامه میدهیم و انشاءالله به مدد نیروهای مقاومت، ایستادگی ما روزها و ماههایی بهتر از آنچه گذشت، ادامه خواهد داشت. بنابراین ما چه از جهت روانی و چه عملی خودمان را برای ادامه مقاومت تا چند ماه دیگر آماده کردهایم.
در محیطی که این ملت بیدفاع و جنگزده غزه در آن زیستهاند و از مشکلات فراوانی رنج میبرند و مشکلات فراوانی مانند ویرانی و آوارگی را به چشم خود دیدند و از نیازهای اولیه زندگی محروم هستند، آیا این آمادگی وجود دارد؟
این سؤال مهمی است، اولاً باید گفت که جنایتهای هولناکی در این جنگ بر ملت فلسطین روا داشته شد. مانند آن در تاریخ مشاهده نشده است. همین جنایتهای هولناک است که ملت فلسطین را به اتحاد بیشتر و محکمتر سوق داد و بیش از گذشته به مقاومت نزدیک کرد؛ علیرغم فداکاری بزرگی که شاهد آن هستیم، مشاهده میکنیم که شبکههای تلویزیونی و رسانهها چگونه با ملت فلسطین برخورد میکنند، حتی در مورد تشییع شهدای خود، با وجود خسارتهای فراوان، باز هم صدایی از فلسطینیان درباره توقف جنگ و مقاومت شنیده نمیشود؛ بلکه همه ملت فلسطین گرد مقاومت جمع شدهاند.
این موضوع نتیجه اطمینان مردم فلسطین به این امر است که این دشمن فقط درصدد نابودی همه مردم فلسطین است و میخواهد مقاومت را نیز به نابودی بکشاند. این امر موجب گرد آمدن ملت فلسطین حول محور مقاومت و حمایت از آن است. این حمایت همه جانبه، بزرگ و غافلگیر کننده بود.
ثانیاً باید بدانیم که نیروهای مقاومت فرزندان همین کشور فلسطین هستند؛ لذا ملت فلسطین در واقع از فرزندان خود حمایت میکند؛ و با وجود فداکاریهای بسیار و کشتار هولناک همچنان از فرزندان خود حمایت میکند.
استقبال مردم فلسطین از این چالش و مشکلات کاملاً روشن است. ما زمانی که درباره توانایی خود در ادامه مقاومت و مبارزه به مدت شش ماه دیگر سخن می گوییم، به دلیل اعتماد ما به ملت فلسطین و آمادگی آن برای ادامه مبارزه و تحمل نتایج هولناک آن است.
ما هزینه هنگفتی متحمل شدیم و با تحمل این هزینه بزرگ، دیگر حاضر به از دست دادن دستاوردهای خود نیستیم؛ ملت فلسطین هیچگاه و در هیچ زمینهای ضعفی از خود نشان نخواهد داد. به همین خاطر اطمینان دارم که ملت فلسطین به هیچ عنوان حاضر به پذیرش شکست نیست و با فداکاریهای فراوانی که از خود نشان داده، جز پیروزی نمیخواهد.
همچنین تصور نمیکنم کسی انتظار داشته باشد که ملت فلسطین از مقاومت دست بکشد و پس از این همه جانفشانی شکست را بپذیرد. به نظر من جایگاه مقاومت و محبوبیت آن بین مردم بسیار قوی و محکم است. من ادعا نمیکنم که محبوبیت مردمی ما صددرصد است؛ اما در کمترین برآورد و با نگاه حداقلی میتوان گفت که محبوبیت مقاومت بین ملت فلسطین ۸۰ درصد است. بدین معنی که ۸۰ درصد ملت فلسطین از مقاومت حمایت میکند و خواهان ادامه مقاومت و تحقق اهداف آن است. حتی در صورت حمله به شهر رفح که آخرین پناهگاه فلسطینیان است؟
ببینید! اسرائیل و آمریکا به گونهای در مورد رفح سخن میگویند که گویی خارج از باریکه غزه است؛ رفح بخشی از باریکه غزه است؛ آنان با بزرگنمایی میخواهند مقاومت را متوقف کنند؛ آنان وارد منطقه شمالی و منطقه میانی شدهاند و بسیاری از شهرهای فلسطین هنوز باقی ماندهاند.
آنها اکنون وارد همه مناطق شدهاند و با این همه فشار، مقاومت همچنان در همه این مناطق حضور دارد. لذا حتی اگر وارد رفح شوند نیز با مقاومت مواجه خواهند شد، دقیقاً همان مقاومتی که در خانیونس و منطقه شمالی و میانی با آن مواجه شدند.
لذا ما از ورود آنان به شهر رفح هراسی نداریم؛ زیرا مطمئناً با همان مقاومت مواجه خواهند شد و این مقاومت آماده رویارویی است. این مبارزه بر فلسطینیان تحمیل شده است، لذا تا زمانی که این مبارزه بر ما تحمیل شده، به نظر من باید آن را ادامه دهیم و تسلیم نشویم.
بنابراین مشکل ما تنها در برطرف کردن مشکلات باریکه غزه نیست. همه سرزمین غزه میدان نبرد است. آنان علیرغم هدف قرار دادن غزه، بسیاری از مناطق دیگر را نیز هدف قرار میدهند که از جمله آن شهر رفح است. آنان شهروندان بیدفاع، مراکز درمانی و مناطق مسکونی را هدف قرار میدهند و با حمله به رفح هجوم آنان متوقف نخواهد شد. لذا رفح از بمباران مستثنی نیست؛ اما در هر حال آنان باز هم از حمله به رفح سخن میگویند.
مطمئن باشید آنان اگر هراسی از مقاومت نداشتند این چنین تهدید و به طور مستقیم حمله نمیکردند. اکنون سخنی که بین آمریکا و دولتهای منطقه مطرح میشود این است که شهروندان عادی فراوانی به رفح کوچ کردند، لذا در صورت حمله به این شهر شمار تلفات غیرنظامیان بسیار افزایش مییابد. لذا همه معتقدند اگر نیروهای اسرائیل وارد رفح شوند، شمار تلفات مردم عادی بسیار زیاد خواهد بود.
به عقیده من غرب، اسرائیل و بسیاری از طرفها سعی میکنند نوعی رنگ و بوی اخلاقی به رفتار دشمن بدهند و وانمود کنند که دشمن مسائل اخلاقی را در نظر دارد. اما در آغاز نبرد و در بسیاری از روزها شمار شهدا از هزار نفر در روز هم فراتر میرفت. لذا چگونه میتوان از مسائل اخلاقی اسرائیل سخن راند؟ پس از این همه کشتار چه کاری مانده که انجام نداده باشند؟ آیا باید بیشتر از این به کشتار مردم ادامه دهند؟
به همین خاطر آنان با بزرگنمایی میخواهند بگویند که در صورت ورود اسرائیل به رفح شمار زیادی از مردم بی دفاع کشته خواهند شد؛ اما ما آمادگی خود را برای مبارزه اعلام میکنیم، اسرائیل نیز آماده ارتکاب جرم و جنایات خود است. در میدان نبرد و هنگام مواجهه مقاومت با متجاوزان بار دیگر برتری مقاومت ثابت خواهد شد؛ همانگونه که در بسیاری از مناطق و نبردها برتری خود را علیرغم خسارات فراوان ثابت کرد.
بنده اعلام میکنم که ما خواهان رنج مردم غزه نیستیم، اما از سوی دیگر اعلام میکنم که نباید تسلیم شویم و جنگ را ببازیم و بعد از این همه فداکاری شکست بخوریم به این دلیل که دشمن درصدد حمله به رفح است. آمادگی مقاومت برای نبرد در بالاترین درجات است؛ اگر جهان خواهان سلامتی غیرنظامیان است، باید از حمله جلوگیری کند و مانع دشمنی اسرائیل و جنایات هولناک آن شود.
ببینید چگونه بعد از بازگشت به بیمارستان الشفا، جنایات هولناکی مرتکب شدند و ۴۰۰ نفر را به شهادت رساندند که اکثر آنان از بیماران، زخمیهای جنگ و خانوادههای بیماران بودند که آنان را در آن بیمارستان محبوس کردند، سپس در میدان به شهادت رساندند. این بدان معناست که در روزهای اندک ۴۰۰ نفر را به شهادت رسانده و همه بیمارستان را از بین بردند. به همین خاطر باید در نظر داشت که ویرانی، قتل، جنایت و دشمنی آنان ادامه دارد. لذا رفح تنها منطقهای نیست که آنان در مورد آن سخن میگویند. رفح تنها شهری نیست که درصدد نابودی آن هستند. بلکه درصدد نابودی همه مناطق و کشتن دهها نفر در هر روز هستند که همه آنان از غیرنظامیان خواهند بود. نظر شما در مورد طرح تخلیه غزه از شهروندان و خالی کردن این منطقه چیست؟ آیا ملت فلسطین با این همه رنج و محنت این طرح را می پذیرد؟ به نظر شما این اقدام چه تأثیری بر روند جنگ دارد؟
اولاًً به نظر من این امر یک بزرگنمایی آشکار است. انتقال اجباری فلسطینیان از غزه ممکن نیست. ملت فلسطین به سرزمین و وطن خود وفادار است. این ملت اگر علاقهای به مهاجرت داشت مرزهای مصر را درمینوردید و وارد آن میشد. اما مردم به سرزمین و وطن خود وفادارند و علیرغم فشار فراوان هرگز از آن مهاجرت نمیکنند. دشمن هر کاری انجام داده تا مردم را مجبور به ترک وطن کند. این دشمن هر کاری که توانست انجام داد ولی مردم از وطن خود مهاجرت نکردند.
مسئله دوم اینکه من به عنوان مسئول در جنبش مقاومت به شما میگویم مسئله مهاجرت اجباری، ما را نمیترساند. حتی اگر بخشی از ملت فلسطین، غزه را ترک کنند باز هم امکان پذیر نیست. اکنون مجموع ساکنان غزه به حدود ۲ میلیون و نیم میرسد.
۵۰ سال قبل جمعیت غزه ۲۵۰ هزار نفر بود و با همین تعداد مردم مقاومت میکردند و مقاومت خود علیه اشغالگر را ادامه دادند. در نظر داشته باشید که ما در مورد ۵۰ سال مقاومت سخن میگوییم. آنان گمان میکنند با ارعاب و تهدید به مهاجرت اجباری میتوانند مردم غزه را بترسانند؛ بالعکس ما از تهدید به مهاجرت اجباری، ارعاب وغیره نمیترسیم؛ حتی اگر در نتیجه فشارهای مشخصی، شماری از مردم غزه مهاجرت نمایند، اما غزه همچنان مقاومت میکند و اکثر مردم آن به سرزمین خود وفادارند و تهدید به کوچ دادن اجباری هرگز ما را نمیترساند.
درست است که در زمان بمباران هوایی، زمینی و حمله تانکها، بمباران توپخانهها و... شماری از مردم مجبور به مهاجرت در داخل فلسطین شدند، اما با این همه ۵۰ درصد ساکنان باقی ماندند و مقاومت کردند. علیرغم بمباران هولناک به سرزمین خود وفادارند. این امر نشاندهنده عدم امکان انتقال اجباری مردم از سرزمین خود است. اسرائیل گمان میکند میتواند مردم را مجبور به مهاجرت کند؛ اما این امر به اراده و خواست خدا امکانپذیر نخواهد بود. ما در مورد مسائل میدانی سخن گفتیم. اکنون در مورد ایمان نیروهای مقاومت سخن بگویید. ما شنیدهایم که برخی از مبارزان از حافظان قرآن هستند. تلاوت قرآن نشاندهنده ایمان راسخ نیروهای مقاومت است. این امر میتواند یکی از عناصر مهم پیروزی مقاومت باشد.
اولاً ایمان مردم غزه به طور کل پدیدهای عام است. فقط من در مورد آن سخن نمیگویم. ایمانی که هر روز همه جهان شاهد آن است. ایمانی که شبکههای اجتماعی و رسانهها را متعجب ساخته و همه در مورد مقاومت مردم و استقبال از شهدای خود و وداع با آنان سخن میگویند. مثلاً همه رسانهها نمیتوانند یک زن بیحجاب را نشان دهند؛ علیرغم همه پیچیدگیهای نبرد و تبلیغ، همه زنان با حجاب هستند.
در طی نبرد و در مدارسی که شهروندان در آن ساکن شدند جلسات حفظ قرآن برگزار میگردید. کمااینکه قبل از آغاز این جنگ هزاران نفر از جوانان غزه قرآن را حفظ میکردند و در مسابقات حفظ قرآن و نماز و تمسّک به ایمان به خدا شرکت میکردند. ایمان مردم غزه بسیار ثابت و راسخ است، به طوریکه میتوان گفت تعداد اندکی از مردم جهان این چنین هستند.
به همین خاطر این جنگ نشاندهنده جوهر و ذات وجودی هر انسان است و میزان ایمان و یقین مردم به خدا سنجیده میشود. تصور کنید مادری کودکان خود را بر دوش خود گذاشته و آنها را به خاک میسپارد و میگوید: حسبنا الله و نعم الوکیل. این میزان از ایمان به خدا از کجا سرچشمه میگیرد؟ ما میدانیم که دلِ مادر، طاقت فراقِ فرزند را ندارد. اما مشاهده کردیم که چگونه هزاران مادر، فرزندان خردسال خود، برداران و پدران و مادران خود را و حتی همه افراد خانواده خود را به خاک میسپارند و خود تنها میمانند و با این همه میگویند: حسبنا الله و نعم الوکیل.
باید به شما بگویم که فلسطینیان از گریه و زاری بر رفتگان خود در شبکههای اجتماعی خودداری میکنند؛ من مطمئن هستم که همه مادران گریه بر فرزندان خود در برابر رسانهها و در ملاءعام را شکست و سستی ایمان میدانند. شما شاهد روحیه بالای زنان در برابر این مصیبتها هستید. آنان ممکن است در برابر فوت خویشان خود در روز اول گریه نکنند، اما در روزهای دوم و سوم به خاطر مرگ کودکان خود گریه میکنند، زیرا مصیبت فراق فرزند را کسی نمیتواند تحمل کند. دلهای ما خالی از احساسات و عواطف نیست اما با این همه حاضر به پذیرش شکست نیستیم. همه افراد به ایمان خود چنگزدهاند، همه مردم ایمان بسیار محکمی به خداوند دارند. لذا علیرغم این ظلمها، ما پیروز خواهیم شد.
شرط پیروزی، پایداری و مقاومت در میدان نبرد است. تصور کنید در یک لحظه و در یک منطقه از این جغرافیای محدود، ارتش صهیونیستی با تمام امکانات خود و با نیروهای هوایی، زمینی و دریایی به سوی ما هجوم آورده و با تمام امکانات ما را بمباران میکند. علیرغم این همه فشار، جوانان و مجاهدان ما وارد میدان میشوند و با شجاعت وصفناشدنی در برابر تانکهای دشمن مقامت میکنند. شما نظیر چنین پدیدهای را کجا مشاهده میکنید؟
اضافه بر این، این جوانان از عملیات خود فیلمبرداری میکنند، برای مقابله با دشمن کمین میگیرند و او را به دام میاندازند، همه اینها نشاندهنده ایمان عمیق این مردم به حق زندگی است. ایمان ما به خداوند متعال بسیار عمیق است. ایمان ما به اینکه این سرزمین مال ماست؛ تزلزلناپذیر است. ما از مسجدالاقصی و از فلسطین دفاع میکنیم. سرزمینی که خداوند آن را مقدس کرده و مسجدالاقصی را در آن قرار داده است. مسجدی که گراگرد آن را مبارک کرده است. همه این سرزمین مقدس و مبارک است و ما از سرزمین مقدسی دفاع میکنیم. از تمدن این منطقه و از تاریخ آن در برابر اشغال دشمن صهیونیستی دفاع میکنیم.
ما ملت فلسطین با تعداد اندک خود در صیانت از این سرزمین معجزه کردیم. همه جهان به خاطر این سرزمین در نبرد هستند و با مشکلات و چالشهای فراوانی روبهروست. همه تمدنها در طول تاریخ برای تسلط بر این سرزمین جنگیدند. همه ادیان و افکار و اندیشهها با هم در نبرد هستند و درصدد اجرای طرح غربی ـ صهیونیستی هستند.
بنابراین فلسطین و مسجدالاقصی نقطه مشترک همه ماست. ما هرگز این گوهر گرانبهای مسجدالاقصی را از دست نخواهیم داد و آن را با تمام جهان عوض نخواهیم کرد. لذا با ایمان راسخ خود از مسجدالاقصی و فلسطین دفاع خواهیم کرد و گذر زمان نشان خواهد داد که ملت فلسطین امانتدار خوبی برای این امانت گرانبها بود. این مقاومت منحصر به باریکه غزه نیست، بلکه در کرانه باختری نیز مقاومت روزبهروز محکمتر میشود و با وجود همه مشکلات و چالشها و فشار رژیم صهیونیستی و نابودی شهرهای فلسطینی و قتل فرزندان آن، این ملت از خود مقاومت فراوانی نشان داد.
تصور کنید در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان؛ ۱۲۰ هزار فلسطینی نماز آخرین جمعه ماه را اقامه کردند. این عدد، عدد اندکی نیست. علیرغم اینکه دشمن موانع فراوانی در برابر ملت فلسطین قرار داد و مانع حضور نمازگزاران شد، اما مشاهده میکنیم که این جمعیت فراوان حضور یافته است. علیرغم فشار شهرکنشینان و وجود موانع، حضور این جمعیت نشاندهنده این است که ملت فلسطین به حقانیت خود اطمینان دارد و با ایمان عمیق خود به خداوند متعال و قداست این سرزمین که از آن دفاع میکند، در برابر فشارها تسلیم نمیشود. ما انشاءالله از پیروزی خود اطمینان داریم و یقین داریم که نتیجه نهایی و حتمی این نبرد، پیروزی ماست. بله. این اراده در نماز جمعه اخیر و در شعارها و فریادهایی که در مسجد الاقصی سرداده شد، خود را نشان داد. اجازه دهید به عوامل دیگری که مربوط به کرانه باختری است بپردازیم. براساس اطلاعات به دست آمده جنبش جهاد اسلامی در فلسطین حضور پررنگی در کرانه باختری دارد. بهطوری که در کرانه باختری عملیات استشهادی فراوانی انجام داد. همچنین شاهد جنایات فراوانی از سوی رژیم صهیونیستی بود، بهطوری که بعد از هفتم اکتبر و طوفانالاقصی عملیات دستگیری و ترور نیروهای مقاومت افزایش یافت.
آیا این وضع در کرانه باختری و این جنبش مردمی یا مقاومت میتواند به اندازهای رشد کند که از مقاومت در غزه حمایت کند و توانایی مقاومت در حمایت از فلسطین اشغالی را افزایش دهد؟ به نظر من اول باید به مسئله غزه بازگردیم. اولاً غزه با امکاناتی که همه میشناسیم مقاومت میکند، با این امکانات محدود و محاصره ۱۵ ساله شاهد مقاومت فراوانی در برابر این هجوم همه جانبه هستیم. باید اعتراف کنیم که ما اکثر این امکاناتی که در دست داریم را از جمهوری اسلامی ایران به دست آوردیم. جمهوری اسلامی با ابزارها و روشهای مختلفی از ما حمایت کرد و در کنار این سلاح؛ تجربه و دانشی که از برادرانمان در جمهوری اسلامی ایران به دست آوردیم بسیار فراوان بود.
منظورتان انتقال دانش ساخت سلاح است؟
بله، تجربه ما در تولید موشک و خمپاره و اسلحه. شش ماه است که اسرائیل به ما حمله میکند و کمکهای آمریکا از اسرائیل در این مدت متوقف نشده؛ در حالی که ما در این شش ماه کمکی دریافت نکردیم و قبل از این شش ماه نیز تحت محاصره شدید بودیم.
اما قبل از آغاز این جنگ، نیروهای مقاومت تجارب خود را به کرانه باختری منتقل کردند و اقدام به تشکیل گروههای مقاومت نمودند که اکنون در اکثر شهرهای کرانه باختری حضور دارند. این نیروهایی که در کرانه باختری حضور دارند، چه کوچک باشند چه بزرگ، مقاومت چشمگیری از خود نشان دادند و حتی قبل از آغاز یورش رژیم اسرائیل به غزه، در مناطقی مانند جنین، طولکرم، نابلس، الخلیل و قدس همیشه در حال مبارزه با نیروهای اشغالگر بودند. این مقاومت همیشه حاضر بود و به رشد خود ادامه داد. علیرغم توسعه شهرکهای صهیونیستی در کرانه باختری، اندیشه مقاومت و جوهره آن در دل نیروهای مقاومت حضور داشت.
کرانه باختری نقطه مرکزی مقاومت است. زیرا ما در آنجا به طور مستقیم و مستمر با شهرکسازی مقابله میکنیم. هدف از این اقدامات، ویران کردن مسجدالاقصی و ساخت شهرکهای صهیونیستی در این مکان مقدس است. توجیه جنگ در کرانه باختری بیش از غزه بود؛ با وجود این نمیتوان گفت امکانات کرانه باختری به اندازهای است که بتوان با آنها در برابر رژیم صهیونیستی مقاومت کرد و با آن وارد نبرد شد؛ ما اکنون شاهد نوعی مشغول کردن نیروهای صهیونیستی در نبردهای پراکنده هستیم و با نیروهای صهیونیستی حاضر در این منطقه نبرد میکنیم و در هر نقطه و هر جایی که حضور دارند مبارزه میکنیم.
این وضعیت در کرانه باختری بیهوده و بیدلیل بهوجود نیامده است. بلکه نتیجه تلاش، مسلح کردن و بسیج نیروهای مقاومت است. این بسیج نیروها در این چند ماه صورت نگرفته است، بلکه نتیجه سالها تلاش است. به همین خاطر است که میگویم وضعیت مقاومت در غزه و کرانه باختری نتیجه این چند سال اخیر نیست، بلکه حاصل سالهای متمادی تلاش و کوشش ملت فلسطین است، و در این سالها تجارب فراوانی کسب کرده و شجاعت و اراده مضاعفی برای مبارزه به دست آورده و دانش استراتژیک مبارزه و جنگ را از برادران خود در جمهوری اسلامی ایران آموخته است. این کشور پایگاه و پناه ملت ماست و در همه سطوح سیاسی، امنیتی و نظامی از حمایت این کشورِ برادر بهره میبریم.
همه این امور به طور ناگهانی و بیمقدمه بهدست نیامده است. این وقایع نتیجه سالها تجربه است که نتیجه آن را در جنگ غزه مشاهده میکنیم. مقاومت مردم فلسطین در غزه و در همه مناطق این کشور و کرانه باختری قابل مشاهده است. ما انتظار داریم این پدیده در کرانه باختری رشد کند و اقدامات شجاعانه نیروهای مقاومت به طور فزایندهای گسترش یابد. ما ضربالمثلی داریم که میگوید: روزهای آینده منتظر ما و یهودیها است. منظور این است که با گذشت روزگار و وجود چالشها ثابت خواهیم کرد که هرگز از موضع خود دست نمیکشیم و تا ابد از این سرزمین دفاع خواهیم کرد. ما مطمئن هستیم که این رژیم نابود خواهد شد؛ ایمان و یقین ما به خداوند متعال تزلزلناپذیر است؛ اما ما نیز باید وظیفه خود را انجام دهیم و با تمام وجود تلاش کنیم و از مقاومت دست نکشیم. انشاءالله این نبرد غزه نقطه آغاز نابودی این رژیم غاصب است. آیا ممکن است این تجربه به مناطقی که آن را مناطق ۴۸ مینامند نیز منتقل شود و شاهد مقاومت در آن باشیم؟ نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من در این برهه نزدیک، امکان انتقال این تجربه وجود ندارد. اما باید بگویم که ملت فلسطین در مناطق ۴۸ همچنان به حق ملت فلسطین ایمان دارد. ایمان مردم به اینکه این سرزمین، وطن ملت فلسطین است و تزلزل نمیپذیرد. شرایطی که مردم مناطق ۴۸ با آن مواجه هستند پیچیده است. ما همیشه اعلام کردهایم که باید براساس شرایط هر منطقه اوضاع را بررسی کنیم. به همین خاطر شرایط مردم این منطقه را درک میکنیم و از آنان بیش از تواناییشان انتظار نداریم. آنان به آهستگی به حرکت خود ادامه میدهند، اما ایمان این مردم به اینکه این سرزمین وطن ملت فلسطین است، کاهش نیافته و آنان هرگز از این حق دست نخواهند کشید. آنچه ما در این مرحله حساس از آنان انتظار داریم این است که به حضور خود در داخل فلسطین پایبند باشند.
امیدوارم در آینده حضور مؤثرتر و متفاوتی داشته باشند. اما آنچه اکنون انجام میدهند نیز خوب و مناسب است و ما همیشه تلاش آنها را قدر میدانیم. آنان امتداد طبیعی ملت فلسطین هستند. همین مقاومت آنها و باقی ماندنشان در سرزمین فلسطین به نوبه خود دستاورد بزرگی است. آنان برادران ما هستند و مردم فلسطین همیشه نسبت به آنها محبت داشتند و به آنان احترام میگذارند. ملت فلسطین یک ملت واحد است. از عوامل موثر دیگری که بر وقایع امروز غزه تأثیرگذار است و ممکن است نبرد طوفان الاقصی را متمایز کند، این است که خون فلسطینیان با خونهای مناطق دیگر در هم آمیخت. بگذارید بگوییم که مقاومت فلسطین از حمایت سیاسی برخوردار است و این از گذشته وجود داشت؛ اما آنچه تازه است حمایت نظامی و میدانی برادران یمنی، عراقی و سوری است. آیا این به معنای وحدت میدانها است؟ آیا این مفهوم و این عملیات که از سوی نیروهای مقاومت انجام شده، تأثیری در وقایع منطقه داشته است؟ به ویژه عملیاتی مانند عملیات انصارالله یمن، آیا بر اقتصاد اسرائیل تأثیر گذاشت؟
در وهله اول باید تأکید کنیم که همه ملتهای منطقه با ملت فلسطین همدردی میکنند و حامی این ملت هستند. حکومتهای عربی نشاندهنده احساسات ملتهای عرب نیستند. در زمانی که مسئله وحدت میدانها مطرح میشود، باید در نظر داشت که این وحدت بیدلیل و بیهوده به دست نیامده است. سالها برای این امر برنامهریزی شده است؛ حزبالله حاضر در میدان با نیروهای مقاومت فلسطین ارتباط داشت؛ این ارتباط به وسیله انتفاضه و قیامهای مستمر که حزبالله در همه آنها حضور پُررنگی داشت، نمود مییابد. حزبالله همیشه در کنار مقاومت فلسطین بود و دانش و تجارب خود را به آنان تقدیم میکرد و نیروهای مقاومت را آموزش میداد. همه این امور و ارتباط با نیروهای مقاومت در این امر تأثیرگذار بود.
ملت یمن همیشه در کنار ملت فلسطین بود. خوشبختانه در این نبرد برادران انصارالله در یمن حاضر بودند و آنان قدرت را در یمن به دست گرفتهاند. آنان در واقع این جنگ را جنگ خود دانستند؛ اما باید در نظر داشت که آنان قبل از این جنگ نیز در میدان حاضر بودند و ما همیشه با آنان در ارتباط بودیم؛ و علیرغم نیازهای فراوان آنان و شرایط سخت در کشورشان، آنان در عملیات سیفالقدس و عملیات قبل و بعد از آن در نبردها حضور فعال داشتند. آنان از خوراک روزانه خود صرف نظر میکردند تا به ما کمک کنند. علیرغم اینکه برداران یمنی از فقر رنج میبرند و بسیاری از آنان تحت محاصره شدید هستند، در عملیات سیفالقدس به ما کمکهای مالی کردند و میلیونها دلار به ما کمک کردند. تصور کنید یک فقیر میلیونها دلار به شما کمک کند؛ این امر برای بسیاری از مردم غافلگیرکننده است.
ملت یمن چنین است؛ فکر میکنید این ملت تا چه اندازه خود را جزئی از این نبرد میداند که حاضر است از خوراک روزانه خود دست بکشد تا به مقاومت کمک کند؟ این ملت علیرغم ضعف امکانات و فقر مردمش، کمکهای مردمی را جمعآوری میکند و انجمنهایی برای جمعآوری و ارسال کمکهای مردمی تشکیل میدهد. شما از حجم کمکهای این مردم فقیر شگفتزده میشوید. کمکهای نقدی که این مردم به ملت فلسطین ارائه میدهند منحصر به این جنگ نیست. این ملت علاوه بر مواجهه با اسرائیل، جبهه جدید با سراسر جهان گشوده است.
آنان دشمن صهیونیستی را در مهمترین بندر تجاری زمینگیر کردند و همه جهان و حتی آمریکا را به چالش کشاندند. بریتانیا را به چالش کشاندند و با آمریکا و انگلیس درگیر شدند و مانع حرکت کشتیها به سمت بنادر اسرائیل شدند. این دستاورد بزرگی است و انتظار آن نمیرفت. علیرغم فداکاریها و چالشهای فراوان مردم یمن توانستند حضور پررنگ و تاریخی را رقم بزنند.
ما همه این اقدامات را ارج مینهیم. من در غزه مشاهده کردم که مردم آنجا تصاویر برادران ما که در حال بمباران و موشکباران مواضع اسرائیلی بودند را بالای سر بردند. مشاهده کردم که برادران ما نام عبدالملک الحوثی را روی خمپارهها مینوشتند. این امر به چه چیزی دلالت دارد؟ این پدیده نشاندهنده رابطه روحی و عاطفی موجود بین ملت فلسطین و یمن است. این حضور پررنگ نشاندهنده اهمیتی است که یمن به مسئله فلسطین میدهد. مردم فلسطین نیز اهمیت اقدامات مردم یمن را میدانند و بر تأثیر این ملت در ماههای اخیر و موضع نظامی آنان و حضور نظامی آن را ارج مینهند. تشکیل محور مقاومت موجب بروز چنین اتفاقات مبارکی در این روزها شده است. شاید حتی دشمن به وجود قدرت محور مقاومت اعتراف میکند و به تأثیر آن در معادلات واقف است. آیا میتوان از دو طرح سخن راند؟ طرح تسلیم در برابر فشار و طرح مقاومت؟ آیا ممکن است که نبرد طوفان الاقصی فراموش شود؟ من میخواهم معادله را معکوس جلوه دهم؛ منظورم این است که تأثیر این نبرد بر ملتهای منطقه را مطرح کنم و تأثیر تقویت توانایی مقاومت و پیوستن بخشهای دیگر به محور مقاومت را بررسی کنیم.
مثلاً امروز سخن از تلاش بعضی از مردم اردن برای عبور از مرزها و ورود به فلسطین بود. از سوی دیگر مردم عراق نیز خواستار ورود به خاک فلسطین بودند و مقاومت عراق خواستار تاسیس مقاومت اردن هستند. آیا این امر امکان پذیر است؟ ببینید! به نظر من این جنگ در اعماق عقل و اندیشه عربی و اسلامی رخنه کرد و تأثیر درازمدتی خواهد داشت. ما امروز در مناطق و کشورهای همجوار اسرائیل فعالیت میکنیم. برخی کشورها با اسرائیل معاهده صلح امضا کردهاند. برخی از کشورها با مقاومت همراه بودند؛ اما در هر صورت تأثیر این نبرد تا مدتها بر ملتهای منطقه باقی خواهد ماند. زمانی که مردم کشورهای منطقه مشاهده میکنند که این ملت مستضعف فلسطین اینگونه با اسرائیل مواجه میشوند، حمایت خود از مقاومت را افزایش میدهند.
هر کسی از خود سؤال کند که چرا کشورهای عربی با این همه امکانات نظامی و اقتصادی نمیتوانند کوچکترین کمکی به فلسطینیان ارائه دهند. این امر بر مردم فلسطین تأثیر خواهد گذاشت. مهم نیست که اکنون تأثیر خود را نشان دهد، اما به نظر من تأثیر خود را در سالهای آتی نشان خواهد داد و بر جنگ ما علیه دشمن صهیونیستی تأثیر خواهد گذاشت.
هر نوع همدردی که شما شاهد آن هستید هر چند که از کشورهای ضعیف باشد، باز مهم است. زیرا ما با بسیاری از کشورهای عربی و ملتهای عرب ارتباط داریم. ما میدانیم که ملتهای عرب از رویکرد سیاسی حکومتهای خود ناراضیاند و با مردم فلسطین همدردی میکنند، این مردم با روح و جان خود با ما همدردی میکنند؛ بعضی از آنها کمکهای فراوانی به ما میکنند. زیرا مطمئن هستند که فلسطین بخش جداییناپذیر جهان عرب و جهان اسلام است. همچنین آنان اطمینان دارند آنانی که در فلسطین مقاومت میکنند برادران و خوهران خودشان هستند. این نیروهای مقاومت فرزندان همین منطقه هستند. لذا تأثیر این نبرد بسیار زیاد خواهد بود.
انشاءالله در سالهای آینده این تأثیر را خواهیم دید، کمااینکه ممکن است بر خود حکومتها نیز تأثیر بگذارد. شاید این تأثیر، منحصر به ملتهای عرب نباشد. امروز شاهد تغییر افکار عمومی در سراسر جهان هستیم، حتی اروپای غربی نیز متاثر شد. شاید نظیر آن در تاریخ مبارزه وجود نداشته باشد.
این امر نیز تأثیر فراوانی دارد، زیرا روایت اسرائیل از جنگ را تکذیب میکند. این روایت که اسرائیل مظلوم است و صهیونیسم همیشه تحت فشار و ظلم قرار دارد و در جنگ جهانی متحمل ظلمهای فراوان شد، همگی به باد میرود. همه آنچه اسرائیل تبلیغ میکند از بین خواهد رفت. اکنون صهیونیسم و طرح صهیونیستی چهره واقعی خود را نشان میدهد؛ همان چهره قتل و کشتار مردم بی گناه و ارتکاب جنایتهای بیپایان.
ما در مورد مصیبت یهود به دست نازیسم شنیده بودیم؛ ما اینها را در کتابها خواندیم. اما اکنون همان جرمها را میبینیم که به دست صهیونیستها انجام میشود. آنان دست به جنایات هولناکی علیه مردم فلسطین زدند و اکثر این مظلومنماییهای صهیونیسم بیاساس است. اما جنبش صهیونیسم غرب را قانع کرد که در تاریخ مظلوم واقع شده و قربانی نازیسم است. اما اکنون غرب و ملتهای غربی مشاهده میکنند که صهیونیسم چگونه مرتکب چنین جنایات هولناکی در حق مردم بیگناه میشوند؛ همه اینها بر افکار عمومی غرب تأثیر گذاشت و انسانیت و ارزشهای اخلاقی را بیدار کرد.
به همینخاطر ما از همه آزادگان جهان که در کنار ما ایستادند و با روشهای مختلف از ما حمایت کردند، تشکر میکنیم. همه افرادی که در کشورهای مختلف از ما حمایت میکنند به مثابه پشتیبان ما هستند و از ملت مظلوم فلسطین دفاع میکنند و از احترام والایی نزد مردم فلسطین برخوردارند. این امر غافلگیرکننده بود، چه چیزی باعث این همه همدردی و حمایت شد؟ آنچه باعث این حمایت شد، همانا جنایات اسرائیل و صهیونیسم است. این رژیم کوچکترین احترامی برای افکار عمومی قائل نیست و بدون هیچ حساب و کتاب و بدون هیچ ابایی دست به کشتار مردم بیگناه میزند.
ارتش اسرائیل غیر نظامیان را در شهرها و خیابانها میکشد؛ ساکنان غزه را بمباران میکند و کودکان را به قتل میرساند، همه اینها جنایات بزرگ است و هر آزادهای در سراسر جهان این جنایات را نمیپذیرد. به همینخاطر عکسالعملهای فراوانی علیه این جنایات شده است. حتی نظام سیاسی آمریکا که در آغاز عملیات طوفان الاقصی سوار بر موج حمایت از حق ادعایی اسرائیل شد، اکنون با شکست مواجه شده است. هر چند این نظام نمیتواند جوهره حقیقی خود را تغییر دهد، اما در مقابل نمیتواند همه این جنایات را توجیه کند و مسئولیت آنها را بپذیرد.
زمانی که بایدن در شورای جنگ صهیونیست حاضر شد و یکی از اعضای آن بود فکر میکرد که یک یا دو هفته با غزه وارد جنگ میشویم و حماس را نابود میکنیم. اما مقاومت آنان را غافلگیر کرد. حتی حکومت آمریکا از این همه مقاومت متعجب شده است. به همین خاطر سعی میکنند از این همه جنایت رهایی یابند. اما این تلاشها آنان را نجات نخواهد داد. آنان در این جنگ حاضر بودند و یکی از طرفهای جنگ هستند. هیچ اقدامی، آمریکا و رهبران آن و جهان غرب را از این همه جنایت نجات نخواهد داد. همزمان عملیات طوفان الاقصی حقایق را آشکار کرد و چهره واقعی غرب را نشان داد؛ اکنون تمدن غرب، و دوگانگی ارزشها، و سیاست یک بام و دو هوای این کشورها کاملاً عیان شده است و دروغ حقوق بشر ادعایی نیز روشن شده است.
بگذارید بیشتر از این واقعگرا باشیم. به نظر من نظام سیاسی غرب توجهی به نظام اخلاقی نمیکند. درواقع این حکومتها بر پایه اخلاق بنا نهاده نشدهاند. این حکومتها براساس قدرت و سلطه بنا نهاده شده و پس از آن پوشش دروغینی به نام حقوق بشر قرار دادند. این نظامها برای خود مجموعهای از ارزشها و هنجارهای اخلاقی خلق کرده تا به جهان نشان دهند که این کشورها بر پایه اخلاق و بشریت بنا شدهاند؛ در حالیکه چنین چیزی وجود ندارد. آنان ادعا میکنند قوانینی وضع کردهاند که رفتار اجتماعی بشر را سامان میبخشد. آمریکا که سردمدار این کشورهاست، ادعا میکند حامی حقوق بشر است.
این جنگ دروغ روایت آمریکایی در رابطه با حقوق بشر را نشان داد. باید به یاد داشته باشیم که آمریکا بر پایه قتل و جرم و جنایت بنا نهاده شده و بسیاری از سرخپوستان را نابود کرده و در طول تاریخ دست به کشتار دستهجمعی آنان زده و همه آنان را از بین برد. آمریکا جنگهای هولناکی در ویتنام، افغانستان، عراق و بسیاری از نقاط جهان به راه انداخت، در حالیکه هیچ کدام از این جنایات در تلویزیون و رسانهها بازتاب نداشته است.
هرگز فراموش نمیکنیم که آمریکا خانه و کاشانه هزاران نفر از مردم بیگناه ویتنام را به آتش کشید و زنان و کودکان آنان را قتل عام کرد. لذا آنچه اسرائیل مرتکب میشود همان رفتار جنایتکارانهای است که آمریکا قبل از این رژیم مرتکب شده بود.
درواقع جنایتکار بزرگ درصدد سرپوش گذاشتن بر جنایات جنایتکار کوچک است. اما تاریخ و جهان هرگز کشور آمریکا با آن همه قدرت را نخواهد بخشید؛ این کشور این قدرت خود را بر اجساد مردگان بنا کرده است. این کشور خونهای بسیاری از مردم بیگناه را بر زمین ریخت و زندگی افراد زیادی را تباه کرد تا بتواند قدرت خود را بنا نهد. آمریکا امکانات و منابع بسیاری از کشورها را غارت کرد و در سالهای گذشته تلاش کرد به جهان نشان دهد که مؤسسات حقوق بشری و دادگاه جنایی بینالملل و سازمان ملل و... برای صیانت از حقوق بشر هستند. درحالیکه آنچه در فلسطین در جریان است بزرگترین جنایت است ولی با وتوی آمریکا مواجه میشود. آمریکا همیشه طرحهای آتشبس را وتو کرده است. این کشور نهتنها کنار جنایتکاران است؛ بلکه با توقف جنگ نیز مخالف است و هر زمان که شورای امنیت طرح آتشبس را ارائه میدهد با وتوی آمریکا مواجه میشود.
به همینخاطر جرم با ذات کشور آمریکا عجین شده و هرگز بخشیده نخواهد شد. ملت مظلوم فلسطین، نه آمریکا و نه غرب را نخواهد بخشید. همه ملتهای آزاده هرگز سیاستهای جنایتکارانه آمریکا را نخواهند بخشید. این کشورها جنایات بزرگی علیه حقوق بشر مرتکب شدهاند. نظر شما در مورد کمکها چیست؟ آیا این کمکها پاسخگوی نیازهای مردم فلسطین بوده است؟ آیا مشروعیت واقعی برای کشورها باقی مانده است تا بتوانند به ملت فلسطین کمک کنند؟
در مورد کمکها باید بگویم که بسیار اندک است و همین مقدار اندک نیز به دست مردم فلسطین نمیرسد. موانع بسیاری وجود دارد که مانع رساندن این کمکها میشود. بزرگترین مانع، ممانعت اسرائیل از ارائه کمکهای بشردوستانه است. هیچ کشوری مسئولیت رساندن کمکهای بشردوستانه به فلسطین را نمیپذیرد. اقدامات نمایشی بعضی از کشورها نیز تنها در حد نمایش و خودنمایی بود که در راس آنها آمریکا بود. این کشور از طریق آسمان مقداری کمکهای انساندوستانه به مردم غزه ارائه داد اما همین کمکها، بهانهای برای کشتن مردم بیگناه شد. زیرا رژیم، تجمع آنها برای دریافت کمکها را بمباران میکرد.
البته باید از کشوری که به ما کمک میکند، تشکر کنیم. اما باید اذعان کرد که این کمکها بسیار اندک است و همین مقدار اندک به ملت فلسطین نمیرسد. بعضی کشورهای عربی با ارائه کمکهای اندک درصدد سرپوش گذاشتن بر سکوت خود هستند. این کشورها کمکهای واقعی به ما ارائه نمیدهند. کشورهای عربی میتوانند در برابر اسرائیل بایستند و با آن مواجه شوند. این کشورها حتی قادرند در روابط خود با کشورهای قدرتمند تجدید نظر کنند و بر وضع آنها تأثیر بگذارند. کشورهای عربی میتوانند موضع تأثیرگذاری داشته باشند. اما به نظر من توطئههایی وجود دارد که مانع میشود؛ بعضی از حکومتهای عربی نیز نمیخواهند مقاومت پیروز شود؛ زیرا پیروزی مقاومت در فلسطین موجب رسوایی همه کشورهای عربی میشود. این حکومتها اسلحهها را انبار میکنند و به ملتهای خود وانمود میکنند که از امنیت منطقه حفاظت میکنند، در حالیکه این یک دروغ بزرگ است.
موضع اخلاقی این نظامها نیز در برابر این همه کشتار رسوا شده است. همه این کشورها با سکوت خود رسوا شدهاند. همه ادعا میکنند که مسئله به آنها ربط ندارد. بعضی از کشورهای عربی ادعا میکنند میخواهد وساطت کنند، این چه حرفی است؟ منظور این است که آنها میخواهند بین جنایتکار و قربانی وساطت کنند؟ آیا یک عرب قبول میکند که بین جنایتکار و برادر قربانی خود وساطت کند؟ در حالیکه میداند بردارِ مسلمان و عرب وی قربانی این ظلم است؟ آیا میتواند در این شرایط موضع بیطرفی اتخاذ کند؟ هرگز این امر را نمی پذیریم. اما ما مجبوریم در این شرایط، این نقش را قبول کنیم. آنان نیز متأسفانه چنین نقشی را پذیرفتهاند. منظور شما این است که به دلیل عدم وجود قدرتهای بینالمللی و کشورهای قدرتمند، کشورهای عربی مجبور شدند نقش میانجی بازی کنند و طرفین را به گفتوگو دعوت کنند؟
اولاً اسرائیل قدرتی نیست. کشورهای عربی میتوانند در برابر آن بایستند و مانع جنایات اسرائیل شوند. زمانیکه کشورهای عربی معاهده صلح با رژیم اسرائیل امضا میکنند، این اسرائیلی که این کشورها با آن معاهده امضا میکنند؛ آیا نمیتوانند به اندازه همان قراردادها و معاهدات بر رژیم فشار آورند و مانع ادامه این کشتار هولناک شوند؟ ما در مورد جنگ با اسرائیل سخن نمیگوییم. ما از آنان میخواهیم از راه دیپلماتیک مانع جنایات این رژیم شوند. ما از کشورهای عربی انتظار نداریم در کنار ما بجنگند، زیرا آنان خواهان جنگ با اسرائیل نیستند؛ پس نقش سیاسی شما کجاست؟ اعتبار منطقهای شما کجاست؟ روابط شما که میتوانید به وسیله آن بر این رژیم فشار آورید کجاست؟ آیا نمیتوانید بر آن فشار آورید؟
من از اینکه عرب بیطرف باشد، شرم دارم. اینکه شما در این جنگ و با این حجم از ویرانی بیطرف باشید و به خون فلسطینیان بیاهمیت باشید، بسیار شرمآور است. شما میتوانید تلاشهای فراوانی به خرج دهید و در سطح سیاسی بر اسرائیل فشار آورید و با آن مواجه شوید. اما همین مواجهه سیاسی نیز متاسفانه رخ نداد. اگر فرض کنیم جنگ غزه با گفتوگو پایان یابد؛ به نظر شما مرحله بعد چگونه خواهد بود؟ مرحله پس از جنگ چه ویژگیهایی دارد؟ برنامه شما در غزه چیست؟ بعضی از طرفهای خارجی میخواهند بدانند موضع شما چگونه خواهد بود؟
باید اعتراف کرد که چالشهای فراوانی وجود دارد. برای مثال من دو ماه قبل در قاهره بودم مصریها تلاش میکردند ما را قانع کنند تا آتشبس را قبول کنیم. اما پس از آن نتانیاهو مشکلات فراوانی به وجود خواهد آورد. حکومت نتانیاهو ممکن است فروبپاشد. به همین دلیل است که او از طرح آتشبس هراس دارد.
من به آنان گفتم؛ ما نیز از آتش بس میترسیم. ما از روز بعد از آتشبس میترسیم. زیرا از نگاه ما روز پس از آتشبس، روز نبرد دیگری است. نبرد بازسازی غزه، نبرد تهیه خوراک و نیازهای مردم، نبرد با مشکلات متراکم مردم، چه کسی مشکلات آنان را حل می کند؟ این برای ما چالش بزرگی است.
ما در گفتوگوها بازسازی غزه را شرط گفتوگو قرار دادیم. باید ضمانتهای بینالمللی برای بازسازی وجود داشته باشد. همچنین ضمانت بینالمللی برای درمان زخمیها نیز وجود داشته باشد. زیرا این امر چالش بزرگی برای مقاومت خواهد بود. باید به شما بگویم که اسرائیل ممکن است آنچه که در جنگ نتوانست انجام دهد، از طریق محاصره پیگیری کند. این رژیم ممکن است محاصره را ادامه دهد و مانع ورود کمکها به غزه شود.
اکنون تلاشهایی برای ارائه کمکها انجام میگیرد. البته باید ضمانت دهند که طرفهای بینالمللی که این کمکها را ارائه میدهند، بتوانند به مدت یک یا دو ماه آن را ادامه دهند. چه کسی ضمانت میکند که عربها صندوقی برای بازسازی غزه تشکیل دهند؟ هیچ کسی چنین ضمانتی نمیدهد.
به همین دلیل این چالش بزرگی برای ما است. این چالش همه کشورهای عربی و اسلامی است. کشورهایی که ادعا میکنند در کنار ملت فلسطین هستند، در کنار مقاومت هستند. آیا این دولتها، این ملت را با این حجم از ویرانی رها خواهند کرد؟ یا اینکه آماده بازسازی آن هستند؟ لذا حمایت مردم غزه و حل مشکلات آنها پس از آتشبس برای ما چالش بزرگی است. یعنی علاوه بر جنبه عمرانی و کمکها و بازسازی غزه و اراده جامعه و غیره...
اداره جامعه به دست مقاومت است. مقاومت مسئول اداره این جامعه است. ما تا زمانی که شکست نخوردهایم، میتوانیم جامعه را اداره کنیم.
علیرغم اصرار اسرائیل...
مقاومت شکست نخورده است. به همینخاطر باقی خواهد ماند و هرگز از ملت غزه دست نخواهد کشید و آن را تنها نخواهد گذاشت. ما بخشی از این جامعه هستیم؛ لذا هرگز از اداره آن دست نخواهیم کشید. ما تلاش میکنیم همه مشکلات آنها را حل کنیم.
آیا بین دو جنبش در این زمینه هماهنگی وجود دارد؟
هماهنگی کامل وجود دارد. من میتوانم بگویم که هماهنگی کاملی بین دو جنبش حماس و جهاداسلامی در همه زمینهها وجود دارد. بین همه جنبشها و گروههای مقاومت هماهنگی وجود دارد. این گروهها در زمینه اداره جامعه، با هم هماهنگی دارند و هیچ مسئولیتی به اسرائیل نخواهند داد.
اسرائیل پایان مقاومت را شرط آتشبس قرار داده است. این امر به این دلیل است که شکست خورده است. لذا مقاومت توانست از خود محافظت کند. این مقاومت میتواند به تنهایی آینده جامعه را ترسیم کند. در دیدارهایی که بین رهبران مقاومت و مسئولان ایرانی انجام گرفت، آیا در مورد آینده غزه و مقاومت بعد از جنگ سخنی به میان آمده است؟
دیدار ما با مسئولان ایرانی در چارچوب رابطه تاریخی و لاینفک مقاومت و حکومت جمهوری اسلامی است. لذا غیرهمنتظره نبود، بلکه کاملاً طبیعی است. ما همیشه با هم دیدار میکنیم، با هم گفتوگو میکنیم و تبادلنظر داریم و در بزنگاههای تاریخ با هم هستیم. یکی از این بزنگاهها همین اتفاقات است. شکی نیست مشورت با مسئولان جمهوری اسلامی ایران و رهبران مقاومت بسیار ضروری است. ما مسئولان ایرانی را از شرایط مطلع میکنیم. علیرغم اینکه آنان پیگیر اوضاع منطقه هستند و از سالهای دور همراه مقاومت بودهاند. هر چه مقاومت دارد از جمهوری اسلامی ایران است. تجربهای که حزبالله و همه گروههای مقاومت دارند، از ایران دارند. همه سلاحها و امکانات از ایران است. لذا مشارکت آنان و مطلع ساختن آنان از وقایع به صورت مستقیم امری ضروری است.
ایران به تنها گذاشتن مقاومت متهم نمیشود؟
باید به شما بگویم بعضی افراد مغرضانه درصدد ایجاد تفرقه هستند یا اینکه میگویند ایران باید به طور مستقیم وارد جنگ شود. چگونه وارد جنگ شود؟ با چه کسی بجنگد؟
باید به شما بگویم شرایط جغرافیایی، مانع بزرگی بر سر راه ایران است. ایران به دلیل اوضاع جغرافیایی نمیتواند وارد جنگ شود. ما آروز داشتیم ایران با فلسطین مرز زمینی داشت. ایران هرگز از مقاومت دست نکشید. حتی یک لحظه از مقاومت دست نکشید. ایران در مواضع سیاسی خود از مقاومت حمایت کرده است.
همه مغرضانی که میگویند ایران کجاست؟ چرا کاری انجام نمیدهد؟ باید به آنان گفت که ایران حضور دارد. مسئولیت ایران این نیست که مستقیم وارد جنگ شود؛ بلکه مسئولیتش این است که از مقاومت حمایت کند.
برادران ما در لبنان، نیروهای حزبالله نقش بزرگی ایفا میکنند. نقش آنان در مشغول کردن جبهه شمالی و مشغول کردن بخش بزرگی از نیروهای رژیم ارزش فراوانی دارد. آنان صدها شهید تقدیم مقاومت کردند و خسارات بزرگی بر دشمن وارد کردند. آنان در هماهنگی نیروهای اشغالگر اختلال ایجاد کردند، در اوضاع اجتماعی دشمن صهیونیستی اختلال ایجاد نمودند.
آنان هزاران اسرائیلی را مجبور به مهاجرت و کوچ اجباری کردند. دشمن خود اعتراف کرده است که صدها هزار اسرائیلی مجبور به کوچ شدند. هزاران شهرکنشین، شهرکهای خود را ترک کردند. این جمعیت ۳۵ درصد تولید کشاورزی اسرائیل را بر عهده داشته است.
همه اینها فشار مضاعفی بر اسرائیل وارد کرده است. اما متاسفانه بعضی از رژیمهای عربی این خسارات را جبران کردند. نقش حزب الله واضح و روشن است. هر چه درباره نقش آنان بگوییم نمیتوانیم حق آنان را ادا کرده باشیم. نه میتوان حق ایران را ادا کرد و نه میتوان نقش آن در حمایت از فلسطین را توصیف کرد. من این را نمیگویم. بلکه آنچه در میدان اتفاق میافتد بیانگر این امر است. نیروهای مقاومت این را بیان میکنند. ما قدردان کمکهای بیبدیل جمهوری اسلامی هستیم. در اینجا باید از همه مردم ایران تشکر کنم. از رهبران و مسئولان ایران تشکر میکنم. از همه کمکهایی که به ما کردهاند تشکر میکنم. رژیم صهیونیستی تا کنون عملیاتهای تروریستی بسیاری انجام داد. آخرین این عملیات حمله به کنسولگری ایران در دمشق است که در آن یکی از برجسته ترین رهبران نظامی ایران سردار زاهدی به شهدات رسید. لطفا در این باره برایمان صحبت کنید.
این اقدام جنایتکارانه نشان دهنده ترس و هراس اسرائیل است. این رژیم می خواهد با این اقدام میدان واقعی نبرد را ترک کند و وارد میدان دیگری شود. درصدد ایجاد تنش در خارج از میدان نبرد است؛ لذا به کنسولگری ایران حمله کرد و موجب محکومیت جهانی شد. این نشان دهنده میزان بالای بحران در اسرائیل است. این رژیم می خواهد نبرد را به کل منطقه گسترش دهد. البته این جنایت بزرگی است که مرتکب شدند. موضع ایران نیز کاملا روشن بود. ما نیز برادران شهید خود را نزد خدا می دانیم. آنان همیشه به وظیفه خود در میادین حمایت از مردم فلسطین عمل میکردند و در عرصه غایب نبودند. دائما در میدان سیاست و نیز پشتیبانی حضور داشتند. سؤالات زیادی باقی مانده است اما نظر به وقت و زمان اندک مصاحبه را در اینجا به پایان می رسانیم. اگر سخنی باقی مانده است بفرمایید.
در اینجا دوست دارم از ملت ایران تشکر کنم، از حکومت ایران تشکر کنم. از همه ملتهای اسلامی و عربی که با ما بودند تشکر کنم. هر کسی که با هر روشی از ما حمایت کرد از او تشکر میکنم. راهپیماییهایی که در کشورهای مختلف انجام شد، ملتهایی که با ما همدردی کردند، از همه آنها تشکر میکنم.
انشاءالله این موضع شما تأثیر فراوانی خواهد داشت و مانع رژیم صهیونیستی خواهد شد. این حمایت در نهایت منجر به پیروزی نهایی فلسطین خواهد شد. در پایان از شما تشکر می کنم.
من هم از شما ممنونم. از شما به خاطر حضور در این مصاحبه تشکر میکنیم و از خداوند برای ملت فلسطین پیروزی و نصرت خواستاریم. در واقع نسل ما آرزویی جز نماز خواندن در قدس شریف برای او باقی نمانده است. انشاءالله این آروز محقق خواهد شد.
متشکرم. عید فطر را به شما تبریک میگویم. عید را به همه امت اسلامی و امت عربی تبریک میگویم. امیدوارم همه آزادگان جهان پیروز و موفق باشند. امیدوارم روزهای بهتری برای ما رقم بخورد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار کارگران با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از کارگران، با بیان نقش کلیدی جامعه کارگری در جهش تولید و بهبود وضع اقتصادی کشور، به تبیین وظایف مسئولان برای حل مشکلات قشرِ قانع و نجیب کارگر پرداختند و گفتند: حال خوب جامعه کارگری، حال ملت را هم خوب خواهد کرد.
ایشان همچنین هدف واقعی آمریکا و غرب از تحریم و فشار بر ایران را، تسلیم و تبعیت محض ملت و نظام اسلامی خواندند و تأکید کردند: ملت بزرگ و ریشهدار ایران و جمهوری اسلامی، در مقابل زورگویی و زیادهخواهیها تسلیم نمیشود و با تبدیل تحریمها به فرصتهای پیشرفت و شکوفایی، به افق روشن آینده دست خواهد یافت.
حضرت آیتالله خامنهای با تشکر صمیمانه از تلاش، نجابت و همت جامعه کارگری، بوسه پیامبر(ص) بر دستان پینهبسته یک کارگر را بالاترین تجلیل از کار و کارگر خواندند و افزودند: اسلام برای کار و عمل، ارزش و احترام ذاتی قائل است و براساس آموزههای قرآنی و روایی، تلاش هر فرد برای کسب روزی و نان حلال، همچون عبادات، عمل صالح محسوب میشود.
ایشان توجه افکار عمومی به «نگاه اسلام به کار و کارگر» را ضرورتی مهم و زمینهساز پیشرفت کشور دانستند و افزودند: دنیای مادی برای کارگر، صرفاً به عنوان وسیله تولیدِ ثروت، اهمیت قائل است اما اسلام به علت قائل بودن ارزش مبنایی برای کار، کارگر را نیز دارای ارزش ذاتی میداند؛ بهگونهای که به فرموده پیامبر خاتم(ص)، خداوند هرکسی که کارش را درست، متقن و محکم انجام دهد، دوست دارد.
رهبر انقلاب تکیه بر نقاط حساس اقتصادی در نامگذاری سالهای اخیر را ناشی از اهمیت موضوع اقتصاد خواندند و با تأکید بر اینکه کارگر ماهر، با روحیه و پرانگیزه رکن «جهش تولید» است، گفتند: تحقق شعار امسال براساس نظر کارشناسان و صاحبنظران، نیازمند مشارکت مردم است که در این صورت، مشکلات کاهش مییابد و با تقویت اقتصاد کشور، دست کارگر هم پر میشود.
ایشان، کار و کارآفرین را دو همکار خط مقدم جنگ اقتصادیِ تحمیلی دشمنان بر ملت ایران برشمردند و افزودند: این دو عنصرِ اصلی مبارزه با آمریکا، هرقدر بهتر تلاش کنند و هرقدر زمینه تلاش مؤثر برای آنان فراهمتر شود، توفیقات بیشتری نصیب کشور و ملت خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای به استناد آمار، جامعه کارگری و خانوادههای محترم آنها را حدود نصف جمعیت کشور خواندند و خطاب به مسئولان تأکید کردند: اگر حال جامعه کارگری خوب شود، حداقل نیمی از مردم حالشان خوب میشود و این بسیار مهم است.
ایشان در تبیین وظایف قوا و دستگاهها در قبال جامعه کارگران، تضمین امنیت شغلی را از مهمترین مسائل دانستند و افزودند: کارگری که با قناعت و نجابت مشغول کار است باید به آینده شغلی خود اطمینان داشته باشد.
رهبر انقلاب با اشاره به تعطیلی واحدهای تولید و حتی کارخانجات بزرگ در مقاطعی، گفتند: در یکی دو سال اخیر به همت مسئولان، هزاران کارگاهِ تعطیلشده یا نیمه تعطیل، احیا شده که این کار مهم باید ادامه یابد.
ایشان مسئله بیمهها را هم، برای جامعه کارگری مهم خواندند و با انتقاد از اجرانشدن سیاستهای کلی تأمین اجتماعی، گفتند: این سیاستها، مدتها پیش ابلاغ شد و رئیس جمهور هم دستور تهیه آئیننامه را داد اما در عمل، کارها جلو نرفته و سیاستها اجرا نشده است.
ایمنی نیروی کار و ارتقای مهارتهای شغلی دو نیاز دیگر جامعه کارگری بود که رهبر انقلاب به آنها اشاره کردند و افزودند: مهارتافزایی و دانشافزایی نیروی کار، به پیشرفت کشور و افزایش سطح کیفی کار کمک میکند و به نفع کارگران و کارفرمایان است.
ایشان، آموزش و پرورش را هم در کمک به مهارتافزایی در کشور، بسیار مؤثر دانستند و گفتند: مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها میتوانند در کنار آموزشهای نظری، آموزشهای فنی و حرفهای هم ارائه و با دادن گواهینامه مهارتی، به اشتغال صحیح و راحت جوانان کمک کنند.
کشف استعدادهای درخشان در میان کارگران و فراهمآوردن میدان و مجال نوآوری و خلاقیت برای آنها، توصیه دیگر حضرت آیتالله خامنهای به مسئولان و کارفرمایان و کارآفرینان بود.
رهبر انقلاب پس از تبیین وظایف مسئولان، به وظایف جامعه کارگری پرداختند و با اشاره به مسائلی همچون امانت دانستن کار، انجام محکم و متقن کار، و انضباط و احساس مسئولیت در محیط کار، گفتند: کارگران عزیز، کار را ارزش بدانید؛ چرا که با کار شما کشور آباد و برای ایران آبرو و سرافرازی و قدرت ایجاد میشود.
ایشان تبدیل شدن کار به ارزش در اذهان عمومی را موجب افزایش میل و اشتیاق به کار دانستند و گفتند: در این صورت هر کارگری در نگاه مردم، یک انسان ارزشمند میشود و جوانان هم در فرآیند تولید بهتر نقشآفرینی میکنند؛ در حالی که امروز متأسفانه برخی جوانان نه میل به کار دارند نه در جستجوی آن هستند و برخی هم فقط پشت میزنشینی را کار میدانند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شعار سال، یکی از وظایف مهم مسئولان را شناسایی و تبیین زمینههای مشارکت مردم در تولید همچون ایجاد شرکتهای تعاونی، کمک به تولیدات خانگی و صنایع دستی، مساعدت در ایجاد شرکتهای دانشبنیان و تقویت فعالیتهای کشاورزی و دامداری خواندند و گفتند: صاحبنظران اقتصادی در دولت و خارج دولت راههای فراوان مشارکت در تولید را به مردم نشان دهند و مسئولان، زمینه مشارکت را فراهم و آسان کنند.
ایشان هدایت اعتبارات بانکی به سمت تولید را ضروری برشمردند و گفتند: این کار به درستی انجام نمیشود که مسئولان بانکی باید توجه و اقدام کنند.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان، صحبت از مسائل اقتصادی بدون توجه به تحریمهای به گفته آمریکا و اروپاییها بیسابقه را غیرممکن دانستند و گفتند: غربیها درباره هدف از وضع تحریمها علیه ایران به دروغ مسائلی مانند سلاح هستهای، حقوق بشر و حمایت از تروریسم را مطرح میکنند.
ایشان در تبیین تناقض و بهانههای دروغین غربیها به نمونه غزه اشاره کردند و افزودند: از نظر آنها مردمِ تحت بمباران غزه تروریست هستند اما دولت خبیث و جعلی و بیرحم صهیونیستی که ظرف شش ماه نزدیک به ۴۰ هزار نفر از جمله چند هزار کودک را قتل عام کرده، تروریست نیست.
حضرت آیتالله خامنهای، هدف واقعی بدخواهان ایران از تحریم را در تنگنا گذاشتن جمهوری اسلامی برای تبعیت از خطوط استعماری و استکباری و تسلیم در مقابل زورگوییهای آنها دانستند و افزودند: برخی -انشاءالله خیرخواهانه- دائم توصیه میکنند که یک خواسته آمریکا را قبول کنید تا مشکل حل شود؛ در حالی که توقعات آمریکاییها تمامی ندارند.
ایشان با اشاره به سخنرانی چند سال قبل خود در موضوع هستهای و بیان این مسئله که «آمریکاییها مشخص کنند که به چه حدی از عقبنشینی ایران در مسئله هستهای قانع خواهند شد»، گفتند: آنها هرگز حاضر نیستند این حد را مشخص کنند چرا که میخواهند با پیشروی قدم به قدم، در نهایت تجهیزات هستهای کشور را مانند آن کشور شمال آفریقا جمعآوری و صنعت هستهای ایران را تعطیل کنند؛ در حالیکه بخشهای مختلف کشور همچون سلامت، پزشکی و دیگر عرصهها به نتایج فعالیتهای هستهای نیاز دارند.
رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر هدف اصلی آمریکاییها از تحریم یعنی تبعیت و تسلیم محض ملت ایران و جمهوری اسلامی در زمینههای سیاسی و اقتصادی، گفتند: آنها میخواهند ثروت، آبرو و سیاستهای ایران مانند برخی کشورها، در دست آمریکا باشد اما نظام اسلامی و غیرت اسلامی و ملت بزرگ و ریشهدار ایران محال است که تسلیم زورگویی آنها شوند.
ایشان، تحریمها را باعث صدمه زدن به اقتصاد کشور و ایجاد مشکلات اقتصادی خواندند اما افزودند: همین تحریمها موجب شکوفایی استعدادها و بروز ظرفیتهای داخل کشور هم شده است.
حضرت آیتالله خامنهای، فرصتسازی از دشمنیِ دشمن را خاصیت یک ملت زنده برشمردند و افزودند: توصیه همیشگی بنده به جوانان و مسئولان و مردم غیور و متدین کشور همین است.
ایشان، پیشرفتهای تسلیحاتی را نمونهای از تبدیل تحریمها به فرصت خواندند و افزودند: این پیشرفت که یک جایی خود را نشان داد، همه دشمنان را متعجب کرد که ایران اسلامی چگونه توانسته است در شرایط تحریم این تعداد سلاح پیشرفته را تولید کند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: انشاءالله بیشتر و بهتر و پیشرفتهتر از این سلاحها نیز تولید خواهد شد، البته پیشرفتها منحصر به تسلیحات هم نیست و در بخشهای مختلف پزشکی، سلامت و بعضی بخشهای صنعتی و مهندسی، ایران جزو پیشتازان و برجستگان جهانی است؛ ضمن اینکه در بعضی بخشها هم عقب هستیم که در صورت همت و تلاش، در آنها هم پیشرفت خواهیم کرد.
ایشان تحریمها را رو به کماثر شدن دانستند و افزودند: اخیراً در یکی از گزارشهای منابع بینالمللی، به افزایش تولید ناخالص ملی ایران اشاره شده بود که این، یعنی در کشور بیشتر و بهتر کار میشود، دل به کمک بیرون از مرزها بسته نشده و تحریمها نتوانسته ایران را از پا درآورد و این روحیه باید در کشور تقویت شود.
حضرت آیتالله خامنهای، با اشاره به راهپیمایی و تظاهرات ملتها در حمایت از فلسطینیها و برافراشتن پرچمهای فلسطین و حزب الله در خیابانهای اروپا و آمریکا، متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به حمایت از تروریسم به بهانه حمایت از مظلومان غزه را موجب رسوایی اتهامزنندگان خواندند و افزودند: اکنون نه تنها ملت ایران بلکه همه ملتها از فلسطین حمایت میکنند.
ایشان پرسیدند: آیا آن فلسطینی که در مقابل ظلم شهرکنشین غاصب برای غصب خانه خود ایستادگی میکند تروریست است؟ آیا جبهه ظلمستیز و با غیرت مقاومت تروریست است یا آنها که با بمباران مردم فاجعهآفرینی میکنند؟ و البته به جایی نرسیدند و نخواهند رسید.
ایشان در جمعبندی این بخش از سخنانشان، گفتند: برای ملت ایران معلوم باشد و معلوم هم هست که علت دشمنی زورگویان با آنها، دروغهایی که سر هم میکنند نیست بلکه این است که ایران مستقل زیر بار زورگویی آنها نمیرود و حاضر نیست دنبالهرو سیاستهای شکستخورده، عقبمانده، ناکام و خلاف ارزشهای الهی و فطرت بشری آنها باشد؛ سیاستهایی که به اعتراف برخی تحلیلگران غربی، در حال نابود کردن اعتبار ۲۰۰ ساله آمریکا است.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه توقع پیروی ملت با سابقه و ریشهدار ایران از این سیاستهای شکستخورده، بیهوده است، گفتند: ملت ایران، ایستاده و محکم است که البته باید ایستادن را در عمل، کار، تحقیقات و اتحاد ملی خود نشان دهیم که در این صورت و با شرط پرهیز از تنبلی و کاهلی، از دل سختیها و گرفتاریهای تحمیلی بدخواهان، فرصتها و گشایشهای بیشتری برای پیشرفت ظهور خواهد کرد و ملت ایران، به فضل الهی، به افق روشن آینده خواهد رسید.
در ابتدای این دیدار وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در گزارشی، کاهش نرخ بیکاری به ۸.۱ درصد و تحقق واقعی ایجاد یک میلیون شغل در سال ۱۴۰۲ را از مهمترین دستاوردهای دولت در حوزه اشتغال خواند.
توسعه بیمههای همگانی، طرح کالابرگ الکترونیکی با استقبال بیش از ۵۰ میلیون نفر، پرداخت مستمری بازنشستگان بدون استقراض از بانکها، پرداخت ۱۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات به حوزه تولید و تشکیل حدود ۳۰۰ تعاونی مسکن کارگری در سراسر کشور از دیگر عناوینی بود که آقای سید صولت مرتضوی در گزارش خود به بیان آنها پرداخت. آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
خیلی از این جهت خرسندم بنده که این هفتهی کارگری وجود دارد که ما بتوانیم در این هفته با جمع کارگران مواجه بشویم، یک تشکر زبانی اقلاً بکنیم.
تشکر زبانی البته کافی نیست. لکن لازم است. بنده صمیمانه تشکر میکنم از زحمات کارگرانمان، از نجابت کارگران، از همت کارگران و از انشاءالله پیشرفت جامعهی کارگری.
کشورهای مختلف، ملتها، فرهنگهای مختلف، همه روز کارگر دارند. لکن نکته اینجاست که نگاه دنیای مادی به کارگر با نگاه اسلام به کارگر متفاوت است.
نگاه دنیای مادی به کارگر، نگاه ابزاری است، مثل پیچ و مهره، مثل خود ماشین. اسلام این جور نیست. اسلام نگاهش به کارگر و ارزشی که برای کارگر قائل است، ناشی است از ارزشی که برای کار قائل است. عمل، عمل. اسلام برای عمل ارزش ذاتی قائل است. اسلام برای عمل ارزش ذاتی قائل است. این تعبیرات "عمل صالح" که در قرآن هست و در روایات متعدد انواع تعبیرات و تمجیدهایی که از عمل هست، مراد فقط نماز و روزه که نیست. عمل یعنی همهجور عملی. هم عملی که انسان میکند برای به عنوان عبادت، هم عملی که انسان میکند برای آوردن نان حلال در سفره.
«من یعمل یزداد قوةً» جامعهای که در آن کار وجود داشته باشد و عمل انجام بگیرد در او، قدرت و قوّت آن جامعه افزایش پیدا خواهد کرد. «و من یقصر فی العمل یزداد فترةً» آن جامعهای و آن فردی که در عمل کوتاهی بکند، سستی او روز به روز بیشتر خواهد شد. عمل قوّت ایجاد میکند، هم در فرد، هم در جامعه. عمل این است.
خب پس عمل ارزش ذاتی دارد در اسلام. کی این عمل را انجام میدهد؟ شما؛ کارگر. پس کارگر ارزش ذاتی دارد. ما در شعار سال این چندساله، روی نقطههای حساس اقتصادی تکیه کردیم. امسال هم گفتیم جهش تولید، نه افزایش تولید، جهش! جهش چه جوری حاصل میشود؟ با مشارکت مردم. بنده عقیدهی راسخ دارم، نظر کارشناسان ما هم همه همین است، اگر که مردم وارد میدان اقتصاد بشوند، وارد میدان تولید بخصوص اگر بشوند، تولید جهش پیدا میکند.
تولید که جهش پیدا کرد، کشور ثروتمند میشود، آحاد مردم ثروتمند میشوند، کارگر جیبش پر میشود، دست کارگر پر میشود، اشتغال افزایش پیدا میکند، بیکاری کم میشود و مشکلات فراوان کارگری و اقتصادی در کشور از بین میرود.
یک کارگر ماهر و با روحیه و پرانگیزه نقشش در جهش تولید غیرقابل انکار است. کارگر و کارآفرین دو همکارند در خط مقدّم نبرد اقتصادی؛ امروز ما دچار یک نبرد اقتصادی هستیم دیگر، جنگ اقتصادی است. این جنگ هم مثل جنگ هشت سالهی اول انقلاب جنگ تحمیلی است.
آمریکا یک جور، کشورهای همراه آمریکا یک جور، دارند با ایران اسلامی و جمهوری اسلامی درواقع میجنگند. در این جنگ اقتصادی که ما داریم خط مقدّم و جبههی جلویی خط متعلّق به کارگر و کارآفرین است. بهبود حال جامعهِی کارگری تأثیر بزرگی در بهبود حال کل جامعه دارد. ما آنطور که حالا به من گزارش کردند در حدود ۱۴ میلیون کارگر داریم که اگر با خانوادههایشان حساب کنیم بیش از ۴۰میلیون، چهل و چند میلیون انسان میشوند. خب چهل و چند میلیون یعنی نصف جمعیت کشور. اگر تلاشی انجام بگیرد، کاری انجام بگیرد که حال جامعهی کارگری خوب بشود این معنایش این است که حال نصف جامعهی کشور خوب شده.
یکی از مهمترین نیازهای جامعهی کارگری مسئلهی امنیت شغلی است.این کارگری که حالا با قناعت با نجابت مشغول کارش است لااقل بداند که آیندهی شغلیاش تضمین شده است. مشکلی برایش پیش نمیآید.
یک نکتهی دیگر مسئلهی بیمههاست.سیاستهای کلّی تأمین اجتماعی که شامل کارگر و غیرکارگر میشوند اینها مدتها پیش ابلاغ شده منتها تا حالا کارهایی که باید انجام بگیرد درست کامل انجام نشده. من توصیهی جدیام به جامعهی کارگری این است. شما بدانید دارید ارزشآفرینی میکنید. مسئله فقط این نیست که کار میکنیم، نان حلال سر سفره میبریم، این هست البته اما فقط این نیست. شما کار که میکنید، دارید کشور را آباد میکنید. کار شما موجب آبادی کشور است. کشور که آباد شد، آبرو و سرافرازی به وجود میآید. کشور قدرتمند میشود.
دوم اینکه کار را امانت بدانید. این وظیفهای که به شما سپرده شده، این امانتی است دست شما. سوم اینکه کار را محکم انجام بدهید، متقن انجام بدهید. یک نکته در مورد مسئلهی مشارکت مردم در تولید. خب، ما گفتیم جهش تولید با مشارکت مردم. حالا یک نفری فرض کنید که مایل است در جهش تولید شرکت کند، چطوری شرکت کند؟ چه کسی باید به او یاد بدهد؟
یکی از وظایف مهم مسئولین این است که بنشینند زمینههای حضور مردم و مشارکت مردم در تولید را، در کار تولیدی را تبیین کنند و زمینهها را آماده کنند. حالا یکیاش تعاون است. یکیاش کمک به کارهای خانگی است. یکی کمک به کارهای دستی است. یکی کمک به ایجاد شرکتهای دانشبنیان است.
البته صاحبنظران اقتصادی میتوانند راههای فراوان دیگری را ارائه بدهند که مشارکت مردم باشد. هم مشارکت در زمینهی مسائل صنعتی، مسائل خانگی، صنایع دستی، مسئلهی کشاورزی، مسئلهی دامداری، در همهی اینها مردم میتوانند مشارکت کنند. راهش باید به مردم نشان داده بشود. زمینهی مشارکت مردم فراهم بشود، آسان سازی بشود.
البته یک نکتهی دیگر هم هست که مربوط به دولت است. اعتبارات بانکی هم هدایت بشود به سمت تولید. امروز البته این جور نیست. باید بیشتر اعتبارات بانکی، تسهیلات بانکی به سمت تولید باید هدایت بشود که این را مسئولین بانکی باید بهش توجّه کنند. وقتی راجع به مسائل اقتصادی صحبت میکنیم نمیتوانیم راجع به تحریمها بیتفاوت باشیم. راجع به تحریم ما سالهاست مواجهیم با تحریمهای شدید. تحریمهایی که خودِ تحریمکنندهها یعنی عمدتاً آمریکاییها و بعضی از اروپاییها به تبع آنها گفتند این تحریمهایی که نسبت به ایران انجام گرفته در تاریخ بیسابقه است.
هدف از این تحریمها چیست؟ آنها یک اهدافی را ذکر میکنند دروغ میگویند، هدف اینها نیست. بحث انرژی هستهای را مطرح میکنند، بحث نمیدانم سلاح هستهای را مطرح میکنند. بحث حقوق بشر را مطرح میکنند. اینها نیست مسئله. ما ایران را تحریم میکنیم به خاطر اینکه از تروریسم حمایت میکند، تروریسم کیست، مردم غزه. مردم غزه از نظر آن حضرات تروریستند. یک دولت خبیث جعلیِ غاصب بیرحمی در ظرف شش ماه نزدیک ۴۰ هزار آدم را که چند هزار نفرشان کودکند به قتل میرساند و قتلعام میکند او تروریست نیست، آن مردمی که زیر بمباران او هستند اینها تروریستند. پس این بهانهها بهانههای دروغین است. هدف از تحریم این مسائل نیست.
هدف از تحریم، در تنگنا گذاشتن ایران اسلامی است؛ میخواهند نظام اسلامی جمهوری اسلامی ایران را با تحریم در تنگنا بگذارند که چه بشود؟ که از خطوط استعماری و استکباری آنها تبعیت کند، تسلیم خواستههای زورمدارانه و توقعات قدرتطلبانهی آنها بشود، سیاستهایش را تابع سیاستهای آنها بکند.
حالا بعضی خیرخواهانه -نظرشان خیرخواهی است انشاءاللّه- مدام توصیه میکنند که خب آقا با آمریکا مثلاً [کنار بیاییم]. یک چیزی میگویم گوش کنید توقعات آمریکا که تمامی ندارد. در زمینههای سیاسی، در زمینههای اقتصادی، در تدابیر کلی کشور آنها تبعیت محض میخواهند. میگویند اصلاً در مقابل ما تسلیم بشوید، همان وضعی که بعضی از دولتها دارند که میبینید، میدانید ثروتشان در اختیار آنها، آبرویشان در دست آنها، سیاستشان به دنبالهروی از آنها است، آنها این را میخواهند. خب معلوم است که نظام اسلامی، غیرت اسلامی، ملت بزرگ و با سابقهی اسلامی محال است که تسلیم یک چنین زورگویی بشود. یک ملّت زنده از دشمنی دشمن هم فرصت برای خودش درست میکند. این توصیهی همیشگی است. یک نمونهاش همین مسئلهی تسلیحات است. پیشرفتهای تسلیحاتی دشمنان را متعجب کرد، ایران در بحبوحهی تحریم بتواند سلاح پیشرفته آن هم با این تعداد به وجود بیاورد؟ بله میتواند. بیشتر از این هم میتواند، بهتر از این هم میتواند. انشاءاللّه پیشرفتهتر از این هم میتواند.
فقط هم سلاح نیست، حالا سلاح خودش را نشان داد یک جا، در خیلی زمینهها همین جور است. ما امروز در زمینهی پزشکی، در زمینهی سلامت با همهی گرفتاریهایی که وجود دارد، با همهی تحریمها، جزو پیشتازان هستیم در منطقهی خودمان که شاید نظیری نداشته باشد، مسئلهی پزشکی ما در دنیا هم جزو موارد برجسته است. برای ملت ما معلوم است که دشمنی با ملت ایران به خاطر این مسائلی که اینها میگویند، دروغهایی که سر هم میکنند نیست. دشمنی به خاطر این است که ایران کشور مستقلی است، زیر بار آنها نمیرود، زورگوییشان را قبول نمیکند، حاضر نیست دنبالهرو سیاستهای این و آن باشد، آن هم سیاستهای شکستخورده.
امروز خود این قدرتهای به اصطلاح برجستهی عالم، خودشان اعتراف میکنند که در حال شکستند. یک خبری دیدم من از یکی از مجلات آمریکایی مال همین دو سه روزه است که میگوید اعتباری که آمریکا در ظرف دویست سال به دست آورده بود، در ظرف بیست سال از دست دارد میدهد و از دست داده. این را خود آنها میگویند. اینکه ما نمیگوییم. در مجلهی معتبر آمریکایی مینویسند این را. به جبههی مقاومت میگویند تروریسم. میگویند شما چرا از فلسطین حمایت میکنید؟ حالا امروز که همهی دنیا دارند از فلسطین حمایت میکنند. در خیابانهای کشورهای اروپایی، در خیابانهای واشینگتن و نیویورک مردم راه میافتند از فلسطین حمایت میکنند، شعار به نفع فلسطین میدهند. مخصوص ما که نیست حالا.
میگویند از حزبالله چرا حمایت میکنید؟ یک موردی را نشان دادند که پرچم حزبالله را در یکی از خیابانهای یکی از شهرهای آمریکا بلند کردند، مردم دارند در دنیا حمایت میکنند از اینها. اینها مقاومتاند، اینها غیرتاند، اینها ضدظلماند.
فلسطینی دارد از خانهی خودش دفاع میکند، خانهای غصب شده، خانهای که به زور از او گرفته شده، شهرکنشین صهیونیست به پشتیبانی پلیس خبیث رژیم صهیونیستی میآید باغ طرف را، مزرعهی طرف را، خانهی مسکونی طرف را با بولدوزر صاف میکند برای اینکه آنجا شهرک بسازد، فلسطینی دارد از خانهی خودش دفاع میکند. او تروریست است؟ جبههی مقاومت تروریست است؟ تروریست آن کسی است که اینها را بمباران میکند. این فاجعهای که اینها آفریدند، البته به جایی هم نرسیدند و به جایی هم نخواهند رسید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود
شاید کسی تصور نمیکرد ارتشی که در دوران پهلوی اول بنیان گذاشته شد و در دوران پهلوی دوم به نماد اصلی طاغوت و ژاندارم منافع غرب در خاورمیانه تبدیل شده بود، بعداز سرنگونی طاغوت بلافاصله با انقلابِ برآمده از دل مردم، اعلام وفاداری کرده و در ادامه به بازوی قدرتمندی برای حفظ و حراست از منافع ملت ایران و انقلاب اسلامی تبدیل شود. ارتشی که حالا بنابر فرمایش حضرت آیتالله خامنهای در جبهههای مقاومت هم ایفای نقش میکند.
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۲۹ فروردین و روز ارتش در گفتوگویی با امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به بررسی عملکرد ارتش در سالهای بعد از انقلاب و تفاوتهای بنیادین آن با ارتش پیش از انقلاب پرداخته است.
چه عاملی باعث شد ارتشی که در دوران انقلاب و تا چند روز پیش از آن، فرماندهاش فرد دیگری بوده و حالا هم بعد از انقلاب متواری شده و از کشور خارج شده؛ در حوادث اول انقلاب در کردستان و بعد هم در جریان جنگ، آنچنان عملکردی را از خود نشان دهد و به شجره طیبه تبدیل شود؟
به نظرم سه عامل است که تقریباً این سه عامل به یک اندازه قابل توجه است. عامل اول، بحث سربازی است. آنکه سربازی را انتخاب میکند؛ یک ذات فداکاری، ایثارگری، از خودگذشتگی، غیرت به ناموس و آب و خاک در وجودش است که سربازی را انتخاب میکند. پیش از انقلاب سربازان ارتش بالاخره کموبیش این ذات فداکاری را داشتند که سربازی در قالب ارتش را انتخاب کرده بودند. بعد به مرور زمان متوجه شده بودند آن نقطه و هدف اصلی ارتش وقت؛ با آن مطالبات فکری، ذهنی و قلبیشان که مورد انتظار بود، متفاوت است و این همان موضوعی بود که باعث عدم وفاداری ارتش به طاغوت و ارتباط با جریانهای انقلابی بود.
مثلاً بعضی از همین بچههای نیروی هوایی و پدافند با شخص رهبر معظّم انقلاب ارتباط داشتند و در جلسات درس ایشان در مشهد شرکت میکردند، یا مثلاً برخی از ارتشیها با حضرت امام رحمهالله در ارتباط بودند و خدمت حضرت امام رفت و آمد داشتند. طوری که مثلاً یکی از خلبانان هوانیروز که با بالگردش به عراق رفته بود، از آنجا خدمت حضرت امام میرود. عشق به حضرت امام و این اشتیاق که این رهبرِ دور از وطن یک روزی بازخواهند گشت، در دل همه این جوانان ارتشی مثل همه ملت شعلهور بود. پس از بازگشت حضرت امام به ایران و درهم پیچیده شدن طومار رژیم منحوس پهلوی، آمریکاییها هم گورشان را گم کردند، و ارتش گویی که گمگشتهای را یافته باشد؛ کسی که بخاطر آن آمده بودند و این لباس را پوشیده بودند، تماماً در وجود امام متجلی میشود و گمگشته خود را پیدا میکنند. این است که به سرعت به جریان انقلاب و جنگ وصل شدند. این یک اصل بود.
اصل دوم انضباطی است که در سازمان ارتش وجود دارد. این انضباط که رهبر معظّم انقلاب هم خیلی روی آن تأکید دارند، مسائلی است که ما آنها را در دانشگاههایمان تدریس میکنیم. یک مضمونی از فرمایش رهبر معظّم انقلاب است: «این انضباط یک روح وفاداریای در اینها ایجاد میکند که آن کارهای بزرگ را انجام میدهند.» انضباطی که به مرور زمان و با برنامههای پرورشی ـ تربیتی به وجود آمده بود.
یک موضوع دیگر که کمتر به آن پرداخته شده است «ایران» بود. در گذشته روی ایران و تعصب و وفاداری به آن خیلی کار میکردند و شعارش را میدادند. ارتشیها هم میدیدند مرتب روی ایران کار میکنند اما خودشان ظاهراً این ایران را و حیثیت وشخصیت این ایران را به بیگانه میفروشند؛ این مسئله خیلی آزارشان میداد. بعد یک مرتبه دیدند حضرت امام و انقلاب آمد و به درستی از ایران دفاع میکنند.
تعداد قابل توجهی بخصوص از خلبانهایمان از کشور رفته بودند. جنگ که شد برگشتند. به یکی از خلبانها گفته بودند برای چه بلند شدی آمدی وسط این معرکه؟ گفته بود وقتی پسرم بزرگ شد، از او پرسیدند پدر تو در حفظ ایران چه نقشی داشت، او باید یک حرفی داشته باشد که بزند. بعد از چند ماه هم شهید شد و یکی از شهدای بزرگ ارتش است. اینها بخاطر ایران است.
حالا من دقیقاً و عیناً جمله را به خاطرم ندارم اما نقل به مضمون حضرت امام رحمهالله فرموده بودند: بجنگید، برای هر چیزی که برای شما ارزش دارد بجنگید، برای ایران بجنگید، برای کشور، برای ناموس، برای دین، برای هر چه که میخواهید برای همان بجنگید. بعضیهایشان آنچنان هم با آموزههای دینی آشنا نبودند، ولی میدیدند که این انقلاب و رهبر انقلاب پای دفاع از ایران ایستادند. بعضی از چیزهایی مثل شخصیت و افتخار ملی که سالها بود از دست داده بودند را در سایهی این الگوی جدید به دست آوردند و حفظ کردند برای همین هم پای این انقلاب ایستادند و بسیاریشان هم به شهادت رسیدند، اسیر شدند، زخمی شدند.
در راستای بیانیه گام دوم وظیفه ارتش این است که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است. این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، خیلی تفاوت کرده است.
راجع به حفظ انسجام ارتش هم صحبت کنید. اینکه بعد از آن همه بحران از ابتدای انقلاب چطور توانست این انسجام را حفظ کند.
بنظرم دو دلیل اصلی داشت؛ وقتی حضرت امام رحمهالله به یک کسی حکم میدادند، میشد حکم قانونیِ شرعی. یعنی نه تنها از نظر قانونی بایستی اطاعت میکردند، بلکه شرعاً هم بایستی تبعیت میکردند. الان هم همین طور است، الان هم خیلی وقتها مثلاً به ما هم میگویند شما حکم رهبر معظّم انقلاب را دارید. در گذشته میگفتند حکم قانونی. دومیاش هم همان انضباط بود. یعنی آن پرورش و تربیت نظامی.
بعد از انقلاب و قبل از جنگ و حتی اوایل آن کدام بخش از نظام جدید سیاسی جمهوری اسلامی بیشترین ارتباط را با ارتش و فرماندهان داشتند؟
عمده ارتباط با بدنه ارتش و فرماندهان؛ همان ارتباط حضرت امام رحمهالله و رهبر معظّم انقلاب با ارتش است. بیشترین ارتباط مربوط به امام و رهبر انقلاب است. یک جاهایی هم آقای طالقانی است، تا آنجایی که من اطلاع دارم. حالا مثلاً در استانها و مناطق مختلف هم با آن کسانی که جزو منظومه حضرت امام بودند، مثل شهید دستغیب، شهید صدوقی، شهید اشرفیاصفهانی، شهیدمدنی، با آنها هم ارتباط داشتند به تناسب اینکه، آنها را واسطههای حضرت امام میدانستند. اما در بین شخصیتهای نظام، ارتباط بیشتر با خود حضرت امام و رهبر معظّم انقلاب است.
رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف میکنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجهدارها میآمدند با من درد دل میکردند، حرفهایشان را میگفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایهریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی میخواهی شاه را بیرون کنی؟!فرموده بودند با همین بچههایی که در گهواره هستند. رهبر معظّم انقلاب هم قرار بوده یک روزی یکی از بازوان قدرتمند مسلحاش همین ارتشی باشد که از داخل زندان با آن ارتباط برقرار میکنند.
به یاد دارم در دوران جنگ مثلاً ما در کردستان که بودیم، دور هم جمع میشدیم و صحبت میکردیم. آن موقع رهبر انقلاب در سِمت رئیسجمهور بودند. دور هم با همدیگر حرف که میزدیم، ارتشیها همه آقا را پشتیبان و حامی خودشان میدانستند. خب آدم میفهمد دیگر! مثلاً میفهمد این امام جمعه هوای ارتشیها را خیلی دارد، همیشه از ما تعریف میکند. اینها نکاتی است که به این راحتی کسی درکشان نمیکند که یک ارتش را با چه چیزهایی میشود نگه داشت. این ارتباط بهقدری تنگاتنگ بوده که در قضیه کودتای نقاب در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان، افسران ارتش خودشان شبانه خدمت رهبر انقلاب میآیند و اطلاع میدهند.
الان هم قویترین سند مظلومیت و حقانیت ارتش در این رابطه، شخص رهبر معظّم انقلاب هستند. هر کسی راجع به این ماجرا به یک نحوی قضاوت میکند.
شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عدهای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمهالله از من پرسیدند نظر شما چه است. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفتهام. رهبر معظّم انقلاب بیان میکنند: من با این چیزی که اینها میگویند مخالفم و دلایل خود را توضیح میدهند. بعد امام فرمودند: این درست است.
حالا ببینید، قضاوت رهبر معظّم انقلاب چیست: «ماجرای کودتای نقاب را ترتیب دادند و برنامهریزی کردند از طرف همان دستگاههای جاسوسی دشمن برای فتح ارتش. آنها میخواستند یا موفق شوند که این هدف اولشان بود و با این توفیق با دست ارتشی که عناصر نفوذیشان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند. یا اگر موفق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش، فاصله بیندازند. توطئه خطرناکی بود اما این توطئه هم بوسیله ارتشیها خنثی شد. بعد هم عناصر دنبال کننده این قضیه یعنی نظامیان و ارتشیهای متدین آن پایگاه، بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. آن کسی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خود ارتش بود. خود ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه خود را در ارتش پیاده کند». ۱۳۷۴/۰۱/۳۰
این اسنادی است که عمده نگاه رهبر معظّم انقلاب به بدنه ارتش است. حالا یک جایی هم راجع به پیشرفتهای ارتش و تحول ارتش و انقلاب در ارتش حضرت آقا میفرمایند کسی نیاید بگوید ما کردیم، خود ارتشیها این کارها را کردند. از نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بفرمایید، اینکه این نهاد بزرگ که حالا انقلاب را هم تجربه کرده است، در دوران دفاع مقدس چگونه ظاهر میشود.
هیچ کسی به خوبیِ رهبر معظّم انقلاب راجع به نقش ارتش در دفاع مقدس صحبت نکرده است. در ۱۸ خردادماه سال ۶۸، یعنی دو ـ سه روز بعد از رهبری حضرت آیتالله خامنهای، ایشان فرمودند: «انصافاً ارتش ما، ارتش بسیار والایی است، امتیازهای زیادی در شما وجود دارد که در دیگران نیست. شما ارتشی هستید که ۱۰ سال برای کشور و ملت خود جنگیدهاید. ــ سال ۶۸ ــ کمتر ارتشی در دنیا اینگونه است. خیلی از ارتشهای دنیا در متن بحران قرار نگرفتهاند و یا لااقل شرایط دشواری نداشتهاند و امتحانی این چنین به مردمشان ندادند. شما با وجود شرایط دشوار، ۱۰ سال جنگیدید. جنگ تحمیلی ۸ سال طول کشید اما شما با دشمن ۱۰ سال جنگیدید. زیرا قبل از شروع جنگ تحمیلی، ارتش در جبههها بود. از هفتهی اول پیروزی انقلاب و از ماجرای پادگان مهاباد، ارتش فعالیت داشت. من از نزدیک شاهد حضور نیرومند ارتش بودهام و پادگانها و خطوط و قرارگاههایتان را دیدهام. انسانهای وارستهای وجود داشتند که ۸ سال خانه آنها سنگر و ویلایشان چادر بیابان بود. خلبانهای شجاع، کادرهای پروازی و غیر پروازی نیروی هوایی، عناصر نیروی دریایی در شرایط سخت دریا، جبهههای زمینی، بخشهای پشتیبانی مثل دستگاههای صنایع و آموزشگاهها و امثال آنها، حقاً و انصافاً امتحان خوبی دادند. من این نکته را با قوت و قدرت میگویم و بخاطر ملاحظه حال و دل کسی، آن را مطرح نمیکنم». ۱۳۶۸/۰۳/۱۸
این مطالب هر کدام میتوانند مبنای یک مبحثی در دوران دفاع مقدس باشند. فرمایش عنوان شده از رهبر انقلاب، کاملِ کامل است. حالا بسیاری این را نمیدانند که در خیلی از مواقع رهبر معظّم انقلاب مشاورههایی که در مورد ارتش نزد حضرت امام خمینی رحمهالله مطرح و مواضعی که اتخاذ میکردند، تا چه حد در استحکام تدبیر و سیاست حضرت امام تأثیر داشته است.
شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عدهای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمهالله از من پرسیدند نظر شما چیست. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفتهام. رهبر معظّم انقلاب بیان میکنند: من با این چیزی که اینها میگویند مخالفم و دلایل خود را توضیح میدهند. بعد امام فرمودند: این درست است.
اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که میتوانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضیهایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود، تا سالها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.
ما ارتشیها حقیقتاً براساس مدارک، استنادات و شنیدهها، جایی ندیدیم که در آن مقطع به غیراز حضرت امام رحمهالله و رهبر معظّم انقلاب؛ نفر سومی هم پیدا شده باشد که از ارتش دفاع کند. بله! ما یک دفاعی از شهید چمران در مجلس داریم اما این موضوع برای حدود هفت ـ هشت ماه بعد، یا شاید هم یک سال بعد باشد که آن هم واکنش است در مقابل یک فرد دیگری! یک کسی میآید یک حرفی میزند، ایشان بلند میشود از ارتش دفاع میکند اما اینکه ابتدابهساکن کسی این حمایت را از ارتش بکند به جز حضرت امام و رهبر انقلاب کسی را نداریم. یکی از بحثهای مرتبط با ارتش در دوران پیروزی انقلاب تا دفاع مقدس، خالی شدن ارتش از مستشاران نظامی آمریکایی است. با خروج آنها، امورات نظامی ارتش بهخصوص در حوزه ابزار و تجهیزات و فناوری به چه شکل تدبیر میشد؟
آنها اجازه نمیدانند که کسی از بدنه اصلی ارتش در این حوزهها ورود کند؛ این را بارها شنیدید که مثلاً یک قطعه را بستهبندی میکردند پس میدادند، قطعه بستهبندی شده را میآوردند نصب میکردند. درباره این موضوع هم در خود ارتش دو دسته کلی بودند: یک دسته این را باور کرده بودند که این کار از عهده ما خارج است و آمریکاییها دارند کار انجام میدهند. حالا اینکه آیا آنها دارند انجام میدهند یا خیر؛ باز هم دو گروه با نظرات متفاوت بودند: یک تعدادی میگفتند اینها دارند نوکری ما را میکنند، خب، پس بگذاریم بکنند. یک تعدادی هم میگفتند اینها خودشان فروختهاند و خودشان بالای سر ما هستند و همه مقدّرات را اینها تصمیم میگیرند. منطقشان هم این بود که ما مثلاً دوره ندیدهایم و درس اینها را نخواندهایم.
یک تعدادی هم بودند که معتقد بودند اگر اجازه دهند، ما خودمان میتوانیم این کارها را به سامان برسانیم، و چه کم از خارجیها داریم! چه فرقی بین ما و اینهاست. ما هم دو تا را خراب میکنیم، یکیاش را درست میکنیم و بالاخره یاد میگیریم دیگر.
بعد از انقلاب هم مجموعه اینها بود، تا آنکه نامه معروف شهید فکوری به رهبر معظّم انقلاب میرسد و عنوان شده بود بعد از شروع جنگ، بعد از فلان مدت همه هواپیماهایمان زمینگیر خواهد شد. حضرت آقا هم نامه را خدمت حضرت امام رحمهالله میبرند. آن تدبیری که از حضرت امام میگیرند، آن را منتقل میکنند به ارتش و بعد جهادهای خودکفایی را در ارتش راه میاندازند. این باعث شد تعداد کسانی که قائل به توانایی و توانمندی داخلی و بدنه ارتش بودند؛ زیاد شود.
اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که میتوانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضیهایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود، تا سالها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.
خاطرم هست ما در توپخانه چیزی داشتیم بهنام قفل آتش. یک چیز پیچیدهای بود آن موقع و همهاش میگفتند قفل آتش خراب شده، دیگر نمیدانیم چه کار کنیم؛ مدام میرفتیم از آن توپ باز میکردیم میآوردیم میبستیم به یک توپ دیگر. و مدام جابهجا میکردیم. یک روز یک کسی به من گفت که اصفهان صنعتگرهای خیلی خوبی دارد، میتوانند این قطعه را بسازند. یکی از قفل آتشها را برداشتم آوردم اصفهان. افسری بود بنام نیکروش، خدا رحمتش کند در پاوه شهید شد، افسر حزباللهی و خوبی بود. این دست ما را گرفت برد پیش آنها، چند جا رفتیم. یکی گفت مثلاً من این بخش را میتوانم بسازم، برای بخش دیگر باید بروید فلانجا و به همین شکل. خلاصه قفل آتش را ساختند. بردیم، یک اشکالاتی داشت، دوباره آوردیم آن اشکالات را برطرف کردیم، بالاخره ساختند.
در همان جنگ قفل آتش ساخته و گلوگاه قفل آتش برطرف شد. حالا نیروی زمینی کمتر از این گلوگاهها دارد ولی پدافند، نیروی هوایی، نیروی دریایی خیلی مشکل داشتند، همه را اداره میکردند و همهشان راه افتاد. مجموعه این اقدامات بود که توانستند این جنگ را ادامه دهند و به مرور زمان هم از دو قطعه و پنج قطعه و ده قطعه و صد قطعه، شد هزاران قطعه.
رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف میکنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجهدارها میآمدند با من درد دل میکردند، حرفهایشان را میگفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایهریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی میخواهی شاه را بیرون کنی؟!فرموده بودند با همین بچههایی که در گهواره هستند.
الان مثلاً دهها هزار قطعه در ارتش است که همه را دارند میسازند که باز با تأیید و حمایت و ایستادگی شخص رهبر انقلاب است. یعنی شاید اگر آن نگاه رهبر معظّم انقلاب نبود، مثلاً شهید ستاری به دلیل کارهایی که در این حوزهها میکرد برکنارش میکردند، میرفت و بعد از او هم هیچ کس جرأت نمیکرد وارد این مسائل شود. اما با قوت قلب و راهنماییهای رهبر انقلاب ادامه یافت تا الان که جنگنده میسازیم، بالاخره رسیدیم به نقطهای که بتوانیم جنگنده کوثر بسازیم. این منطق بود که ارتش را برای ماموریتها سرپا نگه داشت. ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از چهار دهه از انقلاب چه تفاوتی با ارتش دوران طاغوت دارد؟
چندین سال پیش رهبر معظّم انقلاب فرمودند: «کسی تصور نکند این ارتش دنباله ارتش طاغوت است، ارتش جمهوری اسلامی، درحقیقت یک پدیده جدید است». ۱۳۷۶/۰۱/۲۷
مهترین نقطه عطف بیانیه گام دوم آمادگی برای ظهور حضرت بقیهاللهالاعظم روحیفداه است. باید دید در همین راستا وظیفه ارتش چیست؟ این است که ارتشی بشود که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور باشد. این خیلی اتفاق بزرگی است. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است، این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، در این ۴۳ سال خیلی تفاوت کرده است. چند سال نوری حرکت است. ما به هیچ وجه نمیتوانیم منکر برکت وجودی حضرت امام رحمهالله و کار بزرگی که ایشان کردند، بشویم؛ اما این حالتی که در ارتش ایجاد شده است، همهاش نتیجه رهبریِ قدم به قدم رهبر معظّم انقلاب است.
یک بار شخص رهبر انقلاب فرموده بودند که من یک نیزهای را پرت میکنم جلوتر تا شما بروید. بعد که دارید نزدیک میشوید دوباره پرتش میکنم جلوتر. یعنی هیچ وقت به وضعیت حال قانع نیستند، همان جملهای که به نیروهای سپاه پاسداران هم فرمودند، راضی هستند اما قانع نیستند. من به دوستانمان میگویم اینکه حضرت آقا فرمودند: ارتش را به نِصاب شایسته برسانید، نِصاب شایسته یعنی همان منتظر حقیقی و مستحق ظهور بودن؛ واقعیِ واقعی.
- نیروگاههای هستهای کوچکمقیاس میتوانند منبع انرژی پایدار کشور باشند
- شب قدر غرب آسیا
- افق روشن صنعت هستهای با ورود به فناوری راکتورهای کوچک
- فناوری هستهای فراتر از انرژی هستهای است
- مهمترین هدف پیامبران برپایی عدالت اجتماعی است
- نگرش زیستبومی به مشارکت مردم در جهش تولید
- ترک انفاق موجب هلاکت جامعه میشود
- پیشبینیپذیرشدن اقتصاد، شرط هدایت نقدینگی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار جمعی از فرماندهان نیروهای مسلح با فرمانده کل قوا
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز یکشنبه در دیدار جمعی از فرماندهان عالی نیروهای مسلح ضمن قدردانی صمیمانه از تلاشها و موفقیتها در قضایای اخیر، تأکید کردند: بهلطف خداوند نیروهای مسلح چهره خوبی از تواناییها و اقتدار خود و همچنین یک چهره ستودنی از ملت ایران به نمایش گذاشتند و ظهور قدرت اراده ملت ایران در عرصه بینالمللی را به اثبات رساندند.
فرمانده کل قوا ضمن تبریک روز ارتش و همچنین سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با تأکید بر اینکه دستاوردهای اخیر نیروهای مسلح موجب ایجاد احساس شکوه و عظمت درباره ایران اسلامی در چشم جهانیان و ناظران جهانی شده است، افزودند: موضوع تعداد موشکهای شلیک شده و یا موشکهای به هدف اصابت کرده که طرف مقابل بر روی آنها متمرکز شده، موضوع دست دوم و فرعی است، موضوع اصلی ظهور قدرت اراده ملت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بینالمللی و اثبات آن است، که ناراحتی طرف مقابل نیز از همین موضوع است.
رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی از لحاظ شدن تدبیر در اقدامات نیروهای مسلح گفتند: حوادث گوناگون با هزینه و دستاورد همراه هستند و مهم آن است که با تدبیر، از هزینهها کاسته و بر دستاوردها افزوده شود و این کاری است که نیروهای مسلح در حوادث اخیر به خوبی انجام دادند.
حضرت آیتالله خامنهای با قدردانی از تلاشها و فعالیتهای سپاه، ارتش و نیروی انتظامی، نیروهای مسلح را به استمرار تلاش و حرکت برای مواجهه با دشمنیها و دشمنها با تکیه بر نوآوری و ابتکار توصیه و خاطر نشان کردند: یک لحظه هم نباید متوقف شد زیرا توقف به معنای عقبگرد است، بنابراین باید نوآوری در تسلیحات و شیوهها و همچنین شناخت روشهای دشمن همواره در دستور کار باشد.
ایشان با تأکید براینکه حیثیت ملت ایران باید در چشم دنیا برجسته باشد، افزودند: ضمن شناسایی استعدادها و نیروهای توانمند و خلاق، به خداوند متعال حُسن ظن داشته باشید و به او توکل کنید و بدانید که وعده خداوند در دفاع از مومنین حتمی و تخلف ناپذیر است.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار همچنین تشکر ویژهای از خانوادههای فرماندهان و ردههای مختلف ارتش، سپاه و نیروی انتظامی داشتند و خاطر نشان کردند: بار اصلی زحمات بردوش همسران و فرزندان نیروهای مسلح است که سختیها را تحمل میکنند.
در این دیدار سردار سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به تحولات بزرگ سال ۱۴۰۲ و همچنین هفتههای آغازین سال ۱۴۰۳ از جمله عملیات «طوفانالاقصی» و عملیات «وعده صادق» در تنبیه رژیم صهیونیستی گزارش کوتاهی از آخرین آمادگیها و تواناییهای نیروهای مسلح ارائه کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
گفتوگو با فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران
جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود
شاید کسی تصور نمیکرد ارتشی که در دوران پهلوی اول بنیان گذاشته شد و در دوران پهلوی دوم به نماد اصلی طاغوت و ژاندارم منافع غرب در خاورمیانه تبدیل شده بود، بعداز سرنگونی طاغوت بلافاصله با انقلابِ برآمده از دل مردم، اعلام وفاداری کرده و در ادامه به بازوی قدرتمندی برای حفظ و حراست از منافع ملت ایران و انقلاب اسلامی تبدیل شود. ارتشی که حالا بنابر فرمایش حضرت آیتالله خامنهای در جبهههای مقاومت هم ایفای نقش میکند.
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۲۹ فروردین و روز ارتش در گفتوگویی با امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به بررسی عملکرد ارتش در سالهای بعد از انقلاب و تفاوتهای بنیادین آن با ارتش پیش از انقلاب پرداخته است.
چه عاملی باعث شد ارتشی که در دوران انقلاب و تا چند روز پیش از آن، فرماندهاش فرد دیگری بوده و حالا هم بعد از انقلاب متواری شده و از کشور خارج شده؛ در حوادث اول انقلاب در کردستان و بعد هم در جریان جنگ، آنچنان عملکردی را از خود نشان دهد و به شجره طیبه تبدیل شود؟
به نظرم سه عامل است که تقریباً این سه عامل به یک اندازه قابل توجه است. عامل اول، بحث سربازی است. آنکه سربازی را انتخاب میکند؛ یک ذات فداکاری، ایثارگری، از خودگذشتگی، غیرت به ناموس و آب و خاک در وجودش است که سربازی را انتخاب میکند. پیش از انقلاب سربازان ارتش بالاخره کموبیش این ذات فداکاری را داشتند که سربازی در قالب ارتش را انتخاب کرده بودند. بعد به مرور زمان متوجه شده بودند آن نقطه و هدف اصلی ارتش وقت؛ با آن مطالبات فکری، ذهنی و قلبیشان که مورد انتظار بود، متفاوت است و این همان موضوعی بود که باعث عدم وفاداری ارتش به طاغوت و ارتباط با جریانهای انقلابی بود.
مثلاً بعضی از همین بچههای نیروی هوایی و پدافند با شخص رهبر معظّم انقلاب ارتباط داشتند و در جلسات درس ایشان در مشهد شرکت میکردند، یا مثلاً برخی از ارتشیها با حضرت امام رحمهالله در ارتباط بودند و خدمت حضرت امام رفت و آمد داشتند. طوری که مثلاً یکی از خلبانان هوانیروز که با بالگردش به عراق رفته بود، از آنجا خدمت حضرت امام میرود. عشق به حضرت امام و این اشتیاق که این رهبرِ دور از وطن یک روزی بازخواهند گشت، در دل همه این جوانان ارتشی مثل همه ملت شعلهور بود. پس از بازگشت حضرت امام به ایران و درهم پیچیده شدن طومار رژیم منحوس پهلوی، آمریکاییها هم گورشان را گم کردند، و ارتش گویی که گمگشتهای را یافته باشد؛ کسی که بخاطر آن آمده بودند و این لباس را پوشیده بودند، تماماً در وجود امام متجلی میشود و گمگشته خود را پیدا میکنند. این است که به سرعت به جریان انقلاب و جنگ وصل شدند. این یک اصل بود.
اصل دوم انضباطی است که در سازمان ارتش وجود دارد. این انضباط که رهبر معظّم انقلاب هم خیلی روی آن تأکید دارند، مسائلی است که ما آنها را در دانشگاههایمان تدریس میکنیم. یک مضمونی از فرمایش رهبر معظّم انقلاب است: «این انضباط یک روح وفاداریای در اینها ایجاد میکند که آن کارهای بزرگ را انجام میدهند.» انضباطی که به مرور زمان و با برنامههای پرورشی ـ تربیتی به وجود آمده بود.
یک موضوع دیگر که کمتر به آن پرداخته شده است «ایران» بود. در گذشته روی ایران و تعصب و وفاداری به آن خیلی کار میکردند و شعارش را میدادند. ارتشیها هم میدیدند مرتب روی ایران کار میکنند اما خودشان ظاهراً این ایران را و حیثیت وشخصیت این ایران را به بیگانه میفروشند؛ این مسئله خیلی آزارشان میداد. بعد یک مرتبه دیدند حضرت امام و انقلاب آمد و به درستی از ایران دفاع میکنند.
تعداد قابل توجهی بخصوص از خلبانهایمان از کشور رفته بودند. جنگ که شد برگشتند. به یکی از خلبانها گفته بودند برای چه بلند شدی آمدی وسط این معرکه؟ گفته بود وقتی پسرم بزرگ شد، از او پرسیدند پدر تو در حفظ ایران چه نقشی داشت، او باید یک حرفی داشته باشد که بزند. بعد از چند ماه هم شهید شد و یکی از شهدای بزرگ ارتش است. اینها بخاطر ایران است.
حالا من دقیقاً و عیناً جمله را به خاطرم ندارم اما نقل به مضمون حضرت امام رحمهالله فرموده بودند: بجنگید، برای هر چیزی که برای شما ارزش دارد بجنگید، برای ایران بجنگید، برای کشور، برای ناموس، برای دین، برای هر چه که میخواهید برای همان بجنگید. بعضیهایشان آنچنان هم با آموزههای دینی آشنا نبودند، ولی میدیدند که این انقلاب و رهبر انقلاب پای دفاع از ایران ایستادند. بعضی از چیزهایی مثل شخصیت و افتخار ملی که سالها بود از دست داده بودند را در سایهی این الگوی جدید به دست آوردند و حفظ کردند برای همین هم پای این انقلاب ایستادند و بسیاریشان هم به شهادت رسیدند، اسیر شدند، زخمی شدند.
در راستای بیانیه گام دوم وظیفه ارتش این است که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است. این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، خیلی تفاوت کرده است.
راجع به حفظ انسجام ارتش هم صحبت کنید. اینکه بعد از آن همه بحران از ابتدای انقلاب چطور توانست این انسجام را حفظ کند.
بنظرم دو دلیل اصلی داشت؛ وقتی حضرت امام رحمهالله به یک کسی حکم میدادند، میشد حکم قانونیِ شرعی. یعنی نه تنها از نظر قانونی بایستی اطاعت میکردند، بلکه شرعاً هم بایستی تبعیت میکردند. الان هم همین طور است، الان هم خیلی وقتها مثلاً به ما هم میگویند شما حکم رهبر معظّم انقلاب را دارید. در گذشته میگفتند حکم قانونی. دومیاش هم همان انضباط بود. یعنی آن پرورش و تربیت نظامی.
بعد از انقلاب و قبل از جنگ و حتی اوایل آن کدام بخش از نظام جدید سیاسی جمهوری اسلامی بیشترین ارتباط را با ارتش و فرماندهان داشتند؟
عمده ارتباط با بدنه ارتش و فرماندهان؛ همان ارتباط حضرت امام رحمهالله و رهبر معظّم انقلاب با ارتش است. بیشترین ارتباط مربوط به امام و رهبر انقلاب است. یک جاهایی هم آقای طالقانی است، تا آنجایی که من اطلاع دارم. حالا مثلاً در استانها و مناطق مختلف هم با آن کسانی که جزو منظومه حضرت امام بودند، مثل شهید دستغیب، شهید صدوقی، شهید اشرفیاصفهانی، شهیدمدنی، با آنها هم ارتباط داشتند به تناسب اینکه، آنها را واسطههای حضرت امام میدانستند. اما در بین شخصیتهای نظام، ارتباط بیشتر با خود حضرت امام و رهبر معظّم انقلاب است.
رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف میکنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجهدارها میآمدند با من درد دل میکردند، حرفهایشان را میگفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایهریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی میخواهی شاه را بیرون کنی؟!فرموده بودند با همین بچههایی که در گهواره هستند. رهبر معظّم انقلاب هم قرار بوده یک روزی یکی از بازوان قدرتمند مسلحاش همین ارتشی باشد که از داخل زندان با آن ارتباط برقرار میکنند.
به یاد دارم در دوران جنگ مثلاً ما در کردستان که بودیم، دور هم جمع میشدیم و صحبت میکردیم. آن موقع رهبر انقلاب در سِمت رئیسجمهور بودند. دور هم با همدیگر حرف که میزدیم، ارتشیها همه آقا را پشتیبان و حامی خودشان میدانستند. خب آدم میفهمد دیگر! مثلاً میفهمد این امام جمعه هوای ارتشیها را خیلی دارد، همیشه از ما تعریف میکند. اینها نکاتی است که به این راحتی کسی درکشان نمیکند که یک ارتش را با چه چیزهایی میشود نگه داشت. این ارتباط بهقدری تنگاتنگ بوده که در قضیه کودتای نقاب در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان، افسران ارتش خودشان شبانه خدمت رهبر انقلاب میآیند و اطلاع میدهند.
الان هم قویترین سند مظلومیت و حقانیت ارتش در این رابطه، شخص رهبر معظّم انقلاب هستند. هر کسی راجع به این ماجرا به یک نحوی قضاوت میکند.
شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عدهای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمهالله از من پرسیدند نظر شما چه است. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفتهام. رهبر معظّم انقلاب بیان میکنند: من با این چیزی که اینها میگویند مخالفم و دلایل خود را توضیح میدهند. بعد امام فرمودند: این درست است.
حالا ببینید، قضاوت رهبر معظّم انقلاب چیست: «ماجرای کودتای نقاب را ترتیب دادند و برنامهریزی کردند از طرف همان دستگاههای جاسوسی دشمن برای فتح ارتش. آنها میخواستند یا موفق شوند که این هدف اولشان بود و با این توفیق با دست ارتشی که عناصر نفوذیشان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند. یا اگر موفق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش، فاصله بیندازند. توطئه خطرناکی بود اما این توطئه هم بوسیله ارتشیها خنثی شد. بعد هم عناصر دنبال کننده این قضیه یعنی نظامیان و ارتشیهای متدین آن پایگاه، بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. آن کسی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خود ارتش بود. خود ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه خود را در ارتش پیاده کند». ۱۳۷۴/۰۱/۳۰
این اسنادی است که عمده نگاه رهبر معظّم انقلاب به بدنه ارتش است. حالا یک جایی هم راجع به پیشرفتهای ارتش و تحول ارتش و انقلاب در ارتش حضرت آقا میفرمایند کسی نیاید بگوید ما کردیم، خود ارتشیها این کارها را کردند. از نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بفرمایید، اینکه این نهاد بزرگ که حالا انقلاب را هم تجربه کرده است، در دوران دفاع مقدس چگونه ظاهر میشود.
هیچ کسی به خوبیِ رهبر معظّم انقلاب راجع به نقش ارتش در دفاع مقدس صحبت نکرده است. در ۱۸ خردادماه سال ۶۸، یعنی دو ـ سه روز بعد از رهبری حضرت آیتالله خامنهای، ایشان فرمودند: «انصافاً ارتش ما، ارتش بسیار والایی است، امتیازهای زیادی در شما وجود دارد که در دیگران نیست. شما ارتشی هستید که ۱۰ سال برای کشور و ملت خود جنگیدهاید. ــ سال ۶۸ ــ کمتر ارتشی در دنیا اینگونه است. خیلی از ارتشهای دنیا در متن بحران قرار نگرفتهاند و یا لااقل شرایط دشواری نداشتهاند و امتحانی این چنین به مردمشان ندادند. شما با وجود شرایط دشوار، ۱۰ سال جنگیدید. جنگ تحمیلی ۸ سال طول کشید اما شما با دشمن ۱۰ سال جنگیدید. زیرا قبل از شروع جنگ تحمیلی، ارتش در جبههها بود. از هفتهی اول پیروزی انقلاب و از ماجرای پادگان مهاباد، ارتش فعالیت داشت. من از نزدیک شاهد حضور نیرومند ارتش بودهام و پادگانها و خطوط و قرارگاههایتان را دیدهام. انسانهای وارستهای وجود داشتند که ۸ سال خانه آنها سنگر و ویلایشان چادر بیابان بود. خلبانهای شجاع، کادرهای پروازی و غیر پروازی نیروی هوایی، عناصر نیروی دریایی در شرایط سخت دریا، جبهههای زمینی، بخشهای پشتیبانی مثل دستگاههای صنایع و آموزشگاهها و امثال آنها، حقاً و انصافاً امتحان خوبی دادند. من این نکته را با قوت و قدرت میگویم و بخاطر ملاحظه حال و دل کسی، آن را مطرح نمیکنم». ۱۳۶۸/۰۳/۱۸
این مطالب هر کدام میتوانند مبنای یک مبحثی در دوران دفاع مقدس باشند. فرمایش عنوان شده از رهبر انقلاب، کاملِ کامل است. حالا بسیاری این را نمیدانند که در خیلی از مواقع رهبر معظّم انقلاب مشاورههایی که در مورد ارتش نزد حضرت امام خمینی رحمهالله مطرح و مواضعی که اتخاذ میکردند، تا چه حد در استحکام تدبیر و سیاست حضرت امام تأثیر داشته است.
شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عدهای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمهالله از من پرسیدند نظر شما چیست. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفتهام. رهبر معظّم انقلاب بیان میکنند: من با این چیزی که اینها میگویند مخالفم و دلایل خود را توضیح میدهند. بعد امام فرمودند: این درست است.
اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که میتوانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضیهایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود، تا سالها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.
ما ارتشیها حقیقتاً براساس مدارک، استنادات و شنیدهها، جایی ندیدیم که در آن مقطع به غیراز حضرت امام رحمهالله و رهبر معظّم انقلاب؛ نفر سومی هم پیدا شده باشد که از ارتش دفاع کند. بله! ما یک دفاعی از شهید چمران در مجلس داریم اما این موضوع برای حدود هفت ـ هشت ماه بعد، یا شاید هم یک سال بعد باشد که آن هم واکنش است در مقابل یک فرد دیگری! یک کسی میآید یک حرفی میزند، ایشان بلند میشود از ارتش دفاع میکند اما اینکه ابتدابهساکن کسی این حمایت را از ارتش بکند به جز حضرت امام و رهبر انقلاب کسی را نداریم. یکی از بحثهای مرتبط با ارتش در دوران پیروزی انقلاب تا دفاع مقدس، خالی شدن ارتش از مستشاران نظامی آمریکایی است. با خروج آنها، امورات نظامی ارتش بهخصوص در حوزه ابزار و تجهیزات و فناوری به چه شکل تدبیر میشد؟
آنها اجازه نمیدانند که کسی از بدنه اصلی ارتش در این حوزهها ورود کند؛ این را بارها شنیدید که مثلاً یک قطعه را بستهبندی میکردند پس میدادند، قطعه بستهبندی شده را میآوردند نصب میکردند. درباره این موضوع هم در خود ارتش دو دسته کلی بودند: یک دسته این را باور کرده بودند که این کار از عهده ما خارج است و آمریکاییها دارند کار انجام میدهند. حالا اینکه آیا آنها دارند انجام میدهند یا خیر؛ باز هم دو گروه با نظرات متفاوت بودند: یک تعدادی میگفتند اینها دارند نوکری ما را میکنند، خب، پس بگذاریم بکنند. یک تعدادی هم میگفتند اینها خودشان فروختهاند و خودشان بالای سر ما هستند و همه مقدّرات را اینها تصمیم میگیرند. منطقشان هم این بود که ما مثلاً دوره ندیدهایم و درس اینها را نخواندهایم.
یک تعدادی هم بودند که معتقد بودند اگر اجازه دهند، ما خودمان میتوانیم این کارها را به سامان برسانیم، و چه کم از خارجیها داریم! چه فرقی بین ما و اینهاست. ما هم دو تا را خراب میکنیم، یکیاش را درست میکنیم و بالاخره یاد میگیریم دیگر.
بعد از انقلاب هم مجموعه اینها بود، تا آنکه نامه معروف شهید فکوری به رهبر معظّم انقلاب میرسد و عنوان شده بود بعد از شروع جنگ، بعد از فلان مدت همه هواپیماهایمان زمینگیر خواهد شد. حضرت آقا هم نامه را خدمت حضرت امام رحمهالله میبرند. آن تدبیری که از حضرت امام میگیرند، آن را منتقل میکنند به ارتش و بعد جهادهای خودکفایی را در ارتش راه میاندازند. این باعث شد تعداد کسانی که قائل به توانایی و توانمندی داخلی و بدنه ارتش بودند؛ زیاد شود.
اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که میتوانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضیهایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود، تا سالها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.
خاطرم هست ما در توپخانه چیزی داشتیم بهنام قفل آتش. یک چیز پیچیدهای بود آن موقع و همهاش میگفتند قفل آتش خراب شده، دیگر نمیدانیم چه کار کنیم؛ مدام میرفتیم از آن توپ باز میکردیم میآوردیم میبستیم به یک توپ دیگر. و مدام جابهجا میکردیم. یک روز یک کسی به من گفت که اصفهان صنعتگرهای خیلی خوبی دارد، میتوانند این قطعه را بسازند. یکی از قفل آتشها را برداشتم آوردم اصفهان. افسری بود بنام نیکروش، خدا رحمتش کند در پاوه شهید شد، افسر حزباللهی و خوبی بود. این دست ما را گرفت برد پیش آنها، چند جا رفتیم. یکی گفت مثلاً من این بخش را میتوانم بسازم، برای بخش دیگر باید بروید فلانجا و به همین شکل. خلاصه قفل آتش را ساختند. بردیم، یک اشکالاتی داشت، دوباره آوردیم آن اشکالات را برطرف کردیم، بالاخره ساختند.
در همان جنگ قفل آتش ساخته و گلوگاه قفل آتش برطرف شد. حالا نیروی زمینی کمتر از این گلوگاهها دارد ولی پدافند، نیروی هوایی، نیروی دریایی خیلی مشکل داشتند، همه را اداره میکردند و همهشان راه افتاد. مجموعه این اقدامات بود که توانستند این جنگ را ادامه دهند و به مرور زمان هم از دو قطعه و پنج قطعه و ده قطعه و صد قطعه، شد هزاران قطعه.
رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف میکنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجهدارها میآمدند با من درد دل میکردند، حرفهایشان را میگفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایهریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی میخواهی شاه را بیرون کنی؟!فرموده بودند با همین بچههایی که در گهواره هستند.
الان مثلاً دهها هزار قطعه در ارتش است که همه را دارند میسازند که باز با تأیید و حمایت و ایستادگی شخص رهبر انقلاب است. یعنی شاید اگر آن نگاه رهبر معظّم انقلاب نبود، مثلاً شهید ستاری به دلیل کارهایی که در این حوزهها میکرد برکنارش میکردند، میرفت و بعد از او هم هیچ کس جرأت نمیکرد وارد این مسائل شود. اما با قوت قلب و راهنماییهای رهبر انقلاب ادامه یافت تا الان که جنگنده میسازیم، بالاخره رسیدیم به نقطهای که بتوانیم جنگنده کوثر بسازیم. این منطق بود که ارتش را برای ماموریتها سرپا نگه داشت. ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از چهار دهه از انقلاب چه تفاوتی با ارتش دوران طاغوت دارد؟
چندین سال پیش رهبر معظّم انقلاب فرمودند: «کسی تصور نکند این ارتش دنباله ارتش طاغوت است، ارتش جمهوری اسلامی، درحقیقت یک پدیده جدید است». ۱۳۷۶/۰۱/۲۷
مهترین نقطه عطف بیانیه گام دوم آمادگی برای ظهور حضرت بقیهاللهالاعظم روحیفداه است. باید دید در همین راستا وظیفه ارتش چیست؟ این است که ارتشی بشود که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور باشد. این خیلی اتفاق بزرگی است. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است، این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، در این ۴۳ سال خیلی تفاوت کرده است. چند سال نوری حرکت است. ما به هیچ وجه نمیتوانیم منکر برکت وجودی حضرت امام رحمهالله و کار بزرگی که ایشان کردند، بشویم؛ اما این حالتی که در ارتش ایجاد شده است، همهاش نتیجه رهبریِ قدم به قدم رهبر معظّم انقلاب است.
یک بار شخص رهبر انقلاب فرموده بودند که من یک نیزهای را پرت میکنم جلوتر تا شما بروید. بعد که دارید نزدیک میشوید دوباره پرتش میکنم جلوتر. یعنی هیچ وقت به وضعیت حال قانع نیستند، همان جملهای که به نیروهای سپاه پاسداران هم فرمودند، راضی هستند اما قانع نیستند. من به دوستانمان میگویم اینکه حضرت آقا فرمودند: ارتش را به نِصاب شایسته برسانید، نِصاب شایسته یعنی همان منتظر حقیقی و مستحق ظهور بودن؛ واقعیِ واقعی.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
تنبیه رژیم خبیث
لوح رسانه KHAMENEI.IR در پی پاسخ تنبیهی ایران به رژیم صهیونیستی در عملیات وعده صادق با رمز یارسولالله(ص) منتشر شد.
حضرت آیتالله خامنهای: «امّا خود رژیم خبیث که سر تا پا خبث و شرارت و خطا است، یک خطای دیگری هم بر خطاهای خودش اضافه کرد و آن، حملهی به کنسولگری ایران در سوریه بود. کنسولگری و دستگاههای سفارت در هر کشوری که وجود دارد، به منزلهی خاک همان کشوری است که سفارت متعلّق به او است؛ وقتی به کنسولگری ما حمله میکنند، مثل اینکه به خاک ما حمله کردهاند؛ این عرف دنیا است. رژیم خبیث اشتباه کرد در این قضیّه؛ باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد.» ۱۴۰۳/۱/۲۲
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
خطبههای نماز عید فطر
[دریافت PDF]
در مصلای امام خمینی (ره)
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
و الحمد لله ربّ العالمین. الحمد لله الّذی خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون. و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین و صلّ علی ائمّة المؤمنین و هداة المتّقین و حماة المؤمنین. اللهمّ انّی استغفرک و اتوب الیک و احمدک.
عید سعید فطر را به همهی امّت اسلامی و به ملّت عزیز ایران و به شما نمازگزاران تبریک و تهنیت عرض میکنم. ابر رحمت الهی یک ماهِ تمام بر امّت اسلامی بارید. رحمت الهی و ضیافت الهی، در این یک ماه، شامل حال همهی آحاد امّت اسلامی بود. ملّت عزیز ایران از این ضیافت الهی، به قدر وسع و توان خود، حدّاکثرِ استفاده را بحمدالله توانست انجام بدهد و جشنهای اوّل سال شمسی و آغاز فروردین را با معنویّت ماه مبارک رمضان متبرّک کرد. جلوهی قرآن در سراسر این ماه چشمگیر بود. یکی از نقطههای برجستهی ماه رمضانِ امسال بحمدالله شیوع تلاوت قرآن در بین اقشار مختلف مردم در سراسر کشور بود که از همیشه درخشانتر و زیباتر جلوه کرد و رسانهی ملّی هم در ارائهی این پیشرفت بزرگ، نقش ایفا کرد. خدای متعال را باید شکرگزار باشیم که روزبهروز جلوهی قرآن و اُنس با قرآن در کشور افزایش پیدا میکند. محافل ذکر، محافل دعا و تضرّع و مناجات، در سرتاسر ماه، بخصوص در لیالی مبارک قدر، جلوههای دیگری از معنویّت این ماه عزیز بود و ضیافت الهی را برای مردم عزیز ما زیباتر و مطلوبتر قرار داد و مردم ما توانستند از این ضیافت بحمدالله استفاده کنند.
ماه مبارک رمضان فرصت بزرگی است؛ از این فرصت خیلیها بیشترین استفاده را کردند، آحاد ملّت هم بحمدالله بهره بردند. توصیهی موکّد ما این است که این ذخیرهی معنوی را برای خودتان حفظ کنید؛ بخصوص جوانهای عزیز ما. بحمدالله جامعهی جوان کشور میل به دینداری و توجّه و ذکر و دعا دارد؛ این فرصت بزرگی است. در ماه رمضان از این فرصت استفاده شد؛ این را برای خودتان حفظ کنید؛ این را به عنوان یک ذخیرهی معنوی برای خودتان به حساب بیاورید.
مسئلهی روزه بسیار مهم است. آنچه امسال به بنده خبر داده میشد، این بود که گاهی تظاهر به روزهخواری، در بعضی از معابر شهر تهران و دیگر شهرها دیده شد. یقیناً نظام جمهوری اسلامی درصدد آن نیست که کسانی را بزور وادار به دینداری کند امّا در مقابل هنجارشکنی دینی هم وظیفه دارد؛ نباید کوتاهی کنیم، و مسئولین و آحاد مردم و آمرین به معروف و ناهین از منکر، در این زمینه وظیفهی خودشان را باید انجام بدهند. امیدواریم انشاءالله این سرمایهی عظیم دین و معنویّت در کشور، برای این ملّت همیشه حفظ شود، باقی بماند که مایهی عزّت است، مایهی سربلندی است و مایهی کامروایی در امور دین و دنیا است.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد جوانان ما را، مردم ما را، زنها و مردهای ما را در صراط مستقیم حق ثابتقدم بدار.
بِسمِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ *قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ * اَللهُ الصَّمَدُ * لَم یَلِد وَلَم یولَد * وَ لَم یَکـُن لَهُ کُفُوًا اَحَدٌ.(۲)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوب الیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه سیّد الانبیاء و المرسلین ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین لا سیّما امیرالمؤمنین علیّبنابیطالب و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة و علیّبنالحسین سیّدالعابدین و محمّدبنعلیٍّ باقر علم الاوّلین و الآخرین و جعفربنمحمّدٍ الصّادق و موسیبنجعفرٍ الکاظم و علیّبنموسی الرّضا و محمّدبنعلیٍّ الجواد و علیّبنمحمّدٍ الهادیّ و حسنبنعلیٍّ الزکیّ العسکریّ و الحجّة القائم المهدیّ صلوات الله و سلامه علیهم و علی امّهم الصّدّیقة الطّاهرة المعصومة المطهّرة و حشرنا الله معهم.
بار دیگر این فرصت مبارک را، فرصت عید فطر را به همهی شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنم.
آنچه در این خطبه لازم میدانم روی آن تکیه بکنم، عبارت است از اینکه امسال ماه رمضان حوادث خونبار غزّه کام مسلمانان را در سراسر جهان تلخ کرد. لعنت خدا بر رژیم غاصب صهیونیست که در این ماه مبارک، نه فقط دست از کشتار زنان، کودکان، مردم بیدفاع برنداشت بلکه آن را تشدید هم کرد. دولتهای غربی در طول این سالهای متمادی همیشه رژیم غاصب را کمک کردند، پشتیبانی کردند؛ در محافل جهانی از او حمایت کردند؛ انواع و اقسام کمکها را به او رساندهاند؛ حق این بود که دولتهای غربی در این قضیّهی مهم، در این حادثه، در این فاجعه میآمدند و جلوی او را میگرفتند، مانع میشدند، [امّا] مانع نشدند، به وظیفهشان عمل نکردند. بعضی زبانی یک چیزی در حمایت از مردم گفتند امّا در عمل نه فقط مانع نشدند بلکه بسیاری از آنها کمک هم کردند؛ مخصوصاً دولت مستکبرِ ظالمِ آمریکا و [دولت] انگلیس. دولتهای غربی در حوادث امسال، ذات شریر تمدّن غربی را علناً به دنیا نشان دادند.
ماها میگفتیم، منتقدین تمدّن غربی بارها تکرار میکردند، میگفتند که این تمدّن بر پایهی شرارت بنا شده، بر پایهی جدایی و عناد با معنویّت و فضایل معنوی و ارزشهای معنوی بنا شده است؛ از آن انتظار خیر نمیشود داشت؛ این را همه میگفتند، امّا در حوادث این شش ماهِ گذشته در مسئلهی غزّه و فلسطین، خود دولتهای غربی این ذات شریر را در مقابل چشم همهی دنیا قرار دادند؛ نشان دادند که این تمدّن چه تمدّنی است؛ کودک میکشند در آغوش مادر، بیمار میکشند در بیمارستان؛ زورشان به مقاومت و مردان مقاومت نمیرسد، میافتند به جان خانوادهها، به جان کودکان و مظلومان، به جان پیرمردها؛ سی و چند هزار انسان بیدفاع را در این شش ماه، اینها به قتل رساندند. کجا هستند آن کسانی که آهنگ ناهنجارشان دربارهی حقوق بشر گوش دنیا را کر میکند؟ کجایند؟ چرا اینجا را نمیبینند؟ اینها بشر نیستند؟ اینها حقوق ندارند؟ این راجع به آنها.
امّا خود رژیم خبیث که سر تا پا خبث و شرارت و خطا است، یک خطای دیگری هم بر خطاهای خودش اضافه کرد و آن، حملهی به کنسولگری ایران در سوریه بود.(۳) کنسولگری و دستگاههای سفارت در هر کشوری که وجود دارد، به منزلهی خاک همان کشوری است که سفارت متعلّق به او است؛ وقتی به کنسولگری ما حمله میکنند، مثل اینکه به خاک ما حمله کردهاند؛ این عرف دنیا است. رژیم خبیث اشتباه کرد در این قضیّه؛ باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد.
ما البتّه داغدار شهیدانمان شدیم؛ شهیدانی از قبیل شهید زاهدی، شهید رحیمی و دیگر همراهانشان. بنده قبلاً هم عرض کردم،(۴) اینها عاشق شهادت بودند؛ اینها چیزی از دست ندادند؛ خوشا به حالشان! اینها کسانی بودند که یک عمر دنبال شهادت دویدند؛ خدا به آنها این اُجرت را داد به خاطر جهادشان؛ خوشا به حالشان! ما داغدار شدیم، امّا آنها کامیاب شدند، آنها توانستند به مقصود خودشان برسند؛ هم آنها، هم شهدای امنیّت در بلوچستان؛ این جوانان عزیزی که از مرزهای کشور دارند حراست میکنند و جانشان را کف دستشان گرفتهاند؛ ملّت داغدار اینها است. خدای متعال به ملّت ایران قوّت بدهد، اجر بدهد، صبر بدهد، توفیق بدهد، ملّت ایران را به همهی آرزوهای بزرگ ملّی و مردمیِ خود برساند.
من بر «وحدت کلمه» تأکید میکنم. مردم عزیز، جوانان عزیز، فعّالان سیاسی، فعّالان اجتماعی، فعّالان رسانهای! بدانید توفیق در توحید کلمه است، توفیق در وحدت کلمهی ملّت ایران است. اختلاف نظر دارید، داشته باشید؛ اختلاف نظر سیاسی و غیر سیاسی اشکالی ندارد، امّا درگیری و یقهگیری و وحدت را شکستن و دودستگیها و دوگروهیهای جعلی درست کردن، به زیان کشور است، به زیان دین شما است، به زیان دنیای شما است، به زیان قوّت شما است.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، بهترین خیرات را به این ملّت عنایت کن، این ملّت را بر دشمنانش پیروز کن. پروردگارا! این ملّت را دشمنشاد مکن. پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگ ما و شهیدان عزیز ما را از این ملّت و از آنچه انجام میدهیم راضی و خشنود کن؛ قلب مقدّس ولیّعصر را از ما راضی کن.
بِسمِاللَهِالرَّحمنِالرَّحیمِ * وَ العَـصرِ * اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.(۵)
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ این نماز در مصلّای امام خمینی (ره) تهران اقامه گردید.
(۲ سورهی اخلاص؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو او خدایى است یکتا؛ خداى صمد؛ نه کَس را زاده، نه زاییده از کَس، و او را هیچ همتایى نباشد.»
(۳ در تاریخ سیزدهم فروردینماه، جنگندههای رژیم صهیونیستی با چندین موشک به کنسولگری ایران در شهر دمشق سوریه حمله کردند که منجر به شهادت هفت نفر از مستشاران نظامی ایران (از جمله، سردار محمّدرضا زاهدی، سردار محمّدهادی حاجرحیمی، و همراهانشان) و زخمی شدن تعدادی دیگر گردید.
(۴ پیام به مناسبت شهادت سرلشکر پاسدار محمّدرضا زاهدی و همرزمان ایشان (۱۴۰۳/۱/۱۴)
(۵ سورهی عصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. سوگند به عصرِ [غلبهی حق بر باطل]، که واقعاً انسان دستخوشِ زیان است؛ مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کردهاند.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار رمضانی دانشجویان با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار ۲/۵ ساعته با حدود ۳ هزار نفر از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و علمی دانشگاهها، فردای بهتر از امروز را مقصود اصلی کشور و نظام خواندند و با فراخوان دانشجویان و تشکلهای دانشجویی به ارائه راهکارهای نو به نو برای تحقق این هدف اساسی و پیشرفت بدون عقبگرد مادی و معنوی کشور گفتند: تربیت عالم، تولید علم و جهت دادن به این دو مقوله سه وظیفه اصلی دانشگاه است.
ایشان طبیعت محیط دانشجویی را شاد، زنده، پرهیجان، مطالبهگر و شوقآفرین خواندند و با اشاره به لزوم دنبالگیری مطالب مطرح شده نمایندگان تشکلها در این دیدار، گفتند: هر پیشنهادی باید ضمن داشتن عمق تحلیلی و فکری، واقعبینانه و پخته باشد و به گرهگشایی از مشکلات کمک کند.
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به سخن یکی از نمایندگان تشکلها درباره تفاوت دیدگاه ایشان با سال ۸۰ درباره «عدالت»، تأکید کردند: تفاوت این است که اصرار بنده بر عدالت بیشتر شده است.
ایشان ماه رمضان امسال را از لحاظ بروز و ظهور جنبههای معنوی در جامعه از جمله رواج جلسات تلاوت، ماهی خوب خواندند و با توصیه به دانشجویان برای حفظ نورانیت و طهارت حاصلشده در این ماه افزودند: راه اصلی تحقق این هدف، پرهیز از گناه است.
رهبر انقلاب اسلامی غفلت از گناه بودن برخی کارها را علت ارتکاب آنها دانستند و گفتند: برخی حرفزدنها و نوشتهها در فضای مجازی که بدون تحقیق و توجه و دقت انجام میشود، مصداق گناه غافلانه است و فرد حتماً باید در درگاه خداوند پاسخگو باشد.
ایشان افزودند: البته به هیچوجه به محافظهکاری، انتقاد نکردن و ایراد نگرفتن توصیه نمیکنیم اما باید در هر حرف و عمل خود دقت کافی کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای دانشجو را عنصری جوان، پرتوان، پرانگیزه، اهل «علم و فکر و اندیشه» و آیندهدار توصیف کردند و گفتند: با توجه به این خصوصیات از دانشجویان توقع میرود نسبت به آینده، فعال و حساس باشند.
ایشان ایرادات موجود در جامعه و کشور را بسیار بیشتر از مطالب مطرح شده دانشجویان در این دیدار خواندند و افزودند: اگر جامعه دانشجویی با فکر و برنامهریزی، برای آینده کشور یک منظومه کاری و ارزشی تنظیم کند و راهِ رفتن به سمت آن را مشخص نماید، ۵ سال بعد حتما مشکلات موجود کمتر خواهد بود.
رهبر انقلاب برآوردهشدن مطالبی را که در دیدارهای دانشجویی سالهای گذشته بیان کردهاند، از جمله توقعات رهبری از تشکلها برشمردند و گفتند: همانگونه که بارها گفته شد، کار اصلی دانشجو، درسخواندن است اما در کنار آن، نگاه به مردم وجامعه و ارائه راهحل مشکلات جزو وظایف حتمی دانشجویان است.
حضرت آیتالله خامنهای «فردایی بهتر از امروز» را مقصود بزرگ و اصلی کشور و نظام خواندند و تأکید کردند: برای تحقق این هدف اساسی باید آرمانهای مشخصی را تعریف کنیم.
رهبر انقلاب شناخت موقعیت کنونی کشور و نظام را گام اول برای حرکت به سمت آرمانها و تحقق فردای بهتر برشمردند و گفتند: برخیها از این واقعیتِ تعیینکننده و اصلی غافلند که نظام انقلابی کنونی حاصل سلسله مبارزات دشوار و پیچیده با دوران سیاه طاغوت است.
ایشان افزودند: البته بسیاری از اهداف انقلاب هنوز تحقق نیافته اما توجه مستمر به «انقلابیبودن نظام» و «درک واقعیات دیروز» باید همواره مورد توجه جامعه دانشجویی باشد تا درباره امروز قضاوتی صحیح داشته باشیم.
رهبر انقلاب در تشریح واقعیات نظام فاسد، خائن و وابسته پهلوی گفتند: در آن دوران در رأس کشوری به عظمت ایران، خانوادهای فرومایه و مبتلا به انواع فساد بر مردم حکومت میکرد؛ ضمن اینکه از لحاظ مدیریت جامعه هم استبداد مطلق حاکم بود و برخلاف امروز، مردم حضور و دخالتی در مسائل کشور نداشتند و به حساب نمیآمدند.
دستنشاندگی سیاسی و اطاعت در مقابل بیگانگان در ضمن ظلم و زورگویی به مردم، ریزهخواری پسماندههای فرهنگی غرب، فاصله شدید طبقاتی، بیمعنا بودن عدالت، تبعیض فوقالعاده شدید، ویژهخواری همه مسئولان و مرتبطان با دربار از دیگر واقعیات قبل از انقلاب بود که حضرت آیتالله خامنهای مورد اشاره قرار دادند.
ایشان افزودند: از لحاظ علمی هم اگرچه استادان خوب و کارآمدی در دانشگاهها بودند اما فرآوردههای علمی، صنعتی و فناوری قابل اتکایی در دانشگاهها حاصل نمیشد و تصور غلطِ ناتوانی ایرانیجماعت در دستیابی به مرزهای علم جهانی جزو مسلمات ذهنی حاکمان دوران طاغوت بود.
حضرت آیتالله خامنهای از لحاظ هویت جمعی، ایرانِ دوران پهلوی را از اقمار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیگانگان خواندند و با شرمآور خواندن آن وضعیت گفتند: مبارزه با آن واقعیت بسیار تلخ از اوایل دهه ۲۰ با حضور صاحبان افکار مختلف آغاز شد که اوج آن نهضت ملی کردن نفت بود که آن هم با کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد و با عاملیت اراذل و اوباش شکست خورد که شکست نهضت ملی با کودتای اراذل و اوباش در واقع تحقیر ملت ایران بود.
حضرت آیتالله خامنهای شکل تکامل یافته این مبارزات را مبارزه مردم به پیشرانی علمای دینی و رهبری امام بزرگوار علیه رژیم طاغوت خواندند و گفتند: امام در قالب یک حرکت دینی و ملی مردم را بسیج کرد و انقلاب اینگونه بهوجود آمد که این، شناسنامه تاریخی ملت ایران است.
ایشان متن انقلاب را جمهوریت و اسلامیت دانستند و با اشاره به رأی تقریباً همه مردم حتی غیرمعتقدین به اسلام به جمهوری اسلامی، خاطرنشان کردند: در همان زمان شبهاتی درباره امکان سازگاری مردمسالاری و رأی مردم با چارچوب اسلام مطرح شد که حقوقدانان برجسته پاسخهای روشنی به این شبهات دادند.
رهبر انقلاب گفتند: آرمانهای جمهوری اسلامی ذیل دو عنوان کلی خلاصه میشود: «اداره کشور به شیوه اسلامی» و «ارائه الگویی به مردم جهان برای اداره خوب یک کشور» که شما دانشجویان در محافل و نشستهای فکری و مطالعاتی و ارتباطات با صاحبنظران معتقد به انقلاب باید برای نو به نو شدن راههای تحقق این دو عنوان کار و تلاش کنید.
ایشان شاخصهای اداره کشور به شیوه اسلامی را در بیانات نهج البلاغه همچون فرمان امیرالمؤمنین به مالک اشتر متبلور دانستند و افزودند: اداره کشور به شیوه اسلامی یعنی قرار گرفتن در مسیر پیشرفت مادی و معنوی بیوقفه و بدون عقبگرد.
حضرت آیتالله خامنهای، رفاه عمومی، امنیت جسمی و اخلاقی، پیشرفت علمی، گسترش سلامت، جوان نگه داشتن جمعیت، انواع سازندگیها و نوآوریها و عدالت را از سرفصلهای اصلی پیشرفت مادی برشمردند و گفتند: عدالت که باید درست فهمیده شود به معنی نفی فاصله طبقاتی در استفاده از فرصتهای عمومی و قرار دادن مساوی فرصتها در دسترس مردم است چرا که ایجاد امتیاز خاص در استفاده از فرصتها، ظلم و خلاف عدالت است.
ایشان انتشار مطلب در فضای مجازی علیه افرادی را که به هر دلیلی فرصت پاسخ نداشته باشند، نمونهای از نبود فرصت برابر و به همین دلیل ضد عدالت خواندند و افزودند: عدالت فقط در مسائل مالی نیست بلکه در مسائل آبرویی، شغلی و حیثیتی هم باید رعایت شود.
رهبر انقلاب، همچنین اخلاق، دینداری، تعاون، سبک زندگی اسلامی و ایثار و مجاهدت را از جمله سرفصلهای پیشرفت معنوی برشمردند و گفتند: تحقق همه این مؤلفهها و سرفصلهای مادی و معنوی نیازمند برنامهریزی و فکر و نظریه نو و به روز است که جامعه دانشجویی باید در کنار دغدغهمندی و مطالبهگریهای خود، در این زمینه کار و تلاش مداوم کند.
ایشان آرمان دوم جمهوری اسلامی یعنی ارائه الگوی کشورداری به دنیا را در واقع دلسوزی و خیرخواهی برای مردم دنیا دانستند وگفتند: این آرمان در برخی ابعاد تا حدودی محقق شده و بسیاری از حوادثی که شما جوانان را به هیجان میآورد و در سطح منطقه و دنیا به آنها افتخار میکنید، مربوط به کشور و جامعه و انقلاب شما است.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان، دانش را رکن اصلی دانشگاه خواندند و با تأکید بر سه وظیفه اصلی دانشگاه یعنی «تربیت عالم»، «تولید علم» و «جهت دادن به تربیت عالم و تولید علم» گفتند: دانشگاههای دنیا در وظیفه سوم یعنی جهت دادن به تربیت عالم و تولید علم دچار مشکل هستند و به همین علت محصولات آنها ابزار دست قدرتهای استکباری و صهیونیستی میشود.
ایشان با تأکید بر ضرورت توجه همه ارکان دانشگاه از جمله مدیران، استادان، دانشجویان و متون درسی به این سه وظیفه مهم، بخش مهمی از اعتبار جهانی ایران را مرهون پیشرفتهای علمی و فناوری کشور دانستند و افزودند: باید با حفظ این اعتبار، کشور را از لحاظ علمی غنی کنیم که البته قدرتهای استکباری این قدرت و اعتبار را برای ایران نمیپسندند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان، در بیان چند توصیه به تشکلهای دانشجویی، انتظارات از تشکلها را بسیار زیاد خواندند و گفتند: تشکلهای دانشجویی باید بویژه در محیط دانشجویی و داخل دانشگاه اثرگذار باشند در حالیکه این اثرگذاری اکنون دیده نمیشود یا اندک است.
ایشان با اشاره به وجود تلاشهایی در دانشگاهها برای اینکه دانشجویی ایرانی، تشخّص خود را در دنبالهروی از غرب بداند، خاطرنشان کردند: تشکلهای دانشجویی باید در مقابل این تلاشها فعالانه بایستند.
رهبر انقلاب، اعضاء تشکلهای دانشجویی را به تقویت پشتوانههای فکری و نظری توصیه کردند و گفتند: بدون پشتوانه قوی فکری نمیتوان تفکر انقلابی را گسترش داد ضمن اینکه ممکن است در اثر این ضعف، خود تشکلها تحلیل بروند که در مواردی نیز این اتفاق افتاده و زیر عنوان اسلام، بر خلاف فکر اسلامی، کار و اطلاعیه داده شده است.
ایشان با انتقاد از کمرنگ بودن پیشرفتهای کشور در ذهن و مواضع دانشجویان، خطاب به آنها تأکید کردند: ضمن داشتن نگاه نقادانه، نگاه سرافرازانه هم در قبال پیشرفتهای پُر شمار بخشهای مختلف کشور داشته باشید و به این پیشرفتها افتخار کنید.
حضرت آیتالله خامنهای، تشکلهای دانشجویی را از فرصتهای بزرگ کشور خواندند و گفتند: اختلاف نظر و اختلاف ممشا بین تشکلها اشکالی ندارد اما همچنانکه در ابتدای سال تأکید و تکرار کردم، اختلاف نظری و فکری نباید در هیچ سطحی از جامعه و دستگاهها به دعوا و گریبانگیری منجر شود.
در ابتدای این دیدار ۶ نفر از نمایندگان تشکلهای دانشجویی، آقایان:
- حامد عبدالحسینی؛ اتحادیه مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی
- امیرحسین سیّدرحیمزاده؛ جنبش عدالتخواه دانشجویی
- حسین قنواتی؛ اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل
- محمدمهدی احمدی؛ اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان
- پوریا عصار؛ بسیج دانشجویی
- و خانم فاطمهسادات هوشمند میرحسینی از اتحادیه دفتر تحکیم وحدت
به بیان دیدگاهها، انتقادات و پیشنهادهای خود درباره مسائل کشور پرداختند.
گرهخوردن افزایش سرمایههای اجتماعی به رفع دغدغههای معیشتی و رفاهی، لزوم تسهیل نقشآفرینی مردم و کاهش تصدیگری دولت، انتقاد از روند کاهش ارزش پول ملی، انتظار مردم از قوای سهگانه به منظور ایجاد تحول اقتصادی، ضرورت بازتبیین جایگاه عدالت در میان اولویتهای کشور، ضرورت ترمیم شکافهای اجتماعی با نقشآفرینی محوری رسانه ملی، انتقاد از تعلل در پیشبرد کلانپروژههای ملی اقتصادی از جمله طرح توسعه سواحل مکران، ضرورت تقویت تحزّب و سیاستورزی تشکیلاتی به منظور تقویت مشارکت، انتقاد از عدم افزایش مطلوب دستمزد کارگران، ضرورت ضابطهمندی همه نهادها و دستگاهها، حمایت جدی از نخبگان و اصلاح روند جذب اساتید در دانشگاهها، فهم درست سیاستگذاران از توانمندی زنان و ضرورت استفاده از پیشران عظیم عاملیت زن مسلمان ایرانی در مسائل گوناگون کشور، ضرورت پیگیری مجدانه عدالت آموزشی، حمایت از مردم مظلوم غزه و انتقاد از مواضع منفعل حکام اسلامی-عربی و عدم اتحاد مطلوب جهان اسلام در برابر نسلکشی در غزه؛ از جمله مواردی بود که نمایندگان تشکلهای دانشجویی در دیدار با حضرت آیتالله خامنهای مطرح کردند.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
بعضی از گناهها هست که انسان توجه ندارد به اینکه اینها گناه است. خیلی از حرف زدنهای ما، خیلی از اظهاراتی که در فضای مجازی میکنیم اینها پاسخ لازم دارد بالاخره مراقبت باید کرد.
رفتارهای نادرست خودمان اگر شناخته شد اصلاحش ممکن میشود، توبهی از آنها ممکن میشود، استغفار از آنها ممکن میشود، اگر نادرستی شناخته نشد انسان توبه هم نمیکند میماند متراکم میشود، دل را از نورانیت میاندازد حیف است شماها واقعاً دلهایتان نورانی است.
توصیهام این است که دقت کنید که چه میگویید، فکر این را بکنید که در این بیان، در این گفتار، در این نوشتار مرتکب عملی نشویم که بعد نتوانیم برایش جوابی داشته باشیم. امسال بحمداللّه ماه رمضان، ماه رمضان خوبی بود بخصوص رواج قرآن، تلاوت قرآن برای بنده خیلی خرسندکننده بود اینکه در شهرهای مختلف افراد متعددی گاهی حتی نوجوانهایی به این خوبی، به این روانی، گاهی از حفظ قرآن تلاوت میکنند، این یکی از آرزوهای بزرگ این بنده بود که بحمداللّه میبینم دارد تحقق پیدا میکند، تحقق پیدا کرده. بارها خدا را شکرگزاری میکنم. با قرآن هرچه میتوانید مأنوس بشوید. همه چیز در قرآن هست. با تدبر در قرآن، البته این تدبر با راهنمایی باید همراه باشد.
بجا است از کتابهای مرحوم آقای مصباح (رضواناللّهعلیه) استفاده بشود. حقاً و انصافاً فکر این مرد بزرگ فکر کمککنندهی به حرکت درست فکری جوانها است.
هیئتهای فعال در این ماه، افطارهای خیابانی در این ماه، اینها همهاش چیزهای باارزشی است. جوان دانشجوی امروز باید بداند در یک نظام انقلابی چشم باز کرده، قد کشیده، به دانشجویی رسیده، به محیط علمی دست پیدا کرده، تا اینجا پیش آمده.
این نظامی که شما دارید در آن زندگی میکنید این نظام با مبارزه با سختی، با تلاش به وجود آمده. اصلیترین واقعیتهای زندگی ما الان این است. نظام، نظام انقلابی است.
خیلی از خواستههای انقلابی تحقق پیدا نکرده، این درست است. اما نظامی که الان در آن زندگی میکنیم نظامی است که این توقعات از او هست، چرا؟ چون یک نظامی انقلابی است. از لحاظ علمی و فناوری ببینید پیش از انقلاب بیش از ۴۰ سال در این کشور دانشگاه بود، کدام فکر علمی جدید از این دانشگاه دورهی پهلوی بیرون آمد در حالی که اساتید خوبی هم داشتند، اساتیدی داشتند که اینها تعدادی البته از اساتیدشان تحصیلکردههای دانشگاههای معروف دنیا بودند، درس خوانده بودند، بلد بودند؛ دکتر حسابی بود، دکتر ریاضی بود، مرحوم مهندس بازرگان بود، بودند افرادی از این قبیل تحصیلکرده، خب از لحاظ استاد مشکلی نداشتند اما هیچ فرآورده نداشت این دانشگاه، نه یک فرآوردهی علمی داشت، نه یک پیشرفت فناوری و صنعتی داشت، نه یک فکر جدید مدیریتی برای کشور ارائه کرد، این دانشگاه وضع علمی و صنعتی این بود.
این مطلب که ایرانی امکان ندارد که به فناوریهای بالا و دقیق دست پیدا کند جزو بدیهیات بود، جزو مسلمات بود که ایرانی قادر نیست به مقامات عالی علمی برسد، به خط مقدّم علم دست پیدا کند. باید دنبال آرمان باشیم. جمهوری اسلامی میتواند آرمانهای خودش را در ذیل دو عنوان کلّی خلاصه کند: یک عنوان عبارت است از ادارهی کشور به شیوهی اسلامی؛ عنوان دوم ارائهی یک الگو به مردم جهان برای ادارهی خوب یک کشور. این دو آرمان است. شما باید برای این دو آرمان تلاش کنید. شما باید برای راههایی که میتواند این دو عنوان کلّی را تحقّق ببخشد روی این باید فکر کنید، روی این باید کار کنید.
محافل دانشجویی، نشستهای فکری دانشجویی، مطالعات دانشجویی، ارتباطات دانشجویی با صاحب نظرانی که معتقد به انقلابند باید در این جهت باشد. فکر کنید ببینید برای تحقّق این دو عنوان چهکار باید کرد. ادارهی اسلامی یک کشور، یعنی هم در جنبهی مادّی، هم در جنبهی معنوی باید در مسیر پیشرفت بیوقفه و بدون عقبگرد واقع بشود. یعنی از لحاظ رفاه عمومی، امنیّت جسمی و اخلاقی، عدالت.
عدالت را باید درست فهمید. عدالت یعنی نفی فاصلهی طبقاتی در استفاده از فرصتها، فرصتهای عمومی. همهی فرصتها بایستی بالسویه در دسترس مردم قرار داده بشود. امتیاز استفادهی از فرصتها این ظلم است، این خلاف عدالت است.
عدالت فقط در مسئلهی مالی که نیست. مسائل آبرویی، مسائل کاری، شغلی، حیثیّتها، بقیهی چیزها، اینها هم چیزهایی است که در آن باید رعایت عدالت بشود. عدالت. پیشرفت علمی، گسترش سلامت، جوان نگه داشتن جمعیّت، انواع سازندگیها و نوآوریها؛ ادارهی اسلامی کشور که میگویم یعنی اینها باید تحقّق پیدا کند. اگر بخواهیم دانشگاه را تعریف کنیم، رکن اصلی تعریف دانشگاه علم است، دانش.
سه وظیفهی اصلی دانشگاه دارد. اول عالم تربیت کند، دوم علم تولید کند، سوم به تربیت عالم و تولید علم جهت بدهد.
دانشگاههای دنیا عالم تربیت میکنند، علم هم تولید میکنند، اما در این رکن سوم لنگند. نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که محصول تربیت علم و تولید علم و تربیت عالم میشود ابزار دست قدرتهای صهیونیستی و قدرتهای استکباری دنیا. همهی ارکان دانشگاه باید به این سه نقطه توجه کنند. مدیر، استاد، دانشجو، متن درسی، فرایندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند. اگر از لحاظ نظری تشکلها خودشان را تقویت نکردند اشکال در کارشان بوجود میآید نه اینکه نمیتوانند تفکر انقلابی را گسترش بدهند خودشان هم حتی ممکن است به تحلیل بروند کما اینکه این اتفاق افتاده در مواردی زیر اسم اسلام بر خلاف فکر اسلامی کار میشود، حرف زده میشود، اطلاعیه داده میشود.
نگاه نقادانه را داشته باشید اما نگاه سرافرازانه را هم در قبال پیشرفتهای کشور داشته باشید.
در بخشهای مختلف کشور پیشرفتهای زیادی اتفاق افتاده.
انتقادها را باید بگویید شکی نیست، اما افتخار کنید، سرافراز باشید که در بخشهای مختلف کارهای مهمی انجام گرفته، کارهای خوبی انجام گرفته. تشکلها یکی از فرصتهای بزرگ کشورند؛ تشکلهای دانشجویی. بنده تشکلهای دانشجویی را، همهتان را جزو فرصتهای بزرگ میدانم، میدانم اختلاف نظر هم دارید، اختلاف ممشا هم دارید اشکالی هم ندارد، اختلاف فکری غیر از یقهگیری و دعوا کردن است آنی که بنده اول سال هم گفتم، تکرار هم کردم، باز هم تکرار میکنم و نهی میکنم از آن: آن عبارتست از دعوا کردن، اختلاف نظر به دعوا نباید منتهی بشود، به گریبان یکدیگر را گرفتن نباید منتهی بشود.
این خبر درحال بروزرسانی است...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
موفقیت در جهش تولید، مشارکت مردمی به معنای واقعی کلمه را میطلبد
حضرت آیتالله خامنهای: «ما معتقدیم بایستی بر روی مسئلهی اقتصاد تکیه بشود و برای موفّقیّت در این راه، از مشارکت مردم به معنای واقعی کلمه استفاده بشود؛ میخواهیم همهی نیروها در این راه بسیج بشوند.» ۱۴۰۳/۰۱/۰۱
رسانه KHAMENEI.IR باتوجه به نامگذاری سال ۱۴۰۳ به نام «جهش تولید با مشارکت مردم»، لوح «موفقیت در جهش تولید» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد