درامتداد تاریکی-تصادف هولناک گوشی قاپ بعد از سرقت
سجادپور- جوان موتورسواری که گوشی کودکان و نوجوانان را با شگردی خاص می ربود، هنگام تعقیب شهروندان با یک دستگاه خودروی عبوری تصادف کرد و راهی بیمارستان شد.به گزارش روزنامه خراسان، این حادثه چند روز قبل در شهرک شهید رجایی مشهد هنگامی رخ داد که جوان موتورسواری به بهانه تماس تلفنی ضروری، گوشی کودک 11 ساله ای را از وی گرفت و بلافاصله متواری شد. همزمان با فریادهای این پسربچه، تعدادی از شهروندان در حالی به طرف موتورسوار گوشی قاپ دویدند که او در خلاف جهت حرکت خودروها، گاز موتورسیکلت را فشرد و با سرعت وحشتناکی به طرف بولوار شهید مفتح شرقی گریخت. در همین حال بود که ناگهان پراید سفیدرنگی را مقابل خود دید که در مسیر خود حرکت می کرد ولی دزد گوشی نتوانست موتورسیکلت را کنترل کند و با شدت با پراید تصادف کرد. بنابر گزارش روزنامه خراسان گوشی قاپ مذکور که دچار شکستگی اندام شده بود در محاصره شهروندان قرار گرفت و طولی نکشید که با تماس آن ها ، نیروهای امدادی و پلیسی نیز از راه رسیدند و سارق گوشی را به بیمارستان انتقال دادند. بررسی های بیشتر پلیس در این باره ادامه دارد. خراسان : شماره : 21290 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۳۱ مرداد
انگشت قاتل در دهان مقتول جا ماند!
دهلیزهای وحشتناک جنایت به چشمه قل قلی رسید!
سید خلیل سجادپور/سرایداری که با طرح یک نقشه شیطانی، شوهر زن 50ساله ای را به قتل رسانده بود درحالی همدستان خود را به پلیس معرفی کرد که در بازسازی صحنه جنایت گفت:هنگامی که پلاستیک زباله را دور گردن مرد62 ساله انداختم تا او را خفه کنم، ناگهان انگشت شستم را گاز گرفت و بند انگشتم که قطع شده بود در دهان او باقی ماند!به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای این پرونده جنایی از سوم خرداد گذشته زمانی فاش شد که نیروهای انتظامی جسد سوخته مردی را در کنار رودخانه چشمه قل قلی منطقه زشک مشهد کشف کردند و به این ترتیب تحقیقات برای شناسایی هویت جسد درحالی آغاز شد که خبر«کشف جسد سوخته مرد خال گوشتی» در صفحه حوادث روزنامه خراسان به چاپ رسید.بعد از انتشار این خبر،پسر جوانی به پلیس آگاهی خراسان رضوی مراجعه کرد و ماجرای گم شدن پدر62 ساله اش را شرح داد.
«خال گوشتی»سرنخ مهمی بود که پسر جوان بر آن تاکید کرد و گفت:در پشت کتف پدرم خال گوشتی بزرگی وجود داشت و او در پایان هر هفته با دوستانش به کوهنوردی می رفت، اما این بار دیگر به خانه برنگشته است!بنابر گزارش روزنامه خراسان، ساعتی بعد مشخص شد که جسد سوخته در چشمه قل قلی مربوط به «ابراهیم-ص» (مرد62ساله کوهنورد)است.این گونه بود که تحقیقات کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با دستورهای ویژه قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد وارد مرحله جدیدی شد و آن ها درحالی به واکاوی این پرونده جنایی پرداختند که همسر 50 ساله مقتول مدعی بود،شوهرش مانند همیشه و به همراه دوستانش به کوه رفته است! این درحالی بود که بررسی های نامحسوس کارآگاهان از دوستان ابراهیم نشان داد که آن ها برنامه ای برای کوهنوردی نداشته اند! همین موضوع و کتمان حقیقت ازسوی همسر مقتول،وی را در مظان اتهام سنگینی قرار داد و به این ترتیب این زن میان سال با هماهنگی قاضی عارفی راد به پلیس آگاهی احضار شد و مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت. این زن که سعی می کرد خونسردی خود را حفظ کند،چنان خود را عاشق و شیفته شوهرش نشان داد که در یک لحظه کارآگاهان با علامت های رمزآلود کارآگاهی به چشمان یکدیگر نگریستند که شاید فرضیه اشتباهی را دنبال می کنند، اما دقایقی بعد و درحالی که بازجویی ها زیرنظر سرهنگ مهدی سلطانیان(رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) ادامه داشت، ناگهان «راضیه» (همسر مقتول) درمیان گفتارش از یک اختلاف خانوادگی پرده برداشت و شوهرش را سرزنش کرد که او را کتک زده است! همین جمله کافی بود تا کارآگاهان به مسیر صحیح ادامه تحقیقات اطمینان یابند و با راهنمایی های مقام قضایی، روند بازجویی ها را تغییر دهند.حالا دیگر«راضیه» به عنوان متهم زیر رگبار سوالات فنی و انحرافی قرار گرفت تا این که راز آشفتگی و ناسازگاری های زندگی مشترک خود را فاش کرد. او گفت: با ابراهیم درکشاکش طلاق بودیم، اما او حاضر نمی شد مرا طلاق بدهد.من و شوهرم از مدت ها قبل اختلافات دیرینه ای داشتیم که دیگر به کینه ای عمیق تبدیل شده بود.این زن میان سال که حالا ضد و نقیض سخن می گفت در نهایت وارد دهلیزهای تاریک جنایتی وحشتناک شد و ادامه داد: از این وضعیت زندگی خسته شده بودم و کسی را جز «حسن-ج» نیافتم که سرایدار باغ پدری من و چند باغ دیگر در حاشیه شهر مشهد بود.به همین دلیل گاهی به صورت تلفنی یا پیامک برای او درد دل می کردم و از شرایط سخت زندگی با «ابراهیم» می گفتم، ولی نمی دانستم جسدی که در چشمه قل قلی پیدا شده مربوط به شوهرم ابراهیم است؛چراکه من در قتل او دخالتی نداشتم!گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است دیگر نیازی به اعتراف صریح «راضیه» نبود؛ چراکه حالا کارآگاهان نیز در چهارسوی دهلیزهای این پرونده جنایی نورافکن های زیادی را روشن کرده بودند و براساس تجربیات خود در جست وجوی «حسن-ج» برآمدند.چند ساعت بعد گروهی از کارآگاهان با هدایت سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی)عازم منزل سرایداری متهم55 ساله شدند و او را که همچنان مات و مبهوت به حلقه های فولادی قانون می نگریست به مقر انتظامی انتقال دادند.
این مرد سرایدار که ناباورانه به در و دیوار اتاق بازجویی خیره شده بود با دیدن «راضیه» متوجه شد که دیگر انکار جنایت فایده ای ندارد!بنابراین هنوز کارآگاهان مشخصات شناسنامه ای او را یادداشت می کردند که به صراحت لب به اعتراف گشود و گفت:فریب احساسات و عواطف خودم را خوردم.این زن(راضیه) آن قدر نزد من از کتک کاری ها و آزار و اذیت های شوهرش سخن گفت که تحت تاثیر عواطف احساسی قرار گرفتم و پیشنهاد او را برای قتل پذیرفتم.درحالی که دلم به حال «راضیه» می سوخت، نقشه جنایت را طراحی کردیم و تصمیم گرفتیم که او ابتدا تعدادی قرص خواب آور به شوهرش بخوراند و بعد من وارد عمل شوم. بار اول بیست و هشتم اردیبهشت بود که «راضیه» با من تماس گرفت و ادعا کرد تعدادی قرص خواب آور به شوهرش خورانده است.من هم شبانه به خانه آن ها رفتم، ولی احساس کردم که او خواب نیست.از سوی دیگر هم «ابراهیم-ص» جثه ورزشکاری داشت، به همین دلیل احتمال دادم که نمی شود نقشه قتل را اجرا کنم.این گونه بود که قرار دیگری با راضیه گذاشتم تا او قرص های بیشتری به شوهرش بدهد! و من هم با افراد دیگری هماهنگ کنم که در ارتکاب قتل کنارم باشند و کمک کنند.حدود5 روز بعد دوباره شرایط جنایت فراهم شد و طبق نقشه من به خانه آن ها در بولوار پیروزی 61 رفتم. ابراهیم در طبقه همکف سکونت داشت و در خواب خروپف می کرد. حالا خواهرزاده ام «مجید-ج»و دوست او را که «پوریا-ر»نام دارد، سوار بر پراید با خودم به خانه ابراهیم برده بودم. وقتی «راضیه»به من اطمینان داد که شوهرش به خواب رفته است 3 نفری وارد منزل شدیم.مجید روی کمر ابراهیم نشست که دمر خوابیده بود. من هم درحالی پلاستیک زباله را دور گردنش انداختم و کشیدم که پوریا پاهای او را گرفته بود و تلاش می کرد پاهایش را ببندد. در همین هنگام «ابراهیم» هوشیار شد و مقاومت کرد، ولی ما 3 نفری سعی کردیم او را مهار کنیم که بالاخره بعد از حدود 20 دقیقه درگیری دیگر بی جان کف اتاق افتاد.سپس پیکر بی جان او را 3 نفری به داخل پراید انداختیم و من به تنهایی جسد را به چشمه قل قلی بردم و کنار رودخانه با ریختن بنزین آتش زدم. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در پی اعترافات متهم به قتل 55 ساله،بی درنگ گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سروان اسماعیل عظیمی مقدم و با دستورهای محرمانه قاضی ویژه قتل عمد برای دستگیری دو متهم دیگر پرونده وارد عمل شدند و آن ها را در یک عملیات هماهنگ و ضربتی به دام انداختند.با انتقال متهمان به پلیس آگاهی،تحقیقات این پرونده در دهلیزهای تاریک ادامه یافت تا این که روزنه همه آن ها به چشمه قل قلی رسید!حالا دیگر همه شرایط برای بازسازی صحنه قتل فراهم شده بود که 4 متهم این ماجرای هولناک به بولوار پیروزی هدایت شدند و مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفتند.درآغاز بازسازی صحنه قتل،ابتدا سروان عظیمی مقدم در حضور مقام قضایی به تشریح خلاصه ای از محتویات پرونده و اعترافات متهمان پرداخت و سپس همسر مقتول با اشاره قاضی محمود عارفی راد و با معرفی کامل خود جزئیات و چگونگی قتل شوهرش را بازگو کرد.او گفت: وقتی به همراه«حسن-ج»تصمیم به قتل گرفتیم، من حدود ساعت 22:30 بود که تعدادی از قرص های خواب آور را درون شربت خاکشیر ریختم و لیوان را روی اپن آشپزخانه گذاشتم؛ چراکه می دانستم شوهرم خودش به سراغ شربت می رود!
ماجرا طبق نقشه پیش رفت و شوهرم بعد از نوشیدن شربت به خواب رفت.اگرچه او قبل از این حادثه،سند منزل را به نام من ثبت کرده بود تا از طلاق منصرف شوم، اما اختلافات خانوادگی ما شدیدتر از این حرف ها بود و من تصمیم خودم را عوض نکردم.«راضیه»در ادامه اعترافاتش افزود:آن شب وقتی به حسن اطلاع دادم که شوهرم خوابیده است او هم با دو نفر دیگر آمدند و شوهرم را به قتل رساندند.گزارش روزنامه خراسان حاکی است در ادامه بازسازی صحنه جنایت وقتی «حسن»مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد، ناگهان انگشت شست قطع شده او توجه مقام قضایی را به خود جلب کرد؛ چراکه آثار قطع یک بند انگشت هنوز به خوبی التیام نیافته بود.متهم این پرونده جنایی در پاسخ به سوال مقام قضایی که پرسید برای انگشت شما حادثه ای اتفاق افتاده است؟گفت: بند انگشتم در دهان مقتول ماند!آن شب وقتی با ابراهیم درگیر بودیم او در یک لحظه انگشت شست مرا گاز گرفت و آن قدر در میان دندان هایش فشرد که بند انگشتم قطع شد، ولی با وجود این رهایش نکردم!
بند انگشتم در دهان او جا مانده بود که پلاستیک را به صورتش می فشردم و مجید و پوریا هم تلاش می کردند تا دست وپاهایش را ببندند که بعد از حدود20دقیقه جان سپرد.سپس هنگامی که جسد را داخل خودرو گذاشتیم خواهرزاده ام و دوستش به خانه خودشان رفتند و من به تنهایی جسد را در کنار چشمه قل قلی آتش زدم!بنابر گزارش روزنامه خراسان، در همین حال «مجید-ج»(متهم دیگر پرونده)که با تفهیم اتهام جنایی روبه رو شده بود به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گفت:دایی ام از قبل درباره نقشه قتل مرد 62 ساله چیزی نگفته بود.او به من گفت، قصد دارد مردی را به مرکز ترک اعتیاد ببرد تا موادمخدر را ترک کند، ولی آن مرد قصد ندارد اعتیادش را کنار بگذارد.به همین دلیل هم می خواهم او را با زور به مرکز ترک اعتیاد ببرم و سپس از من خواست به او کمک کنم!اظهارات مجید(متهم)درحالی است که بررسی های کارآگاهان نشان می دهد هر 3 متهم پرونده برای آن که شناسایی نشوند و نقشه قتل را بدون بروز مشکل اجرا کنند اقدام به تهیه کلاه ،دستکش و دستبندهای پلاستیکی کرده بودند تا قتل مرد 62 ساله را به سهولت انجام دهند...بنا برگزارش روزنامه خراسان، پس از آن که پوریا(متهم دیگر پرونده)نیز به بیان جزئیات این جنایت هولناک پرداخت و نقش خود را برای بستن پاهای متهم شرح داد،پایان بازسازی صحنه قتل از سوی قاضی عارفی راد اعلام شد و به این ترتیب 4 متهم این پرونده جنایی روانه زندان شدند تا مراحل دادرسی با تکمیل تحقیقات قضایی آغاز شود.
اختصاصی خراسان . خراسان : شماره : 21292 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲ شهريور
قاتل فراری هنگام خروج از کشور دستگیر شد
سجادپور-جوان 18ساله ای که در یک جنایت تکان دهنده راننده پرایدی را در مشهد به قتل رسانده بود، با ردیابی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در نقطه صفر مرزی به دام افتاد.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با بیان این خبر در گفت و گویی اختصاصی به خبرنگار روزنامه خراسان افزود: هشتم تیر گذشته موتورسوار 18ساله ای وارد خیابان توس 33 شد و راننده 32ساله ای را با ضربه قمه به قتل رساند و متواری شد.سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده گفت: این جنایت تکان دهنده هنگامی رخ داد که رانندگان پراید و پژو206 به خاطر وقوع تصادف مشغول گفت و گو برای پرداخت خسارت صافکاری با یکدیگر بودند که ناگهان جوان موتورسواری از راه رسید و تیغه قمه را بر پیکر راننده پراید فرود آورد.
این مقام ارشد انتظامی در ادامه این گفت و گوی اختصاصی تصریح کرد: با فرار متهم به قتل ردیابی های اطلاعاتی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با هماهنگی قاضی دکتر صادق صفری آغاز شد تا این که کارآگاهان با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) موفق شدند متهم به قتل 18ساله را در نقطه صفر مرزهای غربی کشور ردزنی کنند که قصد خروج از کشور به مقصد ترکیه را داشت.
سرهنگ شفیع زاده اضافه کرد: طولی نکشید که با هماهنگی های اطلاعاتی و اعلام مشخصات متهم به قتل فراری به نیروهای نظامی و انتظامی، وی با عملیات همزمان کارآگاهان پلیس آگاهی ارومیه و نیروهای سپاه انقلاب اسلامی دستگیر شد.رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با قدردانی از دستورهای به موقع قاضی ویژه قتل عمد و نیروهای عملیاتی در مشهد و غرب کشور خاطرنشان کرد: تحقیقات پلیس در این باره ادامه دارد. خراسان : شماره : 21293 - ۱۴۰۲ شنبه ۴ شهريور
مهندس آب، جوی خون به راه انداخت!
متهم:عاشق خواهر زنم شده بودم!
سید خلیل سجادپور-داماد 33 ساله ای که در پی بروز اختلافات خانوادگی پدرزنش را با ضربات هولناک چاقو به قتل رساند و همسر و مادرزنش را نیز راهی بیمارستان کرد، درحالی با چاقوی خون آلود به کلانتری محل رفت که هنوز با پرداخت مهریه برای طلاق همسر سابق خود درگیر بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت 22پنج شنبه گذشته زنگ تلفن همراه قاضی ویژه قتل عمد به صدا درآمد و جانشین کلانتری پنجتن از آن سوی خط، خبر از وقوع جنایتی هولناک داد که داماد جوان رقم زده بود. به دنبال دریافت این خبر، بی درنگ قاضی دکتر صادق صفری با صدور دستورهای ویژه ای برای حفظ صحنه جنایت و مراقبت ازآثار جرم، خود نیز به همراه گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی عازم پنجتن 64 شد.
بررسی های مقدماتی حکایت از آن داشت که داماد 33 ساله پدرزنش را با ضربات کارد نوک کج به قتل رسانده و همسر ومادرزنش را نیز به شدت مجروح کرده است.
جسد مرد 52 ساله مقابل مغازه اش درکنار پیاده رو قرار داشت و همسر ودخترش نیز توسط امداد گران اورژانس به بیمارستان شهید هاشمی نژاد انتقال یافته بودند. با توجه به اهمیت تحقیقات میدانی در ساعات اولیه وقوع جرم، بلافاصله مقام قضایی پس از بازدید از صحنه جنایت، دستورهایی را برای حفظ و مراقبت از آثارصحنه جرم صادر و در حالی برای تحقیق از مجروحان به طرف بیمارستان حرکت کرد که گروهی از کارآگاهان اداره جنایی و عوامل بررسی صحنه جرم نیز در کنار وی قرار داشتند. بررسی های مقدماتی بیانگر آن بود که داماد جوان به دلیل بروز اختلافات خانوادگی و در حالی که فرزند4 ماهه ای نیز دارد، ابتدا به طرف پدرزنش که در خواربار فروشی محلی(سوپرمارکت) خودش مشغول کار بود، یورش برده و او را با وارد آوردن 4 ضربه هولناک به قفسه سینه به قتل رسانده است. این داماد خشمگین که دسته کارد نوک کج را با بند کفش به مچ دستش بسته بود تا هنگام قتل، دسته آن از مشتش خارج نشود پس از عبور از پله های ساختمان خود را به طبقه سوم رسانده و همسر و مادرزنش را نیز هدف ضربات وحشتناک کارد قرار داده است.
به گزارش روزنامه خراسان، درهمین حال همسر مقتول که در مرکز درمانی بستری شده بود درباره چگونگی وقوع ماجرا به قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: دخترم بعد از تولد فرزندش دچار نوعی بیماری شد که پوست او رنگ تیره به خود گرفت. شوهرش نیز همین موضوع را بهانه کرد و مدام به او می گفت من دیگر علاقه ای به تو ندارم! ما هم به طلاق توافقی آن ها رضایت داشتیم. شب حادثه نیز برایش شام کشیدم و خودم نوه ام را به آغوش گرفتم تا از او نگهداری کنم اما دریک لحظه از خیابان صدای فریاد و جیغ شنیدم و به طرف پله هارفتم و ناگهان دامادم را با کاردی خون آلود دیدم که به سوی من حمله ور شد و سپس دخترم را هدف ضربات چاقو قرار داد و...
این اظهارات درحالی بود که همسر متهم به قتل از یک راز عجیب وپنهانی پرده برداشت و به قاضی دکتر صفری گفت: او عاشق خواهر مجردم شده بود و ماجرای تیرگی رنگ پوست من بعد از زایمان را بهانه میکرد تا ادعا کند دیگر مرا دوست ندارد!
در همین گیرودار که قصد داشتیم منزل پدرم را ترک کنیم و به مکان دیگری برویم،شوهرم با بیپروایی به من میگفت دلم برای خواهرت تنگ میشود! شب هم با هم به مشاجره پرداختیم ولی بعد تا حدودی آشتی کردیم .هنوز دقایقی از این موضوع سپری نشده بود که با شنیدن صدای جیغ، من به طرف پنجره رفتم و پدرم را خون آلود نقش بر زمین دیدم ولی ناگهان شوهرم از پلهها بالا آمد و من و مادرم را نیز با چاقو زد!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است با توجه به رعایت حال مجروحان، قاضی ویژه قتل عمد ادامه تحقیقات را به زمان بهبودی آنان موکول کرد و دوباره به صحنه جنایت بازگشت. در همین حال پسر بزرگ مقتول زوایای دیگری از اختلافات شدید خانوادگی را فاش کرد و گفت: ما با دامادمان مشکل خانوادگی حادی داشتیم. او بعد از ۷ سال زندگی مشترک و به خاطر بیماری پوستی خواهرم که بعد از به دنیا آمدن فرزندش تیره رنگ شده بود، ادعاهای بیشرمانهای را مطرح میکرد که عاشق فرد دیگری شده است! شب هنگام من به او گفتم طلاق خواهرم را میگیرم! ولی او به دلیل این که هنوز درگیر پرداخت سکههای مهریه برای طلاق همسر سابقش بود، از دادگاه و پاسگاه میترسید و موضوع طلاق را پیگیری نمیکرد تا به خاطر بدهکاری هایش به زندان نرود! چند بار هم ما را تهدید به قتل کرده بود. امروز(زمان وقوع حادثه) هم وقتی ما از نزد وکیل به خانه بازگشتیم او به منزل ما آمد و سر و صدا به راه انداخت و باز هم تهدید به قتل کرد! به همین خاطر من با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم که آن ها به محل آمدند و موضوع را صورت جلسه کردند. با وجود این «عقیل»( داماد متهم به قتل) که از ترس نمیخواست به کلانتری برود از خانواده عذرخواهی کرد و مشکل حل شد و من هم به خانه خودم رفتم اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که مادرم زنگ زد و فقط این جمله را گفت که «بیا ما را کشت!» و سپس تماس قطع شد! من هم هراسان و وحشت زده خودم را به خانه پدرم رساندم که با این جنایت دردناک روبه رو شدم...
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان در حالی دامنه تحقیقات مقام قضایی به کلانتری پنجتن کشید که «عقیل-ب»(متهم به قتل) با کارد خون آلود به آن جا رفته بود تا خود را تسلیم قانون کند. او که هیچ گونه آثار ندامت در چهره اش نمایان نبود به تشریح ماجرای یورش مرگبار به خانواده همسرش پرداخت و به بازپرس جنایی مشهد گفت: من و همسرم در طبقه دوم ساختمان سه طبقه پدرزنم زندگی میکردیم و طبقه همکف را به اجاره داده بودند. خانواده همسرم نیز در طبقه سوم اقامت داشتند و پدرزنم در مغازه خواربار فروشی «سوپر مارکت» خودش که در طبقه همکف قرار داشت، مشغول کار بود.
با وجود این، من از همان آغاز زندگی با همسرم اختلاف داشتم و میخواستم او را طلاق بدهم اما بعد از به دنیا آمدن فرزندم ماجرا به گونه دیگری رقم خورد چرا که از حدود ۷ یا ۸ ماه قبل عاشق خواهر زنم شدم! ولی او با چهره ای عصبانی و خشمگین به من پاسخ منفی داد .به همین خاطر به همسرم گفتم از خانه پدرت نقل مکان کنیم ولی خانوادهاش مخالف رفتن ما بودند! از سوی دیگر هم همسرم به طور ارثی بیماری پوستی داشت که بعد از به دنیا آمدن فرزندم این بیماری شدت گرفت به طوری که دیگر نمیخواستم با او زندگی کنم! وی ادامه داد: من فوق لیسانس مهندسی آب دارم و دوست نداشتم توسط برادرزنم یا پدرش تحقیر شوم. این بود که با کارد ابتدا پدر زنم را کشتم و بعد هم به سوی مادر زن و همسرم هجوم بردم و با ضربات کارد آن ها را هم مجروح کردم...
بنابراین گزارش، تحقیقات بیشتر در این باره به سروان منفرد« افسر پرونده» سپرده شد. خراسان : شماره : 21293 - ۱۴۰۲ شنبه ۴ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی