فراتر از چند کیلو اورانیوم
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و ششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده تارا حاجیمیری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و شش
سرمقاله
فراتر از چند کیلو اورانیوم
پرونده هستهای ایران با بیش از دو دهه قدمت، اینک به یکی از مزمنترین موضوعات بینالمللی تبدیل شده است. این موضوع ابعاد مختلفی دارد اما به نظر میرسد «غنیسازی» در صدر آنهاست.
طبق قوانین بینالمللی منع خاصی برای غنیسازی اورانیوم وجود ندارد و صرفاً کشورهایی که عضو معاهده عدم اشاعه هستهای، موسوم به NPT هستند باید طبق مقررات خاصی، فعالیتهای خود در این زمینه را پیش ببرند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی موظف به نظارت در این زمینه است. البته این نیز در عمل مانند بسیاری دیگر از قوانین و سازوکارهای بینالمللی، با آنچه روی کاغذ نوشته شده متفاوت است.
آمریکا بیش از دو دهه است که این موضوع را، به بهانهای برای جوسازی، فشار، تهدید و تحریم علیه ایران تبدیل کرده است و اخیراً نیز به همین بهانه، با کمک رژیم نیابتی خود در منطقه، جنگی ۱۲روزه را به کشورمان تحمیل کرد. سؤالی که در اینجا ممکن است پیش بیاید آن است که آیا غنیسازی اورانیوم ارزش این همه هزینه را دارد؟ چرا ایران حاضر نیست برای رهایی از این مخمصه و فشارهای تحریم و سایه تهدید، دست از غنیسازی بردارد؟
نکته نخست آنکه اگر غنیسازی بعنوان محور اصلی فعالیت صلحآمیز هستهای، آنقدرها هم ارزش ندارد، چرا قدرتهای غربی و در رأس آنها آمریکا حاضر نیستند سایر کشورها، از جمله ایران به این باشگاه بپیوندند؟ آیا جز این است که میخواهند این فناوری و صنعت کلیدی و پیشرفتساز همچنان محدود و انحصاری بماند؟
با اندکی جستجو در اینترنت و منابع مرتبط، بهراحتی میتوان دریافت زنجیره بسیار گستردهای از فعالیت ها و تولیدات در بخشهای مختلف -از صنعت و کشاورزی گرفته تا انرژی و پزشکی و...- وابسته به این فناوری پایه و مادر هستند. با این تفاسیر، سؤال درست این است: چرا ایران باید به دلیل خواست غیرقانونی کشوری دیگر، خود را از چنین منبعی از علم، پیشرفت و ثروت محروم سازد؟!
نکته دوم آنکه غرب و در رأس آنها آمریکا، بر چه اساسی به خود اجازه میدهند از ایران بخواهند از حق قانونی خود دست بکشد؟ آیا ایران است که هنجارهای بینالمللی را رعایت نمیکند یا آمریکا و متحدان اروپایی آن هستند که هنوز هم در خواب و خیال استعمار دیگران، البته با روشهای نوینتر هستند؟ دست کشیدن از غنیسازی، هرچه باشد بازگشت به آغوش بینالمللی نیست، بلکه نام واقعی آن، پذیرش نظام ارباب و رعیتی دنیاست که عواقب و تبعات خاص خود را نیز به همراه دارد.
سوم آنکه فرض کنیم ایران دست از فعالیت هستهای و غنیسازی کشید و به باجخواهی بیمبنای آمریکا تن داد، چه کسی تضمین میکند که چنین کاری باعث پایان یافتن خصومت و تهدید و تحریم شده و دشمن به دنبال آن بهانه دیگری نتراشیده و باجخواهی جدیدی نخواهد کرد؟ پاسخ به این سؤال چندان هم دشوار نیست.
چند روز پیش دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور فاش کرد محدودسازی برد موشکهای ما به زیر ۵۰۰ کیلومتر، خواست جدید واشنگتن است که در پیغامهای خود مطرح کردهاند.
در پایان باید گفت تجربه تلخ برجام زنده و پیش چشم ماست. توافقی که علیرغم نرمش فراوان و در مواردی زیاده از حدّ ایران، در نهایت نهتنها پرونده هستهای ایران را حل نکرد بلکه به نوعی بر پیچیدگی و دشواریهای آن نیز افزود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران