با دستگیری سرکرده تبعه خارجی یک باند سرقت لو رفت
سلاخی موتورسیکلت های سرقتی درطبقه سوم آپارتمان!
اعضای یک باند سابقه دارکه به سرکردگی جوان افغانستانی موتورسیکلت های سرقتی را با آسانسور به طبقه سوم یک مجتمع آپارتمانی انتقال می دادند و آن ها را اوراق می کردند درحالی با هوشیاری نیروهای کلانتری میرزا کوچک خان مشهد دستگیر شدند که تعدادی کنتورهای گاز و اموال سرقتی دیگر نیز از سلاخخانه آنان کشف شد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران کلانتری میرزا کوچک خان مشهد در پی کسب اخباری مبنی بر رفت آمدهای مشکوک افراد به یک واحد آپارتمانی درکوی طلاب، بلافاصله تحقیقات گسترده نامحسوسی با دستورهای ویژه سرهنگ علی برزنونی(رئیس کلانتری)آغاز شد. بررسی های پلیسی بیانگر آن بود که پدر و پسرمعتاد سابقه داری در منزل مذکور حضور دارند و یک جوان افغانستانی نیز که به اتهام سرقت و اوراق کردن خودرو دستگیر شده و اکنون با سپردن قرار وثیقه به دادسرا، آزاد است به منزل یاد شده رفت وآمد دارد. ماموران انتظامی با جمع آوری این اطلاعات، مراتب را به قاضی اسماعیل عندلیب(معاون دادستان مرکزخراسان رضوی) اطلاع دادند و با دستورهای قاطع قضایی وارد عمل شدند. درهمین حال گروه تخصصی با هدایت سرهنگ میش مست(رئیس دایره تجسس کلانتری میرزاکوچک خان)عملیات دستگیری متهمان را آغاز کردند. آنان در اولین مرحله از عملیات پلیسی با رعایت موازین شرعی وارد ساختمان شدند و جوان ۳۰ ساله افغانستانی را در حالی به دام انداختند که یک موتورسیکلت را از طریق آسانسور به طبقه سوم (سلاخخانه) انتقال داده بود و پدر وپسر معتاد نیز مشغول اوراق کردن موتورسیکلت دیگری بودند. در بازرسی از محل مذکور تعداد زیادی لوازم و قطعات موتورسیکلت، قیچی آهن بری، دو دستگاه موتورسیکلت سرقتی، تعدادی پلاک موتورسیکلت،۶ کنتورگاز و گوشی تلفن سرقتی کشف شد.گزارش خبرنگار ارشد روزنامه خراسان حاکی است: با انتقال متهمان و اموال سرقتی به کلانتری، بازجویی های فنی از۳ عضو سابقه دار این باند سرقت در حالی توسط ستوان شفیعی(افسرپرونده) شروع شد که بررسی ها نشان داد مرد۵۸ ساله و پسر۲۳ساله اش که به مواد مخدر اعتیاد دارند، به همراه سرکرده معتاد باند که در زمینه تعمیر موتورسیکلت مهارت دارد، قطعات را روی موتورسیکلت های سرقتی دیگر نصب می کنند و می فروشند. در همین حال بازبینی یک فیلم دوربین مداربسته نیز بیانگرآن بود که یکی از موتورسیکلت ها ازدرون منزلی در بولوارشهید فرامرز عباسی سرقت شده است. ازسوی دیگرهم کارشناسان اداره گاز نظر دادند که کنتورهای کشف شده به احتمال زیاد سرقتی است و باید با شناسایی سریال آن ها، مالک کنتور مشخص شود. بنابراین با دستورهای قاطع قضایی، واکاوی سرقت های مذکور برای دستگیری دیگر افراد مرتبط با این باند و شناسایی مالخران وارد مرحله جدیدی شده است.
عملیات توفانی پلیس در لانه اجاره ای سارقان!
۴عضور باند سرقت محتویات خودروها درهسته مرکزی شهر،طی عملیات توفانی نیروهای کلانتری شهید نواب صفوی مشهد درلانه اجارهای به دام افتادند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ،ماموران کلانتری شهید نواب صفوی که با نظارت مستقیم سرهنگ حسین مومنی(رئیس کلانتری)عملیات گسترده ای را برای رد زنی یک باند سرقت محتویات خودرو درمشهد آغاز کرده بودند پس ازتعقیب یک دستگاه پژو۲۰۶ مشکوک ،به لانه اجاره ای دربولوارطبرسی رسیدند که ۴جوان معتاد درآن جا اقامت داشتند. ماموران انتظامی که تردیدی نداشتند لانه دزدان را شناسایی کرده اند،موضوع را به قاضی عاشوری(دادیار شعبه ۴۸۱ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد)اطلاع دادند و خیلی زود با دستورهای ویژه مقام قضایی عملیات توفانی را برای دستگیری اعضای باند سرقت آغازکردند.
بررسی های مقدماتی ماموران حکایت ازآن داشت که ۴مرد ۳۶ تا ۴۹ ساله دو اتاق را به صورت غیرمجاز اجاره کرده اند که همگی آنان دارای سوابق کیفری هستند و به مواد مخدرصنعتی اعتیاد دارند.دربازرسی ازمخفی گاه متهمان،کیسه های برنج،سنگ فرز،میخکوب، یک کارتن حاوی سیم جوش ،پمپ کفکش،عینک های آفتابی وطبی، ماشین ریش تراش،پدال بازی های رایانه ای،قفل برقی و ...کشف شد.طولی نکشید که۴متهم به سرقت محتویات خودروهای پارک شده درخیابان های اطراف حرم مطهر به مقرانتظامی انتقال یافتند و درحالی مورد بازجویی قرارگرفتند که راننده خودرو۲۰۶ مدعی بود لوازم و اموال کشف شده متعلق به ۳ متهم دیگر است اما آن ها ادعا کردند ازلوازم مذکور اطلاعی نداشتند!گزارش خبرنگار ارشد روزنامه خراسان حاکی است:تحقیقات بیشتر با دستور قاطع دادیارشعبه ۴۸۱ مجتمع قضایی شهید بهشتی ،برای ریشه یابی این پرونده و شناسایی مالباختگان همچنان ادامه دارد.
پاک سازی کویر کرمان از لوث اشرار و قاچاقچیان
کویر کرمان از لوث اشرار و قاچاقچیان پاکسازی شد
به گزارش خراسان، فرمانده انتظامی استان کرمان، از اجرای موفق عملیات مشترک پاک سازی مناطق آلوده کویر لوت در آستانه هفته مقاومت خبر داد و گفت: در اجرای طرح ارتقای امنیت عمومی عملیات پاک سازی کویر با مشارکت یگانهای "انتظامی"، "اطلاعاتی" و "سپاه" استان در دو محور لوت شمالی و میانی طی روزهای پنجم و ششم دیماه اجرا شد.
سردار موقوفه ئی افزود: در این طرح که با حضور ۵۳ تیم عملیاتی و برپایی ۱۳ ایست و بازرسی انجام شد، ۴۱۰ تبعه غیرمجاز، انواع مواد مخدر، ۴۰ خودروی شوتی و ۱۵ وسیله نقلیه سرقتی کشف و ضبط شد.
وی از تلاشهای شبانهروزی نیروهای عملیاتی، اطلاعاتی و سپاه قدردانی کرد و گفت: این موفقیت حاصل همافزایی و هماهنگی دقیق میان دستگاههای مسئول بود و پلیس استان کرمان با عزم راسخ، راهبردهای امنیتمحور خود را با قدرت ادامه خواهد داد.
خیـانت رفیـق!
نویسنده:
مترجم:
۱۰ سال قبل زمانی که ۲۷ ساله بودم درحالی با «مهرانه» ازدواج کردم که هیچ شناختی از او خانواده اش نداشتم .بزرگ ترها گفتند به هم می خورید! من هم گفتم باشه!
آغاز زندگی همه چیز معمولی بود و زندگی جریان داشت. چهارسال بعد دخترم «رحیمه» به دنیا آمد .وقتی او را درآغوش گرفتم، احساس خوبی داشتم. فکرمی کردم زندگی ام درمسیر درستی قرار دارد اما اختلاف های من و«مهرانه» از جایی شروع شد که توقع های زنانه او و خستگی های جسمی و روحی من، فرصت حرف زدن را از ما گرفت. با هر مشاجره ای قهر می کردیم و هرکدام در گوشه ای مشغول کار می شدیم اما با هم حرف نمی زدیم تا مشکل را برطرف کنیم. آرام آرام دعواها و مشاجره ها شدت گرفت تا این که یک روز «مهرانه» مثل همیشه قهرکرد و به خانه پدرش رفت ولی این بار فرق داشت چون من هم لج کردم نه دنبالش رفتم و نه با او تماس گرفتم!
چند روز بعد به چند هفته بعد تبدیل شد. در این شرایط بود که «مهرانه» با «سهیل»حرف زد. او دوست صمیمی من بود و سال ها با یکدیگر رفاقت داشتیم تا جایی که او را «داداش» صدا می زدم! «سهیل» تنها فرد مورد اعتمادم بود و همه اسرار زندگی ام را می دانست. او مجرد بود و ما بعد از ازدواج هم با یکدیگر ارتباط داشتیم. اوایل«مهرانه» فقط با او مشورت می کرد تا برای آشتی ما واسطه شود. من هم راضی بودم. تصور می کردم یکی هست که حرف های «مهرانه» را گوش می دهد. شاید زبان او را بهتر از من می فهمد! آن ها از من حرف می زدند، درباره اخلاقم، سردی روابطم،اشتباهاتم! «سهیل» هم دلسوزی می کرد،راهکار می داد اما آرام آرام حرف های آن ها شخصی ترشد.«مهرانه» به او عادت کرده بود. به حرف هایش گوش می داد.سنگ صبورش بود چیزی که من بلد نبودم تا به حرف های همسرم گوش بدهم و به او توجه کنم!
خلاصه این بار وقتی«مهرانه» به خانه بازگشت دیگر آن زن عاشق قبلی نبود! فاصله اش با من بیشتر شد تا حدی که لبخندهایش دیگر سهم من نبود! گوشی تلفنش مدام روی «سکوت» بود! مشکوک شدم ولی دلم نمی خواست باورکنم. حس عجیبی در وجودم لانه کرده بود به طوری که شب ها نمی توانستم بدون دغدغه فکری بخوابم. یک شب که «مهرانه» خواب بود پیامکی از «سهیل» روی صفحه نمایش گوشی او نقش بست. دنیا روی سرم خراب شد. جمله او از حد عاشقانه هم گذشته بود. دلم خیلی برایت تنگ شده! و ...
اعتراض کردم .«مهرانه»گفت: وقتی تو کنارم نبودی، فقط او مرا درک می کرد! حالا هم قلبم را باخته ام! ... آن شب تا صبح فقط اشک ریختم و قلبم شکست! فهمیدم خیانت رفیق خیلی سخت است! گاهی هم این گونه خیانت ها با نیت حل مشکل شروع می شود. او قرار بود زندگی مرا نجات دهد اما کمرم را شکست!
امروز هم به کلانتری آمده ام تا از یک «اعتماد کور» شکایت کنم، از خیانت یک رفیق! حالا مانده ام وقتی همه چیز تمام می شود باید به چه کسی پناه ببری! پدرم راست می گفت: «هیچ کس را در زندگی جز پدر و مادر محرم اسرار ندانید! و برای هر کسی راز های زندگی را بازگو نکنید! ...»
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به اهمیت موضوع، بررسی کارشناسی و روان شناختی این ماجرای تاسف بار با راهنمایی تجربی و دستورهای پلیسی احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
بر اساس ماجراهای واقعی در زیرپوست شهر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
