شهداي فخ- معناي فخ - شهدای فخ- معنای فخ - فخ یعنی چه؟ که گویند شهدای فخ؟ - فاجعه فخ -قيام حسين فخ
منطقه فخ یا محله شهدای مکه، در ورودی شمالی مکه "بعد از مسجدتنعیم" و در چهار کیلومتری مسجدالحرام قرار دارد.[۷۴] این منطقه مقبره بعضی از صحابه بوده است.[۷۵] به گفته پژوهشگران، قبور شهدای فخ در محله شهدای مکه، در دو بخش قرار دارد:[۷۶] بخشی از شهدای فخ در محل محصوری دفن شده اند که تابلوی «مقبرةُ عبدالله بن عمر، رقم ۲» بر دیوار آن قرار دارد. قبر تعداد دیگری نیز روبه روی آن محل، در دامنه کوهِ فخ «جبل البرود» یا «جبل الشهید»[۷۷] واقع است.[۷۸] در سال ۶۰۱ق بر مزار صاحب فخ بقعه ای ساخته شد.[۷۹] در کنار کوه فخ، منطقه همواری به نام ذیطُویٰ وجود دارد که گفته شده محل تشکیل جلسات قبیله قریش در واقعه صلح حُدَیبیه بوده است.[۸۰] .
صاحب فخ : حسین بن علی معروف به صاحب فَخ، از پدر و مادر، از نوادگان [یادداشت ۱] امام حسن بود.[۸] پدرش، علی (معروف به علیِ نیکو و بزرگوار) و مادرش، زینب دختر عبدالله محض بود که به دلیل عبادت فراوانشان، به زوج صالح شهرت داشتند.[۹] صاحب فخ را فردی شجاع و کریم معرفی کرده،[۱۰] در سخاوتش روایتهای مختلفی بیان کرده اند.[۱۱] شیخ طوسی وی را در زمرۀ اصحاب امام صادق برمیشمارد.[۱۲] صاحب فخ در ذی الحجة سال ۱۶۹ق در ۴۱ سالگی درگذشت.[۱۳] .
واقعهٔ فَخ یا قیام صاحب فَخ : از قیامهای علویان علیه عباسیان در سال ۱۶۹ق که در روایتی از امام جواد علیه السلام، بعد از واقعه کربلا، سخت ترین ابتلای اهلبیت علیه السلام بوده است. این واقعه به رهبری حسین بن علی بن حسن معروف به صاحب فخ از نوادگان امام حسن علیه السلام در عصر امام کاظم علیه السلام و در مدینه شکل گرفت و به کشته شدن او و بیشتر یارانش انجامید. از آنجا که این واقعه در منطقه فخ در چهار کیلومتری مسجدالحرام رخ داد به قیام فخ یا قیام صاحب فخ مشهور شده است. براساس برخی روایتها، امام کاظم(ع) از بیعت با حسین فخی خودداری کرد و از موفق نشدن قیام او خبر میداد. البته در گزارشهایی، از مشورتخواهی صاحب فخ از امام و در تعدادی دیگر، از دستور امام به قیام، سخن به میان آمده است؛ اما در مقابل، حدیث دیگری وجود دارد که میگوید امام به مشورتخواهی قیامکنندگان پاسخ مثبت نداده است. با این حال عده ای از پژوهشگران بر این باورند که در روایات، موضعگیری صریحی از امام کاظم(ع) در تأیید یا رد این قیام دیده نمیشود. تعدادی از محققان نیز با استناد به احادیثی در تأیید شخصیت صاحب فخ، این قیام را مورد تأیید امام دانسته اند؛ ولی بعضی دیگر این دلیل را ناکافی شمرده اند. به گفته تاریخ نگاران قیام صاحب فخ، به دنبال سخت گیریهای حکومت عباسی علیه علویان شکل گرفت. حسین فخی، ماهها پیش از واقعه، افراد بسیاری را از شهرهای مختلف، برای قیام در موسم حج دعوت کرد و از آنها بیعت گرفت. آزار و اذیتهای بیش از حد والی مدینه، حسین را وادار کرد قیام خود را یک ماه زودتر ذیالقعده در مدینه آشکار کند. قیام کنندگان در مدت کوتاهی بر مدینه مسلط شدند و به سوی مکه حرکت کردند. عده ای از عوامل حکومت که در سفر حج بودند، با دستور هادی عباسی، در برابر قیام کنندگان جنگیدند. در این جنگ که در ۸ ذیالحجه انجام شد، صاحب فخ و بسیاری از افرادش کشته شدند و تعدادی نیز اسیر شدند یا گریختند. در پی این جنگ، والی مدینه خانه و اموال جمعی از قیام کنندگان را به آتش کشید و برخی دیگر را مصادره کرد. سرهای شهدا، همراه اسیران، نزد خلیفه فرستاده شد. به نظر محققان، قیام پیش از موعد و همراهی نکردن برخی از بزرگان علوی و همچنین مردم مکه و مدینه از مهمترین علتهای شکست قیام فخ بوده است. در موضوع واقعه فخ، کتابهای مختلفی نوشته شده که اَخبارُ فَخ به قلم احمد بن سهل رازی درگذشته قرن چهارم از قدیمیترینِ آنهاست.
حادثه فخ، رویدادی تلخ برای شیعیان : حادثهٔ فخ از تلخ ترین حوادث تاریخ تشیع معرفی شده و روایتهایی از پیامبر صلی الله علیه وآله و امامان شیعه[۱] گواه بر این ادعا دانسته شده است.[۲] طبق روایتی از امام جواد علیه السلام، پس از واقعه کربلا، این حادثه بزرگ ترین ابتلای اهلبیت علیهم السلام بوده است.[۳] بر اساس روایتی که اَبوالفَرَجِ اِصفَهانی تاریخ نگار قرن چهارم قمری نقل کرده است، پیامبر(ص) و امام صادق علیه السلام از کشته شدن حسین بن علی صاحب فخ در فخ پیشگویی کرده و از بهشتی بودن او خبر دادهاند.[۴] همچنین روایت شده است امام کاظم علیه السلام با گریه بر شهدای فخ، از خداوند برای قاتلان آنها مرگ و عذاب شدید درخواست میکرد.[۵] امام کاظم کفالت ایتام و بیوگانِ علویانی را که در فخ به شهادت رسیدند، برعهده گرفت.[۶] واقعه فخ در اشعار شاعران متعددی انعکاس یافته است که از آن جمله میتوان به شعر تائیه، سرودهٔ دِعبِل خُزاعی اشاره کرد.[۷]
موضع گیری امام کاظم در برابر قیام : براساس روایتی که کلینی در کتاب کافی نقل کرده است، هنگامی که صاحب فخ قیام کرد، امام کاظم را به بیعت فراخواند؛ اما امام با ردّ بیعت، از او خواست وی را به بیعت وادار نکند و او نیز چنان کرد.[۱۴] عبدالله مامقانی معتقد است درخواست بیعت صاحب فخ از امام کاظم(ع) ، صوری بوده است تا در صورت موفقیت، امر خلافت را به او واگذار کند؛ ازاینرو امام از روی تَقیّه، حسین را از قیام منع کرد؛ ولی در باطن از اقدام او راضی بود؛ همچنان که پس از شهادتش برای او طلب رحمت کرد.[۱۵] . در گزارش ابوالفرج اصفهانی آمده است حسین برای قیام، با امام کاظم علیه السلام مشورت کرد و قیام با دستور امام انجام شده است.[۱۶] همچنین مطابق آنچه سید ابن طاووس از عالمان شیعه در قرن هفتم هجری نقل کرده، هادی عباسی قیام حسین را مستند به دستور امام کاظم (ع) میدانست.[۱۷] با این حال، برپایه روایتی از کتاب کافی، یحیی بن عبدالله در نامه ای به امام کاظم (ع)، از پاسخ منفی امام به مشورتخواهی آنها در قیام فخ، گلایه کرده است.[۱۸] . به گفته احمد بن ابراهیم حسنی و احمد بن سهل، دو تن از تاریخ نگاران زیدیمذهب در قرن چهارم قمری، امام کاظم(ع) هنگام واقعه فخ، برای انجام حج در مکه بوده است.[۱۹] به گزارش این دو، موسی بن عیسی، یکی از عوامل دستگاه خلافت عباسی، هنگام جنگ، امام را احضار کرد و امام به آنجا رفت و تا پایان کارزار همراه وی ماند.[۲۰] طبق این گزارش، پس از کارزار، هنگامی که امام به سرزمین منا رفت، سرهای بریده شده را نزد او آوردند.[۲۱] به نقل ابوالفرج اصفهانی، امام کاظم علیه السلام با دیدن سر حسین بن علی، آیه استرجاع را خواند و با ذکر خوبیهایش، او را فردی درستکار معرفی کرد.[۲۲] . علامه مجلسی مؤلف کتاب بحارالانوار، اگر چه شخصیت حسین فخی را ستوده، اما معتقد است نکوهشهایی هم در شخصیت او مطرح شده است.[۲۳] برخی پژوهشگران بر این باورند که اگرچه روایتهایی در تأیید شخصیت صاحب فخ وجود دارد، اما آنها دلیلی بر تأیید قیام او از سوی امامان شیعه نیست.[۲۴] رسول جعفریان، تاریخپژوه، نیز اگرچه قیام فخ را در ردیف سالم ترین قیامهای علویان بر ضد عباسیان میداند، مینویسد چنین یقینی وجود ندارد که این قیام به دستور امام کاظم(ع) انجام گرفته است؛ بلکه میتوان گفت شیعیان امامی با این قیامها موافقتی نداشتند؛ چراکه در این مسئله، با علویها درگیر بودند و میان آنان اختلافاتی پدید آمد.[۲۵].
زمینه های قیام : به گفته یعقوبی، مورخ سده سوم قمری، وقتی هادی عباسی در سال ۱۶۹ق به حکومت رسید، فشار بر علویان را شدت داد و در تعقیب طالبیان اصرار ورزید.[۲۶] او به ایجاد رعب و وحشت علیه علویها پرداخت و مقرّریها و بخششهایی را که پدرش مهدی عباسی به آنان داده بود، همه را قطع کرد.[۲۷] وی همچنین به مأمورانش در نقاط مختلف دستور داد که آنان را دستگیر کرده، نزدش بفرستند.[۲۸] . هادی همچنین یکی از نوادگان عمر بن خطاب به نام عبدالعزیز بن عبدالله را به فرمانداری مدینه گماشت[۲۹] که او نیز با طالبیان بدرفتار بود و هر روز علویها را به دارالاماره احضار میکرد.[۳۰] . از برخی گزارشها استفاده کرده اند که شهید فخ از زمان حکومت مهدی عباسی در فکر قیام بوده است؛[۳۱] چراکه براساس گزارش رازی، نزدیک به سی هزار نفر، از شهرهای مختلف، با حسین بیعت و با او عهد کرده بودند که در موسم حج، در عرفات قیام کنند.[۳۲] آنان همچنین در نامه هایی، افراد مورداعتمادشان در خراسان و ناحیه های دیگر را از تصمیم خود باخبر کرده بودند.[۳۳] پس از تهدیدهای فرماندار مدینه و دستگیری تعدادی از یاران حسین، آنها تصمیم گرفتند قیام را زودتر آغاز کنند.[۳۴] .
آغاز قیام در مدینه : حسین فخی در ذیالقعده سال ۱۶۹ق در مدینه قیام کرد.[۳۵] او و تعدادی از همراهانش هنگام نماز صبح، با شعار «اَحَد اَحَد» وارد مسجدالنبی شدند و مؤذن را واداشتند تا اذان را همانند شیعیان همراه با حیّ علی خیر العمل بگوید.[۳۶] فرماندار مدینه با شنیدن اذان شیعیان وحشت کرد و از مدینه گریخت.[۳۷] مردم نماز را به امامت حسین خواندند و پس از نماز، حسین بن علی خطبه ای خواند و مردم را به بیعت با خود فراخواند تا مردم براساس کتاب خدا، سنت رسول خدا و الرضا من آل محمد یعنی فرد موردرضایت از آل محمد با او بیعت کنند.[۳۸] البته گزارشهایی از همراهی نکردن مردم مدینه با آنها حکایت دارد.[۳۹] . تلاش عوامل حکومت در مدینه برای مقابله با حسین فخی نتیجه ای نداشت و به شکست و کشته شدن تعدادی از آنها انجامید.[۴۰] آنان همچنین از مبارک ترکی (از فرماندهان دستگاه خلافت) که به قصد رفتن به حج، وارد مدینه شده بود کمک خواستند؛[۴۱] اما مطابق نقل ابوالفرج اصفهانی، مبارک که به جنگ با حسین تمایل نداشت، در پیامی مخفیانه از حسین خواست به او شبیخون بزنند تا او به فرار کردن ناگزیر شود.[۴۲] حسین نیز چنان کرد و مبارک به سوی مکه گریخت.[۴۳] بدین ترتیب شهر مدینه در اختیار حسین قرار گرفت. تسلط بر مدینه تنها یازده روز طول کشید.[۴۴] شهید فخ فردی به نام دِنیارِ "دِرباس"[۴۵] خُزاعی را والی مدینه کرد و خود همراه با سیصد نفر از یارانش،[۴۶] در ۲۴ ذیالقعده به سمت مکه حرکت کرد.[۴۷]
جنگ فخ : هادی عباسی برخی از بزرگان حکومت را که به حج رفته بودند، به رویارویی با حسین امر کرد و فرماندهی جنگ را برعهده محمد بن سلیمان گذاشت.[۴۸] عباسیان با سپاهی چهار هزار نفری در ۸ ذیالحجه روز ترویه در محلی به نام «فخ» با سپاه حسین رودرروی هم قرار گرفتند.[۴۹] فرمانده عباسی به حسین امان داد؛ اما حسین نپذیرفت و در نبردی که درگرفت، حسین و عده زیادی از یارانش به شهادت رسیدند.[۵۰] همچنین گروهی از یاران حسین اسیر شدند و برخی دیگر گریختند.[۵۱] تعدادی از اسیرها کشته[۵۲] و تعدادی از آنها همراه با سرهای شهدا به بغداد نزد هادی عباسی فرستاده شدند.[۵۳] هادی سر حسین را برای مدتی، از پل بغداد آویزان کرد و سپس آن را به خراسان فرستاد.[۵۴] پیکر کشتگان تا سه روز بر زمین بود و درندگان و پرندگان از آنها میخوردند.[۵۵] . بر خلاف قول مشهور که این وقوع جنگ را ۸ ذیالحجه سال ۱۶۹ق گزارش کرده است،[۵۶] در برخی منابع، روز هفتم ذی الحجه[۵۷] و در بعضی دیگر، سال ۱۶۷ق، روز عرفه نهم ذیالحجه گزارش شده است.[۵۸] مطابق گزارش بیهقی در لباب الانساب، پس از درگذشت صاحب فخ، امام کاظم علیه السلام بر پیکرش نماز خواند.[۵۹] . . زمانی که سرهای شهدا را نزد هادی آوردند، موسی بن جعفر علیهما السلام و شماری از علویان حاضر بودند. حضرت در باره شهید فخ فرمود: مَضی والله مُسْلِماً صالحاً صوّاماً قوّاماً آمِراً بالمعروف، ناهِیاً عَنِ المُنْکر.[۴] [۵]
پس از قیام صاحب فخ، عمری والی مدینه، خانه ها و نخلستانهای حسین و جمعی از خاندان وی را به آتش کشید و بخش دیگری از نخلستانها و اموالشان را مصادره کرد.[۶۰] موسی بن عیسی، از عاملان بنیعباس نیز به مدینه رفت و با احضار اهالی شهر به مسجد، آنان را واداشت تا از طالبیان و حسین و یارانش در ملأ عام بدگویی کنند.[۶۱] . دربارهٔ واکنش هادی عباسی به واقعه فخ، گزارشهای متناقضی وجود دارد.[۶۲] براساس گزارش رازی، هنگامی که قاسم بن محمد بن عبدالله را اسیر کردند و نزد هادی بردند، هادی دستور داد تمام اعضای بدنش را با ارّه تکهتکه کنند.[۶۳] همچنین با دستور او، سر تعدادی از اسیرها را از تن جدا شد.[۶۴] در مقابل، گزارشهای دیگری نیز وجود دارد. طبق برخی از آنها او با برخی قاتلان واقعه فخ برخورد کرد و دستور داد اموال آنها مصادره شود.[۶۵] براساس روایت دیگری، هادی عباسی با دیدن سرهای شهدای فخ گریست و محروم ساختن قاتلان از پاداش را کمترین مجازات آنها دانست.[۶۶] برخی نویسندگان بر این باورند که هادی عباسی برای آرام کردن مخالفان و از بین بردن التهاب جامعه، در مواضعی، خود را ناراحت جلوه داده است.[۶۷] . فرزندان عبدالله محض، یعنی سلیمان، ادریس و یحیی، در این واقعه حضور فعال داشتند.[۶۸] سلیمان بن عبدالله و حسن بن محمد بن عبدالله محض در این واقعه کشته شدند.[۶۹] ادریس بن عبدالله در واقعه فخ زنده ماند و به مغرب گریخت و در آنجا دولت ادریسیان را پایه گذاری کرد.[۷۰] یحیی بن عبدالله نیز در جنگ فخ زنده ماند و به دیلم گریخت.[۷۱] هارونالرشید با نوشتن امان نامه ای وی را به بغداد فراخواند؛ اما او را در بغداد زندانی کرد و سرانجام همانجا درگذشت.[۷۲] .
مقبره شهدای فخ : از حضرت جواد علیه السلام نقل شده است که فرمود: لَمْ يَكُنْ لَنَا بَعْدَ الْطَّفِ مَصْرَعٌ أَعْظَمُ مِنْ فَخٍّ ؛ برای ما بعد از طف" کربلا" قتلگاهی بزرگتر از فخ نبوده است . و این نهضت در راستای انقلاب امام حسین علیه السلام بوده و از نظر هدف و انگیزه شباهتهایی با آن دارد، همچنین این قیام از نظر تعداد شهدا و آنچه عباسیان با آنان کردند بسیار نزدیک است به آنچه بنیامیه با حسین بن علی (ع) انجام دادند؛ [۲]. مقبره شهدای فخّ زیارتگاهی در شهر مکه واقع در چهار کیلومتری مسجدالحرام است. که تمامی آن منطقه را به نام منطقه شهدا می شناسند و این نام هم دقیقا به خاطر شهادت شهید فخ در آنجاست. یک خیابان فرعی از خیابان شهدا به فاصله نزدیکی از تقاطع شهدا ـ تنعیم به سمت مقبره می رود. مقبره مزبور در پایین کوهی قرار گرفته که اکنون یک سمت آن مقبره و سمت دیگر آن میدان فوتبال است. این مقبره به عبارتی در پشت مسجد البوقری واقع است. مقبره مزبور به خاطر راه، سه پاره شده و یک مثلث کوچک آن، در حال از بین رفتن است. بخشی از آن با یکی دو متر ارتفاع از سطح خیابان قرار دارد. این بخش، در خرداد و تیر سال ۱۳۸۱ با ایجاد یک چهاردیواری در اطراف آن و با تابلوی مقبرة عبدالله بن عمر رقم(۲) از طرف شهرداری ساخته شده است. طبق نوشته فاکهی مقبره عبدالله بن عمر در منطقه محصب بوده است روشن نیست وجه نامگذاری آن به اسم این شخص، با چه هدفی صورت گرفته است. بخش اصلی برجای مانده از قبرستان شهدای فخ در یک چهاردیواری قدیمی، در جنب کوه واقع شده و دری مسدود دارد. در میانه این چهاردیواری، مقبره نیمه مخروبه ای نیز هست که از بالای کوه تا اندازه ای قابل رؤیت است. قاعدتاً همانجا باید مقبره حسین بن علی، شهید فخ باشد که حاکمان آن دیار به دلایل مذهبی، آن را بسته اند. به گفته پژوهشگران، قبور شهدای فخ در محله شهدای مکه، در دو بخش قرار دارد:[۷۶] بخشی از شهدای فخ در محل محصوری دفن شدهاند که تابلوی «مقبرةُ عبدالله بن عمر، رقم ۲» بر دیوار آن قرار دارد. قبر تعداد دیگری نیز روبه روی آن محل، در دامنه کوهِ فخ "جبلالبرود" یا "جبلالشهید"[۷۷] واقع است.[۷۸] در سال ۶۰۱ق بر مزار صاحب فخ بقعه ای ساخته شد.[۷۹] در کنار کوه فخ، منطقه همواری به نام "ذیطُویٰ" وجود دارد که گفته شده محل تشکیل جلسات قبیله قریش در واقعه صلح حُدَیبیه بوده است.[۸۰] .
شکست شهید فخّ در جنگ با عباسیان 8 ذوالحجه سال 169 قمری - جنگ شهید فخّ با سپاه عباسیان در مدینه ذوالقعده سال 169 قمری- اعلام امان عباسیان پس از پیروزی بر شهید فخّ ذوالحجه سال 169 قمری- قیام شهید فخّ سال 170 قمری- جنگ مبارک ترکی با شهید فخّ ذوالقعده سال 169 قمری- فرار مبارک ترکی در جنگ با شهید فخّ ذوالقعده سال 169 قمری- شهادت شهید فخّ 8 ذوالحجه سال 169 قمری- امان دادن به یاران شهید فخّ 8 ذوالحجه سال 169 قمری- اجتماع یاران شهید فخّ در مسجد ذوالقعده سال 169 قمری- اسارت تعدادی از یاران شهید فخّ 8 ذوالحجه سال 169 قمری- فرار یاران شهید فخّ ذوالحجه سال 169 قمری- شکست مبارک ترکی در مقابل شهید فخّ ذوالقعده سال 169 قمری- تخریب خانه شهید فخّ ذوالحجه سال 169 قمری- شعر سرودن شهید فخّ ذوالقعده سال 169 قمری- بیعت مردم مدینه با شهید فخّ سال 169 قمری- حمله خالد بریدی به شهید فخّ ذوالقعده سال 169 قمری- تصمیم شهید فخّ به قیام در مکه سال 169 قمری- نفرین مردم مدینه توسط شهید فخّ 24 ذوالقعده سال 169 قمری- خروج شهید فخّ از مدینه 24 ذوالقعده سال 169 قمری- خطبه خواندن شهید فخّ
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قیامهای بعد از عاشورا