دستبرد به خودروها با تابلوی آموزش رانندگی !

اعضای این باند تاکنون به بیش از 60 فقره سرقت اعتراف کرده اند

سید خلیل سجادپور- اعضای یک باند سرقت که با سوءاستفاده از تابلوی آموزش رانندگی در مشهد، صندوق عقب خودروهای پارک شده را خالی می‌کردند درحالی با تلاش نیروهای گشت کلانتری شفای مشهد دستگیر شدند که دلیل عجیبی را برای سرقت در مناطق جنوب شهر بازگو کردند.
رئیس پلیس مشهد روز گذشته در تشریح ماجرای دستگیری اعضای این باند سرقت به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: همزمان با تشدید مقابله با جرایم سرقت در مناطق مختلف شهر مشهد، نیروهای گشت نامحسوس کلانتری شفا هنگام گشت شبانه در حوزه استحفاظی در راستای حفاظت از اموال مردم به یک دستگاه پراید مشکوک شدند که یک دستگاه خودروی پی کی نیز در امتداد وی حرکت می کرد. سرهنگ احمد نگهبان افزود: همین رفتار 2راننده در ساعات اولیه بامداد، ظن افسران کارآزموده گشت‌های نامحسوس را برانگیخت و آن ها در تاریکی شب رانندگان 2 خودرو را زیر نظر گرفتند. دقایقی بعد خودروها در خیابان یاس متوقف شدند و قصد داشتند تعدادی لاستیک خودرو را جابه‌جا کنند. در همین حال نیروهای انتظامی بی درنگ دو سوی خیابان را به محاصره درآوردند و به سراغ رانندگان مظنون به سرقت رفتند. وجود تابلوی آموزش رانندگی مربوط به یکی از آموزشگاه های معتبر راهنمایی و رانندگی نیز بر ظن افسران گشت افزود چراکه درآن ساعت بامداد، متقاضی برای آموزش حضور نداشت.
مقام ارشد انتظامی مشهد تصریح کرد: یکی از رانندگان که مدعی بود در همین محل سکونت دارد، در حالی منزل را با اشاره دست به پلیس نشان داد که نیروهای انتظامی در بازرسی از داخل خودروها، تعداد زیادی لاستیک های زاپاس و جک، ابزار خودرو و ... را کشف کردند. در این شرایط وقتی یکی از ماموران زنگ منزل مورد اشاره را فشرد ناگهان مردی میان‌سال در را گشود و با ابراز ناراحتی از رفتارهای پسر سابقه دارش مدعی شد که قصد داشته برای جلوگیری از جرایم بیشتر وی به کلانتری مراجعه کند!سرهنگ نگهبان خاطر نشان کرد: این گونه بود که دو متهم با مقادیر زیادی لوازم و قطعات خودروهای پژو206 به کلانتری انتقال یافتند و با نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفتند.
رئیس پلیس با تجربه مشهد اضافه کرد: متهمان که در تنگنای سوالات فنی افسران دایره تجسس دست و پا می زدند، به ناچار دست از داستان سرایی برداشتند و راز دستبرد به صندوق عقب خودروها در مناطق جنوبی مشهد را فاش کردند.
وی با اشاره به اعترافات دو سارق جوان افزود: دو سارق که مدعی بودند طی دو ساعت گذشته به 9 خودرو در اطراف بولوار وکیل آباد دستبرد زده اند، به بیش از 60 فقره سرقت در مشهد اعتراف و اظهار کردند: «بیشتر سرقت ها را در مناطق مرفه نشین مشهد انجام داده ایم، چراکه آن ها به خاطر سرقت لاستیک زاپاس و یا اموال صندق عقب شکایت نمی‌کنند و از سوی دیگر نیز گاهی تا چند ماه حتی متوجه سرقت زاپاس خودرو نمی شوند!»
کلیددار امنیت مشهد ادامه داد: بررسی های پلیس درباره شگرد متهمان نشان داد که همسر مرد پراید سوار در یکی از آموزشگاه های معتبر رانندگی به عنوان مربی آموزش فعالیت می کند و شب هنگام که به خانه باز می گردد، همسر معتاد او با سوءاستفاده از تابلوی آموزش رانندگی و با همدستی یکی از دوستانش به خودروهای پژو206 هاچ بک در خیابان های اطراف بولوار وکیل آباد دستبرد می‌زند و درصورتی که تعداد دستبردهای آنان بیشتر شود، بخشی از اموال سرقتی را با خودروی پی کی به مخفیگاه خود انتقال می دهند و دوباره به خیابان باز می گردند.سرهنگ احمد نگهبان همچنین به سوابق متعدد اعضای این باند اشاره کرد و گفت: آن ها در کمتر از یک سال قبل از زندان آزاد شده اند و دوباره به جرایم خود در حالی ادامه می دهند که مدعی هستند رانندگان خودرو های پژو206 هاچ بک کمتر به محل قرار گرفتن زاپاس خودرو سر می زنند و نکات امنیتی را هم رعایت نمی‌کنند.
این مقام انتظامی که از زمان آغاز طرح گسترده مقابه با سارقان و مالخران در مشهد، به طور مستقیم به عملیات های شبانه و بامدادی پلیس نظارت دارد، به کشف اموال سرقتی زیادی از سارقان اشاره کرد و افزود: دو متهم 35 و40 ساله با دستور قاضی پرونده روانه زندان شده اند اما تحقیقات پلیس برای دستگیری مالخران و دیگر اعضای باند همچنان ادامه دارد.
سرهنگ نگهبان با تقدیر از تلاش های شبانه روزی عوامل انتظامی خاطر نشان کرد: بررسی ها برای شناسایی مال‌باختگان نیز در خیابان های اطراف بولوار وکیل آباد مشهد آغاز شده است.

شوخی مرگبار 2کودک با کلت کمری

توکلی -شوخی مرگبار دو کودک روستایی منجر به قتل کودک ۹ ساله در شرق کرمان شد.
به گزارش خراسان، رئیس دادگاه عمومی شهرستان فهرج در تشریح این حادثه دلخراش اظهار کرد: شوخی مرگبار دو کودک با اسلحه کلت کمری منجر به مرگ تلخ یک پسر بچه ۹ ساله در روستای ا... آباد بخش نگین کویر فهرج شد. قاضی امیرحسین بهجتی با بیان این که وجود سلاح‌های غیرمجاز در منطقه تهدیدی برای امنیت شهروندان و جان انسان هاست، ادامه داد: متاسفانه روز گذشته دو پسر بچه ۹ ساله در روستای ا... آبادشهرستان فهرج با یک قبضه سلاح کلت کمری مسلح که در منزل در دسترس این دو کودک بوده، به قصد بازی و شوخی به طرف دوست هم سن و سال خود را نشانه می‌گیرد که براثر تیراندازی و شلیک گلوله پسربچه دیگر هدف اصابت گلوله قرارگرفته و دچار جراحات شدید می‌شود. وی افزود: بلافاصله این کودک به بیمارستان شهرستان همجوار(ریگان) اعزام و منتقل می‌شود که بر اثر اصابت گلوله به سر و صورت و شدت جراحات و خونریزی، در مرکز درمانی جان خود را ازدست داد.این مسئول قضایی خاطرنشان کرد: در این زمینه پرونده قضایی تشکیل شده و موضوع درحال بررسی است و تحقیقات تکمیلی در این خصوص از سوی دستگاه قضایی و پلیس همچنان ادامه دارد. این مقام قضایی در پایان هشدارداد: نگهداری سلاح غیرمجاز جرم محسوب می‌شود و بی احتیاطی پدر خانواده و در دسترس قرار دادن اسلحه غیرمجاز منتهی به این حادثه دلخراش و غیرقابل جبران شده است. فرمانده انتظامی شهرستان فهرج هم وجود سلاح غیرمجاز در منزل زمینه ساز این حادثه هولناک دانست. سرهنگ احمدپور افزود: این پسر نوجوان که باعث مرگ دلخراش پسری دیگر در منزل خود شده بود، دستگیر شد و یک بار دیگر در خصوص نگهداری نکردن سلاح در منزل و در دسترس کودکان هشدار داد. این مقام انتظامی اضافه کرد: در دسترس بودن یک قبضه کلت کمری و شلیک یک پسر نوجوان به پسری هم سن و سال خودش در یک منزل روستایی مرگ این پسر نوجوان را به همراه داشت.وی افزود: لحظاتی پس از گزارش این حادثه هولناک به پلیس، ماموران انتظامی در خصوص دستگیری عامل تیراندازی، کشف سلاح و پیشگیری از تبعات احتمالی بعدی وارد عمل شدند این فرد را دستگیر کردند.فرمانده انتظامی فهرج با اشاره به این که در این زمینه پرونده قضایی تشکیل شده که موضوع در حال بررسی است.این دو مقام قضایی و انتظامی در پایان هشدار دادند: نگهداری سلاح غیرمجاز جرم محسوب می‌شود و متاسفانه بی احتیاطی پدر خانواده در دسترس قرار دادن اسلحه غیرمجاز منتهی به این حادثه دلخراش و غیرقابل جبران شده است.

دزد پلاک خودروها به دام افتاد

توکلی - سارق پلاک خودروهای پارک شده با کشف ۱۲ فقره سرقت توسط نیروهای پلیس آگاهی شهرستان کهنوج دستگیر شد.به گزارش خراسان، فرمانده انتظامی کهنوج در جنوب کرمان بیان کرد:به دنبال افزایش وقوع سرقت پلاک خودروهای پارک شده در سطح شهر توسط سرنشینان یک خودرو206موضوع به صورت ویژه در دستور کار ماموران انتظامی شهرستان قرار گرفت. سرهنگ علی رضا امیری ادامه داد: نیروهای پلیس آگاهی با انجام اقدامات تخصصی موفق به شناسایی هویت مالک خودروی 206 شده و با هماهنگی مقام قضایی و همکاری دیگر پلیس های تخصصی، یگان امداد و کلانتری 11مخفیگاه آن ها را شناسایی و در یک عملیات غافلگیرانه یک نفر از سارقان دست‌بند قانون زدند.این مسئول انتظامی تصریح کرد: در بازرسی از مخفیگاه سارقان۱۲عدد پلاک سرقتی و خودرو206 نیز کشف شد که تحقیقات پلیس به منظور مشخص شدن انگیزه و دستگیری دیگر سارقان در دستور کار پلیس قرار دارد.

اشک های ندامت !

وقتی از شوهرم طلاق گرفتم و به تهران رسیدم، تازه فهمیدم که آن چه در فضای مجازی دیده ام چیزی جز فریب و نیرنگ و دروغ نیست! باورم نمی شد این گونه زندگی ام تباه شده باشد. به همین خاطر تصمیم گرفتم که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 26 ساله درحالی که به شدت اشک می ریخت و فریاد می زد «به خدا پشیمانم!» درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: هیچ گاه طعم مهر پدری را نچشیدم و دست پر از مهر و نوازش او را ندیدم چراکه هر وقت سراغ پدرم را می گرفتم مادرم با خشم و عصبانیت از مرگ نفرت‌انگیز او سخن می گفت و مدام بر حیرت و تعجب من می افزود تا این که بالاخره فهمیدم مادر معتادم برای مدت کوتاهی به عقد موقت مردی هوسران درآمده است و او نیز بعد از تولدم حاضر نشده با مادرم زیر یک سقف زندگی کند. به همین خاطر ناپدری ام بعد از ازدواج با مادرم برای من شناسنامه گرفته بود تا بتوانم به مدرسه بروم!
خلاصه من درحالی با کمک خاله ام تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم که مادرم همواره از من به عنوان پوششی برای حمل مواد مخدر استفاده می کرد تا ماموران انتظامی به او مشکوک نشوند! با وجود این، روزی با یک محموله سنگین مواد مخدر دستگیر و روانه زندان شد. مرا هم با دستور قاضی به اداره بهزیستی تحویل دادند و سرنوشتم به گونه‌ای دیگر رقم خورد. مدتی بعد ناپدری ام که برایم شناسنامه گرفته بود به سراغم آمد و مرا از بهزیستی تحویل گرفت. حالا به عنوان یک خدمتکار در پاتوق او کار می کردم. چراکه منزل ناپدری‌ام محل رفت وآمد معتادان و سارقان حرفه ای بود. آن زمان 10 سال بیشتر نداشتم اما مانند یک زن خانه دار آشپزی می کردم و برای آن ها مواد مخدر می خریدم! چند بار برخی از افرادی که به آن پاتوق می آمدند تلاش کردند به من تعرض کنند ولی در همان سن کودکی مقابل این افراد هوسران ایستادم و با فحاشی وتوهین آن ها را تهدید کردم. بالاخره چند سال بعد در حالی که آرزوهای بزرگی را در سر می پروراندم ناگهان مادرم مشمول عفو و رافت اسلامی شد و از زندان بیرون آمد. گویی با ترک اعتیاد کمی از نظر عاطفی هم بهتر شده بود، در این شرایط مردی 35 ساله به خواستگاری ام آمد و با من ازدواج کرد. هنوز چهاردهمین بهار زندگی ام را می گذراندم و عاشق گوشی تلفن هوشمند بودم.«هاشم» نیز بلافاصله یک دستگاه گوشی تلفن برایم خرید. آن قدر خوشحال شدم که گویی دنیا را به من بخشیده اند! به همین دلیل هم خیلی به همسرم علاقه مند شدم و بدون برگزاری جشن عروسی و جهیزیه به خانه بخت رفتم ولی شوهرم نیز مهتاد بود و تنها یک سال بعد از ازدواج او را هم دستگیر کردند و به تحمل 20 سال زندان محکوم شد.
در این وضعیت از «هاشم» طلاق گرفتم و به خانه ناپدری ام بازگشتم. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که هنگام پرسه زنی در فضای مجازی با مردی 40 ساله آشنا شدم.«فیروز» اعتیاد نداشت اما در یک سانحه رانندگی به خاطر آسیب نخاعی، حس پاهایش را از دست داده بود. وقتی به او علاقه مند شدم از تنکابن به مشهد آمدم و با «فیروز» ازدواج کردم. او خانواده ای بسیار مهربان داشت و با پول دیه اش خانه ای در حاشیه شهر خرید و با خودروی پرایدی که داشت مسافر کشی می کرد. یک سال بعد صاحب پسری زیبا شدم و درحالی رنگ خوشبختی را می دیدم که ناگهان بر اثر خامی و نادانی، دوباره به پرسه زنی در فضای مجازی پرداختم و این بار با پسری آشنا شدم که خودش را هم سن و سال من معرفی می کرد و مدعی بود به طور مجردی در تهران زندگی می کند. خیلی زود فریب نیرنگ بازی های فضای مجازی را خوردم و با اصرار از «فیروز» طلاق گرفتم تا با «رامبد» ازدواج کنم اما وقتی به تهران رسیدم تازه متوجه شدم که او با همسر و فرزندانش در یک کانکس و در اطراف یکی از شهرک های حاشیه تهران زندگی می کند و از راه سرقت روزگارش را می گذراند. حالا که به اشتباه خودم پی برده بودم در زیر پل ها می خوابیدم و اشک ندامت می ریختم اما روی بازگشت به مشهد را نداشتم. بالاخره مدتی بعد تصمیم گرفتم نزد «فیروز» بازگردم و از او بخواهم که مرا ببخشد ولی او مرا از خود راند و مرا زنی هوسران خواند که به درد زندگی با نمی خورم!
اما من دیگر مسیر درست زندگی را پیدا کرده ام و خوب می دانم که چه اشتباه وحشتناکی را مرتکب شدم ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با دستور سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) بررسی های مشاوره ای در دایره مددکاری اجتماعی با دعوت از «فیروز» در حالی آغاز شد که او با شرایطی پذیرفت به زندگی مشترک سابق خود بازگردد تا فرزند او نیز مهر مادری را فراموش نکند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ | 7:38 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |