در امتداد تاریکی-تکرار لبخندهای سیاه

بعد از آن که به دنبال یک آشنایی خیابانی با «سیاوش» ازدواج کردم، او با سوء ظن هایش سال های جوانی ام را به کام من تلخ کرد به گونه ای که مجبور بودم به همراه فرزندانم در کامیون زندگی کنم و اکنون دخترم نیز...

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 41 ساله ای است که با کوله باری از رنج و اندوه به دنبال مهر طلاق می گشت تا رشته زندگی مشترک با همسرش را قطع کند. او که دوران زندگی مشترکش را سال های نکبت بار می نامید، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پلیس کرمان گفت: بیشتر از 20 بهار از عمرم سپری نشده بود که روزی برق نگاه سیاوش را به لبخندی خیابانی گره زدم و این گونه ارتباط های تلفنی آغاز شد و آرام آرام به قرارها و دیدارهای پنهانی کشید. خیلی زود دل به عشق او بستم و دیوانه وار عاشقش شدم. سه ماه بعد سیاوش مرا در حالی خواستگاری کرد که به چیزی جز رسیدن به او نمی اندیشیدم. مخالفت های اطرافیانم بی فایده بود به طوری که نصیحت های دلسوزانه آن ها را توهین به خودم می پنداشتم و فریاد می زدم «خودم عقل و شعور دارم». خلاصه من و سیاوش پیمان زناشویی بستیم اما در همان دوران نامزدی متوجه شدم که همسرم قبل از من ازدواج کرده ولی  به خاطر سوء ظنی که به او دارد در کشاکش طلاق هستند. اگرچه با شنیدن این موضوع شوک وحشتناکی به من وارد شد اما کاری از دستم ساخته نبود. به همین دلیل سکوت کردم و منتظر طلاق آن ها ماندم اما سیاوش زمانی که فهمید همسرش باردار است از تصمیم خودش منصرف شد در حالی که من نیز باردار شده بودم و باید به این زندگی نکبت بار ادامه می دادم ولی دیگر از آن عشق و عاشقی ها و جملات عاشقانه خبری نبود، چرا که سیاوش به من نیز مانند هوویم سوء ظن داشت و ادعا می کرد همان گونه که با یک نگاه و لبخند خیابانی عاشق او شده ام، هیچ تضمینی وجود ندارد که به عشق دیگری دل نبندم. به همین دلیل زندگی را به کام من تلخ کرده بود تا جایی که وقتی صاحب سه فرزند بودم، من و فرزندانم را در کابین کامیون سوار می کرد و از این شهر به آن شهر می برد تا مراقبم باشد. از سوی دیگر کمبود جا در اتاقک کامیون جریمه شدن های پی در پی و سختی های زندگی درون کامیون موجب می شد تا او عقده هایش را با کتک زدن ما تخلیه کند. بالاخره با دخالت بزرگ ترها و تاکید اطرافیان دست از این رفتارش کشید و از آن پس تنها دختر بزرگم را همراه خودش می برد تا با پسری ارتباط برقرار نکند. تحمل این شرایط برای من و فرزندانم بسیار زجرآور بود. «سوسن» به خاطر زندگی در کابین کامیون به دختری رنجور و لاغر تبدیل شده بود و از افسردگی رنج می برد ولی همسرم توجهی به روحیه از دست رفته دخترم نداشت و رفتارهای او را «تمارض» می نامید. اوضاع زندگی ما روز به روز آشفته تر می شد تا این که یک روز وقتی به خانه بازگشتم از هر دو دخترم خبری نبود. بعد از مدت کوتاهی جست و جو متوجه شدم آن ها از خانه فرار کرده اند. این تلخ ترین حادثه ای بود که مسیر زندگی ام را دگرگون کرد. وقتی سیاوش به خانه آمد تا سوسن را مانند همیشه با خودش ببرد با ترس و لرز ماجرا را برایش بازگو کردم، او هم از شدت عصبانیت و در حالی که فریاد می زد دخترانت نیز مانند خودت بی بند و بار هستند مرا زیر مشت و لگد گرفت و آن قدر کتکم زد که برای مدتی بیمار شدم. چندماه بعد پلیس دخترانم را در شهر دیگری پیدا کرد اما هستی و آینده آن ها بر باد رفته و آسیب های روحی و جسمی شدیدی برآن ها وارد آمده بود به طوری که مجبور شدیم با نظر پزشکان متخصص آن ها را به یکی از مراکز بهزیستی بسپاریم. این زندگی سرد و بی روح همچنان ادامه داشت تا این که دختر بزرگم بعد از بهبودی نسبی، مسیر اشتباه مرا در زندگی تکرار کرد و در یک عشق خیابانی به مردی دل باخت که از همسرش جدا شده بود. نصیحت ها و فریادهای من نیز هیچ تاثیری در تصمیم او نداشت و حالا بعد از گذشت یک سال از این ماجرا در حالی قصد طلاق دارد که همسرش به خاطر اعتیاد شدید به مواد مخدر، فردی عصبی و پرخاشگر است و دخترم با فرزندی که در آغوش می فشارد مانند من به دنبال مهر طلاق می گردد و پسرم نیز به شرور محله تبدیل شده است به گونه ای که هیچ کسی در مدرسه و کوچه و خیابان از رفتارهای وحشتناک او در امان نیست و... .

ماجرای واقعی با همکاری پلیس کرمان . خراسان : شماره : 20852 - ۱۴۰۰ شنبه ۲۵ دي

 

سرقت های مخوف کارآگاهان قلابی!

هجوم صبحگاهی به منازل مردم، زورگیری خودرو با چاقوکشی، سرقت طلا و دستبرد به حساب بانکی رانندگان پس از حفظ رمز کارت در جایگاه های سوخت مشهد، تنها بخشی از اعترافات پلیس های قلابی آگاهی است

سجادپور- عاملان سرقت های طلا از زنان خانه دار و زورگیری های مخوف از رانندگان مشهدی در حالی با تلاش شبانه روزی نیروهای پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدند که تبهکاری های وحشتناک خود را با جعل عنوان «کارآگاه» انجام می دادند.رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی روز گذشته با تشریح زوایای مختلف پرونده «تهبکاران مخوفی که کارآگاه قلابی بودند!» به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: اواخر سال گذشته، پرونده ای در پلیس آگاهی خراسان رضوی زیر ذره بین تحقیقات رفت که محتویات آن نشان می داد افرادی با ورود به منزل یک زن رمال در حاشیه شهر، طلا و جواهرات، گوشی تلفن، آلات و ادوات رمالی وحتی ضبط صوت و باندها را به سرقت برده اند.سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده افزود: ماجرای این سرقت زمانی اهمیت مضاعفی پیدا کرد که اظهارات مال باخته پرده از شگرد تبهکاران با جعل عنوان «کارآگاهان پلیس آگاهی» برداشت.این زن میان سال در بیان جزئیات ماجرای دستبرد صبحگاهی به منزلش گفت: حدود ساعت 9 بود که افرادی بی‌سیم به دست و در حالی که کارت شناسایی هم داشتند، وارد منزلم شدند و گفتند که شما طلا و جواهرات سرقتی از مردم گرفته اید و ما هم برای آن که آبروی شما در محل حفظ شود با لباس شخصی آمده ایم! شاکی پرونده همچنین ادامه داد: یکی از آن ها که خود را «سروان حسینی» معرفی می کرد از من خواست تا همه طلاهایم را با فاکتور خرید آن، برایشان بیاورم! من هم که خیلی ترسیده بودم، با دستانی لرزان همه طلاهایم را با فاکتور به آن ها دادم اما آن ها باز هم قانع نشدند و گوشی تلفن، ضبط و باند، کتاب ها و لوازم رمالی را هم برداشتند و حتی می خواستند النگوهایم را نیز قیچی کنند که با التماس من منصرف شدند. آن ها که مدعی بودند از کارآگاهان پلیس آگاهی هستند به من گفتند باید طلاها و لوازم را برای بررسی دقیق با خودمان ببریم چرا که آن ها سرقتی هستند و شما هم فردا باید به دادگاه بروی تا تکلیف اموال مسروقه مشخص شود.

در عین حال من هم که با «رمالی» کار خلاف قانون می کردم از این ماجرا وحشت زده شدم به گونه ای که بعد از رفتن آن ها، بیهوش شدم و تا شب کف اتاق افتاده بودم. وقتی به هوش آمدم با پلیس 110 تماس گرفتم و تازه فهمیدم که آن ها  «کارآگاه قلابی» بودند! و...  . رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با اشاره به دستورات ویژه و تاکید سردار سرتیپ محمد کاظم تقوی (فرمانده انتظامی سرزمین خورشید) برای پیگیری و ریشه یابی این پرونده حساس اضافه کرد: با توجه به این که جعل عنوان «پلیس» برای ارتکاب جرم، موجب خدشه به اعتماد مردمی می شود، بی درنگ رسیدگی تخصصی به این پرونده در اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی و با هدایت مستقیم سرهنگ مرادی (رئیس اداره مبارزه با سرقت) آغاز شد و گروه ویژه ای از کارآگاهان دایره مبارزه با جرایم خشن در حالی وارد رصدهای اطلاعاتی شدند که برخی پرونده های دیگر در مراکز انتظامی با جعل عنوان «کارآگاهان پلیس آگاهی» تشکیل شده بود اما شگردها و نوع تبهکاری مجرمان تفاوت هایی اساسی با عاملان دستبرد به منازل داشت.این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: با انجام یک سری تحقیقات غیرمحسوس و اطلاعاتی، مشخص شد که دزدان طلا، از یک خودروی پراید برای عزیمت به محل ارتکاب جرم در خیابان شهید غلامی استفاده کرده اند که هیچ کس از این موضوع اطلاعی نداشت چرا که سارقان خودرو را چند کوچه بالاتر از محل وقوع جرم پارک کرده بودند.سرهنگ کارآگاه شفیع زاده ادامه داد: پس از چند ماه بررسی های ویژه درباره خودروهای پرایدی که در اطراف محل وقوع جرم تردد داشتند، بالاخره مشخصات کامل خودرو با استفاده از تجهیزات پیشرفته و فناوری های نوین پلیسی به دست آمد و در نهایت کارآگاهان با کسب دستورات ویژه و به کارگیری راهنمایی های قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) موفق شدند مالک خودروی پراید را در یکی از مناطق حاشیه ای شهر شناسایی و دستگیر کنند اما این متهم که «غلام عباس- ح» نام دارد پس از انتقال به مقر انتظامی، خود را بی گناه معرفی کرد و مدعی شد که در هیچ جرمی نقشی نداشته است و کارآگاهان او را به اشتباه دستگیر کرده اند.کارآگاه ارشد و با تجربه پلیس آگاهی خاطرنشان کرد: با انکارهای نخ نمای مالک پراید، بررسی های فنی و ارتباط های پنهانی وی با افراد دیگر زیر کنکاش های اطلاعاتی قرار گرفت و مشخص شد که او در روز و ساعت ورود صبحگاهی به منزل زن رمال، با فرد 31 ساله سابقه داری به نام «حمید- ی» در ارتباط بود. به همین دلیل و با هماهنگی های قاضی شعبه 401 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، متهم دیگر پرونده نیز دستگیر شد و شاکی پرونده آن ها را شناسایی کرد.سرهنگ شفیع زاده گفت: بدین ترتیب تحقیقات گسترده ای به سرپرستی سرهنگ «جعفرزاده» (رئیس دایره مبارزه با جرایم خشن) در این باره آغاز و زوایای وحشتناکی از تبهکاری های دیگر این باند مخوف فاش شد.این مقام انتظامی با اشاره به کشف بی‌سیم و تجهیزات قلابی پلیسی به همراه مقادیر زیادی طلاهای سرقتی از مخفیگاه اعضای این باند مخوف افزود: بررسی های بیشتر درباره ابعاد دیگر این پرونده حساس نشان داد که متهمان معتاد در زورگیری های وحشتناک از رانندگان پژو و پراید در مشهد نیز نقش دارند و تعدادی خودرو را با تهدید به مرگ رانندگان به سرقت برده و اوراق کرده اند. وی گفت: واکاوی پرونده با توجه به اعترافات متهمان بیانگر آن بود که اعضای این باند در پمپ بنزین های بزرگراه امام علی و صد متری فجر حضور می یافتند و زمانی که راننده رمز کارت خود را برای پرداخت هزینه بنزین یا گاز به متصدی جایگاه سوخت می گفت یا خودش رمز را در دستگاه کارت خوان به ثبت می رساند، یکی از اعضای باند آن رمز را حفظ می کرد و سپس با معرفی خود به عنوان «کارآگاه پلیس آگاهی» از راننده می خواست بی سروصدا درون خودرو بنشیند چرا که خودروی وی مشکل دارد و دستور توقیف آن صادر شده است. آن ها با این ترفند و به بهانه انتقال خودرو به پلیس آگاهی، راننده را به خیابان های خلوت می کشاندند و سپس با گذاشتن چاقو زیر گلوی راننده، او را از خودرو بیرون می انداختند و بدین ترتیب سرقت های زیادی را مرتکب شده اند. سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده ادامه داد: همچنین بررسی های تخصصی کارآگاهان زبده دایره جرایم خشن نشان داد که متهمان در برخی از سرقت ها، راننده را وادار به خرید کالا از مغازه ها می کردند و با حفظ رمز کارت بانکی، اموال او مانند تلفن همراه، وجوه نقدی، کارت بانکی و... را می ربودند و سپس با مراجعه به فروشگاه های دیگر و با خرید کالا، به حساب بانکی طعمه های خود نیز دستبرد می زدند.رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با اشاره به این که تحقیقات درباره جرایم مخوف اعضای این باند خطرناک و دستگیری دیگر افراد مرتبط با آنان همچنان ادامه دارد، به شهروندان توصیه کرد: به محض این که فردی به عنوان ماموریت خود را از نیروهای انتظامی یا نظامی معرفی کرد، با پلیس 110 تماس بگیرند تا ماموریت آنان تایید شود در غیراین صورت یقین بدانند که با تبهکاران و سارقان روبه رو شده اند. سرهنگ شفیع زاده همچنین به رانندگان و متصدیان جایگاه های سوخت و دیگر مراکز تجاری نیز هشدار داد: هنگام ثبت رمز در دستگاه های کارت خوان یا بیان رمز برای استفاده متصدیان مراکز تجاری به دقت مراقب اطراف خود باشید و به صورت پنهانی رمز را وارد یا آن را به آرامی برای متصدی بازگو کنید که  هدف سوء استفاده تبهکاران قرار نگیرید.این مقام ارشد انتظامی با بیان این که اعضای این باند تاکنون به 11 فقره سرقت از رانندگان و 12 فقره دستبرد به منازل با جعل عنوان کارآگاه پلیس آگاهی اعتراف کرده اند، در تشریح شگرد تبهکاران مخوف گفت: متهمان در صبحگاهان وارد منازلی می شدند که از قبل شناسایی کرده بودند چراکه در این ساعات مردان به سرکار می رفتند و زنان خانه دار در منزل تنها بودند. بنابراین شهروندان قبل از آن که به افراد لباس شخصی یا حتی در پوشش انتظامی اعتماد کنند حتما مراتب را به نیروی انتظامی اطلاع دهند و در صورتی که ماموران از تماس آن ها با پلیس 110 جلوگیری کردند به هیچ وجه با آنان همکاری نکنند و به نوعی همسایگان یا اطرافیان را برای تماس با نیروی انتظامی مطلع کنند.این مقام مسئول در نیروی انتظامی همچنین از شهروندان خواست چنان چه با این شگرد طعمه تبهکاران و سارقان شده اند، برای شناسایی متهمان به پلیس آگاهی خراسان رضوی در ابتدای رضاشهر مشهد مراجعه کنند. خراسان : شماره : 20852 - ۱۴۰۰ شنبه ۲۵ دي

 

ازدواج با مجنون کوچه نشین

همسرم بعد از گذشت 14 سال از زندگی مشترکمان، اکنون دخترخاله اش را به عقد موقت خودش درآورده و مدعی است روزی که با من ازدواج کرد اشتباه بزرگی را مرتکب شد و حالا باید جوانی کند چرا که ...

زن 48 ساله که پایه های لرزان زندگی اش را تا حد ویرانی احساس کرده بود با چشمانی اشکبار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: با آن که 34 سال داشتم اما هنوز مجرد بودم و در یک کارگاه خیاطی کار می کردم تا این که روزی در مسیر رفت و آمدم به کارگاه با حامد آشنا شدم. او که 11 سال از من کوچک تر بود، مدام سر کوچه می نشست و دختران را دید می زد اما من که در یک نگاه عاشقش شده بودم، رفتارهای او را نادیده گرفتم و ارتباطم را با او ادامه دادم. حامد با پراید مدل پایین پدرش مسافرکشی می کرد تا از این بیکاری و آوارگی نجات پیدا کند. بالاخره بعد از مدتی روابط عاشقانه، من و حامد با وجود مخالفت های شدید خانواده او ازدواج کردیم. با آن که روزگار سختی را می گذراندم اما بلافاصله باردار شدم تا پایه های زندگی ام را مستحکم تر کنم. حامد هم عاشق من بود و به حرف ها و نصیحت های دیگران توجهی نداشت تا این که خانواده اش به خاطر فرزندم «سینا» مرا هم پذیرفتند و من و حامد به زندگی مشترکمان در طبقه بالای منزل پدر شوهرم ادامه دادیم. در همین روزها دخترم «سهیلا» نیز به دنیا آمد و روزگارم بهتر شد اما گویی تقدیر من چیز دیگری بود. بعد از 13 سال زندگی مشترک روزی متوجه رفت و آمدهای نامتعارف حامد به خانه خاله اش شدم . «ربیعه» دخترخاله حامد بود که پس از چندسال زندگی مشترک از همسرش طلاق گرفته و به خانه مادرش بازگشته بود. این ماجرا کنجکاوی مرا برانگیخت. تازه متوجه شدم که مادر شوهرم و خواهرش در گذشته قصد داشتند زمینه ازدواج حامد و ربیعه را فراهم کنند اما به دلیل رفتارهای جاهلانه و شرارت بار حامد این ازدواج میسر نشده است و حالا آن ها دوباره به یکدیگر نزدیک شده اند. خیلی زود بی مهری های حامد درباره من آغاز شد و دیگر از آن عشق و عاشقی های مجنون وار خبری نبود. بی اعتنایی و کم محلی های حامد به من هر روز بیشتر می شد تا این که متوجه شدم او پنهانی ربیعه را عقد کرده است، سقف اتاق دور سرم می چرخید که اشک ریزان نزد پدرشوهرم رفتم و ماجرا را برایش بازگو کردم ولی او با خونسردی نگاهی به چهره‌ام انداخت و گفت: «پسرم کار خلاف شرع نکرده است از طرف دیگر نیز دخترخاله اش کارمند است و نیاز مالی ندارد تا زندگی شما را تحت تاثیر قرار بدهد.» آن روز تا شب فقط گریه کردم تا این که حامد از سرکار به خانه آمد. وقتی فهمید از ازدواج مجددش خبر دارم، رو به من کرد و گفت: دخترخاله ام بعد از طلاق تنها شده بود و من دلم به حالش می سوخت. از سوی دیگر سن تو بیشتر از یک دهه با من تفاوت دارد. آن روزها که با تو ازدواج کردم جوان بودم و شهوت و هوس چشمانم را کور کرده بود اما حالا می خواهم جوانی کنم تا اشتباه گذشته ام جبران شود. به او گفتم من مادر دو فرزند تو هستم، حالا بعد از گذشت 14 سال چنین حرف هایی را می زنی؟

اکنون هم به کلانتری آمده ام تا برای ویران نشدن آشیانه ام مرا راهنمایی کنید. گزارش خراسان حاکی است رسیدگی روان شناختی و کارشناسانه به این پرونده با صدور دستوری از سوی سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20851 - ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۳ دي

 

درگیری خونبار در عملیات کوهستان!

یکی از سارقان با شلیک پلیس کشته و دیگری زخمی شد

سجادپور- پلیس مشهد با انجام «عملیات کوهستان» در حالی مقر اوراق خودروهای سرقتی در «کوه مان حصار» را متلاشی کرد که یکی از دزدان حرفه ای در تعقیب و گریز 10 کیلومتری کشته و همدست سابقه دار وی نیز به شدت مجروح شد. به گزارش اختصاصی خراسان، افزایش سرقت خودروهای مدل پایین و تشکیل پرونده های متعدد در مراکز انتظامی، پلیس مشهد را درگیر معمایی پیچیده کرد به گونه ای که فرمانده انتظامی مشهد وارد عمل شد و دستور ویژه ای را برای ردیابی تخصصی این ماجرا صادر کرد. رصدهای اطلاعاتی و بررسی دوربین های ترافیکی نشان می داد که تصاویر خودروهای سرقتی آخرین بار در مناطق حاشیه ای شمال مشهد ثبت شده است بنابراین کلانتری های نوار شمالی به حالت آماده باش در آمدند و بررسی موضوع را در دستور کار قرار دادند. در همین حال گروه ویژه ای از نیروهای پاسگاه انتظامی هلالی با سرپرستی مستقیم سروان حسین امجدی (رئیس پاسگاه) تجزیه و تحلیل های کارشناسی دقیقی را در این باره آغاز کردند چرا که بسیاری از سرنخ های این کلاف پیچیده در حوزه استحفاظی آنان خودنمایی می کرد. بنابر گزارش خراسان، بررسی محیط جغرافیایی در دامنه کوه های روستای «شَرشَر» و همچنین کشف چندین اسکلت اوراق شده خودروهای مدل پایین در مناطق کوهستانی، فرضیه اوراق خودروهای سرقتی درون دره های کوه مان حصار را تقویت کرد. این گونه بود که نیروهای انتظامی با استفاده از راهنمایی ها و تجربیات ارزنده رئیس پلیس مشهد، عملیات موسوم به «کوهستان» را برنامه ریزی کردند. آنان در اولین مرحله از رصدهای اطلاعاتی به تحقیق میدانی در کوه مان حصار پرداختند و با توجه به آثاری از قطعات شکسته یا پیچ و مهره های رها شده خودرو در دامنه کوهستان به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد سارقان، بسیاری از خودروهای سرقتی را  درون دره ها یا مکان های خارج از دید اوراق می کنند چرا که فقط چوپان ها یا کوهنوردان در آن منطقه صعب العبور تردد می کردند و رفت و آمد در دامنه کوهستان به سختی صورت می گرفت. گزارش خراسان حاکی است با جمع آوری میدانی این اطلاعات، جلسه ای کارشناسی در پاسگاه هلالی تشکیل شد و همه زوایای این ماجرا مورد واکاوی دقیق قرار گرفت. کنکاش های تخصصی بیانگر آن بود که سارقان شبانه خودروهای سرقتی را از داخل شهر به درون کوهستان انتقال می دهند و در سپیده دم روز بعد آن ها را با خونسردی و آرامش کامل اوراق می کنند به همین دلیل علاوه بر نیروهای گشت پیاده و موتوری، منابع و مخبران محلی پلیس نیز تقویت شدند و شاخه اطلاعاتی قوی شکل گرفت. بنابراین عملیات «کوهستان» وارد مرحله جدیدی شد و نیروهای پاسگاه هلالی به طور شبانه روزی در اطراف کوه مان حصار در پوشش های مبدل استقرار یافتند. ردیابی های اطلاعاتی همچنان ادامه داشت تا این که صبح روز گذشته یکی از منابع خبری پلیس، از حضور دو جوان پرایدسوار در دامنه کوهستان خبر دادند. دقایقی بعد مشخص شد که آن ها خودروی پرایدی را اوراق  کرده اند و قصد دارند قطعات اوراق شده را با پراید خودشان به مکان دیگری انتقال دهند. با اعلام این ماجرا در بیسیم های پلیس، بلافاصله عملیات «کوهستان» با صدور دستوری از سوی سرهنگ دهقان پور وارد مرحله جدیدی شد. گروه های تخصصی در دو شاخه عملیاتی و از جاده های فرعی به سمت کوه «مان حصار» حرکت کردند تا سارقان را از دو سو به  محاصره درآورند. این درحالی بود که یکی از سارقان از بلندای کوه متوجه حضور خودروی گشت پلیس در جاده خاکی شد و آن ها بی درنگ راه گریز به سمت روستای شرشر و سپس جاده خاکی اطراف روستای کنه بیست را در پیش گرفتند. با این همه آن ها در مسیر یکی از گروه های عملیاتی قرار گرفتند و بدین ترتیب طرح مهار هم به اجرا درآمد اما راننده پراید سفید به فرمان های «ایست» و صدای آژیر نیز توجهی نمی کرد و همچنان گرد و خاکی مانند توفان در جاده فرعی به راه انداخته بود. عملیات تعقیب و گریز با فرماندهی رئیس پاسگاه هلالی همچنان ادامه داشت و شلیک تیرهای هوایی از سوی پلیس هم بی نتیجه بود. ویراژهای خطرناک و مارپیچ در جاده خاکی صحنه های دلهره آوری را رقم می زد. حدود 30 گلوله با کلاشینکف و کلت کمری شلیک شد ولی گویی سارقان صدای گلوله را با نوای رعد و برق اشتباه گرفته بودند. راننده پراید بی محابا پدال گاز را می فشرد که سرنشین جلو، در عقب پراید را گشود و با پرت کردن لوازم و قطعات سرقتی خودرو به وسط جاده خاکی، تلاش می کرد تا خودروی پلیس را از جاده منحرف یا واژگون کند. صحنه های وحشتناک یکی پس از  دیگری به وقوع می پیوست که کیسه بزرگ حاوی سیم های سرقتی به وسط جاده پرت شد و زیر سپر خودروی پلیس قرار گرفت اگرچه با شکستن سپر خودروی گشت انتظامی، برای لحظاتی  از سرعت عملیات کاسته شد اما تعقیب و گریز با نظارت مستقیم سرهنگ دهقان پور ادامه یافت تا این که بعد از حدود 10 کیلومتر فرار در جاده های خاکی، به ناچار نیروهای عملیاتی کوهستان لاستیک های پراید را هدف گرفتند و به شلیک های متعدد ادامه دادند. در این هنگام سرنشین جلوی پراید به سمت عقب خودرو برگشت تا قطعه دیگری را به درون جاده پرت کند که ناگهان گلوله ای بر پهلوی وی نشست و لحظاتی بعد جان سپرد ولی باز هم راننده پراید با لاستیک های پنچر همچنان به ویراژهای مارپیچ ادامه می داد که در یک لحظه و در میان گرد وخاک های جاده، گلوله ای فرق سر او را نیز شکافت اما با خوش شانسی وی از کنار جمجمه اش عبور کرد. راننده که شیار عمیقی از جراحت روی سرش نقش بسته بود به ناچار پراید را متوقف کرد و خود را کف جاده خاکی انداخت. در این هنگام بود که خودروهای پلیس از راه رسیدند و از اورژانس تقاضای کمک کردند.

بنابر گزارش اختصاصی خراسان، دقایقی بعد پیکر زخمی راننده 32 ساله که «اصغر-الف» نام دارد به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال یافت و با حضور قاضی «محمود عارفی راد» (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) در محل وقوع حادثه، تحقیقات و بررسی های قضایی در این باره آغاز شد. به دستور قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، جسد جوان 35 ساله که بنا به اعترافات فرد مجروح ، «حمید» نام داشت به پزشکی قانونی انتقال یافت تا این شلیک خونبار در عملیات کوهستان مورد بررسی های دقیق پلیسی و قضایی قرار گیرد. این گزارش حاکی است در بازرسی از درون پراید سفید رنگ متعلق به جوان مجروح تعداد زیادی قطعات اوراق شده پراید دیگری کشف شد که آن ها اسکلت خودرو را در میان دره های کوه مان حصار رها کرده بودند. مالک پراید که به پاسگاه هلالی دعوت شده بود با مشاهده خودروی پرایدش، در میان اشک و لبخند ضمن قدردانی از نیروهای انتظامی گفت: مدتی قبل خودروی مدل بالایی داشتم که برای تهیه جهیزیه دخترم آن را فروختم و همین پراید مدل پایین را خریدم تا با آن کار کنم که محتاج دیگران نباشم اما از روز قبل که دزدان آن را از مقابل منزلم به سرقت بردند، فقط به همراه همسرم اشک می ریختم و آه می کشیدم. اگر چه سارقان خودرو را به طور کامل اوراق کرده اند اما بازهم با کشف قطعات خودرو توسط پلیس می توانم دوباره آن را تعمیر کنم و نیازمند دیگران نباشم. شایان ذکر است در بررسی  گوشی همراه سارق مجروح، تصاویری به دست آمد که نشان می داد روی بستر پر از اسکناس می خوابید.

در همین حال فرمانده انتظامی مشهد به سارقان و یغماگران اموال مردم هشدار داد: پلیس برای محافظت از امنیت و اموال شهروندان از جان مایه می گذارد و به مخلان نظم و امنیت جامعه رحم نخواهد کرد. سرهنگ حسین دهقان پور افزود: مبارزه قاطعانه با سارقان و هنجارشکنان در دستور کار پلیس است و با حمایت های قانون با هرگونه تبهکاری و خلافکاری به شدت و با اقتدار تمام برخورد می کند بنابراین بهتر است افرادی که سودای ارتکاب جرم را در سر دارند دست از اعمال خلاف بردارند و تا دیر نشده است به مسیر صحیح زندگی بازگردند. خراسان : شماره : 20851 - ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۳ دي


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰ | 10:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |