شرایط سیاسی دوران امامت امامعسکری(ع)
دوران امامت امامعسکری(ع) با چند نفر از خلفای عباسی ازجمله معتز ۲۵۲–۲۵۵ق ، مهتدی ۲۵۵–۲۵۶ق و معتمد ۲۵۶–۲۷۹ق هم زمان بود.[۹۸] ایشان کودک بود که با پدر خود به فرمان متوکل به اجبار به عراق فرا خوانده شد و با تصدی یحییبنهرثمه به سامرا آورده شد.[۹۹] خلفا در دوره ایشان اقتدار زیادی نداشتند و بیشتر دست نشانده سرداران نظامی ترک و بربر بودند و رقابت های آنان جایگاه خلفا را در خطر انداخته بود و جامعه را به آشوب میکشید.[۱۰۰] امامعسکری(ع) هدایت معنوی و ظاهری جامعه را حق خاندان نبوت[۱۰۱] و خلفای عباسی را طاغوت میشمرد[۱۰۲] و به شیعیان امید میداد که خیلی زود دوره ستمگران سپری میشود و حجت خدا (مهدی(ع)) با قدرت ظاهر شود و به شعائر دین جامه عمل خواهد پوشاند.[۱۰۳] بیشتر احادیثی که دربارهٔ رهبری جامعه آمده از امامعسکری(ع) روایت شده است.[۱۰۴] اندیشه و جایگاه اجتماعی ایشان نزد شیعه[۱۰۵] و نیز فزونی و قدرت شیعیان در آن روز و اعتقاد شیعه به وجود فرزند امامعسکری(ع) به عنوان امام دوازدهم ع ،[۱۰۶] عباسیان را با ایشان رویارو کرده بود و آنان پیوسته مراقب و ملازم امام بودند.[۱۰۷] امامعسکری(ع) در این فضای پرآشوب، روزگار دشواری را گذراند[۱۰۸] و در سامرا زیر نظر بود و به گزارشی هفتهای دو روز ناگزیر میبایست در دارالحکومه حاضر میشد[۱۰۹] و یاران ایشان به ناگزیر در فاصله این مسیر خود را برای دیدن حضرت آماده میکردند.[۱۱۰] ایشان گاه به دست کارگزاران متعصب و خشن عباسی زندانی میشد.[۱۱۱] یاران حضرت نیز گاه به جهت حمایت و همراهی با حضرت زندان میشدند[۱۱۲]؛ چنانکه حضرت در یکی از دعاهای خود، شرایط روزگار را چنین وصف کرده است که جباران بر زمین مستولی و بر سرزمینها مسلط شدهاند و دین را به بازیچه گرفته اند، فیء اموال عمومی مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حقوق را از صاحبان حق منع کرده اند.[۱۱۳] . امامعسکری(ع) با همه شرایط ناگوار با شیعیان خود حتی از درون زندان در ارتباط بود، به نامهها پاسخ میداد و واجبات مالی پیروان اهل بیت ع ازجمله خمس را دریافت میکرد.[۱۱۴] زندانبانها ازجمله علی بن ناوش، متأثر از رفتار ایشان به ارزشهای دینی علاقه مند شده بودند و از حضرت ستایش میکردند.[۱۱۵] نظام وکالت و تعیین وکیل از سوی امامعسکری(ع) به نمایندگی در شهرهای اسلامی[۱۱۶] به ایشان کمک کرد تا با شیعیان ارتباط داشته باشد. پیروان ایشان گاه به صورت گروهی یا فردی به سامرا میآمدند و واجبات مالی خود را به ایشان میرساندند[۱۱۷]؛ چنانکه گفته شده است در هیچ زمانی ارتباط تشکیلاتی شیعه به وسیله وکیلان و نایبان به رونق زمان امامجواد ع ، امامهادی ع و امامعسکری(ع) نبود.[۱۱۸] در زمان امامعسکری(ع) افراد و جریانهایی در جهان اسلام علیه بنیعباس مشغول مبارزه بودند؛ ازجمله حرکت حسنبنزید علوی در طبرستان که به قوت خود باقی بود و روز به روز گسترش مییافت و راه خود را به سوی ری و دیگر نقاط باز میکرد،[۱۱۹] حسنبناسماعیل علوی در قزوین،[۱۲۰] ابراهیم بن محمد علوی معروف به ابن صوفی در مصر[۱۲۱] و علی بن زید علوی در کوفه.[۱۲۲] حرکت علویان در تشدید فشار علیه امامعسکری(ع) مؤثر بود، بهویژه که ایشان با شیعیان انقلابی مانند شیعیان قم[۱۲۳] و طبرستان در ارتباط بود[۱۲۴] و برخی از یاران نزدیک ایشان مانند ابوهاشم جعفری[۱۲۵] به سبب همکاری با علویان بازداشت شدند.[۱۲۶] . با این حال، سیاست امامعسکری(ع) در ارتباط با حکومت، بر تقیه استوار بود و به تعبیر امامخمینی حضرت ترک تقیه را از گناهان بزرگ و در ردیف انکار نبوت میشمرد.[۱۲۷] بنابر منابع موجود، امامعسکری(ع) آشکارا از هیچیک از قیامهای علویان حمایت نکرد و درایت ایشان موجب شد تا تشکیلات شیعه از جریانهای سیاسی و مبارز منحرف به دور نگه داشته شود. در تحلیل امامخمینی، امامعسکری(ع) وظیفه خود میدید که راه درست را به مردم بنماید و با ستم مبارزه کند و بی لیاقت بودن حاکمان عباسی برای خلافت اسلامی را بر مردم آشکار سازد. حضرت برای تبلیغ دین و جلوگیری از ستم مبارزه میکرد و برای این کار زندانی میشد[۱۲۸]؛ چنانکه زندانی شدن امامحسن عسکری(ع) در اردوگاه ارتش به سبب نمازخواندن یا انتساب به پیامبر نبود. این شدت عمل به سبب عدالتخواهی و قیام علویان علیه حکومتهای ستمگر بود.[۱۲۹]
قیامها و شورشها
در زمان امام حسن عسکری(ع)، حرکتهای اعتراضآمیزی انجام گرفت که برخی از آنها از سوی شیعیان و برخی با سوءاستفاده از نام علویان بود.
قیام علی بن زید و عیسی بن جعفر: این دو که علوی و از تبار امام حسن مجتبی ع بودند، در سال ۲۵۵ هجری در کوفه قیام کردند. معتز، سپاهی به فرماندهی سعید بن صالح به سوی آنها فرستاد و این قیام را سرکوب کرد.[۷۱]
قیام علی بن زید بن حسین: وی از نوادگان امام حسین ع بود و در زمان مهتدی عباسی در کوفه قیام کرد. شاه بن میکال با سپاهی به مقابله او رفت ولی شکست خورد. وقتی معتمد عباسی به قدرت رسید، کیجور ترکی را به سوی او فرستاد. علی بن زید پس از چندی تعقیب و گریز در سال ۲۵۷ هجری قمری کشته شد.[۷۲]
قیام احمد بن محمد بن عبدالله: او در زمان معتمد عباسی در مصر بین بَرْقه و اسکندریه قیام کرد و با پیروان زیادی که پیدا کرد، ادعای خلافت نمود. احمد بن طولون، کارگزار ترک خلیفه در آن دیار، سپاهی به سوی او فرستاد و یاران او را از اطرافش پراکنده ساختند و او را کشتند.[۷۳]
قیام صاحب زنج: زنگیان به رهبری علی بن محمد معروف به صاحب زنج در سال ۲۵۵ قمری علیه خلیفه عباسی قیام کردند.[۷۴] این قیام پانزده سال طول کشید و مناطق وسیعی را تحت اشغال خود در آورد.[۷۵] امام حسن عسکری(ع) صاحب زنج را از اهل بیت نمیدانست.[۷۶]
ارتباط امام و شیعیان
با توجه به فشارهای عباسیان بر شیعیان، جامعه شیعه در تقیه به سر میبرد. با این حال امام حسن عسکری(ع) نسبت به اداره امور شیعیان و گردآوری وجوهات اهتمام داشت و وکیلانی به سرزمینهای مختلف میفرستاد.[۷۷] .
دیدار با امام
از گزارشهای تاریخی برمیآید که در بخشهایی از زندگی امام عسکری(ع)، محدودیتهایی برای ارتباط مستقیم شیعیان با امام وجود داشت.[۷۸] . از این رو هنگامی که امام به دارالخلافه برده میشد، شیعیان در مسیر حرکت او حاضر میشدند تا او را ملاقات کنند.[۷۹] شیخ طوسی خبری نقل کرده که حاکی از تجمع مردم هنگام عبور امام عسکری(ع) و احترام آنها به وی است.[۸۰] ولی به خاطر مراقبتهای حکومت، گاه امام(ع)، شیعیان را از همین نوع رابطه با خود نیز منع میکرد. علی بن جعفر حلبی نقل کرده: در یکی از روزها که قرار بود امام به دارالخلافه برود ما به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال از طرف آن حضرت توقیعی نوشته ای بدین مضمون به ما رسید: کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا در امان نیستید. [۸۱] .
نمایندگان امام سازمان وکالت
امام عسکری(ع) مانند امامان پیش از خود از نمایندگانی جهت ارتباط با شیعیان استفاده میکرد. در منابع امامی عثمان بن سعید به عنوان باب نماینده و رابط امام با مردم شناخته شده است. وی پس از شهادت امام عسکری(ع)، نخستین نایب خاص امام زمان عج در غیبت صغری بود.[۸۲] همچنین عقید، خادمِ خاصِ وی که امام او را از کودکی بزرگ کرده بود حامل بسیاری از نامه های ایشان به شیعیان بود.[۸۳] فردی با کنیه «ابوالادیان» خادم او نیز ارسال تعدادی از نامهها را به عهده داشته است.[۸۴]
نامه نگاری
از راه های ارتباطی شیعیان با امام عسکری(ع)، مکاتبه بود؛ برای نمونه میتوان به نامههای ایشان به علی بن حسین بن بابویه[۸۵] و نامه به مردم قم و آبه آوه [۸۶] اشاره کرد. در کتاب کمال الدین آمده است ایشان اندکی قبل از شهادت، نامه های متعددی را به دست خود برای مدینه نوشت.[۸۷] شیعیان نیز در مسائل و موضوعات مختلف برای ایشان نامه مینوشتند و پاسخ آن را دریافت میکردند.
آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت
برخی از منابعی که به تحلیل وقایع تاریخی عصر امام عسکری(ع) پرداختهاند، معتقدند که ایشان اقداماتی برای آماده سازی ورود شیعه به عصر غیبت انجام داد: سخن گفتن امام عسکری(ع) با اصحاب خود از پسِ پرده و اینکه بیشتر فعالیتهای مربوط به امام، توسط وکیلان او انجام میگرفت را از جمله این اقدامات دانستهاند.[۸۸] مدرسی طباطبایی بر این باور است که امام عسکری برای آموزش نحوه حل مسائل علمی، گاه پاسخ سؤالهای فقهی را به صورت کامل بیان نمیکرد[۸۹] و گاه نیز به بیان قاعدهای کلی میپرداخت تا فقها بتوانند به کمک آن، به پاسخ برسند.[۹۰] [یادداشت ۲]بعضی اوقات نیز امام برای پاسخ به پرسشهای فقهی مراجعه به کتابهای حدیثی شیعه را پیشنهاد میداد.[۹۱] با اینگونه اقدامات، جامعه شیعه آموزش میدید تا مشکلات و مسائل فقهی و عقیدتی خود را بدون نیاز به مراجعه به امام حاضر حل کند.[۹۲] .
آموزههای شیعی
با توجه به پیچیدگیها و ابهامات مربوط به تعیین امام در آن دوران، در سخنان و نامههای امام حسن عسکری(ع)، به این آموزه برمیخوریم که زمین از حجت خالی نمیماند[۹۳] و اینکه اگر امامت با انقطاع روبه رو شود و اتصال آن مخدوش گردد، امور خداوند مختل خواهد شد.[۹۴] و حجت خدا بر روی زمین نعمتی است که خدا به مؤمنان داده و آنان را با این هدایت، اکرام کرده است.[۹۵] . یکی دیگر از آموزه هایی که به اقتضای فشارهای موجود بر شیعیان در آن عصر به تکرار در سخنان آن حضرت دیده میشود، دعوت به صبر و باور به فرج و انتظار برای آن است.[۹۶] همچنین در احادیث آن حضرت بر تنظیم روابط درونی جامعه شیعه و معاشرت با برادران دینی نیز تاکید ویژه ای دیده میشود.[۹۷] .
تفسیر قرآن
تفسیر قرآن از جمله زمینههایی است که مورد توجه ویژه امام حسن عسکری(ع) بوده است. کتاب تفسیری که در شمار کهنترین آثار میراث تفسیری امامیه است به ایشان منسوب شده است.
تعلیم صلوات بر پیامبر(ص) و جانشینانش
شيخ طوسى در مصباح در اعمال روز جمعه از ابوالمُفَضَّل شيبانى از ابو محمد عبدالله بن محمد عابد بداليه نقل کرده که او از امام حسن عسكرى عليه السلام در منزلش در سامرا درخواست کرده که كيفيت صلوات فرستادن بر پيغمبر و اوصياى آن حضرت را به او تعلیم کند و كاغذ فراوانی را هم آماده کرده بود و امام عسکری هم بدون اينكه از كتابى ببيند صلواتی برای تمام چهارده معصوم نقل کرد ابومحمد یمنی راوی این روایت میگوید چون امام عسکری از خواندن صلوات بر پدرش فارغ شد و نوبت به نام خودش رسيد ساكت ماند به او گفتم كه كيفيت صلوات بر باقى را بفرماييد فرمود اگر نه اين بود كه ذكر اين از مَعالم (نشانه های) دين است و خدا امر فرموده ما را كه به اهلش برسانيم هر آينه دوست داشتم كه ساكت مانم و لكن چون در مقام دين است بنويس و آنگاه صلوات بر خودش را اینگونه املا کرد: اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ، الصَّادِقِ الْوَفِيِّ، النُّورِ الْمُضِيءِ، خازِنِ عِلْمِكَ، وَالْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ، وَوَلِيِّ أَمْرِكَ، وَخَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُداةِ الرَّاشِدِينَ، وَالْحُجَّةِ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْيا، فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيائِكَ وَحُجَجِكَ وَأَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلٰهَ الْعالَمِينَ . خدایا درود فرست بر حسن بن علی بن محمّد، نیکوکار، پرهیزگار، صادق، وفادار، نور تابنده، خزانه دار دانشت، یاد آور توحیدت و سرپرست و عهده دار فرمان و قانونت و یادگار پیشوایان دین، آن راهنمایانِ رشد یافته و حجّت بر اهل دنیا، پس بر او درود فرست ای پروردگار، برترین درودی که بر یکی از برگزیدگان و حجّتهایت و اولاد رسولانت فرستادی، ای معبود جهانیان. [۹۸]محدث قمی در مفاتیح الجنان این ماجرا را با عنوان صلوات بر حجج طاهره آورده است. [۹۹] .
کلام و عقاید
امام حسن عسکری(ع) در شرایطی به امامت رسید که اختلافاتی اعتقادی در صفوف امامیه پدید آمده بود و اختلافاتی نیز در همان دوره امامت ایشان به وجود آمد. برای نمونه یکی از این مسائل بحث «نفی جسمانیت خداوند» بود که از سالها قبل مطرح بود. در زمان امام حسن عسکری(ع) این اختلاف به اندازهای زیاد شد که سهل بن زیاد آدمی نامه ای به امام نوشت و از ایشان دراینباره راهنمایی خواست. امام در پاسخ، از فرورفتن در مباحث مربوط به ذات خداوند ، پرهیز داد و سپس با اشاره به آیاتی از قرآن، فرمود: خدا یکتا و یگانه است؛ نه زاییده و نه زادهشده است و نه برای او همتایی است. آفریننده است نه آفریده. هر آنچه بخواهد از اجسام و غیر آن میآفریند و خود جسم نیست... چیزی شبیه او نیست و او شنوا و بیناست.[۱۰۰] .
فقه
در علم حدیث، یکی از القابی که برای امام حسن عسکری(ع) به کار رفته، لقب «فقیه» است.[۱۰۱] این نشان میدهد که امام از سوی اصحابش به طور خاص به این وجه شناخته میشده است. بخشی از احادیث ایشان به حوزه فقه و ابواب مختلف آن مربوط میشود. از آنجا که تدوین مذهب فقهی امامیه پیشتر توسط امام صادق(ع) انجام گرفته و سپس مراحل کمال خود را در زمان امام کاظم ع و امام رضا ع طی کرده بود، امام حسن عسکری(ع) بیشتر به فروعی پرداختند که مستحدث نوپدید در زمان ایشان بود و یا به دلیلی در عصر ایشان چالش برانگیز بوده است مانند مسئله آغاز رمضان و بحث خمس.[۱۰۲]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم سیزدهم امام عسکری ع