ماجرا ی تیراندازی پلیس به اشباح شبگرد !
سیدخلیل سجادپور- اعضای یک باند حرفه ای و سابقه دار که خواربار فروشی ها را خالی می کردند در حالی با تلاش نیروهای کلانتری خواجه ربیع مشهد دستگیر شدند که به خاطر سرقت های شبانه به «اشباح شبگرد»معروف شده بودند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، از چند ماه قبل، دستبرد به خواربار فروشی های مشهد رنگ سریالی به خود گرفت و پرونده شکایت های متعددی در مراکز انتظامی تشکیل شد.
باتوجه به اهمیت موضوع باصدور دستورات ویژه ای از سوی فرمانده انتظامی مشهد،تحقیقات میدانی پلیس دراین باره وارد مرحله جدیدی شد. بررسی های مقدماتی بیانگرآن بود که اعضای یک باند حرفه ای درتاریکی شب قفل های مغازه ها را برش می زنند و ابتدا برنج های فروشگاه را به سرقت می برند و درصورتی که فرصت مناسبی پیدا کنند به همه اموال خواربار فروشی دستبرد می زنند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است اهمیت این سرقت ها به جایی رسید که گروه کارآزموده ای از افسران دایره تجسس کلانتری خواجه ربیع به فرماندهی مستقیم سرهنگ روح ا... شجاعی(رئیس کلانتری)به تجزیه وتحلیل های پلیسی پرداختند و رصد های اطلاعاتی را درحالی برای شناسایی دزدان ادامه دادند که عاملان این سرقت ها در بین مال باختگان به اشباح شبگرد معروف شده بودند. طولی نکشید که با تاکید سرتیپ دوم احمد نگهبان(رئیس پلیس مشهد)گشت های شبانه تقویت شد و مناطق احتمالی ارتکاب جرم به قرق نیروهای انتظامی درآمد. فعالیت های اطلاعاتی و پلیسی برای رد زنی سارقان خواربار فروشی ها ادامه داشت تا این که شب شانزدهم اسفند، یکی از گروه های گشت نامحسوس، دوجوان را درکنار یک خواربار فروشی واقع در خیابان ایثارگران مشاهده کردند. نیروهای انتظامی با دیدن کپسول های هوا برش در زیر نور چراغ خودرو،بی درنگ وارد عمل شدند و فرمان «ایست»دادند چرا که دیگر سارقان متوجه پلیس شده بودند و امکان محاصره محل وجود نداشت. درهمین حال یکی از اعضای اصلی باند که پشت فرمان پژو نقره ای نشسته بود، بلافاصله پدال گاز را فشرد و از صحنه سرقت گریخت. دو جوان دیگر هم با رها کردن دستگاه های هوا برش و به صورت پیاده به کوچه و پس کوچه ها گریختند. اما افسران گشت انتظامی که یقین داشتند با«اشباح شبگرد»روبه رو شده اند، بی درنگ سلاح ها را ازکمر بیرون کشیدند و درحالی که اخطارهای قانونی می دادند و تیر هوایی شلیک می کردند به تعقیب دزدان خواربار فروشی پرداختند ولی زمانی که آخرین اخطار صادر شد و چشمان افسران تجسس از شیار مگسک سلاح،پاهای دو جوان سارق را در قاب شلیک گرفت ناگهان هردو بر سنگ فرش خیابان غلتیدند وتسلیم قانون شدند. در این هنگام انگشت ها از روی ماشه بیرون خزید و عوامل انتظامی دستبند های قانون را بر دستان دزدان خواربار فروشی حلقه زدند. طولی نکشید که با انتقال کپسول های هوا برش و متهمان به کلانتری،تحقیقات آغاز و مشخص شد که آن ها با نیسان آبی سرقتی به اموال کسبه شهر دستبرد می زدند. بنابراین گروهی از افسران تجسس به سرپرستی سروان سعید قطبی (رئیس تجسس)عازم محل اختفای نیسان شدند و آن را درحالی به مرکز انتظامی انتقال دادند که چند پلاک سرقتی مجهول نیز درون آن وجود داشت.
بررسی های پلیسی براساس اعترافات متهمان نشان داد که اعضای این باند به تعداد زیادی از فروشگاه های مشهد دستبرد زده اند به طوری که تاکنون 15 تن از مال باختگان شناسایی شده اند. براساس گزارش روزنامه خراسان،دو متهم معترف شدند سرکرده فراری باند برنج های سرقتی را به رستوران ها وکلی فروش های برنج می فروخت و مبلغ اندکی را به آنان می پرداخت. اعضای باند«اشباح شبگرد»در بازجویی ها به سرقت از فروشگاه های خیابان مطهری شمالی،خواجه ربیع،شهید رستمی، جاده سیمان(رسالت)، بولوار مصلی، میدان توحید و ... اعتراف کرده اند که تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.
شمشیر کشی بچه پولدار ها برای متلک پرانی!
سید خلیل سجاد پور – عاملان شرارت و شمشیر کشی در یکی از فست فود فروشی های بولوار هاشمیه مشهد،باتلاش 48 ساعته نیروهای پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد در حالی دستگیر شدند که به خاطر متلک گویی به دو دختر،رعب و وحشت عجیبی به راه انداخته بودند.
فرمانده انتظامی مشهد شب گذشته درباره جزئیات این ماجرا به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:درپی درگیری و شرارت دو جوان پژو سوار در بولوار هاشمیه مشهد که شب جمعه گذشته در یک فست فود فروشی رخ داد بلافاصله عوامل انتظامی وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی عاملان تخریب و شرارت آغاز کردند. سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود: با توجه به رعب و وحشتی که پژو سواران در محل ایجاد کرده بودند،گروهی از نیروهای تخصصی پشتیبانی عملیات پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد به سرپرستی سرهنگ مهدی کسروی وارد عمل شدند و طی 48 ساعت رد زنی های اطلاعاتی به مخفیگاه عاملان شرارت در یکی از باغ های روستای سرآسیاب در اطراف مشهد دست یافتند.
مقام ارشد انتظامی مشهد تصریح کرد:طولی نکشید که با مجوزهای قضایی قاضی دکتر اسماعیل رحمانی(معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)نیروهای پلیس اطلاعات و امنیت در یک عملیات ضربتی دو متهم را درحالی دستگیر کردند که فیلمی از شرارت های آنان در فضای مجازی نیز منتشر شده بود. سرتیپ دوم نگهبان با اشاره به اعترافات متهمان اضافه کرد:بررسی های مقدماتی نشان می دهد که آن ها در نزدیکی یکی از چهارراه ها دو دختر را سوار خودرو کرده اند که احتمالا با متلک گویی دیگر افراد مقابل فست فود فروشی روبه رو شده اند و به همین دلیل این نزاع وحشتناک را با شمشیر رقم زده اند.
رئیس پلیس مشهد با بیان این که تحقیقات درباره ادعاهای آنان ادامه دارد ،خاطر نشان کرد:پدر یکی از متهمان مدعی شد ماهانه مبالغی بین 50 تا 100 میلیون تومان برای هزینه های پسرش می پردازد و او هم با این پول ها در شهر دوردور می کند!!
بنابر گزارش روزنامه خراسان ،خودروی مورد استفاده عاملان شرارت که اندامی پر از خالکوبی های متعدد دارند نیز توقیف شده است.
خودکشی بعد از سرقت !
پسرم که دچار بیماری های روانی است بعد از آن که با ترغیب یکی از دوستانش به طلاهای من دستبرد زد، به شدت دچار ناراحتی های روحی شد تا جایی که از بیمارستان با من تماس گرفتند و خودکشی پسرم را اطلاع دادند ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،زن 47 ساله که مدعی بود برای درمان فرزندش کوتاهی کرده است و اکنون هم نمی خواهد با شکایت سرقت، او را به درد سر بیندازد، درباره ماجرای سرقت طلاهایش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: از حدود3سال قبل نشانه هایی از بیماری روحی در فرزندم نمایان شد به همین دلیل او را نزد پزشک متخصص بردیم که داروهایی را تجویز کرد و«شادمهر» با مصرف داروهایش بهتر شد اما اکنون که به 20 سالگی رسیده است دیگر در مصرف داروها کوتاهی می کند و ماهم موضوع را جدی نگرفتیم تا جایی که یک بار دست به خودکشی زد ولی خوشبختانه زود متوجه ماجرا شدیم و او را به بیمارستان رساندیم. با وجود این، او بازهم داروهایش را به درستی مصرف نمی کرد و ماهم درگیر امور زندگی بودیم تا این که مدتی قبل متوجه سرقت طلاهای خودم و دخترم شدم چرا که دخترم بعد از ازدواج طلاهایش را نزد من امانت گذاشته بود تا در مکان امن تری نگهداری شود اما یکی از دوستان پسرم که وضعیت بیماری او را می داند از این موضوع سوءاستفاده و پسرم را ترغیب به سرقت طلاها کرده بود تا برای خودشان خودرو بخرند!«شادمهر»هم دو سرویس طلا و دیگر زیور آلات را ازخانه دزدیده و بدون فاکتور به یک مالخر طلا فروش فروخته است. ولی من یک ماه بعد متوجه ماجرا شدم و درحالی که خجالت زده دخترم بودم ناگهان از بیمارستان تماس گرفتند و مرا از خودکشی«شادمهر» مطلع کردند. سراسیمه و نگران خودم را به مرکز درمانی رساندم ولی خوشبختانه بازهم پسرم از مرگ نجات یافته بود ولی وضعیت روحی و روانی خوبی نداشت. او دچار عذاب وجدان بود و من هم نمی دانستم چه کار کنم! خودم نیز حال روحی مناسبی نداشتم و از وقوع این حادثه رنج می بردم. حالا هم می ترسم از او برای سرقت طلاها شکایت کنم وپسرم دچار دردسر شود ازسوی دیگر نیز اگر شکایت نکنم دوست پسرم که او را ترغیب به سرقت کرده و طلا فروشی که طلاها را بدون فاکتور خریده است، بازهم به خلافکاری های خودشان ادامه می دهند اما ای کاش از همان ابتدا درمان پسرم را جدی می گرفتم و او را با این وضعیت رها نمی کردم...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است بررسی های کارشناسی و اقدامات قانونی دراین باره با دستور سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد)در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
شبکه حرفهای جعل مدارک تحصیلی متلاشی شد
توکلی - عوامل شبکه گسترده جعل مدارک تحصیلی در استان کرمان در حالی دستگیر شدندکه افراد زیادی این مدارک را در رشته و مقاطع مختلف تحصیلی برای سوابق کاری استفاده کرده اند.به گزارش خراسان، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان بیان کرد: چندی پیش به دنبال ادغام دو بانک خصوصی و بررسی مجدد مدارک و سوابق کاری کارکنان، با مدرک جعلی یکی از آنها مواجه شدیم که با گشوده شدن پرونده و ادامه روند رسیدگی به مستندات ارائه شده، یک شبکه کاملاً حرفهای که در جعل حدود ٨٠٠ مدرک تحصیلی در مقاطع دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و بالاتر فعالیت میکردند، شناسایی شدند. قاضی مهدی بخشی ادامه داد: سرشاخههای این باند با اقدامات کاملاً حرفهای صرفاً در محدوده استان کرمان فعالیت داشتند.وی اظهار کرد: با دستور بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان، عوامل، مباشران و معاونان در جرم جعل مدارک مذکور دستگیر و سایر متهمان نیز احضار شدند تا پاسخ گوی اتهامات واردشده باشند. این مقام ارشد قضایی اضافه کرد: در بازرسی از منزل متهمان تعداد زیادی مدرک تحصیلی و تعداد زیادی از مهرهای دانشگاهی و سایر مؤسسات مرتبط کشف و ضبط شد.
ازدواج در توهم !
روزی که با تعریف و تمجیدهای آرایشگر با برادرش ازدواج کردم نمی دانستم او جوانی معتاد و دارای مشکلات روحی وروانی است و من در دام ازدواجی توهم گونه افتاده ام چراکه ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، این ها بخشی از اظهارات دختر25 ساله ای است که به اتهام فریب و اغفال از جوان 30 ساله ای شکایت کرده بود. این دختر که ادعا می کرد اعتیاد قدرت تفکر وتعقل را از او گرفته بود درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهدگفت:در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم که خواهر بزرگ ترم ازدواج کرد و همه امور زندگی به دوش من افتاد چراکه پدرم بیماری صعب العلاج داشت و مادرم نیز به دلیل ابتلا به بیماری قند نمی توانست به امور خانه داری برسد. چند سال بعد در حالی که22 سال بیشتر نداشتم پدرم از دنیا رفت و من که تنهایی را احساس می کردم به امید ازدواج با پسری شایسته به جست وجوی محبت در بیرون از خانه پرداختم. خیلی زود از طریق یکی از دوستانم با سهراب آشنا شدم. آن روزها فقط دچار عشق هیجانی بودم و بر هوسرانی ها ولذت های آنی نام عشق گذاشته بودم . اگرچه اختلاف فرهنگی و قومیتی زیادی با خانواده سهراب داشتم اما هیچ چیز برایم جز رسیدن به او مهم نبود به همین دلیل به لجبازی با اطرافیانم پرداختم و به هر طریقی بود با سهراب ازدواج کردم. اما این روزهای خوش خیلی زود به پایان رسید و من در حالی فقط 6 ماه با او نامزد بودم که دیگر آن هوس ها و هیجانات دوران جوانی رنگ باخته بود ومن به اشتباه خودم پی بردم. بعد از طلاق نزد مادر بیمارم بازگشتم وبرای آن که درآمدی داشته باشم در یک آرایشگاه زنانه به هنرآموزی مشغول شدم. «سعیده»که عاشق چهره زیبای من شده بود مدام از اخلاق و رفتارم تمجید می کرد و مرا دختری شایسته می دانست که می توانم برادرش را خوشبخت کنم. خلاصه او جمشید را به من معرفی کرد تا با یکدیگر بیشتر آشنا شویم. این درحالی بود که من به تقلید از برخی زنان پولدار که به آرایشگاه می آمدند مصرف سیگارهای خارجی را آغاز کرده بودم به همین دلیل وقتی فهمیدم جمشید هم سیگاری است نه تنها اهمیتی ندادم بلکه خوشحال هم شدم اما نمی دانستم که او به مصرف گل و حشیش آلوده است و از سوی دیگر نیز اختلالات روحی وروانی دارد . در همین مدت آشنایی او بارها مرا کتک زد ولی من که در توهم ازدواج با او بودم اهمیتی ندادم و برای اثبات علاقه ام به او خودم نیز به استعمال بنگ وحشیش پرداختم.
زمانی به خود آمدم که دیگر در دام مواد افیونی قرار داشتم. خلاصه این شرایط ادامه داشت و جمشید مخارج اعتیاد مرا هم تامین می کرد تا این که در یکی از شب های سرد بهمن گذشته او به بهانه تفریح وخوشگذرانی مرا به یکی از روستاهای حاشیه شهر برد و درآن جا زندانی کرد. او حتی گوشی تلفنم را گرفت و نمی گذاشت با کسی در ارتباط باشم. احساس می کردم جمشید به من سوءظن دارد چراکه گاهی در خانه را هم قفل می کرد تا فرار نکنم! بعد از گذشت چند روز او مرا به خانه یکی از دوستانش در منطقه التیمور مشهد برد وبسیار با من بدرفتاری کرد .سپس در حالی که هنوز در توهم ازدواج با او بودم شبانه مرا سوار خودرو کرد و در یکی از خیابان های مشهد بیرون انداخت اما ای کاش مواد مخدر مصرف نمی کردم وقدرت تفکر وتعقل را از دست نمی دادم وبه سرانجام این رابطه توهم آلود می اندیشیدم...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با صدور دستوری از سوی سرهنگ ابراهیمی(رئیس کلانتری شهید نواب صفوی)اقدامات قانونی و بررسی های روان شناختی این پرونده به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی