محلات قدیمی مشهد

مشهد قدیم

وجه تسمیه ميدان «آب» و «برق» و «ضد» و ديگر محلات قديمي شهر مشهد

ساختار شهرهای قدیمی متشکل از چند محله برگیرنده کوچه ‏ها و مراکز تجاری متعدد بوده است که به مرور ایام با گسترش شهرها این محلات مضمحل می‏شوند. نفوذ مدرنیسم و گذر از سنت ‏گرایی بسیاری از تغییرات ناخواسته را به بافت قدیمی شهرها تحمیل کرده و ساختاری که نشان از هویت یک شهر بوده است به سرعت تغییر یافته است. از این رو در حال حاضر بسیاری از اماکن، اسامی و اصطلاحات شهری که در برگیرنده هویت شهر بوده‏ اند روبه فراموشی رفته و باید تاریخ جدیدی برای آنها قائل شد. دگرگونی درنحوه ساخت و ساز و حتی دکوراسیون شهری بیننده یا شهروندان را با موضوعی جدید آشنا می‏کند

شهر مشهد از جمله نقاطی است که ساختار شهری آن بر اساس محله بوده است. این محلات برگرد حرم مطهر شکل گرفته بوده‏ اند. وجود مرقد مطهر امام رضا ع موجب شده سبک زندگی و طراحی شهری از اماکن زیارتی الهام گرفته شده باشد، ولی با گسترش شهرنشینی محلات قدیمی دیگر جوابگوی خیل مهاجرین و انبوه مردم نبوده ‏اند و شهرک های جدید در حاشیه شهر تاسیس شدند که هیچ سنخیت فرهنگی – اجتماعی با بافت اصلی شهر نداشتند. به دیگر سخن این شهرک‏ها زمینه ایجاد فرهنگ‏های متفاوت در یک شهر را به وجود آوردند.

حصار مشهد رضوی

اصلی ‌ترین دیوار شهر مشهد که تا یک قرن پیش دوام آورد و سد مقاومت این شهر در برابر هجوم اقوامی چون ازبکان و ترکمانان بود، بارویی است که به فرمان شاه تهماسب یکم صفوی (درگذشته 981ق) بنا شد. این بنا، براساس برخی گزارش‌های تاریخی، حدود 6کیلومتر بود و بیش از 141 بُرج دیده ‌بانی داشت که در آن قلعه ‌بانانی مشغول حراست از حصار و حریم شهر بودند. صدرالمتألهین لاهیجی (نویسنده کتابی درباره تاریخ و جغرافیای شهر مشهد قدیم) در این باره می‌نویسد: «باروی شهر مشهد را گویند اصلاً از بناهای شاه تهماسب بن شاه اسماعیل صفوی است. این حصار طوری بنا شده که از هر برجی، برج دیگر را می‌توانند زد و قلعه شهر که محیط آن تقریباً یک فرسخ می‌شود، صد و چهل و یک برج دارد». این بارو، تا حد زیادی از هجمه‌ های پیاپی ازبکان و خسارات ناشی از این حمله‌های جنون‌آمیز به شهر کاست و سبب برقراری امنیت نسبی مشهد شد. حصار یاد شده تا اوایل دوره پهلوی، کمابیش دوام آورد و در دوران برقراری ‌اش، مرمت‌های متعددی را به خود دید. برخلاف بسیاری از شهرهای شرقی ایران که به دلیل خشکسالی یا ناامنی، حیات و فعالیت پشت حصار و باروهای آن‌ها محدود می‌شد، در مورد مشهد رضوی چنین نبود؛ براساس گزارش‌ های تاریخی و آنچه جهانگردان روایت کرده‌ اند، حیات در دو سوی باروی مشهد جریان داشت و بسیاری از کارگاه ‌های صنعتی، بیرون از محدوده مشهد و نزدیک به مزارع پهناور موقوفه آن فعال بودند. آنچه در تصویر امروز می‌بینید، نمایی است که هانری رنه دالمانی، 125 سال پیش، از بیرون حصار مشهد دید و ثبت کرد؛ جایی پشت دروازه و دیوارهای محله پایین خیابان در مجاورت نهر نادری که برای آبیاری مزارع پایین ‌دست دشت مشهد جریان داشت. این منطقه، جایی بود که در آن، سفالگران به تولید فراورده‌ های سفالی گوناگون مشغول بودند؛ از ساخت ظروف سفالی مانند «تاقار» که در «ماست‌ بندی» و «خمیرگیری» استفاده فراوانی داشت تا ساخت «کَوَل» که از آن برای حفاظت دیواره چاه و قنات استفاده می‌کردند و شاید «تنبوشه»های ظریفی که حکم لوله‌ های آب امروزی را داشت و سبب می‌شد معماران مشهدی بتوانند در بنای اماکن متبرکه یا خانه ‌های شخصی و معابر عمومی، با ساخت یک آب‌ نمای جذاب، دلبری کنند. همه این‌ها، بیرون از شهر و جایی پشت دروازه پایین خیابان تولید می‌شد و هنگامی که در سال 1277ش، دالمانی تصمیم گرفت تصویری از این کارگاه ‌ها تهیه کند، بی‌اختیار دیوار باشکوه مشهد نیز در عکس جای گرفت و برای ما، نسلی که هیچ تصوری از باروی شهر نداریم، یادگاری ارزشمند برجا گذاشت. امروزه از آن باروی باشکوه، رد و نشانی جز چند نام ناشناخته وجود ندارد؛ کوچه‌ هایی که فقط قدیمی‌ها نام اصلی‌شان را به یاد دارند و آن‌ها را با کلماتی مانند «پِی‌بَره» یا «پِی‌بَهره» می‌شناسند، «بَرَه» یا «بَهره» تغییر یافته واژه «بارو» است.

نخستین برج  و باروی مشهد

حدود ۸۰۰ سال از تاریخ ایجاد نخستین برج  و باروی مشهد گذشته است. براساس آنچه در اسناد مکتوب باقی مانده نخستین  بار در قرن ۶ هجری قمری حصار و دیواری دورتادور شهر کشیده و چهار دروازه در چهار طرف این بارو برای رفت وآمد مردم تعبیه شده بود. در طرفین هر کدام از این دروازه‌ها دو برج وجود داشته که  در آن تعدادی نگهبان به صورت شبانه  روزی  برای حفاظت از دروازه‌ ها و کنترل نحوه ورود و خروج افراد حضور داشته اند. البته در حد فاصل هر دو دروازه تعدادی برج نگهبانی هم وجود داشته است که  تعدادی نگهبان دیگر هم در آن‌ها مشغول نگهبانی بوده اند. به  دلیل نحوه نگارش خاص آن زمان مسائل جغرافیایی و نظامی آمار دقیقی از تعداد برج‌های نگهبانی موجود در باروی نخستین شهر مشهد وجود ندارد. نخستین برج  و باروی مشهد در طول تاریخ دچار تغییرات بسیار و به  دلیل نبود حکام لایق در بسیاری نقاط تخریب شده بود تا  اینکه در عهد شاه  طهماسب صفوی بار دیگر در دورتادور مشهد دیواری تعبیه  و در فواصل مختلف آن تعدادی برج نگهبانی هم ایجاد شد تا از این سازه محافظت کامل شود. تنها تغییر عمده برج  و باروی شاه طهماسبی نسبت به خلف قرن ششمی خود ایجاد دروازه پنجم شهر در محدوده پایین خیابان امروزین است که درست در پایان سازه جدید شهری این دوره یعنی خیابان ایجاد شده بود. حصار شهر مشهد که در نزد مردم شهر به «بَحره» مشهور بوده در سال‌های پس از حکومت صفویان تا دوران مشروطه هم برخلاف حملات متعددی که به  این شهر شده از ثبات نسبتا خوبی برخوردار بوده است تا جایی که در تمام این دوران‌ها شهر تنها وقتی برخی مدافعان اقدام به  تخلیه برج‌های اطراف شهر  یا گشودن دروازه‌ها کرده اند، سقوط کرده است. مهم‌ترین دلیل این استقامت خوب نحوه جانمایی برج‌های متعدد شهر بوده است. اسناد موجود بازگو کننده این موضوع مهم است که نه تنها در حد فاصل برج‌های دفاعی شهر مشهد تعداد زیادی روزنه تیر یا همان تیرکش قرار داشته که از شکاف آن‌ها مدافعان شهر مهاجمان را به  تیر می ‌بسته  اند. برج‌های نگهبانی شهر هم از ساختار ویژه ‌ای برخوردار بوده اند. این برج‌ ها به  نحوی ساخته شده بودند که هر کدام از برج‌ ها به  دو برج ساخته شده قبل و بعد از خود احاطه داشته است و نگهبانان حاضر در هر برج می‌توانسته  اند افراد حاضر در دو برج دیگر را تیرباران کنند. بدین گونه اگر برجی به هر دلیل در اختیار نیرو‌های دشمن قرار می‌گرفته مدافعان شهر از طریق دو برج مجاور آن امکان نابود کردن دشمنان را داشته  اند. این حقیقت خاص نظامی، درست همان اصلی است که باعث شده برج و باروی شهر مشهد برخلاف نمونه هایی، چون ارگ بم از یک نظم هندسی خاص تبعیت نکرده و محدوده محصور در آن به عنوان شهر مشهد یک چندصدضلعی غیرمتقارن باشد.

از کوچه «پشت بهره» تا کوچه نهضت

کوچه شهید‌ هاشمی‌ نژاد ۱۰ در طول تاریخ، اسامی رسمی و غیررسمی بسیاری داشته است؛ نخستین نام شناخته ‌شده برای این کوچه عنوان کوچه پشت‌ بهره است. این نام تا زمان ایجاد خیابان فوزیه در نیمه نخست دهه‌۳۰ قرن ۱۴ خورشیدی، معرف این مسیر بوده است. پس از آن، اما دو عنوان فوزیه‌۱۴ و عشرت‌ آباد‌۱۴ هم برای معرفی این مسیر مورد‌استفاده قرار گرفت. خیریه ‌مرتضوی نام بعدی این کوچه بود که از دهه‌۴۰ قرن ۱۴ خورشیدی، برای معرفی غیررسمی آن استفاده می‌شد. البته به فهرست این نام‌ها باید نام تالار‌فرید را هم اضافه کرد. پس از پیروزی انقلاب ‌اسلامی و تغییر نام خیابان عشرت ‌آباد به شهید‌هاشمی‌نژاد هم نام رسمی این کوچه به شهیدهاشمی‌نژاد‌۱۴ تغییر یافت ولی در سال‌های اخیر و بر اثر اجرای طرح بزرگ نوسازی میدان شهدا، تعدادی از کوچه ‌های ابتدای این خیابان حذف شدند و کوچه شهیدهاشمی‌نژاد‌۱۴ به عدد ۱۰ تغییر‌شماره داد؛ همچنین در میانه دهه‌۷۰‌خورشیدی نام شهید‌علیرضا‌نوروزی هم بر تابلو ورودی این کوچه ثبت شد. عنوان‌های خواجه ‌ربیع ۱۳، آیت‌ الله عبادی‌۱۳، کوچه دبستان بهار، شهید کاشانی‌۳۸ و شهید‌مهدی مؤمنیان از دیگر نام‌های رسمی و غیر‌رسمی این کوچه هستند. بر اساس گفته  قدیمی هایی، چون علی ظریفیان، معلم کهنه کار، جغرافیای شهر با تخریب تکه کوچک دیوار کاهگلی موجود در محدوده خیابان کاشانی حد فاصل دو چهارراه عشرت آباد و زرینه کنونی یعنی جایی در مقابل هنرستان جلیل نصیرزاده این روز‌ها در سال ۱۳۴۸ آخرین بقایای دیوار دور شهر مشهد هم نابود شد. به روایت قدیمی‌های شهر برخی از این برج‌های نگهبانی در محدوده شمالی شهر و حدفاصل راه آهن و دروازه پایین خیابان به عنوان یک سازه مسکونی موقت در بین فضا‌های کشاورزی تا سال‌های منتهی به  انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار می‌گرفت و در سال‌های نخست پس از انقلاب و با تبدیل شدن این باغ‌ ها و زمین‌های کشاورزی به  زمین مسکونی تخریب شد و جای آن را خانه ‌های امروزین گرفت.

شهر و ۳۷ برج دیده ‌بانی آن

مشهد از همان ابتدای شکل گرفتنش در هزار و ۲۰۰ سال قبل، هویتی زیارتی داشت و مقصد زائرانی بود که از همه جای دنیا به پابوس حضرت رضا ع می‌آمدند. شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا (ع)» روایت‌ هایی از زائران مصری و حتی افرادی از اندلس نقل می‌کند که به مشهد آمدند، زیارت کردند و برخی، ماندند برای خدمت. بنابراین، وقتی از مشهد ۱۵۰ سال قبل حرف می‌زنیم، زائران و مسافران، بخش دایمی و همیشگی آن را تشکیل می‌دهند و اصلاً، هویت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شهر، حول همین مقوله دور می‌زند. مشهد ۱۵۰ سال قبل، هفت دروازه داشت که غیر از یکی، بقیه باز بودند و می‌شد از طریق آن‌ها وارد شهر شد؛ دروازه‌ های «بالاخیابان»، «پایین‌خیابان»، «عیدگاه»، «ارگ،» «نوغان»، «سراب» و «میرعلی آمو». دروازه میرعلی آمو را بسته بودند؛ چون مشهدی‌ها اعتقاد داشتند اگر باز شود، بلایی بزرگ بر شهر نازل خواهد شد؛ حق هم داشتند، آخر در دوره صفوی هر وقت ازبک‌ها هوس غارتگری به سرشان می‌زد، از سمت همین دروازه به شهر هجوم می‌آوردند! مشهد ۱۵۰ سال قبل، یعنی دوره ‌ای که ناصرالدین ‌شاه سلطنت می‌کرد، بارویی به طول بیش از هفت کیلومتر داشت و طبق گزارش برخی جهانگردان خارجی، به جز برج‌های دو طرف دروازه ‌ها، ۳۷ برج دیده‌ بانی روی باروی شهر ساخته‌ بودند؛ یعنی تقریباً هر ۱۸۰ متر، یک برج دیده ‌بانی. دیوار شهر، یادآور خاطرات دوره شاه تهماسب یکم صفوی (درگذشته ۹۵۵ خورشیدی) بود. دروازه‌ ها را از چوب ساخته ‌بودند و آن طور که هانری دالمانی، جهانگرد فرانسوی، می‌نویسد، باروی شهر نیز، با کاهگل پوشانده شده ‌بود و نمای خانه‌های شهر هم، اعم از کوچک و بزرگ، تفاوتی با نمای بارو‌ها نداشت. بنابراین، در مشهد ۱۵۰ سال قبل، شما با شهری مواجه می‌شدید که رنگ آن از تناسب و هارمونی بسیار جذابی برخوردار و البته بسیار چشم ‌نواز بود.

بالاخیابان و پایین ‌خیابان : ۱۵۰ سال قبل، بستگی داشت که بخواهید از کدام طرف شهر وارد آن شوید. معمولاً مسافران از دو دروازه بالاخیابان و پایین ‌خیابان که در دو سوی خیابان مشهد، به طول بیش از دو کیلومتر قرار داشت، وارد شهر می‌شدند. تراکم جمعیت شهر، طبق گزارش زین‌العابدین‌ میرزای قاجار در کتاب «نفوس ارض اقدس»، در محله پایین‌ خیابان بیشتر بود؛ پس اگر شما در سفرتان، برای ورود به مشهد، از دروازه این بخش عبور می‌کردید، با غلغله جمعیت، کوچه ‌های تو در تو و دست‌ فروش‌های متعددی روبه ‌رو می‌شدید که در کنار کاروانسرا‌ها و تیمچه‌ های پایین‌ خیابان، دربه ‌در به دنبال مشتری می‌گشتند. دروازه پایین‌خیابان، ورودی شرقی شهر مشهد بود. اما اگر می‌خواستید از ورودی غربی وارد شهر شوید، منظره ‌ای که می‌دیدید، کاملاً فرق می‌کرد. دروازه بالاخیابان، در کنار باغ‌های بزرگ شهری قرار داشت و نمایی که مسافر می‌دید، به ویژه در بهار و تابستان، نمایی سبزرنگ و جذاب بود. در کنار نهر نادری که از وسط خیابان مشهد می‌گذشت و آب چشمه گیلاس و چند قنات مهم را به سوی حرم رضوی می‌برد، تعدادی آسیاب آبی وجود داشت که به آن‌ها در ادبیات قدیمی «طاحونه» می‌گفتند. علاوه بر این‌ها، در آن منطقه، می‌شد ده‌ ها یخچال سنتی را دید که یخ مورد نیاز شهر در تابستان، به وسیله آن‌ها تأمین می‌شد. آب نهر نادری، در مسیر بالاخیابان، بسیار تمیزتر بود؛ چون قرار بود آب نهر از حرم رضوی بگذرد، زائران و مجاوران، به احترام آن مکان مقدس، از آلوده کردن آب، خودداری می‌کردند؛ این وضعیت، در پایین ‌خیابان و بعد از عبور آب از صحن عتیق حرم رضوی، دیگر وجود نداشت و استفاده از آب نهر نادری، به هر شکلی مجاز می‌شد!

حرم و جذابیت‌های ۱۵۰ سال قبل آن : اما برگردیم به مهم ‌ترین بنای شهر مشهدِ ۱۵۰ سال قبل که در دوره ما و البته در دوره فرزندان و نوادگان ما، همچنان مهم‌ ترین بنای شهر و بلکه دلیل شکل گرفتن مشهد است؛ یعنی حرم مطهر امام رضا (ع). خیابان مشهد، از دو سو، به حرم رضوی می‌رسید و این مکان مقدس، توسط محلات شش‌ گانه مشهد، یعنی نوغان، «بالاخیابان»، «سراب»، «سرشور»، «عیدگاه» و «پایین‌خیابان» احاطه می‌شد. هر کدام از این محلات، از نعمت مجاورت حرم رضوی برخوردار بود. ۱۵۰ سال قبل، هر کدام از محلات مشهد، برای خودش قبرستان مجزا داشت، اما مهم ‌ترین قبرستان شهر، یعنی قبرستان «قتلگاه» در شمال حرم رضوی، جنبه عمومی به خود گرفته ‌بود و حتی مردم دیگر مناطق ایران و کشور‌های همجوار نیز، اموات خود را برای دفن به آن‌جا منتقل می‌کردند. قتلگاهِ ۱۵۰ سال قبل که نام خود را از واقعه سال ۵۱۲ ق و حمله مردم تابران به مشهد گرفته ‌بود، وسعت بسیار داشت و شاید هزاران قبر را در بر می‌گرفت. در داخل حرم رضوی ۱۵۰ سال قبل، افزون بر صحن عتیق که یادگار امیرعلیشیر نوایی درگذشته ۸۷۹ خورشیدی و دوران حکومت سلطان‌حسین بایقرای تیموری بود و در دوره شاه‌عباس یکم صفوی درگذشته ۱۰۰۷ خورشیدی به چهار برابر اندازه اولیه گسترش یافت، صحن نو هم، در دوره فتحعلی‌شاه قاجار (درگذشته ۱۲۱۳ خورشیدی) بر زمینی موسوم به باغ ایلخانی پا گرفت و در دوره ناصرالدین‌شاه، یعنی همین عهدی که داریم درباره‌اش صحبت می‌کنیم، کار‌های مربوط به معرق ‌کاری و طلاکاری ایوان آن، رو به پایان بود. ایوان طلای این صحن، بعد‌ها به «ایوان ناصری» معروف شد. در همین دوره، کتیبه ‌های بسیار زیبای این صحن، توسط محمدحسین شهیدی مشهدی به رشته تحریر درآمد و در زمره آثار هنری نفیس و ارزنده جهان اسلام قرار گرفت. آثاری که همچنان بر اطراف ایوان‌های صحن نو، خودنمایی می‌کند.

حکایت بازارهای مشهد : بازار‌های مشهدِ ۱۵۰ سال قبل، مانند امروز، خیلی شلوغ بود. به غیر از کاروانسرا‌های پایین ‌خیابان و چند کاروانسرای بیرون شهر که محل اتراق کاروان‌های مسافرتی و تجاری محسوب می‌شد، اصلی ‌ترین بازار مشهد، در امتداد محله سرشور، از جنوب شهر، تا ضلع غربی حرم رضوی قرار داشت. این بازار، بعد از طی کردن محله سرشور و رسیدن به نزدیکی حرم، به میدان «سرسنگ» و محدوده حمام «مهدیقلی‌بیگ» می‌رسید و از آن‌جا، تا ضلع غربی صحن عتیق امتداد داشت و بعد از صحن نیز، تا ابتدای قبرستان قتلگاه، ادامه پیدا می‌کرد. این بازار، شامل تیمچه‌ های مختلفی بود که اصناف گوناگون، مانند کفش دوزها، زرگرها، سنگ تراش‌ها، پوستین ‌دوز‌ها و ... در آن مستقر بودند و صدالبته، در فصل ‌های زیارتی، جای سوزن ‌انداختن نبود. ناصرالدین ‌شاه در سفر سال ۱۲۶۲ خورشیدی به مشهد، در این بازار به تفرج پرداخت و دستور‌هایی برای زیبا سازی آن صادر کرد. با این حال، آتش‌سوزی دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، آثار آن زیبایی زایدالوصف را از میان برد و امروزه، تنها آب ‌انبار «حوض چهل پایه» در بازار فرش مشهد، خبر از روز‌های پررونق این بازار باشکوه می‌دهد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن

تاريخ : دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ | 15:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |