ایران ۲۰۰ سال قبل تا ۱۳۵۷ و تا بحال

ایرانِ قبل از «معاهده پاریس» و بعد از آن را ببینید! +نقشه

افغانستان همیشه تاریخ بخشی از ایران بود؛ بخشی از «خراسان بزرگ». از ۵۰۰ سال پیش به‌ این‌طرف هم حساب کنیم در دوره صفویان بخش بزرگی از افغانستان ازجمله ولایت هرات جزو خاک ایران بود. بود و بود تا این‌که پای انگلیس به منطقه باز شد!

۴مارس سال ۱۸۵۷ میلادی تاریخی است پای یک قرارداد تلخ برای ایران؛ «معاهده پاریس»! این معاهده که در سال ۱۲۳۵ شمسی در فرانسه امضا شد میان ایران و انگلستان بود بر سر افغانستان! حالا ماجرا چه بود که این همه کشور درگیر شده بودند؟ از زمان صفویان بخش بزرگی از افغانستان جزو امپراتوری ایران بود؛ در این حد که شاه عباس صفوی در هرات به دنیا آمد. پس از سقوط صفویه بخش‌هایی از این سرزمین از دست رفت و افتاد دست ازبک‌ها یا حکومت‌های محلی تا این‌که نادرشاه افشار دوباره افغانستان را پس گرفت. پس از آن هم افغانستان بارها و بارها دست به دست شد تا این‌که در دوره قاجار بخش‌هایی به مرکزیت ولایت هرات برای ایران مانده بود. آن‌هم البته مشکلات زیاد داشت؛ هر بار قاجارها لشکر می‌کشیدند آن طرف‌ها همه مطیع می‌شدند و وقتی لشکر بازمی‌گشت همه شاه می‌شدند و خلاصه حاکیمت ایران بر هرات همیشه درعمل با ابهام همراه بود. تا این‌که محمدشاه قاجار یک‌بار رفت هرات را درست و حسابی پس بگیرد و داشت موفق می‌شد که انگلیسی‌ها پریدند وسط و کشتی آوردند جنوب ایران و جزیره خارک را تصرف کردند و به ایران اعلان جنگ دادند!

منافع انگلیس به خطر افتاد

حالا به انگلیس چه ربطی داشت؟ آن روزگاران کمپانی هند شرقی داشت هند را می‌چاپید و برای خودش لشکر و کشور داشت و افغانستان هم به ‌نظرش دروازه هند بود و مسیر تجارت جهانی‌اش. همان موقع سفارت انگلیس در ایران به وزیرخارجه انگلیس پیام داده بود که: «‌در صورتی که ایران هرات و خیوه و بخارا را تصرف کند کنترل آسیای‌میانه از دست ما خارج خواهد شدالقصه، آن قدر به ایران فشار نظامی و سیاسی آوردند که محمدشاه قاجار لشکرش را از هرات بازگرداند.

https://snn.ir/files/fa/news_albums/917188/6715/resized/resized_1313512_934.png

نقشه ‌ای غربی از قلمرو ایران پیش از معاهده پاریس

ناصرالدین زورش به زورگوها نرسید

دفعه بعد ناصرالدین قاجار خواست کار ناتمام پدرش را تمام کند و لشکر کشید به افغانستان. این بار کمپانی هند شرقی افغانستان را هم مال خود کرده بود و تازه با افغانستانی‌های آزادی‌خواه که علیه اشغال کشورشان می‌جنگیدند جنگ‌های طولانی داشت. لشکر ناصرالدین که به هرات رسیدند و شهر تصرف شد همان‌روز انگلیس به ایران اعلان جنگ داد؛ ۸ کشتی جنگی به همراه تعدادی کشتی پشتیبانی وارد آب‌های جنوب ایران شدند و به جزایر ایرانی حمله کردند و چند ماه بعد جزیره خارک و بنادر بوشهر و خرمشهر و حتی بخش‌هایی از جنوب ایران را اشغال کردند. در این میان انگلیسی‌ها سلطان عمان را هم تشویق کردند تا به بندرعباس حمله کند که بعدا معلوم شد انگلیسی ‌بازی درآورده‌اند در حد اعلاء. ناصرالدین هم که دید زورش به زورگویی انگلیسی‌ها نمی‌رسد میانجی‌گری فرانسه را پذیرفت و «فرخ خان امین‌ الملک» سفیر ایران در فرانسه و «لرد کاولی» سفیر انگلیس در فرانسه رفتند و نشستند و معاهده پاریس را تنظیم کردند و هرات هم مانند بخش‌های دیگر افغانستان رفت که رفت. هرات تحت‌ الحمایه انگلیس شد و بعدها به افغانستان پیوست.

ناصرالدین چه کرد؟

حالا ببینیم طبق متن معاهده ۱۵ ماده ‌ای پاریس ناصرالدین‌خان چه کرد! اول این ‌که افغانستان را بخشید: «اعلیحضرت شاهنشاه ایران راضی می‌شود که ترک بکند کل ادعای سلطنتی بر خاک و شهر هرات و ممالک افغان و هرگز مطالبه نکند از رؤسای هرات و ممالک افغان هیچ علامت اطاعت مثل سکه و خطبه و باج و نیز اعلیحضرت تعهد می‌کند که بعد از این از هر مداخله در امورات داخله افغانستان اجتناب نماید و قول می‌دهند که هرات و تمام افغانستان را مستقل شناخته و هرگز درصدد اخلال استقلال این ولایات برنیایند.» خائن‌ها را هم بخشید: «اعلیحضرت شاهنشاه ایران تعهد می‌کند که بلافاصله بعد از مبادله امضانامه‌های این عهدنامه یک عفونامه کامل اعلام نماید که به ‌واسطه آن جمیع رعایای ایران که در وقت جنگ با مراوده خود با عساکر انگلیس، مصدر خیانتی شده باشند از عقوبت این حرکت خود معاف باشند به‌ طوری که هیچ‌ کس هر درجه که داشته باشد به ‌جهت این حرکت خود مورد تنبیه و اذیت و تعدی نخواهد بود. سفارت انگلیس را هم که قبلا تعطیل شده بود، بازگشایی کرد: «‌بلافاصله بعد از مبادله امضانامه‌ های این عهدنامه سفارت انگلیس مراجعت به طهران خواهد کرد و دولت ایران قبول می‌نماید که سفارت مذکور را با معذرت و تشریفات معینه... بپذیرند. بر اساس توافقات در پاریس با انگلیسی‌ها ناصرالدین یک پیمان هم بست با دولت عمان و بندرعباس و چابهار را برای مدت ۲۰ سال به بهای اندک اجاره داد به آن‌ها؛ این همان انگلیسی‌بازی بود. در مقابل چه به دست آورد که بالاخره حتی شده روی کاغذ کمی خوشحال باشد؟ دوستی با انگلیس را: از روز مبادله امضانامه‌های عهدنامه حال فیمابین اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت شاهنشاه انگلیس و ایرلاند و نیز فیمابین اخلاف و ممالک و رعایای طرفین صلح و دوستی دایمی خواهد بود!

https://snn.ir/files/fa/news_albums/917188/6716/resized/resized_1313513_623.png

نقشه ‌ای با مقیاس غیردقیق که در آن، بخش جداشده از ایران بر اساس معاهده پاریس به‌صورت تقریبی ترسیم شده است

معاهده پاریس؛ داستان غم‌انگیز جدایی هرات و بلخ و کابل و قندهار و قسمتی از سیستان از ایران

معاهده‌ ای در سال ۱۸۵۷ میلادی ، ۱۲۳۵شمسی «۱۶۸ سال پیش» منعقد شد که مطابق آن، هرات و ... از ایران جدا شد. سرزمینی که امروزه در تقسیمات کشوری بخشی از ایران، افغانستان و ترکمنستان شناخته می‌شود، در جغرافیای تاریخی ایران قدیم، بخشی از ایالت خراسان بزرگ به شمار می‌رفت و هرات که امروزه در افعانستان قرار دارد، تا دوره قاجار از شهرهای مهم ایران محسوب می‌شد. در دوره ناصرالدین شاه، با انعقاد معاهده پاریس، این شهر از ایران جدا شد و تحت نفوذ بریتانیا قرار گرفت. جدایی هرات از ایران که با دخالت‌ دولت بریتانیا و برخی از سیاستمداران ایرانی روی داد، لطمه بزرگی به تمامیت ارضی ایران وارد کرد. این جدایی نشان از اهمیت استراتژیک هرات برای انگلستان داشت که آن را دروازه ‌ای جهت ورود دیگر کشورها به هند و از دست رفتن منافع خود در این کشور قلمداد می‌کرد.

آنچه باید درباره معاهده پاریس بدانید: - علت جدایی هرات از ایران چه بود؟ - تصرف هرات

تهدید ایران به تخلیه هرات - هرات در زمان کدام پادشاه از ایران جدا شد؟ - هرات به‌موجب کدام عهدنامه از ایران جدا شد؟ - نقشه ایران قبل از معاهده پاریس

در سال ۱۲۸۳ ، ۱۲۰ سال قبل قسمتی از بلوچستان از ایران جدا شد

قرارداد گلداسمیت یا قرارداد گلداسمید، به دو قراردادی است، که توسط فردریک جان گلدسمید طراحی و ناصرالدین شاه قاجار تأیید و تصویب شد. از این دو قرارداد، اولی در سال ۱۲۴۹ خورشیدی صورت گرفت که منجر به جدایی مکران و بلوچستان شد. این سرزمین‌ها از ایران به امپراتوری بریتانیا واگذار شد، که امروزه شامل ایالت‌های بلوچستان و خیبر پختونخوا پاکستان می‌شود، که در طی حمله نادرشاه به هند به ایران اضافه شده بودند. قرارداد دوم در ۱۲۵۱ خورشیدی صورت گرفت، که منجر به جدایی بخش‌هایی از سیستان، و واگذاری آن به افغانستان شد.[۱] . همزمان با به قدرت رسیدن دودمان قاجار در ایران، مجموعه تحولاتی در اروپا روی داد که منجر به افزایش توجه دولت‌های استعماری به ایران و تشدید رقابت‌های آن‌ها بر سر ایران شد. در اوایل دوران فتحعلی شاه، ایران به ‌طور ناخواسته درگیر کشمکش‌های سه دولت فرانسه، روسیه و امپراتوری بریتانیا شد و این در حالی بود که آگاهی، امکانات و توان لازم را برای برخورد و رویارویی با آن نداشت. در نتیجه مواجهه با این دولت‌ها، زیان‌های بسیاری را به همراه داشت که از جمله آن می‌توان به قراردادهای ننگینی اشاره کرد که طی آن قسمت‌های وسیعی از شمال، شمال شرق، شرق و جنوب شرق کشورمان طی معاهداتی چون گلستان، ترکمانچای، آخال، پاریس و گلداسمیت از ایران جدا شد و به تبع آن مشکلات و مسائل بسیاری را به بار آورد.[۲] .

جدایی مناطق شرق ایران

با شکست ناپلئون بناپارت از امپراتوری روسیه، بریتانیایی‌ها پس از بیست سال نفس راحتی از جانب حمله احتمالی فرانسه به هندوستان کشیدند و موانع سیاسی خود را در ارتباط با ایران تغییر داده و برای جلوگیری از حمله احتمالی روسیه به هندوستان درصدد برآمدند تا بخش‌هایی از شرق ایران را جدا کنند. هدف آن‌ها از این امر ایجاد منطقه امن و تحت نظارت خودشان در مرزهای هندوستان بود.[۳] . امپراتوری بریتانیا برای اجرای این سیاست ابتدا با انعقاد معاهده پاریس در سال ۱۲۳۵ خورشیدی، افغانستان را از ایران جدا کردند و سپس در سال ۱۲۴۹ خورشیدی طی کمیسیونی با شرکت نمایندگان دولت ایران، استان کلات و گلداسمیت، گلداسمیت را مأمور مرزبندی سرحدات بلوچستان کرد. گلداسمیت مرزهای بین دو کشور را از خلیج گواتر تا کوهک مشخص کرده و نقشه آن را به تصویب ناصرالدین‌شاه رساند که قسمتی از مرزهای امروزی ایران و پاکستان را تشکیل می‌دهد.[۱][۳] . ناصرالدین شاه برای جلوگیری از مزاحمت‌های افغانستان در این منطقه مکرر از دولت امپراتوری بریتانیا تقاضا می‌کرد تا براساس معاهده پاریس و فصل ششم آن که؛ «دولت ایران در صورت اختلاف میان ایران و افغانستان، میانجیگری امپراتوری بریتانیا را بپذیرد» میانجیگری کند. اما دولت امپراتوری بریتانیا جواب می‌داد که سیستان را جزئی از خاک ایران نمی‌داند و بنابراین نمی‌تواند در این موضوع مداخله کند.[۳] . پس از آن‌که تکلیف مرزهای بلوچستان تعیین شد، دولت امپراتوری بریتانیا اعلام کرد که حاضر به قبول میانجی‌گری در مورد سیستان است و گلداسمیت به عنوان میانجی تعیین شد. به موجب نظری که گلداسمیت در سال ۱۲۵۰ خورشیدی داد، سیستان به دو قسمت، اصلی و خارجی تقسیم شد، سیستان اصلی از نیزار واقع در شمال آن ایالت تا ملک سیاه کوه یعنی ناحیه‌ ای که در غرب رود هیرمند قرار دارد به ایران واگذار شد و سیستان خارجی یعنی ناحیه‌ ای که در شرق هیرمند واقع است به افغانستان داده شد.[۳] . پس از خاتمه کار کمیسیون میانجیگری، دولت ایران نیروهایش را در کوهک مستقر کرد، زیرا پیشتر گلداسمیت مرزهای شرقی ایران را از خلیج گواتر تا کوهک و سپس از ملک سیاه کوه تا شمال سیستان تعیین کرد و بین این دو ناحیه بیابان به طول پانصد کیلومتر در جنوب سیستان، و نیز بیابان دیگر به نام دشت هشتادان وجود داشت که مورد اختلاف بود. این اقدام ایران مورد اعتراض امپراتوری بریتانیا قرار گرفت و اختلاف بین دو کشور بر سر کوهک و دشت هشتادان حدود بیست سال ادامه داشت تا این‌که در سال ۱۲۶۷ خورشیدی با کمک هنری دراموند ولف، وزیر مختار امپراتوری بریتانیا (سفیر) در تهران دولت امپراتوری بریتانیا با تشکیل کمیسیون میانجیگری دیگری موافقت کرد. این کمیسیون تحت ریاست ژنرال مک نیل امپراتوری بریتانیای تشکیل شد و طی آن طرحی که در سال ۱۲۶۹ خورشیدی مرز ایران و افغانستان را معین می‌کرد، با نصب ۳۹ علامت مرزی علامت‌گذاری شد و مثلثی به زیان ایران تشکیل داد که بخشی از جلگه هشتادان را برخلاف حقانیت و عدالت متعلق به افغانستان اعلام کرد.[۳] .

اثرات

در پی این قرارداد نه تنها قسمت‌هایی از سرزمین تاریخی سیستان از ایران جدا شد بلکه در بحث حق‌آبه هیرمند و سهم ایران از این رود بی‌عدالتی‌هایی صورت گرفت و منطقه سیستان را که روزگاری جزء انبار غله ایران به حساب می‌آمد به منطقه ‌ای خشک تبدیل کرد.[۴] . دولت‌های حاکم در افغانستان همچون طالبان و جمهوری اسلامی در ۵۰ سال اخیر با یاری شرکت‌های روسی و چینی سدها و کانال‌هایی را بدون توجه به معاهدات بین طرفین روی رود هیرمند و شاخه‌ های آن ساخته که می‌توان گفت حتی زیست‌ بوم سیستان را دگرگون کرده ‌اند. بطوریکه در ۵۰ سال اخیر ۵ تا ۶ خشکسالی شدید بر سیستان وارد شده که سخت ‌ترین آنها در سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۰ و ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ بوده‌ اند. در این سال‌ها دریاچه هامون خشکیده و زیست و مراتع پیرامون با خطر جدی روبرو شده‌است. پیامد این خشکسالی‌ها مهاجرت و ترک خانه و کاهش شمار زیادی از جمعیت منطقه پس از انقلاب ۵۷ بوده ‌است.[۴]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال

تاريخ : جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ | 9:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |