بیانات در دیدار مسئولان نظام
در بیست و سومین روز از مبارک رمضان ۱۴۴۵(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، مسئولین محترم، مدیران برجستهی کشور. بنده اوّلاً تشکّر میکنم از بیانات جناب آقای رئیسی، رئیسجمهور محترم؛ توضیحات خوبی را ایشان بیان کردند. امیدواریم انشاءالله خداوند، هم به ایشان اجر بدهد، هم کمک کند، قوّت بدهد، توفیق بدهد که انشاءالله این راه را به همین شکل ادامه بدهند.
من یک جمله در باب ماه رمضان عرض کنم ــ چند روزی بیشتر باقی نمانده و [باید] قدر بدانیم ماه رمضان را ــ بعد هم یکی دو مطلب مربوط به مسائل جاری کشور را عرض خواهم کرد.
ماه رمضان به معنای جامع کلمه، ماه مبارکی است. تعبیر «ماه مبارک» یک تعبیر تعارفآمیز نیست؛ به معنای واقعی کلمه این ماه، مبارک است؛ یعنی از جوانب مختلف، این ماه قابلیّتهای معنوی درونی انسان را رشد میدهد و ارتقاء میدهد. انسان را، فرد را در جنبهی انسانیّت خود و الاهیّت خود بالا میبرد. ارتقاء افراد در جامعه به ارتقاء جامعه میانجامد؛ تردیدی در این نیست. اینکه گفتیم از جوانب مختلف، یعنی از جانب روزه، از جانب تلاوت قرآن ــ که در این ماه تأکید شده و مردم تشویق شدهاند با تضاعف ثواب تلاوت ــ از ناحیهی تضرّع و دعاها و مناجاتهایی که در این ماه وارد است، از ناحیهی لیلةالقدر که یک فرصت فوقالعاده مهمّی است که «خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر»،(۲) و از جهات مختلف. مثلاً از جنبهی روزه؛ روزهی ماه رمضان قدرت خویشتنداری انسان را در مقابل خواهشهای نفسانی بالا میبرد؛ این، خیلی چیز مهمّی است. خواهشهای نفسانیِ انسان نهایتناپذیر است، پایانناپذیر است؛ هر چه انسان به این خواهشها پاسخ بدهد، میل و توقّع و انتظار نفْس انسان بیشتر میشود. یک توانِ متوقّف کردن این خواهشها در انسان باید وجود داشته باشد که روزه این [توان] را به انسان میدهد؛ تمرین تقویت اراده، تقویت روح، مهار کردن خواهشهای تمامنشدنی نفْس. این یک وسیلهی ارتقاء.
تلاوت قرآن برای کسانی که تدبّر در قرآن بکنند، به معنای اتّصال به دریای بیکران معارف اسلامی است. نیازِ همیشگیِ ما به همین است که بتوانیم معارف الهی را در قلب خودمان تقویت کنیم و سطح معرفت خودمان و بینش خودمان را بالا ببریم. این «اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّب»،(۳) یک بخش عمدهی این «کَلِم طیّب» همین معارفی است که در نفْس انسان از قرآن به وجود میآید. این دعاهایی که در ماه رمضان وارد است ــ در سحر ماه رمضان، در شب ماه رمضان، در روزهای ماه رمضان، در ایّامِ بخصوص مثل روز اوّل ماه رمضان و امثال اینها ــ دل انسان را مستغرق میکند در یاد خدا؛ [اگر] با توجّه انسان با این دعاها مواجه بشود، ذکر را، توجّه به خدا را در انسان به صورت مطلوبی ایجاد میکند. «وَ لَذِکرُ اللَهِ اَکبَر»؛(۴) عمدهی خاصیّت نماز، بنا بر این تعبیر آیهی شریفه، ذکر الهی است، یاد خدا است که مایهی سعادت، مایهی پیشرفت، مایهی ارتقاء و مایهی دوری از گناه است.
لیلةالقدر شب سرنوشت است. در ماه رمضان، انسان میتواند با همراه شدن با آهنگ لیلةالقدر در سرنوشت خودش تأثیر بگذارد؛ این چیز کمی نیست، چیز خیلی مهمّی است، اگر طلب واقعی وجود داشته باشد؛ که در این شبها آنچه لازم است، حالت طلب است، درد طلب است. و البتّه لیلةالقدر یک استثنا در همهی شبهای سال است؛ بقیّهی شبهای ماه رمضان هم کموبیش همین خصوصیّت را دارند.
اینها چیزهایی است که هم عقل و ذهن انسان را و هم دل را آباد میکند، معمور میکند و جلا و صیقل میبخشد. اینها وقتی که در فرد به وجود بیاید، تأثیرش را در جامعه میگذارد. هویّت جمعی جامعه متأثّر از هویّت افراد و تأثیرات آنها در جامعه است. وقتی ما توانستیم خودمان را اصلاح بکنیم، تأثیرمان در جامعه هم به همین نسبت بالا میرود؛ تقویت نفْس این[جور] است.
خب، اینها جنبههای ابتدائاً فردی و بالواسطه اجتماعی بود؛ امّا غیر از این، ماه رمضان ماه اجتماعیای است، ماه کمک به دیگران است، ماه احسان است، ماه مهربانی است، ماه افطار است؛ که اینهمه تأکید شده که افطاری بدهید؛ نگفتند هم فقط به مستحقّین بدهید. نفْس ارتباط، یاری رساندن، همسان شدن، احسان کردن، از خصوصیّات ماه رمضان است.
پس ماه رمضان یک فرصت فوقالعادهای برای ترمیم است. ما در طول سال به جراحتهایی در روح خودمان و در جان خودمان مبتلا میشویم. هر گناهی یک جراحت ایجاد میکند؛ مثل جراحتهای جسم، در روح انسان یک جراحت ایجاد میکند، یک بیماری به وجود میآورد؛ ماه رمضان ــ که ماه استغفار است ــ ماه ترمیم این جراحتهای سالیانه است. باید بتوانیم انشاءالله از این ماه با روح سالم خارج بشویم: «اِن لَم تَکُن غَفَرتَ لَنا فیما مَضىٰ مِن شَهرِ رَمَضان فَاغفِر لَنا فیما بَقیَ مِنه» که ماه استغفار است.
این مسئلهی استغفار و توبه در معارف اسلامی یک حقیقت خیلی مهمّی است؛ مخصوص مسائل شخصی هم نیست؛ توبهی در گناهِ شخصی یک مقوله است، توبهی در گناهِ اجتماعی هم یک مقوله است. در قرآن [که میفرماید] «فَتوبوا اِلىٰ بارِئِکُم فَاقتُلوا اَنفُسَکُم»؛(۵) این گناه اجتماعی است. یعنی گناه اجتماعی که انجام میگیرد، افراد جامعه یا آن کسانی که مؤثّر در تولید این گناه هستند و در ایجاد وضعیّت مؤثّرند، باید استغفار کنند، باید توبه کنند. طبعاً این استغفار و توبه ترمیم میکند دیگر؛ یعنی، هم فرد را ترمیم میکند، هم جامعه را ترمیم میکند. و در هر بخشی هم آن استغفار و بازگشت و توبه، به تناسب خود آن بخش است. ما ممکن است فرضاً در یک مسئلهی فرهنگی، یک مسئلهی سیاسی، یک حرکت نظامی خطائی کرده باشیم، اشتباهی کرده باشیم ــ یا از سر غفلت یا گاهی اوقات بر اثر تنبلی، بیتوجّهی، انجام ندادن آنچه بر عهدهی ما است و انجامش واجب است ــ وقتی که یک زخم اجتماعی به این شکل به وجود میآید، استغفارش به این است که توبه کنیم، برگردیم و اصلاح کنیم. ببینید در قرآن [میفرماید:] «اِلَّا الَّذینَ تابوا وَ اَصلَحوا».(۶) در چند جای قرآن بعد از «تابوا»، «وَ اَصلَحوا» هست؛ حالا بعد از «اَصلَحوا» هم یک جا «وَ بَیَّنوا»(۷) است، یک جا «وَ اعتَصَموا»(۸) است؛ یعنی توبه و برگشت بایستی با اصلاح همراه باشد. وقتی کار غلطی انجام گرفت، وقتی برمیگردیم، استغفار میکنیم، از خدای متعال طلب بخشش میکنیم، باید سعی کنیم آثار و تبعات آن خطا را هم برطرف کنیم. مراد هم از خطا، خطای فقهی در مقابل عمد نیست؛ یعنی کار بد، کار غلط؛ مثل خطاهای شخصی؛ فرض بفرمایید غیبت کردن، دروغ گفتن، تهمت زدن یک خطا است؛ وقتی که توبه میکنیم، بایستی جبران کنیم، اصلاح کنیم، اثر آن و تبعهی آن را برطرف کنیم؛ آن تبعاتی که بر این خطای ما مترتّب شده باید برطرف کنیم. در مسائل اجتماعی هم عیناً همینجور است.
و آن وقت در قرآن اینجور میفرماید: اِستَغفِروا رَبَّکُم ثُمَّ تُوبُوا اِلَیهِ یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدراراً وَ یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ قُوَّتِکُم.(۹) نمیگویید ما کشور قوی میخواهیم؟ نمیگویید میخواهیم قوی باشیم؟ خیلی خب، یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ قُوَّتِکُم؛ استغفار و توبه، شما را قوی میکند؛ یعنی برگشت از خطا. خطا موجب تضعیف است، برگشت از خطا موجب تقویت است؛ یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ قُوَّتِکُم. در هر موردی همینجور است؛ هم در مسائل شخصی اینجور است، هم در مسائل اجتماعی اینجور است. در مسائل شخصی هم روح انسان با استغفار قوی میشود؛ در مسائل اجتماعی هم جامعه با استغفار قوی میشود. ما مسئولین جامعه هستیم دیگر ــ شما مدیران کشور هستید ــ مسائل ما، رفتارهای ما، کارهای ما، گفتارهای ما، موضعگیریهای ما، در وضع کشور اثر میگذارد؛ اگر خطائی حاصل بشود، راهش همین است؛ راهش استغفار کردن است.
البتّه استغفار فقط به زبان گفتن نیست که این معلوم است؛ یعنی باید این معنا روشن باشد؛ صرفاً این نیست که ما حالا در شب قدر یا غیر شب قدر یا در نماز شب «اَستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه» بگوییم؛ صرفاً این نیست. بایستی خطا را بشناسیم و بدانیم که خطا کردیم؛ وقتی ندانیم خطا کردیم، طبعاً استغفار به معنای واقعی، توبهی به معنای واقعی صورت نمیگیرد. خطا را بشناسیم؛ بنا بگذاریم بر اینکه این، خطا است و تصمیم بگیریم که از این خطا برگردیم و از خطائی که کردیم ناخرسند باشیم؛ [استغفار] این است؛ وَالّا اگر این نباشد، استغفار معنی ندارد. به قول شاعر:
سُبحه بر کف، توبه بر لب، دل پُر از شوق گناه
معصیت را خنده میآید ز استغفار ما(۱۰)
خب این عرض اوّل ما. به نظرم، ما که مسئولین کشور هستیم، به این توجّهات نیاز بیشتری داریم؛ همهی ما، در هر جایگاهی که هستیم احتیاج داریم توجّه کنیم، اشتباه نکنیم، خطا نکنیم، بدانیم که تأثیرات خطای ما با خطای مردم عادّی متفاوت است.
آنچه [در مسائل کشور] یادداشت کردهام که عرض بکنم به برادران و خواهران و حضّار عزیز، اوّل، مسئلهی اقتصاد و شعار سال(۱۱) است. خب، توضیحات خوبی را آقای رئیسجمهور بیان کردند و بحمدالله تلاش خیلی خوب و متراکم دارد انجام میگیرد؛ حقّاً و انصافاً انسان این را میبیند و به معنای واقعی کلمه دارد کار میشود. خب در عین حال، نیازها به کار، بیش از اینها است؛ یعنی خیلی باید کار کنیم تا بتوانیم به سطح مطلوب یا لااقل نزدیک به مطلوب برسیم.
واقعیّتهای اقتصاد در کشور، همه یکسان نیستند؛ هم واقعیّتهای تلخ در اقتصاد کشور وجود دارد، هم واقعیّتهای شیرین. بخش تلخِ مربوط به اقتصاد، گرانیها است، بیثباتی بازار است، تنزّل ارزش پول ملّی است، فاصلهی طبقاتی است؛ خب اینها بخشهای تلخ مسئله است.
بخش شیرینِ مربوط به اقتصاد، فعّالیّتهای وسیعِ زیرساختی است که دارد انجام میگیرد که نتایج اینها در میانمدّت و نه چندان درازمدّت ظاهر خواهد شد؛ [مثل] راهاندازی تعداد قابل توجّهی از بنگاههای نیمهتعطیل یا تعطیل، تحقّق تولید، تحقّق اشتغال؛ آنجوری که به بنده گزارش دادند، شاید بیش از هشت هزار واحد و بنگاه تولیدی که یا تعطیل بوده یا نیمهتعطیل بوده، راهاندازی شده؛ اینها واقعیّتهای شیرین است. وجود هزاران مجموعهی جوان در قالب شرکتهای دانشبنیان؛ این خیلی پدیدهی مطلوبی است که افزایش پیدا کرده؛ یعنی هزاران مجموعهی جوان، باانگیزه، باشوق، باصلابت، باامید دارند در این مجموعههای دانشبنیان کار میکنند، تلاش میکنند؛ هم محصولات جدید ارائه میکنند، هم خدمات جدید ارائه میکنند؛ واقعیّتهای شیرین اقتصاد، اینها است. اینها تأثیرات خودش را بتدریج بر وضع کشور میگذارد.
شکلگیری بنگاههای توانا در بخش مردمی و بخش خصوصی که یک نمونهاش را ما در این نمایشگاهی که در بهمن ماه گذشته اینجا نشان دادند، مشاهده کردیم.(۱۲) انصافاً بنگاههای قوی، کارآمد و باابتکاری شکلگیری شده که تأثیرات اینها در پیشرفت تولید کشور و رشد تولید ناخالص کشور [مهم است] و طبعاً اینها بتدریج در زندگی مردم اثر میگذارد که بعد البتّه من یک توضیحی در این زمینه عرض میکنم. اینها واقعیّتهای شیرین است. البتّه همانطور که عرض کردیم، انتظار بیش از اینها است و انشاءالله دولت کنونی میتواند بسیاری از این گرهها را باز کند، با تلاشی که میکنند.
یک نکتهای که در امر اقتصاد همیشه باید مورد نظر مسئولین باشد، این است که انتظار مردم آن است که تصمیمها و اقدامهایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام میدهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بهجایی هم هست. اینکه میگوییم «انتظار بهجایی است» به خاطر همین نکتهای است که آقای رئیسجمهور هم اشاره کردند: «ظرفیّتهای فوقالعادهی کشور» که من چند مورد را یادداشت کردهام و طبق آمارهایی که به بنده دادهاند، به نظر من قابل توجّه است؛ هم ظرفیّتهای طبیعی، هم ظرفیّتهای نیروی انسانی.
در ظرفیّتهای طبیعی، خب جمعیّت کشور ما تقریباً یکصدم جمعیّت همهی دنیا است، منتها سهم ما و کشور ما از منابع طبیعی حدود هفت درصد موجودی دنیا است؛ یعنی منابع طبیعی ما نسبت به جمعیّتمان در مجموع دنیا، هفت برابر بیشتر است؛ این خیلی فرصت مهمّی است؛ به غیر از نفت و گاز ــ که یکی از قلمهای مهمّ منابع طبیعی ما نفت و گاز است، امّا منحصر به نفت و گاز نیست ــ ۶۴ نوع مادّهی معدنی مثل مس و سرب و روی و زغالسنگ و امثال اینها در کشور وجود دارد که مورد استفاده است و منابعش هم منابع غنیای است و خیلی زیاد است. حالا گاهی اوقات گزارشهای جالب و برجستهای هم در مورد بعضی از منابع به ما میرسد که خب مسئولین مختلف کشور روی آنها کار میکنند.
در زمینهی مسائل کشاورزی، آنطور که به بنده گزارش دادهاند، حدود ۳۷ میلیون هکتار اراضی قابل کشاورزی در کشور هست. ۳۷ میلیون هکتار اراضی قابل کشاورزی خیلی است! گاهی گفته میشود که آب در کشور کم است؛ راست است، ما کشور پُرآبی نیستیم، امّا شیوههایی وجود دارد ــ که این شیوهها تجربه شده ــ که میتوان با همین آب موجود، همهی این امکانات کشاورزی کشور را تأمین کرد، آبیاری کرد و کشاورزی را واقعاً رونق داد، رشد داد، پیش برد. مسئلهی کشاورزی هم در کشور خیلی مهم است.
همین حالا هم ما در تولید بعضی از محصولات، در دنیا در درجههای بالا و اوّل قرار داریم ــ در تولید سیمان، در تولید فولاد ــ در حالی که اینهمه هم سختگیری جهانی هست، این تحریمها و این محدودیّتها و مانند اینها وجود دارد. با این محدودیّتها، آنهایی که کشور را مورد تحریم قرار دادهاند انتظار داشتند که تولید کشور یا بخوابد یا شبیه خوابیدن اتّفاق بیفتد. اینجور نشده؛ امروز تولید فولاد ما در سطح بسیار بالا است، رتبهی زیر ده است، سیمان همینجور، بعضی از محصولات صنعتی دیگر هم همینجور. اینها مربوط به ظرفیّتهای طبیعی کشور است که خیلی زیاد است.
به نظر بنده ظرفیّتهای انسانی از این هم مهمتر است؛ یعنی ما از لحاظ ظرفیّت انسانی [وضع خوبی داریم]. یک قلم، استعداد عمومی ملّت ایران است که بنده این را مکرّر گفتهام و این متّکی است به اسناد معتبر: متوسّط هوش ایرانی، از متوسّط هوش جهان بسیار بالاتر است؛ استعداد جوانهای ما، تواناییهای ما بالا است. همین هم هست که حالا دنیا را در موارد متعدّدی ــ مثلاً در تولیدات نظامی ــ شگفتزده میکند که اینها با اینکه اینهمه گرفتاری دارند، فرض بفرمایید که این تحریم هست، این محدودیّت هست، میتوانند یک چنین محصولات دفاعی را ــ حالا مثلاً فرض کنید در زمینهی دفاعی که دنیا روی آن حسّاس است ــ تولید کنند. یک قلم، همین متوسّط بالای هوش انسانی است. ۳۶ میلیون جوان در میانهی سنین ۱۵ سال تا ۴۰ سال در کشور وجود دارد که نعمت بزرگی است؛ مشروط بر اینکه از این فرصت امکانِ حفظِ تعداد جوان غفلت نکنیم؛ که البتّه در سالهای گذشته یک مقداری غفلت کردیم. نباید غفلت کنیم، نباید بگذاریم جمعیّت کشور پیر بشود؛ [باید] سطح حضور جوانها را که پیشرانند، منشأ حرکتند، در کشور حفظ کنیم. ۱۴ میلیون افرادِ دارای تحصیلات عالی در کشور هست؛ بیش از ۱۰۰ هزار عضو هیئت علمی هست؛ اوّل انقلاب، حدود ۵ هزار بود. اوایل انقلاب افراد هیئت علمی در دانشگاههای کشور آنقدر [بود]؛ الان بیش از ۱۰۰ هزارند. بیش از ۱۵۰ هزار پزشک متخصّص، بیش از ۳ میلیون دانشجوی در حال تحصیل؛ این غیر از طلّاب و فضلای حوزههای علمیّه است که آن هم یک داستان مفصّلی است؛ فضلای جوانی که انسان گاهی آثار آنها را میبیند، واقعاً خدا را شکر میکند؛ در بخشهایی، در رشتههایی دارند فکر میکنند، دارند کار میکنند. خب اینها نیروی انسانی است دیگر. حالا این ظرفیّتهای طبیعی و ظرفیّتهای انسانی.
ظرفیّتهای جغرافیایی؛ این موقعیّت جغرافیایی کشور، وضعیّت اقلیمی کشور، این تنوّع اقلیمی که در کشور وجود دارد، اینها ظرفیّتهای مهمّی است. بنابراین توقّعاتی که در امر اقتصاد گاهی ابراز میشود، توقّعات بیجایی نیست؛ ما با این امکانات، وضع اقتصادیمان باید خوب بشود.
البتّه موانعی هست؛ این موانع را باید در نظر داشته باشیم. بعضی از موانع بیرونی است؛ مثل همین تحریمها، تهدیدها، محدودیّتهای فراوانی که وجود دارد، سختگیریهایی که در کار تجارت ما، در به دست آوردن امکانات لازم برای تولید ما [هست]؛ سختگیری هست دیگر، سختگیریهای جدّی وجود دارد. من یک وقتی گفتم که یک تشکیلات ویژهای ایجاد میکنند برای اینکه مراقبت کند که ایران در کجا میخواهد سرمایهگذاری کند، با کجا دارد معامله میکند که بروند جلویش را بگیرند؛ یعنی چند سال است که یک چنین کارهایی دارد انجام میگیرد. این موانع وجود دارد. البتّه همین موانع را، هم میشود کم کرد، هم میشود کماثر کرد. بعضی از همین موانع، در کنار تأثیرات منفی، تأثیرات مثبت هم داشته.
تولیدکنندگان و کارآفرینان کشور اینجا آمدند، در حسینیّه با بنده ملاقات داشتند،(۱۳) تعدادی ــ ده پانزده نفر ــ صحبت کردند؛ بعضی از اینها صریحاً گفتند که اگر چنانچه این تحریم نبود، ما این پیشرفت را نمیتوانستیم به دست بیاوریم؛ این را صریح اینجا گفتند؛ چون دستمان از بیرون کوتاه بود، به فکر خودمان، به تواناییهای خودمان فشار آوردیم، به اینجا رسیدیم؛ یعنی بنابراین گاهی هم همین موانع، اثر مثبت میبخشد و به کشور کمک میکند.
لکن بعضی از موانع هم انصافاً موانع درونی خود ما است؛ کمکاری داریم، مثلاً یک مواردی بیدقّتی داریم و کمانگیزگی نشان میدهیم؛ گاهی دچار آفتهای شخصی میشویم، [دچار] آفتهای روحی میشویم. مدیر اگر به فکر محبوبیّتطلبی باشد، به فکر جلوه کردن در چشم افراد باشد، مسئلهی کار را، اهمّیّت کار را در نظر نگیرد، خب این ضربه میزند دیگر؛ اینها برکت کار را از بین میبرد. [یا اینکه] به فکر مناصب آینده باشد. امروز در یک منصبی قرار داریم، جوری حرکت کنیم که خودمان را برای یک منصب بالاتر آماده کنیم؛ خب این ضربه میزند. اینجور فکر کردن، اینجور کار کردن، اینجور حرکت کردن، ضربه میزند؛ برکت کار را از بین میبرد؛ اینها هم جزو موانع کاری ما است.
ما باید توجّه داشته باشیم به اینکه هر لحظهی کاری که انجام میدهیم، اگر چنانچه برای مردم باشد، برای رفاه مردم باشد، برای پیشرفت کشور باشد، این کار، کار الهی است، این نیّت، نیّت الهی است. اینکه میگوییم نیّتتان خدا باشد، یک معنایش همین است که شما نیّت کنید که این کار را انجام بدهید تا گره از کار مردم باز بشود؛ این میشود نیّت الهی؛ آن وقت خدا به این کار برکت خواهد داد؛ خدا به این کار پاداش خواهد داد. آن پاداشی که خدای متعال میدهد، قابل مقایسه نیست با این سودی که ما حالا مثلاً فرض کنید از یک تظاهری(۱۴) ممکن است ببریم.
خب، یکی از موانع که حالا من یک مقداری، چند نکتهی کوتاه را در این زمینه میخواهم عرض بکنم که مربوط به شعار سال [هم] هست، مداخلههای دولتی و حکومتی در مسائل اقتصاد است. این را ما سالها است داریم مطرح میکنیم. امسال بنده مسئلهی «مشارکت مردم» را در شعار سال قرار دادم، برای اینکه به امکانات مشارکت مردم بیشتر توجّه بشود و مردم در مسائل اقتصاد به معنای واقعی کلمه به عرصه بیایند. مردم یعنی توان مردم؛ توان مالی، توان فکری و ذهنی، توان ابتکاری؛ ابتکارات مردم وارد میدان بشود. ما سود میبریم.
یک تصوّری وجود دارد که اگر چنانچه مردم وارد عرصهی اقتصاد بشوند، مدیریّتها را به مردم بدهیم، این، دست دولت را میبندد، دست مسئولین دولتی را میبندد؛ این فکر درست نیست. وظایف باید تقسیم بشود بین مسئولین دولتی، مسئولین حکومتی [و مردم]. حالا دولتی که میگوییم، فقط دولت نیست، [بلکه] بخشهای مختلف نیمهدولتی هم مثل دولتند؛ فرقی نمیکند. باید تفکیک قائل بشویم؛ یک وظایفی به عهدهی دولت است، یک وظایفی به عهدهی مردم است.
یک تعبیری را در یک گزارشی به بنده نوشته بودند، تعبیر بدی نیست: «جنبهی ستادی و جنبهی عملی». دولت در مسائل اقتصادی، ستادی عمل کند؛ هدایت کند؛ در مسئلهی آمایش سرزمینی، مسئلهی نوع فعّالیّت اقتصادی که باید هر جا انجام بگیرد، نظارت کند، مراقبت کند که تخلّفی به وجود نیاید. عامل هم مردم [باشند]. مردم هم عمل اقتصادی را انجام بدهند؛ یعنی تفکیک بین وظایف دولت و وظایف مردم. راه ورود مردم در عرصههای اقتصادی بایستی باز بشود؛ این، کشور را نیرومند میکند، اقتصاد را باثبات میکند. البتّه سیاستهای اصل ۴۴ بخشی از این قضیّه است، که سالها پیش این سیاستها ابلاغ شده(۱۵) و این سیاستها مستفاد از خود قانون اساسی است. تصوّر نشود که این، نقض قانون اساسی است؛ نه، این سیاستها از خود قانون اساسی استفاده شده و ابلاغ شده. خب باید عمل بشود؛ در گذشته، ضعفهای زیادی در این زمینه وجود داشته.
یک نکته این است که صاحبنظران اقتصادی میگویند رشد [اقتصادی] هشت درصد امکانپذیر است، که در سیاستهای برنامهی هفتم(۱۶) هم رشد هشت درصد آمده است. بعضی استبعاد میکنند که آیا این امکانپذیر است یا نه؛ صاحبنظران اقتصادی میگویند رشد هشت درصد میتواند [محقّق شود] و اگر این رشد استمرار پیدا کند ــ نه اینکه یک سال رشدی پیدا بشود، بعد تنزّل پیدا کند ــ قطعاً در وضع زندگی مردم یک گشایش مطلوب و خوبی حاصل خواهد شد. البتّه رشد اقتصادی بهتنهایی هم کافی نیست؛ یعنی برای اینکه در وضع زندگی مردم و معیشت مردم و طبقات ضعیف یک تحوّلی صورت بگیرد، صرفاً رشد اقتصادی کافی نیست، بلکه چیزهای دیگری هم لازم است: برابری فرصتها برای دستیابی به امکانات؛ این از جملهی کارهای بسیار مهم است؛ برای مشارکت، امکانات در سطوح مختلف به نحو صحیح و عادلانهای تقسیم بشود. اینها البتّه کارهای آسانی هم نیست، کارهای دشواری است؛ [باید] آموزش داده بشود، مهارت داده بشود. بسیاری از جوانهای ما مایلند کار کنند، و به مهارت نیاز دارند. یک بخشی باید برای مهارتافزایی جوانان وجود داشته باشد که البتّه مدیران ارشد میتوانند برنامهریزی کنند، در این زمینهها کار کنند، کار انجام بگیرد.
و راههای مشارکت باید به مردم نشان داده بشود. ما میگوییم «مردم در اقتصاد مشارکت کنند»؛ خب چه جوری مشارکت کنند؟ راههای مشارکت [نشان داده بشود]. کسانی بنشینند شیوههای ممکن برای مشارکت قشرهای مختلف مردم را نشان بدهند که حالا یک نمونهاش همین شرکتهای دانشبنیان است که برای بخشی از جوانها این یک راهی برای مشارکت اقتصادی است. کسانی میتوانند بنشینند فکر کنند. به نظر من، دولت و مجلس نیاز دارند به یک گروه زبدهی صاحب فکر و صاحب اندیشه که بنشینند اندیشهورزی کنند، راههای مختلف مشارکت مردم را به مردم نشان بدهند. کارهای مشکلی است، امّا کاملاً عملی است که بتوانند حتّی با سرمایههای اندک وارد میدان مشارکت بشوند.
یک نکته مربوط به برنامهی هفتم است. خب شش برنامهی پنجساله تا حالا گذشته؛ یعنی شش برنامهی پنج سال گذشته که یکی از آنها(۱۷) تمدید هم شد. حالا امسال سال اوّل برنامهی هفتم است؛ بنده توصیهی مؤکّد میکنم که روی این برنامه توجّه بشود، دقّت بشود و به برنامه عمل بشود.
آنطور که به بنده گزارش دادند، متوسّط عملکرد برنامههای گذشته، حدود ۳۵ درصد است؛ یعنی با زحمت زیاد برنامه تهیه شده و به قانون تبدیل شده، ابلاغ هم شده، [ولی] در طول سالهای گذشته برنامهها به صورت کامل عمل نشده؛ خب این برای کشور خسارت است. تلاش بشود که برنامه به صورت کامل عملیّاتی بشود. خوشبختانه دولت، دولت فعّالی است؛ یعنی دوستان در دولت واقعاً مشغولند، کار میکنند، فکر میکنند، تلاش میکنند؛ کاری کنند که این برنامه بتواند عملیّاتی بشود. برنامه، راهنمای عمل است؛ یک راهنمای عمل خوب و چهارچوب خوبی است برای عمل کردن؛ نه فقط برای اقتصاد، [بلکه] برای همهی بخشها این برنامه، برنامهی عمل است.
یک نکتهی مهم، مسئلهی زمان است. برادران عزیز، خواهران عزیز، مدیران بخشهای مختلف! زمان به سرعت میگذرد، عبور میکند و از دست میرود؛ از زمان غفلت نکنید. کار امروز به فردا نیفتد؛ یک روز هم مهم است، گاهی یک ساعت هم مهم است. در خرج کردن این سرمایهی عظیم که اسمش سرمایهی زمان است، باید خیلی حسّاسیّت به خرج داد؛ نگذارید زمان بگذرد. کارهای گوناگون، برنامههای مختلف بخشهای مختلف را وقتی تصویب میکنید، زمانبندی کنید، و روی این زمانبندیها ایستادگی کنید که فلان برنامه باید تا فلان تاریخ حتماً به سرانجام برسد؛ یعنی روی زمان اینجور حسّاسیّت و وسواس داشته باشید.
البتّه این را هم عرض بکنیم که در مسئلهی اقتصاد، عنصر دیپلماسی و عملکرد سیاست خارجی خیلی مهم و مؤثّر است؛ ما در پیرامون کشورمان همسایههای متعدّدی داریم و در تعدادی از پیمانهای جهانی سهیمیم، شریکیم و میتوانیم از اینها استفاده کنیم؛ یک تحرّک فوقالعادهی دیپلماتیک در زمینهی مسائل اقتصادی لازم است. عرایض ما راجع به مسائل اقتصاد همین بود که تمام شد.
یک مطلب دیگری را من میخواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مسئلهی «حجاب» در کشور است. مسئلهی حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده؛ این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامهریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما؛ در حالی که چنین مسئلهای در کشور وجود نداشت؛ مردم با شکلهای مختلف داشتند زندگی میکردند. بنده نظر قاطع خودم را در این مورد عرض میکنم: هم از دیدگاه فقهی و شرعی باید به مسئله نگاه کرد، هم از دیدگاه قانونی، هم از لحاظ بعضی از مسائل جانبی و ملاحظات جانبیای که وجود دارد. خب از لحاظ شرعی، حجاب یک حکم مسلّم شرعی است؛ یعنی برای بانوان، پوشاندنِ غیر از صورت و دو دست ــ وجه و کفّین ــ واجب است؛ این چیزی است که از آن صرفنظر نمیشود کرد. مردم ما مسلمانند، مقیّدند، متعبّدند، بانوان ما متعبّدند، باید رعایت کنند این را؛ حکم شرع است. یک نگاه، نگاه قانونی است؛ قانون واجبالاطاعه است و در این زمینه، حکم قانونی وجود دارد؛ رعایت حکم قانون برای همه واجب است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتّی آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند.
در مسائل جانبی و ملاحظات جانبی، یک مسئله، مسئلهسازی بیگانگان است. در این قضیّهای که امروز در کشور مطرح است ــ مسئلهی حجاب ــ دخالت بیگانگان واضح بود، آشکار بود. از بیرون، در این دستگاههای ارتباط جمعی و انواع و اقسام رسانهها، در این قضیّه دمیده شد. حالا یک عدّه هم در داخل البتّه کمک کردند، امّا عمده، از بیرون این کار هدایت شد و فکر شد و دنبال شد؛ به این توجّه بشود. خود بانوان ما، خود زنان عاقل و فهمیدهی ما به این نکته توجّه کنند که این قضیّه را دشمن دارد از بیرون دنبال میکند. طبق آنچه در گزارشهای قابل اعتماد به ما رسید، بعضیها را استخدام کردند که بیایند در جامعه هنجارشکنی کنند، حرمت حجاب را بشکنند. خب باید بانوان ما و کسانی که در این قضیّه فکر میکنند، حرف میزنند، به این نکات توجّه کنند. وقتی ما میبینیم دست بیگانه در قضیّهای دارد عمل میکند، خب باید مواضعمان را متناسب با همین قرار بدهیم که به آن بیگانه کمک نکنیم.
یک مسئله از این ملاحظات جانبی این است که امروز روی مسئلهی برداشتن حجابِ بانوان تلاش میکنند، امّا این اوّل کار است، این آخر کار نیست؛ هدف این نیست. هدف دشمنان این است که وضع کشور را به وضعیّت قبل از انقلاب، به وضعیّت دوران طاغوت برگردانند؛ آن وضع فضاحتباری که آن روز وجود داشت. حالا بعضی از شماها شاید دیده بودید، یادتان هست، خیلی از شماها ندیدید آن وضعیّت را. به معنای واقعی کلمه، وضع زن، رفتار زن، برخورد زن، حضور زن در جامعه وضع فضاحتباری بود. امروز از لحاظ علمی، از لحاظ قوّت مدیریّتی، از لحاظ حضور در مناطق حسّاسِ ادارهی کشور، در سطح کشور، در سطح جهان، زنان ما به مراتب بالایی رسیدهاند، از خیلی از زنهای کشورهای دیگر جلوترند؛ با حجاب، با رعایت حجاب. آن روز این نبود؛ سطح سواد زنان، سطح علمی زنان، سطح مدیریّت زنان اینجور نبود؛ از آن جهت ضعیف بودند، امّا از لحاظ وضع پوشش و مسئلهی هنجارهای [اجتماعی]، وضع خیلی بدی داشتند؛ واقعاً مفتضح بود. قصد اینها این است که آن حالت را بتدریج تکرار کنند. این اوّل کار است؛ به این باید توجّه کرد.
یکی از مسائل جانبی قضیّه این است که عرض کردم که بنده اطمینان دارم که بانوان کشورمان، حتّی کسانی که یک مقداری هم در زمینهی حجاب سهلانگاریهایی دارند، اینها دلبستهی اسلامند، دلبستهی نظامند؛ بارها هم این را ما گفتهایم. به این چشم بایستی به زنهای ما نگاه کرد. امّا خب این قضیّهی حجاب را بایستی رعایت بکنند؛ همه باید رعایت کنند.
بنده معتقدم در دولت، در قوّهی قضائیّه، در بخشهای مختلف، در این زمینه مسئولیّت وجود دارد که بایستی به مسئولیّتهای قانونی و شرعی خودشان عمل کنند. خود بانوان ما بیش از همه در این زمینه مسئولیّت دارند؛ و رعایت کنند جنبهی حجاب اسلامی را. این هم یک مسئله.
مسئلهی آخر مسئلهی غزّه است. مسئلهی غزّه جزو مسائلی است که نباید اجازه داده بشود که این مسئله از اولویّت افکار عمومی مردم دنیا کنار برود. قضیّه خیلی قضیّهی مهمّی است! جنایتی که در غزّه دارد انجام میگیرد ــ تا آنجایی که ما در تاریخ دورههای اواخر سراغ داریم؛ حالا آن گذشتههای دور را درست نمیدانم ــ بیسابقه است؛ اینجور جنایت کردن، اینجور کشتار دستهجمعی، نسلکشی، حملهی به زنان، حملهی به کودکان، حملهی به بیماران، حملهی به بیمارستانها، این فجایعی که در بیمارستانها صورت گرفته، اصلاً چیزهای عجیبی است. جوری شده است که پرورشیافتگان در فرهنگ غربی، در اروپا و در خود کشور آمریکا هم میآیند با فریاد اعتراض میکنند؛ در حالی که خیلی از خبرها هم بخوبی به آنها نمیرسد، امّا همان مقداری که اطّلاع دارند اعتراض میکنند. جنایت اینقدر شدید است. خب، این قضیّه از این جنبه خیلی مهم است.
از یک جنبهی دیگر هم خیلی مهم است و آن، این است که رژیم صهیونیستی دو شکست بزرگ در این حادثهی غزّه متحمل شد. شکست اوّل شکست روز پانزدهم مهر بود ــ شکست طوفانالاقصیٰ ــ که بنده همان وقت گفتم این شکست، غیر قابل ترمیم است.(۱۸) واقعاً هم همینجور است؛ تا حالا هم ترمیم نشده و ترمیم نخواهد شد. رژیمی که تکیهاش به دقّت اطّلاعات، به توسعهی کار نظامی و تسلّط نظامی است که ادّعا میکند هر پرندهای پر بزند زیر چشمش است، به وسیلهی یک گروه مقاومت با امکانات محدود، متحمّل یک شکست اطّلاعاتی به این عظمت بشود! این شکست اوّل رژیم صهیونیستی بود. این شکست ترمیم نشده است و ترمیم هم نخواهد شد. آبروی رژیم صهیونیستی رفت.
شکست دوّم، شکست این شش ماه است. اینها از اوّلین روزی که وارد میدان شدند برای جبران آن شکست اوّل، اهدافی را اعلام کردند، که هیچ کدام از آن اهداف در این شش ماه تحقّق پیدا نکرده. شش ماه جنگیدن با انواع و اقسام تسلیحات و امکانات و با کمک بیدریغ آمریکا که هم کمک تسلیحاتی کرده، هم کمک مالی کرده، هم کمک سیاسی کرده، چند مرتبه قطعنامهها را وتو کرده ــ این قطعنامهی اخیر(۱۹) را هم که به جهاتی نتوانست وتو کند، میگویند الزامآور نیست! دروغ محض است و عمل هم نمیشود ــ با همهی این کمکهای آمریکا و این تواناییهایی که خودشان داشتند، نتوانستند کاری بکنند؛ حتّی یک هدف از اهدافی را که ذکر کرده بودند دنبالش هستند، نتوانستند به دست بیاورند. آنها میخواستند مقاومت را و به طور خاص گروه حماس را نابود کنند، منهدم کنند، زمینگیر کنند، و نتوانستند؛ هم حماس، هم جهاد ــ مجموعهی مقاومت غزّه ــ با قدرت و با توانایی اینهمه مشکلات را تحمّل میکنند و تلاش هم دارند میکنند، ضربه [هم] میزنند.
همین که رژیم صهیونیستی به جان زن و کودک میافتد، به خاطر این است که از برخورد با رزمندگان مقاومت عاجز مانده؛ چون آنجا احساس عجز میکند، عصبی میشود و به جان زن و بچّهی مظلوم و بیدفاع میافتد و سی و چند هزار نفر را که اغلب اینها زنان و کودکان هستند، به قتل میرساند. این شکست قطعاً ادامه پیدا خواهد کرد؛ این تلاشهای مذبوحانه هم، مثل این کاری که در سوریه مرتکب شدند(۲۰) ــ که البتّه سیلیاش را خواهند خورد ــ به دردشان نمیخورد و مشکلشان را علاج نمیکند. آنها به دست خودشان در یک تلهای افتادهاند، خودشان را در یک تلهای انداختهاند که امکان نجاتشان وجود ندارد و روزبهروز [آن] رژیم ضعیفتر خواهد شد و به زوال و انهدام انشاءالله نزدیکتر خواهد شد؛ و امیدواریم جوانهای امروز ما، ببینند آن روزی را که قدس شریف در اختیار مسلمانها است و در آن نماز خواهند گزارد و دنیای اسلام بتواند انشاءالله نابودی اسرائیل را جشن بگیرد.
از خداوند متعال میخواهیم که ما را برای انجام وظایف مهمّمان موفّق بدارد، توانا کند و بتوانیم کارهایی که بر عهدهی ما است انجام بدهیم. با انقلاب اسلامی، فرصت بزرگی در دنیای اسلام پیش آمده؛ تشکیل نظام مقدّس جمهوری اسلامی برای دنیای اسلام یک فرصت بزرگ را به وجود آورده؛ از این فرصت تا امروز استفادههای زیادی شده؛ باز هم انشاءالله باید به نفع اسلام و مسلمین از این فرصت استفاده بشود و استفاده خواهد شد. نظام اسلامی روزبهروز انشاءالله قویتر خواهد شد و دشمنانش روزبهروز ضعیفتر خواهند شد؛ و محاسبات منطقهای، بعد از این حادثهی طوفانالاقصیٰ تغییر کرده است و تغییر خواهد کرد؛ آن محاسبات [قبلی] دیگر وجود ندارد. هم تصمیمات جبههی مقاومت، هم تصمیمات جبههی مقابل ناگزیر تغییر پیدا خواهد کرد؛ کمااینکه تغییر هم پیدا کرده و وضع مقاومت در منطقه وضع دیگری شد و بیشتر از این دگرگون خواهد شد و دشمنان اسلام و دشمنان مقاومت و دشمنان جمهوری اسلامی مجبورند و ناگزیرند که به این تغییرات تن بدهند و بدانند که نمیتوانند در این منطقه بر جامعهی مسلمان حکمروایی و فرمانروایی کنند.
از خداوند متعال میخواهیم که در این روزهای باقیماندهی از ماه مبارک رمضان، ما را توفیق بدهد تا بتوانیم حدّاکثر استفاده را از فیوضات این ماه ببریم.
روز قدسِ امسال یک خروش بینالمللی علیه رژیم غاصب صهیونیستی خواهد بود. یعنی اگر سالهای قبل روز قدس را فقط کشورهای اسلامی برگزار میکردند، امسال به احتمال زیاد در کشورهای غیر اسلامی هم روز قدس انشاءالله باعظمت برگزار خواهد شد. امیدواریم انشاءالله ملّت ایران مثل همهی موارد این بار هم در این روز بدرخشد؛ به حرمت محمّد و آل محمّد.
پروردگارا! اگر تا این لحظه ما را نیامرزیدهای، از این لحظه ما را بیامرز. پروردگارا! توفیق خدمت به کشور، به مردم، به نظام، به اسلام و به امّت اسلامی، به همهی ما عنایت بفرما. پروردگارا! ملّت ایران را دشمنشاد مفرما؛ ملّت ایران را به توفیقات کامل نائل بفرما. پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگوار را که این راه را باز کرد، این حرکت عظیم را در دنیا ابداء کرد، با پیغمبر و با اولیائش محشور کن. پروردگارا! ارواح طیّبهی شهیدان عزیز ما را با شهدای صدر اسلام، با اولیائت، با محمّد و آل محمّد محشور بفرما. پروردگارا! ارواح طیّبهی شهدای اخیر حادثهی سوریه را با اولیائت محشور بفرما؛ قلب مقدّس ولیّعصر (اروحنا فداه) را از ما راضی و خشنود کن؛ ما را از سربازان آن بزرگوار در همهی آنات عمرمان قرار بده؛ توفیقات خود را شامل حال ما بفرما؛ عاقبت ما را، عاقبت مطلوب اسلامی قرار بده؛ عمر ما را ختم به خیر بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سخننگاشت | دیدار مسئولان نظام
در بیست و سومین روز از ماه مبارک رمضان، سران قوا، مسئولان و کارگزاران نظام، جمعی از مدیران ارشد دستگاههای مختلف، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان سابق و فعالان اجتماعی و فرهنگی، عصر امروز (چهارشنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رسانه KHAMENEI.IR برشهایی از بیانات رهبر انقلاب را در این مجموعه سخننگاشت مرور میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیام درپی شهادت سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و همرزمانش
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی بدست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تأکید کردند: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوهی الهی.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز.
شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هماکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهیاند.
سردار زاهدی از دهه شصت در میدانهای خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کردهاند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران بهویژه هرکه آنان را میشناخت سنگین است.
رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوهی الهی.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیّدعلی خامنهای
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سردار رشید و فداکار اسلام سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی
حضرت آیتالله خامنهای: «سردار زاهدی از دهه شصت در میدانهای خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کردهاند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران بهویژه هرکه آنان را میشناخت سنگین است.» ۱۴۰۳/۰۱/۱۴
* تصویر دیدهنشدهای از دیدار و گفتگوی سردار رشید و فداکار اسلام سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی با حضرت آیتالله خامنهای
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان
سردار محمدهادی حاجرحیمی، دیروز بدست رژیم خبیث صهیونیستی به شهادت رسید و رهبر انقلاب امروز در پیامی شهادت وی، شهید زاهدی و جمع دیگری از همرزمان را تسلیت گفتند.
* تصویر: اهدای درجه به سردار حاجرحیمی توسط فرمانده کل قوا با حضور شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
چشم انتظار شهادت
حضرت آیتالله خامنهای: «سردار زاهدی از دهه شصت در میدانهای خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود.» ۱۴۰۳/۱/۱۴
* تصویر: دیماه ۱۴۰۲؛ شهید زاهدی در کنار پیکر شهید سیدرضی پیش از آغاز مراسم اقامه نماز رهبر انقلاب در محوطه بیت رهبری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نماهنگ | خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین علیهالسلام
حضرت آیتالله خامنهای :«در امیرالمؤمنین سه جور صفات هست: یکی آن صفات معنویِ الهی است که با هیچ میزانی برای ماها اصلاً قابل سنجش نیست؛ ایمان، آن ایمانِ متعالیِ عمیق؛ سبقت در اسلام، فداکاری در راه اسلام. اخلاص؛ یک سرِ سوزن عاملی غیر از نیّت خدایی در عمل او وجود ندارد؛ ما [این را] اصلاً میفهمیم؟ برای امثال بنده اصلاً این حالت قابل درک است؟ همهی کارها برای خدا، برای رضای الهی، برای اجرای امر الهی؛ [یعنی] اخلاص. اینها اصلاً چیزهایی است که برای ما قابل توزین نیست؛ قابل توضیح هم درست نیست. علم و معرفت بِالله؛ معرفت بِالله. ما از خدا چه میفهمیم؟ ما وقتی میگوییم «سُبحانَ رَبِّی العَظیمِ وَ بِحَمدِه»، از این عظمت چه میفهمیم، امیرالمؤمنین چه میفهمد؟ معرفت بِالله. اینها یک سلسله از صفات امیرالمؤمنین است که اصلاً برای ما واقعاً قابل توصیف نیست، قابل فهم نیست؛ [اگر] بیایند بنشینند برای ما توضیح هم بدهند، ما درست به عمقش پی نمیبریم، از بس عظیم است، از بس عمیق است؛ این یک دسته از صفات امیرالمؤمنین است.
یک دسته دیگر، صفات برجستهی انسانی او است؛ اینها همان چیزهایی است که انسان مسلمان و غیر مسلمان و مسیحی و غیر مسیحی و بیدین و با دین و همه را مجذوب میکند: «شجاعت»، «رحم»؛ آن انسانی که در میدان جنگ آنجور میجنگد، وقتی سروکارش با یک خانوادهی یتیمدار میافتد، آنجور با یتیمان همراهی میکند، خم میشود، بچّه یتیمها را بازی میدهد، روی دوش خودش سوار میکند؛ اینها اصلاً همان چیزهایی است که ربطی به این ندارد که ما متدیّن باشیم و به چه دینی متدیّن باشیم تا اینها را احترام کنیم؛ هر انسانی در مقابل این عظمت وقتی قرار میگیرد احساس خضوع و تعظیم میکند. «ایثار»؛ ایثار یعنی دیگری را بر خودت ترجیح بدهی؛ یعنی گذشت؛ یعنی آنجایی که حق با شما است بهخاطر خدا، بهخاطر یک مصلحتی از این حق -البتّه حقّ شخصی- صرفنظر کنی؛ چه حقّ مالی، چه حقّ آبرویی، چه هر حقّ دیگری از حقوق خود؛ معنای ایثار این است. اینها هم یک دسته از صفات امیرالمؤمنین است که اگر انسان بخواهد بشمرد این خصوصیّات را یک کتاب میشود، یک طومار طولانیای خواهد شد.
دستهی سوّم از خصوصیّات امیرالمؤمنین، خصوصیّات حکومتی است که نتیجهی همان مسئلهی امامت است؛ امامت یعنی اینجور حکومتکردن. البتّه شدّت و ضعف دارد که آن حدّ اعلایش در شخصیّتی مثل امیرالمؤمنین هست. خصوصیّات حکومتی مثل چه؟ مثل «عدالت»، مثل «انصاف»، مثل «برابر قراردادن همهی آحاد مردم»، حتّی آنکسانی که در جامعهی شما زندگی میکنند، امّا در دین شما نیستند. امیرالمؤمنین وقتی شنید بسربنارطاة رفت وارد شهر شد و وارد [حریم] خانوادهها شد، یک خطبهی دردناکی دارد: بَلَغَنی اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم لِیَدخُلُ المَرأَةَ المُسلِمَةِ وَ الاُخرَی المُعاهَدَةِ فَیَنتَزِعُ حِجلَها؛ شنیدم که این نیروهای ظالم و ستمگر و گستاخ وارد خانهی زنهای مسلمان و زنهای غیر مسلمان -مُعاهَد یعنی همان یهود و نصارایی که در جامعهی اسلامی زندگی میکردند- میشدند و لباسهای اینها را، حِجِل اینها را، دستبندهای اینها را، پابندهای اینها را میکشیدند و میبردند و غارت میکردند؛ بعد میفرماید که اگر انسان از غصّهی یکچنین چیزی بمیرد و جان بدهد، او را ملامت نباید کرد. ببینید شخصیّت این است، ترحّمش به مردم، دلسوزیاش نسبت به مردم، آن هم همهی مردم؛ خب در جامعهی اسلامی، یهودی و نصرانی و غیر اینها زندگی میکنند که اینها مُعاهَدند. خب از خصوصیّات حکومتی او این است: «عدل»، «انصاف»، «برابری».
«اجتناب از زخارفدنیا و زینتهای دنیا برای شخص خود»؛ از بلاهای حکومتهای دنیا یکی همین است؛ چون رئیس کشور که شدیم، منابع مالی کشور در اختیار ما است؛ وسوسه بشویم؛ [بگویم] اینجا زمینِ خوب هست، اینجا امکاناتِ خوب هست، اینجا پولِ خوب هست؛ از اینها یک سهمی حالا [برداریم]. آنهایی که خیلی شقی و بدبخت و روسیاهند، همهاش را برای خودشان برمیدارند، مثل رضاخان؛ آنهایی که یک خردهای انصافشان بیشتر است، یک کمیاش را به دیگران میدهند، غالباً هم به اطرافیان خودشان؛ یک مقدار هم خودشان برمیدارند. این جزو بلایای حکومتها است؛ همین حکومتهای دموکراسی دنیا هم همه همینجور هستند. میشنوید؛ زن فلان رئیس جمهور در تعطیلی مثلاً زمستانی یا تابستانی به فلان جزیرهی خوش آب و هوا مسافرت کرده، اینقدر میلیون دلار خرج کرده! از کجا؟ فلان خانوادهی اشرافی سلطنتی برای مسافرت وارد فلان شهر شدند، این تعداد هتل، این تعداد امکانات در اختیارشان بود، در ظرف ده روز، بیست روز که ماندند، این مقدار میلیارد -مبالغ میلیاردی- خرجشان شد! حکومت امامت با این چیزها مخالف است. استفادهی شخصی از امکانات عمومی ممنوع؛ اجتناب از دنیا برای شخص خود.
«تدبیر»؛ برای جامعهی اسلامی تدبیر اندیشیدن؛ دشمن را جدا کردن، دوست را جدا کردن، دشمن را به چند طبقه تقسیم کردن. امیرالمؤمنین سه جنگ داشت؛ این سه جنگ با سه دسته دشمن بود امّا با اینها مثل هم نجنگید. جنگ با معاویه و با شام یکجور بود، جنگ با بصره جور دیگری بود. آنوقتی که حضرت با طلحه و زبیر میجنگید، جور دیگری میجنگید. آنجا زبیر را میخواست، وسط میدان جنگ با او حرف میزد، نصیحت میکرد که «برادر سوابق ما یادت باشد؛ این همه ما با هم شمشیر زدیم، این همه با هم کار کردیم»؛ اثر هم کرد، البتّه زبیر کاری که باید میکرد نکرد، باید میپیوست به امیرالمؤمنین، این کار را نکرد امّا میدان جنگ را رها کرد و رفت؛ رفتار او در جنگ با طلحه و زبیر اینجوری است. امّا رفتار او با شام اینجوری نیست؛ به معاویه حضرت چه بگوید؟ بگوید ما و تو با همدیگر بودیم؟ کِی با هم بودند؟ در جنگ بدر مقابل هم ایستادند؛ امیرالمؤمنین جدّ او و دایی او و قوم و خویش و فکوفامیل او را از دم تیغ گذرانده؛ سابقهای با هم ندارند. او هم از همان دشمنیها دارد استفاده میکند و با امیرالمؤمنین میجنگد. امیرالمؤمنین دشمنها را تقسیمبندی میکرد؛ در قضیّهی نهروان که [دشمنان] ده هزار نفر بودند، حضرت گفت از این ده هزار نفر هرکسی که بیاید این طرفِ این پرچمی که من نصب کردهام، ما با او جنگ نداریم؛ آمدند، اکثر [آنها] آمدند این طرف. حضرت فرمود بروید، رهایشان کردند. بله، آنهایی که ماندند و لجاج کردند و تعصّب کردند، با آنها جنگید؛ بر آنها هم غلبه پیدا کرد. یعنی تدبیر در ادارهی کشور؛ شناختن دشمن، شناختن دوست؛ همهی دشمنان یکجور نیستند؛ از بعضیها صرفنظر کرد. بعضیها با امیرالمؤمنین همان اوّل کار بیعت نکردند؛ مالک اشتر بالاسر حضرت ایستاده بود، شمشیر هم دستش بود، گفت یا امیرالمؤمنین! اجازه بده این آدمی که با تو بیعت نمیکند گردنش را بزنم؛ حضرت خندیدند، گفتند نه، این جوان هم که بود، آدم بد اخلاقی بود، آدم تندی بود؛ حالا هم پیر شده، تندتر شده، بگذار برود؛ ولش کردند و رفت. این تدبیر است؛ بالاترین تدبیر این است که یک کسی که در رأس قدرت است، بداند با چه کسی طرف است و با هر کسی چهجور باید رفتار بکند؛ از خصوصیّات حکومتی امیرالمؤمنین یکی این بود.
«سرعت عمل»؛ معطّل نمیکرد، بمجرّد اینکه تشخیص میداد که باید این اقدام را کرد، حرکت میکرد.
«تبیین»؛ حقایق را برای مردم بیان میکرد؛ شما خطبههای نهجالبلاغه را نگاه کنید، بسیاری از آنها تبیین واقعیّاتی است که در جامعهی آن روز وجود داشته -چه خطبههای حضرت، چه نامههای حضرت- بخشی از نهجالبلاغه خطبهها است، بخشی نامهها است؛ آن نامهها غالباً نامهی به کسانی است که حضرت به آنها اعتراضی دارد؛ یا دشمنانند مثل معاویه و امثال اینها، یا عمّال خود آن حضرتند که حضرت به آنها ایراد دارد؛ غالباً اینجوری است؛ بعضیها هم توصیه و دستورالعمل و فرمان است، مثل عهد مالک اشتر؛ در همهی اینها تبیین میکند، حقایق را بیان میکند برای مردم. یکی از رشتههای کار امیرالمؤمنین این است.
مسئلهی «هدایت جامعه به تقوا»؛ در این خطبههای امیرالمؤمنین، کمتر خطبهای است که امر به تقوا در آن نباشد: اتَّقواالله؛ چون تقوا همهچیز است؛ وقتی تقوا در یک جامعهای بود، همهی مشکلات مادّی و معنوی جامعه حل خواهد شد؛ تقوا اینجوری است. [البتّه] تقوا با آن معنای صحیحی که دارد؛ تقوا فقط این نیست که انسان چشم از نامحرم بدوزد یا مثلاً فرض کنید فلان عمل حرام را انجام ندهد؛ این هست، این جزو تقوا است، امّا تقوا خیلی وسیعتر از اینها است. آن معنای واقعی تقوا که عبارت است از مراقب خود بودن، مراقب حرکات خود بودن، و سعی در حفظ خود در جادّهی مستقیم و صراط مستقیم؛ این معنای تقوا است؛ اگر این باشد در جامعه، همهی مشکلات حل میشود. امیرالمؤمنین دائماً مردم را به تقوا دعوت میکرد.
در عمل به حق بیباک بود، ملاحظه نمیکرد؛ در عمل به عدل بیباک بود، ملاحظه نمیکرد؛ رودربایستی در زندگی امیرالمؤمنین نبود. همان آدمی که به مالک اشتر میگوید بگذار این امتناعکننده از بیعت برود، در موارد دیگری سختگیری میکند، دقّت میکند، اصرار میکند.
ببینید، این هم بخش سوّم از صفات امیرالمؤمنین که صفات حکومتی است؛ غیر از صفات شخصی، غیر از آن جنبههای معنوی و الهی غیرقابل فهم برای ما، غیرقابل توصیف برای زبانهای قاصر و ناقص ما. این شخصیّت امیرالمؤمنین است؛ یعنی شخصیّت جامعی که واقعاً «تو بزرگی و در آئینهی کوچک ننمایی». ما نمیتوانیم با این چشمهای ضعیف و ناتوان، با این دید ناقص، با این دلهای پوشیدهی از اوهام، آن شخصیّت عظیم را ببینیم؛ امّا خب، یک چیزی از آن بزرگوار، یک توصیفی از آن بزرگوار میدانیم و میگوییم؛ این انسان در غدیر معیّن شد.
خب، ما حالا چه کار کنیم؟ ما که معلوم است مثل امیرالمؤمنین نمیتوانیم زندگی کنیم، نمیتوانیم عمل کنیم، نمیتوانیم باشیم؛ خود آن بزرگوار هم فرمود: اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک؛ حضرت به حکّام و وُلات و استاندارهای خودش فرمود اینجور که من دارم عمل میکنم، شماها قادر نیستید اینجوری عمل کنید. ما بایستی این قلّه را نگاه کنیم. بارها ما عرض کردهایم: این قلّه است. به شما میگویند آقا! آن قلّه هدف است، به سمت آن قلّه حرکت کنید. وظیفهی ما این است، به سمت قلّه حرکت کنیم. همین صفات امیرالمؤمنین را [در نظر] بگیرید، بهقدر وسعمان، بهقدر توانمان در این جهت حرکت کنیم؛ در جهت عکس حرکت نکنیم. جامعهی ما در جهت زهد امیرالمؤمنین حرکت کند؛ نه اینکه مثل امیرالمؤمنین زهد بوَرزد -که نه میتوانیم و نه از ما آن را میخواهند- امّا در آن جهت حرکت کنیم؛ یعنی از اسراف، زیادهروی، چشموهمچشمی دور بشویم؛ اینجوری میشویم شیعهی امیرالمؤمنین.» ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین» را منتشر میکند.
پند | وصیت امیرالمؤمنین (ع) به امام حسن مجتبی(ع)
کلیپ صوتی | بزرگترین شهید در تاریخ بشر
امیرِ هدایت | تا بهشت...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
اطلاعنگاشت | فرصت بازگشت به خدا
بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR بهمناسبت فرارسیدن شبهای قدر در این اطلاعنگاشت مروری بر توصیههای معنوی حضرت آیتالله خامنهای برای استفاده از فرصت اینشبها داشته است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
ابعاد صبر مردم غزه مطرح شده در بیانات رهبر انقلاب اسلامی
اطلاعنگاشت | پاداش صبر
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و هیأت همراه (۱۴۰۳/۰۱/۰۷)، به صبر تاریخی مردم غزه اشاره کردند که به همین مناسبت در این اطلاعنگاشت، بیانات مختلف رهبرانقلاب درباره ابعاد صبر مردم غزه پس از طوفانالاقصی مرور شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز پنجشنبه در دیدار آقای «زیاد النَّخالة» دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین و هیأت همراه، نیروهای مقاومت و مردم غزه را تا این لحظه پیروز میدان خواندند و تأکید کردند: اوج عزت و ایستادگی مردم غزه و فلسطین و ناکامیهای رژیم صهیونیستی در این جنگ شش ماهه، یک حادثه و پدیدهای الهی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی در کشتار مردم غزه گفتند: اینکه رژیم صهیونیستی با آن همه ساز و برگ نظامی و پشتیبانیهای قدرتهای ظالم دنیا، اقدام به کشتار زنان و کودکان میکند، نشان میدهد این رژیم قادر به مقابله با نیروهای مقاومت و شکست آنها نیست.
حضرت آیتالله خامنهای خطاب به دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین خاطر نشان کردند: بهفضل الهی شما پیروزی نهایی مردم غزه را خواهید دید.
در این دیدار آقای «زیاد النَّخالة» دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین با قدردانی از حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از موضوع فلسطین، یاد و خاطره شهید سردار سلیمانی را گرامی داشت و گفت: آنچه که امروز در غزه در جریان است، درواقع تکرار حادثه کربلا است و بهرغم همه سختیها و توطئهها، مردم غزه در کنار نیروهای مقاومت توانستهاند با ایستادگی کمنظیر خود، طراحی آمریکا و رژیم صهیونیستی و حامیان آنها را برای نابودی مقاومت با شکست مواجه کنند.
وی با تأکید بر هماهنگی کامل میان نیروهای مقاومت بهویژه حماس و جهاد اسلامی، خاطر نشان کرد: مردم غزه و نیروهای مقاومت بر استمرار ایستادگی تا پیروزی نهایی مصمم هستند و به لطف خداوند پیروزی نهایی در آینده نه چندان دور محقق خواهد شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
گزارشی از دیدار رمضانی شعرای فارسیزبان با رهبر انقلاب
محفل عاشقان ایران در انتهای خیابان کشوردوست
محمدصادق علیزاده
شعرخوانی برقعی که تمام میشود آقا میگویند: «قصیده بسیار خوبی بود. تشبیبش هم تشبیب جدیدی بود؛ تشبیب به انار!» بعد هم به مزاح که اینها هنر قمی بودن است و از قمیها بر میآید. برقعی فرصت را مناسب میبیند تا به تک موسوی گرمارودی پاتکی دوستانه بزند. روی هوا نخ را میگیرد: «قم است و انار و انجیر البته بدون کرونا!»
گرمارودی اولین نفری بود که شعر خواند. سرودهای از زمستان ۹۸ و یادآور روزهای اوج کرونا که در آن ایام توسلی هم به حضرت رضا علیهالسلام کرده بود؛ در توضیح یکی از ابیات اشارهای به این موضوع کرد که یکی از اولین جاهایی که عوارض کرونا همهگیر شد، شهر قم بود.
حالا آن تک با پاتک «قم و انار و انجیر و بدون کرونا»یِ برقعی مواجه میشود و جمع میزند زیر خنده. عقب نشستهام و نمیتوانم واکنش گرمارودی را ببینم.
هنوز خندهها فرود نیامده، قزوه هم بعدی را حواله میکند که قم قُنَبید هم دارد. آنهایی که شنیدند، خندهشان فرود نیامده، کف باند را لمس نکرده دوباره اوج میگیرند. بعداً که جستجویی میکنم معلومم میشود قنبید نوعی گیاه کممصرف از تیرهی کلمهاست که در قم بیش از سایر نقاط کشور کشت و مصرف میشود. گویا آبگوشت طبخ شده با آن هم فواید زیادی دارد. وسط نگارش روایت یک جلسهی مهم ادبی، یک شوخی قزوه کار را به کجا که میرساند. رها کنم...
شعرخوانی برقعی، سرودهای طولانی در مدح حضرت زهرا سلاماللهعلیها است. لابلای ابیات، اوج میگیرد و فرود میآید. فراز و فرودهای حسابشده در کنار مضمون و تعابیر استعاری و تشبیهات ابیات که به فراخور ماجرا گریزهایی هنرمندانه به بعضی وقایع تاریخی هم دارد، جمع را هم به وجد میآورد و صدای تشویق و احسنتها را هم بلند میکند.
فضا میرود به شعرخوانی هفده سال قبل خودش دربارهی واقعه عاشورا در همین حسینیه که کلی هم در زمانهی بلوتوث دست به دست شد. قبل از نماز و افطار که چند دقیقهای با هم گپ میزدیم، دلیل کمتر شعرخواندن چند سالهاش در این جلسه را فرصتی برای دیگر شاعران جوان دانست که بتوانند شعرخوانی داشته باشند. و دلیل این تصمیم را اتفاق خوشایندی میداند که برای خودش افتاده. اینکه اولین تجربه شعرخوانیاش در این مراسم، مسیر و راه و سرنوشت فضای شعری و ادبیاش را تغییر داده و او را در کانون و مرکز توجهات قرار داده. نگارندهی این سطور که در اواسط دهه ۸۰ دانشجویی بود در یکی از دانشکدههای فنی این مملکت برای اولینبار با نام و هنر برقعی در همین جلسه شعرخوانی رمضانی شعرا با رهبر انقلاب آشنا شد. حالا آقای شاعر میخواهد این تجربه شیرین برای دیگر شاعران جوانتر هم رقم بخورد. برای همین در چند سال گذشته ترجیح داده که این فرصت را در اختیار دیگران قرار دهد. برای خیلیها، شعرخوانی که بماند حتی حضور در این جلسهی به تعبیر برقعی ادبی هم یک رویاست.
جمعیت اهل دخان نگسلد از هم
به جز وجه ادبی جلسه، اصولاً نماز و افطار این جلسه با هیچ جلسهی دیگری قابل قیاس نیست.
ما که در سر سفره به همراه یکی از رفقا سرمان به تأمین انرژی از دست رفتهی طول روز گرم بود؛ اما بچه زرنگهای حاضر در مراسم به نوبت میروند و کنار آقا زانو میزنند و زمانی ولو اندک را به گپ و گفت میگذرانند. به جز دادمان رئیس حوزهی هنری که سر سفره دقیقا کنار آقا نشسته، بیشترین زمان را وحید جلیلی به نام خود ثبت میکند. فضا آنقدری باز هست که به جز قائممقام فرهنگی صداوسیما، یکی مثل آن شاعر رِند بلوچ هم که با لباس محلی خودش را به جلسه رسانده در نهایت خودش را به آقا برساند و سند چفیه روی دوش رهبری را به نام بزند.
مکان برگزاری جلسه شعرخوانی در طبقه دوم حسینیه است. بعد از افطار و قبل از رفتن به طبقه دوم سری هم به فضای آزاد کنار حسینیه میزنم و بعضی از حضرات شعرایی که دست به قبضه شده و مشغول دود گرفتن شدهاند را از نظر میگذرانم؛ حقاً که جمعیت اهل دخان نگسلد از هم ولو در بیت رهبری! آن وسط دو سه نفری آشنا هم میبینم. تعارفکی هم به من میکنند! تشکر کرده و نکرده گِرد میکنم سمت حسینیه که توی تعارفشان مجبور نشوم تا ته سینهخیز بروم. حالا به وجوه خاص ادبی، نماز و افطار باید این چینش اهالی دخان را هم اضافه کرد. اتفاقی که فقط و فقط در همین دیدار میافتد.
بالاخره چِنان یا چِهسان!؟
بعد از نماز و قبل از رفتن سر سفرهی افطار با دکتر محمدرضا سنگری هم درباره جلسه صحبت کردم. او هم به مانند برقعی وجه فنی و ادبی این جلسه برایش اهمیت مضاعف دارد. این جلسه را یک جلسه جدی ادبی و آینه تمام نمای ادبیات و شعر انقلاب توصیف میکند. برای همین هم در ذهن و زبان و فکر حضرات شعرا یک محفل جدی تلقی میشود. بهخصوص که میزبان خودش اهل شعر و ادب و فن است و لابلای ابیات شاعران نظر فنی میدهد. اتفاقی که توی همین جلسه هم به دفعات افتاد. اوجش ریزبینی و نکتهبینی میزبان در زمان شعرخوانی حامد عسکری بود. عسکری معروفترین غزلش را میخواند:
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورهی ما بود دلآرام جهان شد
در اول آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
شاعر میرود و میرود تا به بیتِ «با ما که نمکگیر غزل بود چنین کرد، با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد» رسید. آقا میآیند توی بیت که «چنان یا چهسان!؟» چند نفری - در این انتهای مجلس که نشستهام - تازه دوزاریشان میافتد که واژهی «چهسان» بهمعنای چطور و چگونه اینجا از نظر معنایی درستتر است و بهتر توی بیت جاگیر میشود.
جماعت دوزاریافتاده صدای آفرین و احسنتشان بلند میشود. خود عسکری هم بعد از لختی تامل در میآید که انتخاب من چنان بوده شما روی چهسان نظر دارید. لحنش معلوم نمیکند نظر میزبان را تأیید کرده یا روی نظر خودش ایستاده. دیگر شعرا «چهسان» را بیشتر پسندیدهاند گویا. عسکری قبل از شعرخوانیاش سلام دخترش و دو نفر سرباز که در خیابان کشوردوست منتهی به بیت رهبری او را دیدهاند را هم به آقا میرساند. آقا میگویند به هر سه نفرشان سلام مرا برسانید. این هم سهم سربازان خیابان کشوردوست از دیدار شعرا با رهبر انقلاب!
قول میدهم فارسی دوباره در هند رایج شود
این انجمن ادبی هرچند در انتهای خیابان کشوردوست برگزار میشود و عمدهی شرکتکنندگانش شاعران ایرانیاند اما در بطن خودش، بزرگداشت زبان و ادبیات فارسی هم محسوب میشود. لاجرم هر کسی که خود را بخشی از سپهر زبان فارسی میبیند هم در آن سهمی دارد.
فرقی هم ندارد خانم شاعری از روستای سیریزجانِ کازرون باشد یا خانم و آقای شاعری از هندوستان یا افغانستان. نمونهاش همین نجیب بارور شاعر افغان که حضرت آیتالله خامنهای را رهبر همهی فارسیزبانان خطاب میکند یا خانم ادیب پروفسور آذرمیدخت صفوی از هندوستان از اساتید برجستهی ادبیات فارسی آن دیار و قولی که به آقا داد: «سعی میکنم فارسی یکبار دیگر در هندوستان رشد و گسترش پیدا کند.»
اشارهی خانم ادیب به دورانی است که زبان فارسی در هند رواج داشت. عفونت استعمار انگلیس اما آن را از پیکرهی هند جدا کرد به مانند بسیاری چیزهای دیگر که از این سرزمین جدا شد. نخستوزیر وقت پاکستان در سفر اردیبهشت ۱۳۹۸ خود به ایران و در نشست خبری مشترک با رئیسجمهور وقت کشورمان هم جملهی مشابهی بر زبان رانده بود: «اگر دخالتهای انگلیسها در منطقه نبود ما با یکدیگر فارسی حرف میزدیم.» زخم عفونتزدهی استعمار طول میکشد تا بهبود یابد. مسیر بهبودیاش قطعا از مسیری میگذرد که پروفسور و ادیب هندوستانی را راهی دیدار جلسه شعرای فارسیزبان با رهبر جمهوری اسلامی ایران کرده است.
خانم صفوی لابلای فارسی صحبت کردن با لهجهی هندی نمیتواند ذوق خودش را از حضور در این جلسه پنهان کند: «این سعادت حاصل شد که امروز در این جلسه حضور پیدا کنم. جلسهای که همیشه آرزوی حضور در آن را داشتم. با چشم خودم دیدم که رهبر معظم چقدر با شعر و ادب ذوق دارند. نه فقط ذوق دارند بلکه تصحیح هم میفرمایند و تشبیهات و استعارات را کاملا متوجه میشوند. یک شخصیت منفرد هستند. سیاستمداران و کشورداران مختلف که امور اجتماعی و اقتصادی را در نظر دارند طرف امور ادبی و شعری توجه نمیدارند!» آقا با مزاح میآیند توی بحث: «عقلشان نمیرسد!» و شلیک خندهی جمع که رها میشود توی سالن!
این واکنش آنقدر برای خانم صفوی خوشایند است که شروع میکند به تشویق و دست زدن. دیگران هم در دوراهی تردیدِ اینکه دست بزنند یا نه در نهایت با او همراه میشوند. ادامه ماجرا و نظر آقا درباره فارسیدوستان خارج ایران، ماجرا را نه فقط برای خانم صفوی بلکه برای دیگر غیرایرانیان حاضر در مراسم هم شیرینتر میکند: «ما به امثال شما فارسیدوستانی که در هند سکونت دارید و هند از لحاظ تاریخی یکروزی در اوج قلهی زبان فارسی بوده، به وجود شما و انگیزههای شما برای زبان فارسی افتخار میکنیم.»
تعابیری که به شکل دیگری در مورد افغانستان هم تکرار شدند: «انشاءالله که شعر افغانستان به آن اوجی که در گذشتهی نهچندان دور ما سراغ داریم برسد. افغانستان محل زبان فارسی است. یکی از اصلیترین مراکز زبان فارسی همینجایی است که امروز به آن افغانستان میگویند. باید انشاءالله اوج بگیرد.» ذهن سیاستزده از درک معنای این عبارات عاجز است و آن را به حساب تعارفات دیپلماتیک میگذارد. ذهن فرهنگی اما آن را عین واقعیت میداند و زبان را نه صرفاً یک ابزار برای مبادلهی پیام بلکه آینهای میبیند که ارزشها و فرهنگ و زیست جوامع در آن منعکس میشود. زبان نه فقط حامل معنا بلکه خود یک معنا و جهانبینی است.
لاجرم جوامع و انسانهای همزبان هم، همجهانبین میشوند. بیهوده نیست که ماشین فرهنگ و تمدن فرنگی از هیچ ابزاری برای اینهمان کردن ابنای مختلف بشر روی کرهی خاکی ولو در حد همزبان کردن آنها با فرنگیان دریغ نمیکند. همزبان کردن ابنای مختلف بشر مقدمهی همجهانبینی کردن آنها و همارزش کردنشان و در نهایت همشکلی و یکسانسازیِ فرهنگی است که قرار است که به یکسانسازی اقتصادی و بهقول فرنگیها نئولیبرالیسم اقتصادی بینجامد که خودش شکل بزکشده و مدرن همان استعمار قرن هفده و هجدهمیِ انگلیسی و هلندی و فرانسوی است که آن فجایع و عفونتها را در دنیا آفریدند؛ از اندونزی و شرق آسیا تا شبهجزیرهی هند و حتی آفریقای امروز.
اگر توانستند جوامع را بفریبند که فبها المراد و اگر نتوانستند لاجرم به ضرب دگنک باید آنها را فرنگی کرد حالا نسخهاش یا میشود مدل رضاخانی و آتاتورکی یا لشکرکشیهای اروپایی-آمریکایی به جوامع جهان سوم از لیبی گرفته تا عراق و افغانستان به بهانه بسط و توسعه دموکراسی و این ارتشها نه نیروی اشغالگر بلکه سپاه توسعه دموکراسیاند. در این نگاه هر چیزی که حامل جهانبینی دیگری غیر از جهانبینی فرنگی باشد باید از ریشهی فرهنگ و تمدن بشری کنده شود و زبان خط مقدم این نزاع و یا به تعبیر دقیقتر و بهتر نبرد فرهنگیست. تأکیدی که در ادامه و در سخنرانی آخر دیدار رهبر انقلاب درمورد پاسداشت زبان فارسی و مقابله با تهاجم زبانهای غربی شد و نیز به ترجمه اشعار و انتقال آنها به دیگر جوامع شد هم از همین ناحیه قابل تحلیل است.
قرارگاه جهانی زبان فارسی
در این نگاه جلسه یک رهبر سیاسی با جمعی از شاعران فارسیزبان و تمجید از فارسیسرایان غیرایرانی را میتوان یک قرارگاه فرهنگی و تمدنی تعبیر کرد برای پاسداری از ذهن و زبان و اشراق شرقی. این شکلی نگاه کردن به موضوع، دیدار نیمهی رمضانی شعرا با حضرت آیتالله خامنهای را از یک محفل صرفاً ادبی خارج میکند. یک فارسیسرا یا شاعر، یک نیروی مؤثر پاسداری از مرزهای فرهنگی و تمدنی است و این دیدار آیین سالانهی مدافعان فرهنگ و تمدن شرق و فلات ایران است که در پاسداری از مرزهای آن همرای هستند.
عقربهها به ساعت ۲۳ نزدیک میشوند که شعرخوانیها تمام میشود. یادداشت میکنم شروع سخنرانی ۲۲:۵۳! برمیگردم به صفحات قبلی یادداشتهایم جایی که زمان شروع مراسم را ثبت کرده بودم: ۱۹ و پنجاه دقیقه! با یک حساب سر انگشتی چیزی حدود ۳ ساعت به شعرخوانی گذشته. ۴۲ نفر هم شعر خواندهاند. به تعبیر قزوه رکورد این جلسه را شکستهاند! ۳۸ نفر که از قبل توی فهرست بودند و افشین علا و علیمحمد مودب و محمدمهدی سیار و محمدکاظم کاظمی هم که به درخواست خود آقا شعرخوانی کردند. ۲ ساعت قبلی که به نماز و افطار و گپ و گفت گذشته است را هم به این ۳ ساعت اضافه کنیم یعنی اصل جلسه حدود ۵ ساعت طول کشیده.
تقریبا نه که تحقیقاً - در کنار دیدار قاریان و فعالان قرآنی - این جلسه طولانیترین جلسهی عمومی سالانهی حضرت آیتالله خامنهای است. جالب آنکه وسط این همه شلوغی، آقا بهعنوان میزبان و هم مهمانها یادشان نرفته که به تعبیر سیدحسن حسینی، عاشقی را رعایت و ز یاران عاشق حکایت کنند؛ از خود مرحوم سیدحسن حسینی که این روزها سالروز عروجش به دیار ابدی است تا حمید سبزواری، قیصر امینپور، محمود شاهرخی و دیگرانی که پرپر شده و گل کردند تا این گلستان بماند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و هیأت همراه، با تجلیل از ایستادگی بینظیر نیروهای مقاومت فلسطین و همچنین مردم غزه تأکید کردند: صبر تاریخی مردم غزه در مقابل جنایتها و وحشیگریهای رژیم صهیونیستی که با حمایت کامل غرب انجام میشود، یک پدیده عظیم است که حقیقتا به اسلام عزت بخشیده و موضوع فلسطین را علیرغم خواست دشمن، به مسئله اول جهان تبدیل کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه کشتار مردم غزه و نسلکشی در این منطقه هر انسان صاحب وجدانی را متاثر میکند، افزودند: جمهوری اسلامی ایران در موضوع حمایت از قضیه فلسطین و مردم مظلوم و مقاوم غزه هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای موضوع حمایت افکار عمومی بینالمللی و همچنین افکار عمومی جهان اسلام بهویژه دنیای عرب از مردم غزه را مهم ارزیابی کردند و گفتند: اقدامات تبلیغاتی و رسانهای مقاومت فلسطین تاکنون بسیار خوب و جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است و باید در این زمینه بیش از پیش اقدام شود.
ایشان همچنین یاد شهید «العاروری» از رهبران حماس را که به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسید، گرامی داشتند و خاطر نشان کردند: این شهید بزرگوار شخصیت برجستهای بود که عاقبتِ مبارکِ شهادت، پاداش خداوند متعال به مجاهدتهای وی بود.
آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس نیز در این دیدار ضمن تشکر و قدردانی از حمایتهای مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران از قضیه فلسطین و بهخصوص مردم غزه، گزارشی از آخرین تحولات میدانی و سیاسی جنگ غزه ارائه کرد و گفت: صبر و ایستادگی مثالزدنی مردم غزه و نیروهای مقاومت در این شش ماه،که ناشی از ایمان راسخ آنان است موجب شده دشمن صهیونیستی به هیچ یک از اهداف راهبردی خود در جنگ غزه، دست نیابد.
رئیس دفتر سیاسی حماس با تأکید بر اینکه عملیات «طوفانالاقصی» اسطوره شکستناپذیری رژیم صهیونیستی را از بین بُرد و اکنون دشمن صهیونیستی بعد از گذشت شش ماه خسارتهای سنگینی را متحمل شده و هزاران نفر از نظامیان این رژیم کشته و زخمی شدهاند، افزود: جنگ غزه یک جنگ جهانی است و هیأت حاکمه آمریکا شریک اصلی جنایت صهیونیستها است زیرا رأسا هدایت جنگی رژیم صهیونیستی را بر عهده دارد.
وی در پایان خطاب به رهبر انقلاب تأکید کرد: به جنابعالی اطمینان خاطر میدهم که بهرغم همه وحشیگیریها و جنایات و نسلکشی که در غزه در جریان است، مردم غزه و نیروهای مقاومت با قدرت ایستادهاند و به دشمن صهیونیستی اجازه نخواهند داد ذرهای به اهداف خود دست یابد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سیدعلی موسوی گرمارودی
از دغدغه بیقرار با خویشم
مانند سپند در دل مجمر
این لطف خداست بر بشر
که اینک در شکل بلا زند بدو نشتر
ای شمس حریم حضرت باری
ای کشتی عشق را مهین لنگر
ایران به جهان حریم قرآن است
با لطف کن آن یکی بدان بنگر
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمدعلی مجاهدی
عشق متنیست که پرحاشیهتر از او نیست
گرچه هر قصه اباطیل خودش را دارد
عمر ما در شب یلدائی زلف تو گذشت
عشق ما و تو که تفصیل خودش را دارد
عید ما دلشدگان لحظهی دیدار شماست
سال ما ساعت تحویل خودش را دارد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای مصطفی محدثی خراسانی
گرچه در سایهی زلف تو پریشان هستیم
ما بر آن عهد که بودیم کماکان هستیم
ما نه تنها به نسیم سحری گل شدهایم
که شکوفاتر از آن در شب طوفان هستیم
مهر اگر میبُری و چند صباحی دوریم
منتظر باش که باز اول آبان هستیم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی دکتر هادی سعیدی کیاسری
گفتند برو عمر سفر کوتاه است
چون میروم و نمیرسم جانکاه است
از او تا من فاصله یک گام امّا
از من تا او هزار فرسخ راه است
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای عباس شاه زیدی (خروش)
آمدم پیرانه سر امّا جوان برخاستم
این چنین با تو نشستم، آنچنان برخاستم
وه چه شبهایی که با زلف سیاهت مو به مو
از سر شب درد دل کردم، اذان برخاستم
زندگی بی عشق ما را تا کجاها برده بود
یک شب از این خوابِ غفلت ناگهان برخاستم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای علیرضا قزوه
مقصد از عید تماشاست به دیدن برسیم
مثل یک سیب الهی به رَسیدن برسیم
مثل نوروز الهی نفسی تازه کنیم
دم به دم دل بدهیم و به دمیدن برسیم
خانقاهی است در این شور و در این جامهدران
کاش یک شب به تبِ جامه دریدن برسیم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم مائده هاشمی
چند بالش که چید دور و برش، تخت خوابش شبیه سنگر شد
دور این سنگر از عروسکهاش آنقَدَر چید تا که لشگر شد
چند خمپاره با مداد سیاه، چند تا موشک از مقوا ساخت
خواست بازی کند ولی کمکم جنگ یک جنگ نابرابر شد
موشک آمد خیال تختش را به همین سادگی پریشان کرد
دست بر دامن دلِ امنِ چادر گل گلی مادر شد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم طیبه عباسی
واژهها را خطّ به خط خوش خط و خوانا مینویسد
زخمی است و درد دارد باز امّا مینویسد
صبح حتماً آفرین میگیرد از آموزگارش
آخرین مشق شبش را بس که زیبا مینویسد
او کلاس چندم است اینقدر آرام است و محکم
او وصیّتنامه نه، انگار انشاء مینویسد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سید حمیدرضا برقعی
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار
زهراست مادر من و من بیقرار او
آن نام را میآورم آری به افتخار
آن بانویی که وقت تشرّف به رستخیز
پیغمبران پیاده میآیند و او سوار
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای حسین دهلوی
این جام دل ماست که بند است به مویی
ماییم و غم عشق ... چه سنگی! چه سبویی!
ای کاش امیدی به خوشیهای جهان بود
ای سکۀ اقبال! دریغا که دورویی
پنهان مکن ای دوست! مگر عشق گناه است؟
پیداست تو هم خسته ازین راز مگویی
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای حامد عسکری
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورهی ما بود، دلارام جهان شد
در اوّل آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود، خزان شد
زخمی به گِل کهنهی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم مریم کرباسی
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمی است در دل جاماندههای کرب و بلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم دکتر سیده اعظم حسینی
نشست آینهای روبروی آینهای
شب دهم، به بلندای تَل، تبلور ماه
که:«روی بیعت زینب حساب دیگر کن!
من و ادامهی این راه سخت ..بسمالله...»
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای مصطفی تبریزی
مترس از خشم طوفان و علم کن بادبانها را
دل ما کشتی نوح است سیر بیکرانها را
مترسانیدمان از هایوهوی پوچ این امواج
که ما چون پیرهن از تن درآوردیم جانها را
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای علی انسانی
باشد یکی قیام حسین و قعود تو
گشتی پیاده تا که شود او سوارتر
تو با صلاح رفتی و او با سلاح رفت
تیغی دو دم گذاشت علی ذوالفقارتر
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای ناصر فیض
کنون که قرعه به نام حماس افتادست
به جان اهل سیاست هراس افتادست
یکی بر آمده بر بام خون علم بزند
بساط این همه تزویر را به هم بزند
چنان کند که جهان بشنود فلسطین را
به چشم صدق ببیند صلابت دین را
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای حامد طونی
عارف بود و رسالهی توحیدش
واعظ بود و بشارت و تهدیدش
از گمشده خویش -خدا- میگفتند
آنی که شهید آشکارا دیدش
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمدسعید میرزایی
تو ملّت شهادتی و ما چه قدر کم!
لبخند بیشمار تو از کربلا رسید
انگشتر تو عطر «اباالفضل» میدهد
این گریهها کنار تو از کربلا رسید
مشهد، سلام، آینه، گل، روضه، گندم، اشک
دست علیست بر سرتان آی مردم، اشک
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی ندیم سرسوی از ھندوستان
روزهدار فرصت عشقم که غیر از یاد یار
ھیچ کس در بزم خود دعوت به افطارم نکرد
دامن خورشید را آتش زدم با سوز دل
در زمین امّا کسی یاد از دل زارم نکرد
اشکهایم را ببین و آبرویم را مریز
هیچ کس جز تو رها از رنج بسیارم نکرد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سعید سلیمانپور
ای نوزده ساله قُرّة العین
ای گنده شده به طَرفة العین
آن روز که هفت ساله بودی
فارغ ز چک و حواله بودی!!
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی خانم عاطفه جوشقانیان
گمان کنم که صدای تو بود و اسم من آمد
مرا گرفته در آغوش، بیگمان، متفاوت
صدا صدای تو بود، اوّلین صدا که شنیدم
که بوسهات وسط نغمهی اذان، متفاوت
صدا زمینهی شور است، دستگاه تو نور است
تو روضه خواندی و میسوخت روضهخوان، متفاوت
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی خانم انسیه سادات هاشمی
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻭﺩﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﻭّﻝ ﻣﺴﯿﺮ ﻋﺸﻘﻤﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﺎ ﺍﮔﺮ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﻦ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﭼﯿﺰﮐﯽ
ﺗﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ: ﻣﻦ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﭘﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ
ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﯽﻧﺸﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم ندا نوروزی
با غمِ روزگار سَر میکرد
پدرم مثلِ کوه محکم بود
زندگی را برای ما میخواست
سهمش از روزگارِ خوش کم بود
میزد از خانه هر سحر بیرون
تا سلامی به آفتاب کند
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمدرضا رحیمی عنبران
دوشنبه آمد و بعد از تماس ساعت چار
قرار از کف من رفت در هوای قرار
خوشا به عاقبت قطرهای که دریا شد
خوشا به عافیت راه رود! آخر کار
خوشا تلألو خورشید در صحاری شب
خوشا نسیم دلانگیز صبح گندمزار
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای عبدالحمید انصاری نسب
حتی گنجشکها در نطنز لانه دارند
و مرغابیان با آب سنگین اراک همسایهاند
اما کبوتران هیروشیما
هنوز لال به دنیا میآیند
و درختان ناکازاکی
میوههای تالاسمی میزایند
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای جواد محمدزمانی
نداریم از سر خجلت زبان عذرخواهی را
کدامین توبه خواهد برد از ما روسیاهی را
ندیدم غیر تلخی در زبان با شکوِه وا کردن
شکرها در دهان دیدم شُکوه شکرخواهی را
نمیخواهند خوبان جز فقیری نعمتی از او
گدایان خوب میدانند قدر پادشاهی را
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای احمد علوی
باید که در اوج تمام خستگیها مهربان باشم
تا سالها آموزگار "بچههای آسمان" باشم
گاهی برای دانشآموزان خوبم شعر میخوانم
گاهی تصوّر میکنم شاید یکی از کودکان باشم
یک تک درخت خشک را در غربت صحرا تصوّر کن
منهای جمع بچههای مدرسه، شاید همان باشم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سیدحکیم بینش از افغانستان
ما درختان سرو یک باغیم، یا دوتا گل که در دو گلدان است
ما دوتا ؛ شعبه های یک رودیم ما دوتا را دو جسم و یک جان است
کبک کاکل زری دری میخواند، تو به بنگاله قند میبردی
تو تعارف که کیک لاهیجان، من تبسّم که توت خنجان است
تکّهها را دوباره وصله بزن هر چه درز است بخیه خواهم کرد
پل بزن بین بلخ و نیشابور هر دو اقلیمِ یک خراسان است
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای هادی جانفدا
چقدر صورتِ در آینه ست پیرتر از من
برای دیدن رویت، بهانهگیرتر از من
مگر تو گوش کنی! آینه شبیه به سنگی است
که از شنیدن این شِکوِههاست سیرتر از من
به ارتفاع تو و گنبدت قسم که نیامد
به خاکساری تو هیچکس حقیرتر از من
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سورنا جوکار
بر زمین در خاک و خون غلتیده دیدم ماه را
کِی تحّمل میکند دل این غم جانکاه را
آنچنان اندوه دیدارش مرا از خویش برد
وقت برگشتن به خود پیدا نکردم راه را
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمدکاظم کاظمی
جهان در قرن نو بر صفحهی تقویم میرقصد
وطن آمادهی برگشتن تقویم خواهد شد
به قانون خدا نان حلالی مانده مردم را
که آن هم با قوانین بشر تحریم خواهد شد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای علی سلیمیان
به زعم خویش تا پایان دنیا زنده میماند
ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده میماند
برای قدس خوابی دیدهاند ابلیسها امّا
به رغم این همه کابوس، رؤیا زنده میماند
میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک
دلم قرص است این سروِ شکیبا زنده میماند
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محسن کاویانی
آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود
یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود
از چاههای نفت سهمِ ما علاءالدین
از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود
کفش دو خط میخی و آتاری و تیله
دار و ندارم کارتهای فوتبالی بود
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای نجیب بارور از افغانستان
گاه ما را رستم است و گاه ما را حیدر است
هفت خوان قصهی تاریخ یاران خیبر است
گاه ضحاک است این باطل زمانی هم یزید
معنی لبیک گاهی پرچم آهنگر است
گاه ضحاک است این باطل زمانی هم یزید
معنی لبیک گاهی پرچم آهنگر است
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای شهاب مهری
به گرمی غنچهای را مینوازد، مثل فرزندش
که از مهر و طراوت آفرید او را خداوندش
هوای خانه پاکیزهست در این شهر آلوده
هوای خانه را پاکیزه کرده دود اسپندش
کبوترهایی از نخ، جان گرفته با گرههایش
گلیمی بافته از آسمان، دست هنرمندش
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم بشری صاحبی
فراتر است از ادارک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینهی ذات کبریاست صفاتش
کسی که وحی به شوق کتابتش شده نازل
که خطّ کوفی او بوده زینت کلماتش ...
کسی که خطبهی غرّاست واژه واژه سکوتش
کسی که حجّت بحث ولایت است زکاتش
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای افشین علا
تازگیها دفترم خالی ست
شعرها دیگر سراغم را نمیگیرند
واژههایم لال، سطرها آب دهان مرده را مانند
خودنویسم گرچه مالامال جوهرم خالیست
چون که جای مادرم خالیست
صبحها در ازدحام اینهمه آدم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای علیمحمد مؤدب
آدمها همیشه بین شادی و غم میمانند
غم و شادی تنها جفتیاند که با هم میمانند
آنها که بین و غم و شادی باشند بهشتیاند
آنها که غرق یکی شوند تو جهنم میمانند
بعضی دردها را با گریه میگویی و خلاص میشوی
بعضی از غصهها هستند که با آدم میمانند
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمد مهدی سیار
شب آمده با تمام تنهایی من
شب آمده هم کلام تنهایی من
شب آمده تنهایی تو نامش چیست
دلتنگی توست نام تنهایی من
دل آیهی ناگاهی و ناآگاهی است
دفترچهی خاطرات خاطرخواهی است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی با رهبر انقلاب
دیشب و در شب ولادت با سعادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب فارسی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
در این دیدار ۴۰ نفر از شاعران جوان و پیشکسوت سرودههای خود را در موضوعات مختلف دینی، اجتماعی و سیاسی قرائت کردند.
حضرت آیتالله خامنهای بعد از شعرخوانی شاعران، با ابراز خرسندی از استمرار پیشرفت و رو به اوج بودن شعر فارسی، شعر را رسانهای مهم و تأثیرگذار در دوران جنگ رسانهای خواندند و گفتند: در این عرصه باید از میراث کمنظیر شعر و ادب فارسی به عنوان رسانهای قدرتمند و اثرگذار و نافذ به بهترین وجه استفاده شود.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته شرط اثرگذاری رسانهی شعر، هنری بودن آن است و هنری بودن نیز منوط به «الفاظ محکم و استوار»، «مضمونیابی» و «کیفیت بیان موضوع» است.
حضرت آیتالله خامنهای، انتخاب پیام مناسب و مفید را شرط دیگر برای اثرگذاری و ماندگاری شعر خواندند و گفتند: رسانهی شعر باید انتقال دهنده پیام «دین و اخلاق»، «تمدن» و«ایرانیگری» باشد.
ایشان پیام ایستادگی شجاعانه ملت ایران در مقابل ظلم و زیادهطلبی زورگویان جهانی و مظاهر آن یعنی آمریکا و صهیونیستها را از جمله پیامهای ممتاز و قابل انتقال دانستند و خاطر نشان کردند: پیام ایستادگی ملت ایران و بیان صریح و بدون ملاحظه مواضع در مقابل مستکبران، بسیار مهم و برای مردم دنیا شوقانگیز است که نمونههای استقبال از این مواضع در سفرهای خارجی رؤسای جمهور و سخنرانی آنها در اجتماعات مردمی وجود داشته است.
حضرت آیتالله خامنهای جلسه سالانه با شاعران را جلسهای خوب و با برکت خواندند اما تأکید کردند: این جلسه نباید جلسهای زینتی باشد بلکه ضروری است امتداد داشته باشد و با دنبال کردن مطالبی که در آن مطرح میشود به تأمین مقاصد و اهداف مورد نظر در زمینه اعتلای شعر کمک شود.
ایشان در ادامه به بیان چند توصیه خطاب به شاعران و دستاندرکاران شعر و ادب فارسی پرداختند و در توصیه اول با اشاره به ضعف ترجمه و برگردان اشعار خوب و قوی فارسی به دیگر زبانها گفتند: شعر خوب باید در معرض استفاده افکار عمومی دنیا قرار بگیرد بنابراین باید نهضت ترجمه ایجاد شود تا اشعار با نثر شاعرانه، گویا و قوی در اختیار دیگران قرار بگیرد که این کار مهم و سخت، کار دولت است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر ضرورت انس با شعر از دوران کودکی تا نوجوانی و جوانی، وارد کردن بیش از پیش اشعار در کتابهای درسی به عنوان بخشی از ابزار انتقال تمدن، فرهنگ و معارف را وظیفه وزارت آموزش و پرورش برشمردند.
«تقویت حافظه ادبی مردم و خلاق کردن ذهن جوانان در استفاده بجا و صحیح از اشعار و تأکید بر مطالعه و درسآموزی از آثار شعری شاعران برجسته دو توصیه دیگر حضرت آیتالله خامنهای بود.
ایشان با ابراز تأسف از مظلوم واقع شدن زبان فارسی در برابر هجوم لغات بیگانه، در توصیهای دیگر، پاسداشت این زبان پُر کشش و قابل توسعه را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: در مقابل این هجمه باید کلمات معادل فارسی که بعضاً بسیار زیباتر و استعمال آنها آسانتر است استفاده شود و با کاستن از لغات فرنگی، به خلوص زبان فارسی افزوده شود.
در ابتدای این دیدار جمعی از شاعران، سرودههای خود را که به صورت کتاب به چاپ رسیده، به رهبر انقلاب معرفی کردند.
از جمله اشعاری که در این دیدار قرائت شد، شعرهایی در وصف امام حسن مجتبی(علیهالسلام) و امام زمان(عج)، در توصیف مظلومیت مردم غزه بهویژه زنان و کودکان، در ستایش «پدر و مادر» و همچنین برخی موضوعات سیاسی و اجتماعی بود.
در ابتدای این دیدار نماز مغرب و عشاء به امامت رهبر انقلاب اسلامی اقامه شد.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
تصویری که از شعر امروز در ذهن بنده هست و بود و سال گذشته هم آن را گفتم، امشب این تصویر روشنتر و تثبیتتر شد. شعر بحمدالله در کشور ما رو به پیشرفت و رو به اوج است، به معنای واقعی کلمه، نه به فقط به معنای کمیّت. این را باید قدر دانست و باید دنبال کرد.
شعر رسانه است. امروز در دنیا چالشها و درگیریها، رسانهای است. بیش از آنچه که موشک و پهپاد و هواپیما و ابزارهای جنگی و اینها تأثیر بگذارند در عقبراندن دشمن، رسانهها هستند که تأثیر میگذارند و دلها را تحت تأثیر قرار میدهند، ذهنها را تحت تأثیر قرار میدهند. جنگ، جنگ رسانهای است.
هر کس رسانهی قویتر داشته باشد، در اهدافی که دارد ــ هر هدفی ــ موفقتر خواهد بود.
ما ایرانیها میراث شعریمان در دنیا کمنظیر است. با این میراث ادبی و شعری، سلاح رسانهای شعریمان قدرتمند و قوی و اثرگذار و نافذ است. هم مضمونیابی و هم لفظ استوار [در شعر] لازم است. یک نکتهی دیگر در مورد پیام است. ما چه پیامی میخواهیم به مخاطبمان بدهیم؟ آن که میتواند پیام خوبی باشد پیام دین است، پیام اخلاق است، پیام تمدن است، پیام ایرانیگری ماست.
ما ایرانیها پیامهای تمدنی بیشماری ما داریم که معارف دینی ما، معارف اخلاقی ما، معارف ایرانی ما، ایستادگی شجاعانهی ملت ایران، اینها همه چیزهایی که است که قابل انتقال است اینها را بایستی در پیام [منتقل کرد]، الان یکی از مایههای اعتبار ملت ایران ایستادگی شجاعانهی او در مقابل ظلم در دنیاست، در مقابل زورگویی، زیادهطلبی که مظهرش حالا آمریکا و صهیونیستها و اینها هستند، صریح، بدون ملاحظه، بدون اجمال موضع خودش را بیان میکند، خب این خیلی چیز مهمی است، این در دنیا خیلی مطلوب است.
این جلسه جلسه خوبی است. آنچه که من در ذهنم هست این است که جلسه زینتی نباشد. میخواهیم این جلسه امتداد داشته باشد. یعنی کمک کند به مقاصدی که در زمینهی شعر وجود دارد. پیگیری بشود و حلقههای شعری، انجمنهای شعری، محافل شعری تشکیل بشود و این مطالبی که در این جلسه مطرح میشود، حالا به یک نحوی، چه شما مطرح میکنید در شعرتان، چه بنده مطرح میکنم در عرایضم، اینها امتداد پیدا کند.
حافظهی ادبی مردم ما ضعیف است. یعنی در جاهای مناسب شعرهایی که باید به تناسب یادشان بیاید یادشان نمیآید یعنی نمیدانند. گاهی شعرهایی میخوانند یا غلط میخوانند که گاهی در تلویزیون مجری یک شعری میخواند غلط که اعصاب انسان خرد میشود.
یک وقتی یک موسیقیدان پیرمردی به من میگفت که اینهایی که آواز میخوانند در دستگاهی و خارج [از دستگاه] میروند مثل این هست که یک میخی در گوش آدم فرو میکنند، این جوری آدم ناراحت میشود.
حالا واقعاً وقتی شعر را غلط میخوانند گاهی اوقات این جوری است که مثل اینکه یک میخی در گوش انسان فرو میکنند. این نشان دهندهی آن است که حافظهی ادبی مردم ضعیف است این راه دارد، باید راهش را پیدا کنند و جوری بشود که مردم با شعر انس پیدا کنند آشنا بشوند.
حالاها متأسفانه هجوم زبانهای بیگانه هم زیاد شده. زبانهای اروپایی غربی انگلیسی بالخصوص هجومش زیاد شده، همچین بیدریغ مصرف میکنند. به نظر من عکسش باید انجام بگیرد. بایستی معادلهای فارسی[استفاده شود]، ما هلیکوپتر را تبدیل کردیم به بالگرد. هم قشنگتر از هلیکوپتر است، هم آسانتر از هلیکوپتر است، هم ایرانی است، هم [معنی را ]نشان میدهد.
و امیدواریم که دوستان بتوانند اینها را دنبال کنند.و امیدواریم که دوستان بتوانند اینها را دنبال کنند. یعنی واقعاً نگذارند حجم لغات فرنگی در داخل زبان فارسی وارد شود.
بیانات در دیدار شاعران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار شاعران
به مناسبت میلاد حضرت امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام)(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
تصویری که از شعر امروز در ذهن بنده هست و بود و سال گذشته هم آن را گفتم،(۲) امشب روشنتر و تثبیتتر شد. شعر بحمدالله در کشور ما رو به پیشرفت و رو به اوج است، به معنای واقعی کلمه، نه فقط به معنای کمّیّت؛ این را باید قدر دانست و باید دنبال کرد.
من چند نکته عرض میکنم. یکی اینکه شعر «رسانه» است. امروز در دنیا چالشها و درگیریها چالشهای رسانهای است. بیش از آنچه موشک و پهپاد و هواپیما و ابزارهای جنگی و مانند اینها تأثیر بگذارند در عقب راندن دشمن، رسانهها هستند که تأثیر میگذارند و دلها را تحت تأثیر قرار میدهند، ذهنها را تحت تأثیر قرار میدهند. جنگ، جنگ رسانهای است؛ هر کس رسانهی قویتر داشته باشد، در اهدافی که دارد ــ هر هدفی ــ موفّقتر خواهد بود. بنابراین، تکلیف شعر و شعرا معلوم شد. میراث شعری ما ایرانیها در دنیا کمنظیر است. علّت اینکه نمیگویم «بینظیر»، چون من از خیلی از تمدّنها و مانند اینها خبری ندارم؛ تا آن مقداری که من میدانم، من نظیری برایش نمیشناسم از لحاظ میراث شعری، البتّه جز شعر عربی که آن هم خیلی برجسته و دارای اوج است. بنابراین، ما با این میراث ادبی و شعری، سلاحِ رسانهایِ شعریمان قدرتمند و قوی و اثرگذار و نافذ است.
نکتهی بعدی این است که این اثرگذاری شرط دارد؛ شرطش این است که شعر، به معنای واقعی کلمه هنر باشد، هنری ساخته شده باشد. شعرهایی داریم که اسمشان «شعر» است، لکن در آنها مایهی هنر یا نیست یا خیلی کم است؛ اینها اثرگذار نیستند. شعر بایستی اثر هنری باشد. در شعر فارسی، شما ببینید مثلاً شعر حافظ که در واقع در اوج شعر هنری ما است، روی گوته(۳) اثر میگذارد، روی اقبال(۴) اثر میگذارد، روی کسانی که فارسی را بلد نیستند اثر میگذارد. اقبال فارسی بلد نبوده؛ اقبالِ معروف که دیوان شعر فارسی دارد، هیچ وقت فارسی نخوانده بوده و خانوادهاش هم فارسی بلد نبودند؛ از طریق همین شعر حافظ و مانند اینها با فارسی آشنا شده که توانسته آن دیوان شعر مفصّل را به فارسی بسراید. این تأثیر شعر است؛ شعر هنری اینجور اثر میگذارد. یا گوته و بقیّهی کسانی که شماها کاملاً میشناسید.
خب حالا اگر بخواهیم شعر هنری باشد، روی چه چیزی بیشتر باید تکیه کنیم؟ معلوم است: روی جسم و روح، روی لفظ و مضمون. با الفاظ سست، با الفاظ نه چندان محکم و استوار و پُرمعنا، نمیشود اثر هنری ساخت. بنده گاهی در بعضی از روزنامهها شعرهایی را میخوانم که اگر انسان همهی آن قطعهی شعر را بخواند ــ که مثلاً غزل است یا هرچه هست ــ آخرش واقعاً عصبانی میشود؛ یعنی اثرش فقط عصبانی شدن و اوقاتتلخی آدم است، هیچ جنبهی هنریای الفاظ ندارد.
وانگهی مضمون؛ مضمون، هم از موضوع برمیخیزد، هم از کیفیّت بیان موضوع برمیخیزد. شما اگر چنانچه یک موضوعی را ــ که یک موضوع قابل توجّهی نیست ــ در شعر بیاورید امّا با نوع بیان بدیع و اثرگذاری آن را ذکر نکنید، این، شعر را اعتلا نمیبخشد. شما ببینید خیلی از موضوعاتی که در اشعار هندیگوهایی مثل صائب یا کلیم وجود دارد، در اشعار دیگران هم هست، منتها کیفیّت بیان اینها جوری است که مرتبهی شعر را بالا میبرد. بنابراین، هم مضمونیابی و هم لفظ استوار ــ این دو عنصر ــ لازمند.
یک نکتهی دیگر در مورد پیام است. خب حالا ما مضمون را انتخاب کردیم و الفاظ خوبی هم برایش انتخاب کردیم؛ ما چه پیامی میخواهیم به مخاطبمان بدهیم؟ حالا مثلاً فرض کنید پیام بعضیها عبارت است از همین شکوهی از وضع که غالب شعرای طولانی در طول تاریخ، همینجور بودند؛ یعنی کمتر شاعری را شما پیدا میکنید که از وضع زمانهی خودش گله و شکایت نکند؛ حالا بعضی شدیدتر، بعضی کمتر؛ [امّا] این پیامی نیست که برای مخاطب، یک معنای معتنابه و فایدهی قابل قبولی داشته باشد؛ بله، حالا بعضی از اینها یک مقدار تاریخ را نشان میدهد ــ به همین اندازه؛ بیشتر نیست ــ لکن آنچه مورد نظر است که میتواند پیام خوبی باشد، پیام دین است، پیام اخلاق است، پیام تمدّن است، [برای] ما ایرانیها پیام ایرانیگری ما است. ما خیلی پیام داریم، خیلی حرف داریم برای گفتن؛ ما پیامهای تمدّنی بیشماری داریم که معارف دینی ما، معارف اخلاقی ما، معارف ایرانی ما، پیام ایستادگی شجاعانهی ملّت ایران، اینها همه چیزهایی است که قابل انتقال است؛ اینها را بایستی در پیام [شعر بیاوریم]. الان یکی از مایههای اعتبار ملّت ایران ایستادگی شجاعانهی او در مقابل ظلم، در مقابل زورگویی و زیادهطلبی در دنیا است که حالا مظهرش آمریکا و صهیونیستها و مانند اینها هستند. [ملّت ایران] صریح، بدون ملاحظه، بدون اجمال، موضع خودش را بیان میکند؛ خب این مسئلهی خیلی مهمّی است، این در دنیا خیلی مطلوب است. عناصر سیاسی کشور ما [مثل] بعضی از رؤسای جمهور و دیگران، وقتی به کشورهایی رفتند، حالا با دولتها چندان نه، امّا با مردم وقتی در مساجد و در اجتماعات روبهرو شدند و از این حرفها زدند، مردم به هیجان آمدند. خود من در پاکستان(۵) یک سخنرانی در مقابل چند هزار [نفر کردم]، رئیسجمهورشان هم نشسته بود؛ این جلسه واقعاً جلسهای بود که مثل نبضی که تپش دارد و حرکت میکند، همینطور داشت حرکت میکرد! [این] به خاطر مطلب است، وقتی که استقامت ملّت ایران و ایستادگی ملّت ایران بیان میشود. و دیگرانی هم از همین قبیل بودهاند که ما شنیدهایم و اطّلاع داریم. بنابراین، اینها را باید منتقل کرد؛ پیام ما اینها است: پیام ایستادگی است، پیام تمدّن است، پیام اسلام است.
این جلسهی سالانهی ما جلسهی بسیار خوبی است، جلسهی بابرکتی است. برجستگانی هم در این جلسه بودند و به جلسه آبرو دادند؛ همین بزرگانی که آقایان اسم آوردند، مکرّر در این جلسه میآمدند، حضور پیدا میکردند، شعر میخواندند؛ جلسه، جلسهی خوبی است. آنچه در ذهن من هست این است که این جلسه زینتی نباشد؛ ما حالا نمیخواهیم بگوییم در جمهوری اسلامی مثلاً یک جلسهی شعریِ در این سطح تشکیل میشود! مسئله این نیست؛ میخواهیم این جلسه امتداد داشته باشد؛ یعنی کمک کند به مقاصدی که در زمینهی شعر وجود دارد، پیگیری بشود و حلقههای شعری، انجمنهای شعری، محافل شعری تشکیل بشود و این مطالبی که حالا به یک نحوی در این جلسه مطرح میشود ــ چه شما در شعرتان مطرح میکنید، چه بنده در عرایضم مطرح میکنم ــ امتداد پیدا کند.
من چند توصیه یادداشت کردهام که اینها خیلی خوب است. یکی مسئلهی ترجمه است؛ ما از لحاظ ترجمه ضعیفیم. بعضی از شعرای معروف عرب، در ایران شناختهشدهاند، همه میشناسند اینها را، چون شعرشان به فارسی ترجمه شده. ما از شعرای خودمان در کشورهای عربی، در کشورهای غیر عربی، ظاهراً اثری نمیبینیم؛ حالا ممکن است من خبر نداشته باشم، امّا تا آنجایی که من خبر دارم اثری نیست؛ چرا؟ خب این شعر، شعر خیلی خوبی است، این باید در معرض استفادهی افکار عمومی دنیا قرار بگیرد. به قول شاعر:
مِی نابی ولی از خلوت خُم
چو در ساغر نمیآیی چه حاصل؟(۶)
باید از این شعر و از این بیان شما استفاده بشود؛ باید دنیا استفاده کند، افکار استفاده کنند. بنابراین، ما باید یک نهضت ترجمهی شعر درست کنیم.
ترجمهی شعر هم با ترجمهی نثر فرق دارد؛ چون میدانید شعر معمولاً با شعر ترجمه نمیشود، با نثر ترجمه میشود. گاهی کسانی تلاش کردهاند که مثلاً شعر مولوی را به عربی ترجمه کنند و دیدهایم که نتوانستهاند. بنده یک کتاب ترجمهی عربی مثنوی را دارم و گاهی نگاه کردهام؛ عبدالعزیز جواهرکلام ــ برادر بزرگ جواهری معروف،(۷) شاعر بزرگ معروف عراق ــ که ساکن ایران بود، پیش بنده هم آمده بود و او را دیده بودم، ترجمه کرده مثنوی را، انصافاً شاعر خوبی هم هست، امّا نمیتواند. شعر را با شعر، خیلی دشوار میشود ترجمه کرد. مرحوم سیّدمهدی بحرالعلوم که از علمای قرن سیزدهم هجری است، وقتی که به مرجعیّت میرسند، سفر پیادهای از نجف میروند کربلا. علمای نجف گاهی این کار را میکردند که از نجف پیاده میرفتند کربلا؛ ایشان هم در اوّل مرجعیّت، یک سفر پیادهای میرود کربلا و یک عدّه همراهانش بودند. خود ایشان اهل شعر و اهل ذوق و شاعر بود ــ شاعر است و به زبان عربی و به زبان فارسی شعر میگوید ــ چند نفر شاعر هم با خودش برده بود. این هم یک نکتهای است که یک مرجع تقلیدی در سفر بین نجف و کربلا، بدون همراهی شاعر حرکت نمیکند؛ سه چهار شاعر [همراه ایشان] بودند. به یک منزلی میرسند، ایشان خسته میشود؛ دیگران میخواستند بروند، ایشان میگفته من دیگر نمیتوانم، بعد این بیت طالب آملی را میخواند:
از ضعف به هر جا که رسیدیم وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم چمن شد
این شعر را میخواند؛ آن شعرای عرب میگویند که معنای این چیست، ایشان برایشان توضیح میدهد، بعد اقتراح(۸) میکند میگوید این را بسازید. در کتابها، شعری که آنها ساختهاند هست؛ همین بیت طالب آملی را اینها به عربی ترجمه کردهاند و به صورت شعر ساختهاند، شعرای درجه یک عرب هم بودند، [امّا] وقتی آدم نگاه میکند، میبیند بین شعر آنها و شعر طالب آملی خیلی فاصله است. خود مرحوم سیّدمهدی بحرالعلوم هم میسازد؛ او هم ساخته، که در این کتابها هست. [ترجمهی شعر را] نمیشود با شعر ساخت؛ باید با نثر ساخت، منتها نثر شاعرانه، نثر گویا، نثر قوی. چه کسی میتواند این کار را بکند؟ کسی که به هر دو زبان مسلّط باشد و به نظر من، زبان [مقصد] مورد ترجمه زبان مادری او باشد؛ این[جوری] باید باشد. به نظر من این کار مهمّی است، کار دولت هم هست؛ یعنی این کار، کار آحاد مردم نیست، کار سختی است. بنابراین، یک توصیه، توصیهی ترجمه بود.
یک توصیهی دیگر، ورود شعر به کتابهای درسی است که این مربوط به وزارت آموزشوپرورش است؛ شعر را بیاورند داخل کتابهای درسی. البتّه هست، [امّا] بیشتر از این باید بیاید. کودک باید از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی، با شعر اُنس بگیرد؛ شعر بخش مهمّی از تمدّن ما و فرهنگ ما و معارف ما است؛ خیلی از معارف ما در شعر بیان شده.
یک نکتهی دیگری که من یادداشت کردهام، تحریک حافظهی ادبی مردم و خلّاق کردن ذهن مردم و جوانان است. حافظهی ادبی مردم ما ضعیف است؛ یعنی در جاهای مناسب، شعرهایی که باید بهتناسب یادشان بیاید، یادشان نمیآید؛ یعنی نمیدانند. گاهی شعرهایی میخوانند، غلط میخوانند، که گاهی در تلویزیون هم ما میشنویم؛ پای تلویزیون نشستهایم، مجری یک شعر غلط میخواند که اعصاب انسان خُرد میشود. یک وقتی یک پیرمردی که موسیقیدان بود، به من میگفت اینهایی که در یک دستگاهی آواز میخوانند و بعد خارج [دستگاه] میروند، مثل این است که یک میخی در گوش آدم فرومیکنند؛ اینجوری آدم ناراحت میشود. حالا واقعاً وقتی شعر را غلط میخوانند، گاهی اوقات اینجوری است، مثل اینکه یک میخی در گوش انسان فرومیکنند. این نشاندهندهی آن است که حافظهی ادبی مردم ضعیف است. این راه دارد؛ باید راهش را پیدا کنند و جوری بشود که مردم با شعر اُنس پیدا کنند، آشنا بشوند.
یک توصیهی من به شعرای عزیزمان، بخصوص جوانها، مطالعهی آثار شعری و برجستگیهایی است که در شعرها وجود دارد. حالا لابد شماها مثلاً حافظ، شاهنامه یا خمسهی نظامی را میخوانید؛ لابد اینها را میخوانید ــ اگر بخوانید ــ امّا فقط اینها نیست. ما شعرای زیادی داریم که واقعاً شعرهای برجستهای دارند؛ همین شعرای سبک هندی، همین شعرای سبک وقوع، واقعاً شعرهایشان گاهی اوقات در اوج است؛ یعنی انسان حیرت میکند از زیبایی شعر؛ یعنی واقعاً انسان متحیّر میشود که این شعر چقدر زیبا و پُرنکته و خوشلفظ و پُرمعنا است. اینها را بخوانند: کارهایی که کردهاند، هنرهایی که به خرج دادهاند، همین مادّهتاریخهایی(۹) که بعضیها گفتهاند؛ واقعاً انسان تعجّب میکند. دُور همین صحن قدیم قم ــ بهاصطلاح، صحن کهنهی قم یا صحن کوچک قم ــ یک کتیبهای هست، اسمش «کتیبهی معجزیّه» است؛(۱۰) هر بیتِ این قصیده مادّهتاریخِ ساختِ این صحن است.(۱۱) هر بیتش مادّهتاریخ است، جزئیّات دیگری هم دارد که من حالا یادم نیست، مال قدیم است؛ [مثلاً] وقتی دو بیت را با هم جمع کنند یک جوری میشود، سه بیت را جمع کنند یک جور میشود! خب اینها خیلی مهم است. شعر هم شعر محکمی است؛ یعنی شعر سبُکی نیست، شعر بسیار خوبی است. قم دو صحن دارد؛ شما [اگر] الان بروید صحن قدیمی قم ــ صحن کوچک یا صحن کهنه که ایوان طلا و گنبد طلا در آن هست ــ این کتیبهای که در بالای [ایوان] نوشته شده همین قصیده است، اسمش را هم میگویند «قصیدهی معجزیّه»؛ یعنی واقعاً مثل معجزه میماند. خب اینها را ببینند شاعرهای جوان ما؛ این قدرتِ لفظ و معنای شاعر را نشان میدهد. نه اینکه بخواهیم توصیه کنیم که حتماً بروید مثلاً مادّهتاریخ بگویید؛ نه، توجّه کنید که این شاعر چقدر قوی است که لفظ قوی و معنای متین را با این محدودیّت به وجود میآورد و تولید میکند؛ این خیلی مهم است. این هم یک نکته که خواستیم عرض کنیم.
یک مسئله، مسئلهی پاسداشت زبان فارسی است. به نظر من زبان فارسی کاملاً دارد مظلوم واقع میشود. حالا این اواخر یک کارهایی دارد میشود، بعضیها در انجمنهایی یک کارهایی دارند انجام میدهند، امّا ما بیش از این احتیاج داریم به تقویت زبان فارسی. زبان فارسی زبان کششداری است، جزو زبانهایی است که میتواند توسعه پیدا کند، چون زبان ترکیبی است و ترکیبهای زیبا [دارد که] انسان برای بیانِ هیچ معنایی گیر نمیکند. معنای دقیق علمی، معنای دقیق روحی و هر مفهوم دقیق و ظریفی را با زبان فارسی میشود بیان کرد؛ با بعضی زبانها واقعاً نمیشود بیان کرد، امّا با این زبان [میشود]. بعضی از تعبیرات اصلاً قابل انتقال نیست. من یک وقتی گفتم:
شادم که از رقیبان، دامنکشان گذشتی
گو مشتِ خاکِ ما هم بر باد رفته باشد(۱۲)
خب این «دامنکشان گذشتی» را به عربی چه جوری معنا میکنیم؟ این «دامنکشان گذشتی» را میخواهیم ترجمه کنیم؛ بنده به عربی واردم؛ چه جوری میشود ترجمه کرد این را؟ نمیشود ترجمه کرد، اصلاً قابل ترجمه نیست، امّا این [شاعر] یک مفهومِ لطیفِ ظریفِ مهمّی را با همین کلمهی «دامنکشان» در این شعر آورده؛ یعنی یک چنین چیزهایی در زبان فارسی هست. ما از زبان فارسی داریم غفلت میکنیم. حالاها متأسّفانه هجوم زبانهای بیگانه هم زیاد شده؛ هجوم زبانهای اروپایی، غربی و بالخصوص انگلیسی زیاد شده، همینطور بیدریغ مصرف میکنند. به نظر من عکسش باید انجام بگیرد؛ بایستی معادلهای فارسی [ترویج بشود]. ما «هلیکوپتر» را تبدیل کردیم به «بالگرد»؛ هم قشنگتر از «هلیکوپتر» است، هم آسانتر از «هلیکوپتر» است، هم ایرانی است، هم [معنا را] نشان میدهد. البتّه افغانها این را «چرخبال» معنا کرده بودند که درست نبود؛ «بالگرد» بهتر از «چرخبال» است. ما از این کارها خیلی زیاد میکنیم. چند نفر برای دیدار امشب نوشتههایی برای من فرستاده بودند، من در نوشتهی آقای فیض(۱۳) یک کلمهای دیدم که خیلی خوشم آمد: «رایانهسپهر». نمیدانم چه کسی این را تولید کرده؛ خب قشنگ است! به جای «فضای مجازی» [گفته] «رایانهسپهر». از این قبیل خیلی زیاد است. عجیب هم به نظر نیاید؛ یک مقداری که انسان عادت بکند، میبیند خیلی هم قشنگ است. به نظر من این کار هم بایستی انجام بگیرد و امیدواریم که دوستان بتوانند اینها را دنبال کنند؛ یعنی واقعاً نگذارند حجم لغات فرنگی در داخل زبان فارسی، دیگر بیش از این بشود؛ یک مقداری از این کم کنند و به زبان فارسی یک خلوصی بدهند تا یک زبانِ نابِ فارسی باشد انشاءالله.
به هرحال، امشب شب خوبی بود. امیدواریم انشاءالله همهی دوستان موفّق باشند. آنهایی هم که توفیق پیدا نکردیم شعرشان را بشنویم، انشاءالله بعدها بتوانیم از شعرشان استفاده کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، جمعی از شاعران به قرائت اشعار خود پرداختند.
(۲ بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اساتید ادبیّات فارسی (۱۴۰۲/۱/۱۶)
(۳ نویسنده و شاعر آلمانی قرن هجدهم و نوزدهم
(۴ محمّد اقبال لاهوری (فیلسوف و شاعر پارسیگوی پاکستانی قرن بیستم)
(۵ سفر به کشور پاکستان در دیماه ۱۳۶۴
(۶ صائب تبریزی. دیوان اشعار، از غزلی با مطلع «ز خلوت برنمیآیی چه حاصل / به چشمِ تر نمیآیی چه حاصل»
(۷ محمّدمهدی جواهری
(۸ درخواست به کار بردن قریحهی شاعری در سرودن شعر
(۹ کلمه، جمله، یا عبارتی که معمولاً قسمتی از یک شعر است و به حساب ابجد، تاریخ حادثهی مهمّی را نشان میدهد.
(۱۰ سرودهی میرزا محمّدصادق کاشی، متخلّص به «ناطق»
(۱۱ در منابع، ۶۲ بیت آمده. یکی از حضّار: ۲۵۶ بیت است.
(۱۲ حزین لاهیجی. دیوان اشعار، از غزلی با مطلع «ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد / در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد»
(۱۳ آقای ناصر فیض
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
انفاقهای کریمانه
حضرت آیتالله خامنهای: «یک درس رمضان، سخت گرفتن بر خود و انفاق به دیگران است. انسان چقدر لذت میبرد که میبیند در شب ولادت امام مجتبی علیهالسلام بالای سر یک نانوائی تابلو زدهاند که امشب به عشق امام حسن علیهالسلام، نان از این نانوائی صلواتی است.» ۸۶/۰۷/۲۱
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت فرارسیدن نیمه ماه رمضان المبارک و میلاد با سعادت امام حسن مجتبی علیهالسلام، لوح «انفاقهای کریمانه» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
در مکتب قرآن | هدایت قرآنی
در مکتب قرآن | هدایت قرآنی(KHAMENEI.IR)
حضرت آیتالله خامنهای: «این قرآنی که شما تلاوت میکنید، کتاب هدایت است: اِنَّ هٰذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛ همه به هدایت احتیاج داریم.» ۱۴۰۲/۱۲/۰۳
رسانه KHAMENEI.IR در بهار معنویت -ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵- موضوعات گفتمانی قرآنی براساس بیانات رهبر انقلاب را در قالب مجموعه در مکتب قرآن، را منتشر میکند.
دومین شماره از این مجموعه به تأکید حضرت آیتالله خامنهای بر «هدایت قرآنی» اختصاص دارد. بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
این قرآن «اقوَم» را -«اَقوَم» یعنی استوارتر، بهتر، قویتر، باقوامتر- به شما نشان میدهد، شما را به سمت «اقوَم» راهنمایی [میکند]؛ «اقوَم» در چه چیزی؟ «اقوَم» در زندگی دنیایتان، «اقوَم» در کسب عزّتتان، «اقوَم» در ایجاد حکومتتان و «اقوَم» در زندگی حقیقی و حیات اخرویتان که آن حیات حقیقی است -لَهِیَ الحَیَوان- ۱۳۹۸/۰۲/۱۶
فرمود: ما جالَسَ اَحَدٌ هذَا القُرآنَ اِلّا قامَ عَنهُ بِزیادَةٍ اَو نُقصانٍ زیادَةٍ فی هُدًی وَ نُقصانٍ عَن عَمًی؛ وقتی پای قرآن نشستیم و از کنار قرآن بعد از بهرهگیری از آن برخاستیم، باید هدایت ما افزایش پیدا کرده باشد و کوردلی ما کاهش پیدا کرده باشد؛ معرفت ما باید بیشتر بشود، اُنس ما با معارف حقّه بیشتر بشود، قُرب ما به خدای متعال بیشتر بشود، شوق ما به عبادت افزونتر بشود. ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
هدایت قرآن در اختیار افراد باتقوا است... «هُدًی لِلمُتَّقین»؛ تقوا که بود، هدایتْ حتمی است؛ چون این قرآن، «هادیِ» بعضی و بعضی را «مُضل» [است]؛ یُضِلُّ مَن یَشاءُ وَ یَهدی مَن یَشاء؛ این جوری است که بعضیها را از آن طرف میبرد، بعضیها را هدایت میکند. هدایت مال متّقین است. هر چه تقوا بالاتر باشد، هدایت روشنتر و بالاتر است؛ باید این را دنبال بکنیم. ۱۳۹۸/۰۱/۲۶
اگر دیدید معارف قرآنى را بهآسانى قبول میکنید و در دل میپذیرید و تحمّل میکنید، بدانید که خداى متعال اراده کرده است شما را هدایت کند؛ فَمَن یُرِدِ اللهُ اَن یَهدِیَهُ یَشرَح صَدرَهُ لِلاِسلمِ وَ مَن یُرِد اَن یُضِلَّهُ یَجعَل صَدرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَاَنَّما یَصَّعَّدُ فِى السَّماء. خاصیّت قرآن این است: اگر دل شما به قرآن نزدیک شد، اگر اُنس با قرآن پیدا کردید، بدانید خداى متعال اراده کرده شما را هدایت کند و این بزرگترین نعمت الهى است. ۱۳۹۳/۰۳/۱۳
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
کلید پیروزی در جنگ اقتصادی
اقتصاد دولتی، ریشه عقبماندگی اقتصادی کشور
دههی ۹۰ برای اقتصاد ایران و معیشت عمومی مردم دههی خوبی نبود: «ما در دههی ۹۰ به دلایل مختلف یک عقبماندگی و بهاصطلاح تعطیل نسبی مسائل اقتصادی داشتیم.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ قطعا یکی از دلایل این مسئله تحریمها و فشارهای بیسابقهی دشمنان ملت ایران بوده است: «این تحریمی که علیه کشور ما شده... تحریم بیسابقهای است؛ خودشان هم گفتهاند که از اوّل تاریخ، چنین تحریمی علیه هیچ کشوری نشده.» ۱۴۰۱/۰۱/۲۳ اما واقعیت این است که همهچیز هم به تحریم برنمیگردد: «بخشی [از عقبماندگی اقتصادی] مربوط به عوامل خارجی و بیرونی است، بخشی مربوط به عوامل درونی است؛ مسئلهی تحریمها مؤثّر بود، مسئلهی کاهش ارزش نفت در یک برههای از زمان مؤثّر بود، مسئلهی تمرکز کشور بر روی مسئلهی هستهای که اقتصاد را شرطی کرد، مؤثّر بود؛ مسائل گوناگونی اینجوری مؤثّر بود؛ نتیجه این شد که ما یک دهه عقبماندگی داریم داریم.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
با نگاه کارشناسی میتوان ریشههای مشکلات در اقتصاد کشور را شناسایی کرد. مشکلاتی که منجر به سوءاستفاده و شکلگیریِ توطئهی جنگ اقتصادی دشمنان علیه ایران اسلامی شده است: «ما از تحریم صدمه دیدیم و آسیبهایی از تحریم به اقتصاد ما، به مسائل گوناگون ما وارد شده است... این آسیبها بیشتر ناشی از وابستگی ما به نفت است مثلاً؛ یا بیشتر ناشی از عدم حضور مردم در متن میدان اقتصادی است، [یعنی] دولتی کردن اقتصاد... ما میتوانستیم در عرصهی اقتصادی، دستهای گوناگون مردمی را وارد بکنیم. آن اشتباهاتی که کردیم در اوایل انقلاب که همینطور اصرار کردیم بر اینکه همهچیز بایست متعلّق و در اختیار دولت باشد ... خب نتیجهاش همین چیزها است؛ اینها را بایستی علاج کرد.» ۱۳۹۳/۱۲/۲۱ بر این اساس «مهمترین مشکل اقتصاد ما تصدّیگری دولتی است. بیشترین توجّه ما در دههی ۶۰ به این مسئله بود که کلید اقتصاد کشور را به دولت بسپریم... شاید مهمترین نقطهضعف اقتصاد ما تصدّیگری افراطی دولت است. وقتی که مردم از مدیریّت اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی کنار میمانند، کارهای بزرگ، شرکتهای مهم، تولیدهای ثروتساز برای کشور در اختیار دولت قرار میگیرد و در اختیار فعّالان اقتصادی از مردم قرار نمیگیرد، همین مشکلاتی پیش میآید که ما امروز در اقتصادمان مشاهده میکنیم.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ نقشآفرینی مردم در میدانِ تولید، راهحل پیشرفت اقتصاد
اما راه غلبه بر مشکلات اقتصادی و جبران عقبماندگیها چیست؟ قطعا راهکار این موضوع «رشد مستمرّ اقتصادی» است: «جبران این عقبماندگی کار آسانی نیست؛ این طبعاً محتاج یک رشد مستمرّ پیدرپی اقتصادی است... برای همین است که ما در برنامهی هفتم توسعه، اولویّت اصلیِ برنامه را گذاشتیم پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت... و رشد اقتصادی را متوسّط هشت درصد در سیاستهای برنامهی هفتم قرار دادیم.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
اقتصاد ایران به دلایل روشنی به این رشد اقتصادیِ مستمر نیاز دارد: «چهار علّت دارد که ما بایستی به این چهار دلیل و به این چهار علّت حتماً دنبال رشد باشیم. اوّلین علّت این است که ما به طور محسوس مشکل معیشت مردمی و رفاه خانوار را داریم در کشور که این بدون رشد اقتصادی علاجپذیر نیست... دوّم، ارتقای جایگاه ایران در اقتصاد منطقه و جهان... علّت سوّم؛ ما نیروی انسانی متخصّص زیاد داریم... بدون یک رشدِ بالا، نمیتوانیم اشتغال ایجاد کنیم برای این مجموعهی عظیمِ جوانِ متخصّص و دانشمند. دلیل چهارم هم اینکه ما امروز در کشورمان جوان خیلی داریم... ممکن است فردا اینهمه جوان نداشته باشیم؛ ما باید کشور را برای آن روز ثروتمند کنیم.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
نکتهی بعدی اما به راه تحقق این رشد اقتصادی مستمر برمیگردد. راهکار عملیاتی شدن این رشد «تقویت تولید با نقشآفرینی مردم» است: «ما کِی میتوانیم این رشد سریع و مستمر را به دست بیاوریم؟ آن وقتی که با کمک و هدایت مردم بتوانیم تولید را افزایش بدهیم... ما توانایی زیادی داریم، میتوانیم کارهای بزرگی انجام بدهیم. اگر از توانایی ملّت در قضیّهی اقتصاد استفاده بشود وضع معیشت مردم حتماً بهتر خواهد شد، وضع تورّم حتماً بهتر خواهد شد.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ مبنای منطقی این جهتگیری کلان اقتصادی هم این است که «هیچ دولتی بدون مشارکت مردم نمیتواند اقتصاد کشور را سامان بدهد... بنابراین یکی از مسائل مهمّ ما باید این باشد که استعدادهای مردم، ابتکارهای مردم، ظرفیّتهای گوناگون مردم را وارد میدان اقتصاد کشور بکنیم.» ۱۳۹۹/۰۲/۱۷ البته نقشآفرینی مردم در تقویت تولید ملی عرصههای متنوعی هم دراد «از صنایع بزرگی مثل نفت، مثل گاز، مثل فولاد بگیرید، تا مثلاً صنایع دستی؛ در همهی این زمینهی گستردهی وسیع، امکان مشارکت مردم وجود دارد؛ سرمایههای مردم، ذهن مردم، دستهای توانای مردم، سرانگشتان فعّال و مبتکر مردم میتواند فعّال بشود و کار کند.» ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ نیز در واقع در راستای عملی شدن همین رویکرد اقتصاد مردمی بوده است: «روح اصل ۴۴ هم این بود که ما بتوانیم اولاً سرمایههای مردم و بعد مدیریت مردم را وارد عرصهی اقتصاد کنیم... البته در همان محدودهای که این سیاستها اجازه میدهند.» ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
در این میان نقش و وظیفهی مهم دولت حمایت از این جریان تولید مردمی است. البته حمایت نیز معنای روشنی دارد که بخش عمدهی آن به رفع موانع و زمینهسازی برای نقشآفرینیِ حداکثری مردم در اقتصاد کشور برمیگردد: «منظور از حمایت، تزریق منابع مالی صرفاً نیست بلکه میدان را باز کردن است... حمایت که میگوییم، یعنی برداشتن موانع. برداشتن موانع مثل چه؟ مثل برداشتن مقرّرات دستوپاگیر... یکی از حمایتها که بسیار مهم است، مبارزه با قاچاق است... یکی از کارهای لازم، منع جدّی واردات بیرویه است... یکی از حمایتها مبارزهی جدّی با فساد مالی است... یکی از مسائل، مقابلهی جدّی با کارشکنیهای اداری است... یک مسئلهی مهم، رعایت حقوق مالکیّت است... یک مسئلهی مهم پرهیز از کمک به سفتهبازی و سوداگریهای زیانبخش است... در یک مواردی معافیتهای مالیاتی لازم است... بنابراین حمایت واقعی از تولید، که گفتیم دولت باید حمایت بکند، این چیزها و امثال اینها است.» ۱۳۹۹/۰۲/۱۷ البته «نظارت دولت هم لازم است... نظارت دولت مطلقا قابل اغماض نیست؛ امّا نظارت غیر از دخالت کردن است.» ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ با اقتصاد مردمی، پیروزی از آن ایران اسلامی است
باید دانست که «نبودن مردم در صحنهی سیاست، نبودن مردم در صحنهی فرهنگ، نبودن مردم در صحنههای اقتصادی، نبودن مردم در صحنههای دینی، سیاست راهبردی دشمن است... فهمیدهاند که علّت پیشرفت ایران... حضور مردم ایران در صحنه است. اگر جنگ تحمیل میکنند، دشمن در جنگ شکست میخورد؛ اگر حملهی کودتایی میکنند، شکست میخورد؛ اگر حملهی امنیّتی میکنند، شکست میخورد؛ علّت این است که مردم در صحنه حاضرند. آنجایی که توانستند مانع از حضور مردم در صحنه بشوند، دشمن پیروز شده؛ در خیلی از بخشهای اقتصادی همینجور است.» ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
قطعا اگر در میدانِ جنگ اقتصادی نیز ظرفیت عظیم ملت وارد عرصهی تقویت و جهش تولید ملی شود دستاوردهای بزرگی رقم زده میشود: «جهش تولید اهمّیّت دارد چون اگر واقعاً تولید را بتوانید جهش بدهید، همهی شاخصهای اقتصادی مهمّ کشور تغییر پیدا میکند... یعنی اشتغال پایدار به وجود میآید، بیکاری کاهش پیدا میکند، صادرات رونق پیدا میکند، درآمد ارزی برای کشور فراهم میشود، نرخ تورّم کاهش پیدا میکند؛ علاوهی بر اینها استقلال اقتصادی در کشور به وجود میآید و این موجب عزّت ملّی است... اعتماد به نفْس ملّی را بالا میبرد و اقتصاد کشور را در مقابل تکانههایی که از بیرون تحمیل میشود یا در داخل به وجود میآید حراست میکند.» ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ «تولید رونق پیدا بکند، کارشناسان میگویند که آن وقت مشکل بیکاری حل میشود، مشکل تورّم حل میشود، مشکل فقر در طبقات ضعیف حل میشود، معضل نظام بانکی حل میشود، مسئلهی ارزش پول ملّی حل میشود، حتّی مسئلهی کسری بودجهی دولت با رونق تولید حل میشود.» ۱۳۹۸/۰۱/۰۱
حقیقت این است که «مسئلهی اصلی، کلید اصلی، اینجا است: حضور مردم در همهی مسائل، حلکنندهی مشکلات است... و حضور مردم هیچ جایگزین دیگری ندارد.» ۱۴۰۰/۰۵/۱۲ لذا «اگر از توانایی ملّت در قضیّهی اقتصاد استفاده بشود وضع معیشت مردم حتماً بهتر خواهد شد، وضع تورّم حتماً بهتر خواهد شد.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ و تجربهی تاریخی ملت ایران نیز به روشنی همین را نشان میدهد: «هر جا مردم وارد شدهاند ما پیشرفت کردهایم. در دفاع مقدّس مردم وارد شدند، ما پیروز شدیم؛ در مسائل سیاسی کشور مردم هر جا وارد شدند ما پیروز شدیم؛ در مسائل اقتصادی هم همین جور است؛ [اگر] مردم وارد بشوند، آحاد مردم وارد بشوند، ما پیروز خواهیم شد.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱
- جهش تولید بر پایهی جمهور مردم
- مشوق اصلی قاریان ایرانی رهبر انقلاب هستند
- عاقبت گناه تغییر اعتقادات است
- قاریان مصری هم به جایگاه بالای قاریان ایرانی معترفند
- فرصت تحوّلِ دلها
- توانا و قدرتمند برای ایران عزیز
- قاریان ایرانی، سطح مسابقات جهانی قرآن را ارتقاء دادهاند
- جنگ زیتون
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار دستاندرکاران همایش بزرگداشت حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)
بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران همایش ملی «صدف کوثر» بزرگداشت حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) که در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ برگزار شده بود، صبح پنجشنبه ۱۳۹۵/۱۰/۲ در محل برگزاری این همایش در قم منتشر شد. بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
اوّلاً خیلى تشکّر میکنم از آقایان محترم که به این فکر افتادید و این کار را با انگیزه دارید دنبال میکنید.
جناب خدیجه (سلاماللهعلیها) حقیقتاً مظلوم است؛ بهخاطر اینکه شَرف همسرى پیغمبر در مورد ایشان داراى یک ارزش مضاعف است؛ دیگران مشرّف به شَرف همسرى پیغمبر شدند لکن این رنجهایى را که پیغمبر در عمدهى دوران رسالت به آنها مبتلا بودند ندیدند. ده سال در مدینه بود، خب عزّت بود، احترام بود، و زندگىِ راحت بود نسبت به آن دوره؛ جناب خدیجه (سلاماللهعلیها) دوران رنج پیغمبر را، دوران سختىهاى پیغمبر را تحمّل کردند و دیدند.
اوّلاً خودِ این نفْس ایمان آوردن به پیغمبر -که اوّلین کسى که ایمان آورد امیرالمؤمنین و حضرت خدیجه بودند- یک امتیاز بزرگ است، یک ارزش بسیار بالایى است؛ عبور کردن و صرفنظر کردن از عقایدى که انسان سالهاى متمادى با آنها زندگى کرده آسان نیست، براى ما پیش نیامده یک چنین چیزى تا بفهمیم چقدر مشکل و مهم است. ایشان با آن فطرت پاک، صدق قضیّه را، حقّانیّت قضیّه را بلافاصله فهمید؛ تا پیغمبر را دید، با آن حال -با آن حالت معروف و مذکور در کتابها- که از حِرا برگشته بود فهمید که یک حادثهى مهم اتّفاق افتاده و قلب مبارکش مجذوب شد و ایمان آورد. بعد پاى این ایمان ایستاد؛ حالا شما ثروت را میفرمایید،(۲) این یک کلمهى به زبان آسان است؛ کارى است که خب، کسانى که پول دارند میتوانند بالاخره یک پولى هم مصرف کنند، خرج کنند امّا اینکه انسان از همهى زندگى راحت خارج بشود -یعنى همهى پولش را مصرف کند، همهى ثروتش را صرف کند- یک کار یکذرّه و دوذرّه نیست؛ دربارهى امام حسن مجتبى (سلاماللهعلیه) مثلاً میگویند که ایشان چندبار از مال خودشان خارج شدند یا چند بار از نصف مالشان خارج شدند؛ این جزو بزرگترین امتیازات است. این بزرگوار این امتیاز را دارد که از همهى اموال خودش خارج شد و همه را صرف کرد در راه ترویج اسلام و تقویت پیغمبر. بعد هم دچار آن سختىها و آن مشکلات طاقتفرسا [شد] که یکىاش همین مسئلهى شِعب ابىطالب بود و آن سه سالى که آنجا بودند و آن سختىهایىکه این بزرگوار متحمّل شد و این ایمان را محکم نگه داشت.
خب قرآن دربارهى کسانى که قبل از فتح و بعد از فتح انفاق میکنند [میگوید] «لا یستَوى مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَل»؛(۳) این «قَبلِ الفَتح»، قبل از فتح مدینه است؛ یعنى قبل از آنکه مدینهاى در اختیارِ پیغمبر قرار بگیرد و زندگىاى، راحتى، حکومتى، تسلّطى، قدرتى در اختیار آن بزرگوار باشد؛ در حال نهایت شدّت، ایشان انفاق کردند؛ هم مالشان را، هم جانشان را، هم راحتشان را. خب اینها واقعاً فضایل مهمّى است؛ اینها مغفولٌعنه مانده؛ حضرت، مظلومه است؛ این بزرگوار واقعاً مظلومه است. تعبیر کردند جناب آقاى اعرافى گفتند غریب؛ واقعاً همینجور است؛ جناب خدیجه (سلاماللهعلیها) غریب است. حالا شما(۴) میگویید مادر یازده امام، [امّا] در واقع مادر دوازده امام؛ چون ایشان مادر امیرالمؤمنین هم هست. ایشان امیرالمؤمنین را در آغوش خودش، در دامان خودش، در زندگى خودش پرورش داده تا چند سالگى.
به هر حال این یک کار بسیار خوبى است و کار بسیار مهمّى است و انشاءالله برکات زیادى هم خواهد داشت.
بههرحال ما متشکّریم از جناب آقاى اعرافى، جناب آقاى رفیعى و بقیّه آقایانى که همکارى دارند در این قضیّه و امیدواریم انشاءالله اجرشان را از پیغمبر بگیرند؛ و مسلّماً این کار مورد رضاى رسولالله (صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۱) همایش ملی «صدف کوثر» در جهت تبیین شخصیّت حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) به همّت جامعة المصطفى العالمیّة و با همکارى نهادهایى همچون جامعة الزّهراء (س) در دىماه سال جارى برگزار میگردد. در ابتداى این دیدار -که در قالب دیدارهای دستهجمعى برگزار شد- حجّتالاسلام والمسلمین علیرضا اعرافى (رئیس جامعة المصطفى العالمیّة) و حجّتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعى محمّدى (عضو هیئت علمى جامعة المصطفى العالمیّة) گزارشى ارائه کردند.
۲) اشارهى حجّتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعى به اینکه حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) همهى اموالش را صرف اسلام کرد.
۳) سورهى حدید، بخشى ازآیهى ۱۰؛ « ... کسانى از شما که پیش از فتح [مکه] انفاق و جهاد کردهاند، [با دیگران] یکسان نیستند...»
۴) حجّتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعى
فیلم کامل دیدار: بیانات در دیدار دستاندرکاران همایش بزرگداشت حضرت خدیجه (س)
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در جمع اقشار مختلف مردم
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در نخستین روز سال نو، در دیدار نوروزی با قشرهای مختلف مردم، برنامهریزی و تلاش مسئولان برای «ورود و بسیج همتها، سرمایهها و ابتکارات ملت» در عرصه اقتصاد را لازمه تحقق شعار بسیار مهم سال ۱۴۰۳ یعنی «جهش تولید با مشارکت مردم» خواندند و با اشاره به تأثیر بهبود مسائل اقتصادی در دین و دنیای مردم، تأکید کردند: دشمن با انکار زمینهها، ظرفیتها و عوامل پیشرفت در کشور، خاموش شدن نور امید در دل ملت را نشانه رفته اما مردم و جوانان با تلاش بیوقفه و پرهیز از اختلافات، افق روشن آینده را پیگیری میکنند.
ایشان همچنین با اشاره به فرورفتن رژیم صهیونیستی در باتلاق غزه و نفرت روزافزون ملتها از امریکا به عنوان شریک اصلی جنایات صهیونیستها، گفتند: در حوادث اخیر ظلمت حاکم بر غرب و حقانیت تشکیل جبهه مقاومت اثبات شد و این جبهه مردمیِ ضد ظلم، از توانایی و قدرت واقعی خود رونمایی کرد و به حول و قوه الهی، مسیر قطع ظلم بزرگ وجود رژیم صهیونیستی ادامه خواهد یافت.
حضرت آیتالله خامنهای با تبریک مجدد عید سعید نوروز به آحاد ملت، همزمانی بهار طبیعت و بهار معنویت را زمینهساز طراوت و رویش و شکوفایی جسم و روح و جان انسان برشمردند و افزودند: هنر و قدرت ماه رمضان این است که با نسیم معنویِ روزه و عبادات و توسل و مناجات، انسان غیرغافل را در مسیر صلاح و بندگی به شوق و تلاش میکشاند.
ایشان انگیزه انتخاب و اعلام شعار هر سال را تمرکز و همت و تلاش مسئولان و آگاهی و مطالبه افکار عمومی برای تحقق این شعارهای راهبردی دانستند.
رهبر انقلاب با اشاره به تمرکز شعارهای چند سال اخیر بر مسئله اقتصاد گفتند: سال گذشته در تحقق شعار «مهار تورم و رشد تولید» کارهای خوبی انجام شد اما با آنچه مطلوب و مورد نظر ما بود فاصله نسبتاً زیادی داشت؛ لذا مسئولان و فعالان مردمی باید در سال جدید هم تحقق آن شعار مهم را وظیفهای اساسی بدانند.
رهبر انقلاب نامگذاری امسال به سال «جهش تولید با مشارکت مردم» را شعاری برجسته خواندند و افزودند: اگر با برنامهریزی و تلاش مسئولان، نوعی بسیج مردمی برای حضور در امر اقتصاد صورت گیرد، تحقق شعار بسیار مهم «جهش تولید» ممکن خواهد شد.
ایشان اقتصاد را از مسائل اساسی کشور برشمردند و با اشاره به نقاط ضعف و مشکلات موجود اقتصادی گفتند: بهبود اوضاع اقتصادی در همه مسائل کشور اثرگذار است.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری تلاش بیوقفه و جدی امریکا و همراهانش برای فروپاشی اقتصاد ایران و به زانو درآوردن ملت گفتند: به یاری حق این هدف تاکنون ناکام مانده و از این پس هم با تلاش و جدیت و عزم و اراده مسئولان و مردم محقق نخواهد شد.
رهبر انقلاب شکوفا شدن اقتصاد را در گرو به حرکت درآمدن همه چرخدندههای بزرگ و کوچک کشور خواندند و تأکید کردند: استفاده از زیرساختهای موجود، ابتکارات مردمی، قدرت مدیریت فعالان اقتصادی، نیروی جوان تحصیلکرده و شرکتهای دانشبنیان، بدون تردید اقتصاد کشور را به پیشرفت محسوس میرساند که تلاش بیوقفه مسئولان پرتحرک کشور و هنر آنان در به حرکت درآوردن این مجموعهها و عوامل، زمینهساز این توفیق بزرگ ملی خواهد بود.
ایشان، مصادفشدن سال نو با اولین سال اجرای برنامه هفتم توسعه را عامل دیگری برای تلاش روزافزون مسئولان دانستند و گفتند: باید در پایان برنامه هفتم که با هدف کلی شکوفایی اقتصادی همراه با عدالت تدوین شده، «تورم تک رقمی شود، ساختار بودجه اصلاح و نظام مالیاتی متحول شود، حداقل ۹۰درصد کالاهای اساسی در کشور تولید و طرحهای عظیم ملی انجام شود» که رسیدن به این اهداف اساسی بدون حضور مردم در عرصه اقتصاد ممکن نیست؛ بنابراین باید از تواناییهای مختلف و متفاوت ملت استفاده خردمندانه و کامل شود.
رهبر انقلاب با تمجید از آمادگی همیشگی ملت برای حضور در میدان افزودند: باید مانند دفاع مقدس، مردم در صحنه اقتصاد حضور واقعی و مثمرثمر داشته باشند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به بازدید بهمنماه خود از نمایشگاه دستاوردهای فعالان تولیدی افزودند: آن دستاوردها بسیارخوب و شگفتآور و نشاندهنده ظرفیت و توان و ابتکارات بالای مردمی بهخصوص جوانان در عرصه اقتصاد بود و اثبات کرد میتوان از این ظرفیت عظیم در صنایع بزرگ، بهینهسازی مصرف آب، بخش نفت، صنایع دستی، حملونقل، و دیگر عرصهها استفاده کرد.
ایشان ادامه تحرک اقتصادی خارجی و بینالمللی را هم لازم و مهم خواندند و خطاب به مسئولان گفتند: باید تفاهمنامهها با کشورها را به قراردادهای ملی و اجرایی تبدیل کرد تا نتایج آنها در عمل مشخص و محسوس شود.
رهبر انقلاب همچنین با تأکید بر لزوم افزایش بهرهوری در عرصههای مختلف و استفاده از تجربیات دیگران در این زمینه گفتند: «جهش تولید با مشارکت مردم» شعار یکساله نیست بلکه مسئولان باید با برنامهریزی و کمک گرفتن از مردم، گام اول را در سال جاری بردارند تا انشاءالله این شعار در طول زمان، کامل محقق شود.
حضرت آیتالله خامنهای در نکتهای مهم به نگرانی برخی افراد دلسوز درباره احتمال بروز فساد و سوءاستفاده در مسیر حضور مردمی در عرصه اقتصاد اشاره کردند و افزودند: این نگرانی با توجه به سوءاستفادههای سالهای گذشته از امکانات و وامهای دولتی، بجاست؛ بنابراین مسئولان باید با چشمان باز، کاملا مراقب باشند که فساد و تبعیض و استفاده نامشروع در این مسیر رخ ندهد.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان، منافع ملی و افق روشن آینده کشور را وابسته به «ایمان» و «امید» دانستند و گفتند: اگر فروغ امید در دلها خاموش شود شود هیچ حرکتی اتفاق نمیافتد.
ایشان، «جوانان مستعد، ملت آماده به کار، منابع کمنظیر طبیعی و موقعیت ممتاز جغرافیایی» را از جمله ظرفیتهای انبوه برای استمرار پیشرفتهای کشور برشمردند و گفتند: لازمه ادامه پیشرفت این است که همه به آینده امیدوار باشیم.
حضرت آیتالله خامنهای پیشرفتهای علمی در عرصههای صنعت، سلامت، فضایی، سیاسی و سیاست خارجی و امنیت کمنظیر کشور را که در برگزاری امن راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات اخیر تجلی یافت، از جمله عوامل امیدزا و موجب تقویت حسّ عزت و افتخار در مردم دانستند و افزودند: هزاران گروه جوان، پر توان، پر انگیزه و با شوق در سراسر کشور در بخشهای مختلف علمی و حوزوی و فرهنگی و هنری مشغول کار و تلاش و رونقبخشی به فضای جامعه هستند.
ایشان شکلگیری راهپیماییهای عظیم اربعین و اعیاد غدیر و نیمه شعبان را جلوههایی امیدزا و نشاط آفرین خواندند و با ابراز تأسف از نارسایی تبلیغاتی در کشور در نشان دادن واقعیات برجسته افزودند: با وجود این جلوههای امیدآفرین برخی افراد غافل با منفیبافی به دنبال انکار وجود امید در جوانان و تلاش برای زائل کردن آن هستند.
رهبر انقلاب اسلامی اینگونه اقدامات را کمین گرفتن برای میراندن امید در دلهای جوانان خواندند و افزودند: قلم به دست گرفتن و مقاله نوشتن درباره اینکه به آینده نباید امیدوار بود به نفع کیست و اصلا چرا نباید با وجود اینهمه ظرفیت و عوامل نویدبخش، به آینده امیدوار بود؟
ایشان بکارگیری انواع ترفندهای تبلیغاتی و رسانهای برای بزرگنمایی ضعفها و انکار پیشرفتها را از جمله اقدامات همیشگی بدخواهان دانستند و افزودند: دشمن سالها است که اینگونه کارها را میکند اما در داخل نباید این خطا و غفلت را مرتکب شویم.
حضرت آیتالله خامنهای جوانان را به جلوتر از بودن از نقشه دشمن توصیه مؤکد کردند و گفتند: آنها میخواهند شما را مأیوس کنند و نگذارند بعضی صداها از پیشرفتها به شما برسد ولی شما بیش از تلاش نومیدکننده دشمنان، برای ایجاد امید و شکوفایی کار و تلاش کنید.
«وحدت ملی و اتحاد دلها و عزمها و ارادههای مردم» عامل دیگری بود که رهبر انقلاب از زاویه منافع ملی مورد تأکید قرار دادند و با ابراز تأسف از وجود مشکلات و عقبافتادگی در این زمینه گفتند: در این زمینه دچار غفلت شدهایم و به دست خودمان وحدت ملی و همدلی اجتماعی را مخدوش کردهایم. همه هم در این غفلت شریکیم و همه نیز وظیفه داریم وحدت ملی و اتحاد مردم و مسئولان را حفظ و روز به روز تقویت کنیم.
رهبر انقلاب، تقویت وحدت ملی را سیاست قطعی نظام اسلامی از روز اول خواندند و با اشاره به تأکیدهای امام خمینی(ره) بر این مسئله، خاطرنشان کردند: امام در مقابل افرادی که بر سر مسائل سیاسی و جناحی با یکدیگر دچار اختلاف میشدند، نهیب میزدند که هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید.
حضرت آیتالله خامنهای، اختلاف فکری و سلیقهای و سیاسی در کشور را طبیعی دانستند اما گفتند: رقایتهای داخلی و اختلافهای سیاسی نباید موجب نفرتپراکنی و ایجاد دشمنی و اهانت و آزار و احیاناً دروغ و افترا علیه یکدیگر شود.
ایشان خطاب به جوانان تأکید کردند: سعی کنید در جامعه نفرتپراکنی نشود و با وجود اختلاف سلایق، در مسائل جامعه و در مواجهه با دشمنان کشور و ملت همه با هم برادرانه و یکسان حرکت کنند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان، از چند زاویه مسئله فلسطین و غزه را به عنوان مهمترین مسئله بینالمللی مورد توجه قرار دادند.
ایشان قضایای غزه و قتل عام بیش از ۳۰ هزار نفر زن و کودک و پیر و جوان در مقابل چشمان دنیای به اصطلاح متمدّن و مدعی حقوق بشر را نشاندهنده ظلم و ظلمت حاکم بر دنیای غرب خواندند و افزودند: آمریکاییها و اروپاییها نه فقط از جنایتهای رژیم اشغالگر جلوگیری نکردند بلکه از همان روزهای اول با سفر به سرزمینهای اشغالی حمایت خود را اعلام و انواع سلاح و کمک نیز برای استمرار جنایتها ارسال کردند.
حضرت آیتالله خامنهای، اثبات حقانیت تشکیل جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا را نتیجه دیگر حوادث چند ماه اخیر غزه دانستند و افزودند: این حوادث نشان داد حضور جبهه مقاومت در این منطقه جزو حیاتیترین مسائل است و روز به روز هم این جبهه که برخاسته از وجدانهای بیدار و برای مقابله با ۷۰ سال ظلم و اشغالگری جنایتکاران صهیونیست است، باید تقویت شود.
ایشان رونمایی مقاومت از تواناییهای خود را ثمره دیگر جنگ کنونی غزه خواندند و گفتند: نه غربیها و نه دولتهای منطقه از قدرت و تواناییهای مقاومت اطلاع نداشتند اما امروز مجبورند صبر مردم مظلوم غزه و اراده و انگیزه مقاومت فلسطین از حماس تا بقیه گروههای مقاومت، و قدرت و اراده مقاومت در لبنان، یمن و عراق را مشاهده کنند.
رهبر انقلاب، عیان شدن قدرت مقاومت را موجب بهم ریختن همه محاسبات آمریکاییها و برنامههای آنها برای تسلط بر کشورهای منطقه دانستند و افزودند: قدرت مقاومت محاسبه آنها را بهم زد و نشان داد آمریکاییها نه تنها نمیتوانند بر منطقه مسلط شوند بلکه حتی نمیتوانند در منطقه بمانند و ناچارند منطقه را تخلیه کنند.
ایشان، روشن شدن وضعیت آشفته و بحرانی رژیم صهیونیستی برای همگان را واقعیت دیگر حوادث غزه دانستند و گفتند: این حوادث نشان داد رژیم صهیونیستی نه فقط در حفاظت از خود دچار بحران است بلکه در بیرون آمدن از بحران هم دچار بحران است؛ زیرا با ورود در جنگ غزه به باتلاقی وارد شده که چه از غزه بیرون بیاید چه نیاید، شکست خورده است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: تناقضها و اختلافات عمیق در میان مسئولان رژیم غاصب این رژیم را به سقوط نزدیکتر میکند.
ایشان با تأکید بر اینکه آمریکا در قضیه غزه بدترین موضع را انتخاب کرد، گفتند: تظاهرات مردم به نفع فلسطین در خیابانهای لندن و پاریس و خود آمریکا در واقع اعلام نفرت از آمریکا است.
رهبر انقلاب موضعگیری و محاسبه غلط آمریکا در ماجرای غزه را باعث منفور شدن آمریکا در دنیا و افزایش ده برابری نفرت از آن در منطقه دانستند و در بیان نمونه دیگری از فهم و محاسبات غلط آمریکاییها در مسائل منطقه گفتند: در هر جای منطقه از یمن و عراق تا سوریه و لبنان که نیروهای مبارز و شجاع مقاومت اقدامی علیه آمریکاییها میکنند، آنها این اقدام را به ایران نسبت میدهند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: این نشان میدهد آمریکاییها مردم منطقه و جوانان شجاع و با عزم و اراده آن را نشناختهاند و همین محاسبه غلط هم قطعاً آمریکاییها را به زانو درخواهد آورد.
ایشان با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران از مقاومت حمایت و تمجید و تا قدر ممکن پشتیبانی میکند، گفتند: اما این در واقع خود گروههای مقاومت هستند که تصمیم میگیرند و اقدام میکنند و حق نیز با آنها است.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه ظلم بزرگ موجود در منطقه یعنی وجود رژیم صهیونیستی که باید قطع شود، گفتند: ما طرفدار و حامی و کمک کننده هر کسی هستیم که در این جهاد اسلامی، انسانی و وجدانی وارد شود و به توفیق الهی به این مقصود نائل خواهیم آمد. آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
امروز منافع ملی ما و افق روشن آینده ما وابسته است به امید و ایمان. اگر فروغ امید در دلها خاموش بشود هیچ حرکتی اتفاق نمیافتد. ما این همه ظرفیت برای پیشرفت داریم، این همه جوان مستعد داریم، این ملت آماده به کار و پای کار را داریم، این منابع کمنظیر طبیعی را داریم، این موقعیت جغرافیایی ممتاز را داریم، مامیتوانیم پیشرفت کنیم، پیشرفتهای بزرگی کنیم، از اول انقلاب تا امروز هم خیلی پیشرفت کردیم اما بیش از اینها ما امکان پیشرفت داریم.
لکن این پیشرفتها در صورتی امکان پذیر است که من و شما امیدوار باشیم به آینده. امید داشته باشیم، بدانیم میشود پیش رفت، میشود کار کرد، میشود حرکت کرد. عوامل امیدزا هم در کشور بحمداللّه کم نیست.
چیزهایی که امید در انسان ایجاد میکند در کشور فراوان است. همین پیشرفتهای علمی در عرصهی صنعت، در عرصهی سلامت، در عرصهی فضا، در سیاست و پیشرفتهایی که در سیاست خارجی داشتیم. آنچه که در کشور به صورت امنیت مورد توجه است، امنیتی که در کشور وجود دارد. ما در ۲۲ بهمن چند میلیون افراد ما در سرتاسر کشور حرکت میکنند بحمداللّه با امنیت کامل. انتخابات صورت میگیرد با امنیت کامل. کمتر جایی در دنیا این ثبات، این امنیت، این حضور مردمی، این پیشرفتهای سریع و شگفت آور وجود دارد. خب اینها عوامل امیدزاست. حس عزّت را، حس افتخار را در مردم ما تقویت میکند.
ما توانهای تبلیغاتیمان متأسفانه آن چنان رسائی لازم را ندارد که بتواند آنچه را که اتفاق میافتد در معرض دید مردم قرار بدهد. اینها همه جلوهای امیدزاست در کشور. مظهر نشاط کشور است، مظهر امیدواری کشور است. این نشان میدهد که مجموعهی ملت ما به خصوص جوانهای ما بانشاطاند، باتحرکند، با حرکتند، با ابتکارند، امیدوارند. بعضی افراد به نظر بنده غافل، منفیبافی میکنند. هم وجود امید در جوانها را انکار میکنند. هم سعی میکنند امید را از دلها زایل کنند. قلمش را به کار میاندازد برای اینکه استدلال کند که به آینده نمیشود امیدوار بود.
مثل اینکه کمین گرفتند که روح امید را در جوانها از بین ببرند بمیرانند. سالهاست دشمن این کار را دارد میکند، موفق نشده، سالهاست با تبلیغات گوناگون با انواع و اقسام ترفندهای تبلیغی و رسانهای و اینها دارند تلاش میکنند، ضعفهای ما را بزرگنمایی میکنند. خب ما در کشور ضعفهایی داریم، ده برابر بزرگ میکنند آن را. پیشرفتهایی داریم، آنها را مسکوت میگذارند. گاهی انکار میکنند.
دشمن دارد این کار را میکند اما در داخل کشور چرا این کار را بعضی از افراد میکنند؟ به نظر من نبایستی این غفلت را ما به خودمان اجازه بدهیم. نباید این خطا را مرتکب شویم. من به جوانهای عزیز توصیه میکنم، من میگویم جوانها جلوتر از نقشه دشمن حرکت کنند. دشمن میخواهد مأیوس کند شما را. شما بیش از آنچه که او تلاش میکند برای ناامید کردن؛ تلاش کنید برای ایجاد امید، برای شکوفایی امید در دلهای جوانها. شعار سال معمولاً بخشی از راهبرد اساسی کشور است برای اینکه توجه مسئولین، همت مسئولین، تلاش مسئولین متوجه این بخش بشود از یک طرف؛ و افکار عمومی مردم و معرفت عمومی مردم مطالبه کند این معنا را از طرف دیگر.
در سال گذشته ما شعار مهار تورم و رشد تولید را مطرح کردیم. گزارشهای رسمی که مورد تأیید هم هست به ما میگوید که کارهای خوبی در این زمینه انجام شده. البته با فاصلهی نسبتاً زیادی با آنچه که مطلوب ماست. باز هم باید تلاش بشود. لذا من همین جا عرض میکنم شعار سال ۱۴۰۲ امسال هم جزو مطالبات ماست. همه بایستی دنبالش باشیم.
اما شعار امسال البته برجستهتر است. امسال شعار جهش تولید است. جهش تولید به نظر کار بزرگ و شاید در نظر بعضی نشدنی بیاید. لکن بنده معتقدم با توجه به بخش دوم این شعار یعنی مشارکت مردم این شدنی است.
اگر ما این توفیق را پیدا کنیم که همت مردم، سرمایهی مردم، ابتکار مردم، حضور جدی آحاد مردم را در عرصهی اقتصادی وارد کنیم درواقع یک بسیج مردمی در امر اقتصاد بکنیم میتواند تولید هم به جهش برسد. اقتصاد یکی از مسائل اساسی کشور و یکی از نقطه ضعفهای ما است. اگر اقتصاد کشور وضع مطلوبی پیدا بکند تأثیر در همهی اوضاع عمومی کشور خواهد داشت. میتوان گفت در دین و دنیای مردم میتواند اثر بگذارد.
سالهاست دشمنان تلاش میکنند که اقتصاد کشور را به زانو دربیاورند. به طور جدی این را ما در برخوردهای خصمانهی آمریکا و بقیهی همراهان او در طول زمان احساس کردیم.
مقصودشان فروپاشی اقتصاد ایران است. البته با همت جوانان ما و تلاشهای فراوانی که در این کشور از سوی مردم و مسئولین انجام گرفته دشمن موفق نشد و به حول قوهی الهی باز هم موفق نخواهد شد.
دشمن در قضیهی اقتصادی علیه جمهوری اسلامی پیگیر است، فعال است. ما هم باید فعال باشیم، باید پیگیر باشیم. بایستی مصمم در این راه حرکت کنیم. با فکر درست و تلاش خستگی ناپذیر و شبانه روزی. برای اینکه اقتصاد کشور شکوفا بشود همهی چرخ دندههای بزرگ و کوچک کشور باید به کار بیفتد. همه باید تلاش کنند. هم از زیرساختهای کشور استفاده بشود، هم از ابتکارات مردمی استفاده بشود، هم از قدرت مدیریت فعالان اقتصادی و فعالان مدیریتی استفاده بشود. امسال اولین سال شروع برنامه هفتم توسعه است. هدف کلی برنامه هفتم شکوفایی اقتصاد همراه با عدالت است لکن برای پایان این برنامه اهدافی را ذکر کردند که اینها خیلی مهم است این اهداف تک رقمی کردن تورم، اصلاح ساختار بودجه، تحول در نظام مالیاتی، تولید حداقل ۹۰ درصد از کالاهای اساسی در داخل کشور، اینها کارهای بزرگی است. افزایش بهرهوری آب کشاورزی که این از مشکلات کشور است و در این برنامه هفتم مورد توجه قرار گرفته است، و طرح های عظیم ملی بزرگی.
خب اگر ما بخواهیم به این اهداف دست پیدا کنیم به نظر من بدون حضور مردم ممکن نیست؛ بایستی با حضور مردم انجام بگیرد. مجموع کمکها از سوی مردم میتواند ما را به این هدفها برساند. قضایای غزه نشان داد حقانیت تشکیل جبههی مقاومت را. بعضی مطرح میکردند که خب این جبههی مقاومت در غرب آسیا چه لزومی داشت. نشان داده شد که حضور جبههی مقاومت در این منطقه جزو حیاتیترین مسائل است. روز به روز هم بایست این جبههی مقاومت تقویت بشود.
طبیعی است انسان با وجدان، انسانهایی که وجدان بیدار دارند در این منطقه وقتی ظلم صهیونیستها را که هفتاد سال است این ظلم ادامه دارد، وقتی این ظلم را میبینند ساکت ننشینند، آرام ننشینند و به فکر مقاومت بیفتند.
تشکیل جبههی مقاومت برای مواجههی با این ظلم مستمر و دائمی جنایتکاران صهیونیست علیه ملت فلسطین و حامیان فلسطین است. در این چند ماه اخیر جبههی مقاومت از وضع واقعی خود رونمایی کرد. شاید نه آمریکاییها، نه غربیها، نه دولتهای منطقه نمیدانستند قدرت مقاومت و توانایی مقاومت در این منطقه آن طوری که واقعاً وجود داشت و وجود دارد فهمیدند، حالا فهمیدند.
این مقاومت فلسطین را شما نگاه کنید. این صبر مردم مظلوم غزه را ببینید. این اراده و انگیزهی مبارزان مقاومت فلسطینی از حماس و بقیهی دست گروهها مشاهده کنید. این قدرت اراده را در مقاومت در لبنان در یمن در عراق ببینید، مقاومت این است. مقاومت از وجود واقعی و تواناییها و وضع خود رونمایی کرد و به دنیا نشان داد که مقاومت یعنی چه. همهی محاسبات آمریکا را به هم ریخت.
آمریکاییها با یک محاسبهی غلط درصدد آن بودند که بر همهی اوضاع و احوال منطقه حاکمیت پیدا کنند. قدرت مقاومت این محاسبه را به هم ریخت. نشان داد که چنین چیزی ممکن نیست و آمریکاییها نمیتوانند در این منطقه بمانند و ناچارند منطقه را تخلیه کنند. در این چندماه اخیر و در قضایای غزه وضعیت رژیم صهیونیستی هم برای همه روشن شد. معلوم شد که رژیم صهیونیستی نه فقط در حفاظت از خود دچار بحران است بلکه در بیرون آمدن از بحران هم دچار بحران است.
ورود رژیم صهیونیستی در غزه برای او ایجاد باتلاق کرد. امروز اگر بیرون بیاید از غزه شکست خورده بیرون نیاید هم شکست خورده وضع رژیم صهیونیستی اینطور است.
همین تناقضی که در تصمیمهای رژیم صهیونیستی وجود دارد و سرگیجهای که به آن دچار هستند، موجب شده در داخل رژیم صهیونیستی اختلافات عمیق بین مسئولین رژیم صهیونیستی، بین خودشان به وجود بیاید که نتوانند تصمیم بگیرند. امروز نمیتواند رژیم صهیونیستی تصمیم بگیرد، این، او را به سقوط هرچه بیشتر انشاءالله نزدیک میکند. آمریکا در مسئله غزه بدترین وضعیت ممکن را انتخاب کرد. کاری کرد که در همه جهان منفور شد. این کسانی که در خیابانهای لندن و پاریس و بقیه کشورهای اروپایی و خود آمریکا تظاهرات به نفع فلسطین میکنند، اینها در واقع اعلام نفرت از آمریکا میکنند.
آمریکا در دنیا منفور شد، در منطقه منفور بود ده برابر بیشتر منفور شد.
آمریکاییها هم فهمشان از مسائل منطقه غلط است، هم تصمیمهایشان که بر اساس این فهم میگیرند غلط است.
در هر کجای این منطقه در یمن در عراق در سوریه در لبنان از سوی نیروهای مبارز و شجاع مقاومت هر اقدامی انجام میگیرد آمریکاییها در محاسباتشان آن را به ایران نسبت میدهند.
این محاسبهی غلط قطعاً آمریکا را بالاخره به زانو درخواهد آورد. مردم را نمیشناسند. هم به ملتها و به جوانهای شجاع این ملتها اهانت میکنند. اینها خودشان اهل فکرند، اهل ارادهاند، عزم راسخ دارند، شجاعاند.
ما البته از مقاومت دفاع میکنیم. ما تا آنجایی که امکان برایمان داشته باشد از گروههای مقاومت حمایت و پشتیبانی هم میکنیم. از کار آنها تمجید هم میکنیم اما آنها خودشان هستند که دارند تصمیم میگیرند و حرکت میکنند. و در این حرکت حق با آنهاست. ما معتقدیم به وسیلهی وجود رژیم صهیونیستی ظلم بزرگی در منطقه دارد انجام میگیرد.
این ظلم باید قطع بشود.
هر کسی در این جهاد بزرگ جهاد انسانی، جهاد اسلامی و جهاد وجدانی وارد بشود ما طرفدار او هستیم، از او حمایت میکنیم و به او کمک میکنیم و به توفیق الهی به حول قوهی الهی به مقصود خودمان هم نائل خواهیم شد.
این خبر درحال بروزرسانی است...
هفت نکته دربارهی تحقق شعار سال ۱۴۰۳
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
هفت نکته دربارهی تحقق شعار سال ۱۴۰۳
جهش تولید بر پایهی جمهور مردم
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۴۰۳، سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری کردند.
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در یادداشتی به قلم آقای سعید اشیری نکاتی درباره تحقق این شعار سال ۱۴۰۳ را بررسی کرده است.
یک. تعیین شعار سال توسط رهبر انقلاب اسلامی، سیاستی گفتمانی در فقه حکومتی ماست که باید نظام حکمرانی ملی، جهتگیری اصلی خود را بر این سیاست متمرکز کند؛ افزون بر این، توجه به این شعار باید در زنجیرهای از گفتمانها و شعار سالهای پیشین باشد. درک دقیق و درست سیاستگذاران ملی مطابق با آنچه رهبر گرامی انقلاب و توسعهی معنایی این گفتمان در منظومهی فکری امام خمینی(ره) و معظمله از نکات ضروری و لازم است.
دو. اقتصاد مقاومتی، نظریهی سیاستی نظام اسلامی در مسیر پیشرفت اقتصادی ماست؛ اقتصاد مقاومتی بیش از همه بر مدار تولید ملی، امکان تحقق خواهد داشت و تقویت و رشد زیرساختهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی تولید، از ضروریات این مهم است؛ بنیادهای نظری جهش تولید بر مدار مردم، باید بر پایه ادبیات نظری دربارهی اقتصاد مقاومتی طرح شود و جغرافیای گستردهی مباحث طرحشده در بیانات رهبر گرامی انقلاب، این مهم را تمهید خواهند کرد.
سه. مردم، محور شکلگیری، پیروزی و بقای انقلاب اسلامی هستند و جهش تولید نیز وابسته به همین رکن اساسی است. «مردم در همهی این دورانها قهرمان اصلی ماجرا و سرگذشت انقلاب بودهاند.» (۰۸/ ۰۶/ ۱۴۰۱)
«مسئلهی اصلی، کلید اصلی، اینجا است: حضور مردم در همهی مسائل، حلکنندهی مشکلات است. آن چیزی که حضور مردم را تأمین بکند، مردم را تشویق به حضور در عرصه و در میدان بکند -میدانهای مختلف مورد ابتلای کشور- مغتنم است. و حضور مردم هیچ جایگزین دیگری ندارد؛ هنر اصلی انقلاب هم همین بود؛ هنر اصلی انقلاب این بود که جمهور مردم را از یک مجموعه و تودهی منفعل و مصرفی و فاقد یک نگاه ملّی و عمومی، تبدیل کرد به یک مجموعهی پُرانگیزه، علاقهمند، همّتدار، هدفدار، آرمانخواه، و وارد میدان کرد؛ کار بزرگ انقلاب این بود.» (۱۲/ ۰۵/ ۱۴۰۰)
«ما ابزارهای نظامی، ابزارهای سیاسی، ابزارهای اقتصادی را قدرتافزا و قدرتزا میدانیم برای کشور، امّا هیچ کدام به اندازهی حضور مردم نیست؛ حضور مردم، نظام جمهوری اسلامی را به معنای واقعی کلمه قدرتمند میکند.» (۲۶/ ۰۳/ ۱۴۰۰) چهار. الزام بزرگ در جهش تولید، شناخت مسئلهها و چالشهای تولید در یک نظام تحلیلی منسجم و منظومهای است؛ اهمیت مسئلهها، منطق اولویتها را میسازد و راه برونرفت از تزاحمها را فراهم میکند. شعار و گفتمان «رفع موانع تولید» باید بهمثابه یک پیشفرض سیاستی در کنار الزامات و ضروریات دیگر، مطرح و برجسته باشد. بر این پایه، نقش موانع و عوامل تضعیفکنندهی داخلی در تولید و پیشرفت (مثل فساد، کمکاری و تنبلی، ضعف بهرهوری، ضعف نگاه بلندمدت و راهبردی و…) را بیش از گذشته برجسته نگریست و پیوسته این پرسش را برجسته ساخت که چگونه میتوان نقش و جایگاه مردم در تولید و پیشرفت ملی را برجستهتر کرد؟
پنج. تحلیل نقش موانع خارجی و بهویژه تحریمهای استکبار جهانی، یکی دیگر از جنبههای ضروری در این موضوع است؛ نکتهی کلیدی در تحلیل این وضعیت، توجه به نقش و جایگاه مردم است.
«اگر ما کاهش حضور مردم را داشته باشیم، از آن طرف افزایش فشارهای دشمن را خواهیم داشت؛ یعنی اینها با همدیگر به معنای واقعی کلمه یک نسبت معکوسی دارند. اگر چنانچه ما در کشور افزایش حضور مردم را کم داشته باشیم، از آن طرف افزایش فراوان فشار دشمنان را خواهیم داشت. اگر ما بخواهیم فشارهای دشمنان از قبیل فشارهای اقتصادی مثل تحریم و امثال اینها از بین برود یا کاهش پیدا کند، راهش این است که حضور مردم در کشور افزایش پیدا کند و پشتوانهی مردمی به رخ دشمنان کشیده بشود.» (۲۶/ ۰۳/ ۱۴۰۰) شش. بازخوانی الگوها و تجربههای موفق اقتصادی در چهل و پنج سال گذشته، الهامبخشی انقلاب اسلامی در ساحت اقتصاد را برجسته خواهد کرد. معانی و آرمانهای بزرگ، همواره به اسوههایی نیازمندند که تحقق آنها را امکانپذیرتر و میسّرتر خواهد کرد.
هفت. در پرتو مطالبهی مؤکد «جهاد تبیین» از سوی رهبر انقلاب، نیازمند نهضت فرهنگی بزرگ و فراگیری هستیم که بتواند در گفتوگو و ارتباط با جمهور مردم، بر «اقناعسازی» متمرکز شود؛ فهرست وسیعی از عناوین و موضوعاتی را میتوان برشمرد که نیازمند تقویت وضعیت گفتمانی آنها در سطح عمومی هستیم، از جمله: تقویت روحیهی کار و تولیدگرایی، پرهیز از مصرفگرایی و توجه به سادهزیستی، تقویت توجه به کالاهای داخلی، بهبود اتقان کاری، افشای اهداف دشمن در اعمال تحریمها، قوتها و دستاوردهای نظام اسلامی بهویژه در حوزهی اقتصاد.
به سخنی دیگر، جهش تولید بر مدار جمهور مردم، در یک سپهر فراگیر فرهنگی و مبتنی بر فرهنگ جهادی و انقلابی امکانپذیر خواهد بود؛ این مهم، نیازمند طرح و برجسته شدن در فضای جهاد تبیین است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
روایت اول | قاریان ایرانی، سطح مسابقات جهانی قرآن را ارتقاء دادهاند
روایت اول | قاریان ایرانی، سطح مسابقات جهانی قرآن را ارتقاء دادهاند(آقای احمد ابوالقاسمی، قاری بینالمللی قرآن کریم)
مراسم انس با قرآن در اولین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد.
رسانه KHAMENEI.IR در حاشیه این دیدار گفتوگویی با آقای احمد ابوالقاسمی از قاریان بینالمللی قرآن کریم داشته است. آقای احمد ابوالقاسمی:
از نظر من بهعنوان کارشناسی که شاید دهها مسابقه جهانی را دیدم، یک وجه ارتقای مسابقات جهانی، به حضور قاریان ایرانی بستگی دارد. مثلاً در مالزی دقیقاً در همان شبی که قاری ایرانی میخواهد تلاوت کند؛ سالن شلوغتر است.
رهبر انقلاب شخصاً علاقمند به تلاوت قرآناند و مروّج واقعی تلاوت استادانه و تلاوت اصیل هستند. مثلاً قبل از اینکه خیلی از قرّاء بدانند استاد مصطفی اسماعیل چه کسی است، ایشان استاد مصطفی اسماعیل را به جامعه قرآنی معرفی کردند و این نشان دهنده تیزبینی و ریزبینی ایشان نسبت به موضوع تلاوت است.
رهبر انقلاب در تلاوت تخصص دارند. نکات ریزی که ایشان بیان میکنند نشان دهنده تخصص و دقت ایشان به تلاوت تک تک قاریان جهان و قاریان ایرانی دارند.
یکبار خاطرم هست در ابتدای قرائت مقداری عجله میکردم و فقط خودم متوجه این موضوع بودم، اما ایشان این نکته را متوجه شده بودند و پیغام فرستادند که به فلانی بگویید اول قرائتش را جدیتر بگیرد و عجله نکند.
این خیلی مهم است که شخصی با این حجم از مشغولیت کاری و مشغله تا این حد روی تلاوت قرآن قاریان دقت داشته باشند.
در بحث اختلاف قرائت، شناخت قرّاء، سبکها و آنچه که الان باید در دنیای اسلام ارائه شود و آنچه که الان مطرود است تمامی این موضوعات را رهبر انقلاب با نگاه کارشناسی دنبال میکنند.
رسانهی KHAMENEI.IR، در حاشیه دیدارهای رهبر انقلاب، در گفتگو با کارشناسان و مدعوین دیدار در قالب بسته تصویری #روایت_اول به تبیین و تحلیل بیانات رهبر انقلاب میپردازد.
قاریان ایرانی، سطح مسابقات جهانی قرآن را ارتقاء دادهاند
- جنگ زیتون
- انتخاب ملت
- مهاجرت؛ مسئلهای چندوجهی و مواجههای فرصتنگر
- مشارکت گسترده؛ اتحاد ملّی؛ اعتلای ایران
- انتخابات پرشور و قوی؛ تضمین کننده مجلس قوی
- راه حل مشکلات، صندوق رأی است
- مشارکت بالا در انتخابات؛ ترسیم کننده راه پیشرفت
- تعیین مسیر از خانه ملت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مروری بر توصیهها و تذکرات حضرت آیتالله خامنهای به قاریان قرآن کریم
اطلاعنگاشت | هنر تلاوت
رهبرانقلاب: «یکایک شما تلاوتگران قرآن، پیک عرش الهی به سوی ما فرشیان هستید؛ معنای تلاوت قرآن این است. شما دارید مضمون کلام الهی را برای ما بیان میکنید.» ۱۴۰۲/۱۲/۲۲
رسانه KHAMENEI.IR در این اطلاعنگاشت توصیهها و تذکرات حضرت آیتالله خامنهای به قاریان قرآن کریم را مرور میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مروری بر استناد حضرت آیت الله خامنهای به نهجالبلاغه در محفل انس با قرآن کریم
درسهای نهجالبلاغه | تدبّر در قرآن
حضرت آیتالله خامنهای در محفل انس با قرآن کریم (۱۴۰۲/۱۲/۲۲)، پیرامون تدبّر در قرآن به عبارتی از نهجالبلاغه اشاره کردند که رسانه KHAMENEI.IR، این عبارت و بیانات رهبر انقلاب درباره آن را در این جدول مرور میکند.
عنوانبیاناتترجمه
دست یابی به باطن قرآن با تدبّرقرآن را بایستی با تدبّر خواند. البتّه تدبّر مراتبی دارد. تدبّر یعنی از ظاهر اَنیق قرآن به باطن عمیق قرآن رسیدن: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۱) این ظاهر، همین زیباییهای کار شما و الفاظ خود قرآن و زیباییهای خود قرآن است. باطن عمیق، آن چیزی است که با تدبّر به دست میآید. وقتی هر چه فکر کنید، دقّت کنید، فهم کنید مسائل حول و حوش یک آیه را، یا یک کلمه را، معارف و مفاهیم بیشتری را به دست میآورید؛ این میشود تدبّر.۱) نهجالبلاغه، خطبهی ۱۸؛ «قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی ژرف و ناپیدا است.»
برای دریافت نسخه با کیفیت روی تصویر کلیک کنید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مرور آیات استفاده شده در بیانات حضرت آیتالله خامنهای در محفل انس با قرآن کریم
به رسم آیهها | ارزش و عظمتِ تلاوت قرآن
حضرت آیتالله خامنهای در محفل انس با قرآن کریم (۱۴۰۲/۱۲/۲۲)، پیرامون عظمت قرآن و قاریان قرآن به آیاتی از قرآن اشاره کردند که رسانه KHAMENEI.IR، این آیات و بیانات رهبر انقلاب درباره آنها را در این جدول مرور میکند.
عنوانبیاناتترجمه آیات
با عظمت بودن قرآنارزش و عظمت تلاوت قرآن را از عظمت قرآن باید به دست آورد. شما ببینید در خود قرآن کریم، قرآن با چه القابی و با چه عناوینی معرّفی شده؛ من چند نمونهاش را یادداشت کردهام: «قرآن عظیم»، «قرآن کریم»، «قرآن مبین»، «قرآن مجید»، «قرآن حکیم»، «قرآن شفاء»، «قرآن رحمت»، «قرآن نور»، و عناوینی از این قبیل. وقتی خدای متعال که معدن عظمت است و منشأ عظمت است و خالق عظمت است، به یک چیزی عنوان «عظیم» بدهد ــ «وَ القُرآنَ العَظیم»(۱) ــ معنایش خیلی والا است.۱) سورهی حجر، بخشی از آیهی ۸۷ ؛ «... قرآنِ با عظمت... »
با ارزش بودن قرائت قرآننفْس قرائت قرآن باارزش است. خدای متعال به بزرگترین موجودی که خلق کرده، یعنی وجود مقدّس نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله)، دستور میدهد که قرائت کن! «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن»؛(۲) «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛(۳) باید قرآن را قرائت کنی، باید تلاوت کنی. «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ نوح»؛(۴) «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ اِبراهیم»؛(۵) [خدا] به پیغمبر دستور تلاوت میدهد. یکی از وظایف ما تلاوت قرآن است. به نظر این حقیر، در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند؛ همهی ما باید تلاوت کنیم.۲) سورهی مزّمّل، بخشی از آیهی ۲۰؛ «... [اینک] هر چه از قرآن میسّر میشود بخوانید ...»
۳) سورهی مزّمّل، بخشی از آیهی ۲۰؛ «... پس هر چه از [قرآن] میسّر شد تلاوت کنید ...»
۴) سورهی یونس، بخشی از آیهی ۷۱ ؛ « و سرگذشت [پر فایده و عبرت آموز] نوح را براى آنان بگو ...»
۵) سورهی شعراء، بخشی از آیهی ۶۹ ؛« و سرگذشت مهم ابراهیم را بر آنان بخوان»
نورانی شدن دل قاری و جامعه با تلاوت قرآنقرائت و تلاوت برای دل قاری است، لکن منحصر به این هم نیست؛ منحصر به این نیست. هم دل قاری باید با تلاوت [قرآن] نورانی بشود، هم دل جامعه باید به تلاوت قرآن روشن بشود و منوّر بشود. خدای متعال به پیغمبرش میفرماید: «وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَاَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث»(۶) ... یعنی بر مردم هم بخوانید؛ این کار شما است. ما در خانه برای خودمان قرآن میخوانیم، شما یک کار بالاتر انجام میدهید، برای مردم قرآن میخوانید، بر مردم تلاوت میکنید؛ این خیلی باارزش است. قدر خودتان را بدانید. ارزش کارتان را بدانید.۶) سورهی اسراء، بخشی از آیهی ۱۰۶؛ «و قرآنی [باعظمت را] بخشبخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را بهآرامی به مردم بخوانی ...»
تدبّر در قرآنقرآن را بایستی با تدبّر خواند... وقتی هر چه فکر کنید، دقّت کنید، فهم کنید مسائل حول و حوش یک آیه را، یا یک کلمه را، معارف و مفاهیم بیشتری را به دست میآورید؛ این میشود تدبّر. کِتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّروا آیاتِه؛(۷) این[جور] است، یعنی اصلاً کتاب نازل شده برای تدبّر، برای فهمیدن. همهی این چیزهای دیگر مقدّمهی فهمیدن است.۷) سورهی ص، بخشی از آیهی ۲۹؛ «[این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کردهایم تا در [بارهی] آیات آن بیندیشند...»
پرهیز از تکرار غیرلازم در تلاوتتکرار [آیات] یک جاهایی، در یک آیاتی خوب است، یک جاهایی لازم است؛ امّا چقدر تکرار؟ تلاوتی را من گوش میکنم، یک آیهای که هیچ لزومی هم ندارد تکرار بشود، قاری این آیه را ده بار تکرار میکند! معنای این چیست؟ معنایش این است که این قاری موسیقیدان خوبی است، صدای خوشی هم دارد، میخواهد این را با شکلهای مختلف بخواند. [مثلاً] «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه»؛(۸) خب «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه» که تکرار ندارد؛ حالا بفرض، دو مرتبه [تکرار شود، امّا] این را ده مرتبه تکرار کردن [دلیلی ندارد]. اینکه میگویم ده مرتبه، حالا شاید مثلاً نُه مرتبه [بوده]! من شمردم، همینطور تکرار، تکرار، تکرار! این، آن چیزی نیست که انسان از قاری توقّع دارد؛ این را نباید ما فراموش کنیم.۸) سورهی یوسف، بخشی از آیهی ۴ ؛ « [یاد کن] آن گاه که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند! »
تصویرگری قرآن از حوادث گوناگونقرآن هنر است؛ خود قرآن یک اثر هنریِ خدایی و الهی است؛ یک اثر هنری است. حالا افرادی که صاحب نظرند و صاحب دقّتند و صاحب تدبّرند، بتدریج یک چیزهایی از گوشه کنارهای این اثر هنری را در طول تاریخ فهمیدهاند؛ از جمله اینکه مثلاً قرآن هنر تصویر دارد، یعنی حوادث را تصویر میکند... در قرآن با چه بیانهای متنوّع و متعدّدی قیامت و صحنههای قیامت و عرصهی قیامت جلوی چشم انسان تصویر شده؛ یا عرصهی جهاد تصویر شده: «وَ العادیاتِ ضَبحاً * فَالموریاتِ قَدحاً»؛(۹) این تصویر است، دارد نشان میدهد. میشود گفت که خب سوار اسب شدند، اسبسوار رفت طرف میدان، امّا اینکه در این آیه میآید قسم میخورد به آن اسبی که دارد نفَسنفَس میزند، قسم میخورد به آن اسبی که سُمش به سنگ میگیرد و مثلاً جرقّه میزند، این [دارد] تصویر میکند منظره را.۹) سورهی عادیات، آیات ۱ و ۲ ؛ « و در برخورد سمّ آنها بر سنگها آتش افروخته شد»
وصف منافقین در قرآندر سورهی مبارکهی بقره در وصف منافقین این آیهی شریفه «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات»،(۱۰) این تصویر، یک بُعدی از ابعاد منافق است؛ این منافقی است که اوّل از روی هیجان یک ایمانی آورده، اِستَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم، [امّا] مرضی که در دل او بوده موجب شده که خدا این نور را از او بگیرد: وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات؛ تصویر میکند؛ این تصویرِ یک بُعد از ابعاد شخص منافق است. بعدش بلافاصله یک بُعد دیگر: «اَو کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعدٌ وَ بَرقٌ یَجعَلونَ اَصابِعَهُم فی آذانِهِم مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ المَوت»،(۱۱) این هم یک بُعد دیگر از ابعاد منافقین بوده. «صیّب» باران تند است. خب باران که رحمت است امّا در کنار این باران، رعد هست، برق هست، این [فرد] میترسد؛ ظلمات هست، از آن میترسد؛ از بارانش بهره نمیبرد امّا از رعد و برقش میترسد؛ همان که در سورهی منافقون «یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم»(۱۲) [آمده]؛ این ابعاد منافق را بیان میکند؛ ببینید قرآن تصویر [میکند].۱۰) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۷ ؛ « سرگذشت آنان سرگذشت کسانى است که [در شب بسیار تاریک بیابان] آتشى افروختند [تا در پرتو آن خود را از مهلکه نجات دهند]، چون آتش پیرامونشان را روشن ساخت، خدا [به وسیلۀ توفانى سهمگین] نورشان را از میان برداشت و آنان را در تاریکىهایى که مطلقاً نمى دیدند واگذاشت.»
۱۱) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۹ ؛ « یا [سرگذشت آنان] سرگذشتِ [دچار شدگان به] رگبارى شدید از آسمان است که در آن تاریکى ها و رعد و برقى است، [آنان] انگشتانشان را از [صداىِ هولناکِ ] صاعقهها به خاطر بیم مرگ در گوشهایشان مىگذارند [در حالى که راه گریزى از مرگ براى آنان نیست] و خدا به کافرانْ احاطۀ [همه جانبه] دارد »
۱۲) سورهی منافقون، بخشی از آیهی ۴؛ «... هر فریادی را به زیان خویش میپندارند ...»
تبلیغ رسالت الهی توسط قاریان قرآنشما بدانید که باید مصداق «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللٰه»(۱۳) باشید؛ دارید رسالت الهی را ابلاغ میکنید دیگر. دیگر کدام رسالت قطعیتر، متقنتر، واقعیتر از آنچه شما در جلسهی قرائت قرآن اداء میکنید؟ باید اینجوری باشید؛ باید خودتان را تطبیق کنید با این آیه: اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله؛ ببینید اینهایی که تبلیغ رسالاتالله میکنند، چه جوری هستند و چه جوری باید باشند.۱۳) سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۳۹؛ «همان کسانی که پیامهای خدا را ابلاغ میکنند ...»
برای دریافت نسخه با کیفیت روی تصاویر کلیک کنید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
خاطراتی از زندگی حضرت آیتالله خامنهای پیرامون قرآن کریم
خاطرات قرآنی
بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن بهار معنویت، ماه مبارک رمضان، بخشی از خاطرات زندگی حضرت آیتالله خامنهای پیرامون آشنایی، انس با قرآن کریم و جلسات تفسیر ایشان را مرور کرده است.
اثرپذیری از تلاوت زیبای مادر
زادگاه مادرم نجف است. ایشان لهجهی عربی داشت. در کودکی، با لهجهی عربیِ نجفی حرف میزده است. با قرآن آشنا بود. قرآن را خوب و با صدایی جالب تلاوت میکرد. در اواخر عمر، صدایش گرفته بود و من صدای خوش او را به یادش میآوردم. بر قرائت کلامالله مجید با قرآن اهدائی پدرش مداومت روزانه داشت. شیوهی قرائت ایشان، ما را در آن کم سنّ و سالی به خود جذب میکرد. پیرامونش گرد میآمدیم و به تلاوتش گوش میکردیم.
خون دلی که لعل شد، صفحه ۸
شوق شنیدن داستان حضرت موسی
مادرم معانی برخی آیات را برای ما به فارسی ترجمه میکرد و داستانهای پیامبران را برایمان بازمیگفت. شیفتگی وافرش به زندگی حضرت موسی(علیهالسّلام) موجب میشد تا داستان زندگی این پیامبر بزرگ را با همهی جزئیّات برای ما شرح دهد. آنچنان با علاقهمندی دربارهی حضرت موسی سخن میگفت که شوق شنیدن ماجراهای او را در ما برمیانگیخت.
خون دلی که لعل شد، صفحه ۸
زبانزد بودن در مدرسه در تجوید و تلاوت قرآن کریم
در مدرسه دارالتّعلیم دیانتی در تجوید قرآن کریم و تلاوت آن با صدای خوش، زبانزد بودم. در مراسم دبستان و مراسم استقبال از شخصیّتهایی که به مدرسه میآمدند، قرآن تلاوت میکردم؛ از جمله در حضور آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی قرآن خواندم. ایشان در اواخر دههی ۲۰ شمسی به مشهد آمد و مدرسه به استقبال ایشان رفت. من در آن هنگام دوازدهساله بودم...
همچنین در آغاز ورود آیتالله سیّد حسن قمی به مشهد پس از وفات پدرش، در حضور ایشان نیز قرآن خواندم. برخی از مؤسّسان مدرسه، مقلّد پدر ایشان بودند. آقای قمی به مدرسه آمد. ما به صف ایستاده بودیم. من و یکی از شاگردان جلو آمدیم و قرآن و برخی محفوظات دینی خود را خواندیم. من از ایشان جایزه گرفتم که اکنون هم به یادم هست که کتاب «تعلیمات دینی» تألیف سیّد حسامالدّین فالاسیری شیرازی بود.
خون دلی که لعل شد، صفحات ۱۳و۱۴
شرکت در جلسه قرائت قرآن و خواندن کتاب تجوید
قرآن را از دوران کودکی نزد مادر، و سپس از یکی از کسبه که قرائتش خوب بود و جلسات دورهای قرائت را در منازل مدیریّت میکرد، آموختم. پدر، من و برادرم را به این مرد مؤمن که حاج رمضانعلی نام داشت، سپرد. او به ما احترام میگذاشت. با آنکه مردی پنجاه ساله بود، پشت سر ما از در خارج میشد و ما را در دو طرف خود مینشانید. من نزد او قرآن میخواندم و او قرائت مرا تصحیح میکرد.
یک روز به ما گفت: شما دیگر به مرحلهای رسیدهاید که من نمیتوانم به شما درس بدهم و بیشتر از این شما را جلو ببرم. به ما توصیه کرد که پیش استاد او ـ مُلا عبّاس ـ برویم که در سنّ هفتادسالگی در صحن حرم رضوی تدریس میکرد... از ویژگیهای او این بود که به نسخهی قرآن چاپ هند مقیّد بود و اعتقاد داشت که نسخهی هندی با وجود دشواری رسمالخطّش، نسخهای صحیح است... نزد او کتاب تجوید را خواندیم که به فارسی است و تألیف سیّد محمّد عرب زعفرانی.
خون دلی که لعل شد، صفحات ۱۴و۱۵
گوش دادن به تلاوتهای قرآنی رادیو صوت العرب در زندان
من یک رادیوی کوچک داشتم. این رادیو هنگام نوبت کشیک نگهبانان آسانگیر و بااغماض به دست من رسید، و من آن را از چشم نگهبانان سختگیر پنهان میکردم؛ چون معمولاً استفاده از رادیو در داخل زندان ممنوع است. پس از شنیدن خبر درگذشت عبدالنّاصر، کار من شد گوش دادن به رادیو «صوت العرب». بزرگترین مایهی تسلّی من در آن روزها تلاوتهای قرآنی این رادیو بود، که اکنون آنها را با جزئیّات به خاطر دارم.
مثلاً به یاد دارم که قاریان بزرگ مصری، مانند «عبدالباسط»، «مصطفی اسماعیل» و «محمود علی البناء» این آیهی کریمه را میخواندند: «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرین». یکی از آنها این آیه را میخواند و دوباره از «قاتل معه ربّیّون» تکرار میکرد. من نام قرّائی را که تلاوتشان را شنیدم، در پشت قرآن یادداشت کردم. از آغاز شب به تلاوتها گوش میکردم، تا وقتی تلاوتهای «صوت العرب» به آخر برسد و من به دنبال تلاوتهای قرآنی، به سراغ ایستگاههای رادیویی دیگر بروم.
خون دلی که لعل شد، صفحه ۱۸۰
حفظ قرآن در دوران ماه رمضان در زندان
دستگیری من در اوایل ماه شعبان بود. روزها گذشت و ماه مبارک رمضان نزدیک شد. من شنیدم که رئیس بازجوها در راهرو رفتوآمد میکند. وقتی صدای گامهایش به سلّولم نزدیک شد، صدایش زدم...
من میدانستم که او مرا آزاد نمیکند، امّا من خواستهی بزرگی از او طلب کردم تا خواستهی کوچک را بپذیرد.
فوراً به او گفتم: بسیار خوب. اجازه بده من یک قرآن داشته باشم.
گفت: اشکالی ندارد.
اجازه داد یک قرآن از منزل برایم آوردند. خواندن قرآن در تاریکی شدید ناممکن بود. به نگهبان گفتم: میخواهم قرآن بخوانم؛ در را برایم کمی باز کنید. رفت اجازه گرفت. اجازه دادند که در به اندازهی ده سانتیمتر باز گذاشته شود و همین برای خواندن کافی بود. لذا در این ماه خیلی قرآن خواندم و خیلی هم حفظ کردم.
خون دلی که لعل شد، صفحه ۲۱۷
آرامش دادن به سایر زندانیها با تلاوت آیاتی از قرآن
از جملهی خاطرات دردناک من در این زندان [مشهد] این بود که شاهد شکنجهی برخی شاگردانم بودم. در این زندان بیش از ده نفر معمّم بودند که بیشترشان از شاگردان من بودند... از جملهی این افراد، سیّد عبّاس موسوی قوچانی بود. (او بعداً در جنگ تحمیلی به شهادت رسید)... تنها تسلّای خاطر موسوی در این زندان این بود که وقتی از اتاق شکنجه برمیگشت، صدای مرا میشنید که آیاتی از قرآن را تلاوت میکردم. و من عمداً آیاتی را انتخاب میکردم که مرهمی بر زخمهایش، و آرامشی برای قلبش باشد و عزمش را راسختر کند. گاهی هم با همان آهنگ تلاوت قرآن، به زبان عربی با او حرف میزدم و او را به حق و صبر سفارش میکردم.
خون دلی که لعل شد، صفحات ۲۲۲ و ۲۲۳
ترویج تلاوت مصطفی اسماعیل از مشهد به سایر نقاط کشور
ما رفیقی داشتیم او به مصر رفته بود، چند ماه در آنجا مانده بود و نوارهای عبدالفتاح، شیخ مصطفی اسماعیل و محمّد رفعت و امثال آنان را به اینجا آورده بود. مخصوصاً من از نوار عبدالفتاح خیلی خوشم میآمد؛ آن را گوش میکردم. بعدها هم با صدای شیخ مصطفی اسماعیل آشنا شدم. بعد که شیخ مصطفی اسماعیل را شناختم، بقیه یادم رفت.
صدای شیخ مصطفی اسماعیل، خیلی فوق العاده بود. این را هم بگویم که الان در ایران، میل عمومی به طرف شیخ مصطفی اسماعیل است. یعنی قرّای ما، حتماً روی سبک قرائت شیخ مصطفی اسماعیل تمرین دارند و روی دیگران کمتر. اعتقادم این است که این حرکت، از مشهد و از دستگاه ما شروع شد. در تهران، هیچکس غیر از عبدالباسط را نمیشناخت. من یک وقت که به تهران آمده بودم، فقط عبدالباسط مطرح بود. جاهای دیگرهم که میرفتیم، فقط عبدالباسط را میشناختند.
بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن، استاد شحات محمّد انور و استاد محمّد بسیونی ۱۳۶۹/۱۲/۰۱
تعطیل کردن درس تفسیر به دلیل شرح آیات بنیاسرائیل!
بنده سال ۵۰ در مشهد برای دانشجوها درس تفسیر میگفتم و اوایل سورهی بقره- ماجراهای بنیاسرائیل- را تفسیر میکردم. بنده را به ساواک خواستند و گفتند چرا شما راجع به بنیاسرائیل حرف میزنید؟ گفتم آیهی قرآن است؛ من دارم آیهی قرآن را معنا و تفسیر میکنم. گفتند نه، این اهانت به اسرائیل است! درس تفسیر بنده را به خاطر تفسیر آیات بنیاسرائیل- چون اسم اسرائیل در آن بود- تعطیل کردند.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
شنیدن تلاوت ابوالعینین شعیشع در مسجد گوهرشاد
در گذشته این همه تلاوت کنندهی قرآن، این همه حافظ قرآن، این همه آشنای با متن قرآن، این همه عاشق و علاقهمند به تلاوت قرآن وجود نداشت؛ در حالی که همین کشور بود، همین ملت بود.
من یادم هست که یکی از قرّاء برجستهی مصری - مرحوم ابوالعینین شعیشع - آمده بود مشهد و در مسجد گوهرشاد قرآن تلاوت میکرد، که خیلی هم خوب میخواند. چون جلسه مال اوقافِ آن زمان بود و اوقاف هم برخلاف امروز که الحمدللَّه سازمان مفتخری است، آن روز سازمان بدنامی بود، بنده با اینکه خیلی شائق بودم تلاوت آن قاری را بشنوم، نمیخواستم بروم توی آن مجلس بنشینم؛ از دور نگاه میکردم و صدا را میشنفتم. همهی کسانی که در آن مجلس شرکت داشتند، گمان نمیکنم پنجاه نفر، شصت نفر میشدند.
بیانات در دیدار قاریان و حافظان و اساتید قرآنی ۱۳۹۰/۰۵/۱۱
روزی که ممنوع التفسیر شدم
من یک درسی مخصوص دانشجوها شروع کردم، درس تفسیر قرآن که بسیار پرشور و جالب بود و بیشترِ آن کسانی که در آن درسها شرکت میکردند، بلکه همهشان شاید، آن عدهی چند صد نفری که شرکت میکردند، بعدها همه جزو این گروههای مبارز و انقلابی بودند، البته بعضی راه درست را تا امروز هم ادامه دادند، بعضی هم در این ریخت و پاشهای انحرافی که ما در این مدت داشتیم، بدبختانه دچار انحراف شدند و از راههای دیگر رفتند، بههرحال آنجا یک پایهی متینی بود برای ارائهی تفکر اسلامی و آشنایی جوانها با قرآن. ساواک هم مرتباً مزاحم بود دیگر، یعنی مسألهی یک بار و دوبار و ده بار نبود، مرتب اذیت میکردند، مزاحمت میکردند، درس را تعطیل میکردند، من را میخواستند، شاگردها را میخواستند، اندک چیزی را بهانه میگرفتند. بالأخره هم بعد از مدتی آن درس را تعطیل کردند، این درس تفسیر جوانها را هم مثل آن درس دیگر تعطیل کردند و بنده ممنوعالتفسیر شدم در مشهد، یعنی سخنرانی اگر میکردم یک جایی اشکال نداشت اما تفسیر قرآن حق نداشتم بگویم.
مصاحبه با صداوسیما پس از مراسم تحلیف ۱۳۶۰/۰۷/۱۹
شرکت دانشجویان در درس تفسیر برای مقابله با مارکسیستها
بنده از دورهی جوانی با دانشجویان سروکار داشتهام. در دورهای که برای اقامت از قم به مشهد رفتم، برای طلاّب درس تفسیر را شروع کردم. بعد دیدم که یک مشت جوان هم لابلای طلبهها پیدا میشوند و میآیند شرکت میکنند. فهمیدم که اینها دانشجو هستند. احساس کردم که در بین جوانهای دانشجو علاقهای نسبت به تفسیر قرآن وجود دارد و اینها مایلند که در مقابل تفکّرات مارکسیستی - که آن روز هم بهشدّت ترویج میشد - یک منطق مستحکم و قوی را در اختیار داشته باشند، که آن منطقِ قرآن است.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان ۱۳۷۹/۹/۱۷
سخنرانی من مقدمه تلاوت قرآن بود
من در سالهای ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ در مشهد سخنرانی میکردم؛ میایستادم سخنرانی میکردم. بعد هم که حرف من تمام میشد، روی زمین مینشستم. سپس صندلی میگذاشتیم، تا قاری قرآن تلاوت کند. آقای فاطمی و بعضی از برادران دیگر، روی صندلی مینشستند و قرآن میخواندند. من میگفتم که حرف من مقدمهی تلاوت قرآن است. من ایستاده صحبت میکردم؛ اما صندلی بلند و قشنگی - مثل منبر - گذاشته بودیم و اینها روی آن مینشستند و بعد از صحبت من قرآن میخواندند؛ همان آیاتی که من قبلاً تفسیر کرده بودم. فکر من این است. من میگویم که در جامعه، قرآن اصل است.
بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن ۱۳۷۰/۰۱/۲۲
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در محفل انس با قرآن کریم
[دریافت PDF]
در اوّلین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید. امروز جلسهی ما بحمدالله در حدّ نصاب بود؛ جلسهی بسیار خوب، کامل، جامع. و من صمیمانه تشکّر میکنم، هم از ترتیبدهندگان این جلسه، هم از نقشآفرینان این جلسهی باشکوه و پُرمعنا و بسیار زیبا؛ کسانی که تلاوت کردند، کسانی که برنامه اجرا کردند، از یکایکشان من تشکّر میکنم.
خوشبختانه تلاوت قرآن، تلاوت صحیح، تلاوت طبق قوانین و ضوابط قرائت، روزبهروز در کشور در حال توسعه است. شاید روزی نیست که بنده خدای متعال را بر این نعمت عظمیٰ شکر نکنم. [هر وقت که] تلویزیون را باز میکنم، یا یکی از قرّاء محترم ــ که بعضیهایشان هم اینجا تشریف دارند ــ یا تعدادی ترتیلخوان مشغول تلاوتند؛ مینشینم با لذّت میشنوم و خدا را شکر میکنم. اینها به برکت انقلاب به ما داده شده و وقتی مقایسه میکنیم کشورمان را با دیگر کشورهای اسلامی، حالا نمیتوانم به طور قطعی بگویم و آمار دقیق ندارم، امّا تصوّر بنده این است که تعداد قاری خوشخوان و درستخوان در کشور ما شاید از همهی کشورهای اسلامی بیشتر باشد؛ حالا شاید استثنائاً یک کشور از این قاعدهی کلّی خارج باشد، وَالّا بقیّهی جاهای دنیا، آنطوری که میشنویم و بعضاً میبینیم، به جوانهای ما، به شما قرّاء عزیز و نور چشمان ما نمیرسند.
ارزش و عظمت تلاوت قرآن را از عظمت قرآن باید به دست آورد. شما ببینید در خود قرآن کریم، قرآن با چه القابی و با چه عناوینی معرّفی شده؛ من چند نمونهاش را یادداشت کردهام: «قرآن عظیم»، «قرآن کریم»، «قرآن مبین»، «قرآن مجید»، «قرآن حکیم»، «قرآن شفاء»، «قرآن رحمت»، «قرآن نور»، و عناوینی از این قبیل. وقتی خدای متعال که معدن عظمت است و منشأ عظمت است و خالق عظمت است، به یک چیزی عنوان «عظیم» بدهد ــ «وَ القُرآنَ العَظیم»(۲) ــ معنایش خیلی والا است، خیلی بالا است، خیلی ارزشمند است. شما این را دارید تلاوت میکنید! قرآن از همهی آنچه خدای متعال در زیر آسمان خلق کرده والاتر و بالاتر است؛ قرآن «ثَقَل اکبر» است؛ فکرش را بکنید! اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین؛(۳) ثَقَل اکبر ــ «ثَقَل» یعنی شیء گرانبها ــ عبارت است از قرآن؛ یعنی ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام)، آن انوار طیّبهای که عالم وجود به نور آنها منوّر است، در درجهی بعد از قرآنند. قرآن ثَقَل اکبر است؛ خیلی حرف مهمّی است. ما با قرآن چه جوری برخورد میکنیم؟ شما که قرآن را تلاوت میکنید، یکایک شما تلاوتگران قرآن، پیک عرش الهی به سوی ما فرشیان هستید؛ معنای تلاوت قرآن این است. شما دارید مضمون کلام الهی را برای ما بیان میکنید؛ هر کدام اهل دل باشیم، بر دلهای ما نازل میکنید قرآن را؛ هر کدام هم اهل گوش باشیم، گوش ما استفاده میکند. قدر خودتان را بدانید.
خب، چند نکته؛ یکی اهمّیّت قرائت قرآن است. حالا عظمت قرآن به جای خود محفوظ، اشتمال(۴) قرآن بر معارف نورانی درجهی یک عالم خلقت به جای خود محفوظ، [امّا] نفْس قرائت قرآن باارزش است. خدای متعال به بزرگترین موجودی که خلق کرده، یعنی وجود مقدّس نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله)، دستور میدهد که قرائت کن! «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن»؛(۵) «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛(۶) باید قرآن را قرائت کنی، باید تلاوت کنی. «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ نوح»؛(۷) «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ اِبراهیم»؛(۸) [خدا] به پیغمبر دستور تلاوت میدهد. یکی از وظایف ما تلاوت قرآن است. به نظر این حقیر، در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند؛ همهی ما باید تلاوت کنیم. بنده بارها در جمعهای مختلف گفتهام، هر چه میشود [بخوانیم]: «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛ بعضیها روزی پنج جزء میخوانند، بعضیها روزی یک جزء میخوانند، بعضیها روزی یک حزب میخوانند؛ شما [اگر] نمیتوانید، روزی یک صفحه بخوانید، روزی نیم صفحه بخوانید، [امّا] بخوانید. قرآن باید تلاوت بشود.
در این بیانی که عرض کردیم، قرائت و تلاوت برای دل قاری است، لکن منحصر به این هم نیست؛ منحصر به این نیست. هم دل قاری باید با تلاوت [قرآن] نورانی بشود، هم دل جامعه باید به تلاوت قرآن روشن بشود و منوّر بشود. خدای متعال به پیغمبرش میفرماید: «وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَاَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث»(۹) ــ [و در] آیات متعدّد فراوان دیگر، همین آیاتی که عرض کردیم ــ یعنی بر مردم هم بخوانید؛ این کار شما است. ما در خانه برای خودمان قرآن میخوانیم، شما یک کار بالاتر انجام میدهید، برای مردم قرآن میخوانید، بر مردم تلاوت میکنید؛ این خیلی باارزش است. قدر خودتان را بدانید. ارزش کارتان را بدانید.
یک نکتهی دیگر مسئلهی مهمّ تدبّر است. قرآن را بایستی با تدبّر خواند. البتّه تدبّر مراتبی دارد. تدبّر یعنی از ظاهر اَنیق قرآن به باطن عمیق قرآن رسیدن: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۱۰) این ظاهر، همین زیباییهای کار شما و الفاظ خود قرآن و زیباییهای خود قرآن است. باطن عمیق، آن چیزی است که با تدبّر به دست میآید. وقتی هر چه فکر کنید، دقّت کنید، فهم کنید مسائل حول و حوش یک آیه را، یا یک کلمه را، معارف و مفاهیم بیشتری را به دست میآورید؛ این میشود تدبّر. کِتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّروا آیاتِه؛(۱۱) این[جور] است، یعنی اصلاً کتاب نازل شده برای تدبّر، برای فهمیدن. همهی این چیزهای دیگر مقدّمهی فهمیدن است.
یک نکته در اینجا وجود دارد؛ وقتی به ما میگویند تدبّر کنید، معنایش این است که خدایی که خالق ما است، میداند ما ظرفیّت رسیدن به آن عمق را داریم، وَالّا نمیگفتند تدبّر کنید. اینکه خدای متعال میگوید از قرآن عمقیابی کنید، معنایش این است که شما میتوانید؛ این ظرفیّت در شما هست که عمقیابی کنید در قرآن.
البتّه همه باید مواظب باشند که عمقیابی از قرآن با تفسیر به رأی فرق دارد، با تحمیل نظرات خود بر قرآن فرق دارد، با تکیه کردن بر دانستههای ناقص و کوتهبین خود فرق دارد؛ شرایطی دارد که حالا اگر شد، آن شرایط را هم یک اشارهای خواهم کرد.
خب، یک مسئله، مسئلهی هنر تلاوت است. این را عرض بکنم که امروز خوشبختانه تلاوتها خیلی خوب بود؛ یعنی غالباً در این جلسهی ما تلاوتها خوب است. امروز یک آرایهها و آرایشهای نویی را انسان مشاهده میکرد از این جوانهایی که الحمدلله وارد قرآن شدهاند، پا در وادی قرآن خواندن گذاشتهاند؛ کار نوجوانهای عزیز ما هم کار خوبی بود، تلاوتگران عزیز ما هم انصافاً خیلی خوب از عهدهی تلاوت برآمدند.
تلاوت یک هنر است، منتها تفاوتش با هنرهای دیگر این است که مقدّس است؛ «هنر مقدّس». این خیلی چیز خوبی است؛ این، هم هنر است ــ برترین زیباییهای ناشی از ذهن انسان، هنر نامیده میشود ــ هم دارای تقدّس است؛ امّا نکتهی اساسی این است که این هنر و همهی پیرایههای این هنر و همهی آرایههای این هنر ــ که شماها که اهل این هنر هستید، توجّه به این پیرایهها و آرایهها دارید ــ همهی اینها ابزار است، همهی اینها وسیله است. ابزارِ چه چیزی؟ ابزار انتقال معنی.
من سال گذشته در همین جلسه عرض کردم(۱۲) شما وقتی تلاوت میکنید، چه کار میخواهید بکنید؟ قرآن را میخواهید نشان بدهید یا خودتان را میخواهید نشان بدهید؟ این مهم است. خب ماها که ضعیفیم؛ اینکه بکلّی خودمان را کنار بزنیم، حذف کنیم، عقب بزنیم، از امثال بنده، آدمهای ضعیف که برنمیآید؛ امّا حدّاقل توجّه داشته باشیم که هدف اصلی، مطرح کردن قرآن است؛ حالا «خود» هم کنارش مطرح شد، شد. قرآن باید مطرح بشود؛ این در نوع تلاوت شما خیلی فرق ایجاد میکند. یک جاهایی آدم میبیند که این قاریهای معروف بزرگی که هستند، این نکته بعضاً در کارشان مشاهده نمیشود. خب، فرض کنید تکرار [آیات] یک جاهایی، در یک آیاتی خوب است، یک جاهایی لازم است؛ امّا چقدر تکرار؟ تلاوتی را من گوش میکنم، یک آیهای که هیچ لزومی هم ندارد تکرار بشود، قاری این آیه را ده بار تکرار میکند! معنای این چیست؟ معنایش این است که این قاری موسیقیدان خوبی است، صدای خوشی هم دارد، میخواهد این را با شکلهای مختلف بخواند. [مثلاً] «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه»؛(۱۳) خب «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه» که تکرار ندارد؛ حالا بفرض، دو مرتبه [تکرار شود، امّا] این را ده مرتبه تکرار کردن [دلیلی ندارد]. اینکه میگویم ده مرتبه، حالا شاید مثلاً نُه مرتبه [بوده]! من شمردم، همینطور تکرار، تکرار، تکرار! این، آن چیزی نیست که انسان از قاری توقّع دارد؛ این را نباید ما فراموش کنیم.
خود قرآن هنر است؛ خود قرآن یک اثر هنریِ خدایی و الهی است؛ یک اثر هنری است. حالا افرادی که صاحب نظرند و صاحب دقّتند و صاحب تدبّرند، بتدریج یک چیزهایی از گوشه کنارهای این اثر هنری را در طول تاریخ فهمیدهاند؛ از جمله اینکه مثلاً قرآن هنر تصویر دارد، یعنی حوادث را تصویر میکند؛ [مثل] این کتابی که نوشتهاند: التّصویر الفنّی فی القرآن؛(۱۴) تصویر هنری در قرآن. قرآن وقتی خیلی چیزها را میخواهد بیان کند، یک منظرهای را، مثلاً منظرهی قیامت را، شما ببینید در قرآن با چه بیانهای متنوّع و متعدّدی قیامت و صحنههای قیامت و عرصهی قیامت جلوی چشم انسان تصویر شده؛ یا عرصهی جهاد تصویر شده: «وَ العادیاتِ ضَبحاً * فَالموریاتِ قَدحاً»؛(۱۵) این تصویر است، دارد نشان میدهد. میشود گفت که خب سوار اسب شدند، اسبسوار رفت طرف میدان، امّا اینکه در این آیه میآید قسم میخورد به آن اسبی که دارد نفَسنفَس میزند، قسم میخورد به آن اسبی که سُمش به سنگ میگیرد و مثلاً جرقّه میزند، این [دارد] تصویر میکند منظره را.
در سورهی مبارکهی بقره در وصف منافقین این آیهی شریفه «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات»،(۱۶) این تصویر، یک بُعدی از ابعاد منافق است؛ این منافقی است که اوّل از روی هیجان یک ایمانی آورده، اِستَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم، [امّا] مرضی که در دل او بوده موجب شده که خدا این نور را از او بگیرد: وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات؛ تصویر میکند؛ این تصویرِ یک بُعد از ابعاد شخص منافق است. بعدش بلافاصله یک بُعد دیگر: «اَو کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعدٌ وَ بَرقٌ یَجعَلونَ اَصابِعَهُم فی آذانِهِم مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ المَوت»،(۱۷) این هم یک بُعد دیگر از ابعاد منافقین بوده. «صیّب» باران تند است. خب باران که رحمت است امّا در کنار این باران، رعد هست، برق هست، این [فرد] میترسد؛ ظلمات هست، از آن میترسد؛ از بارانش بهره نمیبرد امّا از رعد و برقش میترسد؛ همان که در سورهی منافقون «یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم»(۱۸) [آمده]؛ این ابعاد منافق را بیان میکند؛ ببینید قرآن تصویر [میکند]. خب این را شما میخواهید بیان کنید، شما میخواهید این تصویر را که در کلام هست و معجزه است، به ذهن و دل مخاطبِ خودتان منتقل کنید؛ این خیلی هنر بزرگی است، هنر عظیمی است.
خب حالا در زمینهی تلاوت البتّه خیلی مطلب هست. بنده واقعاً من قلباً عمیقاً علاقه و محبّت و ارادت دارم به قُرّاء عزیزمان؛ از اساتید و پیشکسوتها و قدیمیها گرفته تا جوانها و کسانی که تازه وارد این میدان شدهاند، واقعاً یکایک اینها را من قلباً و عمیقاً دوست میدارم، امّا خب یک تذکّراتی هست که باید این تذکّرات رعایت بشود.
شما بدانید که باید مصداق «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللٰه»(۱۹) باشید؛ دارید رسالت الهی را ابلاغ میکنید دیگر. دیگر کدام رسالت قطعیتر، متقنتر، واقعیتر از آنچه شما در جلسهی قرائت قرآن اداء میکنید؟ باید اینجوری باشید؛ باید خودتان را تطبیق کنید با این آیه: اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله؛ ببینید اینهایی که تبلیغ رسالاتالله میکنند، چه جوری هستند و چه جوری باید باشند. این یک مطلب.
«توجّه به معنا»؛ توجّه به معنای آیهای که دارید میخوانید داشته باشید و سعی کنید در دل، خشوع نسبت به آن معنا پیدا کنید. این خشوع شما در مستمع اثر میگذارد. وقتی شما با خشوع قرآن میخوانید، با توجّه قرآن میخوانید، مستمع شما تحت تأثیر خشوع شما قرار میگیرد، او هم خاشع میشود. توجّه به مضامین آیات، این خشوع را ایجاد میکند.
از «غنای حرام» جدّاً پرهیز بشود؛ این را توجّه داشته باشید. البتّه در باب غنا حرف زیاد است، امّا بعضی از الحان، غنا است. بنده حالا صریح بگویم؛ من تلاوتها را گوش میکنم، بخصوص بیشتر آنچه از رادیو پخش میشود. گاهی اوقات بعضی از این قرّاء معروف مصری وقتی میخوانند، بنده خاموش میکنم؛ یعنی شبهه میکنم. مثلاً فرض کنید محمّد عمران بعضی اوقات وقتی میخواند، واقعاً من شبهه میکنم. حالا ظاهراً از دنیا هم رفته؛ خدا رحمتش کند. یا بعد از او مثلاً عبدالمنعم؛ اینها خوشخوانند، صداهای خوبی دارند، انصافاً در موسیقی هم فوقالعاده استاد هستند، امّا گاهی اوقات آنچه او میخوانَد، سبْک خواندنِ غناهای عربی است؛ یعنی تلاوت قرآن نیست. البتّه بعضی از اساتید برجسته و بزرگ قرآن هم که بنده به آنها خیلی علاقه دارم، گاهی اوقات یک چنین چیزهایی در کارشان دیده میشود؛ یعنی اینجور نیست که بخواهیم بگوییم آنها [اشکالی ندارند]؛ بعضی هم نه؛ بعضی از این قدیمیها مثل عبدالفتّاح شعشاعی و امثال اینها، انصافاً از چهارچوب تلاوت قرآنی هیچ تجاوز نمیکنند؛ [امّا] این جوانهای امروزی که از مصر گاهی اینجا و آنجا پیدایشان میشود و یک چیزهایی میخوانند، چرا، اینها انصافاً خیلی اوقات از آن ضوابط و موازین تخطّی میکنند. این هم یک نکته.
بعضی از قرّاء عزیز ما هم که خب صداهای خوبی دارند، این صدای خوش موجب میشود که یک جاهایی میل به یک تحریرهای اضافی و زائد پیدا بشود. [گفت:]
پریرو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برآرد!(۲۰)
اینجا خودتان را نگه دارید. آنجایی که میبینید دوست میدارید که حالا همینطور بدون اینکه جایش باشد و موردی داشته باشد، یک تحریر اضافه بدهید، اینجا انصافاً اراده لازم است، ارادهی قوی لازم است که انسان خودش را حفظ کند و نگه دارد.
از اداهای بعضی از قرّاء هم تقلید نکنید. شما ایرانی هستید و یک هنجارهای زیبا و شیوای خاصّ خودتان را دارید؛ هیچ لزومی ندارد هر جوری که آنها مثلاً حرکت میکنند، انسان آنجوری حرکت کند یا مثلاً آنجوری لباس بپوشد. گاهی نشان میدهند این قرّاء ما را که مثلاً بیرون هستند، بنده میبینم لباسهایشان شبیه لباسهای آنها است؛ نه، شما همین لباس خودتان را تنتان کنید، با افتخار بروید بنشینید، بهتر از او بخوانید، که بهتر هم میخوانید؛ خیلیتان بهتر از آنها هم میخوانید. این هم یک مسئله.
مسئلهی دیگری که میخواهم تأکید بکنم، این است که خب رشد تلاوت قرآن و جلسات قرآنی و حلقات قرآنی در کشور واقعاً برتر از توصیف است. یعنی بارها بنده گفتهام، قبل از انقلاب وضع محافل قرآنی با امروز [از لحاظ] تعداد و کیفیّت، زمین تا آسمان فرق داشت. امروز خب بحمداللٰه هزاران محفل قرآنی وجود دارد؛ دستگاههای مختلفی از جهات مختلف به مسائل قرآنی میپردازند؛ اوقاف یک جور، سازمان تبلیغات یک جور، بخشهای مربوطِ ویژهی قرآنی یک جور؛ انصافاً خوب است؛ در این تردیدی نیست؛ امّا من عقیدهام این است که ما هنوز کم داریم؛ ما کم داریم. سر قضیّهی حفظ، سر قضیّهی تلاوت، سر قضیّهی اُنس با قرآن هنوز جای کار زیاد است. ای کاش، ای کاش هر مسجدی یک محفل تلاوت قرآن باشد! یک قاری قرآن در مسجد حضور داشته باشد، حالا هر شب نه، مثلاً فرض کنید هفتهای یک بار، هفتهای یک شب، هفتهای یک نوبت، دو نوبت جوانهای محل جمع بشوند، قرآن بخوانند، تلاوت کنند. تکثیر حلقات قرآنی در سرتاسر کشور، چه در مساجد، چه در منازل؛ در منازل هم آن کسانی که آمادگی دارند.
یک مسئله، مسئلهی تفسیر قرآن است. تفسیر قرآن خب خیلی مهم است. یعنی از ظاهر قرآن انسان میتواند موارد زیادی استفاده کند، لکن گاهی در تفاسیری که بزرگان ما نوشتهاند، نکاتی هست که برای انسان تازه است. خب بنده خودم سالها است با تفسیر مأنوسم امّا در عین حال همین حالا یک مواردی پیش میآید که ابهام دارم، به تفسیر مراجعه میکنم، مطلب نویی را استفاده میکنم، علاوه بر آنچه انسان از خود تلاوت استفاده میکند. و این به تدبّر کمک میکند ــ اینکه گفتم راجع به تدبّر [مطلبی میگویم] ــ این کمک میکند به اینکه بتوانید اصحاب تدبّر باشید. مثلاً یک روحانیِ فاضلِ مرتبطِ با قرآن، روحانی قرآنی، دعوت بشود و با ابتکار، به صورت جذّاب ــ نه به صورت کسلکننده ــ تفسیر بگوید. مثلاً فرض کنید شما دارید تلاوت میکنید، یک جا متوقّف کند خواننده را، یک آیهای را، یا یک نکتهای را که در خلال این آیه وجود دارد، برای مستمعین بیان کند؛ بعد با صدای خوشِ همان خواننده، [آیه] مجدّداً تکرار بشود؛ اینها بعضیهایش تجربهشده است ــ البتّه خیلی اندک ــ بعضیهایش را هم شما میتوانید با ابتکارات خودتان ایجاد کنید و توسعه بدهید. غرض، تلاوت قرآن را به سمت ترجمهی قرآن و مرتبهی بالاتر، تفسیر قرآن پیش ببرید که این موجب تدبّر بشود. اوّل ترجمهی قرآن است؛ یعنی واقعاً اینجور باید باشد که در کشور در جمعهای مختلف ــ جوانها، نوجوانها ــ وقتی آیهی قرآن خوانده میشود، مضمون آیه را همه بفهمند؛ ولو حالا به جزئیّات و تفاصیل نتوانند دست پیدا کنند، مضمون آیه را همه بفهمند و آیاتی را حفظ داشته باشند و از آیاتی استفاده کنند؛ این به ارتقاء سطح معرفت دینی کشور و جامعه کمک میکند.
اینجا تصویر غزّه را نشان دادند. آن چیزی که حالا متناسب با جلسهی ما بود، تلاوت قرآن بود. دیدید بچّههایی که قرآن میخواندند، همه از حفظ میخواندند؛ همه حافظ بودند، این تکّهها را [از حفظ میخواندند]. راه حفظ هم همین است؛ من قبلاً هم گفتهام که از نوجوانی بایستی حفظ شروع بشود؛ اینها حافظ قرآنند. هم حافظ قرآنند، هم به برکت اینکه عربزبان هستند، مفاهیم قرآن را میفهمند. این [قرآن] است که توانسته این ذُروه(۲۱) و قلّهی استقامت را در غزّه و در فلسطین، بخصوص در خود غزّه، به دنیا نشان بدهد؛ این [اثر] قرآن است. این، [آن] صبری است که قرآن میخواهد؛ این استقامتی است که قرآن توصیه میکند؛ این پاداشی است که قرآن به صابرین وعده میدهد؛ این است که اینها را نگه داشته.
امروز کاری که در غزّه دارد انجام میگیرد، از دو طرف در اوج است: از لحاظ جنایت و خباثت و وحشیگری و خونخواری در اوج است. بنده سراغ ندارم در جایی دشمنی مجهّز به انواع سلاح، حمله کند به یک مردمی که هیچ سلاحی ندارند؛ نه اینکه سلاحشان عقبتر است؛ هیچ سلاحی ندارند. مردم بیدفاع غزّه، مردم عادّی در بیمارستان، در مسجد و در کوچه و بازار که سلاح ندارند؛ با انواع سلاح [به این مردم] حمله کند و به این اکتفا نکند، گرسنگی و تشنگی بدهد به این مردم بیدفاع، و بچّههای کوچک و کودکان شیرخوار از گرسنگی بمیرند! بنده سراغ ندارم؛ این اوج خونخواری است، اوج وحشیگری است؛ این مفتضحکنندهی آن تمدّنی است که عقبهاش اینها است؛ اینها تمدّن غرب است؛ این دیگر پشت پرده نیست؛ این واضح است، آشکار است، جلوی چشم همه است، همهی دنیا دارند میبینند. این از این طرف قضیّه. آن طرف هم در اوج است؛ این صبر بینظیر، این ایستادگی مردم. قدرت رزمندگی حماس و مقاومت موجود فلسطین در غزّه یک طرف، استقامت مردم و خسته نشدن مردم یک طرف.
البتّه دشمن هیچ غلطی نتوانسته بکند، نتوانسته به مقاومت ضربه بزند. مبارزین مقاومت به بیرون پیغام دادند ــ که حالا به گوش ما هم رسیده ــ که از ناحیهی ما نگران نباشید؛ بیش از اغلب، یعنی مثلاً نزدیک به نود درصد امکاناتمان و تواناییهایمان محفوظ است. این خیلی مهم است. چند ماه است که [صهیونیستها] با انواع سلاحها، با انواع کمکهای خائنانه و ظالمانهی آمریکا و دیگران دارند با مقاومت فلسطین میجنگند، مقاومت همچنان قدرتمند، همچنان ایستاده، آنجا حضور دارد و به توفیق الهی، به فضل الهی، مقاومت بینی صهیونیستها را به خاک خواهد مالید.
دنیای اسلام مکلّف است، موظّف است، تکلیف دینی دارد که هر کس هر جور میتواند کمک کند، و حرام قطعی و جنایت واقعی است کمک به دشمن اینها از سوی هر کسی باشد. و متأسّفانه در دنیای اسلام، کسانی، قدرتهایی، دولتهایی هستند که به دشمنان این مردم مظلوم کمک میکنند؛ انشاءالله یک روزی، هم خودشان پشیمان میشوند و سزای این خیانت را خواهند دید، هم خواهند دید که بیفایده بوده است آنچه انجام دادند.
امیدواریم پروردگار عالم روزبهروز اسلام و مسلمین را عزّت و نصرت بیشتری عنایت کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از قاریان و گروههای قرآنی به اجرای برنامهی خود پرداختند.
(۲ سورهی حجر، بخشی از آیهی ۸۷
(۳ امالی صدوق، مجلس شصتوچهارم، ص ۴۱۵
(۴ فراگیری
(۵ سورهی مزّمّل، بخشی از آیهی ۲۰؛ «... [اینک] هر چه از قرآن میسّر میشود بخوانید ...»
(۶ سورهی مزّمّل، بخشی از آیهی ۲۰؛ «... پس هر چه از [قرآن] میسّر شد تلاوت کنید ...»
(۷ سورهی یونس، بخشی از آیهی ۷۱
(۸ سورهی شعراء، بخشی از آیهی ۶۹
(۹ سورهی اسراء، بخشی از آیهی ۱۰۶؛ «و قرآنی [باعظمت را] بخشبخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را بهآرامی به مردم بخوانی ...»
(۱۰ نهجالبلاغه، خطبهی ۱۸؛ «قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی ژرف و ناپیدا است.»
(۱۱ سورهی ص، بخشی از آیهی ۲۹؛ «[این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کردهایم تا در [بارهی] آیات آن بیندیشند...»
(۱۲ بیانات در محفل اُنس با قرآن کریم (۱۴۰۱/۱/۱۴)
(۱۳ سورهی یوسف، بخشی از آیهی ۴
(۱۴ نوشتهی سیّد قطب
(۱۵ سورهی عادیات، آیات ۱ و ۲
(۱۶ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۷
(۱۷ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۹
(۱۸ سورهی منافقون، بخشی از آیهی ۴؛ «... هر فریادی را به زیان خویش میپندارند ...»
(۱۹ سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۳۹؛ «همان کسانی که پیامهای خدا را ابلاغ میکنند ...»
(۲۰ جامی. هفت اورنگ، مثنوی یوسف و زلیخا
(۲۱ بالاترین نقطه یا حدّ چیزی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری با تشریح منطق و دلایل دینی و عقلی و انسانی ایستادگی نظام جمهوری اسلامی در مقابل جبهه استکبار ضمن بیان توصیههای مهمی به منتخبان مجلس جدید خبرگان و مجلس جدید شورای اسلامی تأکید کردند: تشکیل مجلس جدید شورای اسلامی حادثهای شیرین، امیدآفرین و با ارزشی است که منتخبان باید قدر آن را بدانند.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار که آخرین دیدار دوره پنجم مجلس خبرگان با ایشان بود، با اشاره به برگزاری راهپیمایی پرشور ۲۲ بهمن و انتخابات ۱۱ اسفند، بهمن و اسفند ماه امسال را بیش از سالهای دیگر محلّ بروز نشانههای مردمسالاری اسلامی خواندند و در تبیین منطق ایستادگی و مقابله جمهوری اسلامی با زورگویان، گفتند: تا قبل از تشکیل جمهوری اسلامی، تنها جبهه موجود در دنیا جبهه دموکراسیهای وابسته به مشی لیبرال دموکراسی غربی بود اما با پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه جدیدی بر مبنای مردمسالاری اسلامی تشکیل شد که طبیعتاً در مقابل جبهه دموکراسی غربی قرار میگرفت.
ایشان سر برآوردن الگوی مردمسالاری اسلامی در ایران را موجب به خطر افتادن منافع جبهه دموکراسی غربی و آغاز معارضهها و مخالفتهای مستمر آن جبهه با نظام اسلامی خواندند و گفتند: علت احساس خطر و معارضه آنها این بود که در ذات نظام دموکراسی غربی، استکبار و تجاوز و تعدّی به حقوق ملتها و جنگآفرینی و خونریزی بیحد و حصر برای کسب قدرت وجود دارد که شاهد آن استعمار بسیاری از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در قرن ۱۹ یعنی در دوره اوج شعارها و ادعاهای آنها در زمینه دموکراسی، آزادی و حقوق بشر است.
رهبر انقلاب، مهمترین مسئله و رویکرد جبهه مردمسالاری اسلامی را به دلیل ماهیت اسلامی آن مقابله با اینگونه ظلمها و تعدّیها خواندند و در مقابل این سؤال که چرا جمهوری اسلامی با جبهه استکبار مقابله میکند، گفتند: ما با کشورها، دولتها و ملتها به خودیِ خود هیچ معارضهای نداریم بلکه مخالفت ما با ظلم و تجاوز است که در باطن جبهه دموکراسی غربی وجود دارد.
حضرت آیتالله خامنهای حوادث تأسفبار غزه را نمونهای آشکار از ظلم و تجاوز جبهه استکبار به صاحبان یک سرزمین و کشتار بیرحمانه و سنگدلانه زن و کودک و نابود کردن داراییها و منابع مردم آن سرزمین برشمردند و گفتند: مخالفت جمهوری اسلامی در واقع مخالفت با چنین ظلمها و جنایاتی است که با وجود آنکه نزد هر عقل و عرف و شرع و وجدان بشری محکوم است، مورد حمایت آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای اروپایی است.
ایشان تأکید کردند: این مسئله باید روشن و معلوم باشد که جبهه استکبار، ظلم و تجاوز و کشتار را زیر نام دموکراسی، حقوق بشر و لیبرالیسم پنهان کرده است.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی باید همواره پرچمدار و پیشگام و پیشقدم در مقابله با استکبار باشد، گفتند: پرچم مبارزه با استکبار را باید هر روز گستردهتر و برافراشتهتر کنیم و در هیچ دورهای اجازه ندهیم این پرچم از جمهوری اسلامی گرفته شود.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین تبیین منطق جمهوری اسلامی در ایستادگی و مقابله با مستکبران برای نسلهای جدید را وظیفهای مهم برشمردند و خاطر نشان کردند: خوشبختانه در طول بیش از چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی، در نشان دادن چهره و جبهه و جهتگیری مبارزه با استکبار به جهانیان موفق بودهایم.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان، وظیفه مجلس خبرگان یعنی تعیین رهبری و مراقبت از حفظ صلاحیتهای او را مهمترین وظیفه مدیریتی در جمهوری اسلامی دانستند و افزودند: اعضای مجلس خبرگان باید مراقبت کنند که در انتخابهای خود اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین اصول ثابت و غیرقابل تغییر جمهوری اسلامی خاطرنشان کردند: اصول ثابت همچون اقامه عدل، مبارزه با فساد و ارتقاء سطح معرفت و عمل اسلامی در جامعه، در قانون اساسی، بیانات امام بزرگوار و معارف اسلامی وجود دارد که اعضای خبرگان در انتخاب رهبری باید با ملاحظه و رعایت این اصول ثابت، عمل کنند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش سوم از سخنانشان با اشاره به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، روی کار آمدن هر مجلس جدید را شیرین و همراه با رویش امیدهای تازه و چشماندازهای جدید برای کشور دانستند و گفتند: حضور نمایندگان جدید در کنار نمایندگان ادوار قبل که ترکیبی از نوآوری و تجربه است، سرمایهای با ارزش و خونی تازه در رگهای مجموعه سیاسی است.
ایشان در تذکری مهم، سخنان اختلافانگیز، دعوا راهانداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند را موجب تلخ شدن شیرینی تشکیل مجلس جدید خواندند و گفتند: منتخبان مجلس جدید مراقبت کنند و نگذارند شیرینی تشکیل مجلس در کام مردم و فضای سیاسیِ با طراواتِ کشور تلخ شود، ضمن اینکه اگر مجلس دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبههبندیهای گوناگون شود، از کار اصلی خود باز میماند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به توصیههای مکرر امیرالمؤمنینعلیهالسلام به فرمانداران خود در خصوص رعایت تقوای الهی، یکی از ضرورتهای قطعی برای مسئولان و دستاندرکاران جمهوری اسلامی را تشرّع و پایبندی آنها به مراقبت از حلال و حرام و اجتناب از دروغ و غیبت و تهمت خواندند و افزودند: همچنانکه در امور شخصی موظف به رعایت تقوا هستیم، در محیط سیاسی و کاری هم باید با رعایت تقوا، از محرّمات اجتناب کرد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته در کارها و امور سیاسی، اختلاف سلایق و دستهبندیهای سیاسی وجود دارد که مانعی ندارد اما همه باید با تقوا پیشه کردن، زمینه جلب رحمت و برکت الهی را فراهم کنند.
رهبر انقلاب همچنین با گرامیداشت یاد اعضاء فقید مجلس خبرگان بخصوص مرحوم آیتالله امامی کاشانی، ماه شعبان را ماه بشارتها و شادیها و ماه تطهیر و آماده کردن دلها با استغفار و دعا و مناجات برای ورود به ماه مبارک رمضان خواندند و غفران الهی در روزهای باقیمانده از این ماه را مسئلت کردند.
در ابتدای این دیدار، آیتالله جنتی رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به برگزاری اجلاسیه اخیر، به بیان برخی دغدغههای مطرح شده از سوی اعضای این مجلس پرداخت.
همچنین آیتالله حسینی بوشهری عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان با بیان گزارشی از آخرین اجلاسیه دوره پنجم مجلس خبرگان و محورهای نطقهای اعضاء، گفت: دیدار چند ساعته و طرح مسائل با رئیس جمهور، بررسی مسائل اقتصادی با دعوت از وزیر اقتصاد و همچنین گزارش تحولات منطقه از زبان فرمانده نیروی قدس سپاه از دیگر برنامههای این اجلاسیه بود.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
مقابلهی جمهوری اسلامی با آن کسانی که با آنها مقابله دارد مقابلهی با ظلم است، مقابلهی با استکبار است، مقابلهی با تجاوز است، سؤال نشود که چرا شما با فلان کشور اظهارمخالفت میکنید ما با دولتها، با کشورها، با ملتها به خودی خود هیچ معارضهای نداریم ما با ظلم مخالفیم، با استکبار مخالفیم، با تجاوز مخالفیم، با آن حوادثی که امروز شما دارید درغزّه مشاهده میکنید مخالفیم.
یک ملّتی، صاحب سرزمینی، در خانهی خود، در سرزمین خود مورد یک چنین ظلم بزرگی قرارمیگیرند؛ زنشان، کودک شان، خانوادهشان، خانهشان، زیرساختشان، داراییشان با بیرحمی تمام، با سنگدلی تمام نابود میشود از بین میرود، و کشورهایی تماشا میکنند، نه فقط معارضه نمیکنند، ممانعت نمیکنند، بلکه حتی کمک میکنند. آمریکا کمک میکند، انگلیس کمک میکند، بعضی کشورهای دیگرِ اروپایی کمک میکنند، کمک میکنند. ما حرفمان این است. ما با این مخالفیم. تولد جمهوری اسلامی یک تأثیر جهانی ایجاد کرد، یک زلزله ایجاد کرد، یک حادثهی جهانی بود. رهبری امام راحل رضواناللّه علیه و همت و شجاعت و فداکاری ملت ایران در سراسر کشور یک حادثهای را به وجود آورد که یک دوجبههگی در دنیا ایجاد کرد. یک جبهه، جبههی دمکراسیهای وابستهی به مشی لیبرال دمکراسی. این یک جبهه بود.
یک جبهه هم جبههی جمهوری مرتبط با دین و با اسلام، بلکه منشأ گرفتهی از دین و از اسلام بود. قبل از تشکیل جمهوری اسلامی این دوجبههگی وجود نداشت.
نباید هم تصوّر کرد که این ناسازگاری فقط به خاطر مسئلهی پایبندی به دین است.
آن جناح دموکراسی رائج غربی احساس کرد که این الگوی جدیدی که مطرح شده است با منافع عمدهی او و شاید در نهایت با موجودیّت او معارضه دارد.
این مخالفت و معارضهی جدّی بخاطر این است که در نظام لیبرال دموکراسی و حکومتها و دولتهایی که براساس آن منطق و آن ممشا به وجود آمدند، در ذات آنها استکبار وجود دارد، تعرّض و تجاوز وجود دارد.
جبههی مقابل که با تشکیل مردمسالاری دینی بوجود آمد مهمترین مسئلهاش مواجههی با همین حوادث است؛ یعنی مقابلهی با ظلم، مقابلهی با استکبار، مقابلهی با تعدی، این است. یعنی حکومتی که بر اساس دین، بر اساس اسلام، بوجود میآید اساس کارش «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون» است. طبعاً این مقابله، این ستیزهگری دو جانبه بطور قهری بوجود آمده. ماه شعبان ماه بشارتهاست، ماه شادیهاست، ماه تطهیر دلها و نورانی کردن دلهاست با استغفار، با دعا، با مناجات. ماه آماده شدن برای ورود در برکات بینهایت و بیپایان ماه مبارک رمضان است.
باید عرض کنیم اللهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شهر شعبان فاغفر لنا فی ما بقی منه انشاءالله. از این چند روزی که باقی مانده خداوند کمک کند و استفاده کنیم، شاید انشاءالله خدای متعال تفضلی بکند به ما. ما باید پرچم مبارزهی با استکبار را همیشه بلند نگه داریم. مراقب باشیم جمهوری اسلامی در هیچ دورهای اجازه ندهد که این پرچمداریِ مقابلهی با استکبار از او گرفته بشود. ما باید پیشگام باشیم، پیشقدم باشیم و این پرچم را هر روز گستردهتر و برافراشتهتر کنیم.
دربارهی مجلس شورا هم یک جملهای عرض کنم. خب هر مجلس جدیدی حامل امیدهای جدیدی است. وقتی یک مجلس تازهای تشکیل میشود، امیدهای تازهای هم با آن مجلس مطرح میشود و چشماندازهای جدیدی را میتوانند پیدا کنند. نمایندگان تازهای در مجلس جدید وارد میشوند، در کنار آنها نمایندگان مجربی هم از دورهی قبل یا دورههای قبل هستند، این یک ترکیب خیلی خوبی است، مجموعهی خیلی خوبی است. هم در آن ابتکار هست، هم در آن نوآوری هست، هم در آن تجربه هست. از تجربههای موفق قبلی استفاده میکنند، ابتکارات جدید هم میآورند. خب این یک سرمایهی باارزشی است.
تشکیل هر مجلس جدیدی برای کشور یک سرمایهی باارزش و مورد استفاده است. باید این را قدر دانست. مثل یک خونی در رگهای مجموعهی سیاسی کشور و اجتماعی کشور جاری میشود و انشاءاللّه اثر میکند. حادثهی شیرینی است. لکن این حادثهی شیرین را میشود تلخ کرد، مثل همهی حقایق شیرین عالم یک چیزهایی هم وجود دارد، عواملی هم وجود دارد که میتواند این شیرینی را از بین ببرد. آن چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلافانگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند است. این شیرینی مجلس جدید را این جور چیزها از بین میبرد.
اگر چنانچه این مراعات را نکنند اولین اثرش این است که کام ملت تلخ میشود، فضای سیاسی کشور فضای تلخی میشود در حالیکه فضای سیاسی با انتخابات و تشکیل مجلس جدید و آمدن افراد جدید و اینها یک فضای با طراوتی است قهراً، این از بین میرود.
اثر بعد هم این است که مجلس از کارایی میافتد یعنی وقتی که مجلس شورای اسلامی دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبههبندی گوناگون اینجوری شد از کار اصلی خودش باز میماند. بطور طبیعی دستهبندیها و کشمکشها مانع میشود از اینکه اینها به کارشان برسند.
یک شاخص عمدهی جمهوری اسلامی این است که؛ دستاندرکاران جمهوری اسلامی متشرع باشند، متشرع باشند مراعات حرام و حلال و دروغ و غیبت و تهمت این چیزها را بکنند ما همچنانی که در کارهای شخصی خودمان باید مراقبت بکنیم و تقوا پیشه کنیم از محرمات اجتناب بکنیم در محیط سیاسی و در کار سیاسی هم عیناً همین وجود دارد باید از محرمات اجتناب کرد، باید این را در رأس کارها باید قرار داد.
در کارهای سیاسی، در برخوردهای سیاسی، در دستهبندیهای سیاسی که قهراً با اختلاف سلیقه نوعی دستهبندی وجود دارد باید مراعات تقوی کرد، باید مراعات اجتناب از محرمات شرعی را به جد انسان بایستی داشته باشد این اگر بود انشاءالله نتایج کار هم مطلوب خواهد بود خدای متعال هم به کار برکت خواهد داد.
این خبر درحال بروزرسانی است...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
جنگ زیتون
حضرت آیتالله خامنهای پس از کاشت نهال در روز درختکاری فرمودند: «اینکه امسال ما سه درخت غرس کردیم؛ برخلاف بعضی سالهای قبل که دو درخت غرس میکردیم، امسال تعداد درختهایی را که غرس شده افزایش دادیم، به معنای اهتمام بیشتر به درختکاری. و یکی از این سه درخت هم درخت زیتون است؛ این به معنای اظهار همبستگی و همدلی با مردم فلسطین است ــ که مرکز زیتون آنجا است ــ و میخواهیم به این مردم مظلوم و عزیز و بسیار مقاوم، از دور سلام بدهیم و بگوییم ما همه جور به یاد شما هستیم، از جمله اینکه درخت زیتون را به یاد شما غرس میکنیم.» ۱۴۰۲/۱۲/۱۵
به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR بخشی از کتاب «متاستاز اسرائیل» به قلم آقای کوروش علیانی را در این مطلب آورده است که در آن موضوع تبدیل شدن درخت زیتون به نماد مقاومت مردم فلسطین بررسی شده است.
گزارشی از وقایع سال ۲۰۰۰ که در موسسهی حقوق بشری بْصْلِم تهیه شده، میگوید شهرکنشینان در ماههای آخر سال، بارها به روستاییان شلیک کردهاند؛ مانع رسیدن آنها به باغهای زیتونشان و برداشت محصولشان شدهاند و درختانی را ریشهکن کردهاند.
در این گزارش به نقل از مطلبی در روز سهشنبه ٢ ژانویه ٢٠٠١ (١٣ دی ١٣٧٩ه.ش) روزنامهی مَعَریب و از قول یکی از سرکردگان شهرکنشینان آمده «اگر باید درختها را ریشهکن کرد (چون سنگها ازهمان جا پرانده میشوند)، یا مانعی چیزی باید جابهجا شود، خب جوانها این کار را میکنند. ارتش خیلی طولش میدهد که یک کاری بکند. آخرش هم کارهایش را یکجور پیچواپیچی انجام میدهد.» گزارش بصلم در ادامه میگوید چون فصل برداشت زیتون ماههای اکتبر و نوامبر است و فلسطینیها را در این ماهها به زور از دسترسی به باغها منع کردهاند و این محصول منبع معاش بسیاری از فلسطینیان است، در سال ٢٠٠٠ بسیاری از فلسطینیان ضربهی اقتصادی سنگینی خوردهاند. البته که این ماجرا، نه در ۲۰۰۰ آغاز شده بود و نه در ۲۰۰۰ پایان یافت.
گزارش بصلم شامل ثبت نسبتاً دقیق و دردآور شهادتهای فلسطینیان است. جزئیات حملهها، کتکزدنها، تیراندازیها، جراحتها، بیهوشیها، شکستگیها، عملهای جراحی و چیزهایی از این دست. جزئیاتی که انگار از سیارهای دیگر خبر میدهند.
مرکز مطالعات فلسطین در مرور اخبار ٢٨ نوامبر ٢٠٠١ نشریات، در نشریهی مطالعات فلسطین خود خبرداد یکی از شهرکنشینان قِدّومیم ۱۵۰ درخت زیتون فلسطینیان روستای جیت در قلقیلیا را ریشهکن کرد. در همین روز شهرکنشینان در عُفرَه نیز زمینهای زراعی فلسطینیان را در اطراف شهرک، با بلدوزر زیرورو کردند. این فقط دو خبر از یک روز است. به دوماه اکتبر و نوامبر و حوادث مشابه فکر کنید. نیز در نظر داشته باشید که احتمالاً بسیاری از این حوادث ثبت نمیشوند.
در سال ٢٠٠٧ یک پژوهش دانشگاهی که بعدها در کتابی منتشر شده میگوید اسرائیل در طول چهار دهه یک میلیون اصله درخت زیتون و چند صد هزار اصله درخت میوهی دیگر فلسطینیان را قطع کرده است. در غزه و کرانه باختری ٨٠ درصد زمینهای زراعی زیر کشت زیتون است. فقط در کرانهی باختری معاش صد هزار خانواده به کشت و تولید محصولات زیتون بسته است. ٢۵ تا ۵٠ درصد درآمد سالانهی کشاورزان فلسطینی از محل کشت زیتون است.
علاوه بر درختانی که شهرکنشینان ریشهکن کردهاند و میکنند، بلاهای دیگری هم بر سر کشت و زرع فلسطینیان میآید. یکی از این بلاها، استناد به قانون عثمانی زمین بایر چهارساله است. یک قانون از زمان عثمانی است که میگوید اگر زمین کشاورزی چهار سال بایر بماند و کشاورز به زمینش نرسد، زمین از مالکیت کشاورز خارج شده و به مالکیت دولت درمیآید.
اسرائیل به همین قانون استناد میکند و زمینهای فلسطینیان را میرباید و معمولاً به شهرکنشینان میدهد. اما چرا فلسطینیان تنبلی میکنند و به زمینهای کشاورزی خودشان نمیرسند؟ در واقع موانع بسیاری از بلوکهای سیمانی و راهبندان نظامی موقت گرفته، تا قرار دادن خانه و زمین کشاورز در دو سوی تأسیسات عظیمی که نام ساده و بیآزار «دیوار»، بر آن گذاشتهاند، همه راههایی است برای بازداشتن کشاورز از اینکه به صورت فیزیکی پا به زمینش بگذارد.
استدلال رایج و مضحکی هم در مورد ریشهکن کردن و آتش زدن درختان زیتون هست که ارتش و شهرکنشینان یکسان بهکار میبرند و آن این است که جوانان فلسطینی پشت درختان زیتون پنهان میشوند و سنگ پرتاب میکنند. این استدلال مضحک است، چون درختان در عمق سرزمینهایی هستند که حتی از نظر سازمان ملل نیز فلسطینی محسوب میشوند و دلیلی ندارد که اسرائیلیها آنجا باشند که هدف سنگ قرار بگیرند یا نه. بگذریم از این که مدعی این حرف باید دست کم یک بار نشان بدهد در فضای نسبتاً انبوه باغ زیتون چطور میتوان سنگ را از میان درختان هدایت کرد.
ارتش اسرائیل خیلی راحت و به هر بهانهای مثل ساخت دیوار، ساخت جاده یا ساخت هر چیز ساختنی دیگر، بلدوزرهای خود را راه میاندازد و درختان زیتون را که گاه ٧٠٠ تا ١٠٠٠ سال عمر دارند و هنوز به ثمر مینشینند ریشهکن میکند.
نویسنده در ادامه میگوید طنز گزندهی داستان مخالفت صریح این رفتار با آیهی ١٩ از فصل ٢٠ سفر تثنیه است. آیه میگوید «اگر به شهری حمله کردی و مدتی طولانی محاصرهاش کردی، به درختان آن شهر تبر نزن. میوهشان را بخور اما قطعشان نکن. مگر درخت آدم است که با او معاملهای کنی که با آدم میکنی؟»
یک گزارش نسبتاً مفصل که بصلم درسال ٢٠١٨ منتشر کرده است، هم شرح روشنی از جنگ زیتون است و هم نشان میدهد که داستان هنوز هم ادامه دارد. یکی از نکاتی که این گزارش به آن اشاره کرده، خسارتهای پنهان در برابر خسارتهای آشکار است. وقتی در طول سال فلسطینیان را به بهانههای امنیتی و نظامی از ورود به باغهای زیتون بازمیدارند و فلسطینیان نمیتوانند درختان را آبیاری، هرس، کوددهی و سمپاشی کنند، حتی وقتی آخرسال مجوز برداشت محصول به آنان میدهند، محصول بسیار بیکیفیت است و درصد اندکی از ارزش محصول رسیدگی شده را دارد.
بصلم در این گزارش میگوید در طول سالیان صدها مورد از حملههای شهرکنشینان به فلسطینیان و اموال آنان، از جمله باغهای زیتون را ثبت کرده و موارد بسیار دیگری نیز رخ دادهاند که آسیبدیدگان حاضر نشدهاند واقعه را برای ثبت گزارش کنند.
در سال ٢٠١٨ اولین برداشت محصول در روز جمعه ١٢ اکتبر (٢٠ مهر ١٣٩٧ ش) آغاز شده است. در عین حال و مانند سالهای گذشته حملههای شهرکنشینان از چند هفته پیش از آغاز نخستین برداشت، شروع شده است. در همین مدت تنها در دو منطقهی رامالله و نابلس ۵٠٠ درخت را ریشهکن کردند و محصول ٣١٠ درخت را دزدیدند.
گاه و از جمله در سال ٢٠١٨ حملهی مکرر رخ میدهد. در سال ٢٠١٢ شهرکنشینان تمام درختان زیتون یک منطقه را قطع کرده بودند. فلسطینیها از نو همهی منطقه را نهال زیتون کاشتند و پنج سال صبر کردند تا درختان به ثمر بنشینند.
در سال ٢٠١٨ یک روز صبح دیدند شهرکنشینان تمام نهالهای جوان را که دیگر به بار نشسته بودند، دوباره قطع کردهاند.
باقی گزارش نیز به همین منوال است؛ تکتک روستاها و باغها و تکتک توحشهایی که ثبت شدهاند و پلیس و ارتش اسرائیل که هیج عکسالعملی به این رفتار نشان ندادهاند و نمیدهند. متن گزارش، گفتههای مردان و زنان سادهی روستایی است. اما درد چنان عمیق است که گفتهها در عین سادگی عمیقاً روستاییشان با غمانگیزترین آثار ادبیات تراژیک پهلو میزند.
میرسیم به یکی دو گزارش از گزارشهای بسیار سال ۲۰۲۰. دراولی، بعدازظهر چهارشنبه ٧ اکتبر(١۶ مهر ۱۳۹۹ ه.ش) گروهی ازمردم حواره در منطقهی نابلس به کمک یکی از روستاییان برای برداشت محصول زیتونش به باغش میروند. از ۵٠٠ درخت باغ تنها ۱۵۰ تا به سلامت به محصول رسیده بودند. بقیه را شهرکنشینان سوزانده یا شکسته بودند. مدتی نگذشته پنج شهرکنشین و هفت سرباز از راه رسیدند. شهرکنشینان به مردم فلسطینی گفتند محل را ترک کنند. سربازان سکوت کردند.
چند دقیقه بعد دهها شهرکنشین که نقاب داشتند یا پیراهنشان را روی صورتشان کشیده بودند همراه با دهها سرباز از راه رسیدند. شهرکنشینان با سنگ و سربازان اسرائیلی با نارنجکهای اشکآور و بیحسکننده به مردم روستا حمله کردند. چند نفر از فلسطینیها زخمی شدند و مردم آنان را به بیمارستان بردند. شهادت یکی از مجروحان موجود است.
در همان روز در عینیبرود، روستایی در رامالله، کشاورزی متوجه میشود شهرکنشینان دارند زیتونهای یک باغ را میدزدند. تا کشاورزان جمع شدند و به محل رسیدند متوجه شدند شهرکنشینان زیتون ٧٠ درخت تناور صدساله را دزدیدهاند. این مقدار میوه حدود ٩٠٠ لیتر روغن زیتون میدهد. شهرکنشینان علاوه بر سرقت، شاخههای درختان را نیز شکسته بودند. یکی از مالکان به ادارهی پلیس اسرائیلی رفت که شکایت کند. به او گفتند به جای این کارها برود بقیه زیتونش را جمع کند و شکایتش را ثبت نکردند.
سیاههی شهادتهای این روز و روزهای دیگر ادامه دارد. جنگ زیتون یک جنگ واقعی است. زیتون ارزش اقتصادی، ارزش فرهنگی، ارزش نمادین و نیز ارزشی به عنوان گواهی تاریخی دارد. چنین است که نه فلسطینیان دست از حفظ و بازسازی و بازنشانی درختان برمیدارند نه اسرائیلیها قطع کردن، ریشهکن کردن، شکستن و سوزاندن درختان را رها میکنند.
منبع:
کتاب متاستاز اسرائیلی، نویسنده کوروش علیانی، صفحههای ۲۰۹ تا ۲۱۳.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
سخننگاشت | کاشت نهال در روز درختکاری
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در هفته منابع طبیعی و همزمان با روز درختکاری صبح امروز (سهشنبه) سه اصله نهال کاشتند.
رسانه KHAMENEI.IR بر همین اساس این سخننگاشت را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد