اقلیتها در افغانستان به خصوص اهل تشیع، در طول دوران زندگی خود در کشور افغانستان (از گذشته تاکنون) همواره با مشکلات هزار و یک رنگی دست و پنجه نرم کردهاند و همیشه از تبعیضی که علیه آنها اعمال میشد، رنج میبردند.یکی از این برجستگیهای سرنوشتساز در مورد نحوه زندگی یکی از قشرهای جامعه افغانستان (اهل تشیع) که تعداد کثیری از مردم را در برمیگیرد این است که تا قبل از روی کار آمدن حکومت جدید و سقوط طالبان، با مشکلات عدیدهای روبهرو و فاقد زندگی آرام و مسالمتآمیز بودهاند، اما قانون اساسی جدید، خط بطلانی بر تمام تبعیضهای گذشته کشید و با رسمیت دین اسلام، به صراحت اعلامکرد که اهل تشیع در عمل به فقه خود آزاد هستند. این در حالی است که همانطور که گفتهشد، پیروان این مذهب تاکنون در راستای عمل به فقه خود آزاد نبوده و مجبور به تقیه بودهاند.
مقدمه
افغانستان با نام رسمی جمهوری اسلامی افغانستان کشوری است در آسیای میانه که حدفاصل آسیای میانه، جنوب باختری آسیا و خاورمیانه میباشد و پایتخت آن کابل است. همسایگان افغانستان، پاکستان در جنوب و شرق؛ ایران در غرب؛ تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان در شمال؛ و چین در شمال شرقی هستند. افغانستان یک کشور محاط در خشکی است، ولی در گذشته به خاطر راه ابریشم، کاروانهای بازرگانی فراوانی از این کشور گذر میکردند.
در افغانستان تاکنون سرشماری دقیق صورت نگرفته است و طبق برآورد سال ۲۰۰۵ کل جمعیت این کشور۲۹ میلیون نفر می باشد. پرجمعیتترین شهرهای افغانستان به ترتیب کابل، قندهار، مزار شریف و جلال آباد هستند.برپایه سرشماری مقدماتی کمیته ملی احصائیه افغانستان، جمعیت این کشور در سال ۱۳۸۵، ۲۴ میلیون تن است. گفته میشود از این تعداد ۱۲٬۳۰۰ میلیون تن مرد و ۱۱٬۸۰۰ میلیون تن زن هستند. ۷/۲۱٪ جمعیت کشور شهرنشین میباشند. مرحله اصلی سرشماری افغانستان در ماه سنبله ۱۳۸۷ صورت خواهد گرفت. این آمار شامل میلیونها مهاجر افغانی مقیم ایران، پاکستان و کشورهای دیگر نمیباشد. سازمان ملل پیش از این جمعیت افغانستان را ۲۹ میلیون نفر براورد کرده بود.
گروههای قومی
در افغانستان گروه های قومی زیادی زندگی میکنند که آنها عبارتند از: پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، ایماق، بلوچ، پشهای، نورستانی و…. تاجیکها بیشتر در نیمه شمالی کشور و پشتونها در نیمه جنوبی کشور زندگی می کنند. قوم بلوچ در جنوب غربی، قومهای ازبک و ترکمن در شمال، و اقوام نورستانی و پشهای در شرق کشور به سر میبرند.براساس آمارهای ارائه شده، در باره جمعیت اقوام فغانستان اتفاق نظر وجود ندارد و ما به دوقول اشاره میکنیم:
۱٫ پشتون ۳۸ ٪ هزاره ها ۱۹ ٪ تاجیکها ۲۵ ٪ ازبکها ۶٪ سایر۱۲ ٪ [۱]۲٫ پشتون ۳۱ ٪ هزاره ها ۵/۲۷ ٪ تاجیکها ۶/۲۰٪ ازبکها ۶ /۲۰ ٪
۳٫ بصیر احمد دولت آبادی میگوید: ترکیب نزدیک به واقعیت چهار قوم عمده افغانستان، که اقوام کوچک به نحوى با یکى از آنها در ارتباطند، عبارتند از:۱٫ پشتونها (افغانها) با گروههاى ارتباطى زبانى خود، ۳۱ درصد ۲٫ هزارهها (بیشتر شیعیان و نیز سنّىها) با گروههاى درارتباط با خود، ۲۷ درصد ۳٫ تاجیکها (فارسى وانها) با گروههاى ارتباطى خود، ۲۰ درصد ۴٫ ترکنژادان (ازبک و ترکمن) با گروههاى ارتباطى خود، ۲۰ درصد ۵٫ گروههاى قومى مستقل زبانى، دینى، مذهبى از قبیل هندو، سیک و یهود، که با اقوام چهارگانه هیچ ارتباطى ندارند، مجموعا ۲ درصد را تشکیل مىدهند.
دینها و مذاهب
۹۹٪ مردم افغانستان مسلمان هستند که حدود ۷۵٪ الی ۷۰٪ سنی حنفی و ۳۰٪ الی ۳۵٪ شیعه هستند که شیعیان به دو شاخه جعفری اسماعیلی تقسیم میشوند. اکثر شیعیان افغانستان امامیه اند که از اقوام؛ هزاره، سادات، قزلباش، ترکمن، تاجیک، بلوچ، پشتون، ازبک و…تشکیل یافته اند.۳ ٪ از شیعیان را مذهب اسماعیلی تشکیل میدهند که از هزاره ها و تاجیکها تشکیل شده و در عمدتا در شمال افغانستان و استان بغلان زندگی میکنند. ۱ ٪ مذاهب دیگری چون هندو، مسیحی و سیک نیز در افغانستان پیروانی دارد که اغلبا در شهر ها زندگی میکنند.[۲]
رادیو و تلویزیون
نخستین برنامهٔ رادیویی افغانستان توسط رادیو کابل در سال ۱۳۰۷ در زمان امانالله شاه پخش شد. در دوران طالبان تلویزیون، وسائل فیلمبرداری، ماهوارهها، سینماها، موسیقی، تئاتر و دیگر وسائل ارتباط جمعی و رسانههای صوتی و تصویری، همه و همه منع اعلام و تحریم گردیده بود.افغانستان هماکنون دارای یک سازمان رسانهای ملی به نام «رادیو تلویزیون ملی افغانستان» میباشد. این سازمان دارای یک شبکه تلویزیونی و یک شبکه رادیویی میباشد. علاوه بر «رادیو تلویزیون ملی افغانستان» رادیو و تلویزیونهای خصوصی دیگری در افغانستان وجود دارد که شامل نزدیک به ۱۰۰ شبکه رادیویی و حدود ۱۰ شبکه تلویزیونی میشود.
رسانههای چاپی
پیشینه رسانهها درافغانستان به نشر اولین روزنامه، شمسالنهار در سال ۱۲۵۲ برمیگردد. همین که چندین روزنامه در کابل و سایر ولایات افغانستان فعالیت میکنند. بیشتر روزنامههای افغانستان پس از سرنگونی طالبان روی کار آمدند.
آموزش و پرورش
در هنگام اشغال افغانستان توسط شوروی و جنگهای داخلی این کشور، شالوده آموزش و پرورش افغانستان از هم پاشید. پس از یورش امریکا به افغانستان در سال ۱۳۸۰ و فروپاشی طالبان، با روی کار آمدن دولت انتقالی وضعیت تحصیل اندکاندک رو به بهبودی میرود، ولی با این وجود هنوز بیش از ۶۰٪ مردم افغانستان از سواد خواندن و نوشتن بیبهرهاند.اکنون ۱۳ دانشگاه و ۶ مرکز تربیت معلم، در سراسر افغانستان وجود دارد. ده درصد بودجه سالانه افغانستان به امور آموزشی اختصاص دارد، که از این میان هفت درصد آن مربوط به وزارت معارف (آموزش وپرورش) است، یک درصد مربوط به نهادهای پژوهشی و یک درصد مربوط به آموزش عالی است.
رابطه با ایران
به سبب ارتباطات ریشه دار فرهنگی، ایران نقش مهمی در سیاست خارجی افغانستان دارد، علاوه بر این ایران یکی از بزرگترین طرفهای تجاری افغانستان است. پس از سرنگونی طالبان و روی کار آمدن نظام سیاسی جدید در افغانستان روابط تجاری افغانستان و ایران افزایش چشمگیری داشته است. البته این روابط تاکنون بیشتر صادرات ایران به افغانستان بوده است. ایران و افغانستان در زمینه مبارزه با مواد مخدر و بازسازی شبکه حمل و نقل افغانستان همکاری دارند.
استانهای افغانستان
افغانستان دارای ۳۴ ولایت (استان) است و در این ولایات اقوام و نژادهای مختلف زندگی میکنند و ما در ضمن توضیح ولایات به میزان نفوذ شیعیان اشاره می نماییم:
۱٫ استان ارزگان: مرکز این استان شهر ترین کوت می باشد. ارزگان ساحه وسیعی را در شمال شرق قندهار تشکیل می دهد. صاحب طبقات ناصری ارزگان را از شهرهای قدیم غور می داند. سنگ نبشه های متعددی در آن موجود است که بیانگر کیش مهر پرستی در سدهء پنجم در آن وادی بوده است و به نظر می آید که نامگذاری آن هم مبتنی بر همین آیین بوده است.
۲٫ استان بادغیس: بادغیس از استانهای شمال غربی افغانستان به مرکزیت قلعه نو است. این استان ۲۳٫۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت دارد و دارای شش ولسوالی است. تا زمان تقسیم بندی اداری، سیاسی افغانستان درسال ۱۹۶۲ بادغیس جزء قلمرو هرات بود.
۳٫ استان بامیان: استان بامیان به مرکزیت شهر «بامیان» از ولایتهای مرکزی افغانستان است. مساحت آن ۱۷٫۴۱۴ کیلومتر مربع و جمعیت آن بر اساس برآوردهای دهه ۱۹۸۰ میلادی، ۲۸۱٫۰۰۰ نفر است.
۴٫ استان بدخشان: بدخشان واقع در جنوب شرق تاجیکستان و در شمال شرق افغانستان می باشد.
۵٫ استان بغلان: استان بغلان از ولایتهای افغانستان است به مرکزیت پل خمری، مساحت ۱۷٬۱۰۹ کیلومتر مربع و جمعیت ۱۷۵۲۳۰۰ نفر. ۷۳ درصد از مردم این ولایت تاجیک و فارسیزبان هستند و ۲۲ درصد پشتون، درصدی نیز هزاره و ازبک در بغلان ساکنند.
۶٫ استان بلخ: استان بلخ، به مرکزیت مزار شریف از استانهای افغانستان است. مساحت آن ۱۲٬۵۹۳ کیلومترمربع، و داری جمعیتی قریب به ۶۱۰٬۰۰۰ نفر است.
۷٫ استان پروان: مرکز این استان شهر «چاریکار» و مساحت استان مساحت ۳۹۹٫۹ کیلومتر مربع با جمعیت ۵۲٬۸۰۰۰ نفر است. دراین ولایت اقوام زیر زندگی میکنند: تاجیک، هزاره ، پشتون، ایماق، ترک
۸٫ استان پکتیا: مرکز این ولایت شهر گردیز است.
۹٫ استان پکتیکا: مرکز این استان شهر شرن است.
۱۰٫ استان پنجشیر: پینجشیر در شمال افغانستان واقع است. ارتفاع آن ۲۲۱۷ متر از سطح دریا بوده و در نقاط مرتفع به ۶۰۰۰ متر از سطح دریا میرسد.
۱۱٫ استان تخار: این ولایت در شمال افغانستان واقع شده و مرکز آن شهر تالقان است.
۱۲٫ استان جوزجان: جوزجان نام استانی است در شمال افغانستان. مرکز این استان، شهر شبرغان است.
۱۳٫ استان خوست: مرکز این ولایت شهر خوست است.
۱۴٫ استان دایکندی: دایکندی پیشتر یکی از ولسوالیهای ولایت اُروزگان بود ولی در تاریخ ۲۸ مارس ۲۰۰۴ به عنوان یک ولایت جداگانه تشکیل شد. مرکز این ولایت شهر نیلی است.
۱۵٫ استان زابل: مرکز این استان شهر قلات است.
۱۶٫ استان سرپل: مرکز این استان شهر سر پل است. مساحت این استان ۱۵٬۹۹۹٫۲ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۴۸۲٬۹۰۰ نفر است. (برآورد ۲۰۰۶)
۱۷٫ استان سمنگان: مرکز این استان شهر آیبک است. سمنگان در جنوب شرقی خلم، در ولایت مزار شریف و در طول تاریخ بر سر یکی از راه های مهم بلخ بوده است.
۱۸٫ استان غزنی: مرکز این ولایت شهر غزنی است و در شرق این کشور قرار دارد. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بودکه در جنوب غرب پایتخت بین شاهراه عمومی کابل قندهار در حدود ۱۴۵ کیلومتری کابل پایتخت قرار دارد.
۱۹٫ استان غور: غور تقریباً در مرکز جغرافیایی افغانستان و در میان استانهای بامیان، اروزگان، جوزجان، فاریاب، بادغیس، هرات، فراه و هلمند قرار دارد. مرکز این استان شهر چغچران است. مساحت آن به ۳۸/۸ هزار متر و جمعیت آن به ۳۰۰ هزار نفر بالغ میگردد.
۲۰٫ استان فاریاب: مرکز این ولایت شهر میمنه است.
۲۱٫ استان فراه: فَراه نام استانی است در غرب افغانستان در مرز ایران. مرکز این استان، شهر فراه است.
۲۲٫ استان قندهار: قَندَهار یکی از استانهای افغانستان است که در جنوب شرق این کشور موقعیت دارد و اکثر باشنده های این ولایت پشتون هستند. مرکز این استان شهر قندهار است. جمعیت این استان نزدیک به ۸۹۰ هزار نفر است که ۳۰۰ هزار نفر از ایشان در شهر قندهار زندگی میکنند.
۲۳٫ استان کابل: استان کابُل یکی از استانهای کشور افغانستان است. مرکز آن شهر کابل است و کابل، پایتخت افغانستان است. مردم آن غالباً دریزبان و مسلمان سنی هستند. تعدادی از اهل تشیع و هندو و سیکها نیز در این استان بویژه در مرکز آن اقامت دارند. ولایت کابل با ولایات لوگر، وردک، پروان و ننگرهار هممرز است.
۲۴٫ استان کاپیسا: کاپیسا در شمال کابل قرار دارد و مساحت: ۱۸۷۱ کیلومتر مربع، جمعیت: تخمینی ۶۲۲۰۰۰ نفر(آمار سال ۲۰۰۴)
۲۵٫ استان کندوز: مرکز این استان آن کندوز است که یکی از شهرهای مهم، تجارتی و بندری افغانستان است. ولایت کندز با بیش از ۲۰۰ یا ۲۵۰ هزار نفر جمعیت دارد.
۲۶٫ استان کنر: مرکز این استان شهر اسدآباد است. بیشتر جمعیت این ولایت پشتون هستند و حس تعلق قبیلهای در این منطقه زیاد است.
۲۷٫ استان لغمان: مرکز این استان شهر مهترلام نام دارد.
۲۸٫ استان لوگر: مرکز این استان شهر پل علم است.
۲۹٫ استان ننگرهار: استان در شرق این کشور قرار گرفتهاست. مرکز این استان شهر جلالآباد است. مساحت آن ۷۶۱۶ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۷۸۲۰۰۰۰ نفر است.
۳۰٫ استان نورستان: استان در شرق افغانستا قرار دارد و مرکز آن شهر کامدیش است.
۳۱٫ استان نیمروز: نیمروز نام استانی است در جنوب غربی افغانستان. مرکز آن شهر زرنج است. جمعیت اصلی این استان را بلوچها تشکیل میدهند و این استان از کمجمعیتترین ولایتهای افغانستان است.
۳۲٫ استان وردک: ولایت وردک یکی از ولایات مرکزی افغانستان به حساب می آید.که نفوس آن ترکیبی از ملیتهای تاجک، هزاره، سادات، پشتون می باشد.
۳۳٫ استان هرات: ولایت هرات همراه با بادغیس٬ فراه و غور جمعاً ولایات غربی افغانستان را تشکیل میدهند و با کشور ایران هممرز هستند.
۳۴٫ استان هلمند: هلمند یکی از بزرگترین استانها (ولایت)های افغانستان به شمار میرود که در جنوب افغانستان قرار دارد. ۷۰ % مردم این استان به زبان پشتو و ۳۰ % دیگر به زبان های فارسی و بلوچی صحبت میکنند. مرکز این استان شهر «لشکرگاه»، مساحت آن ۶۱/۸۲۹ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵۴۲۰۰۰ نفر است.
نگاهی به وضعیت شیعیان در افغانستان
اقلیتها در افغانستان به خصوص اهل تشیع، در طول دوران زندگی خود در کشور و از گذشته تاکنون، همواره با مشکلات هزار و یک رنگی دست و پنجه نرم کردهاند و همیشه از تبعیضی که علیه آنها اعمالمیشد، رنجمیبردند.یکی از این برجستگیهای سرنوشتساز در مورد نحوه زندگی یکی از قشرهای جامعه افغانستان که تعداد کثیری از مردم را در برمیگیرد (اهل تشیع) میباشد که تا قبل از روی کار آمدن حکومت جدید و سقوط طالبان، با مشکلات عدیدهای روبهرو و فاقد زندگی آرام و مسالمتآمیز بودهاند، اما قانون اساسی جدید، خط بطلانی بر تمام تبعیضهای گذشته کشید و با رسمیت دین اسلام، به صراحت اعلامکرد که اهل تشیع در عمل به فقه خود آزاد هستند. این در حالی است که همانطور که گفتهشد، پیروان این مذهب تاکنون در راستای عمل به فقه خود آزاد نبوده و مجبور به تقیه بودهاند. از سوی دیگر، قانون اساسی افغانستان حتی در ماده دوم، اعلام کرده که پیروان سایر ادیان در پیروی از دین و اجرای مراسم دینیشان در حدود احکام قانون آزاد هستند و این آزادی عمل، تنها به مذاهب اسلامی، محدودنمیشود. در ماده ۱۳۱ قانون اساسی افغانستان آمدهاست که محاکم برای شیعیان در قضایای مربوط به احوال شخصی، احکام مذهب تشیع را مطابق به احکام قانون تطبیقمیکنند و در سایر دعاوی نیز اگر در این قانون اساسی و قوانین دیگر حکمی موجود نباشد، محاکم قضیه را مطابق به احکام این مذهب حل و فصل میکنند.
تاریخچه ورود شیعه به افغانستان
اکثر شیعیان افغانستان در مناطق مرکزی یعنی «هزاره جات» زندگی می کنند. ولایت بامیان که یکی از ولایات مرکزی هزاره جات می باشد، شهری است دارای قدمت تاریخی و باستانی که از تمدن کهن برخوردار است . اکثر جمعیت بامیان شیعه مذهب هزاره و بعضی سادات صحیح النسب و شیعه اثنا عشری هستند. درباره این مناطق حکایات و معجزات ذکر نموده اند.آقاى یزدانى در کتاب پژوهشى در تاریخ هزارهها، در بخش پیدایش تشیّع در افغانستان، به تفصیل درباره شیعیان و حضورشان در شهرهاى گوناگون این کشور، به بحث پرداخته و یادآور شده است که ابتدا سه فرقه شیعى در افغانستان ـ یعنى خراسان ـ راه یافت: شیعه دوازده امامى، اسماعیلى، و زیدى. اما زیدىها به مرور زمان رو به انقراض نهادند و امروز از این فرقه نام و نشانى وجود ندارد. ایشان رفتن حضرت یحیى پسر زید شهید، نواده امام زینالعابدین (ع) را از عراق به خراسان، دلیل حضور شیعیان در آن نواحى مىداند که سرانجام، جاسوسان اموى از قضیه آگاه شدند و نصر بن سیار، والى بنى امیّه در خراسان، مسلم بن احوز را با دههزار نفر مسلّح به جنگ یحیى بن زید فرستاد و حضرت یحیى در این حمله در قریه ارغوى (بغوى) سرپل به شهادت رسید. قبر حضرت یحیى اکنون در شهر سرپل زیارتگاه خاص و عام است.[۳]اکثرمورخین شیعه بر این عقیده اند، مردم غور (هزارهجات) افغانستان بر اساس شواهد تاریخى، در زمان خلافت امیرالمؤمنین على علیهالسلام مسلمان شده و تا امروز از محبّان و شیعیان اهل بیت علیهمالسلام به شمار مىآیند. شیعیان افغانستان در تاریخ حیات خود، فراز و نشیبهاى متعددى را پشتسر گذاشتهاند تا به آزادى نسبى رسیدهاند. در این مقاله، سعى شده است به گوشههایى از تلاشهاى شیعیان در راه احقاق حق خود اشاره شود.بسیارى از مورّخان شیعه و سنّى بر این عقیدهاند که مردم غور در زمان خلافت امیرالمؤمنین على علیهالسلام مسلمان شده و غرجستان ـ هزارستان یا هزارهجات امروزى ـ جزو قلمرو اسلامى گردیده است. در مسلمانشدن مردم غور در قرن اول هجرى، هیچ اختلافى بین مورّخان شیعه و سنّى وجود ندارد. اما در اینکه این مردم پس از مسلمانشدن در کدام صف قرار گرفتند، کمى اختلاف است.برخى مورّخان با ارتباطدادن افسانه قیس با خالد بن ولید و مسلمانشدن قیس، یکى از پدران قوم افغان (پشتون)، اسلام و مسلمانى را در افغانستان رنگ خونى و طایفهاى داده و این افتخار را همچون افتخارات دیگر، مختص قوم و طایفه خاص نمودهاند. قاضى منهاج السراج جوزجانى مىگوید:«غالب ظن آن است که شنسب، امیر غور، در زمان خلافت حضرت على علیهالسلام مسلمان شد و از آن حضرت عهد و لوا گرفت و همچنان بر ریاست غور باقى ماند.»[۴]اما مورّخان سایر اقوام، بخصوص مورّخان هزاره و شیعه با قبول اصل موضوع مسلمانشدن غورىها در دوره خلافت حضرت على علیهالسلام در برابر نظریه «غور خاستگاه پشتونها» ایستادگى نموده، آن را شدیدا رد مىنمایند. مرحوم میرمحمدصدیق فرهنگ، مورّخ مشهور افغانستان، غور و غرجستان را خاستگاه قوم هزاره دانسته، مىنویسد:«در عین حال، در کوهستان مرکزى خراسان، که به نام «غور»، «غرجستان» یا مطلق «جبال« یاد مىشد، مردمان دیگرى به نام «هزاره و نکودرى» جا گرفتند که بعضى پیش از هجوم مغولان به این خطّه وارد گردیده و برخى در اثر لشکرکشى چنگیزخان و جانشینان او در آن جایگزین شدند. اینان با مردم محلى، که تاجیک آمیخته با ترک بودند و امراى آل شنسب و سلاطین غورى از بین ایشان ظهور کرده بودند، آمیزش یافته، زبان آنها را با مخلوطى از لغات ترکى و مغولى قبول کردند و خودشان به نام «هزاره» و مسکنشان به نام «هزارهجات» شهرت یافتند. در قرن پانزدهم، هزارگان در ا ثر مساعى دعات شیعه، مذهب مذکور را پذیرفتند، در حالى که بخش بیشتر مردم خراسان سنّى مذهب بودند.»[۵]شیعیان افغانستان را اکثریت مردم هزاره تشکیل می دهد که شیعه اهلبیت اطهارند . هزاره ها در مناطق مرکزی افغانستان یعنی هزاره جات از نظر معیشتی و زندگی درشرایط سختی زندگی می کنند. در دین و مذهب خیش سخت معتقد و ایمان دارند. و در تاریخ سابقه ندارد شیعیان قوم هزاره از دین و ایمان و مذهب خویش برگشته باشد. و سخت ترین مصیبت ها را در طول تاریخ متحمل شده اند. ولی در راه مکتب خویش راسخ و استوار مانده اند. هزاره ها در تمام ولایات و مناطق افغانستان حضور دارند. قاضی نورالله شوشتری درباره هزاره ها می نویسد: «هزاره های کابل بی شمارند که در میان مردم کابل و غزنین و قندهار مقام دارند، و اکثرشان شیعه اهلبیت اطهار علیهم السلام است. در این زمان از رؤسای شیعه ایشان میرزا شادمان است که اهل ایمان از وجود او شاد و خارجیان کابل و غزنین از دست او در ناله و فریادند.» سید مظفر الدین نجفی قندهاری یکی از علما قندهار که در مشهد مقدس بسر می برد داشتم، و ایشان در رابطه با پیشینه تاریخی تشیع در قندهار چنین گفت: «در قندهار شهریست بنام شهر کهنه آباد که از ۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بوده است. در حوالی میلاد مسیح، قومی به نام قندهار از جنوب پیشاور به این طرف مهاجرت کرده است. چهل سال قبل نوشته های موجود در یک سنگ پیدا شد که یک قسم خط به خط آرامی بود. و قسم دیگر خط یونانی مربوط به احکام بودا، متعلق به عصر آشوکا. و اما بعد از اسلام، بودن تشیع در این شهر مسلم بوده ولی از چه وقت بوده معلوم نیست. دلیل اینکه تشیع در قندهار بوده این است که خودم در آستان قدس رضوی قرآنی را یافتم که از طرف شخصی به نام میرزا حیدر علی قندهاری معروف به زمین داری وقف شده بود. تاریخ آن تقریباً هفتاد سال قبل از ورود نادر در شهر قندهار به آستان اهداء شده بود.
ترکیب قومى شیعیان افغانستان
شیعیان افغانستان عمدتا از قوم هزاره و قزلباش هستند. بنابراین، اکثریت قاطع شیعیان را هزارهها تشکیل مىدهند. به ندرت، از میان تاجیکها، بلوچها، ترکمنها، پشتونها و برخى تیرهها نیز افرادى شیعه مذهباند. ساداتى که در هزارهجات و یا دیگر شهرها در کنار مردم هزاره زندگى مىکنند، شیعه و آنها که در بین اقوام دیگر زندگى مىکنند، سنّى مذهباند.
جمعیت و نفوس شیعیان در افغانستان
بین ۳۰ تا ۳۵ درصد جامعه افغانستان را شیعیان تشکیل مىدهند که اکثریتشان شیعه دوازده امامى (جعفرى)اند. ۳ درصد شیعیان را پیروان مذهب اسماعیلیه تشکیل مىدهند که بیشتر در خارج از هزارهجات، در ولایات بدخشان و بغلان و پروان حضور دارند. به دلیل آنکه هیچگاه در افغانستان سرشمارى دقیق نفوس صورت نگرفته و آمارها بیشتر تخمینى و دور از واقعیت عینى جامعه ارائه شدهاند، نمىتوان بهطور مشخص گفت چه تعداد شیعه در افغانستان وجود دارد؛ همانگونه که تعداد سنّىها هم مشخص نیست. ولى از ترکیب قومى افغانستان، مىتوان تا حدى به تعداد درصدى شیعیان پى برد.
جغرافیای انسانی شیعیان افغانستان
شیعیان افغانستان را اکثرا اقوام هزاره تشکیل که در مرکز افغانستان متمرکزاند. از مجموع ۳۴ استان افغانستان و تنها در ۲۷ استان شیعیان حضور دارند و به طورکلی ترکیب جمعیت شیعیان را در مناطق مخلتف می توان به صورت زیر بررسی کرد:
ترکیب جمعیت شیعیان در استانهای مختلف
…………………..
برای دیدن کامل مطالب مقاله لطفا مقاله را دانلود کنید
پسورد:www.mizanonline.com
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شیـعـیـان افـغـانـسـتـان